شاید کسی تصور نمیکرد که روزی بازاریابی علاوه بر سودآوری و فروش، نگران سلامت مصرف کننده نیز باشد. اما پویایی و رقابت شدید و افزایش نگرانی نسبت به محیط زیست و همچنین مقررات دولتی و افزایش آگاهی مصرف کنندگان، شرکتها را بر آن داشت که در سلامت جسمانی و روانی و پاکیزگی محیط مصرف کنندگان نیز تأمل کنند.
به هر حال به مرور زمان مفاهیمی نظیر بازاریابی سبز، بازاریابی محیطی و اجتماعی برای عمل به مسئولیت اجتماعی بنگاهها وارد ادبیات بازاریابی شد. در عصر حاضر محیط زیست به مساله ای حیاتی و بسیار مهم برای همه اقشار مردم چه در جایگاه مشتری و چه در جایگاه تولید کننده تبدیل شده است.اشتیاق فزاینده ای در میان مصرف کنندگان در سراسر جهان برای حفاظت از محیط زیست به وجود آمده است.رفتار مصرف کننده در حال حرکت به سمت محصول دوستدار محیط زیست یا سبز است.پژوهش هایی که قبلا انجام شده نشان داده است که اکثر مصرف کنندگان ابراز علاقه زیادی بر حفاظت از محیط زیست دارند و به شدت در مورد تخریب محیط زیست حساس شده اند.در سال 1989 در مطاله ای که در آمریکا انجام شده است نتایج حاکی از آن است که 49% پاسخ دهندگان به خاطر مسائل محیطی خریدشان را تغییر داده اند.چنین مسائلی باعث ظهور مفاهیم جدیدی در بازاریابی شده است که عبارتند از: بازاریابی سبز و بازاریابی محیطی. بازاریابی سبز به یک جزء حیاتی از مفهوم امع بازاریابی تبدیل شده است.در همین راستا تولید کنندگان باید تمام مراحل طراحی، تولید، فروش وخدمات پس از فروش را سبز کنند.(سعادت ،1386)
جنبش بازاریابی سبز از دهه 1980 به شکلی گسترده مورد توجه سازمان ها و مصرف کنندگان قرار گرفته است. سازمان ها با تولید محصولات دوستدار محیط زیست به دنبال کسب مشروعیت اجتماعی، درحالی که مصرف کنندگان به دنبال تأثیرگذاری در بینش جامعه به مسایل زیست محیطی هستند. در حال حاضر بازاریابی بر اساس ملاحظات اجتماعی و محیطی یکی از مهمترین فعالیت های شرکتها شده و یکی از حیطه های بازاریابی که در مسائل محیطی بحث زیادی را در مطبوعات به خود اختصاص داده، بازاریابی سبز است (هلسن ،2004 ). بازاریابی سبز را بازاریابی محیط زیست یا بازاریابی اجتماعی نیز نامیده اند و آن نوعی نگرش و رویکرد بازاریابی اجتماعی است که ارزش های اخلاقی، اجتماعی، انسانی و محیطی را در کلیه فرایندها، ابزارها، رفتارهای بازاریابی و فروش برای ماندگاری و پایداری در کسب و کار و بازار رعایت، تقویت و حفظ میکند. امروزه افزایش و حفظ مشتریان وفادار به صورت کلید موفقیت بلند مدت بسیاری از شرکتها درآمده و شاهد تغییر نگرش مدیران از جهت جذب مشتریان جدید به سمت حفظ و نگهداری مشتریان موجود است، به همین دلیل بسیاری از شرکت ها تلاش می کنند مشتریان راضی، پای بند و وفادار به دست آورند. نتیجه تحقیقات نشان داده است که فعالیتهای محیطی بندرت با معیارهای ارزیابی سازمانی همخوانی دارند. به علاوه بسیاری از شرکتها از مقیاسهای سنتی از قبیل: سود، نرخ بازده سرمایه گذاری، سهم بازار و غیره برای ارزیابی خودشان نسبت به مسائل محیطی استفاده میکنند. تعداد کمی از شرکتها دریافتهاند که سبز بودن مزیتهای استراتژیک به آنها میدهد.( رمضانیان،1389)
