پژوهش
برایان کوئین[4] این چنین بیان می کند که :” سه چهارم ارزش افزوده ایجاد شده در هر سازمانی به واسطه در اختیار داشتن دانش خاص آن سازمان می باشد. ” با توجه به اهمیتی که دانش در دنیای امروزی پیدا کرده است، روش و نوع استفاده از دانش و برقراری زمینه هایی جهت انجام گرفتن این مهم ضروری به نظر می رسد. در حال حاضر مدیریت دانش بطور گسترده به عنوان یک مزیت رقابتی شناخته شده است و سازمان های زیادی از آن به عنوان یک استراتژی اساسی در راستای دستیابی به مزیت رقابتی استفاده می نمایند. درصد بالایی از سازمانهایی که مدیریت دانش را به عنوان استراتژی اصلی خود برگزیده اند، به اهداف موردنظر خود دست نیافته و احساس می کنند که تحقق آن امری غیر عملی است.
[1] – Wang & Chang
[2] – Liebowitz et al
[3] – Knowledge Management
[4] – Brian Quinn
[5] – Delong and Fahey
[6] – Koulopoulos & Frappaolo
فرم در حال بارگذاری ...