تقاضا برای پول بعد قابل توجه اقتصاد پولی است و پول متغیر مهم و حیاتی جهت تعیین و اثرگذاری سطح فعالیت اقتصادی کل در هر کشور است. به خصوص فهم و توصیف درست از تابع تقاضای پول برای سیاستهای پولی گذشته و برای تدوین سیاستهای معاصر و آینده بسیار ضروری است. دانستن عوامل تعیینکننده تقاضای پول با اجزاء متفاوت در اقتصاد در تدوین سیاست پولی صحیح مفید خواهد بود.”
لذا باوجود اینکه تئوریهای اقتصادی از دهه 1980 به بعد تأکید بر نقش تجمیع پولی در تعریف پول که یکی از متغیرهای مهم در اثرگذاری کارائی سیاستهای پولی است داشتند، تحقیقات قابل ملاحظهای در رابطه با تقاضای پول به عنوان عامل مهم اثرگذار در نتیجهبخشی سیاستهای پولی ادامه دارد.
شناخت خصوصیات تابع تقاضای پول از دو جنبه برای ایران دارای اهمیت است. اول: حجم پول یک متغیر عمده اقتصاد کلان و نیز یکی از ابزارهای اصلی سیاستهای کنترل تقاضای کل میباشد. استفاده از سیاستهای پولی از طریق کنترل حجم پول یکی از ابزارهای مهم کنترل تورم است. مخصوصاً تابع تقاضای پول (اگر از درجه ثبات بالایی نیز برخوردار باشد)، میتواند کمک زیادی در تدوین و اجرای سیاستهای پولی برای کنترل نرخ تورم و کنترل تولید ناخالص اسمی باشد. دوم: به واسطه محدودیتهای بازار سرمایه در ایران، پول، مهمترین دارایی مالی محسوب میشود و نقش بسیار مهمی در بازار سرمایه دارد. بنابراین اطلاعات راجع به تقاضای پول و نرخ جانشینی آن با دیگر داراییها برای کنترل جریانهای مالی و تعدیل نقدینگی در بازار سرمایه لازم است.
از طرفی در دهههای اخیر با گسترش و برجسته شدن نقش سیاستهای پولی در ایجاد ثبات و یا بیثباتی در قیمتها و تولید؛ و نیز با توجه به مطالعات تجربی و نظری در خصوص ارتباط میان تورم و رشد اقتصادی، تلاش جهت معرفی قاعده بهینه پولی برای هدایت سیاست پولی رونق گرفته است.
به همینجهت مطالعات نظری و تجربی وسیعی در اکثر کشورها در این موارد انجام شده است.
1-1- طرح مسئله
امروزه یکی از نیازهای اقتصاد کشورها که ایران نیز مشمول آن است، میزان مطلوب نقدینگیای است که باید به کل اقتصاد در طول یکسال تزریق شود. چراکه کنترل و توزیع بهینه حجم نقدینگی در اقتصاد هدف نهایی کشورها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، توزیع عادلانه درآمد، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداختهای خارجی و ایجاد اشتغال است. در واقع کنترل نقدینگی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف نهایی اقتصاد است.
در بیانی دیگر میتوان عنوان کرد پول فینفسه نیازی از انسان را برآورده نمیکند، بلکه ابزاری است برای تأمین مایحتاج. امکانات سیاستگزاران پولی در عرضه پول تقریباً نامحدود است، اگر عرضه پول بیشتر بدون توجه به ظرفیتها و امکانات اولیه کشور افزایش یابد و یا بصورت غیربهینه و نظارتنشده توزیع شود، تنها قیمتها را متورم خواهد کرد. آنچه ادبیات اقتصادی برای پایداری رشد در اقتصاد مبتنی بر بازار مانند آنچه در ایران وجود دارد، توصیه میکند ثبات قیمتهاست که برای ثبات قیمتها، یکی از عوامل مهم کنترل حجم و توزیع بهینه نقدینگی در بخشهای مختلف اقتصادی است. لذا تعیین میزان مطلوب نقدینگی در کلان اقتصاد مسئلهای حیاتی برای هر اقتصادی محسوب میشود.
از ابتدا مکاتب فکری در اقتصاد بخش قابل توجهی از تلاش خود را صرف شناخت و تصریح مناسب تابع تقاضای پول کردهاند. فعالیتهای نظری در این زمینه به مطالعات اروینگ فیشر باز میگردد. وی در تئوری مقداری بیان میکند که مردم پول را برای مقاصد معاملاتی تقاضا میکنند و تأکید میکند که نقش محوری پول در اقتصاد، وسیله مبادله در دادوستد کالاها و خدمات میباشد. همچنین این دیدگاه بر عوامل تعیینکننده سرعت گردش پول تأکید میکند.
در دهه 1930 میلادی کینز تقاضای پول را فراتر از نقش وسیله مبادله مطرح کرد. وی بیان می کند که مردم قسمتی از درآمد پولی خود را برای مقاصد سفتهبازی و سوداگری نزد خود نگهداری میکنند. اگرچه اقتصاددانان پیش از کینز نگهداری دارایی را به عنوان شق دومی در مقابل پول میدانستند، ولی در کارهای خود اهمیت چندانی به آن نمیدادند.
تقاضای معاملاتی پول از به کارگیری پول به صورت تسهیل کننده معاملات نشأت میگیرد و با سطح درآمد ارتباط دارد. در حالی که تقاضای سفتهبازی پول از به کارگیری پول به عنوان دارایی سرچشمه میگیرد و توسط نرخ بهره تعیین میشود. کینز عقیده دارد که تقاضای سفتهبازی بستگی به انتظارات در مورد تغییرات آتی نرخ بهره دارد. در چنین شرایطی فرد ترجیح می دهد تا قسمتی از درآمد پولی خود را به صورت داراییهای مالی نگهداری کند تا بازده به آن تعلق بگیرد.
در تابع تقاضای کینز، تعیینکنندههای اصلی، سطح درآمد (به عنوان متغیر مقیاس و جانشینی برای حجم معاملات) و نرخ بهره (به عنوان جانشین برای هزینه فرصت نگهداری پول) میباشند. چنین تابعی در مطالعات تجربی قبل از جنگ جهانی دوم به طور گستردهای به کار گرفته میشد. در دورههای بعد محققان به بررسی مباحثی در مورد ماهیت تابع تقاضای پول پرداختند.
اقتصاددانان بعد از کینز نیز مدلهای دیگری را تهیه کردند. تئوریهای تقاضای پول که بعد از کینز مطرح شدهاند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ تئوریهای معاملاتی و تئوریهای پورتفوی. تئوریهای معاملاتی بر نقش پول به عنوان وسیله مبادله تأکید میکنند و پول لزوماً به عنوان ذخیرهای برای مقاصد معاملاتی تلقی میشود. هزینه معاملاتی تبدیل میان پول و دیگر داراییها، در تعیین مقدار این ذخیره نقش تعیین کننده دارد. تئوریهای دارایی، تقاضا برای پول را قسمتی از مساله تخصیص ثروت در میان پورتفوی داراییها که پول را هم شامل میشود، میدانند. پول و دیگر داراییها به عنوان شقهای مختلفی از نگهداری ثروت محسوب می شوند که هرکدام جریانی از خدمات و یا درآمد (صریح یا ضمنی) را فراهم میکنند.
نکته جالب توجه این است که گرچه تئوریهای متفاوت تقاضای پول را از زوایای مختلف تحلیل میکنند، ولی نتیجه آنها یکسان است. در همه موارد حجم ماندههای حقیقی پول رابطهای معکوس با نرخ بازدهی سایر داراییها و رابطه مستقیم با درآمد حقیقی دارد.
در دهه هفتاد میلادی، پیشرفتهای تکنولوژیکی در بازارهای مالی، طیف وسیعی از داراییهای جدید را خلق کرد. پیدایش این داراییها که جانشینهایی (هرچند غیر کامل) برای پول بودند، تأثیر عمیقی بر تابع تقاضای پول گذاشت. رفتار مجموعههای پولی (به ویژه حجم پول، 1M) در پاسخ به این نوآوریهای تکنولوژیکی، سوالاتی را در خصوص مفید بودن این متغیرها به عنوان هدف میانی در سیاستهای پولی مطرح کرد و محققان را با مساله دیگری تحت عنوان «ثبات تابع تقاضای پول» مواجه ساخت.
ثبات تقاضای پول، پیششرطی است که براساس آن پول اثر قابل پیش بینی بر اقتصاد دارد و کنترل عرضه پول توسط بانک مرکزی ابزاری سودمند و مناسب در جهت اجرای سیاستهای فعال پولی میباشد. ثبات تابع تقاضای پول بدین معنی است که مقدار پول به طور قابل پیشبینی مرتبط با مجموعهای از متغیرهای کلیدی است که پول را به بخش حقیقی اقتصاد متصل میسازند. به عبارت دیگر ثبات تابع تقاضای پول، موثر بودن سیاست پولی را تضمین میکند. پس برای پیش بینی اثر تغییرات عرضه پول بر روی متغیرهایی همچون درآمد و قیمت باید از باثبات بودن تابع تقاضای پول در طول زمان اطمینان حاصل کرد.
