یادگیری مهارتهای پایه و ورزشی همواره مورد توجه مربیان و معلمان تربیت بدنی و ورزش بوده است و اخیراً استفاده از چند رسانه ای ها برای کمک به یادگیری مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
پیشرفت تکنولوژیمنجربهپیدایشبرخیازتکنیکهاوروشهایمدرندرآموزششدهاست،مانندکامپیوترواینترنت و…. استفادهازوسایلچندرسانهایدریادگیریحرکتیمنجربهتمرکز در مراحل مختلفعملکردوتسهیلدرادراکمهارتیکهفرد باید یاد گرفته میشود و این ابزار به کسبونگهداریتجاربیادگیریکمکنموده و بهافزایشکارآمدیفرایندآموزشکمککردهوآنرادررسیدنبههدفجذابترمینماید. علاوهبراینوسایلچندرسانهایبهبیحوصلگیدرامرآموزشخاتمهمیدهدوانگیزشفراگیر رادریادگیـــریافزایشمی دهد(گیو رگتی 2006).
ابزار چندرسانهایبهعنوانیکیازتکنیکهایتکنولوژیروزدرنظرگرفتهمیشودکهدرعرصهایتعلیموتربیتدرسالهایاخیرظاهرشدهاست. چندرسانهاییادگیرندههارابافضاهایآموزشیکهوسایلآموزشیزیادیدارند،درگیرکردهواطلاعاتودادههایکاملیراازمنابعمختلفدر اختیار فراگیر قرار دادهوتمامیاینهابهوسیلهکامپیوترکنترلوسازماندهیمیشوندتابهفراگیراندردستیابیبهاهدافازپیشتعیینشدهخودکمککند.چندرسانهایبهافزایشدانشوفراهمنمودنروشهایبهکارگیریاینعلومکمکمیکندو اینمنجربهتغییردرخطمشیهایآموزشیمیشودوافقهایجدیدی رابهعنوانیکراهبردبرایآموزشدرتمامیسطوحآموزشیایجادمیکند؛برایهمیننیازداریمکهمدارسمانرابه روزکنیموبرنامههایدرسیمانراتوسعهدهیم. تابهفراگیراناجازهدهیمکهفعالیتهایمدرسهای را به صورتموثرانجام دهندواینبهرشدمهارتهایشانکمکمیکند( عبد المنعم 2010 ).
درواقعمفاداینپژوهشبانظریههاییادگیریاجتماعیباندوراکهپایهگذاربسیاریازپژوهش هادرزمینهیادگیریحرکتیاست،مطابقتدارد. الگودهی، یکیازراههایرایجفراهمکردناطلاعاتدرموردفناجرایمهارتاست. بیشترتحقیقاتدرموردالگودهیتوسطنظریهشناختیباندوراهدایتشده وبراساسایننظریه، یادگیریمشاهدهایاغلببهعنوانپردازشاطلاعاتاست. درطولایننوعیادگیری، فراگیرنمایششناختیازمهارترا در ذهنایجاد وازآناستفادهمیکندتاتولیدحرکتراتنظیموبهعنوانمعیاردرستیحرکت، برایپیبردنبهخطادرانجاممهارتمورداستفادهقراردهد. پژوهشهانشاندادهاستکهالگودهیاکتسابمهارترا سادهتر میکندوفوایدآندرتولیدالگودهیحرکتیبهویژهدرمراحلاولیهیادگیریمشهوداست(سوزنده پور1388).
مشاهدهاجرایحرکتینهتنهاموجبنمایشادراکییانمایششناختیمهارتدرفراگیرمیشودبلکهبعدهابهعنوانمرجعیبرایکمکبهاودراجرایمهارتمورداستفادهقرارمیگیردوهمچنینچگونگینمایشنیزعاملمهمیدرفرایندآموزشیمحسوبمیشودوممکناستبخشیاجزءشناختیمهارتمشاهدهگرتأثیربگذارد(سوزنده پور1388).
بسیاریازصاحبنظرانبراینعقیدهاندکهتنهاراهحلممکنبرایغلبهبرچالشهایایجادشدهدرآموزشوکارکردهای آنرویآوردنبهمطالعهدقیقوکاربردرویکردهایجدیدونوینآموزشاستویکیازعواملموثرومهمدرکیفیتآموزش، روشهایآموزشاستکههمــهفراگیرانراباوجودتفاوتهایفردیدرشرایطیکسانتحتآمــوزشقرارمیدهد. ازاینروبهبودمستمرشیوههاییادگیری– یاددهیسببشدهتاآموزششتاببیشترییابدوهرگونهسادهنگریدرفرایندیادگیریسببهدررفتننیروهاوامکاناتگردیدهوتلاشهایبسیاریراباشکستمواجهمیسازد( شعبانی 1382 ).
پیشتر از این محققان بسیاری روی تاثیر آموزش چند رسانه ای ونرم افزارهای آموزشی در ورزش و مهارتهای حرکتی پایه پرداخته اندکه نتایج برخی از این تحقیقات بر کاربرد مفید وموثر چند رسانه ای ها ونرم افزارهای آموزشی در یادگیری مهارتها تاکید داشته اند ونتایج برخی دیگر از این تحقیقات حاکی از وجود تفاوت معنی دار میان روش آموزش سنتی وروش آموزش به کمک چند رسانه ای بوده است. اما تحقیقات دیگری حاکی از عدم تاثیر چند رسانه ای ها بر یادگیری است.از جمله در تحقیقی که توسط لزر با عنوان اثر آموزش چند رسانه ای در دوره های عملی دانشجویان انجام شد دانشجویانی که آموزش را از طریق چند رسانه ای آموخته بودند هیچ تفاوتی دریادگیری مهارتهای تکنیکی و تاکتیکی آنها دیده نشد؛ شاید یکی از دلایل این امر عدم تلفیق آن با روش های نوین تدریس بوده باشدواما در پژوهشی که توسط ابراهیم عبد الرازق انجام شد بیان کرده باعث تسهیل در یادگیری مهارتهای حرکتی پایه در کودکان پنج الی شش سال شده است. پژوهشهای دیگری کارآمدی فناوری های نوین وچند رسانه ای ها را زمانی که با روش های تدریس پیشرفته همراه بوده است تایید می کند از جمله درپژوهش آرابکی [3] (2009 ) نتایج نشان می دهد که وقتی روش آموزش شطرنج ( مات با دو رخ و مات با دو فیل و شاه ) با اینترنت و کامپیوتر ادغام شود روی یادگیری آنها به ویژه در حیطه شناختی موثر بوده است. نتایج پژوهش اینویو (2009) نشان داد تلفیق چند رسانه ای ها با روش آموزش سنتی بر یادگیری مهارت دریبل بسکتبال تاثیر معناداری دارد تا زمانی که از چند رسانه ای وروش تدریس سنتی استفاده شود. بنابراین به نظر می رسد که تاثیر فناوری بر پیشرفت در اجرای مهارت و یادگیری موثر بوده است.
پژوهش ورناداکیس(2003)و لزر(2011)در مورد تأثیر چند رسانه ای بر یادگیری مهارتهای ورزشی انجام شد که نتایج این پژوهش ها بر عدم تأثیر چند رسانه ای بر یادگیری تأکید داشت و پژوهش های دیگری مانند؛ کریمی و همکاران(1382)،سوزنده پور(1388)،کونو من و همکاران(2003)،سنگوکوو همکاران(2006)، آنتونی اتی(2006)، آرابکی(2009)، وونگوهمکاران(2009)،اینویو(2009)،شرف آدین(2010)،عبدالمنعم محمد(2010)،احمدمحدخدر (2010)،ابراهیم عبدالرزاق(2010)بر تاثیرمثبت چند رسانه ای وسنتی بر یادگیری دلالت داشتند. ولی تاکنون تحقیقات کمی درمورد آموزش چند رسانه ای وسنتی(تلفیقی) بر یادگیری مهارتهای حرکتی انجام شده به ویژه در مورد مهارت حرکتی دریبل بسکتبال لذا پژوهش در مورد این مهارت و با استفاده از روش های آموزشی سنتی و چند رسانه ای مورد نیاز است و پژوهشگر به دنبال پیدا کردن تاثیر این نوع آموزش بر یادگیری مهارت مورد نظرمی باشد.
تحقیقات زیادی لازم است تا بتوانیم با روشهای مختلف آموزش استفاده از امکانات وظرفیت های موجود تا اندازه ای مشکلات یادگیری را کاهش دهیم. سیستم های چند رسانه ای وسایر ابزارهای الکترونیکی دیگر دارای پتانسیل قوی در آموزش ویادگیری هستند ومی توان از ترکیب آنها با روشهای متنوع آموزش برای بهبود کیفیت یادگیری استفاده کرد. رویکردهای جدید آموزش بستر مناسبی را جهت به کارگیری واستفاده از قابلیت های فناوری در امر آموزش فراهم می آورد. با توجه به رشد سریع وروزافزون تکنولوژی چند رسانه ای ها، استفاده بهینه از این تکنولوژی در سطوح مختلف تحصیلی ودر کلاس درس تربیت بدنی با توجه به ویژگی های جذاب وکارایی بسیار گسترده ی آن امری ضروری به نظر می رسد.
