پژوهشی
مولتیپل اسکلروزیس یا بیماری ام.اس یک بیماری مزمن و ناتوان کننده سیستم عصبی است که میلین سیستم اعصاب مرکزی را تخریب می کند. علت اصلی این بیماری شناخته نشده است، ولی برخی منابع معتقدند که علّت آن، نقش مشترک ژنتیک و سیستم ایمنی با حضور عوامل عفونی می باشد، هر چند که هنوز دلایل قطعی جهت اثبات این فرضیه وجود ندارد عامل این بیماری با ازبین بردن ماده ای به نام میلین، باعث ایجاد اختلال در هدایت جریان های عصبی و الکتریکی شده، در پی آن به تدریج بخشی از عضلات بدن توانایی خود را از دست می دهند[2, 7, 8].
افزایش چشمگیر و روز افزون بیماران ام.اس در کشور، لزوم توجه به شیوع و علت شناسی این بیماری و بالطبع جنبه های درمانی آن را می طلبد. شیوع این بیماری در سنین جوانی، خصوصاً در خانم ها می تواند با کاهش عملکرد فردی و اجتماعی این افراد، مشکلات عدیده ای را متوجه جوامع مختلف نماید. بر اساس مطالعات مختلف، مولتیپل اسکلروزیس در زنان شایع تر از مردان است[2, 6, 9]. مشکلات این بیماران می تواند شناختی، روانی و جسمانی باشد[1, 2]. ناتوانی های حرکتی یکی از مشکلات بالینی شایع ام.اس است. سیستم اعصاب شامل تعداد زیادی از اعصاب حرکتی است. اغلب موارد، بیماری ام.اس در اعصابی که حرکات عضلانی را کنترل می کنند، بروز می کند. اکثریت افراد مبتلا به ام.اس قدرت عضلانی دست ها و پاهای خود را از دست می دهند. از دست دادن قدرت عضلانی معمولاً به طور مکرر در پاها بیشتر از دست ها رخ می دهد. در این حالت بیماران نیاز دارند که از وسائلی مانند عصا، چوب زیر بغل و صندلی چرخدار برای راه رفتن کمک بگیرند. اگر بیمار از فعالیت روزمره امتناع کند، این مسأله منجر به زمین گیر شدن بیمار می گردد. چنین بیمارانی مستعد به عفونت های ریوی، ادراری و زخم های بستر شده و عوارض ناشی از آن ها، از علل عمده مرگ و میر بیماران به شمار می رود. لذا باید تا آنجا که امکان دارد بیمار را تشویق به فعالیت نمود[1].
در کنار مشکلات جسمی، از بین رفتن میلین سلول های عصبی منجر به مشکلات روحی و روانی نیز می شود که محدوده آن از اختلالات تفکر و حافظه تا افسردگی شدید و حالات پرخاشگرانه می باشد. بر طبق نظر متخصصین حدود 40 درصد بیماران مبتلا به ام.اس از مشکلات خفیف و 10 درصد مشکلات متوسط تا شدید روحی و روانی رنج می برند. پزشکان اظهار می دارند که مشکلات روحی و روانی (افسردگی) که به علت از بین رفتن میلین بعضی از مناطق مغز که کنترل احساسات و هیجانات را به عهده دارد، روی می دهند، جزء علایم و مشکلات اولیه این بیماری در نظر گرفته می شوند. و اختلالات روحی و روانی که به علت ناامیدی و یا عوارض جانبی داروها، ایجاد شوند، به عنوان علائم ثانویه یا ثالثیه در نظر گرفته می شوند[1, 2, 10].
شایع ترین اختلالات ذهنی که بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس دچار آن می شوند، اختلال در تمرکز فکر، عدم یادگیری چیزهای جدید، اختلال در حافظه و سرعت پردازش اطلاعات است[11-15]. گاهی اوقات تغییرات شناختی که در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس ایجاد می شود، ممکن است منجر به اختلالاتی در به یاد آوردن اسم چیزها، قرارهای ملاقات و کارهای روزمره شود. به نظر می رسد اختلالات شناختی مهم ترین نقش را در از دست دادن کار و خانه نشین شدن این بیماران بر عهده داشته باشند[16]. در حدود 50 – 60 درصد از بیماران ام اس درگیر مشکلات شناختی هستند. ولی خوشبختانه این تغییرات شدید نیستند[9]. اختلال عملکرد شناختی می تواند شامل از دست رفتن حافظه، نقص توجه، مشکل در حل مسئله، کندی پردازش اطلاعات و مشکل در جابجائی بین عملکردهای شناختی باشد[13]. در پژوهش طاهراقدم و همکاران که در سال1390 و بر روی 50 بیمار ام.اس نوع عودکننده – بهبودپذیر انجام شد، اختلالات شناختی در طی دو سال اول شروع ام.اس نوع عودکننده – بهبودپذیر،46 درصد بود که نشان دهنده شروع زودرس اختلالات شناختی است. در بررسی های متعددی که بعد از سال ۲۰۰۰ انجام شده است، میزان اختلالات شناختی در بیماران ام.اس در تمام موارد بالای ۵۰ درصد، گزارش شده است .بیماران ام.اس، اختلالات شناختی، مشکلات اجتماعی و شغلی بیشتری دارند. اختلال حافظه از شایع ترین اختلالات شناختی در این بیماران محسوب شده و حدود 40 تا 60 درصد بیماران ام.اس اختلال حافظه دارند[17]. درمان دارویی اختلالات شناختی هنوز در حد تجربی است و استفاده از دفترچه یادداشت یا بانک اطلاعاتی الکترونیکی در بعضی موارد موثر است[1].
یکی دیگر از مشکلات بیماران ام.اس خستگی است. خستگی می تواند باعث افسردگی، پایین آوردن کیفیت زندگی ، اشکال در فعالیت بیمار شود. طبق مطالعات انجام شده، بالاترین میزان شیوع خستگی در بیماران مبتلا به ام.اس 90-70 درصد است[5, 18].درمان خستگی مربوط به ام.اس شامل موارد زیر است: 1- تغییر و اطلاح الگوهای رفتاری 2- داروها 3- تمرینات بدنی، توانبخشی و وسایل کمکی 4- سایر درمان ها[19].
با وجود تلاش های بسیار زیاد محققان، هنوز درمانی برای علاج کامل مولتیپل اسکلروزیس کشف نشده است و درمان های موجود فقط در تخفیف عوارض شناختی، روانی، جسمانی و پیشگیری نسبی از حملات عود بیماری مؤثر هستند. لذا، بیماران به دلیل نبود درمان قطعی باید به درمان هایی تکیه کنند که فقط علائم بیماری را کاهش می دهند. برای کاهش علائم بیماری می توان از ورزش درمانی به عنوان درمان مکمل در کنار درمان های دارویی استفاده نمود[5, 20, 21].
در گذشته، پزشکان به بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس توصیه می کردند که بیشتر استراحت نمایند و هیچ گونه فعالیت بدنی انجام ندهند. اما تحقیقاتی که در چند دهه اخیر صورت گرفته است، نشان می دهد که این شیوه صحیح نمی باشد. امروزه پزشکان توصیه می کنند که بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس هر نوع ورزش سبکی را که دوست دارند، انتخاب نمایند[7, 9, 22]. در همین راستا تحقیقات زیادی در ارتباط با فعالیت های بدنی جهت رفع مشکلات این افراد انجام شده است که بیشتر آن ها از تاثیرات سودمند فعالیت های بدنی بر جنبه های مختلف این بیماری حمایت می کنند[5, 20].
فراگاسو، در پژوهش خود اثرات مثبت فعالیت بدنی بر بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را بررسی نمود. پروتکل تمرینی از ورزش های کششی، مقاومتی و ایروبیک (هوازی) با توجه به شرایط بالینی هر بیمار طراحی شده بود. نتایج نشان دهنده بهبود معنادار در پارامتر های قلبی – عروقی و کاهش معنادار در نمره های خستگی بیماران بود[23]. در تحقیق اوکن و همکاران، بیماران مبتلا به ام.اس به مدت 26 هفته) 26 جلسه) کار روی ارگومتر تا رسیدن به هدف مشخصی فعالیت کردند، نتایج نشاندهنده ی بهبود 16 درصدی در میزان انرژی و خستگی بود[24]. ولیکنجا و همکاران، در پژوهش خود تحت عنوان تاثیر ورزش کوهنوردی و یوگا روی حالت سفتی و اسپاسم عضلانی، عملکرد شناختی، خلق و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تعداد 20 نفر بیمار مولتیپل اسکلروزیس نوع عودکننده – بهبودپذیر یا پیشرونده (26 تا 50 سال) با EDSS مساوی یا کمتر از 6 به دوگروه ورزش کوهنوردی و یوگا تقسیم کردند. و به مدت 10 هفته تحت برنامه تمرینی قرار دادند. در نهایت نتایج تحقیق بهبود معنادار در حالت سفتی و اسپاسم عضلانی بعد از کوهنوردی و یوگا، بهبود کارکرد شناختی (افزایش در توجه انتخابی) بعد از یوگا و کاهش خستگی بعد از کوهنوردی را نشان داد[25].
یکی از روش های حرکت درمانی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصین ورزش و توانبخشی قرار گرفته و به طور وسیعی در حال فراگیر شدن می باشد، ورزش پیلاتس است. این ورزش مجموعه ای از تمرینات تخصصی است که بدن و مغز را به گونه ای درگیر می کند که قدرت، استقامت و انعطاف پذیری را تحت تاثیر قرار می دهد. ورزش پیلاتس که به علم کنترولوژی معروف است، در سال 1920 توسط ژوزف پیلاتس معرفی و توسعه داده شد و در سال 1385 وارد ایران شد[26, 27]. این ورزش مجموعه ای از تمرینات تخصصی است که استفاده از فکر را جهت کنترل عضلات تشویق می کند[28-30].
اندرسون، در مقاله تحقیقاتی خود درباره تمرینات پیلاتس و توانبخشی بیماران اظهار می دارد که بر اساس تئوری های جاری در زمینه یادگیری حرکتی، اصول بیومکانیکی و فیزیولوژی عصبی عضلانی، این شیوه تمرینی می تواند برای بازتوانی بیماران کارآمد، قابل اجرا و بادوام باشد[28]. همچنین خانم کیم دانلیوی، درمورد مناسب بودن تمرینات پیلاتس برای توانبخشی روانی و جسمانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاکید دارد[30].
