در حالیكه تدریس و یادگیری مطالب آموزشی به عنوان عوامل پیش برنده یا بازدارنده دانش آموزان در میدان فعالیت و آزمون های آموزشی مورد توجه والدین ، معلمان و پژوهشگران هست ، با این وجود تغییر حالت های روانی و برانگیختگی آشكار فراگیران در مقابله با وضعیت خاص بعضی از آزمون ها كمتر مورد توجه بوده است .
پژوهش های مختلفی در سطوح جهانی به بررسی اضطراب امتحان پرداختند . كسیدی و جانسون ( 2002 ) در پژوهشی كه به بررسی اضطراب امتحان در میان دانش آموزان پرداختند ، دریافتند كه سطوح بالای «اضطراب امتحان » به طور معنی داری با نمرات پایین در درس امتحانی رابطه داشتند . همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد كه بین سطوح متعادل برانگیختگی هیجانی با نمرات بالا در آزمون رابطه وجود دارد .
در پژوهشی دیگر در همین راستا یونسوك هونگ ( 2003 ) به بررسی اثرات زمانی ، اضطراب امتحان ، تصور دشواری آزمون و عملكرد امتحانی در میان دانشجویان لیسانس پرداخت . او بیانمی دارد : تصور دانشجویان از دشواری آزمون در برانگیختگی نگرانی و تهییج پذیری آنها اثر مستقیم دارد . نتایج این مطالعه حاكی است نگرانی آزمودنی ها از دشواری آزمون نسبت به دشواری واقعی آزمون اثر بیشتری بر عملكرد آنها دارد . به عبارتی نگرانی آنها از دشواری آزمون، سبب اضطراب در آنان خواهد شد .
در واقع اضطراب امتحان به عنوان مشكلی خوش خیم در میان بیشتر افراد شایع است اما این مشكل مواقعی كه سطوح بالای استرس و شكست تحصیلی در میان باشد ، به طور جدی مشكل آفرین خواهد شد . واچلكا و كاتز( 2003 ) در پژوهشی با عنوان « كاهش اضطراب و بهبود خودپنداره تحصیلی در میان دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان » اظهار می دارند : 80 درصد آزمودنی های گروه آزمایش كه از درمان آرام سازی عضلانی پیشرو ، بهره بردند ، نسبت به گروه گواه ( كنترل ) بهبود چشمگیری را نشان دادند . این گروه نسبت به گروه گواه ،كاهش معناداری را در اضطراب امتحان نشان داده و نمرات آنها درخودپنداره تحصیلی بطور قابل ملاحظه ای فزونیگرفت. همچنین در
ایران صبحی قراملكی ( 1385 ) به بررسی اثربخشی شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در كاهش اضطراب امتحان و افزایش عملكرد تحصیلی پرداخت كه نتایج حاكی است اضطراب امتحان در گروه های شناخت درمانی و آموزش مهارت ها در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری كاهش یافت .
در میان درمان های روان شناختی ، انواع مختلف روش های درمانی شناختی و رفتاری از جمله بیوفیدبک، آرام سازی عضلانی پیشرونده ،آرام سازی عضلانی کاربردی(AR) ، آموزش مهارگری استرس و اضطراب و شناخت درمانی را می توان نام برد که برای درمان اضطراب به کار رفته اند. اُست (2000) اعلام می دارد در میان این روش ها آموزش آرام سازی عضلانی و شناخت درمانی بیشترین کاربرد را دارند.
بارکوویک و کاستلو(1993) در یک مطالعه روش شناسی به مقایسه ی آرام سازی عضلانی کاربردی(AR) ، درمان شناختی رفتاری(CT) و درمان غیر مستقیم در درمان اضطراب پرداختند.نتایج حاکی است آرام سازی عضلانی کاربردی(AR) ، درمان شناختی رفتاری(CBT) بهتر از درمان غیر مستقیم عمل می کنند. در این پژوهش تأثیر گذاری آرام سازی عضلانی کاربردی(AR) ، درمان شناختی رفتاری(CT) در کاهش اضطراب همسان گزارش شد.
همچنین پژوهش های دیگری که به مقایسه ی اثربخشی آرام سازی عضلانی کاربردی(AR) ، شناخت درمانی (CT) پرداختند از جمله بارلو و دیگران(1992) در درمان اختلال اضطراب تعمیم یافته، اُست و وستلینگ (1995) درمان وحشتزدگی، تفاوتی را در کارایی این دو درمان گزارش نکردند.
حال با توجه به این پیشینه های پژوهشی ، در این پژوهش ، مسأله ای كه برای پژوهشگر مطرح است ، تأثیری است كه آرام سازی عضلانی و درمان شناختی رفتاریمی توانند در كاهش اضطراب امتحان دانش آموزان پیش دانشگاهی داشته باشند . در واقع سعی بر آن است كارایی این دو روش درمانی در كاهش اضطراب امتحان دانش آموزان مورد مقایسه قرار گیرد. البته در این میان تفاوت های جنسی به عنوان متغیر تعدیلگر لحاظ خواهند شد .همچنین در این پژوهش همه گیر شناسی ، اضطراب امتحان در میان دانش آموزان مورد برسی قرار می گیرد.
فرم در حال بارگذاری ...