:
زمان عنصر گرانبهایست که تلف شدن آن ضایعات جبرانناپذیری را برای فرد و در نهایت برای یک جامعه دارد. هیچ متاعی با ارزشتر از زمان نیست و گرانترین هزینه، از دست دادن زمان است. تسلط بر زمان تنها رمز موفقیت آدمی به شمار میرود. مهارتهای مدیریت زمان ابزار و روشهایی هستند که فرد را از آنجا که هست به آنجا که میخواهد، میرساند( تریسی، 1389). در واقع مدیریت زمان شامل مهارتهای بهرهبرداری بهینه از زمان است. این مهارتها به تدبیر پیشبینی زمان و تشخیص زمان در اولویتهای مورد نظر اطلاق شده و خرده مهارتهایی از قبیل برنامهریزی، سازماندهی و کنترل زمان را در بر میگیرد. (شادمان فر، سپاه منصور، هومن،1392).
بحث مدیریت زمان موضوعی است که همه ماچه درزندگی شخصی وچه درزندگی حرفهایمان برای کسب موفقیت به آن نیاز داریم. مدیریت زمان در اواخر دهه 1950 توسط ماکان مطرح گردید. این روش شامل فنونی برای تعیین اهداف کوتاه مدت، چگونگی تبدیل این اهداف به وظایف و فعالیتها برای اجرای سریعتر آنها، چگونگی برنامهریزی و اولویتبندی کردن کارهای روزانه و چگونگی جلوگیری از وقفه کاری که محدودیت در انجام وظایف ایجاد میکند، میباشد ( رسولی و همکاران، 2009 ). با توجه به این که زمان به عنوان یک منبع محدود به شمار میرود لزوم مدیریت آن به خصوص در محیطهای آموزشی و برای دانشآموزان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ مدیریت زمان فعالیتهای دانشآموزان را نیز میتواند تحت تأثیر قرار دهد. پژوهشهای استوارت و لمبارد (2010) سیبرت و جتینگر (2002) ، گارسیا و پرز ( 2005) نشان میدهد که رابطهی معناداری بین مهارتهای مدیریت زمان و موفقیتهای تحصیلی دانشآموزان وجود دارد.
گورتر و زولاف (2000 ) مدعیاند که بالا بردن عملکرد تحصیلی، استقامت در برابر استرس، تفکر در مورد صرف وقت و بالا رفتن آگاهی استفاده از زمان، از پیامدهای مهارتهای خوب مدیریت زمان است. از این رو مدیریت زمان میتواند به عنوان روشی برای پایش و کنترل زمان مطرح شود که از این طریق افراد هنگام کار کردن میتوانند با مدیریت خود در یک زمان واحد، وظایف متعددی را انجام داده، وظایف و مسئولیتهای خود را درک کنند و با محدودیتها سازگار گردند. ( ایلام و اهرون، 2003 )
انسان همواره در ارتباط با محیط پیرامون خود با مسائل و مشکلات متنوع و ناشناختهای رو به رو است و برای پاسخگویی به خواستههای خود، نیازمند تعامل و سازگاری با محیط اطراف خود میباشد. این در حالی است که در دنیای معاصر، پیشرفتهای تکنولوژیکی و ارتباطی نیز نقش همنوایی، کنار آمدن و سازگاری با موقعیتها و مسائل پیش رو را ضروریتر ساخته است. سازگاری جریانی است که در آن فرد برای وفق دادن خود با فشارهای درونی و ملزومات بیرونی تلاش و کوشش به خرج میدهد. ( رید – ویکتور ، 2004 ). یک فرد زمانی از سازگاری بهرهمند است که بتواند میان خود و محیط اجتماعیاش رابطهای سالم برقرار کند. محیط اجتماعی در برگیرنده خانواده، محل تحصیل، محیط کسب و کار و نظایر آن میباشد و اگر فردی نتواند با محیط خود به شیوهای مطلوب رابطه برقرار کند، ناسازگار تلقی میشود. سازگاری از بدو تولد همراه با انسان است و در هر برههی زمانی به گونهای خاص، فرد آن را به کار میبرد. علاوه بر این، سازگاری دارای عرصههای مختلفی نیز هست. مثلاً سازگاری در انتقال به محیط یا موقعیت جدید، در روابط بین فردی و سازگاری در موقعیتهای آموزشی که از آن
تحت عنوان سازگاری تحصیلی یاد میشود. سازگاری تحصیلی ناظر به توانمندی فراگیران در انطباق با شرایط و الزامات تحصیل و نقشهایی است که مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی فرا روی آنها قرار میدهد ( پیتوس، 2006 ). دانشآموزانی با مدرسه سازگارند که وقتی مدرسه خود را به پایان میبرند، تجربه حضور و تحصیل را تجربهای رشددهنده تلقی نمایند، بتوانند از تواناییهای خود به نحو مطلوب بهره جویند و در نهایت از نظر تحصیلی کارآمد باشند. ( بیکر و سیریاک، 1989 ؛ به نقل از بیرز و گوسنز، 2003 ). به اعتقاد بیجور کلاند و رهلینگ (2010) مهمترین نگرانی در مدارس امروزی ناسازگاری کلاسی است. بدرفتاری و ناسازگاری دانش آموزان کل فرایند یادگیری را تحت تاثیر قرار میدهد و با چالش مواجه میکند. بورکا و یان(2004؛ به نقل از یعقوبی، محققی، یوسفزاده، گنجی، كامران و الفتی، 1393) ناتوانی در مدیریت زمان را از جمله علل عدم تکمیل تکالیف تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان میدانند که خود میتواند منجر به شکست تحصیلی و در نتیجه ناسازگاری آنان گردد.
فرم در حال بارگذاری ...