تحقیق
ﺷﺎﻟﻮﺩﺓ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدهد ﻭ میتوان ﺍﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﺔ فعالیتهای ﺗﺠﺎﺭﻱ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ سرمایهاند، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺮﻛﺖ ﻗﺮﺍﺭ میگیرد ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻭ ﺷﺮﻛﺖ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ میکند با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ میباشد. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ بهطورکلی ﺩﺭ ﻫﻤﻪ سازمانها ﻭ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ سازمانهای ﺑﺎ اندازههای کوچکتر، ﺑﺨﺶ ﻋﻈﻴﻤﻲ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ میدهد، ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺁﻥ بر اساس مکانیسمهای ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺯﻧﺠﻴﺮﻩ تأمین ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺳﺰﺍﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ.
ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﻣﺒﺎﻟﻐﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ داراییهای ﺟﺎﺭﻱ سرمایهگذاری میشود ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﻧﻴﺰ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺣﺠﻢ ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻭ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ بهنحویکه ﺛﺮﻭﺕ ﺳﻬﺎﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ. باوجود ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺯﻳﺎﺩ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺮﺍﻱ سازمانها، ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ بهطور ﺳﻨﺘﻲ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ ﺗﺼﻤﻴﻤﺎﺕ ﻣﺎﻟﻲ بلندمدت ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ درزمینۀ تجزیهوتحلیل سرمایهگذاری، ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ، ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮﺩ، ﺍﺭﺯﺷﻴﺎﺑﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﺸﺎﺑﻪ پرداختهاند. ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ سرمایهگذاری ﻛﻪ شرکتها ﺑﺮ ﺭﻭﻱ داراییهای کوتاهمدت ﺍﻧﺠﺎﻡ میدهند ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ سررسید ﻛﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ بهکاربرده میشود، ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻤﺪﺓ ﺍﻗﻼﻡ ﺗﺮﺍﺯﻧﺎﻣﺔ ﺷﺮﻛﺖ ﺭﺍ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدهد ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﻀﺎﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﭼﺎﻟﺸﻲ ﻛﻪ سازمانهای بینالمللی راههای جدیدی ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻣﺎﻟﻲ ﻭ ﻛﺎﻫﺶ ﺭﻳﺴﻚ ﺟﺴﺘﺠﻮ میکنند، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ بهعنوان ﻣﻨﺒﻌﻲ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ میآید. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﻓﻌﺎﻝ ﻳﻚ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ پر چالش ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺪﻑ ﺁﻥ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﻱ ﻳﻚ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺣﺴﺎﺱ ﺑﻴﻦ حفظ ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﻭ ﺣﺪﺍﻛﺜﺮ ﺳﺎﺯﻱ فرصتهای سرمایهگذاری کوتاهمدت میباشد. (فتحی و همکاران،1388)
امروزه کاربرد مباحث مدیریت مالی جایگاه ویژهای را در ارتقاء کارایی سازمان به خود اختصاص داده است. لذا اتخاذ تصمیمات تأمین مالی و سرمایهگذاری بهعنوان دو وظیفه اصلی مدیران مالی، اهمیت خاصی را دارا می–باشد. در این راستا، مدیریت سرمایه در گردش که همان مدیریت بر منابع و مصارف جاری میباشد، جهت حداکثر سازی ثروت سهامداران بهعنوان بخشی از حیطه مباحث مدیریت مالی دارای اهمیت ویژهای است. مدیران واحد انتفاعی در شرایط مختلف با توجه به عوامل درونی و بیرونی واحد انتفاعی و با توجه به ریسک و بازده باید استراتژی مناسبی را برای اداره و مدیریت سرمایه در گردش واحد خود انتخاب نمایند. چنانچه نوع استراتژی مدیریت دارائیهای جاری و بدهیهای جاری در موقعیتی معین بهگونهای مناسب انتخاب شود، امکان دستیابی به بهترین استراتژی مدیریت سرمایه در گردش فراهم خواهد شد. ایجاد تعادل در دارائیهای جاری و بدهیهای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بهطوریکه تصمیمگیری در مورد یکی بر روی دیگری تأثیر زیادی میگذارد (جهانخانی، طالبی، 1378).

