در جوامع امروز، زوجهای جوان در اوایل زندگی با مسائل و مشکلات گوناگون و گاه شدیدی مواجه هستند، بنابراین پیشنهاد اصلی و اساسی، بهرهمندی از خدمات مشاورهای پیش از ازدواج است )صافی، 1381). مشاوره پیش از ازدواج یکی از راههای مناسب برای حفظ تداوم خانوادههاست و از آن جهت که بیشتر جنبه پیشگیری دارد تا درمان، اهمیت بالاتری نیز پیدا میکند )حسینی، 1390).
در دنیای جدید مدام در حال تغییر و تحول فعلی، جوامع انسانی به طور متناوب در حال مواجهه با پدیدههای نو از یک سو پیامدهای غیرمنتظره و پیچیده که تأثیر زیادی بر زندگی فردی و اجتماعی آنها دارد هستند. خانواده نیز از این جریان مستثنی نبوده و سیر تکاملی آن نیز گویای این نکته است که خانواده در جریان تغییرات اجتماعی و فرهنگی بسیار چهره عوض کرده است. خانوادههای گسترده به هستهای تغییر کرده و همزمان نقشها و تقسیم کار نیز بسیار متفاوت و متنوع شده است. آداب و رسوم ازدواج و تشکیل خانواده تغییر کرده و تکنولوژیهای نو پدید و رسانهها نقش مهمی در تغییر شیوه ارتباطات انسانی و رابطههای شخصی ایفا کردهاند. از سویی همزمان با این تغییرات نیازهای انسانها نیز تغییر کرده است، آنها در این دنیای در حال تغییر خواستار آرامش هستند که میخواهند در خانواده پیدا کنند. این آرامش مستلزم آگاهی از مسائل پیچیده جهان امروز است. این مسائل طیف وسیعی در برمیگیرد از مسائل جنسی گرفته تا مهارتهای زندگی و ارتباطی که بسیاری از این بحرانها به خاطر مسائلی بوجود میآید که بسیار ساده بوده و ناشی از عدم آگاهی است. سیاستگذاری صحیح اجتماعی و آموزشهای عمومی میتواند تا حدودی از این مسائل بکاهد و آگاهی بخش باشد. شناختن انتظارات منطقی باعث خواهد شد که زوجین با روبرو شدن با تجارب زندگی مشترک نا امید نشده و مهارتهای رویارو شدن را یاد بگیرند (چاندران و مالینگام، ترجمه شفیعی و آذرگشب، 1370).
در سالهای اخیر، حرکت برای تقویت زندگی زناشویی به برنامههای آموزشهای قبل از ازدواج کشیده شده است (لو ، زلکیفلی، وانگ و تان ،2002). این آموزشها فرصت مناسبی است که سبب افزایش آگاهی و اطلاع زوجها از نقش خود در ایجاد یک رابطه صحیح و ثمر بخش گشته و بر نگرش و رفتار آنان تأثیر میگذارد (سامراتنگ ، پانواتسو، اماراتیتاد، چایپایم و سیتی امرن، 2003).
آموزشهای قبل از ازدواج دانش نسبت به اهداف ازدواج، شناخت روانشناسی زن و مرد، آگاهی از ملاکهای صحیح ازدواج و برخورداری از شرایط لازم برای ورود به ازدواج تا آموزشهای جنسی را در بر میگیرد (استنلی، ساماتو، جانسون و مارکمن، 2006).
طرح آموزش قبل از ازدواج در ایران از سال 1370 به اجرا درآمده است. هدف از اجرای این طرح، ارتقای سطح آگاهی زوجین در خصوص اهمیت و ضرورت کنترل جمعیت و بهداشت باروری، روشهای مختلف پیشگیری از بارداری، بهبود روابط عاطفی بین زوجین و آشنایی با واحدهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی درمانی بوده است (مرندی، 1378)، با این حال این سؤال مطرح است که آیا آموزشهای قبل از ازدواج به شیوههای که امروز در کشور اجرا میشود را میتوان به عنوان یک ابزار مؤثر پیشگیری از مشکلات خانوادگی نظیر طلاق، بارداریهای ناخواسته و ازدواجهای ناموفق به حساب آورد؟ مطالعات متعدد نشان میدهد با وجودی که این مشاورهها آگاهی و نگرش زوجین را افزایش میدهند، ولی این افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرش در حد مورد انتظار و قابل قبول به همان اندازه که تقاضا برای برنامههای آموزشی پیش از ازدواج در حال افزایش است، نیاز به شواهد تجربی برای مشخص کردن اثربخشی برنامه نیز در حال افزایش است (کارن، گودین، اوتیس و لامبرت، 2004).
از آنجایی که یکی از عواملی که در یک ازدواج موفق مؤثر است، همان الگوها و روشها و ملاکهای همسرگزینی است و این انتخابها و ملاکها خود نیز متأثر از عوامل و خلق و خو و حالتهای عاطفی و هیجانی افراد قرار دارد و تفکرات غیرمعقول و باورهای غیرمنطقی باعث میشود، که جوانان در انتخاب و گزینش و توجه به این ملاکها تحت تأثیر قرار گیرند و همانگونه که ذکر گردید و با توجه به مسائل و مشکلات بوجود آمده برای جوانانی که دچار ناسازگاریهای زناشویی شدهاند و با توجه به آمار طلاق در جامعه و کودکان بیسرپرست، که قربانی یک انتخاب ناآگاهانه و جدایی پدر و مادر از هم میشوند. نقش و توجه جدی به امر گزینش ملاکها و معیارهای همسرگزینی در ازدواج جوانان مشخص و معلوم میگردد (کارن و همکاران 2004). «اگر دخترها و پسرها میدانستند هدف از ازدواج چیست و اگر با معیارهای اصیل در انتخاب همسر آشنایی داشتند به یقین این تعداد از خانوادههای اجتماعی متزلزل نمیشدند» (رشیدپور، 1373).
