وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تأثیر تمرینات مقاومتی با جریان خون محدود شده بر سطح سرمی هورمون­های مرتبط با قدرت و اندازه توده عضلانی

سازگاری­های عضلانی ناشی از انواع تمرینات مقاومتی، یکی از چالش­های بحث برانگیز در بین محققین و متخصصان علوم ورزشی به شمار می­رود. بر اساس نتایج برخی از مطالعات گذشته، شرکت در تمرینات مقاومتی باعث افزایش قدرت و اندازه عضلات درگیر می­شود [27،26]. تغییر در قدرت و اندازه عضله پس از تمرینات مقاومتی به دلیل سازگاری عصبی و هورمونی ناشی از تمرین اتفاق می­افتد [31]. لذا ارزیابی تغییرات عضلانی متعاقب تمرین بویژه تمرینات مقاومتی، نیازمند مطالعه تغییرات عصبی و هورمونی ناشی از این تمرینات است. در این بین، تأثیر دستگاه­ غدد درون ریز برسازگاری­های ناشی از تمرین از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا براساس شواهد پژوهشی موجود، تغییر در میزان ترشح برخی از هورمون­ها متعاقب تمرینات مقاومتی، عامل اصلی در سنتز پروتئین پس از تمرینات مقاومتی و ایجاد سازگاری­های مثبت در ساختار عضلات اسکلتی است [18].

 

­در چند دهه گذشته، انجام تحقیقات گسترده­ در زمینه نوع تازه­ای از تمرینات مقاومتی به نام تمرینات مقاومتی BFR [40-38]، باعث رشد و توسعه روش­شناسی این تحقیقات شده است. بیشتر تحقیقات انجام شده دراین خصوص بر تأثیر تمرینات مقاومتی BFR بر قدرت و اندازه عضله بدون در نظر گرفتن سازگاری هورمونی مرتبط با افزایش قدرت و تغییر ساختاری عضلات اسکلتی تمرکز کرده­اند. از آنجائیکه بیشترین سازگاری در ساختار عضله اسکلتی پس از تمرینات مقاومتی، در زمان استراحت پس از تمرین و در دوره برگشت به حالت اولیه اتفاق می­افتد [41]، به نظر می­رسد تغییر در ساختار عضله پس از تمرینات مقاومتی BFR که جریان خون پس از محدود شدن مقطعی در طول تمرین، مجدداً برقرار می­شود، بیشتر تحریک شود. علاوه بر این، مطالعات متعددی افزایش قابل توجه هورمون رشد را به تمرینات مقاومتی یک جلسه­ای BFR گزارش کرده اند[42،36،31]؛ این ­در حالیست ­که نتایج مطالعات در زمینه­ی پاسخ هورمون­های IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به تمرینات مقاومتی یک جلسه­ای BFR متناقض است [120] . بر اساس مطالعات محقق، درزمینه­ی سازگاری­های بلند مدت هورمون­های رشد، IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به دنبال تمرینات مقاومتی BFR مطالعات محدودی وجود دارد. در حالیکه به نظر می­رسد سطح این هورمون­ها با افزایش هایپرتروفی عضله که پس از حداقل 8 روز [31] . تمرینات مقاومتی کم شدت BFR اتفاق می افتد، به دلیل رشد سلول­های عضلانی تغییر یابد. از اینرو پژوهش حاضر با بررسی تأثیر تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون بر هورمون­های مرتبط با قدرت و اندازه عضله، در صدد پاسخ به این سوال است که آیا افزایش احتمالی در قدرت و اندازه عضله پس از سه هفته تمرین مقاومتی BFR به سازگاری هورمونی وابسته است؟

 

1-3-ضرورت و اهمیت تحقیق

 

افزایش آمادگی و تقویت قابلیت­های جسمانی ورزشکاران برای بالا بردن کیفیت اجرای مهارت­های ورزشی، همواره مورد توجه متخصصان و محققان علوم ورزشی بوده است. در سال­های اخیر، تلاش زیادی برای بهبود عملکرد ورزشکاران رشته­های مختلف ورزشی انجام شده است. در این راستا، می­توان به انجام تمرینات تخصصی بدنسازی و استفاده از وسایل و تجهیزات مدرن اشاره کرد. یکی از مؤثرترین و متداول­ترین روش­ها برای افزایش عملکرد ورزشکاران رقابتی، استفاده از شیوه­های تمرینی مناسب است. از اینرو، بسیاری از ورزشکاران حرفه­ای و همچنین افرادی که به صورت تفریحی ورزش می کنند، همواره در برنامه­های آمادگی جسمانی و بدنسازی خود در جستجوی شیوه­های تمرینی مناسب هستند. در تحقیق حاضر، نوع تازه­ای از تمرینات ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است که بر اساس شواهد پژوهشی، این امکان را برای ورزشکاران بویژه مردان ورزشکار فراهم می­آورد تا بتوانند با بهره­گیری از تمرینات مقاومتی BFR، قدرت و اندازه عضلات خود را افزایش داده و از این طریق سطح عملکرد ورزشی را ارتقاء بخشند. نتایج تحقیقاتی از این دست، از یک سو کمک می­کند تا ورزشکاران با اطمینان خاطر این تمرینات را در برنامه­های بدنسازی خود که با هدف افزایش قدرت و اندازه عضله انجام می­شود، بگنجانند.

دانلود مقالات

 

 

1-4-اهداف تحقیق

 

1-4-1-هدف کلی

 

هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی اثر تمرینات مقاومتی با جریان خون محدود شده بر سطح سرمی هورمون­های مرتبط با قدرت و اندازه توده­عضلانی است.

 

1-4-2-اهداف اختصاصی

 

 

    1. تعیین سطح سرمی کورتیزول در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

    1. تعیین سطح سرمی هورمون رشد در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

    1. تعیین سطح سرمی تستوسترون در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

    1. تعیین سطح سرمی IGF-1 در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

    1. تعیین اندازه دور ران در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

    1. تعیین 1RM اسکوات در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

  1. تعیین 1RM جلو پا در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی.

 

1-5-فرضیات تحقیق

 

 

    1. بین سطح سرمی کورتیزول مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

    1. بین سطح سرمی هورمون رشد مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

    1. بین سطح سرمی تستوسترون مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

    1. بین سطح سرمی IGF-1 مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

    1. بین اندازه دور ران مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

    1. بین 1RM اسکوات مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

  1. بین 1RM جلو پای مردان جوان در گروه­های مختلف پس از سه هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

f Sports Medicine

تاثیر چهار هفته تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای

افرادی که دارای ناتوانی‌های جسمی هستند یا معلولیت ذهنی و روانی دارند به طور عمده به دلیل مشکل‌ در برقراری ارتباط با دیگران، درک نکردن محرک‌های محیطی، مشکلات روانی مانند کاهش اعتماد به نفس و افسردگی، دارای مسایل خاصی در حوزه سلامت روان و سلامت جسمی خود هستند. این که افرادی با آسیب‌های خاص جسمانی یا ذهنی چه مشکل‌هایی دارند یا در چه سطحی با این مشکل‌ها روبه‌رو هستند، بستگی به سنی دارد که دچار این آسیب شده‌اند؛ همچنین شدت و نوع آسیب نیز می‌تواند تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد (قائدی، 1389). گیرنده های بینایی مسئول قسمت عمده ای از تحریکات حسی است که برای تکمیل رشد کودک در سال های شکل گیری ضروری است. محرومیت از بینایی در سال های اولیه زندگی می تواند اثرات گسترده روانی، آموزشی و اقتصادی نه تنها برای کودک مبتلا بلکه همچنین برای خانواده و اجتماع داشته باشد. کودکانی که نابینا می شوند، میزان مرگ و میر بالایی هم در آینده خواهند داشت (سازمان بهداشت جهانی، 1992)؛ همچنین از آن جا که حس بینایی در حفظ تعادل نقش به سزایی دارد، خطر و ترس از افتادن و آسیب های متعاقب آن در افرادی که مشکل بینایی دارند بسیار مشهود است.

