وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه بین سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی

 
تاریخ: 27-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

:

 

اختلال رفتاری یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و از عمده ترین دلایل ارجاع به مراکز درمانی است(باررا و همکاران،2002). این اختلال، الگوی رفتار پایدار با مشخصه پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است (سادوک و سادوک،2000، ترجمه رصاعی و رفیعی، 1382). کودکان مبتلا  به آن در شدت طرد همسالان، عملکرد ضعیف تحصیلی و افزایش تدریجی رفتار پرخاشگرانه و هم چنین  آماده ابتلا به اختلال های خلقی، مصرف مواد بزهکاری و اختلال شخصیت اجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، 2003). از طرف دیگر مطالعات نشان می دهد که کودکان مبتلا به اختلال رفتاری بر اساس تجارب اولیه خود، طرحواره ای متخاصم از جهان در ذهن خود شکل داده و بر اساس آن نیات دیگران را غیر دوستانه ارزیابی کرده و با رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان می دهند (داج،1993). هم چنین این کودکان در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل کرده و در مشکلات بین فردی نمی توانند شیوه های مختلفی برای رفع مشکل پیدا کنند(امیری،1381). این مهارت های ضعیف، پیش بینی کننده مشکلات رفتاری بعدی در این کودکان هستند. بنابراین به نظر می رسد افزایش مهارت های اجتماعی و رشد توانائی های مربوط به مدیریت خشم (باررا و همکاران،2002). و هم چنین تغییر مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای کودکان مبتلا، ضروری باشند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می برد و دائما در تعامل با انسان های دیگر می باشد. کارتلج و میلبرن، دریافته اند که در جمع بودن می تواند مشکلات او را مرتفع نماید و به همین منظور همواره یاد می گیرد که چگونه بایستی در جمع زندگی کند و نیاز های خود را ارضا نماید (کارتلج و میلبرن، 2002، ترجمه نظری نژاد، 1385).  دوره کودکی اولین و مهمترین دوره زندگی آدمی است در این دوره کودک برای نخستین بار با محیط اطراف خود رابطه برقرار می کند، روابط اجتماعی خود را بنا می کند و از طریق تجربه فعال در محیط به بهترین وجه یاد می گیرد (سیف نراقی،1379).

 

کودکان با داشتن مهارت های اجتماعی و ارتباطات سالم رشد بهتری می یابند و از منابع حمایتی، عاطفی بیشتری  برخوردار می گردند. حساسیت، زود رنجی و خود نا باوری آنان از بین می رود و بدین وسیله آن ها ارزش واعتبار بیشتری برای خود کسب می کنند و قادر می شوند تا در دنیای پیشرفته و پیچیده کنونی به نحوی زندگی کنند که از آسیب پذیری کمتری برخوردار باشند. نظریه های مختلفی پیرامون فرایند کسب مهارت های اجتماعی وجود دارد که از این بین، نظریه یادگیری- اجتماعی بیشتر به این مسأله پرداخته است. از دیدگاه یادگیری – اجتماعی،  بندورا معتقد است علاوه بر تشویق وتنبیه، الگو نیز بر رفتار اجتماعی کودک تاثیر می گذارد. کودکان از طریق مشاهده و تقلید، مهارت های اجتماعی جدید را کسب می کنند (امیری،1386)، این مهارت ها شامل مجموعه ای از توانایی ها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت وکارامد را افزایش می دهد، در نتیجه شخص را قادر می سازد بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه بزند، مسئولیت های مربوط به نقش خود را بپذیرد، و با چالش ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل موثر روبه رو شود. آموزش این مهارت ها به عنوان یک روش عام پیشگیری ازآسیب های فردی واجتماعی مورد تأکید بوده است. یادگیری موفقیت آمیز مهارت های اجتماعی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این، کسب این مهارت ها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد. به همین خاطر کسب مهارت های اجتماعی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را و این اصل دو سویه، ارتقای بهداشت روانی را شتابی دو چندان می بخشد (نوشادروان،1386).