در سال 2000، بازنگری مقالات درباره خلاصه فواید اعلام شده برای تمرینات تنفسی پیلاتس نشان می دهد که این تمرینات باعث افزایش عملکرد جسمانی (انعطاف پذیری، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، توان عضلانی، آمادگی قلبی– تنفسی)، افزایش عملکرد روانی (حوصله، انگیزه، کانون توجه، لذت از زندگی، انرژی، رغبت) و افزایش یادگیری حرکتی (کنترل ثبات تنه، ثبات ایستا و پویا، زیبایی حرکت) می شوند[28]. بر اساس مطالعه وایت و همکاران[31]، شرکت در تمرینات پیلاتس برای بیماران ام.اس مانعی ندارد. بدلیل 1- وجود سطح بالایی از پایبندی به تمرین در برنامه تمرینات پیلاتس و 2- تقویت نمودن استقلال اجتماعی بیشتر در این قبیل فعالیت ها بیماران ام.اس قادرند در این گونه تمرینات شرکت نمایند[31]. وایت و همکاران، در یک مطالعه تک گروهه تاثیر 12 جلسه یک ساعته در طول 6 هفته(2 جلسه در هفته)تمرینات پیلاتس را بر تعادل و سلامتی عمومی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را بررسی کردند. و تاثیرات معنی داری مشاهده نکردند (به دلیل حجم نمونه بسیار کم(8 نفر) و فقدان گروه کنترل)[31]. فریمن و همکاران، در یک مطالعه تک گروهه تاثیر 10 هفته کلاس های(هفته ای یک جلسه) تمرینات گروهی که بر اساس اصول پیلاتس بنا شده بود را بر تعادل، سرعت و مسافت راه رفتن، خستگی و سلامت عمومی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با EDSS بین 3 تا 5/6 را بررسی کردند. نتایج نشان داد تمرینات گروهی پیلاتس باعث بهبود تعادل، سرعت و مسافت راه رفتن، سلامت عمومی و کاهش خستگی در این افراد می شود[32]. فریمن و همکاران[33]، تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی که بر اساس اصول پیلاتس بنا شده بود را بر تعادل، سرعت و مسافت راه رفتن و تحرک افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با EDSS بین 4 تا 5/6 را بررسی کردند. نتایج نشان داد تمرینات پایداری مرکزی باعث بهبود تعادل، سرعت و مسافت راه رفتن و تحرک در این افراد می شود.
با مرور ادبیات پیشینه در مورد نقش مداخلات بر درمان اختلالات شناختی، روانی و جسمانی در افراد مبتلا به ام.اس در می یابیم که این مداخلات عمدتاً دارویی، تغذیه ای و روان شناسی بوده و نقش فعالیت های جسمانی به خصوص تمرینات پیلاتس در برخورد با ام.اس کمتر مورد بررسی قرار گرفته است[31-33]. در اغلب تحقیقات از تمرینات استقامتی[23, 34]، قدرتی [23, 35]، هوازی[36, 37]، یوگا [21, 25] و آب درمانی[38, 39] استفاده شده و بیشتر به مشکلات جسمانی و روانی آن ها پرداخته شده است. و اثر فعالیت بدنی بر مشکلات شناختی این بیماران محدود[11, 25, 40-42] و در داخل کشور نیز بررسی نشده است. از سوی دیگر در همین اندک تحقیقات انجام شده با استفاده از تمرینات پیلاتس، ضعف های روش شناسی از قبیل حجم نمونه بسیار کم و فقدان گروه کنترل[31-33] مشاهده می شود. برای رفع این نقیصه پژوهشی، و با توجه به این امکان که تمرینات پیلاتس از طریق افزایش تمرکز و تنفس، که ارتباط نزدیکی با سیستم عصبی دارند[41, 43]، بتوانند بر بهره حافظه و افسردگی تاثیر بگذارند و کیفیت زندگی این بیماران را افزایش دهند، لذا در تحقیق حاضر، محقق بر آن است تا تاثیر 8 هفته تمرینات پیلاتس را بر برخی کارکردهای حرکتی، شناختی و روانی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بررسی کند. و به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال می باشد که:
آیا 8 هفته تمرینات پیلاتس بر منتخبی از کارکردهای حرکتی، شناختی، روانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر دارد؟
1-3) اهمیت و ارزش تحقیق
بیماری ام.اس در ایران پدیده ای نسبتاً جدید محسوب می شود. و جامعه ما با موارد زیادی از این بیماری روبرو است. مشکلات خاص این بیماران و شیوع بسیار بالای آن در کشور، خصوصاً در شهر اصفهان، ضرورت توجه به این افراد جهت درمان، پیشگیری ثانویه و بهبود کیفیت زندگی شان را نشان می دهد. اگر چه در سال های اخیر فعالیت های زیادی در مورد آشنایی با این بیماری، روش های تشخیصی و روش های گوناگون درمانی در ایران صورت گرفته، لیکن هنوز جامعه ما نیازمند تلاش و کوشش زیادی در رابطه با بهبود وضعیت مبتلایان و پیشگیری از بروز موارد جدید بیماری است[1, 2]. بیماری مولتیپل اسکلروزیس، هزینه های اقتصادی زیادی را به جامعه و خانواده تحمیل می کند، به طوری که مؤسسه ملی بیماری های اعصاب آمریکا اظهار می دارد، هزینه سالیانه این بیماری در آمریکا بیش از 5/2 بیلیون دلار است[5]. از طرفی این بیماری استقلال و توانایی فرد را برای شرکت در فعالیت های خانواده و جامعه تهدید می کند و آن ها را به سوی احساس فقدان شایستگی و اطمینان از خود سوق می دهد و اطمینان فرد از بدن و سلامتی اش مخدوش می شود. این بیماری با وجود درمان های متعدد، همچنان یکی از ناتوان کننده ترین بیماری ها است که بر جنبه های مختلف زندگی فرد تاثیر گذاشته و به ویژه کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار داده و آن را کاهش می دهد[7].
روش های دارویی زیادی جهت بهبود و درمان این بیماری استفاده می شود که هر کدام دارای عوارض خاص خود می باشند، بنابراین استفاده از روش های غیردارویی که بتواند به عنوان مکمل درمان استفاده شود، می تواند کمک کننده باشند[44-46].
در طی چند سال گذشته توجه خاصی به اهمیت ورزش به عنوان یک روش درمانی مکمل در بیماران مبتلا به ام.اس شده است یکی از روش های درمانی که در سال های اخیر مورد استفاده قرار گرفته است، تمرینات پیلاتس است[31, 47]. این تمرینات می تواند در زمینه خدمات توانبخشی، کنترل و رفع مشکلات شناختی، روانی و جسمانی مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد. و به نظر می رسد که این شیوه تمرینی بتواند به عنوان جزئی از فرایند درمان این بیماران بکار گرفته شود. ارزش عمده تحقیق در این است که در صورت اثر بخش بودن این برنامه تمرینی، به دلیل هزینه کم، بی خطر و غیر تهاجمی بودن آن و عدم نیاز به فضای خاص یا وسایل گران قیمت، می تواند مورد استفاده طیف وسیعی از مبتلایان به ام.اس قرار گیرد.
1-4) اهداف تحقیق
1-4-1) هدف کلی
هدف کلی از تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر منتخبی از کارکردهای شناختی، روانی و حرکتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکروزیس شهر اصفهان بوده است.
1-4-2) اهداف اختصاصی
1) تعیین اثر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر بهره حافظه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
2) تعیین اثر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر خستگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
3) تعیین اثر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
4) تعیین اثر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
1-5) پیش فرض های تحقیق
پیش فرض های زیر برای انجام این تحقیق در نظر گرفته شده است.
1) فرض بر این است که آزمودنی های مورد مطالعه نمونه مناسبی از بیماران مبتلا به ام.اس باشند.
2) فرض بر این است که آزمودنی های مورد مطالعه به صورت دقیق پرسشنامه ها را تکمیل و در حد توانایی خود آزمون ها را انجام داده باشند.
3) فرض بر این است که آزمودنی های مورد مطالعه تمرینات ذهنی را به درستی انجام داده اند.
4) فرض بر این است که آزمودنی های مورد مطالعه در طی انجام مراحل تحقیق به نحو مطلوبی همکاری کرده اند.
پژوهشی
تمرین و ورزش میتواند به منظور بهبود حداکثراکسیژن مصرفی (V02max) وکیفیت زندگی توسط بیماران مبتلا به نارسایی قلبی استفاده شود (80). آمادگی قلبی – تنفسی که استقامت قلبی – تنفسی و آمادگی قلبی –عروقی نیز نامیده میشود توانایی قلب برای پمپاژ حجم زیاد خون غنی از اکسیژن به عضلات و متعاقب آن مصرف هر چه بیشتر عضلات از آن است(40). تمرینات طولانی شدید و تکراری با مدت زمان کافی منجر به افزایش پارامترهای هوازی همچونV02max، اقتصاد حرکتی، آستانه لاکتات و پویایی جذب اکسیژن میشود[62]. در این مجموعه اهمیت کنتیک یا پویایی اکسیژن مصرفی (الگوی افزایش ناگهانی اکسیژن مصرفی در شروع فعالیت تا رسیدن به مرحله یکنواخت) نسبت به دیگر پارامترهای آمادگی هوازی در بیان تفاوتهای اجراهای ورزشی به ویژه در تعویق خستگی عضلانی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. زیرا دستیابی سریع به اکسیژن مصرفی مورد نیاز برای مسابقه به ویژه در ورزشکاران استقامتی نه تنها موجب کاهش تجمع متابولیتها (کاهش حجم کسر اکسیژن) میشود بلکه به دلیل محدود بودن انرژی بی هوازی برای استفاده بعدی در مسابقه (درانتهای یک مسابقه دوی سرعت ) به عنوان یک عامل مهم محسوب میگردد(10).
بر حسب تحقیقات انجام شده در طول چند ماه تمرین V02max افزایش میابد(8). V02max همواره در پسران نسبت به دختران حتی قبل از بلوغ بیشتر است که این به علت تفاوت ترکیب بدنی وحجم بزرگتر قلب در پسران نسبت به دختران است(81). زنان به طور متوسط توان هوازی ذاتی پایین تر وقدرت عضلانی کمتری نسبت به مردان دارند که بازتاب تاثیرات اجتماعی فرهنگی، ترکیب بدنی وشرایط هورمونی است(83). مطالعات نشان داده اند اختلاف وابسته به جنس در پاسخ عضله بطن چپ وتحویل اکسیژن در مردان بیشتر از زنان در اوج فعالیت شدید جسمی می باشد(62). با این حال توان هوازی زنان تمرین کرده نسبت به مردان کم تحرک بهتر است(82). مطالعات قبلی در افراد سالم نشان داده اند که در طی ورزشهای هوازی جذب اکسیژن مردان بیشتر از زنان است که به علت تفاوت اندازه قلب مردان است (54). از طرفی حداکثر توان هوازی با بالا رفتن سن کاهش میابد که در مردان کاهش بیشتری را نسبت به زنان نشان میدهد (93). سیستم قلبی تنفسی در مردان از جنبه هایی با یکدیگر متفاوت است، از جمله: قلب مردان بزرگتر از قلب زنان است، مردان 40% حجم خون بیشتری دارند، مردان 11%سلول قرمز خون بیشتری نسبت به زنان دارند. سیستم قلبی تنفسی به طور متوسط در مردان 39%بزرگتر از سیستم سیستم قلبی تنفسی زنان است و مصرف اکسیژن زنان 17% کمتر از مردان است. جالب توجه است که تفاوت در ظرفیت بی هوازی (تولید انرژی بدون اکسیژن) مردان و زنان ناچیز است(84). مشابه با مردان ظرفیت هوازی آنزیم میتوکندریایی در زنان به خوبی تمرین کرده در مقایسه با زنان تمرین نکرده افزایش یافته است(18). به طور کلی در فرایند رشد و بلوغ و صرف نظر از اندازه بدن انسان، حرکت انسان در تعامل پیچیده ای از پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوت است. از طریق پاسخهای فیزیولوژیکی بدن قادر به حفظ تعادل هموستاتیک است. این تعادل بین نیازها وپاسخهای بدست آمده وابسته به عملکرد سیستم قلبی عروقی، تنفسی، عضلانی و آزمونهای پایه آزمایشگاهی است و این امکان را برای محققین فراهم میکند تا تغییرات سن و بلوغ را در این سیستم کشف کنند. همچنین پاسخهای پویایی جذب اکسیژن به ورزش اطلاعاتی مربوط به پاسخ نقل وانتقال سیستم قلبی تنفسی به دنبال یک انتقال از حالت متابولیکی به حالت دیگر فراهم میکند(70). حجم اکسیژن مصرفی در یک اندازه گیری مستقیم از تنفس سلولی وهزینه انرژی اساسا تولیدی از برونده قلب وجذب اکسیژن در سطح سلولی است(64).تغییرات در VO2 هنگام حرکت از استراحت به ورزش به عنوان پویایی جذب اکسیژن تعریف می شود(64). پاسخهای پویایی اکسیژن به ورزش اطلاعاتی جامع در رابطه با پاسخهای قلبی تنفسی به دنبال تغییر موقعیت متابولیکی را فراهم میکند(70). پویایی جذب اکسیژن زمان مورد نیاز سازگاری با تغییرات بار متابولیکی(برای مثال تغییر از حالت استراحت به ورزش بیشینه) را می سنجد. همچنین پویایی جذب اکسیژن میزان تغییر در پاسخ VO2 مربوط به ورزش را توصیف میکند و همچنین یک نشانگر برای اندازه گیری تناسب قلبی ریوی است(73). پویایی اکسیژن را میتوان به وسیله ارزیابی نفس به نفس VO2 اندازه گیری کرد و در مقابل سیستمهای سنتی میانگین VO2 پایه و جزئیات ضروری را گزارش میکند. همچنین پویایی اکسیژن به نمونه های گاز اجازه میدهد سریعتر از ms20 (متر بر ثانیه) اندازه گیری شوند و حجم آن به طور دقیق ارزیابی شود(70). هنگامی که پروتکل های ورزشی به طور دقیق انتخاب می شوند پاسخهای VO2 با کیفیت مناسب هستند که این شکل از تستهای ورزشی یک اطلاعات مناسب از وضعیت فعالیت روزانه و عملکرد ورزشی افراد در اختیار محققین می گذارد و همچنین یک دید غیر تهاجمی مفید از چگونگی فعالیت متابولیکی سطوح عضلانی فراهم میکند(70،80). درحالی که پاسخهای پویایی در کودکان و بزرگسالان مورد ارزیابی قرار گرفته است اما تفاوتهای مربوط به جنس وسن با جزئیات نشان داده نشده است(70). پایه پاسخهای پویایی جذب اکسیژن به هر مرحله از شدتهای ورزشی متفاوت است و این پاسخها در رابطه با کمیت وکیفیت شدت ورزش متفاوت است(70،80،86). دامنه پاسخ پویایی جذب اکسیژن به وسیله تنظیم شدت ورزشها مدیریت میشود که اغلب شدت ورزشها با آستانه آنها مرز بندی می شود وتوسط سه فاز در نمودار تعریف می شود(70،80). در شروع یک تغییر در مرحله انتقال در شدت ورزش یک فاز کاردیودینامیک (فاز1) که به جذب اکسیژن در عضله (QO2) وابسته نیست(70،80). فاز اول را می توان به عنوانS 20 (ثانیه) اول پاسخ متابولیکی به ورزش تعریف کرد(58).
گیسر و پل فاز اولیه را افزایش VO2 ابتدایی تعریف کردند که به علت افزایش برونده قلب ،ضربان قلب(HR) ، حجم ضربه ای (SV) ،جریان پایان نوسان فشار اکسیژن (PETO2)،جریان پایان نوسان فشار دی اکسید کربن (PETCO2) و نسبت تبادل تنفسی ® مشخص می شود وبه طور کلی فاز اول ، قلب پویا نامیده میشود (70،58).
به هر حال ماهیت دقیق این عوامل و تأثیر آن بر پویایی جذب اکسیژن بطور کامل مشخص نیست. به دنبال فاز اول یک افزایش نمایی در VO2 مشاهده میشود که فاز دوم نامیده میشود(70). فاز دوم پویایی اکسیژن پاسخهای ثابت زمانی (τ) و زمان رسیدن به 63% حالت پایدارΔVO2 است و به وسیله یک افزایش نمایی در VO2 بعد از فاز اول نمایان میشود که این افزایش به علت افزایش بازگشت وریدی از عضله در حال فعالیت وجریان خون ریوی است (66). سپس هنگامی که VO2 به سمت حالت پایدار حرکت میکند پاسخ پویایی اکسیژن وارد فاز سوم میشود(70). بطور معمول VO2، 4-3 دقیقه قبل از حالت یکنواخت افزایش میابد (66). بطور کلی هزینه اکسیژن به طور خطی به شدت ورزش مربوط میشود (70).
یکی از قانع کننده ترین نظریه های پیشنهاد شده تا به امروز یک ترکیب موثر از توزیع نوع تار، به کار گیری واحدهای حرکتی وتطبیق تحویل اکسیژن به تارهای عضلات فعال است. این نظریه مبنی بر این مفهوم است که که یک هزینه انرژی بیشتری از تولید در نوع دوم، فیبرهای عضلانی تندانقباض در مقایسه با نوع یک، فیبرهای کند انقباض وجود دارد و همچنین یک رابطه قوی بین درصد تارهای نوع یک ودامنه جزئ آهسته وجود دارد(70،80). به هر حال پویایی اکسیژن ممکن است در پاسخ به تمرینات مختلف دچار تغییر شود(7078،64). تمرینات (تناوبی) اینتروال با شدت بالا(HIIT) یک نوع ورزش است که می تواند توسط ورزشکاران نخبه و افراد تمرین نکرده استفاده شود(18). HIIT شامل تمرین با شدت بالا و همراه با یک فاصله زمانی بین مراحـل ورزش است. یکی از مزایای HIIT آن است که وقت گیر نیست در حالی که نتایج و مقایسه های سودمند و مفید ارائه میکند(51). لذا تمرینات با مدت زمان کوتاه یک ابزاری است که میتواند با پروتکل های تمرینی همراه باشد تا روند زمان سازگاری به تمرین را در افراد تمرین ندیده بهبود دهد(18). گزارشات تحقیقی در ورزش با شدت متوسط نشان می دهند پویایی تحویل اکسیژن به عضله افزایش میابد که در آن سرعت جذب اکسیژن عضله محدود نمی شود. اما این سوال پیش آمد که آیا در ورزش با شدت بالا تحویل اکسیژن و جذب اکسیژن کند تر نمی شود؟ طبق گزارشات ارائه شده اگر چه در ورزش با شدت بالا نسبت به ورزش با شدت متوسط جریان خون تند تراست ولی سرعت جذب اکسیژن کندتر نمی شود(52).
اطلاعات از پروتکل HIIT به ما نشان می دهد که ترکیبی از تمرینات با شدت بالا (هر مرحله 4 دقیقه همراه با چند استراحت ) محرکی قوی برای افزایش آنزیم مسیرهای متابولیکی میتوکندری در یک دوره زمانی کوتاه است(18).HIIT در مدت زمان طولانی (6-4هفته) ظرفیت بافری عضله، میزان اکسیداتیو چربی کل بدن و ظرفیت هوازی را افزایش میدهد(18).
از سویی مطالعات انجام شده در مقایسه شدتهای تمرینی HIT وHIIT سازگاریهای مشابهی را در پتانسیل اکسیداتیو و پویایی اکسیژن در هر دو نوع تمرین نشان داده اند(18). همچنین گزارش شده است سرعت اولیه پویایی اکسیژن در طول دو جلسه تمرین با شدت متوسط رخ داده است (56). تعیین اثر تمرین HIIT بر پویایی جذب اکسیژن در طول انتقال به ورزش مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج نشان میدهد با مراحل مختصری از ورزش بسیـار شدید باعث بهبود متابولیسم هـوازی می شود(56).HIIT در یک دوره زمانی کوتاه باعث افزایش آنزیمهای اکسیداتیوعضلات (سیترات سنتتاز وپیروات دهیدروژناز) می شود. لذا درک آگاهانه از روند زمان سازگاریهای اولیه به تمرین ممکن است یک درک بهتری از رابطه بین پاسخهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی به تمرین ورزشی را ارائه کند که احتمالاً در برنامه نویسی ورزشی می تواند مؤثر باشد(52). درمجموع از آنچه که بیان شد میتوان دریافت که اولاً پاسخ پویایی اکسیژن به تمرینات اینتروال شدید در دختران مشخص نیست و ثانیاً اثرات ورزش تناوبی شدید بر دختران روشن نیست همچنین حداقل زمان لازم برای تغییرات در پاسخ به تمرینات شدید اینتروال مشخص نمی باشد . لذا تحقیق حاضر به دنبال آن است که به سؤالات زیرپاسخ دهد وبتواند به عنوان یک عامل کمک کننده با ارزش در امراجرای ورزش و بهبود در پویایی جذب اکسیژن افراد مورد استفاده قرار گیرد.
1) آیا یک جلسه تمرین اینتروال بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max ، کسر اکسیژن ، ثابت زمانی اول و دوم) دختران اثر دارد؟
2) آیا دو جلسه تمرین اینتروال شدید بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max ، کسر اکسیژن ، ثابت زمانی اول و دوم) دختران اثر دارد؟
3) آیا چهار جلسه تمرین اینتروال شدید بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max ، کسر اکسیژن ، ثابت زمانی اول و دوم) دختران اثر دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
تمام سعی ورزشکاران در این است که در یک مدت زمان کوتاه به حداکثرتوان اجرای عملکرد برسند واینکه طبق گزارشات، تمرین اینتروال شدید (HIIT) در یک دوره نسبتاً کوتاه باعث بهبود اجرای عملکرد ورزشی میشود(20). تمرینات اینتروال یا متناوب شامل مراحل تمرین و استراحت می باشد. در تمرینات اینتروال دستگاه فسفاژن می تواند ATP بیشتر و دستگاه اسید لاکتیک ATP کمتری تولیدکند. در نتیجه تجمع اسید لاکتیک کمتر وخستگی متعاقب ان نیز کمتر دیده میشود. از طرفی اکثر این مطالعات در ورزشکاران نخبه گنجانیده شده است و از آنجا که افراد مختلف واکنش های متفاوتی به HIIT نشان می دهند، این بی توجهی به جمعیت زیادی از ورزشکاران غیر حرفه ای است(86،36). فعالیت بدنی با بهبود در سلامت قلب وعروق همراه است. با این حال اطلاعات مورد نیاز در مورد اثر تمرین اینتروال با حداکثر سرعت بر آمادگی قلبی تنفسی افراد کم می باشد(11). برایون و همکارانش در سال 2008، اثر 2 و 4 جلسه تمرین اینتروال شدید بر کینیتیک اکسیژن مورد مطالعه قرار گرفت که گروه تمرین پس از چهار جلسه HIIT، VO 2 max بالاتری نسبت به قبل تمرین داشتند، کسر اکسیژن و زمان رسیدن به 2Ƭ نیز کاهش یافت اما تأثیری بر 1Ƭ مشاهده نشد.از سویی دو جلسه HIIT سبب VO2 max بالاتر و کسر اکسیژن کمتر و زمان رسیدن سریع تر به 2Ƭ شد. اما محقق در این تحقیق بیان می کند که حداقل زمان اثرگذار پویایی جذب اکسیژن توسط HIIT مشخص نیست(19).
مطالعات انجام شده در گذشته اثر تمرین بر پویایی VO2 را بررسی کرده اند اما اکثر این تحقیقات از پروتکلهای ورزشی سنتی طولانی مدت بهره برده اند (19). همچنین اکثر این تحقیقات بر روی آزمودنی های مرد صورت گرفته است وکمتر به حوزه کودکان وزنان پرداخته شده است(70). اگر چه به نظر میرسد سرعت پویایی VO2 همراه با تمرینات تناوبی کوتاه مدت شدید (HIT) افزایش میابد، اما هنوز معلوم نیست در چه فاصله زمانی پویایی VO2 سریعتری نشان داده میشود(19). پاسخ جذب اکسیژن ریوی در انتقال از استراحت به ورزش با بار ثابت و
تمرین روی دوچرخه به خوبی شرح داده شده است (48). اما به حداقل جلسات لازم HIIT برای اثر گزاری روی فاکتورهای مورد نظرپویایی اکسیژن در هیچ تحقیقی تا به حال توجه نشده است. بنابراین تحقیق حاضر از چند حیث حائز اهمیت است: 1- اولاً اثرات تمرین HIT بر پویایی جذب اکسیژن روشن نیست. 2- دوماً اثرات ورزش تناوبی شدید بر دختران روشن نیست. 3- حداقل زمان لازم برای ایجاد تغییر در پویایی اکسیژن روشن نیست.
با توجه به موارد ذکر شده ما در پی آن هستیم که کوتاه ترین زمان پاسخ پویایی جذب اکسیژن به تمرینات اینتروال شدید (HIIT )در دختران را سنجیده و مورد مطالعه قرار دهیم.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی
تعیین اثر وابسته به زمان تمرین تناوبی شدید بر پویایی جذب اکسیژن دختران.
1-4-2- اهداف ویژه
1-5- فرضیه های تحقیق
فرضیه 1 : یک جلسه تمرین اینتروال شدید بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max و کسر اکسیژن و ثابت زمانی اول و دوم ) دختران اثر دارد .
فرضیه 2 : دو جلسه تمرین اینتروال شدید بر بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max و کسر اکسیژن و ثابت زمانی اول و دوم ) دختران اثر دارد .
فرضیه 3 : چهار جلسه تمرین اینتروال شدید بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2 max و کسر اکسیژن و ثابت زمانی اول و دوم ) دختران اثر دارد .
فرضیه 4 : بین 1، 2 و4 جلسه تمرین اینتروال شدید بر فاکتورهای پویایی اکسیژن (VO2max ، کسر اکسیژن ، ثابت زمانی اول و دوم) دختران تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-6- قلمرو تحقیق
1- دامنه سنی آزمودنی ها بین 20-26 سال می باشد .
2- سه ساعت قبل از آزمون افراد از خوردن غذا خودداری کردند .
3- جنسیت افراد مؤنث بود.
4- قد و وزن افراد اندازه گیری شد .
5- آزمودنیهای تحقیق شامل افراد فعال اما غیر تمرین کرده بودند .
6-آزمودنیهای تحقیق فاقد هرگونه بیماری قلبی عروقی بودند.
1-7- محدودیتهای تحقیق
شکی نیست که امروزه ورزش به یک پدیده جهانی تبدیل شده (غفوری و هنرور، ۱۳۸۶) و یکی از صنایع بزرگ و مهم در دنیاست و افراد زیادی در سراسر جهان در آن اشتغال دارند که آن را به صنعت بزرگ و موفقی تبدیل کرده است تا جایی که ۵/۲ درصد تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است (اصفهانی، ۱۳۸۷). امروزه، ورزش حتی تا عمق نهادهای اجتماعی گوناگون اعم از خانواده، مدرسه، شهرداری و بخشهای خصوصی رسوخ کرده و با نفوذ در قلب رسانههای بزرگ و همگانی، یکی از بزرگترین پدیدههای اجتماعی قرن معاصر و یک نقطه عطف شده است. نقش ورزش ازنظر اجتماعی، روانی، فرهنگی و جسمانی در جهان انکارناپذیر است. از طرفی، رویدادها و فعالیتهای ورزشی تأثیر روزافزونی بر فعالیتهای گوناگون انسان، ازجمله از فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند (چرنوشنکو، 1384). بهگونهای که حکومتهای ملی و مجامع بینالمللی با تشکیل وزارتخانهها و سازمانهای مربوطه در سطح ملی و نهادها و انجمنها در سطح بینالمللی توجه ویژهای را معطوف ورزش نموده و از نقش و جایگاه آن در راستای توسعه بهخوبی استفاده مینمایند. شاید دلیل اصلی توجه و اهمیت ورزش را در نفوذپذیری آن بتوان یافت، جایی که توجه و علاقه عمومی نسبت به ورزش و به عبارت دقیقتر محبوبیت آن موجب شده است تا در هرکجا که وارد میشود مهم و اثرگذار جلوه نماید. رابطه این متغیر با مقولاتی چون توسعه پایدار، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، صلح، مشارکت محیطزیست و غیره اثرات ژرفی را بر وضعیت جوامع معاصر بر جای نهاده است. ورزش و مسابقات آن همانند بازیهای المپیک و جام جهانی، نماد بارز جهانیشدن در عصر امروزی است که بر اساس آن فرهنگها و ادیان مختلف با ارزشهای متفاوت و گاه متضاد در کنار هم به رقابتی صلحآمیز دست میزنند. این پدیده فرآیندی است که فرد، جامعه، نظام بینالمللی و نوع انسانها را در بر میگیرد و از این جهت هر فرهنگ همراه با اخلاقیات و ارزشهای خاص خود اعم از شهرها و یا محلات مکان ویژهای مییابد. بنابراین ورزش از سویی به جهانیشدن و از سوی دیگر به محلی شدن کمک میکند (مالمیر، 1385). عصر ما عصر تغییرات و دگرگونیهاست و در هیچ عصری امواج دگرگونیها تا این حد خروشان نبوده و زندگی بشر تا این حد ناپایدار و دستخوش تحولات پیدرپی نبوده (احمدینصر، ۱۳۹۱)، عصری که جهانیشدن مختص آن است (آرت شولت، 1382). جهانیشدن یکی از پدیدههای اصلی است که جوامع با آن روبرو هستند و تمام جنبههای زندگی اجتماعی مردمی را که بر روی زمین زندگی میکنند تحت تأثیر قرار داده است (داناییفرد و عباسی، 2011). جهانیشدن یک فرایند است نه یک وضعیت، به عبارت دیگر فرایندی در حال وقوع است و همه ماهیت آن روشن نگشته و پیامدهایش به مرور زمان مشخص خواهد شد (بهکیش، ۱۳۸۵) و آثار آن قابل تسری به فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، نظامی و فناوری است و همچنین فعالیتهای محیطزیست را متأثر میکند (دادگر و ناجیمیدانی، 1382). جهانیشدن شرایطی را به وجود آورده است که وقایع محلی و منطقهای را تحت تأثیر نیروهای بسیار دورتر از خود قرار میدهند. روابط اجتماعی از محله و منطقه و کشور به روابط جهانی و دنیایی تبدیل شده است (الوانی، ۱۳۹۰). این منجر به ناپدید شدن مرز میان روابط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و شکل نوین رابطه و ارتباط بین ملتها (در داخل کشورها و میان کشورها) شده و با توجه به اهمیت آن در زندگی، مورد توجه و تمرکز دانشمندان بوده است بهطوریکه بسیاری از آنها جهانیشدن را بهعنوان یک عامل برای توسعه، رفاه و یکپارچگی کشورها که منجر به توزیع منافع در میان مردم شده در نظر گرفتهاند و باوجوداین دیدگاه برخی نظریهپردازان آن را یک نیروی تبعیضی میدانند که باعث فقیرتر شدن فقرا و غنیتر شدن ثروتمندان میشود (داناییفرد و عباسی، 2011). همچنین برای عدهای همچون ابزاری برای پیشرفت بوده است، برای عدهای ثروت به وجود آورده، فرصتها را افزایش داده، ولی برای عدهای دیگر باعث تشدید نابرابریها و ناامنی شده است (گرجی و علیپوریان، ۱۳۸۹). جهانیشدن معاصر در ارتباط با احیای فرهنگی، ارتباطات، عدم تمرکز قدرت، بهرهوری اقتصادی و گسترهی فرآوردهها و محصولات موجود، پیامدهای مثبت مهمی داشته است و همچنین به دلیل تحولات ایجادشده در فنآوری ارتباطی و رسانهای، جهانگرایی تمایل روبه رشدی را برای هماهنگسازی جهانی نظریهها، فرهنگها و حتی شیوه زندگی به همراه آورده است (ساعی، 1387). جهانیشدن فینفسه خوب یا بد نیست، نتایج آن عمدتاً ناشی از تصمیمگیریهای انسان است (آرت شولت، ۱۳۸۲) و بسیاری معتقدند جهانیشدن یک فرصت استثنائی است، لذا شرط توفیق ایجاب میکند که ابعاد این پدیده به خوبی شناخته شود تا راهبردهای بهینه میسر گردد (نکویی، فخاری و حقخواه، 1385)، کشورها نمیتوانند به دور خود حصار بکشند و از آن در امان باشند. از طرفی ایران که بهنوعی یکی از شگفتآورترین کشورهای منطقه خاورمیانه شناخته میشود، همراه با هند جزء تنها کشورهایی هستند که با توان بالقوهی خوبی در جهانیشدن، رتبه بسیار پایینی از جهانیشدن را کسب کردهاند. در حقیقت آنها جزء مجموعه وحشی (۲۰ کشور با کمترین رتبه) شناخته میشوند و این یک مسئله مهم است که ایران چگونه سهم اندکی از جهانیشدن دارد. دلایل ذکرشده در این زمینه مبین این مطلب است که انزوای اقتصادی این کشور (ایران) بهجز صادرات نفت ناشی از سیاستهای داخلی (حاکمیت دولتی بر ارکان تصمیمگیری) و خارجی (تحریمهای آمریکا) است (مؤسسه تحقیقات تدبیر اقتصاد، ۱۳۸۲). پیدایش امکانات مختلف مانند اینترنت، پست الکترونیکی، ماهواره و مانند آنها در توسعه نقش بسزایی دارد، در بسیاری از موارد، تصور اینکه با وجود این امکانات، چقدر در حمل و نقل، کاغذ، نیروی انسانی و دیگر منابع صرفهجویی میشود، نقش جهانیسازی و ارتباطات بیشازپیش اهمیت مییابد (غفوری و هنور، 1386)، به همین دلیل در بیشتر کشورهای جهان، سرمایهگذاری فزایندهای در جهت توسعه امکانات مخابراتی و گسترش دستگاههای اطلاعاتی در سازمانهای ورزشی انجامشده است. دلیل اصلی این مسئله، افزایش اثرات ارتباطات و فنآوری اطلاعات روی همه سازمانها ازجمله سازمانهای ورزشی است
جهانیشدن و فنآوری ارتباطات، از عوامل تعیینکنندۀ تقاضای اجتماعی و یکسان شدن آن بشمار میروند. صرفنظر از جنبههای منفی تفکر جهانیشدن، باید اذعان کرد که این پدیده در ورزش هم در حال وقوع است. بدون شک ورزش به پدیدهای جهانی تبدیل شده است. کشورهای جهان میتوانند نقاط مشترکی را در فرهنگهای یکدیگر بیابند و آنها را تقویت کنند. در عصر جهانیشدن، بیشتر روی همکاری نزدیک میان کشورها تأکید میشود. این ضرورت از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی به دلیل شرایط ویژه جهانی و رشد تدریجی ارتباطات بیشتر نمود پیدا کرده است فدراسیونهای بینالمللی و انجمنهای بینالمللی جام جهانی (غفوری و هنرور، ۱۳۸۶)، بازیهای کشورهای مشترکالمنافع، حضور قهرمانان ورزشی بینالمللی، تجارت جهانی پوشاک ورزشی، افزایش قدرت سازمانهای ورزشی بینالمللی،
رویدادهای بزرگ ورزشی، جهانیشدن رسانهها، مهاجرت بازیکنان و مربیان، تیمهای فراملی و توسعه ورزش و توریسم ورزشی (لوپز و ابراین، ۲۰۰۰)، از مصداقهای دیگر جهانیشدن در ورزش بشمار میروند. در چنین وضعیتی میتوان ادعا کرد که هر تغییری در نگرش سایر ملتها تأثیر خواهد گذاشت و علاوه بر این میتوان انتظار داشت که تقاضای اجتماعی، نگرشها و ارزشهای جهانی دستکاریشده و روزبهروز به یکدیگر نزدیک شوند و زمانی که حتی یک رخداد کوچک را میتوان بهصورت همزمان در سراسر دنیا نظاره کرد، پیشبینی اینکه در سالهای آتی در قرن بیست و یکم تعامل مردم چگونه خواهد بود چندان دشوار نیست (غفوری و هنرور، ۱۳۸۶)، در چنین شرایطی منطقی است که پژوهش درزمینۀ
جهانیشدن بهنوعی کوشش در رشد تبدیل میشود و با توجه به قابلیتها و ظرفیتهای بالقوه مختلف (انسانی، ورزشی، فیزیکی و غیره) موجود در کشور و همچنین بهرهگیری از اثرات مثبت منابع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی ثابت نشده در پی جهانیشدن، بررسی این پدیده را در ایران نیز ضروری و بااهمیت جلوه میدهد. با توجه به پتانسیل بالای ورزش بهعنوان یکی از صنایع بزرگ و همچنین بزرگترین پدیده اجتماعی جهان، ما در این پژوهش در تلاش هستیم تا مشخص نماییم که آیا میتوانیم از این پتانسیل بالقوه در جهت توسعه و تسهیل جهانیشدن کشور استفاده نماییم یا خیر؟ لذا پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه متخصصین و کارشناسان امر در خصوص بررسی اثرات توسعه ورزش بر فرآیند جهانیشدن میپردازد. تا از این طریق با کمک به برنامه ریزان و مسئولین برای شناساندن ورزش بهعنوان یک عامل مهم تسهیلی در این فرآیند، گامی هرچند کوچک در جهت پیشبرد اهداف بلندمدت توسعه کشور برداشته شود.
1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق
ورزش بهعنوان پدیدهای جهانی در سراسر دنیا گسترش یافته است، ورزش خصوصیتی دارد که در دیگر پدیدههای اجتماعی کمتر دیده میشود و آن چیزی نیست جز زیبایی، زیبایی و برازندگی خصوصیت ورزش است، تواناییاش را بروز میدهد، قدرتش را به رخ میکشد تا به اوج زیبایی برسد. ورزش در عصر ارتباطات و جهانیشدن از یک موضوع صرف ورزشی خارجشده و در طول سالهای بسیار اثرات ماندگاری در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تجارت شهرها و نواحی پیرامون گذاشته است (رجائی، 1385)، امروزه اهمیت و جاذبههای ورزشی چنان فراگیر و همهگیر شده که قسمت مهمی از صنعت توریسم به توریسم ورزشی تعبیر میشود و علیرغم اینکه تأسیسات گسترده، فضا، امکانات و سرمایههای زیادی میطلبد، بازده اقتصادی، اشتغالزایی و شهرت فراوانی را برای شهر میزبان به ارمغان میآورد (جرفی و رسولی، ۱۳۸۳)، بهطوریکه معمولاً کشورهای میزبان بازیهای المپیک و جام جهانی در سال قبل و سال برگزاری رویداد ورزشی در کشورشان، روند رو به رشدی را به لحاظ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) شاهد هستند. چنانکه کشور کره جنوبی، میزبان جام جهانی ۲۰۰۲ افزایش رشد تولیدی در حدود ۳ درصد و کشور چین میزبان بازیهای المپیک 2008 رشد تولیدی در حدود ۱۴ درصد را طی یک سال تجربه کردهاند (عربی، 1390).
از طرفی، جهانیشدن نیرویی است که با سرعت تحول اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به پیش میبرد بهطوریکه فرآیند کنونی جهانیشدن بیسابقه و نمود مشابهی در تاریخ ندارد (سلیمی، ۱۳۸۴) و در آن افراد ساکن بر روی کرهی زمین بهمثابه اعضای واحد سیاسی مشترکی تلقی میشوند. این امر زندگی در هزارهی جدید را به تهدیدهای تازهای گرفتار میکند که حلوفصل آنها بهسادگی میسر نیست (ساعی، ۱۳۸7)، عناصر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و قانونی جهانی در هر کشوری بیش از اثرات سازمانهای داخلی آن کشور نافذ و تعیینکننده گردیده است (هیل برانر، ۱۹۹۲). فرایند جهانیشدن بهصورت امواجی توفنده و غیرقابلاجتناب تمامی مرزهای سیاسی و قانونی کشورها را در هم مینوردد و دولتها باید با پذیرش این پدیده بکوشند تا در اداره مؤثر آن بهترین نتیجه را برای کشور خود حاصل سازند (الوانی، ۱۳۹۰). قدرت تنزل ناپذیر جهانیشدن باعث سازماندهی مجدد تمام سیاره خواهد شد و تنها جایی که میشود بر آن اثر گذاشت، وارد شدن در آن است (هگت، ۲۰۰۱). جهانیشدن امری اجتنابناپذیر است بهطوریکه کوفی عنان رئیس سابق سازمان ملل عنوان کرده که «مخالفت در برابر جهانیشدن مانند مخالفت در برابر قانون جاذبه است».
بسیاری از مسائل انسان امروز در حوزههای محلی، ناحیهای و ملی یا حتی منطقهای قابلحل نیست و تبدیل به مسائل جهانی شدهاند که رفع و حل آنها نیازمند مواجهه جهانی است، مسائل زیستمحیطی جهان امروز، بحرانهایی هستند که مرزهای ملی را نمیشناسند در این راستا جهانیشدن باهدف همبستگی و یکپارچگی جهانی به سمت تشکیل جامعه واحد جهانی در حرکت است. بدین ترتیب جهانیشدن با همه مزایا و محدودیتهایش بهعنوان پدیدهای کثیرالوجهه و منشوری در مسائل اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیک، اجتماعی و زیستمحیطی اثرات تعیینکنندهای بجا میگذارد که به هیچ رو نمیتوان آن را انکار کرد و از آن احتراز نمود. جهانیشدن را باید باور کرد و بهجای نفی آن در اداره و مدیریت مؤثر آن همت گماشت (الوانی، ۱۳۹۰). طی روند جهانیشدن در ۴۰ سال گذشته رشد تجارت جهانی کالا و خدمات همواره بیشتر از تولید جهانی بوده است. یعنی حدود ۲۰ درصد کل تولید جهانی صادرشده است و ارزش این صادرات هفت تریلیون دلار یا چیزی حدود ۲۳ درصد ارزش تولید جهانی بوده است که کشورهای درحالتوسعه ۳۰ درصد صادرات جهانی را به خود اختصاص دادهاند (ساعی، ۱۳۸۷). کشور ایران با توجه به اتکای بیشازاندازه به صادرات نفتی، توجه خود را از توانهای بالقوه تولیدی داخلی سلب کرده و این باعث از دست رفتن توان رقابتیاش در بازارهای جهانی در کالاهای غیرنفتی شده است و بهخصوص انزوای سیاسی کنونی و تحریمهای آمریکا داغی مضاعف بر این سهلانگاری مسئولان زده که اینها موجب آسیبپذیر شدن شدید بخش غیرنفتی در داخل کشور گشته است. تمام این موارد، دستبهدست هم داده و اقتصاد کشور را به یک اقتصاد منزوی و بسته مبدل کرده و در حقیقت رتبه کنونی ایران از لحاظ جهانیشدن تماماً ناشی از این عوامل است. برای مثال، یکی از اثرات عدم وجود جهانیشدن اقتصاد در ایران تعرفههای سنگین (ازلحاظ زمانی و هزینهای) گمرکی است که برای ورود و خروج کالاها وضع شده که باعث روی آوردن واردکنندگان به قاچاق کالا به کشور شده است، بهطوریکه سالانه 20 میلیارد دلار کالای قاچاق به ایران وارد میشود، برای مثال 60 میلیارد نخ سیگار قاچاق، یا ورود تلفن همراه قاچاق به ارزش دو میلیارد دلار سالانه به ایران وارد میشود که این امر از طرفی انگیزه تولیدکنندگان داخلی را در رقابت با رقبای خارجی کور کرده و از طرف دیگر مالیات بر ارزشافزودهای که باید بابت ورود کالا به دولت پرداخت شود نیز دریافت نمیشود. چون ورود کالای وارداتی کشور از گمرک صورت نمیگیرد (شبکه خبر، 1393). باوجود توان بالقوه کشور به سبب ریشههای تاریخی، فرهنگی، امکانات و منابع بالقوه انسانی، فیزیکی و معنوی موجود که برای توسعه و جهانیشدن کشور در حد مطلوب و بالایی است، اما شاهد پایین بودن این رتبه برای کشور هستیم. ازاینرو با برنامهریزی مناسب، جهانیشدن در زمرۀ اهداف بلندمدت و یک هدف خوب و الزامی برای کشور به نظر میرسد (مؤسسه تحقیقات تدبیر اقتصاد، ۱۳۸۲). در این میان، ورزش آینه تمام نمایی از جنبههای روند جهانیشدن یعنی سیاست، فرهنگ و اطلاعات است (رجائی، ۱۳۸۵) و ورزش یکی از عرصههایی است که روند جهانیشدن در آن بهوضوح قابلرؤیت است (برنشتاین، 2000؛ رو، 2003؛ کرک، کوکه، فلاینتاف و مککنا، 2008). جهانیشدن اشاره به روند افزایش وابستگی متقابل میان جوامع در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی و غیره دارد. دراینبین جهانیسازی در طول جهانیشدن میتواند تسریعکنندهی امر فراگیری تفکر در جامعه هدف باشد. جایگاه ویژه ورزش در پازل جهانیسازی نشاندهنده اهمیت فرصتهایی است که بهواسطه ورزش به وجود میآید «جو مگ یور». یکی از اهداف مهم ورزش مدرن را ایجاد جامعه جهانی(حسین 1385) ورزش و جهانیسازی میداند بهطوریکه بازیهای المپیک القای تفکر جهانیسازی را در جهان امروز بسط میدهد. شکلگیری جریان اقتصادی در ورزش مدرن با رونق گرفتن بازار نقل و انتقالات بازیکنان و مربیان حرفهای، خریدوفروش حق پخش تلویزیونی بازیهای ورزشی، تبلیغات تجاری گسترده در جریان بازیها و سرمایهگذاری کلان در حمایت از تیمهای ورزشی، همگی بر ماهیت جهانی ورزش مدرن حکایت دارد. انگیزه بسیاری از دولتها در جهان برای حمایت از ورزش جدای از کسب درآمد هنگفت و جذب توریسم ورزشی این است که موفقیت در عرصه ورزش میتواند منجر به کسب اعتبار و حیثیت در عرصه بینالملل شود. اکنون که آشکار گردیده است که جهانیشدن در ابعاد مختلفی صورت میپذیرد و هر یک از این ابعاد برای پیشبرد اهداف خود نیازمند نگرشی جهانی میباشند، ورزش نیز از این قاعده مستثنا نیست و میتواند بهطور واضح نشاندهنده ابعاد مختلف جهانیشدن در زمینههای اقتصاد، سیاست، فرهنگ و تغییرات اجتماعی باشد. ورزش بهمنزله جایگاهی حیاتی برای تحقیقات نظری و تجربی اکتشاف فرآیند چندبعدی جهانیشدن در درازمدت است (جیلیانوتی و رابرتسون، 2004)؛ بنابراین با توجه به واقعیتهای موجود و نقش انکارناپذیر متغیر ذکرشده میتوان به اهمیت موضوع پی برد. آنچه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، این است که کشور ایران دارای پتانسیل ورزشی بسیار بالایی است و همچنین از لحاظ ابعاد مختلف نیز دارای توان بالقوهای برای جهانیشدن و رشد آنها میباشد. بااینکه مطالعات زیادی به بحث جهانیشدن پرداختهاند اما متأسفانه در مورد ورزش و جهانیشدن در تعامل باهم کار چندانی انجام نشده است و تعامل آن با ورزش و اثرگذاری و اثرپذیری آن از ورزش بهطور کامل درک نگردیده است؛ لذا برای رهایی از سردرگمی در رابطه ورزش با جهانیشدن این نیاز احساس میشود که اهمیت جهانیشدن با انجام تحقیقات بیشتر روشنتر شده و اثرات ورزش در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهانیشدن سنجیده شود. به نظر میرسد ورزش در عرصه جهانیشدن نقش تعیینکننده و آشکار و پنهانی دارد که لزوم مهندسی ورزشی آن جهت طراحی سازوکار مناسب و تدوین یک برنامه منسجم و ماموریتمحور در مواجهه با ابعاد داخلی و خارجی آن در سطح خرد و کلان ورزش کشور ضروری است. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثرات ورزش بر فرآیند جهانیشدن ایران میباشد تا از این طریق، برای کمک به تسهیل فرآیند جهانیشدن کشور که یک ضرورت مهم است، گامی هرچند ناچیز برداریم.
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1 هدف کلی تحقیق
1-3-2 اهداف اختصاصی
1-4 محدوده تحقیق
محدودههایی که در این تحقیق توسط محققین اعمالشده شامل:
محدوده مکانی: محدوده مکانی این تحقیق کشور ایران میباشد.
محدوده زمانی: پرسشنامههای این تحقیق در تابستان و پاییز 1392 پخش و جمعآوری شد.
نمونههای تحقیق: نمونههای آماری این تحقیق شامل متخصصان و کارشناسانی از اساتید مدیریت ورزشی و دانشجویان دورۀ دکتری مدیریت ورزشی دانشگاههای سراسر کشور میباشد.
1-5 پیشفرضهای تحقیق
سؤالات مورد استفاده در پرسشنامه طرح تحقیق اهداف این تحقیق را بهدقت مورد ارزیابی قرار میدهد.
نمونههای تحقیق با علم، آگاهی و صداقت به همه سؤالات پرسشنامه پاسخ دادهاند.
روشهای آماری تحقیق از جامعیت و کفایت لازم برای تجزیهوتحلیل اطلاعات برخوردارند.
نتایج حاصل از این تحقیق موجب ایجاد زمینهای برای افزایش اطلاعات و دانش مدیران و متصدیان کشور راجع به اثرات ورزش بر فرآیند جهانیشدن کشور خواهد شد. همچنین نسبت به اثرات جهانیشدن بر توسعه ورزش کشور نیز آگاهی خواهند یافت.
پاسخدهندگان این تحقیق دارای سطح مناسبی از آگاهی نسبت به ورزش و جهانیشدن بودهاند و با دقت به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادهاند.
1-6 تعاریف واژههای عملیاتی
ورزش: تمامی فعالیتهای رقابتی و غیررقابتی که فرد یا افراد آنها را بهصورت سازمانیافته و غیر سازمانیافته انجام میدهند و دلیل انجام آن لذت بردن، سلامتی، تمرین و یا برای بالا بردن سطح اجرا است (استاندون، ۱۹۹۹).
توسعه: توسعه مجموعهای از فعالیتهایی است که علاوه بر توسعه و تعالی زندگی نسل حاضر به حمایت از نسلهای آتی نیز عنایت دارد و بر اساس آن، شرایط انسانی و وضعیت محیطی بهطور همزمان موردتوجه قرار میگیرد (مسعود نژاد، 1390).
جهانیشدن: جهانیشدن، فرآیند تغییر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که به ایجاد روابط بیشتر و درآمیختگی فزونتر جهان منجر میشود. محو شدن مرزهای جداکننده جهان و حرکت تدریجی جهان بهسوی نوعی همگنی یا همگونگی بیشتر در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که درواقع میتوان آن را نوعی حرکت از کثرت به وحدت دانست (شجاعی زند، 1382).
وجود چالش ها و مشکلات متنوع گریبان گیر سالمندان و پیچیدگی ابعاد مختلف زندگی این قشر آسیب پذیر جامعه، بر لزوم کاوش و بررسی های عمیق تر در ابعاد آشکار و پنهان الگوهای تفریحات و اوقات فراغت بازنشستگان صحه می گذارد. مطالعات کمی، اغلب قادر به بررسی محتوا و اجزاء مضامین و یا عوامل و مفاهیم در آنها نیستند، بنابراین مطالعات کیفی که جواب فردی و تجربی را می کاوند، برای ارزشیابی این گونه مفاهیم تعیین کننده به شمار می آیند.
بویژه آن دسته از مطالعات کیفی که متمرکز بر زمینه وقوع رفتارها و پدیده ها بوده، رفتارها را در زمینه وقوع شان مورد بررسی قرار می دهند، مناسبترین نوع تحقیق در این مقوله به شمار می آید. زیرا به بررسی پدیده ها و مفاهیم در بستر ظهورشان می پردازد ( الو ، 2008).
اوقات فراغت صرفاً به یک سن یا جنس یا وضعیت خاص محدود نمی شود و همه ی افراد و اقشار جامعه در طی روز و سال، زمانی را برای فراغت نیاز دارند. با در نظر گرفتن این مورد که با توجه به ویژگی های سنی، جسمی، شغلی و تحصیلی فعالیت هایی که هر یک از افراد در اوقات فراغت انجام می دهند با یکدیگر متفاوت است، می توان به این نکته پی برد که هر یک از پارامترهای یاد شده به امکانات و برنامه های ویژه ای جهت گذران اوقات فراغت خویش احتیاج دارند و برنامه ای ثابت و کلی برای همه گروهها، به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای همه اقشار جامعه نخواهد بود ( نولان، 1994 ).
اوقات فراغت به عنوان یک پدیده ی فرهنگی اجتماعی که در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز موثر است، موضوع مشترک تمامی اقشار جامعه است .اوقات فراغت به سبب داشتن ویژگی های خاص، هم طرف توجه و عنایت دست اندرکاران تعلیم و تربیت و مسئولان امور فرهنگی، و هم روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. در این میان نوجوانان و جوانان بیش از سایر اقشار جامعه در کانون توجه قرار گرفته اند، اما متأسفانه سالمندان و بازنشستگان، یعنی یکی از موثرترین گروه های جامعه، به فراموشی سپرده شده اند(کوهستانی، 1378). در اغلب جوامع شهری افراد 60 ساله بازنشسته می شوند و به همین علت افراد 60 ساله و بالاتر، به عنوان سالمندان یک کشور شناخته می شوند. در کشور ما نیز بازنشستگی از 60 سالگی آغاز می شود. بازنشستگی یعنی جدا شدن فرد از نقشی که سالهای متمادی داشته و در قالب جدیدی در آمدن. چون سالمند معمولاً با این نقش جدید آشنایی نداشته است و عادت نکرده کارهایی را که خودش میخواهد انجام دهد، دچار سرگردانی و اضطراب شده و برخلاف آنچه از بازنشستگی به عنوان شروع آزادی تصور می کرده، خود را بیش از پیش افسرده می یابد، که این موضوع از نظر روحی و جسمی تأثیر فراوانی بر او خواهد گذاشت .از آنجا که بازنشستگان با زمان فراغت زیادی مواجه هستند چگونگی گذران این زمان می تواند بر کلیه زوایای زندگی فرد سالمند تأثیر بسزایی بگذارد (شجری، 1373).
از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی وضعیت اجتماعی بازنشستگان آن است که این افراد با توجه به رویدادهایی مانند پایان دوران اشتغال و بازنشستگی، احساس تنهایی، طردشدگی و همچنین فشار ناشی از صنعتی شدن جوامع که به جدایی عاطفی و روانی منجر می شود در معرض خطر فزاینده ای قرار دارند(اعزازی، 1376). در سراسر جهان، از جمله ایران، اقداماتی جهت رفع معضلات بازنشستگان آغاز شده است، از آنجا که لازم است هر نوع تصمیم گیری در این عرصه با توجه به مشکلات و نیازهای ویژه بازنشستگان و سالمندان صورت گرفته، متناسب با شرایط فرهنگی – اجتماعی جامعه باشد، آگاهی از وضعیت موجود و شناسایی مشکلات و نیازهای واقعی بازنشستگان قبل از برنامه ریزی ضروری به نظر می رسد. اگر طراحی برنامه های اجتماعی در عرصه بازنشستگی، بر بینش و شناخت کافی از وضعیت بازنشستگان جامعه مبنی نباشد ممکن است نتایج ناموفقی در پی داشته باشد.
در بسیاری از جوامع توسعه یافته که توانسته اند رشد بی رویه جمعیت را کنترل کنند، درصد افراد بازنشسته رو به افزایش است. لذا موضوع بررسی اوقات فراغت و نقش فعالیت های مخرج برای بازنشستگان کانون توجه محققان و برنامه ریزان آنان قرار گرفته است. تحقیقات در خصوص اوقات فراغت در کشورهای در حال توسعه همچون ایران، چندان گسترده و عمیق نیست. ایران دارای زمینه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی – فرهنگی منحصر به فردی است که کندو کاو در ابعاد گوناگون آن می تواند راهگشای تدوین برنامه های مناسب فرهنگی در عرصه اوقات فراعت باشد. لازم به یادآوری است قبول آنکه تحقیقات و برنامه های انجام شده در کشورهای توسعه یافته به تمامی کشورهای در حال توسعه تعمیم پذیر است، می تواند فرضی بسیار اشتباه باشد ( خواجه نوری،1378).
همچنین مروری بر تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور، درباره ی اوقات فراعت و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و سبک زندگی بازنشستگان موید نبود مطالعات جامع و گسترده کاربردی در این زمینه است. وجود چالش ها و مشکلات متنوع گریبان گیر بازنشستگان و پیچیدگی ابعاد مختلف زندگی این قشر آسیب پذیر جامعه، بر لزوم کاوش و بررسی های عمیق تر در ابعاد آشکار و پنهان بررسی اولویت ها و محدودیت های اوقات فراغت بازنشستگان صحه می گذارد.
بازنشستگان به دلیل افزایش سن، کاهش در آمد، عدم توجه به وضعیت معیشتی جزو گروه های آسیب پذیر کشور محسوب می گردند.
مطالعات در سراسر جهان بویژه کشورهای در حال توسعه نشان داده است که خصوصیات فیزیولوژیکی، کنشی، ساختاری، ذهنی و عاطفی بازنشستگان به طور مشخص از خصوصیات جوانان یا حتی میانسالان متفاوت است. بعضی از این افراد دارای توانایی های هستند که در صورتیکه بدرستی بکار گرفته شوند تاثیر قابل توجهی در امور اجتماعی داشته باشند. پس از بازنشستگی انسان مجبور نیست کاری را انجام دهد که دیگران می خواهند، بلکه می تواند کاری را انجام دهد که خودش می خواهد.
از سوی دیگر ایران کشور پهناوری است که بیشترین جمعیت آن در شهرها زندگی می کنند. در این میان شهر شیراز یکی از کلان شهرهای کشور است که جمعیت زیادی در آن زندگی می کنند و طبیعی است که تعداد سالمندان آن در بین شهرهای مناطق مرکزی و جنوبی بیشتر از سایر شهرهاست. از آنجایی که سازمان آموزش و پرورش شیراز بزرگترین سازمان شهر به شمار می رود لذا مطالعه اوقات فراغت بخش مهمی از جمعیت کلان شهر شیراز که سالمندان و بازنشستگان سازمان آموزش و پرورش هستند می تواند در ساماندهی زندگی بخش بزرگی از خانواده های شیرازی و بهبود کیفیت زندگی این افراد حایز اهمیت باشد. لذا برای ما مهم است که بدانیم فرد بازنشسته آموزش و پرورش شیرازی شبها چه ساعتی به رختخواب می رود ، روزها به چه کارهایی مشغول است و معمولاً اوقات فراغت خود را چگونه سپری می کند .
آیا عرصه فعالیت و گذران اوقات فراغت بر اساس آنچه که خود مایل است وجود دارد؟ و آیا فرد بازنشسته می تواند دوران طلایی عمر خود را آنگونه که خود دوست دارد سپری نماید؟ به چه کارهایی علاقه دارد؟ تا چه حد به استفاده از رسانه های گروهی مانند مجله، رادیو و تلویزیون پایبند است؟ و آیا در اوقات فراغت خود ورزش می کند؟ و مهمترین نیازهای فراغتی بازنشستگان در حال حاضر کدام است؟عوامل موثر در پرداختن به فعالیت ورزشی در اوقات فراغت بازنشستگان چیست؟ موانع و مشکلات گرایش به اجرای فعالیت های ورزشی در ایام فراغت بعد از بازنشستگی چیست؟
یافتن پاسخی مناسب برای سوالات فوق پژوهشگر را بر آن داشت تا وضعیت گروهی از بازنشستگان را که حقی بر گردن یکایک افراد جامعه دارند بررسی نماید.
جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی بازنشستگان آموزش وپرورش شهرستان شیراز در سال 1393 می باشد که تعداد کل انها 20348 نفر می باشد که 400 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند.
بطور کلی می توان اذعان داشت اهدافی که برای اجرای طرح تدوین گردیده چنانچه تحقق یابد می تواند راهکارهایی برای رفع مشکلات و محدودیت های اوقات فراغت بازنشستگان، به وجود آورد.
بازنشستگی یک تحول و انتقال از نقشی به نقش دیگر است بازنشستگی یک وقفه عمیق را در زندگی فرد بازنشسته بوجود می آورد زیرا اغلب زمانی فرد بازنشسته می شود که توان فعالیت دارد .او بطور کامل از گذشته بریده می شود و به سازگاری با وضعیت تازه خویش مجبور می گردد. این مسئله برای افرادی که این تحول را پیش بینی ننموده و از سالهای قبل مقدمات آن فراهم نشده باشد، با اضطراب افسردگی و سرگردانی همراه است. باید توجه داشت که بعضی از بازنشستگان توان فعالیت های زیادی را دارند و گروهی می توانند کار فرهنگی انجام دهند. اینگونه افراد مایلند تا زمانیکه توان جسمی دارند به میل خود کار کنند.
ولی گروهی دیگر از نداشتن رفاه نسبی رنج برده و از اینکه باید برای تامین نیازها و مخارج زندگی بطور مدام کار کنند در رنجند. بهره گیری از تجربیات بازنشستگان منجر به کاهش فشارهای روحی بازنشستگان خواهد شد. باید دانست که در جوامع امروزی فراغت هایی که با فعل پذیری توام است بیش از پیش رواج پیدا کرده است. تماشای فیلم و مسابقات ورزشی در تلویزیون، گوش دادن به برنامه های رادیو از جمله اموری است که قسمت قابل ملاحظه ای از اوقات فراغت مردم امروز را به خود اختصاص داده است. بازنشستگان نیز برای زنده و تندرست ماندن نیاز به شادابی و نشاط دارند. حرکت و ورزش برای آنان زندگی با نشاط و رضایت بخش ایجاد می کند.
رفتن به نقاط خوش آب و هوا، جنگل، ورزش کردن، … بسیار مهم است. تفریحات و گردش ها گاهی آنان را آنچنان به خود مشغول می دارد که جز به زمان حال نمی اندیشند و از آن همه ناراحتی های گذشته بیرون می آیند .سرگرمی و فعالیت اعتماد به نفس را در آنان تقویت نموده و آنان را از سکون، بی ثمری و احساس بی اهمیت بودن نجات می دهد. با جایگزینی کاری مناسب و نیمه وقت، کارهای تفریحی از قبیل باغبانی در منزل، نقاشی و ورزش کردن مجدداً به جامعه برگشته و تماسهای اجتماعی و شرکت در محافل و مجالس خود انگیزه و عامل مهمی در حفظ تعادل روانی وی خواهد بود ( شجری، 1373).
نقش ورزش در پر کردن اوقات فراغت بازنشستگان تامین کننده سلامت جسم و تقویت کننده بعد معنوی انسان نیز می باشد.
با توجه روز افزون به بعد اجتماعی سلامت و پرکردن اوقات فراغت بازنشستگان و نقش عوامل فرهنگی در آن ضرورت انجام مطالعات فرهنگی تطبیقی در نظام های خدمات سلامت به شدت احساس می شود. این گونه مطالعات می توانند سیاستگزاران و برنامه ریزان را در بومی سازی الگوهای خدمات سلامت شناخته شده موفق در راستای پر کردن خلاء های موجود و مقبولیت هر چه بیشتر آنها در میان جمعیت هدف یاری دهند.
اهمیت بررسی وضعیت اوقات فراغت و تفریحات بازنشستگان از آن جاست که این قشر جامعه با توجه به عواملی چون ورود به دوره بازنشستگی، عدم اشتغال به کار، تنها بودن، فقدان حمایت اجتماعی، صنعتی شدن جوامع و انفکاک عاطفی – روانی افراد خانواده در معرض خطر و تهدید قرار دارند. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی بازنشستگان آموزش وپرورش شهرستان شیراز در سال 1393می باشد که تعداد کل آنها 20348 می باشد که 400 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند.
اداره بازنشستگان آموزش و پرورش از نتایج این پژوهش می تواند در پر کردن اوقات فراغت بازنشستگان که مفید و کارا باشد استفاده نماید.
با توجه به اینکه بازنشستگان جامعه به عنوان بخشی از جامعه با بیشترین وقت فراغت نیاز مبرم به برنامه ریزی دقیق جهت گذراندن
اوقات فراغت دارند، قسمت عمده این برنامه ریزی خود را در بعد فضاها و مکان های شهری به دلیل مشکلات خاص شهرنشینی نشان می دهند. بیش از هر برنامه ریزی بدست آوردن شناخت و آگاهی از خصوصیات و خواسته های جامعه هدف ضروری به نظر می رسد.
بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اولویت ها و محدودیت های اوقات فراغت با تاکید بر ورزش در بازنشستگان آموزش و پرورش شهرستان شیراز می باشد که به منظور نیل به هدف فوق اهداف زیر ضرورت پیگیری دارند:
1- بین مدت بازنشستگی و نحوه ی گذراندن اوقات فراغت رابطه وجود دارد.
2- بین وضعیت تاهل و نحوه گذراندن اوقات فراغت رابطه وجود دارد.
3- بین جنسیت و نحوه ی گذراندن اوقات فراغت رابطه وجود دارد.
4- بین میزان ورزش در اوقات فراغت و جنسیت بازنشستگان رابطه وجود دارد.
5- بین تعداد فرزندان و نحوه گذراندن اوقات فراغت رابطه وجود دارد.
6-بین وضعیت مالی و نحوه گذراندن اوقات فراغت رابطه وجود دارد.
تعریف نظری اوقات فراغت: اوقات فراغت مجموعه فعالیت هایی است که شخص پس از تعهدات و تکالیف شغلی ، خانوادگی و اجتماعی با میل و اشتیاق به آن می پردازد .
تعریف نظری بازنشستگی: بازنشستگی عبارت است از سازمان و تشکیلاتی از زندگی شخص با داشتن هدفی که متناسب با آن تجربیات مطبوع و پاداش دهنده فیزیکی و معنوی و شرایط اقتصادی فرد ایجاد می گردد ( برگسن، 1370).
تعریف عملیاتی بازنشستگی : در این پژوهش منظور کلیه افرادی هستند که سالیان خدمت موظف خود را طی نموده و به مرتبه بازنشستگی نائل آمده و از یکی از ادارات آموزش و پرورش نواحی شیراز حقوق بازنشستگی دریافت می دارند.
تعریف نظری تفریح : تفریح فعالیتی است که جز لذت و رضایت آنی و درونی و شادی برای فرد هیچ نتیجه ای ندارد و خود تفریح است که فرد را به انجام آن تشویق می نماید.
تعریف عملیاتی تفریح: تفریح به اعمالی گفته می شود که افراد در زمان فراغت انجام می دهند و از انجام آن لذت می برند و برای فرد مشقت و سختی ندارد.
تعریف نظری ورزش : ورزش شامل فعالیت هر کس با یک منظور و در محیطی متفاوت از محیط روزانه برای مسابقه ، لذت بردن ، کسب برتری ، پیشرفت مهارت یا ترکیب تعدادی از این هاست.
تعریف عملیاتی ورزش : در این تحقیق ورزش عبارت است از مجموعه فعالیت هایی که فرد در اوقات فراغت خود آن را به عنوان تفریح انجا
نروتروفینها از طریق تنظیم شکلگیری عصبی و نروژنز (تولید نرون) نقش مهمی را در بدن ایفا میکنند [5]. BDNF فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز، پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتورهای خانواده نروتروفین میباشد که به طور وسیعی در مغز پستانداران در قسمتهای هیپوکمپ، آمیگدال، هیپوتالاموس، مغز میانی و کورتکس مغز ترشح میشود [6]. BDNF و سایر عوامل تغذیهای عصبی در پیشگیری از مرگ سلول عصبی و فرآیندهای تحلیل عصبی نقش ایفا میکنند. این عامل موجب رشد نرون های نابالغ و افزایش حیات نرونهای بالغ میشود و در تشکیل حافظه، شکلگیری سیناپسی، کارایی سیناپسی و ارتباط عصبی نقش دارد. BDNF در پلاسما، سرم و پلاکتها وجود دارد. پلاکتها می توانند آن را ذخیره کرده و سپس به درون پلاسما رها کنند. از این رو همبستگی مثبتی بین مقدار BDNF پلاکت ها و سرم وجود دارد [7]. سلولهای اندوتلیال عروق و سلولهای تک هسته ای گردش خون آن را تولید میکنند. BDNF می تواند از سد خون-مغز BBB (Brain blood barrier) عبور کرده و در هر دو جهت (از مغز به خون و از خون به مغز) حرکت نماید. بنابراین سطوح خونی آن میتواند بازتاب سطوح مغزی و بر عکس باشد [8]. تاکنون برای این پروتئین نقشهای گوناگونی بیان کرده اند. از جمله این نقشها می توان به مشارکت آن در متابولیسم، استرس، فعالیت دستگاه اندوکرین، التهاب، استرس اکسایشی و آسیب عضلانی اشاره کرد. یکی از نقشهای احتمالی که برای BDNF میتواند مورد بحث قرار گیرد ارتباط آن با خستگی میباشد. نشان داده شده است که نروتروفینها و از جمله BDNF انتقال عصبی عضلانی را بهبود میبخشند، بنابراین میتوانند خستگی از این نوع را به تاخیر بیندازند. شواهد جدید نشان میدهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت میکنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. به طور اختصاصی BDNF و NT4 توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و می توانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیشسیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [9]. در رابطه با آثار تمرینات ورزشی روی BDNF خون آزمودنیهای انسانی در زمان استراحت شواهد متناقضی وجود دارد، به طوری که برخی از مطالعات گزارش کردهاند که تمرینات استقامتی سطوح پایه BDNF پلاسما را افزایش داد، در حالی که سایرین گزارش کردند که هیچیک از تمرینات مقاومتی و استقامتی سطح پایه BDNF گردش خون را تغییر ندادند [10]. در رابطه با آثار تمرینات مقاومتی نیز مطالعات صورت گرفته نتایج گوناگونی را گزارش کردهاند. ده هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطوح BDNF سرم آزمودنیهای کم تحرک در مقایسه با گروه کنترل نداشت. همچنین یک جلسه تمرین نیز غلظت BDNF را تحت تأثیر قرار نداد [5]. در مقابل مطالعه دیگر نشان داد تمرینات مقاومتی موجب افزایش معنی دار اما موقتی BDNF خون شد و تمرینات مقاومتی پیشرونده این پاسخ را تقویت کرد []. ورزش پلیومتریک که یکی از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود به طور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده میشود. یکی از مشخصه های تمرینات پلیومتریک وجود انقباضات برونگرا در آن میباشد که با آسیب عضلانی و التهاب ناشی از آن همراه میباشد. شرایطی وجود دارد که در آن شاخصهای زیستی خستگی عضلانی همراه با شاخصهای زیستی آسیب عضلانی (شاخصهای زیستی التهابی) مشاهده می شوند. به ویژه انقباضات بسیار شدید برونگرا می توانند موجب آسیب عضلانی شده و تشخیص شاخصهای زیستی خستگی یا آسیب عضلانی را به طور جداگانه مشکل می سازد [12]. عضله اسکلتی در حال انقباض میوکاینها را برای ایجاد یک محیط ضدالتهابی سیستمیک علیه واکنش التهابی رها میکند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL6 ، IL8، IL15، و BDNF میباشند. IL-6 نقش متابولیکی و ضد التهابی دارد، در فعالیتهای ورزشی بیش از سایتوکاینهای دیگر افزایش مییابد [13]. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. در ورزشکاران استقامتی مقدار آن در پاسخ به 4 هفته تمرین شدید افزایش پیدا کرد. همچنین در مطالعه روی آزمودنی های کم تحرک و تمرین کرده سطوح این میوکاین به دنبال انقباضات ایزومتریک و خستگی مکانیکی افزایش پیدا کرد. هنگامی که IL-6 نوترکیب تزریق شد اجرای دوندگان استقامت مختل شد و احساس خستگی در دوندگان تمرین کرده افزایش یافت. این نتایج از نقش احتمالی IL6 در خستگی حکایت میکند [2].
برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است. CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4]. خستگی یکی از نشانه رایج در بیماری است اما در افراد سالم نیز مشاهده میشود، اخیراً استفاده از مکملهای مقابله کننده برای کاهش خستگی افزایش یافته است. خستگی را میتوان به عنوان اختلال در شروع یا استمرار فعالیت اختیاری تعریف کرد. خستگی به دو نوع خستگی ذهنی و بدنی تقسیم میشود. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 می باشد.
با بررسی پژوهشهای انجام شده مشخص میشود مطالعات انجام شده روی BDNF آثار تمرینات مقاومتی و استقامتی را مورد بررسی قرار دادهاند و تاکنون مطالعه ای در زمینه نقش تمرین پلیومتریک برBDNF به عنوان نوروتروفیک عصبی و سایتوکاین IL-6 به عنوان یک شاخص خستگی و بررسی رابطه بین آنها تاکنون مطالعه ای یافت نشده است. از آنجایی که تا به حال هیچ تحقیقی تأثیر همزمان ورزش پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 را بر سطوح سرمی BDNF و IL6 و عملکرد ورزشی (هوازی و بیهوازی) دختران فعال بررسی نکرده است ما در این تحقیق برآنیم تأثیر همزمان این دو را بررسی کنیم. در نتیجه، این سوالات مطرح میشود: آیا تمرینات پلیومتریک سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی را تغییر میدهد؟ آیا مصرف مکمل Q10 سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی و را تغییر میدهد؟ آیا ترکیب تمرینات پلیومتریک و مکمل یاری Q10 سطوح BDNF و IL6 گردش خون و عملکرد بیهوازی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
ا-3. اهمیت و ضرورت پژوهش
موفقیت در بسیاری از ورزشها تا حد زیادی به توان انفجاری پای ورزشکاران و قدرت عضلانی آنان بستگی دارد؛ یعنی ورزشکار باید قادر باشد تا آنجا که میتواند سریع و با نیروی زیادی از قدرت خود استفاده کند [14]. با توجه به نقش توان بی هوازی در اکثر فعالیتهای ورزشی، ارزیابی عملکرد ورزشی توجه ویژهای به خود معطوف داشته است. مطالعات اخیر شروع به بررسی این مورد کردهاند که چگونه تمرین میتواند عملکرد شناختی را در انسانها تحت تاثیر قرار دهد. توانایی تمرین برای گسترش عملکرد طی فرایند یادگیری و حافظه و همچنین تحریک نوروژنز هیپوکامپ در حیوانات، تلاشهایی را در جهت درک مکانیسم های مولکولی آن ها برانگیخته است، زیرا چنین دانشی می تواند در فرمول بندی استراتژیهای موثر برای جلوگیری از زوال شناختی، بویژه طی پیری مفید باشند [15]. هر چند در ارتباط با تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر غلظتهای BDNF اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد اما به نظر میرسد که ورزش همراه با مصرف مکملهای غذایی مجاز با تأثیر بر سیستم عصبی، در بهبود عملکرد مغزی و عملکرد ورزشی دارد به طوری که مقاومت علیه عوامل التهابی که منجر به افسردگی و پیری زودرس می شود را افزایش می دهد. شواهد جدید نشان می دهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت می کنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL-6، IL-8، IL-15، و BDNF میباشند. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. به طور اختصاصی BDNF توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و میتوانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیش سیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [16]. برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، برای عملکرد سلول ضروری است. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 میباشد. در این میان مطالعهای که به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF و IL-6 پرداخته باشد، یافت نشده است. تمرینات پلیومتریک در حال حاضر به طور گسترده ای توسط مربیان و ورزشکاران رشته های گوناگون ورزشی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. لذا پژوهش حاضر به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF ، IL-6 و عملکرد ورزشی دختران فعال میپردازد.
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی: تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک با و بدون مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی و BDNF و IL6 سرم دختران فعال.
1-4-2. اهداف ویژه
1-5. فرضیات پژوهش
1-6. پیش فرضهای تحقیق
– آزمودنیها از سلامت جسمانی برخوردار بودند.
– رعایت توصیههای تغذیه ای
– ابزاراندازهگیری وآزمون از روایی لازم بر خوردار بودند.
1-7. محدودیتهای پژوهش
1-7-1. محدودیتهای قابل کنترل
1-7-2. محدودیت غیر قابل کنترل
1-8. تعریف واژهها و اصطلاحات پژوهش
فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF)
فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) پرتئین دایمر 119 اسید آمینهای به وزن KDa 5/13 است که از نظر ساختاری با فاکتور رشد عصبی شبیه است. پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتور های خانوادهی نروتروفین میباشد. در تمایز نورونی و بقاء، همچنین در شکل پذیری سیناپسی و انواع مشخص یادگیری و حافظه مهم است.
تمرین پلیومتریک
تمرین پلیومتریک از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود بطور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده میشود. شامل دو مرحله درونگرا و برونگرا می باشد و برای بالا بردن توانایی پرش ورزشکاران استفاده میشود. در این تحقیق پروتکل تمرینات پلیومتریک شامل 10 حرکت بود که این تمرینات به مدت 4 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد.
مکمل Q10
کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است.CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4].
اینترلوکین-6
اینترلوکین-6 (IL -6)، این سایتوکاین توسط منوسیتها، ماکروفاژها، سلولهای اندوتلیال، فیبروبلاستها و سایر سلولها در پاسخ به تحریکات التهابی ترشح میشود. اثرات التهابی آن مشابه TNF-α و IL-1 است. و باعث القای پاسخ فاز حاد و ایجاد تب میشود. سایتوکاینها، پپتیدها یا پروتئینهایی هستند که توسط سلولهای دستگاه ایمنی تولید و رها میشوند که نقش اصلی را در پاسخهای التهابی به محرکهای پاتولوژی مانند التهاب و آسیب بافتی ایفا میکنند. این سیتوکین تنظیم کنندۀ فرایندهای التهابی بسیاری از جمله تحریک میانجیهای پیش التهابی (IL -10, IL -1ra و کورتیزول) و پروتئینهای مرحلۀ حاد (CRP) و همچنین مهار بازخورد “آماده باش” سیتوکینهاست. همچنین IL-6 بیش از هر سیتوکین دیگری در اثر ورزش تولید میشود و بدون حضور التهاب توسط بافت چربی و عضله در حال انقباض ترشح میشود [17].
توان بی هوازی و عملکرد ورزشی
توان بیهوازی به دو صورت بدون اسید لاکتیک که توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت زمان کوتاه، و توان بیهوازی با اسید لاکتیک توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر و با سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت نسبتاً طولانی تعریف میشود. این توان بی هوازی در بسیاری از رشته های ورزشی کاربرد داشته و امروزه بسیار مورد توجه مربیان و ورزشکاران قرار گرفته است. قدیمی ترین آزمون برای فعالیت عضلانی کوتاه مدت پرش عمودی است. همچنین آزمون تعریف شده وینگیت برای اندازه گیری اوج و میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی نیز برای ارزیابی عملکرد بیهوازی ورز