ازآن زمان که انسان به جهت طبع مدنی خویش به زندگی اجتماعی روی آورد، ضرورت مسأله قضاوت و داوری به واسطه تضاد و تزاحم منافع افراد مطرح گردید. در ابتدا قضاوت در جوامع بدوی توسط بزرگان قبایل و ریش سفیدان صورت میگرفت، بعد از آن به واسطه گسترش جوامع و در نتیجه افزایش و پیچیده شدن اختلافات قضاوت به افراد خاص سپرده شد. همزمان با سپرده شدن امر قضا به افراد بیطرفی و استقلال رأی آنها همواره یکی از دغدغههای اصلی متداعیین بوده است، تا جایی که همواره داشتن این صفات باعث خوشنامی قضات و جلب اعتماد عمومی نسبت به آنها بوده است.
رعایت مساوات و برابری بین اصحاب دعوا در هنگام قضاوت به دلیل فطرت عدالت جوی انسانها و برپایی تعالیم ادیان الهی بر فطرت پاک بشر، همواره مورد تأیید مذاهب مختلف نیز قرار گرفته است. بعد از ظهور و پیدایش انقلابهای جدید در تاریخ جهان، دادگستری عادلانه اغلب جز خواستههای مشروع انقلابیون شمرده شده است و با پیدایش حکومتهای جدید مبتنی بر قانون اصول دادگستری عادلانه و ازجمله اصل محاکمه توسط قاضی مستقل و بیطرف در قوانین ملل مختلف گنجانده شد و پس از آن شهرتی جهانی یافته است.
حق محاکمه توسط یک دادگاه مستقل و بیطرف یکی از حقوق مهم و ضروری است که برای حمایت از حقوق بشر وآزادیهای اساسی به موجب اسناد جهانی و منطقهای حقوق بشر نیز به صراحت به رسمیت شناخته شده است(Us agency for I.D:2002:6). در حقوق کیفری بینالملل مباحث مربوط به استقلال و بیطرفی قضایی بعد از محاکمه سران نازی در دیوان نورنبرگ و مجرمین ژاپنی در دیوان توکیو، برای اولین بار به طور جدی مطرح شد. اقدام متفقین پیروز در جنگ برای تشکیل دادگاه و محاکمه مجرمین تا آن زمان اقدامی بیسابقه در حقوق بینالملل بود، از اینرو تشکیل این دادگاهها با ایرادات زیادی مواجه شد که یکی از اساسیترین آنها فقدان استقلال و بیطرفی این محاکم بود. بعد از آن حضور متهمین در دیوانهای رسیدگیکننده به جرایم ارتکابی در سرزمینهای یوگوسلاوی سابق و رواندا این بار فقدان استقلال و بیطرفی این دیوانها از سوی متهمین مورد ایراد قرار گرفت. به محض اینکه این دو دیوان ویژه کارشان را شروع کردند استقلال قضایشان توسط متهمانی که در محضر آن حضور پیدا کرده بودند مورد تردید واعتراض قرار گرفت(256:…..:Bangamwabo).
در 17 ژولای 1998 کنفرانس تام الاختیار ملل متحد ایجاد دیوان کیفری بینالمللی(کنفرانس رم) را به منظور تشکیل دیوان کیفری بینالمللی پذیرفت. دیوان به عنوان دیوان کیفری بینالمللی دایمی در سال 2002 شروع به کار کرد. بر خلاف دیوانهای موقت بینالمللی، خصیصه دایمی بودن، صلاحیت تکمیلی و مکانیزمهای در نظر گرفته شده برای اعمال صلاحیت این دیوان ضرورت توجه به آن را بیش از گذشته با اهمیت مینماید. بخشی از دیباچه اساسنامه رم تصریح میکند: « با در نظر گرفتن اینکه در طول قرن حاضر میلیونها کودک، زن و مرد قربانی فجایع و ددمنشیهای غیر قابل تصوری شدهاند که وجدان بشریت را شدت تکان داده است، دولتها مصمم هستند که به مصونیت مرتکبان این جرایم پایان دهند و از وقوع جرایم مشابه پیشگیری نمایند. همچنین مصمم به تضمین احترام دایم به اجرای عدالت بینالمللی هستند.»
