باورهای خودکارآمدی پایه اصلی و محوری انگیزه انسان به شمار محسوب میشوند و به میزان بهرهمندی افراد از این باورها احتمال موفقیت آنها در انجام کارها بالا میرود. بندورا(1977)نخستین بار در نظریه خود، مفهوم خودکارآمدی را مورد استفاده قرار داده است. وی بیان داشته، که باورهای خودکارآمدی مهمترین عامل در تبیین رفتارهای انسانی اند، زیرا کلید اصلی فعالیتهای وی محسوب میشوند. این باورها در جنبههای مختلف زندگی نقش مهمی دارند و یکی از مهمترین جنبهها و حوزههایی که موفقیت در آن تا حد زیادی منوط به داشتن خودکارآمدی بالاست، حوزه تحصیلی است.
آلتونسوی و همکاران(2010) خودکارآمدی تحصیلی را از مفاهیم مرتبط با خودکارآمدی میدانند، که به باور دانشآموزان راجع به توانایی رسیدن به سطح معینی از تکلیف اشاره دارد. آربونا (2000) سطوح بالای خودکارآمدی تحصیلی را با متغیرهایی مانند سازگاری و موفقیت در مدرسه، کمک خواستن از دیگران در مسائل تحصیلی مرتبط میداند و معتقد است خودکارآمدی با راهبردهای یادگیری مؤثر، خودتنظیمی، عملکرد تحصیلی و مهارت در تعامل اجتماعی با همکلاسان در ارتباط است.
مفهوم نوجوانی و تجارب مربوط به آن در فرهنگهای مختلف شکل های متفاوتی دارد. مثلاً در جوامع دور افتاده ورود به بزرگسالی با تشریفات خاص و گاه دردناکی همراه است.
در بررسی این دوره نظریه پردازان مختلف نظریه های متفاوتی ارائه کرده اند. استانلی هال با تاثیر از داروین، بر این باور بود که کودکی دوران بربریت و نوجوانی، تولد دوباره است. مفهوم «بازیستی» او به این معنا است که در جریان کودکی انسان مراحلی مشابه تکامل داروینی را سپری می کند و با شروع نوجوانی دوره های از طوفان و فشار است (احدی، جمهری، 1378).
فروید عقیده داشت که کودکان مراحل مشابهی از رشد روانی- جنسی را سپری میکنند که آخر آن، مصادف با دوران نوجوانی است. در این مرحله امیال سرکوب شده، بویژه میل جنسی بیدار میشود، به همین دلیل نوجوانان در مواجهه با موازین اخلاقی و اجتماعی دستخوش تعارض و اضطراب میشوند و بندرت اتفاق میافتد که در خلال فرایند نوجوانی، بحرانهای اضطرابی مشاهده نگردند. گاهی این اضطراب بطور ناگهانی و زمانی بصورت تدریجی ظاهر میشود گاهی فراگیر است و زمانی بر احساس مبهم پراکندهای محدود میگردد گاهی هفتهها طول میکشد و زمانی بالعکس فقط در خلال چند ساعت پایان میپذیرد. اما صرفنظر از چگونگی بروز، شدت و مدت آن، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی به آن بیگانه است. مسلماً در بسیاری از موارد، بحران اضطراب محدود باقی میماند اما غالباً به منزله دریچهای به سازمان یافتگی مرضی است یا قبل از استقرار رفتارهای نشانهای دوامدار ظاهر می گردد (احدی، جمهری، 1378).
در خلال نوجوانی میتوان به سه نوع رویداد اضطرابی اشاره کرد: 1- تحریک بدنی پراکنده که براساس تظاهرات بدنی متعدد نمایان میگردد. 2- اضطراب روانی فراگیر که به وسیله ترس مفرط روانی مشخص می شود. 3- اضطراب به منزله (علامت محرک – نشانه) که در آن »من« در مقابل یک خطر بالقوه اضطراب را برانگیزد. به هنگام بحران اضطراب یا بروز اضطراب های دوامدار، یعنی حالتهایی که با احساس خطر قریبالوقوعی که واجد موضوع معینی نیست و با احساس از هم پاشیدگی و حتی واقعیتزدائی همراهند، نوجوان بیپناه و درمانده است و نمیتواند علتی برای این حالت عاطفی خود بیابد اما وقتی این وهلههای اضطرابی تکرار میشوند یا پابرجا میمانند ، نوجوان در تبیین آنها کوشش میکند، تبیینهایی که غالباً بر ترسهایی که در مورد وضعیت جسمانی خوددار متمرکزند (مارسلی،1984).
