وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تأثیر برنامه‌های بهسازی سازمانی بر تقویت هویت حرفه ای معلمان

 

 

          شکل‌گیری، توسعه و ادامه حیات سازمان‌ها از ضروریات اجتناب‌ناپذیر زندگی بشر در عصر حاضر است؛ زیرا نیازهای انسان از طریق فعالیت‌های سازمان‌های گوناگون اجتماعی تأمین می‌شود. به همین سبب می‌توان گفت که سازمان‌ها برای نیل به هدف‌های خاصی به وجود می‌آیند. بدیهی است که این هدف‌ها وقتی تحقق می‌یابند که فعالیت‌ها با مدیریت و تدابیر مناسب انجام شوند. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا سازمان‌ها همیشه در این جهت و این‌گونه حرکت می‌کنند؟ و اگر حرکت می‌کنند، آیا می‌توان به فعالیت آن‌ها سرعت بخشید و کمیت و کیفیت آن‌ها را ارتقا داد؟ و اگر در آن جهت حرکت نمی‌کنند چه اقدامات اصلاحی را باید انجام داد و … این قبیل سؤالات بحث بهسازی را ضروری می‌نماید. جهان کنونی پر از تغییرات شتابان است. اهمیت تغییر در دنیای امروز بر کسی پوشیده نیست. الوین تافلر[1] در کتاب خود تحت عنوان «شوک آینده» تصویری از سازمان‌های تغییرپذیر (پویا) در آینده را ارائه می‌نماید که ما در حال حاضر شاهد ازدیاد آن‌ها می‌باشیم. بهسازی و نوسازی سازمان‌ها به‌منظور انطباق هرچه مناسب‌تر آن‌ها با تغییر و تحولات اجتماعی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است این تغییر و تحولات هستند که سازمان‌ها را مجبور به بهسازی می‌کنند چراکه سازمان‌ها به‌منظور ادامه حیات خویش تحت شرایطی به تغییرات وسیع مبادرت می‌ورزند و اگر تغییراتی که لازم و ضروری است موردتوجه قرار ندهند قطعاً در تلاش برای ادامه حیات موفق نبوده و به‌طور بسیار جدی در نیل به اهدافشان با مشکل مواجه خواهند شد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بهسازی سازمان راهی است برای کسب پویایی که به‌وسیله آن سازمان‌ها در مواجهه با محیط‌های پرتلاطم و بی‌ثبات قادر خواهند بود تا با کسب دانش و بینش وسیع‌تر و عمیق‌تر همراه با نوآوری برای آینده خویش زندگی مجددی را بنا نهند. دوران بروکراسی‌های عظیم طراحی‌شده مطابق با ویژگی‌های ایده آلی ماکس وبر به سر آمده، گرچه از طریق همین سیستم بروکراسی بود که نظم و ترتیب، دقت در امور، رفتار یکسان، تبعیت محض از قانون بدون هیچ‌گونه تبعیضی در سازمان‌ها رواج یافت و این خودپاسخی خلاق و نو برای تشکیلات و نیازهای سازمان خویش بود اما با بروز تغییر و تحول در نوع و شکل نیازها و مشکلات، این سیستم دیگر قادر به پاسخگویی و رفع احتیاجات جدید سازمان‌ها نیست و سازمان‌ها نیاز به توسعه طرح‌های جدید دارند. غیرقابل‌پیش‌بینی بودن آینده و وجود تصویری تار از آن ما را مجبور می‌سازد تا از وجود سازمان‌هایی بهره ببریم که دارای قابلیت انعطاف و انطباق با محیط باشند. می‌توان بیان کرد که یادگیری سازمانی، مدیریت دانش، بهسازی نیروی انسانی، بهسازی تکنولوژیکی، بهسازی ساختار و بهسازی خط و مشی‌ها از برنامه‌های مهم بهسازی سازمانی می‌باشند.

 

این فرآیندها تغییر مرتبط به هم معطوف به کمک به سازمان‌ها برای توسعه و استفاده از دانش برای تغییر و بهبود مستمر خودشان می‌باشد. یادگیری سازمانی توانایی یک سازمان را در اکتساب و توسعه دانش جدید افزایش می‌دهد، مدیریت دانش بر چگونگی سازمان‌دهی و استفاده از آن دانش در جهت بهبود عملکرد تمرکز دارد. بهسازی نیروی انسانی توانایی کارکنان را در استفاده از آن دانش افزایش می‌دهد، بهسازی تکنولوژیکی فناوری لازم برای اجرایی سازی آن را فراهم می‌کند، بهسازی ساختار بسترهای موجود را برای پیاده‌سازی آن دانش فراهم می‌کند و بهسازی خط و مشی موجب انطباق رویه‌ها و دستورالعمل‌ها بادانش جدید می‌شود. برنامه‌های بهسازی اشاره‌شده در محیط‌های پیچیده و سریعاً متغیر امروزی نقشی حیاتی دارند و یقیناً اهمیت آن‌ها در آینده افزون‌تر خواهد شد. آن‌ها می‌توانند منبع بازسازی استراتژیک بوده و سازمان‌ها را در اکتساب و به‌کارگیری دانش سریع‌تر و اثربخش‌تر از رقبا و درنتیجه استقرار برتری رقابتی پایدار توانمند سازند. به‌علاوه زمانی که دانش به محصولات و خدمات جدید تبدیل می‌شود، این برنامه‌ها می‌توانند منبع کلیدی ایجاد ثروت برای سازمان‌ها گردند.

 

       بهسازی سازمانی به معلمان کمک می‌کند تا کار خود را اثربخش‌تر انجام دهند و مهارت‌ها و دانش ضروری برای ایجاد روابط مؤثر میان فردی را فراهم می‌کند. بنابراین نحوه فعالیت مؤثر با دیگران به‌منظور تشخیص مشکلات پیچیده و ارائه راه‌حل‌های مناسب را به معلمان نشان می‌دهد.