عکس مرتبط با اقتصاد

کم تحرکی ثمره زندگی در شهرهای بزرگ با فواصل طولانی بین نقاط مختلف شهر و تغییر در نحوه زندگی و کار انسان امروزی است. بنابراین ما هر روز از روز قبل کم تحرک تر می شویم که این امر باعث بروز عوارض متعددی می گردد. کم تحرکی می تواند منجر به کاهش حداکثر اکسیژن مصرفی فرد شود و در نتیجه، قابلیت های حرکتی و توان مندی های فردی را تحت تاثیر قرار دهد. در این شرایط برون ده و حجم ضربه ای قلب نیز کاهش پیدا کرده و از طرفی ضربان قلب در هنگام استراحت و در پاسخ به حرکت و فعالیت افزایش می یابد. در عضلات از لحاظ نوع الیاف آن تغییرات زیادی ایجاد می شود و توانایی عضلات را در انجام کارهای معمول نیز کاهش می دهد. کم تحرکی، استخوان ها، غضروف ها، مفصل ها و بافت های نرم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. استخوان ها تحلیل می روند، غضروف ها ضعیف و آسیب پذیر شده و بافت های نرم نیز دچار تغییرات ساختاری می شوند. احساس تعادل و هماهنگی در حرکات نیز دچار اختلال می شود و در کنار این مشکلات سایر دستگاه های بدن نیز به نوعی دچار تغییرات خاص شده که در نهایت منجر به عوارض شایع ناشی از کم تحرکی می شوند (طباطبایی، 1389).

 

تاثیرات مثبت ورزش در پیش گیری و کنترل بیماری ها در بررسی های گوناگون گزارش شده است. با توجه به تاثیر ورزش در سلامت جسم و روان و اهمیت جنبه درمانی آن در برخی بیماری ها در کنار سایر روش های درمانی، توجه به طب ورزشی و جنبه های علمی و پزشکی ورزش افزایش یافته است (مکینون، 2001) و تمرین بدنی به عنوان درمان و مکمل در عرصه پزشکی جدید، مورد قبول محافل علمی قرار گرفته است (بور و ناجی، 1998).  دانشمندان بسیاری ثابت کرده اند که تعادل در اثر انجام تمرینات اصولی گسترش می یابد. »اسپنچاد» به این نتیجه رسید که در سنین بین یازده تا شانزده سالگی در دختران و بین سیزده تا شانزده سالگی در پسران می توان این قابلیت را افزایش داد (هادوی، 1387). دانشمندان بسیاری کوشش کرده اند تا نقش مؤثر هر رشته ورزشی را در ایجاد تعادل بیشتر، تعیین کنند. «گرین لی» به این نتیجه رسید که بین ورزش بولینگ و تعادل پویا، ضریب همبستگی بالایی وجود دارد. در تحقیقات دیگر ثابت شد که ارتباطات مثبت و مختلفی بین تعادل و فعالیت هایی مانند بسکتبال، رقص و شنا وجود دارد (همان منبع).

 

با توجه به عملکرد مرکز بدن در حفظ راستایی قامت و وضعیت تعادل بدن در خلال فعالیت ها و نیز نظر به اهمیت حفظ و افزایش تعادل نابینایان و کم بینایان به منظور جلوگیری از آسیب و افزایش آمادگی جسمانی، در پژوهش حاضر محقق بر آن است که به بررسی این سوال بپردازد که «آیا یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا تاثیر دارد؟»

 

 

  • هدف های تحقیق

 

1-2-1 هدف کلی

 

 

    • تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا

 

  • اهداف اختصاصی

 

– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا

 

– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا

 

– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا

 

– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل  پویای دختران نابینا و کم بینا

 

 

  • اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن

 

با افزایش دانش و پیشرفت درمان که نتیجه تحقیقات پایه و بالینی در دهه گذشته بود امروزه، امکان پیشرفت یا درمان مؤثر بسیاری از وضعیت هایی که در کودکی بالقوه نابینا کننده اند، به وجود آمده است. همه علوم سعی دارند به گونه ای در حل مشکلات زیستی بشری نقشی بر عهده بگیرند و بشر را در دستیابی به آمال و اهدافش یاری دهند؛ تحقق این امر بدون کنکاش پیرامون مشکلات زندگی انسان غیرممکن به نظر می رسد. انسان ها بر این باورند که ضعف و ناتوانی در انجام پاره ای از فعالیت ها نباید مانع پیشرفت در سایر جنبه های ذهنی و عملی شود، بنابراین توجه و رسیدگی به مشکلات معلولین گامی در جهت رسیدن به پیشرفت محسوب می شود (ابراهیمی، 1389). یکی از پیش نیازهای مهم حرکت طبیعی، توانایی سازگاری الگوی حرکت با شرایط گوناگون محیطی است. درباره  استراتژی ها   و   تغییرات   تطابقی  در   راه  رفتن  تحقیقات  زیادی   صورت  گرفته  است

 

(Kurz & Stergiou, 2004) (Rougier & Farenc, 2000), و(Shumway-Cook & .Woollacott, 2001) در حالی که عقیده بر این است که اطلاعات حسی محیطی نقش مهمی در مدوله کردن الگوهای حرکتی دارند، ((Shumway-Cook & Woollacott, 2001، هنوز نقش و عملکرد متقابل گیرنده های حسی نظیر سیستم بینایی، سیستم وستیبولار و حس عمقی مفاصل به طور کامل شناخته نشده است(Dietz & Schubert , 1994) . ساختار بسیاری از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده شامل حذف نسبی یا کامل یک دسته از اطلاعات حسی و بررسی نقش جبرانی حس های دیگر بوده است. در حالت سالم بودن دستگاه مغزی، انتظار بر این بوده است که اگر یک سری از اطلاعات به مراکز پردازش نرسند یا به طور کامل و درست به مرکز گزارش نشوند، مغز تلاش می کند تا با جایگزینی اطلاعات دیگر، حرکت موردنظر را تا حد ممکن نزدیک به حالت طبیعی و عملکردی انجام دهد.

 

در حال حاضر در جهان بیش از 180 میلیون نفر مبتلا به اختلالات بینایی هستند که میان آن ها 45 میلیون نابینای مطلق و 135 میلیون نیمه بینا حضور دارند و بیش از نود درصد آن ها در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند. هم اینک در هر پنج ثانیه یک نفر به تعداد نابینایان افزوده می گردد و در هر دقیقه یک کودک نابینا می شود. کارشناسان پیش بینی می کنند تعداد افراد نابینا در سال 2020 به 76 میلیون نفر و افراد مبتلا به نقص بینایی به بیش از 200 میلیون نفر برسد. بر اساس این گزارش در جوامع توسعه یافته، گستره نابینایی، 60 نفر در هر یک میلیون نفر است که این رقم در جوامع درحال توسعه به بیش از ده برابر یعنی 600 نفر در هر یک میلیون نفر می رسد (سایت شخصی دکتر محمد کمالی)؛ لذا با مشارکت دو سازمان غیردولتی که در زمینه نابینایی فعالیت دارند، WHO از 29 مه تا 1 ژوئن 1990، یک گردهمایی جهانی در لندن به میزبانی مرکز بین المللی بهداشت چشم، در مورد پیش گیری از نابینایی در کودکی برگزار نمود (سازمان بهداشت جهانی، 1992).  به طور سنتی، برنامه های پیش گیری از نابینایی بیشتر روی نابینایی در بالغین متمرکز شده است. این مساله بیشتر نتیجه شیوع نابینایی در سنین بالای بعد از بلوغ، و به خاطر وجود بیماری های مربوط به سن مثل: آب مروارید پیری است. ولی علت دیگر آن کمبود تکنولوژی پیش گیری و کنترل مؤثر انواع مختلف نابینایی کودکان است. نابینایی تغذیه ای، عموماً خارج از برنامه های پیش گیری از نابینایی مورد توجه قرار گرفته است.

