و سؤال اصلی تحقیق
در ادبیات از شاخصهای آستانه لاکتات و VO2max، بهکرات جهت تعیین عملکرد هوازی و برآورد سازگاریهای تمرینی ورزشکاران استفاده شده است(11 ،36 ،22،13). هر چند عقیده کلی بر این است که شاخص آستانه لاکتات در محدوده معینی بهتر از VO2maxعملکرد هوازی را برآورد میسازد(36،22)، به هر حال سازگاریهای مرکزی که بیشتر در ورزشهای استقامتی اتفاق میافتند تمایل به بهبودVO2max دارند، در حالی که سازگاریهای محیطی که در تمرینات بیهوازی غالب هستند، تأثیر بیشتری بر مقادیر آستانه میگذارند(57). بدین جهت است که در برخی از مواقع مشاهده میشود، ورزشکاران رقابتی بیهوازی با اینکه دارای مقادیر پایینترVO2maxدر مقایسه با ورزشکاران استقامتی هستند، در مقادیر آستانه با ورزشکاران استقامتی اختلاف چندانی ندارند یا اختلاف کمتری در مقایسه با مقادیر VO2maxدارند (57). بنابراین تاکید کردن بر VO2max یا مقادیر آستانه به تنهایی جهت پیشبینی عملکرد در ورزشکارانی که سیستم غالب در آنهاصرفاً سیستم هوازی یا بی هوازی نیست میتواند گمراه کننده باشد. لذا استفاده از شاخصی که بتواند به گونهای سازگاریهای مرکزی و پیرامونی را با یکدیگر ادغام کند (هر چند به طور نسبی) جهت پیشبینی عملکرد هوازی و بیهوازی ورزشکاران منطقی به نظر میرسد.
مرحله بافرینگ که به عنوان مدت زمان بین وقوع آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعریف میشود، ماحصل مکانیزمهای فیزیولوژیک مختلف میباشد(80،45). این مرحله با افزایش ناگهانی در غلظت لاکتات خون (وقوع آستانه لاکتات) آغاز و با شروع پر تهویهای[3](وقوع آستانه تنفسی جبرانی[4]) به اتمام میرسد و در طی این مراحل اسید لاکتیک تولیدی به وسیله سیستم بافرینگ بدن بافر میشود تا زمانی که سیستم بافرینگ در مقابل اسید لاکتیک تولیدی شکست میخورد که با سقوط در PH و وقوع پر تهویهای همراه میشود(80). هرچند در ادبیات مدت زمان این مرحله را بیشتر به حساسیت اجسام کاروتید نسبت میدهند(72)، لیکن عوامل دیگر از قبیل فرایند کینتیک لاکتات[5] و ظرفیت بافرینگ نیز در مدت زمان این مرحله دخیل هستند(52). ظرفیت بافرینگ بدن از اجزای مختلفی- اعم از مرکزی (ظرفیت بافرینگ بیکربناتی خون) و پیرامونی (ظرفیت بافرینگ غیر بیکربناتی متشکل از بافرهای پروتئینی و فسفاتی) تشکیل شده است که این اجزا از نظر جبری با یکدیگر قابل جمع هستند(52،19). ظرفیت بافرینگ بدن شاخصی تمرین پذیر میباشد که با توجه به نوع تمرین تطابق ایجاد شده در آن متفاوت میباشد. کل ظرفیت بافرینگ بدن در مرحله بافرینگ توسط سه بخش اصلی بافر بیکربنات، بافر فسفاتها و بافر پروتئینها مشخص میشود که میزان آن را میتوان با استفاده از فرمول[PH]) Δ [LA] .Δ)به دست آورد(20،19). همچنین میزان ظرفیت بافرینگ بیکربنات را نیز میتوان از طریق[PH]) Δ[HCO3] .Δ( مشخص نمود و ماحصل تفریق ظرفیت بافرینگ بیکربنات از ظرفیت کل بافرینگ یعنی[ Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . Δ [PH] ]که بیانگر ظرفیت بافرینگ غیر بیکربنات یعنی فسفاتها و پروتئینها میباشد(19،20). در بعضی از تحقیقات این موضوع نشان داده شده است که ظرفیت بافرینگ در عضلات (بافرینگ غیر بیکربناتی) در ورزشکاران رقابتی بیهوازی نسبت به ورزشکاران استقامتی بالاتر است(19،57)، که با ماهیت و نوع تمرین اینگونه ورزشکاران همخوانی دارد. به این دلیل در ورزشکاران بیهوازی مراحل آغازین تجمع لاکتات با کاهش همزمان در غلظت بیکربنات خون همراه نیست. این موضوع بازگو کننده این مطلب است که یون هیدروژن بیشتر از طریق بافرینگ غیر بیکربناتی درون عضلات و مستقل از یون لاکتات انجام میگیرد در حالی که عکس این امر یعنی بافر کردن یون هیدروژن بیشتر از طریق بافرینگ بیکربناتی در ورزشکاران استقامتی صادق باشد(19). چنانچه این امر صادق و سهم نسبی ظرفیتهای بافرینگ ورزشکاران استقامتی و بیهوازی در مرحله بافرینگ به دلیل سازگاریهای متفاوت ایجاد شده در آنها متفاوت باشد، این امر محتمل به نظر میرسد که تغییرات لاکتات، بیکربنات و PH در مرحله بافرینگ بین این دو گروه ورزشکار متفاوت باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر، در وهله اول بررسی تغییرات لاکتات، بیکربنات و PH در مرحله بافرینگ بین ورزشکاران استقامتی و بیهوازی و تعیین سهم نسبی اجزای بافرینگ در این دو گروه ورزشکار است. تغییرات لاکتات خون در حین استراحت و یا فعالیت بدنی ماحصلی از فرایند تولید که عمدتاً به واسطه فعالیت دستگاه بی هوازی انجام میشود و فرایند پاکسازی آن است که با توان دستگاه هوازی در ارتباط است. نشان داده شده است که ورزشکارانی که ظرفیت هوازی بالاتری دارند در پاکسازی لاکتات عملکرد بهتری دارند. به عبارت دیگر میتوان گفت که تغییرات لاکتات در خون تلفیقی از فعالیت سیستم بی هوازی (تولید) و هوازی (پاکسازی) است. لذا میتوان این فرضیه را توسعه داد که با اندازه گیری تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ بتوان ظرفیت هوازی و بی هوازی ورزشکاران را پیش بینی نمود. لذا به منظور به آزمون گذاشتن این فرضیه، تغییرات لاکتات، بیکربنات، PH در مرحله بافرینگ در آزمودنیهای نخبه بیهوازی و هوازی در خلال یک آزمون فزاینده استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. سپس ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ با شاخصهای VO2maxو اکسیژن مصرفی معادل با آستانه لاکتات جهت پیش بینی ظرفیت هوازی به وسیله تغییرات لاکتات مطالعه شد. جهت تعیین اینکه آیا تغییرات لاکتات دوره بافرینگ میتواند عملکرد بیهوازی را پیشبینی کند یا نه از ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ و بیشینه لاکتات تحمل شده و کسر اکسیژن توسعه یافته استفاده گردید.
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اکثر تحقیقات انجام شده در زمینه پیشبینی عملکرد هوازی و بیهوازی معمولاً بر روی یک شاخص تمرکز کردهاند و نتایج آنها بر اساس متغیری واحد ارائه شده است و تحقیقاتی که در آنها از شاخصی ترکیبی در پیشبینی عملکرد هوازی و بیهوازی استفاده شده باشد، نادر است. از آنجایی که استنباط بر اساس یک متغیر واحد میتواند در رشتههای ورزشی که تلفیقی از سیستمهای هوازی و بیهوازی را نیاز دارند تا حدودی گمراه کننده باشد، انجام این گونه تحقیقات جهت استفاده از شاخصی ترکیبی در پیشبینی عملکرد هوازی و بیهوازی ضروری میباشد. همچنین در مقایسه با آستانه لاکتات، پاسخهای فیزیولوژیک در خلال مرحله بافرینگ شاخص بهتر و دقیقتری برای تطابقهای ایجاد
شده به اسیدوز متابولیک ناشی از تجمع لاکتات است. بنابراین با توجه فقدان اطلاعات و مطالعات در زمینه پیشبینی ظرفیت هوازی و بیهوازی به وسیله شاخصی که هم سازگاریهای مرکزی (بیشتر در ورزشهای استقامتی اتفاق میافتد) و هم سازگاریهای محیطی (بیشتر در ورزشهای بیهوازی اتفاق میافتد) را با هم ادغام کند(هر چند به صورت نسبی)، تحقیق حاضر سعی بر آن دارد تا با استفاده از تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا جهت پیشبینی ظرفیت هوازی و بیهوازی تا حدودی مشکل پیش رو را بر طرف نماید.
