کمردرد هزینه های زیادی را در بردارد و در تجارت و صنعت، ناتوانی ناشی از آن بالاترین میزان پرداخت خسارت های شغلی را به خود اختصاص داده است. این بیماری پس از بیماری های تنفسی رتبه ی دوم را از نظر مرخصی های اجباری شغلی ناشی از بیماری داشته است. به نظر می رسد آسیب های کمردرد دشواریهایی از نظر درمان و برگشت به حالت اولیه داشته است.
بسیاری از اوقات ما صرف مراقبت و درمان مشکلات کمردرد شده و از دست می رود. درد و هزینه های کمردرد سرسام آور و اساساً غیرضروری هستند؛ اگرچه در درمان کمردرد یک راه حل آسان یافت نمی شود اما روش مناسب و کم هزینه و درمانی که بتواند به توانایی فرد بیانجامد مهم است (افشین جاه، 1380). در سده ی اخیر دانش بشر در مورد کمردرد پیشرفت زیادی کرده است و تئوری های متعددی برای درمان کمردرد پیشنهاد شده است که هر کدام داعیه ی درمان و پیشگیری از کمردرد را داشته اند (عرب، 1379). توانبخشی بیماری های مبتلا به کمردرد از سالها پیش بصورت درمان های فعال[1] و غیرفعال[2] مطرح بوده است. این درمانها شامل لیزردرمانی، ماساژ درمانی، طب سوزنی[3]، آب درمانی[4]، درمانهای التراسوند[5]، کشش[6] و TENS[7] می باشد (آریوشی، 1991).
معالجه و مداوای با آب موضوعی نیست که صرفاً در روزگار کنونی مورد توجه قرار گرفته باشد، بلکه در تمام نقاط جهان آب درمانی بصورت یک تکنیک توانبخشی در میان درمانگران مطرح بوده است (افشین جاه، 1380). کسانی که به کمردرد مبتلا می شوند در شرایط حاد ناچار به استراحت شده و این کار آنها را به سمت آتروفی عضلات شکمی و پشتی و تنه می کشاند. عضلات شکمی و نواحی مهره ای و عضلات خارجی- خاصره ای در ایجاد راستای صحیح ستون مهره ها دخیل هستند (اثباتی، 1384). لگن نیز نقش مهمی در نگهداشتن راستای ستون فقرات در وضعیت ایستاده دارد. تمایل یا انحراف لگن[8] تأثیر زیادی در فعالیت عضلات، بوسیله ی تحمل بار اضافی وزن بدن روی ستون مهره ها دارد واز آنجا که عضلات شکمی ضعیف و عضلات لگن بعد از استراحت طولانی مدت نمی توانند قوس طبیعی بدن را نگهدارند، در نتیجه باعث بدتر شدن وضعیت کمردرد خواهند شد (لی، 2002).
ما فقط در صورتی می توانیم وزن خود را در کنترل خود قرار دهیم که در داخل آب قرار بگیریم (بیکر و همکاران، 2003). بنابراین تمرینات آب درمانی می تواند برای پیشرفت بهبودی و بازگشت یا حفظ عملکرد طبیعی بیماران با ناراحتی های اسکلتی- عضلانی که تحمل وزن در خشکی برایشان مشکل است، درمان مفید و مؤثری باشد (مانیش و همکاران، 1994).
آب درمانی از اوایل قرن بیستم مورد توجه قرار گرفته است و روز به روز طرفداران بیشتری می یابد. براساس این نوع معالجه بدن هنگام غوطه ور شدن در آب فرصت های درمان بی نظیری را فراهم می کند که در تمرینات خشکی امکان آن وجود ندارد. چون در این حالت فشارهای اضافی روی ستون فقرات به آسانی کنترل می شود (آریوشی، 1991). همچنین مقاومت ناشی از اصطکاک آب بعنوان یک روش درمانی برای تقویت عضلات بکار می رود.
طبق گزارش انجمن جراحی کیورتیسو ژاپن بیشتر از 90 درصد بیماران بعد از شش ماه شرکت دربرنامه ی آب درمانی بهتر شده اند. براساس این گزارش ورزش آب درمانی یکی از مفیدترین درمانها برای بیماران مبتلا به کمردرد می باشد (آریوشی، 1991). این تحقیق به مطالعه ی اثرات آب درمانی روی بیماران مرد مبتلا به کمردرد پرداخته است. محقق در این تحقیق درصدد است با ارائه ی یک برنامه ی منتخب آب درمانی برای بیماران مبتلا به کمردرد میزان اثربخشی این برنامه را بررسی نماید.
گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع بشری و استفاده از ماشین به جای نیروی عضلانی، منجر به کاهش حرکت در انسان شده است. در اثر فقر حرکتی و کاهش تحرک، از میزان دامنه ی حرکتی مفاصل مختلف بدن کاسته شده و با کاهش انعطاف پذیری و ضعف عضلانی، افراد با کاهش قدرت و استقامت مواجه خواهند شد. مجموعه ی این عوامل باعث شروع ناراحتی ها و بروز انواع دردها در بخشهای مختلف بدن خواهند شد که باید به دنبال یک روش درمانی کم هزینه و درمانی که بتواند فرد را به زندگی روزانه برگرداند بود و آب درمانی یکی
از روشهای درمانی است که این خواسته را تأمین می کند. آب درمانی و ارزشهای درمانی آن با چنان سرعتی در جوامع پزشکی و ورزشی جا باز کرده که این روش مورد استقبال بیماران و دردمندان قرار گرفته و سال به سال روشهای کامل تر و تمرینات جامع تری برای آن ابداع می گردد. همچنین مجامع علمی و کنکره های پزشکی متعددی در سراسر جهان برای معرفی و بسط آب درمانی تشکیل می شود و افراد علاقه مند و متخصص از اقصی نقاط جهان در آن شرکت می کنند. اگرچه مردم از دوران باستان به خواص شفابخش آب اعتقاد داشته اند، ولی استفاده ی عملی آن را در قالب آب درمانی از قرن هیجدهم می توان مشاهده نمود. از آن زمان تاکنون هر روز به ارزش درمانی و ورزشی آب افزوده گردیده و در کشور ما مردم زیادی هستند که هنوز به استخرهای شنا نمی روند و یا شنا نمی دانند و بعلت عدم آگاهی از تأثیرات آب درمانی از آن استفاده نمی کنند و این در حالی است که پزشکان بخوبی از اثرات مفید و مؤثر آب با اطلاع هستند و در مواردی که مشاهده می کنند به بیماران خود توصیه استفاده از آب و استخرهای شنا را می نمایند. آب درمانی دیدگاه تازه ای نسبت به درمان در آب است، چرا که استقلال بیشتری به بیماران می دهد، وقت کمتری را می گیرد و استفاده از استخر را به حداکثر می رساند. برنامه های آب درمانی برای همه سنین مقدور می باشد و اثربخشی و نوع برنامه های درمانی در آب، شدت و مدت اجرای آنها برای همه ی آنها متنوع است. آب درمانی و تمرین درمانی در آب نسبت به برنامه های سنتی مقرون به صرفه است، لذا با توجه به تأثیر بالای آب درمانی و به دلیل خواص و ویژگیهای آب و همچنین به دلیل اینکه تحقیقات کمی در کشور ما در این زمینه صورت گرفته است ضرورت و اهمیت انجام اینگونه تحقیقات احساس می شود.
بررسی تأثیر آب درمانی به مدت 6 هفته در ورزشکاران مبتدی مرد مبتلا به کمردرد
[1]Active
[2]Passive
[3] Acupuncture
[4] Hydrotherapy
[5] Ultrasound
[6] Traction
[7] Transcutaneus Electvical Nerve Stimulation
[8] Tilt
امروزه با هرکس درباره معماری بومی به گفت و گو نشینیم بی اختیار به ورق زدن دفتری می پردازند که سخن ها و شکل هایی از گذشته در آن نوشته آمده و منقوش اند. امروزه همه به معماری بومی به عنوان میراثی از گذشته ها می نگرند، و حتی این شک را به خود راه نمی دهند که آنان نیز همین امروز هم می توانند زاینده معماری ای باشند حاوی آن دسته از زیبایی ها و جاذبه ها و ترنم ها که این عنوان به خاطر می آورد. معماری بومی چیزی نیست که ما نتوانیم امروزه بیافرینیم، و چیزی نیست که دیگران بسیار پیش از ما ساخته و دیگر کسی را توان آفرینش نباشد. معماری بومی یعنی مجموعه واحدهای شهری که در سرزمینی معین گرد هم آمده اند و با هماهنگی هایی که در زمینه شکل، زمینه حجم گذاری یا، » پلان و لومتریک» در زمینه کاربری، در زمینه رنگ آمیزی و آهنگ سطوح پر و خالی و… هماهنگی هایی را در بر دارند.
