سرطان یک موقعیت تهدید زا و استرس زا است که درمقایسه با سایر بیماری ها تاثیر بیشتری بر سطح امید به زندگی دارد (رلایف،1992) .
در بیماران مبتلا به سرطان عوامل مختلفی پیرامون شهرت بد بیماری ، درمان های طولانی مدت و تاثیر هر یکی از این عوامل بر ابعاد روانی –اجتماعی می تواند سرانجام فرد را به سرآشیبی نا امیدی و افسردگی بکشاند .
پایان یافتن زندگی یک واقعیت انکار ناپذیر در زندگی انسان است . بیمار سرطانی که نسبت به مرگ قریب الوقع خود اطلاع می یابد اغلب بعداز انکار و خشم دچار درماندگی و بدبینی نسبت به آینده ، نا امیدی و احساس شکست می شود که در این میان عوارض جسمانی ناشی از سرطان و شیمی درمانی نیز مزید بر علت شده و می تواند بر امید زندگی که فرایندی است که طی آن افراد اهداف خود را در زندگی تعیین می کند راهکارهایی برای رسیدن به آن اهداف خلق کرده وانگیزه لازم برای به اجرا در آوردن آن ندارند و کیفیت زندگی افراد که درک فرد از وضعیت کنونی اش باتوجه به فرهنگ ونظام ارزشی وشرایط محیطی اجتماعی که درآن زندگی می کند اثرات سوء بگذارد (مردانی حموله ، 1388) .
امید، در تمام ابعاد زندگی عنصری ضروری است . امید، توانایی باور داشتن احساساتی بهتر در آینده می باشد . امید، با نیروی نافذ خود سلسله فعالیتهایی را تحریک می کند تا بتوان تجربه های نو کسب نمود و نیروهای تازه ای را در موجودات زنده ایجاد می کند . به طور کل امید یک مقوله آگاهانه نیست و هر گاه فردی در شرایط دشوار و بحران قرار می گیرد ، احساس امیدواری در فرد زنده می شود و این امید است که پس ار بحران به فرد آرامش می بخشد (به نقل از رابینسون،1983) .
امید به زندگی ، یک شاخص آماری است که نشان میدهد متوسط طول عمر در یک جامعه چقدر است و یا به عبارت دیگر هر عضو آن جامعه چند سال میتواند توقع داشته باشد. هر چه شاخصهای بهداشتی و همچنین درمانی بهبود یابد امید زندگی افزایش خواهد یافت و از این رو این شاخص یکی از شاخصهای سنجش پیشرفت و عقب ماندگی کشورهاست. امید زندگی زنان در همه جوامع چند سال (در کل جهان چهار و نیم سال) بیشتر از مردان است.
در راستای عواملی نظیر ارتقاء اطلاعات و آگاهی پیرامون جنبه های جسمی روانی،
افزایش انگیزش، حمایت و مشاوره باعثبهبود وضعیت جسمانی ، کاهش اضطراب ،تقویت ادراک شخص ازاهداف زندگی، کاهش اختلالات خلق وخو،بهبود سازگاری ورفتارهای تطابق یبماران میشودکهخود میتواند سبب ارتقاء کیفیت زندگیگردد . (برونر،2000).
در نگرش و بینش قرآنی ، امید عاملی مهم برای تحرك و تلاش و زندگی و مانعی برای دوری از افسردگی ، خودكشی و طغیان است (منصوری ، 1391) . قرآن امید را عاملی مهم در حركت و زندگی بشر بر می شمارد ، آن را عاملی میداند كه وی را به سوی كار، یا عملی سوق میدهد. از نظر جهانبینی توحیدی ، امید تحفه الهی است كه چرخ زندگی را به گردش واداشته و موتور تلاش و انگیزه را پرشتاب میكند (مجلسی، 1404ق) . گستردگی این مفهوم در متون دینی، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشت تا نسبت به آن اظهار نظر نمایند .
فیض كاشانی(1379) ، امید را به عنوان یك مقوله هیجانی قلمداد ، و آن را شادمانی درونی بیان میكند: « امید شادمانی دل به خاطر انتظار چیزی است كه آن محبوب اوست و این حالت هیجانی ثمرة علم به جریان اكثر اسباب است. ایشان امید را مایة حركت به سوی عمل معرفی و بیان میكند كه این حالت برحسب امكان موجب كوشش در تهیه سایر اسباب و برانگیزنده عمل است . ازاینرو ، امید در همة احوال موجب طول مجاهده بر عمل و دوام مواظبت بر طاعت است.
برخلاف فیض كاشانی، آیتالله مصباح(1380) ، امید را امری شناختی قلمداد و بیان میكند : ” امید یك حالت روانی است كه از علم معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل میشود” .
درکنار دارمان های دارویی ، شیمی درمانی ، پرتو درمانی و گاهی اوقات درمان های طب سنتی در بیماران سرطانی که ظاهرا فقط نیاز های جسمانی فرد را تامین می نماید و به نیازهای روحی بیمار توجه کمتری دارد ، درمان های مکمل که شامل مجموعه ای از فنون و تکنیکهای روانشناختی و مشاوره ای به جهت بالا بردن سطح سلامتی و بهتر شدن وضعیت کنونی بیمار به کار می رود . کمک های مشاوره روانی به افرادی که دچار مشکلات روانی اجتماعی وخانوادگی شده اند یکی از اهداف بهداشت روانی است ، زیرا مشاوره مقاومت فرد را در برابر پیامدهای زیانبار ویا عوارض درمان های صورت گرفته بیماری افزایش میدهد . برآیند حاصل ازمشاوره با بیماران باعث کاهش تنش های روانی آنان شده ؛ به طوریکه راهنمایی و یاری دیگران رابرای سازگاری با هیجانات خودلازم دانسته اند ( رمضانی ،1380) .
