ی کتاب خود با عنوان «فرایند تعلیم و تربیت» بر اهمیت معلم به عنوان عنصر کلیدی در اجرای برنامههای درسی تاکید میکند و چنین اظهار می دارد:
یک برنامهی درسی، بیش از آنچه برای دانشآموزان طراحی شود، باید برای معلم طراحی شده باشد. اگر یک برنامه درسی نتواند معلمان را تغییر دهد، تعادل آن را بر هم بزند، به آگاهی آنها بیافزاید و آنها را به حرکت درآورد، هیچگونه تاثیری بر کسانی که توسط آنها تعلیم داده میشوند، نخواهد داشت(مهر محمدی،1381، ص373).
شیوههای سنتی تدریس از مهمترین موانع رشد خلاقیت در آموزش و پرورش است. «گودلد» از مدرسه به عنوان یک کارگاه خلاق آموزش نام میبرد(نصر اصفهانی،1381). از مرور برخی مطالعات انجام شده، چنین برمیآیدکه بسیاری از معلمان از مهارت حرفهای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقس حساس خود با مشکلاتی مواجهاند که در ناکارآمدی آنها و ناموفق بودن دانش آموزان تاثیرگذار است.
از مهم ترین و گسترده ترین مطالعات انجام شده، مطالعهی بین المللی روندهای آموزش ریاضیات و علوم «TIMSS » (تیمز) است. هدف از انجام این مطالعات در حوزه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ، شناسایی و کشف نقاط ضعف و قوت نظام های آموزشی و تلاش برای ارتقای کیفیت عملکرد تحصیلی دانشآموزان است.
مطالعهی تیمز در فاصلهی چهار سال برای سنجش عملکرد کشورهای شرکت کننده در آموزش علوم و ریاضیات تکرار میشود تا روند تغییرات آموزشی و میزان کاهش و افزایش عملکرد دانشآموزان این کشورها در طی این چهارسال مشخص شود . تیمز همچنین برای تدارک چشم اندازهای مقایسهای در مورد روند پیشرفت در نظامهای آموزشی متفاوت، شیوههای سازماندهی مدارس و فعالیتهای آموزشی، یک آرایه غنی از اطلاعات پیشینهای را جمع آوری میکند. با توجه به یافتههای مطالعات تیمز، وضعیت دانشآموزان ایرانی در دروس علوم و ریاضیات نامناسب ارزیابی شده است و علت مشکل، روشهای تدریس معلمان معرفی شده است(کیامنش،1377الف).
معلمان ژاپنی در تدریس و حل مسائل ریاضی در کلاس درس بیش از کمیت به کیفیت جریان آموزش و حل مسئله توجه دارند. آنها ترجیح میدهند یک موضوع درسی را در دو یا چند جلسه به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و پاسخ آن را از راه های مختلف، مبتنی بر تفکر دانش آموزان به دست آورند. کمتر مشاهده شده است که معلمان ژاپنی کلاس درس را به صورت دوره های آموزشی معمول برای آمادگی در امتحانات هماهنگ یا ورود به پایه بالاتر با سرعت اداره کنند و مسائل مختلفی را بدون اندیشه، تأمل و فهم عمیق دانش آموزان مطرح کنند و از آن بگذرند. آنان به خوبی دریافته اند که تفکر و بحث در مسائل ریاضی در کلاس درس وقت گیر است و بیش از آن که نگران وقت باشند، نگران درک و فهم موضوع از طرف دانش آموزان هستند(سرکارآنی، 1378).نتایج پژوهشهای فوق نشان داد که محور تدریس در ژاپن کتاب است و روشهای تدریس اغلب جنبه توصیفی دارد.
در سال های اخیر، همزمان با تاکید بیشتر به پاسخگویی و تحلیل دقیقتر متغیرهای تاثیرگذار بر بازدههای آموزشی، ثابت شده است که معلم مهمترین و موثرترین نیروی مدرسهای در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. ایجاد تغییرات لازم متناسب با تحولات فناوری در عرصه اطلاعات و ارتباطات، در حکم یکی از محورهای مهم تغییر در قرن بیست و یکم، به ویژه در کشورهای پیشرفتهی صنعتی به شمار می رود. اهدافی که صاحبنظران برای نظام های تعلیم وتربیت مطرح میکنند، معلم را نقطه اتکای هر تغییر و تحولی میدانند(مهر محمدی،1379).
بسیاری از معلمان از مهارت حرفهای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقش حساس خود با مشکلاتی مواجهاند که در ناکارآمدی آنها، و ناموفق بودن دانش آموزان تاثیرگذار است. مطالعات یاد شده نشان داد ه است که راهکارهای آموزشی که معلم در فرایند یاددهی – یادگیری به کار می برد، اساسیترین و مهمترین نقش را در عملکرد تحصیلی دانش آموزان رقم میزند. در ایران، هنوز به روش های سنتی تدریس و حفظ کردن و آموزش طوطی وار تأکید می شود. معلم و کتاب به عنوان محورهای اصلی آموزش تلقی میشوند و نقش دانشآموز که اساسیترین محور فرایند آموزشی است، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. در حالی که رویکردهای سازندهگرا، یادگیرندگان را اساس سازندگی و دانش میپندارند و بر این باورند که دانشآموزان با تلاش در جهت حل مسائل علمی، فرصت سازمان دهی و بازسازی اطلاعات خود را دارند. امروزه به ویژه آن دانشی مورد تأکید است که بر عملکرد واقعی دانش آموزان در موقعیتهای واقعی زندگی دلالت کند. در سازنده گرایی، یادگیری ، بیش از آن که مبتنی بر معلم محوری باشد ، یادگیرنده محوراست. بر این اساس، ضرورت بازنگری در روشهای آموزش و یادگیری، بیش از هر زمان دیگری به عنوان یک نیاز مطرح است (دانش پژوه ،1385).
در زمینههای روانشناسی و سایر علوم مربوط به تربیت، به ویژه روان شناسی یادگیری و خصوصیات یادگیرندگان، هر روز پژوهش های جدیدی انجام می گیرد. ماهیت حرفه ای معلم عصر حاضر ایجاب می کند که او با این یافته های جدید آشنا شود و آن ها را در تدریس به کار برد. امروزه معلم باید در قالب حرفه ای خود ظاهر شود. برای تحقق هر چه بیشتر این امر لازم است از طریق دورههای تربیت معلم،دورههای ضمن خدمت و مطالعات و تجربیات مستمری که در آینده خواهد داشت، صلاحیتها و تواناییهایی را کسب کند تا بتواند به نحو شایستهای، به ایفای نقش حساس، پر مسؤلیت ودر عین حال تخصصی معلمی بپردازد.
با توجه به مطالبی که بیان شد و اهمیت مسأله، پژوهش حاضر سعی دارد تا با شناسایی و بررسی جامع و علمی عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی ششم ابتدایی بخصوص در شهرستان مراغه، به ارایهی تصویری روشن از مهارتهای حرفه ای آنان بپردازد و روند کنونی این مهارتها را در تدریس تبیین نماید.
1-3 اهداف پژوهش
1-3-1هدف کلی
تعیین عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایهی ششم شهرستان مراغه.
1-3-2اهداف جزیی
_شناسایی روشها و راهبردهای تدریس معلمان نمونه در درس ریاضی؛
_شناسایی نحوهی تعامل معلمان نمونه با دانش آموزان؛
_شناسایی ویژگی های فضا و امکانات محیط آموزشی مرتبط با تدریس ریاضی؛
_بررسی رابطهی رشته تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه با موفق بودن تدریس آنها.