در نهایت میتوان گفت، در تجزیه و تحلیل مسائل اقتصاد کلان و سیاستگذاری اقتصادی بررسی تابع تقاضای پول، اهمیت خاصی در شناخت الگوی اقتصاد کلان و اثربخشی و کارایی سیاستهای پولی و مالی دارد.
با توجه به مطالبی که بیان گردید، در چارچوب تحقیق حاضر، مشخصاً این سوال مطرح میشود که آیا رابطه تعادلی بلندمدت بین اجزای تشکیلدهنده تابع تقاضای پول وجود دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، این سوال مطرح است که آیا یک تابع تقاضای پول باثبات در ایران وجود دارد که بتوان سیاستهای کلان را بر مبنای آن تنظیم کرد؟
لذا این تحقیق هدف خود را بر این اساس نهاده که تابع تقاضای مناسب برای پول را در اقتصاد ایران بدست آورده سپس آن را با مقدار بهینه پول که بوسیله قاعده بهینه پولی بدست خواهد آمد مقایسه کند. برای رسیدن به این هدف تلاش شده است ابتدا تقاضای پول کینز، بامول و توبین، فیشر، فریدمن و غیره را مورد بررسی قرار دهیم. سعی بر آن بوده تا ابتدا به نقد و تحلیل این نظریات پرداخته و سپس الگوی بومی تقاضای پول مناسب اقتصاد ایران را استخراج نموده و برآورد نمائیم. سپس به تخمین تابع تقاضای تقدینگی در جامعه پرداخته و این تابع را با تمام ملاحظات تکمیلی که جهت واقعیتر بودن و بهتر بودن تخمین ایران میتوان به مدل اضافه نمود، برآورد کرده و به بررسی عوامل موثر و ضرایب آن در اقتصاد ایران پرداخته شده است. برای نیل به این مهم، به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای پول در چارچوب الگوی خرید-زمان پرداختیم. رویکرد زمان- خرید اولین بار توسط سیوینگ (1971) مطرح گردید؛ و مک کالوم و گودفرند این رویکرد را برای اولین بار در تقاضا برای پول نشان دادند. این رویکرد مسئله تخصیص استاندارد زمانی که فرد کار میکند و مصرف میکند را بیان نمود. استفاده از پول به فرد این اجازه را میدهد که میزان زمان اختصاص یافته به مصرفش را کاهش دهد، بنابراین زمان موجود برای کار و اوقات فراغت آزاد میگردد و در نتیجه مطلوبیت نهایی و بازده ضمنی صورت می پذیرد.
پس از بررسی تابع مناسب تقاضای پول به دنبال محاسبه مقادیر بهینه تقاضای پول میباشیم. در این راستا لازم است مروری بر مبانی نظری و مطالعات انجام گرفته در زمینه تعیین میزان رشد بهینه پول داشته باشیم. از آنجائیکه عمدتاً مبانی نظری و تحقیقات صورت گرفته در راستای تعیین نرخ رشد بهینه پول در زمینه تعیین قاعده بهینه سیاست پولی میباشد. لذا ما نیز در این تحقیق روش خود را بر این مبنا قرار دادهایم.
یک ﻗﺎﻋﺪه ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺑﺰارﻫﺎی ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات در وﺿﻌﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎد واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎدی ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻗﻮاﻋﺪ ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﻨﻤﺎی اﺗﺨـﺎذ ﺗﺼـﻤﻴﻤﺎت ﺳﻴﺎﺳـﺘﻲ نزد سیاستگزاران پولی وﺟﻮد دارد.
برای ساخت یک قاعده سیاست پولی باید تابع زیان بانک مرکزی را نسبت به قیود عنوان شده حداقل نمائیم. برای نیل به این هدف ابتدا قیود را مشخص نموده، سپس با استفاده از دادههای موجود این قیود را با استفاده از روش حداقل مربعات خطی تخمین زده میشوند. سپس تابع زیان بانک مرکزی را با استفاده از نرم افزار MATLAB نسبت به این قیود حداقل خواهیم کرد.
1-2- هدف تحقیق
تاکنون ادبیات و مبانی قدرتمندی در خصوص نقش پول در اقتصاد تدوین شده است و مخصوصا مبانی خردی و پایهای گستردهای در این زمینه توسط اقتصاددانان بسیاری تدوین و ارائه شده است، اما با توجه به اهمیت موضوع و کاربرد نتایج آن برای فهم بهتر نحوهی عملکرد اقتصاد امروزی بر این باوریم که باید در راستای گسترش این ادبیات در هر اقتصادی کوشید. هدف از ارائه این تحقیق معرفی «الگوی بومی تقاضای پول مناسب برای جمهوری اسلامی ایران» و مقایسه آن با «میزان بهینه نقدینگی» میباشد. ادعایمان این است که این تحقیق در زمینه بررسی ادبیات موضوعی تقاضای پول با مبانی پایه خردی کوشیده و زوایایی از اقتصاد ایران را روشن میکند.
در اهمیت این دو هدف به تفکیک میتوان اینگونه بیان نمود:
الف) با بررسی مطالعات انجام شده در رابطه با تقاضای پول این نتیجه را درمییابیم که بیشتر مطالعاتی که در زمینه برآورد تقاضای پول صورت گرفته خصوصاً در ایران از مدلهای متعددی از جمله پیش پرداخت نقدی یا رابطه ریشه دوم بامول- توبین استفاده کردهاند، ولی متاسفانه دامنه منابع درخصوص مدل «زمان- خرید» محدود به ذکر آن در برخی کتب درسی میباشد و به طور کاربردی از آن بهره نبردهاند. این تحقیق با استفاده از مدل زمان- خرید، مدلی پایه در اقتصاد کلان با تحلیل خرد ارائه میدهد. مهمترین کاربرد این مدل اینست که علاوه بر تابع مناسب تقاضای پول، بهینه پول را نیز نتیجه میدهد.
ب) در ایران تا به امروز توجه به بهینه نقدینگی مورد غفلت واقع شده است و کمتر پژوهشی به دنبال بررسی میزان مطلوب نقدینگی در سطح جامعه و بخشهای مختلف اقتصادی آن بوده است. بهطوریکه زمانیکه از شرکتهای سرمایهگذاری و صنایع در رابطه با مشکلات آنها پرسیده میشود، آنها به مشکل نقدینگی اشاره میکنند. از طرفی دیگر حجم بالای نقدینگی در جامعه باعث شده است عدهای ادعا کنند که این حجم بالا منجر به تورم در جامعه شده است. لذا باید به نوعی دریافت که میزان بهینه نقدینگی در جامعه و بخشهای مختلف آن چه مقدار میتواند باشد و تابع چه عواملی است. بنابراین این پایاننامه هدف خود را این گذارده است که میزان بهینه نقدینگی را در کل جامعه تعیین کرده و مشخص کند چه عواملی این میزان نقدینگی مطلوب را شکل میدهند.
S.Bawa,G. Kaur, 2010, page 24
– Transaction theories
– Portfolio theories
Shopping Time(ST)
Saving
MacCallum
Goodfriend
J.Taylor, 2000
انرژی برق به عنوان قلب تپنده تمدن بشری به حساب میآید. از زمان کشف جریان برق تا کنون این انرژی ارکان مختلفی از زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده است و ویژگیهای منحصر به فرد جریان انرژی برق کاربرد روز افزون آن را اجتناب ناپذیر ساخته است. مصرف انرژی برق از دو جهت در اقتصاد اهمیت دارد یکی افزایش مصرف انرژی برق در ساختار تولید هر کشور دلیلی بر صنعتی شدن یک کشور است. و از طرفی افزایش استفاده از انرژی برق در بخش خانگی هر کشور نشان دهنده افزایش سطح رفاه خانوارهای هر کشور میباشد. در کنار این منافع، استفاده از سوختهای فسیلی برای تولید انرژی برق نیز دارای عارضه خروجی منفی افزایش گازهای گلخانهای نیز میباشد. در این میان انرژی برق یکی از مهمترین حاملهای انرژی است که مصرف بالای آن به دلیل عدم سهولت در واردات، برای اقتصاد کشور چالش آفرین بوده و نتیجهای جز خاموشی و افت ولتاژ را در پی نخواهد داشت. با توجه به ارتباط نزدیک بین مصرف انرژی از جمله انرژی انرژی برق و متغیرهای اقتصادی، تعیین کم و کیف رابطه بین مصرف انرژی برق و درآمد واقعی و اشتغال در ایران میتواند در تبین سیاستهای بخش انرژی کشور کمک موثری بنماید. انرژی برق در بخشهای مختلف اقتصادی، خانگی، صنعتی، تجاری و عمومی و کشاورزی مصرف میشود. تمامی کارخانجات، مصرفکنندگان بزرگ انرژی هستند، اما بعضی از آنها بیشتر از دیگران انرژی مصرف میکنند . به این گروه کارخانجات بسیار انرژیبر میگویند. کارخانجات تولید سیمان، فولاد و فلزات و همچنین نیروگاهها یعنی کارخانجات تولید انرژی برق، انرژی زیادی به صورت انرژی برق یا مواد سوختنی مصرف میکنند. بر اساس آمار وزارت نیرو، تولید سرانه انرژی برق کشور در سال 1387، 2987 کیلو وات ساعت بوده است که نسبت به سال قبل 8/3 درصد رشد داشته است(وزارت نیرو 1387 ). طبق اطلاعات ترازنامه انرژی(1387)، مصرف انرژی برق در سال 1387 ، بر اساس 4 بخش خانگی، صنعتی، تجاری و کشاورزی 157630 میلیون کیلو وات ساعت میباشد که این میزان نسبت به سال گذشته 5/4 در صد رشد داشته است که این مقدار 2/5 درصد تولید ناخالص داخلی میباشد. در سال 1387، سهم بخش خانگی 8/32 درصد، سهم بخش صنعت 4/33، سهم بخش تجاری 0/19 و سهم بخش کشاورزی 9/12 درصد از کل مصرف انرژی برق میباشد(ترازنامه انرژی،1385).