لذا با توجه به اینکه مسائل محیطی و اجتماعی امروزه برای مشتریان اهمیت بالایی دارند، رعایت مسائل زیست محیطی در فعالیتهای بازاریابی باعث ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت خواهد شد و از این طریق شرکت میتواند به ایجاد یک پایگاه خوب در بازار دست یابد. دلیل اصلی سبز بودن به اقتصاد بر میگردد. اقتصاد مطالعه این است که چگونه افراد با توجه به منابع محدود سعی دارند خواستههای نامحدود را ارضا کنند.سبز بودن میتواند در نتیجه فشارهای درونی و یا بیرونی رخ دهد.هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی تأثیر عناصر آمیخته بازاریابی سبز به عنوان یک عامل مهم بازاریابی و مزیت رقابتی شرکت ها ی شهرکت صنعتی در جذب مشتریان( به عنوان یکی از مهمترین رفتارهای بازاریابی) است.(شفیعی ،1389)
شاید کسی تصور نمیکرد که روزی بازاریابی علاوه بر سودآوری و فروش، نگران سلامت مصرف کننده نیز باشد. اما پویایی و رقابت شدید و افزایش نگرانی نسبت به محیط زیست و همچنین مقررات دولتی و افزایش آگاهی مصرف کنندگان، شرکتها را بر آن داشت که در سلامت جسمانی و روانی و پاکیزگی محیط مصرف کنندگان نیز تأمل کنند. به هر حال به مرور زمان مفاهیمی نظیر بازاریابی سبز، بازاریابی محیطی و اجتماعی برای عمل به مسئولیت اجتماعی بنگاهها وارد ادبیات بازاریابی شد. با وجود آنکه از مطرح شدن مباحث مربوط به بازاریابی سبز سالیان زیادی می گذرد اما به دلایل گوناگونی این مسئله آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. هرچند به نظر می رسد با آشکار شدن مسائل و مشکلات زیست محیطی که امروزه نسل بشر را به خود گرفتار کرده است لزوم توجه به این مقوله بیش از پیش ضرورت یابد. حفاظت از منابع طبیعی، جلوگیری از گرم شدن زمین، استفاده پایدار از منابع، کاهش آلودگی های صوتی و زیستی، همه و همه از نگرانی هایی است که امروزه بشر از آن رنج می برند و بازاریابی هم به عنوان علمی که همواره در تلاش برای شناسایی و ارضای نیازها و خواسته های بشر بوده، این نگرانی و نیاز عمومی را شناسایی کرده و با استفاده از ابزارهایی سعی در ارضای این نیاز عمومی نماید(اسداللهی، 1384).
بررسی فعالیت سازمانهای تولیدی و خدماتی نشاندهنده این موضوع است که از دیرباز، سازمانها آگاه بودهاند که برای عرضه بهتر محصولات خود به مشتریان و کسب درآمد بیشتر، باید به انجام اقدامات بازاریابی اقدام کنند. تنها آنچه در طول زمان متغیر بوده، رویکرد فرآیند بازاریابی است که از گذشته تا به امروز یک سیر تکاملی را پشت سر گذاشته و امروزه برای بسیاری از سازمانها در مرحله بازاریابی با رویکرد مسوولیت اجتماعی (بازاریابی سبز) قرار دارد. درواقع زمانی تصور میشد که سازمانها و تولیدکنندگان صرفا باید از طریق تولید و فروش محصولاتی که به بهترین شکل نیاز فعلی مصرفکنندگان را رفع میکند، به افزایش حقوق سهامداران بپردازند، بیآنکه توجهی به عواقب چنین تولیداتی داشته باشند. افزایش آلودگیها و آسیبهای زیست محیطی، ضرورت تامین نیازهای نامحدود با استفاده از منابع محدود، افزایش هزینه انواع انرژی مصرفی و دلایل دیگری از این قبیل، نگرانیهای افراد درباره محیط طبیعی را افزایش داد و نتیجه چنین دیدگاهی، وقوع تحول گستردهای به نام بازاریابی با رویکرد مسوولیت اجتماعی بود(گنگ لی ،2011) براساس بازاریابی با این رویکرد، مشتریان محصولات یک سازمان، تنها آن دسته از مصرفکنندگانی که مستقیما به خرید و استفاده از محصول اقدام میکنند، نیستند، بلکه تمامی انسانها و به نوعی تمامی موجودات حداقل بهطور غیرمستقیم مشتری محصولات تولیدی سازمانها هستند و در تولید و بازاریابی محصولات باید نیاز این گروه را هم در نظر گرفت. امروزه تمامی مصرفکنندگان چه فردی و چه صنعتی به محیطزیست علاقهمندتر شدهاند. مدیران به اهمیت مسائل زیستمحیطی پیبردهاند و باید در عمل برنامههای استراتژیک سازمان را براساس مبانی سبز پایهگذاری کنند. از آنجا که همه مصرفکنندگان در نوع نیاز مشابه نیستند، در بازاریابی هدفمند اولین قدم بخشبندی بازار است و بازاریابی سبز نیز از این امر مستثنا نیست. مصرفکنندگان را میتوان براساس متغیرهای جمعیتشناختی، روانشناختی و رفتاری و همچنین میزان دانش آنها از محیطزیست تقسیمبندی کرد. سازمانها باید ابتدا گروههای مصرفکنندگان خود را از برتریهای محصول سبز آگاه کنند و سپس به عرضه محصول سبز مورد نیاز هر بخش اقدام کنند. (الهی، یعقوبی، 1390)