یکی از مولفه های اصلی این پژوهش کاربرد چند رسانه ای ها است.استفاده از چند رسانه ای ها در امر تدریس ویادگیری دیر زمانی است که توسط اساتید ومعلمان و مربیان ورزش مورد توجه است. استفاده مناسب از چندرسانه ای ها وتلفیق آن با رویکردهای نوین آموزشی می تواند بسیاری از تواناییهای یادگیرندگان را پرورش دهند. تجربه کاربرد آموزش های چند رسانه ای نشان می دهد اینگونه آموزش ها که بیش از یکی از حواس چند گانه را در یادگیری سهیم می کند تاثیر بیشتری بر یادگیری فراگیران دارد.تحقیقات نشان می دهد که میزان یادگیری فراگیران زمانی که هم می بینند وهم می شنوند وهم در یادگیری شرکت فعال دارند به مرز 75 درصد می رسد که خیلی بیشتر از میزان یادگیری در شیوه هایی است که تنها یکی از حواس را درگیر می کند.بنیان استفاده از چند رسانه ای ها در آموزش بر این فرض استوار است که وقتی فراگیری در یک سیستم آموزشی با محیطی تعاملی سروکار دارد که امکان اثر گذاری متقابل را برای فرد فراهم می آورد دامنه یادگیری وی افزایش می یابد شبیری(1382). دلایل متناقضی در مورد تاثیر چندرسانهای ها بر یادگیری مهارتها گزارش شده است.
بنابراین هدف پژوهش بررسی روش آموزش چند رسانه ای و سنتی بر یادگیری مهارت دریبل بسکتبال می باشد.
در جهان امروز، نظام های آموزشی با چالشهای مشترک ومتفاوتی روبرو هستند. لزوم تغییر مناسبات اجتماعی وفرهنگی متناسب با توسعه فناوری های نوین اقتصادی مبتنی بر دانایی، تحول دانش، آموزش ویادگیری وتغییر نیازها، انتظارات و ویژگی های دانش آموزان ودانشجویان از مهمترین این چالش هاست. نظامهای آموزشی به دنبال رویکرد نوینی هستند که در مواجهه با تحولات گسترده جهان، آنها را در بازسازی خویش یاری دهند. آنها برای این بازسازی به برنامه درسی غنی، آموزش انعطاف پذیر، رهبری آموزشی اثر بخش، محیط های یادگیری شوق انگیز، محتوای آموزشی فراترازساختارهای موجود ومعلمان توانمند وحرفه ای نیازمند ند (افضل نیا،1387).
بسیاری از صاحبنظران روی آوردن به رویکردهای نوین آموزش را به عنوان راه حلی پیشنهاد می کنند که شرایط وزمینه های لازم را برای ورود به عصر پر تنش امروز را فراهم می آورد.رویکردهایی که نه تنها توانایی پرورش مهارتهای مورد نیاز فراگیرنده امروز را برآورده می کند وبا توجه به نیازها وعلایق فراگیران مهمترین عامل در فرایند یادگیری که همان انگیزه فراگیران در یادگیری را ارتقاء داده، بلکه قابلیت های تلفیق فناوری های نوین را در امر آموزش فراهم می آورند.بنابراین نظام آموزشی باید به دنبال راهکارهایی باشدکه تحریک کننده ی علایق وانگیزه های یادگیرندگان در فرایند یاددهی یادگیری است. وقتی در آموزش عالی به اطلاعات ومهارتهای اندیشیدن دانشجویان توجه شود واستفاده از فناوریهای مانند چند رسانه ای ها به صورت فناوری های استاندارد در آید، آنگاه برنامه درسی تغییر خواهد کرد و وقتی این فناوری ها در تدریس ادغام شود، روش های تدریس تغییر خواهد یافت (گل افرورز شهری وخاقانی زاده،1388).
بیشتر متخصصین حوزه علوم تعلیم وتربیت در مورد تاثیر مثبت استفاده از فن آوری بر جنبه های مختلف شناختی وعاطفی دانش آموزان اتفاق نظر ندارند وبرخی از صاحبنظران نیزاعتقاد دارند که فن آوری تاثیر خاصی بر یادگیری وسایر جنبه های آموزشی وپرورشی دانش آموزان ندارد.(الای،1995 به نقل از شبیری،1382).
توجه به کاربرد فناوری های نوین از جمله چند رسانه ای ها در فرایند یاددهی یادگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است وامروزه استفاده از فناوری های چند رسانه ای در امر تدریس ودر کلاس درس دیر زمانی است که توسط معلمان مورد توجه است. تکنولوژی های چند رسانه ای به عنوان ابزار هایی هستند که می توانند بسیاری از تواناییهای یادگیرندگان را پرورش دهند ونگرش آنها را نسبت به یادگیری تغیر دهند(عسگری،1388).
تسلط یافتن بر اجزای مهارت در هر رشته ورزشی برای موفقیت طولانی مدت در آن ورزش ضروری است یکی از شیوه هایی که اغلب توسط معلمان و مربیان به کار می رود تا یادگیری مهارت ورزشی را تسهیل کند یادگیری مشاهده ای است که یکی از موثر ترین ایزارهای انتقال اطلاعات، افکار، الگوهای حرکتی و.. . است، و یادگیری مهارت های ورزشی را ساده می کند. در واقع، کاربرد ضرب المثل ( یک تصویر ارزش هزران کلمه را دارد)، در آموزش مهارتهای ورزشی نمود آشکار تری دارد.
نمایش مهارت به یادگیرندگان اجازه می دهد تا به طور دیداری، توضیح کلامی تکلیف حرکتی و اطلاعات به دست امده حاصل از نشانه های معتبر تکلیف را برای اجرای موفقیت آمیز اجرا به هم ربط دهند. وقتی فرد مدلی را مشاهده می کند، الگوی مهارت با تمرکز بر ویژگیهای فضایی و زمانی مهارت فرا گرفته می شود. عنوان شده که دیدن حرکات و یادگیری مشاهده ای منجر به افزایش توانایی اصلاح خطا، عملکرد بهتر، انتقـال اطلاعات مرتبط، تقویت یادآوری، افزایش اعتمـاد به نفس، افزایش انگیـــزه و غلبه بر اضطراب میشود. (سوزنده پور، 1388 )
ویس و کلینت (1987) دریافتند که الگودهی همراه با نشانه های کلامی به کودکان کمک می کند تا به طور انتخابی بر اجزای مهم تکلیف توجه کنند و آنها را به یاد آورند.
رز (1997) و مک گیل(1993) تأکید کردند که یادگیرندگان برای آشنایی با نمایش ویدیویی نیاز به زمان دارند تا یاد بگیرند چگونه مفید ترین اطلاعات را استخراج کنند. آنها پیشنهاد دادند که نمایش مهارت ویدیویی دست کم باید پنج هفته ارائه شود تا مو ثر واقع شود.
پولتون (1975) دریافت اگر مهارتی که قرار است یاد داده شود، به انطباق دائمی با شرایط بیرونی نیاز داشته باشد، مشاهده گر به اطلاعات متفاوتی نسبت به زمانی که تکلیف با طراحی ثابت حرکت باشد، توجه خواهد کرد. همچنین اگر مهارت ها رمز گردانی فضایی بسیار پیچیده داشته باشند، نمایش بهترین روش یادگیری است.
یادگیری چند رسانه ای به عنوان یک رویکرد فعال ودانش آموز محور مطرح شده که در آن یادگیرنده گان می توانند کلمات وتصاویر مربوطه را انتخاب کرده و آنها را در الگو های زبانی وبصری سازماندهی کنند، و آنها را به صورت فرایندی ادراکی کامل نمایند (مایر،2001) و همانند یک رویکرد با به کارگیری اصــول ویژه و مناسب یادگیری دانش آموزان را افزایش میدهد. ( مورینو و مایر 2003 )
انیمیشن و شبیه سازی مجازی که به فنون تکنولوژی احتیاج دارد وسایل پیچیده و جدیدی در رابطه با یادگیری چند رسانه ای فراهم می نما
در فصل حاضر ابتدا در بخش مبانی نظری پژوهش در مورد تغییرات متابولیسم آهن در طی تمرین و مکمل آهن و شاخصهای خونی مورد نظر بحث شده و سپس با مراجعه به پیشینه پژوهشهای موجود، به برخی از پژوهشهای انجام شده در زمینه موضوع پژوهش حاضر در داخل و خارج کشور اشاره شده است.
2-2-مبانی نظری پژوهش
2-3-مکمل آهن
آهن یکی از مهمترین مواد معدنی است و در ساختمان هموگلوبین، میوگلوبین، سیتوکرومها و در ترکیب آنزیمها وجود دارد که مسئول انتقال الکترون و تولید انرژی در چرخه تنفسی میتوکندری و چرخه اسیدسیتریک، مسئول تولید ماده لازم برای سنتز DNA است و در رشد عضله و عملکرد نقش دارد(76٫70٫2٫77٫33٫43٫75٫71). آهن برای عملکرد طبیعی سیستم عصبی، ایمنی و رفتاری نیز ضرورت دارد(43٫4).
2-3-1-توزیع آهن در بدن
آهن بدن، معمولا در زنان 5/3،و در مردان،4 گرم است. در افراد بالغ، بیشترین آهن(60 تا 70٪) در هموگلوبین در اریترویست در حال گردش وجود دارد که برای انتقال اکسیژن ضروری است. 10٪ آهن موجود در میوگلوبین، و 20تا 30٪ باقی مانده، به حالت فریتین در بدن در نقاط ذخیرهای٫ مانند کبد موجود است. تنها حدود 1٪ آهن در اتصال با آنزیمهاست و کمتر از 2/0٪ در پلاسما است که بیشتر متصل به ترانسفرین است(71٫70).