بدیهی است که برای دستیابی به این اهداف دیوان بینالملل کیفری به قضاتی نیاز خواهد داشت که حتی با وجود نا رضایتیهای سیاسی از طرف جامعه جهانی مصمم به محاکمه مظنونین نقضهای حقوق جزای بینالملل باشند و سپس بدون توجه به هر نوع فشار برای اعمال یا عدم اعمال مجازات، قضاوتی عادلانه و بیطرفانه ارائه دهند؛ از اینرو اجرای عدالتی بینالمللی کاملاً وابسته به استقلال و بیطرفی دادرسان کیفری بینالمللی است؛ از این جهت ضروری است که دستیابی به آن دقیقیاً مورد بررسی قرار گیرد. دادرسی قضایی بدون رعایت اصل استقلال و بیطرفی قاضی، دادرسی واقعی نیست و حاصلی جز بیاعتباری و هتک حرمت دادرسی قضایی بینالمللی به بار نخواهد آورد. اگر قرار است مجرمان در مرجعی بینالمللی مورد محاکمه قرار گیرند این کار باید با معیارهای محاکمه صحیح انجام پذیرد و با متهمان به عنوان یاغیان حقوق بینالملل رفتار نشود.
همچنین با توجه به حاکمیت نظام سلطه و امکان تأثیر گذاری آن بر روند دادرسیهای این دیوان، محترم شمردن اصل استقلال و بیطرفی قضایی از حساسیت ویژهای برخور دار است و تضمینات خاص خود را میطلبد. در این پژوهش ضمن شفاف سازی مفاهیم استقلال و بیطرفی قضایی و معرفی معیارهای سنجش آنها، میزان نیل به این اصل از دادگستری عادلانه در دیوانهای کیفری بینالملل با توجه به این معیارها، مورد نقد و بررسی خواهد گرفت.
ضرورت انجام تحقیق:
از زمان تشکیل دادگاههای نورنبرگ و توکیو قواعد حقوق بینالملل کیفری در قلمرو، محتوی و کاربرد مورد توسعه قرار گرفته است. وقایع رخ داده در کشورهای یوگوسلاوی سابق و رواندا در طی دهه 1990 منجر به تأسیس دو دیوان بینالمللی رسیدگی به مسائل کیفری
یعنی دیواهای بینالمللی رسیدگی کننده به جرایم اتکابی در سرزمین های یوگوسلاوی سابق و رواندا شد. تأسیس این دو دیوان پیامدهای عظیمی رادرپی داشت و به طور عمیقی بر قواعد حقوق بینالملل که بر مدیریت کیفری در قرن بیست و یکم حاکم است تأثیر گذاشت. تجربیات حاصل از تشکیل این دو دیوان منجر به نهایی شدن اساسنامه رم؛ یعنی سند تأسیس دیوان کیفری بینالمللی گردید. این دیوان فعالیت خود را از سال 20002 شروع کرد. از طرف دیگر در چند دهه اخیر نظام بینالمللی حقوق بشر رشد قابل توجهای داشته است تا جاییکه امروزه احترام به حقوق بشر عنوان معیار ارزیابی مشروعیت دولتها تلقی میشود. از اینرو جامعه بینالمللی علاوه بر قاعده سازی در خصوص حقوق بشر نیازمند اجرا و رعایت استاندارهای حقوق بشر میباشد. دیوانها و دادگاههای کیفری بینالمللی نیز عمدتاً با داعیه مجازت ناقضین حقوق اولیه بشر پا به عرصه وجود گذاشتهاند. اما با بررسسی فعالیت آنها اغلب مشاهده میشود که خود این دیوانها حتی ابتداییترین حقوق اولیه بشر را نادیده گرفتهاند؛ برای مثال دیوانهای نورنبرگ و توکیو بدون توجه به اصل قانونی بودن جرم و مجازات و اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری که برای حفاظت از حقوق و آزادی های افراد مدون شدهاند اقدام به مجازات فرماندهان نازی کردند. اصل استقلال و بیطرفی قضایی از دیگر از حقوق بشرشناخته شده برای افراد است و از آنچنان اهمیتی بخوردار است که اغلب به عنوان زیر بنای دیگر حقوق از آن یاد میشود. لذا ضروری است معنی و مفهوم آن مورد بررسی دقیق قرار گرفته، معیارهای نیل به این مقصود شناخته شوند و جایگاه آن در رسیدگیهای کیفری بینالمللی مشخص شود.