1-4. اهداف تحقیق
1-4-1. هدف کلی
پیش بینی عملکرد هوازی و بیهوازی ورزشکاران نخبه با استفاده از تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
1-4-2. اهداف اختصاصی
مقایسه تغییرات لاکتات دوچرخه سواران نخبه استقامتی و سرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
مقایسهظرفیت بافرینگ بی کربناتی دوچرخه سواراننخبه استقامتی و سرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
مقایسهظرفیت بافرینگ غیر بیکربناتی دوچرخهسواراننخبهاستقامتیوسرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا
مقایسهمدت زمان مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا در دوچرخه سواراننخبه استقامتی و سرعتی
5.تعیین ارتباط بینتغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا وVO2max
تعیین ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و اکسیژن مصرفی معادل با آستانه لاکتات
7.تعیین ارتباط بینتغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و حداکثر لاکتات تحمل شده توسط آزمودنیها
تعیین ارتباط بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و مقدار کسر اکسیژن توسعه یافته توسط آزمودنیها
1-5. فرضیههای تحقیق
1. بین تغییرات لاکتاتدوچرخه سواراننخبه استقامتی و سرعتی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا تفاوت معنی داری وجود دارد.
بین ظرفیت بافرینگ بیکربناتی دوچرخه سواران نخبه استقامتی و سرعتیدر مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا تفاوت معنیداری وجود دارد.
بین ظرفیت بافرینگ غیر بیکربناتی دوچرخه سواراننخبه استقامتی و بیهوازی در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا تفاوت معنیداری وجود دارد.
بین مدت زمان مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا در دوچرخه سواراننخبه استقامتی و سرعتی تفاوت معنی داری وجود دارد.
بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا وVO2max آزمودنیها رابطه معنیداری وجود دارد.
بینتغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و اکسیژن مصرفی معادل با آستانه لاکتات آزمودنیها رابطه معنیداری وجود دارد.
بینتغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و حداکثر لاکتات تحمل شده توسط آزمودنیها رابطه معنیداری وجود دارد.
بینتغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا و مقدار کسر اکسیژن توسعه یافته توسط آزمودنیها رابطه معنیداری وجود دارد.
1-6. محدودیتهای تحقیق
1-6-1.محدودیتهایی که کنترل آنهادر اختیار محقق بوده است:
سطح آزمودنیها که همگی نخبه بودند.
منع آزمودنیها از خوردن، 4 ساعت قبل از انجام تست.
منع آزمودنیها از تمرین، 48 ساعت قبل از انجام تست.
جنس و سن آزمودنیها که همگی مرد و در دامنه سنی 20 تا 28 سال قرار داشتند.
انجام تستها با دوچرخه ارگومتر به دلیل رعایت اصل ویژگی فردی.
1 – maximum lactate steady state
2 – individual anaerobic threshold
1- Hyperventilation
2- Respiratory compensatory threshold
3- Lactate kinetics
به نظر فیلیپ کاتلر، یکی از برجسته ترین صاحب نظران در این رشته، بازاریابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرآید مبادله. منشاء و رکن اصلی نظام بازاریابی، نیازها و خواسته های انسان است. نیازهای انسان و تمایل او برای دستیابی به آنها که خارج از وجودش هستند، محصولات نامیده می شوند. محصول لزوماً یک شیئ فیزیکی نبوده، بلکه می تواند خدمتی باشد که برای رفع نیازهای افراد، مکان ها، سازمان ها، خدمات و عقاید ارائه می گردد(18).
امروزه ورزش از انجام یک فعالیت بدنی صرف فراتر رفته و در کشورهای مختلف توسعهی نسبتاً زیاد داشته است تا جایی که ورزش در اکثر کشورها به مثابهی یک تجارت و صنعت به شمار میرود و دولت مردان در کشورهای پیشرفته ورزش را به عنوان یک تجارت و صنعت مهم در کنار سایر صنایع به حساب میآورند. به عنوان مثال طبق آمار اعلام شده صنعت ورزش در آمریکا در سال 1987 با درآمدی معادل 2/50 میلیارد دلار در رده بیست و سوم قرار داشت و در ده سال بعد یعنی در سال 1997 به رده یازدهم به رقمی معادل152 میلیارد دلار رسید. این افزایش در سال 1999 به رقمی معادل 213 میلیارد دلار و و رتبهی ششم ارتقاء یافت. (پیتز و استوتلار 2002)
تأثیرات کلان اقتصادی ورزش نظیر سهم ورزش در تولید ناخالص داخلی (GDP) و ملی (GNP) یا سهم آن در ایجاد اشتغال، کشورها را بر آن داشته تا هر ساله به صورت دقیق و منظم تأثیر ورزش را بر روی اقتصاد کشور خود ارزیابی و تعیین نمایند. از آن جمله می توان به کشورهایی چون اسکاتلند، انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا و هنگ کنگ اشاره نمود که سهم صنعت ورزش از کل تولید ناخالص داخلی آنها به ترتیب برابر با 8/1، 7/1، 1/2، 2/1، 5/1 درصد بود است(5).
با نگاه علمی و تفکر سیستماتیک به این صنعت است که مسئولین بازاریابی بازیهای المپیک زمستانی 1998 ناگویای ژاپن موفق به جذب 3 میلیارد بیننده در سراسر جهان شدند به طوری که جلب نظر این عده، گردش مالی فراوانی را برای سرمایه گذاران و دولت مردان این کشور به ارمغان آورده است. همچنین جلب چنین سرمایه هایی است که مبلغ قرارداد حق پخش بازی های المپیک 2004 و 2008 را تنها به شبکه سی. بی. اس بالغ بر 3/2 میلیارد دلار می نماید(31).
از دیگر نکات نگاه علمی به این صنعت است که بالغ بر 4500 شرکت در زمینه بازاریابی ورزشی در ایالات متحده فعال می باشند که این تعداد به طور متوسط سالانه حدود 7/2 میلیارد دلار صرف تحقیقات در زمینه بازاریابی و جذب اسپانسر برای رویدادهای ورزشی می نمایند. این در حالی است که در زمینه اسپانسر شیپ و تبلیغات نیز قاره پهناور آسیا با بیشترین جمعیت در بین قاره های جهان تنها 20% این بازار بزرگ را در اختیار دارد که از این مقدار، بیشترین میزان مربوط به کشور ژاپن با 13% از کل ارقام رد و بدل شده (2/2 میلیارد دلار) است و مجموع کشورهای خاورمیانه کشورهای خاورمیانه به همراه هم (با سهم حدودا 110 میلیون دلار) حتی از 1% این بازار بزرگ بی بهره اند(29).
لازمه هر گونه تصمیم گیری و اتخاذ استراتژی راهبردی شناخت وضعیت موجود از طریق تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و عوامل درونی تأثیر گذار بر سازمان می باشد. در یک سازمان عناصر آمیخته بازاریابی نقش به سزایی در تدوین استراتژی بازاریابی بر عهده دارند واز اینرو سازمانها همواره سعی دارند با کنترل این عوامل، سیر دستیابی به اهداف خود را هموار سازند(30).
ترکیب جمعیت شناختی از قبیل سن، جنس، شغل، سطح تحصیلات، درآمد سرانه، وضعیت تأهل از جمله موارد بسیار مهمی هستند که بازاریابان ورزشی را در اتخاذ تصمیماتشان تحت تأثیر قرار می دهد. سطح فرهنگ، میزان انتظارات و توقعات مصرف کنندگان محصولات ورزشی با ترکیب جمعیت شناختی آنان مرتبط است. برای مثال درآمد سرانه مردم هر کشور در میزان اثرگذاری عوامل آمیخته بازاریابی و تحلیل نقش هر یک از این عوامل تأثیرگذار است. در کشورهایی با درآمد سرانه بالا، مفهوم کیفیت محصول و چگونگی ارائه خدمات و شیوه تبلیغات و نوع فعالیت تشویقی و ترویجی، سیاست های قیمت گذاری و کانال های توزیع این محصولات متفاوت است. همچنین باشگاه ها در کشورهای پیشرفته جهان مانند آلمان در اروپا و چین در آسیا نهادی مستقل هستند، لیکن باشگاههای ورزشی در ایران تا حدود زیادی به دولت وابسته اند. بدیهی است که سیاستگذاری ها، سیستم تنظیم بودجه بازاریابی و تبلیغات و اهداف سازمانی آنها و عزل و نصب رؤسا، مدیران و مربیان با یکدیگر متفاوت باشد. تمامی این تفاوتها منجر به آن می گردد که با وجود اصول ثابت شده ایی در علم بازاریابی، اثرگذاری و اثر پذیری عوامل آمیخته بازاریابی یکدیگر، در هر جامعه ایی متفاوت بوده و از قواعد خاصی که تابع شرایط خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه ایی است، پیروی نماید.
به این ترتیب تمامی خریداران و مصرف کنندگان محصولات ورزشی تحت تأثیر عوامل گوناگون آمیخته بازاریابی قرار گرفته و بر روی آن ها تأثیرگذار هستند. همچنین تصمیم گیری آن ها برای مصرف وابسته به نوع محصول و ویژگی آن، شیوه ها و سیاست های قیمت گذاری و روش های پرداخت، امکانات و تسهیلات توزیع و روش های ترویجی و تشویقی شرکت ها و سازمان است.