بر اساس گزارشهای مرکز تحقیقات راهبردی، وضعیت توزیع اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی در سالهای 1365 تا 1385 به گونهای بوده است که در سال 1365 سهم بخش کشاورزی، صنعت و خدمات از کل اشتغال کشور به ترتیب 29 درصد، 28/25 درصد و 45/42 درصد بود این سهم در سال 1375 به ترتیب به 04/23، 70/30 و 50/44 درصد تغییر یافت و با ادامه تغییراشتغال در بخشهای عمده اقتصادی این سهم در سال 1385 به ترتیب به 27/22 درصد، 51/26 درصد و 48/72درصد رسید. این تغییرات از یک سو حاکی از کاهش سهم اشتغال در بخش کشاورزی از 29 درصد به 27/22 درصد و از سوی دیگر بیانگر افزایش سهم بخش صنعت از 28/25 درصدی به 51/26 درصد به ویژه افزایش سهم بخش خدمات از 45/42 درصد به 73/48 درصد طی دو دهه 1365 تا 1385 است.
بر اساس آمار بانک مرکزی ایران میزان ارزش افزوده در بخشهای کشاورزی، صنعت و معدن و خدمات در پایان سال 1386، به ترتیب دارای رشدی 4/6 درصد، 9/8 درصد و 3/6 درصد بوده است. که سهم هریک از تولید ناخالص داخلی به ترتیب 13 درصد، 27 درصد و 52 درصد میباشد.
نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است این است که با توجه به آمار و ارقامی که در بالا اشاره شد و با توجه به اینکه انرژی برق یک نهاده مهم در فرایند تولید میباشد که همراه با سرمایه به عنوان یک نهاده مرکب با نیروی کار در فرایند تولید نقش اساسی دارند، آیا میتوان گفت اولاً، بین مصرف انرژی برق و اشتغال ارتباطی وجود دارد. یا به عبارت دیگر، میتوان گفت که عامل تغییرات اشتغال، انرژی برق میباشد. ثانیاً، افزایش تولید و درآمد بخش تولیدی است که باعث افزایش مصرف انرژی برق شده است یا بالعکس. ثالثاً، بین مصرف انرژی برق، درآمد و اشتغال رابطهای وجود ندارد و فقط ارتباطی بین مصرف انرژی برق و رفاه خانوارها وجود دارد. آنچه که در این تحقیق سعی شده است به آن پاسخ داده شود در وهله اول بررسی وجود رابطه تعادلی بین این متغیرها است و مرحله بعد تعیین جهت علیت بین آنها میباشد. بنابراین این تحقیق به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر است:
1- آیا رابطه معنیداری بین مصرف انرژی برق و اشتغال وجود دارد؟
2- آیا رابطه معنی داری بین مصرف انرژی برق و درآمد واقعی وجود دارد؟
اهمیت این تحقیق از این جنبه قابل بررسی است که:
تحقیقاتی که تا کنون در این زمینه در ایران صورت گرفته است انرژی را به عنوان یک حامل مرکب (نفت، گاز، انرژی برق، زغال سنگ و… ) در نظر گرفتهاند. اما این تحقیق تاثیرانرژی برق را به صورت مجزا بر اشتغال و درآمد واقعی بررسی میکند که تا کنون این کار در داخل کشور صورت نگرفته است. با انجام این تحقیق و نتایج به دست آمده از آن میتوان تاثیرانرژی برق بر اقتصاد را ملموستر نشان داد و حتی میتوان بر اساس آن سیاست گذاریهایی جهت افزایش اشتغال و بهبود رفاه انجام داد.
1-5- اهداف اساسی تحقیق
هدف اول شناسایی ارتباط تعادلی بلندمدت بین مصرف انرژی برق، اشتغال و درآمد واقعی در ایران است.
هدف دوم تعیین جهت علیت بین این متغیرها در ایران میباشد.
با استفاده از این تحقیق میتوان رابطه بین مصرف انرژی برق، اشتغال و درآمد واقعی و اثرات آنها را بر یکدیگر بررسی کرد. همچنین میتوان میزان مصرف انرژی برق را پیشبینی کرد. و با استفاده از این نتایج به برنامهریزی برای اشتغال و افزایش رفاه در جامعه پرداخت. نتایج این تحقیق برای سیاستگذران انرژی و رفاه کشور میتواند مفید باشد.
اطلاعات بخش نظری تحقیق بر اساس روش کتابخانهای جمع آوری شده است. و اطلاعات بخش عملی تحقیق از دادههای مربوط به مصرف انرژی برق از ترازنامه انرژی(1387) و آمار درآمد واقعی اشتغال از بانک مرکزی ایران به دست آمده است. آمار مربوط به اشتغال به صورت محاسبهای و بر اساس تعریف بانک مرکزی میباشد.
روش تحقیق این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش توصیفی طی دوره 1387-1346 و قلمرو مکانی آن کشور ایران است.
مصرف انرژی برق: میزان انرژی برق مصرف شده به صورت سرانه برحسب کیلو وات ساعت (kwh)، (نارین، پی. کی.، اِسمایز. آر.، 2009).
اشتغال: تعداد افراد شاغل بالای 10 سال که به عنوان نیروی کار در اقتصاد وارد بازار کار شدهاند(بانک مرکزی ایران، 1387).
درآمد واقعی: درآمد اسمی تعدیل شده نسبت به شاخص قیمتها(بانک مرکزی، 1387).
علیت: آزمونی که به وسیله آن میتوان جهت علیت(رابطه علت و معلولی) را در حالتی که بین دو متغیر رابطه تقدم و تاخری وجود دارد، از نظر آماری کشف نمود. (گجراتی، 1387).
آزمون مرزی: آزمونی است برای بررسی ارتباط تعادلی بلندمدت بین متغیرها به گونهای که میتوان از این طریق متغیر وابسته و مستقل را شناسایی کرد(نارین و اسمیز، 2005).
همجمعی: بدان معنا است که وقتی دو یا چند متغیر سری زمانی بر اساس مبانی نظری با یکدیگر ارتباط داده میشوند تا یک رابطه تعادلی بلندمدت را شکل دهند، هرچند ممکن است خود این سریهای زمانی دارای روندی تصادفی باشند(ناپایا باشند) اما در طول زمان یکدیگر را به خوبی دنبال میکنند به گونهای که تفاضل بین آنها باثبات(پایا) است. بنابراین مفهوم همجمعی تداعی کننده وجود یک رابطه تعادلی بلندمدت است که سیستم اقتصادی در طول زمان به سمت آن حرکت میکند( نوفرستی،1387).
الگوی زیوات و اندریوز: الگویی است بر اساس آن میتوان نقطه شکست را به صورت درونزا تعیین نمود( وحید، عالم و قاری، 2006 ).
Electricity Consumption
Employment
Real incom
Casuality
Bound test
Co-integration
Zivot and andrews
و کلیات تحقیق، بخش دوم بر ادبیات این موضوع اشاره داشته و بخش سوم به مبانی نظری و تصریح مدل اختصاص دارد. بخش چهارم به تخمین مدل و تحلیل نتایج میپردازد و در نهایت در بخش پنجم، نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه میشود.
