وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پابان نامه بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک با و بدون مصرف مکمل Q10 بر …

 
تاریخ: 27-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

نروتروفین­ها از طریق تنظیم شکل­گیری عصبی و نروژنز (تولید نرون) نقش مهمی را در بدن ایفا می­کنند [5]. BDNF فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز، پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتورهای خانواده نروتروفین می­باشد که به طور وسیعی در مغز پستانداران در قسمت­های هیپوکمپ، آمیگدال، هیپوتالاموس، مغز میانی و کورتکس مغز ترشح می­شود [6]. BDNF و سایر عوامل تغذیه­ای عصبی در پیشگیری از مرگ سلول عصبی و فرآیندهای تحلیل عصبی نقش ایفا می­کنند. این عامل موجب رشد نرون های نابالغ و افزایش حیات نرون­های بالغ می­شود و در تشکیل حافظه، شکل­گیری سیناپسی، کارایی سیناپسی و ارتباط عصبی نقش دارد. BDNF در پلاسما، سرم و پلاکت­ها وجود دارد. پلاکت­ها می توانند آن را ذخیره کرده و سپس به درون پلاسما رها کنند. از این رو همبستگی مثبتی بین مقدار BDNF پلاکت ها و سرم وجود دارد [7]. سلولهای اندوتلیال عروق و سلول­های تک هسته ای گردش خون آن را تولید می­کنند. BDNF می تواند از سد خون-مغز BBB (Brain blood barrier) عبور کرده و در هر دو جهت (از مغز به خون و از خون به مغز) حرکت نماید. بنابراین سطوح خونی آن می­تواند بازتاب سطوح مغزی و بر عکس باشد [8]. تاکنون برای این پروتئین نقش­های گوناگونی بیان کرده اند. از جمله این نقش­ها می توان به مشارکت آن در متابولیسم، استرس، فعالیت دستگاه اندوکرین، التهاب، استرس اکسایشی و آسیب عضلانی اشاره کرد. یکی از نقش­های احتمالی که برای BDNF می­تواند مورد بحث قرار گیرد ارتباط آن  با خستگی می­باشد. نشان داده شده است که نروتروفین­ها و از جمله BDNF انتقال عصبی عضلانی را بهبود می­بخشند، بنابراین می­توانند خستگی از این نوع را به تاخیر بیندازند. شواهد جدید نشان می­دهند که نروتروفین­ها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت می­کنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم می­شود و نوروتروفین­ها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود می­بخشند. به طور اختصاصی BDNF و NT4 توسط نرون­های حرکتی و تارهای عضلانی تولید می­شوند و می توانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرنده­های پیش­سیناپسی BDNF یا NT4 می­تواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [9]. در رابطه با آثار تمرینات ورزشی روی BDNF خون آزمودنی­های انسانی در زمان استراحت شواهد متناقضی وجود دارد، به طوری که برخی از مطالعات گزارش کرده­اند که تمرینات استقامتی سطوح پایه BDNF پلاسما را افزایش داد، در حالی که سایرین گزارش کردند که هیچیک از تمرینات مقاومتی و استقامتی سطح پایه BDNF گردش خون را تغییر ندادند [10]. در رابطه با آثار تمرینات مقاومتی نیز مطالعات صورت گرفته نتایج گوناگونی را گزارش کرده­اند. ده هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطوح BDNF سرم آزمودنی­های کم تحرک در مقایسه با گروه کنترل نداشت. همچنین یک جلسه تمرین نیز غلظت BDNF را تحت تأثیر قرار نداد [5]. در مقابل مطالعه دیگر نشان داد تمرینات مقاومتی موجب افزایش معنی دار اما موقتی BDNF خون شد و تمرینات مقاومتی پیشرونده این پاسخ را تقویت کرد []. ورزش پلیومتریک که یکی از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود به طور گسترده­ای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده می­شود. یکی از مشخصه های تمرینات پلیومتریک وجود انقباضات برون­گرا در آن می­باشد که با آسیب عضلانی و التهاب ناشی از آن همراه می­باشد. شرایطی وجود دارد که در آن شاخص­های زیستی خستگی عضلانی همراه با شاخص­های زیستی آسیب عضلانی (شاخص­های زیستی التهابی) مشاهده می شوند. به ویژه انقباضات بسیار شدید برون­گرا می توانند موجب آسیب عضلانی شده و تشخیص شاخص­های زیستی خستگی یا آسیب عضلانی را به طور جداگانه مشکل می سازد [12]. عضله اسکلتی در حال انقباض میوکاین­ها را برای ایجاد یک محیط ضدالتهابی سیستمیک علیه واکنش التهابی رها می­کند. میوکاین­های تولید شده به وسیله عضله شامل IL6 ، IL8، IL15، و BDNF می­باشند. IL-6 نقش متابولیکی و ضد التهابی دارد، در فعالیت­های ورزشی بیش از سایتوکاین­های دیگر افزایش می­یابد [13]. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. در ورزشکاران استقامتی مقدار آن در پاسخ به 4 هفته تمرین شدید افزایش پیدا کرد. همچنین در مطالعه روی آزمودنی های کم تحرک و تمرین کرده سطوح این میوکاین به دنبال انقباضات ایزومتریک و خستگی مکانیکی افزایش پیدا کرد. هنگامی که IL-6 نوترکیب تزریق شد اجرای دوندگان استقامت مختل شد و احساس خستگی در دوندگان تمرین کرده افزایش یافت. این نتایج از نقش احتمالی IL6 در خستگی حکایت می­کند [2].

