در جامعه امروز، آموزش عالی یگانه وسیله دسترسی به شیوه قوی تر و توسعه و پیشرفت بیشتر است. امروزه همه ملت ها، با هر نظام سیاسی و اجتماعی، پیشرفته و در حال پیشرفت، به مسأله تربیت توجه دارند. این توجه شدید بی دلیل نیست و بر منطقی قوی بنیاد شده است (معیری، 1380). در دنیای امروز دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با انجام سه مأموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات نقش مهمی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایفا می کنند، لذا اطمینان از کم و کیف مطلوب عملکرد آنها و توجه مناسب به هر یک از کارکرد های دانشگاه، از اهمیت خاصی برخوردار است و در اثربخشی دانشگاه نیز نقش مهمی دارد. به طور مثال همان طوری که معروفی (1386) خاطر نشان می کند، عدم تأکید بر آموزش، به عنوان یکی از کارکردهای مهم آموزش عالی می تواند به تربیت نیروی انسانی نا کارآمد و ناتوان بینجامد، در این راستا اعضای هیئت علمی از مهمترین عوامل آموزش هستند که کمیت و کیفیت وظایف آنها در دانشگاه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است (صالحی عمران و قنواتی، 1389).
پژوهش درباره تدریس در دانشگاه از جمله مهم ترین مسایلی است که از یک سو بازخورد مناسب برای تجزیه و تحلیل مسایل آموزشی، تصمیم گیری های اساسی و برنامه ریزی های راهبردی در اختیار مسؤلان و دست اندرکاران آموزش عالی قرار می دهد و از سوی دیگر، مدرسان با آگاهی از کیفیت عملکرد خود در جریان تدریس قادر خواهند بود به اصلاح شیوه ها و روش های آموزشی و در نتیجه، افزایش کیفیت تدریس خود بپردازند (ذوالفقار، 1375).
تدریس با کیفیت مطلوب در آموزش عالی معمولاً با ارتقای فرصت های یادگیری اثربخش برای دانشجویان تعریف می شود. هدف از تدریس در یک عبارت ساده ممکن ساختن یادگیری دانشجوست.تدریس در محیط دانشگاه همیشه اثربخش نیست بنابراین گرچه مدرسان دانشگاهی معمولاً از نظر دانش محتوایی مرتبط با رشته خودشان قوی هستند، اما بسیاری از آن ها دانش محدودی درباره نظریه ها و الگوهای تدریس دارند (هنسون،2003).
2-1-تعریف مساله
بدون شک در دوران معاصر، حرفه ی تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می شود. علاوه بر آگاهی از دانش و تخصص، هر مدرسی باید از هنر و تجربه ی تدریس برخوردار باشد. با عنایت به این چگونگی است که در بسیاری از کشورهای دنیا، مدرسان در آغاز کار باید گواهینامه های علمی و معتبری مبنی بر طی موفقیت در زمینه تدریس دارا باشند و پس از آن نیز به طور مداوم از طریق دوره های آموزش ضمن خدمت، توانمندی علمی و عملی خود را بهبود بخشیده و در واقع تدریس اثربخش داشته باشند (صفوی، 1384).
منظور از تدریس اثربخش مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور و اسلامی نژاد، 1381).
اثربخشی بهترین برداشت در رابطه با اهداف شما از تدریس می باشد، بنابراین آن چه که در یک زمینه اثربخش به حساب می آید، ممکن است در زمینه دیگر اثربخش نباشد. اگر هدف صرفاً انتقال اطلاعات باشد، یک متن درست پردازش شده که راهی برای حل یک مشکل فراهم می کند؛ ممکن است اثربخش در نظر گرفته شود. اگر هدف برانگیختن دانش آموزان به ایجاد راه حل باشد بنابراین متن درست پردازش شده ممکن است به عنوان غیراثربخش در نظر گرفته شود. هر چند شما باید راجب این استدلال که تدریس نامطلوب، تدریس اثربخش است هوشیار باشید، زیرا این استدلال دانش آموزان را مجبور می کند که بیشتر مطالعه کنند.
بدون در نظر گرفتن دیدگاه های متفاوت از تدریس نامطلوب، چنین استدلالی ممکن است یک توجیه عقلی برای بهبود بخشیدن تدریس شما باشد. برای ما تدریس نامطلوب انگیزه را کاهش می دهد، رویکرد منفی نسبت به یادگیری را افزایش می دهد و موفقیت کمتری را حاصل می کند. به طور کلی تدریس اثربخش، سیستماتیک، تحریک کننده و نگه دارنده می باشد (براون و اتکینس ، 1998).