1-4 سئوالات پژوهش
1-4-1سئوال اصلی پژوهش
عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایهی ششم ابتدایی کداماند؟
1-4-2 سئوال های ویژه پژوهش
– معلمان نمونه، در تدریس از کدام روشها و راهبردها بهره میگیرند؟
– نحوهی تعامل معلمان نمونه با دانشآموزان چگونه است؟
– فضا و محیط آموزشی کلاس درس ریاضی چه ویژگی هایی دارد؟
– آیا رشتهی تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه با موفق بودن تدریس ریاضی رابطه دارد؟
1-5 ضرورت انجام تحقیق
هرگونه تدریس موفقیت آمیز به ویژه در درس ریاضی مستلزم فراهم بودن بستر و شرایط خاص و همچنین ایجاد و پرورش مجموعهای از مهارتهای عمومی و حرفهای در معلمان است. مفهوم ارتقای حرفهای معلمان از اواسط قرن بیستم و با ضرورت اجرای اصلاحات در نظام های آموزشی بیش از پیش مطرح شد. در شکل گیری این مفهوم، یافتههای پژوهشی و بررسیهای مقایسه ای تأثیر زیادی داشته است. زیرا پژوهشها نشان میدهند که معلم در انجام اصلاحات نقش دوسویه ای را بر عهده دارد؛ از یک سو موضوع اصلاحات آموزشی است و از سوی دیگر عامل اصلاحات آموزشی محسوب می شود. لذا، عمده ترین اهداف در آموزش معلمان عبارتاند از: حرفهای سازی، ظرفیت سازی معلمان برای آمادگی پذیرش مسؤولیتهای جدید برای مواجهه با تغییرات در برنامههای درسی و به روزرسانی دانش و مهارت حرفهای و عمومی معلمان برای تدریس متناسب با شر ایط و روشها ی جدید تدریس(تانگ و هان ،2003).
یکی از عوامل کلیدی و ابزارهای اساسی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، کیفیت تدریس و مهارتهای حرفهای معلمان است. در عصر انفجار اطلاعات، تاکید بر فرایند یاددهی-یادگیری در تمام حیطه ها ضروری است. آموزش یک طرفه، آموزش مستقیم و آموزش سنتی به عنوان یک پدیده رایج در نظام آموزشی، غالبا حاکی از حاکمیت مطلق معلمان در کلاس درس و منفعل بودن دانشآموز در عرصه یاددهی-یادگیری است. در حالی که با استفاده از روشهای تدریس فعال، میتوان مکانیسم های یادگیری دانشآموزان را توسعه داد. «در برنامهی درسی که بر صلاحیتهای حرفهای معلم بنا میشود، علاوه بر افزایش دانستهها، عملکرد و توانایی معلمان، به موثر بودن آن در میدان عمل و تجربه نیز توجه دارد» (کمیتهی برنامه ریزی دروس تربیتی تربیت معلم،1370).
قابل توجه است که میان دروس متفاوت، ریاضی اهمیت ویژهای دارد. با نگاهی گذرا به دنیای پیچیدهی کنونی و تاملی در علوم و فنون متنوع و رو به گسترش، میتوان دریافت که درک صحیح مفاهیم ریاضیات تا چه اندازه ضرورت دارد و این علم تا چه حد نقش تعیین کنندهای برای ورود موفقیت آمیز به عرصهی دیگر علوم و فنون ایفا میکند. چنانچه کلاس درس ریاضی برای برآورد نیازهای مختلف کودکان از نظر برنامههای ریاضی خوب تجهیز شود، بین یادگیرندگان کسانی یافت می شود که در ریاضی پیشرفت زیادی خواهند داشت. برای کودکانی که در حل مسائل ریاضی و آموزش ریاضی توانایی دارند، باید موقعیتهایی فراهم آورده شود که بتوانند تمرینات بیشتری را انجام دهند تا در حل مسائل ریاضی تبحر پیدا کنند. از طرفی، کودکان تیزهوش در مقایسه با کودکان معمولی، قادر هستند کار بیشتری را در فرصتهای داده شده در کلاس درس، انجام دهند، بنابراین، معلم باید کار بیشتری را به آنها پیشنهاد دهد. برنامههای آموزش ریاضی را میتوان در قالب هدفهای آموزشی و هدفهای رفتار ارائه کرد. در هدفهای رفتاری آموزش ریاضی، تعریف دقیقتری از رفتاری که دانشآموز بعد از آموزش باید داشته باشد ارائه می شود.
از نظر رئوف(1386)، مهارتهای حرفهای معلم، لازمترین و ضروریترین نیاز اوست. هر نوع بی توجهی در به دست آوردن این مهارتها، عدم موجودیت شغلی و حرفهای او را به اثبات میرساند و خط بطلان روی مهارت او میکشد. بدون هیچ تحقیقی میتوان فهمید که در کشور ما مهارتهای عملی معلمان کافی نیست، بسیاری از معلمان، با داشتن دانش و مواد علمی بالا و کافی، توان به کار بستن مهارتهای حرفهای خود را ندارند و بر عکس، معلمانی وجود دارند که احتمالاً دانش آنها، حتی در رشتههای تخصصی خودشان، بسیار اندک است ولی به خوبی از عهدهی کار معلمی برآمدهاند.
صاحبنظران امر تعلیم و تربیت دربارهی مفهوم ارتقای مهارتهای حرفهای معلمان که از اواسط قرن بیستم در نظامهای آموزشی پدیدار شده است، نظریات مختلفی را بیان کردهاند که از جمله هایبرمن و بومهان (2005) مولفههای «روش های تدریس و ارزشیابی» و ویلگاس و ریمرس ( 2007 ) نقش مهارتهای حرفه ای معلم را جهت تغییر در نظام آموزشی بسیار ضروری دانسته و در این رابطه، به مولفههای «روشهای جدید تدریس، تکنولوژی آموزشی وارزشیابی» پرداختهاند.
در آغاز قرن بیست و یکم توجه همگان، بیش از گذشته به نظام های آموزشی معطوف شده است. توجه و تمرکز نظام های آموزشی نیز به بهبود یادگیری مدرسهای افزایش یافته است. رویکردهای اخیر در نظام آموزش و پرورش در راستای بهبود یادگیری، حاکی از یادگیری مشارکتی در کلاس درس و تربیت دانشآموزان به عنوان نسل پژوهنده است و چون معلم، کارگزار اصلی آموزش در کلاس درس است، اگر خود به درستی آموزش نبیند و پژوهشگر نباشد، چگونه میتواند نسلی پژوهنده را تعلیم دهد؟
در این پژوهش، معلم از آن جهت مورد تأکید است که کارگزار اصلی تعلیم و تربیت به شمار میرود و اهداف متعالی نظامهای تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف در نهایت باید به واسطه او محقق شود. تعامل مستمر و چهره به چهرهی معلم با دانشآموزان، وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار میدهد که هیچ عنصر انسانی دیگری در این سازمان از آن برخوردار نیست (مهرمحمدی،1379). بنابراین، توسعه عمومی و حرفهای معلمان به عنوان مهمترین نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت، دارای اهمیت زیادی است. بهطور سنتی، آموزشهای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی بر دانشافزایی موضوعی و روش تدریس معلممدار و موضوعمدار تکیه میکند. با این حال، مسایل عمدهای در رابطه با آموزش معلمان و توسعه حرفهای آنها وجود دارد که مهمتر از همه، چگونگی تحول در فرآیند آموزش، تغییر باورها و نگرشها و ایجاد چارچوب نظری مناسب برای یادگیری معلمان است. به این منظور، آشنایی با چگونگی تفکر معلمان دربارهی تدریس خودشان و چگونگی عمل تدریس، به برنامهریزان دورههای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی کمک میکند تا بتوانند تنوع بین المللی در باورهای متداول معلمان و چگونگی ارتباط این تنوع با یادگیری دانشآموزان را مورد بررسی قرار دهند(گویا،1380).