همچنین از الزامات یک ازدواج موفق، تحول زوجین در زمینه رشد فردی می باشد. مهمترین ابعاد رشد فردی در فرایند زندگی مشترک پس از ازدواج ناظر بر مواردی نظیر رشد فکری، رشد عاطفی، رشد رفتاری، رشد اقتصادی و رشد جنسی میباشد (دشتی و علوی، 1385، نقل از جعفری، 1386). بنابراین هر دختر و پسری که میخواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن، به طور منطقی معیارهای اصولی همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر همسر خود را برگزینند (جعفری، 1381). اقدام برای رشد فردی (PGI) شامل مؤلفههای شناختی (همچون انگیزهی تغییر، دانش در مورد فرایند تغییر و کارایی مرتبط با فرایند تغییر) و فرایند رفتاری (همچون اهداف کلی مربوط به تغییر شخصی و طرحریزی جهت نیل به آن اهداف میشود (روبیتشک، 2003؛ مارتین، 2009)، و مجموعهای از مهارتهای کسب شده برای ارتقاء خود در حیطههای مختلف زندگی میباشد و تلفیقی از چهار مؤلفهی آمادگی برای تغییر، طرح و برنامه داشتن، استفاده از منابع و رفتار عمدی میباشد. این چهار مؤلفه به صورت مشترک وارد عمل میشود نه متناوب، تا رشد شخصی را بهینه کنند (توئن و روبیتشک، 2012).
در تبیین این یافته میتوان گفت هرچه فرد بتواند منطقی به این مسایل فکر کند، عوامل خطرآفرین و هشداردهنده در ازدواج همچون تصمیم گرفتن برمبنای احساسات، تأکید بر یک بعد برای ازدواج و باورهای غلط در مورد ازدواج را تغییر دهد و از تأثیر منفی آنها در زندگی و ازدواج آگاه باشد، از رشد شخصی بالاتر برخوردار خواهد بود و ازدواج موفقتری خواهد داشت. همچنین از یک سو، از آنجا که این آموزشها شامل مهارتهای شناختی مثل کار روی افکار و باورها و انتظارات غلط و عوامل هشدار دهنده و همینطور عوامل رفتاری مثل آموزش مهارتهای رفتاری و تبادلی میشد، و از سوی دیگر رشد شخصی نیز بر بعد شناختی و رفتاری تأکید زیادی دارد، بنابراین میتوان گفت که آموزش این مهارتها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ابعاد شناختی و رفتاری را مورد هدف قرار میدهد و میتواند بر رشد شخصی افراد تأثیرگذار باشد..
تأثیرات طلاق منجر به مشکلات تبادلی در روابط آتی میشود. این تاثیر در روابطی مثل ازدواج مجدد، خانوادههای ناتنی و کودکان مشهود است. این کودکان وقتی که بالغ میشوند اعتماد و باور کمتری به روابط طولانی مدت خواهند داشت (سگرین و تیلور، 2006). تحقیقات نشان داده که اگر آنها تصمیم به ازدواج بگیرند، مشکلات ارتباطی زیادی را در روابطشان تجربه خواهند کرد. زوجینی که ازدواج مجدد میکنند تبادلات مثبت کمتری از خود نشان میدهند و نسبت به ازدواج اول تبادلات کنارهگیرانهی بیشتری از خود نشان میدهند (هالفورد، نیکولسون و سندرز، 2007)، که این منجر به رضایت ارتباطی پائینتر میشود. نظر به اینکه طلاق چنین تاثیرات منفیای در روابط انسانی دارد، یافتن روشهایی برای پیشگیری از طلاق شایستهی توجه است. مارکمن، فلوید، استنلی و استوراسلی (1988) گفتهاند که بجای مداخلات ناشی از مشکلات طلاق، محققان و درمانگران باید بر روی پیشگیری از مشکلات در ازدواج تاکید کنند. بنابراین میتوان بر اهمیت مشاوره و آموزش پیش از ازدواج بر رضایت آتی از زندگی زناشویی و مشکلات زناشویی و متعاقباً طلاق پی برد.
در پژوهش حاضر ملاکهای همسرگزینی شامل ملاکهای محتوایی همسرگزینی (سن، شغل، درآمد، سطح تحصیلات و…) و ملاکهای فرآیندی (مجموعه کنشهایی مانند درک طرف مقابل، مهارتهای ارتباطی، مهارت کنار آمدن، انعطافپذیری و…) میباشد و ابعاد رشد فردی شامل مؤلفه شناختی (علم به چگونگی تغییر و تعهد به فرآیند رشد) و رفتاری (اجرای فرآیند رشد) میباشد. با عنایت به اهمیت مسأله پژوهش حاضر و با توجه به اینکه تاکنون در کشورمان مطالعات کافی جهت ارزشیابی برنامههای آموزشی پیش از ازدواج صورت نگرفته است، لازم است با استفاده از ارزشیابی مؤثق و کارآمد و بهرهگیری از الگوی آموزشی مناسب به بررسی اثربخشی آموزشهای قبل از ازدواج پرداخته شود. بنابراین، در این پژوهش به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا مهارتهای قبل از ازدواج بر ملاکهای همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد تأثیر معنادار دارد؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است. اما این تصمیم زمانی باید گرفته شود که اطلاعات و دانستههای ما و تجربه و پختگی ما در برابر بزرگی این تصمیم اندک و ناتمام است. قبل از ازدواج قدرت و اختیار در تصمیمگیری بسیار است و میتوان از تشکیل ساختارهای مشکلزا دوری کرد. اما پس از ازدواج، هنگامی که ساختارها شکل گرفت تنها میتوان کارکردهای مشکل را کاهش داد و به ندرت میتوان در ساختارها تغییر ایجاد کرد (میرمحمدصادقی، 1384).
سلامت جامعه در گرو تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی و یکی از بهترین فرصتها برای آموزش و آمادهسازی آنها، موقعیت قبل از ازدواج میباشد که اگر در این زمینه آموزشهای لازم صورت گیرد میتوان به ارتقای سطح فکری و فرهنگی جوانان در راستای انتخاب ملاکهای صحیح در انتخاب همسر و همچنین رفتارهای بعد ازدواج میباشد (رفیعی، 1376).
