شاولسون و همکارانش (1976) خودپنداره را به عنوان ادراک فرد از خود که از طریق تجربه و تفسیر او از محیطش شکل می گیرد، تعریف نموده اند. آنها خاطر نشان کردند که خودپنداره هم به عنوان یک نتیجه و هم به عنوان یک متغیر تعدیل کننده برای کمک به تبیین سایر نتایج نقش مهمی دارد. در این راستا شاولسون و همکاران (1976) یک الگوی چندگانه سلسله مراتبی از خودپنداره پیشنهاد کردهاند که در این الگو، خودپنداره به صورت یک سلسله مراتب است که در سطح یک خودپنداره کلی قرار دارد که مجموعه ای است از باورهایی که شخص در مورد خود دارد و تغییر آن نسبتا دشوار است. در سطح دوم دو قلمرو تحصیلی و غیر تحصیلی وجود دارد. خودپنداره تحصیلی یا علمی مربوط به زمینههای درسی میشود و خودپنداره غیر تحصیلی به صور احساسی، اجتماعی و بدنی تقسیم میشود(43). بر این اساس خودپنداره بدنی که در متون مختلف با واژههایی چون، ادراک بدنی، تصویر بدنی و مفهوم بدنی مترادف با هم به کار برده شده است، که بطور کلی، نگرش فرد نسبت به بدن خویش تعریف شده است (49).
مارش (1994) با اقتباس از مدل چند بعدی سلسله مراتبی که توسط وی و شاولسون ارائه شد، پرسشنامه خود توصیفی بدنی (PSDQ) را تدوین نموده و بخوبی نشان داد که خودپنداره بدنی نیز از ماهیت چند بعدی برخوردار است. این پرسشنامه شامل 70 سوال جهت اندازه گیری 9 مولفه خاص از خودپنداره بدنی (سلامتی، هماهنگی، فعالیت بدنی، چربی بدنی، شایستگی ورزشی، ظاهر و انعطاف پذیری) و دو مولفه خودپنداره بدنی کلی و عزت بدنی کلی است که مارش و ردماین (1994) بین خرده مقیاسهای پرسشنامه خود توصیفی بدنی (PSDQ) با عوامل آمادگی بدنی مشابه و همخوان، ارتباط بالایی را نشان دادند (43) این در حالسیت که مدلهای ارائه شده توسط شاولسون و همکاران (1976) و فاکس(1999) نتوانستند با ابزار مناسبی حیطههای علمی، اجتماعی و بدنی خودپنداره را از هم جدا نمایند
(43و 33).
خودپنداره بدنی تحت تاثیر عوامل زیستی و محیطی مختلف مانند سن، جنسیت، ترکیب بدنی و فعالیت بدنی قرار میگیرد و در زمانهایی از زندگی دچار نوسان و تغییرات بیشتری میشود (1).
دوره نوجوانی زمان حساسی از لحاظ تغییرات رشدی در تمام حیطه های انسان می باشد که از نظر تحول خودپنداره یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی است، به طوریکه خودپنداره بدنی از حالت خودپنداره کودکی به خودپنداره بزرگسالی تغییر می یابد(15).
مطابق با “مدل روانشناختی مشارکت ورزشی” شرکت در فعالیتهای بدنی سبب افزایش توانایی بدنی شده که دارای منافع روانی از جمله افزایش عزت نفس میشود. بدین صورت که عزت نفس تحت تاثیر تمرین و افزایش آمادگی، به میانجی گری ” بر آورد بدنی” (خود پنداره بدنی) قرار میگیرد. بنابراین افزایش آمادگی منجر به افزایش لیاقت بدنی ادراک شده و در نهایت افزایش خودپنداره به ویژه خودپنداره بدنی مرتبط با توانایی بدنی میشود (49)..
Multidimensional Hierarchical Model
Academic
Body Perception
Body Image
Body – Concept
Psychological Model for Physical Activity Participation
اعتیاد به مواد مخدر، مسمومیت حاد یا مزمنی است که مضر به حال شخص و اجتماع بوده و زاییده مصرف داروی طبیعی یا صنعتی به شمار میرود(مرتضوی قهی،1382). در واقع اعتیاد تحت تاثیر عوامل موثری همچون ژنتیک، روانی، جسمی و اجتماعی قرار میگیرد(برجانس و همکاران، 1390؛ مرادی،1391). وابستگی به مواد مخدر یک تهدید مهم سلامتی و معضل بزرگ روانی و اجتماعی است(نخعی امرودی،1388). از جمله خصوصیات این حالت، وابستگی روانی و جسمانی به آن است(مرتضوی قهی،1382). فرد معتاد خواسته یا ناخواسته زمانیکه دچار این بیماری خانمان سوز میشود دیگر تا حد زیادی قدرت تصمیمگیری صحیح و متناسب با وضعیتهای مختلف در جامعه را به دلیل عدم کنترل حالات روحی و روانی خود از دست میدهد. امروزه راههای زیادی برای درمان افراد معتاد وجود دارد، به هر حال آنچه اهمیت دارد این موضوع است که فرد معتاد براساس شرایط و مشخصات خود به برنامههای مناسب درمانی هدایت شود. برنامههای درمانی شامل سمزدایی و درمانهای نگهدارنده میباشند(مقدس تبریزی،1388). مکری (2002) ذکر میکند در واقع درمان دارویی سمزدایی بخش کوچکی از درمان اعتیاد است و بعد از اتمام سمزدایی در صورت فقدان درمان نگهدارنده، میزان بازگشت اعتیاد بسیار بالاست، در حقیقت با ایجاد تغییر در سبک و شیوه زندگی این افراد وتغییر در نگرش این افراد میتوان به موفقیت در درمانهای دارویی بهبود بخشید(خورجهانی،1385؛ مقدس تبریزی،1388).