حیطه های مهارتی که اثربخشی کار یک مدرس را تعیین می کنند عبارتند از:
الف- صلاحیت و توانایی فنی (علم و مهارت در درس مورد آموزش)
ب- صلاحیت و توانایی حرفه ای (آگاهی از برنامه ریزی، ارائه و ارزیابی آموزشی)
ج- صلاحیت شخصی (ویژگی های شخصی و رفتاری مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت) (میلر و میلر؛ ترجمه ی میری، 1383، نقل از عندلیب و احمدی، 1386).
ارزیابی تدریس اساتید بدون در دسترس داشتن شاخص های تدریس اثربخش نه تنها باعث بهبود کیفیت آموزش نمی شود بلکه باعث افت کیفیت نیز می شود (ظهور، اسلامی نژاد، 1381). بدیهی است تدریس اثربخش دارای معیارهایی است که توسط آن می توان به نوعی ماهیت آن را مشخص نمود.
ارزیابی اثربخشی جنبه تدریس یک استاد به دلیل نداشتن شاخص های مناسب مشکل تر از ارزیابی جنبه پژوهشی اوست. مثلاً با بررسی تعداد مقالات و طرح های اجرا شده تا اندازه ای می توان جنبه پژوهشی استاد را مورد ارزیابی قرار داد. شاید یکی از عواملی که باعث شده در اکثر دانشگاه ها اساس ارتقای اساتید ارزیابی جنبه پژوهشی آنان باشد، آسان تر بودن ارزیابی این جنبه نسبت به جنبه تدریس آنان بوده است (همان منبع، 1381).
اثربخشی کلی تدریس یک مدرس دانشگاه، در پرتو تقابل میان معیارهای کلی، شامل طراحی تدریس، اجرا یا آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی و ویژگی های شخصیتی مطلوب، سنجیده و تعیین می شود (کد؛ نقل از عندلیب و احمدی،1386).
تدوین برنامه درسی به فرایند نظم و ترتیب و تعیین توالی و تقدم و تاخر عناصر برنامه درسی اشاره دارد. منظور از تدوین برنامه درسی، برنامه ریزی اصولی و نظام یافته جهت تهیه و طراحی یک فعالیت یا دوره آموزش می باشد. در واقع تدوین برنامه درسی فرایندی است که به منظور تشخیص نیازها، تهیه اهداف اختصاصی، شناسایی و سازماندهی محتوا، انتخاب روش و تهیه مواد مورد نیاز جهت ارزیابی آموزش و فراگیر مورد استفاده قرار می گیرد(فتحی واجارگاه،1385).
در بررسی مولفه های موجود برای نظم دهی و ایجاد ساختاری منظم برای امر تدریس با وجود پژوهش های انجام گرفته نیازمند وجود مدلی برای شکل دهی به مولفه های تدریس اثربخش بودیم که در این پژوهش به این موضوع پرداخته شده است.
مدل به ما میآموزد که در شرایط و وضعیتهای گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم(رزاقی،1381) مدل بهعنوان یک نقطهای شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت ساده میکند. همچنین مدل مشخصههای اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی میکند. بنابراین مدل چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبههای معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی میباشد شرح میدهد و به تصویر میکشد، و روابط مهم و با اهمیت بین جنبههای مختلف را آشکار و روشن میسازد. مدل همچنین به ما کمک میکند که به متن و درون پدیدههایی که نمیتوانیم مستقیما آنها را ببینیم هدایت شویم(گرجی،1388).
منظور از مدل در تحقیق حاضر دستیابی به الگویی در زمینه تدریس اثربخش خواهد بود که این الگو با توجه به مبانی نظری تحقیق حاضر و همچنین دستیابی به اتفاق نظر متخصصان با توجه به روش دلفی خواهد بود که در مراحل بعد اعتبار سازه ای آن را نیز بدست خواهیم آورد.از جمله مسائلی که باعث شد به این موضوع بپردازیم در مرحله اول به دست آوردن مدلی بود که بتوان شاخص های موجود در تدریس اثربخش را مشخص کرد و در مرحله بعد ارزیابی عملکرد اساتید دانشگاه می باشد.