در اداره امور سرمایه در گردش یک واحد تجاری استراتژیهای گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی داراییهای جاری و استراتژی بدهیهای جاری حاصل میشود (جهانخانی و پارسائیان، 1380). یکی از مهمترین بحثهای مدیریت یک واحد انتفاعی، مدیریت سرمایه در گردش آن است که نقش قابلتوجهی در رشد و بقای واحد انتفاعی ایفا میکند. مدیریت سرمایه در گردش در دو گروه مدیریت دارائیهای جاری و مدیریت بدهیهای جاری تقسیم میشود. مدیریت سرمایه در گردش یکی از بخشهایی است که در ساختار مدیریتی یک سازمان نقش حیاتی ایفا میکند بهطوریکه در برخی موارد بحث سرمایه در گردش و نقدینگی را بسان خونی تشبیه کردهاند که در یک واحد تجاری در جریان است و از مدیریت این بخش بهعنوان قلب تپنده آن یادشده است که وظیفه پمپاژ خون به رگهای سازمان را به عهده دارد.
فرصتهای رشد درواقع پاداشی برای سرمایهگذاران تلقی میشود. سرمایهگذاران همیشه در تصمیمات سرمایهگذاری خود ریسک را در نظر دارند زیرا آنچه باعث موفقیت میگردد استفاده بهینه از فرصتهای سرمایهگذاری موجود است که برای این امر باید سیاستهای مالی مؤثر بر ایجاد فرصتهای رشد را در واحدهای تجاری شناسایی کرد. امروزه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری کمترین زمان اطلاعات لازم را در دسترس استفادهکنندگان قرار میدهند تا در تصمیمگیریها مورداستفاده قرار گیرد (تهرانی و نوربخش، 1382)
<img class="alignnone size-full wp-image-590894 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Accounting-237.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”
266″ />
آیندهنگری گروههای استفادهکننده از صورتهای مالی، همواره حسابداران را به جستجوی روشهای برتر تفسیر اطلاعات مالی هدایت کرده است. مدیران نتایج عملیات آتی یک واحد تجاری و توان جذب سرمایه را بااهمیت میدانند و رضایت سهامداران نیز در گرو سود مورد انتظار آنهاست. یکی از روشهای برتر تفسیر اطلاعات، بررسی فرصتهای سرمایهگذاری است. فرصتهای سرمایهگذاری درواقع توانایی بالقوه سرمایهگذاری شرکت را نشان میدهد. بدین معنی که هرچقدر توانایی انجام سرمایهگذاری شرکت در آینده بیشتر باشد، شرکت دارای فرصتهای سرمایهگذاری بیشتری است. به استفادهکنندگان صورتهای مالی ازجمله سرمایهگذاران پیشنهاد میگردد که قبل از اتخاذ هرگونه تصمیمی مبنی بر اینکه در چه شرکتی سرمایهگذاری کنند، فرصتهای سرمایهگذاری شرکت را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهند و
شرکتهایی را انتخاب کنند که دارای فرصتهای سرمایهگذاری بیشتری هستند.
پس سؤال اصلی تحقیق عبارت است از:
چه عواملی بر سطح سرمایهگذاری سرمایه در گردش در شرکتهای فعال در صنعت مواد دارویی بورس اوراق بهادار تهران مؤثر است و ترتیب و میزان اهمیت هر عامل چگونه است؟
بررسی صورتوضعیت مالی شرکتهای متوسط و کوچک نشان میدهد که ایـن شرکتها دارایی ثابـت کمتری نسبـت به شرکتهای بزرگ دارنـد، زیرا تـوان مالی کافی برای سرمایهگذاری در ایــن قسمت را نداشته و ترجـیح میدهند که بیشتر داراییهای آنها بهصورت دارایـی جاری بـاشد. (تروئل و سولانو،2006، ص 3)
اهمیت سرمایه در گردش در حمایت و پشتیبانی از فعالیتها و عملیات عمده شرکت میباشد. بهعبارتدیگر، آن حاصل عملیات شرکت میباشد؛ زیرا شرکت همیشه نیازمند است که مقداری نقدینگی برای خرید مواد اولیه در خط تولید قرار میگیرند و به کالای در جریان ساخت و کالای ساختهشده و نهایتاً حسابهای دریافتنی تبدیل میشود و بعد از وصول مطالبات مجدداً بهنقد تبدیلشده و این سیکل دوباره تکرار میشود. همچنین نقدینگی بهمنظور پاسخگویی به تعهدات کوتاهمدت شرکت نیز نگهداری میشود تا شرکت بتواند بهموقع به تعهدات کوتاهمدت خود عمل کند و با مخاطره عدم انجام تعهدات مواجه نشود. (قالیباف، 1387، ص 79)
ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در ﮔﺮدش ﯾﮑﯽ از بخشهایی اﺳﺖ ﮐﻪ در ساختار ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﯾﮏ ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﻘـﺶ ﺣﯿـﺎﺗﯽ اﯾﻔـﺎ میکند بهطوریکه در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد ﺑﺤﺚ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در ﮔﺮدش و ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ را ﺑﺴﺎن ﺧﻮﻧﯽ ﺗﺸﺒﯿﻪ کردهاند ﮐﻪ در رگهای واﺣﺪ ﺗﺠﺎری در ﺟﺮﯾﺎن اﺳﺖ ﺗﺎ واﺣﺪ ﺗﺠﺎری ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﯿﺎت ﺧﻮد اداﻣﻪ دﻫﺪ و از ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ اﯾـﻦ ﺑﺨـﺶ بهعنوان ﻗﻠﺐ ﺗﭙﻨﺪه واﺣﺪ ﺗﺠﺎری یادشده اﺳﺖ ﮐﻪ وﻇﯿﻔﻪ ﭘﻤﭙﺎژ ﺧﻮن ﺑﻪ رگهای ﺳﺎزﻣﺎن را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه دارد.
ﺿﺮورت دارد ﺑﺎ اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮاﻫﺪی به دست آﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮاروی ﻣـﺪﯾﺮان موردبررسی ﻗـﺮار ﮔﯿـﺮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﻌﻤﻖ در ﻣﻮرد ﻧﮑﺎت زﯾﺮ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع را ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ میکند:
ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روششناختی که در آن بکار میرود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن و پاسخگویی به سوالات تحقیق میباشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفادهکنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینهساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد. اهداف این تحقیق بهصورت به شرح زیر میباشد.
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیمبندی اهداف به اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر قابلطبقهبندی میباشد:
– Investment
– Capital Structure
– Dividends
– Company Valuation
– Teruel&Solano
– Teruel&Solano
تحقیق
پژوهش علمی در واقع با تلاش برای پاسخ دادن به یک سوال آغاز میشود. هرگاه بر اساس اطلاعات جمعآوری شده به این نتیجه برسیم که رویدادی اتفاق افتاده است که علت آن بر ما روشن نیست، نخستین گام یافتن دلیل وقوع آن است. این نکته، مسئله یا سوال پژوهش ما میباشد. ممکن است اطلاعاتی که در اختیار داریم برای جواب دادن به مسئله کافی نباشد، یا شاید دانش ما به اندازه لازم نظام یافته نباشد تا بتوانیم آنرا به سوال مزبور مربوط کنیم. بنابراین اولین گام در هر پژوهش علمی، تشخیص مسئله و بیان آن است. بنابراین ما در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که :
« قدرت توضیح دهندگی مدل مایرس جهت اندازه گیری فرصتهای سرمایهگذاری، در بازار سرمایه ایران چقدر است؟ »
1-4) اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
از آنجایی که مفهوم فرصتهای سرمایهگذاری در ادبیات حسابداری دنیا مفهومی نوپا و نوظهور است و تاکنون در کشور ما تعریف جامع و کاربردی از آن ارائه نشده است ما را بر این داشت تا نسبت به معرفی و تبیین مفهومی و کاربردی و ارائه مدلهای اندازهگیری آن بپردازیم.

سایر ضروریات تحقیق حاضر، بهصورت موردی به شرح زیر میباشند:
برای دستیابی به موارد فوق یک پژوهش در ارتباط با اندازهگیری مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری در شرایط فعلی ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است و این تحقیق به این موضوع پرداخته است.