1-2- سؤالهای اساسی تحقیق
1- چه درصدی از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای زودبازده محقق شده است؟
2- آیا نوع طرح اجرایی بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
3- آیا بخشی که یک طرح در آن فعالیت میکند که شامل بخش خدمات، کشاورزی و صنعتی میباشد، بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
4- آیا مکان اجرای طرح بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
5- آیا نوع دستگاه اجرایی طرح بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
6- آیا نوع بانکی که تسهیلات به طرحهای کوچک و متوسط زودبازده اعطا میکند، بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
7- آیا نوع مجری بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده (حقیقی یا حقوقی) بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
8- آیا میزان انحراف از تسهیلات پیشبینیشده بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
9- آیا سهم تسهیلات تحقق یافته به بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده بر تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجادشده مؤثر میباشد؟
1-3- ضرورت انجام تحقیق
این تحقیق از این نظر ضرورت دارد که اگر پیشبینی شود که به میزان معینی اشتغال در طی یک دوره خاصی ایجاد شود ولی طبق پیشبینیهای صورت گرفته این میزان اشتغال صورت نگیرد، میتواند باعث مشکلاتی چون بیکاری برای جوامع شود. بر این اساس، این پژوهش در پی آن است که میزان اشتغال ایجاد شده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده را در سطح استان کرمان مورد بررسی قرار دهد. بنابراین بررسی دلایل تمایز بین اشتغال پیشبینیشده و اشتغال ایجاد شده از این لحاظ مهم میباشد که عواملی که بر عدم ایجاد اشتغال طبق پیشبینیهای صورت گرفته اثر میگذارند را شناخته و در جهت رفع آن کوشید و از تکرار این عوامل برای اجرای سیاستگذاریهای دیگر اشتغال جلوگیری نمود.
ویژگیهایی که این تحقیق مورد استفاده قرار میدهد شامل ویژگیهای فردی، ویژگیهای مخارج، ویژگیهای فعالیت اقتصادی، ویژگیهای مکانی و ویژگیهای بنگاه میباشد که با استفاده از این ویژگیها و دادههای جمعآوری شده میتوان به بیان این موضوع که آیا اجرای طرح بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده توانسته مثمر ثمر برای ایجاد اشتغال جدید و رفع معضل بیکاری واقع شده باشد یا خیر؛ پرداخته شود.
ویژگیهای فردی شامل: جنسیت، سطح تحصیلات، سن، مهارت و غیره، مربوط به متقاضی میباشد که در این پژوهش بررسی میشود که آیا عامل جنسیت در میزان اشتغال ایجاد شده مؤثر میباشد یا خیر و اینکه کدام یک از گروه زنان یا مردان میتوانند در ایجاد شغل جدید مؤثرتر باشند.
ویژگیهای فعالیت که در برگیرنده فعالیتهای بخش خدمات، صنعت، کشاورزی و زیر بخشهای آنها است.
ویژگیهای مخارج در بردارندهی میزان تسهیلات ثابت پیشبینی شده، میزان تسهیلات در گردش پیشبینی شده، سهم انجام شده و تعهد شده متقاضی و در نهایت تسهیلات پرداخت شده و سهم آورده متقاضی است. که این تسهیلات از طریق بانکها به افراد یا بنگاهها در راستای اجرای این طرح پرداخت میشود.
ویژگی دیگری که بدان پرداخته میشود، ویژگی مکانی است که در این پژوهش، استان کرمان به عنوان این ویژگی در نظر گرفته شده است.
ویژگی بنگاه شامل نوع طرحی است که مورد استفاده قرار میگیرد که شامل طرح خوداشتغالی، طرح توسعهای، طرح جدید، طرح نیمه تمام و طرح سرمایه در گردش میباشد.
از دیگر ویژگیهای بنگاه میتوان به نوع مجری که حقیقی یا حقوقی باشد، اشاره کرد.
نوع بانک عامل و دستگاه اجرایی جزء سایر ویژگیها دستهبندی میشوند.
با استفاده از ویژگیهای بیان شده بررسی میشود که میزان اشتغال پیشبینیشده در زمان تصمیمگیری برای راهاندازی بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده چقدر بوده است و در نهایت چه میزان اشتغال ایجاد شده است.
1-4- اهداف اساسی تحقیق
این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است چراکه هدف از انجام آن، استفاده از نتایج یافتهها برای حل مسائل و مشکلات موجود در زمینه ایجاد اشتغال است.
مطالعه حاضر سه هدف عمده را برای بررسی میزان اشتغال ایجادشده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده بیان مینماید:
1- درصد تحقق میزان اشتغال ایجاد شده در مقایسه با اشتغال پیشبینی شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385.
2- عوامل مؤثر بر عدم تحقق اشتغال پیشبینی شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده.
3- بررسی تأثیر انحراف از تسهیلات پیشبینیشده بر انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده.
1-5- فرضیههای تحقیق
فرضیههای این پژوهش بر اساس عوامل مؤثر بر میزان انحراف از اشتغال پیشبینیشده تقسیمبندی میشوند. بر این اساس فرضیات این تحقیق عبارتند از:
1- بین مکان احداث بنگاه و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین بخش فعالیت طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین نوع طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
4- بین نوع دستگاه اجرایی و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
5- بین نوع بانک ارائهدهنده تسهیلات و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
6- بین نوع مجری طرح و تمایز بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
7- بین سهم تسهیلات پرداختشده از کل تسهیلات پیشبینیشده و انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی سالهای 1385 تا 1389 رابطه معناداری وجود دارد.
8- بین انحراف از تسهیلات پیشبینیشده و انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان طی دوره 1389- 1385 رابطه معناداری وجود دارد.
1-6- نتایج مورد استفاده پس از انجام تحقیق
این تحقیق براساس اهداف بیان شده آن، برآن است که عوامل احتمالی مؤثر بر عدم تحقق اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده را شناخته و در جهت رفع آن اقدام نماید. همچنین درصد تحقق میزان اشتغال پیشبینیشده را مشخص و نیز سهم تسهیلات در ایجاد اشتغال جدید در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده و میزان انحراف از تسهیلات را که بر میزان انحراف از اشتغال تأثیر میگذارد، بررسی نموده و اهمیت آنرا مشخص نماید.
1-7- استفادهکنندگان از نتیجه تحقیق
سازمان صنعت، معدن و تجارت؛ اداره تعاون، کار و امور اجتماعی؛ بانکها؛ سازمان صنایع کوچک؛ شرکتهای شهرکهای صنعتی و نیز دانشجویانی که علاقمند به پژوهش در راستای ایجاد اشتغال هستند، میتوانند از نتایج این تحقیق بهرهمند گردند.
1-8- جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
با توجه به اینکه از ابتدای اجرای طرحهای کوچک و متوسط زودبازده تاکنون، پژوهشها به صورت آکادمیک انجام نگرفته است و توجه و کنترل خاصی بر اجرای طرحهای بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان صورت نگرفته است، این تحقیق میکوشد که عملکرد اجرای بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده را از زمان شروع آن مورد ارزیابی قرار داده و در جهت رفع موانع آن برآید. از اینرو این پژوهش در نوع خود، تحقیقی جدید تلقی میشود.
1-9- روش تحقیق
از نظر روش تحقیق، این مطالعه در زمره تحقیقات توصیفی قرار میگیرد. از این نظر تحقیق توصیفی است که آنچه را که هست، توصیف و تفسیر میکند.
منشأ عدم تحقق اشتغال پیشبینی شده در طرحهای ایجادی (منظور از طرحهای ایجادی و یا تأسیسی، طرحهایی است که در ابتدا فاقد هرگونه پیشینه بوده و اجرای آن منتج به تولید کالای جدید و اشتغال جدید خواهد شد) را میتوان نشأت گرفته از دو منبع دانست:
نخست، بنگاههایی که قرار بوده به بهرهبرداری برسند و بنا به هر دلیلی به بهرهبرداری نرسیدهاند.
دوم، بنگاههایی که به بهرهبرداری رسیدهاند ولی طبق اشتغال پیشبینیشده نتوانستهاند اشتغال جدید ایجاد نمایند.
منشأ عدم تحقق اشتغال در طرحهای نیمهتمام (به طرحهایی اطلاق میشود که بخشهایی از مراحل اجرایی آنها انجام پذیرفته و بنا به دلایلی که از جمله مهمترین آنها عدم تأمین مالی و ناتوانی فنی و اجرایی متقاضی میباشد، طبق برنامه زمانبندی به مرحلهی بهرهبرداری نرسیده و تکمیل و بهرهبرداری از آنها نیاز به احراز توجیهپذیری طرح و تأمین مالی خواهد داشت) میتواند به دلایلی چون: عدم تسهیلات کافی برای ادامه فعالیت و ایجاد اشتغال جدید، عدم مدیریت کارا و خبره برای استفاده از تسهیلات در راستای ایجاد اشتغال جدید و یا به علت مناسب نبودن طرح برای ادامه فعالیت و غیره، باشد.
دیگر منشأ عدم تحقق اشتغال میتواند مربوط به طرحهای توسعهای باشد، یعنی طرحهایی که دارای پیشینه فعالیت اقتصادی و تولیدی بوده و اجرای آنها منتج به افزایش کمی یا کیفی تولید خواهد بود. برای توضیح بیشتر میتوان اینگونه بیان نمود که اگر بنگاهی طبق اشتغال پیشبینی شده اشتغال ایجاد کرده و هنوز این امکان را دارد که با اضافه کردن خط تولید جدید و افزایش کمی و کیفی تولید، اشتغال جدید ایجاد کند؛ اگر تسهیلات به این بنگاهها داده نشود، نمیتوانند اشتغال جدید ایجاد کنند.