 

از جمله حواس مهم در برنامه ریزی حرکتی، حس بینایی است. اطلاعات این حس است که باعث می شود سرعت لحظه ای مشخص گردد (Lackner & Dizio, 1988). از آن جایی که بینایی برای قرار گرفتن پا روی زمین به صورت پیشرو عمل می کند، اطلاعات فراهم آمده از بینایی با اطلاعاتی که از حس های دیگر (که عمدتاً به صورت واکنشی کار می کنند) فراهم می آید، تفاوت دارد. فقدان و ضعف یکی از 3 سیستم اصلی مربوط به حفظ تعادل در نابینایان و کم بینایان، علاوه بر ایجاد مشکلات و خطرات جسمانی، عوارض روحی، روانی و اجتماعی نیز در پی دارد؛ چرا که در بسیاری از مواقع ترس از آسیب دیدن و یا خطر افتادن، مانع از اقدام و انجام بسیاری از فعالیت های جسمانی و اجتماعی شده که همین امر تاثیرات  منفی زیادی از جمله انزوا و افسردگی بر آنان می گذارد؛ لذا افزایش میزان تعادل در نابینایان و کم بینایان قابل تعمق و بررسی می باشد. گزارشات قبلی نشان داده اند که حرکات بدن در صفحه ساجیتال حین راه رفتن در دو حالت باز و بسته بودن چشم تفاوت معنی داری با همدیگر ندارند(Siler et al, 1997) ؛ همچنین Dickstein و همکاران (2004) نتیجه گرفتند که حس لمس می تواند به طور کامل جایگزین حس بینایی برای برقراری تعادل و نگه داشتن مرکز ثقل بدن در محدوده طبیعی گردد؛ با این همه هنوز به طور کامل مشخص نگردیده است که اولاً به هنگام تغییر در موقعیت تعادل بدن مثل راه رفتن در شیب نیز با جایگزینی حس لمس، حرکات مفصل در صفحه ساجیتال به طور طبیعی انجام می گیرد یا خیر؛ و ثانیاً در شرایطی همچون محدودیت حرکتی که استراتژی های تطابقی جدیدی به وجود آمده است، حذف بینایی چه اثری دارد. تعادل، یکی از اجزای غالب فعالیت های روزمره می باشد به طوری که «گامتبا» و «گری» (2002) تعادل را مهم ترین فاکتور در توانایی اجرای ورزشی بیان کرده اند (Gambetta, 1996).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

متخصصین علوم ورزشی با شناخت دقیق از کارایی حرکت، جهت ایجاد تغییرات مثبت در ساختار جسمانی و روحی افراد، اجرای تمرینات هوازی را توصیه می کنند. انجام تمرینات هوازی به صورت صحیح و برنامه ریزی شده می تواند به کسب نتایج متعددی از جمله: بهبود احساس سلامتی و نشاط، کاهش فشار عصبی، کاهش یا حفظ وزن مناسب، بهبود در تحمل انجام فعالیت های روزمره زندگی، تغییرات هورمونی و بسیاری اثرات مفید دیگر در بدن گردد. به طور کلی با یک برنامه تمرینی و ورزشی مناسب هوازی می توان کیفیت زندگی خود را ارتقاء داد. اجرای تمرینات هوازی نیاز به زمان و فضای مناسب دارد. در سال های اخیر با پیشرفت فن آوری، شاهد ارائه ابزارهای پیشرفته و زیبایی جهت اجرای تمرینات هوازی به بازار هستیم. از جمله این تجهیزات که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، دستگاه تردمیل می باشد. کاربران این دستگاه نیاز به فضای زیاد جهت انجام تمرینات خود نداشته و یا در زمان های مناسب می توانند در منزل خود به فعالیت های ورزشی بپردازند (طباطبایی، 1389).

 

هنگام استفاده از تردمیل، فرد در حالی که نگاهی به روبرو دارد با گرفتن دسته ها ی تردمیل و یا با رها کردن آن ها به تمرین روی تردمیل ادامه می دهد. در بسیاری از موارد فرد ورزشکاری که به طور آزادانه روی تردمیل گام برمی دارد با چرخاندن سر به اطراف و یا توجه کردن به جوانب، کنترل خود را از دست داده به طوری که در برخی مواقع منجر به سقوط وی می شود.

 

تاکنون مطالعات اندکی به بررسی تاثیر تردمیل بر تعادل پرداخته اند و با توجه به موارد مذکور، از آن جا که هیچ مطالعه شناخته شده ای در رابطه با بررسی تعادل نابینایان و یا کم بینایان در تمرین با تردمیل یافت نشد، همچنین با توجه به تحقیقات زیادی که در مورد اثر محدودیت حرکتی بر فرآیند راه رفتن انسان انجام شده است اما در رابطه با این موضوع هنوز اثر شیب، سرعت و مداخلات حسی همراه، بر استراتژی های به وجود آمده ناشی از آن ها به طور کامل مشخص نگردیده است، لذا محقق بر آن شد تا به بررسی تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا بپردازد. با امید به این که نتایج این تحقیق بتواند نابینایان را به سوی زندگی بهتر، راحت تر و کم خطرتر سوق دهد.

 

 

  • فرضیه های تحقیق

 

1-4-1 فرض کلی

 

 

  • یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.

 

1-4-2 فرضیه های اختصاصی

 

– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.

 

– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.

 

– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.

 

– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.

 

 1-4-3 پیش فرض

 

 

    • آزمودنی ها با حداکثر سعی و تلاش خود تمرینات را اجرا می کنند.

 

    • آزمودنی ها به صورت متوالی در جلسات حاضر می شوند و به اجرای تمرین می پردازند.

 

    • آزمودنی ها هیچ گونه تمرین تعادلی خاص انجام نمی دهند.

 

    • ابزارهای اندازه گیری دارای روایی واعتبار قابل قبول بوده و اندازه گیری ها به طور کامل و صحیح انجام می شود.

 

  • تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی

 

1-5-1 تعادل ایستا

 

تعریف مفهومی: توانایی حفظ COG در محدوده BOS را گویند (Routi et al, 1997).

 

تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل ایستا با استفاده از مدت زمان ثبت شده ایستادن دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا در تست لک لک محاسبه می شود.

 

 1-5-2 تعادل پویا 

 

تعریف مفهومی: حفظ حالت بدن حین حرکت همراه با انتقال وزن بدن را تعادل پویا گویند که تابع ادراک حرکتی و درک دیداری، کنش مرکز موازنه در گوش داخلی، واکنش سریع، هماهنگی خوب عصبی-عضلانی، چالاکی، انعطاف پذیری و همچنین قدرت کافی برای حمایت از بدن در وضعیت های معین می باشد ( بلوم فیلد، 2003).

 

تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل پویای آزمودنی ها با استفاده از مدت زمان ثبت شده از دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا حین انجام تست T.G.U.G.T  و امتیاز حاصل از آزمون Figure 8 محاسبه می شود.

 

 1-5-3 نابینایی

 

دانلود مقالات

 

 

تعریف مفهومی: نابینایی عبارت است از عدم بینایی به حدی که مانع اشتغال فرد با اتکای خود شود یا فرد را برای زندگی، وابسته به دیگران یا وسایل کمکی نماید. نابینایی می تواند دراثر برخی از بیماری ها در انسان پدیدار شود که خود درجات گوناگونی دارد (عظیمی، 1384).

 

تعریف عملیاتی: در این تحقیق عبارت است از عدم توانایی فرد در تشخیص اشیاء.

 

 1-5-4 کم بینایی

 

تعریف مفهومی: کم بینایی یا نیمه بینایی بیشتر به صورت کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی به میان می آید و همچنان می تواند به صورت کاهش میدان بینایی و حساسیت در برابر نور نیز ظاهر شود. فردی که حدّت بینایی وی کمتر از (6.18; 03.0) 20.70 متر و بیشتر و یا مساوی با 20.400 باشد، کم بینا می باشد (روزنامه ایران، 1386).

 

تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعریف عبارت است از کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی.

 

  1-5-5 بینایی

 

تعریف مفهومی: اعضای بینایی چشم ها هستند. در فرد بینا شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیله قرنیه و عدسی متمرکز شده، روی شبکیه می افتد و یک تصویر وارونه روی آن تشکیل می دهد که این تصویر به تکان های الکتریکی تبدیل می شود که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آن جا رمزگشایی شده، باعث بینایی می شود (روزنامه ایران، 1385).

 

تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از بینا فردی است که هر دو چشمش سالم می باشد و از نظر دقّت بینایی، طبق تشخیص پزشک، بینا محسوب می شود.

 

 1-5-6 معلول

 

تعریف مفهومی: بنا به ماده یک قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، معلول به فردی اطلاق می گردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی شود (قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، 1386).

 

تعریف عملیاتی: دراین تحقیق عبارت است از افراد نابینا و کم بینا.

 

 

  • روش تحقیق

 

تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون می باشد.