امروزه تفریح و چگونگی گذران اوقات فراغت وسیلهای موثر برای پرورش قوای فکری، جسمی و اخلاقی افراد است و عاملی برای جلوگیری از کج رویهای اجتماعی به شمار میآید(مرادی،1391). افروز (1382) جملهی جالبی را راجع به اوقات فراغت بیان میکند به این صورت که اوقات فراغت مانند شمشیر دو لبهای است که یک لبهی آن میتواند زمینهساز خلاقیت و هنرآرایی و لبهی دیگر آن عاملی در جهت گرایش به بزهکاری و آسیب اجتماعی باشد(مرادی،1391). پوراصل و همکاران (2007) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که یکی از راههای پیشگیری از روی آوردن جوانان به مصرف مواد مخدر، اشاعه تفریحات سالم و شرکت در فعالیتهای ورزشی است که در ایجاد زندگی سالم، ارتقا سلامت و بهداشت افراد از اهمیت ویژهای برخوردار است. ارتقاء سلامت نیاز به انجام رفتارهای سالم متعدد و متنوع دارد(طارمیان،1390؛ مرادی،1391). شرکت در فعالیتهای ورزشی به هنگام اوقات فراغت میتواند نقش بازدارنده و کنترل شدهای برای این افراد در درمان و جلوگیری از بازگشت این افراد به مواد مخدر داشته باشد. بطور کلی ورزش و بازی با فعالسازی سیستمهای مختلف بدن وترشح هورمونهای سروتونین واندروفین باعث ایجاد شادکامی و وابستگی به ورزش میشود و در نتیجه از روی آوردن فرد به مواد مخدر ممانعت به عمل میآورد(خورجهانی،1385). به طور کلی درمان اعتیاد روندی طولانی، سخت، پیچیده و توام با عودهای مکرر(مصرف دوباره معتاد بعد از مدتی ترک) است، لذا امروزه ورزش به عنوان یک عامل تسهیلکننده در جهت کنترل و ترک اعتیاد در بین افراد معتاد استفاده میشود(مقدس تبریزی،1388). از لحاظ تحقیقاتی که در این زمینه انجام شد اکثر تحقیقات تاثیر ورزش در موفقیت ترک اعتیاد به سیگار را تائید کردهاند در حالی که در رابطه با تاثیر مثبت ورزش بعنوان فعالیت اوقات فراغتی در ترک اعتیاد به مواد مخدر دیگر نتیجه قطعی منتشر نشده(زچوکه و همکاران، 2012) و یا اگر تاثیر ورزش مورد بررسی قرار گرفته بصورت دورهی تمرینی بوده است نه بعنوان فعالیتی اوقات فراغتی که موجب پوشش زمانهای فراغت افراد میشود(مقدس تبریزی،1388)، بنابراین مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سوال است که نظر معتادین پس از گذران دوره سمزدایی در مورد میزان اثر بخشی ورزش و فعالیت بدنی بعنوان فعالیتی اوقات فراغتی در موفقیت ترک آنان چگونه بوده است؟
معضل اعتیاد به مواد مخدر خاص ایران نیست بلکه بلای بزرگ معاصر است بطوریکه هر یک از کشورهای جهان به نحوی درگیر معضل اعتیاد هستند(عزیزی،1382). باتوجه به اینکه کشور ما دارای جمعیت جوان است و از سوی دیگر با بزرگترین کشور تولید کننده همسایه میباشد(طارمیان،1390) و مرگ سالانه بیش از چهار هزار نفر در کشور بر اثر اعتیاد و حدود 5/2 تا4 میلیون معتاد در کشور گزارش شده است و از طرفی نتایج نشان میدهد بطور رسمی یک میلیون و 800 هزار نفر در کشور به صورت تفننی و دائم مواد مخدر مصرف میکنند(ستاد مبارزه با مواد مخدر). ارزیابی سریع وضعیت سوء مصرف مواد مخدر در ایران مشخص کرده که در سالهای اخیر به طور متوسط میزان رشد سالانه مصرف مواد مخدر 8 درصد است. با مقایسه این نرخ با رشد جمعیت ملاحظه میشود که میزان رشد مصرف مواد بیش از سه برابر نرخ رشد جمعیت است و همچنین میزان رشد مصرف تزریقی مواد شیب تندتری داشته و بطور متوسط سالی 33 درصد میباشد(مرادی،1391). برآورد میشود که ترکیبی از رژیم غذایی نامناسب، فعالیتبدنی ناکافی و استعمال دخانیات علل اصلی بالغ بر 80% از مرگ و میرهای زودرس ناشی از بیماریهای قلبی _عروقی میباشند(خورجهانی،1385). چنین روند رو به رشدی حاکی از آن دارد که روشهای معمول پیشگیری، معالجه یا مبارزه تاکنون کارساز نبودهاند(فاضلی،1382) به همین دلیل است که احتمال بازگشت معتادین به مواد مخدر در حال حاضر بالاست بطوریکه 66% ظرف شش ماه اول ترک مواد مخدر دوباره به سمت اعتیاد باز میگردند و این تعداد ظرف یکسال به 86 تا 88 درصد میرسد(عزیزی،1382؛ یحییزاده،1380). بنابراین اعتیاد به عنوان خطرناکترین معضل جامعه به خصوص برای جوانان این مرز و بوم بوده و این امر لزوم برنامههای جامع مبارزه با مواد مخدر را بیش از گذشته پررنگ میکند. ضمن آنکه برای اعتیاد به بسیاری از مواد روانگردان درمان استاندارد و قطعی متکی بر شواهد علمی وجود ندارد(طارمیان،1390).
دیوید هولمز (2012)تحت عنوان چالش، درمان اعتیاد بوسیله داروهای تجویزی را بسیار دشوار عنوان می کند و بازگشت اعتیاد را یک معضل بیان میدارد. مطالعات نشان میدهد بلافاصله پس از مرخص شدن از بیمارستان یا مراکز بازپروری، دوره بسیار حساسی است که افراد تحت درمان، در معرض خطر بسیاربالای برگشت به مصرف مواد مخدر قرار دارند و اگر بیماران بهبود یافته این دوره را با موفقیت طی کنند میتوان به نتایج درمان امیدوار بود. اما نتایج حاکی از بازگشت این افراد به مواد مخدر میباشد. متادون در حال حاضر تنها دارویی است که برای درمان وابستگی به موادمخدر بکار برده میشود که در برخی مواقع عوارض غیر قابل جبرانی نیزدارد(هندرر،2012). مشکل اصلی درمان دارویی اوپیوئیدی، میزان پایین ماندگاری بر درمان است(حسینی و همکاران،1389).