1-5) اهداف تحقیق
هدف اصلی:
تعیین قدرت توضیحدهندگی مدل مایرس جهت اندازهگیری فرصتهای سرمایهگذاری، در شرکتهای قلمرو تحقیق
اهداف فرعی:
باسو(1997) محافظه کاری را الزام به داشتن درجه بالایی از تائید برای شناخت اخبار خوب مانند سود، در مقابل شناخت اخبار بد مانند زیان تعریف می نماید. این تعریف محافظه کاری را از دیدگاه سود و زیان توصیف می نماید. اما تعریف دیگر از نظر فلتهام و هولنسون، (1995)، تعریف محافظه کاری از دیدگاه ترازنامه است. بر اساس این دیدگاه، در مواردی که تردیدی واقعی در انتخاب بین دو یا چند روش گزارشگری وجود دارد، آن روشی باید انتخاب شود که کمترین اثر مطلوب بر حقوق صاحبان سهام را داشته باشد. تعریف سوم درباره محافظه کاری بر پایه دیدگاه ترکیبی ترازنامه و سود وزیان است. در دیدگاه سوم، محافظه کاری، یک مفهوم حسابداری است که منجر به کاهش سود انباشته گزارش شده از طریق شناخت دیرتر درآمد و شناخت سریع تر هزینه، ارزیابی پائین دارایی و ارزیابی بالای بدهی می شود (گیولی و هین،2000). در این پژوهش از تعریف سوم برای محاسبه شاخص محافظه کاری استفاده شده است. دسته بندی دیگری برای تعریف محافظه کاری ارائه شده است که عبارت است از محافظهکاری شرطی و محافظه کاری غیر شرطی (رایان،2006).

محافظهکاری شرطی، محافظه کاری است که توسط استانداردهای حسابداری ملزم شده است. یعنی شناخت به موقع زیان در صورت وجود اخبار بد و نامطلوب و عدم شناخت سود در مواقع وجود اخبار خوب و مطلوب. مثلاً کاربرد قاعده اقل بهای تمام شده یا خالص ارزش فروش در ارزیابی موجودی کالا، نوعی محافظه کاری شرطی است. به این نوع محافظه کاری، محافظه کاری سود و زیان و یا محافظه کاری گذشته نگر نیز میگویند (رایان،2006). در محافظه کاری غیر شرطی کمتر از واقع نشان دادن ارزش دفتری خالص دارایی ها به واسطه رویه های از پیش تعیین شده حسابداری است و از طریق استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، ملزم نگردیده است. این محافظهکاری، به محافظه کاری ترازنامه و یا محافظه کاری آیندهنگر نیز معروف است.

تحقیقات متعدد انجام شده در سایر کشورها نشان می دهد که احتمال وجود پیگیری های قضایی از سوی سهامداران باعث افزایش محافظه کاری در مدیران شرکت ها می گردد. این محافظه کاری می تواند بر عملکرد شرکت ها و کیفیت صورت های مالی آن ها تاثیر بگذارد. به عنوان مثال قائمی و همکاران (1389) نشان دادند که سودهای محافظه کارانه دارای پایداری کمتری هستند. مشایخی و هجرانی (1392) نشان دادند که محافظه کاری باعث افزایش محتوای اطلاعات حسابداری می شود. در ایران پیگیری های قضایی از سوی سهامداران تجربه نشده است اما برخی قوانین که جنبه تنبیهی/ تشویقی دارند، می توانند بر سطح محافظه کاری مدیران تاثیر بگذارد. از جمله قوانینی که می توان پیش بینی نمود که تاثیر مشابهی داشته باشد، دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس اوراق بهادار تهران است که به نوعی
با رویکرد تنبیهی/ تشویقی موجب تغییر طبقه بندی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار در بازار اصلی و فرعی و تابلوهای اول و دوم تالار اصلی می شود. لذا این تحقیق قصد دارد تاثیر احتمالی این دستورالعمل را بر محافظه کاری مدیران شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران مورد آزمون قرار دهد.
1-3- اهمیت موضوع
کیفیت گزارشگری مالی از جمله موضوعات با اهمیت در بازارهای مالی است که می تواند بر نحوه تخصیص بهینه منابع تاثیر گذار باشد. از سوی دیگر وضع قوانین و هزینه های صرف شده برای آن ها با هدف افزایش کارایی در بازار صورت می گیرد. در چنین شرایطی اگر وضع قوانین باعث افزایش محافظهکاری در مدیران و کاهش کیفیت گزارش های مالی گردد، در واقع قوانین موضوعه نتوانسته اند به اهداف خود دست یابند.
در ایران قوانین متعددی وضع می گردد در حالی که به طور معمول تاثیرگذاری این قوانین از سوی محققین مورد بررسی واقع نمی گردد و این در حالی است که در کشورهای پیشرفته شاهد انبوه تحقیقات انجام شده در مورد تاثیرگذاری قوانین مختلف همچون قانون ساربنز-آکسلی(2002) می باشیم. بنابر جستجوهای انجام شده هیچ گونه تحقیقی که به شناسایی آثار قوانین وضع شده در ایران بر کیفیت گزارشهای حسابداری و به طور خاص محافظه کاری در تهیه آن ها به پردازد، انجام نگرفته است و این اولین تحقیق در نوع خود در ایران است.