 

 

    • قلمرو تحقیق

 

    • همه آزمودنی ها تحت شرایط زمانی و محیطی یکسان مورد تمرین قرار گرفتند.

 

  • تمام نمونه ها از سلامت کامل اسکلتی-عضلانی برخوردار بوده و هیچ گونه سابقه آسیب اسکلتی-عضلانی نیز نداشتند.

 

 جامعه و حجم نمونه

 

جامعه آماری تحقیق را دختران دانش آموز جوان نابینا و کم بینای 19-13 سال کشور ایران تشکیل می دهند. نمونه آماری پژوهش را 36 نفر نابینا و کم بینا که به طور تصادفی در 2 گروه کنترل و آزمایشی تقسیم گشتند، شامل می شوند و نحوه انتخاب نمونه ها نیز، نمونه در دسترس بود.

 

 محدودیت ها و مشکلات تقیق

 

 

    • تحقیق حاضر تنها روی دختران جوان 19-13 سال انجام شد و لذا زنان با سنین دیگر و نیز مردان در آن شرکت نداشتد.

 

    • کنترل نوع فعالیت های جانبی آزمودنی ها به طور کامل مقدور نبود.

 

    • میزان استراحت آزمودنی ها برای پژوهشگر امکان پذیر نبود.

 

    • نوع تغذیه آزمودنی ها برای پژوهشگر قابل کنترل نبود.

 

    • امکان کنترل وضعیت روحی آزمودنی ها در زمان تمرین و انجام آزمون ها برای پژوهشگر امکان پذیر نبود.

 

  • از آن جایی که در تحقیق حاضر هر فرد در گروه مداخله بدون قطع تمرینات به مدت چهار هفته و تحت نظر در تحقیق شرکت می نمود، جلب رضایت ایشان برای شرکت در تحقیق امر دشواری بود و قطع برنامه تمرینی از طرف یک فرد سبب خروج بسیاری از آنان از تحقیق شده و لذا تعداد آن ها در پایان دوره کمتر از تعداد اولیه شد.

 

 

    1. Proactive

 

    1. Somatosensory

 

    1. Center of Gravity

 

  1. Base of Support

تأثیر نوع دستورالعمل کانون توجه و سن بر اکتساب،یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت

توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل، 1886؛ ولش، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. مطالعات متعدد نشان داده است، یکی از عوامل مؤثر در یادگیری مهارتهای حرکتی “کانون توجه ” فرد است که در اثر دستورالعمل ها یا بازخوردها القاء می شود. به بیان دقیقتر، دستورالعمل هایی که القاءکننده “کانون توجه بیرونی ” هستند، و توجه فرد را به اثر حرکات بر محیط معطوف می سازند، سطح فراگیری را افزایش می دهند.

 

 

تا کنون “فرضیه عمل محدود شده ” توانسته است مزایای توجه بیرونی را به اثبات برساند، بر طبق این فرضیه، افرادی که به حرکاتشان مستقیمأ توجه دارند “توجه درونی ” در هنگام انجام یک مهارت حرکتی، حرکاتشان را در یک حالت نسبتأ خودآگاه کنترل می کنند که همین مسئله سیستم حرکتی آنان را محدود و فرایندهای کنترل خودکارشان را مختل می کند، برعکس ثابت شده است که تمرکز روی توجه بیرونی، استفاده از فرایندهای کنترل خودکار را بهبود می بخشد. به عبارت دیگر هر چه توجه فرد به خارج از بدن و اثر حرکت، بیشتر معطوف گردد، اجرای بهتری مورد انتظار است (وولف و جیان سو، 1998؛ وولف و شیآ، 2007؛ رادفر، 1386؛ شهریاری، 1386؛ لطفی، 1387). بطور کلی از این نتایج استنباط می شود که توجه بیرونی موجب کاهش نیازهای توجه ای می شود ولی توجه درونی فرایندهای پردازش اطلاعات بیشتری را درگیر می نماید (وولف و مک نوین، 2002؛ مقدم، 1385). محققین پیشنهاد کردند که اصول یادگیری حرکتی می تواند به درمانگر در ساختار توانبخشی در ترتیب و تسهیل یادگیری حرکتی بیماران کمک کند (وولف و شیآ، 2007؛ جاروس و راتزون، 2005). اختلاف در کانون توجه میان کودکان و بزرگسالان شامل پردازش اطلاعات و سیستم حساس (بصری و جنبشی) در تفاوت بین دو گروه سنی است. بزرگسالان تمایل به توجه خود به خود بوسیله اطلاعات دیداری دارند در حالی که کودکان بیشتر در پردازش اطلاعات بی تجربه هستند و اغلب اشارات بی ربط را برای موضوع بصری جمع آوری می کنند. بنابراین راهنمایی توجه کودکان به راهنمایی بصری (کانون بیرونی) عملکردشان را کاهش می دهد (میشل و همکاران، 2008). در ضمن یکپارچگی بین حسی تقریبأ برای بیشتر اجراهای ماهرانه مهارتها ضروری است. بالاترین سطح یکپارچگی بین حسی شامل انتقال مفاهیم در میان اندامهای حسی مختلف است که بزرگسالان بالاترین سطوح یکپارچگی را دارا هستند و کودکان در سطح پائین تری از سطوح یکپارچگی قرار دارند. یکپارچگی بین حسی در زمینه دو حس بینایی و حس حرکتی با افزایش سن کودکان پیشرفت می کند (شبانی، محمد 1382).

 

 

در تحقیقات نشان داده شده است که پردازش خودکار (غیرهوشیارانه) در افراد مسن تر به خوبی انجام می شود، در صورتی که پردازش کنترل شده (هوشیارانه) در آنها افول پیدا کرده است (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).

 

 

در تحقیقات متعددی که بر روی کانون توجه و افراد بزرگسال انجام شده، نتایج بدست آمده بیان کننده این است که افراد بزرگسال استفاده بیشتری را از کانون توجه بیرونی در انجام مهارتهایشان می برند (وولف و مک نوین،2002؛ وولف و شیآ، 2007؛ وولف، 1999؛ وولف و جیان سو، 2007؛ طهماسبی، 1383؛ رادفر، 1386). البته در بزرگسالان مبتدی و ماهر مشاهده شده است که بزرگسالان ماهر از کانون توجه بیرونی و افراد مبتدی از کانون توجه درونی بیشتر سود می برند. در تحقیقات، مقایسه بین بزرگسالان و کودکان این گونه مشاهده شده است که بزرگسالان از کانون توجه بیرونی و کودکان از کانون توجه درونی بهره می برند (میشل و همکاران، 2008). در حالی که در تحقیقی که بر روی کودکان 8 ساله انجام داد نشان از برتری گروه کانون توجه بیرونی در مقایسه با گروه کانون توجه درونی در یادگیری حفظ تعادل پویا داشت (بادامی، رخساره 1383).

 

 

با توجه به مرور ادبیات پیشینه در خصوص کانون توجه مشاهده گردید که اکثر تحقیقات بر روی بزرگسالان انجام شده است و متأسفانه در زمینه کانون توجه کودکان تحقیقات اندکی انجام گردیده و نتایج ضد و نقیضی بدست آمده است و به طور مسلم مشخص نشده است که کودکان از چه کانون توجهی بیشتر استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). همچنین در اکثر تحقیقات نمونه ها بزرگسالان (35-20) ساله  بوده اند، و تحقیقی بر روی افراد سالمند انجام نگرفته است، از اینرو با توجه به اهمیت یادگیری حرکتی، حرکت درمانی و فیزیوتراپی در همه سنین و همچنین طبق نظریات گالاهو، که افراد در طول عمر از ( کودکی تا سالمندی ) از لحاظ رشدی و حرکتی دستخوش تغییرات بسیاری می گردند. این سؤال مطرح می شود که آیا در طول عمر در کانون توجه افراد نیز تغییری صورت می گیرد، و آیا کانون توجه در سنین مختلف به سمت خاصی رشد می کند و شباهتی میان کودکان و سالمندان وجود دارد؟ لذا به دلیل اهمیت بسیاری که کانون توجه در یادگیری مهارت ها دارد، مسئله ای که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد بررسی روند تغییرات کانون توجه بر روی سنین (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) می باشد.

