(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مبحث ذکر شد نیز دلایلی است که وابستگی به اینترنت، بازیهای اینترنتی و در حالت کلی فضای سایبری ، امروزه به یکی از مهمترین دغدغه های بشری تبدیل شود، لذا هرچه آگاهی ما در مورد آن افزایش می یابد میزان نیاز به روش هایی برای درمان، بیش از پیش برجسته می شود.
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اعتیاد سایبری دانش آموزان مراکز استعدادهای درخشان شهر کرمانشاه در سال 1394 است.
هدف اصلی:
تعیین میزان اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اعتیاد سایبری دانش آموزان شهر کرمانشاه در سال 1394 است.
هدف فرعی:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی ه
با به قدرت رسیدن باراک اوباما، دولت او به تدریج رویکرد تقابلی و یک جانبه گرایی دوران بوش را کنار نهاده و رویکردی تلفیقی( قدرت نرم + قدرت سخت)، یا به اصطلاح قدرت هوشمند را علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرد. در این دوره درچارچوب قدرت هوشمند، تیم اوباما طیفی از تحریم های فراگیر و چندلایه همراه با تهدید نظامی را علیه ایران بکار گرفتند. در مجموع ابعاد سیاست های تقابل گرایانه اوباما در قبال ایران در میان رؤسای جمهور سابق این کشور بی سابقه بوده است. اگر چه استراتژى اوباما انعطاف پذیرتر است، ولى مداخله جویانه تر، تحریمى بوده است. بعلاوه در این دوره اتهاماتی از قبیل حمایت از تروریسم، تلاش برای دست یافتن به سلاح هسته ای، ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه مانند یمن، عراق و… به قوت خود ادامه یافت.
اوباما با رویکردی چندجانبه گرایانه و از طریق همکاری و همراهی متحدّین اروپایی خود به ویژه کشورهای 1+5 ، موفق شد در چهار سال نخّست ریاست جمهوری خود تحریم های شدیدی علیه ایران به ویژه در عرصه ی اقتصادی وضع کند و در چهار سال دوره دوّم با به قدرت رسیدن حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران، اوباما سعی کرد در ارتباط به برنامه هسته ای و مسائل منطقه ای از جمله قضیه ی سوریه با ایران وارد مذاکره شود.
به طور کلی پژوهش حاضر درصدد است از زاویه ای جدید به کندوکاو و ارزیابی سیاست خارجی دوران باراک اوباما در قبال ایران با تاکید بر مؤلفه های قدرت هوشمند بپردازد که در نوع خود تا به حال کمتر تحقیقی درباره آن انجام گرفته است. بنابراین با توجه به اینکه در سالهای اخیر سیاست های ایالات متحده در تقابل با ایران بر محور قدرت هوشمند تدوین شده بود، برای فهم و درک بیشتر و بهرهگیری مناسب نیاز به تحقیق و پژوهش بیشتر را احساس کردیم.
اهمیت و ضرورت بررسی مؤلفه های قدرت هوشمند در رویکرد جدید امریکا در قبال ایران در این مسئله است که شناسایی ماهیّت و چرایی اتخاذ این راهبرد موجب می گردد که مسئولان و دستگاه دیپلماسی کشور ایران در تدوین و اتخاذ تصمیمات به روز باشند و عکس العمل های به موقع و عقلایی را در قبال سیاست خارجی امریکا اتخاذ نمایند.
تعدادی از پژوهشگران داخلی و خارجی به برخی جوانب و مولفه های قدرت هوشمند در دوره باراک اوباما اشاره داشته اند که مهمترین آنها عبارتند از: ارسلان قربان شیخ نشین و دیگران که در مقاله ای تحت عنوان ” قدرت هوشمند؛ تحول نوین قدرت در عصر جهانی شدن ” به این نتیجه می رسند که تحولات نظام جهانی با ایجاد تغییر در ماهیت و اشکال قدرت به عنوان اصلی ترین مؤلفه تعیین کننده جایگاه بازیگران در نظام جهانی، تأثیرگذاری بیشتر قدرت هوشمند نسبت به قدرت سخت و محدودیت های قدرت نرم را بر روند سیاست ها و تصمیم گیری های دولت ها را در راستای دستیابی به اهداف و منافع ملی ارتقا بخشیده است( قربانی شیخ نشین و دیگران: 1390).