معماری گذشته ما دارای هویت بوده چرا که متناسب با فرهنگ،اقلیم، کاربران و منطقه طراحی می شد، که در آن آرامش و راحتی احساس می شد ولی امروزه هیچ رنگ و بویی از این معماری و خطوط در ساختمانها مشاهده نمی شود. معماری امروز نه تنها انعکاس دهنده فاکتورهای بومی، محله ای، منطقه ای و اقلیمی سایت خود نیست بلکه از پتانسیل های فرهنگ اقتصادی نیز بی بهره است. بی شک این معماری نه تنها هویت بومی و محله ای را تقویت نمی کند بلکه در مسیر حرکت جهانی تک قطبی و یک صدا و یک فرهنگ در حال حرکت است.در صورت عدم درک فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی فضا، فضا را به درستی نفهمیده یا در آن احساس راحتی نخواهیم کرد. در اینصورت از « ناهمخوانی فضا با انسان» سخن به میان می آید. نا همخوانی فضا با انسان موجبات عدم ارتباط یا ضعف ارتباط آن دو را فراهم می آورد و بین فرد و فضا ناهمخوانی عامل هویتی پیدا نمی شود. در صورت عدم ارتباط مابین فرد و فضا فرد با حادثه ای به نام« بحران هویت» مواجه می شود. مردم به فضاهای هویت مند نیاز دارند تا به آنها تعلق داشته باشند.
روابط میان موجودات زنده و فضایی كه در آن به زندگی و كار و تحصیلات مشغول است این طور نیست كه به طور غریزی شكل گرفته باشد بلكه بیشتر اكتسابی است و به طور ناخودآگاه و ناخواسته به صورت الگوهای خطری نوع واكنش انسانها را نسبت به پدیده ها و وقایع جهان به طوری كه توسط پیشینیان و یا اجدادشان شكل گرفته است از قبل شكل گیری می شود مانند ترس از تاریكی ترس از بلندی. بیم از تنهایی همگی از تجربیات پیشینیان نشأت گرفته و به فرد می رسد.شكل گیری های فردی است كه قالب های شكل گرفته رفتاری جامعه را نشان می دهد.
در ایران باستان وضع به خصوصی وجود داشت و تعلیم و تربیت در زمان ها و دوره های مختلف در مكان هایی متفاوت انجام می گرفته است به طور مثال در زمان هخامنشیان در خانواده آتشكده و آموزشكده های درباری و در زمان سامانیان دبستان ودانشگاه هم به آنها افزوده می شده است (میر شکرایی ش 13و14
نیروی انسانی ارزنده ترین سرمایه هر کشور است و پیشرفت و توسعه هر جامعه ای در گرو بالا بودن سطح علمی و شایستگی نیروی انسانی آن می باشد. تربیت نیروی انسانی وظیفه ای است که نظام آموزشی عهده دار انجام آن است، لذا پیشرفت و توسعه با کارآمدی نظام آموزشی به خصوص آموزش عالی ارتباط تنگاتنگی دارد. دانشجویان در هر کشوری به عنوان قشر روشنفکر ، کارآمد و آینده ساز به شمار می آیند. جوانان سرمایه های انسانی و محور اصلی توسعه در هر جامعه ای هستند . با ورود به دانشگاه، جوانان در زمره قشر کارآمد و نیروی خلاق هر کشوری قرار می گیرند. این مهم زمانی تحقق می یابد که هدف اصلی ورود به دانشگاه یعنی موفقیت وپیشرفت تحصیلی فراهم گردد، لذا وظیفه نهادهای آموزشی است که این موضوع را مورد مداقه و بررسی قرارداده و علل وعوامل پیشرفت تحصیلی را مشخص نمایند(باقر زاده وهمکاران ، 1389) بنابراین تحقیقات زیادی با محوریت این موضوع و بررسی عوامل مرتبط با آن، تا کنون صورت گرفته است . یکی ازمباحثی که در زمینه پیشرفت تحصیلی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد مساله هویت و سبک های گوناگون هویتی در افراد مشغول به تحصیل می باشد . مطالعاتی در زمینه رشد هویت وجود دارد که تفاوت های فردی مهمی را در رفتار و ویژگی های فردیتی بین دانش آموزان دبیرستانی آشکار ساخته است این یافته ها نشان می دهند که دانش آموزانی که در اندازه گیری هویت نمره بالای میانگین می آورند موفق تر، قابل اعتمادتر، ساز گارتر، خودکارآمدتر و از لحاظ فردیتی منسجم تر (بهداشت روانی بالاتر ) از دانش آموزانی هستند که نمره هویت آنها پایین تر از حد متوسط است(عبدی زرین و همکاران ، 1389 ) بی تردید شناخت انسان از خود اورا درمسیر تکاملی اش ورسـیدن بـه اهـداف و مقاصـدش یـاری مـی کنـد . مولای متقیان علی علیه السلام می فرمایند : کسی که خود را نشناسـد از راه رسـتگاری و نجـات دور شـده و بـه وادی جهل و گمراهی کشیده می شود ( کوهستانی و دیانی،1382 .) به نظـر مـی رسـدکه توجـه بـه خصـایص و ویژگی هایی که در هر یک ما به عنوان انسان وجود دارد و شناخت قابلیت ها و توانایی هایی که هر یـک از مـا دارا می باشیم، برای طی کردن مسیر پر پیچ و خم زندگی و رسیدن به اهداف و مقاصد گونـاگون خـود اعـم از اجتماعی، سیاسی، علمی، مادی و معنوی، می تواند مددرسان و یاری دهنده ما باشد . ایجاد یک هویت و دسـت یابی به یک تعریف منسجم از خود مهم ترین جنبه رشد روانی اجتماعی در دوره نوجوانی و جوانی است . جوان نیاز دارد که خود را به عنوان یک انسان منحصر به فرد مطرح ساخته، جایگاه خود را در نظام اجتماعی بیابد و کسب هویت پاسخی است به نیاز وی تا خود را متمایز از دیگران و مجـزا از دیگـران درك نمایـد (مـداحی و نیز بر این باور است که اصلی تـرین تکلیـف تحـولی نوجـوان شـکل دهـی هـویتی منسجم و تحول یافته است( اریکسون، 1968، به نقل از حسینی نسب، 1388 ). از این رو بررسی و شناخت خود و آگاهی از ویژگی ها و خصایصی که در ما وجود دارد می تواند راهگشای ما در مسیر زندگی و در رسیدن به اهداف و مقاصد ما باشد . شخصی که برای خودش هویـت نیرومنـدی قائـل است در واقع اعتقاد دارد که از استواری در وجود و قلمـرو مربـوط بـه آن برخـوردار اسـت و همچنـین هویـت متزلزل و یا مبهم به نا پایداری در هستی فرد باز می گردد( کاظمی حقیقی ، 1377 ). خصایص و ویژ گی هایی که ما به خود نسبت مـی دهـیم هویـت مـا را تشـکیل مـی دهـد ( امیـدیان ، 1388 .) در فرهنگ عمید هویت چنین تعریف شده است: “هویت”، یعنی حقیقت شـئ یـا شـخص کـه مشـتمل بـر صـفات جوهری او باشد (معین، ص 5228 ). هویت همان پنداره فرد از خود می باشد و از طریق آن، فـرد بـه مفهـوم یکپارچه ای از خود دست پیدا می کند و بر آن اساس در زندگی خود به قضاوت ارزشی مـی پـردازد (بـرور و گاردنر 2 1996). انتقال از نوجوانی به جوانی، یعنی زمانی که شخص به یک فرد مستقل تبدیل مـی گـردد، بـا تشـکیل هویـت همراه است و مهمترین موضوع مرحله آخر نوجوانی رسیدن به هویت شخصی می باشد. بـرای بیشـتر نوجوانـان تشکیل هویت احتمالا به معنای رویارویی با یک سری کوشش ها و تکاپوهای نسـبتا کوچـک اسـت . در مـورد بحران های هویت در این دوران روان شناسان و نویسندگان مطالب زیادی گفته اند. ممکن است مسائل هـویتی جوانانی که به دانشگاه می روند با مسائل هویتی دانشجویانی که