 

 

  ضرورت و اهمیت

 

 

توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل، 1886؛ ولش، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. از طرفی، علوم ورزشی به دنبال گسترش وسیع خود در زمینه های مختلف توانسته است، راهکارهای تازه ای برای پیشرفت عملکرد ورزشی ورزشکاران مطرح نماید، که موجب دستیابی آسانتر و سریعتر به موفقیتها می گردند. بنابراین هر مطالعه ای که در پی کشف روابط و عوامل زیر بنایی تشکیل دهنده عملکرد ورزشی باشد در آینده کمکی به پیشرفتهای بارز مهارتی می باشد و زیر بنای تحقیقات کاربردی را تشکیل می دهند. تحقیقات حیطه یادگیری و کنترل حرکتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. کاربردهای بالقوه اصول حاکم بر رفتار حرکتی انسان تقریبأ در تمام جنبه های زندگی او وجود دارند بطوریکه علم و دانش به دست آمده را می توان در وضعیتها و رشته های مختلف مانند ورزش، تربیت بدنی، پزشکی، فیزیوتراپی، توانبخشی، درمانگری و… را به کار برد (اشمیت و لی، 1999).

 

 

دستورالعمل ها، بخش مرکزی در یادگیری مهارتهای حرکتی می باشد. هنگام یادگیری یک مهارت حرکتی، یادگیرنده معمولأ دستورالعمل هایی را دریافت می کنند که در رابطه با تکنیکهای صحیح می باشد (وولف 1999). از طرف دیگر، اجرای مطلوب مهارتهای ورزشی زمانی میسر می گردد که ورزشکار در حوزه انرژی مطلوب قرار داشته باشد و توجه او کاملأ بطرف فرایند اجرای مهارت معطوف گردد. زمانیکه قصد یادگیری یک مهارت حرکتی جدید را داریم، شرکت کنندگان بالغ سود بیشتری از کانون توجه بیرونی می برند. اما به نظر می رسد یادگیرنده ها در گروه های سنی مختلف از استراتژیهای متفاوتی در یادگیری استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). بطوری که در نتایج تحقیقاتی که آزمودنی های آنها، بزرگسالان بودند به ما نشان دادند، کانون توجه بیرونی برتر بوده است اما نتایج در بین بچه ها ناواضح  و تنها در مرحله انتقال یک مزیت استفاده از کانون توجه درونی پیدا شده بود (میشل و همکاران، 2008) و تحقیقات بیشتری نیاز است، تأثیر کانون توجه در سنین مختلف و در مهارتهای متفاوت بررسی گردد. از طرفی اکثر تحقیقاتی که تا کنون در داخل کشور انجام گرفته به صورت آزمایشگاهی بوده است بادامی (1383)، شفیع نیا و همکاران (1385)، مقدم (1385)، بهار لوئی (1385). بنابراین استفاده از تحقیقات میدانی به منظور تعمیم نتایج به شرایط واقعی ضروری به نظر رسید. همچنین در تحقیقات گذشته گروه ها به صورت مستقل انتخاب می شدند که تحت چنین شرایطی تفاوت های فردی نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار می داد. بنابراین در این تحقیق جهت حذف اثر

پایان نامه های دانشگاهی

 تفاوت های فردی از یک گروه با اندازه های تکراری استفاده شد، و در نهایت تناقض بین یافته های تحقیقات گذشته در مورد برتری نوع دستورالعمل های کانون توجه نیز لزوم بررسی بیشتر در این زمینه را موجب خواهد شد.

 

 

بنابراین نتایج این تحقیق نشان خواهد داد کانون توجهی را که برتر است برای آموزش مهارتهای حرکتی جدید، و در کلینیک های توانبخشی می توان برای افراد در سنین متفاوت به کاربرد و همچنین از لحاظ اقتصادی به زمان کمتری در آموزش مهارتها نیاز خواهیم داشت و افراد در مدت زمان کمتر به نتیجه بهتری خواهند رسید. بنابراین نیاز به این تحقیق در رده های سنی مختلف (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) و کانون توجه مشاهده شد، و اینکه چه کانونی تأثیر بیشتری در یادگیری مهارتهایشان و بحثهای درمانی دارند. بنابراین از یک سو اهمیت کانون توجه و سن و از سوی دیگر کمبود مطالعات انجام شده در این مورد، محقق را برآن داشت تا به بررسی اثرات کانون توجه درونی و بیرونی و سن بر اکتساب حرکتی، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت بپردازد.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 اهداف تحقیق:

 

 

الف) هدف کلی:

 

 

هدف کلی این پژوهش، بررسی تأثیر کانون توجه و سن بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت می باشد.

 

 

ب) اهداف اختصاصی:

 

 

1-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در کودکان (10-8) ساله.

 

 

2-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در نوجوانان (18-16) ساله.

 

 

3-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در بزرگسالان (27-25) ساله.

 

 

4-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40 ) ساله.

 

 

5-تعیین اثر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت در سالمندان (62-60) ساله.

 

 

فرضیه های تحقیق:

 

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در کودکان (10-8) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر یادداری مهارت پرتاب دارت در کودکان (10-8) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر انتقال مهارت پرتاب دارت در کودکان (10-8) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در نوجوانان (18-16) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر یادداری مهارت پرتاب دارت در نوجوانان (18-16) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر انتقال مهارت پرتاب دارت در نوجوانان (18-16) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در بزرگسالان (27-25) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر یادداری مهارت پرتاب دارت در بزرگسالان (27-25) ساله تأثیر دارد.

 

  • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر انتقال مهارت پرتاب دارت در بزرگسالان (27-25) ساله تأثیر دارد.

 

10- نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40) ساله تأثیر دارد.

 

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر یادداری مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر انتقال مهارت پرتاب دارت در میانسالان (42-40) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر اکتساب مهارت پرتاب دارت در سالمندان (62-60) ساله تأثیر دارد.

 

    • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر یادداری مهارت پرتاب دارت در سالمندان (62-60)ساله تأثیر دارد.

 

  • نوع دستورالعمل کانون توجه (بیرونی و درونی) بر انتقال مهارت پرتاب دارت در سالمندان (62-60) ساله تأثیر دارد.

تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی شدید روی میزان پروتئین کربونیل پلاسمای خون زنان فعال

هنگام تنفس اکسیژن به شکل آب احیاء می‌گردد. برای تولید آب چهار الکترون نیاز می‌باشد. اگر به جای چهار الکترون، یک، دو یا سه الکترون به اکسیژن مولکولی اضافه شود رادیکالهای آزاد تولید میشوند. رادیکالهای آزاد مولکولهایی هستند که یک الکترون جفت نشده دارند و فوق‌العاده فعال می‌باشند (9).

 

 

رادیکالهای آزاد به اجزای مختلف سلولی حمله می‌کنند و به آنها آسیب می‌رسانند. گونه‌های اکسیژن فعال[3] (ROS) مانند سوپراکسید و پراکسید هیدروژن در جریان فعالیت بدنی و به دلیل افزایش در مصرف اکسیژن توسط سلولهای عضلانی، تولید می‌شوند (9).

 

 

اعتقاد برآن است تولید کنترل نشده این گونه‌های اکسیژن فعال در درون سلول باعث می‌شود مولکولهای زیستی همانند اسیدهای نوکلئیک((DNA، پروتئین ها و چربی ها اکسیده شده و در نتیجه‌ی آن، اطلاعات ژنتیکی و ماهیت طبیعی پروتئینها تغییرکند؛ آنزیمها غیر فعال شوند و غشاهای زیستی دچار اختلال گردند. نتیجه این فعل و انفعالات، تولید استرس اکسایشی در بدن است که از طریق اختلال درموازنه اکسیدکننده‌ها و ضد اکسیدکننده‌ها، بر اکسایش درون سلول تأثیر گذاشته و موجب بروز بیماریها، مسمومیت و پیری می‌شوند (8).

 

 

اگرچه فعالیت بدنی برای تندرستی انسان مفید است، ولی استفاده از اکسیژن توسط سلولها موجب تولید رادیکالهای آزاد فعال می شود. در هنگام ورزش مصرف اکسیژن ممکن است ١٠ تا٢٠ برابر افزایش یابد. این مسئله می‌تواند تولید رادیکالهای آزاد را افزایش دهد (7).