بازاریاب حرفه ای با در نظر گرفتن تمامی عوامل مؤثر بر فرآیند تصمیم گیری خرید و مصرف و نیز با انعطاف پذیری و انطباق با شرایط بازار و نیازها و واکنش های مشتریان خود می کوشد تا سهم بازار خود را نسبت به دیگر رقبا افزایش دهد(18).
وجود رابطه قوی بین رضایتمندی مشتریان و سودآوری مورد پذیرش واقع شده و تأمین و ارتقای رضایتمندی مشتریان به هدف عملیاتی بسیار مهم سازمان ها تبدیل شده است. بنابراین شرکت ها همواره باید ناظر و مراقب تعامل بین خود و مشتریانشان باشند و با شناخت و درک صحیح از نیازها و ارزش های مد نظر مشتریان کالاها و خدمات با ارزشی را به آنان ارائه کنند تا با جلب نظر مشتریان رضایتمندی لازم را ایجاد کنند(23).
لذا پرداختن به بحث بازاریابی ورزشی با حجم عظیم سرمایه ای که در صنعت ورزش جذب می گردد و ایجاد نگرش علمی و سیستماتیک به این پدیده، کاری است که کشورهای پیشرفته و پیشتاز در امر بازاریابی ورزشی جهان، پیش از ما آغاز کرده و در ضمن ایجاد گردش پولی و رونق اقتصادی حاصل از آن فواید اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی منتج از این صنعت بهره مند می گردند. نگاه اقتصادی و صنعتی به ورزش و متعاقب آن نگرش سیستمی به بازاریابی ورزشی از ضروریات این حوزه می باشد و به نظر می رسد که وقت آن رسیده باشد تا با نگاهی علمی به بازاریابی صنعت ورزش کشور پرداخته و با ارائه الگوهای سیستماتیک و مبتنی بر تفکر و استنتاج علمی، در ارائه مشاوره های تصمیم گیری مدیران در این حوزه مشارکت نمود(31).
باید توجه نمود که کشور ایران از گردونه ی رقابت ها بازمانده و سالها به بحث بازاریابی و علی الخصوص «بازاریابی ورزشی» توجهی ننموده است، اما آنچه که حیات سازمان تربیت بدنی و فدراسیونهای ورزشی به آن وابسته است چیزی جز کسب درآمد و احیای بازاریابی نیست(1).
در دهه های اخیر، اغلب دولتها حتی در برخی از کشورهای پیشرفته که با کسری بودجه مواجه هستند برای مقابله با چنین مشکلی اداره بسیاری از بخشهای دولتی را به بخش خصوصی واگذار نموده اند. سرمایه گذاری های ورزشی نیز از این امر مستثنی نیستند(30).
در ایران نیز بر طبق اصل 44 قانون اساسی و برنامه توسعه لازم است که باشگاههای ورزشی به درآمدزایی بپردازند.
ورزش بسکتبال در کشورهای اروپایی و حتی آسیایی سالانه مبالغ کلانی را از محل پخش تلویزیونی، تبلیغات، حامیان مالی، بلیط فروشی و سایر منابع از آن خود می کند اما در ایران نه تنها از کسب درآمد حق پخش تلویزیونی مسابقات محروم است بلکه از سایر منابع بهره کافی نبرده است. مروری بر پیشینه پژوهش در داخل کشور حاکی از فقدان انجام پژوهشی در زمینه بازاریابی بسکتبال است. اندک پژوهشهای انجام گرفته در خصوص بازاریابی ورزشی هر کدام به نوعی وجود محدودیتهایی را برای درآمدزایی و توسعه صنعت ورزش کشور خاطر نشان نموده اند و سایر پژوهشگران را به بررسی و پژوهش در این مقولات توصیه نموده اند.
مدیران بازاریابی بسکتبال کشور برای ارتقای وضعیت فعلی بازاریابی محصولات آن نیازمند یافتن پاسخ سؤالات ذیل می باشند: چه عواملی در ارتباط با محصول در توسعه بازاریابی بسکتبال کشور مؤثرند؟ از کدام روش های تدریجی برای کنترل و ارتقای رفتار خرید مصرف کنندگان می توان بهره گرفت؟ مناسب ترین سیستم توزیع و مؤثرترین شیوه انتقال محصول کدام است؟ کدام یک از روش های قیمت گذاری بهترین نتیجه را در پی خواهند داشت؟ و بالاخره مهم ترین و حساس ترین عناصر و مؤلفه های آمیخته بازاریابی در بسکتبال کدام اند؟
سؤال اصلی در این پژوهش عبارت است :
وضعیت هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی و رتبه بندی آن ها در باشگاه های لیگ برتر بسکتبال ایران چگونه است؟
1-2- ضرورت و اهمیت تحقیق
توسعه ورزش و دستاوردهای اقتصادی آن در عرصه های مختلف، موجب پیدایش صنعت ورزش شده است. بنگاهها و مؤسسات تجاری صنعتی و گردشگری در بازاریابی کالا و خدمات خود ارتباطات وسیعی را با عرصه ها و رویدادهای ورزشی برقرار کرده اند تا حدی که نقش ورزش در توسعه اقتصادی جوامع و ملل در قرن بیست و یکم در مقایسه با بازرگانی های سایر صنایع سطح جهانی به عنصر مهمی در بازار اقتصادی جهان تبدیل شده است. مولین(1983) اشاره داشت که هر گونه فعالیت ورزشی آماتور و حرفه ای که موجبات افزایش ارزشی افزوده کالا و خدمات ورزشی را فراهم کند صنعت ورزش محسوب می شود(41).
توجه به ارقام نجومی رد و بدل شده در صنعت ورزش در کلیهی زمینههای مربوط به آن اعم از بازار مسابقات، بازار باشگاه های تندرستی و
سرگرمی، بازار لوازم و تجهیزات ورزشی، تبلیغات، کالاهای ورزشی و غیرورزشی، حمایتکنندههای مالی، خرید و فروش، نقل و انتقال بازیکنان و… و همچنین مشارکت صنعت توریسم و ورزش به ویژه هنگام برگزاری مسابقات بینالمللی از جمله بازیهای المپیک، مسابقات جهانی، مسابقات بین قارهای، جام جهانی فوتبال، جام ملتهای آسیا، بازیهای آسیایی و لیگ های قهرمانی کشورها، منبع بسیار پردرآمد و سودآوری است که میتواند موجب رونق اقتصادی و رشد و شکوفایی ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ورزشی کشورها گردد. از طرف دیگر عدم توجه به این صنعت سودمند که هم از جنبهی مالی و هم بعد معنوی و سلامتی برای جامعه کارساز است، می تواند باعث رکود ورزش و در نتیجه خدشه دار شدن سلامت جوانان باشد چرا که بیشترین مخاطبان ورزش را نوجوانان، جوانان و قشر فعال جامعه (18 تا 42 سال) تشکیل میدهند(1).
امروزه ورزش بسکتبال از محدوده زمین و باشگاه فراتر رفته است. هر روز شاهد پیشرفت و توسعه همه جانبه این رشته ورزشی در دنیا هستیم. برگزاری مسابقات لیگ جهانی در هر سال و همچنین تورنمت های مختلف این رشته در سال، نزدیک شدن سطح رقابت بین کشورهای حاضر در این مسابقات، پیچیدگیها و معادلات خاص حاکم بر بازار رقابتی این گونه مسابقات ، شرایط ویژه ایی را برای کشورهای حاضر در این مسابقات رقم زده است.
همگامی با سایر کشورهای پیشرفته در زمینه بازاریابی ورزشی و پر کردن هر چه بیشتر و سریع تر فاصله زمانی 20 ساله در زمینه تحقیقات در بازاریابی ورزشی، توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای کشور از طریق افزایش توانمندی کشور در تولید و ارائه بهینه محصولات ورزشی به بازار داخل و خارج از کشور محقق را بر آن داشت تا با توصیف عناصر چهارگانه آمیخته بازاریابی که ارکان و اساس بازاریابی را در هر صنعتی تشکیل داده و شامل عنصرهای محصول، مکان، ترویج، قیمت می باشد و نیز رتبه بندی مؤلفه های هر یک در بین تیم های موجود در لیگ برتر فدراسیون بسکتبال ایران، به راهکارهای مدیریتی جهت ارائه راهنمایی و کمک به ساختارمند کردن تصمیمات مدیران سازمان های ورزشی در حوزه بازاریابی بسکتبال و شناخت عناصر آمیخته بازاریابی در لیگ برتر بسکتبال کشور دست یابد.
1-3- اهدف تحقیق
الف- هدف کلی :
هدف کلی این پژوهش بررسی و رتبه بندی آمیخته بازاریابی در باشگاه های لیگ برتر بسکتبال ایران است.
