وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه ی بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان در بین کارکنان

سلامت از نیازهای اساسی انسان است كه در توسعه پایدار نقش حیاتی دارد(صفری و فتاح زاده ، 2003)اگر چه در ابتدا فقط به سلامت جسم به عنوان سلامتی توجه می شد؛ با پیشرفت علم و رسیدن به سطحی قابل قبول از سلامت جسمی و با مبارزه علیه بسیاری از بیماری ها، بشر به جنبه های دیگر سلامت از جمله سلامت روان توجه كرده است (قادری، 1381)

 

 

مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از كارآمدی خود، اتكاء به خود، ظرفیت رقابت، وابستگی بین نسلی و خودشکوفایی توانایی های بالقوه  فكری و هیجانی و غیره می باشد. البته با در نظرگرفتن تفاوت های بین فرهنگ ها، ارائه تعریف جامع از سلامت روان غیرممكن می نماید.با وجود این، بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد كه سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است . آنچه مسلم است این است كه حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. (عباس زاده ،1382)طبق دست آورد تحقیقاتی دانشكده بهداشت دانشگاه هاروارد، سازمان جهانی بهداشت و بانك جهانی، اختلا لات روانی به عنوان یكی از مهمترین و معنی دارترین اجزای بار كلی بیمار ی ها به شمار می رود ( محمدی، داویدیان،هاراطون ،نوربالا، ملک فضلی ، تقوی و پور اعتماد، 1382).توجه به بهداشت روانی در تمام عرصه های زندگی از جمله زندگی كاری فرد حائز اهمیت بوده و جای بحث دارد .

 

 

عوامل موجود در محیط كار بطور وسیعی با سلامت و بیماری افراد شاغل در ارتباطند. به گزارش سازمان بین المللی كار ( 2000 ) از هر سه نفر مستخدم یك نفر از كشمكش بین كار و محیط خانواده به عنوان یكی از بزرگترین مشكلات زندگی یاد می كند. (ایلو،2000) در ارتباط با تأثیرات مهم نادیده انگاشتن بهداشت حرفه ای بر سلامت روانی، تردیدی وجود ندارد و تحقیقات وسیعی نشان دهنده این مسئله می باشد.در تحقیقی كه اورنگی با هدف بررسی استرس شغلی و ارتباط آن با سلامت روان 397 نفر از پرسنل بیمارستان های دانشگاه علوم پزشكی شهر شیراز انجام داد، به این نتیجه رسید كه میزان استرس شغلی با سلامت روان كادر اداری و درمانی این بیمارستان ها ارتباط دارد و همچنین مشخص شد كه پرسنل درمانی این بیمارستان ها نسبت به كادر اداری از سلامت روان كم تری برخوردارند (اورنگی و هاشم زاده ، 1379) و از بین كاركنان خدمات بهداشتی ، منزلت حرفه ای واجتماعی پرستاران نسبت به سایر گروه ها، در معرض تنش قابل ملاحظه ای قرار دارد . (مک گرس،2003).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

فرسودگی شغلی از جمله خطرات شغلی است كه در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است (بحری،مقیمیان، عطار باشی و قرچه ، 1382) و برای توصیف پاسخ های انسان در برابر فشارهای روانی تجربه شده استفاده می شود.

 

 

یکی دیگر از عواملی که سلامت روانی افراد را به خطر می اندازد ، استرس شغلی است. موسسه ملی امنیت و سلامت شغل(ادوارد، بومارد ،کویل ، فوترجیل و هانیگان، 2000).استرس شغلی را ناشی از مشكلات زیاد در محیط كاری، تغییرات مداوم خارج از كنترل، جابه جایی مداوم، اضافه كاری، ساعت كاری زیاد، بی نظمی ساعت كاری می داند. گرینبرگ(2002) معتقد است كه استرس زیاد شغلی منجر به فرسودگی شغلی می شود. زمانی كه فرد استرس زیاد، مداوم وكنترل نشده در محیط كار تجربه می كند؛ تقاضای محیط كار بیش از حد توانایی فرد باشد و نتواند به اهداف خویش برسد و همچنین افرادی كه آستانه تحمل پایینی دارند و توانایی مقابله با استرس را ندارند بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار می گیرند .در تعریف فرسودگی شغلی می توان گفت فرسودگی شغلی نشانگان فروپاشی عاطفی بعد از سالها درگیری و اشتغال به كاراست.این نشانگان خصوصاً در بین افرادی كه در شغل های خدمات انسانی از قبیل کارکنان آموزشی و پزشكی که شاغل اند، بیشتر شایع است. نشانه های فروپاشی شغلی با فقدان شور و اشتیاق،احساس محرومیت وشكست،غیبت از كار ،بی علاقگی نسبت به قبول مسئولیت، افسردگی و علائم جسمانی مشخص می شود.علل فروپاشی شغلی متعدد است . بعضی علل خارجی هستند(وظایف محیط كار)وبعضی علل داخلی) درگیر شدن بیش از حد در كار و انتظارات غیر واقعی درمورد آنچه می تواند انجام شود  .(

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

در همین راستا هال  (1996، به نقل از روحانی و ابوطالبی ، 1388) و لاندا (2008) در نتیجه مطالعاتشان نشان دادند که بین استرس شغلی و سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش فشار شغلی و تنش ها و استرس های شغلی سلامت روان افراد تحت تاثیر قرار می گیرد ، چرا که افرادی که در محیط کار پر استرس قرار دارند به نوع خود مسائلی را تجربه می کنند که سبب استرس آنها شده و چه بسا بر سلامت روان آنها تاثیر بگذارد.

 

 

همچنین عبدی و همکاران (1386) در بررسی رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روان روی کارکنان دانشگاه

دانلود مقالات

 به این نتایج رسیدند که بین فرسودگی شغلی و سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد و افراد هرچه در شرایط کاری احساس یکنواختی و نارضایتی و به دنبال آن دچار فرسودگی شغلی شوند ، سلامت روان آنها دستخوش تغییر خواهد شد و رابطه بین سلامت روان و فرسودگی شغلی رابطه ای منفی و معنادار بود .  از این رو هدف از پژوهش حاضر  تعیین رابطه بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان در بین کارکنان آموزش و پرورش شهر کرمانشاه است.