 

 

از طرفی گونه‌های اکسیژن فعال ذاتاً مضر نیستند اما، تولید بیش از حد آنها می‌تواند از طریق انبوهی از محرکهای تنش‌زا از جمله تمرین فیزیکی حاصل شود که می‌تواند سبب استرس اکسایشی شود (24). در واقع آسیبهای اکسایشی سلولی هنگامی گسترش مییابد که تعادل بین سیستمهای تولیدکننده گونه‌های اکسیژن فعال و سیستم جمع‌کننده آنها از بین رود (47).

 

 

در همین راستا مشخص شده است که ورزشهای شدید و طولانی ممکن است به آسیبهای عضلانی و بافتی، تسهیل در اکسایش اسیدهای چرب غشاء و شروع زنجیره ای از واکنش های مخرب و در نهایت مرگ سلول منجر شوند. (8) احتمالاً انواع مختلف تمرین بدنی شدید با تولید سطوح متفاوتی از فشار استرس اکسایشی در بدن همراه هستند، اما نکته کلیدی آن است که هر چه شدت تمرین بالاتر باشد، میزان استرس نیز بیشتر خواهد بود (8).

 

 

اگرچه بیولوژی تغییرات اکسیداسیون پروتئین پیچیده‌است و به صورت کامل قابل تعریف نیست و ابهاماتی را در این زمینه باقی می گذارد، اما کربونیله شدن پروتئین و واکنش های شیمیایی که گروههای کربونیل را تولید می‌کنند، به خوبی مشخص شده ‌است. کربونیله شدن پروتئین نوعی از اکسیداسیون پروتئین است که می‌تواند به انواع اکسیژن های فعال تبدیل شود (85).

 

 

پروتئین ها یک بخش مهم گونه‌های اکسیژن فعال را تشکیل می دهند و اکسیداسیون آنها می‌تواند منجر به از دست دادن کارکرد پروتئینی شود، طوری که آنها را تبدیل به شکل هایی از پروتئین کند که مستعد پائین آمدن کارکرد آنها شود. گونه‌های اکسیژن فعال طیفی از تغییرات را در اسیدهای آمینه ای چون لیزین، پرولین و هیستیدین و…. ایجاد می کنند (35).

 

 

در بین تغییرات اسید آمینه که توسط گونه‌های اکسیژن فعال انجام می‌گیرد، شکل‌گیری کربونیل ها به عنوان یکی از نتایج اکسیداسیون اسیدآمینه لیزین و پرولین و… می‌باشد.کربونیله شدن پروتئین به عنوان نتیجه ثانویه واکنشهای گروه اسیدآمینه‌های لیزین با قند پائین می‌باشد (89). از طرفی فشارهای اکسایشی گونه‌ای از عدم تعادل را ایجاد می‌کنند که در چند بیماری اتفاق میافتد، در بین این بیماریها دسته‌ای از بیماری‌ها وجود دارند که با سطوح بالای پروتئین کربونیل همراه بوده است. مانند بیماری آلزایمر، آرتروئیدروماتئید و دیابت. شکل‌گیری کربونیل غالباً توسط واکنش به2، 4  دی نیتروفنیل هیدرازین [4]DNPH) ) و تبدیل آن به هیدروژن انجام می‌شود که به صورت گسترده‌ای مورد استفاده سازه‌های مهم اکسیداسیون پروتئین در عضلات اسکلتی قرار می‌گیرد (38).

پروژه دانشگاهی

 

 

 

در واقع گروههای کربونیل روی زنجیره پروتئینهایی تولید می شوند که اکسیده شده‌اند و غالباً به عنوان مارکرهای سیستماتیک فشار اکسایشی موررد استفاده قرار می‌گیرند (34).

 

 

میزان تولید گونه‌های اکسیژن فعال و زیاد شدن آنها بسته به فشارهای غیرهوازی می‌تواند متغییر باشد. نمونه‌ای از رایجترین این فشارهای غیرهوازی تمرینات مقاومتی تمرینات دینامیک، اکسنتریک، ایزومتریک، دوی سرعت و پریدن می‌باشد.

 

 

افزایش  pcبدنبال تمرینات مقاومتی می‌تواند به تهاجم سلولهای فاگوسیتوز در بافت ماهیچه‌های آسیب دیده مربوط باشد که چند ساعت پس از تمرین اتفاق می‌افتد و می‌تواند منجر به تولید مقدار زیادی از گونه‌های رادیکال اکسیژن شود (27).

 

 

با وجود استفاده گسترده از پروتئین‌های کربونیل به عنوان شاخصی از تغییرات اکسیداسیونی پروتئین ها، اطلاعات کمی تاکنون درباره مشخصات دقیق این پروتئین ها دردسترس است، اما محققان با تکنیک‌های جدیدی که اخیرا مورد استفاده قرار داده‌اند، کربونیله شدن چند پروتئین را توصیف کرده‌اند که نمونه‌هایی از آن در بیمارانی با آسیبهای مغزی و در بیماری آلزایمر توصیف شده است (16).

 

 

در رابطه با تمرینات دینامیک، محققان افزایشی را در بیومارکرهای استرس اکسایشی گزارش کردند (25،61)، اما در رابطه با تمرینات اکسنتریک، عدم تغییر نیز در بیومارکرهای استرس اکسایشی گزارش شده است (31،46،54) در مطالعاتی که در رابطه با تمرینات دوی سرعت صورت گرفته است افزایش در پراکسیداسیون چربی 25)) اکسیداسیون پروتئین (25) و آسیب به DNA (25)  و همچنین عدم تغییر در اکسایش چربی(23،(25، پروتئین23) ) و آسیب به DNA 25) ) گزارش شده است.

 

 

یافته‌های این چنینی سبب ایجاد علاقه برای تحقیق در زمینه استرس اکسایشی برای دانشمندان علوم ورزشی، مربیان ورزش و سایر متخصصان در زمینه تمرینات ورزشی شده است. اگرچه شاخص‌هایی که سبب افزایش آسیب به لیپیدها، پروتئین ها وDNA در اثر تمرینات ورزشی می‌شود به خوبی سندیت یافته‌اند. تعدادی از محققان توانسته‌اند نشانه‌هایی از استرس اکسایشی را که در نتیجه تحریک حاصل شده بیابند (83).

 

 

پس از بررسی مقالاتی که شرح آنها در صفحات پیش گذشت، و به تناقضات یا کمبود اطلاعاتی که در این زمینه اشاره شد؛ این پژوهش طراحی شد و سوال اصلی تحقیق حاضر این است که آیا یک جلسه تمرین بی هوازی می‌تواند موجب اکسیداسیون پروتئین در زنان فعال در دامنه سنی 15-25 سال شود؟

 

 

 1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق

 

 

شاید مهمترین ویژگی عصر حاضر سرعت و رشد روزافزون علم و فناوری باشد. این ویژگی در حیطه تربیت بدنی، موجب ساخت دستگاههای تمرینی مختلف و روشهای جدید برای اندازه‌گیری پاسخ فعالیتهای بدنی به استرس اکسایشی شده است .با توجه به اهمیت پروتئین کربونیل و پیشینه تحقیقاتی آن، به نظر می‌رسد که در ایران پژوهش­های کافی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین همان‌گونه که قبلاً گفته شد نمونه‌های بررسی شده در خارج از کشور بیشتر با آزمودنی‌های مرد صورت گرفته است؛طبق شواهد موجود به نظر می­رسد با توجه به استرس اکسایشی ناشی از ورزش هیچ تفاوتی در بین جنسیت وجود ندارد. علارغم این، چون این احتمال وجود دارد که استروژن خواص ضداکسایشی داشته باشد، در خیلی از مطالعات استرس اکسایشی منحصراً از مردان استفاده می­شود. در ضمن بیشتر مقالات منتشر شده در ارتباط با ­تفاوت­های جنسی مطالعاتی است­که، بر روی حیوانات انجام شده است(24). نظر به اینکه در زمینه آزمودنی‌های انسان به خصوص ورزشکاران اطلاعات بسیار محدود و اندکی وجود دارد و نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه احساس می‌شود، لذا هدف پژوهش حاضر آن است که تغییرات پروتئین کربونیل پلاسمای خون زنان فعال در دامنه سنی ١۵- ٢۵ را به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید مورد بررسی قراردهد.