واقعیت درمانی یکی از رویکرد های جدید مشاوره روان درمانی محسوب می شود . اصطلاح واقعیت درمانی توسط ویلیام گلاسر(1961) ابداع شد . این رویکرد درمانینوعی روش رفتار درمانی است که درآن سعی میشود با توجه به مفاهیم واقعیت ، مسولیت وامور درست و نادرست در زندگی فرد به رفع مشکلات اوکمک شود . در این روش از طریق تبیین طبیعت انسان تعیین قوانین رفتاری وطرح چگونگی فرایند درمانی به افرادی که نیازمند کمک و روان یاری هستند کمک می شود . دراین نظریه انسان مسئول اعمال ورفتارهایش است و فرد قربانی تحت تاثیرمحیط و وراثت نیست .
در واقعیت درمانی واژه بیماری روانی کمتر به کار میرود و در نتیجه تشخیص وطبقه بندی اختلالات روانی در این مکتب رایج نیست.کسی بیمار میشود که نتواند دو نیاز اساسی خود رادر حیطه واقعیت وپذیرش مسئولیت وتشخیص موارد درست ونادرست ارضاء کند.
شدت بیماری هم به درجه وعدم توانایی فرددرارضای نیازهایش بستگی دارد.
گلاسر معتقد است رفتار غیر مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است نه اینکه ناراحتی روانی باعث غیرمسئول بودن فرد شود .تمرکز بر بعد مسئولیت هسته اصلی واساسی کارتعلیم وتربیت روان درمانی است و پذیرش مسئولیت به مثابه نشانه بارز سلامتی روان تلقی میشود (حبیب زاده 1384) .
هدف اصلی واقعیت درمانی این است که به درمان جویان کمک کند با افراد انتخابی دنیای کیفی خود ارتباط یا ارتباط مجدد برقرارکنند . هدف اصلی این درمان علاوه بر ارضاء کردن این نیاز به محبت وتعلق پذیری این است که به درمان جویان کمک کند راههای بهتر ارضاء کردن تمام نیاز های خود رایاد بگیرند (کوری ، 1992) .
بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی میتواند بر كیفیت زندگی و امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان اثر بخش باشد ؟
ضرورت و اهمیت انجام پژوهش
بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی ، سرطان عامل 8 میلیون مرگ در سال 2008 بوده که این رقم به 5/11 میلیون نفر در سال2030 افزایش خواهد یافت .بیماران مبتلا به سرطان به طور معمول دامنه ای از علایم شامل درد و رنج و انواع ناراحتی های جسمی و روانی را تجربه می کنند . بلافاصله بعد از تشخیص بیماری ممکن است اضطراب و دیگر اختلالات خلقی در فرد به وجود بیاید که این علایم با گذشت زمان و در پاسخ به تشخیص ، عود و بهبود بیماری دستخوش تغییر می شوند( رنک، 2005) . بر پایه نظریه روبرتامید بخشی به بیماران جنبه ای از نقش حرفه ای پرستار به شمار می آید (پونکار ، 1994 )
افراد مبتلا به سرطان در محدوده سنی18تا65سال در گذر زمان و به مدد تجربیات دریافتند ، مهمترین عامل مربوط به سلامت روان كه بر كیفیت زندگی آنها اثر داشته است ، اضطراب می باشد و درصورت داشتن سن بالای50سال ، سطوح تحصیلی پایین وعدم اشتغال به كار ، كیفیت زندگی بیماران نا مطلوب می شود ( دیستفان ، 2008) .
از این طرف چنانچه خشم به وجود آمده دربیماران سرطانی ، به درستی ابراز نگردد ، این امكان وجود دارد كه به درون فرد جهت یابد و منجر به افسردگی ، نا امیدی و تلاش در راستای خودكشی شود . بسیاری ازبیماران سرطانی مبتلا به افسردگی بوده و در سطح تمركز و میزان توجه خود ، كاهش نشان می دهند .
به بیان دیگر پیشگیری از بروز اختلالات عاطفی از جمله افسردگی در مبتلایان به سرطان ضروری می باشد زیرا افسردگی سبب تنزل كیفیت زندگی آنها خواهدشد و مداخله جهت كاهش افسردگی میتواند به بهبود كیفیت زندگی آنها منجرشود . ( جوور ، 2008) .
مركز تحقیقات رفتاری انجمن سرطان آمریكا با مطالعه739 نفر از اعضای خانواده های بیماران مبتلا به سرطان به این نتیجه رسیدند که ، سطوح بالای تنشهای روانی آنان با اختلال در ابعاد عملكرد فیزیكی ، روانی واجتماعی رابطه دارد ( اسپیلرس ،2008). ازسوی دیگر،همین مشكلات گوناگون روانی واجتماعی ، باعث اختلال در روند طبیعی زندگی و كیفیت آن نیز میگردد .
فرم در حال بارگذاری ...