تفکر چگونه شاد زیستن ایده ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته به گونه ای که همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهتر زیستن و کسب لذت و بهره بیشتر از زندگی بوده است. خواه فردی معتقد به دین باشد یا نه ،همه انسانها خواهان جایگاه بهتری در زندگی هستند و حرکت همه انسانها به سمت شادی است( انوشیروانی،82).
شادمانی اشاره به احساسی مثبت دارد که با کلماتی چون رضایتمندی و بهروزی بیان می شود. شادمانی در منابع مختلف با واژه هایی چون خوشحال2 ،رضایت از زندگی ،احساسات مثبت3 ،زندگی معنادار4 و واژه هایی این چنینی بیان شده است. یکی از واژهایی که مکررا در مرور متون معادل شادکامی به کار رفته واژه well being می باشد. در متون مختلف این دو واژه به صورت جایگزین یکدیگر به کار رفته اند. بهروزی عموما به عنوان یک عامل جسمی و سرور و سرخوش به عنوان یک عامل ذهنی و درونی به کار می رود.بهروزی را میتوان به طور کلی شامل تعادل بین اجزاء مختلف زندگی مثل اجزاء احساسی و جسمانی فرد دانست که می تواند سبب شادمانی و زندگی خوب در فرد شود.
در سالهای گذشته با کارهای سلیگمن5 در روان شناسی جنبش با عنوان روان شناسی مثبت ایجاد شده است. در این زمینه مباحثی مثل شادی ،امید ،سرزندگی و خوش بینی بررسی می شود.از مقوله های روان شناسی مثبت به زیستی ذهنی و شادی است که تاریخچه زیستی ذهنی به اواخر دهه 50 و شادی به شالهای دهه 60 میلادی بر می گردد(کار6،1387).
با مطرح شدن روز افزون اهمیت شادکامی در امر سلامت روان و خوشبختی و همچنین تاثیر آن در تقویت قوای روانی انسان برای مقابله با پیچیدگیهای و مشکلات دنیای امروز ،توجه و نظر محققان ،اندیشمندان نسبت به آن تغییر کرده است. تحقیقات نشان می دهد که شادی صرف نظر از چگونگی بدست آوردن آن می تواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند احساس امنیت بیشتری می کنند ،آسانتر تصمیم می گیرند ،دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند احساس رضایت بیشتری می کنند.(مایزر7،2002)
-هدف از روان شناس مثبت نگر به طور عام و روان شناس شادی به طور خاص ایجاد یک تغییر در روان شناس است و قصد آن فراتر از آسیب ها بوده و به سمت بهینه کردن کیفیت زندگی می باشد. این جنبش آن است که از نقاط قوت انسان به عنوان سپری علیه بیماریهای روانی استفاده نماید.(ترلی و همکاران ،2004).
درمان گران شناختی معتقدند که انگاره تفکر منفی باعث افسردگی و نگرانی می شود. آنها معتقدند وقتی مثبت تر و واقع بینانه تر بیندیشید از عزت نفس و کارایی بیشتری برخوردار می شوید.(خدایاری فرد، 1379).
سلیمگن شادکامی را حق طبیعی هر انسان می داند که برای دستیابی به آن باید برنامه ریزی و تلاش کرد. او شادی را غیر قابل حصول و دست یابی نمی داند بلکه آن را واقعیتی می داند که زندگی شیرین تر و روابط افراد را غنی می سازد.
با توجه به اهمیت شادکامی در داشتن تفکر مثبت و روابط آن با کیفیت و صمیمیت میان زوجین در این پژوهش برآنیم که تاثیر آموزش شادکامی فودایس را میزان کیفیت و صمیمیت زوجین بررسی نماییم.
1-3 ضرورت واهمیت پژوهش
مطالعه شادکامی از جهات مختلف اهمیت دارد. اول اینکه شادمانی امری مسری است ،یعنی شادی یک فرد شادی چند نفر دیگر را بدنبال دارد و غبار و اندوه را از چهره آنها می زداید بنابراین وجودیک همسر شاد باعث شادی طرف مقابل می شود و این شادی باعث رضایت بیشتر می گردد. دیگر اینکه شادمانی حسد را از بین می برد و وابستگی های فرد را با محیط می گستراند و زندگی دلپذیر تر میسازد. افراد شادمان دارای عزت نفس بالا ،روابط دوستان محکم ،اعتقادات مذهبی معنادار هستند (مایزر ،2002) پژوهش های انجام شده نشان می دهد که شادمانی نقطه مقابل افسردگی است و افسردگی موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن می شود(وایز ،1997). به اعتقاد سالوی و همکاران(2000) عواطف مثبت به خصوص شادی فعالیتهای قلبی و عروق و سیستم ایمنی را بهبود می بخشد.