1-4-1-هدف آرمانی:
1) ارزیابی نقش بازاریابی سبز در مزیت رقابتی جذب مشتریان در شرکت های شهرک صنعتی رجه بابل
1-3-2-اهداف ویژه:
1-4-3-اهداف کاربردی:
جامعه آماری این پژهش شامل کارکنان و مدیران شهرک صنعتی رجه می باشد
بازاریابی اینترنتی:
برند: برند مجموعه گرههای ذهنی یا تداعیات کارکردی، احساسی، عقلی و مزیتهایی است که ذهن بازار هدف را اشغال نمودهاست. تداعی معانی پیوند دادن تصاویر و نشانهها با برند یا مزایا و فواید یک برند است. این مزایا یا فواید برند است که مبنای تصمیم گیری برای خرید آن واقع خواهد شد.
بازاریابی سبز: مطالعه ی جنبه های مثبت و منفی بازاریابی روی آلودگی و کاهش منابع انرژی و سایر منابع(لی و کای،1،2008).
محصول سبز: دی سوزا (2006) محصول سبز را محصولی می دانند که ضرر کمتری به محیط زیست وارد می آورد و تعمیر، نوسازی، تولید مجدد، استفاده مجدد، بازیافت و سازگار با لایه اوزن، میوه ها و سبزیجات طبیعی( نه شیمیایی) از ویژگیهای آن است.
قیمت سبز: قیمت سبز نیز یک عامل کلیدی در آمیخته بازاریابی سبز است. این ارزش ممکن است در بهبود عملکرد، کارایی، طراحی، جاذبه بصری یا مزه آن و یا حتی به دلیل ویژگی های دیگر محصول سبز از جمله عمر طولانی تر و بی ضرر بودن باشد (پلونسکی و همکاران، 2001).
ترویج سبز: ترویج سبز نیز شامل تبلیغات ارائه شده است که به مشتریان امکان مقایسه می دهد ، درصد و ماهیت محصول بازیافت شده را مشخص می کند و اطلاعات زیست محیطی واقعی را به مصرف کنندگان انتقال میدهد (فائو و همکاران، 2007).
توزیع سبز: توزیع سبز نیز باید با کاهش آلودگی و نگهداری منابع در انتقال محصولات به بازار همراه باشد، به عبارت دیگر تدوین سیاستهایی در زمینه کاهش آلایندگی خودروهای توزیع کننده، ارتقاء آگاهیهای زیست محیطی درون شرکت و میان طرف های قرارداد حمل ونقل می باشد (گرو و همکاران،1996).
در پژوهش حاضر، پس از جمع آوری پرسشنامه ها، سؤالات کد گذاری شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (که مختص آزمون های آماری در علوم اجتماعی است) انجام گرفت. در سطح تجزیه و تحلیل داده های توصیفی، از جداول توزیع فراوانی، درصدی، استخراج نمودارهای صوری داده ها) و مقایسه های توصیفی استفاده شده است؛ و در سطح تجزیه و تحلیل داده های استنباطی، به منظور بررسی رابطه ی بین متغیرها، بررسی فرضیه ها، پیدا کردن روابط معنادار و اثبات یا رد آنها و پاسخ به سؤالات تحقیق، از آزمون خی دو (x2) یا کای اسکوئر، درجه ی آزادی و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
Helson , 2004
Geng, LI
Deesuzha,2006
رقابت جهانی، تغییرات مداوم فناوری و تحولات سریع و گوناگون در فرهنگ کار، تنها چند عامل از عواملی هستند که بازاری پویا بوجود آورده و بر آن تاثیر متقابل دارند (جعفری و دیگران، 1390). بنابراین سازمان برای هماهنگ کردن قوت ها و ضعفهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط و همچنین مقابله با محیط پویا نیاز به تفکر استراتژیک دارد (ریاحی، 1384).