از جمله مهمترین موانع در توسعهی حرفهای معلمان، فاصلهی بین نظریه و عمل و عدم تشریک مساعی با معلمان در برگزاری دورههای آموزش معلمان ریاضی است. بررسی های بین المللی اخیر در حوزهی توسعه حرفهای معلمان، بیانگر رویکردهای نوینی مانند پژوهش مشارکتی در کلاس درس است که بیش از اقدامات گذشته در تلفیق نظریه و عمل توفیق یافته است (سرکارارانی،1378). با توجه به سیر تحول مبانی نظری آموزش معلمان ریاضی در ایران، میتوان دریافت که سیستم ارزشیابی برای دورههای تربیت معلم و دبیری به سمت پذیرش کسانی میرود که بدون علاقه و بعضاً فقط به دلیل قبولی، این رشتهها را انتخاب کردهاند (گویا و دیگران 1381).
انسانهایی که جهان آینده به آنها نیاز دارد، افراد توانمندی هستند که مناسبات و ویژگیهای عصر ارتباطات را به خوبی درک کنند و بتوانند فعالانه و با خلاقیت به ساختن دانش مورد نیاز نایل شوند. از آن جا که مهمترین هدف آموزش و پرورش شکوفاسازی استعداد و خلاقیتهای دانشآموزان است، انتظار میرود که همگام با توسعهی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، آموزش و پرورش و در رأس آن معلمان نیز از حرکت شتابان این قافله دور نمانند. بنابراین لازم است تمامی معلمان مهارتهای مورد نیاز خود را به دست آورند تا بتوانند نیروهای ماهر و مبتکری به جامعه تحویل دهند.
از آنجا که تاکنون تلاشی هدفمند و جامع به منظور شناسایی عوامل موثر بر تدریس موفقیت آمیز درس ریاضی توسط معلمان نمونه به ویژه در دورهی ابتدایی انجام نشده است، محقق در این تحقیق قصد دارد، عوامل موثر بر تدریس موفقیت آمیز ریاضی توسط معلمان نمونه را بررسی کند تا به نقاط قوت آنها در نحوهی تدریس دست یابد تا بدین طریق به رفع نارساییهای موجود و بهبود کیفی تدریس ریاضی در شهر مراغه یاری رساند. بنابراین انجام پژوهش حاضر به دلیل اهمیتی که در تبیین عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه دارد، می تواند از تجارب و نشانههای موفق این گروه از معلمان به سایر معلمان یاری رساند و به بهبود چگونگی تدریس به ویژه در درس ریاضی منجر شود.
1-6 تعریف مفاهیم نظری و عملیاتی پژوهش
تدریس
عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد،براساس طراحی منظم وهدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد(شعبانی،۱۳۸۴).
عوامل موثر بر تدریس
عواملی همچون ویژگی های شخصیتی و علمی معلم، ویژگی های شاگرد و تاثیر آن در فرایند تدریس ، تاثیر برنامه وساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس،تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس که شناخت چنین عواملی معلم را قادر می سازد که در تنظیم فعالیت های تدریس ،تصمیمی آگاهانه بگیرد(شعبانی،۱۳۸۴).
ششم ابتدایی
پایه ششم ابتدایی با اهداف کلی تکمیل، تعمیق و تثبیت اهداف مصوب دوره ابتدایی متناسب با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همسو با برنامه درسی ملی تربیت همه جانبه دانش آموزان در راستای دستیابی به مراتبی از حیات طیبه متناسب با موقعیت ها و نیازهای جدید و پاسخ به اقتضائات آن و کسب آداب و مهارتهای ضروری برای ورود به دوره تحصیلی بعدی و تأمین زندگی به وجود آمده است.
معلم نمونه
معلم مهمترین عامل ایجاد کننده شرایط مطلوب یادگیری ویا د دهی است، که بعد از شاگرد دومین عُنصر مهم نظام آموزش و پرورش به شمارمیرود، این معلم است که شرایط لازم یادگیری را بین شاگردان و محتوای درسی بوجود می آورد و کار آن غنی سازی همین مضمون است. معلم از طریق ایجاد حلقه های عاطفی با شاگردان و درک درست تفاوتهای فردی و استعداد های آنها میتواند شاگردان را بسوی یک هدف مطلوب و معیین که همانا بالا بردن سطح علمی شاگردان است سوق دهد.
ریاضی ابتدایی
خوب زیستن نیازمند تواناییهای انتخابگری،استدلال، تصمیمگیری وحل مسئله است. آموزش و پرورش رسالتی بزرگ در ایجاد چنین تواناییهایی دارد. از دیدگاه برنامهریزان، ریاضیات یکی از مواد درسی است که آموزش و فراگیری آن در جهت انجام دادن چنین رسالتی،ضروری است پرورش قدرت تفکروخلاقیت حداقل انتظاری است که در فراگیری ریاضیات مورد نظر است . هدف اساسی هر نظام آموزشی این است که مهارتهای لازم را به افراد ارائه کند تا بتوانند به عنوان عضوی مفید نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند. با توجه به ویژگیهای جامعهی امروز ریاضیات در ارائه این مهارتها سهم بسزایی دارد چرا که ریاضیات با مشاهده،بخش محاسبه، تحلیل،استنباط،قیاس،اثبات و پیشبینی سروکار دارد و به عنوان یک نظام ارتباطی به ما کمک میکند تا فهم دقیق و درستی از اطلاعات الگوها و استدلال به دست آوریم” (کرامتی 1382، ص11).
.Robert marzano1
Gage.2
. Third International Mathematics and2
Science Study (TIMS)
Huber man.1
BoomHan2
Villegas_reimer3
در جامعه امروز، آموزش عالی یگانه وسیله دسترسی به شیوه قوی تر و توسعه و پیشرفت بیشتر است. امروزه همه ملت ها، با هر نظام سیاسی و اجتماعی، پیشرفته و در حال پیشرفت، به مسأله تربیت توجه دارند. این توجه شدید بی دلیل نیست و بر منطقی قوی بنیاد شده است (معیری، 1380). در دنیای امروز دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با انجام سه مأموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات نقش مهمی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایفا می کنند، لذا اطمینان از کم و کیف مطلوب عملکرد آنها و توجه مناسب به هر یک از کارکرد های دانشگاه، از اهمیت خاصی برخوردار است و در اثربخشی دانشگاه نیز نقش مهمی دارد. به طور مثال همان طوری که معروفی (1386) خاطر نشان می کند، عدم تأکید بر آموزش، به عنوان یکی از کارکردهای مهم آموزش عالی می تواند به تربیت نیروی انسانی نا کارآمد و ناتوان بینجامد، در این راستا اعضای هیئت علمی از مهمترین عوامل آموزش هستند که کمیت و کیفیت وظایف آنها در دانشگاه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است (صالحی عمران و قنواتی، 1389).
پژوهش درباره تدریس در دانشگاه از جمله مهم ترین مسایلی است که از یک سو بازخورد مناسب برای تجزیه و تحلیل مسایل آموزشی، تصمیم گیری های اساسی و برنامه ریزی های راهبردی در اختیار مسؤلان و دست اندرکاران آموزش عالی قرار می دهد و از سوی دیگر، مدرسان با آگاهی از کیفیت عملکرد خود در جریان تدریس قادر خواهند بود به اصلاح شیوه ها و روش های آموزشی و در نتیجه، افزایش کیفیت تدریس خود بپردازند (ذوالفقار، 1375).