در جهان، صدها فعالیت ورزشی وجود دارند که از الگوهای حرکتی مشخصی پیروی مینمایند. از ویژگیهای مهم این فعالیتهای بدنی عدم محدودیت سنی و یا جنسیتی میباشد و افراد جامعه با خصوصیات مختلف می توانند از آن بهره ببرند. یکی از اقشار جامعه، معتادان هستند که میتوانند با انجام فعالیتهای بدنی از نقش احتمالی آن در درمان اعتیاد بهرهمند شوند(حاجیرسولی،1390). در خصوص فواید ثابت شده فعالیتهای بدنی دیوسالار(1389) اظهار میدارد که مشارکت منظم و متداوم در فعالیتهای بدنی برای افرادی که با آسیب روانشناختی جدی روبرو هستند فواید لاینفک افزایش بهزیستی همگانی، افزایش شادابی وطراوت و کاهش اضطراب و استرس را به دنبال خود دارد. مقدس تبریزی (1388) بر این عقیده است که ورزش و فعالیتبدنی بر درمان و بهبود کیفیت زندگی معتادان تحت درمان با متادون موثر است. بهرام فر(1379) درپژوهش خود رابطه بین مشارکت در فعالیتهای بدنی و سلامت روانشناختی افراد را مورد بررسی وتحلیل قرار داد که بررسیها تاثیر مثبت مشارکت در فعالیتهای بدنی را بر شادابی، طراوت، کسب لذت و هیجان، کاهش افسردگی، افزایش عزت نفس، بهبود خود اثر بخشی نشان داده است تا آنجا که فواید انجام فعالیتبدنی در افرادی که مشکلات روانی دارند تایید شده است(مرادی،1391). میشل و همکارانش (1999) در مطالعه خود به بررسی و تاثیر برنامه تمرینات ورزشی با سایر برنامههای درمانی شناختی– رفتاری بر روی زنان سیگاری، به این نتیجه رسیدند که تمرینات ورزشی، اجتناب و پرهیز از استعمال سیگار را پس از برنامه درمانی به مدت 3 تا 12ماه افزایش میدهد. کرباسی (1364) در مطالعهای به شناخت و بررسی ویژگیهای اعتیاد در استان کرمان و بازشناسی عوامل تاثیرگذار برآن پرداخت و به این نتیجه رسید که ورزش و فعالیتبدنی به صورت منظم و مستمر به عنوان یک ابزار کنترل کننده و تسهیل در ترک مواد مخدر وهمچنین جلوگیری از اعتیاد میباشد. با توجه به تحقیقات اندکی که در این حوزه صورت گرفته است به میزان تاثیر ورزش بعنوان فعالیت اوقات فراغتی در بین این افراد به وضوح مورد مطالعه قرار نگرفته تا نقش ورزش با دو هدف افزایش سلامت جسمانی _ روانی و پر کردن اوقات فراغت معتادین با فعالیتهایبدنی و تفریحی مشخص شود و با توجه به فوایدی که در اثر ورزش منظم بیان میشود، هاسنبلاس(2002) بیان میکند که تاثیرات ورزش برتعادل شرایط روانی و فیزیولوژیکی بدن هنوز ناشناخته باقی مانده و این ابهام وجود دارد که انجام ورزش در چه شرایطی مناسب است (نخعی امرودی،1388). پرسشهای زیادی برای عموم راجع به اعتیاد مطرح است از جمله اینکه چه عواملی میتواند در کاهش عوارض ناشی از اعتیاد موثر باشد، با توجه به اهمیت بسیار زیادی که نگرش و ادراک معتادان در موفقیت ترک آنها دارد، از این رو مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که ادراک معتادین از نقش ورزش دراوقات فراغت بر موفقیت ترک آنها چگونه است؟
یکی از بلاهای خانمان سوز که آفتی بر پیکر جوامع بشری است، مساله مواد مخدر و اعتیاد است که قدرت تفکر، خلاقیت، توان، کوشش و سازندگی را از انسانها گرفته و بنیان خانواده و اعتقاد و باورهای دینی آنها را در معرض نابودی و از هم پاشیدگی قرار داده است و متاسفانه روز به روز رو به گسترش است. کمتر کشوری است که مهمترین و یا یکی از عمده مشکلاتش، مساله مواد مخدر و اعتیاد نباشد. همه ساله مبلغ هنگفتی صرف مبارزه با اعتیاد میگردد، ولی همچنان باندهای قاچاق مواد مخدر و تعداد معتادان در حال افزایش است. سازندگیها رو به سوزندگی، تواناییها رو به ناتوانی، ثروتها رو به انهدام و نابودی و میکدهی خیالی معتاد نیز به ماتم کدهای سرد مبدل میگردد. در سالهای اخیر مصرف مواد مخدر در سراسر جهان افزایش یافته است(سراج خرمی،1382). علاوه بر رشد روزافزون اعتیاد، ایران نیز از جمله بزرگترین مصرف کنندگان هروئین، تریاک و مواد شبه افیونی مصنوعی در جهان است. بگونهای که تعداد 5/2 تا 4 میلیون معتاد در کشور داریم که روزانه 10 نفر از آنها در کشور به علت مصرف مواد مخدر میمیرند(نخعی امرودی،1388).
وجود و وفور مواد مخدر و سهولت دسترسی به آن، ضعف قوانین و مقررات جاری کشور و مشکلات و تنگناهای قانونی برخورد با این پدیده، سود بخش بودن قاچاق مواد مخدر و عدم توجه به همه ابعاد اعتیاد در درمان و وجود درمانهای ناقص و پزشکی و … از جمله عوامل مهم اجتماعی هستند که توجه به آنها ضرورت دارد بطوریکه امروزه مبالغه نیست اگر هر نوع پژوهشی در حوزه مصرف مواد که بتواند به ایجاد، ارزیابی و بررسی شیوههای درمانی و ترک اعتیاد به وسیله فعالیتبدنی و ورزش که متناسب با زمینه فرهنگی جامعه باشد، ارزش حیاتی و بیقید و شرطی دارد(امیری،1389؛ مقدس تبریزی،1388). هزینههای سرسامآوری که اعتیاد بر خانوادهها و جوامع تحمیل میکند و نیز مضرات بسیاری که در جنبههای جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره بر مردم کشور ما وارد میآورد دلایل موجهی بر لزوم پیدا کردن راههای مناسب جهت ترک مناسب و موفق معتادین میباشد.
با توجه به مطالب ذکر شده و نقش اوقات فراغت در زندگی افراد مانند هر نهاد و عامل دیگری، دارای کارکردهای اجتماعی است که از مهمترین کارکردهای اوقات فراغت، غنی ساختن کیفیت زندگی، رشد ابعاد مختلف فردی و پیشگیری از استفادههای ضد اجتماعی و بزهکارانه از وقت آزاد است. باتوجه به شیوع روز افزون اعتیاد به مواد مخدر که شیب تند گسترش آن را در آمارهای منتشره میتوان دید و از سوی دیگر در معرض تهدید قرار گرفتن قشر جوان جامعه و کاهش سن شیوع اعتیاد تا 9 سالگی ضرورت مقابله همه جانبه با این موضوع برای همه روشن میباشد(برجانس و همکاران،1390).