 

 

1-3  اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

 

 

خسارات اجتماعی ناشی از استرس تاكنون بسیار بالا بوده ، به طوری كه همچنان سیر صعودی خود را طی می كند. جامعه ، هزینه های خدمات اجتماعی همچون ارائه خدمات پزشكی برای افرادی كه در اثر استرس شدید دچار بیماری می شوند ، حقوق بازنشستگی زود هنگام برای افرادی كه به علت بیماری های ناشی از استرس شدید از كار افتاده اند و هزینه های معلولیت ناشی از حوادث كه به علت استرس بالا به وجود آمده اند  مانند تصادفات را متحمل می شود؛ علاوه بر آن ، استرس اغلب ، مردم را تند مزاج می كند و این امر روی كیفیت كلی زندگی افراد تأثیر می گذارد. استرس بلند مدت ، یكی از شایعترین علل بیماری هایی مانند فشار خون بالا و سایر بیماری های قلبی ، شناخته شده است . امروزه اعتقاد بر این است كه استرس بلندمدت می تواند خطر ابتلا به بیماری های روحی _روانی را افزایش دهد و موضوع تحلیل قوای كاركنان یا فرسودگی شغلی در حال حاضر، یك مشكل شایع دراکثر سیستم های کاری و اداری است. به طوری كه طبق آمار موجود از هر هفت نفر شاغل در پایان روز، یك نفر دچار تحلیل می شود(فروغ،1373). اداره اطلاعات كل آمریكا نشان می دهد كه در میان مشاغل موجود، مشاغل بهداشتی­­ _ درمانی بالاترین میزان صدمات شغلی و از جمله فرسودگی شغلی را دارند (پورالمشی،1380). از آنجا كه فرسودگی شغلی باعث كاهش بازده كاری، افزایش غیبت از كار، افزایش هزینه های بهداشتی و جابجایی پرسنل، تغییرات رفتاری و فیزیكی و در برخی موارد مصرف مواد ، (فلتون،1998). كاهش كیفیت خدمات ارائه شده  و بدنبال آن نارضایتی از خدمات می شود ، بنابراین شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ار تقاء بهداشت روانی افراد و ارتقاء سطح كیفیت خدمات ارائه شده، نقش بسزایی خواهد داشت .بنابراین ضرورت  انجام پژوهش حاضر احساس می شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه شغل محقق حاضر، تدریس در دبیرستان  و پیش دانشگاهی می باشد لذا به بررسی رابطه استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان پرداخته شد .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

1-4   اهداف پژوهش

 

 

1-4-1- هدف کلی

 

 

بررسی رابطه ی بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی  با سلامت روان در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه  

 

 

 

  • اهداف اختصاصی

 

 

    • تعیین رابطه ی بین سلامت روانی و استرس شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه .

 

    • تعیین رابطه ی بین سلامت روانی و فرسودگی شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه .

 

    • تعیین رابطه ی بین استرس شغلی وفرسودگی شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه .

 

  • تعیین میزان پیش بینی کنندگی سلامت روان از طریق استرس شغلی و فرسودگی شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه .

 

5-1 فرضیه های پژوهش

 

 

 

  • بین سلامت روان و استرس شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه رابطه

 

وجود دارد .

 

 

  • بین سلامت روان و فرسودگی شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه رابطه

 

وجود دارد

 

 

  • بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرکرمانشاه رابطه

 

 وجود دارد .

 

 

  • استرس شغلی و فرسودگی شغلی پیش بینی کننده های سلامت روان در بین کارکنان اداره آموزش

 

و پرورش شهر کرمانشاه هستند .

شناسایی مکانیسم های دفاعی ، سلامت روان و خودافشاگری درافراد راست برتر و چپ برتر

مطالعات گسترده در دو دهه گذشته نشان داده اند افشا، چه گفتاری وچه نوشتاری ، عملکردسیستم ایمنی، اعصاب خودمختار و سلامت جسمانی و روانی را بهبود می بخشد(قربانی،1392).

 

 مطالعه درباره افشای هیجان ها به بررسی های علمی داروین در دهه 1870 برمی گردد. بیان هیجان، تجربه هیجان، و برانگیختگی هیجانی سه مولفه اساسی هیجان هستتند و انعکاس هیجانی، مفهوم ثانویه به حساب می آید که اندیشه هایی را درباره این سه مولفه اساسی در برمی گیرد . به عقیده کندی مورو و واتسون ، بیان هیجان، چهار عملکرد اصلی دارد : 1- نظم دهی به برانگیختگی ، 2-درک خود، 3- ارتقاء مهارت های مقابله ای و 4- بهبود در روابط بین فردی (نوربالا، علی پور،شقاقی،نجیمی،آگاه هریس، 90).

 

برخی پژوهشگران بر این باورند که خودافشا گری یا افشای هیجان ها شامل آن دسته از برداشت هایی است که فرد به گونه ایی آگاهانه و مسوولانه و اختیاری با دیگران در مورد خود در میان می گذارد. به نظر دیگر پژوهشگران ،خود افشاگری باید برای برداشت ها از فردی به کار رود که خود آن را می داند و دیگران احتمالا به آن دسترسی ندارند ویا نمی توانند آن را به راحتی کشف کنند. خود افشا گری به راحتی به فرد اجازه می دهد که به میزان گشودگی یا باز کردن خودرا گسترش دهد و با آگاهی بیشتر به مسائل پیرامون خود بپردازد ، که به تکامل و بالندگی او منجر می شود.مطالعات مختلف نشان داده اند که افشا درباره تجربیات عاطفی و هیجان ها با تقویت فرد برای نفوذ بر خود ، کاهش خلق منفی ، کاهش بازداری، احساس کنترل شخصی و انتخاب رفتارهای سازش یافته را سبب می شود(قربانی،1392).

 

 هنگام افشا و لمس واقعی احساسات و هیجانها،واژه ها، امکان ساخت دهی، سازمان دهی ودر نهایت درونی سازی تجارب هیجانی و رویدادهای مسبب آنها را فراهم می سازند و ارتباط دو نیمکره مغز هماهنگ می شود(قربانی،1392).

 

 با افشا ی هیجانها فردبه بازنگری و بررسی زندگی خود می پردازد و این امر مستلزم تغییر رویکرد ، توانایی جدا شدن از خود ومحیط اطراف است .به طوری که افرادبابیان داستان زندگی خود می توانند به تصحیح آن بپردازند. در مقابل بازداری روانشناختی یعنی ناتوانی از بیان افکار واحساسات ،  وقتی ایجاد می شود که فرد تصور کند به آسانی نمی تواند درباره خویش با دیگران صحبت کند. خواه به دلیل اینکه به دیگران اعتماد ندارد یا به این سبب که صحبت درباره تجارب احساسی، نتایج نا خوشایندی برایش دربردارد. بازداری و سرکوب گری از مکانیسم های دفاعی هستنند که برخی افراد در نظم بخشی هیجان ها و کاهش استرس از آن استفاده می کنند . پژوهش هانشان داده اند افشای هیجانی با باز گشایی ناهشیار ، بینشی صحیح درافراد ایجاد می کند که در پی آن ، مکانیسم های دفاعی نظیر جبران، واکنش وارونه ، باز داری ، سرکوب گری و . . . بهبود می یابند.  یکی از عواملی که بر افشای هیجانها اثر می گذارد ومانع از افشا ء می شود استفاده از مکانیسم های دفاعی است (نوربالاوهمکاران ،1390).