2-3-2-علل کاهش آهن بدن
در حین فعالیت، از طریق تعریق، آهن بدن به طور میانگین mg4/0در 1 لیتر عرق از دست میرود. خونریزی معده، روده(13)٫هماتوریا و همولیز٫ رژیم غذایی گیاهخواری، و کاهش آهن در رژیم غذایی پرچربی و یا پر فیبر، قاعدگی(30)،و عفونت موجب کاهش آهن بدن میشود(33٫31).
از دست دادن روزانه آهن در پوست mg/d0.24- 0.33 می باشد و از دست دادن آهن از طریق تعریق در مردان بیشتر از زنان است. قاعدگی یک همبستگی منفی با سطوح فریتین بدن دارد و وضعیت آهن با مدت و شدت قاعدگی در ورزشکاران استقامتی مرتبط است(11).
2-3-3-توصیههای مصرف آهن
گزارشهایی مبنی بر اینکه مصرف مکمل آهن، گرفتگی عضلات پا را در دوچرخه سواران کاهش میدهد و یا مانع آن میشود، نمیتواند مبنایی برای مصرف مکمل آهن باشد. توصیه شده است که استفاده از قرص آهن فقط با دستور پزشک و برای کسانی که کمبود آهن دارند باشد(33). با توجه به امکان اثرات سوء بلند مدت بر سلامتی، توصیه شده است که از مصرف زیاد آهن باید خودداری کرد. اضافه بار آهن در اثر افزایش مصرف آهن ٫ممکن است گونه های واکنشی اکسیژن را غیر فعال کرده و موجب آسیب بافت ها و ارگانها شود(29). اگرچه مکمل آهن، به طور گسترده ای توسط ورزشکاران و در تلاش برای بهبود عملکرد استفاده شده است اما توصیه شده است که این مکمل تنها توسط کسانی مصرف شود که دچار کمبود آهن هستند (45). نیوهوز و همکاران(1989) پیشنهاد کرده اند که در زنان ورزشکار دارای کمبود آهن، مصرف مکمل آهن باید تا 16 هفته ادامه یابد تا اطمینان حاصل شود که سطح فریتین سرم بهµg/l60-70 میرسد(51). رولند و همکاران(2011)، برای ورزشکارانی که حتی بدون کم خونی آشکار، فریتین کمتر از12-20ng/ml دارند٫ درمان با آهن را توصیه کرده اند(63).انجمن پزشکی و تغذیه مقدار mg/d8 برای مردان بالغ و mg/d18 برای زنان در سن قبل یائسگی توصیه کرده است(44).
2-3-4-تنظیم هموستاز آهن
هپسیدین یک هورمون پپتیدی فاز حاد است که هموستاز آهن را تنظیم می کند و در اوره و سرم ورزشکاران بعد از فعالیت ورزشی قابل اندازه گیری است(57).مادامی که هپسیدین یک تنظیم کننده منفی جذب آهن است و سطح سرمی این هورمون در شرایطی که اهن بیش از حد بالاست٫ جذب آهن را مهار می کند. در تلاش برای حفظ هموستاز پیش بینی می شود که سطح هپسیدین پلاسما به طور قابل توجهی در استفاده همیشگی از مکمل آهن در نوسان باشد(29).
2-4-فریتین
فریتین، پروتئین ذخیره درون سلولی مهمی است که در همه سلولها یافت می شود اما بیشترین غلظت را در کبد، طحال و مغز استخوان دارد. فریتین به آهن متصل شده و در یک پوسته پروتئینی قرار می گیرد. پوسته پروتئینیدربرگیرنده هسته آهن توسط 6 کانال، که از
طریق آنها یونهای فروز وارد شده و در مرکز مولکول با فروکسیداز وارد تعامل می شوند، منفذ دار شده است. (70). در واقع فریتین یک پروتئین فاز حاد است و در نتیجه ممکن است در شرایط خاصی بدون تغییر در ذخیره آهن متفاوت باشد(76). از میان شاخصهای متعددی که برای ارزیابی وضعیت آهن استفاده می شود، فریتین، رایجترین شاخص برای ذخیره آهن بدن است(77٫76). اگرچه، پائین بودن سطح فریتین، نشان از تخلیه ذخایر آهن دارد اما با این حال، سطح نرمال و یا بالای آن، ذخایر کافی آهن بدن را تضمین نمی کند(76). غلظت فریتین سرم به طور معمول در دامنه 15-300µg/L و در برخی تحقیقات µg/L 10-300 ذکر شده اگرچه مقادیر کمتراز 12 نشان دهنده شروع مرحله اول کمبود آهن است(67٫14). فریتین در کودکان نسبت به افراد بالغ کمتر است و از کودکی به میانسالی افزایش، و میانگین غلظت در مردان نسبت به زنان بالاتر است. همبستگی خوبی بین مقادیر فریتین سرم، آهن بدن و فریتین مغز استخوان دیده شده و این امر نشان می دهد که روابط نزدیکی بین فریتین سرم و کل ذخایر آهن در افراد عادی وجود دارد. نشان داده شده است که غلظت فریتین سرم 1µg/lبرابر با تقریبا mg 8آهن ذخیره شده است(70).
2-4-1-تغییرات فریتین هنگام افزایش نیاز به آهن
افزایش نیاز به آهن، در ابتدا با افزایش آزاد شدن آهن از فریتین همراه است. جذب آهن با یا بدون هم٫ یک رابطه معکوس با غلظت فریتین سرم دارد که نشان دهنده ذخایر آهن است(71). افزایش جذب آهن از رژیم غذایی، ذخایر فریتین را کاهش می دهد(70).
2-4-2-عوامل موثر بر فریتین
عفونت، التهاب، اختلالات کبد، بدخیمی ها٫ نارسایی کلیه٫ بیماری های قلبی- عروقی٫ مصرف الکل(11)٫ تغذیه و شرایط دیگر می تواند باعث افزایش سطح فریتین سرم و روند فقر آهن بالقوه شود. ورزش نیز تا حد زیادی بر متابولیسم آهن ( فریتین) تاثیر گذار است(76).
2-4-3-تغییرات فریتین به دنبال تمرینات ورزشی
نشان داده شده است که فعالیت بدنی با واکنشهای التهابی همراه است. این واکنشها، پاسخ فاز حاد را ایجاد می کنند که می تواند به طور مداوم سطح فریتین را برای چندین روز تا 20% افزایش دهد(76).
مکانیسم افزایش فریتین بعد از فعالیت فیزیکی به شرح زیر گزارش شده است :
1-ورزش موجب واکنش التهابی در سیستم رتیکوآندوتلیال و افزایش سنتز پروتئین می شود.
2-آسیب غشای سلولی در بافتهای ذخیره کننده فریتین ( مانند کبد) و سپس آزادسازی فریتین به درون سرم، موجب افزایش فریتین می شود.
فریتین اضافی ممکن است در نتیجه همولیز ناشی از تمرین متعادل شود. نتایج بررسی های گذشته حاکی از افزایش فریتین بلافاصله بعد از تمرین است و نوع تمرین و مدت آن تاثیری بر میزان افزایش فریتین ندارد. این امر و تغییری که در حجم پلاسما تخمین زده می شود، نشان می دهد که افزایش در فریتین بلافاصله بعد از تمرین، عمدتا به دلیل افزایش غلظت خوناست(76).
مالزسکا و همکارانش(2000) دریافتند که افزایش فریتین سرم ممکن است 3 تا 4 روز بعد از یک تمرین سخت به وجود آید. آنها با تحقیق بر روی 10 زن جودوکار نخبه و بررسی تغییرات فریتین سرم دریافتند که تغییر پذیری در آزمودنی ها در چند روز خیلی بالا بوده و غلظتهای فریتین کاملا با فشار تمرین روز قبل ارتباط داشته است(42).
میکالیس و همکارانش(2003) در بررسی تغییر پذیری فریتین بعد از تمرین بر روی مردان جوانی که 45 دقیقه فعالیت رکاب زدن روی چرخ کارسنج با ضربان قلب 150 تا 155 ضربه داشتند، با نمونه گیری خونی قبل از شروع آزمون و 6 ساعت بعد از پایان کار دریافتند که مقادیر فریتین تغییر قابل توجهی نداشت(47). داگنیر و همکاران(2002) دریافتند که 3/1 دوچرخه سواران فرانسه فریتین بیش از حد دارند. سپس با بررسی رابطه فریتین و سطح آهن کبد در این افراد نشان دادند که ورزشکاران نخبه مصرف آهن بیش از حد مجاز توصیه شده دارند و این امر موجب افزایش ذخایر آهن بدن شده که به عنوان یک عامل خطرناک برای کبد و اختلال در سیستم ایمنی به شمار می رود(15).
گاهی بعد از تمرین٫ فریتین کاهش می یابد که به دلیل از دست رفتن آهن از طریق تعریق و عدم جایگزینی آن از طریق تغذیه باعث می شود تا در نهایت بدن از فریتین استفاده کرده و این امر موجب کاهش فریتین شود(18). گاهی افزایش حجم پلاسما، خود می تواند فریتین را کاهش دهد. بنابراین کاهش فریتین لزوما ناشی از فقر آهن نیست.
