ﺳﺒﻚﻫﺎی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ از ﻣﻨﺎﺑﻊ درونﻓﺮدی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺳﻄﻮح ﺗﻨﺶ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ را در ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﺎﮔﻮار ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻛﻨﻨﺪ و اﺛﺮات ﻣﻨﻔﻲ ﺗﻨﺶ را ﻛﻢرﻧﮓﺗﺮ ﺟﻠﻮه دﻫﻨﺪ. ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ، ﺳﺒﻚﻫﺎی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻫﻤﻴﺖ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲﻛﻨﻨﺪه ی زﻳﺎدی در ﺑﻬﺪاﺷﺖ رواﻧﻲ دارد (لاینلی، 2007).
ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﺎت ﺑﺎﻟﺒﻲ ، دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻛﻮدﻛﻲ، ﺑﻴﻦ ﻛﻮدك و ﻣﺮاﻗﺐ اﺻﻠﻲ وی ﺷﻜﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﺑﺮ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﺣﺴﺎس ﻛﻮدك درﻛﻞ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ (گوردون ، 2010).
رواﺑﻂ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ، ﻧﻘﺶ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻤﻲ در اﺣﺴﺎس اﻣﻨﻴﺖ اﻓﺮاد دارﻧﺪ (جان بالبی ، 2006). ﻳﻜﻲ از اﺻﻮل ﭘﺎﻳﻪای دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ رواﺑﻂ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اوﻟﻴﻪ ﺑﺮ ﻃﻮل زﻧﺪﮔﻲ ﻓﺮد ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ. ﺑﺎﻟﺒﻲ اﻇﻬﺎر داﺷﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪ واﻟﺪ-ﻛﻮدك، ﺑﺎﻓﺖ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻨﻲ را ﺑﺮای رﺷﺪ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ وی اﻛﺜﺮ ﻣﺸﻜﻼت دوران ﻛﻮدﻛﻲ و ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﻲ ﻣﻨﺘﺞ از ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت واﻗﻌﻲ دوران ﻛﻮدﻛﻲ اﺳﺖ(داویلبا بورگ ، 1999).
ﻧﻈﺮﻳﻪی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺎﻟﺒﻲ در ﺳﺎل 1969 ﺑﺎ ﻋﻨﻮان دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ و ﺟﺪاﻳﻲ اراﻳﻪ و ﺑﺎ اﻧﺠﺎم ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﻬﺮهﺑﺮداری ﺷﺪ (گوردون، 2008). در ادامه اﻳﻨﺰورث ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮ روی 23 ﻛﻮدك ﻳﻚ ﺳﺎﻟﻪ، اﻟﮕﻮﻫﺎی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ را ﺑﻪ اﻧﻮاع دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻳﻤﻦ و ﻧﺎاﻳﻤﻦ دوﺳﻮﮔﺮا ، ﻧﺎاﻳﻤﻦ اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮد (جان بالبی، 2006).
اﻓﺮاد ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻳﻤﻦ، ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮی از اﻋﺘﻤﺎد و رﺿﺎﻳﺖ و ﺳﻄﺢ ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮی از ﺗﻌﺎرﺿﺎت دارﻧﺪ، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ دوﺳﻮﮔﺮا ﺑﺎ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل در اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﺗﻌﺎرﺿﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮ و اﻓﺮاد ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ ﺑﺎ رﺿﺎﻳﺖ و ﺻﻤﻴﻤﻴﺖ ﻛﻤﺘﺮ و ﺗﻌﺎرﺿﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ (کالینز ، 2002).
رینک اظهار میدارد که الگوهای نا کارآمد دلبستگی یک از عوامل موثر بر ایجاد روان بنه های مضطرب است. وی همچنین میگوید: دلیل اصلی مسیر رشد افراد به سمت اضطراب، پیشرفت احساس فقدانی است که در دلبستگیشان در ارتباط به والدین خود داشته اند. اﺿﻄﺮاب، ﻣﻌﻤﻮلﺗﺮﻳﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻣﺤﺮك ﺗﻨﺶزا اﺳﺖ. ﻣﻨﻈﻮر از اﺿﻄﺮاب، ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﻧﺎﺧﻮشآﻳﻨﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪی ﻣﺎ درﺟﺎﺗﻲ از آن را در ﻗﺎﻟﺐ ﻛﻠﻤﻪﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن دﻟﺸﻮره، ﻧﮕﺮاﻧﻲ و ﺗﺮس ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮده اﻳﻢ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻌﻤﻮل آدﻣﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ، ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﻓﻌﺎل اﺳﺖ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل رﻓﺘﺎر واروﻧﻪی آن ﻳﻌﻨﻲ ﻛﻨﺎرهﮔﻴﺮی و ﺧﻤﻮدﮔﻲ ﻧﻴﺰ رواج دارد. وﻗﺘﻲ ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﻨﺶزا اﺳﺘﻤﺮار ﭘﻴﺪا ﻛﺮده و ﺷﺨﺺ ﺗﻮﻓﻴﻘﻲ در ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ آنﻫﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺧﻤﻮدﮔﻲ ﻋﻤﻴﻖ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻓﺴﺮدﮔﻲ درآﻳﺪ (اتکینسون و همکاران، 2006).