به دانشگاه نمی روند متفاوت باشد. در این مورد اطلاعات زیادی وجود ندارد که نشان دهد تفاوتها بیشتر در چه زمینه هایی است( پور دهقان ، 1383 ). نوجوانانی که ارزش های پذیرفته شده توسط خود را که مبنای رشد هویت مثبت برای آنها بوده درونی کـرده اند از افرادی که واجد هویت منفی هستند یا هنوز اتخاذ نکرده اند، از سلامت روانی بیشتری برخوردارنـد . طبـق نظر اریکسون دانشگاه، فرصتی را فراهم می کند تا فرد را در انتخاب های زندگی و شـکل گیـری یـک هویـت پایدار یاری رساند و چهار چوبی را برای تصمیم گیری و حل مسائل و مقابلـه بـا مشـکلات روزمـره فـراهم مـی کند( کشاورزی ارشدی ، 1388 ). از طرفی، حالات گوناگونی ازهویت در افراد وجود دارد که توسط دانشمندان این حوزه به آن پرداخته شـده است . همچنین، است. از جمله معروفترین این دسته بندی ها، سبک های ارایه شده توسط مارسیا هویت دارای اشکال گوناگونی از جمله : هویت فردی ، هویت خانوادگی ، هویت ملی ، هویـت دینـی و … مـی باشد ، که هر کدام تعاریف مخصوص به خود را دارند. هویت علمی، هم از جمله این موارد است . موضوعی که در این پژوهش به آن خواهیم پرداخت . خصیصه ای که برای یک فارغ التحصیل دانشـگاهی و بـه عنـوان یـک کارشناس مد نظر است ، به این صورت که وی ن باید دانش اندوخته ای مقلد و گنجینه ای از اطلاعـات گسـترده، بلکه وی می تواند اندیشمندی پرسش گر ونقادی مجتهدباشد. در این حالت محصول آرمانی، انسـانی فرهیختـه است که می تواند بر نظام هـا ی پیرامـونی خـویش تـاثیر گـذار باشـد . انتظـار ا ز یـک فـرد دارای هویـت علمـی بایسته،آن است که وی به جای مدرك گرایی و سود طلبی از مدارك علمی ، دارای نیرومندی در شور و شـوق یادگیری و تولید علم بوده ، و از کاوش ها و جستجوهای علمی دلسرد نگردد . در واقع پرسش از هویت علمـی، سوال از آن است که مولفه “علم و کنش علمی” در ساختار هویتی فرد چه جایگاهی دارد و چه نقشی ایفـا مـی کند، که چقدر وجه علمی فرد می تواند موجب شناسایی او باشد. این مفهوم می تواند به عنوان شاخص خـوبی برای میزان درگیری تک تک اعضای جامعه علمی با مفهوم علم، کار علمی و غیره به کار رود. به این معنی هر چه مولفه هویت علمی در میان مولفه های سازنده هویت فرد اهل علم ( دانشجو، دانشمند، آموزگار علم) نقش محوری تری ایفا کند، می توانیم امیدوار باشیم تکاپو برای رشـد علمـی در فـرد جـدی تـر خواهـد بـود (مهـرام وهمکاران ، 1385 ) رشد هویت تحت تاثیر عوامل متعددی بوده و خود متقابلا بر عوامل متعددی در فرد و اجتماع تاثیر می گذارد .
شخصیت نقش تعیین کننده ای بر رفتار مشهود و آشکارفرد دارد آلپورت[1] شخصیت را سازمان پویای نظام های روانی فیزیولوژیکی درون فرد تعریف می کند که سازگاری منحصر به فرد او را نسبت به جهان تعیین می کند. هیلگار[2] شخصیت را الگوی معینی از رفتار و شیوه های تفکر تعریف می کند که سازگاری فرد را با محیط تعیین می نماید.مدل پنج عاملی شخصیت یکی از مسلط ترین و تاریخی ترین مدل های ساختار شخصیت است و بسیاری از روانشناسان بیان کرده اند که مدل پنج عاملی بسیاری از متغیرهای شخصیت را در بر میگیرد.مطابق نظر مکدونالد[3] (1993) این مدل ابتدا توسط گالتن [4](1884) مطرح شد. پنج عاملی که در مطالعات انجام شده به وفور آمده اند،عبارتند از:( ثبات هیجانی،برونگرایی،گشودگی به تجربه،همسازی و وظیفه شناسی).
بدیهی است که بخش زیادی از زندگی بزرگسالان صرف کار می شود و به نظر می رسد که فعالیت کاری از نظر سلامت روانی شخص،فعالیتی مهم به شمار می رود و حتی برای بسیاری از مردم عامل رضایت از زندگی می باشد. کار صرف نظر از تامین مالی می تواند برخی از نیازهای اساسی نظیر تحرک روانی و بدنی تماس اجتماعی،احساس خود ارزشی، اعتماد و توانمندی را ارضا کند با این وجود می تواند منبع نارضایتی تبدیل شود و شخص را در جهت فرسودگی شغلی سوق دهد (بختیاری،1387)
فشارهای روانی و آثار آن در سازمان ها،در دهه اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است با افزایش شدت و مداومت فشار روانی،پدیده روانی جدیدی تحت عنوان فرسودگی شغلی به وقوع میپیوندد.فشار روانی شدید ناشی از ماهیت،نوع یا وضعیت نامناسب کار به پیدایش حالتی در کارکنان منجر می شود که فرسودگی شغلی نام دارد(زارعیان ،1385).
در این وضعیت فرد اهمیت معنای خود را در کار از دست می دهد،دائم خسته است،پرخاشگری دارد،بد گمان،منفی باف،بدبین و عصبانی است و هم چنین فرد دچار فرسودگی شغلی به زودی تمامی همکاران خود را مبتلا می کند (طلایی ودیگران ،1386).
فرسودگی شغلی نه تنها موجب بروز آسیب های جدی جسمی و روانی در افراد می شود،بلکه با افزایش میزان غیبت،کاهش انرژی و بازده کاری به افت کاری نیز می انجامد. تحقیقات نشان داده است که اثرات فیزیولوژیکی فرسودگی شغلی برفرد عبارتند از: بی نظمی ضربان قلب،افت فشار خون،کاهش عملکردکلیوی، فراموشی، ضعف و حتی سکته قلبی می باشد. سایر نشانه های جسمی عبارتند از خستگی،کاهش یا افزایش وزن، بی اشتهایی سردرد و بی خوابی (فیلیان ،1371).
به طوری که سازمان بهداشت جهانی (1987)اعلام کرده است که نصف جمعیت کارمندی از شغل خود ناراضی هستند 90در صد آنان معتقدند شغلشان در جهت اهداف زندگی آنها نیست و 75٪کسانی هستند که به دلیل عدم رضایت شغل و عدم توانایی به دنبال کمک های روان شناسی می باشند. با افزایش مطالعات در زمینه فرسودگی شغلی پیشرفت های زیادی در این زمینه به دست آمده است و تعداد زیادی از این مطالعات اهمیت این عارضه را در رابطه با تولید و اثر بخشی شغلی،کارگریزی،علل بیماری ها و آسیب شناسی روانی و نیز ارتباطات نا مناسب اجتماعی و خانوادگی را نشان داده اند .
فرویدنبرگر[5] و همکاران(2001)معتقدند که فرسودگی شغلی یک مفهوم سه بعدی است که بعد مرکزی و آشکار آن فرسودگی هیجانی است. وقتی افراد در مورد فرسودگی شغلی خود سخن می گویند بیشتر به بعد خستگی تاکید دارند در شرایطی که بین ارائه دهنده خدمت وگیرنده آن فاصله ایجاد شود به آن مسخ شخصیت می گویند که بعد دوم فرسودگی شغلی است. بعد فقدان موفقیت فردی بعد سوم فرسودگی شغلی است که در شرایط فرسودگی کاهش می یابد.(فیلیان ،1371)
در مشاغلی مانند شغل معلمی که فرد شاغل ارتباط تنگاتنگی با گیرندگان خدمت دارند،فشارهای زیادی به شخص ارائه کننده خدمت وارد می شود و از این رو شخص را دچار فرسودگی شغلی می ـ نماید.عامل دیگری که به عنوان یک فاکتور تعیین کننده در فرسودگی شغلی است تفاوتهای فردی مانند ویژگی های شخصیتی فرد است(وحدانی ودیگران ،1391).
وجود فرسودگی شغلی در مربیان و دست اندر کاران تعلیم و تربیت عوارض نامطلوبی در دانش آموزان، شخصیت و پیشرفت آنان بر جایی می گذارد،بی شک می توان ادعا نمود که جامعه ای می تواند به توسعه پایدار دست یابد که مردم آن جامعه،سالم و آموزش دیده،خلاق و مسئولیت پذیر و آگاه باشند.
بی شک پرورش این مردم آگاه و مسئولیت پذیر برعهده نظام آموزش و پرورش است.امروزه آموزش و پرورش بیشتر به صورت رسمی و سازمان یافته در سطح گسترده جریان دارد که با رشد اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، توسعه علمی،صنعتی و اقتصادی بسیار مرتبط است با چنین اهمیت و ارزشی که برای آموزش و معلم در جامعه تصور می شود، سرمایه گذاری در جهت تربیت و تامین این رکن مهم، سودمندترین سرمایه گذاری ها است و در این میان، بهبود کیفیت آموزش در نظام آموزشی،سلامت روانی معلمان و تاثیر آن برنحوه رفتار، تدریس وکارآیی معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، موضوعی است که بیشتر متخصصان آموزش وپرورش بر اهمیت آن تاکید دارند .
در نهایت بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با فرسودگی شغلی اطلاعات مناسبی رادر جهت برنامه ـ ریزی و مدیریت پیشگیری در احتمال بروز فرسودگی شغلی در بدو استخدام یا حین کار فراهم می ـ آورد.
[1]-Alport
[2]-Hillgar
[3]-Macdonald
[4]-Gallton
[5]-Freudenberger
توسعه و جذب سرمایه اجتماعی از مقوله های جدیدی است كه امروزه در بررسی های اقتصادی، اجتماعی و ارتباطی جوامع مدرن مطرح شده است. طرح این رویكرد در بسیاری از مباحث توسعه اقتصادی، سیاسی، ارتباطی و … نشان دهنده اهمیت نقش ساختارها و روابط اجتماعی میان افراد (سرمایه اجتماعی) بر متغیرهای توسعه از همه ابعاد است. توسعه ارتباطات اجتماعی عمدتا مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است و شناسایی آن به عنوان یك نوع سرمایه چه در سطح مدیریت كلان توسعه كشورها و چه در سطح مدیریت ارشد سازمان ها و بنگاه های روابط عمومی می تواند شناخت تازه ای از سیستم های اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی و … ایجاد و مدیران را در هدایت بهتر سیستم ها یاری كند.
همچنین باید از این موضوع با اهمیت نیز غفلت نکرد که سرمایه اجتماعی به عنوان بازیگر مهمی در این عرصه نقش ایفا می کند و سرمایه اجتماعی چیزی جز مجموعه ای از رویکردها یا اعتقادات یک جامعه بشری نیست. بنابراین می توان سرمایه اجتماعی را به مجموعه ای مرکب از افراد مختلف و نقطه نظرات مشترک آنها نیز تعریف نمود.
نظر سنجی از افکار عمومی و شفاف کردن افکاری که وجود دارد یا در حال شکل گرفتن است قاعدتاً باید توسط سازمان انجام گیرد و در رابطه با جذب سرمایه اجتماعی می توانند به طرق مختلفی اقدام نمایند. مورد نخست اینکه جهت رسیدن به اهداف سازمان یا مجموعه خود از تبلیغات و شعارهای سیاسی و هجمه رسانه ای برای تلقین تفکری خاص استفاده نمایند.
روش دیگر این است که روابط عمومی های سازمان صادقانه به امر اطلاع رسانی اهتمام ورزند و در این صورت هم مخاطبان مجاب می گردند و هم سازمان متبوعه به مقاصد خود نائل می شود. همچنین موسسات لابی گر نیز نوع ویژه ای از موسسات روابط عمومی هستند که به جای تلاش برای مثبت سازی رویکرد افکار عمومی نسبت به مشتریان خود، تلاش می کنند بر قانونگذاران به نفع مشتریان تاثیر
بگذارند. موسسات روابط عمومی لابی گر معمولا برای بنگاه های تجاری بزرگ، سازمانهای تجاری و صنعتی، اتحادیه ها یا گروههای اجتماعی خاص فعالیت می کنند. از اینرو در دنیای امروزی جذب و حفظ سرمایه اجتماعی برای هر سازمان بیش از پیش پیچیده و به سختی گرایده است. بنابراین، باید این واقعیت را پذیرفت که امروزه قواعد بازی در جذب سرمایه اجتماعی که عامل مهمی برای حیات سازمان بوده و هست، به طور جدی متحول شده است. در حال حاضر شبکه های اجتماعی، وبلاگها، سایت های اشتراک گذاری ویدیو و موبایل های مجهز به کلیه امکانات رسانه ای، مخاطبان دیروز رسانه ها را به تولیدکنندگان محتوا تبدیل کرده اند. یک سازمان مدرن و واقع گرا باید بپذیرد که رابطه او در دنیای امروزی با مخاطبان یک طرفه نخواهد بود. کافی است محتوایی غیر واقعی توسط یک سازمان تولید شود تا بزودی غیرواقعی بودن آن موضوع در توییت های شخصی یکی از کارکنان، یا وبلاگ یکی از مخاطبانِ آگاه از موضوع مشخص شود.