یکی از فرضیههای اساسی رویکردهای شناختی در زمینه اضطراب آن است که اضطراب با پیشبینی رخداد یک رویداد منفی یا زیانبار، یا ادراک تهدید فراخوانده میشود. ادراک افراد از تهدید با داوری ذهنی آنها از احتمال رخداد رویداد منفی و پیامد آن یا تنفر از آن رویداد تبیین میشود. بنابراین افراد با اختلالهای اضطرابی احتمال و پیامد رخداد رویدادهای منفی را، بالاتر از افراد بهنجار برآورد میکنند(ویلسون و همکاران،2005).
استوار و همکاران (1385) در پژوهش خود نشان دادند نوجوانان با اختلال اضطراب اجتماعی بالا نسبت به نوجوانان با اختلال اضطراب اجتماعی پایین احتمال رخدادهای رویدادهای منفی اجتماعی را بالاتر برآورد میکنند. اما علیرغم ناخوشایند بودن حضور در اجتماع برای افراد مضطرب اجتماعی، ایشان ناگریز به انجام آن میباشند. زیرا اجتماعی بودن انسان اجتناب ناپذیر است و حضور و شرکت در موقعیتهای اجتماعی یکی از الزامات زندگی وی تلقی میشود. محیط آموزشگاه و مدرسه از جمله مکانهایی هستند که نیازمند حضور فعال دانشآموزان در فعالیتهای تحصیلی است. در مدرسه، آموزگاران علاوه بر گروهبندی دانشآموزان و آموزش مطالب متنوع که مطابق با نیاز و ظرفیت آنها طراحی شده، به منظور آگاهی از میزان یادگیری مطالب توسط آنها، آموختههایشان را به شیوههای مختلف مورد ارزیابی قرار میدهند. معلمان علاوه بر برگزاری امتحانات در هر دوره تحصیلی، ارائه مطالب درسی به شکل ارزیابیهای شفاهی و کلاسی را نیز به عنوان یکی از شیوههای مرسوم برای سنجش میزان یادگیری دانشآموزان مورد استفاده قرار میدهند.
بعضی از دانشآموزان، حضور در جمع همسالان و ارائه مطالب به معلم را یک دغدغه میدانند و هنگام انجام تکالیف اجتماعی به خوبی عمل نمیکنند و ضعف عملکردشان را ناشی از عدم توانایی دانسته و تصور میکنند قادر به فائق آمدن بر محیط نیستند (ارس و همکاران،2010).
کلاس درس مکانی اجتماعی است و حضور و تعامل دانشآموزان با همسالانشان، در این محیط، باعث میشود که استعدادها و یا مشکلات و ضعفهای آنها آشکار شود، و همچنین کاهش یا افزایش یابد. ادراکات دانشآموزان از همسالان و نوع روابط موجود در یک کلاس را به عنوان جنبه اجتماعی محیط کلاس در نظر گرفتهاند و آن را جو اجتماعی تعریف کردهاند که به کیفیت روابط در کلاس اطلاق میشود(مینهارد و همکاران،2010).