1
مولتیپل اسکلروز (MS) یک بیماری مزمن دمیلیناسیون سیستم اعصاب مرکزی و غیر قابل علاج است که عوارض و مشکلات فراوانی برای بیماران مبتلا ایجاد نموده و آنها را به سوی ناتوانی حرکتی سوق میدهد. (2،5و58). MSاز یک کلمه یونانی اسکلروزیس به معنی سختشدن استحکام گرفته شده است، در جایی که بافت زخم جایگزین میلین متلاشی شده میشود، منجر به مادهی سفیدی در مغز و طناب نخاعی به ضخامت 1 سانتی متر میشود (192و197). بیماری MS با توجه به نوع و شدت آن میتواند جنبههای بسیاری از زندگی افراد از قبیل ارتباط بین فردی، عملکرد شغلی، باورهای معنوی و شیوه معاشرت را متاثر سازد (5و49). علائم MS نامشخص است و همانطور که بیان شد میلین سیستم اعصاب مرکزی (مغز و نخاع) را تخریب میکند و به دنبال آن به تدریج بخشی از عضلات بدن توانایی خود را از دست میدهند (2،4و193). اختلال راه رفتن در افراد مبتلا به MS با استفاده از عملکرد فیزیکی و اندازهگیریهای متعدد حرکتی بالینی ثبت شده است. علائم مشاهده شده در MS ممکن است به راه رفتن غیر عادی یا بیحرکتی منجر شود و اثرات منفی بر فعالیت بدنی داشته باشد (156).
با توجه به اینکه مبتلایان به MS حتی با سطح پایین بیماری، معمولا یک زندگی کمتحرک را پیش میگیرند (179)، این کمتحرکی میتواند باعث افزایش بیماریهای ثانویه مثل دیابت، استئوپروز و بیماری شریان کرونری در این افراد شود (104و174)؛ چراکه، بیماری شریان کرونری در اثر افزایش تریگلیسریدها، کلسترول و کلسترول لیپوپروتئین کم چگال خون حاصل از کمتحرکی رخ میدهد (102)؛ پس، میتوان انتظار داشت که سطح پایین آمادگی قلبی- عروقی به کاهش کیفیت زندگی و کاهش توان هوازی و در نهایت افزایش خستگی و بد خوابی در افراد مبتلا به MS منجر شود (17، 102و156).
کم تحرکی یکی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری است. بیماری کرونری قلب، بیماری است که در آن دیواره شریانهایی که عضلات قلب را خونرسانی میکنند، ضخیم میشوند. این ضخیم شدگی که به علت تشکیل ضایعات در دیواره عروق ایجاد میشود، آترواسکلروز نامیده میشود؛ به این ضایعات جدار عروق، پلاک گفته میشود. آترواسکلروز میتواند خونرسانی به عضله قلب (میوکارد) را محدود کند (6). علاوه براین، در کنار عوامل شناخته شدهای مانند سیگار، سن، جنس، پرفشارخونی، چاقی، افزایش کلسترول، تریگلیسرید و غیره عدم تحرک و نداشتن فعالیت بدنی مناسب نیز از عوامل خطر قابل کنترل بیماریهای عروق کرونری است که سالهاست توجه فیزیولوژیستها، پزشکان و متخصصین قلب را به خود جلب کرده است. از طرفی، توانایی فرد در اجرای فعالیتهای ورزشی به کارایی و عملکرد دستگاههای مختلف بدن از جمله دستگاه قلبی – عروقی بستگی دارد. بنابراین، با تمرینات ورزشی منظم و طولانی مدت، قلب دستخوش تغییراتی میشود. چنین تغییراتی را پدیده سازگاری قلب در پاسخ به تمرینات ورزشی یا تغییرات فیزیولوژیک مینامند (72).
در این میان، محققان فیزیولوژی ورزشی همواره در صدد توسعه مؤثرترین و اجراییترین شیوههای فعالیت ورزشی در راستای کارآمد نمودن و به روز کردن توصیههای فعالیت ورزشی، به عنوان بخش مهمی از سبک زندگی سالم و بهداشتی و بخش مکمل در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریهای مرتبط با کمتحرکی، از جمله بیماریهای قلبی – عروقی بودهاند. از بین شیوههای تمرینی، بیشتر مطالعات انجام شده فعالیت ورزشی هوازی تداومی را مورد تایید قرار دادهاند (6). آشکار است که یک رابطه ما بین احتمال خطر بیماری شریان کرونری و فعالیت بدنی وجود دارد. تغییرات احتمالی در ساختمان لیپوپروتئین در طول تمرینات ورزشی ممکن است یک تغییر مهمی باشد که بتواند رابطه بین ورزش و کاهش احتمال خطر بیماری شریان کرونری را توضیح بدهد. لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL) به عنوان یک عامل اصلی احتمال خطر بیماری شریان کرونری تصور شده است و سطح پایین این لیپوپروتئین با افزایش احتمال خطر بیماری شریان کرونری مربوط میباشد. کسانی که به صورت پایدار و دایمی ورزش میکنند نسبت به همتای بدون تحرک ورزشی، سطح HDL را به صورت زیادی دارا میباشند. از این رو پیشنهاد اینکه ورزش این تغییرات سودمند را ترغیب میکند، را میتوان توجیه کرد (100).
در گذشته پزشکان به بیماران خود توصیه میکردند که از انجام تمرینات ورزشی خودداری کنند آنها بر این عقیده بودند که خستگی و افزایش دمای بدن از عوارض این تمرینات است که به بدتر شدن بیماران مبتلا به MS خواهد شد (126و152). اخیرا مطالعات زیادی نشان دادند که تمرینات ورزشی به صورت صحیح و یا دیگر تکنیکهای توانبخشی میتوانند در بهبود این بیماران موثر باشد. اگرچه ورزش نمیتواند روند از بین رفتن میلین را متوقف یا آن را بازسازی کند؛ اما، با روشهای دیگر فرد مبتلا به MS را حمایت و به آنها کمک میکند (6و100). از آنجا که توانایی حرکتی این افراد پایین است و زود خسته میشوند، خستگی یکی از علل تشدید بیماری محسوب میشود و به کاهش توانایی حرکتی و حسی میانجامد (66و196).
تا به امروز هیچ درمان قطعی برای MS وجود نداشته است و شواهد کمی وجود دارد که راه حلهای دارویی بتوانند به ضعف عضلانی و مشکلات راه رفتن که به طور معمول توسط این افراد تجربه شدهاند، کمک کند. با وجود این، تحقیقات نشان دادند که فعالیت بدنی از جمله تمرین هوازی باعث کاهش بیماری شریان کرونری افراد مبتلا به MS و جلوگیری از عواقب این بیماری میشود. همچنین، پژوهشگران نشان دادهاند که یک ارتباط مستقیم و اولیه بین قدرت عضلانی و عملکرد بسیاری از فعالیتهای روزمره مثل پیادهروی در افراد مبتلا به MS وجود دارد (46و63). بدون شک عادت به تمرینات بدنی مناسب و سطح آمادگی جسمانی بالا میتواند عامل مهمی در پیشگیری و کاهش شدت امراض مختلف بین مردم مخصوصا بیمارانی همانند بیماران مبتلا به MS که بیشتر به کمتحرکی روی میآورند و باعث مبتلا به بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری میشود، باشد (100).
به طور کلی، مطالعات مختلف اثرگذاری فعالیت بدنی را به شکل تمرینات هوازی بر برخی از فاکتورها مانند کیفیت زندگی، خستگی، تعادل و EDSS نشان دادهاند. همچنین، با توجه به خطر شریان کرونری و سایر اختلالات سیستم قلب و عروق هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد آیا تمرین هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران MS تاثیر دارد؟
MS یکی از شایعترین اختلالات عصبی است که متاسفانه تعداد زیادی از مردم جهان بدان مبتلا هستند و روز به روز بر تعداد مبتلایان افزوده میشود؛ به طوریکه، این بیماری در حدود 5/3 میلیون نفر را در سطح دنیا گرفتار نموده است. بالاترین میزان شیوع شناخته شده این بیماری، بیش از 250 مورد در هر 100 هزار نفر در جزایر اورکنی، در شمال اسکاتلند میباشد (3و37). در حدود 300 هزار نفر در امریکا بدان مبتلا هستند و بیشترین میزان بروز آن در افراد جوان میباشد (5). رئیس انجمن متخصصین مغز و اعصاب ایران، از وجود 50 هزار مبتلا به MS در کشور خبر دادند و ایران را از جمله کشورهایی اعلام کردند که شیوع بالایی از این بیماری را دارد. هم اکنون در کشور ایران 9/52 نفر در هر 100 هزار نفر مبتلا به MS هستند. در کل حدود 15 تا 30 نفر از هر 100 هزار نفر در ایران گزارش شده است (3 و37). به طوریکه، در شهرستان سنندج 614 نفر به بیماری MS مبتلا هستند که 416 نفر زن و 198 نفر مرد به این بیماری مبتلا هستند. این بیماری اغلب در سنین جوانی آشکار میشود که بیش از 85 درصد از این بیماران از مشکلات راه رفتن رنج میبرند (59و193). شروع بیماری در سنین 15 تا 40 سالگی و اوج آن در سنین 20 تا 30 سالگی است و به ندرت قبل از 10 سالگی و بعد از 60 سالگی دیده میشود. MS در زنان شایعتر از مردان میباشد به طوری که در زنان 3/1 تا 4/1 برابر مردان است (4و150).