ابراهیم متقی در مقاله ای به نام “همکاری نامتقارن ایران و امریکا در دوران اوباما ” ، به این نتیجه می رسد که رویکرد سیاست خارجی باراک اوباما را میتوان گذار مجدد به واقعگرایی امنیتی دانست. زیرساخت نظریات واقعگراییِ امنیتی بر موازنهگرایی و تعادل قرار داد. اوباما توانست الگوی جدیدی را در رفتار سیاست خارجی مورد پیگیری قرار دهد که مبتنی بر موازنهگرایی، تعادل، همکاری، مشارکت و چندجانبهگرایی میبود(متقی: 1388). همین نویسنده در مقاله دیگری تحت عنوان ” نشانه ها و فرایندهای سیاست خارجی اوباما( 2009-2010)” به این جمعبندی می رسد که زمینه های تغییر در آمریکا از اواخر سال 2008 شکل گرفته و به گونه ای تدریجی مورد حمایت فزاینده گروه های مختلف واقع شد و آنچه که به عنوان گفتمان سیاست خارجی اوباما مطرح شده است را می توان
پاسخی به نیازهای عمومی جامعه آمریک ا دانست.( متقی: 1389).
شانی هرمزی در مقاله تحت عنوان ” اهداف و ابزارهای دولت اوباما در میانجی گری مذاکرات صلح” ، در بخشی از نتیجه گیری به این نکته اشاره می کند که آنچه دولت اوباما تلاش دارد تا به عنوان چهارچوب کلی سیاست خارجی خود تبیین کند و به نمایش گذارد، بر محورهایی چون چند جانبه گرایی و تأکید بر نهادهای بین المللی و قانون استوار است.( هرمزی: 1389).
محمد مهدی غمامی در مقاله ای تحت عنوان” تحلیل گفتمان ضد حقوقی تحریم های آمریکا علیه دولت ایران” به این نتیجه می رسد که تحریم هایی که علیه ایران در سه ضلع اصلی و دومینووار حقوق بشر، تروریسم و تسلیحات کشتار جمعی(هسته ای) با غایت سرنگونی نظام دنبال می گردد گرچه ایران را مورد تهدیدات و آسیب های جدی و چند بعدی(اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و چالش های پیچیده و فزاینده قرار داده است ولی این شرایط سخت می تواند بصورت یک ابزار فرصت زا نیز عمل کند.( مهدی غمامی: 1392).
هرکدام از پژوهش های فوق الذکر، اشاره ای جزئی و کم رنگ به اهمیت و جایگاه مقوله قدرت هوشمند در سیاست خارجی امریکا به ویژه در سیاست خارجی باراک اوباما در قبال ایران داشته اند. با این وجود جنبه نوآوری پژوهش حاضر در مقایسه با پژوهش های قبلی داشتن نگاهی تاریخی- کاربردی و مبسوط از قدرت هوشمند در راهبرد ها و سیاست های باراک اوباما در قبال ایران است و بنابراین، پژوهشی نو و بدیع خواهد بود.
پژوهش حاضر با هدفی کاربری و نوآورانه در حوزه سیاست خارجی انجام گرفته است و تلاش شده است نهاد ها و دستگاهای تصمیم ساز به ویژه وزارت امور خارجه جمهوی اسلامی از نتایج پژوهش بهره مند و منتفع شوند..
سوال اصلی: راهبرد سیاست خارجی دولت باراک اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟
فرضیه اصلی: به نظر می رسد که در دوره باراک اوباما رویکرد سخت افزارانه و یک جانبه گرایانه جای خود را به سیاست چندجانبه گرایی و موازنه گرایی بر محور قدرت هوشمند در قبال جمهوری اسلامی ایران داده بود.