 

برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روش­های مختلفی استفاده شده است، یکی از این روش­ها استفاده از مکمل­های غذایی مجاز می­باشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده می­شود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید می­شود و برای عملکرد سلول ضروری است. CoQ10  از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP  نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش می­دهد [4]. خستگی یکی از نشانه رایج در بیماری است اما در افراد سالم نیز مشاهده می­شود، اخیراً استفاده از مکمل­های مقابله کننده برای کاهش خستگی افزایش یافته است. خستگی را می­توان به عنوان اختلال در شروع یا استمرار فعالیت اختیاری تعریف کرد. خستگی به دو نوع خستگی ذهنی و بدنی تقسیم می­شود. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار داده­اند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال می­رود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 می باشد.

 

با بررسی پژوهش­های انجام شده مشخص می­شود مطالعات انجام شده روی BDNF آثار تمرینات مقاومتی و استقامتی را مورد بررسی قرار داده­اند و تاکنون مطالعه ای در زمینه نقش تمرین پلیومتریک برBDNF به عنوان نوروتروفیک عصبی و سایتوکاین IL-6  به عنوان یک شاخص خستگی و بررسی رابطه بین آنها تاکنون مطالعه ای یافت نشده است. از آنجایی که تا به حال هیچ تحقیقی تأثیر همزمان ورزش پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 را بر سطوح سرمی BDNF و IL6 و عملکرد ورزشی (هوازی و بی­هوازی) دختران فعال بررسی نکرده است ما در این تحقیق برآنیم تأثیر همزمان این دو را بررسی کنیم. در نتیجه، این سوالات مطرح می­شود: آیا تمرینات پلیومتریک سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بی­هوازی را تغییر می­دهد؟ آیا مصرف مکمل Q10 سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بی­هوازی و را تغییر می­دهد؟ آیا ترکیب تمرینات پلیومتریک و مکمل یاری Q10 سطوح BDNF و IL6 گردش خون و عملکرد بی­هوازی را تحت تأثیر قرار می­دهد؟

 

ا-3. اهمیت و ضرورت پژوهش

 