هدف پژوهش حاضر در مرحله اول تدوین مدلی برای تعیین معیارهای تدریس اثربخش است، ودر مرحله بعد تعیین اعتبار سازه ای مدل تدوین شده خواهد بود. اعتبار سازه یک ابزار اندازه گیری نمایانگر آن است که ابزار اندازه گیری تا چه اندازه یک سازه یا خصیصه ای را که مبنای نظری دارد می سنجد.
بنابراین در مطالعه حاضر به منظور تعیین مدل تدریس اثر بخش، راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت ودر مرحله بعد اعتبار سازه ای مدل تدوین شده سنجیده خواهد شد . به این ترتیب مسئله پژوهش حاضر آن است که مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است و دارای چه مولفه ها و شاخص هایی است؟
3-1-اهداف پژوهش
1-3-1-هدف کلی:
شناسایی مدل های تدریس اثربخش و پیشنهاد مدل مناسبی برای تدریس اثربخش دانشگاهی و تعیین اعتبار سازه ای آن
2-3-1-اهداف جزیی:
1.پیشنهاد مدلی برای تدریس اثربخش
2.تعیین اعتبار سازه ای مدل تدریس اثربخش
4-1-پرسش های پژوهش
1.مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است؟
- آیا مدل تدریس اثربخش تدوین شده، دارای اعتبار سازه ای است؟
- آیا خود- ارزیابی اساتید دانشکده های علوم انسانی و علوم پایه نسبت به مدل تدریس اثر بخش دارای تفاوت معناداری است؟
5-1-استفاده کنندگان از نتیجه پایان نامه
از آنجا که موفقیت اساتید در اصلاح و بهبود یادگیری دانشجویان همگام با عمل تدریس مستلزم ارتقاء و رشد علمی و عملی خود وتوجه به خصوصیات و نیازهای آموزشی و حرفه ایی دانشجویان است،آنان باید همواره بکوشند تا روشهای تدریس خود را با نیازها و امکانات فردی و گروهی فراگیران هماهنگ کرده و جهت رفع نارسائی های روش خود و اصلاح و بهبود آن گام بردارند. استفاده کنندگان از نتایج این پایان نامه تمامی مراکزی که به امر آموزش و یادگیری می پردازند می باشند.
تمامی مراکز و سازمان هایی که در این امر دخیل هستند می توانند در جهت اصلاح و بهبود آموزش خود و همچنین تسهیل امر یادگیری از نتایج این پژوهش کمک بگیرند. در درجه اول می توان از مراکز دانشگاهی و افرادی که در فرایند آموزش هستند از جمله اساتید در جهت ارتقاء کیفیت آموزش خود وهمچنین دانشجویان در جهت تسهل یادگیری نام برد.
6-1-ضرورت انجام پژوهش
تدریس اثربخش به معنی توانایی مدرس برای فراهم کردن تجربه یادگیری جهت کسب نتایج آموزش مطلوب است، برای این منظور تک تک فراگیران باید درگیر فعالیت یادگیری شوند (کریاکو،1387).
به رغم این که بهبود تدریس یکی از نیازهای اصلی مراکز آموزش عالی است، اما هم اکنون برنامه ای که بتوان با ارائه آن فرصت های مناسبی را برای ارتقای مهارت های آموزشی کلیه اعضای هیأت علمی و در نهایت، افزایش یادگیری دانشجویان فراهم کرد ارائه نشده است (معزی، شیرزاد، زمان زاد، روحی، 1388). تحقیق در مورد میزان به کارگیری معیارهای تدریس اثربخش در دانشگاه، بیش از هر چیز منجر به تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف موجود در کیفیت تدریس استادان خواهد شد (ظهور، اسلامی نژاد،1381).
در میان مجموعه فعالیت هایی که برای تعلیم و تربیت فراگیران انجام می شود، بیشترین سهم به تدریس مدرس در کلاس درس اختصاص می یابد. از آن جایی که مدرس با روح و روان و احساسات افراد سروکار دارد، چنان چه به درستی عمل نکند زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. همان طور که وقتی قسمتی از بدن می سوزد و یا زخم می شود، اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند، تأثیر نابجا بر روح افراد نیز همین اثر را دارد و احتمال می رود تا پایان عمر آن ها را رنج دهد. بنابراین، تنها راه چاره در این است که مدرس در تمام زمینه هایی که به شغل معلمی مربوط می شود اطلاعات صحیح و مفید کسب کند (صفوی، 1384).
اعضای هیأت علمی بزرگترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی دانشگاه ها ایفا می کنند. بدیهی است که دانش تخصصی استادان هنگامی می تواند کارایی خوبی داشته باشد که با روش های مناسب مورد بهره برداری مخاطبان قرار گیرد (براون، 1372).