حال بر اساس ویژگیهای بیان شده در قسمت ضرورت تحقیق، میتوان به بررسی اشتغال ایجاد شده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده استان کرمان طی دوره 1389- 1385 پرداخت و سپس میزان اشتغال ایجادشده در مقایسه با اشتغال پیشبینیشده در سطح استان کرمان را مقایسه نمود.
1-10- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
این پژوهش به منظور جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده نموده و دادهها از اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کرمان حاصل شده است.
1-11- جامعه و نمونه آماری
در این پژوهش جامعه آماری کلیه بنگاههای اقتصادی است که از تسهیلات مربوط به طرح بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده در استان کرمان استفاده نمودهاند و نمونه آماری شامل طرحهای مربوط به سالهای 1385 تا 1389 میباشد.
1-12- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پژوهش حاضر برای تحلیل اطلاعات از یک مدل آنالیز کواریانس استفاده نموده و تجزیه و تحلیل دادهها به دلیل نوع دادههای موجود به صورت دادههای مقطع زمانی انجام میشود. در روش تجزیه و تحلیل دادههای مقطعی، ویژگیهای متغیرهای مربوط برای تمامی مقاطع در
دورهی زمانی مورد نظر بررسی میشوند. برابری تعداد دادهها در هر مقطع لازم نیست و همچنین میتوان متغیرهایی داشت که در یک مقطع برای دورهی زمانی مورد بررسی ثابت باشند.
در ادامه به بیان ویژگیهای موجود در مدل این پژوهش پرداخته شده است.
Y= F (C, E, A, P, B, M, X, S) مدل شماره 1-1
C = ویژگی مکانی
E = ویژگی فردی
A = ویژگی فعالیت
P = ویژگی بنگاه
B = نوع بانک عامل
M = نوع دستگاه اجرایی
X = انحراف از تسهیلات پیشبینی شده (ویژگی مخارج)
S = سهم تسهیلات (ویژگی مخارج)
لازم به ذکر است که نوع بانک عامل و نوع دستگاه اجرایی جزء سایر ویژگیها دستهبندی میشوند.
در این مطالعه به بررسی تأثیر هر یک از ویژگیهای عنوان شده بر روی انحراف از اشتغال پیشبینیشده در بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده پرداخته و مدلهای ارائه شده به صورت کلی و تفکیک شده برای سالهای 1385 تا 1389 خواهند بود. پژوهش حاضر برای اعمال رگرسیونها از نرمافزار Eviews 6 استفاده خواهد نمود.
1-13- پالایش دادهها
دادههای گردآوری شده توسط اداره تعاون، کار و امور اجتماعی استان کرمان برای استفاده در این پژوهش با استفاده از اطلاعات بهدست آمده از طرح تمامشماری بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده استان، کنترل و تصحیح شده است. برخی از کنترلها و تصحیح دادههای مورد استفاده به قرار زیر است:
1-14- خلاصه و جمعبندی
در این فصل کلیاتی در مورد اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر و نیز در مورد فرضیات مورد استفاده و همچنین مشکلات موجود در جمعآوری دادهها، مطالبی بیان شد. حال با شناخت کلی از اهداف این پژوهش در فصل بعد به بیان خلاصهای از کارهای انجام شده در راستای بنگاههای کوچک و متوسط پرداخته میشود تا بتوان از نتایج آنها در این مطالعه استفاده نمود.
Analysis of Covariance Model
پژوهشی مواد پروتئینی، یکی از مهمترین اجزای مواد غذایی مورد استفاده انسانها است. نیاز طبیعی بدن انسان به این مواد، مبین ضرورت استفاده از آنها در سبد غذایی خانوارها است. از دیرباز انواع گوشتها، خصوصاً گوشت قرمز منبع اصلی تامین پروتئین مورد نیاز بدن انسان بوده است. اما در حال حاضر، به واسطه تغییر روش زندگی سنتی به ماشینی و کاهش تحرک افراد در زندگی روزمره، استفاده از گوشت قرمز به دلیل دارا بودن مقدار زیادی مواد چرب رو به کاهش بوده و در عوض، استفاده از مواد غذاییای که با داشتن مقدار کافی پروتئین، برای سلامتی زیانآور نباشد؛ مورد توجه واقع شده است. حبوبات، سویا و قارچ خوراکی مهمترین منابع پروتئین غیرحیوانی هستند که امروزه بهطور وسیع مصرف میشوند. در این میان قارچ به دلیل اینکه سرشار از مواد پروتئینی، گلوسیدی، ویتامینها و لیپیدها است، میتواند غذای مناسب و کاملی برای انسان به شمار آید (وزارت تعاون، معاونت طرح و برنامه، 1382). به همین دلایل است که تقاضا برای این محصول به شدت افزایش یافته و بازار مصرف آن روند رو به رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است. اما برای پاسخگویی به این تقاضای روزافزون، باید تولید و عرضه این محصول به بازار مورد بحث و بررسی قرار گیرد. خصوصاً در شرایط فعلی که اصل کمیابی و تخصیص بهینه منابع بیش از هر زمان دیگری ذهن بشر را به خود مشغول داشته است، این محدودیت و کمیابی در تمام زمینهها نظیر عوامل تولید، کالاها و خدمات کاملاً محسوس است. از اینرو انسانها برای ایجاد شرایط بهتر زندگی چارهای جز استفاده هر چه بهتر از امکانات موجود جهت دسترسی به تولید بیشتر و کیفیت بالاتر ندارند. به عبارت دیگر آنچه که به روشنی پاسخگوی نیازهای بشر است؛ مقوله کارایی است. کارایی در تحلیل عملکرد تولیدکنندگان نقش بهسزایی دارد این مفهوم در حوزههای مختلف دارای تعاریف متعددی است. در معنای عام میتوان آن را نسبت ستانده به نهاده تعریف کرد. از دید اقتصاددانان، کارایی اقتصادی عبارت است از نسبت محصول قابل استفاده به میزان منابع تولیدی که برای تولید آن محصول به کار رفته است. کارایی اقتصادی در یک بنگاه متضمن دو مساله است؛ یکی استفاده از ترکیب مناسب منابع تولیدی با توجه به قیمت آنها و دیگری استفاده از روش مناسب تولیدی است. فارل کارایی بنگاهها را شامل دو جزء کارایی فنی و کارایی تخصیصی میداند که کارایی فنی منعکس کننده توانایی یک بنگاه در به دست آوردن حداکثر خروجی از ورودیهای مشخص (یا حداقل ورودی برای یک خروجی مشخص) است اما کارایی تخصیصی مبین توانایی یک بنگاه در استفاده از ورودیها با نسبت بهینه است. عکس مرتبط با اقتصاد طرح تحول اقتصادی یکی از مهمترین مباحث روز است که به صورت جدی در محافل علمی و تخصصی ایران مطرح است. یکی از دغدغههای اساسی در اقتصاد این کشور که محور بحثهای طرح تحول است، پایین بودن بهرهوری و کارایی در بخشهای مختلف اقتصادی است. البته وضع بهرهوری در خصوص عوامل مختلف چون نیرویکار، سرمایه مالی، سرمایه طبیعی، سرمایه انسانی و انرژی در بخشهای مختلف چون کشاورزی، صنعت و خدمات متفاوت است (دبیرخانه کارگروه تحولات اقتصادی، 1387). اما در کل میتوان گفت که تولیدکنندگان در بخشهای مختلف در بسیاری از موارد با یک الگوی مناسب استفاده از منابع فاصله دارند. بر اساس آخرین آمار موجود در سال 1385، ارزش دریافتی و پرداختی محصول قارچ خوراکی به قیمتهای جاری به ترتیب 275 و 168 میلیارد ریال و اشتغال مربوط به این محصول نیز معادل 155‛3 نفر در این سال است. در ادامه لازم به ذکر است که جمع کل تولیدکنندگان فعال در تولید این محصول برابر با 425 موسسه است که با توجه به نقش این محصول در ایجاد اشتغال و درآمد در مناطق حاشیهای و روستایی، تکنولوژی تولید، تقاضای روزافزون، گستره جغرافیایی و …، این تعداد روز به روز در حال افزایش است. (مرکز آمار ایران، 1385). قارچ خوراکی از جمله محصولات کشاورزی است؛ که دارای انواع مختلف و متعددی است. تنوع در تولید قارچ بیانگر قدرت انتخاب بیشتر واحدهای مختلف تصمیمگیرنده(DMU) در بهکارگیری منابع در دسترس برای تولید متناسب با بازارهای جذابتر است. حال این سوال مطرح میشود که آیا تنوع در تولید انواع مختلف قارچ بیانگر کارایی بالاتر واحدهای تصمیمگیرنده است؟ امروزه با توسعه تکنولوژی از یک سو و یاری جستن از دانشمندان از سوی دیگر زمینه به وجود آمدن ایزولههای خالص و بذر خالص، امکان تولید قارچ به صورت صنعتی و در سطح وسیع فراهم شده است. در تولید به شیوه جدید، یکی از اساسیترین نهادهها انرژی است. چرا که بایستی رطوبت هوا برای پرورش قارچ 85 تا 90 درصد باشد و علاوه بر آن دمای هوا نیز در طی دوره پرورش 18 و 25 درجه باشد. اکنون با اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانهها، پس از حذف یارانههای انرژی و پرداخت نقدی آن، با توجه به این که سهم خانوارها، تولید و دولت از درآمد حاصل از حذف یارانه ها، به ترتیب 50، 30 و 20 درصد خواهد بود، این نگرانی وجود دارد که آیا به تولید این محصول لطمهی وارد خواهد شد؛ یا خیر. برای پاسخگویی به این سوال لازم است که رابطه بین شدت انرژی و کارایی تولیدکنندگان این محصول مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. گر چه تولید قارچ به صورت صنعتی و گلخانهای صورت میگیرد، اما نمیتوان در بررسی کارایی تولید نکات زیر را نادیده گرفت: 1- تولید قارچ در مناطق معتدل، جنگلهای گرمسیری، خنک و کوهستانی، جنگلهای خزاندار به سهولت حاصل میشود. 2- موادی چون: کاه، غلات، مواد لیگوسلولزی، ساقههای برنج، قطعات چوب و … برای رشد و نمو این محصول مناسباند. 3- درجه حرارت، رطوبت و … در تولید این محصول مهم و تاثیرگذارند. با توجه به این توضیحات در خصوص طبیعت و شرایط آبوهوایی، این سوال مطرح میشود که آیا بنگاههای واقع در مناطق دارای شرایط آبوهوایی مرطوبتر و معتدلتر توانستهاند از این عامل به نفع خودشان استفاده کنند؟ به عبارت دیگر آیا رابطه معنیداری بین کارایی تولیدکنندگان با شرایط آبوهوایی مناسبتر وجود دارد؟ از میان عوامل مختلف تولید نیرویکار در رشد و توسعه پایدار اقتصادی، نقش ویژهای دارد. در اقتصادکلان و از جنبه توسعهی اقتصادی نیز نیرویکار از پایههای اساسی برنامهریزی اقتصادی است. با توجه به این که نیروی کار شاغل در تولید این محصول دارای شرایط خاصی است، بهخصوص که شامل دو گروه شاغلان با مزد و حقوق (اعم از کارگر یا کارمند) و شاغلان بدون مزد وحقوق (شامل مالکان، شرکای فعال و کارکنان فامیلی) است؛ حال این سوال مطرح میشود که آیا سهم بیشتر نیرویکار با مزد وحقوق منجر به افزایش کارایی شده است؟ تجربهی کشورهای توسعه یافته نشان داده است که پویایی و کارایی بالای بخش کشاورزی در کنار دیگر بخشها نقش به سزایی در رشد اقتصادی در سطح کلان ایفا میکند. اگر چه در چند سال اخیر از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای اندازهگیری کارایی در بخشهای مختلف اقتصاد ایران خصوصا بخش کشاورزی استفاده شده، اما مطالعه برای بررسی کارایی در سطح تولیدکننده و محصول بسیار کم است. لذا در این مطالعه که از دو مرحله تشکیل شده است؛ سعی میشود تا در مرحلهی اول با استفاده از روش DEA کارایی تولیدکنندگان قارچ خوراکی به تفکیک مناطق (استانها) مختلف کشور بر اساس ارزش نهادههای مورد استفاده برای تولید محصول تعیین و مورد بررسی قرار گیرد و سپس با انجام آزمون خودراهانداز، مقیاس بهینه برای DMUها تعیین شده و آنگاه در مرحلهی دوم با استفاده از یک مدل رگرسیون چند متغیره (نمرات کارایی به دست آمده از DEA در سمت چپ معادله رگرسیون)، متغیرهای بالقوه تاثیرگذار(متغیرهای محیطی و مدیریتی) بر کارایی تولید این محصول مورد آزمون قرار گیرند. البته ذکر این نکته ضرورت دارد که بر اساس آمار موجود تولید این محصول بر حسب استان محل تولید به 20 استان و یک DMU تحت عنوان سایر استانها که نماینده استانهای باقیمانده است؛ تقسیمبندی شده است. ذکر این نکته نیز ضروری است که با یک نگاه اولیه به آمار و اطلاعات نشان میدهد بیشترین میزان موجودی سرمایه، نیرویکار، انرژی و سایر مواد اولیه در استانهایی مانند تهران و اصفهان در مقایسه با سایر استانها برای تولید قارچ به کار گرفته شده و نیز بیشترین میزان درآمد در این استانها کسب شده است. با توجه به تراکم جمعیت ساکن و امکانات بیشتر در این استانها این سوال مطرح میشود که آیا کارایی تولیدکنندگان قارچ در استانهای مختلف کشور تحت تاثیر ناحیه بازار تولیدکنندگان قرار دارد ؟ با توجه به مطالب بالا، سوالهای اساسی این تحقیق به قرار زیر است: آیا تنوع در تولید انواع مختلف قارچخوراکی کارایی تولید آن را در استانهای مختلف کشور تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا سهم بیشتر نیرویکار با مزد و حقوق شاغل در تولید قارچ خوراکی کارایی تولید آن را در استانهای مختلف کشور تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا رابطه معنیداری بین کارایی تولیدکنندگان قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با شدت انرژی مورد استفاده آنها در تولید وجود دارد؟ آیا رابطه معنیداری بین کارایی تولیدکنندگان قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با شرایط آبوهوایی این استانها وجود دارد؟ آیا رابطه معنیداری بین کاراییتولیدکنندگان قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با ناحیه بازار هر کدام از این DMU ها وجود دارد؟ ضرورت انجام مطالعه با مشخص شدن اهمیت ارزیابی عملکرد موسسههای فعال در تولید قارچ خوراکی باید معیارهایی برای بررسی عملکرد معرفی شوند. تعیین این معیارها بر اساس اهداف مشخص شده تولید خواهد بود. با توجه به اینکه هدف اصلی در تولید تخصیص بهینه منابع است و از نظر کاربردی نیز تولیدکنندگان به دنبال برنامهریزی برای آینده، توسعه ظرفیت، اصلاح معایب و بهبود روشها هستند که همه این موارد مستلزم شناخت وضعیت موجود تولید این محصول با در نظر گرفتن تولید بر حسب اقلیمهای مختلف است. علاوه بر موارد ذکر شده باید یادآوری کرد که سازمانهای مربوطه در خصوص چگونگی تخصیص اعتبارات و یا انجام هزینهها نیازمند شناخت عملکرد و کارایی تولید هستند. با کاراتر شدن تولید این محصول در کشور میتوان انتظار داشت که قیمت آن در بازار کاهش یابد و از اتلاف منابع کمیاب و آلودگی محیطزیست جلوگیری به عمل آید. اهداف اساسی مطالعه هدف اصلی این مطالعه تجزیه و تحلیل کارایی تولید قارچ خوراکی در ایران به تفکیک مناطق مختلف است. اهداف فرعی: بهرهگیری از یک الگوی مناسب در به کارگیری عوامل تولید. 2- توضیح نمرات کارایی به دست آمده برای این مناطق با استفاده از تکنیک دومرحلهی است. نتایج مورد استفاده پس انجام مطالعه تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که پویایی و رشد همگام بخش کشاورزی با دیگر بخشها، نقش بهسزایی در رشد و توسعه اقتصاد در سطح کلان دارد. لذا تعیین عوامل موثر بر کارایی تولید محصولات مختلف در این بخش باعث میشود تا زمینه برای اتخاذ راهکارهای مناسب در فرایند سیاستگذاری به منظور دستیابی به رشد اقتصادی فراهم شود. فرضیهها فرضیه 1: بین تنوع تولید انواع مختلف قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با کارایی تولید این محصول در این استانها رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه 2: بین سهم بیشتر نیرویکار با مزد و حقوق شاغل در تولید قارچ خوراکی با کارایی تولید آن در استانهای مختلف کشور رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه 3: رابطه معنیداری بین کارایی تولید قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با شدت انرژی مورد استفاده آنها در تولید وجود دارد. فرضیه4: بین نوع آبوهوا در استانهای مختلف کشور با کارایی تولید قارچ خوراکی در این استانها رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه5: رابطه معنیداری بین کاراییتولید قارچ خوراکی در استانهای مختلف کشور با ناحیه بازار هر کدام از این استانها وجود دارد. روش تحقیق روش تحقیق این مطالعه بر اساس روش توصیفی است که شامل دو مرحله میشود. در مرحله اول از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) که نوعی برنامهریزی خطی غیرپارامتریک است، استفاده خواهد شد. این روش به تخمین