 

 

. Oxidative stress

تأثیر یک دوره تمرین استقامتی برغلظت های اینترلوکین6 ،گلوکز،انسولین ،ATP و چربی پلاسمائی موش های …

از آنجا که تمرینات استقامتی باعث سوخت و ساز در انرژی می شوند سؤالی که همیشه در تحقیقات متعدد مطرح می شود این است که چرا تمرینات استقامتی نسبت به دیگر تمرینات انرژی بیشتری به مصرف می رسانند؟

 

 

شاید مدت زمان فعالیت تمرینات استقامتی بیشتر باشد تحقیقات انجام شده توسط قنبری نیاکی به درستی این گفته را تأیید می کند که تمرینات طولانی مدت با شدت 60 تا 80% Vo2max به ویژه اگر به مدت یک یا چند هفته تکرار شوند ذخایر انرژی سلول (شامل ATP و گلیکوژن) دچار کاهش و تخلیه می شوند(11). همچنین وودز و همکاران  به این نتیجه رسیدند که همیشه باید تعادل بین انرژی برقرار باشد (بین دریافت و هزینه کرد انرژی) تا وزن به عنوان ساده ترین شاخص بر هم خوردن تعادل انرژی در یک دوره زمانی نسبتاً طولانی ثابت باقی بماند در غیر این صورت این موازنه به هم خورده ، اضافه یا کاهش وزن رخ خواهد داد (10،16).

 

 

اینتر لوکین 6،سیتوکینی است که اثر پیش و ضد التهابی از خود نشان می دهد.هنگام ورزش عضله ی اسکلتی در حال انقباض مقادیر مشخصی اینتر لوکین 6 را به درون گردش خون رها می کند. این فرضیه وجود دارد که  6-IL رها شده از عضله دارای نقش های متابولیکی است(1،8 ،23).

 

 

اینترلوکین 6 به دلیل ماهیت گیرنده های خود اثر متفاوتی در انواع سلول ها دارد. اینترلوکین 6 دارای ویژگی های پیش التهابی در سلول های چربی و کبد است و موجب ایجاد مقاومت به انسولین در هر دوی این سلول ها می شود . بر خلاف اثرهای دیده شده در کبد و سلول های چربی ، اثر مثبت این سیتوکین بر عضله ی اسکلتی با افزایش مصرف گلوکز در مطالعه های کوتاه مدت نشان داده شده است(8 ،10،39). آزاد شدن مهارکننده های انسولین زمانی که انسولین بلافاصله بعد از ورزش افزایش می یابد ، نا همسو به نظر می رسد مطالعه های اخیر نشان داده اند که اینترلوکین 6 دارای اثر ضد چاقی است و حساسیت انسولین را افزایش می دهد مانند : لپتین ، کیناز پروتئینی فعال کننده ی 5AMPI(AMPK) را در عضله ی اسکلتی و بافت چربی فعال می کند. فعال سازی AMPK با اثر بر مسیر پیام دهنده انسولین موجب افزایش مصرف گلوکز می شود (8و10).همان طور که گفته شد محل تولید و گستره ی اثر سیتوکین ها فراتر از دستگاه ایمنی است .ورزش مثال جالبی برای نشان دادن این مطلب است که چگونه سلول هایی که منشأ ایمنی ندارند می توانند سیتوکین های ویژه ای تولید و ترشح کنند(14). بیان اینترلوکین 6 درون عضلانی و آزاد شدن پروتیین های عضلانی زمانی که گلیکوژن درون عضلانی وضعیت بحرانی دارد بیشتر می شود  به نظر می رسد اینترلوکین 6 تا حدی به محتوای گلیکوژن عضلانی وابسته است . رها شدن 6-IL از عضلات در حال انقباض ودر پی آن ؛ تجمع در گردش خون عمومی رابطه ی نزدیک با مدت ورزش دارد(19،52) . هنگام ورزش بلند مدت سطح گلیکوژن عضلات اسکلتی در حال انقباض کاهش می یابد بنابراین این فرضیه مطرح می شود که هنگام ورزش بلند مدت و در پاسخ به بحران انرژی به ویژه کاهش ذخایر گلیکوژن میوفیبرهای عضله ی در حال انقباض ، رها شدن اینترلوکین 6 از عضله رخ می دهد. با کاهش گلیکوژن عضله وابستگی عضلات در حال  انقباض به  گلوکز خون به  عنوان  منبع انرژی افزایش می یابد و رها شدن 6-IL از عضلات در حال انقباض ممکن است پیامی به کبد برای افزایش تولید گلوکز باشد تا از افت گلوکز خون ناشی از ورزش جلوگیری کند(14،22،35).

 

 

بنابر برخی مطالعه ها،تزریق گلوکز هنگام ورزش میزان افزایش ناشی از ورزش در اینترلوکین 6  سرم را کاهش می دهد با این حال اگر چه مکمل  سازی  کربوهیدرات  هنگام ورزش  افزایش  اینترلوکین 6 سرم  را مهار می کند بر بیان افزایش 6-IL در عضله ی درحال انقباض اثری ندارد (16،33،26).

 

 

رها شدن اینترلوکین 6 از عضله ی در حال انقباض هنگام ورزش پیامی برای تولید گلوکز کبدی ایجاد می کند. مصرف سوبستر ای عضله را تنظیم می کند و موجب بالا رفتن ذخایر گلیکوژن و اکسایش چربی می شود .6-IL ممکن است در هنگام ورزش در فراهم کردن انرژی از راه فعال کردن لیپولیز بافت چربی نقش داشته باشد.  افزایش کوتاه مدت ناشی از انقباض در اینترلوکین 6 می تواند اثرهای مفیدی بر متابولیسم داشته باشد . در حالی  که افزایش  بلند  مدت سطح اینترلوکین 6 سرم می تواند با نارسایی متابولیک و بیماری قلبی و عروقی همراه باشد.(27،15)

 

 

با توجه به این که مطالعاتی درباره تغییرات غلظت 6-IL ، انسولین ، ATP ،گلوکز و چربی پلاسمایی به تنهایی بر موش های نر صحرایی وجود دارد  اما هنوز  مطالعه ای انجام نشده که تمامی این فاکتورها را در یک تمرین استقامتی بر روی موش های نر صحرایی بسنجد.

 

 

لذا سؤال اصلی این پژوهش که به دنبال یافتن پاسخ آن می باشد این است آیا انجام تمرینات استقامتی تأثیری بر غلظت های 6-IL ، انسولین ، ATP ،گلوکز و چربی پلاسمایی موش های نر صحرایی دارد؟

 

 

1-3اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

در چند سال گذشته اجراهای ورزشی پیشرفت چشم گیری داشته است. سطح اجراهای ورزشی که چند سال پیش تصور آن دشوار می نمود اکنون پیش پا افتاده شده است و روز به روز بر تعداد ورزشکارانی که قابلیت کسب نتایج غالب را دارند افزوده می شود. ممکن است این سؤال پیش بیاید که دلایل پشت پرده ی چنین پیشرفت های شگرف چیست؟ بدیهی است جواب آسانی برای این سؤال وجود ندارد با این حال از بین عوامل مطرح می توان گفت ورزش میدان مبارزه است و انگیزش بالا فعالیت سخت چندین ساعته را عملی می سازد به همین ترتیب ، مربیگری نیز به جهت همکاری ها و مشارکت متخصصان و کارشناسان علوم ورزشی ، رشد چشم گیری داشته است. امروزه بستر علمی گسترده تری درباره ی مطالعات مربوط به ورزشکاران فراهم شده است که به طور مستقیم در روش انجام تمرینات ورزشی بازتاب پیدا می کند علوم ورزشی از ماهیت توصیفی به طرف ماهیت علمی پیشرفت کرده است (2).

 

 

متأسفانه علیرغم صرف هزینه های بسیار برای برگزاری مسابقات ، تنها نتایج  برد و باخت گزارش می شود و از شرایط جسمانی و روانی ورزشکاران و تیم های ورزشی هیچ گونه خبری به گوش نمی رسد و تجزیه و تحلیل علمی و عینی در رابطه با ویژگی های قهرمانان و تیم های  پیروز به عمل نمی آید. بنابراین علاوه بر توجه به نتایج بازی و مسابقات در رشته های مختلف ورزشی توجه به مسائل فیزیولوژیکی و روان شناختی نیز مهم می باشد(2،6). لذا با توجه به پیشرفت تمرینات ورزشی و مطالعات کم و محدود در خصوص موضوع مورد نظر ،محقق بر آن است تا اولین گام را در جهت پاسخ گویی به بسیاری از سوالات پیچیده و مبهم در ارتباط با غلظت های 6-IL ، انسولین ، ATP ،گلوکز و چربی پلاسمایی و مسائل فیزیولوژیکی موش های نر صحرایی در هنگام تمرینات استقامتی بردارد.