پژوهشها نشان دادهاند که فقدان آموزشهای کافی در مورد مسائل مرتبط با ازدواج، اطلاعات نا کافی زوجین، ملاکها و باورهای نادرست اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، ارتباطات ضعیف، ترس از عدم موفقیت در ازدواج، از شایعترین عواملی هستند که ممکن است زندگی
زوجین را دچار مشکلات عدیدهای کند. لذا آموزشهای قبل از ازدواج میتواند تا حدود زیادی نقش مؤثری را در این زمینه ایفا نماید (کراون و هینکل،2003). پیشینهی پژوهش در مورد سازهی فعالیت رشد فردی نشان میدهد که مطالعات زیادی در فرهنگها، گروههای سنی مختلف، نمونههای مختلف و سطوح تحصیلی متفاوت در مورد این سازه انجام شده است. این مطالعات نشان داده که PGI به متغیرهای مختلفی همچون شیوهی رشد (آگاهی- غیرعمدی، ناآگاه- غیرعمدی و آگاهی- عمدی) جهتگیری نقش جنسیتی، بهزیستی روانشناختی (روبیتشک، 1999)، کاوشهای حرفهای و هویت شغلی (روبیتشک و کوک، 1999)، الکلیسم والدین، عملکرد خانواده و سلامت روانشناختی (روبیتشک و کاشوبک، 1999)، معنویت و مذهبی بودن (کالدول، 2000)، عملکرد خانواده چندبعدی (ویتاکر و روبیتشک، 2001)، خودکارآمدی، سلامت روان و رفتار خطرپذیری (اوگونیمی و مابیکوج، 2007) ارتباط دارد. با توجه به اینکه در بعضی مطالعات رشد فردی به عنوان متغیر مستقل و در بعضیها به عنوان متغیر وابسته و در بعضی به عنوان متغیر تعدیل کننده مورد بررسی قرار گرفت است، و از آنجا که در جامعهی ما تحقیق چندانی در این حیطه انجام نشده است، بنابراین مطالعات حاکی از این است که این حیطه نیاز به بررسیهای بیشتری دارد. همچنین با توجه به عدم انجام پژوهشهای مناسب و عمیق در راستای اثربخشی مهارتهای قبل از ازدواج بر ملاکهای همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد و اهمیت تعیین ملاکهای صحیح و ارزشی توسط جوانان برای همسرگزینی، انجام این پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است.
اهداف تحقیق
هر حرکت علمی اهداف متعددی را دنبال میکند. یک دسته از این اهداف عمومی هستند، که هر محققی در شروع کار به آنها توجه دارد از جمله شروع حرکتی مثبت در جهت حل مسائل موجود و گشودن راه به منظور کشف مسائل جدید. هدف اصلی این تحقیق، تبیین اثربخشی مهارتهای پیش از ازدواج بر ملاکهای همسرگزینی و رشد فردی دختران مجرد است. که به صورت زیر قابل طرح می باشد:
هدف اول: تبیین اثربخشی آموزش مهارتهای پیش از ازدواج بر رشد فردی در افراد شرکت کننده در پژوهش.
– Berneshtain
– Buss
[3] – Dabuis
[4] –Personal Growth Initiative
[5] – Robitschek
[6] –Robitschek and Ashton
– mury
– Özgüven
– Chandran and Malingam
– Low, Zulkifli, Wong,Tan
– Somrongthong and Panuwatsu and Amarathithadd and Chaipayom and Sitthi-amorn
– Stanley and Samato and Johnson and Markman
– Caron, Godin, Otis, Lambert
– Martin
– thoen & Robitschek
– Segrin & Taylor
– Halford, Nicholson & Sanders
– Markman, Floyd, Stanley and Storaasli
– craven and Hincle
– Robitschek and Cook
– Kashubeck
– Caldwell
– Whittaker and Robitschek
– Ogunyemi and Mabekoje
پیشرفت هرجامعهای به چگونگی کیفیت آموزش وپرورش آن جامعه بستگی دارد.آموزش وپرورش اگر راه دموکراسی وروش علمی پیشگیردزمینه یایجادجامعه ای پیشرفته را مهیا میسازد .به منظور رسیدن به این دموکراسی ، رعایت قانون و نظم و ایجاد نگرش مثبت در این زمینه و اعمال آن توسط افراد یک جامعه ، به خصوص متو لیان امر خطیر تعلیم و تربیت ، ضرورت مییابد .
آموزش وپرورش علاوه بر این که دردسته بندی مشاغل در ردهی بالایی قرار دارد.از نظر پیچیدگی نیز جزء پیچیدهترین حرفههای تخصصی دسته بندی میگردد(علاقه بند،1381). اشراف معلم بر موضوعات درسی،مسائل یادگیری، الگوها، مهارتهای اجتماعی، روشها، راهبردهاو فنون تدریس، از عوامل عمدهی اثر بخشی رفتار ومدیریت کلاسی میباشد .دررفتارکلاسی و ارتباط معلم بادانشآموزان باتوجه به این که مدرسه وکلاس سازمانهای اجتماعی آموزش تربیتی می باشد.
کلاس درس یک سازمان اجتماعی آموزش است،سازمانهای اجتماعی ، آموزشی -تربیتی،بدون پیروی محض ازارتباطات رسمی درجهت پویایی پیش میروند . وجود نظم و انضباط در کلاس و یا به عبارتی مدیریت کلاسی ، جهت اثر بخشی و کارآیی و در نهایت بهرهوری کار یک معلم بسیار مؤثر میباشد . بنابراین لازم است در این خصوص فنون و ویژگیهای مورد نیاز مدیریت کلاس شناسایی و تبیین گردد، تا مورد استفادهی همهی کسانی که با آموزش و پرورش سر و کار دارند ، قرار گیرد .
ایجاد فرصت یادگیری یکی از ویژگیهای اساسی پژوهش پیرامون اثربخشی معلم و همبستگی آن با دستاورد و موفقیت و پیشرفت یادگیرنده است و مدیریت کلاسی است(بروفی و گود،1986به نقل از هاشمی و همکاران، 1391،ص 203). توجه به مهارتهای اجتماعی دانش آموزان در مدیریت کلاسی از اهمیت بسزایی برخوردار است و بنا به اعتقاد(هاشمی 1391،ص 148)، ایجاد رویه وقوانین در اثربخشی مدیریت کلاسی بسیار مهم و اثربخش است و توجه به مهارتهای اجتماعی به پیامـدهای مطلوب در فــرایند کلاسی منجر میگردد .آموزش مهارتهای اجتماعی نباید تنها متشکل از توصیف مهارت و چرایی مهم بودن آن باشد ، بلکه باید به شرح و توضیح چگونگی انجام مهارت و اینکه چه موقع و چرا اجرا میشود پرداخت .