1-4-1) هدف کلی
هدف کلی این پژوهش بررسی ادراک معتادین از نقش ورزش در اوقات فراغت بر موفقیت ترک آنها در استان کرمان بود.
1-5) فرضیههای تحقیق
Zschucke E, Heinz A, Ströhle A
Holmes D
Hendr´ee E
Michele D. Levine, Kenneth A. Perkins, Marsha D. Marcus, B
شناسهی هوادار، به تعهد شخصی و درگیری احساسی فرد به یک بازیکن، تیم یا سازمان ورزشی گفته میشود. برای شناسهی هواداری سه سطح را میتوان در نظر گرفت؛ پایینترین سطح ” هواداران اجتماعی” اند که برای سرگرمی در رویداد ورزشی حاضر میشوند و نگران نتیجهی بازی نیستند. “هواداران متمرکز” یا نیمه متعصب که از یک بازیکن یا تیم هواداری می کنند، اما این هواداری زمان زیادی ندارند و با نتیجه نگرفتن تیم یا بازیکن دلبستگی خود را نسبت به آن تغییر میدهند؛ دسته سوم هواداران همیشگی یا بسیار متعصباند که برای مدت طولانی دلبستگی احساسی زیادی به بازیکن یا تیم مورد علاقه خود دارد. هر چه تعصب هوادار بیشتر باشد، بیشتر در رویدادها حاضر میشود (قهفرخی, 1389, ص. 154).
هواداران با حضور گستردهی خود به حمایتهای مادی و معنوی از تیم میپردازند. آنها با خرید بلیط بخشی از هزینهی تیم را تامین میکنند، به علاوه با حمایت هواداران ارزش معنوی باشگاه افزایش مییابد و شرکتها برای بهدست گرفتن حامیان تیم با هم رقابت کرده و منابع مادی زیادی را برای استفادهی تبلیغاتی سرمایهگذاری میکنند(ولفر، 2008، ص110).
حمایت از ورزش یا نهاد ورزشی نوع جدیدی از راهبردهای بازاریابی است که به صورت گستردهای مورد استفادهی بازاریابی قرار میگیرد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص270). امروزه حامیگری از مفهوم قدیمی خود که صرفا یک فعالیت بشردوستانه بوده خارج شده و به یک رابطهی تجاری دو طرفه میان حامی و حمایت شونده تبدیل شده است.
حامیگری عبارت است از یک سرمایهگذاری مالی یا غیرمالی روی یک فعالیت، به منظور دسترسی به فرصتهای بالقوه و قابل استفادهی تجاری که شناختهترین نوع این فعالیت حامیگری ورزشی است. ورزش با توجه به اینکه یک فعالیت بین المللی بوده و مربوط به همهی قشرها است و میتواند تصویر مثبتی ایجاد نماید، یکی از رایجترین حوزهی فعالیت حامیان است. اهمیت این حوزه با مروری اجمالی با سرمایهگذاریهای عظیمی که بسیاری از شرکتها در حمایت از رویدادها و فعالیتهای ورزشی مختلف مانند المپیک، جام جهانی، لیگها و جامهای مختلف انجام میدهند بیش از پیش آشکار میشود(کیم، 2010، ص2).
حامیگری ورزشی عبارت است از حمایت یک شرکت (ورزشی یا غیر ورزشی) از نهادها، تسهیلات و امکانات، تیمها، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی، به منظور نایل شدن به اهداف تجاری مورد نظر(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص551). اگر چه حامی رسمی بودن نیازمند منابع مالی زیادی است، اما انتظار میرود این کار فواید زیادی از جمله افزایش سود، بهبود نرخ بازگشت سرمایه و اثر تبلیغاتی مثبت داشته باشد. حامیگری فرصتی است تا شرکتها بتوانند شناسهی خود را با استفاده از رویدادهای ورزشی مهم به دنیا معرفی کنند(کیم، 2010، ص3).
دریباکس(2002) بیان کرد که هوادار خوب، وفادار است و از تیم محبوبش حتی در شرایط نامطلوب هم حمایت میکند و هوادار بد، فردی است بیوفا که تنها به نتایج خوب توجه دارد تا از این طریق تسلی بخش خواستههای خود باشد. ورزش هواداری تولید میکند که متعصب، کنجکاو و ماندگارتر از آن باشد که برای سایر اشکال فعالیتهای سرگرمکنندهی اجتماعی بدون مشارکت مستقیم در رویداد فقط به عنوان تماشاچی باشد. شناسهی تیم به عنوان درک هواداران در ارتباط با یک تیم و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و دستاوردهای تیم به عنوان مالک تیم تعریف میشود در این مفهوم، میتوان آن را به عنوان یک نمونهی خاص از شناسهی سازمانی درک کرد. نظریهی هویت اجتماعی پیشنهاد میکند که افراد خود را در دسته های مختلف اجتماعی به منظور تسهیل در شناسهی خود به همراه محیط اجتماعیشان طبقهبندی میکنند. تا حدودی شناسهی یک فرد با گروه، به عنوان یک تیم ورزشی، میتواند متفاوت باشد. هواداران کمی به صورت منفعل با ورزش یا تیم درگیرند، و به احتمال زیاد برای سرگرمی، فرصت تعامل اجتماعی و کاهش استرس جذب ورزش میشوند(گوینر و اسوانسون، 2003، ص276). هوادار ورزش می تواند یک حس اجتماعی را ایجاد کند. با درگیر کردن مردم به صورت مشترک به هدف مشترک، ورزش یک شناسهی جمعی را فراهم میکند. همچنین میتواند بوسیلهی ایجاد ارتباط تیم با جامعه از طریق تاریخ، نمادها، اهداف مشترک و نیاز هواداران به تعلق، غرور و افتخار جامعه را بسازد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 278). هواداران جذب تیمهایی می شوند که وفادار هستند این وفاداری بلندمدت، بیدریغ بوسیلهی زمان و حامیگری پشتیبانی میشود(پولی، 1978، ص 18). علاوه بر این بیشتر نتایج شناسهی هواداری به این صورت است که افراد تمایل دارند در رفتار مشتریانی که حمایت میشوند شرکت کنند(فیشر، 1998، ص28).