 

 

هم چنین در پی این پژوهش ،دریابد که در کدام یک از مراحل تمرین استقامتی بیشترین و کمترین تغییرات غلظت اینترلوکین 6 ، انسولین، ATP ،گلوکز و چربی پلاسمایی را در موش ها خواهد داشت که با اقدامات کاهنده و افزاینده غلظت ،آزمودنی ها را در حد نرمال غلظت قرار دهد و اهمیت اصلی و عمده دیگر از اجرای این پژوهش کمک به مربیانی است که در سطح بالاتری بر تربیت بازیکنان زبده می پردازند تا از همان ابتدای امر بهترین ها و مناسب ترین بازیکنان را از نظر خصوصیات فردی جهت آموزش و سرمایه گذاری انتخاب نمایند.

 

 

ضمناً نتایج این پژوهش به مربیان و بازیکنان کمک می کند که بازیکنان با کمترین هزینه انرژی ،بیشترین عملکرد را داشته باشند و اینکه با چه شرایطی تمرین کنند که غلظت فاکتورهای فوق در نورم استاندارد خود باشند.و اینکه بعد از 8 هفته تمرین تغییری در این فاکتورها دیده خواهد شد یانه.

 

 

پس با توجه به تحقیقات قبلی و اهمیت موضوع تحقیق حاضر ، اولین سؤالی که طرح می شود این است که آیا در حین تمرینات وضعیت فیزیولوژیکی آزمودنی ها (موش ها) تغییر می یابد؟ و آیا این تغییر بر عملکرد (موش ها) تأثیری دارد؟

 

 

بنابراین با توجه به مدت و شدت تمرینی که آزمودنی ها انجام می دهند دومین مسأله این است که در یک دوره تمرینات استقامتی میزان غلظت6-IL ، انسولین ، ATP ،گلوکز و چربی پلاسمایی بر روی موش های نر صحرایی چقدر می باشد؟

 

 

 

1-4اهداف پژوهش

 

 

1-4-1هدف کلی پژوهش

 

 

هدف کلی این پژوهش تأثیر یک دوره تمرینات استقامتی 8 هفته ای بر غلظت های  6-IL ، انسولین ، ATP ،گلوکز ونیم رخ لیپید پلاسمایی در موش های نر صحرایی می باشد.

 

 

1-4-2اهداف جزئی (اختصاصی)

 

 

    1. تعیین تغییرات مقادیر اینترلوکین6 پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین پس از 8 هفته تمرین استقامتی

 

    1. تعیین تغییرات مقادیر انسولین پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین پس از 8 هفته تمرین استقامتی

 

    1. تعیین تغییرات مقادیر ATP پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین پس از 8 هفته تمرین استقامتی .

 

  1. تعیین تغییرات مقادیرغلظت گلوکز پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین پس از 8 هفته تمرین استقامتی .

 

5.تعیین تغییرات مقادیر چربی پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین پس از 8 هفته تمرین استقامتی .

 

 

 

1-5فرضیه ها

 

 

فرضیه اول :بین  تغییرات مقادیر اینترلوکین6 پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین تفاوت معنی داری وجود دارد .

 

 

فرضیه دوم : بین تغییرات مقادیر انسولین پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین تفاوت معناداری وجود دارد .

 

 

فرضیه سوم : بین تغییرات مقادیر ATP پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین تفاوت معناداری وجود دارد .

پروژه دانشگاهی

 

 

 

فرضیه چهارم :بین تغییرات مقادیر گلوکز پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین تفاوت معناداری وجود دارد .

 

 

فرضیه پنجم : بین تغییرات مقادیر چربی پلاسمایی موش های صحرایی نر تمرین کرده و بدون تمرین تفاوت معناداری وجود دارد .

 

 

1-6محدودیت های پژوهش

 

 

– هرچند در پژوهش حاضر عواملی از قبیل چرخه ی روشنایی و خاموشی، تغذیه، صدا، دما، رطوبت و سرعت ومدت برنامه تمرینی کنترل شد، اما این پژوهش با محدودیت هایی نیز مواجه بود که برخی از آنها عبارتند از:

 

 

الف) عدم کنترل تاثیر احتمالی شوک دستگاه بر استرس در آزمودنی های تمرینی اگرچه بافت برداری به دنبال حداقل 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اجرا شد.

 

 

ب)عدم کنترل تاثیر احتمالی ماده ی بی هوشی کتامین و زایلازین بر شاخص های استرس اکسایشی.

 

 

1-7تعاریف واژه ها و اصطلاحات کاربردی

 

 

اینترلوکین 6 :

 

 

سیتوکینی است که اثر پیش و ضد التهابی از خود نشان می دهد. منظور این پژوهش از اینترلوکین 6 مقادیری است که بعد از تمرینات از نمونه گیری خونی بدست می آید(14).

 

 

انسولین :

 

 

هورمونی است که از جزایرلانگرهانس لوزالمعده با افزایش قند خون ترشح می شود و در این پژوهش بعد از تمرینات استقامتی مقدار آن توسط نمونه گیری خونی تعیین می شود(17).

 

 

گلوکز :

 

 

از گروه قندهای ساده می باشد و منظور  محقق از گلوکز در این پژوهش مقدار  این فاکتور که  بعد از نمونه گیری  خونی از  موش ها گرفته می شود می باشد(17).

 

 

ATP :

 

 

به مقدار انرژی لازم برای فعالیت و منظور محقق از ATP در این پژوهش مقدار این فاکتور که بعد از نمونه گیری خونی از موش ها گرفته می شود می باشد(17).

 

 

چربی پلاسما :

 

 

منظور محقق از چربی پلاسما در این پژوهش مقدار این فاکتور که  بعد از نمونه گیری خونی از موش ها گرفته می شود می باشد(شامل HDL ، LDL ، کلسترول و تری گلیسرید)(9).

 

 

لیپو پروتئین های با چگالی بالا (HDL) :

 

 

این لیپو پروتئین پلاسمای خون به عنوان لیپو پروتئین مفید شناخته و غلظت آن در تمرینات استقامتی در خون افزایش می یابد وظیفه بیولوژیک آن جمع آوری کلسترول سنتز شده در سلول ها به کبد است(12).

 

 

لیپو پروتئین های با چگالی پایین (LDL) :

 

 

این لیپو پروتئین ناقل کلسترول از کبد به بافت ها مختلف بدن انسان است که غلظت آن در هنگام عدم فعالیت فیزیکی و مصرف مواد چربی افزایش می یابد عامل موثر در پیدایش آترواسکلرز (سختی شریان) و متعاقب آن سکته قلبی است(12).

 

 

کلسترول (Chol) :

 

 

از مشتقات چربی های ساده است که هم از طریق مواد غذایی وارد بدن می شود و هم در داخل بدن سنتز می شود این ماده حیاتی در بیوسنتز بعضی هورمون ها شرکت دارد ولی افزایش آن در خون موجب سختی رگ ها و پیدایش عوامل مستعد کننده سکته های قلبی می گردد(12،17).

 

 

تری گلیسرید(TG):

 

 

چربی از نوع مرکب است یک مولکول گلیسرول و سه مولکول اسید چرب در ساختمان آن وجود دارد و مهم ترین منبع انرژی سلول های عضلانی در ورزش های استقامتی است در صورت مصرف مواد قندی مازاد بر نیاز بدن ، این مواد به تری گلیسرید تبدیل شده و جزء ذخایر بدن قرار می گیرد(12).

 

 

تمرین استقامتی:

 

 

فعالیت مداومی است که بدون استراحت های متناوب اجرا شود. در تحقیق حاضر برنامه ی تمرینی استقامتی عبارت بود از : دویدن روی نوار گردان بدون شیب ویژه ی جوندگان که در آن تمرین با رعایت اصل اضافه بار به صورت پیش رونده بین 64-25 دقیقه و با سرعت بین22- 15 متر در دقیقه اجرا شد. این برنامه به مدت 8 هفته و هر هفته نیزدر 5 جلسه اجرا شد(8).

 
مداحی های محرم