با توجه به اهمیت این موضوع و اینکه شادکامی می تواند میزان کیفیت و صمیمیت زندگی زوجین را تحت تاثیر قرار دهد و نظر به اینکه زوجین فرهنگی به دلایل متعدد از جمله مسائل کاری یکنواخت و مشکلات اقتصادی و… مستعد دچار شدن به روزمره گی وکاهش کیفیت و صمیمیت در زندگی خویش هستند(آرین،1388) بنابراین لازم دیدم که جدی تر به این قضیه نگاه کرده و پژوهشی در این زمینه انجام دهم زیرا شادکامی زوجین و اثر بخشی آن بر صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی آنها کمتر در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 هدف اصلی
تعیین اثربخشی آموزش گروهی برنامه شادکامی فوردایس بر کیفیت و صمیمیت زوجین فرهنگی
1-4-2 اهداف فرعی
الف:اثر بخشی آموزش گروهی شادکامی فوردایس بر کیفیت زندگی زوجین
ب:اثربخشی آموزش گروهی شادکامی فوردایس بر صمیمیت زندگی زوجین
1-5 فرضیه های پژوهش
1-5-1آموزش شادکامی فوردایس باعث افزایش کیفیت در زندگی زوجین می شود.
فرضیه1: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت جسمانی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه2: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت روانی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه3: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت روابط اجتماعی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه4: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت محیط زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
1-5-2 آموزش شادکامی فوردایس باعث افزایش صمیمیت در زندگی زوجین می شود.
1-6 متغیر های پژوهش
متغیر مستقل:دراین پژوهش شادکامی فوردایس به عنوان متغیر مستقل بکار برده می شود.
متغیر وابسته:کیفیت و صمیمیت زوجین
1-7 تعریف اصطلاحات
1-7-1 تعریف نظری متغیر ها
شادی
شادکامی تعادل میان تجربه های هیجانی مثبت و منفی در طول یک دوره زمانی (لیوبومیر سکی1، 2001 بر گرفته است برادبرن2، 1969)
شادکامی به درجه با میزان گفته می شود که شخص درباره مطلوبیت کل زندگی خود قضاوت می کند. به عبارت دیگر شادی به این معنا است که فرد به چه میزان زندگی خود را دوست دارد.( وینهوون،1988)
لیوبومیر سکی ،شلدون و شید 4(2005) شادکامی را تجربه احساس نشاط ،خوشنودی و خوشی نیز دارا بودن این احساس که فرد زندگی خود را خوب ،یا معنا و با ارزش برابر در نظر گرفته اند. طبق این تعریف مشخص می شود که شادی یک پدیده ذهنی و درونی است. دونوو و کوپر (1998) در یک پژوهش فرا تحلیل ،مهم ترین ویژگی شخصیتی افراد شادی را عاطفه مثبت و عزت نفس گزارش نموده اند.
کیفیت زندگی:
فارنز و پاورس(1383به نقل از رئیسی) کیفیت زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانستند که برای او مهم می باشد.
سل و تالسکی(1385به نقل ازعابدی)کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش در مقایسه با آنچه ایده آل یا ممکن می پندارد ،تلقی کردند. برخی از محققان این واژه را پیچیده تر از آن دانستند که بتوان آن را در یک جمله یا عبارت توصیف کرد.
سازمان بهداشت جهانی (who) در سال 2000 این مفهوم را به اینصورت تعریف کرده است :کیفیت زندگی ،درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ. سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند ،اهداف ،انتظارات ،استانداردها و اولویت هایشان می باشد، پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان تاثیر دارد (نل 4،1993).
زان 5در سال 1998 کیفیت زندگی را درجه رضایت در تجارب زندگی فرد می داند. وی می گوید کیفیت زندگی شامل رضایت از زندگی در تصور از خود ،و فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی است.
به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ،پژوهشگران به سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن ،ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی ،روانی ،اجتماعی و روحی است. این ویژگی با تعریفی که امروزه از سلامتی داریم منطبق است آنجا که سلامتی را رفاه کامل جسمی و روانی ،اجتماعی و معنوی می دانیم.(سلامت، 1388).
فرم در حال بارگذاری ...