مقاله خود از ابزارهایی کیفی به عنوان ابزارهایی یاد میکند که از بیشترین جاذبه و کاربرد در میان محققان و دانشجویان این رشته برخوردار است. از آن میان میتوان به استقراء تحلیلی، تحلیل منطقی، تحلیل رویداد، تحلیلهای استعاری، تحلیل قلمرو، تحلیل هرمنوتیکی، تحلیل گفتمان، نشانه شناسی، تحلیل محتوای کیفی اشاره کرد. سنتهای مطالعاتی مورد علاقه دانشجویان را نیز مطالعات(خرده)فرهنگی جوانان، مطالعات جنسیت و زنان، مطالعات فرهنگی مصرف و سبک زندگی، مطالعات بازنمایی و رسانه، فیلم و سینما و مطالعات پسااستعماری می داند. همچنین از دید وی دستاوردهای این تحقیقات علاوه بر ایجاد تغییر و گسست در چرخه روتین پژوهشهای متعارف دستورکارهای جدیدی را در مطالعه فرهنگ و اجتماع شکل داده و پلی میان علوم انسانی اجتماعی برقرار ساخته است(1389: 53).
محمود شهابی نیز در مقاله ای با عنوان «کارنامه مطالعات فرهنگی در ایران» ضمن اشاره به این نکته که ارزیابی وضعیت مطالعات فرهنگی با گذشت تنها یک دهه از نهادینه شدن آن در ایران زودهنگام است تاکید میکند بین رشتهای و چندمعنایی بودن مطالعات فرهنگی باعث شده که نتوان فهرستی مورد وفاق از دستاوردهای این حوزه مطالعاتی در ایران تهیه کردوی در توضیح دستاوردهای مطالعات فرهنگی از مواردی همچون اتخاذ رویکردهای سلسله مراتبی یا غیر جمال شناسانه، غیر ذات گرایانه گفتمانی، پویا و غیرناب گرایانه به فرهنگ براساس مفروضات معرفت شناختی و روش شناختی پذیرفته شده در برخی گفتمان های مطالعات فرهنگی در ایران و تاکید پدیدارشناسانه بر اهمیت تجربه زیسته به عنوان منبع شناخت یاد میکند. فاصله گرفتن از نگاههای آسیب شناسانه گفتمان رسمی و دیدگاه های منزه طلبانه پوزیتویستی در انجام تحقیقات و دخالت در وضعیت گروههای به حاشیه رانده شده از طریق تولید دانش رویدادها، جریانات و ترتیبات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نهادی جامعه ایرانی نیز دو دستاورد دیگر مطالعات فرهنگی در ایران محسوب می شود. از دید وی ناتوانی مطالعات فرهنگی در شکلدهی به آگاهیهای اجتماعی از طریق واردکردن مفاهیم یا محتوای علمی در زبان محاورهای با هدف عقلانیتر کردن
و هدفمندتر کردن کنش فردی و جمعی نیز مهم ترین ناکامی این رشته نوپا در ایران محسوب میشود. از دیگر ناکامیهای مطالعات فرهنگی در ایران نیز میتوان به تناظر، تناسب و پیوند سست و ضعیف بین هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و روشهای تحقیق مورد استفاده در فرآیند تحقیق و همچنین ناتوانی این رشته در تاثیرگذاری بر نحوه بازنماییاش در جامعه اشاره کرد(همان منبع:75).
در مقالهای با عنوان «پیشرفت های اخیر در مطالعات فرهنگی»، نعمت الله فاضلی سعی شده تا با ذکر مصادیق و نمونههایی از فعالیتهای موفق فکری و معرفتی محققان و دانش آموختگان رشته مطالعات فرهنگی در ایران پیشرفتهای سریع این رشته در ایران توضیح داده شود. از دید وی ظهور مطالعات فرهنگی در ایران به مثابه یک گفتمان انتقادی درباره فرهنگ مدرن ایران را همزمان با ظهور نخستین جریان یا نسل روشنفکری ایران میداند. شکلگیری این رشته در پنج دانشگاه کشور، ترجمه و تالیف تعداد قابل توجهی منابع و متون آموزشی و پژوهشی دانشگاهی، دفاع از حدود سیصد پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاههای مختلف در این زمینه، پرورش متخصصان مختلف در حوزههای نقد ادبی، تاریخ جامعهشناسی و انسانشناسی در ایران در طول ده سال گذشته از جمله پیشرفتهای اخیر مطالعات فرهنگی میداند(همان منبع: 87).
کاظمی، رضایی و ناظرفصیحی(1390) نیز در مقاله ای با عنوان «مطالعات فرهنگی و آینده علوم اجتماعی در ایران» که در دست انتشار است به بحث در مورد شرایط شکلگیری مطالعات فرهنگی در ایران و خصیصههای مطالعات فرهنگی ایرانی میپردازند. این گروه درصدد برآمدهاند تا چگونگی نزدیک ساختن علوم اجتماعی به مطالعات بومینگر از سوی مطالعات فرهنگی را تشریح کنند. نویسندگان در این مقاله پس از اشاره به مبانی فکری و معرفتی مطالعات فرهنگی در ایران و سرچشمههای آکادمیک و نهادیشدن آن در ایران به سراغ مناقشات و گفتمانهای مطالعات فرهنگی در ایران نیز میروند. بررسی مقایسهای طرح درس و پایان نامههای دانشجویان این رشته در سه دانشگاه علامه طباطبایی، علم و فرهنگ و تهران در کنار نقد و بررسی آراء نسل اول از بزرگان و صاحب نظران مطالعات فرهنگی در ایران بخشی دیگر از کار را تشکیل میدهد.
مهری بهار نیز هم اکنون در حال انجام تحقیقی پیرامون «تاریخ شفاهی مطالعات فرهنگی در ایران» است. در این پژوهش سه نسل از متفکرین مطالعات فرهنگی در ایران شناسایی شده و دادههای بدست آمده از مصاحبههای عمیق با این افراد تحلیل محتوای کیفی میشود. بخش دیگری از کار نیز استخراج عناوین پایاننامههای مطالعات فرهنگی و شناسایی سازمان ها و موسسات فعال در این زمینه است.
همانطور که ملاحظه میشود در هیچ از این مطالعات، تحقیق جامعی در مورد پایان نامههای دانشجویان این رشته صورت نگرفته است. بسیاری از داده ها نیز فاقد جامعه آماری مشخصی است. در تحقیقی که پیش رو داریم سعی شده است تا غالب ملاحظات موجود در این حوزه از منظر موضوعات تحقیق، روششناسی، نتایج و پیشنهادات نقد و بررسی شود. این مطالعه به نوبه خود نخستین گام در بررسی روشمند و اصولی دستاوردها و ناکامیهای مطالعات فرهنگی ایرانی در طول یک دهه از ورود آن به نظام دانشگاهی در ایران به مثابه یک رشته به شمار خواهد رفت.
فرم در حال بارگذاری ...