 

– اهمیت و ضرورت تحقیق:

 

در دنیای کنونی که تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است و هر لحظه به اطلاعات انسآن ها افزوده می شود، به نظر می رسد این دانش افزایی در پاره ای از موارد باعث تنیدگی هایی در زندگی بشر می گردد. نمی توان به طور کلی از تنیدگی­ها دور شد، بلکه بایستی راه های مقابله با آن ها را آموخت (ریچ،1386). از این رو آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان که در واقع بزرگ سالان آینده هستند، بسیار حائز اهمیت می باشد. رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری افراد یکی از اهداف مهم هر جامعه می باشد و همواره مورد توجه مسئولین، برنامه ریزان و حتی خود افراد بوده است. این مسأله نه تنها در سازگاری اجتماعی با افراد هم سن و سال، خانواده و گروه های اجتماعی نقش مهمی دارد؛ بلکه عامل مهمی است که با بیشتر فعالیت ها و موفقیت های تحصیلی فراگیران می تواند همبستگی مثبتی داشته باشد (فاتحی زاده، 1384). همچنین در عصر امروز و با توجه به پیچیدگی جوامع و بروز ناهنجاری های روانی و رفتاری در بین کودکان و نوجوانان و جوانان، لزوم پرداختن به فرایند اجتماعی شدن آن ها و ارائه راهبردهای صحیح برای تقویت و شکوفایی این پدیده بیش از پیش احساس می شود. تأکید زیاد بر جنبه های نظری، به گونه ای که امروز در آموزش و پرورش ما و دانشگاه ها رایج و متداول است، به دلیل در نظر نگرفتن جنبه های اجتماعی و روانی رشد، کارایی و اثربخشی برنامه های تعلیم و تربیت را کاهش داده و نوسانات رفتاری و شخصیتی را در افراد افزایش داده است. به عبارتی اگر افراد به موازات رشد جسمی و ذهنی از رشد اجتماعی برخوردار نباشند، وقتی قدم به زندگی اجتماعی می گذارند، نمی توانند اهل زندگی کردن باشند. حتی نمی توانند از تحصیلاتی که قبلاً انجام داده اند، استفاده نمایند. همچنین رشد و تکامل اخلاقی فرد با رشد اجتماعی آنان بستگی زیادی دارد و از میزان علاقه ایشان نسبت به معیارها و ارزش های متداول متأثر می شود. به عقیده روان شناسان اخلاق یک امر اجتماعی است و بر فضائل و سجایایی مبتنی است که جامعه مقرر داشته و برای خود پسندیده است (شعاری نژاد،1373).

 

وودی (1962)، در کتاب مشکلات رفتاری کودکان می نویسد: کودکی که نمی تواند یا نمی خواهد با هنجارهای مورد قبول اجتماعی سازگاری رفتاری داشته باشد و پیشرفت تحصیلی خود و کوشش های آموزشی همکلاسان  و روابط خود با آنان را در هم می شکند، دچار اختلال رفتاری است. از سوی دیگر اوضاع اجتماعی به سرعت در حال تغییر است که همه این ها تأثیراتی عمیق و جدی بر دنیای روانی و شخصی کودک می گذارد و لزوم آموزش مهارت هایی به کودکان برای سازگاری با این تغییرات را بیش از پیش آشکار می سازد.کودکان فاقد سطوح بالای مهارت های اجتماعی، نه تنها تعامل موفقیت آمیزی با همسالان خود ندارند، بلکه رفتارهای مشکل دار درونی سازی شده (مانند احساس غمگینی، افسردگی، تنهایی). و رفتارهای مشکل دار برونی سازی شده (مانند پرخاشگری، جسمانی یا کلامی، مهار ضعیف خلق و بحث کردن با دیگران). را نیز بیشتر تجربه می کنند. از آن جا که خانواده و محیط های اجتماعی مانند کودکستان و دبستان، تاثیر بسیار مهمی در تحول مهارت های اجتماعی و فرایند اجتماعی شدن کودکان دارند. والدین و مربیان، به عنوان مهمترین منابع اطلاعات درباره رفتار اجتماعی و هیجانی کودکان محسوب می شوند(گنزالز،2007).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

پژوهش های وسیعی که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکان شان و روش های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا تحقیقات نشان می دهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلاقیت کودک می شوند والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود یا اظهار نظر کند مانع بروز استعدادهای بالقوه کودک می شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد. شیوه ی فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد- کودک را در طول دامنه ی گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تاثیر گذار را به وجود می آورد. شیوه ی فرزند پروری، عاملی تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمی را در آسیب شناسی روانی و رشد کودکان ایفا می کند. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوه های فرزند پروری والدین، تقریبا غیر ممکن است (علیزاده و آندرایس، 2002).