سوال فرعی: چه الزامات داخلی و جهانی منجر به چرخش از سیاست یک جانبه گرایی به سیاست خارجی چند جانبه گرای و موازنه گرایی امریکا در دوره اوباما شد؟
فرضیه فرعی: به نظر می رسد میراث سیاست خارجی بوش در ابعاد نظامی – افکار عمومی و هزینه های اقتصادی منجر به چرخش سیاست خارجی امریکا از یک جانبه گرایی مطلق نگر به موازنه گرایی و چند جانبه گرایی بر محور قدرت هوشمند شده بود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی ه
بیشتر كشورها در دنیای امروز خود را مقید به رعایت حقوق بشر میدانند. یكی از این حقوق كه جنبه عام و جهانی یافته است حقوق كودك میباشد. رعایت حقوق كودك در بسیاری از مواقع به علل و عوامل زیرساختی برمیگردد. مثلاً توجه به روانشناسی كودك، جامعهشناسی كودك و… است كه در نهایت تضمینكننده حقوق وی است. بنابراین به غیر از عوامل ساختاری، توجه به زیر ساختها نیز دارای اهمیت میباشد. در این مسأله با ارزیابی و تحلیل تأثیر برچسبزنی و تطبیق آن بر بزهكاری كودكان در صدد آن هستیم كه به این سؤال پاسخ دهیم كه آیا برچسبزنی به كودك در دوران كودكی میتواند بر بزهكاری وی مؤثر باشد؟
2-سؤالات تحقیق
سؤال اصلی تحقیق این است كه آیا برچسبزنی بر بزهكاری اطفال تأثیر دارد. با طرح نظریه برچسبزنی و توضیح درباره بزهكاری و تفاوت ان با بزهدیدگی اطفال و همچنین با تحلیل تئوری برچسبزنی در مجموع به توضیح این پرسش میپردازیم.سوال فرعی تحقیق این است که چگونه می توانیم آثار برچسب زنی را بر شخصیت کودک کاهش داد؟سوالاتی دیگری از قبیل اینکه نظریه برچسب زنی چیست و در چه حوزه ای از جرم شناسی مطرح می گردد نیز قابل طرح می باشد.
3-فرضیههای اصلی تحقیق
1-نظریه برچسب زنی یک نظریه جرم شناختی است که در حوزه جامعه شناسی جنایی مطرح شده است.
2-به نظر می رسد با استفاده از برنامه های عدم مداخله یا حداقل مداخله می توان تاثیر این نظریه را بر شخصیت کودک کاهش داد.
4-پیشینه تحقیق
در مورد پیشینه تحقیق باید گفت اگرچه تئوری برچسبزنی در آراء و نظرات دانشمندان علوم انسانی به خصوص در غرب، مورد توجه و امعان نظر قرار گرفته است اما در كشور ما به این نظریه تا حد زیادی بیتوجهی شده است، تا جایی كه میتوان گفت كتاب مستقلی در زمینه برچسبزنی به قدر كفایت وجود ندارد و مقالات و پایاننامههای و كارهای تحقیقی بسیار اندكی در این مورد به رشته تحریر در آمده است. در بسیاری از مقالات به صورت گذرا و موردی به این موضوع پرداختهاند و این مسئله نشان میدهد كارهای اندك تحققی در مورد موضوع مطروحه تا به حال حداقل در كشور ما انجام شده است و اكثر كتابها و مقالههای مربوطه در مورد حقوق كودك یا بزهكاری كودك مطرح شده است.
5-ضرورت انجام تحقیق
از آنجایی كه بسیاری از كودكان از بدو تولد تا رسیدن و سپری شدن دوران بلوغ ممكن است با مشكل برچسبزنی از جانب اعضای خانواده و یا دیگر افرادی كه به نحوی از انحاء با آنها سر و كار دارند، مانند نهادهای عدالت كیفری مواجه شوند پرداختن به این موضوع یعنی برچسبزنی كودك و تطبیق آن بر بزهكاری اطفال ضروری بهنظر میرسد.
چه بسیار كودكانی كه از بدو تولد با برچسبهای گوناگون مواجه شده و اثرات مخرب روحی و روانی این برچسبها تا حتی تا پایان حیات با آنها همراه خواهد بود. بدین منظور و برای جلوگیری از آثار مخرب و ویرانگر مشروح به نظر میرسد با پرداختن به موضوع برچسبزنی گامی در جهت حمایت از حقوق كودك و پیشگیری از نقض این حقوق برداشته باشیم. از آنجا كه كمتر منبع مستقلی در رابطه با موضوع در ادبیات حقوق جرمشناسی كشور وجود دارد در این رساله برآنیم تا با تشریح ابعاد گوناگون برچسبزنی گامی در جهت توسعه علمی این نظریه برداریم.