تدریس با کیفیت مطلوب در آموزش عالی معمولاً با ارتقای فرصت های یادگیری اثربخش برای دانشجویان تعریف می شود. هدف از تدریس در یک عبارت ساده ممکن ساختن یادگیری دانشجوست.تدریس در محیط دانشگاه همیشه اثربخش نیست بنابراین گرچه مدرسان دانشگاهی معمولاً از نظر دانش محتوایی مرتبط با رشته خودشان قوی هستند، اما بسیاری از آن ها دانش محدودی درباره نظریه ها و الگوهای تدریس دارند (هنسون،2003).
2-1-تعریف مساله
بدون شک در دوران معاصر، حرفه ی تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می شود. علاوه بر آگاهی از دانش و تخصص، هر مدرسی باید از هنر و تجربه ی تدریس برخوردار باشد. با عنایت به این چگونگی است که در بسیاری از کشورهای دنیا، مدرسان در آغاز کار باید گواهینامه های علمی و معتبری مبنی بر طی موفقیت در زمینه تدریس دارا باشند و پس از آن نیز به طور مداوم از طریق دوره های آموزش ضمن خدمت، توانمندی علمی و عملی خود را بهبود بخشیده و در واقع تدریس اثربخش داشته باشند (صفوی، 1384).
منظور از تدریس اثربخش مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور و اسلامی نژاد، 1381).
اثربخشی بهترین برداشت در رابطه با اهداف شما از تدریس می باشد، بنابراین آن چه که در یک زمینه اثربخش به حساب می آید، ممکن است در زمینه دیگر اثربخش نباشد. اگر هدف صرفاً انتقال اطلاعات باشد، یک متن درست پردازش شده که راهی برای حل یک مشکل فراهم می کند؛ ممکن است اثربخش در نظر گرفته شود. اگر هدف برانگیختن دانش آموزان به ایجاد راه حل باشد بنابراین متن درست پردازش شده ممکن است به عنوان غیراثربخش در نظر گرفته شود. هر چند شما باید راجب این استدلال که تدریس نامطلوب، تدریس اثربخش است هوشیار باشید، زیرا این استدلال دانش آموزان را مجبور می کند که بیشتر مطالعه کنند.
بدون در نظر گرفتن دیدگاه های متفاوت از تدریس نامطلوب، چنین استدلالی ممکن است یک توجیه عقلی برای بهبود بخشیدن تدریس شما باشد. برای ما تدریس نامطلوب انگیزه را کاهش می دهد، رویکرد منفی نسبت به یادگیری را افزایش می دهد و موفقیت کمتری را حاصل می کند. به طور کلی تدریس اثربخش، سیستماتیک، تحریک کننده و نگه دارنده می باشد (براون و اتکینس ، 1998).
حیطه های مهارتی که اثربخشی کار یک مدرس را تعیین می کنند عبارتند از:
الف- صلاحیت و توانایی فنی (علم و مهارت در درس مورد آموزش)
ب- صلاحیت و توانایی حرفه ای (آگاهی از برنامه ریزی، ارائه و ارزیابی آموزشی)
ج- صلاحیت شخصی (ویژگی های شخصی و رفتاری مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت) (میلر و میلر؛ ترجمه ی میری، 1383، نقل از عندلیب و احمدی، 1386).
ارزیابی تدریس اساتید بدون در دسترس داشتن شاخص های تدریس اثربخش نه تنها باعث بهبود کیفیت آموزش نمی شود بلکه باعث افت کیفیت نیز می شود (ظهور، اسلامی نژاد، 1381). بدیهی است تدریس اثربخش دارای معیارهایی است که توسط آن می توان به نوعی ماهیت آن را مشخص نمود.
ارزیابی اثربخشی جنبه تدریس یک استاد به دلیل نداشتن شاخص های مناسب مشکل تر از ارزیابی جنبه پژوهشی اوست. مثلاً با بررسی تعداد مقالات و طرح های اجرا شده تا اندازه ای می توان جنبه پژوهشی استاد را مورد ارزیابی قرار داد. شاید یکی از عواملی که باعث شده در اکثر دانشگاه ها اساس ارتقای اساتید ارزیابی جنبه پژوهشی آنان باشد، آسان تر بودن ارزیابی این جنبه نسبت به جنبه تدریس آنان بوده است (همان منبع، 1381).
اثربخشی کلی تدریس یک مدرس دانشگاه، در پرتو تقابل میان معیارهای کلی، شامل طراحی تدریس، اجرا یا آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی و ویژگی های شخصیتی مطلوب، سنجیده و تعیین می شود (کد؛ نقل از عندلیب و احمدی،1386).
تدوین برنامه درسی به فرایند نظم و ترتیب و تعیین توالی و تقدم و تاخر عناصر برنامه درسی اشاره دارد. منظور از تدوین برنامه درسی، برنامه ریزی اصولی و نظام یافته جهت تهیه و طراحی یک فعالیت یا دوره آموزش می باشد. در واقع تدوین برنامه درسی فرایندی است که به منظور تشخیص نیازها، تهیه اهداف اختصاصی، شناسایی و سازماندهی محتوا، انتخاب روش و تهیه مواد مورد نیاز جهت ارزیابی آموزش و فراگیر مورد استفاده قرار می گیرد(فتحی واجارگاه،1385).
در بررسی مولفه های موجود برای نظم دهی و ایجاد ساختاری منظم برای امر تدریس با وجود پژوهش های انجام گرفته نیازمند وجود مدلی برای شکل دهی به مولفه های تدریس اثربخش بودیم که در این پژوهش به این موضوع پرداخته شده است.
مدل به ما میآموزد که در شرایط و وضعیتهای گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم(رزاقی،1381) مدل بهعنوان یک نقطهای شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت ساده میکند. همچنین مدل مشخصههای اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی میکند. بنابراین مدل چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبههای معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی میباشد شرح میدهد و به تصویر میکشد، و روابط مهم و با اهمیت بین جنبههای مختلف را آشکار و روشن میسازد. مدل همچنین به ما کمک میکند که به متن و درون پدیدههایی که نمیتوانیم مستقیما آنها را ببینیم هدایت شویم(گرجی،1388).
منظور از مدل در تحقیق حاضر دستیابی به الگویی در زمینه تدریس اثربخش خواهد بود که این الگو با توجه به مبانی نظری تحقیق حاضر و همچنین دستیابی به اتفاق نظر متخصصان با توجه به روش دلفی خواهد بود که در مراحل بعد اعتبار سازه ای آن را نیز بدست خواهیم آورد.از جمله مسائلی که باعث شد به این موضوع بپردازیم در مرحله اول به دست آوردن مدلی بود که بتوان شاخص های موجود در تدریس اثربخش را مشخص کرد و در مرحله بعد ارزیابی عملکرد اساتید دانشگاه می باشد.
هدف پژوهش حاضر در مرحله اول تدوین مدلی برای تعیین معیارهای تدریس اثربخش است، ودر مرحله بعد تعیین اعتبار سازه ای مدل تدوین شده خواهد بود. اعتبار سازه یک ابزار اندازه گیری نمایانگر آن است که ابزار اندازه گیری تا چه اندازه یک سازه یا خصیصه ای را که مبنای نظری دارد می سنجد.