 

با توجه به مطالب ذکر شده خلاء موجود در تحقیقات قبلی این می باشد که هیچکدام از تحقیقات گذشته به طور مشخص و تخصصی رابطه سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری  را نسجیده اند بلکه بیشتر مسأله سازگاری اجتماعی را مد نظر قرار داده اند، بنابراین با توجه به اینکه در این تحقیق رابطه سبک های تربیتی والدین با دو متغیر اساسی مربوط به کودکان یعنی مهارت های  اجتماعی و مشکلات رفتاری را مورد بررسی قرار می دهد در نوع خود تحقیقی نوع و جدید و در یک جامعه جدید یعنی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان منوجان  در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد.

پروژه دانشگاهی

 

 

بنابراین با توجه به اهمیت و اثرات مشکلات رفتاری فرزندان در جامعه و مهارت اجتماعی آن ها و اهمیت نهاد خانواده و سبک فرزند پروری والدین در تاثیر بر مهارت های اجتماعی و رشد و شکوفایی فرزندان که گردانندگان آینده جامعه می باشند؛ پژوهش پیرامون سبک فرزند پروری و تاثیر آن بر مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری فرزندان ضروری به نظر می رسد. بررسی تاثیر سبک فرزند پروری زمینه ای خواهد بود تا نهاد خانواده از توجه و حمایت شایسته‌ای از جانب مسئولان برخوردار گردد و آگاهی خانواده ها از تأثیر سبک فرزند پروری آنان بر فرزندان شان باعث آگاهی آن ها از این امر مهم و در نتیجه سبب کاهش آسیب در سطح خانواده و جامعه خواهد شد و در نتیجه موجب پرورش استعدادها و استفاده بهینه از منابع انسانی و رشد شکوفایی جامعه و احساس خوشبختی در افراد و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت اجتماعی شهروندان به خصوص نوجوانان خواهد شد. بدین ترتیب،نتایج مثبت پژوهش حاضر می تواند به غنای یافته های مربوط به خانواده، سبک فرزند پروری و  مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در کشور منجر شود و شاید بتواند با ارائه راهکارهایی؛ یکی از دلایل نابسامانی عاطفی و روانی در سطح فردی و اجتماعی را کاهش دهد و راه شکوفایی ظرفیت ها و استعدادهای افراد را هموار سازد. آنگاه بتدریج شاهد تحولات عظیمی در بهبود زندگی و کسب سعادت انسان و تحقق کرامت و ارزش والای او خواهیم بود.

 

 

 

1-3- اهداف تحقیق:

 

 

 

1-3-1-هدف کلی:

 

     بررسی رابطه بین سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهر منوجان در سال تحصیلی 1393-1392

 

 

 

1-3-2- اهداف فرعی:

 

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری اقتدارگرایانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری اقتدارگرایانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری مستبدانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری مستبدانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری سهل گیرانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان

 

    • بررسی رابطه سبک فرزند پروری سهل گیرانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان

 

    • بررسی مهارت های اجتماعی دانش آموزان با توجه به جنسیت آن ها.

 

    • بررسی مشکلات رفتاری دانش آموزان با توجه به جنسیت آن ها.

 

  • تعین میزان شیوع مشکلات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان منوجان.

 

 

 

– Barrera

 

Soduk & soduk

 

-Dodge

 

Barrera

 

.Social learning

 

.Bandura

 

.Rich

 

.Social Skills

 

.Woody

 

.Internalized

 

.Externalized

 

– Gonzalez


فرم در حال بارگذاری ...

« تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر میزان استرسکیفیت زندگی مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر »
 
مداحی های محرم