مهارتهای اجتماعی بر رفتارهای فراگرفته مطلوبی که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطهی مطلوبی داشته و از واکنشهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. مهارتهای اجتماعی طیف گسترده ای رفتارها از قبیل توانایی شروع ارتباط موثر ومناسب با دیگران ارائه پاسخ های مفید وشایسته،تمایل به رفتارهای سخاوتمندانه ، همدلانه و یاریگرانه ، پرهیز از تمسخر و قلدری و زورگویی به دیگران را شامل میشود (ماتسون و همکاران ،2008). توجه به مهارتهای مختلف در مدیریت کلاسی برای رشد دانش آموزان از جمله مسائل اساسی در آموزش و پرورش ابتدایی می باشد که در بیشتر کلاسهای و مدارس ابتدایی با توجه به نقش داشتن روشهای متفاوت در مدیریت و نوع تفکر مدیریتی معلمان از اهمیت خاص و فوق العاده ای برخورداراست . و بررسی این موضوع باعث میگردد که جنبههای مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد. علیرغم تلاش بسیاری از پژوهشگران بیشتر دانش آموزان ما در بعد مهارتهای اجتماعی دچار مشکلاتی میباشند که بی توجهی به این مهارتها میتواند زمینه های مثبت تحصیلی را تحت الشعاع قرار دهد و آن را به سمت و سویی کشانده که منجر یه یادگیری مفید نگردد .بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی است که تا چه میزان در مدیریت کلاسی به مهارتهای اجتماعی دانش آموزان توجه میشود ؟
آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه به عهده دارد. برای پرورش افراد مطلوب ، نیاز به یک نظام آموزشی کار آمد است که اجزاء و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانش آموز ، معلم ، وسایل آموزشی ، فضا و غیره با یکدیگر ارتباط متقابل دارند تا اهداف مورد انتظار تحقق یابد. از طرف دیگر ، تدریس و آموزش از نظر ماهیت یک نظام ارتباطی متقابل است و مدرسه به سان گروه پویایی ، درصدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گسترده تری است . کلاس درس نیز به عنوان یک گروه کوچک اجتماعی و کوچکترین خرده سیستم اجتماعی در نظام آموزشی دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از سایر سازمانها و نهادهای اجتماعی متمایز میکند .این خرده سیستم بدنبال تحقق اهداف آموزشی ـ تربیتی است ، از این رو نیاز به مدیریت دارد. با این تفاوت که در کلاس درس بیش از سایر سازمانهای اجتماعی و رسمی کارکردهای مدیریت در هم تنیده است و براحتی از هم قابل تفکیک نیست(فونتانا،مترجم محمدی،1382).
از طرف دیگر ، از اهداف مصوب نظام آموزش و پرورش ، تربیت اجتماعی دانش آموز است بطوریکه انتظار می رود فراگیر بعد از فراغت از تحصیل به عنوان شهروند مؤثر و فعال در جامعه کلاس ، مدرسه، و در سطح ملی و جهانی با دیگران ارتباط مؤثر داشته باشد . ارتباط امری اکتسابیاستکهمهمترین مکان برای کسب آن کلاس درس است. ارتباط نیز عامل اصلی یادگیری است.”مدیریت کلاس ”و ”ارتباط” دارای کنش متقابل گسترده و پیچیدهای میباشند که خلل و ضعف درهرکدام تحقق اهداف تعلیم و تربیت را با چالشهایی عمیق روبرو خواهد ساخت .
کمبود مهارتهای اجتماعی یک مشکل بزرگ برای بعضی از دانش آموزان است. شواهدی وجود دارد که برنامههای مداخله ای مدرسه میتواند به بهبود مهارتهای اجتماعی کمک کند(آندرسون، بوچر و همکاران، 2003؛ لین و همکاران،2000؛ تیلور و همکاران ،2002 به نقل از هاشمی و همکاران 1391، ص 203).مدیریت یعنی هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران که در آن رفتار آمرانهی معلم وهمچنین خودمحوری وی مورد انتقادقرارمیگیرد . باتوجه به این تعریف،معلم بایستی یک راهنمای خوب باشد،ولی کارهاتوسط خوددانش آموزانجام شودوآنهادرامریادگیری فعال باشند. بدیهی است که هرچه مشارکت دانش آموزان درفعالیتهای کلاسی و فرایند یادگیری بیشتر باشد؛ رشد مهارتهای اجتماعی درآنان توسعه یافته و متکی به خود میگردندو اعتماد بنفس درآنان افزایش مییابد(پرداختچی، 1372) .
فراهم کردن زمینهها و عوامل لازم برای اجتماعی کردن و جامعه پذیر کردن دانش آموزان یکی از اهداف مهم هر نظام آموزش است(صافی،1391،ص10).مدیریت کلاس درس را مترادف با” کنترل و انضباط” و یا ”طراحی و سازماندهی کلاس درس میباشد . در این دیدگاه تدریس و آموزش برجسته تر از مدیریت کلاس میباشد و کلاس درس بعنوان یک نظام اجتماعی است که شامل همه فعالیتهای معلم در کلاس درس میشود. این دیدگاه مدیریت کلاس درس را شامل سه مرحله، مقدمات (طراحی و سازماندهی) اجرا (رهبری ،هماهنگی، کنترل ، آموزش) و ارزشیابی میداند. این دیدگاه زمینه پویایی ، توصیف ، تحلیل و تبیین کلاس درس و فعالیتهای معلم را فراهم می کند(ریس و مور ، مترجم هاشمیان ، 1381).
– Gersham
– Brophy & Good
– Matsonet al.
– Fontana
-Anderson – Butcher et al.
– Lin et al .
– Taylor , et al.
انسان متمدن عصرامروز با وجود پیشرفت و تکامل علم و تکنولوژی در عصر ارتباطات،از حل بسیاری از مسائل ومشکلات فردی و اجتماعی خویش عاجز است است.ارمغان قرن حاضر برای بشریت در اکثرجوامع خانواده های از هم گسیخته و ناتوان از اجرای کارکردهای مثبت خویش،فرزندان گریزان از خانواده و پدران و مادران مستاصل می باشد. در عرصه آموزش و پرورش رسمی در مواردی شاهد رواج مشکلات رفتاری در بین دانش آموزان،آموزشگاه های نابسامان،و مربیانی ناکارآمد می باشیم .در عرصه مسائل فردی،بیماری های روانی چنان شیوع پیدا کرده است که اکثریت جوامع با آن دست به گریبان هستند«بسیاری از مردم جهان از مشکل عدم سلامت روان رنج می برند و متاسفانه آمارهای مربوطه در دهه های اخیر سیر صعودی قابل توجهی را نشان می دهد در ایران شیوع اختلالات روانی در جمعیت 18سال به بالای کشور 17.1%گزارش شده که این رقم در زنان 23.4%و در مردان 10.86%می باشد»(تقربی،209:1389)
در عرصه زیست محیطی انسان طبیعت را به سوی نابودی کشانده است«در حال حاضر گرم شدن بی سابقه کره زمین،آلودگی آب و هوا،انتشار گازهای گلخانه ای،ازبین رفتن اکوسیستم ها و نازک شدن لایه ازن از مهمترین پیامد های بهره گیری زیاد از طبیعت در راستای فعالیت های تولیدی انسان و مصرف کالاها و خدمات هستند»(فطرس،فردوسی،مهرپیما،13:1389) طبیعتی که بشر ازآن و عضوی از اعضای روییده بر پیکر خاک است و چنان در این کار اهتمام دارد که سرانجام نابودی نسل بشر را نیز درپیش دارد.وقتی به این مشکلات دقیق تر و موشکافانه تر می نگریم در می یابیم یکی از عوامل بروز این قبیل مسائل در ابنای بشر وجود انواع روابط غلط و نادرست می باشد.چرا که خداوند متعال انسان را به گونه ای خلق کرده است که با تمامی اجزاءو کائنات عالم و همچنین وجودخود،خالق هستی در ارتباط و کنش متقابل می باشد و نمی توان انسانی را متصور شد جدای از دیگران،خودو خدا .و حتی بالاتر از این بایدگفت تعالی و تکامل انسان بستگی بسیار بالایی با چگونگی« ارتباط» دارد.