این پژوهش در یک شرکت تولید شکلات و فرآورده های کنجد انجام میشود. از آنجا که تولید مواد غذایی مستقیما با سلامت جامعه در ارتباط است، ارتقا کیفیت محصولات در این صنعت بسیار حائز اهمیت میباشد. این سازمان با میزان محدود منابع مواجه است و میبایست به طور بهینه از آن استفاده کند و برای این کار نیاز به روش علمی و برنامه ریزی دقیق دارد. به طور عادی، فعالیتها بیشتر و یا کمتر از آنچه نیاز دارند منابع مدیریت کیفیت دریافت میکنند و این باعث اتلاف منابع میشود. هر راهبرد میبایست به میزان لازم و براساس اهمیتی که در افزایش کیفیت محصولات دارد، منابع مدیریت کیفیت را دریافت کند، تا بهرهوری لازم در سازمان مذکور به حداکثر برسد.
در این پژوهش هشت استراتژی (آراویندان و دیوانداسان، 1996) برای مدیریت کیفیت در سازمان مورد نظر انتخاب شده که بر اساس نیاز هر یک، منابع انسانی، منابع سازمانی و منابع تکنولوژیکی بدون وجود اضافه یا کمبود، به استراتژیهای کیفیت تخصیص داده میشود. یکی از این استراتژیها، بازنگری مداوم در فعالیت های مربوط به کیفیت محصولات است که نیازمند اقدامات اصلاحی و فعالیتهای پیشگیرانه توسط تمام اعضا میباشد. این بهبود مستمر سازمان مذکور را به سمت کاهش نرخ خطا، هزینههای شکست و ضایعات جهت دهی میکند. دیگر استراتژی مورد استفاده، بررسی مداوم مشکلات کیفی است. زیرا در صنعت شکلات سازی در عین سادگی نکات ریز و قابل توجهی دارد که اگررعایت نشود در کیفیت محصول نهایی اثر خواهد داشت. سازمان مورد نظر برای رسیدن به سطح کیفیت دلخواه محصولات خود نیاز به استراتژی ای دارد که رویکرد دائمی به سمت اهداف و آرمان ها نامیده میشود که سازمان باید متعهد باشد و نگرشی حداقل ده ساله داشته باشد و برای ماندن در آن برنامهریزی کند. استراتژی دیگر، رسیدگی دوره ای کیفیت به منظور پیشگیری از مشکلات میباشد. در استراتژی دیگر، انتقال مداوم نظرات مشتریان و تجزیه تحلیل آنها مورد توجه است. از آنجایی که مدیریت کیفیت فراگیر، فعالیتی برای تمام سازمان است، بنابراین استفاده از دانش افراد و مشارکت دادن آنها یکی دیگر از استراتژی های مورد استفاده میباشد. مدیریت اطلاعات مربوط به کیفیت نیز دیگر استراتژی مورد نظر است. کنترل هزینههای کیفیت نیز استراتژی مهمی است که به آن پرداخته میشود.
تحقیق حاضر در یک کارخانه تولید مواد غذایی انجام میشود. به دلیل بالا بودن رقابت در این صنعت، شرکت تصمیم به بالا بردن بهرهوری استفاده از منابع دارد. این شرکت هدف خود را ارائهی محصولات متمایز با بهترین کیفیت قرار داده است و همین امر نیاز به روشی علمی برای این کار در این سازمان را ایجاد نموده است. روند افتتاح خط تولید جدید و نوع ارائهی محصولات بهترین گواه این مدعا است، زیرا مطلعین نسبت به صنعت غذا میدانند که تأسیس و ادارهی یک مجموعهی غذایی چه مسائلی به دنبال دارد. در اینجا می توان با اولویت بندی استراتژیهای مناسب بر مبنای معیارهای آنها، تصمیم گیرنده را در شرایط مناسب تری از درک اهمیت هر استراتژی مدیریت کیفیت بر مبنای منابع مورد نظر در مدیریت کیفیت جامع قرار داد و تخصیص منابع را بر پایه این اولویتبندی انجام داد.