موفقیت در بسیاری از ورزش­ها تا حد زیادی به توان انفجاری پای ورزشکاران و قدرت عضلانی آنان بستگی دارد؛ یعنی ورزشکار باید قادر باشد تا آنجا که می­تواند سریع و با نیروی زیادی از قدرت خود استفاده کند [14]. با توجه به نقش توان بی هوازی در اکثر فعالیت­های ورزشی، ارزیابی عملکرد ورزشی توجه ویژه­ای به خود معطوف داشته است. مطالعات اخیر شروع به بررسی این مورد کرده­اند که چگونه تمرین می­تواند عملکرد شناختی را در انسان­ها تحت تاثیر قرار دهد. توانایی تمرین برای گسترش عملکرد طی فرایند یادگیری و حافظه و همچنین تحریک نوروژنز هیپوکامپ در حیوانات، تلاش­هایی را در جهت درک مکانیسم های مولکولی آن ها برانگیخته است، زیرا چنین دانشی می تواند در فرمول بندی استراتژی­های موثر برای جلوگیری از زوال شناختی، بویژه طی پیری مفید باشند [15]. هر چند در ارتباط با تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر غلظت­های BDNF اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد اما به نظر می­رسد که ورزش همراه با مصرف مکمل­های غذایی مجاز با تأثیر بر سیستم عصبی، در بهبود عملکرد مغزی و عملکرد ورزشی دارد به طوری که مقاومت علیه عوامل التهابی که منجر به افسردگی و پیری زودرس می شود را افزایش می دهد. شواهد جدید نشان می دهند که نروتروفین­ها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت می کنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم می­شود و نوروتروفین­ها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود می­بخشند. میوکاین­های تولید شده به وسیله عضله شامل IL-6، IL-8، IL-15، و BDNF می­باشند. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است.  به طور اختصاصی BDNF توسط نرون­های حرکتی و تارهای عضلانی تولید می­شوند و می­توانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرنده­های پیش سیناپسی BDNF یا NT4 می­تواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [16]. برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روش­های مختلفی استفاده شده است، یکی از این روش­ها استفاده از مکمل­های غذایی مجاز می­باشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده می­شود، برای عملکرد سلول ضروری است. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار داده­اند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال می­رود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 می­باشد. در این میان مطالعه­ای که به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF و IL-6 پرداخته باشد، یافت نشده است. تمرینات پلیومتریک در حال حاضر به طور گسترده ای توسط مربیان و ورزشکاران رشته های گوناگون ورزشی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار می­گیرد. لذا پژوهش حاضر به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF ، IL-6 و عملکرد ورزشی دختران فعال می­پردازد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

 

1-4. اهداف پژوهش

 

1-4-1. هدف کلی: تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک با و بدون مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی و BDNF و IL6 سرم دختران فعال.

 

1-4-2. اهداف ویژه

 

 

    1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی BDNF

 

    1. تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF

 

    1. تعیین 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF

 

    1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی IL-6

 

    1. تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6

 

    1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6

 

    1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر عملکرد ورزشی

 

    1. تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی

 

    1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی

 

    1. تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه تمرین به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک

 

    1. تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه مکمل به دنبال 4 هفته مصرف مکمل Q10

 

    1. تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه ترکیب به دنبال 4 هفته تمرین و مصرف مکمل

 

  1. تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک و ترکیب تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 بر اجرای پرش عمودی آزمودنی­ها

 

1-5. فرضیات پژوهش

 

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معناداری ندارد.

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک بر توان بی­هوازی (اوج، میانگین توان بی­هوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته مصرف مکمل Q1O بر توان بی­هوازی (اوج، میانگین توان بی­هوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر توان بی هوازی (اوج، میانگین توان بی­هوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنی­داری ندارد.

 

    1. بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه تمرین به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک ارتباط معنی­داری وجود ندارد.

 

    1. بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه مکمل به دنبال 4 هفته مصرف مکمل Q10 ارتباط معنی­داری وجود ندارد.

 

    1. بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه ترکیب به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 همبستگی وجود ندارد.

 

  1. 4 هفته تمرین پلیومتریک و ترکیب تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 بر اجرای پرش عمودی آزمودنی­ها تأثیر معنی­داری ندارد.

 

1-6. پیش فرض­های تحقیق

 

– آزمودنی­ها از سلامت جسمانی برخوردار بودند.

دانلود مقالات

 

 

– رعایت توصیه­های تغذیه ای

 

– ابزاراندازه­گیری وآزمون از روایی لازم بر خوردار بودند.