چنانکه از منظر قرآن کریم رسیدن انسان به مقام اعلی علیین و یا در نقطه مقابل آن اسفل سافلین تمامی وابسته به این است که انسان در مقام برقراری ارتباط از چه روش و مسلک و مرامی بهره برده باشد .« إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیما. مسلماً خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادتپیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدىهاى جنسى، و مردان و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده کرده است.»(الاحزاب:35) حال این سوال مطرح است که ارتباطات گسترده انسان می بایست از چه ویژگی هایی برخوردار باشد چنان که می دانیم انسان در میان دیگر موجودات دارای ویژگی های خاص و متمایزی است و شخصیت و ساختار وجودی وی از پیچیدگی ها و ظرایفی بس شگرف برخوردار است به گونه ای که عقل انسان قادر به درک آن نمی باشد و تنها منبعی که می توان در این زمینه به راستی بر آن تکیه کرد .ذات باری تعالی است که خودآفریننده این موجود بی نظیر می باشد .چه کسی بهتر از صانع که از وجود مصنوع خبر دهد «….وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِین. و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت ومژدهاى براى تسلیمشدگان [به فرمانهاى خدا] ست.»(نحل :89)و اینچنین است که خداوند به واسطه وحی و پیامبران و کتاب آسمانی از راز و رمز وجودی انسان پرده بر می دارد و در این میان دین اسلام کامل ترین ادیان الهی می باشد که درآن به تمامی جنبه های خلقت انسان توجه شده است و هیچ جنبه ای ازآن فرو گذار نشده است. فلسفی (بی تا)این گونه بیان می دارد که «پیامبران خداآدمی را با دیده واقعی نگریسته و تمام جوانب مادی و معنوی اورا مورد توجه قرار می دادند ……….این برنامه سعادت بخش
به طور جامع و کامل در مکتب آسمانی قران شریف آمده است. »(ص16) و بر ماست که با غور و تعمق درآیات گرانبارش برای تمامی مسائل زندگی خویش راهنما و برنامه ای جامع فراهم آوریم. «ظواهر قرآن،حجیّت و مدرکیّت دارد و ما می توانیم در موارد مختلف به معنای ظاهری آن تکیه کرده آن را مستقلاًً مورد عمل قرار دهیم و در گفتار و نظریات و استدلال های خویش به آن تمسک جوییم زیرا ظواهر قرآن برای عموم حجت و مدرک است. »(خویی،413:1371)
با توجه به مطالب فوق پژوهش فوق در صدد است مؤلفه های ارتباط در حوزه های ارتباط خداوند با انسان، انسان با خدا،خود،دیگران،و طبیعت را از دیدگاه آیات روشنگر وحی بررسی کرده همچنین الگوهای ارتباطی که پیامبران در ارتباط با انسانها مورد استفاده قرار داده اند را موردبحث و بررسی قراردهد. بعد از طی این مراحل با توجه به نتایج آنها پیامد های تربیتی مربوط به هر یک را تحلیل و بررسی قرار دهد.
1-2-اهمیت و ضرورت پژوهش
مقوله تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر تاکنون از جایگاه بسیار والایی در جوامع انسانی برخوردار بوده است. به طوریکه سنگ بنای پیشرفت انبای بشر در ایجاد و زمینه های مختلف محسوب می شود.ولی به همان میزان نیز اجرای صحیح آن مستلزم اجرای ظرایف و پیچیدگی هایی می باشد به طوری که به اجرا در آوردن این امر مقدس به معنای واقعی خود از عهده هر کسی ساخته نیست.
یکی از ابعاد اساسی تعلیم و تربیت بعد« ارتباط» می باشد که خود شامل انواع گوناگونی،از قبیل: 1-ارتباط با خدا 2-ارتباط با خویش 3-ارتباط با دیگران 4-ارتباط با طبیعت می گردد .
رابطه انسان با خدا علاوه بر رابطه تکوینی، شامل رابطه ای تشریعی و عقیدتی نیز می باشد .یعنی رابطه ای بر اساس حب و عشق و چنین رابطه ای مملو از معنویت است .بالاترین رمز و راز رسیدن انسان به تکامل وجودی خویش در گرو رسیدن به چنین رابطه ای با آفریننده جهان می باشد انسانی که در طول عمر خود به چنین رابطه ای نرسیده باشد وآن را درک نکرده باشد در پست ترین مراتب نفسانی باقی مانده و نمی تواند گوهر وجودی خویش را بشناسد .بسیاری ازآیات قرآن کریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبداءهستی است و سعی شده تا راه ها و برنامه های عبودیت و نزدیکی به خدا را به او نشان دهد و بر مبنای برقراری چنین ارتباطی است که انسان از پوچی و سرگردانی نجات پیدا کرده و می تواند زندگانی هدفمندی را در پیش گیرد.
ارتباط مناسب با خود نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در رشد و بالندگی انسان می باشد. انسانی که قادر به برقراری چنین ارتباطی شده باشد احساس ارزشمندی و عزت نفس پیدا کرده،در زندگی اجتماعی برای خود و دیگران احترام قائل است .خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را پذیرفته و برای رفع آن تلاش می کند و نسبت به نقاط قوت خود دید واقع بینانه ای دارد .احساسات خود را شناخته و قادر به ابراز و کنترل آ ن متناسب با موقعیت ها می باشد .مسئولیت اعمال و رفتار خود را می پذیرد .هویت یافته است .از اطمینان به خود و اعتقاد به دیگران در روابط برخوردار است.