با انجام این تحقیق، منابع مؤثر در مدیریت کیفیت جامع و نقش هر کدام در پیشبرد اهداف مدیریت کیفیت جامع شناسایی میشود. به منظور ارتقاء کیفیت محصولات این شرکت، نیازمند استراتژیهایی هستیم که بتوانند راه را برای رسیدن به هدف هموار کرده و بهرهوری در تولید محصولات، با کیفیت بالا را تضمین نمایند.
هر جا که نیاز به تخصیص منابع محدود به مجموعه ای از فعالیتها یا تیمها وجود داشته باشد نیاز به راهبردهای بهرهورانه برای استفادهی بهینه از آن نیز وجود دارد (عابدی و دیگران، 1386). در این پژوهش تخصیص منابع به طور دقیق و با روشهای علمی مؤثر صورت میگیرد. در غیر این صورت منجر به عدم بهرهوری واحد تولیدی و عدم اثربخشی استراتژیهای برنامهریزی شده میشود. تخصیص به جا و مناسب هریک از منابع مدیریت کیفیت، به این سازمان کمک میکند تا بتواند منابع محدود خود را بهتر مدیریت کرده و حداکثر استفاده را از آنها داشته باشد. همچنین اگر استراتژیهای کیفیت برای اجرا، با کمبود منابع مواجه نشوند، میتوانند نقش خود را در ارتقاء کیفیت محصولات سازمان به طور مؤثر ایفا کنند.
مسلم است که بین میزان دریافت پشتیبانی استراتژیها از منابع در حالتی که از روشهای غیر علمی استفاده میشود با حالتی که از روشهای معتبر و علمی استفاده میشود تفاوت وجود دارد. درک این میزان تفاوت در این پژوهش به سازمان کمک بزرگی میکند تا تخصیص مجدد منابع را به نحو صحیح انجام دهد.
قلمرو موضوعی پژوهش تخصیص منابع مدیریت کیفیت به استراتژیهای کیفیت به روش تحلیل شبکهای فازی و برنامهریزی آرمانی میباشد.
قلمرو مکانی این پژوهش شرکت شهد گستران نوین واقع در شهرک صنعتی مشهد در جاده کلات میباشد. شرکت شهد گستران نوین در سال 1386 به ثبت رسیده و در زمینه ی صنایع غذایی فعالیت می کند. از جمله محصولات تولیدی این شرکت شامل انواع شکلات فراورده کنجدی، بادام زمینی و کاکائویی، انواع ارده کرم کنجد، پشمک، انواع غلات حجیم شده می باشد. این شرکت دارای 3 خط تولید در فضای 3000 متری کارخانه و یک خط تولید در فضای باز میباشد. خط یک تولید مربوط به شکلات کنجدی با بسته بندیهای مختلف در 73 کد کالا میباشد. خط دو تولید این شرکت به تولید شکلات خالص برای روکش شکلات کنجدی و شکلات پشمکی در چهار نوع شیری، دارک، سوپر دارک و کرمدار میپردازد. خط سوم شکلات پشمکی تولید کرده و تولید این شکلاتهای پشمکی با روکش نسکافه و قهوه را نیز در دستور کار دارد. این کارخانه حدودا 80 نفر نیروی صف دارد.
قلمرو زمانی جمعآوری دادههای این پژوهش در شرکت شهدگستراننوین، شش ماههی اول سال 1394 میباشد. پرسشنامهها در مهرماه 1394 جمعآوری شدهاند.
تحقیق
ارزیابی عملکرد سازمانها در جهت گیری تصمیمات آتی آنها نقش اساسی دارد. در این راستا باید میزان کارایی و بهرهوری سازمانها مورد محاسبه قرار گیرد تا از این طریق بتوان در تصمیم سازیهای آتی روند رشد اقتصادی را زیر نظر داشت. در عصر حاضر دستیابی به رشد اقتصادی از طریق ارتقای بهرهوری از مهمترین اهداف اقتصادی کشورها به شمار میرود. ارتقای بهرهوری با استفاده بهینه از عوامل تولید حاصل میگردد و در نیل به رشد اقتصادی مستمر و تولید پایدار نقش مهمی را ایفا میکند.