پژوهشها نشان میدهند که عوامل روانی اجتماعی حاکم بر کلاس درس، نقش مهمی در حل مشکلاتی مانند ترک تحصیل، غیبت از کلاس،
اندوه و افسردگی دانشآموزان، برخورد و تنشهای بین کلاسی، و طیف همگرایی و رقابت یا رفاقت کلاسی، به عهده دارند (بروکورو،1982). بنابراین، پرداختن به اضطراب اجتماعی، بهعنوان یکی از مشکلات مهم و شایع دانشآموزان در محیطهای آموزشی که با توجه به ادراک آنها از جو روانی اجتماعی حاکم بر کلاس شان شکل میگیرد و میتواند پیامدهای مهمی برای جنبههای تحصیلی از جمله خودکارآمدی ایشان داشته باشد خالی از فایده نیست. با توجه به مطالب ذکر شده این سؤال مطرح میشود که آیا اضطراب اجتماعی و جو روانی-اجتماعی کلاس میتواند خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان دبیرستانی را پیشبینی کنند؟
ضرورت و اهمیت پژوهش
از نظر این که آموزش و پرورش از جمله نهادهایی است که در همه جوامع از حساسیت خاصی برخوردار است و هدف عمده آن، اعتلای همه جانبه شخصیت فراگیران، به ویژه در ابعاد اخلاقی، اجتماعی و روانی است، برای بهبود این فرآیند، باید که جوکلاسها شایسته و بایسته باشد. به همین دلیل پژوهشهای فراوانی تأثیر جو روانی-اجتماعی کلاس را بر پیشرفت تحصیلی و کارکرد بهینه عاطفی و شناختی دانشآموزان نشان داده است و از آنجایی که کارکنان، مدیران و معلمان تأثیر بسزایی بر جو کلاس دارند اما تأثیر خود دانشآموزان بر عوامل دیگر مهمتر است و از آنجایی که دانش آموزان داد و ستدهای فراوانی با هم دارند سهمی مهم در پدیدآیی جو روانی-اجتماعی کلاس دارند نگاه پژوهشها را به این سمت سوق داده است (فریزر،1998).
از چشماندازی دیگر آگاهی و شناخت ویژگیهای اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی، بازخورد با ارزشی برای معلمان فراهم میکند. زیرا تحقیقات نشان میدهد که چنین عوامل انگیزشی حاکم بر کلاس درس، نقش مهمی در حل مشکلاتی مانند اندوه و افسردگی دانشآموزان، برخورد و تنشهای بین کلاسی، وظیفهگرایی و رقابت یا رفاقت کلاسی و … به عهده دارد و همچنین بررسی این مشکلات می تواند راهکارها و الگوهایی را برای بهبود کیفیت زندگی، افزایش رفتارهای سازگارانه، و مبارزه با بسیاری از عوامل تهدید آمیز برای خودتنظیمی و خود کارآمدی فراهم آورد و به تبع آن سبب انجام برنامهها و اقدامات پیشگیرانه در آموزش و پرورش شود. پس شناسایی متغیرهایی که با این عوامل ارتباط دارند میتواند کمک کننده باشد و به دانشآموزان این امکان را میدهد که بر سطح تنیدگی، چالشهای ذهنی، نیازهای مختلف روانی و حس خود ارزشمندی نظارت کنند و در نتیجه رضایت شخصی، عملکردهای تحصیلی بهتر، خودتنظیمی و خودکارآمدی بالایی داشته باشند (سیف،1390).
دوره دبیرستان دورهای است که دانشآموزان مرحله مهمی از زندگی خود را میگذرانند در این دوره اگر جو روانی و اجتماعی کلاس و مدرسه مساعد و مطلوب باشد نه تنها دانش آموزان پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند بلکه از نظر سلامت عاطفی و اجتماعی نیز در سطح بالاتری خواهند بود، زیرا عزت نفس و خودپنداره آنها نیز افزایش مییابد (طالب زاده،1387). از آنجا که با توجه به پژوهشهای انجام شده اضطراب اجتماعی تحت تأثیر تمایلات منفی، به ویژه خودکارآمدی، اجتناب در جمع و عزت نفس پایین است اهمیت انجام پژوهش را بیش از پیش آشکار میسازد.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی:
تبیین نقش پیشبینیکنندگی اضطراب اجتماعی و جو روانی-اجتماعی کلاس با خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان سوم دبیرستانی شهر شیراز.
اهداف جزیی:
تبیین رابطه اضطراب اجتماعی و جو روانی-اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی.
فرضیه های پژوهش:
بین اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
اضطراب اجتماعی قابلیت پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی را دارد.
بین جو روانی-اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
جو روانی-اجتماعی قابلیت پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی را دارد.
فرم در حال بارگذاری ...