از آنجایی که مصرف داروهای مختلف، همواره با عوارض جانبی همراه است و امروزه در نظام پزشکی جهانی تلاشها بیشتر در جهت پیشگیری و درمان بیماریها بدون استفاده از دارو میباشد؛ اگرچه، دارو میتواند تعداد و شدت عود بیماری را کاهش دهد به نظر میرسد شرکت در یک برنامه منظم و مدون ورزشی بتواند سهم عمدهای در کاهش عوارض بیماری MS، بهبود سلامتی روانی و همچنین بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد (44و119). با افزایش تمرینات هوازی از بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری که در اثر رسوب چربیهای داخل رگهای خونی و سختی این رگها به علت بی تحرکی این بیماران به وجود میآید، کاسته میشود و افزایش عملکرد قلبی- عروقی را به همراه دارد و ممکن است تاثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد (104و134)؛ چراکه، نشان داده شده که ظرفیت هوازی در افراد مبتلا به MS کاهش یافته و دیگر پارامترهای قلبی عروقی مثل ضربان قلب استراحت و فشار خون دیاستولیک در افراد مبتلا به MS بالا رفته است. انواع تمرینات میتواند شامل ارگومتر دستی، پایی، راه رفتن روی تردمیل، تمرینات مقاومتی، تمرینات ورزشی وابسته به آب جایی که وزن بدن حمایت میشود که به تعادل و ضعف انتشاری کمک میکند.
اگرچه تدابیر و روشهای زیادی در جهت کاهش مشکلات بیماری MS و ارتقاء سطح فعالیتهای روزمره زندگی در این بیماران صورت گرفته است؛ اما، هر کدام از این راهکارها، خود دارای عوارض و مشکلات زیادی میباشند. یکی از روشهای رایج درمان بیماری MS، درمان دارویی میباشد که با عوارض بیشماری همراه است (5). در سالهای اخیر، روشهای غیر دارویی توجه کلیه بیماران و از جمله بیماران مبتلا به MS را به خود جلب کرده است که تحت عنوان درمانهای تکمیلی شناخته میشوند. برای جلوگیری از عوارض این بیماری شاید بتوان از ورزش به عنوان روش درمانی بدون عوارض جانبی دارویی برای بیماران MS سود برد (104و134). درمانهای مکمل و از جمله تمرین درمانی میتواند روند و سیر بیماری MS را کند سازد، تعداد حملات را کاهش دهد و شروع ناتوانی همیشگی را به تاخیر اندازد. با توجه به افزایش این بیماری در میان افراد و تاثیری که بیماری MS بر افراد به ویژه قشر جوان میگذارد و همچنین نقش انکار ناپذیر زنان در محیط خانواده و اینکه زنان نسبت به مردان بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند، از سوی دیگر عوارضی که در اثر مصرف داروها و کمتحرکی افراد مبتلا وجود دارد و همچنین زیانهای اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم این بیماری در افراد مبتلا، ضرورت را در آن دیدیم که راه حلی مناسب با هزینه کمتر و بدون عوارض برای افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا ارائه دهیم. با توجه به اینکه، معالجه و مداوا با ورزش از قرنها پیش به عنوان یک شیوه پذیرفته شده علمی در پزشکی به کار گرفته میشود و در میان مردم به صورت تجربی رواج داشته است و اینکه تمرین هوازی یکی از کم هزینهترین و بیخطرترین ورزشهاست. بنابراین، ضروریست که اثرات فعالیت بدنی در قالب تمرین هوازی بر عوامل دخیل در بیماریها از جمله بیماری شریان کرونری در مبتلایان به MS انجام گیرد.
1-4-1- هدف کلی
اثر تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS متوسط.
1-4-2- اهداف اختصاصی
1-4-2-1- اثر تمرینات هوازی بر فشار خون دیاستولیک و سیستولیک در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-2- اثر تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-3- اثر تمرینات هوازی بر برخی از شاخصهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-4- اثر تمرینات هوازی بر درصد چربی بدن در بیماران مبتلا به MS.
1-4-2-5- اثر تمرینات هوازی بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS.
1-5- فرضیههای پژوهش
1-5-1- تمرینات هوازی بر فشار خون دیاستولیک و سیستولیک بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-2- تمرینات هوازی بر برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-3- تمرینات هوازی بر برخی از شاخصهای عملکردی بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-4- تمرینات هوازی بر درصد چربی بدن بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-5-5- تمرینات هوازی بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی بیماران مبتلا به MS تاثیر دارد.
1-6-1 متغیرهای مستقل
1-6-1-1- تمرین هوازی
1-6-2- متغیرهای وابسته
1-6-2-1- فشار خون دیاستولیک و سیستولیک بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-2- برخی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری بیماران مبتلا به . MS
1-6-2-2-1- تریگلیسرید، کلسترول تام، LDL و HDL بیماران مبتلا به MS..
1-6-2-3- برخی از شاخصهای عملکردی بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-3-1- استقامت راه رفتن، سرعت راه رفتن، تعادل و حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-4- درصد چربی بدن بیماران مبتلا به .MS
1-6-2-5- شاخص هزینه فیزیولوژیک بیماران مبتلا به .MS
1-6-3- محدودیتهای پژوهش
1-6-3-1- محدودیتهای قابل کنترل
1-6-3-1-1- همه آزمودنیها زن بودند.
1-6-3-1-2- آزمودنیها در یک دامنه سنی مشخص (20 تا 45 سال) قرار گرفته بودند.
1-6-3-1-3- همه آزمودنیها از نظر4 EDSS< در یک دامنه یکسان قرار گرفته بودند.
1-6-3-1-4- همه آزمودنیها داروی مشابه و در یک وقت و مقدار مشابهی استفاده میکردند.
1-6-3-1-5- شرایط فیزیکی آزمون مانند دما و غیره کنترل شد.
1-6-3-1-6- برنامه تمرینی آزمودنیها در یک ساعت مشخص و در یک روز برگزار شد.
1-6-3-1-7- در این پژوهش وسایل و ابزار اندازهگیری یکسان برای همه آزمودنیها به کار رفت.
1-6-3-2-محدودیتهای غیرقابل کنترل
1-6-3-2-1- کنترل شرایط روحی و حالت روانی آزمودنیها.
1-6-3-2-2- دسترسی کامل به آزمودنیها.
1-6-3-2-3- تغذیه آزمودنیها.
1-6-3-2-4- فعالیت بدنی آزمودنیها در هر دو گروه غیر از ورزش تحت نظر محقق.
1-7-1- ظرفیتهای عملکردی: قابلیت فرد در حفظ تعادل و تحرک در انجام فعالیتهای روزانه که شامل فعالیتهای مانند راه رفتن، بالا و پایین رفتن از پله، ایستادن و نشستن میباشد (100).
1-7-4- ورزش (تمرین) استقامتی(هوازی): گروههای بزرگی از عضلات را طی فعالیتهای دینامیک درگیر میکند و باعث افزایش قابل توجه ضربان قلب و مصرف انرژی میشود (100).
1-7-5- بیماری مولتیپل اسکلروز: یک بیماری مزمن و پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است؛ که، به میلین اعصاب مغز و نخاع آسیب رسانده و اسکارهای ایجاد شده در این مکانها منجر به کندی عبور پیامهای عصبی میشود (2، 4و5).
1-7-6- عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری: به عواملی که موجب ایجاد و پیشرفت روند بیماری کرونر قلب میشوند، عوامل خطرزا اطلاق میشود (7).
1-7-7- تریگلیسیرید (TG ): شکل ذخیره شده چربی در بدن انسان که هر ملکول آن از سه ملکول اسید چرب و یک ملکول گلیسرول تشکیل شده است. در حالت ناشتا تریگلیسیریدهای ذخیره شده در بافتهای عضلانی و چربی تجزیه شده و اسیدهای چرب حاصل برای استفاده به بافتهای مختلف منتقل میشوند (147).
1-7-8- کلسترول تام: کلسترول مادهای دارای ساختمان استروئیدی و از مشتقات چربی است که هم در بدن توسط کبد ساخته میشود و هم در غذاهایی که منابع حیوانی دارد یافت میشود. کل کلسترول موجود در گردش خون را کلسترول تام مینامند که مقدار آن در فرد سالم و بالغ 5/1 تا 8/2 گرم در لیتر است (7).
1-7-9- کلسترول لیپوپروتئین کمچگال (C– LDL): نوعی از لیپوپروتئینهای پلاسمایی که حاوی تری گلیسیرید کم، کلسترول زیاد و مقادیر متوسطی از پروتئین و فسفو لیپید است (7).
1-7-10- کلسترول لیپوپروتئین پرچگال (C–HDL): نوعی از لیپوپروتئین های پلاسمایی که حاوی پروتئین زیاد، تریگلیسیرید کم، مقادیر متوسط فسفو لیپید و مقادیر نسبتاَ کم کلسترول است (7).
1-7-11- نسبت کلسترول تام به کلسترول لیپوپروتئین پرچگال ( ): از تقسیم غلظتهای کلسترول تام بر کلسترول لیپوپروتئین پرچگال پلاسما بدست میآید، که به عنوان یکی از عوامل خطرزای بیماری قلبی عروقی شناخته شده است (7).
1-7-12- نسبت کلسترول لیپوپروتئین کمچگال به پرچگال ( ): از تقسیم غلظتهای کلسترول لیپوپروتئین کمچگال به پرچگال پلاسما بدست میآید، که به عنوان یکی از عوامل خطرزای بیماری قلبی عروقی شناخته شده است (7).