یکی از ابزارهای مناسب و کارآمد در این زمینه، تحلیل پوششی دادهها، DEA میباشد که به عنوان یک روش غیر پارامتری به منظور محاسبه کارایی واحدهای تصمیم گیرنده استفاده میشود. از طرفی دیگر با توجه به جامع بودن کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد و کاربرد روزافزون آن برای مباحث استراتژیک مدیریتی، از چهار دیدگاه آن برای ارزیابی عملکرد سازمان استفاده شده است BSC . مبنای چارچوبی جامعی را برای مدیران فراهم میکند که استراتژی شرکت را به مجموعهی منسجمی از معیارهای عملکردی ترجمه میکند (زارعی متین،1389).
در این پژوهش BSC به عنوان ابزاری برای طراحی شاخصهای ارزیابی عملکرد و از DEA به عنوان ابزاری برای اندازه گیری عملکرد استفاده شده است.
روشهای موجود ارزیابی و سنجش کارایی واحدهای بانک اغلب تجربی و فاقد پشتوانه علمی محکم میباشند و علاوه بر این به دلیل استاندارد نبودن این روشها نتایج آنها در بانکهای مختلف با یکدیگر قابل مقایسه نیستند (بشلی،1382). از طرف دیگر هر بنگاه اقتصادی برای ادامه حیات خود در جریان رقابت با سایر بنگاه های موجود در یک صنعت با توجه به رشد فزاینده تکنولوژی و موج گسترده اطلاع رسانی و توسعه خدمات متنوع، همواره باید از پویایی لازم برخوردار باشد، لذا کنترل و ارزیابی مستمر فعالیت و عملکرد آن بنگاه ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد. در این رابطه شاخصهای گوناگون و متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرند که برخی از آنان عبارتند از اثر بخشی، کارایی، نوآوری، بهرهوری و… در میان معیار های موجود کارایی و توسعه و بهبود آن اهمیت فراوانی داشته و صاحبنظران بسیاری به آن پرداختهاند. بدون شک بدون ارزیابی عملکرد سازمانها نمیتوان از اثربخشی و کارایی سازمانها که شرط لازم برای حضور در عرصه رقابت بینالملل است اطمینان حاصل نمود (سلطان محمدی،1389). باید توجه کرد که ارزیابی عملکرد باید مناسب با جایگاه و کارکرد سازمان باشد و همچنین برای حفظ مزیت رقابتی شرکت باید به ارزیابی عملکرد بپردازد. در مقطع فعلی صنعت بانک و بیمه از مهمترین نهادهای اقتصادی در جوامع پیشرفته و در حال توسعه کنونی میباشند. ارزیابی عملکرد شعب باعث میشود که مدیران ارشد سازمان بتوانند تحلیل مناسبی از عملکرد واحدهای خود داشته باشند. به طور کلی آنچه را نمیتوان اندازه گیری کرد نمیتوان به خوبی اداره کرد. گام بنیادی در پایداری چنین روش مدیریتی ایجاب مینماید که با رویکرد به روشهای کارآمد علمی و کاربردی به تعادل بین ورودیها و خروجیهای سازمان دست یابیم و با ارزیابی مستمر عملکرد به نهادینه کردن بهرهوری اقدام نماییم. دستیابی به خواستهها و ضرورتهای مذکور و آنچه این پژوهش به دنبال آن است، با اندازه گیری فعالیتها و از طریق به کار گیری مدلهای علمی و کمیت پذیر و نهایتاً طراحی و استقرار یک نظام عملکرد ممکن خواهد بود. اندازه گیری موجب شناسایی عوامل موثر در بهرهوری، تعیین اولویتها میشود و به تصمیم گیری کمک میکند و اطلاعات با ارزشی را برای ارزیابی تأثیر تغییرات و ارزیابی منابع در اختیار مدیر قرار میدهد. در واقع این اطلاعات نمایانگر این موضوع است که بنگاه مورد مطالعه تا چه حد از منابع خود به صورت بهینه استفاده مینماید، و در مقایسه با سایر بنگاهها چه عملکردی دارد (محمدی،1389).
روشهای متداول ارزیابی عملکرد قبلی عمدتاً بر جنبه های مالی سازمان توجه داشتند و شاخصهای خود را حول آن متمرکز کرده بودند ولی کارت امتیازی متوازن شاخصهای خود را به چهار چشم انداز مالی؛ فرآیندها؛ مشتری و یادگیری و رشد نیروی انسانی توسعه داده و به دنبال ایجاد توازنی بین اهداف مالی به عنوان نتیجه عملکرد گذشته (شاخصهای گذشته نگر) و سه شاخص دیگر (شاخصهای آینده نگر) است.