ب- اهداف اختصاصی :
1- تبیین عامل محصول آمیخته بازاریابی در لیگ برتر بسکتبال کشور
2– تبیین عامل مکان آمیخته بازاریابی در لیگ برتر بسکتبال کشور
3- تبیین عامل ترویج آمیخته بازاریابی در لیگ برتر بسکتبال کشور
4- تبیین عامل قیمت گذاری آمیخته بازاریابی در لیگ برتر بسکتبال کشور
5- رتبه بندی باشگاه های لیگ برتر بسکتبال کشور بر اساس آمیخته باز اریابی (4p) به روش پرومیتی
6- رتبه بندی باشگاه های لیگ برتر بسکتبال کشور بر اساس هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی به روش پرومیتی
1- 4- سؤالات تحقیق
1- وضعیت عامل محصول آمیخته بازاریابی لیگ برتر بسکتبال کشور چگونه است؟
2- وضعیت عامل مکان آمیخته بازاریابی لیگ برتر بسکتبال کشور چگونه است؟
3- وضعیت عامل ترویج آمیخته بازاریابی لیگ برتر بسکتبال کشور چگونه است؟
4- وضعیت عامل قیمت گذاری آمیخته بازاریابی لیگ برتر بسکتبال کشور چگونه است؟
5- رتبه بندی باشگاه های لیگ برتر بسکتبال کشور بر اساس آمیخته باز اریابی (4p) به روش پرومیتی چیست؟
6– رتبه بندی باشگاه های لیگ برتر بسکتبال کشور بر اساس هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی به روش پرومیتی چیست؟
1– Pitts & Stotlar (2002)
” Principal of sport marketing”
2- Gross Domestic Product
3– Gross National Product
4– CBS
استعداد در فرهنگ لغت به معنای توانایی ویژه و طبیعی و ظرفیت دستیابی به موفقیت تعریف شده است. با بهره گیری از این تعریف، استعداد یابی ورزشی را میتوان شناسایی پتانسیلهای بالقوه ویژگیهای انسانی که تحت تأثیر عوامل مختلف ژنتیکی، جسمانی و رفتاری قرار دارد، معرفی کرد. بدیهی است استعداد یابی به معیارهای ویژهای نیاز دارد. این معیارها از این جهت ضرورت دارند که فرد توانا را از ناتوان متمایز میکند. و آنهایی که مناسب یک رشته ورزشی بوده به این ورزش روی میآورند و افرادی که به معیارهای لازم دست نیابند در جهت دیگر هدایت میشوند. (صادقی، 1391) شاخصهای آمادگی حرکتی عبارتند از: سرعت، توان، تعادل، سرعت عمل و عکسالعمل و هماهنگی عصبی-عضلانی. شاخصههای آمادگی جسمانی عبارتند از استقامت قلبی تنفسی، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، انعطافپذیری و ترکیب بدن.
ویژگیهای آنتروپومتریکی، مانند توده بدنی، قد، قد نشسته، فاصله دو دست، ضخامت یا عمق سینه، دور سرو دور سینه از جمله متغیرهای مورد نظر در سنجش و اندازهگیری صفات و ویژگیهای بدنی هستند. درک روشن از ارتباط بین ویژگیهای ساختاری بدن و عملکردها، میتواند هم در شناسایی استعدادهای ورزشی و هم در روند آماده سازی ورزشکاران کمک کننده باشد. (آقا علینژاد، رجبی، 1391) شناخت ویژگیهای آنتروپومتریک و فیزیولوژیک برای هر رشته ورزشی بسیار مهم است و در واقع تعیین کننده قابلیتهای عملکردی ورزشکار در رشته مورد نظر میباشد. آگاهی از این خصوصیات برای مقایسه یک ورزشکار با نتایج قبلی خودش و برای مقایسه با دیگر ورزشکاران و همچنین برای شناخت ضعفها و برطرف کردن آنها و سرانجام تصمیمگیری برای طراحی صحیح برنامههای تمرینی، ضروری است. (Abdossaleh et al, 2008)
هندبال که ورزشی پرتحرک و در ردیف ورزشهای خشن معرفی شده در مدت یکساعت و یا حتی بیشتر بازی میشود و از مجموعهای از مهارتها و حرکات مثل دویدن- راه رفتن- پریدن – توقف کردن – عقب و جلو رفتن – پرتاب کردن و برخوردهای فیزیکی در دفاع و حمله… تشکیل شده است. (آقاعلینژاد، 1386).
ورزش والیبال یکی از پر طرفدارترین ورزشهای جهان و پر افتخارترین ورزش گروهی ایران است. و پس از فوتبال از نظر تعداد بازیکن و علاقمندان و بینندگان دومین ورزش محبوب جهان به حساب میآید. این رشته ورزشی از ورزشهای اینتروال با شدت تناوبی است که از تمرینات پلیومتریک در آن بسیار سود میبرند (Mario et al, 2006). و با توجه به اطلاعات کسب شده و موارد مشاهده شده از موفقیت و یا عدم موفقیت برخی از بازیکنان این سئوال در ذهن ایجاد میشود که چرا در شرایط مساوی تمرینی برخی از بازیکنان پیشرفت بسیار خوبی دارند و برخی هیچ موفقیتی کسب نمیکنند؟ و اینکه چه عاملی میتواند در ایجاد این تفاوت مهم باشد؟ برای تشویق و هدایت افراد برای شرکت در تمرینات ورزشی باید به چه مواردی دقت کرد که بتوان پیشگویی صحیحی از موفقیت آنها در آینده داشت؟
آگاهی از ویژگیهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک ورزشکاران نخبه در یک رشته ورزشی خاص ممکن است به منظور بهینه کردن برنامههای تمرینی، با توجه به نیازمندیهای رشته مورد نظر، مفید باشد. از سوی دیگر کمبود شناخت عمیق و کافی از ورزشکاران نخبه، علاوه بر اینکه امکان تشخیص تفاوتهای فردی بین آنها را میسر نمیسازد، همچنین ممکن است منجر به این شود که افرادی با قابلیتها و ویژگیهای فیزیکی نامناسب انتخاب شوند. بنابراین از نظر تئوریک آشنایی با نیازهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک یک ورزشکار نخبه امکان استعدادیابی علمی را میسر میسازد. (Bandyopadhyay, 2007)
اصلیترین عوامل استعدادیابی عوامل وراثتی و محیطی هستند. آستراند (1990)، در بین عوامل وراثتی ویژگیهای آنتروپومتری و فیزیولوژیکی را در شروع ضروری تر میداند. در بین عوامل محیطی رشد مهارتهای پایه، تمرین، امکانات و برگزاری مسابقات ورزشی مطرح شدهاند. بنابراین معیارهای شناسایی استعدادهای ورزشی به ترتیب ویژگیهای آنتروپومتری، فیزیولوژیکی، مهارتی و روانی- اجتمایی هستند. از نظر زمانی در مرحله اول اندازههای آنتروپومتری و سپس ویژگیهای فیزیولوژیکی سنجیده میشوند و در هدایت افراد مستعد در مرحله دوم در جریان مسابقات و تیمهای محلی مهارتهای ورزشی فراگیری و توسعه مییابند. و در مرحله سوم در باشگاهها و تیمهای ملی ویژگیهای روانی- اجتمایی تقویت میشوند). اگر چه مطالعات زیادی در مورد ویژگیهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک ورزشکاران رشتههای ورزشی مختلف وجود دارد. (Bayios et al, 2006)
به هر حال مطالعات کمی در مورد نیمرخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک بازیکنان والیبال و مقایسه آن با بازیکنان هندبال وجود دارد. (Eston et al, 2006)
اهداف تحقیق به دو بخش:
1-هدف کلی 2- هدف اختصاصی تقسیم میشود.
بررسی و مقایسه تاثیر ابعاد آنتروپومتریک اندام فوقانی بر قدرت دست برتر والیبالیستها و هندبالیستهای دختر نوجوان شهرستان دامغان
1 -بررسی تاثیر گستردگی انگشتان بر قدرت دست
2-بررسی تاثیر ابعاد دست بر قدرت دست
3-بررسی تاثیر طول انگشتان بر قدرت دست
4-بررسی تاثیر پارامترهای محیطی بر قدرت دست
هدف کاربردی: در نظر گرفتن ابعاد آنتروپومتریک در کنار سایر عوامل به عنوان عاملی جهت استعداد یابی و مقایسه قدرت دست هندبالیستها و والیبالیستها
به دو بخش فرض کلی و فرضیههای اختصاصی تقسیم میشود:
فرض کلی: ابعاد آنتروپومتریک اندام فوقانی بر قدرت دست و الیبالیستها و هندبالیستهای دختر نوجوان شهرستان دامغان تاثیر دارد و قدرت دست والیبالیستها از هندبالیستهای مورد تحقیق حاضر بیشتر است.