1-7-13- فشارخون سیستولی (SBP): بالاترین فشار تولید شده طی دوره قلبی که هنگام انقباض بطنی به وجود میآید (26).
1-7-14- فشارخون دیاستولی(DBP) : پایینترین فشاری است که قبل از انقباض بعدی بطنی ایجاد میشود (26).
1-7-15- مقیاس وضعیت ناتوانی توسعه یافته کورتزکه (EDSS): روشی مفید برای اندازهگیری ناتوانی نورولوژیک در بیماران مبتلا به MS است که با توجه به درجه ناتوانایی و علایم این بیماری در افراد مبتلا به کمک پزشک متخصص مشخص میشود.
1-7-16- بیماری شریان کرونری: مسدود شدن شریان کرونری قلب در اثر تجمع مواد زاید مانند چربی بد خون، تریگلیسریدها و (C– LDL).
مولتیپل اسکلروزیس یا ام اس از شایعترین بیماریهای سیستم عصبی مرکزی(CNS) است. طی این بیماری غلاف میلین آکسون رشته های عصبی از بین می رود. لذا هدایت جریانهای الکتریکی در مغز ونخاع دچار اختلال شده وعلائم بیماری ام اس ظاهر میشود.محققان این بیماری را یک بیماری مزمن اتوایمیون،التهابی،پیشرونده،غیرواگیردار و ناتوان کننده ی بالغین جوان وفعال میشناسند(10). در اثر این بیماری پلاکها وضایعات التهابی متعددی در بافتهای سفید مغز ونخاع واعصاب چشمی ایجاد می شود. این بافتهای سفید وسخت شده همان غلاف میلین جدا شده است که در مغز، نخاع شوکی و مخچه ایجاد و باعث آسیب دستگاه عصبی می گردد. شدت و عوارض این بیماری بسته به میزان و محل آسیب فرق می_ کند به همین دلیل نشانه های بیماری در افراد متفاوت است و این آسیب باعث علائمی از قبیل عدم تعادل، تلو تلو خوردن، عدم هماهنگی، بی حسی وفلج قسمتهای مختلف بدن، خستگی، اختلالات بینایی(تاری دید و دوبینی)، اختلال در تکلم، ضعف عضلانی، اختلال در بلع غذا، اختلال در دفع مدفوع، اختلال در کنترل مثانه(کنترل ادرار)، درد مزمن وحاد( صورت وکمر)، اختلالات جنسی، اضطزاب وافسردگی دراین بیماران می شود.(11و8) .دانشمندان هنوز علت واقعی و درمان قطعی این بیماری را پیدا نکرده اند. ولی علتهایی مانند ضعف سیستم ایمنی ، زندگی غیر فعال، عوامل جغرافیایی ومحیطی، عوامل عفونت زا مانند ویروس ها، سوءتغذیه بخصوص کمبود ویتامین های ((B,D، ضعف ژنتیکی، کم آبی، کمبود آنزیم و واکسنها وسموم را از علتهای شایع این بیماری می دانند(12). مرگ اکثر بیماران در اثر عفونت های ویروسی (عفونتهای ثانویه در ریه ها و مثانه )دیده شده است. از درمانهای قابل استفاده دراین بیماران می توان درمانهای دارویی: اینترفرون بتا(بتا سرون،آوونکس،ربیف)، گلاتیراستات(کوپاکسون)، کورتیکواستروئیدها، آمانتادین مودافیلین، پمولین و.. درمان تغذیه ای:مصرف امگا6، امگا3، اسیدهای چرب اصلی، مصرف ویتامین های B,Dو درمان های فیزیکی از قبیل فیزیوتراپی، ورزش های هوازی، شنا و یوگا را نام برد(12). این بیماری در زنان 3-2 برابر مردان، درسفید پوستان 3برابر سیاهپوستان و در مناطق سردسیر و معتدل بیشتر از مناطق استوایی وگرمسیر دیده شده است.علائم این بیماری بیشتر در بین 45-25 سالگی بروز می کند ولی بصورت نادر در سنین زیر 15 سالگی و بالای 65سالگی هم بروز می کند(12). بهترین وسیله برای تشخیص این بیماری MRI است ولی از تستهای آزمایشگاهی دیگری مانند پتانسیل برانگیخته وبررسی مایع مغزی نخاعی هم استفاده میشود(12،11،8). 75%این بیماران عمر طبیعی دارند اما طولانی ترین عمر برای این بیماران 25سال وکوتاه ترین عمر برای زنان 7سال و برای مردان 11سال گزارش شده است(11). این بیماری موروثی نسیت ولی چنانچه سابقه بیماری واستعداد خانوادگی در این بیماری وجود داشته باشد بروز این بیماری را درخویشاوندان نزدیک دو چندان می کند(8). مطالعات نشان داده اند که یکی از شایعترین مناطق در گیری در این بیماری مخچه میباشد که باعث بروز اختلال حرکتی، تعادل و کاهش کنترل راستای قامت میشود و به تبع این اختلالات، کیفیت زندگی مستقل این بیماران کاهش می یابد(13). تعادل وکنترل راستای قامت مهارت حرکتی پیچیده ایست که پویایی قامت بدن را در جلوگیری از زمین خوردن توصیف می کند(14). کنترل قامت و تعادل به عنوان یکی از مفاهیم بحث برانگیز سیستم حسی _حرکتی است.کنترل راستای قامت وتعادل از سه جنبه قابل بررسی است؛ جنبه فیزیولوژیکی و بیومکانیکی به ترتیب سطوح مختلف مکانیزمهای کنترل تعادل وتوانایی حفظ وبرگشت مرکز ثقل در محدوده ی پایداری بدون افتادن را مد نظر قرار می دهند، از منظر عملکردی تعادل در سه حوزه ایستا، پویا و نیمه پویا تقسیم شده است(9). راستای قامت خوب در گرو عملکرد موثر ساختارهای عضلانی، استخوانی و مفصلی است(5). کنترل تعادل نیازمند تولید و هماهنگی نیروهایی است تا حرکات موثر جهت کنترل راستای قامت در فضا ایجاد شود.سیستم اعصاب مرکزی در حالت ایستاده ساکن و ایستاده هنگام بهم خوردن تعادل ،به طرق مختلف باعث تولید ،هماهنگی وتنظیم این نیروها میگردد.دو عامل اصلی ایجاد تعادل در وضعیت ایستاده وجود دارد:اولین عامل راستای قرار گیری اجزای بدن نسبت به یکدیگر که باعث حفظ تعادل با کمترین مصرف انرژی می شود و تاثیر جاذبه را کاهش می دهد. دومین عامل تون عضلانی است که از بهم خوردن تعادل وزمین خوردن در اثر کشش جاذبه جلوگیری می کند .سه عامل مهم در تون عضلانی: سفتی ذاتی خود عضلات، تون عضلانی زمینه ای موجود در عضلات نرمال، تون پاسچرال(فعالیت عضلات ضد جاذبه) (9). با توجه به نقش ثبات تنه(توانایی نگهداشتن تنه بصورت ثابت در هنگام حرکت یک عضو بدن)که همان ثبات مرکزی بدن نامیده می شود در ایستایی بدن واطمینان از تعادل بدن در هنگام حرکت اندامها تقویت عضلات اصلی درگیر در این ثبات (عضلات عرضی شکم، مولتی فیدوس وکف لگنی) باعث حفظ بیشتر تعادل و ثبات تنه در فعالیتهای روزمره میگرد(15). وهمچنین نقش تمرینات یوگا درحفظ نیروی عضلانی و رفع خستگی و گرفتگی عضلات، افزایش انعطاف پذیری وبهبود تعادل حفظ نرمی مفاصل و بهبود میدان حرکتی آنها، تسهیل جریان خون و جریان های عصبی در بدن، جلوگیری از نشانه های ثانوی ام. اس مانند: لاغر شدن، تحلیل رفتن عضلات و انقباض آنها، تقویت سیستم ایمنی بدن ،کمک به کنترل وزن و با توجه به گسترش روز افزون بیماری ام اس در جهان و ایران، به علت کاهش تعادل وکنترل راستای قامت، ضعف عضلات عمقی تنه (عرضی شکم،مایل داخلی مایل خارجی،مالتی فیدوس وکف لگنی) در کاهش ثبات تنه و توانایی عملکردی بدن و نبود درمان قطعی، این بیماران در انجام فعالیتهای روزمره خود دچار مشکلات و محدودیتهای زیادی هستند(17،16،10). از آنجاکه تمرین درمانی یک روش کم هزینه و موثر در کاهش اختلالات عملکردی افراد مبتلا به ام اس می باشد، افزایش توانایی های عملکردی موجب انجام بهتر فعالیتهای روزمره آنان می شود که این مسئله از نظر روحی روانی روی این افراد بسیار موثر وکمک کننده است(18،13). با توجه به اندک بودن تحقیقاتی در زمینه تمرینات ثبات مرکزی ویوگا و نقش این تمرینات در افزایش تعادل و راستای قامت در افراد مبتلا به ام اس، محقق به دنبال این سوال است که آیا تمرینات ثبات مرکزی و یوگا می تواند موجب بهبود تعادل و ناهنجاری قامت در افراد مبتلا به ام اس شود یا نه؟
1-3اهمیت وضرورت تحقیق