1-4- هدف تحقیق
هدف اصلی تحقیق عبارت است از شناسایی میزان تاثیرگذاری دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس اوراق بهادار تهران بر محافظه کاری مدیران شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران.
1-5- سوال تحقیق
سوال اصلی: آیا دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس اوراق بهادار تهران محافظه کاری مدیران در تهیه گزارشهای حسابداری را افزایش می دهد؟
سوال های فرعی:
Basu
Feltham & Ohlson
Givoly & Hayn
Ryan
Sarbanes–Oxley Act
امروزه سرمایه گذاران بیش از هر چیز دیگر خواهان “افزایش ثروت “هستند. تئوری های مدیریت مالی از مدتها پیش هدف نهایی شرکتها را حداکثر سازی ثروت سهامداران بیان داشته است. . در گذشته به طور سنتی معیارهایی نظیر سود هر سهم به عنوان مهمترین معیارهای اندازه گیری عملکرد مورد استفاده قرار می گرفت اما در طی دو دهه گذشته تغییرات قابل ملاحظه ای در رویه های حسابداری مدیریت رخ داده است . در دوره جدید تاکید بر رویکردهای استراتژی یعنی تاکید بر تشخیص ، اندازه گیری و مدیریت محرک های عملیاتی ومالی ارزش می باشد . مطالعات تجربی نیز مسیر تحقیقات خود را تغییر داده است و توجه خود را معطوف به تکنیک های جدید مانند معیار های اقتصادی عملکرد (performance economic measurement) نموده است . این مفاهیم تحت عنوان مدیریت بر مبنای ارزش شناخته می شود. در رویکرد مدیریت بر مبنای ارزش، شاخص های مختلفی برای ارزیابی عملکرد معرفی گردیده است که می توان آنها را در پنج طبقه، طبقه بندی نمود.

در این فصل سعی می شود اطلاعاتی جامع در مورد شاخص های ارزیابی عملکرد مرتبط با رویکرد مدیریت بر مبنای ارزش ارائه گردد ابتدا مسألهی اصلی پژوهش، اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار میگیرد. سپس توضیحاتی راجع به اهداف و فرضیات پژوهش، کاربرد نتایج آن ارائه شده و در نهایت، این فصل با تعریف واژگان کلیدی به پایان خواهد رسید.(Larcker, Value Base Management,2001)
1-2- تشریح و بیان موضوع
اقتصاددانان معتقدند که شرکت ها برای ایجاد ثروت باید عایداتشان بیش از هزینه بدهی و سرمایه باشد( همیلتون – 1777؛ مارشال– 1890) در قرن بیستم این مفهوم تحت عناوین مختلفی مانند سود باقی مانده ارائه شد . سود باقی مانده به عنوان یک معیار داخلی ارزیابی عملکرد (سولومن ،1965) و یک معیار عملکرد برون سازمانی برای گزارشگری مالی معرفی شده است (آنتونی،1973و 1982) در طی دو دهه گذشته تغییرات قابل ملاحظه ای در رویه های حسابداری مدیریت رخ داده است . تا قبل از آن تاکید سنتی بر کنترل بودجه ای و تحلیل تصمیمات مالی بوده است در حالی که در دوره جدید تاکید بر رویکردهای استراتژی یعنی تاکید بر تشخیص ، اندازه گیری و مدیریت محرک های عملیاتی ومالی ارزش می باشد . مطالعات تجربی نیز مسیر تحقیقات خود را تغییر داده است و توجه خود را معطوف به تکنیک های جدید مانند معیار های اقتصادی عملکرد نموده است.
