کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی که جلوهگاه عملکرد نیروی انسانی رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی است با نیروی انسانی شایسته قوام مییابد و فقدان چنین نیرویی به فروکاهی چنین جلوهگاهی میانجامد. منابع و متون خفته را نیروی انسانی، پویایی و حیات میبخشد و کتابخانه را به کانون برخورد با تعامل اندیشههای خاموش و به ظاهر منفعل تبدیل میکند محل تربیت و پرورش چنین نیروهایی مراکز آموزشی ذیربط است (حری، 1388، ص 5).
همه فلسفههای آموزش عالی اتفاق نظر دارند که دانشگاهها در کنار دروسی که به دانشجو ارائه میکنند و با برگزاری آزمونهای متعدد و ارائه نمرات، او را تحصیل کرده محسوب میکنند و این هرگز کفایت نیاز جامعه و حتی بنگاههای صنعتی تجاری را نمیکند (آراسته، 1383، ص 91). به نظر میرسد که این موضوع در آموزش علم اطلاعات و دانششناسی نیز به عنوان یک مسأله مورد توجه بوده است به گونه که کوچک و سمیرمی زاده (1383، ص 201) معتقدند که میان انتظارات جامعه و سازمانها از کتابداران و تواناییهای عملی آنها در انجام وظایف یک متخصص اطلاعرسانی فاصله قابل توجهی ایجاد شده است.
آموزش رسمی علم اطلاعات و دانششناسی از آغاز شکلگیری آن در ایران از سال 1345 ه.ش تاکنون با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بوده است. ایستایی برنامهی درسی رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی، همخوان نبودن شیوههای کنونی بامحیط کار، نبودن رابطهی علمی سازمان یافته بین گروههای آموزشی از یک طرف و با بازار کار از طرف دیگر، تخصصی نبودن و رویکرد سنتی و غیر روزآمد برنامهی درسی از جمله مشکلات نظام آموزشی رشته علم اطلاعات و دانششناسی است که حاصل آن، فارغ التحصیلان بیانگیزه، بیمهارت و فاقد نوآوری در حرفه میباشد (بیگدلی و آبام، 1382، ص 60)
همه مشکلات فوق و البته میل به توسعه علمی و ورود به عرصههای جدید علم و دانش از یک سو و هماهنگی با تحولات فناوری از سوی دیگر، سبب شده که در چند دهه اخیر تلاشهای بسیاری درباره آموزش علم اطلاعات و دانششناسی و ضرورت بازنگری و هماهنگسازی محتوای رشته با نیازهای در حال تغییر جامعهی اطلاعاتی در کشور انجام گیرد، و هریک از پژوهشگران از زوایای گوناگونی به اظهار نظر درباره تغییر نام و محتوای رشته و لزوم حذف یا افزودن برخی از درسها به برنامهی آموزشی پرداختهاند (فتاحی، 1379؛ حیدری، 1389، 1390؛ غیوری، 1388).
پیشنهادهای ارائه شده، نشان دهندهی لزوم نگاهی جدید به آموزش و محتوای آموزشی رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی است و همانطور که فرجپهلو (1390، ص 32) اشاره میکند قضاوت در مورد چشمانداز آیندهی رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی بدون شناخت عناصر آن و عوامل مؤثر بر آن امکان پذیر نیست. البته خلاءهای موجود در برنامه درسی حوزهی علم اطلاعات و دانششناسی به ارائهی راهکارهایی برای بخشهای مغفول مانده در این برنامه ارائه میدهد، امّا مبتنی بر اصول بنیادین و چارچوب نظاممند و پویا نیستند.
آنچه به عنوان مسئله اساسی این پژوهش مطرح است، نبود چارچوب جامعی از معیارها و شاخصهای مورد نیاز برای ارزیابی دانشآموختگان رشته علم اطلاعات و دانششناسی است. اما برای حصول به چنین چارچوبی همانطور که فتاحی (1379) نیز بر این باور است، مهمترین اقدامی که باید پیش از هر نوع برنامهریزی و تصمیمگیری در مورد نظام آموزشی صورت گیرد، روشن ساختن زیر بنای نظری و فلسفی آموزش، تدوین اصول و چارچوب فعالیتهای آموزشی بر اساس همین زیر بنای نظری است. از این رو، برنامهریزیهای کلان و خرد آموزشی هم باید بر مبنای اصول نظری انجام گیرد. به طور کلی، هدف از استوار ساختن آموزش بر پایه یک زیر بنای نظری معتبر آن است که نظام آموزشی مدرسان و دانشآموختگان را قادر میسازد تا در واکنش به مسائل محیط و جامعه بتوانند مناسبترین رویکردها و راهحلها را ارائه دهند و در نهایت به پیشرفت معقولانه جامعه مدد رسانند. با توجه به همهی این مسائل و مشکلات، چگونه میتوان الگویی نظاممند که بر مبنای اصول نظری باشد برای کتابداران طراحی کرد؟
نظریه شایستگی کانونی از جمله نظریههای مطرح در زمینه آموزش و آینده نظام آموزشی است که با کمک آن میتوان مبانی و الگوهای نظری آموزشی را که متناسب با حوزههای علم اطلاعات و دانششناسی است شناسایی و پیادهسازی کرد (حیدری1390، ص 73).