از جمله موضوعات مرتبط با اضطراب مكانیزم های دفاعی است. فروید اصطلاح مكانیزم های دفاعی را به آن دسته از تدابیر ناهوشیار اطلاق می كند كه آدمی برای حل و فصل هیجان های منفی به كار می برد. این تدابیر هیجان مدار موقعیت تنش زا را تغییر نمی دهد بلكه فقط شیوه های دریافت یا اندیشیدن شخص را به آن عوض می كند. به این ترتیب در همه مكانیزم های دفاعی، عنصر خودفریبی در كار است. ما آدمیان، همگی، گه گاه مكانیزم های دفاعی را به كار می بریم و باكمك مكانیزم های دفاعی شرایط دشوار را از شدت می اندازیم تا اینكه بتوانیم به صورتی مستقیم تر آن موقعیت تنش زا را حل و فصل كنیم. كاربرد مكانیسم های دفاعی فقط در صورتی حاكی از ناسازگاری است كه راه و رسم عمده ی پاسخ دهی در برابر سختی ها و دشواری ها بشود (اتکینسون و همکاران، 2006).
اضطراب حالتی است دردناك كه تحمل آن برای مدت طولانی ناممكن است. انسان به طور ناهوشیار روش هایی برای تحریف واقعیت پیدا كرده است، یعنی احساسات خود را از حیطه هوشیاری دور نگه می دارد تا مضطرب نشود. افراد از مكانیزم های دفاعی علیه اضطراب استفاده می كند. فرض روان كاوان بر این است كه اگر چه مكانیزم های دفاعی در كاهش اضطراب مفیدند، ولی از این نظر كه فرد را از واقعیت دور می كنند، ناسازگارانه تلقی می شوند. مكانیزم های دفاعی در نظریه ی فروید همان پاسخ های شناختی عاطفی به عوامل استرس زا، همانند ناكامی ها، عدم موفقیت و عدم ارضا است. علیرغم كمبود پژوهش های آزمایشی در این باره یافته های موجود نشان می دهد كه دفاع ها یك ارتباط قوی با آسیب شناسی روانی دارند (ابراهیمی، 1387 ).
مكانیزم های دفاعی كه مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شكل های مختلف اضطراب بر عهده دارند، بر حسب نوع كنش وری ممكن است، به هنجار یا نابهنجار و كارامد یا ناكارآمد باشند. وایلنت (1976) و اندروز، سینگ و بوند(1993) بر اساس طبقه بندی سلسله مراتبی ویلنت در مورد مكانیسم های دفاعی، 20 مكانیسم را به سه سبك دفاعی رشد یافته، نوروتیك و رشد نایافته تقسیم كرده اند. مكانیزم های دفاعی به دلیل اهمیت ویژه ای كه در مفهوم پردازی اختلا لهای روانی و درمان آن ها از دیدگاه روان پویشی دارند، مورد توجه بالینی و پژوهشی خاصی قرار گرفته اند (كرامر، 2000).
در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مكانیزم های دفاعی غیر انطباقی مشخصی همراه است (بوند و پری، 2004 ؛ بلایا، دورنلز، كیپر، هلدت، ایولن ، بوند، 2006 ) و دفاع ها نقش مهمی در سلامت روانی افراد ایفا می كنند.
بررسی های متعددی از این فرض حمایت كرده اند، و در پژوهش ها مشخص شده است كه سلامت روانی و جسمی افراد به طور معناداری با مكانیزم های دفاعی آن ها در ارتباط است (بوند و پری،2004). در این راستا مسئله اساسی پژوهش حاضر این است که آیا بین سبک های دلبستگی، سلامت روان و مکانیسمهای دفاعی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد؟
1-2اهمیت و ضرورت پژوهش:
ﺳﺒﻚﻫﺎی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪه در دوران ﻧﻮزادی، در ﻗﻮاﻧﻴﻦ و راﻫﻜﺎرﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺗﻨﺶ در ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﻲ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻣﻲﺷﻮد و اﻓﺮاد ﺑﺎ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎاﻳﻤﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻓﺮاد اﻳﻤﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮ در ﻣﻌﺮض ﻣﺸﻜﻼت رواﻧﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺿﻄﺮاب و اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ.از نظر بالبی دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺎ اﺿﻄﺮاب و اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ (ﺳﺎﻓﻮرد، 2002) و در این میان اضطراب از جمله موضوعات مرتبط با مكانیزم های دفاعی است. چرا که افراد می توانند به کمک مكانیزم های دفاعی شرایط دشوار را از شدت بیاندازند تا بتوانند به صورتی مستقیم تر آن موقعیت تنش زا را حل و فصل نمایند. و از این طریق سبکهای دلبستگی می تواند مکانیسم های دفاعی و سامت روان افراد را متاثر سازد.