 

        می‌توان چنین بیان کرد که انسان‌ها به‌عنوان افرادی یکتا به حس هویت نیاز دارند، هویتی که آن‌ها را با این احساس که چیست‌اند و کیست‌اند از سایر افراد جدا می‌سازد. شیوه سالم ارضای این نیاز، فردیت است. روندی که شخص از راه آن به معنی معین هویت خود دست می‌یابد. شیوه سالم حس هویت یافتن، همنوایی با ویژگی‌های یک ملت یا نژاد، مذهب یا شغل و حرفه است. در این صورت، هویت با توجه به خصایص گروه نه خصایص خود تعریف می‌شود. با پیروی از هنجارها و ارزش‌ها و رفتارهای چنین گروه‌هایی، شخص البته هویتی می‌یابد، منتها این هویت به بهای از دست دادن خود است. خود هم‌نوا اصیل نیست و منحصراً به فرد تعلق ندارد و در این حال فرد نمی‌تواند فردی کامل شود.

 

       دراین‌بین هویت شغلی بخش مهمی از مجموعه هویت بیشتر افراد اعم از پیر و جوان را تشکیل می‌دهد. داشتن شغلی که ارزش اجتماعی داشته باشد و فرد به‌خوبی از عهده آن برآید در داشتن احساس ایمنی و هویت باثبات به او کمک می‌کند. برعکس اگر جامعه به افرادش بگوید که به آن‌ها نیازی ندارد و اشتغال امکان‌پذیر نیست، در آنان احساس تردید و سرخوردگی ایجاد می‌شود، احتمال دارد که این افراد دچار سردرگمی در هویت شوند؛ و معلمان نیز که تأثیر مهمی در پیشرفت و آینده دانش‌آموزان که آینده‌سازان هر کشورند دارند باید از هویت حرفه‌ای بالایی برخوردار باشند.

 

        هویت شغلی یکی از اجزای اصلی و سازنده هویت می‌باشد. به همین دلیل شکل‌گیری هویت شغلی تکلیف مهم در رشد شغلی و تحقق هویت می‌باشد، برخوردار بودن از یک هویت شغلی قطعی یا یک تصویر روشن و باثبات از اهداف، علایق، شخصیت و توانایی‌های به تصمیم‌گیری شغلی مناسب و اعتماد به توانایی‌های شخصی در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با شغل کمک می‌کند. شکست در هویت قطعی به بی تصمیمی شغلی در فرد منجر می‌شود. مسیر رشدی انتخاب شغل و تصمیم‌گیری شغلی مانند رشد روانی- اجتماعی اریکسون می‌باشد به‌موازات رشد هویت، هویت شغلی نیز رشد می‌کند و فرد تصمیم‌گیری‌های شغلی سنجیده‌تری می‌گیرد چنانچه تعیین هویت با موفقیت همراه نباشد پراکندگی نقش به وجود می‌آید که با عدم انتخاب شغل و نامشخص بودن هدف‌های تحصیلی همراه است. فرد برای اینکه به هویت موفق دست یابد از فرهنگ، خانواده و معیارهای ارزشی محیطی که در آن زندگی می‌کند آگاهی داشته باشد.

 

 

 

1-3-ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

پروژه دانشگاهی

 

 

 

 

       آموزش‌وپرورش نقش اساسی و سرنوشت سازی در تمام جوامع بشری ایفا می‌کند. جوامعی که هدف اساسی خود را توسعه و ترقی می‌دانند و در جهت رسیدن به آن تلاش می‌کنند به امر آموزش و سرمایه‌گذاری در منابع انسانی توجه خاص دارند. آموزش‌وپرورش بر ابعاد و زمینه‌های مختلف اقتصادی فرهنگی و اجتماعی جوامع تأثیر دارد و به‌شدت ابعاد فوق را متأثر می‌سازد بدین معنی که آموزش‌وپرورش می‌تواند عامل رشد و توسعه در این زمینه‌ها باشد (سیادت و همکاران، 1387، 44).

عکس مرتبط با اقتصاد

      قرایی مقدم (1375) نیز می‌نویسد: ساخت نظام آموزشی هر کشور دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از نیازهای سازمان‌های رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزش‌وپرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده‌دارند نه‌تنها ازنظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است بلکه ازنظر تأثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد از اهمیت تعیین‌کننده‌ای برخوردار است. همین آموزش‌وپرورش بهترین وسیله برای ایجاد تغییر ارزش‌ها و رفتارها به شمار رفته و باعث می‌شود که افراد به‌تناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمت‌های اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و درنتیجه آسایش فردی مهیا شوند. ازاین‌رو از آغاز قرن اخیر هیچ کشوری بدون توسعه در مؤسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیل‌کرده و مجرب مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است (صاحبی، 1391، 7-8). معلمان در نظام آموزشی و نظام اجتماعی هر کشور نقش مهمی را ایفا می‌کنند. به‌طور متوسط در کشورهای جهان نیمی از جمعیت هر کشور تحت تأثیر نظام آموزشی و در رأس آن در تعامل با معلمان هستند. این قشر در اکثر جوامع پیشرفته از جایگاه اجتماعی ممتازی برخوردار بوده که نشان از اهمیت شغل آن‌ها دارد. هر کشوری که قصد پیشرفت دارد باید در آن معلم از ثبات شغلی، امنیت شغلی و هویت شغلی مطلوبی برخوردار باشد تا بتواند دانش‌آموزان را که آینده‌ساز هر کشوری هستند خوب تعلیم و تربیت کند و زمینه توسعه و پیشرفت کشور فراهم شود.

 

1-4-اهداف تحقیق

 

 

 

1-4-1-اهداف اصلی

 

 

 

 

  • بررسی تأثیر برنامه‌های بهسازی بر تقویت هویت حرفه‌ای می‌باشد.