6-اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق شناخت آثار مخرب برچسب زنی بر شخصیت و رفتار كودك چه در دوران كودكی و چه در دوران بعدی زندگی وی ارائه راهكارهایی جهت پیشگیری از برچسبزنی به كودك میباشد.
در این زمینه تحقیق و بررسی در دو محیط دارای اهمیت میباشد. یكی محیط خانواده كودك و دیگری محیطهای خارج از خانواده كه كودك با آنها در تماس است. در این رساله از یك طرف به نقش خانواده و محیط خانواده در رابطه با موضوع میپردازیم و از طرف دیگر به نقش و جایگاه سیاستهای دولت به مفهوم عام و سازمانها و نهادهای مرتبط با حقوق كودك خواهیم پرداخت.
7-روش تحقیق
روش تحقیق به دو صورت كتابخانهای و میدانی میباشد. در روش كتابخانهای با مراجعه به كتب و منابع و مأخذ معتبر حقوقی و گاهاً غیرحقوقی از قبیل كتب و مقالات روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و… به شرح و تبیین آراء و عقاید صاحبنظران میپردازیم و با تحلیل و ارزیابی و تأثیر برچسبزنی بر بزهكاری اطفال نتیجه نهایی را بهدست آورده و به ارائه راهكارها و پیشنهادات میپردازیم.
در روش تحقیق میدانی با ارائه پرسشهایی در رابطه با برچسبزدن به كودكان در محیطهایی كه كودكان با آنها در تماس هستند از قبیل والدین، مدرسه، نهادهای قضایی و اجرایی با بهدست آوردن نتایج مذكور به استقراء نهایی خواهیم رسید.
8-توجیه پلان
رساله پیش رو دارای 3 فصل می باشد.چنانچه مرسوم و معمول است در فصل اول نظریه برچسب زنی از دیدگاه های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.تعاریف و مفاهیم و کلیات موضوع در واقع در این فصل توضیح داده شده اند.دیدگاه های گوناگون اعم از روانشناسی،جامعه شناسی و… در این فصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.موضوع دولت ها و سازمان های غیر دولتی در رابطه با حقوق کودک،برچسب زنی در محیط های مختلف اعم از خانه و خارج از آن نظیر دادگاه و … موضوع بحث این فصل می باشد.در فصل دوم رساله آثار برچسب زنی بر کودک و راهکارهای پیشگیری از آن را بررسی نموده ایم.همچنین حمایت در مقابل برچسب زنی از دیدگاه اسناد داخلی و خارجی ،بررسی عملکرد نهادهای اصلاح و تربیت کودکان در پیشگیری از برچسب زنی ،روش های اصلاح و درمان و… در این فصل قرار دارند.در نهایت در فصل سوم تحقیق میدانی پیرامون موضوع انجام شده است.
فصل اول-بررسی نظریه برچسب زنی از دیدگاه های مختلف
1-1-تعریف جرم،بزه کاری و بزه دیده گی
و جرمشناسی یكی از شاخههای علوم جنایی است كه از جرم به عنوان یك پدیده در زندگی فرد و جامعه بحث میكند و علل و عواملی را تفسیر و بررسی میكند كه موجب ارتكاب جرم میشود.[3] به مانند دیگر رشتههای مربوط به علوم انسانی، امروزه جرمشناسی اغلب به عنوان رشتهای ریشهدار در اندیشههای مدرن در نظر گرفته میشود. جرمشناسی در حوزه مطالعات اجتماعی، به بررسی جرم، اشخاص مجرم و پدیدههای اجتماعی مربوط به جرم میپردازد.[4] در اواخر قرن 19 در سال 1885 رافائل گارفائولو از جمله كسانی بود كه برای نخستین با اصطلاح جرمشناسی را مطرح كرد و بهكار برد.[5] پوئل تاپینارد مردمشناس فرانسوی نیز پس از وی این اصطلاح را وارد ادبیات حقوقی كشور فرانسه كرد.