همچنین مدلهای تحلیل پوششی دادهها DEA میزان توانایی در هر واحد تصمیم گیرنده (DMU) در تبدیل ورودیها به خروجیها را ارزیابی میکند که این میزان توانایی، کارایی نامیده میشود. این روش از تکنیکهای معتبر ارزیابی و مقایسه عملکرد میباشد.
شایان ذکر است تکنیکهای BSC و DEA به عنوان ابزارهایی هستند که نمیتوان آنها را به عنوان تکنیکهای جایگزین هم مطرح نمود. بلکه استفاده تلفیقی از آنها در نظام ارزیابی عملکرد لازم به نظر میرسد. به عبارت دیگر میتوان یک ارتباط سیستماتیک بین دو مدل یاد شده ایجاد نمود. بطوریکه از یکی از آنها به عنوان مکمل و پوشاننده نقاط ضعف مدل دیگر استفاده کرد.
لذا در این پژوهش با تلفیق دو روش کارت امتیاز متوازن BSC و تحلیل پوششی دادهها DEA که از معتبرترین و کاربردیترین روشهای سنجش کارایی و بهرهوری هستند به ارزیابی عملکرد شعب منتخب بانک تجارت استان تهران میپردازیم.
1-3- اهمیت- ضرورت
از آنجا که در مجموع بهرهوری اقتصاد کشور با رشد خفیفی افزایش یافته لیکن عملکرد کلی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی با توجه به منابع مادی و انسانی که در اختیار دارند قابل توجیه نمیباشد. بنابراین بی توجهی به مشکلاتی نظیر پایین بودن بهرهوری نسبی علاوه بر اینکه فرصت رشد و توسعه اقتصادی را سلب مینماید میتواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در آینده باشد (عباسیان،1386). رشد بهرهوری بر بسیاری از پدیده های اصلی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نظیر کاهش سطح تورم، افزایش رفاه عمومی، افزایش توان رقابت اقتصادی و افزایش سطح اشتغال بسیار موثر است. در نگاهی ساده بهرهوری نسبت بازده به منافع مصرف شده است؛ لذا اگر با هزینه یکسان کالا و خدمات بیشتری تولید شود یا مقدار معینی محصول با هزینه کمتری تولید شود، منافعی برای کل جامعه حاصل میشود که میتواند برای تأمین زندگی بهتر افراد جامعه موثر باشد. لیکن دستیابی به بهرهوری بالاترین هدف و ارزشمندترین در همه سازمانهاست به گونه ای که چرخه بهرهوری در مراحل چهارگانه اندازه گیری – تحلیل – برنامه ریزی و اجرا باید در سازمانها استقرار یابد. مهمترین ویژگی این چرخه شکل گیری بر محورهای عملی و کمیت پذیر بودن شاخصهای آن است (محمدی،1389).
لذا در سالهای اخیر به مسئله کارایی و بهرهوری در کشور توجه بیشتری شده است به نحوی که مصادیق بهرهوری به طور صریح در ماده 79 قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مد نظر قرار گرفته است.
در راستای ارتقاء سهم بهرهوری در رشد اقتصادی به یک سوم در پایان برنامه و به منظور برنامه ریزی، سیاستگذاری، راهبری، پایش و ارزیابی بهرهوری کلیه عوامل تولید از جمله نیروی کار، سرمایه، انرژی و آب و خاک، سازمان ملی بهرهوری ایران به صورت مؤسسه دولتی وابسته به معاونت با استفاده از امکانات موجود ایجاد میشود تا برنامه جامع بهرهوری کشور شامل شاخصهای استاندارد بهرهوری و نظام اجرائی ارتقاء بهرهوری، دربرگیرنده توزیع نقشها و مسئولیتها در کلیه بخشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اعم از بخشهای دولتی و غیردولتی، به صورت برنامه لازم اجرا برای تمامی بخشهای یادشده، تدوین نماید و به تصویب هیئت وزیران برساند. تمام دستگاه های اجرائی موظفند از سال دوم برنامه تغییرات بهرهوری و اثر آن بر رشد اقتصادی مربوط به بخش خود را به طور مستمر منتشر نمایند و سیاستها و متغیرهای اثرگذار بر رشد بهرهوری را شناسایی کنند تا اثر بهرهوری از دستگاههای مزبور رشد صعودی داشته باشد. سیاستهای مذکور میتواند حاوی سیاستهای تشویقی بخشهای غیردولتی و شرکتهای دولتی باشد.