در قرن حاضر پیشرفت فناوری، تغییرات سریع و پدیده ی جهانی شدن بر تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری تأثیر گذاشته است، همگام با این تغییرات رو به رشد، انتظارات جامعه از نظام آموزشی نیز هر روز تغییر یافته و موجب آن شده تا دست اندرکاران، مدیران و مدرسان پاسخگویی به نیازهای فراگیران را در اولویت کار خود قرار دهند . از آنجائیکه اکثر اوقات فراگیران در کلاس درس می گذرد، پاسخگویی به انتظارات، خواسته ها و نیازهای افراد از طریق کارایی مدرسان در کلاس درس نمود می یابد(زارع،1384)
تاکید بر کارآیی به عنوان عامل مهم بازدهی کار یک مدرس محسوب می شود،علاوه بر آن حرفه ی معلمی ایجاب می کند که مدرس اثر بخش باشد یعنی به نتایج مطلوب در امر تدریس دست یابد .مفهوم کارآیی و اثر بخشی ابتدا به ساکن نبوده بلکه چستر بارنارد، یکی از اولین کسانی بود که این مفاهیم را در مدیریت مطرح کرد، او اعتقاد داشت که کارآیی، فردگرا و مربوط به احساس رضایت کارکنان از عضویت در سازمان متبوعشان است و اثربخشی، نظام گرا و مربوط به تحقق اهداف سازمانی است . پیتر دراکر نیز معتقد بود که باید عملکرد فرد و سازمان را در قالب دو مفهوم کارایی و اثربخشی اندازه گیری کرد . به نظر او کارآیی به معنای انجام دادن کار به شیوه ی درست و منظم است و منظور از اثربخشی، انجام دادن کار درست و مطابق با هدف است.(علاقه بند،1380.( با توجه به این اصل که کلاس درس هم یک سازمان اجتماعی است، مدیریت موفق کلاس مستلزم عملکرد کارآ و اثربخش بودن مدرسان است تا در سایه ی فعالیت های مدیریتی در جهت تحقق هدف های سازمانی که همان حفظ محیطی مناسب جهت آموختن و اندیشیدن است تلاش کنند،دانیل دیوک مدیریت کلاس درس را اینگو نه توصیف می کند :تهیه تدارکات و اتخاذ شیوه های لازم برای ایجاد و حفظ محیطی که آموزش و آموختن بتواند در آن اتفاق بیفتد( زارع،1384).
بنابراین با توجه به اهمیت تدریس در فرایند یادگیری توسط مخاطبان به ویژه تأکید بر شیوه های تدریس اثربخش در یادگیری مناسب، ضروری است تا مدلی برای تدریس اثربخش تدوین شود، و پس از تعیین مدل تدوین شده اعتبار سازه ای آن بدست آید. با به دست آوردن مدلی از مولفه های موجود می توان راهگشای کار معلمان در مدارس بود و به پیش برد هر چه بهتر امر تدریس کمک کرد و شرایطی را برای امر تدریس مهیا کردکه به یادگیری دانشجویان کمک کند و این کار می تواند چالش هر روزه ی معلمان را برای تدریس حل نماید.
7-1- تعاریف متغیرها
1-7-1-تعاریف مفهومی متغیرها
تدریس:
فعالیتی آگاهانه است که بر اساس اهداف خاص و بر پایه وضع شناختی شاگردان انجام می گیرد و در آنان تغییر ایجاد می کند (شعبانی، 1381).
اثربخش:
اثربخش بودن عبارت است از درجه یا میزانی که فراگیر به هدف های مورد نظر خود نائل میآید(مهرداد، 1388).
تدریس اثربخش:
مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور، اسلامی نژاد، 1381)
2-7-1-تعاریف عملیاتی متغیرها
مدل تدریس اثربخش :
راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که با مشخص شدن مولفه های جدید با استفاده از تکنیک دلفی به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت.
اعتبار سازه ای:
با استفاده از روش تحلیل عاملی و بکارگیری داده های خود ارزیابی اساتید در نرم افزار Lisrelبه یک همبستگی درونی بین متغیرها دست خواهیم یافت که این داده های به دست امده به صورت تجربی اعتبار سازه ای مدل ما را مشخص خواهدکرد.
1.Hanson
- Brown. G & Atkins. M
فرم در حال بارگذاری ...