 

1-4-2-اهداف فرعی

 

 

 

 

    • بررسی تأثیر مدیریت دانش بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

    • بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

    • بررسی تأثیر بهسازی نیروی انسانی بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

    • بررسی تأثیر بهسازی تکنولوژیکی بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

    • بررسی تأثیر بهسازی ساختار بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

  • بررسی تأثیر بهسازی خط و مشی بر تقویت هویت حرفه‌ای

 

1-5-سؤالات تحقیق

 

 

 

 

  • آیا برنامه‌های بهسازی سازمانی هویت حرفه‌ای معلمان را تقویت می‌کند؟

 

 

 

 

 

 

تاثیر معنا درمانی گروهی بر کاهش نشانگان افسردگی ، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز

 

 

 

زندگی انسان در این جهان همواره با اضطراب و دلهره همـراه بـوده اسـت. انسـان هـا معمـولا در اثـر عوامل گوناگون دچار میزانی از اضطراب و دلهره هستند. استرس و اضطراب کلماتی هستند که در زندگی روزمره، برای توصیف حالات و احساسات بسیار استفاده می شوند. در روان شناسی، اضطراب مرحله ی پیشرفته تر استرس مزمن است، که هنگامی به صورت یک مشکل بهداشت روانی در می آید که برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی به وجود آورد یا مانع رسیدن او به اهدافش شود و یا در انجام کار های روزانه و عادی او اختلال ایجاد کند(پارجمنت ، 2007). افسردگی نیز یکی از نابسامانی های بنیادین روانی است ( مهریار، 1382). حالتی است که بر احساسات، افکار، رفتار، و سلامت جسمانی فرد تأثیر ژرفی گذاشته ( سالمانز ،ترجمه: خلخالی زاویه، 1382) و چگونگی ادراک او از خود و محیطش را دگرگون می سازد ( کاپلان و سادوک ، ترجمه: پورافکاری، 1375). این دگرگونی تا اندازه ای است که وی در کنترل خود و پیرامونش، احساس درماندگی می کند (سلیگمن ، 1975). یکی از بیماری هایی که به دلیل ماهیت کم توان کننده اش می تواند فرد را به افسردگی برساند، مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس.) می باشد (آبراموویتز، ترجمه: همت خواه،1384). این بیماری یکی از قدیمی ترین و در عین حال مهمترین بیماری های مغز و نخاع است (باردلی و همکاران ، 2004) که با دوره های پیشرونده ی کاهش و افزایش بیماری، علایم سه گانه ی آسیب زا شامل التهاب ازبین رفتن پوشش عصب ها (میلین) و جراحت دستگاه اعصاب مرکزی تشخیص داده می شود (هوشر و گودین ، 2005). از بین رفتن پوشش عصب در بخشی از مغز که کنترل احساسات را به عهده دارد، پیش بینی ناپذیر بودن حمله های بیماری، کاهش توانمندی های پیشین و مشکلاتی نظیر از دست دادن کار و در آخر عوارض ناشی از مصرف داروهایی که در درمان به کار می روند از جمله دلایل افسردگی در بیماران ام.اس. است ( آبراموویتز، ترجمه: همت خواه، 1384) که به نوبه ی خود سویه های بسیاری از زندگی فرد را دگرگون می نماید. یکی از این سویه ها، کاهش مقابله ی سودمند با دشواری های زندگی است. این کاهش مهارت مقابله به سهم خود می تواند افسردگی بیمار را بیشتر از پیش نماید و این چرخه همچنان ادامه یابد (ارنلت و رودولف ، 2006). شدت افسردگی بیمار بر کیفیت زندگی، توانمندی های بدنی (پیتون و همکاران ، 2006)، سویه های شناختی، شناختی، و بازگشت دوباره ی بیماری (لوپز و همکاران ، 2006) تأثیر ویران کننده ای می گذارد. الگوی بیماری و شیوه ی برخورد با آن در بیمار ام.اس. که دچار افسردگی شده است در برابر بیماری که به افسردگی دچار نشده یا آن را مهار کرده، بسیار ناهمانند است (کورنچ و همکاران ، 2000). ناامیدی و خستگی از دیگر پیامدها و چه بسا نشانه های افسردگی می باشد. ناامیدی ای که بیمار را از مقابله ی سودمند و ادامه ی درمان باز می دارد (وینسمن و اسچووتز ، 2004) و همین امر سبب می شود با آغاز حمله ی دیگر بیماری فرد به درمان دارویی گستردهتر و حتی بستری درازمدتتر نیاز داشته باشد (پتن و متس ، 2002). چنین آسیب های گسترده ای می توانند در افزایش افسردگی فرد سهم بسزایی داشته باشند که با افزایش افسردگی خطر اقدام به خودکشی با هدف پایان دادن به این دشواری ها نیز افزایش می یابد (مختاری، 1384). انجمن حمایت از بیماران ام.اس. ( 2006) در گزارش های خود بیان کرد که خطر خودکشی در بیماران .ام اس. به طور معمول 7/7 برابر بیشتر از جمعیت عادی است. افکار خودکشی در بیماران ام.اس.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

ایرانی 30 درصد است که از این میان اقدام به خودکشی 5 برابر بیشتر از جمعیت عادی است و این میزان به ویژه در 5 سال نخست بیماری و در سنین 40 تا 50 سال نمایان می شود (ملکوتی، 1385 ). از این رو توجه جدی به دشواری های بیماران به ویژه افسردگی و اضطراب ایشان ارزنده می نماید. روان شناسان کوشیده اند برای پیشـگیری و درمـان اضطراب، روش های گوناگونی را به افراد آموزش دهند. اما به نظر می رسدکه استفاده از روش های سنتی و ساده برای درمان اضطراب و افسردگی کافی نیست، لذا اهمیت مذهب و بـه کـارگیری روش هـای معنـوی در چنـد دهـه گذشته به صورت روزافزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. شواهدی وجود دارد که عموم مـردم بـه طـور فزاینـده ای بـه معنویـت تمایـل دارنـد و بررسـی هـای همگانی افزایش قابل ملاحظه در علاقه به امور معنوی را تایید می کنند. مطالعات آزمایشی نیز نشان می دهـد که بین مذهب و معنویت و سلامت روانی رابطه معنا داری وجود دارد، با این حـال دلایـل ایـن ارتبـاط مـبهم است. از آنجایی که شیوه های رویارویی با افسردگی و اضطراب بیماران ام اس ناهمانند است و پژوهش های اندکی ( به ویژه در ایران) در زمینه ی سودمندی معنادرمانی در کاهش افسردگی بیماران ام.اس. انجام شده است، پژوهش کنونی با هدف کاهش افسردگی بیماران ام.اس. بر آن است تا سودمندی شیوه ی معنادرمانی را در کاهش افسردگی بررسی نماید.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

پروژه دانشگاهی

 

 

1-3-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

 

 

 

بیماری مولتیپل اسکلروزیس یکی از بیماری های سیستم عصبی مرکزی می باشد که درآن غلاف میلین به صورت پیشرونده تحلیل می رود. آمار دقیقی از میزان مبتلایان به این بیماری در ایران در دسترس نیست ، اما به طور تقریبی بین  30تا 40 هزار نفر در ایران دچار این بیماری هستند. بسیاری از بیماری های مزمن، از جمله MS با خطر بالای افسردگی و نامیدی همراهند.