بنابراین در مطالعه حاضر به منظور تعیین مدل تدریس اثر بخش، راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت ودر مرحله بعد اعتبار سازه ای مدل تدوین شده سنجیده خواهد شد . به این ترتیب مسئله پژوهش حاضر آن است که مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است و دارای چه مولفه ها و شاخص هایی است؟
3-1-اهداف پژوهش
1-3-1-هدف کلی:
شناسایی مدل های تدریس اثربخش و پیشنهاد مدل مناسبی برای تدریس اثربخش دانشگاهی و تعیین اعتبار سازه ای آن
2-3-1-اهداف جزیی:
1.پیشنهاد مدلی برای تدریس اثربخش
2.تعیین اعتبار سازه ای مدل تدریس اثربخش
4-1-پرسش های پژوهش
1.مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است؟
5-1-استفاده کنندگان از نتیجه پایان نامه
از آنجا که موفقیت اساتید در اصلاح و بهبود یادگیری دانشجویان همگام با عمل تدریس مستلزم ارتقاء و رشد علمی و عملی خود وتوجه به خصوصیات و نیازهای آموزشی و حرفه ایی دانشجویان است،آنان باید همواره بکوشند تا روشهای تدریس خود را با نیازها و امکانات فردی و گروهی فراگیران هماهنگ کرده و جهت رفع نارسائی های روش خود و اصلاح و بهبود آن گام بردارند. استفاده کنندگان از نتایج این پایان نامه تمامی مراکزی که به امر آموزش و یادگیری می پردازند می باشند.
تمامی مراکز و سازمان هایی که در این امر دخیل هستند می توانند در جهت اصلاح و بهبود آموزش خود و همچنین تسهیل امر یادگیری از نتایج این پژوهش کمک بگیرند. در درجه اول می توان از مراکز دانشگاهی و افرادی که در فرایند آموزش هستند از جمله اساتید در جهت ارتقاء کیفیت آموزش خود وهمچنین دانشجویان در جهت تسهل یادگیری نام برد.
6-1-ضرورت انجام پژوهش
تدریس اثربخش به معنی توانایی مدرس برای فراهم کردن تجربه یادگیری جهت کسب نتایج آموزش مطلوب است، برای این منظور تک تک فراگیران باید درگیر فعالیت یادگیری شوند (کریاکو،1387).
به رغم این که بهبود تدریس یکی از نیازهای اصلی مراکز آموزش عالی است، اما هم اکنون برنامه ای که بتوان با ارائه آن فرصت های مناسبی را برای ارتقای مهارت های آموزشی کلیه اعضای هیأت علمی و در نهایت، افزایش یادگیری دانشجویان فراهم کرد ارائه نشده است (معزی، شیرزاد، زمان زاد، روحی، 1388). تحقیق در مورد میزان به کارگیری معیارهای تدریس اثربخش در دانشگاه، بیش از هر چیز منجر به تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف موجود در کیفیت تدریس استادان خواهد شد (ظهور، اسلامی نژاد،1381).
در میان مجموعه فعالیت هایی که برای تعلیم و تربیت فراگیران انجام می شود، بیشترین سهم به تدریس مدرس در کلاس درس اختصاص می یابد. از آن جایی که مدرس با روح و روان و احساسات افراد سروکار دارد، چنان چه به درستی عمل نکند زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. همان طور که وقتی قسمتی از بدن می سوزد و یا زخم می شود، اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند، تأثیر نابجا بر روح افراد نیز همین اثر را دارد و احتمال می رود تا پایان عمر آن ها را رنج دهد. بنابراین، تنها راه چاره در این است که مدرس در تمام زمینه هایی که به شغل معلمی مربوط می شود اطلاعات صحیح و مفید کسب کند (صفوی، 1384).
اعضای هیأت علمی بزرگترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی دانشگاه ها ایفا می کنند. بدیهی است که دانش تخصصی استادان هنگامی می تواند کارایی خوبی داشته باشد که با روش های مناسب مورد بهره برداری مخاطبان قرار گیرد (براون، 1372).
در قرن حاضر پیشرفت فناوری، تغییرات سریع و پدیده ی جهانی شدن بر تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری تأثیر گذاشته است، همگام با این تغییرات رو به رشد، انتظارات جامعه از نظام آموزشی نیز هر روز تغییر یافته و موجب آن شده تا دست اندرکاران، مدیران و مدرسان پاسخگویی به نیازهای فراگیران را در اولویت کار خود قرار دهند . از آنجائیکه اکثر اوقات فراگیران در کلاس درس می گذرد، پاسخگویی به انتظارات، خواسته ها و نیازهای افراد از طریق کارایی مدرسان در کلاس درس نمود می یابد(زارع،1384)
تاکید بر کارآیی به عنوان عامل مهم بازدهی کار یک مدرس محسوب می شود،علاوه بر آن حرفه ی معلمی ایجاب می کند که مدرس اثر بخش باشد یعنی به نتایج مطلوب در امر تدریس دست یابد .مفهوم کارآیی و اثر بخشی ابتدا به ساکن نبوده بلکه چستر بارنارد، یکی از اولین کسانی بود که این مفاهیم را در مدیریت مطرح کرد، او اعتقاد داشت که کارآیی، فردگرا و مربوط به احساس رضایت کارکنان از عضویت در سازمان متبوعشان است و اثربخشی، نظام گرا و مربوط به تحقق اهداف سازمانی است . پیتر دراکر نیز معتقد بود که باید عملکرد فرد و سازمان را در قالب دو مفهوم کارایی و اثربخشی اندازه گیری کرد . به نظر او کارآیی به معنای انجام دادن کار به شیوه ی درست و منظم است و منظور از اثربخشی، انجام دادن کار درست و مطابق با هدف است.(علاقه بند،1380.( با توجه به این اصل که کلاس درس هم یک سازمان اجتماعی است، مدیریت موفق کلاس مستلزم عملکرد کارآ و اثربخش بودن مدرسان است تا در سایه ی فعالیت های مدیریتی در جهت تحقق هدف های سازمانی که همان حفظ محیطی مناسب جهت آموختن و اندیشیدن است تلاش کنند،دانیل دیوک مدیریت کلاس درس را اینگو نه توصیف می کند :تهیه تدارکات و اتخاذ شیوه های لازم برای ایجاد و حفظ محیطی که آموزش و آموختن بتواند در آن اتفاق بیفتد( زارع،1384).
بنابراین با توجه به اهمیت تدریس در فرایند یادگیری توسط مخاطبان به ویژه تأکید بر شیوه های تدریس اثربخش در یادگیری مناسب، ضروری است تا مدلی برای تدریس اثربخش تدوین شود، و پس از تعیین مدل تدوین شده اعتبار سازه ای آن بدست آید. با به دست آوردن مدلی از مولفه های موجود می توان راهگشای کار معلمان در مدارس بود و به پیش برد هر چه بهتر امر تدریس کمک کرد و شرایطی را برای امر تدریس مهیا کردکه به یادگیری دانشجویان کمک کند و این کار می تواند چالش هر روزه ی معلمان را برای تدریس حل نماید.
7-1- تعاریف متغیرها
1-7-1-تعاریف مفهومی متغیرها
تدریس:
فعالیتی آگاهانه است که بر اساس اهداف خاص و بر پایه وضع شناختی شاگردان انجام می گیرد و در آنان تغییر ایجاد می کند (شعبانی، 1381).
اثربخش:
اثربخش بودن عبارت است از درجه یا میزانی که فراگیر به هدف های مورد نظر خود نائل میآید(مهرداد، 1388).
تدریس اثربخش:
مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور، اسلامی نژاد، 1381)
2-7-1-تعاریف عملیاتی متغیرها
مدل تدریس اثربخش :
راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که با مشخص شدن مولفه های جدید با استفاده از تکنیک دلفی به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت.
اعتبار سازه ای:
با استفاده از روش تحلیل عاملی و بکارگیری داده های خود ارزیابی اساتید در نرم افزار Lisrelبه یک همبستگی درونی بین متغیرها دست خواهیم یافت که این داده های به دست امده به صورت تجربی اعتبار سازه ای مدل ما را مشخص خواهدکرد.