Talent
Speed
Power
Ballance
Action&Reaction time
Neuro-muscularcoordinan
Physical Fitness
Cardio-Pulmonary Endurance
Muscular strenght
Muscular Endurance
Flexibility
Body composition
Astrand
عنصر کلیدی برای بهره گیری از زندگی شاد و سالم، به فعالیت واداشتن مغز است. عملکرد شناختی با فعال نگه داشتن مغز، بهبود می یابد. یکی از مهم ترین روش هایی که سبب فعال نگه داشتن مغز می شود تمرین و فعالیت های ورزشی است (69). برنامه های حرکتی و بازی های هدفمند همراه با سایر فعالیت های تربیتی و پرورشی بستری مناسب برای تمرین و تکرار برخی از مفاهیم ذهنی و شناختی، در دوره دبستانی است. پژوهشگرانی مانند کفارت، هارتمن، جین آیرز، حرکت و فعالیت را اساس یادگیری و پایه ای برای تحول ذهنی می دانند. آنان تفکیک ناپذیری نیروهای روانی و جسمانی را در به اجرا درآوردن هر گونه الگوی حرکتی آن هم در مراحل اولیه آموزش به منزلۀ یک اصل اساسی مورد تاکید قرار می دهند (25). فعالیت های ورزشی سبب تسهیل پردازش اطلاعات و بهبود بهداشت روان در کودکان می شوند (84). جالب آن که، آن بخش از مغز که حرکت را پردازش می کند، همان بخشی است که یادگیری را پردازش می کند (11). شگفت آور آن است که در مغز فقط یک مرکز حرکتی وجود ندارد .حرکت و یادگیری، کنش متقابل و دایمی دارند و در واقع، آن بخش از مغز که تقریباً در تمام یادگیری ها درگیر است؛ یعنی، مخچه، بسته به نوع نرمش بدنی، به فعالیت زیاد وا داشته می شود. بنابراین با کمی اندیشه درباره ی این سخن، چنین بر می آید که تفکر و اندیشه و به عبارتی فعالیت های ذهنی، نمی توانند از فعالیت ها و توانایی های حرکتی پایه جدا باشند (11).
ریتم، خصوصا در شکل موسیقی به عنوان قسمتی از آموزش انسان ها و فرهنگ های مختلف، امری مهم تلقی می شود. در آمیختگی این حرکت های ورزشی به موسیقی و اشعار و ترانه های موزون و آهنگین، بر اثربخشی این روش در کار با کودکان می افزاید. موسیقی بر شکل پذیری و فعالیت قشر مغز تاثیر قابل توجهی دارد و از آن جا که در کودکان با اختلالات یادگیری، راه های حسی مختلفی که بخشی از آن ناشی از محدودیت های عصب شناختی است، وجود دارد؛ استفاده از موسیقی و ریتم در قالب بازی و ورزش های حرکتی موزون به طور همزمان سبب افزایش و ازدیاد شاخه های عصبی می گردد. به عبارتی، تحریک حسی طولانی مدت، باعث افزایش سیناپس های مغزی شده و در نهایت، به ادراک حسی در سطوح بالا می انجامد (19). حرکات یا تمرینات ریتمیک، یکی از روش های تمرینی مورد علاقه کودکان و به ویژه نوجوانان است. این حرکات و فعالیت ها، ذاتی هماهنگ دارند و اجرای صحیح آن ها نیازمند اجرای منظم حرکات مختلفی با توالی های مشخص است. از آن جا که این حرکات اغلب با موسیقی های شاد و به صورت دسته جمعی انجام می گیرد، افراد انگیزه بیشتری برای شرکت در آن دارند ( 43 ).
بین شناخت و موسیقی ارتباط وجود دارد، چی هو و چون ( 2003) حرکات ریتمیک نظام مند و منظم را در پردازش حافظه مؤثر می دانند. کولیر و لوگان(2000) نیز بر این باورند که عملکرد حافظه کوتاه مدت با بهره گیری از تحریکات موزون شنیداری متناوب، بهتر از زمانی است که تحریکات بینایی به کاربرده می شود. گفته می شود موسیقی از راه تصویرسازی ذهنی، تقویت حافظه را به دنبال دارد ( 45). میربها نیز به نقل قول از گاردنر بیان می کند که موسیقی را می توان به عنوان یکی از عوامل سازمان دهندۀ فرآیندهای شناختی کودکان مطرح کرد ( 53). مطالعات مختلفی عملکرد شناختی و انعطاف پذیری مغز را با ورزش و فعالیت های حرکتی مرتبط می دانند. در آمیختگی این حرکت های ورزشی به موسیقی و اشعار و ترانه های موزون و آهنگین بر اثر بخشی این روش در کار با کودکان می افزاید (39).
یکی دیگر از روش های حرکت درمانی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصین ورزشی قرار گرفته است و به طور وسیعی در حال فراگیر شدن می باشد، ورزش پیلاتس است. پیلاتس در سال ۱۹۳۰، توسط ژوزف پیلاتس پایه گذاری شد. این ورزش شامل تمرین هایی است که روی پیشرفت انعطاف و قدرت در تمام اندام های بدن تمرکز دارد، بدون آن که عضلات را حجیم کند، یا آن ها را از بین ببرد. این ورزش، مجموعه ای از تمرینات تخصصی و ترکیبی از هردو عنصر جسم و ذهن است. در واقع ورزش پیلاتس یک روش مناسب برای تمرین آگاهی ذهن- بدن و کنترل حرکات وضعیتی است (33). از مزایای گسترده پیلاتس می توان افزایش قدرت عضلانی، استقامت قلبی عروقی، انعطاف پذیری، توجه و تمرکز، حس عمق، کنترل بدن و از همه مهم تر، به وجود آوردن یک اثر ذهن و بدن نام برد (80). تحقیقات نشان دادند که این شیوه تمرینی سبب افزایش ترشح سروتونین، که یکی از میانجی های عصبی مهم و اثرگذار بر عملکرد مغز است، می شود (24).
تحقیقات زیادی درباره اثر تمرینات ایروبیک و پیلاتس به صورت مجزا صورت گرفته است، ولی بر اساس یافته های محقق تحقیقی در خصوص مقایسه تاثیر این دو نوع تمرین بر عملکردهای شناختی دیده نشده است. لذا این پژوهش یافتن پاسخ سؤالات زیر را به دنبال خواهد داشت:
سال های اول کودکی برای همه کودکان سال های سرنوشت ساز است، اما برای کودکی که از نظر فیزیکی، رفتاری، رشدی یا خصوصیات یادگیری انحراف هایی از هنجار دارد، این سال ها تعیین کننده تر و حساس تر است. یافته های پژوهشی متعدد این نکته را تایید می کند که سال های اول زیر بنای یادگیری در سراسر زندگی است. اگر در خلال این سال های سرنوشت ساز فرصتی برای رشد ذهنی و هیجانی کودکان فراهم نشود، زمان گرانبهای یادگیری برای همیشه از دست می رود (20).
از آن جا که دانش آموزان به عنوان رکن اساسی نظام آموزشی کشور در دستیابی به اهداف نظام آموزشی، نقش و جایگاه ویژه ای دارند، بنابراین توجه به این قشر از جامعه از لحاظ آموزشی و سلامت جسمانی- روانی، موجب باروری و شکوفایی هر چه بیشتر نظام آموزشی جامعه می گردد (42).
با توجه به اهمیت برنامه ریزی های لازم جهت کاهش مشکلات این قبیل از کودکان و عوارض و پیامدهای منفی از کاهش سلامت روانی آن ها به عنوان نیروهای جوان، فعال و آینده ساز کشور ، و با توجه به این که این گروه با وجود آن که در اکثر مواقع از هوش طبیعی برخوردارند، نمی توانند پیشرفت تحصیلی مطلوبی داشته باشند و در نهایت یا به سختی به تحصیل ادامه می دهند و یا ترک تحصیل می کنند، که این به نوبه خود، صدمات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عاطفی- روانی بسیاری برای ایشان و جامعه به دنبال دارد, درمان به موقع و مداخله فشرده هم برای کودکان دچار ناتوانی , هم برای خانواده های آنان و هم برای جامعه مزایایی دارد. از آن جمله:
1- عملکرد شناختی تعدادی از کودکان را افزایش می دهد.
2- در تمامی زمینه های رشد (جسمانی ، شناختی ، زبان و گفتار ، روانی اجتماعی ،خودیاری و….) پیشرفت های چشمگیری ایجاد می کند.
3- از ناتوانی های ثانویه جلوگیری می کند .
4- تنش خانواده را کاهش می دهد.
5- وابستگی را کاهش می دهد
6- از نیاز به خدمات آموزش ویژه در سن مدرسه می کاهد.
7- در هزینه های بنیادی بهداشت و آموزش ملی و اجتماعی صرفه جویی می کند (25).