به موازات رشد و گسترش این بیماری در جهان وایران و با توجه به اینکه زنان بیشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند (72درصد زنان و28 درصد مردان)، اهمیت تشخیص و پیشگیری مشکلات این بیماران برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مستقل بیشتر نمایان میشود. از نظر اجتماعی، اقتصادی و پیشرفت جامعه مثمر ثمر بودن و مولد بودن این افراد اهمیت اساسی دارد . ازانجا که این بیماری یک بیماری بشدت ناتوان کننده و درگیر کننده مغز و نخاع شوکی و مخچه ایست وباعث از بین رفتن میلین این بافتها می شود که درنتیجه آن فقدان هدایت نرمال پیامهای عصبی در سیستم اعصاب مرکزی را خواهیم داشت (13،10). پیامد این اختلال ایجاد مشکلات خاصی دراندامهای بدن از جمله اختلالات تعادلی وحرکتی، ضعف عضلانی و خستگی و اسپاسم و اختلالات حسی و بینایی وغیره است(23). این علائم باعث اثر گذاشتن بر زندگی فردی و اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی مستقل آنان میشود .طبق تحقیقات انجام شده توسط مورتون و باستین( به نقل از Darcyو همکاران) نشان داده اند راه رفتن غیر طبیعی با اختلال تعادلی مرتبط است و کنترل تعادل و راه رفتن که توسط مخچه صورت میگیرد وابسته به یکدیگرند و این دو را نمی توان از هم جدا درنظر گرفت .لذا با توجه به شایع ترین منطقه درگیری این بیماری یعنی مخچه و افزایش مشکلات تعادلی و کنترلی قامت باعث تغییر کیفیت زندگی و بالا رفتن هزینه های نگهداری آنها (250هزار تومان تا یک میلیون) میشود(10). درضمن عوارض جسما نی روانی، اجتماعی، اقتصادی و مرگ را نیز موجب میشود که با توجه به این عوامل اهمیت حفظ و نگهداری آنها در کنار مطالعات پزشکی، بیو مکانیکی و روانی حرکتی بررسی و تشخیص عوامل موثر بر تغییرات زندگی به منظور افزایش تعادل و کنترل راستای قامت یکی از موضوعات مهم و ضروری است. امروزه تمرین درمانی یکی از روشهای کم هزینه و موثر درمانی درکاهش اختلالات عملکردی در افراد مبتلا به ام اس میباشد(13). همچنین در مطالعه اسمدال و همکاران،فولک و همکاران،دبولتو همکاران ، نشان داده شده که تمرین درمانی باعث بهبود تعادل در بیماران مبتلا به ام اس میگردد(26،25،24). درمورد اثر بخشی تمرینات ثبات مرکزی و یوگا برروی تعادل، انعطاف پذیری،کاهش اسپاسم و کنترل قامت گزارشات متفاوتی وجود دارد وباتوجه به اینکه تحقیقات کمی برروی این افراد دراین زمینه انجام شده است
محقق سعی خواهد کرد تا میزان تاثیرگزاری تمرینات ثبات مرکزی و یوگا را بر تعادل و راستای قامت افراد مولتیپل اسکلروزیسی که دارای مشکلات تعادلی هستند مورد مطالعه قراردهد. و با فرض تاثیر گذاری این تمرینات بر تعادل وراستای قامت و با توجه به اینکه این تمرینات به راحتی در هر مکانی قابل اجراست و نیاز به تجهیزات خاصی ندارد،که این،جنبه کاربردی این تحقیق می باشد(22،15). این تحقیق طراحی شده است.
1-4اهداف تحقیق
1-4- 1هدف کلی:
بررسی تاثیر تمرینات یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل و وضعیت قامت زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
1-4-2 اهداف ویژه :
1.بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
2.بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
3.بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برتعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
4.بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
1-5 فرضیه های تحقیق :
1.تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
2.تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
3.تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
4.تمرینات ثبات مرکزی بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
1-6 – قلمرو تحقیق:
1.آزمودنی ها زن و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شده اند.
2.دامنه سنی آزمودنی ها بین 25تا45سال است.
3.هیچ یک از بیماران سابقه بیماری قلبی، کبدی، کلیوی، ریوی ،دیابت، تیروئید و بیماریهای روماتیسمی و نقرس را نداشتند.
5.بیماران در دوره بهبودی بیماری بودند.
1-7 محدودیت های تحقیق
1.وضعیت روحی آزمودنی ها قابل کنترل نبود.
2.میزان استراحت آزمودنی ها قابل کنترل نبود.
1-8-تعریف واژه ها واصطلاحات (واژه نامه )
1-8-1 تعادل:
تعریف نظری: تعادل وضعیتی است که میل به جابجایی مرکز ثقل در محدوده سطح اتکا در حد مطلوب را توصیف می کند(7).
1-8-1 تعادل ایستا:
حفظ یک وضعیت با کمترین جابجایی(27).
1-8-2 تعادل پویا:
تعادل پویا به عنوان حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح اتکا یا حفظ تکیه گاه با ثبات در حالیکه فعالیتی انجام می شود(27).
تعریف عملیاتی: نمره ای است که بیماران از تست تعادلی برگ کسب می کنند.
1-8-3 راستای قامت :
تعریف نظری: طرز قرار گرفتن اجزای بدن نسبت به یکدیگر را راستای قامت می گویند، که درحالت ایستاده صحیح خط عمود ثقل از نقاط زیر عبور میکند:
زائده ماستوئید؛
نقطه ای درست در مقابل مفاصل شانه؛
مفاصل هیپ یا درست پشت آن؛
نقطه ای درست در مقابل مرکز مفصل زانو؛
نقطه ای درست در مقابل مفصل مچ پا؛
راستای صحیح در حالت ایستاده باعث حفظ تعادل با مصرف حداقل انرژی درون می شود(28).
تعریف عملیاتی: که در این پژوهش راستای قامت به وسیله دستگاه فورمتریک دایرز آلمان سنجیده می شود.
1-8-4 تمرینات ثبات مرکزی:
تعریف نظری: مجموعه تمریناتی هستند که با هدف بازآموزی عضلات اصلی ثبات دهنده ستون فقرات ولگن به منظور حفظ ثبات عملکردی در طی فعالیت های عملکردی معرفی شده اند.
تعریف عملیاتی: در تحقیق حاضر منظور از تمرینات اختصاصی ثبات دهنده ستون فقرات بازآموزی حس عمقی ناحیه کمری لگنی، مانور تو دادن شکم همراه با انقباض عضله مالتی فیدوس وسپس با حفظ مانور ثبات دهنده مذکور استفاده از ثبات داینامیک بدست آمده در وضعیت های مختلف است(29).که این تمرینات 2بار در هفته و به مدت 8 هفته انجام شده است.
توجه یکی از مهمترین محدودیتهای اثرگذار بر یادگیری و اجرای انسان است که کانونی کردن آن روشی برای افزایش بازدهی و یادگیری است. کانونی کردن توجه به این اشاره دارد که فرد، در موقعیت اجرا توجه خود را چگونه و به چه جایی متمرکز کند؛ در واقع نظم بخشیدن به منابع موجود برای معطوف کردن آن به منابع اطلاعاتی خاص است (مگیل، 1380). پرسش مهمی که در ارتباط با موضوع آموزش وجود دارد، این است که توجه هشیار یادگیرنده هنگام اجرای مهارت باید به کجا معطوف شود؟ مطالعاتی که در حوزه کانون توجه بر یادگیری مهارتها انجام گرفتهاند، نتایج متناقضی را در یافتهها نشان داده است. با نگاهی بر تئوریها و فرضیات این ناهمخوانی بیشتر آشکار میشود.
اکثر تحقیقات برتری کانون توجه بیرونی (آثار حرکت در محیط) را بر عملکرد و یادگیری مهارت حرکتی نشان دادهاند. تبیین آثار یادگیری کانون توجه بیرونی با توجه به دیدگاه ادراک-عمل، در نظریه کدگذاری مشترک پرینز (1997) و فرضیه اثر-عمل او برای اولین بار مطرح شد. پس از آن ولف و ویگلت (1997) نشان دادند آموزشهایی که در حین یادگیری حرکت در شبیهساز اسکی، یادگیرنده را به معطوف کردن تمرکز بر حرکات بدنش وادار کرد (تمرکز درونی) موجب عملکرد ضعیفتر آنها در مقایسه با افرادی شد که هیچ گونه آموزشی ندیده بودند.
برای توضیح مزیتهای تمرکز توجه بیرونی ولف، مک نوین وشی (2001)، و مک نوین، شی و ولف (2003)، فرضیه عمل محدود شده را ارائه دادند که به طور ویژهای چگونگی تاثیرگذاری تمرکز توجه بیرونی را در مقابل درونی نشان میهد. تبیین اصلی فرضیه آنها برای اتخاذ کانون تمرکز بیرونی نسبت به درونی توسعه خودکاری بیشتر در کنترل حرکات است. بر اساس این دیدگاه زمانی که افراد روی حرکات بدن خود تمرکز میکنند (یعنی تمرکز درونی را انتخاب میکنند) تمایل دارند به طور آگاهانه در فرایندهای کنترلی که هماهنگی حرکات را تنظیم میکند، مداخله نمایند. این امر موجب کنترل هشیارانه حرکات میشود و به فرایندهای خودکار که میتوانند حرکات را موثرتر کنترل کنند لطمه میزند. به عکس تمرکز توجه روی پیامد حرکت (تمرکز بیرونی) باعث ارتقای نوعی کنترل خودکار میشود که این نوع پردازش خودکار، فرایندهای غیرآگاهانه، سریع و بازتابی کنترل حرکات را در پی دارد و باعث نتیجه مطلوبی میشود (ولف، 2007).