1.Hanson
شرکت ها و سازمان های صنعتی از مجموعه بناها و کارگاه ها – ابزار، تجهیزات، ماشین آلات و مواد- سرمایه- اهداف، طراحی، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل و نظارت و مهم تر از همه این ها و آنچه که حلقه اتصال این موارد است نیروی انسانی تشکیل شده است. دربین کلیه این عوامل بزرگترین سرمایه درونی هر سازمان نیروی انسانی و بزرگترین سرمایه بیرونی هر سازمانی مشتریان آن هستند. در طراحی و راه اندازی شرکت ها ی صنعتی تلاش می شود مناسب ترین و مطلوب ترین امکانات و تجهیزات، ماشین آلات، ابزارآلات و فضاهای مورد نیاز متناسب با اهداف از پیش در نظر گرفته شده برای سازمان خریداری، نصب، راه اندازی و ساخته شوند و در تهیه آنها نهایت دقت و کنترل و نظارت انجام می گیرد. این موارد فاقد روح، جان و شعور می باشند به همین دلیل در تهیه، خرید و ساخت آنها نظارت و کنترل در حد بسیار مطلوبی امکان پذیر است. برا ی مثال برای خرید ماشین آلات به مواردی چون کشور و شرکت سازنده آن، میزان دقت دستگاه در تولید یا انجام کار، تعداد واحد تولید محصول یا کار در واحد زمان، نحوه راه اندازی و اپراتوری آن، شیوه نگهداری و تعمیرات و هزینه آن، خدمات پس از فروش و قیمت دستگاه کنترل می شود. برای ساخت فضاهای کارگاهی به کمک نقشه های از پیش طراحی شده و در نظر گرفتن چیدمان دستگاه ها و نحوه ارتباط بین دستگاه ها در فرایند تولید فضای مناسب ساخته می شود.
اما عاملی که حلقه اتصال کلیه عوامل شرکت می باشد و بیشترین تاثیر را در موفقیت و دست یابی به اهداف سازمانی و یا شکست و نرسیدن به آن را دارد نیروی انسانی است که برای تامین نیروی انسانی متناسب با اهداف سازمانی، شرکت ها اقدام به جذب و استخدام نیروی انسانی می نماید. در این مورد نیز شرکت ها بیشترین تلاش را برای جذب افراد متخصص متناسب با هریک از فرایندهای انجام کار می نمایند. شرکت ها در جذب نیروی متخصص نسبتا موفق عمل می کنند زیرا امکان بررسی میزان چیرگی و مهارت داوطلب استخدام بوسیله روش های مختلف از جمله آزمون های نظری، عملی و مصاحبه وجود دارد. اما چیزی که ایجاد نگرانی و در انجام کار موجب بوجود آمدن مشکل می شود تشخیص میزان تعهد افراد و اخلاقی بودن رفتار آنها حین انجام کار در ارتباط با دیگر کارکنان و تجهیزات و امکانات است. برای این منظور برخی از شرکت ها تلاش هایی را در جذب نیروی انسانی متعهد و بعد از ورود آنها با تدوین قوانین و مقررات اخلاقی اقداماتی را انجام داده اند. ولی متاسفانه در بیشتر موارد با کوشش های انجام شده و اعمال قوانین و مقررات رعایت اصول اخلاق حرفه ای از طرف متخصصین به خوبی رعایت نمی شود.
اصول اخلاق حرفه ای و وجدان کار در کشورهای توسعه یافته سالهاست مورد توجه قرار گرفته است. به اعتقاد جوزفسون اخلاق گرایی قرن بیستم و بیست و یکم دلیل توجه به اخلاق دارای دو نشانه بارز است؛ اول نقش مهم و پر معنای رفتار اخلاقی در حفظ و بقای یک جامعه مدنی و دوم وجود تعدادی پر شمار از نمونه های ضد اخلاقی(اسفندیاری،1386ص12). اخلاق حرفه ای کوتاه مدتی است مورد توجه کشورهای در حال توسعه نیز واقع شده است به گونه ای که تعهد کاری و حس مسئولیت در انجام مشاغل و حرفه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشیده است( انصاری، 1386ص6) .
عدم توجه به اخلاق حرفه ای و تلاش برای کنترل و نظارت کارکنان صرفا بوسیله قوانین و مقررات پیامدهای زیادی از جمله پایین بودن رضایت شغلی کارکنان، مشخص نبودن حق و حقوق مشتریان و کلیه افرادی که با صاحبان حرفه سر و کار دارند، نارضایتی مشتریان و مدیران از انجام خدمات ارائه شده و . . . می شود که از دلایل اصلی آن عدم توجه در تدوین قانون به کمک مولفه های اخلاقی است. این پژوهش سعی دارد با تعیین مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان به کمک مربیان و سرپرستان سهمی کوچک در حل برخی مشکلات کاری را داشته باشد و زمینه ای را برای آموزش اخلاق حرفه ای در محیط های کار ایجاد نماید.
مسئله اصلی این است که آیا کارآموزان رفتار اخلاقی مناسب شغل را رعایت می کنند؟ مولفه های اخلاق حرفه ای کدامند؟ ویژگی های یک فرد حرفه ای چیست؟عوامل موثر شغلی کدامند و موارد مورد احترام در محیط کار چه هستند، نظر مربیان و سرپرستان در مورد مولفه ها ی اخلاق حرفه ای چیست؟ آیا سرپرستان ارزیابی تقریبا یکسانی از رفتار اخلاقی کارکنان خود دارند؟ آیا رابطه ای بین اخلاق حرفه ای و سطح مهارت کارکنان وجو دارد؟ تمامی این موارد مربوط به اخلاق حرفه ای می باشد که موضوع پژوهش پیش روست.
1-3- اهداف:
1-3-1 – هدف اصلی:
شناسایی ویژگی های افراد حرفه ای و مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان و ارائه یک مدل برای اخلاق حرفه ای در اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان البرز
1-3-2- اهداف فرعی:
1- شناسایی ویژگی های افراد حرفه ای از نظر مربیان و سرپرستان
2- شناسایی مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان از نظر مربیان و سرپرستان
3- شناسایی مولفه های شغل از نظر مدیران و مربیان
4- بررسی وضعیت اخلاق حرفه ای کارآموزان اداره کل آموزش فنی و حرفه ای شاغل در صنایع
5- بررسی میزان هماهنگی بین نظرات سرپرستان در ارزیابی نمره اخلاق حرفه ای کارآموزان
6- بررسی رابطه بین نمرات اخلاق حرفه ای و مهارت کارآموزان
1-4- سوال های تحقیق
1- ویژگی های افراد حرفه ای از نظر مربیان و سرپرستان چیست؟
2- مولفه های اخلاق کارآموزان از نظر مربیان و سرپرستان چیست؟
3- مولفه های شغل از نظر مدیران و مربیان چیست؟
4- وضعیت اخلاق حرفه ای کارآموزان اداره کل آموزش فنی و حرفه ای شاغل در صنایع چگونه است؟
5- آیا بین نظرات سرپرستان در ارزیابی نمره اخلاق حرفه ای کارآموزان همبستگی معناداری وجود دارد؟
6- آیا بین نمرات اخلاق حرفه ای و مهارت کارآموزان رابطه ای وجود دارد؟
1-5- استفاده کنندگان از نتایج پایان نامه:
– برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزش فنی و حرفه ای جهت برنامه ریزی محتوای برنامه درسی اخلاق حرفه ای
– مربیان می توانند از نتایج حاصل در آموزش مفاهیم اخلاق حرفه ای به کارآموزان استفاده کنند.
– سرپرستان صنایع به منظور ایجاد برقراری ارتباطات سالم تر و ارزیابی عملکرد کارکنان می توانند از نتایج حاصل از این پژوهش استفاده نمایند.
– مدیران صنایع از نتایج این پژوهش در استخدام کارکنان و ارتقاء شغلی آنان می توانند استفاده کنند.