 

 

اضطراب احساس ناخوشی، نگرانی و یا تنشی است که فرد در پاسخ به شرایط تهدید کننده و یا فشارزا ارائه می کند. اضطراب میتواند خفیف و یا چنان شدید باشد که فرد را به هراس افکند، به طور طبیعی اضطراب گذراست اما هرگاه مدت زمان آن طولانی شود و یا در غیاب فشارهای روانی و یا تهدید ادامه یابد، آنگاه باید به عنوان یک مشکل تلقی شود. افسردگی حالتی است که انسان در دراز مدت احساس سختی و ناراحتی می کند، پریشان حال و مضطرب می باشد و زندگی را کسالت بار و دلتنگ کننده احساس میکند. فرد افسرده در رابطه با هیچ چیز احساس خشنودی، رغبت و لذت نمی کند. برای انسان های افسرده شروع کردن کارها بسیار سخت و مشکل بوده و خیلی زود خسته می شوند.(کاراکویان، 2010). یکی از مداخلات مطرح در مبحث سلامت روان، معنا درمانی است که در اثربخشی  آن مطالعات مختلف اثبات شده است و می تواند فرد را در یافتن معنای زندگی یاری داده و سبب کاهش تنش ها و مشکلات روانشناسی وی گردد. معنای زندگی یکی از مقوله هایی است که انسان حقیقت جو در پی آگاهی یافتن به ماهیت آن است. معناداری زندگی، کاملاً به نگرش انسان به زندگی بستگی دارد. برای آن که زندگی فردی معنادار شود، وی باید معنای زندگی را درک نماید. یکی از معروف ترین تعریف مبنای زندگی، توسط فرانکل در سال 1984 ارائه شده است. وی معتقد است که هنگامی که انسان به فعالیت های مورد علاقه اش می پردازد، با دیگران ملاقات می کند، به تماشای آثار هنری- ادبی می پردازد و یا به دامان طبیعت پناه می برد، وجود معنا را در خود احساس می کند. همچنین هنگامی که احساس می کند که وجود و هستی اش به یک منبع لایزال پیوند خورده است و خود را متکی به چارچوب ها و تکیه گاه های گسترده و قابل اتکایی مانند مذهب و فلسفه ای که برای زندگی کردن انتخاب کرده است، می بیند، معنا را درمی یابد و آن را احساس می کند. معنای زندگی اشاره به نوعی از احساس ارتباط با خالق هستی، داشتن هدف در زندگی، تعقیب و نیل به اهداف با ارزش و رسیدن به تکامل دارد. معنای زندگی در اصل ماهیت شناختی دارد، چرا که دربردارنده باورهای افراد در مورد وجود یک هدف غایی در زندگی، اعتقاد به معنویات و زندگی اخروی است. در واقع، داشتن معنا در زندگی، یکی از پیش بینی کننده های رفاه انسان و رضایت از زندگی می باشد(دهداری وهمکاران، 1392). مطالعات نشان می دهند که مفهوم معنای زندگی ارتباط تنگاتنگی با سلامت و رفاه روان شناختی افراد دارد (ملتون، 2008). در واقع، معنادار بودن زندگی سبب پایین آمدن سطح عواطف منفی مانند اضطراب و افسردگی می شود و در نهایت سبب کاهش خطر ابتلا به بیماری های روانی می گردد.

 

 

راستای مداخلات روان شناختی، معنا درمانی گروهی دنیای کوچکی از دنیای واقعی است که در آن اعضا با هدف کشف خودشان به عنوان اینکه علایق وجودی مشترک دارند، شرکت می کنند. این روش یک سفر خود اکتشافی است که برای کسب توانایی بودن با خود حقیقی، گسترش دید نسبت به خود و دنیای اطراف و روشن سازی آنچه که به زندگی فعلی و آینده معنی می دهد صورت می پذیرد. در این گروه، افراد احساس می کنند به طور عمیقی می توانند در راه های معنادار زندگی باهم باشند (کوری، 1995).

 

 

ان آنجایی که معنا درمانی و شرکت در گروه برای ایجاد حس همدردی و جلوگیری از تنهایی  در افراد موثر است، پژوهشگر در صدد است با به کار بردن تکنیک های این روش تاثیر آنها را در کاهش علائم روانشناختی افراد مبتلا، بررسی نماید.

 

 

1-4-سوال اصلی تحقیق

 

 

 

 

 

آیا معنا درمانی میزان اضطراب، استرس و افسردگی بیماران ام. اس را کاهش می دهد؟

 

 

1-5-اهداف تحقیق

 

 

 

 

 

1-تعیین تاثیر معنادرمانی گروهی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به ام اس.

 

 

 2- تعیین تاثیر معنادرمانی گروهی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به ام اس.

 

 

 3-تعیین تاثیر معنادرمانی گروهی بر کاهش استرس بیماران مبتلا به ام اس.

 

 

1-6-فرضیات تحقیق

 

 

 

 

 

1- معنادرمانی گروهی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به ام اس موثر است.

 

 

 2- معنا درمانی گروهی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به ام اس موثر است.

 

 

 3- معنا درمانی گروهی بر کاهش استرس بیماران مبتلا به ام اس موثر است.