بطور کلی در تبیین اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر می توان گفت که به وسیله این پژوهش می توان با مکانیسم های مثبت و منفی و شرایط و موارد استفاده آنها آشنا شد.لوینسون (1978) چهار تکلیف برای دوره اوایل بزرگسالی مطرح می کند که شاید فرا گیرترین آنها تشکیل رویا است.یعنی احساس اینکه چگونه با دنیای بزرگسالی انطباق پیدا کند و به عقیده ی آدمی در اوایل بزرگسالی نیاز دارد تا یک رابطه صمیم برقرار کند و وارد قلمرو و دوره پدری و مادری شود و تکلیف بعدی انتخاب علاقه ها، گزیدن یک شغل و به دست آوردن مهارتها و تأییدهایی که موقعیت در آن شغل کمک می کند.
از طرفی از آنجایی که تاکنون تحقیقی با موضوع مشابه تحقیق ما انجام نشده است و سه مقوله سبک های دلبستگی، سلامت روان و مکانیسمهای دفاعی موضوعات بسیار مهمی هستند و در زندگی افراد تاثیر غیر قابل انکاری دارند ، ضروری به نظر می رسد که تحقیقی در این مورد انجام شود.
1-3اهداف تحقیق :
هدف اصلی: بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی، مکانیسم های دفاعی و سلامت روانی
اهداف فرعی:
- بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و مکانیسمهای دفاعی رشد یافته دانشجویان
- بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و مکانیسمهای دفاعی رشد نایافته و نورتیک دانشجویان
- بررسی رابطه بین مکانیسمهای دفاعی رشد یافته و سلامت روانی دانشجویان
- بررسی رابطه بین مکانیسمهای دفاعی رشد نا یافته و نورتیک و سلامت روانی دانشجویان
- بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و سلامت روانی دانشجویان
- بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و سلامت روانی دانشجویان
1-4فرضیه های تحقیق:
- بین سبک های دلبستگی ایمن و مکانیسمهای دفاعی رشد یافته دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.
- بین سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و مکانیسمهای دفاعی رشد نایافته و نورتیک دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.
- بین مکانیسمهای دفاعی رشد یافته و سلامت روانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.
- بین مکانیسمهای دفاعی رشد نا یافته و نورتیک و سلامت روانی دانشجویان رابطه منفی وجود دارد.
- بین سبک های دلبستگی ایمن و سلامت روانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.
- بین سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و سلامت روانی دانشجویان رابطه منفی وجود دارد.
تعریف متغیر های پژوهش:
الف) تعاریف مفهومی متغیرها:
- سبکهای دلبستگی : ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﺎت ﺑﺎﻟﺒﻲ ، دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻛﻮدﻛﻲ، ﺑﻴﻦ ﻛﻮدك و ﻣﺮاﻗﺐ اﺻﻠﻲ وی ﺷﻜﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﺑﺮ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﺣﺴﺎس ﻛﻮدك درﻛﻞ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ (گوردون ، 2010). دلبستگی عبارتند از یک رابطه و علاقه عاطفی میان یک شخص و شخصی دیگر
( لطافتی، 1388).
- مکانیسم های دفاعی: شیوه هایی هستند که باعث کاهش با رفع اضطراب شده و تعادل روانی را حفظ می کنند و در نتیجه شخص قدرت سازگاری و تطابق با عواملی که پیش آمده ایجاد می کند (میلانی فر، 1382) همچنین ﻃﺒﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ آﻧﺪرﺳﻮن، (1985) ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢﻫﺎی دﻓﺎﻋﻲ ﻛﺎﻫﺶ ﻧﺎﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ رﺳﺎﻧﺪن ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ در واﻗﻌﻴﺖ دروﻧﻲ و ﺑﻴﺮوﻧﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﺑﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ادراك ﺣﻮادث ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﻨﻨﺪه ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺎزوﻛﺎرﻫﺎی دﻓﺎﻋﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ادراك ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ را ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻛﺮده، ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﻨﺪ (آﻧﺪرﺳﻮن، 1985).
- سلامت روانی: سلامت روانی عبارت است از« حالت سلامتی کامل روانی و اجتماعی نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی » ( کاپلان ؛ و سادوک ، 1375 ) . سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که می تواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376).
تعاریف عملیاتی متغیرها:
سبکهای دلبستگی : نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه هیزن و شیور (1987)بدست می آورد.
مکانیسم های دفاعی : نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه سبكهای دفاعی بشارت، شریفی، ایروانی(1381 ) بدست می آورد.
سلامت روانی: نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی گلدبرگ و ماری(1986) بدست می آورد.
فرم در حال بارگذاری ...