 

مفهوم مکانیسم های دفاعی با نخستین مقالات فروید1 در سال 1936 آغازشد .وی مکانیسم های دفاعی را به عنوان کارکردهای ذهنی تعریف کرد ،که افراد را در برابر اضطراب زیاد ناشی از رویدادهای استرس زای بیرونی و حالت های مخرب درونی محافظت می کند ، نقش حفاظتی مکانیسم های دفاعی از طریق تعدیل ، انحراف یا حذف افکار، احساسات و ادراک های استرس زا انجام می شود (آفر،لاویه، گادلف وآپتر،2000).

 

 اصطلاح دفاع اشاره به آن نوع شگردهای خاص روان دارد که احساسات را از حیطه خودآگاه به ناخوداگاه می رانند. دوتن از متخصصین حوزه روان تحلیلی  آنا فروید (سندلروفروید ،1983) و چارلز برنر 2002، تاکید داشتنند که هر چیزی ممکن است دفاع تلقی شود . به طور کلی آن دسته ازفعالیتها و رفتارهای روانی که شما را از تجربه هیجانات ناخوشایند محافظت می کنند ، رفتار دفاعی نامیده می شوند. دفاع ها آن دسته از اقدامات روانی هستنند که طی قواعد خاصی مانع از آگاه شدن فرد به مضمون یا مضامین عاطفی غیر لذت بخش (تفکر، احساس و یا هردوی آنها) و مانع از ورود آنها به حیطه ی هوشیاری شوند(بلکمن،  2004،ترجمه جوادزاده،93 13 ).

 

فروید تعدادی مکانیسم دفاعی معرفی کرد و در مورد آنها اظهار داشت ما به ندرت فقط یکی از این دفاع ها را استفاده می کنیم و معمولا با استفاده از چندین مکانیسم به طور همزمان از خود در برابر اضطراب دفاع می کنیم (جواهری، قنبری، زرندی،1390).

 

دفاع هرنوع سازوکار برای گریز از احساسات واقعی است و مقاومت استفاده از دفاع های یاد شده در موقعیت درمانی است. به همین دلیل دفاع، که ماهیت خودفریبی دارد، در موارد مرضی هویت خودتخریبی یافته و واقعیت درونی و بیرونی را تحریف می کند. دفاع ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند دفاع های اصلی و دفاع های تاکتیکی، دفاع های اصلی را فروید کشف کرد و آنا فروید بسط داد، این دفاع ها با هدف پیشگیری از هوشیاری به افکار و احساساتی به کار می روندکه تهدیدآمیز تلقی می شوند. دفاع های تاکتیکی را دوانلو1990 مفهوم سازی کرد، این دفاع ها اولین سطح لایه های دفاعی بیمار هستنند که تمایز کامل آنها از دفاع های اصلی ممکن نیست، و عمدتا جهت پیشگیری از صمیمیت و نزدیکی احساسی به کار می روند، بنابراین می توان گفت که دفاع های اصلی عمدتا ماهیت درون روانی دارند و دفاع های تاکتیکی عمدتا ماهیت بین شخصی(قربانی،92).

 

دفاع های اصلی به دو دسته تقسیم بندی می شوند:دفاع سرکوب گرا، دفاع واپس گرا، دفاع های سرکوب گرا شامل عقلانی سازی، دلیل تراشی،ناچیز انگاری، جابه جایی و واکنش وارونه می شود و دفاع های واپس گرا شامل انکار،فرافکنی، جسمانی سازی است. همچنین دفاع های تاکتیکی به دو دسته کلامی وغیرکلامی تقسیم می شوند، دفاع های تاکتیکی کلامی شامل مبهم حرف زدن وتمایل به رک گویی است

پروژه دانشگاهی

 که در آن عبارات متضاد، طعنه زدن وکنایه گویی و گفتگوهای بیهوده یا از شاخه ایی به شاخه دیگر پریدن استفاده می شود. برخی دفاع های تاکتیکی غیرکلامی عبارتنداز: اجتناب از ارتباط چشمی ، لبخند زدن وبا خنده حرف زدن وگریه کردن، یا فاصله بدنی گرفتن. ژست های بدنی بسیار خشک و بدون انعطاف یا بسیار نرم و وانهاده که نشانگرسد دفاعی بیمار در برابر رابطه نزدیک هیجانی و برقراری صمیمیت است(دلاسلوا،1996 ،ترجمه یوسفی لویه و نوربخش،1391).

 

 مکانیسم های دفاعی به دلیل اهمیت ویژه ایی که در مفهوم پردازی اختلالهای روانی و درمان آنها از دیدگاه روان پویشی دارند، مورد توجه بالینی و پژوهشی خاصی قرار گرفته اند. در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیسم های دفاعی همراه است و دفاع ها نقش مهمی در سلامت روانی افراد ایفا می کنند بررسی های متعددی از این فرض حمایت کرده اندو در تحقیقات مشخص شده است که سلامت جسمی و روانی افراد به طور معناداری با مکانیسم های دفاعی آنها در ارتباط است(افضلی،آشتیانی،فلاح،1387).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 طبق پزوهشهای انجام شده استفاده از مکانیسم های دفاعی با برتری جانبی نیمکره های مغز در ارتباط است. مطالعات در زمینه جانبی شدن عاطفی نیز به یافته های جالبی منتهی شده اند و در این زمینه دو فرضیه را مطرح می گردد. در فرضیه اول بحث اختصاصی نیمکره راست به عواطف منفی ونیمکره چپ به عواطف مثبت و در فرضیه دوم غلبه نیمکره راست در تمام جنبه های رفتار هیجانی مطرح می شود(قربانی،1392).