 

 

 

 

 

 

موضع کشور چین در برابر انرژی هسته جمهوری اسلامی ایران

 

 

 

       انرژی هسته‌ای علوم و فنون هسته‌ای ازجمله فن‌آوری‌های پیشرفته و برتر در جهان معاصر می‌باشد. در جهان امروز تأثیر این علوم در گسترش دانش بشری تأمین انرژی، حفظ منابع طبیعی، جلوگیری از آلودگی‌های زیست‌محیطی و کمک به رفاه و پیشرفت زندگی بشر در عرصه‌های مختلف پزشکی، کشاورزی صنعتی و … غیرقابل‌تردید بوده و به‌درستی می‌توان آن را از محورهای اصلی در توسعه پایدار و از مؤلفه‌های مهم پیشرفت هر کشور به شمار می‌آید اولین تلاش‌های ایران برای دستیابی به فناوری صلح‌آمیزی هسته‌ای به دهه 50 میلادی یا دقیقاً به 5 مارس 1957 که اولین موافقت‌نامه همکاری‌های هسته‌ای بین ایران و ایالات‌متحده امضاءشده بازمی‌گردد. در حقیقت ایالات‌متحده آمریکا نخستین کشوری بود که ایران را نسبت به دستیابی به انرژی هسته‌ای ترغیب نمود و اولین زمینه‌های دستیابی به این فناوری را برای ایران ایجاد کرد. آن کشور در سال 1967 اولین رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی آب سبک را برای ایران در دانشگاه تهران نصب و راه‌اندازی کرد. موافقت‌نامه‌های مشابهی نیز با برخی از دیگر کشورهای غربی ازجمله آلمان + فرانسه حتی در زمینه غنی‌سازی به انعقاد درآمد.

 

 

 اعضای قرارداد با آلمان جهت ساخت اولین نیروگاه هسته‌ای ایران در بوشهر و سرمایه‌گذاری در شرکت «اورودیف» فرانسه دو اقدام جدی دیگر ایران برای برخورداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای بوده است. امضای معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT) در سال 1968 گام بسیار مهمی بود که ایران برای تضمین صلح‌آمیز بودن حرکت خود در مسیر دستیابی به فناوری هسته‌ای اتخاذ نمود. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران کلیه کشورهای مورداشاره اجرای موافقت‌نامه‌ها و قراردادهای خود ازجمله ساخت نیروگاه بوشهر را به حالت تعلیق درآوردند.

 

 

        به‌ناچار دولت جمهوری اسلامی ایران ادامه تلاش برای دسترسی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را به‌تنهایی دنبال نمود و راه دیگری جز تلاش برای نیل به خودکفایی و استقلال در فناوری پیچیده هسته‌ای برای خود ندید. تلاش ایران جهت دستیابی به فناوری هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز ناشی از سیاست مستمری بوده است که دقیقاً بر اساس محاسبات منافع ملی و اقتصادی کشور و با در نظر داشتن نیازهای آتی توسعه ایران به منابع پایدار انرژی از 50 سال پیش انتخاب‌شده و دنبال شده است.

عکس مرتبط با اقتصاد

      هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران از توسعه هسته‌ای تولید انرژی هسته‌ای است طی سه دهه گذشته با توجه به روند رو به رشد توسعه اجتماعی و اقتصادی در ایران استراتژی بهره‌برداری از منابع فسیلی از دو عامل محدودکننده متأثر بوده است ازیک‌طرف ارتقای سطح زندگی و بهبود شاخص‌های اقتصادی نیازمند تأمین روند صعودی تقاضای انرژی در کلیه بخش‌های داخلی است و از سوی دیگر اقتصاد ملی به میزان قابل‌توجهی وابسته به درآمدهای نفتی است. رهایی از این دو عامل متضاد مستلزم ایجاد یک استراتژی درازمدت و تجدیدنظر درروند استفاده بی‌رویه از منابع فسیلی در کشور است.  جمهوری اسلامی ایران در زمینه تولید سوخت هسته‌ای نیز توانائی لازم را کسب نموده است. جمهوری اسلامی ایران بنا به ملاحظات ذیل نمی‌تواند به‌صرف برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز برای تأمین انرژی خود تنها متکی به سوخت‌های فسیلی است:

دانلود مقالات

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

– این منابع متعلق به نسل‌های آتی کشور نیز می‌باشند و نسل حاضر حق استفاده بی‌رویه از آن‌ها را ندارد.

 

 

– استفاده از این منابع در صنایع تبدیلی نظیر پتروشیمی به‌مراتب ارزش‌افزوده بیشتری برای کشور در پی دارد.

 

 

– مصرف این منابع در داخل کشور به‌عنوان سوخت به‌شدت درآمد حاصله از صادرات نفت خام و گاز طبیعی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است در صورت ادامه روند مصرف انرژی به‌صورت فعلی تا چند دهه دیگر ایران به‌عنوان‌ یکی از واردکنندگان نفت خام و برخی فرآورده‌های مرتبط با آن درخواهد آمد.

 

 

      تأمین منابع انرژی هسته‌ای جهش علمی و صنعتی اتکا به کارشناسان داخلی، تربیت نسل جدید دانشمندان و مدیران هسته‌ای، بومی‌سازی فن‌آوری هسته‌ای در ساخت راکتورهای هسته‌ای و اجرای طرح‌های هسته‌ای با کم‌ترین هزینه ازجمله دستاوردهای این فن‌آوری بومی بوده است.  اهداف دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای نیازمند ساختاری نوین در همه زمینه‌ها و نیز وجود انسان‌های فرهیخته با باورهای عمیق نسبت به کارشان است. امروز، موضوع کاملاً صلح‌آمیز هسته‌ای ایران آزمون تعیین سرنوشت برای شورای امنیت، سازمان ملل متحد و به‌خصوص اعضای دائم آن است چراکه تصمیمات آنان نشان می‌دهد که تا چه حد پایبند به مقرراتی هستند که خودشان وضع کرده‌اند. ایران نیز از ده‌ها سال قبل قراردادها و موافقت‌نامه‌های متعددی با دولت‌های آمریکا کانادا، فرانسه و آلمان در زمینه‌های استفاده غیرنظامی و صلح‌جویانه از انرژی اتمی و همکاری‌های علمی، فنی و صنعتی، پژوهش علمی و توسعه تکنولوژی داشته است که برخی از آن‌ها به دلایل گوناگون حتی یا سیاسی ملغی و بعضاً به حالت تعلیق درآمده است فعالیت هسته‌ای ایران بیش از یک ربع قرن سابقه دارد امروز به دلیل فضاسازی غیرعادلانه و سیاسی آمریکا به‌عنوان مسئله مهم روز جهانی مطرح و در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل قرارگرفته است و جمهوری اسلامی ایران ظرف سال‌های گذشته باهدف شفاف‌سازی، ابهام‌زدایی و اعتمادآفرینی، همه فعالیت‌های صلح‌آمیز خود را به مدت دو سال و نیم به‌طور داوطلبانه متوقف نموده و حاصل این اقدام ارزنده به گزارش نوامبر 2005 «آقای البرادعی» انجامید که رسماً عدم انحراف ایران از مقررات آژانس را به آگاهی جهانیان رساند.