همچنین با توجه به نارضایتی دولت جمهوری اسلامی ایران از مناسبات حاکم بر حقوق بینالملل و شعار تغییر ساختار حاکم موجود، ضروری است بررسی شود که آیا در خصوص موضوع تحقیق که مورد تأکید شرع مقدس اسلام نیز قرار گرفته است زمینهای برای ایراد موجه و اصولی وجود دارد؛ لذا از این جهت یافتههای تحقیق حاضر میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
4) پرسشهای تحقیق:
پرسشهایی که در این تحقق در پی دستابی به پاسخ آنها هسیتم عبارتند از:
1) مفاهیم استقلال و بیطرفی قاضی یعنی چه؟چه ارتباطی بین این دو مفهوم وجود دارد؟
2) معیارهای که به موجب آن قاضی و نهاد قضایی مستقل و بیطرف شاخته میشوند کداماند؟
3) با توجه به معیارهای شناخته شده آیا دیوانها و دادگاههای کیفری بینالمللی و قضات آنها (دیوانهای نورنبرگ و توکیو، دیوانهای موقت رواندا و یوگوسلاوی سابق و دیوان کیفری بینالمللی) به عنوان مجریان مستقل عدالت دیده میشوند؟
5) فرضیههای تحقیق:
ا) استقلال و بیطرفی قضایی مفاهیم مجزایی هستند و ارتباطی بین آنها وجود ندارد.
2) طیف وسیعی از عوامل در مستقل و بیطرف محسوب شدن قاضی و نهاد قضاوت کننده مؤثر و دخیل هستند. این معیارها میتوانند از گرایشات ذهنی قاضی رسیدگی کننده به دعوای کیفری شروع شده و تا قانونی بودن تشکیل نهاد قضاوت کننده و علنی بودن دادرسیها را شامل شوند.
3) دیوانها و دادگاهای کیفری بینالمللی و قضات آنها از استقلال و بیطرفی لازم برخوردار هستند.
) اهداف تحقیق:
1) تبیین مفاهیم استقلال و بیطرفی قضایی
2) تببین معیارهای لازم برای استقلال و بیطرفی قضایی
3) تبین استقلال و بیطرفی قضایی دیوانها و دادگاههای کیفری بینالمللی و قضات آنها
7) روش تحقیق:
روش بررسی فرضیهها و پاسخگویی به پرسشها توصیفی و تحلیلی میباشد . ابزار گرد آوری دادههای تحقیق از طریق فیش برداری، رجوع به منابع پایه که اصلیترین منبع کسب اطلاعات محسوب میگردد، میباشد. این منابع شامل، اسناد و معاهدات و اساسنامه دیوانها و دادگاههای بینالمللی، برخی آرای آنها و همچنین آرای دادگاههای بینالمللی و منطقهای و در برخی موارد ملی میباشد. همچنین برای جمع آوری مطالب و مقالات علمی (که در کشور دستب یابی به آنها جز از این طریق میسر نبوده است) سایتهای اینترنتی مورد استفاده محقق قرار گرفتهاند. جز در موارد بسیار نادر که برای اهمیت موضوع لازم بوده است از ذکر آمار و ارقام خود داری شده است. روش تجزیه و تحلیل دادهها به صورت توصیفی و تحلیلی بوده است و نهایتاً سعی شده نتیجهای منطقی از تحلیلها و توصیفات به عمل آمد استخراج شود.
8) ساماندهی تحقیق:
این تحقیق مشتمل بر چهار فصل، هشت بخش و گفتارهای مختلف میباشد فصل اول شامل دو بخش است که در بخش اول واژه شناسی و تعریف مفاهیم و در بخش دوم تاریخ شکلگیری اندیشه استقلال و بی طرفی مورد بررسی واقع شدهاند. فصل دوم متشکل از سه بخش است که در بخش اول؛ معیارهایتأمین کننده استقلال دادگاه، در بخش دوم؛ معیارهای تأمین کننده استقلال قاضی و در بخش سوم؛ معیارهای تأمین کننده بیطرفی مورد بحث واقع شدهاند. فصل سوم نیز در دو بخش مجزا و فصل چهارم در یک بخش سامان دهی شده است. جایگاه اصل استقلال و بیطرفی در دادگاههای نورنبرگ و توکیو و دیوانهای کیفری بینالمللی اختصاصی یوگوسلاوی سابق و رواندا ضمن بخش اول و دوم فصل سوم و جایگاه اصل در دیوان کیفری بینالمللی ضمن فصل چهارم و در یک بخش مورد بحث قرار گرفته است
فرم در حال بارگذاری ...