جرمشناسی به عنوان یكی از رشتههای علوم انسانی انجام جرم را در جوامع و علت وقوع جرایم را بررسی میكند.[6] این دانش سالهای زیادی است كه به مطالعه بزهكار و بزهدیده پرداخته است. امروزه تكامل تحقیقات دانشمندان این امكان را فراهم كرده است كه جرمشناسان آگاهی لازم را در مورد پدیده مجرمانه و همچنین بزهكاران و بزهدیدگانی كه مرتكب یا قربانی جرم به شمار میروند فراهم آورده است.[7]
مجرمیت نیز همانند فقر، گرسنگی، فقدان درمان و بهداشت، جهل و بیسوادی از دیرباز مورد توجه فلاسفه، حقوقدانان و مصلحان اجتماعی قرار گرفته است. هر چنددر سایر زمینههای مذكور به ویژه طی قرن گذشته گامهای سریع و مهمی در اكثر كشورهای صنعتی برداشته شده، به گونهای كه امروزه دیگر ترسی از ابتلا به پارهای از بیماریهای واگیر، گرسنگی، فقر، مرگ و میر اطفال و… فروكش كرده است، اما در همین كشورها نگرانی از جرم و مجرمیت به نحوی از سوی شهروندان ابراز شده و موجبات اشتغال فكری و بهگونهای عدم ثبات
دولتها را فراهم میآورد.
اگرچه تاریخ پیدایش جرم به تاریخ خلقت انسان برمیگردد، اما تاریخ جرمشناس تاریخ جدیدی است و از سابقه علمی و آكادمیك آن چیزی بیش از یك سده نمیگذرد و شاید به همین دلیل است كه جرمشناسان سنتی و جدید تا به حال نتوانستهاند تحلیل شایسته و كاملی را از پدیده مجرمانه ارائه دهند. تبیین كامل پدیده مجرمانه مستلزم آن است كه رفتار انسان از جنبههای مختلف تاریخی، روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی و… مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.[9] جرمشناسی از یونان آغاز شد. اگرچه پیدایش آن به غارها و مقبرههای مصر نیز باز میگردد كه جملات موجود در آنها حكایت از نافرمانی نوجوانان در آن زمان داشته است اما چهره علمی آن از قرن هفدهم به بعد ظهور كرد.[10]
مبحث مهمی كه در تعریف بزهكاری مطرح میشود آن است كه باید بین دو واژه بزهكار و بزهدیده قائل به تفكیك شویم، فقط از نظر مفهومی در رابطه تعاملی با یكدیگر قرار دارند. وجود بزهدیده در یك جامعه علت وجود بزهكاران در آن جامعه است و ارتباط مستقیم با هم دارند و هرچه میزان بزهكاری بیشتر باشد به همان نسبت میزان بزهدیدهگی نیز بیشتر خواهد بود. به عبارتی بزهدیدهگی معلول فعل بزهكاری است به نحوی كه بزهدیدهگان در شرایط حال بزهكار آینده خواهند بود.[12] به عبارتی میتوان گفت كه بزهدیده قربانی جرم است و بعداً به مجرم تبدیل میشود.
بزهكاری مجموعهای از جرمهاست كه در یك زمان و مكان معین به وقوع میپیوندد. در واقع بزهكاری شناخت عواملی است كه جرم ایجاد میكند و یا به عبارت دیگر مطالعه این پدیده مورد بررسی قرار میگیرد.و كلیه پدیدههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی، خانوادگی و.. را در جامعه شامل میشود.[13]
اصطلاح بزهدیده یا قربانی جرم برای اولین بار توسط فن هانتینك[14]، مندلسون[15]، مارگری فرای[16]، مارولین ولفگانگ[17] و… بهكار برده شد. اصلاح بزهكاری نوجوانان نخستینبار در انگلستان و در قرن نوزدهم(سال 1815 میلادی) مطرح شد. در ان دوران جرائم كودكان و نوجوانان افزایش یافته بود، از آن پس واژة بزهكاری اطفال درتمام كشورها متداول گردید. قوانین مختلف در ایالات متحده آمریكا از سال 1964 به بعد این واژه را وارد ادبیات حقوقی قانونگذاری این كشور كرد و كتب متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمد[18].