 

مطالعات در زمینه عملکرد اختصاصی نیمکره های مغزی اینطور نشان می دهند که نیمکره غالب، نیمکره ی عمل گرا و نیمکره غیر غالب از نظر عملکردی بیشتر در فرایندهای عاطفه دخالت دارند. (هیلمن وبادرس و همکاران)1987 براین باورند که نیمکره راست با داشتن فیبرهای عصبی ارتباطی بیشتربا هسته های مغزی که در برانگیختگی و توجه نقش عمده دارند بیشتر از نیمکره چپ در ارتباط است. و همانطورکه آمار نشان می دهد”نادیده انگاری حوزه ادراکی” معمولا درآسیبهای نیمکره راست اتفاق می افتد.نقش بادامه یا آمیگدال در پردازش اطلاعات هیجانی قبلا مورد توجه قرار گرفته است . همچنین پردازش اطلاعات هیجانی توسط نیمکره راست در اختلال پس از ضربه برای اولین بار توسط حق شناس با روش تحلیل امواج مغزی مورد بررسی آزمایشی فرار گرفته است (اصلاح کارلاکمه سر،1387).

 

درمجموع اغلب آزمایشها برغلبه نیمکره راست دربازشناسی و ابرازهیجانها تاکید کرده اند از این روی عملیات نیمکره راست بیشترباآنچه در روان تحلیل گری، ناهشیار خوانده می شود همخوان است. این به معنای در نظرگرفتن نیمکره چپ به عنوان مرکز هشیاری، ونیمکره راست به عنوان مرکزناهشیاری نیست چرا که بدون تردید ابعادی از کنش وری هردو نیمکره ناهشیارند.اما کیفیت تجربه درونی ناشی از نیمکره راست ، ازآنجایی که میانجی گفتاری ندارد، با ناهشیاری مطرح شده در دیدگاه های روان پویشی قرابت بیشتری دارد. آسیبهای نوروزی ونبودسلامت روان عمدتا از احساسات مدفون شده غیرقابل پذیرش و مکانیسم های سازش نایافته برای مقابله با این احساسات تشکیل شده است. از این روی، نوروز محصول تعارض بین احساسات سرکوب شده  در تکاپوی ابراز و سیستم های دفاعی برای جلوگیری از بروز این احساسات است و علائم اختلال نیز مصالحه بین این احساسات و دفاع ها هستنند. این احساسات اضطراب برانگیزند و زمینه فقدان سازمان یافتگی روانی را بیشتر فراهم می کنند. این الگو را می توان بر اساس ناهماهنگی در کار دو نیمکره با یکدیگر به خوبی توصیف کرد. اگرنیمکره راست در پردازش بار عاطفی اخبار نقش بیشتری داشته باشد،بنابراین کانون احساسات غیرقابل قبول در نیمکره راست ودرمقابل نیمکره چپ کانون فعالیت سیستمهای دفاعی و کنترل عواطف غیرقابل قبول نیمکره راست است. ناهماهنگی یاد شده در ارتباط بین دو نیمکره پیامدهای متعددی دارد، نخست عملیات سازش نایافته سیستم های دفاعی در نیمکره چپ آثارتخریبی درسازش یافتگی فرد دارد. دوم، گریز ازتجربه احساسات موجود در نیمکره راست، نیمکره چپ را ازدستیابی به اطلاعات ضروری برای تصمیم گیری سازنده محروم می کند(قربانی،1392).

بررسی رابطه سبک زندگی اسلامی با ویژگی های شخصیتی

     در طی تاریخ، آدمی همیشه مسائلی را درباره سرشت و سرنوشت خود طرح کرده است؛ این که او کیست، از کجا آمده، به سوی کجا می رود، چه آینده ای در انتظار اوست و قدر و منزلت او در کل نظام هستی چیست و مختصات وجودی او کدام است و… لکن فقط در عصر جدید است که انسان یقینش را درباره ماهیت خود از دست داده و با خود بیگانه شده است(کین،مارسل؛ ترجمه ملکیان،1375).

 

     در دنیای پیشرفته امروز بسیاری از افراد از احساس تنهایی و ناامیدی رنج می برند و در احساسی از بی معنایی دست و پا می زنند. همین مساله، ریشه روان آزردگی و اضطراب روزمره ای است که سلامت روانی آنان را تهدید می کند(محمدپور،1390).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

     اضطراب مساله ای است که امروزه بسیار پررنگ شده وتقریبا اکثریت جامعه با آن مواجه هستند و سلامت جسمانی و روانی آنان را تهدید می کند. یکی از انواع اضطراب ها، اضطراب وجودی است که در عصر حاضر گریبانگیر افراد بسیاری به ویژه جوانان شده و در کشور ما و در حوزه روانشناسی کمتر به آن پرداخته شده است.

 

     از دیدگاه اگزیستانسیالیسم، اضطراب حالتی است که در آن موجودی از عدم احتمالی خود با خبر است. همین معنا را می توان در عبارتی موجز تر بیان کرد: اضطراب آگاهی وجودی از عدم است(پل تیلیش، ترجمه فرهادپور،1366). رولو می(به نقل از می و یالوم،2000،ص275) اضطراب را به صورت” تهدید وجود یا ارزش هایی که وجودمان با آنها شناخته می شود” تعریف می کند. از نظر می، احساس اضطراب از احساس تنهایی و پوچی نشئت می گیرد(می ، 1953،ص40). اضطراب وجودی به سه شکل ظاهر می شود: اضطراب از سرنوشت و مرگ، اضطراب از پوچی و بی معنایی و اضطراب از گناه و محکومیت(پل تیلیش، ترجمه فرهادپور،1366).

 

     به نظر می رسد سبک و شیوه ی زندگی که فرد انتخاب می کند در ایجاد اضطراب و نحوه ی مقابله با آن موثر باشد. سبک زندگی روشی است که افراد در طول زندگی انتخاب کرده اند و زیر بنای آن در خانواده پی ریزی می شود که در واقع متاثر از فرهنگ، نژاد، مذهب، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و باورها می باشد(فاضل، حق شناس و کشاورز،1390). هر مکتب و مذهبی، سبک زندگی برای بشریت ارائه می دهد و مدعی است، جامعه مطلوب و زندگی سالم در نتیجه پیروی از روش زندگی است که آنان ارائه می دهند. اسلام یکی از ابزار های سازنده سبک زندگی انسان می باشد(رجب نژاد و همکاران،1391،ص9).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     سبک زندگی اسلامی یکی از انواع  سبک هاست که تعدادی از افراد جامعه ما آن را انتخاب و بر اساس آن زندگی می کنند. مولفه های سبک زندگی اسلامی نقل از کاویانی(1388) شامل:اجتماعی، اخلاق،خانواده، سلامت، عبادی، تفکر و علم، دفاعی – امنیتی و باورها و عقاید می باشد.