خود و ارتباط با خود درآئین اسلام از جایگاه والایی برخوردار است در اهمیت آن همین بس که خداوند به آن سوگند یاد کرده و می فرماید:« وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها . فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. و به نفس و آنکه آن را درست و نیکو نمود.پس بزهکارى و پرهیزکارىاش را به او الهام کرد.»(الشمس:7-8) آن کتاب آسمانی بر واژه نفس و شناخت خویش تاکید فراوان شده است .بیش از 280بار در قرآن واژه نفس به کار برده شده است.» خداوند متعال درآیات فراوانی انسان را دعوت به خودشناسی و عدم فراموشی از خود می کند .که با تامل و تدبر درآن می توان به اصول و روش هایی برای برقراری رابطه مؤثر با خود دست یافت .» (بهزاد،23:1390)
تخلق به اصول اخلاق در این است که رفتار انسان از زمینه خیر درونی و ذاتی انسان برخاسته باشد و این امر به طهارات اخلاقیات انسان (شرافت اخلاقی) مربوط است، پس شرافت اخلاقی عالیترین زمینه تحریک در رفتار است (کانت، 1384: 78) اخلاق و مسئولیت اجتماعی را باید با بایدها و نبایدهای ارزشی – فلسفی و ملاک و معیار سنجش درستی و نادرستی رفتار شخصی نسبت به خود و دیگران و جامعه تعریف کرد (میرکمالی، 20:1375).
اخلاق به طور ساده عبارتست از شناخت صحیح از ناصحیح و سپس انجام صحیح و ترک ناصحیح، اخلاق حرفهای امروزه به عنوان یکی از زمینههای دانش مدیریت در سازمان به شمار میرود. این مسأله آنقدر حایز اهمیت است که امروزه اکثر مؤسسات صنعتی و بازرگانی در زمینههای اخلاق حرفهای به دانشجویان خود آموزشهای لازم را ارائه میدهند (سرمدی و شالباف، 1386 : 78). واژهی اخلاق همانند کاربرد متمایز دارد: گاهی اخلاق به معنای خلق و خوی، رفتار عادت شده و مزاج به کار میرود. معنای دیگر دانشی است که از حسن و قبح و خوبی و بدی رفتار بحث میکند (قراملکی، 1383 :108).
اخلاق حرفهای مجموعهای از آییننامهها و مقرراتی است که عمل اخلاقی را برای آن حرفهی مشخص و خاص تعریف میکند. هر شغل نیز اخلاق حرفهای مختص به خود را دارد. حرفههای مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفهای که در خدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوتی هستند.پرورش حرفهای نیز شامل گسترش تواناییهای فردی اعم از شناختی، بینشی و مهارتی، روشهای مؤثر ایفای نقشهای شغلی، فردی و اجتماعی، روشهای بازبینی الگوهای ذهنی و بازاندیشی سطح مهارتها را شناخت. (یمینی، 1388). مدارس به عنوان یکی از مهمترین مراکز تربیتی و انسان ساز در هر جامعه ای نیازمند توجه فراوان به ارکان آن است ،یکی از مهمترین ارکان مدرسه وجود معلّمان متعهد است که با توانمندی خود به تربیت نسل جوان جامعه کمر همت می بندند و برای به ثمر رساندن این قشر جوان خود باید مزین به اخلاق بطور عام و اخلاق حرفه ای بطور خاص است ،اخلاق حرفه ای آموزش و شناخت پیچیدگی ها و شرایط آن از امور مهمی است که صاحب نظران باید برای بیان بهتر و ارتقای آن همت کنند تا بتوانند جامعه علمی و دانشگاهی این مرز و بوم را علاوه بر داشتن فناوری روز به بهترین نحو برای ایجاد جامعه ای سالم هدایت کنند.معلّمان به عنوان پایه گذاران اندیشه های علمی و مبلغان ارزش ها و مسئولیت های اجتماعی هستند و حرف اول را در تربیت منابع انسانی می زنند و هیچ حرفه ای مانند شغل معلّمی در جوامع تأثیری نداردپس باید در شناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای معلمان ورفع آنها کوشید . قابلیت برقراری ارتباط معلمان پرورش و آماده سازی انسانهاست (میلر و میلر، 1386 :
98) اخلاق حرفه ای آموزش: یک فرایند تفکر عقلایی است که هدف آن محقق کردن این امر است که در سازمان اموزشی چه ارزش هایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود.با توجه به فرآیند جهانی شدن و بینالمللی شدن علم و آموزش عالی، نیاز به زبان مشترک در اخلاق آن هم در مقیاس جهانی احساس میشود. اخلاقیات متعالی، مستلزم سطحی از کوششها برای تغییر ساختارها، بهبود مناسبات، ایجاد بسترهای مساعد قانونی، حقوقی و سازماندهی و ساز و کارهای مناسب انگیزشی است. احساس مسئولیت، حس پاسخگوئی، انتقادپذیری، شفافیت، انصاف در قضاوت، پرهیز از جانبداری، امانتداری، احترام به قضاوت دیگران، صداقت حرفهای هنجارگرایی و … از مؤلفههای اخلاق حرفهای آموزش اند آسیب شناسی شناسایی علمی مسائل و مشکلات یک برنامه یا یک سیستم که در پایان منجربه رفع عوامل بازدارنده برنامه یا سیستم خواهد شد هدف اصلی از چنین مطالعاتی تکمیل و تامین فرایندهای مناسب برای دفع ویا رفع آفات و آسیب ها می باشد.مثلا در آسیب شناسی دروس پایه کارشناس و یا متخصص مسائل دروس پایه عوامل آسیب رسان و آفت زایی را که موجب افت دانش آموزان و دانش جویان در آن دروس می شود موردمطالعه قرار می دهدو به بررسی میزان آسیب رسانی عوامل مزبور می پردازد.ابعاد آسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان شامل ارتباط معلم با خود،با همکاران ،با شاگردان و با اولیاء می باشد.
