اعتقاد بر این است که قیمتهای سهام توسط برخی از متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخهای بهره، ارز، و تورم تعیین میشوند. چندین تحقیق انجام شد تا اثر نیروهای اقتصادی را بر بازدههای سهام در کشورهای مختلف نشان دهند. برای مثال، تئوری قیمت گذاری آربیتراژ توسط راس (1976) چن و همکاران (1986) برای تشریح تاثیر برخی از متغیرهای کلان اقتصادی بر روی بازدههای سهام در بازارهای سرمایه کشور آمریکا، مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای آنان نشان داد که تولیدات صنعتی، تغییرات در صرف ریسک و تغییرات در ساختار دورهای، رابطهی مثبتی با بازدههای مورد انتظارسهام، داشتند. این در حالی بود که رابطهی نرخ تورم پیش بینی شده و پیش بینی نشده، با بازدههای سهام مورد انتظار، به طورمعنی داری منفی است.
بورس اوراق بهادار ایران نیز در راستای سیاست های کلان اقتصادی دولت، پس از پایان جنگ و برای جلب مشارکت مردم در سرمایه گذاری و سوق دادن سرمایه های راکد و غیر مولد به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی و تامین نیازهای مالی بنگاههای تولیدی و به تبع آن تامین کالاهای مورد نیاز جامعه، فعالیت دوبارهی خود را به شکل گستردهتری از سال 1369 آغاز کرد. از آن سال تاکنون به دلیل شرایط اقتصادی پس از جنگ و تاثیر تغییرات حاصل از متغیرهای کلان اقتصادی از جمله نرخ تورم، شاخص بازار سهام شاهد نوسانات زیادی بوده است. اولین دلیل برای انجام تحقیق در مورد تاثیر متغیرهای اقتصادی بر بازدهی سهام و به تبع شاخصهای سهام، این است که میتواند در پاسخگویی به سوال اصلی که شامل چگونگی قیمتگذاری سهام است، اثر گذار باشد. پاسخ به سوال مزبور میتواند بخش عمدهیی از نیاز سرمایهگذاران و سهامداران را برآورده سازد. تردیدی نیست که رفع این نیاز از طریق جهتگیری صحیح تحولات اقتصادی موجب رونق بازار سرمایه می شود، به گونهیی که عرضه و تقاضای وجوه در بازار کارامدتر از گذشته انجام میشود. پدیدهی توسعه سرمایه گذاری مالی (در مقابل سرمایه گذاری در دارایی های واقعی) از مشخصات اقتصادهای توسعه یافته است. توسعهی بازار سرمایه و موسسات مالی پیشرفته، خود موجب تسهیل سرمایهگذاری حقیقی میشود. در حقیقت، دو نوع سرمایه گذاری مالی و واقعی مکمل یکدیگر هستند.
اهمیت قیمت گذاری دارایی های مالی باعث پیدایش تئوریها و مدلهای گوناگون در نیم قرن اخیر شده است. مدل های مارکویتز (1952)، شارپ (1963)، لینتر (1965)، موسین (1966)، راس (1976) و بلاک- شولز (1973) از مهم ترین مدلهای مزبور هستند. طراحی مدلهای پیشرفته و به کارگیری فنآوری اطلاعات، باعث تخمین های متعدد از ریسک و بازده دارایی های مالی شده است. یک دلیل دیگر برای انجام تحقیق حاضر کمک به قیمتگذاری صحیح داراییهای مالی، و مفید بودن تحقیقات جدید در رابطه با بررسی چگونگی تاثیر اطلاعات اقتصادی بر قیمت سهام، است.
تحقیقاتی که اخیراً در آمریکا انجام شده، متضمن تحول بنیادین در درک چگونگی تعیین قیمتگذاری دارایی های مالی است. فاما و فرنچ (1993) نشان دادند که محدود کردن ریسک سیستماتیک به یک عامل، بر اساس مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، نمیتواند کمک چندانی به درک سرمایهگذاران وسهامداران کند. بنابراین، توجه به تاثیرگذاری عوامل دیگر از جمله متغیرهای اقتصادی، میتواند حائز اهمیت باشد. این تحقیق در صدد رویکردی است که از مجموعه اطلاعات کلان اقتصادی در این زمینه استفاده کند.
با در نظر گرفتن نقش عمدهی دولت در ادارهی اقتصاد و تصمیمگیری ها و تاثیرگذاری شدید سیاستهای دولت بر بازار سهام، میتوان نتیجه گرفت که مطالعه در بارهی تاثیر عوامل کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم، بهره بانکی، نرخ ارز، نرخ رشد نقدینگی و… بر قیمتگذاریهای سهام، می تواند راهگشای درک جدیدی در این خصوص باشد، به نحوی که سرمایهگذاران و سهامداران بتوانند اثرات ناشی از تصمیمهای کلان اقتصادی را بر تغییرات شاخص و قیمت سهام پیش بینی کنند.
سؤالات اصلی تحقیق:
اهمیت و ضرورت پژوهش
در مطالعهی رفتار عوامل موثر بر بازار و لاجرم اقتصاد بازار، جستجوی متغیر یا متغیرهایی که بتواند ارتباط بخش مالی اقتصاد را با بخش حقیقی اقتصاد توضیح دهد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. بازارهای پول و سرمایه به عنوان ارکان بخش مالی، وظیفهی تامین منابع را برای بخش حقیقی اقتصاد بر عهده دارند. کارایی بخش مالی موجب تخصیص بهینه منابع کمیاب به فعالیتهای اقتصادی میشود. تخصیص بهینه منابع به نوبهی خود بهینگی پس انداز و سرمایهگذاری و به تبع رشد اقتصاد ملی، در حدودی نزدیک به ظرفیت های بالقوه اقتصاد را در پی دارد. اقتصاد دانانی نظیر گلداسمیت (1969)، میکنون (1973) و شاو (1973) بر این باور بودند که بازارهای مالی دارای نقش کلیدی در توسعه و رشد اقتصادی هستند. به اعتقاد آنان تفاوت در کمیت و کفیت خدمات ارائه شده توسط موسسات مالی میتواند بخش مهمی از تفاوت در نرخ رشد بین کشورها را بازگو کند.
اهداف پژوهش
بررسی رابطهی بلند مدت شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران با متغیرهای کلان پولی است
اهداف فرعی
فرضیه پژوهش
روش تحقیق
روش تحقیق در این بررسی از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گرد آوری اطلاعات توصیفی پیمایشی می باشد زیرا نیاز به تدوین پرسشنامه با استفاده از شاخصهای اصلی و توزیع آنها در جامعه آماری خبرگان به منظور پاسخ به سوالات تحقیق می باشد .
ابزار پژوهش
به دلیل این که هدف تحقیق بررسی رابطهی بلندمدت بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص بازده نقدی سهام است، و همچنین با توجه به متفاوت بودن درجهی جمعی متغیرها، از این رو با استفاده از نرم افزار Microfit 4 و معیار شوارتز- بیزن، بهترین مدل با وقفه مناسب به وسیله روش (ARDL)، برآورد شده است. معیار شوارتز- بیزن در تعداد وقفهها صرفه جویی میکند. در نتیجه، تخمین از درجه آزادی بیشتری برخوردار خواهد بود.
بررسی رابطهی بلند مدت شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران با متغیرهای کلان پولی است
برای اجرای مدل ARDL در نرم افزار Microfit به صورت زیر عمل می کنیم:
از تب univariate گزینه ardl را انتخاب: متغیرها را وارد کرده: maxlag را معادل 1 قرار دهید: روی start کلیک کرده: گزینه 4 یعنی Schwarz-Bayesian را انتخاب و ok کنید (در صورت لزوم می توانید سایر ملاک ها را انتخاب کنید): گزینه 1: و Ok کنید.
اگر داده های ما سالیانه باشند حداکثر وقفه را معادل اعداد 1-2-3-4 قرار می دهیم
اگر داده ها فصلی باشند حداکثر وقفه را معادل 1تا4
و اگر داده ها ماهیانه باشند معادل 1 تا 12 قرار می دهیم.
در بین مدل های حاصل مدلی را انتخاب میکنیم که علاوه بر معنی دار بودن تمامی متغیرها، کلیه ضرائب مطابق نظریات اقتصادی بوده و دارای کمترین مقدار شوارتز-بیزین باشد.
زمان تحقیق:
این تحقیق در یک دوره 36 ماه در بازه زمانی فروردین ماه 1390 الی اسفند ماه 1392 انجام خواهد شد و نتایج حاصل از این پژوهش حاصل از نتیجه گیری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
جامعه مورد مطالعه:
جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و در این پژوهش تأثیر متغیرهای کلان پولی بر ارزش سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
سوابق تحقیق
مارتین فلدستاین (1980) در تحقیقی به رابطهی معکوس بین تورم و قیمتهای سهام در دههی 1970 دست یافت. جسیکه و رل (1983) نیز دریافتند که یک همبستگی منفی بین بازده سهام و تغییرات نرخ اسناد که نماینده نرخ تورم مورد انتظار است، وجود دارد. از سوی دیگر، فرت (1979) بر اساس نتایج تحقیق خود نشان داد که رابطهی میان بازده سهام و تورم در کشور انگلستان مثبت است.
گلتکین (1983)، با بررسی رابطه بازدهی سهام و تورم در بیست و شش کشور، فرضیهی فیشر مبنی بر این که بازده واقعی سهام عادی و نرخهای تورم منتظره مستقل از یکدیگر هستند و بازده اسمی سهام به طور دقیق به اندازه تورم منتظره تغییر میکند، را مورد آزمون قرار داد و نشان داد که برای بیشتر کشورهای مورد بررسی، رابطهی بازده سهام و تورم از نظر آماری معنا دار نیست و تنها در مورد چهار کشور این رابطه منفی و معنا دار است در حالی که در مورد دو کشور دیگر، این رابطه معنا دار و مثبت است.
بادوخ و ریچارد سون (1993) به این نتیجه رسیدند که رابطهی یک به یک میان تورم قابل پیشبینی و بازده سهام وجود دارد. یافتههای تجربی گراهام (1996) نشان داد که رابطهی میان تورم و بازده سهام بی ثبات است، یعنی در برخی دورهها رابطه مثبت و در برخی دورههای زمانی دیگر منفی است. نتایج تحقیقات کاپریل و جونگ (1997) نیز نشان داد که تورم پیش بینی شده تاثیر منفی بر قیمتهای سهام دارد. توربک (1997) و روزف (1974) نشان دادند که سیاستهای پولی اثر عمدهیی بر بازده سهام دارد و افزایش نرخ رشد پولی منجر به افزایش بازده سهام میشود.
یونگ سولی (1992) آزمون روابط علی بین بازدههای دارای فعالیت واقعی و تورم را با استفاده از دادههای کشور آمریکا انجام داد و به این تیجه رسید که بر خلاف فرضیهی فیشر، بازده اسمی سهام و تورم همبستگی منفی ضعیفی دارند اما، رابطهی میان نرخ های بهره اسمی و تورم مثبت است. رحمان و کوزیر (1988) طی تحقیقی به رابطهی معکوس میان بازده واقعی سهام و تورم در کانادا دست یافتند. در حالی که لئونارد هرناندز (1990) به رابطهی معناداری میان بازده واقعی سهام و تورم رسیدند.
آنرو لی (1996) در تحقیقی به این نتیجه رسید که بین بازدهی واقعی سهام و تورم رابطی منفی معناداری وجود دارد. سونگ، رمچندر و چاترات (1997) به رابطهی منفی بین بازده واقعی سهام و اجزای تورم غیرمنتظره دست یافتند. ناجان و رحمان (1991) با انجام تحقیقی به شواهدی مبنی بر وجود رابطهی علی بین بازدههای سهم و تورم پی بردند. فاما (1991) در تحقیقی نشان داد که تورم مورد انتظار با قیمتهای سهام ارتباط منفی دارد.
فیروزه عزیزی (1386) در تحقیقی به بررسی و آزمون رابطهی بین تورم و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. او با استفاده از آمار ماهانهی تورم، بازده نقدی، بازده کل (نقدی و قیمت) و شاخص قیمت سهام در دورهی 1377 لغایت 1382 و با به کارگیری روش (VAR) و آزمون علیت گرنجری، رابطهی متغیرهای مزبور را مورد آزمون قرار داد. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که تورم توضیح دهندهی شاخص بازده نقدی و بازده کل است، اما توضیح دهندهی شاخص قیمت سهام نیست. از سوی دیگر، بازده نقدی، بازده کل و شاخص قیمت سهام توضیح دهندهی تورم نیستند. این یافته با نتایج بدست آمده از آزمون علیت گرنجری درباره بازده قیمت، بازده کل و شاخص قیمت سهام نیز تایید شد.
فاما و گیبون (1982) رابطهی بین تورم و بازده واقعی سرمایهگذاری را آزمون کردند. نتایج تحقیق آنان با یافته های ماندل (1963) و توبین (1965) که بیان کردند بازدههای واقعی مورد انتظار و نرخهای تورم مورد انتظار به طور منفی همبستگی داشتند، هم خوانی داشت. این محققان معتقدند که این ارتباط از وجود یک رابطهی مثبت بین بازدههای واقعی مورد انتظار بر روی داراییهای مالی و فعالیت واقعی، ناشی میشود.
جسکی و رل (1983) نیز، به این نتیجه رسیدند که قیمتهای بازار سهام کشور آمریکا با نرخ تورم به طور منفی و با فعالیتهای واقعی اقتصادی به شکل مثبتی رابطه دارد. رابطهی دوم با یافتههای فاما (1981) و لی (1992) همخوانی داشت. لی (1992) بیان کرده بود که بازدههای سهام، ناشی از تغییرات نرخ تورم مورد انتظار است و این تغییرات نیز ناشی از وجود رابطه، بین عرضهی پول و فعالیت واقعی مورد انتظار است.
ضرورت کتاب و کتابخوانی از دوران کودکی و نوجوانی و اهمیت سواد در پیشرفت جامعه امروزه بر کسی پوشیده نیست. با تأکید بر این باور که کتابخوانی به نیازهای سه گانهی: عاطفی، شناختی و شخصیتی کودک و نوجوان پاسخ میدهد و هنوز هم با وجود گسترش منابع جدید اطلاعاتی و پژوهشی در جهان، کتاب همچنان جایگاه مهم و شایستهی خود را در دستیابی به استقلال و هویت و تفکر انتقادی در کودکان و نوجوانان حفظ کرده است، لذا توجه به بازاریابی این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است (مجدی، 1388، 20).
طبق آمار منتشر شده توسط خانه کتاب در سال 1391، در ایران 11000 ناشر فعالیت میکنند و این در حالی است که تنها 2500 فروشگاه کتاب در کشور وجود دارد. با اولین نگاه به این آمار میتوان دریافت که نشر کشورمان در زمینه توزیع و فروش با مشکلی جدی مواجه است. با توجه به اینکه در سال 91 حدود 27100 عنوان کتاب چاپ اول به چاپ رسیده باید به ظرفیت فروش این کتاب نیز توجه کرد؛ اما در حال حاضر به این مسئله توجه مناسبی نمیشود. از آنجا که قیمت فروش هر عنوان کتاب کم است، سود حاصل از این نوع محصول نیز پایین است. از این رو فروشنده برای کسب در آمد به ناچار باید تعداد مشتریان بیشتری جذب کند.
با وجود این مشکلات، هنوز وضعیت اقتصادی نویسندگان و ناشران کشور به موقعیتی نرسیده است که بتوان به چیزی به نام صنعت نشر دست پیدا کرد. برای حل این معضل میبایست راهی برای توسعه این صنف یافت. مطالعات کاربردی در زمینه توزیع و فروش کتاب باید مورد توجه قرار گیرد و برای حل این معضل، اولین قدم، شناخت انتظارات و نیازهای مشتریان میباشد و میتوان با تحقق بخشیدن به این انتظارات باعث رونق فروش محصول و سوددهی اقتصادی این صنعت شد.
کتب کودک و نوجوان، بخش قابل توجهی از ناشران کشور را در بر دارند که بر اساس تقسیم بندی کانون پرورش فکری کودک ونوجوان، به شرح زیر طبقهبندی میشوند:
الف: سالهای قبل از دبستان؛
ب: سالهای آغاز دبستان (کلاس اول دوم و سوم) ؛
ج: سالهای پایان دبستان (چهارم و پنجم) ؛
د: دوره راهنمایی؛
ه: سالهای دبیرستان؛
جلب رضایت مخاطبین و بالطبع آن افزایش خرید کتب کودک ونوجوان، باعث ارتقا فرهنگ مطالعه در کشور خواهد شد که اگر این مسأله در سنین کودکی و نوجوانی مورد توجه قرار گیرد تأثیر آن در بزرگسالی و سالهای آینده فرهنگ کشور قابل مشاهده خواهد بود که همین دلیل مهم ایجاب میکند که از دیدگاه بازاریابی به این مسأله نگاه کرد.
1-4-2–1. تبلیغات بر خرید کتب کودک و نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–2. چاشنیهای فروش بر خرید کتب کودک و نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–3. بکارگیری روابط عمومی بر خرید کتب کودک و نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–4. بکارگیری فروش حضوری بر خرید کتب کودک و نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–5. اجرای بازاریابی مستقیم بر خریدکتب کودک و نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–6. قیمت و خرید کتب کودک بر نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–7. توزیع و خرید کتب کودک بر نوجوان تاثیر دارد.
1-4-2–8. کیفیت و خریدکتب کودک بر نوجوان تاثیر دارد.
در پژوهش حاضر یک هدف اصلی به شرح زیر د نبال میشود و برای تحقق ابن هدف 8 هدف فرعی شامل عناصر آمیخته بازاریابی دنبال خواهد شد.
1-5-1. هدف اصلی:
شناسایی عوامل مؤثر بر خرید کتب کودک و نوجوان و ارائه استراتژیهای مطلوب بازاریابی آن؛
1-5-2. اهداف فرعی:
1-5-2–1. بررسی تبلیغات و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-2. بررسی چاشنیهای فروش و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-3. بررسی بکارگیری روابط عمومی و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-4. بررسی بکارگیری فروش حضوری و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-5. بررسی اجرای بازاریابی مستقیم و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-6. بررسی قیمت و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-7. بررسی توزیع و تأثیر آن بر خریدکتب کودک و نوجوان؛
1-5-2-8. بررسی کیفیت و تأثیر آن بر خرید کتب کودک و نوجوان؛
متغیر عبارت است از ویژگی واحد مورد مشاهده. متغیر کمّیتی است که می تواند از واحدی به واحد دیگر یا از یک شرایط مشاهده به شرایط دیگر مقادیر مختلفی را اختیار کند. به بیان دقیق تر، متغیر نمادی است که اعداد یا ارزش ها به آن منتسب می شود (سرمد و همکاران، 1384، 39). متغیرها بر اساس نقشی که در تحقیق به عهده دارند، به دو دسته تقسیم می شوند: متغیر مستقل و متغیر وابسته.
متغیر وابسته متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیر متغیر مستقل قرار می گیرد. (بازرگان،1381، 44) در این پژوهش متغیر وابسته، خرید می باشد.
متغیر مستقل یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت یا دستکاری شدن توسط محقق، مقادیری را می پذیرد تا تأثیرش بر روی متغیر دیگر مشاهده شود (بازرگان،1381، 44). متغیرهای مستقل این پژوهش عبارتند از: تبلیغات، چاشنیهای فروش، روابط عمومی، فروش حضوری، بازاریابی، قیمت، توزیع، کیفیت؛
1-6-1 تعاریف صوری متغییرها:
1-6-1–1. بازاریابی: بازاریابی یک وظیفه است که نیازها و خواستههای ارضا نشده را شناسایی میکند. اندازه و توانایی سودآوری بالقوه آن را تعریف و اندازهگیری مینماید، بازارهای هدفی را که سازمان با بهترین شیوه میتواند در آن فعالیت کند را تعیین، در مورد محصولات، خدمات و برنامههای مناسبی که برای خدمت به این بازارهای منتخب ضروری است تصمیمگیری میکند و به کلیه کارکنان سازمان اعلام میکند که در مورد مشتریان و نحوه ارائه خدمات به آنها فکر کنند (کاتلر، 1382، 40).
1-6-1–2. کالای فرهنگی: به طور کلی به معنی امورِ فرهنگی است که برای تولید آن سرمایهگذاری شده، و سرمایهگذار انتظار دارد از این سرمایهگذاری سودی به دست بیاورد.
1-6-1–4. استراتژی بازاریابی: الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامهریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
1-6-1–5. تبلیغات: مجموعهای از دانشهای متفاوت است که توسط آن میتوان مجموعه اطلاعاتی را به جامعه القا کرد (خداداد حسینی، 1389، 24).
1-6-1–7. چاشنیهای فروش: عبارت است از: “مجموعهای از ابزارهای محرک متنوع و مختلف و اغلب کوتاهمدت که به منظور تحریک مصرفکنندگان یا خریداران تجاری به خرید سریعتر یا بیشتر کالاها یا خدمات مورد استفاده قرار میگیرد”. در حالی که تبلیغات دلیل خرید را بنیان میگذارد، چاشنیهای فروش محرک و انگیزه آن را ارایه میکند (پارسائیان، 1387،120).
1-6-1–8. روابط عمومی: شرکت نه تنها باید با مشتریان، فروشندگان، عرضهکنندگان و واسطهها رابطه داشته باشد بلکه این رابطه باید با گروهها و جوامع ذینفع دیگر هم برقرار گردد. جامعه شامل تمامی گروههایی است که منافع واقعی یا بالقوه در یک شرکت داشته باشند و یا بتوانند بر قابلیت شرکت در نیل به اهدافش اثرگذار باشند. ارتباط با همه اقشار جامعه وظیفه روابط عمومی است. روابط عمومی عبارت است از: “تشویق غیر شخصی تقاضا برای یک محصول، خدمت یا واحد تجاری از طریق درج اخبار تجاری با اهمیت و مثبت در رسانهها بدون اینکه شرکت ذیربط پولی پرداخت کند(روستا، 1375، 90)”.
1-6-1–9. فروش حضوری: فروش حضوری عبارت است از: “ارایه اطلاعات درباره محصول، خدمات، ایده و نظایر اینها بصورت حضوری به خریداران بالقوه جهت فروش خدمات یا محصولات”. بخاطر داشته باشید، هدف تمامی کوششهای بازاریابی افزایش فروش سودآور از طریق ارضای خواستههای بازار در درازمدت است. فروش حضوری در رسیدن به این هدف نقش مهمی ایفا میکند(رنجبران، 1378، 102).
1-6-1–10.بازاریابی مستقیم : بازاریابی مستقیم یکی از شیوههای توزیع یا اطلاع رسانی است که در آن این امکان برای مشتریان فراهم میآید که بدون هیچ واسطهای به کالا و خدمات شرکت دسترسی پیدا کنند. به عبارت دیگر، بازاریابی مستقیم زمانی رخ میدهد که تولیدکننده، مستقیماً با مصرفکننده نهایی ارتباط برقرار نموده و کالا و خدمات خود را به وی عرضه کند. مصرفکننده نهایی میتواند خریدار فردی یا سازمانی باشد(پارسائیان، 1378،141).
1-6-1–11. نمایشگاه تخصصی: نمایشگاه به مکانی گفته میشود که کالاها، خدمات، فن آوری، تکنیکهای جدید، نوآوریها و هنرها برای معرفی و آشنایی مردم به معرض تماشا قرار داده می شود(حسینزاده، 1384، 45).
1-6-1–12. قیمت: قیمت میزان پرداخت یا جبرانی است که توسط یک شخص به دیگری بهازای کالا یا خدمات داده میشود (پارسائیان، 1387، 170).
1-6-1–13. توزیع: توزیع یکی از اجزای آمیخته بازاریابی است که در ساده ترین حالت آن، وظیفه انتقال محصول از محل تولید به محل خرید مشتری را به عهده دارد(پارسائیان، 1387، 336).
1-6-1–14. کیفیت: مجموعه ویژگیهای یک کالا و عرضه کننده آن (نه تنها از لحاظ کیفی بلکه از دیدگاه کمی، بها و غیره) که باعث میشوند آن کالا مورد تقاضا قرار گیرد و فروش رود. در واقع کیفیت یک محصول یا خدمت همان چیزی است که مشتری طلب می کند(پارسائیان، 1387، 50).
1-6-2. تعاریف عملیاتی متغیرها:
1-6-2–1. بازاریابی: در این پژوهش به ارکان اصلی بازاریابی که به P 4 معروف بوده شامل : کالا، توزیع، قیمت گذاری وترویج پرداخته می شود .
1-6-2–2. کالا فرهنگی: در این پژوهش کالا شامل کلیه کتب غیر درسی کودک و نوجوان میباشد.
طبق تقسیم بندی اداره کانون پرورشی فکری کودک ونوجوان کتب کودک و نوجوان به 5 گروه زیر تقسیم میشود:
ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻟﻒ: ﺳﺎﻝﻫﺎﻱ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ؛
ﮔﺮﻭﻩ ﺏ: ﺳــﺎﻝﻫﺎﻱ ﺁﻏــﺎﺯ ﺩﺑﺴــﺘﺎﻥ (ﻛﻼﺱ ﺍﻭﻝ، ﺩﻭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ)؛
ﮔﺮﻭﻩ ﺝ: ﺳﺎﻝﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ (ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻭ ﭘﻨﺠﻢ) ؛
ﮔﺮﻭﻩ ﺩ: ﺩﻭﺭﻩ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ؛
ﮔﺮﻭﻩ ﻫـ : ﺳﺎﻝﻫﺎﻱ ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ؛
1-6-2–4. استراتژی بازاریابی: هدف ما در این پژوهش استراتژیهای بازاریابی به مفهوم عام آن بوده و با توجه به در نظر نداشتن مجموعه ای خاص به بسیاری از مفاهیم بازار (فرصت ها تهدیده ها ، … ) پرداخته نمیشود.
1-6-2–5. تبلیغات: هدف ما از تبلیغات در این پژوهش پبام هایی است که ناشران برای معرفی کتاب هایشان در رسانه های جمعی مانند تلویزیون، سایتهای اینترنتی، بیلبوردها، ارسال بروشور و کاتالوگ ،مجلات و روزنامههای کثیر الانتشار و آگهی منتشر میکنند.
1-6-2–7. چاشنیهای فروش: چاشنیهای فروش در این پژوهش به معنی بررسی میزان تاثیر جوایز، هدایای تبلیغاتی و نمونه کتاب رایگان و برگزاری مسابقات بین مشتریان بر خرید دارد.
1-6-2–8. روابط عمومی: در حوزه روابط عمومی به نقش روابط عمومی پرسنل فروش در این حیطه پرداخته خواهد شد.
1-6-2–9. فروش حضوری: هدف ما از فروش حضوری در این پژوهش بررسی تاثیر حضور در نمایشگاهها و همایشهای سالانه و سمینارهای تخصصی در زمینه کتب کودک و نوجوان بر خرید میباشد.
1-6-2–10. بازاریابی مستقیم: هدف از بازاریابی مستقیم در این پژوهش سنجش تاثیر بازاریابی از طریق پست الکترونیکی و ارسال نامه پستی بر خرید است.
1-6-2–11. نمایشگاههای تخصصی: منظور از نمایشگاههای تخصصی نمایشگاههای کتاب در تهران و سایر شهرها که به صورت سالانه برگزار میشود .
1-6-2–12. قیمت: در این پژوهش بررسی خواهد شد که آیا ارزانی و گرانی کتب کودک و نوجوان در خرید تاثیر دارد.
1-6-2–13. توزیع: در این پژوهش بررسی میشود که آیا سهولت دسترسی در خرید تاثیر دارد.
1-6-2–14. کیفیت: در حیطه کیفیت کتب کودک و نوجوان به بررسی تاثیر اصلیترین عوامل کیفیت که عامل جاذب در کتب کودک و نوجوان نیز می تواند باشد (مانند رنگ، قطع، کیفیت کاغذ، محتوا و …) بر خریدپرداخته شده است .
آن هست. چون تفکر بدون علم و معلومات میسر نیست پس امر به تفکر، امر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح درباره مخلوقات هم هست. منظور این است که قرآن کریم نه تنها مردم را به تفکر تشویق کرده، بلکه موضوعات تفکر را در این آیه و آیات زیاد دیگر معین کرده است. (مطهری،1370، 312-315)
قرآن مجید از عقل جز در مقام تعظیم و توجه بر لزوم عمل بر طبق عقل و مراجعه به آن یاد نمیکند. (عقاد،1379،9) اشارات مکرر قرآن به عقل فقط به یک معنی از معانی عقل که روانشناسان و متخصصان علوم جدید آن را بیان میکنند، نیست، بلکه تمامی وظایف عقلانی انسان را با عملکردها و ویژگیهای مختلفی که دارد، شامل میشود. (عقاد،1379،10)
قرآن کریم که کتاب تربیت انسان است، مردمان را به تفکر میخواند و از پیروی کورکورانه و بدون تفکر پرهیز میدهد و درستی و سلامت و قوام زندگی را نتیجه تفکر صحیح معرفی میکند. (دلشاد،1382،202)
در اینجا به بررسی بخشی از آیات و روایات مربوطه میپردازیم:
امام صادق علیهالسلام “اولوالالباب” را اهل تفکر معرفی کرده و فرمودهاند: “انّ اُولِی الالباب الّذین عملوا بالفکره.” همانا اولوالالباب آنانند که تفکر میکنند. (خزاز قمی،1401 ق،257)
قرآن کریم کتاب تفکر است و مردمان را بر این اساس به سوی حق سیر میدهد. (دلشاد،1382،203)
این جمله به مثلهایى که در قرآن زده شده اشاره مىکند، و مىفرماید که هر چند آنها را همه مردم مىشنوند، و لیکن حقیقت معانى آن و لب مقاصدش را تنها اهل دانش درک مىکنند، آن کسانى که حقایق امور را مىفهمند، و بر ظواهر هر چیزى جمود نمىکنند.
دلیل بر این معنا جمله” ما یَعْقِلُها” است، براى اینکه ممکن بود بفرماید:” و لا یؤمن بها”، و یا تعبیرى نظیر آن بیاورد، پس اینکه فرمود: ” ما یَعْقِلُها” دلیل بر آن است که منظور درک حقیقت و مغز آن مثلها است، و گر نه بسیارى از غیر دانایان هستند که به ظواهر آن مثلها ایمان دارند.
پس درک مثلهایى که در کلام خدا زده شده نسبت به فهم و شعور مردم مختلف است، بعضى از شنوندگان هستند که به جز شنیدن
الفاظ آن و تصور معانى سادهاش هیچ بهرهاى از آن نمىبرند، چون در آن تعمق نمىکنند، بعضى دیگر هستند که علاوه بر آنچه که دسته اول مىشنوند و مىفهمند، در مقاصد آن تعمق هم مىکنند، و حقایق باریک و دقیقش را درک مىنمایند. (علامه طباطبایی،1374، 196)
از قول اهل دوزخ میفرماید: آنان گفتند: اگر ما میشنیدیم و یا تعقل میکردیم، هر آینه از اهل آتش برافروخته، نبودیم.
آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: ای پروردگار ما، این جهان را به بیهوده نیافریدهای، تو منزهی، ما را از عذاب آتش بازدار
از آیه فوق متوجه میشویم که اهل فکر، باید اهل ذکر باشند. «لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ»، «وَ یَتَفَکَّرُونَ» و ایمان بر اساس فکر و اندیشه ارزشمند است. ذکر و فکر، همراه یکدیگر ارزش است. متأسفانه کسانى ذکر مىگویند، ولى اهل فکر نیستند و کسانى اهل فکر هستند، ولى اهل ذکر نیستند. آنچه سبب رشد و قرب است، ذکر و فکر دائمى است نه موسمى. «یَذْکُرُونَ» و «یَتَفَکَّرُونَ» فعل مضارعاند که نشان استمرار است. اوّل تعقّل و اندیشه، سپس ایمان و عرفان، آن گاه دعا و مناجات. «یَتَفَکَّرُونَ»، «رَبَّنا»، «فَقِنا» (قرائتی، 1383،ج2، 223- 224)
در این آیه نخست اشاره به ذکر و سپس اشاره به فکر شده است یعنى تنها یادآورى خدا کافى نیست، آن گاه این یادآورى ثمرات ارزندهاى خواهد داشت که آمیخته با تفکر باشد همانطور که تفکر در خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته، با یاد خدا نباشد، نیز بهجایى نمیرسد. چه بسیارند دانشمندانى که در مطالعات فلکى خود و تفکر مربوط به خلقت کرات آسمانى، این نظام شگفتانگیز را مىبینند اما چون بیاد خدا نیستند، و عینک توحید بر چشم ندارند و از زاویه شناسایى مبدء هستى به آنها نگاه نمىکنند، از آن نتیجه لازم تربیتى و انسانى را نمىگیرند. همانند کسى که غذایى مىخورد که تنها جسم او را قوى مىکند، و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثرى ندارد. (مکارم شیرازی، 1374،ج3، 215-216)
امروزه از مهمترین بحث های سازمانی، وجود کارکنانی با ویژگی ها و جنبه های شخصیتی مطلوب، نگرش مثبت، عملکرد بالا و به دنبال آن افزایش کارایی سازمان است. در دنیای پر رقابت امروزی، سازمان ها در تلاش هستند با منابع کمتر، بیشتر کار کنند. به همین دلیل، در استراتژی های منابع انسانی بیشتر در جستجوی برخورداری از کارمندانی با ویژگی های برتر، متعهد و وفادار نسبت به سیاست های سازمان با عملکرد شغلی بالا هستند.
بسیار مشاهده می شود که کارکنان در سازمان ها با وجود داشتن شرایط یکسان در عملکردها و کسب موفقیت ها متفاوت عمل می کنند. لذا، شناسایی، کنترل و تقویت عوامل مرتبط و مؤثر بر عملکرد شغلی افراد بسیار اهمیت دارد. عوامل مختلفی برای رفع عملکردهای ضعیف نقش دارند و همین طور، راهکارهای بسیاری برای تقویت و توسعه عملکرد بالا وجود دارند. از مهمترین راهکارهای تقویت عملکردهای مطلوب تمرکز روی ویژگی های فردی و نگرش افراد نسبت به سازمان است. به دلیل اینکه بهبود ویژگی های فردی و افزایش وفاداری و ماندن کارکنان در سازمان، سبب بهبود کیفیت و اثربخشی عملکردهای فردی و سازمانی می شود. در همین رابطه، پژوهش های جدید نشان داده است که مهمترین ویژگی فردی که می تواند در دستیابی به موفقیت نقش داشته باشد، ویژگی هوش هیجانی افراد است. به اعتقاد می یر و سالووی1(1990)، کلیدی ترین واژه موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی افراد، واژه هوش
هیجانی است. همچنین، گلمن2(1998)، معتقد است که هوش هیجانی مانند مهارت های فنی و ادراکی برای عملکردهای برتر و عالی تر به طور ترکیبی وجود دارد و هر چقدر افراد در سازمان از نظر شغلی
ارتقاء یابند به هوش هیجانی بیشتری نیاز دارند. بنابراین، کارکنانی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند، این قابلیت را دارند که احساس ها و عواطف خود را در شرایط سخت و دشوار کنترل نمایند و با برخورداری از روابط و مهارت های اجتماعی برتر به شکل مطلوبی نیازها و خواسته های شغلی خود و سازمان را برآورده نمایند. از دیگر راهکارهای مهم در تقویت عملکرد شغلی مطلوب کارکنان در سازمان، تمرکز روی عوامل مؤثر بر تعهدهای افراد نسبت به سازمان خود می باشد. نگرش های افراد در احساس هویت و تعلق به سازمان، میل به ماندن و عدم ترک شغل و پای بندی به اهداف سازمان بسیار نقش مهمی دارد. همچنین، نگرش افراد با نمود تعهد سازمانی، اثرهای بالقوه و معناداری روی عملکرد سازمان دارد.
پژوهش های زیادی نشان داده است که کارکنان علاقه مند و متعهد به سازمان، عملکرد شغلی بالاتری دارند، تمایل به ماندگاری آنها در سازمان بیشتر است، کمتر غیبت می کنند، از انگیزه کاری بالاتری برخوردار هستند و موافقت و همراهی آنان با تغییرهای سازمانی بیشتر است. بنابراین سازمان ها می توانند با شناخت میزان تعهد سازمانی کارکنان خود و تغییر در عوامل مؤثر بر آن اهداف مورد نظر سازمان را تحقق بخشند(ساعتچی، 1382). برای سازمان آموزش و پرورش با ویژگی خاص خود در اهداف آموزشی و تربیتی، ضرورت دارد که از نیروی انسانی متعهدتر و متخصص تر برخوردار باشد. نقش آموزش و پرورش در حوزه های ورزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است به دلیل اینکه سازمان آموزش و پرورش در حوزه ورزش و تربیت بدنی نقش متولی ورزش کشور را دارد. اما، به نظر می رسد که بخش عمده مشکلات در ورزش، مربوط به حوزه نیروی انسانی و عملکردهای پایین متولیان ورزش در آموزش و پرورش می باشد. لذا، این نیاز اساسی و مهم درک می شود که با نگاه علمی و عمیق تر به علل ضعف های عملکردی معلمان ورزش پرداخته شود. با توجه به مطالبی که ارائه شد، پرداختن به ویژگی هوش هیجانی
6
و تعهدهای معلمان ورزش از نیازهای اساسی و قابل توجه می باشد. بسترسازی لازم برای درک و توسعه ویژگی هوش هیجانی و جهت دهی مثبت به نگرش و تعهدهای سازمانی به منظور توان بخشی عملکردهای شغلی معلمان ورزش نیازمند مطالعه های علمی و گسترده ای می باشد که یکی از شکاف های علمی در این زمینه با پژوهش حاضر برطرف خواهد شد. از این رو، محقق علاقه مند شد که به تبیین رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی با عملکرد شغلی دبیران ورزش بپردازد.
1-3. اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
مهم ترین سرمایه در هر سازمانی، نیروی انسانی است و هرچه این سرمایه از کیفیت مطلوب و بالاتری برخوردار باشد، موفقیت، بقاء و ارتقاء سازمان بیشتر خواهد شد. بنابراین، شرط موفقیت در رسیدن به اهداف فردی و سازمانی، بهبود کیفی نیروی انسانی خواهد بود و بهترین عملکردها در هر سازمان از طرف بهتربن کارمندان به دست می آید به همین لحاظ باید سعی شود عوامل مرتبط و مؤثر بر عملکرد کارکنان را شناسایی و تقویت نمود. از طرف دیگر، توسعه یافتگی معلول نیروهای انسانی کارآمد است و نیروی انسانی کارآمد، نیرویی است که از برخی ویژگی ها و نگرش های مثبت برخوردار باشد. در همین رابطه، معلم ها که تربیت کننده ی نیروی انسانی عظیمی هستند باید پیوندی روحی با شغل خود داشته باشند تا بتوانند این استعدادهای بالقوه را شکوفا سازند و کلیدی ترین نقش بر عهده ی معلم ها است که عملکرد آنها آینده کشور را رقم می زند. بنابراین، شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد شغلی معلم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است(رعنایی، 1376).
در سازمان آموزش وپرورش، چگونگی عملکرد دبیران ورزش به عنوان عامل های اصلی در انجام و اجرای برنامه های ورزش و تربیت بدنی، نقش به سزایی در رشد و توسعه ی ورزش مدارس و جامعه دارد. در
7
این رابطه، شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد دبیران ورزش، راهگشای بسیاری نارسایی ها در عملکردهای ضعیف خواهد بود و پیامد آن افزایش بهره وری در ورزش مدارس و بهبود سلامت جامعه خواهد بود. افراد در سازمان ها ویژگی ها و نگرش های متفاوتی دارند به همین لحاظ، در نوع عملکرد خود در جهت کسب اهداف سازمانی متفاوت عمل می کنند. به طوری که بعضی افراد، بیشتر در مسیر موفقیت قرار می گیرند و پیشرفت بالاتری دارند. بار- آن(1985)، سعی داشته است با طرح مدلی به این سؤال پاسخ دهد که چرا برخی در زندگی نسبت به بقیه موفق تر هستند؟ او جواب این سؤال را در مجموعه قابلیت های عاطفی مطرح کرد و آنها را هوش عاطفی نامید. ویرجنیا (2007)، در مطالعه ی خود دریافت که در مشاغل مختلف اهمیت هوش هیجانی دو برابر هوش شناختی و مهارت های تخصصی است و نیز 85% عواملی که عملکرد شغلی عالی را از متوسط جدا می کنند به هوش هیجانی بر می گردد و تنها به 15% هوش شناختی مربوط می شود. به طوری که هوش هیجانی به میزان دو برابر هوش شناختی و مهارت های تخصصی در عملکرد شغلی عالی نقش دارد. گلمن(1995)، معتقد است که یک فرد فاقد هوش هیجانی حتی اگر بهترین آموزش ها را هم در دنیا ببیند، نمی تواند یک رهبر برجسته و بزرگ شود و نه تنها مدیران و رئیس های سازمان ها نیازمند هوش هیجانی هستند بلکه هر کسی که در سازمان شاغل است، نیازمند هوش هیجانی می باشد.
اهمیت و ضرورت توجه به موضوع هوش هیجانی به عنوان یک عامل درونی، مهارت ها و قابلیت هایی دارد که آموزش و یادگیری آن امکان پذیر است. به طوری که شخص می تواند از نظر هیجانی بهتر تربیت شود. کارکنان سازمان باید به نگرش خود توجه زیادی داشته باشند. زیرا، این نگرش ها سبب تأثیرگذاری روی رفتار افراد در سازمان میشود(رابینز1، ترجمه ی پارسائیان و اعرابی، 1378). همچنین، علاقه مندی و
نگرش مثبت نسبت به شغل سبب تلاش و کوشش کاری بیشتر و در نتیجه کاهش هزینه ها می شود(الوانی، 1370). این مطالب حاکی از این است که فرایند آموزش هوش هیجانی، توانایی دبیران ورزش را در ارزیابی منطقی از موقعیت ها، بازنگری احساس های خود و هیجان های دیگران، تمییز قائل شدن بین هیجان ها و استفاده از اطلاعات هیجانی در حل مساله و نظم بخشی در عملکرد شغلی افزایش می دهد. بنابراین، با در نظر گرفتن محدودیت های پژوهش می توان اثرگذاری هوش هیجانی روی عملکرد شغلی دبیران ورزش را به عنوان یکی از نمودهای رفتاری با اهمیت در محیط کار مطرح نمود.
درک و شناخت دبیران ورزش از نوع نگرش خود بسیار اهمیت دارد. زیرا، سیاست و رویه ای که به اجرا در می آورند، روی عملکرد شغلی آنها تأثیرگذار است. دبیران ورزش به دلیل موقعیت شغلی خود ملزم به دارا بودن ویژگی ها و توانایی های خاصی هستند و با ارتباط روحی که با شغل خود برقرار می کنند به نحو مطلوبی می توانند مسیر فعالیت ها را به سمت عملکرد عالی فردی و سازمانی هدایت نمایند. با آنکه تحقیقات زیادی در مورد هوش هیجانی و تعهد سازمانی انجام شده است، اما در مورد چگونگی ارتباط هوش هیجانی و تعهد سازمانی با عملکرد شغلی دبیران ورزش، پژوهشی یافت نشد. لذا، با نگاهی علمی و تحول گرا نسبت به عملکرد شغلی دبیران ورزش، می توان به اهمیت نتایج تحقیق حاضر در برنامه های آموزشی ضمن خدمت برای دبیران تربیت بدنی، ایجاد هم افزایی در عملکرد دبیران ورزش، افزایش کارایی سازمان، پیشبرد اهداف فردی و سازمانی و در بعدی وسیع بهبود سلامت جامعه و کاهش هزینه های درمان اشاره نمود. به همین لحاظ، پژوهشگر بر آن شد به این موضوع مهم بپردازد.
91-4. اهداف پژوهش
هدف کلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی با عملکرد شغلی در بین دبیران ورزش شهرستان کازرون می باشد. بنابراین اهداف ویژه پژوهش عبارت است از:
1- تعیین قدرت پیش بینی کنندگی هوش هیجانی و ابعاد آن در رابطه با عملکرد شغلی.
2- تعیین قدرت پیش بینی کنندگی تعهد سازمانی و ابعاد آن در رابطه با عملکرد شغلی.
3- تعیین مشخصه های جمعیت شناختی(عملکرد شغلی در سطح های مختلف تحصیلی، عملکرد شغلی در سطح های مختلف استخدامی، تعهد سازمانی در سطح های مختلف استخدامی، هوش هیجانی در سطح های مختلف تحصیلی).
1-5. فرضیه های پژوهش
1- هوش هیجانی و ابعاد آن قابلیت پیش بینی عملکرد شغلی را دارد.
2- تعهد سازمانی و ابعاد آن قابلیت پیش بینی عملکرد شغلی را دارد.
1-6. تعریف های نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
1-6-1. تعریف های نظری و عملیاتی هوش هیجانی
هوش هیجانی مجموعه ای از ظرفیت ها، قابلیت ها و مهارت های غیر شناختی است که توانایی های فرد را در برخورد موفقیت آمیز با مقتضیات و فشارهای محیطی افزایش می دهد(بار- آن، 2001). منظور از تعریف عملیاتی هوش هیجانی، نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه سنجش ویژگی هوش هیجانی به دست می آورد و این پرسشنامه توسط پیترایدز و فارنهام(2002)، متشکل از 30 سؤال تهیه شد.
1-6-2. تعریف نظری و عملیاتی تعهد سازمانی
مهمترین تعریف تعهد از طرف آلن و می یر(1990)، می باشد که تعهد سازمانی را یک حالت روانی و بیانگر نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ارائه اشتغال در یک سازمان می دانند. در تعریف عملیاتی تعهد سازمانی، منظور اندازه گیری تعهد سازمانی دبیران ورزش با استفاده از پرسشنامه 13 سؤالی پورتر و همکاران(1974)، و نمره کسب شده فرد در هر پرسشنامه بود.
1-6-3. تعریف نظری و عملیاتی عملکرد شغلی
عملکرد شغلی، درجه ای از انجام وظایف محوله به فرد در شغل تعریف می شود(طاهیر سلیمان، 2006).
در این پژوهش، تعریف عملیاتی عملکرد شغلی عبارت است از نمره ای که افراد جامعه از پرسشنامه 15 سؤالی پاترسون(1990) بهدست
در این بخش، به ادبیات مربوط به هوش هیجانی، مراحل آموزش هوش هیجانی، تعهد سازمانی و عملکرد شغلی می پردازیم. در ادامه، به پژوهش های داخلی و خارجی در ارتباط با هوش هیجانی، تعهد سازمانی و عملکرد شغلی و نتایج آنها پرداخته می شود.
2-1. هوش هیجانی
هوش از جذاب ترین نیروهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به مقادیر متفاوت قابل مشاهده و رؤیت است. هرچه موجودات از تکامل بیشتری بهره مند باشند به همان نسبت از پیچیدگی بیشتری برخوردار هستند و از نظر هوشی نیز پیشرفته تر خواهند بود. برای صدها سال، عقیده غالب بر این بود که آدمی موجودی خردگرا است که آزادانه اهداف خود را انتخاب و درباره راه و رسم و کنش خود تصمیم می گیرد. بنابراین، تصور بر این بود که آن چه را باید انجام دهد، مشخص ساخته و مفهومی با عنوان انگیزش و هیجان ضرورت نداشت(سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387). چارلز داروین1، موضوع هوش هیجانی را برای اولین بار در سال 1837 مطرح و در سال 1872 اولین اثر خود را در این زمینه منتشر کرد. داروین مدعی بود که ابراز عواطف در رفتار سازگارانه افراد نقش اساسی ایفا می کند. فلسفه هیوم2 و تحقیقات داروین در زمینه هیجان، تفکری را به چالش کشید که عقل(خرد و منطق)، را برتر از هیجان می دانست و جایگاه هیجان
را نیز در معادلات رفتار ذهنی باز کرد(نوری امام زاده ای و نصیری، 1383). ریشه دیگری از اصطلاح هوش هیجانی را می توان در نظریه هوش اجتمایی ثوراندیک3 یافت که آن را به عنوان توانایی درک دیگران و رفتار عاقلانه در رفتار انسانی تعریف کرده است. ثوراندیک برای اولین بار اصطلاح
هوش جمعی یا اجتمایی را در تبیین رفتار و کردار انسان به کار گرفت. هنگامی که فیزیولوژیست ها در
1.Charls Darween
13
خصوص هوش تحقیقاتی انجام دادند، متوجه جنبه هایی غیر از هوش شناختی و تأثیر آن بر عملکرد و رفتار شدند(وونگ و کنیس1، 2002).
2-1-1. مفهوم هوش هیجانی
در مفاهیم سنتی مربوط به هوش از هوش به عنوان هوش شناختی(هوش عمومی) یاد می شود. تعریف هوش عمومی عبارت از توانایی فهمیدن، آموختن، به خاطر سپردن، حل مساله و استفاده از آموخته ها می باشد(کاپلان و سادوک2، 1991). بنا به مفاهیم جدید، تنها توانایی های ذهنی و عقلی نیستند که رفتارها و حرکات بالقوه ای فرد را در زندگی شکل می دهند. موفقیت و کسب مهارت به چندین نوع هوش و کنترل هیجان ها بستگی دارد(آقایار و شریفی درآمدی، 1385). هوش شناختی و هوش هیجانی دو نوع متفاوت هوش هستند که برای زندگی روانی فرد با هم در تعامل می باشند. هوش هیجانی و هوش شناختی، توانمندی های متفاوتی نیستند اما مجزا از یکدیگر عمل می کنند(لینا3 و همکاران، 1998). دانیل گلمن، اولین کسی است که مفهوم هوش هیجانی را وارد عرصه مفاهیم سازمانی نمود. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت و یا قابلیتی تعریف نموده است که تمامی توانایی ها را به وسیله تسهیل یا مداخله در تأثیر خود قرار می دهد(سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387).
2-1-2. تعریف هوش هیجانی
صاحبنظران در طی تاریخ تکوین مفهوم هوش هیجانی، تعریف های مختلفی از آن ارائه نموده اند. می یر و سالووی(1990)، هوش هیجانی را توانایی فرد برای کنترل هیجان های خود و دیگران، تمایز میان اثرهای
مثبت و منفی هیجان ها و استفاده از اطلاعات هیجانی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدام های خود تعریف کرده اند(سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387). نلی1(1991)، هوش هیجانی را توانایی های غیر شناختی و شایستگی های روانی تعریف می کند که توانایی فرد را در رویارویی با مسائل و فشارهای محیطی، زیر تأثیر قرار می دهد. مارتینز2(1997)، هوش عاطفی را آرایه ای از مهارت ها، توانایی ها و شایستگی های غیر شناختی تعریف نموده است که بر توانایی فرد برای مقابله با تقاضاها و فشارهای محیطی تأثیر گذار است. هوش عاطفی نوعی پردازش اطلاعات عاطفی است که شامل؛ ارزشیابی صحیح احساس های خود و دیگران و بیان مناسب و تنظیم سازگارانه احساس ها است به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر شود. در واقع هوش عاطفی بر مدیریت احساس های خود و دیگران تأکید دارد. طبق نظر مک گاروی3(1997)، هوش هیجانی مشتمل بر توانایی پیگیری و با انگیزه بودن، توانایی کنترل هیجان ها، توانایی کنترل نکته ها، توانایی همدلی و عطوفت کردن است. تعریف هوش هیجانی از نظر گلمن، ظرفیت یا توانایی سازماندهی احساس های خود و دیگران برای برانگیختن خود و استفاده از آنها در روابط با دیگران می باشد. به اعتقاد وایزینگر4(1998)، هوش هیجانی، توانایی نظارت بر هیجان ها و احساس های خود و دیگران، توانایی تشخیص و تفکیک احساس های خود و دیگران و استفاده از دانش هیجانی در جهت هدایت تفکر و ارتباط های خود و دیگران است. بعدها وی اظهار می دارد که هوش هیجانی، هوش به کارگیری هیجان و احساس در جهت هدایت رفتار، افکار، ارتباط مؤثر با همکارها، سرپرست ها، مشتریان، چگونگی استفاده از زمان و انجام دادن کار برای ارتقاء نتایج می باشد(وایزینگر، 2000). بار-آن(2005)، در تعریف دیگری معتقد است که هوش هیجانی سلسله ای از توانایی های غیر شناختی، قابلیت ها و مهارت ها است که بر
2-1-3. نظریه های هوش هیجانی
2-1-3-1. دیدگاه گاردنر1:
گاردنر استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون زبانی، موسیقیایی، منظقی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی می داند. او وجوه شناختی مختلف را با عناصری از هوش غیر شناختی یا به گفته ی خودش «شخصی» ترکیب کرده است. بُعد غیر شناختی(شخصی) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه کلی استعدادهای درون فردی و مهارت های میان فردی است(نمودار2-1). هوش درون فردی مبین آگاهی فرد از هیجان ها و احساس های خویش، ابراز باورها و احساس های شخصی و احترام
به خویشتن، تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای مورد نظر و در مجموع میزان کنترل شخص بر هیجان ها و احساس های خود هدایتی است. هوش میان فردی با توانایی درک و فهم دیگران و عوامل برانگیزاننده ی انسان و چگونگی فعالیت آنها ارتباط دارد.
تحقیق
دنیای کسب و کار کنونی، بی شک دنیای سازمانهاست و ناگفته پیداست که نقش سازمانها در آن چشمگیر است. حتی با سیر سازمانها به سمت فن آوری، نقش انسان به عنوان عامل حیاتی و استراتژیک در بقای سازمان کماکان باقی خواهد ماند. اثربخشی یک سازمان به عوامل متعددی بستگی دارد که بدون شک مهمترین آنها نیروی انسانی است (نادریان جهرمی، 1381). بکارگیری نظامهای مؤثر انتخاب، جذب، نگهداری، ارزیابی و توسعه نیروی انسانی سازمانها نیز طبیعتاً از جایگاه مهم و ویژهای برخوردار است. یکی از مهمترین فاکتورهای که در استفاده از منابع انسانی در سازمانها درنظر گرفته میشود موضوع شایستگیها است. در نگاه نوین به منابع انسانی، انسان به عنوان کلیدی ترین عنصر و منبع سازمان شناخته می شود که برخی از آن با نام دارایی منحصر به فرد سازمان یاد می کنند. در گذشته، امکانات، تجهیزات، موجودیها و منابع مادی و طبیعی سرمایه یک سازمان محسوب میشد (دهقان، 1389). امروزه منظور از سرمایه سازمان، دسترسی سازمان به دانش و توان بکارگیری انسانهای توانا، ماهر، مستعد و با انگیزه است که تمام توان خود را در جهت نوآوری و تحقق اهداف سازمان صرف کنند. در واقع سازمانها از جمله سازمانهای ورزشی، امروزه در پی بکارگیری مدیرانی با قابلیتهای ممتاز بوده که مشارکت فعال آنها در کسب و کار منشاء رشد، توسعه و موفقیت سازمان می گردد. پژوهشگران حوزه مدیریت معتقدند یک مدیر برای موفقیت در سازمان باید از یک مجموعه شایستگیهایی برخودار باشد، بنابراین برای شناسایی و ارزیابی مدیران موفق به تدوین مدلهای شایستگی مدیران پرداختهاند. بنابراین برای اعلب مدیران از جمله مدیران سازمانهای صنعتی، مدیران سازمانهای بازرگانی، مدیران سازمانهای دولتی و مدیران سازمانهای خدماتی مدلهای شایستگی تدوین شده است. بخشایش (1387) در تحقیق خود مدل شایستگی مدیران آب و فاضلاب را طراحی نمود. جعفر زنجانی، اکبری، و حری (1388) شایستگیهای مدیران دانشگاهی را تعیین نمودند. ناصحی فر، سعادت و معصومزاده (1389) الگویی برای ارزیابی قابلیتها و شایستگیهای مدیران وزارت بازرگانی ارائه دادند. زاهدی و شیخ (1389) الگوی قابلیتهای راهبردی مدیران میانی دولتی را طراحی نمودند. یک مدل شایستگی نیز برای مدیران سازمانهای ورزشی تدوین شده است (نادریان جهرمی، 1381). در واقع با جستجویی در ادبیات تحقیق، کمبود تحقیقات در زمینه شایستگیهای مدیران ورزشی در داخل و خارج از کشور مشهود است. نکته حائز اهمیت دیگر این است که با توجه به نوع سازمانها، مدلهای شایستگی و ابعاد آنها در بسیاری موارد، متفاوت از یکدیگر است.
از سویی، هر چند که بسیاری از سازمانها به دنبال تدوین مدلهای شایستگی هستند ولی به این حقیقت که باید روایی و اعتبار این مدلها را در شرایط واقعی آزمون کنند توجه ندارند. اگرچه شواهد علمی برای ارتباط مدلهای شایستگی با عملکرد کمیاب است، تمایل به تأیید این ارتباط وجود دارد (دراگانیدیس و منتزاس، 2006؛ گانگانی و همکاران، 2006). در حوزه تربیت بدنی نیز، تحقیقی که نقش شایستگیهای مدیریتی در عملکرد مدیران در سازمانهای ورزشی را مورد بررسی قرار دهد یافت نشد. با توجه به اهمیت شایستگیهای مدیریتی در موفقیت سازمانها، تعیین شایستگیهای مدیران ورزشی و تعیین نقش این شایستگیها در عملکرد آنها در سازمان از اهمیت برخوردار است.
یکی دیگر از مسائل فرا رو نحوه ارزیابی عملکرد است. به علت نقش نیروی انسانی در ارزیابی عملکرد، و احتمال بروز خطا و برداشتهای غیر واقع بینانه در ارزیابی عملکرد، روشهای گوناگونی برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد. ارزیابی 360 درجه، فرایندی جامع و ذینفع مدار است که بصورت گروهی انجام میگیرد و تمامی افرادی که در سازمان به طور مستقیم و غیر مستقیم با فرد ارزیابی شونده ارتباط دارند شامل رئیس، مرئوس، همکاران و مشتریان و خود فرد ارزیابی شونده، در آن شرکت می کنند تا برداشتی واقعی از عملکرد شغلی او ارائه دهند.
درک اینکه مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم به چه میزان از شایستگیهای تعیین شده برای مدیران سازمانهای ورزشی برخوردار هستند، و آیا در انتخاب آنها شایستگیهایی که عملاً در عملکرد مدیران ورزشی نقش دارند مورد توجه قرار گرفته است میتواند در تعیین و شناسایی مدیران موفق حائز اهمیت باشد. همچنین مدیران نیازمند شایستگیهای زیادی هستند. این که کدامیک از شایستگیها نقش حیاتی تری در عملکرد آنان دارد مساله تحقیق حاضر است که بطور موردی در استان قم انجام شده است.
بنابراین در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سئوالات هستیم که شایستگیهای مدیران ورزشی شهرستان قم در چه سطحی است؟ چه ارتباطی بین شایستگیهای مدیران با عملکرد آنها وجود دارد؟ و آیا میتوان با استفاده از ابعاد شایستگی مدیران ورزشی شهرستان قم، عملکرد آنها را پیش بینی کرد؟
1-3 چهارچوب نظری تحقیق
کرستید (1998) معتقد است رویکرد شایستگی، رویکردی جدید در مدیریت منابع انسانی نیست و رومیهای قدیم، در تلاش برای دستیابی به صفات جزئی و تفصیلی (سرباز خوب رومی ) از آن استفاده می کردند. ادبیات رهبری سرشار از تحقیقاتی است که تلاش می کردند تا ویژگیهای یک رهبر خوب را تعریف کنند. روان شناسان صاحب نظر در امور پرسنلی نیز در زمینه ی شناسایی روابط موجود میان خصیصههای افراد، رفتار و خروجیهای کار، مدتهای مدیدی است که به فعالیت و تحقیق پرداختهاند. شاید واژه شایستگی، جدید و مد روز است، اما مفهوم آن قدیمی است. مدت مدیدی است که مسائلی همچون شخصیت و تفاوتهای فردی و رفتارهای سازمانی مورد علاقه ی روانشناسان بوده و روان سنجان نیز درباره ویژگیهای شخصیتی، هوش و دیگر تواناییها بحثهای فراوانی را مطرح کرده اند (جونز و ویلیام، 1385). شایستگی، تعاریف متعددی دارد که برخی از آنها از دید صاحب نظران مختلف، عبارتند از:
شایستگی، عبارت است از هرگونه دانش، مهارت، توانایی یا کیفیت شخصی که از طریق رفتار نشان داده شده و منجر به تعالی خدمت دهی می شود (کانون و روبرت، 2005).