 

     پژوهش های معتبری تاثیر جهت گیری های مذهبی و دینداری را بر میزان اضطراب وجودی و زیر شاخه های آن از جمله اضطراب مرگ نشان داده اند. مسعود نورعلیزاده و میانجی و جان بزرگی(1389) در پژوهشی دریافتند که دین داری سهم زیادی در تاثیر گذاری بر کاهش اضطراب، به ویژه اضطراب وجودی داشت و افراد مذهبی کمتر از اضطراب جودی رنج می برند. کوهن و همکارانش(2005) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی با اضطراب مرگ و رضایت از زندگی و اعتقاد به زندگی بعد از مرگ، رابطه ی معنی داری وجود دارد..سیسرلی (2002)  نشان داد که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و گرایش های مذهبی به طور منفی با ترس از مرگ ارتباط دارد. کرافت و همکارانش(2007) در طی انجام پژوهشی اظهار داشتند که مردمی که انگیزه های مذهبی درونی داشتند از افرادی که انگیزه های مذهبی بیرونی داشته اند، به طور قابل توجهی سطح پایین تری از اضطراب مرگ را تجربه کرده اند.  

 

     از سوی دیگر سبک زندگی متاثر از شخصیت فرد و ویژگی های محیطی می باشد. شکل گیری شخصیت خود تحت تاثیر عوامل ژنتیکی و تربیتی – اجتماعی صورت می گیرد. این ویژگی ها به طرق مختلفی بر سبک زندگی افراد اثر می گذارد(میرزایی و همکاران،1393).

 

     آلپورت، روانشناس متخصص شخصیت در سال 1961 میلادی، با تاکید بر شخص و اهمیت او در مقابل محیط تعریف زیر از شخصیت را ارائه کرده است:

 

     ” شخصیت عبارت است از سازمان پویای درون فردی که (این سازمان) مشتمل است بر آن دسته از سیستم های روان-تنی که رفتارها و افکار ویژه انسان را معین می سازند.”

 

     در مورد تفاوت های فردی و شخصیت، نظریات گوناگونی از زمان های دور تا به امروز وجود داشته است. اما حوزه ی شخصیت طی دو دهه ی گذشته با مدل پنج عاملی شخصیت صورت غالبی پیدا نمود(خانی فر و همکارن،2009). این عوامل به طور معمول شامل برون گرایی، سازگاری، وظیفه شناسی(با وجدانی)، روان رنجوری(در مقابل ثبات احساسی)  گشودگی در برابر تجربه می باشد(بورداج و همکاران،2007).

 

     پژوهشی که مستقیما به بیان رابطه سبک زندگی اسلامی و ویژگی های شخصیتی بپردازد یافت نشد اما تحقیقاتی در مورد رابطه ی سبک زندگی با ویژگی های شخصیتی یا رابطه متغیرهای همایند با سبک زندگی اسلامی از جمله دینداری و مذهب با شخصیت و پنج عامل آن صورت گرفته است.

 

     اصغر زره پوش و همکارانش(1392) دریافتند که رگه های شخصیتی با جهت گیری مذهبی رابطه داشته و از بین آنها عامل گشودگی نسبت به تجربه نقش مهم تری را ایفا می کند. در پژوهش دیگری که توسط پرویز میرزاخانی و همکارانش(1393) انجام شد، یافته ها نشان داد که تمامی مولفه های ویژگی شخصیتی بر روی هوش معنوی تاثیرگذار هستند و به جز مولفه روان نژندی که رابطه ی معکوس دارد مابقی مولفه ها ارتباط مستقیم با با هوش معنوی دارند. مک کولاف و همکاران(2003) در طی انجام پژوهشی بر روی نوجوانان دریافتند که وجدان تنها عامل شخصیت است که مذهبی بودن را پیشگویی می کند.

 

     با توجه به نو و جدید بودن متغیر سبک زندگی اسلامی، پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته و با توجه به این که اضطراب وجودی و زیر شاخه های ان در جامعه ی جوان ما در حال گسترش است و همچنین نقشی که ویژگی های شخصیتی در انتخاب نوع سبک زندگی ایفا می کنند،لذا مسئله ی پژوهش حاضر برسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی با میزان اضطراب وجودی و ویژگی های شخصیتی انتخاب شده است.

 

 

  • اهمیت و ضرورت پژوهش

 

     سبک زندگی از مفاهیم وارداتی و تولید شده در بستر مدرنیته غربی می باشد که لازم است بومی سازی شود. هویت جامعه اسلامی مبتنی بر نظام باورها و اعتقادات از یک سو و نظام ارزش ها و اخلاقیات از سوی دیگر است. لایه ی خارجی و نمود بیرونی هویت افراد و جامعه همواره در معرض قضاوت قرار دارد. اصولا عینیت بخشیدن به باورها و تنظیم رفتارها با آموزه های دینی بدون توجه به شیوه و سبک زندگی، عقیم می ماند. یکی از چالش های بزرگ زندگی متدینان، عدم تطابق میان رفتارها با زندگی دین داران و باورهای آنهاست(فیضی، 1392).

 

     سبک زندگی فعلی مردم در برخی از موارد آنقدر نابهنجار شده که مشکلات عدیده ای را برای سایر مردم ایجاد کرده است و راه برون رفت از این مشکلات عدیده توجه همگانی به سبک زندگی و ترسیم یک مدل مطلوب اسلامی-ایرانی است.

 

     مقام معظم رهبری در مورد لزوم پرداخت به سبک زندگی اسلامی این چنین می فرمایند:”ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم ( که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجات است)، باید به سبک زندگی اهمیت دهیم. اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن  به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئله ی مهمی است (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان خراسان شمالی، 23مهر 1391).

 

     امروزه با توجه به رواج الگوهای غلط زندگی و سبک های غربی که نامتناسب با جوامع اسلامی می باشد، صنعتی شدن جوامع و گسترش

پروژه دانشگاهی

 فرآیندهای توسعه مدرن و کاهش ارتباطات انسانی،  سلامت روانی افراد مورد تهدید واقع شده و بیماری های روانی بیش از پیش گسترش یافته است . در صورت عدم پیشگیری، این مسئله منجر به پیدایش جامعه ای فرسوده، از کار افتاده و غیرسازنده می شود. تحقیقات نشان می دهد که سبک زندگی در ارتباط با وضعیت سلامت روانی و جسمی و کیفیت زندگی بزرگسالان قرار می گیرد(روحرر و همکاران2005،ایزو و همکاران1994).). بنابر این پرداختن به سبک زندگی و اصلاح آن  برای جامعه ضرورت خواهد داشت.

 

     از سوی دیگر سبک زندگی هر فرد خود متاثر عوامل مختلفی از جمله شخصیت می باشد(کوکرهام،2005).صفات شخصیتی نیز از نظر تربیتی و اخلاقی بسیار اهمیت دارند، زیرا فضایل و صفات نیک در تنظیم روابط و سعادت فرد و جامعه نقش بارزی دارند، بنابراین چگونگی رشد جنبه های مختلف شخصیت یکی از اهداف مهم علم روانشناسی است(شاملو،1363).