بهنام جام (1389) به بررسی مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزش اعضای هیات علمی پرداخته است . زندیپور (1384)؛ آسیب شناسی فرهنگ و اخلاق را مورد پژوهش قرار داده است .ابراهیم نیا( 1375) اثر تشکلهای اخلاق حرفهای رانندگان برون شهری را مورد بررسی قرار داده است.سلطان زاده (1384)؛ به فرهنگ کار و اخلاق کاری در جامعه ایران از منظر جامعه شناختی پرداخته است.شمس(1357): در تحقیق خود به “بررسی عقاید دانشجویان در مورد یک استاد ایده ال” پرداخته است.صالحی (1385): به تبیین نظریه اخلاق از منظر مرتضی مطهری و ریچارد رورتی و نقد دلالتهای آنها در تربیت اخلاقی پرداخته است. منصوری (1372): “مقایسه نظرات دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در مورد یک استاد خوب “را مورد پژوهش قر ار داده است. نخودساز (1387): “کاربست مؤلفه های اخلاق حرفه ای در مراکز تربیت معلم”را مورد بررسی قرار داده است. یوسفی محله (1386) به اخلاق حرفهای در روابط بین وکلا پرداخته است. . صفی لو (1385) ،در پایان نامه خود با عنوان آسیب شناسی اخلاق مدیران از دیدگاه آیات قرآن از الگو و مدلی به نام مدل اسپریگنز استفاده کرد و مسایل اخلاقی مدیران براساس ارتباطات در سه حیطه ارتباط با خدا ،ارتباط با خود و ارتباط با دیگران مورد بررسی قرار داده است .
با عنایت به مرور سوابق نظری و پیشینه تحقیق و با توجه به اهمیت فراوان نقش معلم در جامعه وهمچنین اهمیت رعایت اخلاق حرفه ای برای معلمان مسئله پژوهش حاضر « آسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان» است و به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که آسیب های اخلاق حرفه ای معلمان چیست؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
الف) فواید نظری انجام پژوهش حاضر: پژوهش حاضر میتواند به تقویت ادبیات نظری در مورد اخلاق حرفهای آموزش معلمان ابتدایی وآسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان کمک کند.
ب) فواید عملی انجام پژوهش حاضر:
1- کمک به معلمان ابتدایی در شناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با خود
2- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با دانش اموزان
3- کمک به تعامل بهتر و بیشتر معلم – شاگرد
4- کمک به معلمان در شناخت نقاط قوت و ضعف خود و همکاران در رعایت مؤلفههای اخلاق حرفهای
5- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با همکاران
6- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با اولیا
بر اساس تحقیقات انجام شده این نتیجه حاصل گردیده است که 75 درصد یادگیری از طریق وسایل دیداری و تصویری و به وسیلهی حس بینایی انجام می شود در صورتی که تنها 13 درصد یادگیری از طریق حس شنوایی و وسایل صوتی انجام می گیرد و دیگر حواس به ترتیب بساوایی 6 درصد، بویایی و چشایی هر کدام 3 درصد در یادگیری تأثیر دارند. به همین دلیل است که امروزه در طراحی دروس، فناوری و ارتباطات نقش حیاتی ایفا میکنند(فتاحیان، 1383، ص 142 )
انگلیسی، زبان جهانی است. و به یکی از رسانههای غالب در سیاست، اقتصاد، و آموزش و پرورش در سطح بین المللی تبدیل شده است. در بیشتر کشورها ، زبان انگلیسی امروزه رسانه اصلی برای برقراری ارتباط با کل جهان و زبان اصلی مورد استفاده برای تجارت بین المللی و مطالعه علمی است. بر این اساس، در اختیار داشتن مهارتهای پایه ای زبان انگلیسی به یکی از نیازهای اساسی برای بسیاری از افراد در این دهکده جهانی تبدیل شده است. همچنین، توانایی مهارت داشتن زبان انگلیسی، شانس بیشتری به فرد، برای آموزش عالی، اشتغال حرفه ای و ارتقاء میدهد. بنابراین، اهمیت یادگیری زبان انگلیسی را نمیتوان نادیده گرفت .
در یادگیری زبان روش های تدریس، عدم قرار گرفتن در معرض زبان به اندازه کافی و انگیزه در استفاده از زبان از عوامل مؤثر در یادگیری زبان انگلیسی به دانش آموزان است . وانگ(2010) چهار شرط مطلوب برای کسب زبان را ارائه نموده است:
هنگامی که این چهار شرط به طور طبیعی و همزمان استفاده شوند ، یادگیرندگان می توانند با موفقیت کامل بدون توضیح دادن بیش از حد بسیاری از قوانین یا الگوهای تمرینیک زبان را یاد بگیرند. در این زمینه پادکستها می توانند به عنوان یک راه کار مفید مثمر ثمر باشند.
تحقیقات نشان می دهد که کاربرد کامپیوتر به عنوان مربی در ترکیب با آموزش سنتی برای تعلیم و تمرین و ارائه آموزش، باعث افزایش یادگیری در دوره های سنتی و مهارت های پایه ای می شود. همچنین دانشآموزان سریعتر یاد میگیرند، حافظه ی بیشتری نشان داده و اگر با کامپیوترکار میکنند به بهتر آموختن تشویق میشوند (عچرش، 1389، ص39-35).
فناوری های کمکی یک حیطهی وسیع و گسترده ای را از یک مداد و کاغذ ساده تا فناوری های برتر و بالایی مانند رایانه را در برمیگیرد. این فناوری های حمایتی از لحاظ آموزش به سه گروه فناوری های پایین، میانی و بالا(برتر) طبقه بندی می شوند (شارپ، 2006؛ص37؛ اسخومارکر،2009؛ ص156).
رایانه بخش گرانبهایی از فناوری، برای کودکان با نیازهای ویژه است که منابع مختلفی از اطلاعات را از قبیل متن، موضوع، صدا و تصویر را به صورت همزمان و هماهنگ در کنار هم ارائه داده، باعث کسب تجربه و عامل محرکی برای کودکان است، تا بتوانند مهارتهای کلامی و ارتباطی خود را رشد داده، بهبود بخشند (ویزنتز،2010 ؛ص119).
ترکیب متن و تصاویر دیداری و صوت برای ارائه و آموزش لغات، موجب یادگیری و تعریف واقعی و عینی از این لغات شده و حافظه ی کوتاه مدت و حافظهی دیداری (فراخنای توجه) این افراد را بهبود می بخشد و رشد یادگیری، یادسپاری و یادآوری لغات در افراد دچار نارسایی های یادگیری را افزایش می دهد و باعث تقویت توانایی تجسم دیداری وآموزش با کیفیت بالا در دانش آموزان از طریق ابعاد مختلف آموزش مبتنی بر رایانه به وسیله ی تحقیقات آزمایشی مورد تأیید و حمایت می باشد. از جمله به کارگیری شیوه های آموزشی مبتنی بر رایانه موجب بهبود عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال املا شده بود (ونگ و باتلر، 2006؛ ص26).
شواهدی دال بر وجود اثرات مثبت آموزش ها و بازی های رایانه ای بر تقویت مهارت های خواندن زبان دوم و نیز بهبود مهارت های شناختی، توجه و تمرکز، کنترل حرکات، ایجاد لذّت و شادی و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه گزارش شده است (برگر، روبرت و پاسنر، 2000 ، ص218).