اخیرا در بازاریابی ورزشی، بازاریابان به طور گستردهای از برنامههای حمایت از رویداد ورزشی، به منظور بهبود تصویر شناسه و افزایش وفاداری به شناسه استفاده میکنند(کورنویل و مینگهان، 1998، ص8). مطابق با تحقیقی که در سال 2001 انجام گرفت، اولین هدف شرکتها از حامیگری، افزایش وفاداری به شناسهی شرکت اعلام گردید(عبدوی، 1391، ص4). یکی دیگر از اصلیترین اهداف حامیان عبارت است از بهبود تصویر شناسهی شرکت، ایجاد تصویری مثبت از شرکت موجب میشود تا ادراک مصرفکنندگان از حامی تحت تاثیر قرار میگیرد(وستبرگ، استاورس و ویلسون، 2011، ص 608).
به طور کلی حامیگری جایگاه ویژهای در آمیخته با بازاریابی دارد چرا که در ایجاد آگاهی از شناسهی تیم، خلق جایگاهی متمایز و افزایش سهم بازار تاثیر بسزایی دارد(کیم، 2010، ص 5). با وجود افزایش محبوبیت حمایت از فعالیتهای ورزشی به عنوان یک ابزار ترفیعی، نتایج نهایی فعالیتهای حمایتی مانند تشخیص حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی هنوز ناشناخته باقیمانده است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص553).
تحقیقات در حوزهی حامیگری را می توان به دو دستهی متفاوت جای داد: یکی رفتار مصرف کننده و دیگری عملکرد مالی. در حوزهی رفتار مصرف کننده، حمایت یک شرکت از فعالیت ورزشی موجب تغییر در رفتار و نگرش فرد نسبت به آن شرکت میشود در حالی که در حوزهی مالی تمرکز محققین بیشتر بر بازار سرمایه، قیمت سهام و نتایج مالی است(کیم، 2010، ص 6). در گذشته بازاریابان میزان اثربخشی حامیگری را بر اساس شاخصهایی همچون میزان فروش(کاریلیت، لافرتی و هریس، 2005، ص55) و قیمت سهام ارزیابی میکردند(لالونتاس، 2005، ص260). اما امروزه محققین به اهمیت شاخصهای نگرشی در ارزیابی نتایج حاصل از حامیگری پی بردهاند(الکساندر، 2007، ص135).
در پژوهش حاضر تمرکز محقق بر نتایج رفتاری و نگرشی حاصل از حامیگری قرار دارد. نتایج رفتاری و نگرشی برای حامیگری مانند شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی ذکر شدهاست(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 276). با توجه به سرمایهگذاری های صورت گرفته در این زمینه، آگاهی از چگونگی کارکرد حامیگری از اهمیت ویژهای برخوردار است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص554). بنابراین هرچه شرکتها بخواهند سرمایهگذاری بیشتری در برنامههای بازاریابی خود داشته باشند، باید از ابعاد دقیق حامیگری بهعنوان یک ابزار راهبردی بازاریابی آگاهی داشته باشند(دیمیترا، آرتمیس و تئوفانیس، 2008، ص 215). علاوه بر این محقق سعی دارد با توجه به ادبیات شناسه، سابقهی اعتبار، حوزهی مشارکت و شناسهی هواداری را برای پیشبینی شناسهی تیم در میان هواداران بررسی کند. البته در تحقیقات قبلی اثر دو عامل سابقهی اعتبار و حوزهی مشارکت بر روی پیامدهای حامیگری بررسی شده است ولی به شناسهی هواداری به عنوان یکی از فاکتورهای شناسهی تیم بر روی حامیگری پرداخته نشده است، در این راستا با توجه به کمبود مطالعات در حوزهی حامیگری و نتایج حاصل از آن در میان هواداران، بویژه در داخل کشور، محقق تصمیم گرفتهاست تا در پژوهش حاضر تاثیر شناسهی هواداری را بر روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) بررسی کند و سوال اساسی در این تحقیق این است که آیا شناسهی هواداری روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) تاثیر دارد؟
3-1) ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در طول سه دهه گذشته، حامیگری از یک فعالیت محدود و کوچک که تنها در برخی از کشورهای صنعتی انجام می گرفت، به یک صنعت جهانی مهم تبدیل شده است(مینگهان، 1998، ص4) و سرمایهگذاری شرکتها در این حوزه بشدت رشد کرده است(کوو، کوارترمن و فلاین، 2006، ص82).
گزارش شده است که میزان کل مخارج مربوط به حامیگری از 2 میلیارد دلار در سال 1984 به 28 میلیارد دلار در سال 2004 و 3/46 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است(IEG,2011). رشد روز افزون این سرمایهگذاریها ناشی از اثر بخش بودن حامیگری به عنوان ابزاری مؤثر در ارتباطات بازاریابی است(دلفین، 2005، ص174).
با وجود همه این شاخصها که نیاز به داشتن درک روشنی از ارزش تجاری حامیگری را نمایان میسازد، اما بازاریابان هنوز پاسخ روشنی به این سوالات که چه چیزی در ازای سرمایهگذاری در حامیگری حاصلشان میشود؟ حامیگری چگونه میتواند ادراک و رفتار مصرفکنندگان را تحت تأثیر قرار دهد؟ و چگونه میتوان یک برنامه حامیگری کارآمد را توسعه دهند؟ در اختیار ندارند و اکثر تصمیمات مربوط به استفاده از حامیگری به سلیقه شخصی مدیران و یا علاقه آنان به ورزش بستگی دارد(هاروی، 2001، ص61).
کیهان (2006)، از چهار عامل به عنوان عوامل موثر بر عدم درک اثرات ناشی از حامیگری یاد میکند: نبود پشتوانه نظری جامع درباره چگونگی کارکرد حامیگری، مبهم بودن مفاهیم مربوط به ساختارهای کلیدی حامیگری، ضعف روششناسی در مطالعات حامیگری و در نهایت عدم تمایز بین حامیگری و سایر ابزارهای بازاریابی مانند تبلیغات، همگی عواملی هستند که موجب بوجود آمدن ابهام در حوزه حامیگری شدهاند.
در کشور ما نیز با توجه به اجرای اصل 44 قانون اساسی و واگذاری نهادهای دولتی به بخش خصوصی، و با در نظرگرفتن این موضوع که تعدادی از تیمهای ورزشی در ایران بصورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند، فرصتی برای شرکتها بوجود آمده است تا با حمایت از تیمهای ورزشی به عنوان یک برنامه راهبردی بازاریابی، جایگاه ویژهای برای خود در ذهن مشتریان ایجاد نمایند. علاوه بر این، ورزش حرفهای در ایران فقط هزینه زاست و درآمد کسب نمیکند. باشگاههای ایرانی از دولت بودجه میگیرند و توان درآمدزایی ندارند. باشگاههای ورزشی در کشور راههای محدودی برای کسب درآمد دارند و درآمدهای این باشگاهها به طور کلی در سه محدوده روز مسابقات، حامیان و پخش تلویزیونی جای میگیرد(عبدوی،1391،ص6).
در این میان جذب حامی یک شیوه بسیار قدیمی و کاملا شناخته شده در دنیای ورزش است. بسیاری از هواداران جوان تیمها هنگام خرید پیراهن تیم مورد علاقهشان در صورتی آن را غیرتقلبی میدانند که نام حامی بر روی آن حک شده باشد. طرفداران به کالایی که نام شرکت آن به عنوان حامی بر روی پیراهن تیمشان حک شده است، علاقه نشان میدهند و محصولات حامی تیم خود را جذابتر از محصولات مشابه میدانند. از سوی دیگر حمایت مالی از تیمها و رویدادهای ورزشی توسط شرکتهای بزرگ، موفقیت باشگاهها و حامی را توأما مهیا میکند و هر دو طرف از این معامله سود سرشاری میبرند(عبدوی،1391،ص7).
بنابراین رشد سریع صنعت حامیگری، مطالعات دانشگاهی در حوزههای مختلف این صنعت را مطالبه میکند. با وجود مطالعات زیادی که در این سه مرحله انجام گرفته است، مینگهان (2001) خاطر نشان میکند که هنوز هیچ یک از این مطالعات نتوانستهاند الگوی جامعی که بتواند چگونگی کارکرد حامیگری را نشان دهد، ارائه کنند.
بنابراین این تحقیق در نظر دارد تاثیر شناسهی هواداری را روی پیامدهای حاصل از حامیگری بررسی کند. این کار میتوانند پشتوانه نظری و شواهد تجربی قابل توجهی در اختیار محققین و بازاریابان علاقهمند به استفاده از حامیگری قرار دهد و تصمیمات شرکتها در ورود به صنعت حامیگری را مشروعیت بخشد. و همچنین با توجه به این که این تحقیق روی باشگاه تراکتورسازی تبریز کار خواهد شد و در مورد باشگاه فرهنگی ورزشی تراکتورسازی تبریز یک باشگاه فوتبال است که در تبریز، استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۴۹ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) با حمایت کارخانه تراکتورسازی تبریز بنیانگذاری شده است و در طی چند سالی که این تیم در لیگ برتر با یاری هواداران متعصب خود توانسته است نتایج قابل قبول و خوبی کسب کند محقق در نظر دارد تا با انجام این پژوهش دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان مالی و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
4-1) اهداف تحقیق
اهدافی که محقق در این تحقیق دنبال میکند عبارتند از:
هدف از این تحقیق ارائهی مدلی از شناسهی هواداری و پیامدهای حاصل از حامیگری در باشگاه تراکتورسازی تبریز میباشد تا با بهرهگیری از نتایج حاصله و ارائهی پیشنهادهایی متناسب با نتایج پژوهش، دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
علاوه بر اهداف کلی، اهداف جزئی پژوهش به صورت زیر میباشد:
1) بررسی یا تعیین رابطهی بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم با شناسهی آن تیم
2) بررسی یا تعیین رابطهی بین مشارکت در حوزهی ورزش و شناسهی آن تیم
3) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی هواداری و شناسهی آن تیم
3-1) بررسی یا تعیین رابطهی بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری
3-2) بررسی یا تعیین رابطهی بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری
3-3) بررسی یا تعیین رابطهی بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری
4) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان آن تیم
5) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان آن تیم
6) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان آن تیم
7) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامیان آن تیم
5-1) بیان فرضیهها
در این تحقیق، محقق هشت فرضیه و سه زیرفرضیه برای پاسخگویی به این سؤالات مطرح میکند. این فرضیهها و ریزفرضیهها که صحت و سقم آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهند گرفت عبارتند از:
1) بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم و شناسهی آن تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
2) بین مشارکت در حوزهی ورزش و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3) بین شناسهی هواداری و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3-1) بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-2) بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-3) بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
4) بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
5) بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
6) بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
7) بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامی مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
. Sponsorship
. Sponsor
. Walliser
. Kihan
. Keller
. Welfare
. Gwinner & Swanson
. kim
– sport sponsorship
. Ngan, Prendergast, & Tsang
– Derbaix
. Pooley
. Fisher
. Cornwell & Maignan
. Westberg, Stavros, & Wilson
. Carrillat, Lafferty, & Harris
. Lalountas
. Alexandris
. Dimitra, Artemisia, & Theofanis
. Koo, Quarterman, & Flynn
. Dolphin
. Harvey
– kihan
– Maighan
سازمان موفق مشخصه عمدهای دارد که بهوسیله آن از سازمان ناموفق تمیز داده میشود. این مشخصه، رهبری پویا و اثربخش است. اهمیت رهبری و مدیریت در دوران معاصر به حدی است که گفته میشود پایه قدرت در جامعه معاصر، دیگر تملک ابزار تولید نیست، بلکه تصاحب مقامات مدیریتی و اداری درون سازمانهاست (زردتشتیان،1387؛ نورایی، 1387). همه سازمانها در جهان، علاقهمند به فهم عمیق، بررسی و گسترش رهبری هستند. علیرغم نوع سازمان، رهبری به عنوان ایفای نقشی حیاتی در افزایش عملکرد تیمی و سازمانی مشخص میشود. به طورکلی رهبری موثر، مزیت رقابتی مهمی برای هر سازمان است. در مقایسه با گذشته، رهبری با چالشهای بزرگتری روبرو است که ناشی از پیچیدگی محیط و ماهیت متغیر سازمانها است (ریاض ادنان و همکاران، 2010). سبک رهبری و ایجاد انگیزش در افراد توسط رهبر، نسبت به سایر موارد موثر، در به موفقیت رسیدن یک تیم ورزشی یا سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. بیشتر نظریههای مطرح شده در زمینه سبک رهبری، بر رهبری عملگرا متمرکز بوده است و در واقع این سبک، رویکردی سنتی به رهبری است. در این سبک، رهبر با پیروان، رابطه قراردادی و مبادلهای دارد و در مقابل عملکرد خوب، به آنان پاداشهای مناسب میدهد. در رهبری تحولگرا رابطه رهبر با پیروان، فراتر از تشویقهای قراردادی بوده و باعث برانگیختن فکر و الهامبخشی به پیروان میشود تا برای رسیدن به اهداف با حداکثر پتانسیل، بیش از آنچه که انتظار میرود، تلاش کنند. رهبران تحولگرا دارای نفوذ و جاذبه شخصی هستند و با رعایت ملاحظات فردی باعث ایجاد انگیزه در افراد میشوند (حلاجی، 1388). از مهمترین ویژگی های تاثیرگذار بر عملکرد مدیریت، رهبری است، هنگامی که مدیر به هدایت افراد میپردازد انگیزه ایجاد میکند و با برقراری ارتباط با نیروی انسانی به وظیفه رهبری عمل نموده است. از خصوصیات رهبری که در نحوه عملکرد مدیران حائز اهمیت است، میتوان به ویژگیهای شخصیتی و شخصی اشاره نمود (حسنزاده، 1382).
شخصیت عبارت است از مجموع راههایی که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا بدان وسیله روابط متقابل ایجاد میکند. شناخت ها و ارتباطات مربوط به شخصیت، به مدیر امکان میدهد که در ارتباط با دیگران موضعگیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد (قاسمی، 1382). سالهاست که مطالعه رفتار انسان مورد توجه قرار گرفته است. برای اینکه بتوان رفتار انسانی را توصیف و تشریح کرد، باید شرایطی را که رفتار تحت آن شرایط بروز میکند، مورد بررسی قرار داد. ویژگی عمده شخصیتی که بر رفتار انسان در سازمان اثر میگذارد و تعیین کننده رفتار فرد در سازمان است، عبارت است از: کانون کنترل؛ در این حالت بعضی از افراد براین باورند که حاکم بر سرنوشت خویشاند، و عدهای هم خود را بازیچه دست سرنوشت میدانند و از هر چه که پیش میآید استقبال میکنند. گروه اول افراد درونگرا و دسته دوم افراد برونگرا نامیده میشوند (پیمانیزاد، 1381). در بین روانشناسان نهتنها درباره ماهیت شخصیت انسان، بلکه در مورد تعریف شخصیت و ویژگیهای آن توافق نظر کاملی وجود ندارد. به همین دلیل، تعاریف و نظریههای گوناگونی پیرامون شخصیت ارائه شده است (فراهانی،1378). از جمله نظریهپردازان در رابطه با شخصیت، آیزنک، روانشناس مشهور انگلیسی است که سعی میکند رفتارهای متعدد فرد در زمینههای مختلف را، با استفاده از چند مفهوم اساسی پیشبینی کند. از نظر وی با داشتن وضعیت فرد بر روی دو محور درونگرایی برونگرایی و روانرنجوری و ثبات میتوان رفتار آزمودنی را در موارد متعدد پیش بینی کرد (متقیشهری، 1384).
رهبری سازمان در کنار برنامهریزی، سازماندهی و کنترل یکی از وظایف ضروری و مهم مدیر تلقی میشود و نقش اساسی را در اداره سازمان دارد. این اهمیت تا آنجا است که مدیران را بیشتر به چشم رهبران سازمانی نگاه میکنند (رابینز، 1381).رهبری مؤثر باید مسیری را در جهت هدایت تلاشهای همه کارکنان برای به انجام رساندن اهداف سازمان فراهم آورد. بدون وجود رهبری ممکن است حلقه اتصال موجود در میان اهداف فردی و سازمانی، ضعیف یا گسیخته شود. این موضوع میتواند به یک موقعیت نا مطلوبی منجر شود که در آن، کار انفرادی صرفا در جهت دستیابی به اهداف فرد انجام گیرد و در عین حال کل سازمان کارایی و کفایت خود را از دست داده و از دستیابی به اهداف خویش باز ماند. بنابراین برای اینکه یک سازمان موفق باقی بماند، وجود رهبری واجب و ضروری است. حتی بهترین کارکنان نیز نیاز دارند که بدانند چگونه میتوانند در راه رسیدن به اهداف سازمانی مشارکت داشته باشند. در مقابل کارکنانی که از حرارت و دلبستگی کمتری برخوردارند، به دنبال رهبری هستند تا بر اساس انگیزش برونی، بتوانند محرکی را برای ایجاد هماهنگی وسازگاری بین اهداف آنان و اهداف سازمان پدید آورد (قاسمی، 1382).
بر اساس نظریههای جدید رهبری، مهارتهای توسعهای، ارتباطی و اخلاقی را میتوان از جمله سه مهارت اصلی رهبران دانست و در انطباق با این سه مهارت، آنچه که از رئیس یک دانشگاه، دانشکده یا موسسه آموزش عالی انتظار میرود، این است که در ساخت چشمانداز، ایجاد هماهنگی و انسجامدهی، تواناسازی توانمندسازی همکاران، خلاقیت و نوآوری، مشروعیتبخشی به قوانین و مقررات و رعایت استانداردها و اصول اخلاقی، از این سه مهارت برخوردار باشد و این سه مهارت به نحوی با ابعاد پنجگانه سبک رهبری تحولگرا همحوانی و تناظر دارد (نورشاهی، 1385).
مدیریت و رهبری حوزه تربیتبدنی و ورزش از مباحث اساسی و با اهمیت به شمار میرود و با توجه به تاثیرات موثر و سازنده تربیتبدنی در توسعه همه جانبه و پایدار جوامع، لزوم برنامهریزی اصولی و بازنگری در شیوههای اجرایی برنامه و فعالیتهای تربیت بدنی امری بدیهی است. بدین جهت با توجه به جایگاه و رسالت دانشگاهها در تربیت نسلی توانمند، سالم، آگاه و مسئولیتپذیر، از مهمترین حوزههای مدیریت آنها، تربیت بدنی و ورزش است که با توجه به تفاوتهای شخصی و شخصیتی مدیران دانشکدههای تربیتبدنی ضرورت دارد سبکهای رهبری و ویژگیهای شخصیتی مدیران دانشکدهها در راستای تحقق اهداف، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد (حسنزاده، 1382).
. Riaz, Adnan & et al
. Eysenck
. Extraversion – Introversion
. Neuroticism
سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است وتوجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. با در نظرداشتن نیازهای خاص این دوران، توجه به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان نیز امر بسیار مهمی است که عمدتأ مورد غفلت قرار می گیرد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). سالم پیرشدن حق همه افراد بشراست و این امر بر اهمیت پدیده سالمندی و پیشگیری از مشکلات آن می افزاید.
امروزه تقریبأ 31 کشور جهان هریک بیش از 2 میلیون سالمند بالای 60 سال دارند که روز به روز به تعداد این کشورها افزوده می شود. در ایران نیز نسبت جمعیت سالمند با توجه به کاهش میزان تولد و افزایش طول عمر، به سرعت در حال افزایش می باشد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386).پدیده پیر شدن جمعیت جهانی به دلایل کاهش میزان مرگ و میر ناشی از پیشرفت علوم پزشکی، بهداشت و آموزش و پرورش و در نتیجه افزایش نرخ امید به زندگی و طول عمر، از چنان اهمیتی برخوردار است که عدم توجه به آن جامعه ی انسانی را در آینده ای نزدیک در مقابل مسائل و مشکلاتی بسیار پیچیده تر قرار می دهد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). در این رابطه مطالعه باری نشان می دهد که در حدود 60 درصد از هزینه های مراقبت های بهداشتی، 35 درصد از ترخیص های بیمارستانی و47 درصد از روزهای بستری در بیمارستان ها را سالمندان به خود اختصاص می دهند. همچنین در دنیای فوق صنعتی امروز، برای طیف نیازهای این گروه از جمله اوقات فراغت، درمان، توانبخشی و تغذیه، سرمایه گذاری های وسیعی صورت می گیرد. در این زمینه، کشورهای در حال توسعه، با مسائل و مشکلات عدیده ای روبه رو هستند و نه تنها پوشش همگانی در ارائه خدمات مختلف به این گروه را ندارند، بلکه اغلب نمی توانند به نیازهای اساسی آنها نیز پاسخ مناسبی دهند (پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386).
ﻛﺸﻮر رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ای ﻫﻤﭽﻮن اﻳﺮان ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﻮان جمعیت آﻧﻬﺎ ﺑﻄﻮر ﺟﺪیﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان روﺑﺮو ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد. ﺳﺮﺷﻤﺎریﻫﺎیﻛـﺸﻮری اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در اﻳـﺮان ﻧﻴـﺰ اﻳـﻦ اﻓـﺰاﻳﺶ ﻗﺎﺑـﻞ ﺗﻮﺟـﻪ ﺟﻤﻌﻴـﺖ سالمندان را ﻣﻮرد تأیید ﻗﺮارﻣﻲدﻫﻨـﺪ(سرمد، بازرگان و حجازی، 1376). از این رو ﺣﻔـﻆ و ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻌﻴﺖ ﺳﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴـﺖ زﻧـﺪﮔﻲ در دوران ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی ﺑﻴﺶ از ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻫﻤﻴﺖ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺣﻔـﻆ و ﺑﻬﺒـﻮد وﺿـﻌﻴﺖ ﺳﻼﻣﺖ در دوران ﺳﺎﻟﻤﻨﺪی ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮی از اﺑﺘﻼ ﺑـﻪ بیماری های ﻣـﺰﻣﻦ
ﻣـﻲﮔـﺮدد، ﺑﻠﻜـﻪ ﺑـﻪ اﺳـﺘﻘﻼل و ﺷـﺮﻛﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎی ﺧـﺎﻧﻮادﮔﻲ و اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻛﻤـﻚ ﻗﺎﺑـﻞﺗﻮﺟﻬﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ(خادم الحسینی و همکاران، 1389). از اﻳﻦرو ﻃﺮح ﻫـﺎیﻛـﺸﻮری ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ در دوران ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی ﻣـﻮرد ﺗﻮﺟـﻪ وﻳـﮋه ای ﻗـﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺣﻔـﻆ و ارﺗﻘـﺎء ﺳـﻼﻣﺖ ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪان ﻧﻴﺎزﻣﻨـﺪ دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت دﻗﻴﻖ ﺑﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰیﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻔﻆ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ دﺳﺘﺮﺳـﻲ ﺑـﻪ روش ها و اﺑﺰارﻫــﺎی اندازهﮔﻴــﺮی وﺿــﻌﻴﺖ ﺳــﻼﻣﺖ ﻣﻨﺎﺳــﺐ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان، اوﻟﻴﻦ ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺎز ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻔﻆ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﮔﺮدد. از اﻳﻦ رو در اﻳﻦ پژوهش اﺑﺰارﻫﺎی راﻳﺞ اﻧﺪازهﮔﻴـﺮی وﺿـﻌﻴﺖ ﺳـﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفت.
ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ در ﻗﺮن اﺧﻴﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮدﻳـﺪه ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﺑﺎروری در دﻧﻴﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻴﺰان اﻣﻴﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ، ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺑﻄـﻮر ﻗﺎﺑـﻞ ﺗـﻮﺟﻬﻲ اﻓﺰاﻳﺶﭘﻴﺪا ﻛﻨـﺪ، ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮی ﻛـﻪ در ﺑـﻴﻦ ﮔـﺮوه ﻫـﺎی ﺳـﻨﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ،ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻧﺮخ رﺷﺪ را دارﻧﺪ(خادم الحسینی، منصوریان و ستاری، 1389).
با توجه به افزایش سریع تعداد سالمندان، مسأله بهداشت، سلامت و تأمین آسایش و رفاه آنان در جامعه، هر روز ابعاد تازه و گسترده تری پیدا می کند(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری،1386). آنچه که دانش امروزی بدان توجه می کند، تنها طولانی کردن دوران زندگی نیست، بلکه باید توجه داشت که سال های اضافی عمر انسان در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری گردد و در صورتی که چنین شرایطی تامین نشود، پیشرفت های علمی برای تامین زندگی طولانی تر، بی نتیجه و مخاطره آمیز خواهد بود(ون ویچرت، 2008).
امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر و امید به زندگی، مسئله مهمتری تحت عنوان چگونگی گذران عمر و به عبارتی کیفیت زندگی مطرح شده است که پرداختن به این موضوع ذهن صاحب نظران و محققین در امور سالمندی را به خود جلب کرده است(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). حال نیز هدف اصلی این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط مشارکت در ورزش های همگانی و ابعاد کیفیت زندگی سالمندان شهر همدان می باشد.
1.Fletcher
2.Joseph
1.Schalock
1.Bary
1.Von Wichert