 

     همچنین اضطراب وجودی یک مساله شایع و صعب العلاج می باشد که تا کنون پژوهش های اندکی در مورد آن صورت گرفته است. این نوع اضطراب با سایر بیماری های روانی از جمله افسردگی وسایر رگه های اضطرابی در ارتباط است(ومز و همکاران،).به گونه ای کرکگار(1855-1813)”اضطراب وجودی” را خاستگاه اولیه ی بیماری های روانی می دانست(به نقل از نورعلیزاده میانجی و جان بزرگی، 1389). با توجه به اینکه جوانان بیش از نسل سالخورده از خلا وجودی رنج می برند(فرانکل، ترجمه تبریزی،1383) و کشورما، کشوری با جمعیت جوان می باشد و همچنین با توجه به نقشی که سبک زندگی به ویژه سبک زندگی اسلامی و مذهب و معنویت در مهار این نوع اضطراب دارد، پرداختن به این موضوع حائز اهمیت می باشد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

 

  • اهداف پژوهش

 

1- بررسی رابطه سبک زندگی اسلامی با اضطراب وجودی.

 

1-1-بررسی رابطه بین خرده مقیاس های سبک زندگی اسلامی(با زیر مقیاس های عبادی، اخلاق، سلامت، زمان شناسی، باورها و عقاید، تفکر و علم، مالی، خانواده ،اجتماع و دفاعی – امنیتی) با اضطراب وجودی.

 

2- بررسی رابطه سبک زندگی اسلامی با ویژگی های شخصیتی(با وجدان بودن، توافق پذیری، تجربه پذیری، بون گرایی و روان رنجور خویی).

 

2-1- بررسی رابطه بین خرده مقیاس های سبک زندگی اسلامی (با زیر مقیاس های عبادی، اخلاق، سلامت، زمان شناسی، باورها و عقاید، تفکر و علم، مالی، خانواده ،اجتماع و دفاعی – امنیتی) با ویژگی های شخصیتی(با وجدان بودن، توافق پذیری، تجربه پذیری، بون گرایی و روان رنجور خویی).

 

 

  • فرضیه های پژوهش

 

1-بین سبک زندگی اسلامی با اضطراب وجودی رابطه وجود دارد.

 

 

  • بین خرده مقیاس های سبک زندگی اسلامی( با زیر مقیاس های عبادی، اخلاق، باورها و عقاید، سلامت، خانواده، تفکر و علم، مالی، زمان شناسی، اجتماعی و دفاعی – امنیتی ) با اضطراب وجودی رابطه دارد.

 

2- بین سبک زندگی اسلامی با ویژگی های شخصیتی رابطه وجود دارد.

 

2-1- بین خرده مقیاس های سبک زندگی اسلامی(با زیر مقیاس های عبادی، اخلاق، باورها و عقاید، سلامت، خانواده، تفکر و علم، مالی، زمان شناسی، اجتماعی و دفاعی – امنیتی) با ویژگی های شخصیتی رابطه وجود دارد.

 

3- سبک زندگی اسلامی پیش بینی کننده اضطراب وجودی است.

 

4-سبک زندگی اسلامی پیش بینی کننده  ویژگی های شخصیتی است.

 

 

  • متغیرهای پژوهش

 

 متغیرها بر حسب نقش هایی که در این پژوهش دارند به دو دسته تقسیم می شوند:

 

 

    • متغیر مستقل یا پیش بین: سبک زندگی اسلامی در اینجا به عنوان متغیر پیش بین درنظر گرفته می شود.

 

  • متغیر وابسته یا ملاک: متغیرهای اضطراب وجودی و ویژگی های شخصیتی به عنوان متغیرهای ملاک در نظر گرفته می شوند.

مطالعه میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان جراحی زیبایی بینی

شخصیت را می‌توان آن الگوی معین و مشخصی از تفکر، هیجان و رفتار تعریف کرد که سبک شخصی فرد را در تعامل‌های او بامحیط مادی و اجتماعیش رقم می زند. روان شناسان شخصیت، همواره کوشیده‌اند مجموعه اصطلاحات وصفات شخصیت را به دسته‌های کوچکی از صفات تقلیل دهند که هم بتوان با آن‌ها کار کرد، هم بتوان انواع و اقسام شخصیت‌های بشری را در قالب آن‌ها توصیف کرد؛ همچنین می‌کوشند از ابزارهای پایا و معتبر برای سنجش صفات شخصیتی کمک بگیرند و برای کشف روابط صفات با هم و با رفتارهای مختلف پژوهش‌های آزمایشگاهی انجام می‌دهند (کاپلان وسادوک،2007، ترجمه پورافکاری، 1383).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اختلال شخصیت مطابق تعریف پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، عبارت است از تجارب درون ذهنی و رفتاری بادوامی که بر ملاک‌های فرهنگی منطبق نیست، نفوذی غیر قابل انعطاف دارد، از نوجوانی یا جوانی شروع می‌شود، در طول زمان تغییر نمی‌کند و موجب ناخوشنودی فرد و مختل شدن کارکردهایش می‌شود. هرگاه صفات شخصیتی غیر قابل انعطاف و غیر انطباقی باشد و کارکردهای فرد را مختل سازد و یا رنج و عذاب درون ذهنی برایش ایجاد کند، تشخیص اختلال شخصیت را می‌توان مطرح کرد. به صورت ساده ترکیب شخصیت هنگامی نابهنجار تلقی می‌شود که باعث رنجش و آزار خود شخص یا دیگران شود (پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا،2013، ترجمه گنجی، 1393).

 

امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایع‌ترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح است که میزان بهره گیری از آن رو به فزونی است، همانند دیگر تخصص‌ها در پزشکی مداخله‌های جراحی زیبایی نیز باید قبل از آنکه بر روی بیماران انجام شوند تحت کار آزمایی بالینی دقیق قرار گیرند (وبستر و دریسکل،1983).

 

وضعیت روانی سالم نیز ،در میزان رضایت بعد از عمل جراحی زیبایی محوری تعیین کننده است که مهم‌تر از تکنیک جراحی می‌باشد (داریسی و همکاران،2005).