با اشاره به یافته های پژوهشی مربوط به روش آموزش به کمک کامپیوتر دریافته اند که، این روش هم پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان را ا فزایش می دهد و هم در آنان نگرش مثبت تری نسب به فعالیتهای آموزشگاهی ایجاد میکند.(جک، فلتچر، لین، فاچس و مارسیا، 2007؛ ص54-62).
آموزش مبتنی بر رایانه به وسیلهی تحقیقات آزمایشی مورد تأیید و حمایت می باشد. از جمله به کارگیری شیوههای آموزشی مبتنی بر رایانه موجب بهبود عملکرد نوشتن دانشآموزان دچار اختلال یادگیری شده بود(ونگ و باتلر،2006 ،ص27).
لذا پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش استفاده از نرم افزارهای تشخیص صدا بر افزایش یادگیری زبان انگلیسی می باشد که بر روی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمانشاه اجرا گردیده است.
بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده مسأله اساسی این پژوهش تأثیر نرم افزار تشخیص صدا در آموزش به خصوص آموزش زبان انگلیسی در پایه سوم متوسطه میباشد.
امروزه آموزش زبان انگلیسى به دلیل توسعه اطلاعات، فناورى و ارتباطات به صورت یک اولویت جهانی در آمده است. اما در کشور ما آموزش زبان، خصوصاً در سطح مدارس راهنمایى و دبیرستان که سنگ بناى آموزش زبان انگلیسى میباشد، با مسائل و مشکلات خاص خود روبه رو است. از نظر ریاضی (2005) مشکل اساسی در آموزش زبان خارجی در ایران این است که بعد از سی سال هنوز برنامه مدون یا سیاست مشخص و روشنی درباره آموزش زبان خارجی وجود ندارد، از اینرو راه حل آن در کوتاه مدت نیز بعید به نظر میرسد، هر چند در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر ارائه آموزش زبان خارجی در چارچوب بخش انتخابی(نیمه تجویزی) برنامه درسی تأکید زیادی شده است. با عنایت به صرف هزینههای هنگفت و سرمایه گذاری کلانی که آموزش وپرورش در طول دوره هفت ساله بر آموزش زبان انگلیسی میگذارد، نتایج قابل قبولی دریافت نمیکند. هر ساله آموزش وپرورش میلیونها تومان صرف برنامه ریزی، تألیف، آموزش معلمان و چاپ کتب زبان انگلیسی میکند، اما نتیجه این سرمایه گذاری و صرف هزینه، فارغ التحصیل شدن دانشآموزانی است که پس از سالها به
سطح قابل قبولی از دانش و توانش زبانی نمیرسند. اصولاً بین آنچه هست و آنچه باید باشد فاصله بسیار است. با نگاهی به وضعیت زبانی آن دسته از دانشآموزان که وارد دانشگاه میشوند، در مییابیم که تقریباً به جز آن عده از فارغ التحصیلان دبیرستانی که در مؤسسات خصوصی زبان آموزش دیدهاند، بقیه از نظر دانش زبانی در حد مطلوبی نیستند و این حاکی از آن است که آموزش دورههای راهنمایی و متوسطه مؤثر نیست.(باطنی،1389؛ ص187)معتقد است برنامههای زبانآموزی در مدارس جز اتلاف سرمایه و نیروی انسانی نتیجه اثر بخشی ندارد.(بیرجندی،1391؛ ص13-9)از مؤلفین کتا بهای درسی زبان انگلیسی، ضعف توانش و مهارت های معلمان، کمبود امکانات در منابع و آماده سازی کتاب، عدم همکاری مسئولان مدرسه، فضا و امکانات مدرسه، فقدان وسایل سمعی و بصری، نبود کلاس ثابت برای درس زبان و فقدان سیاستی مدون در خصوص اهداف زبان آموزی را از محدودیتهای تألیف کتب زبان انگلیسی بیان نموده است.
طی سالیان اخیر تدریس درس زبان یا به روش سنتی صورت گرفته و یا تلفیقی از دیگر روشهای قدیمی بوده است. پژوهشات اخیر در زبان شناسی کاربردی، دلالت بر آن دارد که اکثر زبان آموزان، زبان خارجی را تنها زمانی میآموزند که به طور مستقیم با آن درگیر می شوند و در معرض استفاده های مکرر از آن قرار می گیرند(بیرجندی و آبادی خواه، 1380ص5). آن ها هنگامی که زبان را برای انجام دادن کاری استفاده می کنند و در یک ارتباط معنی دار و واقعی زبان واقع می شوند، آن را می آموزند؛ زیرا در این صورت به نتایج عملکردهایشان علاقه و انگیزه خاصی دارند. این نوع روش یادگیری مشروط بر آن است که به یادگیرنده، آزادی عمل و بیان داده شود. یادگیرنده باید بتواند در بیش تر موارد به میل و دلخواه خود عمل کند و از میان پاسخ هایی که در ذهن دارد، پاسخ مورد علاقه اش را انتخاب کند.
بنابراین یکی از محدودیت های آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم، فقدان وسایل سمعی و بصری است. وجود وسایل سمعی و بصری و به دنبال آن هوشمند کردن فضای آموزش موجب بالا رفتن کیفیت آموزش زبان و به دنبال آن افزایش میزان یادگیری آن میگردد. بنابراین این ضروری به نظر میرسد که به دنبال پژوهشهایی بود که تأثیر تکنولوژی و فناوری اطلاعات را بر میزان یادگیری اثبات نمود تا نظام آموزشی کشور در جهت هوشمند کردن مدارس و توسعه فناوری اطلاعات در نظام آموزشی باشند.
بررسی اثربخشی نرم افزارهای تشخیص صدا در یادگیری زبان انگلیسی دانشآموزان پایه سوم متوسطهشهر کرمانشاه
1-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت شنیداری دانشآموزان
2-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت گفتاری دانشآموزان.
3-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدادر یادگیری مهارت خواندن دانشآموزان
4-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت نوشتن دانشآموزان
آیا نرم افزارهای تشخیص صدا در یادگیری زبان انگلیسی دانشآموزان تأثیر دارند؟
1-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت شنیداری دانشآموزان تأثیر دارد؟
2-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت گفتاری دانشآموزان تأثیر دارد؟
3-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت خواندن دانشآموزان تأثیر دارد؟
4-آیانرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت نوشتن دانشآموزان تأثیر دارد؟
. Wang