 

 

      آنچه برای جامعه جهانی و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای مسلم است آن است که بیش از آن‌که فعالیت‌های صلح‌آمیز و تحت کنترل ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی است و فشار سیاسی و تهدیدات آمریکا علیه ایران می‌تواند صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز و معاهده NPT و اصول منشور ملل متحد را که پیوسته بر حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات تأکید دارد مخدوش نماید. در دکترین دفاعی ایران سلاح هسته‌ای هیچ جایگاهی ندارد، ملت ایران ‌همیشه ملت آرامش‌خواه، صلح‌دوست و صلح‌طلب است و هیچ‌گاه اهل زورگویی و تجاوز نبوده است اما در مقابل زورگویی و تجاوز بااقتدار و شجاعت ایستاده است دسترسی به انرژی هسته‌ای و استفاده صلح‌آمیز از آن‌یک نعمت خدادادی و حق تمامی ملت‌ها ازجمله ملت ایران است. امروز کسانی فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ما را زیر سؤال می‌برند و مدعی هستند که خود بزرگ‌ترین نقض‌کننده حقوق بین‌الملل و حقوق بشر به شمار می‌روند آن‌ها اجازه نمی‌دهند که دیگر کشورها از فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردار شوند و سعی دارند این فن‌آوری را در انحصار خود قرار داده و به دیگر کشورها زور بگویند. پافشاری ملت ایران بر حق برخورداری از انرژی هسته‌ای تجلی خواست ملی و نمونه‌ای از حضور آگاهانه مردم درصحنه است انرژی هسته‌ای به‌عنوان دستاوردی بومی مایه افتخار ملت ایران و دنیای اسلام است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بررسی مدیریت ریسک و رابطه آن با پروژه های گازرسانی

مدیریت ریسک، مجموعه فرآیندهای لازم برای شناسایی، تجزیه، تحلیل واکنش و کنترل در مقابل یک پروژه به منظور بیشینه کردن وقایع مثبت وکمینه کردن وقایع ناگوار یا منفی میباشد که میتواند براهداف اصلی پروژه تاثیر بگذارد. مدیریت ریسک به شناسایی ریسکهای پروژه، اطلاع از اولویت بندی هر کدام از این ریسکها، تجزیه و تحلیل واتخاذ استراتژی مناسب در پاسخگویی به این ریسکها اطلاق می گردد. یکی از   ایده آل ترین روشها برای شناسایی و طبقه بندی ریسکها، ایجاد یک ساختار شکست ریسک میباشد.

 

با توجه به اینکه در تقویم سازندگی کشورمان ایران، بعد از 8 سال دفاع مقدس، گاز محور توسعه در کشور قلمداد شده واجرای پروژه های گازرسانی از آمار ارقام بالایی نسبت به سایر پروژه ها مورد توجه دولت قرارگرفت، لذا به علت وسعت وگستردگی پروژه ها در سطح کشور از جمله پر مخاتره ترین پروژه های کشور محسوب میگردد. شناسایی عوامل ریسک، آگاهی از احتمال وقوع  و نوع یا میزان تاثیرات آنها به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت ریسک، گامی مهم و استوار در جهت ارزیابی و اقدام به موقع و مناسب به ریسکها، به جهت کاهش حوادث، کاهش انواع زیان های پروژه می باشد. با توجه به وسعت پروژه های اجرایی، شناخت و تجزیه وتحلیل ریسکها به صورت کیفی و تجربی بدون استفاده از نرم افزارهای پیشرفته مدیریت ریسک پروژه  مانند، Pert Master نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.

 

1-4. ضرورت انجام تحقیق:

 

داشتن زندگی عاری از خطر آرزو و هدف همه مردم در اعصار بوده است، زیرا میل به ایمنی و امنیت بخش تفکیک ناپذیری از ماهیت همه انسانها میباشد. از طرفی بشر همواره در تلاش برای بهبود زندگی و راحتی بیشتر بوده و در این راه سعی کرده با ایجاد تغییر در طبیعت، متغییرهای آن را به خدمت خود درآورد، که در این راه همراه با دستیابی به مواد، تجهیزات، دستگاهها و به عبارتی ساده به خدمت گرفتن   فن آوری نوین به همان اندازه نیز با خطرات بیشتر و همچنین جدیدتری مواجه گردیده است.

 

در گذشته برنامه های ایمنی معمولا بر اساس یک فلسفه “بعد از واقعه”به بررسی وکنترل حوادث         می­پرداختند. بدین معنی که مهندسی ایمنی بعد از وقوع یک حادثه وارد عمل میشد و سعی می کرد علل حادثه را مشخص کرده و از نتایج حاصله به عنوان پایه ای برای پیشگیری حوادث مشابه استفاده کند.

 

با توسعه و گسترش سیستمهای حساس و بسیار پیچیده مثل کلاهک های اتمی، تاسیسات گازی دیگر نمی توان به حوادث اجازه وقوع داد تا بعد از وقوع به بررسی علل پرداخت. بنابراین سعی میشود روشهایی برای تجزیه و تحلیل حوادث و ریسکها ابداع شود که بتوانند پتانسیل

دانلود مقالات

 وقوع خطر را قبل از عملیات یک سیستم شناسایی کنند.

 

جهان امروز سرشار از عدم قطعیت ها و ریسکها است و شرط بقا و موفقیت، آگاهی ازشناخت محیط و تصمیم گیری صحیح، سریع و به موقع است. در صورت عدم شناسایی عوامل ریسک زای درونی و بیرونی در پروژه یا خطای تصمیم گیری مدیریتی افزایش انواع هزینه ها را به دنبال خواهد داشت.