واژه بزهدیده در قوانین كیفری ایران با واژههایی نظیر مجنی علیه یا شاكی[19] مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است. واژه بزهدیده از آفرینشهای كمیسیونه بررسی اصطالاحات مربوط به وزارت دادگستری فرهنگستان ایران در سال 1317 خورشیدی بود كه امروزه به جای مجنی علیه استعمال و رایج شده است.[20]
بهطور كلی بزهدیده یا قربانی جرم[21] به شخصی گفته میشود كه به دنبال رویداد یك جرم آسیب یا زیان میبیند. تمام شخصیت بزهدیده به وسیله یك عامل خارجی كه هم برای خود وی و هم برای جامعه مشخص است مورد تعرض و آسیب واقع میشود.[22] علمیترین تعریف از بزهدیده در سال 1968 توسط مندلسون ارائه شد. به عقیده وی بزهدیده شخصی است كه به خاطر وضعیت فردی یا عضویت و وابستگی در یك گروه، متحمل پیامدهای دردآور و مشقتبار كه فاكتورهایی با ریشههای فیزیكی، روانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی طبیعی دارد میشود. او معتقد است در برآورد نیازهای جامعه برای حداقل كردن قربانیان، جلوگیر از تكرار بزهدیدگی و تقلیل بزهدیده واقع شدن پیشگیری از بزهدیدگی نقش اساسی را داراست.[23]
مثلاً در مورد سوء استفاده جنسی اطفال به عنوان بزهدیده و نه به عنوا بزهكار درچهارچوب حقوق كیفری قرار میگیرند و این جرایم به عنوان اعمال خطرناك كه طفل را در معرض خسارت فیزیكی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی قرار میدهد مورد بررسی قرار میگیرد.[24]
فون هنتیك در سال 1948 در كتاب بزهكار و قربانی مفاهیم بزهدیده و بزهكار و تفاوتها و ارتباطات آن دو را با یكدیگر بیان میكند. به عقیده او تحت عناوین بزهكار و بزهدیده مواردی وجود دارد كه ممكن است شخص هم بزهكار و هم بزهدیده واقع گردد. به عقیده او شخص میتواند بهصورت پیدرپی هم بزهكار و هم بزهدیده یا برعكس باشد. مثلاً كودكی كه مورد ایذاء و سوء رفتار قرار گرفته است به احتمال زیاد در آینده بزهكار میشود.
همچنین ممكن است شخصی درعین حال هم بزهكار و هم بزهدیده واقع شود. مثلاً در منازعات و جرایم رانندگی طرفین هم بزهكار و هم بزهدیده هستند. بالاخره جنبهای ناشناخته از شخصیت انسانی میتواند ناگهان بروز نماید و فردی را به بزهكار یا بزهدیده تبدیل نماید. این مورد به ویژه در آشوبها و یا شورشها و اختلالهای اجتماعی بروز میكند.[25]
پژوهش
برایان کوئین[4] این چنین بیان می کند که :” سه چهارم ارزش افزوده ایجاد شده در هر سازمانی به واسطه در اختیار داشتن دانش خاص آن سازمان می باشد. ” با توجه به اهمیتی که دانش در دنیای امروزی پیدا کرده است، روش و نوع استفاده از دانش و برقراری زمینه هایی جهت انجام گرفتن این مهم ضروری به نظر می رسد. در حال حاضر مدیریت دانش بطور گسترده به عنوان یک مزیت رقابتی شناخته شده است و سازمان های زیادی از آن به عنوان یک استراتژی اساسی در راستای دستیابی به مزیت رقابتی استفاده می نمایند. درصد بالایی از سازمانهایی که مدیریت دانش را به عنوان استراتژی اصلی خود برگزیده اند، به اهداف موردنظر خود دست نیافته و احساس می کنند که تحقق آن امری غیر عملی است.
[1] – Wang & Chang
[2] – Liebowitz et al
[3] – Knowledge Management
[4] – Brian Quinn
[5] – Delong and Fahey
[6] – Koulopoulos & Frappaolo