 

انجام دادن عمل جراحی زیبایی برای افرادی که دچار عدم سلامت روانی هستند می‌تواند باعث بوجود آمدن مشکلاتی هم برای بیمار و هم برای جراح شود(هانینگمن،2003).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

پروژه دانشگاهی

 

ضرورت تحقیق:

 

باتوجه به اینکه پژوهشی در مورد اهمیت کاربردی شیوع اختلالات شخصیت، در متقاضیان جراحی زیبایی صورت نگرفته واکثر پژوهش‌ها بر اساس پیامدهای جراحی زیبایی صورت گرفته است وهمچنین درمورد اختلالات شخصیت می‌تواند، منجر به تقاضا برای عمل زیبایی شود و از طرفی پژوهش‌های انجام شده جنبه کلی داشته و در انواع زیبایی‌ها و تفاوت آن‌ها پژوهش بسیار اندک است ،لذا ضروریست تا در مورد این اختلال نیز پژوهش جامعی انجام گیرد.

 

فرضیه‌های تحقیق:

 

 

    • میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان عمل جراحی بینی و سایر جراحی‌ها متفاوت است.

 

    • بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی از نظر اختلال شخصیت تفاوت وجود دارد.

 

    • بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی در زنان و مردان تفاوت وجود دارد.

 

  • بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی در سنین مختلف تفاوت وجود دارد

 

اهداف تحقیق:

 

هدف اصلی:

 

تعیین میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان عمل جراحی زیبایی بینی و سایر جراحی‌ها

 

اهداف فرعی:

 

 

    • تعیین وجود یا عدم وجود تفاوت در بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی از نظر اختلال شخصیت

 

    • تعیین وجود یا عدم وجود تفاوت در بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی در زنان و مردان

 

  • تعیین وجود یا عدم وجود تفاوت در بین متقاضیان جراحی‌های مختلف زیبایی در سنین مختلف

 

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:

 

الف) تعاریف مفهومی:

 

تعریفاختلال شخصیت: اختلال شخصیت عبارت است از ،الگوی ناسازگارانه و با دوام تجربه درونی و رفتار که به زمان نوجوانی یا جوانی برمی گردد، و حداقل در دو زمینه زیر آشکار می‌شود: شناخت، هیجان پذیری، عملکرد میان فردی و کنترل تکانه (کاپلان و سادوک 2007، ترجمه پورافکاری 1383).

 

اختلالات شخصیت در پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

 

به رغم سال‌ها تحقیق درباره بازنگری ریشه ای اختلالات شخصیت ،هیات امنای انجمن روانپزشکی آمریکا نهایتاً تصمیم گرفت که فعلاً هیچگونه تغییردر تعریف ساختاری در اختلالات شخصیت اعمال نکند، با این حال یک مدل جایگزین برای اختلالات شخصیت، در بخش 3 کتاب پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی منظور شده است ،به عنوان بخشی که به مدل‌های درحال ظهوری می‌پردازد که به مطالعه و تحقیق بیشتر نیاز دارند. در حال حاضر معیارهای اختلالات شخصیت در پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی همان معیارهای چهارمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی هستند

 

(پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا،2013، ترجمه گنجی، 1393).

مطالعه­ ی برانگیختگی،خوشایندی و غلبه ­­ی کلمات به­کار برده شده در عناوین مشترک

تارنماها یکی منابع مهم خبری هستند. امروزه کمتر کسی را می‌توان یافت که از رسانه استفاده ننماید و در این میان از اخبار بی خبر باشد.

 

تارنماها با اطلاع رسانی سریع درباره مسائل حاد جامعه بشری، انتقال نمادهای اعتراضی و تحریک احساسات، به کنش‌های اعتراضی گسترده ای دامن می‌زنند. جذب هواداران، انسجام درونی، ایجاد اتحاد و ائتلاف میان افراد و گروه‌ها و هماهنگ سازی اهداف و روش‌های مبارزاتی و جهت دهی افکار عمومی نشانه ای از قابلیت بالای فضای مجازی است؛ امری که به وضوح در تحولات اخیر خاورمیانه مشاهده می‌شود (آقایی، صادقی، هادی، 1391).

 

تحولات خاورمیانه به علت اهمیت همیشگی آن مجالی را فراهم نموده است تا رسانه‌ها به ویژه تارنماها بیش از پیش ظرفیت‌های خود را نمایان سازند (قاسم زاده،1390). مسلماً یکی از حوزه‌هایی که خبرهای رسانه­ای و تارنماها به صورت ویژه به آن می‌پردازند مسائل مختلف مربوط به ایران است. این موارد شامل نکات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره است.

عکس مرتبط با اقتصاد

تارنماها را به رغم داشتن نکات مفید آن، می‌توان به عنوان ابزاری موثر برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی نیز در نظر گرفت که با زبان کلمات و جملات در ساختار خبر نقشی حیاتی بازی می‌کنند.

 

 جالب توجه است که امروزه در ابعاد نظامی نیز بعد جدید و بسیار موثری ظهور کرده است که جنگ شناختی نامیده می‌شود، که آن را بعد پنجم جنگ‌ می‌دانند که در آن به جای سلاح از تکنیک‌های شناختی استفاده می‌شود. یکی از مؤثرترین ابزارهای مورد استفاده در جنگ‌های شناختی، رسانه­ها هستند (گروه پژوهشی دانش فناوری اطلاعات آینده اندیشی، 1387). بدین صورت که رسانه‌ها با قابلیت زیادی که دارند می‌توانند زشت‌ترین مفاهیم را به صورتی زیبا و یا بالعکس به مخاطب عرضه نمایند و افکار را دستکاری نموده و به سمت آنچه هدف اصحاب رسانه است سوق دهند.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

کلمات و جملات هیجانی در اخبار و عناوین خبری اهمیت زیادی دارند. مثلاً پژوهش بررسی و مقایسه شباهت­ها و تفاوت­های گفتمان­ها و انگاره­های خبری ساخته شده در دو سایت الجزیره انگلیسی و پرس تی­وی در مورد پوشش خبری درگیری­های سوریه در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1392 (21 مارس تا 21 سپتامبر 2013) نشان می‌دهد که چگونه دو رسانه با دو دیدگاه مخالف با عناوین و جملات و کلمات متفاوت، در مخاطبان خود عقاید مختلف و مخالف هم و تصاویر مثبت و منفی از سران کشورها القاء نمودند (خلیلی،1392). این موضوع اهمیت و چگونگی اثر گذاری بار هیجانی کلمات و جملات اخبار بر مخاطبان را نشان می‌دهد.

 

تارنماها به عنوان یکی از رسانه‌ها، می‌تواند به شکل ابزاری از تسلیحات شناختی نیز باشد که مخاطب با اختیار و انتخاب خود در معرض آن قرار می‌گیرد. تارنماها را می‌توان ابزاری مهم دانست که کلمات و جملات در آن نقش اساسی بازی می‌کنند و با تأثیر گذاری بر افکار مخاطبان می‌توانند خطر آفرین باشند.