<img class="alignnone size-full wp-image-591046 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Accounting-310.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”
292″ />
این مفاهیم تحت عنوان مدیریت بر مبنای ارزش شناخته می شود. از طرفی دیگر امروزه سرمایه گذاران بیش از پیش خواهان افزایش ثروت خود هستند. تئوری های مالی از مدتها پیش هدف نهایی شرکتها را حداکثر سازی ثروت سهامداران بیان داشته اند. اما در گذشته با توجه به تاکیدی که بر این مطلب می شد این هدف نهایی بدرستی درک نشده و مورد توجه قرار نمی گرفت. به طور سنتی معیارهایی نظیر سود هر سهم به عنوان مهمترین معیارهای اندازه گیری عملکرد و حتی مبنایی برای پاداش در اکثر شرکتها مورد استفاده قرار می گرفت سودهای حسابداری همیشه به دلیل ناتوانی آنها در اندازه گیری بازده اقتصادی مورد انتقاد قرار گرفته است (فیشر 1983) مهمترین نقص سود حسابداری تاثیرات منفی است که به دلیل انتخاب روشهای حسابداری می تواند برمعیارهای سودآوری بگذارد یعنی با انتخاب روش های حسابداری می توان آنرا تحریف کرد(کاترجی و میکس 1996). اما همانطور که گفته شد امروزه با پیدایش مفهوم مدیریت بر مبنای ارزش و تحول اساسی در زمینه مالی ، شاخص های مختلفی برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرند. مدیریت بر مبنای ارزش بر 4 مفهوم به شرح زیر تاکید دارد:

1) تعریف و کاربرد استراتژی هایی که بالاترین امکان برای ارزش آفرینی را دارند. 2) کاربرد سیستم های اطلاعاتی متمرکز بر ارزش آفرینی و محرک های زیربنایی ارزش. 3) همسوسازی فرآیندها و اقدامات مدیریت سازمان ، یعنی تخصیص منابع و برنامه ریزی ، با اقداماتی که منجر به ارزش آفرینی می گردد. 4) طراحی سیستم های اندازه گیری عملکرد و طرحهای انگیزشی پاداش که مبتنی بر معیارهای ارزش آفرینی باشد.
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
ازجمله دلایلی که بر سود حسابداری به عنوان معیارارزیابی عملکرد تاکید می کند این است که اطلاعات موجود در سود ، نشانه بهتری از توانایی فعلی و آتی یک موسسه برای ایجاد جریانات نقدی است .اما نکته حائز اهمیت این است که علاوه بر مبلغ سود، کیفیت آن نیز مهم است به عبارت دیگر سود مورد نظر با چه میزان سرمایه گذاری و با چه نرخ بازدهی و با چه نرخ رشدی و … بدست آمده است در واقع سود را می توان از دیدگاه های مختلفی مورد نقد قرار داد در مورد استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی به جای سود حسابداری می توان گفت : اگر سرمایه بکار رفته در هر سال ثابت باشد ممکن است عدد سود به تنهایی به عنوان میزان سنجش کارایی مفید باشد و با مقایسه سودهای دوره های قبل و سال جاری بتوان قضاوت هایی بر این اساس که سود آوری افزایش یا کاهش داشته است ، به عمل آورد. اما چنانچه سرمایه بکار رفته در هر سال متفاوت باشد باید از معیار دیگری استفاده نمود این مفهوم در معیار ارزش افزوده اقتصادی
نهفته است.در بحث ارزش افزوده اقتصادی به کیفیت سود پرداخته می شود.از طرفی دیگر سود حسابداری و به تبع آن، معیارهای مبتنی بر سود حسابداری می توانند از طریق تغییر در روش حسابداری تغییر کنند. به عبارتی این روش ها، ترفند هایی هستند که مدیران از طریق آنها، با اعداد و ارقام بازی می کنند.اما ارزش افزوده اقتصادی با تعدیلاتی که پیشنهادمی کند سعی می کند بازی با ارقام را به حداقل برساند. اگر بخواهیم سود حسابداری را از دیدگاه دیگری مورد نقد قراردهیم باید به تعهدی بودن سود حسابداری اشاره نمائیم.اقلامی در محاسبه سود منظور می شوند که ممکن است طبق اصل تطابق شناسائی شده باشند این بگونه ای است که امروزه سهامداران بدنبال پیش بینی جریان نقدی آتی واحد تجاری هستند این مفهوم در معیار جریان نقدی عملیاتی نهفته است.