 

انجام پروژه با کمترین هزینه، با کمترین خطر، با کیفیت و کمیت عالی درحداقل زمان از مهمترین اهداف مدیریت یک پروژه میباشد، بنابراین مدیریت ریسک با فرآیند سیستماتیک و بر اساس نظام بندی تجربیات مدیران و عوامل موثر در پروژه بر احتمال وقوع هر پیشامد و شناسایی تاثیرات پیشامد و تدبیر فعالیتهای جایگزین، به منظور جلوگیری از انحراف پروژه اعمال میگردد. لذا با بکار گیری درست این تکنیک اهداف کلان پروژه قابل حصول  و نتایج موفقیت آمیز خواهد شد.

 

1-5. سوالات تحقیق:

 

پروژه های گازرسانی با کدام ریسکها مواجه هستند؟

 

مدیریت ریسک های موجود  در پروژه ها ی گازرسانی چه نتایجی را بدست می آورد؟

 

1-6. فرضیه ها ی تحقیق:

 

مدیریت ریسک با اجرای پروژه های گازرسانی رابطه معنا داری دارد.

 

فرآیند مدیریت ریسک ، باپروژه های گازرسانی شرکت گاز استان آذربایجان غربی دارای رابطه میباشد.

 

ریسکهای موجود در پروژه های گازرسانی شرکت گاز استان آذربایجان غربی دارای رابطه اولویت بندی میباشند.

 

1-7. اهداف تحقیق:

 

هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی ریسک های موجود در پروژه های گازرسانی شرکت گازاستان آذربایجان غربی والویت بندی مناسب این ریسک ها می باشد . در راستای این هدف ،اهداف ذیل دنبال میشود:

 

1-تعیین ریسک های مواجه شده در پروژه های گازرسانی شرکت گاز استان آذربایجان غربی.

 

2-تعیین وشناسایی ومعرفی فرآیند مدیریت ریسک در پروژه های گازرسانی شرکت گاز استان آذربایجان غربی

 

3-اولویت بندی و انتخاب استراتژی های مناسب ریسکها وفواید حاصل از آنها در پروژه های گاز رسانی شرکت گاز استان آذربایجان غربی.

 

 

 

 

بررسی تاثیر دانش مشتری بر ارزش ویژه برند با میانجیگری وفاداری مشتری

 

 

نام تجاری ازجمله دارایی‌های نامشهود هر شرکت است که منبع بالاترین ارزش‌ها است. امروزه سرمایه اصلی بسیاری از کسب‌وکارها نام تجاری آن‌ها است، نامی که سابقه آن نزد عموم یکی از ارزش‌های پایدار است. برای دهه‌ها ارزشی شرکت‌ها برحسب املاک، تجهیزات، کارخانه‌ها و دارایی‌های مشهود اندازه‌گیری می‌شد. اما در حال حاضر به این نتیجه رسیده‌اند که ارزش واقعی یک شرکت جایی بیرون از آن یعنی در ذهن مشتریان بالقوه و بالفعل قرار دارد.

 

تمایز میان نام تجاری و محصول، بنیادین است. به گفته استون کینگ محصولات، آن چیزهایی هستند که شرکت‌ها می‌سازند و آنچه مشتری می‌خرد، نام تجاری یا همان برند است. برندها، اغلب به‌عنوان یکی از ارزشمندترین دارایی‌های سازمان به شمار می‌رود (بارویز[1]، ۱۹۹۳). امروزه برند دیگر تنها یک ابزار کارآمد در دست مدیران نیست، بلکه یک الزام استراتژیک است که سازمان‌ها را در جهت خلق ارزش بیشتر برای مشتریان و همچنین ایجاد مزیت‌های رقابتی پایدار کمک می‌سازد (کلر[2]، ۱۹۹۳). زمانی که یک کالا برند می‌شود نسبت به زمانی که برند نبوده، ارزشمندتر می‌شود و از این ارزش بیشتر به‌عنوان ارزش ویژه برنده یاد می‌شود (آکر[3]، ۱۹۹۶). وقتی ارزش ویژه برند یک کالا به‌قدر کافی بالا باشد، خریداران هدف در برابر آن کالا مثبت عمل می‌کنند، به‌طور مثال بهای بیشتری برای آن کالا پرداخت می‌کنند، به‌کرات آن کالا را خریداری می‌کنند، مشغول رفتارهای شایعه آمیز و … می‌شوند (کلر، ۲۰۰۸). همچنین می‌تواند به درآمد بیشتر، هزینه‌های پایین‌تر و سود بالاتری منجر شود و اثرات مستقیمی بر توانایی سازمان در اتخاذ تصمیمات مناسب در مورد افزایش قیمت محصولات، اثربخشی ارتباطات بازاریابی و موفقیت در توسعه تجاری داشته باشد (کلر، ۲۰۰۳) از این لحاظ یک شرکت می‌تواند با هر چه قوی‌تر کردن آن برند، موقعیت رقابتی‌اش را بهبود بخشد و عملکرد مالی را افزایش دهد.

 

لازم به ذکر است که اهمیت ارزشی ویژه برند محدود به مسائل گفته‌شده نیست و می‌تواند به‌عنوان راهنمایی جهت برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های آتی مدیران سازمان مطرح گردد. مسائلی چون سنجش میزان وفاداری مشتریان، عکس‌العمل‌های کششی در قبال تغییر قیمت، ارزیابی نگرش‌های بازار و… از مطالعه ارزشی ویژه برند استخراج می‌شود. اندیشمندان از معنای ارزش ویژه برند برداشت‌های گوناگونی داشته‌اند، برخی آن را ارزش‌افزوده نام برند به محصول، وفاداری به برند، شناخت برند، آگاهی از برند کیفیت ادراکی مطلوبیت افزوده‌شده، تغییرات رفتاری ناشی از شناخت برند و…. تعریف کرده‌اند. برخی از اندیشمندان، کاربرد واژه ارزشی ویژه برند را به مفهوم ارزیابی مفاهیم ذهنی مشتریان و برخی دیگر آن را مفاهیم رفتاری می‌دانند. به‌عبارت‌دیگر ارزش ویژه برند به دودسته طبقه‌بندی می‌شود: آن‌هایی که شامل ادراکات می‌باشد (همچون آگاهی از برند، تداعی برند و کیفیت ادراک‌شده) و آن‌هایی که شامل رفتار مشتری می‌باشد (همچون وفاداری به برند و تمرکز بر تفاوت‌های قیمتی) برخی دیگر از اندیشمندان از جنبه مالی به برند نگریسته و به ارزش ویژه برند در قالب ارزش خالص مالی می‌نگرند (پشاو[4]، ۲۰۰۵).

 

اخیراً محققان بیان کرده‌اند که بایستی چگونگی ارتباط برقرار کردن مصرف‌کنندگان را با برند همانند ارتباط برقرار کردن آن‌ها در زندگی شخصی‌شان بررسی می‌شود (رادولف[5] و همکاران ۲۰۰۶). یعنی بایستی به بعد شناختی و ادراکی آن‌ها توجه شود.

 

اساس آنچه در مدیریت دانش مشتری وجود دارد بهبود عملکرد کارها با استفاده از دانش و تجربه مشتری است و این مسئله برای سازمان‌های کاربرمحوری همچون بانک‌ها و مراکز خدمات مالی که به ارتباط قوی‌تری با کاربران نیاز دارند، بسیار حیاتی‌تر است. برای اینکه روابط بهتری با مشتریان ایجاد نمائیم، ضروری است که به هر مشتری به روش ترجیحی او ارائه خدمات نمائیم که در این صورت به مدیریت دانش مشتری نیازمند خواهیم بود(دونپورت و همکاران[7]، 2001).  مدیریت دانش مشتری فرآیندی است که یک سازمان یا شرکت برای شناسایی، فراهم آوری و به‌کارگیری دانش مشتریان خود به کار می‌بندد.در چرخه مدیریت دانش مشتری از انواع دانشی که در تعامل بین مشتریان و سازمان به وجود می‌آید استفاده می‌شود تا برای هر دو طرف (مشتری و سازمان) ارزش‌آفرینی شده و خدمت یا محصول بهتر و مناسب‌تری ارائه شود (راولی[8]، 2002).

 

این دانش انواعی دارد که عبارت‌اند از: دانش از، دانش برای، دانش درباره و دانش با مشتری که این انواع دانش درنهایت به دانش‌آفرینی مشترک میان سازمان و مشتریان منجر می‌گردد. درواقع در این دانش‌آفرینی یا خلق دانش، تلاش می‌شود تا سازمان و مشتریان با یکدیگر همکاری می‌کنند و دانش موجود را برای خلق دانش جدید ترکیب کنند.در این صورت است که می‌توان امید داشت تا دانش مشتری را برای بهبود فرآیندهای کاری استفاده کرد. در این چرخه، بیشتر فرآیندهایی که در مدیریت دانش وجود دارد بکار گرفته

پروژه دانشگاهی

 می‌شود تا بتوان از این دانش به‌گونه‌ای در خدمات استفاده کرد که رضایت از خدمات و محصولات را دربر داشته باشد. بایستی اشاره کرد که دانش به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع مهم اثربخشی و نوآوری در همه سازمان‌ها محسوب می‌شود و همه سازمان‌ها باید از دانش برای بهبود عملکرد خود استفاده کنند. به نظر می‌رسد سهم همه سازمان‌ها در بهره‌مندی از دانش مشتریان یکسان نیست و تجربه نشان داده است که سازمان‌های تجاری و انتفاعی در شناسایی، ذخیره‌سازی و استفاده از دانش یا مدیریت دانش (به‌ویژه این نوع از دانش یعنی مدیریت دانش مشتری) بسیار پیشروتر از سازمان‌های غیرانتفاعی هستند. بنابراین لازم است سازمان‌های غیرانتفاعی هم از این نوع دانش غفلت نکرده و زمینه‌ بهره‌مندی از این رویکرد و فرآیند را در دستور کار خود قرار دهند تا از مزایای آن نیز استفاده کنند(پاکویت[9]، 2008). ضمن بررسی مقالات منتشرشده در حوزه برندینگ و با توجه به مدل دیوید آکر (1991) در خصوص اجزای سازنده ارزش ویژه برند و همچنین بامطالعه مقالاتی در حوزه مفهوم دانش مشتری، وجود یک رابطه مکنون میان دانش مشتری و ارزش ویژه برند به نظر می‌رسد. ازآنجاکه طبق مدل آکر، وفاداری موجب افزایش ارزش ویژه برند می‌گردد و همچنین با عنایت به تعریف مفهوم دانش مشتری و ارتباط آن با مفهوم وفاداری مشتری (به استناد پیشینه موجود) به نظر می‌رسد که دانش مشتری می‌تواند از طریق عامل وفاداری باعث افزایش ارزش ویژه برند گردد.

 

1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 

 

هدف اصلی

 

هدف اصلی این تحقیق عبارت است از بررسی تأثیر استفاده از دانش مشتری بر ارزش ویژه برند با آزمون نقش میانجی وفاداری مشتری می‌باشد.

 

اهداف فرعی

 

1- بررسی تأثیر استفاده از دانش مشتری بر وفاداری مشتری در بین مشتریان بانک قوامین

 

2- بررسی تأثیر وفاداری بر ارزش ویژه برند در بین مشتریان بانک قوامین

 

3- بررسی تأثیر دانش مشتری بر ارزش ویژه برند در بین مشتریان بانک قوامین

 

1-5-فرضیات تحقیق

 

 

 

فرضیه اصلی

 

دانش مشتری با نقش میانجیگری وفاداری مشتری بر ارزش ویژه برند بانک قوامین تأثیر مثبت دارد.

 

فرضیات فرعی

 

 

    • استفاده از دانش مشتری بر وفاداری مشتریان بانک قوامین تأثیر دارد.

 

    • وفاداری مشتری بر ارزش ویژه برند بانک قوامین تأثیر دارد.

 

  • دانش مشتری بر ارزش ویژه برند تأثیر دارد.

 

1-6- متغیرهای تحقیق

 

 

 

استفاده از دانش مشتری متغیر مستقل، وفاداری مشتری متغیر میانجی و ارزش ویژه برند متغیر وابسته می‌باشد.

 

 

 

 

 
مداحی های محرم