 

موارد حائز اهمیت ذکر شده در بالا، اهمیت آگاهی از روند اثرگذاری و کارکرد این ابزار جنگ شناختی را بارز می‌سازد. به نوعی مطالعه در خصوص این موضوع، شناخت یکی از ابزارهای جنگ‌های شناختی محسوب می‌شود.

 

با نگاهی دقیق می­توان تفاوت­هایی اساسی میان ادبیات تارنماهای مختلف فارسی­زبان داخل و خارج از کشور مشاهده کرد. به زعم پژوهشگر

دانلود مقالات

 تفاوت­هایی بارز دربرانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات استفاده شده در تارنماهای مختلف وجود دارد. تأثیر هیجانی کلمات در عناوین خبری موجب جذب بیشتر مخاطبان به سمت رسانه و تارنماهای خارجی می‌شود و این پژوهش در نظر دارد این سوالات را مورد مطالعه قرار دهد.

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

تارنماها به منابع مهمی برای بسیج کنش جمعی و ابداعات پس از آن، سازماندهی و عمل جنبش‌های اجتماعی در سراسر دنیا تبدیل شده‌اند (التانتاوی، وی یست،2011،1207). بیشتر تمرکز اطلاعات و خبرها در رسانه‌ها و تارنماها در مورد مسائل مهم و حیاتی هستند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

نقش اینترنت و رسانه­های جدید در انقلاب­های اخیر به حدی پر رنگ بوده است که برخی آن را انقلاب فیس بوکی یا انقلاب توییتری می‌نامند. این ابزارها هماهنگی بین تظاهرکنندگان را موجب می‌شدند (دوراندیش، 1390). البته در مورد میزان و کیفیت نقش رسانه‌ها در این انقلاب‌ها دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود دارد.

 

در این میان رسانه‌ها که به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار صاحبان قدرت کشور حامی آن‌ها هستند مطمئنا” فعالیتی به نفع آنان خواهد داشت. همان‌گونه که کاتلی (2011، به نقل از آقایی، صادقی، هادی، 1391) می‌گوید اطلاعیه های رسمی غربی در رسانه همیشه به سمت و جهتی سوق می‌یافت که منافع خودشان را فراهم سازد.

 

متخصصان ارتباطات معتقدند، تارنماها موجب شده‌اند ارتباطات چهره به چهره کاهش یافته و در مقابل به گسترش روابط مجازی و دیجیتالی کمک می‌کنند (قوانلو قاجار،1390). اینجاست که رسانه‌ها در انتخاب و استفاده از کلمات در خبر و عناوین خبری خود به نکات روان شناختی به ویژه ابعاد هیجانی آن توجه ویژه دارند تا به اهداف خود برسند.

 

برای آگاهی و سپس پیشگیری یا هر اقدام مناسب دیگری در مقابل اثرات سوء اخبار منتشر شده در تارنماها، آگاهی از اینکه تارنماهای خارجی و داخلی با به کار بردن کدام کلمات در جملات خود و با چه نوع ویژگی از ابعاد هیجانی در عناوین خبری قصد تأثیرگذاری بر افکار افراد جامعه را دارند ضرورت پیدا می‌کند.

 

تاکنون در مطالعه‌ی این موضوعات، برای بیشتر پژوهشگران، تحلیل محتوا، تطبیق ساختاری خبر و محتوای خبر مورد توجه بوده و به لحاظ مطالعه­ی کلمات و رابطه­ی آن با خوشایندی خبری جای خالی احساس می­شود. همچنین در مورد بار معنایی لغات نیز پژوهش­های متعددی صورت گرفته است. ازجمله آن‌ها پژوهش‌هایی است که به ارزیابی پردازش خاص کلمات با بار احساسی پرداخته و مفاهیم احساسی در محرک در آن‌ها به عنوان اثر کلی نشان داده می­شود که (شافر و همکاران، 2012) از تصاویر مملو از احساس استفاده کردند. شکل‌های دیگر آن به صورت صداها بوده (پیچا و همکاران، 2011)؛ یا اینکه به صورت رایحه‌ها تجلی یافته است (بنسافی و همکاران، 2003). با وجود تحقیقات گسترده، هنوز پژوهش کافی برای مطالعه و مشخص ساختن کلماتی که بیشتر مورد استفاده­ی رسانه و از جمله خبرها هستند صورت نگرفته است.

 

مطالعه­ی میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلیه­ی کلمات به کار برده شده در عناوین مشترک تارنماهای فارسی زبان داخل و خارج از کشور و مطالعه­ی رابظه­ی آن با کل عنوان خبر از چند جهت حائز اهمیت است. ابتدا اینکه  با توجه به فقدان فهرست هنجاریابی کلمات در زبان فارسی و مطالعات اندک صورت­گرفته در این زمینه بالاخص در حوزه­ی اخبار و رسانه، مهم­ترین دغدغه­ی پژوهشگر از انجام این پژوهش ابتدا ایجاد فهرست برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات خبری است که برای ایجاد این فهرست، از عناوین که نشانگر کل خبر است استفاده شده­است و به مطالعه­ی تفاوت میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات به‌کاربرده شده در عناوین مشترک 6 تارنمای­ فارسی­ زبان داخل و خارج از کشور پرداخته­شد به علاوه این پژوهش قصد دارد به ارزیابی ارتباط میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی این کلمات با هدف پاسخ به این سوال که آیا می­توان با داشتن یکی از این سه عامل (برانگیختگی، خوشایندی، غلبه) دو عامل دیگر را پیش­بینی نمود بپردازد. به عبارت دیگر دستیابی به ارزیابی توان پیش بینی میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی یک متن با داشتن مجموعه­ی کلمات آن متن چه مقدار است؟و در آخر اینکه خبرگزاری‌های داخلی و خارجی در زمینه­ برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات به کاربرده در عناوین  چه تفاوتی دارند؟

 

در کل اهمیت ویژه نتایج این پژوهش برای خوانندگان این است که متوجه می‌شوند تا چه اندازه تحت تأثیر بار هیجانی و ابعاد آن در عناوین خبری تارنماها هستند و از سویی دیگر مسئولان و نویسندگان خبری تارنماهای داخلی با استفاده از نتایج یافته های این پژوهش می‌توانند در انتخاب کلمات عناوین خبری خود تجدید نظر کرده و بر اساس اصول تأثیرگذاری ابعاد هیجانی در کلمات، عنوان خود را تهیه ‌کنند.

 
مداحی های محرم