از سوی دیگر برخلاف نتایج این پژوهشها و نظریهها برخی تحقیقات نیز تفاوت معنیداری بین اتخاذ کانون توجه بیرونی و درونی در یادگیری مهارتهای مختلف مثل ضربه گلف، دریبل فوتبال و یادگیری پرتاب قلاب ماهیگیری یافت نکردهاند (بیلوک و همکاران، 2002 ؛ هارتمن و همکاران، 2002؛ بیلوک و همکاران، 2004). برای مثال بیلوک و همکاران (2002) مشاهده کردند که بازیکنان باتجربه فوتبال تکلیف دریبل را زمانی که به اثرات حرکت (تمرکز بیرونی) توجه میکردند بهتر انجام دادند درحالی که بازیکنان مبتدی با تمرکز روی حرکات پایشان عملکرد بهتری به نمایش گذاشتند؛ بنابراین فرضیه اختلال در خودکاری مهارتبیان میکند که کانون توجه درونی زمانی مشکلآفرین میشود و با فرایندهای خودکار تداخل پیدا میکند که افراد به سطوح بالای مهارت رسیده باشند بنابراین برای افراد مبتدی کانون توجه درونی مناسبتر است.
همچنین طبق فرضیه کیت و همکاران (2014) اثرات کانون توجه بیرونی بر عملکرد قویتر است و یادگیری را کمتر بهبود میبخشد. حجازی دینان وهمکاران نیز (1390) نشان دادند تفاوت معنی داری بین دو گروه کانون توجه درونی و بیرونی در دقت وسینماتیک پرتاب دارت وجود نداشت شجاعی (1390)، نشان داد که RT وضعیت پیش نشانه با کانون توجه درونی به طور معناداری کمتر از دو گروه دیگر بود. سلاجقه و همکاران (1393) نشان دادند تفاوت دو گروه تجربی کانون توجه به صورت خودگفتاری با گروه کنترل معنا دار بود اما تفاوت بین دو نوع کانون توجه درونی و بیرونی به صورت خودگفتاری در مهارت پاس سینه بسکتبال معنادار نبود. این تحقیقات یک چالش روانشناختی را ارائه میدهد زیرا هیچ شواهد قطعی مبنی بر اینکه فرد تحت آزمایش دقیقا دستورات را دنبال کرده باشد وجود ندارد.
با در نظر گرفتن این دوگانگیها در حوزه کانون توجه، از دیگر منابع دخیل در فرایند پردازش اطلاعات سبکهای شناختی افراد است. ویتکین و همکاران (1971) متوجه تفاوت افراد در زمینه موقعیتهای دیداری یک مسئله شدند و آزمون گروهی اشکال نهفته را طراحی کردند بر اساس نظریه تمایز روانشناختی ویتکین، افراد در پاسخ به طرحهای ادراکی ، به دو دسته مستقل از زمینه و وابسته به زمینه تقسیم میشوند.
افراد مستقل از زمینه بین خود و غیر خود تمایز بیشتری قائلاند، درک بدنی واضحتری دارند و زمینه برای آنها یا تاثیر ندارد یا تاثیر آن بسیار کم است؛ همچنین بدون تاثیرپذیری از محیط اطراف، اطلاعات را پردازش میکنند و تمایل بیشتری به استفاده از منابع درونی دارند؛ درحالی که افراد وابسته به زمینه در تمایز خود از غیر خود، آنها را تابع سازمان یافتگیهای بیرونی میسازد. این افراد در پردازش اطلاعات از محیط پیرامون خود سود میجویند و در قضاوتهای ادراکی به اطلاعات کلی توجه دارند و در نتیجه به زمینه وابستهترند (ویتکین، 1979). پالادینو و همکاران (1997) سبکهای شناختی را شیوههای تخصصی پردازش اطلاعات در افراد میدانند.
به علاوه تشخیص داده شده که یادگیری مهارت حرکتی به وسیله یک فرایند در چند مرحله اتفاق میافتد. برای مثال مدل کلاسیک فیتز و پوسنر (1967) یادگیری حرکتی را در سه فاز توصیف میکند: شناختی، تداعی و خودکاری؛ همچنین دستورالعملهای اولیه ارائه شده در مرحله اکتساب، طبق مدل جنتایل (1972) درک اینکه چه انجام شود تا یک ایده عمومی از الگوی حرکتی لازم شکل بگیرد را ممکن می سازد؛ با توجه به نظریههای ذکر شده درمییابیم که یاگیرندگان در مراحل اولیه یادگیری دارای درجه بالایی از فعالیت شناختی هستند بنابراین سبک شناختی یک فرد به شکل قابل ملاحظهای بر شیوه پردازش اطلاعات وی اثر میگذارد به طوری که هر فرد متناسب با سبک شناختی خود مطالب را اخذ میکند (حسینی، 1390).
با وجود ابهاماتی که در خصوص اثر نوع کانون توجه وجود دارد و با توجه به اینکه به طور منطقی رجحان شناختی افراد در پردازش اطلاعات متفاوت است ، مطالعه حاضر بر آن است تا اثر دستورالعملهای کانون توجه درونی و بیرونی را در عملکرد، یادگیری و انقال افراد با سبکهای شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه، در مهارت حرکتی پرتاب دارت مقایسه و ارزیابی کند. به عبارت دیگر سوال این است که هریک از دو سبک مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با چه نوع دستورالعمل کانون توجهی یادگیری بهتری خواهند داشت؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
وجود تنوع در میان پدیدههای عالم یکی از واقعیتهای مهم هستی است و انسانها نیز جزئی از موجودات عالم میباشند، ضمن اینکه تشابهات زیادی با هم دارند تفاوتهایی نیز به لحاظ تواناییهای ذهنی، واکنشهای عاطفی، سبک شناخی و سرعت یادگیری و علاقه و انگیزش به انجام فعالیتها دارند. استقلال/وابستگی به زمینه یکی از مهمترین سبکهای شناختی است و به عنوان صفتی شخصیتی در نظر گرفته میشود. استقلال یا وابستگی به زمینه میتواند بر تعداد زیادی از حیطهها مانند حیطههای ورزشی تاثیر بگذارد.
در طراحی و ارائه آموزش، اغلب این فرضیه مطرح است که همه یادگیرندگان به شیوه یکسان وشبیه به هم یاد میگیرند. حاکمیت چنین دیدگاهی بر آموزش و یادگیری وجود موضوع مهم تفاوت در سبکهای شناختی را نادیده میگیرد. این سبکها عادات یا رفتارهای ذهنی منظمی هستند که به راه حل مسئله ، پردازش اطلاعات یا نقشههای ذهنی میپردازند؛ و توانایی بالقوه دائمی هستند که از فردی به فرد دیگر متغیراند و ممکن است بر یادگیری، بخصوص بر نحوه عملکرد فرد تاثیر بگذارند (رایدینگ، 1997). به دلیل اهمیت این مسئله پژوهشگران تلاشهای زیادی را برای درک تاثیرات آن بر یادگیری و رفتار انجام دادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که اگر سبک آموزشی و سبک یادگیری، با هم هماهنگ باشند، یادگیرندهها به طور موثرتری قادر به پردازش اطلاعات هستند در نتیجه یادگیری بهتر و بیشتری خواهند داشت (برونر و هیل، 1999). از اینرو سازگار کردن مواد آموزشی برای برآورده کردن نیازهای گوناگون یادگیری فراگیرندگان ضرورت دارد. این امر مستلزم آن است که سبکهای شناختی را شناسایی کرده و بدانیم که برای هر سبک چه نوع دستورالعملی مورد نیاز است. بنابراین شایسته است با در نظر گرفتن سبکهای شناختی فراگیرندگان، در شناسایی ویژگیهای آنها در پردازش اطلاعات، به یادگیری هر چه بهتر آنان کمک شود.
به عبارت دیگر اگر در فرایند یادگیری به توان سبکهای شناختی افراد توجه شود و فرایند یادگیری را مطابق با آن تطبیق داد تجربه موفقیت بیشتر شده و فرد از یادگیری خود احساس رضایت خواهد کرد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد است اثر کانون توجه بیرونی و درونی را بر اساس رویکرد سبکهای شناختی استقلال/وابستگی به زمینه بررسی کند. نتایج این پژوهش احتمالا میتواند بین دو فاکتور مهم یادگیری یعنی سبک ترجیحی پردازش اطلاعات افراد (استفاده از منابع بیرونی در مقابل منابع درونی) و جهتدهی مناسب کانون توجه آنها ارتباط برقرار کند و شکاف موجود در زمینه اثربخشی کانون توجه درونی یا بیرونی را پر کند. این موضوع میتواند به تسهیل فرایند یادگیری و کم کردن زمان و هزینه کمک کند.
1-4- اهداف
1-5- فرضیه ها
1-6- پیش فرض های تحقیق
1-7- متغیرهای تحقیق
متغیرهای این تحقیق عبارتند از
متغیر مستقل:
متغیرهای مستقل پژوهش حاضر کانون توجه و سبکهای شناختی میباشد.
متغیر وابسته:
متغیرهای وابسته این تحقیق اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت میباشد.