1-4 تعین مساله تحقیق
محتوای اطلاعاتی سود و اجزای آن، همچنین موارد افشاء شده به غیر از سود، به طور گسترده ای در متون حسابداری و مالی، قراردادها(مثل قراردادهای اعتباری) و مدل های ارزیابی، سود نقش اساسی داشته است، محققین همواره بدنبال عواملی بودند که بتوانند آنها را علاوه بر سود در موارد فوق و سایر موارد مشابه، مورد استفاده قرار دهند و بعبارت دیگر آنها بعنوان رقیبی برای سود شناسایی شوند. بنابراین در این رابطه موضوعات گوناگونی طراحی و آزمون گردیده است که اغلب به محتوای اطلاعات نسبی و افزاینده سود و رقبای آن می پردازند. یکی از رقبای جدید سود در این زمینه، خصوصاً از زمانیکه بیانیه شماره 95 هیأت استانداردهای حسابداری (FASB) در رابطه با لزوم تهیه و افشای صورت گردش وجوه نقد در سه بخش فعالیتهای عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی، اعلام و از جولای 1988 لازم الاجرا گردید، جریان وجوه نقد عملیاتی و بعبارت دیگر سود نقدی بوده است. یکی دیگر از این رقبا، ارزش افزوده می باشد و ظهور آن به زمانی برمیگردد که کمیته معیارهای حسابداری و حسابرسی انجمن حسابداران آمریکا (1991) همچنین برخی تحقیقات بین المللی حسابداری این پیشنهاد را ارائه دادند که صورت ارزش افزوده نیز به همراه سایر گزارشات مالی تهیه و افشاء گردد. در تحقیق حاضر در مدل اول جهت آزمون اطلاعات نسبی متغیر های مالی و اقتصادی از متغیر های ارزش افزوده اقتصادی ،سود خالص وسود عملیاتی بعد از کسر مالیات استفاده شده است، و در مدل دوم جهت آزمون محتوای فزاینده اطلاعاتی اجزای ارزش افزوده اقتصادی چهار متغیر حسابداری به تفکیک، مورد آزمون و بررسی تحلیلی قرار می گیرد.که عبارتند از اندازه شرکت، جریان وجه نقد عملیاتی، اقلام تعهدی و تعدیلات حسابداری.
از طرف دیگر با توجه به محدودیت های موجود در معیارهای سنتی حسابداری ، نتایج این تحقیق می تواند در موارد زیر برای مدیران مورد استفاده قرار گیرد:
1- کمک به مدیران جهت شناسایی محرک های ارزش آفرینی .
2- بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد به عنوان بخش مهم از زنجیره ارزش.
3-ایجاد انگیزه برای مدیران جهت ارزش آفرینی.
1-5 اهداف تحقیق
1-5-1 هدف اصلی تحقیق در مدل اول
تعیین این که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به برخی متغیرهای حسابداری تاثیر بیشتری بر بازده سهام دارند.
1-5-2هداف اصلی تحقیق در مدل دوم
تعیین این که اجزای تشکیل دهنده ارزش افزوده اقتصادی نسبت به برخی متغیر های حسابداری تاثیر بیشتری بر بازده سهام دارند.
1-6 سوال تحقیق
آیا اجزای تشکیل دهنده ارزش افزوده اقتصادی نسبت به برخی متغیرهای حسابداری تاثیر بیشتری بر بازده سهام دارند؟
1-7- فرضیههای تحقیق
1-7-1 فرضیه اصلی تحقیق در مدل اول
ارزش افزوده اقتصادی نسبت به برخی از متغیر های حسابداری تأثیر بیشتری بر بازده سهام دارند.
1-7-2 فرضیه اصلی تحقیق در مدل دوم
اجزای تشکیل دهنده ارزش افزوده اقتصادی نسبت به برخی از متغیر های حسابداری تاثیر بیشتری بر بازده سهام دارند.
1-8 روش کلی تحقیق
این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش استقرایی است ، که مبتنی بر اطلاعات واقعی صورت های مالی شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و به جامعه آماری منتخب تعمیم داده می شود. متغیرهای مستقل در مدل اول جهت آزمون محتوای اطلاعاتی نسبی متغیر های مالی و اقتصادی عبارتند از ارزش افزوده اقتصادی،سود عملیاتی بعد از کسر مالیات و سود خالص می باشد. متغیرهای مدل دوم جهت آزمون محتوای فزاینده اطلاعاتی اجزای تشکیل دهنده ارزش افزوده اقتصادی عبارتند از اندازه شرکت،اقلام تعهدی، تعدیلات حسابداری و جریان وجه نقد عملیاتی و متغیر وابسته این پژوهش بازده سهام است.رابطه بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقل به وسیله مدل رگرسیونی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
دراین تحقیق برای بررسی ارتباط این متغیرها از روش رگرسیونی پانل دیتا استفاده خواهد شد.