1-6- ضرورت انجام تحقیق:
سرعت زیاد در تغییرات تکنولوژی و میل زیاد ترکیب بین رشته های فنی و به تبع آن دشوارتر شدن درک و فهم حق و حقوق کلیه افراد مرتبط با یک خدمت و یا محصول اعم از کارکنان، مدیران، سرپرستان، تامین کنندگان و مشتریان ضرورت توجه به حق و حقوق کلیه افراد از یک سو و پذیرش مسئولیت های مرتبط با جایگاه هریک از افراد و انجام آن از سوی دیگر، ضروت توجه به آموزش و نهادینه کردن اخلاق
حرفه ای در فراگیران مهارت های شغلی حین آموزش مهارت های تخصصی و استفاده از این مولفه ها در ارزیابی عملکرد شغلی و جذب نیروی متعهد و متخصص، ارتقاء و تعالی سازمانی، بهبود ارتباطات بین فردی، کاهش هزینه های تولید و رضایت مشتری ضرورت انجام این پژوهش را توجیه می نماید.
1-7- قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی تحقیق:
قلمرو موضوعی این پژوهش اخلاق حرفه ای، قلمرو زمانی سال 1389و قلمرو مکانی آن اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان البرز می باشد.
1-8- اصطلاحات و تعاریف :
(I.R.T.V.T.O): عنوان اختصاری سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور است. (ایمانی و همکاران،1385ص5)
آموزش فنی و حرفهای: مجموع آموزش های عملی و علمی است که هدف آن ،ایجاد شرایط لازم برای کسب دانش و ایجاد نگرش و پرورش مهارت کارآموزان به منظور احراز شغل و یا ارتقاء مهارت می باشد و منجر به کسب گواهینامه مهارت میگردد. همکاران،1385ص5)
مرکز آموزش فنی و حرفهای : واحد آموزشی است که بر اساس ضوابط و مقررات به منظور ارتقاء مهارت و تخصص برای کارگران شاغل و یا ایجاد مهارت در افراد متقاضی کار تشکیل می شود. (همان منبع ص 5)
کار آموز: فردی است که به منظور فراگیری دانش و کسب و ارتقاء مهارت شغلی، در دوره آموزش فنی و حرفهای معینی شرکت مینماید. (همان منبع ص 6)
مربی: فردی است که ضمن احراز شرایط مربیگری، توانایی انتقال دانش فنی به کار آموزان، استفاده از تجهیزات کارگاه آموزش و فن آوری و تکنولوژی روز و انجام ارزشیابی طی دوره و پایان دوره را مطابق با استاندارهای مهارت و آموزشی داشته باشد. طبقه بندی مربیان به صورت: کمک مربی، سرمربی، مربی ارشد و استاد مربی میباشد. (همان منبع ص 6)
کارگر ماهر: به فردی که دوره آموزش فنی و حرفهای را در درجات مهارتی طی کرده و بعد از احراز شرایط به کسب گواهینامه مهارت نایل شده، کارگر ماهر گفته میشود. (همان منبع ص 6)
سرپرست: سرپرست یک مدیر اجرایی یا عملیاتی است که هدایت و رهبری مستقیم عده ای از کارکنان را بر عهده دارد .(خوش دامن و ابراهیمی،1382 ص15 )
ارزش: هرچیز که به اعتبار اقتصادی، روانی، اجتماعی، اخلاقی یا زیبایی خود شایسته و مورد توجه شخص قرار گیرد.(شعاری نژاد،1375ص433)
اخلاق: اصول و مقیاس هاس مربوط به درستی یا نادرستی کردار که از طرف جامعه پذیرفته شده اند. (شعاری نژاد،1375ص246)
علم اخلاق: مطالعه ایده آل و آرمان و وظیفه اخلاقی در رفتار و کردار انسان. (شعاری نژاد،1375ص146)
شغل یا پیشه: کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می شود.کار در همه فرهنگ ها اساس نظام اقتصادی یا اقتصاد است،که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سروکار دارند.
حرفه: الوانی(1377) (به نقل از پاگ، 1991) در تعریف حرفه بیان داشته است که حرفه، دارای یک چارچوب ذهنی است، مجموعهای از تئوری و دانش را در بر دارد، دارای شأن و مرتبتی اجتماعی است. سازمان یا سازمانهایی آن را ترویج میکنند، گروه عملا و نظرا بدان مشغولند، در میان رشتههای دانشگاهی، جایگاهی دارد و دارای معیارهای اخلاقی و ارزشی خاص خود میباشد.
اخلاق حرفه ای: اخلاق حرفه ای حوزه تخصصی از دانش بشری است که به بیان مسئولیت های اخلاقی بنگاه ها و مشاغل و نیز تحلیل مسایل اخلاقی در کسب و کار می پردازد . (قراملکی،1382 ص137)
حرفهایبودن: عبارتست از داشتن دیدی کامل و نگرشی کلنگرانه به یک کار یا زمینهی کاری که با تسلط و احاطهای همهجانبه بر موضوع هم
، تبیین هدف، پرسشهای پژوهش، پیشینۀ پژوهش، معرفی پژوه، روش شناسی، ابزار پژوهش، جامعۀ پژوهش و… است (منصوریان، 1388).
دانش هستهای
منظور از دانش هستهای، رشتههای فیزیک هستهای، مهندسی هستهای، انرژی هستهای و… هستند که در پایگاه وب آو ساینس نمایه شدهاند( داریوش، 1392).
صاحبنظران
منظور از صاحبنظران افرادی هستند که در حوزه علمسنجی صاحبنظر میباشند. در حوزه علمسنجی شامل افرادی هستند که در این زمینه به آموزش و پژوهش مشغولند.
1-8. نوآوری پژوهش
تاکنون پژوهشهای بسیاری به ارزیابی مقالات علمی در ایران پرداختهاند و تحقیقات بسیاری نیز به ارزیابی مقالات علمی نمایه شده در پایگاههای مختلف مبادرت نمودهاند. با این همه، آنچه مشخص است، تحقیقاتی که تاکنون انجام شده است را میتوان در دو بخش مجزا دسته بندی کرد، بخش اول پژوهشهای هستند که به ارزیابی کیفیت مقالات علمی براساس شاخصهایارزیابی ظاهری میپردازند و بخش دوم پژوهشهای هستند که به ارزیابی کیفیت مقالات علمی براساس شاخص ضریب تأثیر میپردازند.
در این پژوهش، تمرکز برارائه شاخصها و معیارهای مناسب برای ارزیابی مقالات علمی بر اساس دو شاخص مهم کیفیت و نفوذ است، شاخصهای که بر مبنای آن بتوان به ارزیابی دقیقتر مقالات علمی پرداخت، تاکنون در ایران پژوهشی به منظور ارائهی شاخصها و معیارهای ارزیابی مقالات علمی بر اساس کیفیت و نفوذ انجام نشده است، همچنین تاکنون پژوهشی برای ارزیابی مقالات علمی با استفاده از شاخص نفوذ به عنوان شاخصی مناسب برای ارزیابی مقالات علمی صورت نگرفته است. این پژوهش در نوع خود در سطح بین المللی اولین اقدام در این زمینه در بین مطالعات انجام شده تاکنون به شمار میآید.
پژوهش در باب هویت معلم از منظر دیدگاه های مختلف و راهبردهای متنوعی قابل بررسی است.در ادامه دیدگاه ها و راهبردهای رایج بین المللی پژوهش درباره هویت معلم را ارائه خواهیم کرد .ابتدا نگاهی کلی و اجمالی به تاریخچه رشد و توسعه راهبردهایی در پژوهش درباره تدریس و معلمان خواهیم داشت که زمینه ساز و تسهیلگر رویکرد روایی بوده اند.