 

1-7. محدودیت­های پژوهش

 

1-7-1. محدودیت­های قابل کنترل

 

 

    • سن (دامنه سنی 18 تا 24)، جنس (زن) و رشته تحصیلی( سال دو و سوم تربیت بدنی) آزمودن­ها

 

    • حجم، شدت و مدت تمرین و مصرف مکمل آزمودنی­ها در زمان تمرین مربوطه

 

    • عدم کنترل دقیق فعالیت شبانه روزی و همچنین میزان انرژی دریافتی و خواب آزمودنی­ها

 

  • سطح انگیزش، استرس و شیوه زندگی و عدم کنترل میزان مسئولیت پذیری در طی دوره مکمل گیری و تمرین

 

1-7-2. محدودیت غیر قابل کنترل

 

 

    • عدم کنترل شرایط روحی و روانی آزمودنی­ها و میزان انگیزش آنها در طی پژوهش

 

    • عدم کنترل میزان مسولیت پذیری آزمودنی­ها در طی دوره مکمل گیری ، تست و تمرین

 

    • عدم کنترل دقیق فعالیت شبانه روزی و همچنین میزان خواب آنها

 

    • عدم کنترل گرفتن دقیق رژیم غذایی (اندازه­گیری انرژی دریافتی و مصرفی)

 

    • تاثیر تفاوت­های فردی و وراثتی بر نتایج تحقیق و میزان استرس آزمودنی­ها در طول دوره تحقیق

 

  • عادت ماهانگی

 

1-8. تعریف واژه­ها و اصطلاحات پژوهش

 

فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF)

 

فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) پرتئین دایمر 119 اسید آمینه­ای به وزن KDa 5/13 است که از نظر ساختاری با فاکتور رشد عصبی شبیه است. پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتور های خانواده­ی نروتروفین می­باشد. در تمایز نورونی و بقاء، همچنین در شکل پذیری سیناپسی و انواع مشخص یادگیری و حافظه مهم است.

 

تمرین پلیومتریک

 

تمرین پلیومتریک از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود بطور گسترده­ای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده می­شود. شامل دو مرحله درون­گرا و برون­گرا می باشد و برای بالا بردن توانایی پرش ورزشکاران استفاده می­شود. در این تحقیق پروتکل تمرینات پلیومتریک شامل 10 حرکت بود که این تمرینات به مدت 4 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد.

 

مکمل Q10

 

کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده می­شود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید می­شود و برای عملکرد سلول ضروری است.CoQ10  از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP  نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش می­دهد [4].

 

اینترلوکین-6

 

اینترلوکین-6 (IL -6)، این سایتوکاین توسط منوسیت­ها، ماکروفاژها، سلول­های اندوتلیال، فیبروبلاست­ها و سایر سلول­ها در پاسخ به تحریکات التهابی ترشح می­شود. اثرات التهابی آن مشابه  TNF-α و  IL-1 است. و باعث القای پاسخ فاز حاد و ایجاد تب می­شود. سایتوکاین­ها، پپتیدها یا پروتئین­هایی هستند که توسط سلول­های دستگاه ایمنی تولید و رها می­شوند که نقش اصلی را در پاسخ­های التهابی به محرک­های پاتولوژی مانند التهاب و آسیب بافتی ایفا می­کنند. این سیتوکین تنظیم کنندۀ فرایندهای التهابی بسیاری از جمله تحریک میانجی­های  پیش التهابی (IL -10, IL -1ra و کورتیزول) و پروتئین­های مرحلۀ حاد (CRP) و همچنین مهار بازخورد “آماده باش” سیتوکین­هاست. همچنین IL-6 بیش از هر سیتوکین دیگری در اثر ورزش تولید می­شود و بدون حضور التهاب توسط بافت چربی و عضله در حال انقباض ترشح می­شود [17].

 

توان بی هوازی و عملکرد ورزشی

 

توان بی­هوازی به دو صورت بدون اسید لاکتیک که توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت زمان کوتاه، و توان بی­هوازی با اسید لاکتیک توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت نسبتاً طولانی تعریف می­شود. این توان بی هوازی در بسیاری از رشته های ورزشی کاربرد داشته و امروزه بسیار مورد توجه مربیان و ورزشکاران قرار گرفته است. قدیمی ترین آزمون برای فعالیت عضلانی کوتاه مدت پرش عمودی است.  همچنین آزمون تعریف شده وینگیت برای اندازه گیری اوج و میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی نیز برای ارزیابی عملکرد بی­هوازی ورز


فرم در حال بارگذاری ...

« پابان نامه بررسی اولویت‌ها و محدودیت های اوقات فراغت با تاکید بر ورزشپابان نامه بررسی وضعیت تغذیه ای ، ترکیب بدنی و برخی از شاخص های … »
 
مداحی های محرم