شایستگی، تشریح مکتوبی از مهارتهای شخصی و رفتارهای کاری قابل سنجش است که از آن برای دستیابی به اهداف کار استفاده می شود (مارسی، 2003).
شایستگی، عبارت است از دانش، مهارت، توانایی یا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالا دریک شغل (میرسپاسی، 1382؛ ص. 105)
شایستگیهای مدیریتی: انجمن مدیریت منابع انسانی اروپا در پژوهشی، برای درک بهتر چالش هایی که سازمانها و مدیران اروپایی، امروزه در محیط کار خود با آنها مواجه هستند، سه رویکرد اصلی به شایستگیهای مدیریتی شناسایی نمود که عبارتند از:
رویکرد رفتاری: در این رویکرد، شایستگی بر اساس اصطلاحات رفتاری معرفی می شود و عمدتاَ به معرفی نوعی از رفتارها که با عملکرد عالی ارتباط دارند، پرداخته می شود. این رویکرد در ارزیابی مدیران با روش 360 درجه کاربرد زیادی دارد و رفتارهای متناسب با عملکرد عالی و برتر، شناسایی و مورد ارزیابی قرار می گیرند. در این رویکرد، شایستگیها بر حسب ویژگیهای اصلی شخصی، نظیر؛ عادات، خصیصههای شخصیتی، دانش، مهارت و انگیزههای فرد در کسب شغل که معمولاَ با عملکرد عالی در ارتباط است، به روشهای مختلفی تعریف می شود.
رویکرد استاندارد: این رویکرد بر اساس تجزیه و تحلیل کار کردی شغل یا پست، به معرفی حداقل استانداردهای عملکرد در پستهای مدیریتی جهت تضمین کیفیتی معین در نتیجه شغل، می پردازد.
رویکرد اقتضایی: این رویکرد می تواند زیر مجموعه رویکرد رفتاری نیز قرار گیرد، اما بیشتر بر این نکته تمرکز دارد که آیا عوامل موقعیتی (اقتضایی) می توانند بر شایستگیها فردی مورد نیاز عملکرد عالی اثرگذار باشند؟
به غیر از شایستگیهای مدیریتی، شایستگیهای دیگری نیز تعریف شده است از جمله، شایستگیهای ذهنی (شامل: تجزیه و تحلیل، قضاوت، سازماندهی و برنامه ریزی)، شایستگیهای بین فردی یا تعاملی (شامل: مدیریت کارکنان، متقاعد سازی، قاطعیت، ارتباطات شفاهی و حساسیتهای فردی)، شایستگی نتیجه گرایی (شامل: انرژی و ابتکار عمل، هوش تجاری و انگیزه دستیابی به نتایج) شایستگیهای سازگاری و انطباقپذیری و سایر شایستگیها با توجه به تعریف و تدبین شایستگیهای مختلف، نیاز است روشی بهینه برای ارزیابی این شایستگیها ارائه شود که دارای بیشترین اثربخشی باشد (بنتلی، 2005). تحقیقات مختلفی به تبیین و تدوین الگوهای شایستگی در انواع سازمانها پرداختهاند. در داخل کشور نیز الگوهای شایستگی برای انواعی از سازمانها طراحی شده است. بخشایش (1387) در تحقیق خود مدل شایستگی مدیران آب و فاضلاب را طراحی نمود. جعفر زنجانی، اکبری، و حری (1388) شایستگیهای مدیران دانشگاهی را تعیین نمودند. ناصحی فر، سعادت و معصومزاده (1389) الگویی برای ارزیابی شایستگیها و شایستگیهای مدیران وزارت بازرگانی پرداختند نمودند و نه شاخص اصلی را ارائه دادند. زاهدی و شیخ (1389) الگوی شایستگیهای راهبردی مدیران میانی دولتی را طراحی نمودند که در قالب بعد اصلی (دانش و آگهیها، ویژگیهای فردی، مهارتها و ارزشهای مدیران) است. اما نادریان جهرمی (1381) در تحقیقی که مربوط به مدیران ورزشی بود به تعیین مهارتها و شایستگیهای مدیران سازمان تربیت بدنی و ارائه الگو پرداخت. او مدل شایستگیهای مدیران سازمان تربیت بدنی را در سه بعد مجموعه دانش، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری و ویژگیهای فردی با 36 شاخص طراحی و تأیید نمود. در این تحقیق برای تعیین میزان شایستگیهای مدیران ورزشی استان قم از این مدل استفاده خواهد شد.
1-4 اهداف تحقیق
الف) هدف کلی:
تعیین نقش مهارتها و شایستگیهای مدیریتی در عملکرد شغلی مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم
ب) اهداف اختصاصی:
1-5 فرضیههای تحقیق
1-6 حدود تحقیق
این تحقیق در سال 1391 و در شهرستان قم انجام شده است و مدیران کلیه سازمانهای ورزشی و ادارات تربیت بدنی سازمانها و نهادهای مختلف را شامل میشود.
1-7 تعریف واژهها و اصطلاحات
مدیریت ورزشی:
مدیریت ورزشی عبارت است از هر نوع ترکیبی از مهارتهای مرتبط با برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل، بودجهبندی، راهنمایی و ارزشیابی در بافت سازمان یا ادارهی که فراورده یا خدمات اولیه آن مرتبط با ورزش یا فعالیت جسمانی است (پارکز، زانگر و کوارترمن، 1382).
شایستگی:
شایستگی، عبارت است از هرگونه دانش، مهارت، توانایی یا کیفیت شخصی که از طریق رفتار نشان داده شده و منجر به تعالی خدمت دهی می شود (کانون و روبرت، 2005). شایستگی، عبارت است از دانش، مهارت، توانایی یا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالا در یک شغل (میرسپاسی، 1382).
در این تحقیق منظور از شایستگی برخورداری از دانش، مهارت، توانایی و یا کیفیت شخصی است که مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم نشان داده و به وسیله پرسشنامه ارزیابی شایستگی و در چهار بعد دانش، ویژگیهای فردی، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی سنجیده میشود (پیوست 1).
مهارت:
مهارت را دانش تخصصی و فنی خاص یک شغل معین میدانند (فرهی، 1381) همچنین مهارت توانایی پیادهسازی علم در عمل است (شرمرهورن، 1994). در این تحقیق منظور از مهارت شامل مهارتهای ادراکی، مهارتهای انسانی و مهارتهای فنی مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم است که به وسیله پرسشنامه مهارتهای مدیران سازمانهای ورزشی و در سه بعد مذکور سنجیده میشود (پیوست 2).
ارزیابی عملکرد:
فرایندی است که به وسیله آن کار کارکنان در فواصل معین به طور رسمی مورد بررسی و سنجش قرار می گیرد (سعادت، 1387). منظور از ارزیابی عملکرد، بررسی عملکرد یک سال گذشته مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و از طریق بازخورد 360 درجه است. مدیرانی که نمره بالاتری کسب کنند از عملکرد بهتری برخوردارند (پیوست 3).
بازخورد 360 درجه:
نوعی روش ارزیابیگروهی است که در این روش فهرستی از شایستگیهای مورد نظر تهیه میشود و از تمامی افراد مرتبط مستقیم و غیرمستقیم فرد در سازمان اعم از مافوق، همکاران، زیردستان و مشتریان خواسته میشود تا او را بر اساس شایستگیهای تعیین شده ارزیابی کنند. فرد ارزیابی شونده نیز به عنوان خود ارزیابی، در فرآیند مشارکت میکند. نتایج حاصل از کل ارزیابیها جمعبندی و به صورت گزارشی به فرد بازخور داده میشود. (میرچی، 1388).
در این تحقیق منظور از بازخورد 360 درجه ارزیابی شایستگیها و مهارتهای مدیران سازمانهای ورزشی شهرستان قم توسط مدیر مافوق، یک همکار، 3 زیردست و خود مدیر میباشد