، فرضیه اصلی تحقیق بشرح ذیل تدوین شده است.

1-5-1)مدیریت نقدینگی شرکت
1-1) با افزایش محافظه کاری حسابداری، مانده وجه نقد نگهداری شده، کاهش می یابد.
1-5-2) روش تامین مالی
1-2) محافظه کاری حسابداری احتمال تامین مالی از طریق بدهی را افزایش می دهد.
1-5-3) سیاستها و تصمیمات پرداخت به سهامداران

1-3) با افزایش محافظه کاری حسابداری، درصد سود تقسیمی افزایش می یابد.
1-6)قلمرو تحقیق
1-6-1)قلمرو موضوعی تحقیق
مبنای نظری این تحقیق برپایه تئوری نمایندگی است و در آن تاثیر رویه های بکار گرفته شده از طرف مدیر بر واکنش تامین کنندگان سرمایه و منابع مالی شرکتهای سهامی بررسی می شود. تحقیق حاضر از جمله تحقیقات حسابداری بر پایه اطلاعات بازار سرمایه می باشد و آزمون فرضیات آن در قلمرو شرکتهای پذیرفته شده در این بازار است.
1-6-2)قلمرو زمانی تحقیق
محدوده زمانی تحقیق شامل 10 سال متوالی از سال 1383 تا 1392 می باشد که بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از داده های واقعی این
سالها انجام می پذیرد. براساس هدف تحقیق اطلاعات مربوط به دوره فوق بررسی و شرکتهایی که در این دوره افزایش سرمایه داده اند در مدل وارد می شوند.
1-6-1)قلمرو مکانی تحقیق
تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که شرایط مذکور در بند جامعه آماری را داشته باشند .
1-7)تعریف واژه گان تحقیق
محافظه کاری حسابداری: محافظه کاری عبارتست از واکنش سریعتر و به هنگام تر به اخبار بد نسبت به اخبار خوب. هرچه واکنش به اخبار بد بیشتر باشد؛ سطح محافظه کاری بالاتر است.(باسو،1997) بر اساس این تعریف، محافظه کاری شناسایی سریعتر هزینه ها نسبت به درآمدها می باشد. به عبارت دیگر، هزینه هایی که برای تحقق درآمد انجام شده اند؛ سریعتر از درآمدهای مربوطه شناسایی می شوند. از این دیدگاه در این تحقیق جهت سنجش محافظه کاری از یک الگوی رگرسیونی که در آن درآمدهای جاری تابعی از هزینه های دوره قبل می باشد، استفاده شده است.
توان تامین مالی: عبارتست از میزان دسترسی آسان و سریع به منابع تامین مالی خارجی. میزان توان تامین مالی واحدهای اقتصادی در تصمیمات مالی آنها موثر است و این تصمیمات می تواند نمایانگر قدرت این واحدها در دسترسی به منابع مالی خارجی باشد. در این تحقیق توان تامین مالی تابعی از سه تصمیم مالی، شامل نگهداری وجه نقد، روش تامین مالی و سیاست پرداخت به سهامداران تلقی می شود(لی،2010).

اهرم مالی:
نسبت بدهیها به داراییها بعنوان معیاری برای تعیین ساختار سرمایه در شرکتها استفاده می شود. این معیار که به آن اهرم مالی گفته می شود، شاخصی برای ریسک مالی شرکت و توانایی پرداخت بدهیها نیز محسوب می شود(نوروش و دیلمی،1383).
اندازه شرکت: برای کنترل ویژگیهای متفاوت شرکتهای نمونه آماری در تحقیقات مالی، از یک متغیر کنترلی استفاده می شود. محققان معیارهای گوناگونی برای اندازه شرکتها در نظر گرفته اند. در این تحقیق جهت وارد نمودن اندازه شرکتهای در الگوی آزمون فرضیات از لگاریتم ارزش دفتری کل داراییها استفاده می شود(لی،2010).
نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری: این نسبت بعنوان شاخص فرصتهای رشد شرکتهای سهامی مطرح می باشد و از تقسیم ارزش بازار سهام منتشره به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بدست می آید. نسبت مذکور در این تحقیق بعنوان متغیر کنترلی بکار می رود(لی،2010).
Watts, R
Accounting Conservatism
Financial Flexibility