2-2. معلمان و پژوهش درباره تدریس:از مهارت تا روایت
پژوهش درباره تدریس و معلمان از دیدگاه ها و زوایای مختلفی انجام می گیرد و بر اجزاءمتفاوت تدریس و کار وزندگی معلمان تاکید می شود(زایخنر،1993؛برگم،بورکوئیست ،هانس،کارلگرن و هوگ،1997؛بیدل،گود و گودسون،1997؛ریچاردسون، 2001 به نقل از سراید،2007).
2-2-1. مهارت ،رفتار و نگرش معلمان
پیش از دهه 1970 میلادی ،پژوهشگرانِ تربیتی علاقه مند به معلمان و تدریس ، بر رفتار و مهارت معلمان تاکید می کردند .این پژوهش ها تحت تاثیر پارادایم مسلط اثبات گرایی و برگرفته از روان شناسی تجربی در پژوهش های تربیتی و تربیت معلم در دهه 1930بود(هرمن، 1995 به نقل از سراید،2007).تاثیر پارادایم اثبات گرایی بر پژوهش های تربیتی در طول دهه اول بعد از جنگ جهانی دوم نیز ادامه یافت. اواخر دهه 1950 و اوائل دهه 1960،پژوهشگران تربیتی به طور نمونه ویژگیهای فردی معلمان و روشهای تدریس را با شاخص های کارآمدی تدریس در دامنه بزرگی از مطالعات کمی مقایسه می کردند.نکته مهم و مورد تاکید دیگر در این دوره از پژوهش ها، پیش بینی موفقیت معلمان بود(برگم و همکاران،1997؛کانلی و کلندینین،1999).در این دوره اعتقاد راسخ به توانایی پژوهش در پیش بینی و اشاره به روابط تصادفی و مشروط در تدریس وجود داشت.
در اوائل دهه 70 تغییری شگرف در حوزه پژوهش درباره معلمان پدید آمد و به جای پژوهش های تجربی و رفتاری درباره مفاهیم یادگیری و تدریس ، برفرهنگ،موقعیت،روابط،مشارکت و مداخله در پژوهشهای تربیتی تاکید می شد. .این تغییر دیدگاه ناشی از آگاهی روزافزون پژوهشگران از محدودیت دانش آنها درباره تفکر معلمان بود.علاوه بر این برخی پژوهشگران ،در باره سودمندی مطالعه رفتار معلمان, تردید هایی کردند.بدینگونه, چرخش از راهبردهای رفتاری به تاکید بر تجارب خود معلمان ،صلاحیت ها و شایستگی هاو فهم معلمان ، راه را برای روشهای تفسیری و کیفی باز کرد(برگم و دیگران،1997).
2-2-2 تفکر معلمی و معلم در زمینه
در دهه 1970 بر نگرش معلمان درباره کار و شرایط کاریشان تاکید شد که در راستای اجتماعی کردن و فرهنگی شدن معلمان در مدارس بود(برگم و دیگران،1997).علایق پژوهشگران نسبت به فهم و ادراکات معلم از تدریس و یادگیری خود افزایش یافت و در اواخر دهه 80 با سنتی که “تفکر معلمان “نام گرفت به اوج خود رسید. در این سنت کانون توجه بر این نکته بود که چگونه تفکرات و تأملات معلمان بر اعمال و اقدامات آنها تاثیر می گذارد(زایخنر،1993).همچنین بر موضوعاتی چون تأملات معلم،عمل معلم و دانش معلم تاکید گردید.این افزایش توجه و علاقه باعث شد تا پژوهشهای گسترده و متنوعی درباره کلاس درس معلم و در زمینه تصورات و ادراکات معلمان از شرایط کاری،روابط و زندگی روزمره در مدرسه انجام شود(برگم و دیگران،1997).
در طول دهه های هشتاد و نود مطالعات متعددی درباره زندگی حرفه ای معلمان و چگونگی تاثیر پذیرفتن آن از اصلاحات آموزشی ،روابط با دانش آموزان،موضوع درس و شرایط کاری انجام شد.این مطالعات به این حقیقت اشاره داشتند که تدریس معلمان علاوه بر تفکرات و تأملات آنان به عوامل موقعیتی نیز بستگی دارد.تاکید سنت “تفکرمعلمان “بر تجارب زیسته خود معلمان ،صلاحیت ها،فهم و ادراکات،روابط و زمینه، پژوهش های مربوط به معلمان را هویت شخصی تر و فردی تر بخشید؛آغاز حرکتی نو « از معلم به عنوان عمل به معلم به عنوان شخص »(گودسون،1997،ص 147).
تاکید بر معلم به عنوان “یک شخص” ،دال بر اعتقاد پژوهشگران تعلیم و تربیت به روایت معلمان درباره “چیستی معلمی”بود و منجر به درک بهتر تدریس ، تربیت معلم و بهبود وضعیت آن شد(بیدل،گود و گودسون1997). از آن پس, پژوهشگران از روایت های معلمان دستیابی به فهم معلمان،برای فهم تصورات و تجارب تدریس آنها ااستفاده کردند(گودموندسدوتیر،2001).
2-2-3 چرخش روایی” در پژوهش درباره معلم و تدریس
برونر(1986)پژوهش روایی را برای مطالعه تأملات و دانش معلم مناسب می داند زیرا«… روایت همچون شیوه ای از اندیشیدن مورد استقبال قرار گرفته است)»(برونر 1986 به نقل از گودموندسدوتیر ،2001،ص 226).
رویکرد روایی قرابت بسیاری با سنت “تفکر معلمان”دارد.مفروض آن است که معلمان بهتر از همه چیستی تدریس را می دانند،از این رو روایت های معلمان می تواند بازگوکننده “دانش تدریس از درون”باشد(الباز- لوییچ،1997،ص 77).شرح روایت های معلمان از حرفه معلمی و زندگی روزمره خود به فهم “چیستی تدریس” می انجامد (گودسون،1997).
“چرخش روایی”در پژوهش های تربیتی همزمان بود با چرخش بیشتر به سوی رویکردهای کیفی. در پژوهش های مربوط به معلمان ،رویکرد روایی در مطالعات مربوط به رشد حرفه ای معلمان،دانش معلمان (کلندینین وکانلی،1999؛السون وکرایگ،2005 به نقل از سراید،2007)،حرفه معلمی(پامسون،2004 به نقل از سراید،2007)و تدریس موضوعی(دراک،اسپیلن و هوفرد- آکلز،2001 به نقل از سراید،2007)به کار گرفته شده است و اتواتنوگرافی از جمله این رویکردهاست.
2-3 . مرور منابع و متون تخصصی در باره هویت حرفه ای معلم (مطالعه جامع بیجارد و همکاران،2004)
بیجارد و همکارانش از جمله پژوهشگران پیشتاز در این حوزه هستند.از نظر آن ها برای درک بهتر عناصر هویت حرفه ای در تدریس و تربیت معلم ، باید به بینش عمیق تر و بهتری در این حوزه پژوهشی دست یافت(بیجارد و همکاران ،2004).آنها به مرور منابع و متون تخصصی مربوط به هویت حرفه ای معلمان پرداختند.
این مطالعات بر اساس تاکید و توجه در سه دسته طبقه بندی می شوند:
1)مطالعاتی که در آن بر شکل گیری هویت حرفه ای معلمان تاکید می شود،
2)مطالعاتی که در آن بر ویژگی های هویت حرفه ای معلمان از نگاه خودشان یا بر پایه داده های جمع آوری شده پژوهشگران تاکید می شود .
3)مطالعاتی که هویت حرفه ای معلمان در داستانهای گفته شده و نوشته شده ایشان گفته می شود.
نتایج تحلیل بیجارد و همکاران (2004)در جدول های شماره 1 تا 3 نشان داده شده است: