کارایی بانک ها ونحوۀ محاسبه آن از جمله موضوعات مهمی است که علاوه بر مدیران بانک ها وصاحبان سهام این مؤسسات مالی، مورد علاقه بخش نظارتی ومشتریان استفاده کننده از خدمات بانکی می باشد. باتوجه به چالش های موجود هم چون ورود بانک های خصوصی وافزایش فعالیت های موسسات مالی واعتباری، ارزیابی عملکرد صنعت بانکداری وبررسی روند کارایی این صنعت حائز اهمیت می باشد.کارایی نظام بانکی در ایران درسطح مطلوب نمی باشد. نارضایتی عمومی مشتریان بانکی از عملکرد بانک ها دلیلی براین ادعاست.
باگسترش بانکداری الکترونیک ممکن است این تصور به وجود آید که نیاز بانک ها به شعب خود کاهش یافته و آن ها می توانند اقدام به کاهش شعب نمایند.
تا چندی پیش تعدادی از بانک های بزرگ آمریکایی واروپایی نیز(قبل از شروع بحران اقتصادی در جهان ودر شرایط عادی) تفکر این گونه داشت و به مرور اقدام به کاهش شعب خود نمودند ، لیکن بعد از مدتی متوجه زیان های ناشی از این کار شده وضمن توقف بستن شعب خود اقدام به بازگشایی وحتی افتتاح شعب جدید نمودند آن ها متوجه مضرات حذف نام بانک خود از سطح دید عموم شده وبه اشتباه خود در عدم استفاده مناسب از ارتباط چهره به چهره کارمندان با مشتریان بانک پی بردند به این نتیجه رسیدند که به هیچ عنوان نمی توان چیزی را جایگزین اثر گذاری پرسنل شعب بر مشتریان نمود.
مسأله بعدی که به عنوان علت بستن بعضی از شعب بانک ها از آن یاد می نمایند، ناکارا بودن شعب یا به عبارت دیگر زیان ده بودن آن هاست.
لیکن بستن شعب زیان ده آخرین اقدامی است که بانک ها باید آن را انجام دهند وقبل از آن می توان با انجام اقداماتی شعب را از حالت زیان ده بودن خارج و سود ده نمود .گواه این مطلب هم این است که در بسیاری از موارد که یک بانک اقدام به بستن یک شعبه خود به دلیل زیان ده بودن می نماید ، بانک دیگری با تفکری متفاوت اقدام به ایجاد شعبه در همان منطقه نموده وموفق نیز عمل می نماید،یا در یک منطقه چند شعبه از چند شعبه از چند بانک متفاوت وجود دارد، ولی در مقام مقایسه به میزان موفقیت آن ها در آن محل یکسان نبوده وتفاوت های معناداری را می توان مشاهده نمود. در هر حال با انجام یکسری از اقدامات استفاده از روش های علمی مانندDEA(تحلیل پوششی داده ها) جهت اندازه گیری وتعیین اثر گذاری می باشد.(سعدی1388)
باعنایت به این موارد،ازجمله اهدف این تحقیق،علاوه بربررسی وضعیت كارایی , استفاده ازابزارهایی جهت ارتقاسطح بهره وری شعب وارائه راهکارجهت بهبودعملکردواحدهای ناکارآمداست.
1-3) اهمیت وضرورت تحقیق
رقابت فشرده در جوامع با اقتصاد باز ، مدیران بانک ها را مجبور می کند تا حداکثر تلاش خود را به منظور دستیابی به سطح بالاتری از کارایی طریق نزدیک ساختن خود به مرز تولید وهمچنین انتخاب مقیاس مناسبی برای فعالیت ها ی اقتصادیشان به کار گیرند . نظام بانکداری ایران که هنوز تحت تسلط بانک های دولتی می باشد. در سال های اخیر با توجه به بحث پیوستن به سازمان تجارت جهانی با چالش های جدید هم چون ورود بانک های خارجی ، شروع به کار بانک های خصوصی وافزایش فعالیت های موسسات مالی واعتباری روبرو شده لذا سیستم بانکی موجود در کشور برای بقا ورقابت و رقابت در این محیط پویا نیاز به ارزیابی عملکرد و بهبود کارایی دارد. علاوه براین، مدیران بانک ها، دستگاه های نظارتی وعموم مشتریان به این دلیل که کاراتر شدن بانک ها منجربه کاهش قیمت خدمات وهزینه واسطه گری این موسسات وهمچنین افزایش کیفیت خدمات آن ها می شود.
تحلیل پوششی داده های شبکه ای در رابطه بااستفاده از فنون تحلیل پوششی داده هابرای سنجش کارایی نسبی سیستم بادر نظر گرفتن ساختار داخلی آن می باشد. نتایج این روش, معنی دارتر از نتایج بدست آمده بااستفاده ازرویکردجعبه سیاه خواهد بود زیرا در مدل های اساسی فرآیندهای مولفه (جزیی) نادیده گرفته میشود.
تحلیل پوششی داده ها برای سنجش کارایی واحدهای تصمیم گیری (DMU) به عنوان یک واحد بسته, بدون در نظر گرفتن ساختارداخلی آن توسعه یافته است. دراین دیدگاه به واحدتصمیم گیری به عنوان جعبه سیاهی عمل می کندکه درآن ورودی ( داده ها ) برای تولید خروجی وارد می شودو در آن جا همبستگی مثبتی بین ورودی و خروجی برقرار می کند.
روش DEA، روش غیر پارامتری برای اندازه گیری کارایی نسبی واحدهای تصمیم گیری همگن با ورودی ها و خروجی های مشخص در یک مقطع معین است. مدل های اساسی تحلیل پوششی داده ها جهت ارزیابی واحدهای تصمیم گیری به واحدهابصورت یک جعبه سیاه نگاه کرده و از روابط وعملیات داخلی واحدها چشم پوشی می نماید که در نتیجه نمی تواند یک ارزیابی دقیق و منطقی از عملکرد واحدها ارائه دهد لذادراین تحقیق به منظور داشتن یک ارزیابی دقیق وکامل از عملکرد واحدهااز مدل های شبکه ای استفاده می شود که دراین مدل هابا توجه به روابط درون واحدهاارزیابی دقیقی ارائه شده و دلایل ناکارایی هرواحددقیقا مشخص شده و جهت کارا شدن برنامه دقیق تری به واحدهاارائه می گردد.
1-4) تعریف مفهومی روش تحقیق
درارزیابی شعب بانک بانگاه شبکه ای دو بخش تجهیز و تخصیص منابع وجودخواهدداشت که درآن منابع به عنوان محصول میانی درنظرگرفته می شودکه خروجی مرحله 1 ورودی مرحله 2 محسوب می شود.در شکل 1-1آورده شده است.
بخش تجهیز منابع
بانک ها می توانند از عملیات بانکی بدون ربا به منظور تجهیز منابع پولی تحت هر یک از عناوین سپرده قرض الحسنه (جاری وپس انداز) وسپرده سرمایه گذاری (کوتاه مدت وبلندمدت) اقدام کنند.
بخش تخصیص منابع
تخصیص منابع: اعطای تسهیلات بخش مهمی ازعملیات هربانک راتشکیل می دهدواین قسمت ازلحاظ اقتصادی حائزاهمیت زیادی می باشدوتحت عناوین :قرض الحسنه ,مضاربه, مشارکت مدنی, مشارکت حقوقی , سرمایه گذاری مستقیم, مزارعه, مساقات, فروش اقساطی, اجاره به شرط تملیک, سلف یاسلم, خریددین وجعال
بطور جاری، گرایش نتیجه گیری در شركتهای های مختلفی مورد توجه قرارگرفته است . علاوه براین، ارزش تامین استراتژیک، توسط انجمن های علمی شناسایی شده است(مانند Cox، 1996، Anderson، 1998، Chen و همکاران، 2004؛ Kerkhoff، 2005؛ Dimitri و هنri ان، 2004؛ ایی شده است(مانند کل موفقیتهای کارخانه، توزیع شده است. مکاران، 2006). آنها به جنبه های مختلف تامین علاقه وافری داشته و راه حل های نوآورانۀ جدیدی را به منظور ایجاد مزیتهای رقابتی تر از طریق فعالیت تامین، مورد پژوهش قرار داده اند. از طرفی مزیتهایی که می توان از طریق تامین استراتژیک بدست آورد، چشمگیر هستند ، از بهبود وضعیت مالی شركت گرفته تا مشارکت در تحقیق و توسعه و بهینه سازی فرآیندهای ساخت (Kerkhoff، 2005).
اگرچه، بهینه سازی عملکرد تامین بطور گسترده ای مورد بحث قرار گرفته است (Buchanan,2008) زمینۀ ارزیابی عملکرد تامین ، فقط بصورت خلاصه در انجمنهای علمی مورد بحث قرار گرفته است. بایستی خاطرنشان کرد که ارزیابی عملکرد ضروری است، چرا که رهنمودی را برای توسعۀ استراتژی بهینه سازی ارائه کرده و به همین ترتیب شالوده ای را برای محک زدن فرصتها ایجاد می کند.
بطور تاریخی، سیستمهای ارزیابی عملکرد، برمبنای سیستمهای مدیریت حسابداری بوده اند، که در ابتدا براساس نتایج عملکرد مالی کارخانه می باشند.. كه برمبنای این روش، توسط Anthony در زمانی که مدیریت کنترل، برنامه ریزی استراتژیک و کنترل عملیاتی برای شناسایی هدف گذاری شده بودند، توسعه داده شده اند. بهرحال، Anthony (1965)، کنترل عملیاتی و برنامه ریزی استراتژیک را بخاطر سوالات پیچیده تر بودن نادیده گرفته و عمدتاٌ بر مدیریت کنترل تمرکز داشته است.
چارچوب کارت امتیاز متوازن (BSC)، توسط Kaplan و Norton (1992)، معرفی گردید که تلاشی برای یکپارچه سازی همۀ ابعاد بوده است، و از اهمیت بالایی برای مدیریت عملکرد برخوردار بوده است. به این دلیل کارت امتیاز متوازن ، یکی از قابل دسترس ترین روشهایی است که چشم انداز استراتژی یک کارخانه یا یک واحد تجاری را ارائه می کند. بنابراین، انتظار داریم که کارت امتیازی متوازن ، چارچوبی مرتبط برای تحقیق تامین استراتژیک باشد و به همین ترتیب شالوده ای برای ارائۀ رهنمودهای بهینه سازی تامین باشد. بهرحال، در همین زمان، ما قصد داریم تا این مطلب را در این پایان نامه تحقیق کنیم که: BSC میتواند چشم انداز کاملی از استراتژی تامین کارخانه را ارائه کند و اگر که هیچگونه فاکتور مهمی هم یافت نشود، اهمیت استراتژیکی در درك مفاهیم تامین خواهد داشت که در سیستم ارزیابی عملکرد ارائه نشده است. کارخانه ها هنوز هم در اجرای سیستمهای ارزیابی عملکرد به دلیل فقدان درک سیستم تامین، شرکای خارجی آن و فاکتورهای نفوذی داخلی و خارجی کارخانه، اداره کنندگان ابتدایی عملکرد تامین کدامها هستند، چه مواردی بر عملکرد تاثیر گذاشته و آن را تغییر می دهد، با مشکلاتی مواجه هستند. در این مورد، حتی پیشرفته ترین سیستم ارزیابی، نتایج دلخواه را ایجاد نخواهد کرد
بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که حتی اگر ارزیابی عملکرد یک ابزار کاملاٌ سودمند باشد ، فقدان آگاهی در مورد فعالیت تامین بعنوان یک سیستم و روابط بین فاکتورهای مختلف دراین سیستم، از اجرای موفق عملکرد سیستمهای ارزیابی ، پیشگیری می کند.
پس کارت امتیاز متوازن (BSC)، چارچوبی است برای اجرای سیستم ارزیابی عملکرد، که به دلیل کاربرد وسیع و قابلیت انعطاف، مزیتهای مهمی بر سایر چارچوبهای ارزیابی عملکرد دیگر دارد. (Dixon، 1990؛ Kaplan و Norton، 1992؛ Maskel، 1992؛ Kaplan و Norton، 1996، Beathem و همکاران، 2004). بنابراین، BSC می تواند چارچوبی مناسب برای تحلیل عملکرد تامین باشد.
اگر به عمومی ترین مشکل در تامین برگردیم ” یافتن تعادل بین هزینه و کیفیت” این موضوع مفهومی از اهمیت بالایی در مورد شناسایی عوامل موثر درعملکرد تامین، تنظیم اهداف و تفسیر نتایج برخوردار است. می توان انتظار داشت که به دلیل این موضوع مفهومی ، ” یافتن تعادل بین هزینه و کیفیت” ، پیچیدگی ارزیابی عملکرد افزایش می یابد. بنابراین، درک تامین بعنوان یک سیستم، حتی مهمتر است تاکید بر درک عمیق تدارکات بعنوان یک سیستم، سوالات زیر ایجاد شده، و شالوده ای را برای تحقیق ایجاد می کنند.اولاٌ، شناسایی سیستم تدارکات، بخشهای آن، روابط بین آنها و اصول فعالیتی آنها برای ایجاد یک سیستم ارزیابی عملکرد تامین، الزامی است. بعنوان ابزار ارزیابی عملکرد، مخصوصاٌ تراز برگۀ ارزشیابی، بعنوان ابزار خلاصه شده ای برای سیستم تدارکات در نظر گرفته می شود. سیستم تدارکات، یک سیستم بسیار پیچیده است که از سهامداران متعدد داخلی و خارجی و سایر فاکتورهای تاثیر گذار برخوردار است که می توانند بعنوان تعدیل کنندۀ روابط در سیستم تداراکات در نظر گرفته شوند .بنابراین، این سوالات ایجاد میشود:
در این تحقیق محقق کوشیده است تا ضمن شناسائی عوامل موثر بر تامین و درك سیستم تامین ، چشم اندازی از استراتژی تامین را ارائه نماید
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در دهه ١٩٥٠ و ١٩٦٠ بیشتر تولید كنندگان برای كمینه كردن هزینه تولید ، به تولید انبوه بعنوان نخستین استراتژی عملیات تاكید داشتند.این در حالی بود كه به انعطاف پذیری محصول و فرایند توجه كمی می شد . توسعه محصولات جدید نیزبه كندی صورت می گرفت و بیشتر بر تكنولوژی و ظرفیت داخلی تاكید می شد(احمدی کهنعلی ، 1387)..
با توجه به اینكه برای متوازن كردن خط تولید ،حجم بالائی از موجودی نگهداری می شد ، گلوگاه های تولیدی خود را به سادگی نشان نمی دادند و سرمایه گذاری زیادی در زمینه موجودی كار در جریان انجام می شد.تبادل تكنولوژی و متخصصان با مشتریان و تامین كنندگان كار بسیار مخاطره آمیز و غیر قابل پذیرش بود و تاكید كمی بر مشاركت استراتژیك خریدار-تامین كننده می شد ((farmer,1997
در دهه ١٩٧٠ ، برنامه ریزی منابع تولیدی معرفی شد و مدیران به تاثیر موجودی كار در جریان بر هزینه تولید،كیفیت،توسعه محصول جدید و زمان تحویل پی بردند..رقابت جهانی در دهه ١٩٨٠ سازمانها در كلاس جهانی را مجبور كرد تا محصولاتی با هزینه پائین ، كیفیت و قابلیت اعتماد بالا همراه با انعطاف پذیری بیشتر در طراحی ارائه كنند(جعفرنژاد،1385).
کارخانه ها شروع به درک اهمیت بهینه سازی بعنوان یک فعالیت استراتژیک سازمان نمودند، این تمایل می تواند هم در جهان تجارت و هم در افزایش میزان مقاله های آکادمیک که زمینه های بهینه سازی را مورد پژوهش قرار می دهند. همانگونه که رقابت افزایش می یابد، روشهای مختلف ایجاد مزیتهای رقابتی، مورد پژوهشجاد مزیتهای رقابتی، /فیده شود که زمینه های بهینه سازی را مورد پژوهش قرار می دهند. قرار گرفته، ارزیابی و اجرا می شوند.
موقعیت مالی کارخانه می تواند از طریق فعالیت تامین با قرار دادن و کشف پتانسیل مزیت ، افزایش یافته ، بهبود پیدا کرده و از هزینه های تامین بکاهد. علاوه براین، روشی که مدیران تامین طراحی می کنند، تاثیر مهمی بر عملکرد کارخانه هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت دارد بهرحال اگرچه، تامین نقش مهم و مهمتری پیدا میكند، اما برخی موضوعات مهم، هنوز حل نشده باقی مانده است.
اگرچه موضوع یافتن توازن بین کیفیت و هزینه ها در تامین قبلاٌ در دهۀ 90 بحث شده است ، علیرغم پیشرفت مهم و دستاوردهای اساسی در این زمینه، تحقیق برای راه حل های بهینه سازی هنوز هم ادامه دارد . علاوه براین، مزایای ارزیابی و محک زنی عملکرد در زمینۀ تامین نیز بطور چشم گیری، بعنوان ابزاری برای هدایت بهینه سازی تامین شناخته شده است .
اولین مرحله در بهینه سازی تامین، جمع آوری اطلاعات خاص تجاری است که عملکرد جنبه های مختلف تامین را خلاصه می کند. زمانی که اطلاعات عملکرد جمع آوری و ارزیابی شد، شکافهای عملکرد، نقصهای عملکرد حتی مزیتهای عملکرد را می توان شناسایی نمود. این اطلاعات نیز به همین ترتیب برای مقاصد محک زنی استفاده می شوند. بنابراین، ارزیابی عملکرد تامین را می توان بعنوان شالودۀ فعالیتهای موفق بهینهسازی در نظر گرفت، که بطور موفقیت آمیزی به كار برده شده اند، سیستم ارزیابی عملکرد، مسیر بهینه سازی را برمبنای نتایج گذشته، هدایت می کند.
کارت امتیازی متوازن، یکی از قابل دسترس ترین روشهایی است که چشم انداز استراتژی یک کارخانه یا یک واحد تجاری را ارائه می کند. بنابراین، انتظار می رود که کارت امتیازی متوازن، چارچوبی مرتبط برای تحقیق تامین استراتژیک باشد و محرکان عملکرد آن نیز به همین ترتیب شالوده ای برای ارائۀ رهنمودهای بهینه سازی تامین باشد.
با توجه به آنچه گفته شد دستاوردهای بهینه سازی زنجیره تامین می تواند توجیه گر ضرورت و اهمیت انجام تحقیق در این حوزه باشد.
با ثبت نام روزافزون دانشجویان و بودجه محدود دانشگاه ها، قرار گرفتن در سطح بالایی از کارآیی برای این مؤسسات تبدیل به یک ضرورت شده است. از اینرو به منظور بهبود کارآیی دانشگاه ها، یک ابزار اندازه گیری عملکرد برای ارزیابی عملکرد این مؤسسات لازم است. همچنین بررسی کارآیی دانشگاه ها برای تخصیص اثربخش منابع آموزشی و بهره برداری از آن ها حیاتی است.(Kuah & Wong,2011,499) در این میان زمانی که عملکرد دانشگاه ها مورد بررسی قرار می گیرد، رتبه بندی آن ها نیز مورد توجّه خواهد بود. (Kong & Fu, 2012, 541) دانشگاه ها به عنوان بدنه اصلی آموزش عالی و منبع مهم تأمین نیروی انسانی ماهر و متفكّر، نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای ای در رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كشور دارند و بعضاً به عنوان محور اصلی توسعه نیز معرفی می شوند از این رو حفظ و سلامت كارآیی دانشگاه ها به عنوان یك هدف مهم به شمار می آید چرا كه عدم كارآیی دانشگاه ها می تواند توسعه علمی و سیستم های آموزشی و پژوهشی را محدود سازد. از این رو به همان نسبت كه واحدهای كارآ و سالم می توانند به رشد علمی و اقتصادی جامعه كمك نمایند، ناسالم بودن و عملكرد بد آنها نیز می تواند بحران های عظیم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به همراه داشته باشد. در این میان بررسی عملكرد بخش هایی كه ساختار آنها به شكل سازمانی بزرگ (مثلاً دانشگاه) با چندین شعبه (مثلاً گروه های آموزشی دانشگاه) است، مورد توجّه خاص قرار می گیرد. (هاشمی و همکاران، 1388، 85)
امروزه یکی از پذیرفته شده ترین روش ها برای ارزیابی عملکرد و اندازه گیری کارایی نسبی، روش “تحلیل پوششی داده ها ” می باشد. (Meng et al, 2008, 950) این تكنیك از تمامی مشاهدات گردآوری شده برای اندازه گیری كارآیی استفاده كرده و هر كدام از مشاهدات را در مقایسه با مرز كارآ بهینه می كند. (فرید و همکاران، 1389، 311) تحلیل پوششی داده ها (DEA) روشی مناسب برای تعیین کارآیی نسبی مجموعه ای از واحدهای سازمانی است که دارای ورودی ها و خروجی های چندگانه اند، مانند مدارس یا شعب بانک. (Jahanshahloo et al, 2004, 284) تحلیل پوششی داده ها به تصمیم گیرندگان در تشخیص بین واحد های تصمیم گیری کارآمد و ناکارآمد در یک گروه همگن کمک می کند. در واقع این روش واحدها را به دو گروه کارآمد و ناکارآمد تقسیم میکند. (Jahanshahloo et al, 2010, 7483) دلایل متعددی برای مؤفقّیت DEA وجود دارد: این روش نا پارامتریک بوده و به تابع تولید و تعریف رابطه ورودی و خروجی آن نیاز ندارد، می تواند ورودی ها و خروجی های متعدد را به طور همزمان در نظر بگیرد، واحدهای کارآمد را از ناکارآمد متمایز کرده و الگوی مناسب برای واحدهای ناکارآمد فراهم میکند. (Lim et al, 2011,7665) از زمان ارائه روش تحلیل پوششی داده ها توسط چارنز، کوپر، و رودز (1978)، این روش به روشی کارآمد برای اندازه گیری کارآیی نسبی مجموعه واحدهای تصمیم گیری (DMU ها) که ورودی های متعدد برای تولید خروجی های چندگانه مصرف می کنند، تبدیل شد.( Azizi & Jahed,2011, 897) مدل تحلیل پوششی داده ها واحدهای تحت بررسی را به دو دسته كارآ و ناكارآ تقسیم می كند. واحدهای كارآ واحدهایی هستند که امتیاز كارآیی آنها برابر 1 می باشد. واحدهای ناكارآ با توجّه به امتیاز به دست آمده قابل رتبه بندی می باشند اما واحدهای كارآ با استفاده از مدل های كلاسیك قابل رتبه بندی نمی باشند. بنابراین از روش اندرسون – پترسون (AP) جهت رتبه بندی این واحدها استفاده می شود. (عالم تبریز،1389،17)
با توجّه به مباحث گفته شده، در این تحقیق سعی داریم به بررسی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد رشت در مقطع کارشناسی و از نظر کارآیی بپردازیم تا بسنجیم آن ها از حیث کارآیی در چه وضعی اند. از روش تحلیل پوششی داده ها برای ارزیابی کارآیی نسبی گروه های آموزشی و از روش اندرسون – پترسون برای رتبه بندی آنها استفاده می شود. و تعداد اعضای هیأت علمی و تعداد دانشجویان موجود به عنوان ورودی و تعداد فارغ التحصیلان و تعداد کار های پژوهشی به عنوان خروجی در نظر گرفته می شوند.
در نهایت این پژوهش سعی دارد پاسخی مناسب برای سوال اصلی پژوهش که به شرح زیر است، پیدا کند :
کارآیی نسبی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت چگونه است؟
1-3 سوال های تحقیق
1-3-1 سوال اصلی
همانطور که در بالا ذکر شد، سوال اصلی این تحقیق اینست که : کارآیی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی (واحد رشت) چگونه است؟
1-3-2 سوال های فرعی
1-4 چهارچوب نظری
این تحقیق بر اساس مدل های تحلیل پوششی داده هاست. روش تحلیل پوششی داده ها ( DEA) روشی مبتنی بر برنامه ریزی خطی ناپارامتریک است که برای ارزیابی کارایی نسبی واحد های تصمیم گیری ( DMU’s) ، که وظایف یکسانی انجام می دهند و دارای ورودی ها و خروجی های چندگانه اند به کار می رود ، مانند سنجش و مقایسه کارایی نسبی واحد های سازمانی نظیر ادارات دولتی یک وزارت خانه ، مدارس ، بیمارستان ها ، فروشگاه های زنجیره ای ، شعب بانک ها و موارد مشابهی که در آن ها واحد های تصمیم گیری همگنی وجود دارند. (مومنی، 1389،147) همگن بودن واحد های تصمیم گیری یکی از مفروضات DEA است، که در گرو تامین سه اصل زیر است:
در هر برنامه خطی DEA ، روش حل در پی حداکثر کردن کارایی واحد هدف است. به این صورت که، یک مرز یا الگو (مبنای مقایسه) از واحد های تصمیم گیری که دارای بهترین عملکرد هستند ساخته می شود. سپس کارایی واحد های مورد نظر نسبت به آن مرز سنجیده می شود. این رویه به این شکل است که هنگامیکه کارایی واحد هدف یا دستکم یکی دیگر از واحد ها، معادل یک شد، متوقف می شود. (مومنی، 1389، 159-157) نمره کارایی، نسبت مجموع موزون خروجی ها به مجموع موزون ورودی ها می باشد. واحد هایی که نمره 1 گرفته کارا و آنهایی که کمتر از 1 می گیرند نشان دهنده نا کارامدی آنهاست.(Lim et al, 2011,7665)
در زمینه ارزیابی کارایی واحد های آموزشی با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها و رتبه بندی آن ها توسط تکنیک اندرسون – پترسون، تحقیقات مختلفی انجام شده است که می توان از جمله آن ها به تحقیقات انجام شده توسط آذر، عالم تبریز، اوكیران، تیاگی، کاتاراکی، کوا و … اشاره نمود. که در پیشینه تحقیق بیشتر در این باره صحبت خواهیم کرد. در اکثر این تحقیقات تعداد اعضای هیأت علمی، کارکنان غیر هیات علمی، تعداد دانشجویان موجود و هزینه های عملیاتی واحد ها به عنوان متغیر های ورودی و تعداد فارغ التحصیلان، تعداد مقالات، طرح های پژوهشی، سمینار ها به عنوان متغیر های خروجی در نظر گرفته شدند. علاوه بر مطالعه این تحقیقات انجام شده، مدل مفهومی تحقیق حاضر از مدل تحقیقی که در سال 2010 توسط کاتاراکی و کاتاراکیس انجام یافته بر گرفته شده است. آن ها برای محاسبه کارآیی 20 دانشگاه دولتی یونان با روش DEA ، تعداد اعضای هیأت علمی، تعداد کارکنان غیر هیأت علمی، تعداد دانشجویان ثبت نام شده و هزینه های عملیاتی را ورودی و تعداد فارغ التحصیلان و درآمد حاصل از تحقیقات را خروجی گرفتند. این مدل در زیر ترسیم شده است:
پژوهش
مسئله ارزیابی واحدها و کاهش ریسک از دیرباز مورد توجه مدیران بودهاست. امروزه به دلیل پیچیدگی مسائل، حجم بسیار اطلاعات و عملیات، اثرات عوامل خارجی بر عملکرد، رقابت شدید جهانی، تغییرات ناگهانی خط مشی به علت برخورد با مشکلات حاد و در نتیجه اینها افزایش ریسک، همه عواملی هستند که بدون برخورد علمی با آنها راهکارهای مناسبی در جهت بهرهوری بهتر عاید نمیشود(ریچاردسون و همکاران،2005). در سالهای اخیر برای ارزیابی عملکرد نهادها و دیگر فعالیتهای رایج در زمینههای مختلف، کاربردهای متفاوتی از تحلیل پوششی دادهها (DEA) شدهاست و علت این مقبولیت نسبت به سایر روشها، آن است که امکان بررسی روابط پیچیده و اغلب نامعلوم بین چندین ورودی و چندین خروجی(معمولا اندازه ناپذیر) در فعالیتهایی نظیر عملکرد بانک وجود دارد(توماس و همکاران،2000). هرگونه اقدامی در جهت بهبود و ارتقا كارایی سیستم بانكداری، موجب خواهد شد كه جریان پس انداز، سرمایهگذاری و تخصیص منابع، بهبود یابد و امكانات بالقوه، پراكنده و نهفته در كشور برای پیشرفت و رفاه عمومی به كار گرفته شود(چانگ و همکاران،2010). یکی از مهمترین مباحث در صنعت بانکداری، مبحث کارایی و ریسک میباشد. هر جا که آینده ناشناخته باشد، ریسک وجود دارد. از این رو،کسانی میتوانند آیندهای مطمئن را برای خود و سازمان خویش رقم بزنند که بتوانند با برنامهریزی و تحلیلهای صحیح، شناخت خود را افزایش دهند. لذا امروزه وقتی در مورد مدیریت ریسک صحبت میشود، هدف از بین بردن ریسک نیست، بلکه شناسایی و تعیین هزینههای ناشی از آن است. این در حالی است که مدیریت ریسک خود به تنهایی معنایی را در بر ندارد زیرا ریسک، متغیری است که میتواند بر دیگر شرایط بنگاه مانند سود، کارایی و… تاثیر بگذارد( دیپانکار و همکاران،2009). مدیریت ریسک در وهله اول مستلزم شناسایی ریسکهای فعالیت بانکی میباشد. ریسکهایی که بانکها با آن مواجه میباشند، به طور عمده به چهار دسته کلی ریسکهای مالی، عملیاتی، تجاری و حوادث تقسیم میشوند(نور واتی،2010). با توجه به ضروریت مدیریت ریسکها در صنعت بانکداری که نقدینگی را برای بانک در پی دارند؛ بر این اساس، توجه بر بهرهوری در بانک ها و نیز اهمیت کنترل انواع ریسکها، از اهمیت بسزایی برخوردار است. براین اساس هدف این پژوهش، ارزیابی مدیریت مولفههای ریسک و مدیریت بهره وری در بانک با استفاده از تحلیل پوششی دادهها است و میکوشد عوامل و متغیرهای موثر در بهره وری را شناسایی و معرفی کند. و این سوال مطرح میگردد که تا چه اندازه استفاده از تحلیل پوششی دادهها(DEA) می تواند این ارتباط را ایجادکند؟ برای پاسخ به این سوال، در این پژوهش به بررسی وضعیت بانک ملی در تابستان سال 1394پرداخته میشود.
امروزه شرکتها در محیط پیچیده و متغیری فعالیت میکنند. در این شرایط شرکتها برای دستیابی به اهداف خود و کاهش اثر نامطلوب نوسانات، برای مدیریت ریسکهایی که با آن مواجهند، اهمیت زیادی قائل هستند. ماهیت کسب وکار و ارائه خدمات مالی، پذیرش ریسک است زیرا بدون پذیرش ریسک قادر به سودآوری و رشد نیستند. با توجه به ماهیت کسب و کار و ارائه خدمات مالی، مدیریت ریسک برای این نوع شرکتها از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع، این موسسات باید ریسکهایی را که میپذیرند، مدیریت کنند(کوچ و همکاران،2011). شرکتهای ارائه دهنده خدمات مالی مانند بانکها، با ریسکهای بزرگی همچون ریسک بازار(مانند ریسک نرخ ارز، نرخ بهره و قیمت سهام)، ریسک نقدینگی(مالی)، و ریسک عملیاتی(مانند ریسک IT، نیروی انسانی و قوانین) مواجهند. پیچیده و متنوع شدن ریسكها، فقط ناشی از تغییرات سریع در تكنولوژی، سرعت در ارتباطات، جهانی شدن كسب و كارها و تغییر بازارها نیست. امروزه شركتها در محیطی كاملاً متفاوت نسبت به 10 سال پیش، فعالیت میكنند. منبع ریسكها می تواند در داخل یك شركت باشد. اتخاذ استراتژیهای توسعهای، مانند تملك، سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور، تجدید ساختار سازمانی، برون سپاری فرآیندهای اصلی، پروژه های سرمایهگذاری بزرگ و توسعه محصولات جدید ، همگی میتوانند ریسكهای یك شركت را افزایش دهند(فانگ،2009). مدیریت یکپارچه ریسک، فعالیتی جامع، یکپارچه و مستقل است که به شرکت کمک میکند تا به هدف اصلی خود یعنی حداکثرسازی ثروت سهامداران دست یابد(فرانسیس و همکاران،2008). باتوجه به مدیریت ریسک و ایجاد بهرهوری در بانکها، دراین پژوهش سعی میشود با ادبیات موجود، ابتدا متغیرهای موثر در ریسک بانکها را مطالعه و آزمون نمود وسپس به تعیین استراتژیهای کنترل آن پرداخته میشود. در نهایت به این نتیجه دست یابیم که آیا کنترل انواع ریسکهای مورد پژوهش، موجب افزایش بهرهوری در بانک ملی شود؟
1-4 نوآوری پژوهش
مطالعاتی در زمینه مولفههای ریسک انجام شده که هر کدام از زاویه خاص عامل موثر بر آن را مورد بررسی قرار دادهاند که در بخش مرور ادبیات و سوابق به تعدادی از آنها اشاره شده است، اما با توجه به بررسیهای بعمل آماده در بین پایان نامهها و مقالات انجام شده از طریق سایتهای دانشگاههای کشور و سایت پایگاه اطلاعات علمی و همچنین سایتهای معتبر ایران داک، مقاله یا پایان نامهای با عنوان ارزیابی مدیریت مولفههای ریسک و مدیریت بهرهوری در بانک با استفاده از تحلیل پوششی داده ها دادهه انجام نگردیدهاست. پژوهش حاضر به ارتباط بین 4 متغیر که در قسمت مدل مفهومی به آن اشاره شدهاست، که در نوع خود جدید بوده وتا بحال پژوهشی کامل و مشابه در این خصوص صورت نگرفتهاست.
1-5-1 هدف اصلی: تعیین رابطه بین مدیریت مولفههای ریسک و مدیریت بهره وری در بانک با استفاده از تحلیل پوششی داده ها.
1-5-2 اهداف ویژه:
تعیین رابطه بین ریسک حوادث و سوانح و مدیریت بهرهوری در بانک.
– مدیران برنامهریزی استراتژیک بانکها بر اساس نتایج روابط مذکور، میتوانند برنامههای توسعه و بهرهوری خود را تنظیم و اجرا نمایند؛ و همچنین پژوهشگران رشته حسابداری و مدیریت مالی میتوانند از نتایج این پژوهش استفاده نمایند.
فرضیههای پژوهش
فرضیه اصلی 1: بین ریسک و کارایی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
– بین ریسک مالی و کارایی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک عملیاتی و کارایی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک بازرگانی و کارایی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک حوادث و سوانح و کارایی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
فرضیه اصلی 2: بین ریسک و اثربخشی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
– بین ریسک مالی و اثربخشی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک عملیاتی و اثربخشی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک بازرگانی و اثربخشی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین ریسک حوادث و سوانح و اثربخشی در بانک رابطه معنی داری وجود دارد.
پژوهش:
در موسسات و شرکت های حاظر در بازار های بورس، هزینه برای گزارش دهی در یک دوره بلند مدت به 2 طبقه عمده گروه بندی می نمایند:
الف – موجودیی ثابت : این موجودی شامل مخارج و حقوق نیروی انسانی،، بدهی های شرکتی و اقساط،موجودیی دفتری، موجودیی ثابت ماهیانه نظیر اجاره، شارژ، حاظر در بازار های بورسات و… در یک دوره بلند مدت می باشد
1-3 اهمیت موضوع پژوهش:
امروزه نقدینگی یکی از متغیرهای اساسی اقتصاد کلان به شمار آمده، چراکه تاثیرات بالقوه ای بر برخی از بازارها نظیر مسکن، سرمایه و کالا و خدمات بر جای می گذارد که پس از مدتی می تواند به اثرات بالفعل تبدیل شده و سبب ایجاد مشکلاتی در بازارهای یادشده شود. به همین دلیل، کنترل بهینه نقدینگی یکی از اهداف مهم دولت و بانک مرکزی بوده و در قانون پولی و بانکی کشور هم به این وظیفه اشاره شده است. از سوی دیگر در ادبیات اقتصادی و پولی، کمتر مقایسه ای بوده که منکر رابطه نقدینگی و تورم باشد. البته این رابطه گاهی ضعیف تر و گاهی شدیدتر می شود. اما به طور کلی افزایش نقدینگی یا به مفهوم وسیع تر آن افزایش پول، یکی از مهم ترین عوامل افزایش تورم است (موهان و شریف،2011).
نسبت مطالبات به موجودی از مهمترین شاخصهایی است که مدیریت موجودی و مطالبات شرکتها را به تصویر میکشد. برای محاسبه نسبت مطالبات به موجودی، باید میزان هر یک از این دو جداگانه مورد محاسبه قرار گیرد، یعنی به طور جداگانه، مانده موجودیی جاری و ثابت و پرداخت های ثابت مالی در نظام حسابداری و حسابرسی کشور مشخص شود. به این ترتیب، برای تعیین موجودی شرکت ها، کل پرداخت های سالانه و ماهانه و پرداخت های پیش بینی نشده و فورس ماژور پس از کسر موجودیی قانونی را باید مشخص کرد و برای تعیین مطالبات ، میزان کل مطالباتی حاصل از فعالیت های شرکت، سود فعالیت ها را محاسبه کرد.
صورت های مالی از جمله سطح نقدینگی، یكی از بهترین منابع اطلاعاتی در كنار سایر اطلاعات مانند اطلاعات اقتصادی جهت استفاده ذینفعان در رابطه با وضعیت مالی شركت ها برای پیش بینی رویدادهای آتی به شمار می رود. سطح نقدینگی یكی از این موارد، پیش بینی وقوع بحران مالی در سازمان می تواند باشد.در حقیقت، در شرایط متغیر اقتصادی و نوسانات شدید در محیط فعالیت تجاری كه ذینفعان را با عدم اطمینان های عمده و احتمالات متعددی مواجه نموده است، وجود الگوهایی برای پیش بینی عملكرد مالی شرك تها كه با هر یك از شاخص های مهم در ارتباط باشد، از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.
در فزایند بهینه سازی مدیریت نقدینگی، از آنجایی که بانک در جهت پاسخگویی به جریانات نقدی خروجی غیرمنتظره و تقاضای برداشت نقدی مشتریان، نیازمند نگهداری وجوه مازاد می باشند، تقبل هزینه نگهداری این وجوه، به صورت چشم پوشی از سود حاصل از سرمایه گذاری احتمالی امری گریزناپذیر است. منابع نقد عبارتست از جریان نقد حاصل از عملیات روزانه شعبه (آورده نقد مشتریان) و ذخیره نقد صندوق که روزانه توسط خزانه بانک تأمین می شود. نگهداری وجوه در صندوق همواره با یک هزینه فایده همراه می باشد، به عبارتی فایده نگهداری وجوه مازاد پوشش ریسک نقدینگی و اطمینان از عدم مواجهه با کسری نقدینگی و در مقابل هزینه آن افزایش هزینه خواب پول و از دست دادن فرصت سرمایه گذاری وجوه می باشد. لذا مدیر نقدینگی همواره درصد بهینه کردن مانده وجوه نقد صندوق با توجه به عملیات روزانه آن می باشد .بر اساس مدل میلر 2008 (میلر: 2008) میزان بهینه وجه نقد با توجه به پوشش هزینه مازاد نقدینگی از یکسو و پوشش ریسک نقدینگی حاصل ازکمبود وجوه نقد از سوی دیگر، نقطه c خواهد بود. نکته مهم این است که بانک و مدیر مالی تلاش نمی کند که شکاف نقدینگی را به صفر برساند، بلکه هدف تنظیم و کنترل شکاف نقدینگی در محدوده قابل کنترل است. چراکه تأمین نقدینگی بخش عمده ای از وظایف و کارکردهای بانک است و با انجام این خدمات برای مشتریان، درآمد کسب می نماید. لذا برای مدیریت شکاف نقدینگی بایستی ابتدا تخمین و سپس پیش بینی برای جریان نقدی شعبه صورت بگیرد (نلسون:2008). پژوهش های زیادی در زمینه مدیرت نقدی، مدیریت مطالبات ومدیریت موجودی صورت گرفته که هر کدام از زاویه ای خاص به بررسی عوامل موثر بر عملکردشرکتها، می پردازد، که در بخش مرورادبیات وسوابق به تعدادی از آنها اشاره گردیده، با توجه به بررسی های بعمل آمده در بین پایانامه ها، از طریق سایتهای دانشگاههای کشور وسایت پایگاه اطلاعات علمی موردی مشابه این پایانامه تدوین نگردید ومقالات مشابه نیز ازنظر گستردگی پژوهش باپژوهش حاضر متفاوت هستند.پژوهش حاضر تاثیر مدیرت نقدی، مدیریت مطالبات ومدیریت موجودی بر عملکردشرکتها که در قسمت مدل مفهومی به آن اشاره خواهد شد مطالعه نموده، که در نوع خود جدید بوده وتابحال پژوهش کامل ومشابه دراین خصوص صورت نگرفته است.لذا به نظر می رسد پژوهش حاضر کمک شایانی به تشریح تاثیر مدیرت نقدی، مدیریت مطالبات ومدیریت موجودی بر عملکرد شرکتها می نماید.
1-4 اهداف پژوهش:
هدف اصلی:
شناخت تاثیر مدیریت نقدی،مدیریت مطالبات و مدیریت موجودی بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
اهداف ویژه:
1-شناخت تاثیر اندازه گیری موجودی منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار .
2-شناخت تاثیر تشخیص و تمرکز بر وصول مطالبات بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار.
3-بررسی مدیریت بهینه سطح موجودیی ثابت بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار.
4-مقایسه سطح موجودیی غیرثابت بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار.
5-بررسی کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار.
اهداف کاربردی:
1-این پژوهش می تواند برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس مورد استفاده قرارگیرد.
2-همچنین این پژوهش جهت مدیران مالی ومشاوران مالی شرکتها وپژوهشگران مورداستفاده قرارگیرد.
3-شرکتهایی که قصدایجادارزش جهت سهامداران را دارند این پژوهش کمک شایان توجهی به آنها خواهدنمود.
1-5 قلمرو پژوهش:
الف. قلمرو موضوعی:
پژوهش حاضر پیرامون شناخت تاثیر مدیریت نقدی،مدیریت مطالبات و مدیریت موجودی بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد.
ب. قلمرو مکانی:
با توجه به موضوع این پژوهش، کلیه شرکتهای پذبرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری ومنطقه مورد مطالعه پژوهش، انتخاب گردیده اند .
ج. قلمرو زمانی:
قلمروزمانی پژوهش را فاصله زمانی سالهای 1388 الی 1392 در بر می گیرد.
1- 6 فرضیه های پژوهش:
1-اندازه گیری موجودی منابع در راه انجام فعالیتهای اصلی بر روی سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موثر است.
2-تشخیص و تمرکز بر وصول مطالبات بر روی ارتقاء سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موثر است.
3-بهینه کردن موجودیی ثابت در راستای مطالبات بر روی ارتقاء سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موثر است.
4-بهینه سازی موجودیی غیرثابت ای بر روی ارتقاء سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موثر است.
5-کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی بر روی ارتقاء سطح کلی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موثر است.