و محاسبه نمرات کارایی میپردازد. سپس در مرحله دوم با استفاده از روشهای اقتصادسنجی (OLS یا WLS) و دادههای مقطعی مربوط به تولید قارچ خوراکی اثر متغیرهای توضیحی بالقوه (نوعاً محیطی و مدیریتی) بر نمرات کارایی مورد آزمون میگیرد. جامعه آماری و روش گردآوری اطلاعات جامعه آماری تمامی تولیدکنندگان فعال در تولید قارچ خوراکی در سال 1384 است. دادههای مربوط به نهاده، تعداد تولیدکنندگان فعال، اشتغال، ارزش دریافتی و پرداختی، ارزش سرمایهگذاری و ارزش تولیدات، از محل دادههای مربوط به سرشماری تولیدکنندگان قارچ خوراکی به تفکیک استان محل تولید (21 استان؛ 20 استان و یک مورد سایر استانها، گردآوری شده است. در ضمن دادههای مربوط به آبوهوا (میزان بارندگی سالانه، رطوبت نسبی و ابری بودن هوا) از سایت سازمان هواشناسی کشور (ایستگاهها سینوپتیک) گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در این مطالعه از روش تحلیل مرزی برای مفهوم کارایی که رابطه مشخصی با مفهوم ارزیابی عملکرد دارد، استفاده شده و مرزی را به عنوان مرز کارایی معرفی میکند که واحدهای قرار گرفته بر این مرز به عنوان واحدهای کارا شناخته میشوند. به عبارت دیگر بهترین عملکرد را دارند. واحدهای واقع در زیر این مرز به عنوان واحدهای غیرکارا شناخته میشوند. در اینجا برای تخمین مرز کارایی از روش تجزیه و تحلیل پوششی دادهها (DEA) استفاده میشود و سپس با استفاده از خودراهانداز: 1- آزمون تصریح مقیاس را انجام داده و مقیاس بهینه را برای DMUها انتخاب میکند. 2- اریب در نمونهگیری را محاسبه میکند. در مرحله دوم برای توضیح نمرات کارایی اثر متغیرهای توضیحی بالقوه (نوعاً متغیرهای محیطی و مدیریتی که در تخمین نمرات کارایی وارد نمیشود، ولی بر کارایی DMUها تاثیرگذار است) با استفاده از یک مدل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی و آزمون قرار میگیرد. محدودیتهای مطالعه در مرحله اول این مطالعه از مدل DEA استفاده شده است. در این مدل بهتر است که (تعداد ورودیها + تعداد خروجیها) ضربدر سه کوچکتر یا مساوی تعداد DMU های تحت بررسی باشد. در صورت رعایت نکردن این مساله، بیشتر واحدهای تصمیمگیرنده بر مرز کارایی قرار گرفته و دارای کارایی یک میشوند که این به میزان قابلتوجهی از دقت تخمین میکاهد. در مطالعه حاضر تعداد این واحدها 21 است که در این صورت محقق قادر نیست در مجموع بیش از هفت متغیر (ورودی+خروجی) اختیار کند. پس این مساله مانع اضافه کردن متغیرهای بیشتر در مدل میشود. شاید این محدودیت باعث شود که یک متغیر مهم از قلم بیفتد و باعث افراط و تفریط در محاسبهی کارایی گردد. لذا در این مطالعه سعی شده تا از مهمترین متغیرها استفاده شود. تعریف مفاهیم و واژهها کارایی: کارایی مطابق تعریف فارل عبارت است از میزان دسترسی یک واحد اقتصادی به حداکثر میزان تولید با استفاده از مقدار مشخصی از نهادهها. به عبارتدیگر، کارایی از نسبت میزان تولید جاری هر واحد به میزان تولید بالقوه آن واحد به دست میآید (امامی میبدی و ایزدی، 1387). خودراهانداز: در این مطالعه خودراهانداز دارای دو استفاده مختلف است: تخمین اریب نمونهگیری در مطالعات DEA به وسیله روش خودراهانداز صورت میگیرد. در کل میتوان گفت که خودراهانداز روشی برای انجام آزمون در خصوص اعتبار مجموعه دادهها است که با استفاده از نمونهگیری مجدد به ایجاد مجموعه دادههای شبهتکراریمیپردازد. تصحیح اریب در DEA با استفاده از فرضیه زیر صورت میگیرد: : نمره کارایی نهاده- محور با بازدهی متغیر نسبت به مقیاس(VRS) : نمره کارایی در مدل DEA اولیه و قبل از انجام آزمون خودراهانداز : نمره کارایی بعد از انجام آزمون خودراهانداز برای انتخاب مقیاس بهینه در خ صوص DMU های مورد بررسی در مطالعات DEA از آزمون خودراهانداز استفاده میشود (ادواردسن، 2004). قارچ خوراکی: نوعی مواد غذایی است که حاوی مقدار کافی پروتئین است و برخلاف گوشت قرمز که به دلیل دارا بودن مقدار زیادی مواد چرب برای سلامتی انسان زیانآور است، این ماده غذایی با سلامتی افراد سازگار بوده و به همین دلیل امروزه بهطور وسیع مصرف میشود (وزارت تعاون، معاونت طرح و برنامه، 1382). تجزیه و تحلیل دو مرحلهی: در تحقیقات DEA معمولا زمانی از تجزیهوتحلیل دو مرحلهی استفاده میشود که محقق به دنبال محاسبه و توضیح نمرات کارایی باشد. لذا در مرحلهی اول با استفاده از دادههای مربوط به نهاده و ستانده نمره کارایی مربوط به واحدهای مختلف تصمیمگیرنده (DMU) با استفاده از روشهای مرسوم DEA محاسبه و سپس در مرحلهی دوم به این سوال که آیا نمرات کارایی به دست آمده در مرحلهی اول به لحاظ تجربی تحت تاثیر متغیرهای بالقوه دیگری نیز قرار دارد؟ پاسخ میدهد. البته لازم به ذکر است که در مرحله دوم از یک مدل رگرسیون چند متغیره استفاده میشود که در این مدل رگرسیون نمرات کارایی به دست آمده در مرحله قبل بر متغیرهای توضیحی بالقوه (شامل متغیرهای محیطی و یا مدیریتی که در مدلهای DEA وارد نمیشوند، اما در توضیح نمرات کارایی سهیماند) رگرس میشود (ادوارد
در ادبیات مالی واژههای غیرمتمایزی برای ورشکستگی وجود دارد. برخی از این واژهها عبارتند از: وضع نامطلوب مالی، شکست، عدم موفقیت واحدتجاری، وخامت، ورشکستگی، عدم قدرت پرداخت دیون و غیره؛ منظور از پویاییهای ورشکستگی بانکهااین است که ما این مسئله را در طول زمان بررسی میکنیم یا به عبارتی از زمان 0 تا t چه عواملی بر ورشکستگی اثر میگذارند. ورشکست شدن بانکهای ایران به خاطر عدم توازن در پرداخت تسهیلات دستوری ومیزان سرمایه این بانک ها، موضوعی است که همواره مورد اشاره کارشناسان واقتصاددانهای ایران بوده و هست. ورشکستگی بانکها زیان هنگفتی را برای سرمایه گذاران،طلبکاران، مدیران، و مشتریان ایجاد میکند. اگر کسی علت اضمحلال بانکها را متوجه شود با برنامهریزی لازم بانک را از مرگ حتمی نجات میدهد. بنابراین پیشبینی ورشکستگی بانکها پیش نیاز جلوگیری ورشکستگی است. درچنین حالتی محققین اطلاعات زیادی را در پیشبینی بالقوه ورشکستگی مورد بررسی قرار میدهند.
ورشکستگی بانکها معمولاً بر نقدینگی بازار سرمایه و توسعهی اقتصاد موثر است. ورشکستگی یک بانک میتواند باعث سلب اعتماد از سیستم بانکی شده و مردم به بانکها هجوم آورده سپردههای خود را از بانک خارج کنند. ورشکستگی یک بانک و سوخت تسهیلات بین بانکی، به سایر بانکهای تسهیلاتدهنده به بانک ورشکسته صدمه میزند، همچنین هر چه اندازه بانک بزرگتر باشد، مشکلات ناشی از ورشکستگی آن بیشتر میشود. پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی و تشویق یا تکلیف نظام بانکی به اعطای تسهیلات و اعتبارات به طرحهای فاقد توجیه مالی و اقتصادی در نهایت منجر به ورشکستگی بانکها و ناگزیرشدن دولت به پرداخت منابع برای نجات این بانکها خواهد شد ما در این جا به عواملی که زمینه ورشکستگی بانکها را فراهم میکنند اشاره میکنیم.
از جمله این عوامل کاهش و منفی شدن شاخص رشد درآمد عملیاتی بانکها است که منجر به بحران مالی و حرکت بانکها به سمت ورشکستگی میشود. یکی از دلایل این کاهش درآمد،کاهش درآمد کارمزدی خدمات مالی مرتبط با تخصیص اعتبار است و هم چنین عملکرد منفی شاخص رشد درآمد از یک طرف سبب کاهش جذب سپرده واز طرف دیگر سبب افت عملکرد اعطای وام میگردد و بدین ترتیب با اختلال در مدیریت منابع و مصارف بانکها نسبت تسهیلات به سپرده ها با روند نزولی مواجه میگردد.
به طور کلی نظام بانکی با ریسکی تحت عنوان ریسک سیستمی مواجه میشود که به این ترتیب ورشکستگی یک یا چند بانک به علت خدشه وارد کردن بر اعتماد عمومی و هم چنین ارتباط مالی مستمر بانکها با یکدیگر میتواند به سرعت به سایر بانکها سرایت کند و کل نظام بانکی را با بحران مواجه نماید.
تجارب جهانی نشان داده است که پیدایش مطالبات معوق و استمرار آن به عنوان یکی از حساسترین و حیاتیترین عوامل ورشکستگی بانک ها به شمار میرود. به این صورت که در تمامی صورتهای مالی و درآمدی بانکها،جهت محاسبه سود عملیاتی هزینه عملیاتی از درآمد کسر میگردد و سپس مواردی چون سایر هزینهها نیز از عدد حاصل کسر میشود.اما از آن جا که در پایان دوره مالی معلوم نیست تمام مطالبات آینده وصول خواهد شد، لازم است که برآوردی از این گونه مطالبات مشکوک الوصول به عمل آید.این مطالبات با علامت منفی جهت محاسبه سود عملیاتی ظاهر می گردد که این مسئله منجر به کاهش درآمدهای عملیاتی و سود خواهد شد که مطالبات معوق با میزان این ذخایر (مطالبات مشکوک الوصول) ارتباط مستقیم دارد (امین زاده،88).
در نهایت ما در این تحقیق به دنبال پیشبینی ورشکستگی هستیم همچنین راهکارهایی برای جلوگیری از ورشکستگی بانکها در طول زمان وجود دارد که ازجمله این راهکارها به شرح زیر است:
به کارگیری ابزارها و بهرهمندی از سیاستهای مناسب برای جلوگیری از گسترش بحران مالی بانکها،نظارتهای لازم در اعطای تسهیلات،مناسب نمودن فضای کسب وکار، افزایش ظرفیتهای سرمایه گذاری از طریق ایجاد فضای جذب سرمایههای خارجی با ورود بانکهای خارجی به فضای مالی کشور، افزایش اطمینان و ایجاد فضای اعتماد برای سرمایهگذاران و سپرده گذاران از طریق ایجاد بیمه سپرده در بانکها،توجه به پیشبینی هر نوع عواقب دخالت دولت در تنظیم بازارهای پولی و مالی، ایجاد سیستم هشداردهی زودهنگام در جهت آن که مقامات ناظر بر اعمال بانکها قبل از آن که بانک با کمبود سرمایه مواجه شود نظارت دقیق و بی طرفانه ای داشته باشند،کاهش ریسکهای کوتاهمدت توسط دولت با هدف حفظ استحکام مالی بانکها در کوتاهمدت تا پس از سپری شدن این ریسک کوتاهمدت بانکها بتوانند خود به حل مشکلاتشان نظیر مطالبات معوق بپردازند.
با توجه به مطالب بیان شده مطالبات غیر جاری که در ادبیات بانکی ما به مطالبات معوق ومشکوک الوصول مشهور است،نتیجهی بروز ریسک اعتباری است. در کشورهای دنیا، مقامهای ناظر پولی و ناظر بر موسسههای مالی، حساسیت ویژهای بر مطالبات غیر جاری بانکها داشته و اگر نسبت مطالبات غیر جاری به کل تسهیلات بانکها از حد متعارف بالاتر رود، واکنش نشان داده و تلاش میکند که نسبت یاد شده را در حد متعارف و کمتر از آن نگه دارند. چرا که افزایش این نسبت موجب ورشکستگی بانک ها و در نتیجه ایجاد بحران در اقتصاد خواهد شد. هر چه حجم مطالبات غیر جاری بیش تر باشد، حجم مطالبات سوخت شده نیز بیش تر خواهد بود. از انجائیکه مطالبات سوخت شده یکی از زیانهای بانک لحاظ میشود اگر حجم مطالبات سوخت شده زیاد شود منجر به ورشکستگی بانکها نیز میشود. از اینرو به دلیل آن که یکی از مشکلات اساسی شبکه بانکی اقتصاد کشور بالا بودن نسبت مطالبات معوق میباشد لذا مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر بروز مطالعات معوق میپردازد که در نهایت به ارائه راهکارهای سیاستی مفیدی منتج خواهد شد ..
هدف پژوهش این است که درک علمی از جنبههای کلان ورشکستگی بانکها در ایران ارتقا داده شود. به همین دلیل در این پژوهش سعی میشود به عوامل موثر بر ورشکستگی بانکها با تمرکز ویژه بر ویژگیهای پویایی دادهها بررسی شود.
عوامل موثر بر ورشکستگی بانک ها کدامند؟
ارتقا تولید ناخالص داخلی باعث کاهش احتمال ورشکستگی بانک ها می گردد؛
بالا رفتن نرخ سود بانکی باعث افزایش احتمال ورشکستگی بانک ها می گردد؛
بهبود فضای کسب و کار باعث کاهش احتمال ورشکستگی بانک ها می گردد؛
بالا رفتن نرخ تورم باعث افزایش احتمال ورشکستگی بانک ها می گردد؛
بالا بودن اندازه بانک ممکن است منجر به بالا رفتن احتمال ورشکستگی بانک ها گردد و یا ممکن است منجر به کاهش احتمال ورشکستگی بانک ها گردد.
جامعه آماری 12 بانک در ایران است که در طی سال های(1385-1391) مورد بررسی قرار میگیرند.
در انجام این تحقیق از دادههای موجود در بانک مرکزی و پژوهشکده پولی بانکی استفاده خواهد شد.
در این مطالعه به منظور بررسی اثرات متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته از روش گشتاورهای تعمیم یافته در پانل (GMM) استفاده می شود .
تعریف متغیرها | متغیرها | ||
متغیرهای خاص بانکی | |||
نسبت مطالبات معوق به تسهیلات اعطایی | ورشکستگی | ||
نرخ سود ارائه شده برای تسهیلات اعطایی | نرخ سود بانک | ||
نسبت دارایی هر بانک به دارایی کل سیستم بانکی | اندازه بانک | ||
بانک های دارای مالکیت دولتی=1
بانک های دارای مالکیت خصوصی=0 |
مالکیت دولتی | ||
متغیرهای کلان اقتصادی | |||
تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال 1376 | تولید ناخالص داخلی | ||
شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی(شاخص تورم) | تورم | ||
داده های استخراج شده از شاخص های پایش مرکز پژوهش های مجلس | فضای کسب و کار |
ورشکستگی: در ادبیات مالی واژههای غیرمتمایزی برای ورشکستگی وجود دارد. برخی از این واژهها عبارتند از: وضع نامطلوب مالی، شکست، عدم موفقیت واحدتجاری، وخامت، ورشکستگی، عدم قدرت پرداخت دیون و غیره .
بانک: بانک نهادی اقتصادی است که وظیفههایی چون تجهیز و توزیع اعتبارات، عملیات اعتباری، عملیات مالی، خرید و فروش ارز، نقل و انتقال وجوه، وصول مطالبات اسنادی و سود سهام مشتریان، پرداخت بدهی مشتریان، قبول امانات، نگهداری سهام و اوراق بهادار و اشیای قیمتی مشتریان، انجام وظیفهٔ قیمومیت و وصایت برای مشتریان، انجام وکالت خریدیا فروش را بر عهده دارند.
مطالبات معوق: اصل سود و تسهیلاتی که بیش از 6 ماه و کمتر از 18 ماه از تاریخ سررسید و یا از تاریخ قطع پرداخت اقساط سپری شده است و مشتری هنوز اقدامی برای بازپرداخت مطالبات موسسه اعتباری ننموده است. در این صورت مانده سررسید شده تسهیلات به این طبقه منتقل میشود.
تسهیلات بانکی: تسهیلات بانکی همان خروجی های اصلی بانک ها هستند که از طریق آنها نقدینگی های سرگردان جامعه، به مبادی تعریف شده و هدفمند اقتصادی تزریق می شود. بدین معنی که یک بانک با تجهیز منابع (شامل سرمایه و حقوق صاحبان سهام و انواع سپرده ها و یا سایر بدهی ها) آنها را در راستای اهداف از قبل تعیین شده به مصرف می رساند.
بحران بانکی: هر گاه به هر دلیلی سپرده گذاران اعتماد خود را نسبت به بانکی که در آن سپرده گذاری کرده اند از دست بدهند و برای خروج سپرده های خود اقدام کنند، بانک قدرت پرداخت به آنها را نخواهد داشت و با مشکل موجودی نقدی مواجه می شود؛ زیرا همواره درصد عمده ای از این سپرده ها توسط بانک به اعطای اعتبارات اختصاص یافته است که اصطلاحا به چنین وضعیتی «بحران بانکی» می گویند که معمولا به ورشکستگی بانک ها منجر می شود
ساختار کلی پایانامه
ادامه پایانامه به این صورت سازماندهی شده است درفصل دوم، به بررسی آثار اقتصادی و عوامل تاثیرگذار بر ورشکستگی بانک ها و مطالعات انجام شده می پردازیم، فصل سوم به تحلیل داده های آماری از جمله داراییها، تسهیلات اعطایی و مطالبات معوق بانکهای منتخب اختصاص داده شده است، فصل چهارم به روش محاسبه پژوهش و تصریح مدل اختصاص دارد و در پایان در فصل پنجم پیشنهادها و توصیه های سیاستی ارائه می شود.