ناچیز پنداشتن سطح درک و آگاهی اجتماع و استفاده از تبلیغات و شعارهای سیاسی برای توجیه رفتار اشتباه یک سازمان یا ترویج یک محتوای غیر واقعی می تواند اعتبار آن را مخدوش کند. اعتبار منبع یکی از مفاهیم بنیادی در علم ارتباطات است. هرگاه مردم اخباری را چه از طریق رسانه ها و چه به صورت دهان به دهان می شنوند، میزان اعتبار منبع از اهمیت بالائی برخوردار می گردد. متاسفانه سازمان ها بسیاری مواقع نمی توانند رابطه ای متقابل، تعاملی و موفق را با مشتریان و عموم مردم برقرار کنند؛ زیرا از یك سو غالب مدیران سازمانها به این هنر و فن توجهی نمی کنند و از سوی دیگر بسیاری از مدیران ما با كاركردهای روابط عمومی ایده آل آشنا نیستند و در بسیاری مواقع روابط عمومی را تنها به عنوان توجیه کننده کلیه اقدامات مدیریتی خود و مبلغ صِرف اهداف سازمان می بینند.
از سوی دیگر امروزه وفاداری مشتریان، کلید موفقیت تجاری محسوب می شود. با افزایش وفاداری مشتریان سهم بازار و میزان سود دهی بنگاه اقتصادی بالا می رود. درک بازار با برنامه ریزی و اتخاذ استراتژی های مناسب جهت وفادار کردن مشتریان و افزایش نرخ وفاداری آنها منافع بلند مدت برای بنگاه های اقتصادی به وجود می آورد.
همچنین شناخت و پیش بینی نیازهای مشتریان برای بنگاه اقتصادی جهت کسب مزیت رقابتی و بخش بند ی بازار ضروری است .مشتری عامل كلیدی و محوری در تقویت چابکی سازمان قلمداد می شود و جهت گیری كلیه اهداف، استراتژی ها و منابع حول محور جذب و نگهداری مشتری می باشد. حفظ و تقویت وفاداری مشتریان برای شركت هایی كه دغدغه حفظ و توسعه جایگاه رقابتی خویش را در بازار دارند، چالشی استراتژیك تلقی می شود.
بررسی و شناخت شاخص های وفاداری مشتریان بدین لحاظ حائز اهمیت است كه وفاداری یا عدم وفاداری مشتری، تعیین كننده موفقیت یا شكست بنگاه های اقتصادی است. با در نظر گرفتن اینكه مشتریان وفادار به دلیل دارا بودن دو خصلت اصلی « قابل اعتماد بودن » و « درك وضعیت » و به دلیل كم هزینه بودن، معرفی مشتریان جدید به شركت و خرج كردن پول بیشتر، باعث كارایی بالاتر سازمان شده و تأثیر مثبتی بر سودآوری بلند مدت گذارده، منجر به وفاداری مشتریان می گردند، از اینرو تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در جذب سرمایه اجتماعی و وفادارسازی مشتریان بوده و تلاش می کند که در قالبی پژوهش را پیش برد که سازمان های بهره گیرنده از آن به پاسخگوی سریع در قالب عوامل ششگانه قیمت، كیفیت، خدمات، زمان، قابلیت اطمینان و انعطاف پذیری، دست یابد که نهایتا منجر به رضایت مشتری شده و بر وفاداری او بیفزاید.
از اینرو تحقیق حاضر سعی دارد تا با بررسی جامعه تحقیق و مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سوالاتی مهم پاسخ دهد که، الگو و چارچوبی کارآمد جهت شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر جذب سرمایه های اجتماعی و سطح وفا داری مشتریان چگونه است؟ عواملی چون قیمت، کیفیت، خدمات، زمان، قابلیت اطمینان و انعطاف پذیری بر جذب سرمایه اجتماعی و وفادرای مشتریان تاثیرگذار اند یا خیر؟ نحوه بکارگیری روش تصمیم گیری چند معیاره ANP جهت شناسایی رتبه هر یک از عوامل موثر بر جذب سرمایه های اجتماعی و سطح وفا داری مشتریان چگونه است؟ اولویت بندی عوامل تاثیرگذار بر چه اساسی انجام خواهد گرفت؟