با توجه به این که پژوهشگران بیشتر به بررسی تاثیر فعالیت های ورزشی ریتمیک بر افراد سالم پرداخته اند. و همچنین برخی پژوهشگران تمرین و فعالیت های ریتمیک، را از جنبه تاثیری که بر وجوه گوناگون زندگی اجتماعی می گذارد مورد مطالعه قرار داده اند. برخی دیگر آن را از منظر اثر گذاری بر رشد عاطفی مطالعه کرده اند. اما آن جنبه ارزیابی که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است تاثیر فعالیت های حرکتی ریتمیک بر عملکرد شناختی کودکان به ویژه کودکان دارای اختلال یادگیری است. همینطور علی رغم مزایای تمرینات پیلاتس و نقش مهمی که می توانند بر سلامت جسمانی و روانی ایفا کنند از لحاظ پژوهشی در ایران بیشتر بر جنبه تاثیرات آن بر کمر درد پرداخته شده است و اثرات این تمرینات بر عملکرد های شناختی مورد توجه کافی قرار نگرفته است. همچنین به علت وجود باورهاى منفى و غلط مبتنی بر این که درس تربیت بدنی، درسی تفننی و حاشیه ای است، بسیاری از دانش آموزان از فواید فراوان توسعه ی عصبی بر اثر ورزش، محروم مانده اند.
لذا با توجه به اهمیت موضوع و از طرفی نبود مطالعات کافی در این زمینه ا نجام پژوهشی که بتواند با انجام مداخلات مناسب در زمینه ی رشد وبهبود هرچه سریع تر عملکرد های شناختی در کودکان دارای اختلال یادگیری گام نهد؛ ضروری به نظر می رسد.
بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک و پیلاتس بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری
فرضیه، اساس و پایه هر تحقیقی را تشکیل می دهد. در ذهن محقق حدسیاتی شکل می گیرد و محقق بدنبال یک مساله ناشناخته حرکت می کند. فرضیه، جهت دهنده فعالیت های پژوهشگر است (18).
بر این اساس فرضیه هایی در این تحقیق مورد آزمایش قرار گرفته است:
– Learning Disruption
– Samuel Kirk
– Diagnostic and Statistical Manual
-Tanner
– Centers for Disease Control and Prevention
– Kfart
–Hartmann
– Jean Ayers
– Rhythm
– Chyhv and Chvn
– Kvlyr & lvgan
– Gardner
-Pilates
از زمان کودکی تا سراسر دوران بزرگسالی همه الگوهای حرکتی که آموخته، استفاده، پالایش و تغییر داده می شوند، تحت تأثیر عوامل متفاوتی قرار گرفته که می تواند بر اجرای مهارت ها تأثیر بگذارد (10). الگوهای فعالیت بدنی در سالهای اولیه کودکی رشد مهارت حرکتی را هدایت می کند (1).رشد مهارت های حرکتی پایه در دوران کودکی علاوه بر لذت بردن از فعالیت ها و بازی ها در همین دوران، در سال های بعد زندگی نیز می تواند سبب رشد آمادگی گردد. این عامل می تواند باعث توسعه سبک زندگی فعال، کاهش خطر های مرتبط با تندرستی و افزایش ظرفیت انجام کار شود تا در آینده نیاز رفتن به آسایشگاه کاهش یابد (11).
یکی از اختلالاتی که باعث تاخیر در رشد حرکتی کودکان می شود، فلج مغزی می باشد. فلج مغزی به یک گروه از اختلالات غیر پیشرونده دایمی رشد حرکتی و پاسچر اختصاص دارد که که در رشد مغز جنین و یا طفل رخ می دهد (12). افراد دارای فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک از اختلال در اندام های تحتانی رنج می برند به طوری که ضعف در عضلات اندام های تحتانی 50% واریانس سرعت راه رفتن را کودکان دایپلژی اسپاستیک را توضیح می دهد (13). CP علاوه بر اختلالات دایمی در رشد حرکتی باعث محدود کردن کارکردهای روزانه نیز می شود (14). اخیرا” یک مدل جدید به نام ICF (طبقه بندی بین المللی کارکرد) از کارکرد انسان و ناتوانی توسط سازمان جهانی بهداشت توسعه یافته که به تعامل بین وضعیت تندرستی و عوامل زمینه ای اشاره دارد. الگوی ICF ناتوانی و تندرستی کارکرد انسان را با توجه به کارکردها و ساختارهای بدن (کارکردهای فیزیولوژیکی و بخش های آناتومیکی)، فعالیت (اجرای یک تکلیف و یا عمل) و مشارکت (درگیری در موقعیت های زندگی) توصیف می کند. درون این چارچوب عوامل محیطی و فردی به عنوان عوامل زمینه ای وجود دارد که ممکن است بر وضعیت تندرستی (کارکردها و ساختارهای بدن، فعالیت و مشارکت) کودک فلج مغزی تاثیر بگذارد (6).
برطبق مدلICF، ضعف عضلانی به عنوان یکی از اجزای ساختار بدنی یک اختلال شایع در کودکان CP می باشد که این ضعف عضلانی با فعالیت و کارکرد حرکتی درشت ارتباط دارد (15). اغلب کودکان مبتلا به فلج مغزی ضعف عضلانی قابل توجهی را در مقایسه با همسالان سالم خود نشان می دهند (16, 17). مطالعات اخیر نشان داده که در کودکان CP ضعف عضلات نسبت به اسپاستیسیته یک ارتباط قوی تری با محدودیت های جابجایی دارد (18). به همین دلیل تمرکز از اسپاستی به سمت ضعف عضلانی تغییر یافته است. کودکان با CP به خاطر آسیب هایی نظیر ضعف و اسپاسم عضلانی در انجام فعالیت هایی مانند راه رفتن و دویدن مستقل دچار مشکل می شوند. این عوامل میزان مشارکت این کودکان را در فعالیت بدنی روزانه محدود می کند (19, 20). بر طبق مدل ICF، محدویت های ساختار و کارکرد بدنی می تواند بر مشارکت افراد در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت و فعالیت های روزمره اثر بگذارد. مطالعات اخیر نشان می دهند کودکان با CP محدودیت مشارکت بیشتری را نسبت به کودکان بدون ناتوانی تجربه می کنند (21-23). علاوه بر این، کودکان cp مقایسه با کودکان بدون ناتوانی در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت کمتری داشته و بیشتر در فعالیت های خانه و تفریحی آرام و فعالیت هایی که جنبه جسمانی و اجتماعی کمتری دارد مشارکت بیشتری دارند (24, 25). با توجه به اینکه CP بزرگترین و بیشترین گروه تشخیصی تحت درمان در توانبخشی کودکان می باشد (26)، بنابراین مداخلات به منظور بهبود وضعیت تندرستی در این جمعیت مهم می باشد.
با توجه به ضعف عضلانی در کودکان cp، یکی از بهترین روش های افزایش قدرت عضلانی، کارکردهای حرکتی درشت و در نهایت بازگشت آن ها به روند عادی زندگی استفاده از تمرین های مقاومتی فزاینده می باشد که در برنامه های تمرینی و نوتوانی بیماران مبتلا به اختلالات عصبی – عضلانی رواج پیدا کرده است (16, 27). اصول این گونه تمرینات در دستورالعمل کالج آمریکایی طب ورزش (ACSM) و انجمن ملی قدرت و آمادگی بدنی (NSCA ) به طور خلاصه توضیح داده شده است (28). این گونه تمرینات نسبت به آنچه که با نمو و رشد طبیعی مرتبط می باشد، می تواند باعث تحریک افزایش قدرت و بزرگتر عضله شود (29). اثر برنامه های مقاومتی فزاینده به منظور بهبود وضعیت تندرستی (قدرت عضلانی، کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن) کودکان با CP هنوز دارای نتایج بی ثبات و پراکنده می باشد. یک سری از مطالعات مروری نشان داده اند که تمرین قدرتی باعث بهبود وضعیت تندرستی کودکان با CP می شود (30). با این وجود بر اساس مطالعات مروری اخیر محققان نتیجه گرفتند که تمرینات مقاومتی فزاینده در حال حاضر بر بهبود وضعیت تندرستی این کودکان اثربخش نمی باشد (31) و مطالعات جدید نیز عدم اثر بخشی این گونه تمرینات را گزارش کرده اند (32, 33). این نتایج متناقض باعث شده تا بحث های زیادی را در آینده در مورد اثر تقویت عضله برای این گروه از بیماران به وجود آورد. بر اساس شواهد موجود، هیچ کدام از نویسندگان این مطالعات مروری پیشنهاد نکرده اند که تمرینات مقاومتی فزاینده به عنوان یک بخشی از تمرین برای کودکان با CP متوقف شود (34, 35). این عوامل باعث شده محققان به نتایج اثربخش در مورد اثر این نوع برنامه ها بر وضعیت تندرستی دست پیدا نکنند (31). در نتیجه سوالات در مورد اثر بخشی تمرینات مقاومتی فزاینده بر وضعیت تندرستی کودکان CP باقی مانده است.