الگوی شایستگی مفهوم نسبتاً جدیدی است که بسیاری از انتظارات مورد توجه صاحبنظران را در خود جای میدهد. در الگوی شایستگی، شایستگی به دو مقولهی عمومی وتخصصی تقسیم
میشوند. شایستگیهای عمومی به صورت پایهای برای تمام افراد جامعه و به خصوص جامعهی اطلاعاتی و معرفتی لازم و ضروری است و شایستگیهای تخصصی مربوط به یک حوزهی تخصصی خاص میباشد. شایستگیهای تخصصی مواردی است که از درون شرح شغلهای مرسوم سازمانها قابل استخراج و با دورههای آموزشی قابل بهبود میباشد. در تکمیل الگوی شایستگی کتابداران ناگزیر به شناسایی شایستگیهای تخصصی کتابداران میباشیم زیرا شایستگیهای عمومی این الگو توسط گرایی تکمیل شده است (گرایی، 1390).
از آنجایی که برای شناسایی شایستگیهای کانونی تخصصی در هر رشته و حوزهی تخصصی شناخت ابعاد و چارچوبهای اصلی و فرعی شکل دهنده آن رشته الزامی است. بنابراین در رشته علم اطلاعات و دانششناسی نیز بدون شناخت عناصر رشته و عوامل مؤثر برآن امکان تدوین الگوی مورد نظر محقق نخواهد شد. لاجرم در این پژوهش به رشته علم اطلاعات و دانششناسی بر اساس اصل موج / ذره که یکی از اصول نظریه کوانتومی اطلاعات است نگریسته میشود که حاصل آن ایجاد دو نگاه فرایندی و ذرهای به علم اطلاعات و دانششناسی است.
با نگاهی فرایندی (موجی) به فرایند اطلاعات میتوان چنین تفسیر کرد که اطلاعات از تولید تا استفاده چرخهای را طی میکند که این چرخه همانند ذرات اتمی در حالت موجی قابل سنجش و اندازهگیری نمیباشد. و از آنجایی که برای ارزیابی شایستگیهای تخصصی کتابداران باید معیاری را در نظر گرفت که قابل اندازهگیری باشد میتوان به اطلاعات و چرخهای که طی میکند با نگاه ذرهای نگریست بدین گونه که با شناسایی مؤلفههای مهم رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی که به نوبهی خود چیزی جز اجزاء تشکیل دهندۀ چرخهی فوقالذکر نمیباشند، قادر به شناسایی چارچوب رشته علم اطلاعات و دانششناسی هستیم که پیامد آن، شناخت شایستگیهای مورد نیاز کتابداران و در نهایت تدوین الگوی مورد نظر است.
1-3. اهمیت و ضرورت پژوهش
مروری بر پژوهشهای پیشین نشان میدهد که کار منسجم و جامعی به منظور تدوین شایستگیهای کانونی کتابداران در سطح تخصصی درقالب یک الگوی منسجم و شناسایی مؤلفههای آن در ایران صورت نگرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در ارزیابی میزان توجه به اولویتهای آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی در جامعهی اطلاعاتی و سنجش میزان اثربخشی برنامهی درسی علم اطلاعات و دانششناسی در پروراندن شایستگیهای کانونی تخصصی میان دانشجویان به کار رود.
پژوهش حاضر از دو بعد توسعهی نظر و نظریه پردازی در علم اطلاعات و دانششناسی و دیگری به کار گیری و عمل به یافتههای آن حائز اهمیت است. که میتواند مورد توجه همه دستاندرکاران آموزش علم اطلاعات و دانششناسی قرار گیرد. الگوی شایستگی میتواند در حوزههای مختلف نظام آموزشی از جمله مدیریت آموزشی، برنامهریزی درسی، جذب دانشجو و ارزشیابی در سطوح متفاوت آن کاربرد داشته باشد و به عبارت دیگر، کل فرایند طراحی تا ارزیابی یک نظام آموزشی را میتوان بر مبنای الگوی شایستگی پایهگذاری کرد (فیض و بهادرنژاد، 1389، ص 38).
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف اصلی
هدف اصلی این پژوهش تدوین الگوی شایستگیهای کانونی تخصصی دانشجویان کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی و سنجش آن در میان دانشجویان کارشناسی این رشته در دانشگاههای تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد میباشد.
1-4-2. اهداف ویژه
- شناسایی و تدوین الگوی شایستگیهای کانونی تخصصی مورد انتظار، از دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی.
- سنجش میزان برخورداری دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی از شایستگیهای کانونی تخصصی مورد انتظار.
- مقایسهی بین شایستگیهای کانونی تخصصی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی و نمره معدل آن ها.
1-5. پرسشهای پژوهش
- الگوی شایستگیهای کانونی تخصصی مورد انتظار از دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی کدام است؟
- میزان برخورداری دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی از شایستگیهای کانونی تخصصی مورد انتظار تا چه حد است؟
- سطح شایستگیهای کانونی تخصصی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی مشهد و نمره معدل آن ها، در مقایسه با هم چگونه است؟
6-1.تعاریف عملیاتی پژوهش
شایستگی کانونی تخصصی: شایستگی کانونی تخصصی دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد، عبارت از مهارتهای علمی و فنی ویژهی کتابداران است که به منظور عملکرد موفقیتآمیز در شغل مشخص شان باید از طریق آموزش در طول دوران تحصیل به آنها آموخته شود.
دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی: منظور آن دسته از دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات ودانششناسی دانشگاههای تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد میباشد، که در سال تحصیلی 1393-1392 در سال سوم و چهارم مشغول به تحصیل میباشند.
- 1. Cometency – based training
- Specialized Competencies
3.Quantum Information Theory
فرم در حال بارگذاری ...