عضلات کودکان و نوجوانان CP ضعیف هستند و تردیدی مبنی بر ضعف عضلانی در اندام های تحتانی این کودکان وجود ندارد (36). یک تصور منطقی و معقول این که عضلات ضعیف قادر به تقویت هستند و یک دامنه و قلمرویی برای تقویت آن ها وجود دارد (15). پس چرا نتایج با ثبات و اثربخشی در مورد اثرات تمرینات مقاومتی فزاینده بر وضعیت تندرستی کودکان CP به دست نیامده است؟ برای توانایی کسب افزایش نگرش در این زمینه ما باید محتوای مداخلات این مطالعات را بررسی کنیم. توضیح احتمالی برای نبود اثرات مثبت این گونه تمرینات بر وضعیت تندرستی ممکن است نقص و کاستی های روش شناسی، طرح های مطالعاتی ناقص، تفاوت در روش برنامه های تمرینی و همچنین تغییرات زیاد در ویژگی های تمرینی مانند نوع تمرین، شدت تمرین و دوره تمرین به عنوان عناصر کلیدی PRE باشد. دلیل و توضیح احتمالی دیگر برای عدم بهبود توانایی جابجایی و کارکرد حرکتی درشت در این مطالعات ممکن است این باشد که بهبود قدرت برای بهبود توانایی جابجایی و کارکرد حرکتی درشت کمتر از آن مقداری بوده که بتواند این کارکردها را افزایش و یا این که تعداد عضلات به منظور افزایش قدرت محدود بوده است(33).
ویژگی تمرین:
در اکثر مطالعات انجام شده از تمرینات چند مفصله (مانند بالا رفتن جانبی، نشستن به ایستادن، اسکات و …) نسبت به تمرینات تک مفصله (مانند اکستنشن زانو) به منظور تقویت عضلات ضعیف شده کودکان CP استفاده شده است (33، 34). با توجه به دستوراالعمل های تمرینات مقاومتی افزایش قدرت باید با استفاده از ترکیب تمرینات تک مفصله – چند مفصله و انقباضات کانسنتریک – اکسنتریک انجام شود (30). بنابراین ممکن است تمرین مقاومتی شامل فقط تمرینات چند مفصله دارای اثربخشی محدودی بر تقویت عضلات بسیار ضعیف شده باشد، زیرا تغییرات در عملکرد تکلیف ممکن است به منظور جبران بسیاری از عضلات ضعیف شده رخ دهد (37). بنابراین در تحقیق های انجام شده، تمرین هایی که به طور مداوم یک گروه عضلانی خاص را تقویت کند، وجود ندارد. علاوه بر این، در اکثر این تحقیقات از اصول ویژگی تمرین استفاده نشده و بیشتر تمرینات انجام شده بر عضلات اکستنسور متمرکز بوده که باعث محدودیت اثر بخشی این گونه تمرینات بنابراین در تحقیق حاضر از تمرینات تک مفصله و چند مفصله و اصول ویژگی تمرینی مناسب استفاده شده است تا اثربخشی این گونه تمرینات افزایش یابد.
شدت تمرین:
شدت تمرین (بار تمرینی) و حجم تمرین (تکرار) به منظور تقویت عضله مهم می باشد. با این وجود شدت تمرین شاید به منظور طراحی برنامه های تمرین مقاومتی دارای اهمیت بیشتری باشد، به دلیل این که شدت تمرین محرک اصلی برای تغییرات در قدرت عضلانی می باشد. در اکثر تحقیقات انجام شده از شدت های تمرینی %50 -20 تکرار بیشینه استفاده شده است. بر طبق دستورالعمل NSCA، شدت تمرین به منظور افزایش قدرت عضلانی باید بین % 85 – 35 تکرار بیشینه باشد (30). با توجه به وزنه های کم (از نظر وزن) استفاده شده در این تحقیق ها مشخص می شود که تمرینات دارای شدت پایینی بوده است (34). بر اساس شواهد موجود، مدت تمرین باید به اندازه کافی طولانی و دارای شدت بالای مناسبی باشد تا امکان به حداکثر رساندن سازگاری عصبی و هایپرتروفی عضله ممکن شود (29). بنابراین در تحقیق حاضر از شدت تمرینی بر اساس دستورالعمل NSCA استفاده شده است.
مدت (دوره) تمرین:
در اکثر این تحقیقات مدت تمرین بین 10- 5 هفته بوده و نشان دهنده این است که پروتکل تمرینی بر اساس دستورالعمل NCSA نبوده است (34). بر طبق دستورالعمل NCSA یک برنامه تمرینی مقاومتی باید بین 20 – 8 هفته به طول بینجامد (30). بر اساس شواهد موجود، مدت تمرین باید به اندازه کافی طولانی باشد تا امکان به حداکثر رساندن سازگاری عصبی و هایپرتروفی عضله ممکن شود (29). بنابراین در تحقیق حاضر مدت تمرین 12 هفته در نظر گرفته شده تا با اصول مربوط به سازگاری و افزایش قدرت همخوان باشد.
زمینه (محیط) تمرین:
در اکثر تحقیقات قبلی، پروتکل های تمرینی به صورت ثابت بوده و حرکات به صورت انفرادی انجام شده است. همچنین برنامه های تمرینی آن ها به گونه ای نبوده که که باعث لذت بردن کودکان و افزایش انگیزه کودکان از محیط تمرین در جهت حداکثر مشارکت تمرینی شود (33، 34). براساس شواهد موجود، شرکت کنندگان باید به طور کافی مشارکت کامل و تلاش بیشینه ارادی در طول تمرین داشته باشند (38). بر طبق مدل ICF یک از عوامل اثرگذار بر وضعیت تندرستی کودکان CP عواملی فردی می باشد. این عوامل می تواند شامل لذت بردن از تمرین و داشتن انگیزه بالا جهت حداکثر مشارکت تمرینی باشد. لذت بردن از تمرین به دلیل این که می تواند باعث بهبود پایداری و دنبال کردن تمرین شود، بسیار مهم تلقی می شود (38). انگیزش یک انرژی روانی ذاتی یا نیرویی است که سطح پافشاری ما را به منظور دنبال کردن تکالیف یا فعالیت های چالشی جهت می دهد. با توجه به این کودکان cp به منظور انجام فعالیت های بدنی انگیزش کمی دارند، بنابراین فراهم کردن یک محیطی که باعث افزایش انگیزش به منظور درگیری در هر کدام از کارهای درمانی (بازتوانی) یا فعالیت های معنی دار روزانه و همچنین باعث اثر بخش تر شدن برنامه های درمانی شود، ضروری می باشد(39).
یکی از تمریناتی که می تواند باعث افزایش لذت بخش تر کردن تمرین شود و انگیزه شرکت کنندگان جهت مشارکت کامل در برنامه های تمرین مقاومتی را افزایش دهد، تمرینات مقاومتی گروهی می باشد. این گونه تمرینات باعث حمایت و پشتیبانی و انگیزش به منظور افزایش قدرت و استقامت عضلانی، انعطاف پذیری، آمادگی قلب – عروقی، ترکیب بدن و هر مهارت های حرکتی مرتبط با حوزه های آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت می شود. در مجموعه تمرینات گروهی می توان از موسیقی برای تحریک و انگیزش شرکت کنندگان و افزایش تجربه تمرینی استفاده نمود (40). موسیقیی که اثرات مثبت را تحریک و باعث افزایش لذت شود احتمالاً باعث افزایش سطح پایبندی (دنبال کردن) تمرین می شود (41). یک عامل انرژی زایی به عنوان یک تاثیر بیرونی با توانایی افزایش ظرفیت بدن و نیروی ذهنی با حذف علایم خستگی تعریف می شود که موسیقی نیز به عنوان یکی از این کمک های انرژی زایی می باشد (42, 43). بنابراین عدم توجه به عوامل روانشناختی ذکر شده می تواند از دلایل اثربخش نبودن تمرینات مقاومتی بر سطح تندرستی کودکان CP باشد. در تحقیق حاضر از تمرینات مقاومتی فزاینده به شیوه گروهی و همراه با موسیقی مهیج به منظور لذت بخش تر کردن تمرین و افزایش انگیزه جهت حداکثر مشارکت استفاده شده است.
در تحقیق حاضر از تمرینات مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقی استفاده شده است تا یک محیط انگیزشی و لذت بخش به منظور اثربخش تر کردن تمرینات مقاومتی فراهم آورده شود (44, 45). در این تحقیق اثر بخشی یک برنامه تمرین مقاومتی نسبتا” طولانی که مبتنی بر اصول PRE و تکالیف کارکردی ویژه و از همه مهمتر در تعامل با همسالان در مدرسه می باشد بر وضعیت تندرستی کودکان CP مورد ارزیابی قرار گرفته شده است.
بنابراین محقق در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر می باشد :
1- آیا تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی قدرت عضلانی کارکردی اندام تحتانی کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک را افزایش می دهد؟
2- آیا تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی توانایی راه رفتن وکارکرد های حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک را افزایش می دهد؟
3- آیا تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی سطح مشارکت در فعالیت های ورزشی کودکان فلج مغزی اسپاستیک را افزایش می دهد؟
با توجه به تحقیقات انجام شده، در مورد تاثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر وضعیت تندرستی (قدرت عضلانی،کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن) کودکان فلج مغزی نتایج متناقض وجود دارد (30, 32, 33, 46) . نقص های روش شناسی، طرح های مطالعاتی ناقص و عدم استفاده از یک پروتکل تمرینی متناسب با اصول تمرین مقاومتی (32, 47, 48) مانند ویژگی تمرین، شدت تمرین و مدت تمرین باعث شده که محققان به نتایج جامع و اثر بخشی در مورد تاثیر این گونه تمرینات بر وضعیت تندرستی کودکان فلج مغزی دست پیدا نکنند (49, 50) . با توجه به این که داشتن انگیزه و لذت بردن از محیط تمرین جهت حداکثر مشارکت تمرینی و اثرگذاری بیشتر این گونه تمرینات ضروری می باشد، هیچ کدام از تحقیقات مربوط به تمرینات مقاومتی یک محیط دارای جو انگیزشی و حمایتی را به منظور افزایش مشارکت کودکان جهت انجام تمرینات فراهم نکرده اند. بنابراین استفاده از تمرین مقاومتی گروهی با ضمیمه موسیقایی احتمالاً می تواند باعث بهبود شرایط تمرینی و اثر بخش تر شدن تمرینات مقاومتی بر وضعیت تندرستی شود. با توجه به این که کودکان به منظور انجام تمرینات نیاز به انگیزه بالایی دارند، بنابراین تحقیق در مورد تاثیر تمرینات مقاومتی فزاینده گروهی بر وضعیت تندرستی کودکان CP وجود ندارد.
ضعف عضلانی به عنوان یک اختلال شایع در افراد CP با فعالیت و کارکرد حرکتی درشت ارتباط دارد (51). کودکان CP به خاطر آسیب هایی مانند ضعف و اسپاسم عضلانی در انجام فعالیت هایی نظیر راه رفتن و دویدن مستقل دچار مشکل می شوند که میزان مشارکتشان را در فعالیت جسمانی و اجتماعی روزانه محدود می کند (19, 20) . بنابراین تمرین های مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی می تواند به افزایش قدرت عضلات اندام های تحتانی، کارکرد حرکتی درشت و به دنبال آن ها مشارکت در فعالیت های جسمانی روزانه کودکان CP کمک کند.
CP بزرگترین گروه تشخیصی تحت درمان در توانبخشی کودکان می باشد. در سراسر جهان در هر سال تقریبا” یک در پانصد کودک متولد شده مبتلا به CP هستند که آن را به عنوان شایع ترین اختلال جسمانی در کودکان تبدیل کرده است (26). با این شیوع، برنامه های مداخله ای مناسب (تمرینات مقاومتی فزاینده گروهی) می تواند به کنترل پیشرفت بیماری، بهبود کارکردها و ساختار های بدنی (قدرت عضلانی) کمک کند.
کودکان با فلج مغزی اسپاستیک خفیف در سن مدرسه می توانند به صورت مستقل راه بروند اما توانایی راه رفتن آن ها نسبت به همسالان سالم کمتر می باشد (48) که با افزایش سن مشکلاتی را برای این افراد به وجود می آورد که به از دست رفتن توانایی راه رفتن منجر می شود (52, 53). از این رو مداخله ی موثر (تمرینات مقاومتی فزاینده گروهی) برای کودکان فلج مغزی خفیف به منظور حفظ یا بهبود توانایی حرکت در سن مدرسه و همچنین جلوگیری از دست رفتن توانایی راه رفتن در سنین بالاتر دارای اهمیت می باشد (49).
کودکان با ناتوانی های جسمانی به دلیل محدودیت های ساختار،کارکرد بدنی و فعالیت های حرکتی در زندگی روزانه با خطر تجربه محدودیت هایی مواجه هستند که به منظور مشارکت در فعالیت های اوقات فراغت با مسکلاتی روبرو هستند (8). این کودکان نسبت به همنوعان سالم خود در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت کمتری فعالیت های آن ها اغلب مبتنی بر خانه، غیرفعال و دارای تنوع کم می باشد. سطوح پایین فعالیت بدنی بزرگترین نگرانی برای کودکان دارای اختلال می باشد (54) و تعدادی از مطالعات نشان داده اند که کودکان CP در مقایسه با کودکان نرمال از سطوح پایین تر فعالیت بدنی برخوردار می باشند (8). بنابراین طراحی چنین برنامه های مداخله ای برای کودکان CP که از نظر کارکردی در خطر هستند می تواند به افزایش مشارکت آن ها در فعالیت بدنی کمک کند.
افزایش فعالیت جسمانی در سنین اولیه مدرسه کودکان CP (12-6 سال) ممکن است دارای اهمیت ویژه ای باشد، به دلیل این که الگوهای فعالیت جسمانی کسب شده در دوران سال های کودکی، اساس انتخاب شیوه زندگی را در دوران بزرگسالی فراهم می کند (55). بنابراین طراحی تمرینات مقاومتی گروهی می تواند باعث افزایش سبک زندگی فعال، عدم وابستگی، ظرفیت انجام کار و کاهش خطر های سلامتی شود تا در آینده نیاز برای رفتن به آسایشگاه کاهش یابد (11).
به دلیل بسیاری از چالش های مربوط به معلولیت جسمی مزمن (درد، فقدان آگاهی یا اطلاعات و امکانات ناکافی)، حفظ عملکرد جسمانی و توانایی راه رفتن در نوجوانان فلج مغزی مشکل است. با توجه به این که میل به تحرک مستقل یکی از چالش های مربوط به جامعه جوانان فلج مغزی است (56)، اهمیت طراحی تمرینات مقاومتی گروهی که بتواند انگیزه مشارکت در فعالیت بدنی این جامعه را بالا ببرد به طور فزاینده بیشتر می شود.
درک اثرات جامع تمرینات مقاومتی فزاینده می تواند راهنمایی و دستورالعمل هایی را برای مطالعات و تمرین های بعدی این کودکان فراهم کند. از همه مهم تر، این اطلاعات ممکن است به منظور روشن شدن و پی بردن به اثرات واقعی تمرینات ورزشی مقاومتی فزاینده بر تقویت عضلانی، کارکرد های حرکتی درشت و همچنین تعیین برنامه های تمرینی و شناسایی دستورهای تمرینی مانند مدت، شدت، حجم و تواتر تمرین به منظور گنجاندن این گونه تمرینات در برنامه های ورزشی و نوتوانی کودکان CP دارای اهمیت می باشد. علاوه بر این، کاربردهای بالینی این تحقیق می تواند به اصلاحات بیشتر در برنامه های تقویتی عضلانی کودکان CP کمک کنند.
با توجه به مقدار هزینه های مراقبتی که در طول زندگی برای افراد CP نیاز می باشد، طراحی برنامه تمرین مقاومتی گروهی می تواند به بهبود ساختارها و کارکردهای بدن، کارکرد حرکتی درشت و مشارکت در فعالیت بدنی اوقات فراغت کمک کند و به دنبال آن هزینه های مراقبتی این افراد را کاهش دهد.
پس از افزایش رشد و نمو در کودکی، افراد با CP ممکن است که هنگام حرکت به سمت نوجوانی اولیه کاهش در عملکرد حرکتی درشت را نشان دهند (57). بعضی از مطالعات کاهش در تعداد افراد فلج مغزی که بعد از سن 18 سالگی راه می روند را گزارش کرده اند. با توجه به این که بعضی از این افراد قبل از این سن توانایی راه رفتن مستقل را داشتند، ولی به دلیل عدم برنامه های مداخله ای مناسب توانایی راه رفتن آن ها از بین رفته است (58-60). بنابراین برنامه های مقاومتی گروهی به منظور حفظ قدرت عضلانی، عملکرد حرکتی و توانایی راه رفتن در سنین بعدی زندگی دارای اهمیت زیادی می باشد.
تعیین تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی بر وضعیت تندرستی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک
1- تعیین تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر قدرت عضلانی کارکردی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک
2- تعیین تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک
3- تعیین تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر کارکردهای حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک
4- تعیین تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر سطح مشارکت در فعالیت های ورزشی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک
12هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی بر وضعیت تندرستی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک تاثیر دارد.
1- 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی بر قدرت عضلانی کارکردی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک تاثیر دارد.
2- 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر توانایی راه رفتن کودکان مغزی دایپلژی اسپاستیک تاثیر دارد.
3- 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی بر کارکردهای حرکتی درشت کودکان مغزی دایپلژی اسپاستیک تاثیر دارد.
4- 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقایی بر سطح مشارکت در فعالیت های ورزشی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک تاثیر دارد.
1-6-1 محدودیت های تحت کنترل
. Motor development
. Task
. Biological
. Enviromental
. Cerebral palsy
. Non progressive
. Spasticity
. Spastic diplegic
. Gross motor function
. International classification of function
. Body function and structure
. Activity
. Participation
. Progressive resisstance exercise
. Group resisstance exercise
1.American College Strength manual
.National Strength and Conditioning Association
. Type of exercises
. Single-joint exercises
. Multi-joint exercises
. Concentric contractions
.Eccentric contractions
. Intensity
. Volume
. Duration
. Exercise setting
.Motivation
.Ergogenic effect
.Gross Motor Function Classification System