حداکثر سه درصد (3%) از هر مرحله تخصیص اعتبارات هزینه ای دستگاه های اجرائی در خزانه نگهداری میشود و پرداخت آن به دستگاه منوط به ارائه تأیید معاونت مبنی بر رعایت مصوبات موضوع این ماده و دیگر تکالیف قانونی مربوط به بهرهوری است.
آئین نامه اجرائی این ماده مشتمل بر برنامه پیشنهادی سازمان ملی بهرهوری ایران به تصویب هیئت وزیران میرسد.
همچنین در فصل 11 قانون مدیریت خدمات کشوری به مسئله ارزیابی عملکرد و بهرهوری تاکید شده است که متن ماده 81 تا 83 این قانون به شکل زیر است.
ماده81 ـ دستگاههای اجرائی مکلفند بر اساس آئین نامهای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیئت وزیران میرسد، با استقرار نظام مدیریت عملکرد مشتمل بر ارزیابی عملکرد سازمان، مدیریت و کارمندان، برنامههای سنجش و ارزیابی عملکرد و میزان بهرهوری را در واحدهای خود به مورد اجرا گذاشته و ضمن تهیه گزارشهای نوبهای و منظم، نتایج حاصل را به سازمان گزارش نمایند.
ماده82 ـ سازمان موظف است استقرار نظام مدیریت عملکرد را در سطح کلیه دستگاههای اجرائی پیگیری و نظارت نموده و هر سال گزارشی از عملکرد دستگاههای اجرائی و ارزشیابی آنها در ابعاد شاخصهای اختصاصی و عمومی و نحوه اجرا احکام این قانون را بر اساس آئین نامهای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیئت وزیران میرسد، تهیه و به رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
ماده83 ـ سازمان موظف است هر ساله بر اساس شاخصهای بینالمللی و گزارشهای دریافتی از دستگاههای ذیربط، پس از انطباق با چشمانداز ابلاغی، جایگاه و میزان پیشرفت کشور را در مقایسه با سایر کشورهای جهان تعیین و گزارش لازم را به رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی ارائه نماید و از نتایج آن در تدوین راهبردهای برنامههای توسعه استفاده نماید.
بنابراین در شرایط متلاطم دنیای کنونی وجود مدلی به منظور ارائه بازخورد در راستای بهبود عملکرد و بهرهوری شعب مختلف سازمانها و
دستیابی به ابزاری جهت برآوردن این نیاز مدیران بسیار ضروری و منطقی به نظر میرسد. علاوه بر این، با توجه به گستردگی شعب بانکها در سراسر کشور و احداث مؤسسات مالی و اعتباری جدید وضعیتی به وجود آمده است که هر یک از بانکها باید از کارایی و بهرهوری شعب خود اطلاع داشته باشند و علل کارایی و نا کارایی شعب خود را بررسی کنند (زارعی متین،1389). این پژوهش میتواند با تشریح وضعیت بهرهوری و کارایی شعب مورد بررسی الگویی برای ارزیابی عملکرد تمام شعب ارائه دهد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف اصلی
ارزیابی عملکرد، رتبه بندی و تحلیل بهرهوری در شعب بانک تجارت با استفاده از تلفیق تکنیک تحلیل پوششی دادهها DEA با کارت امتیازی متوازن BSC
اهداف فرعی
1-5- سوال های تحقیق
سوال اصلی
مسئله اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه چگونه میتوان جهت ارزیابی عملکرد، رتبه بندی و تحلیل بهرهوری در شعب بانک تجارت با استفاده از تلفیق تکنیک تحلیل پوششی دادهها DEA با کارت امتیازی متوازن BSC استفاده کرد؟
سوال های فرعی
1-6- فرضیه های تحقیق
از آنجا که این پژوهش به دنبال رتبه بندی شعب بانک میباشد، امکان حدس و گمان در ارتباط با رتبه شعب وجود ندارد و لذا فرضیه خاصی تعریف نمیگردد.
1-7- تعریف واژهها و اصطلاحات تخصصی طرح
کارت امتیازی متوازن BSC : روشی است که عوامل کلیدی موفقیت کسب و کار برای مدیران مشخص و همردیفی بین عملکرد و استراتژی کلی سازمان بر قرار میکند. برخی از محققان کارت امتیازی متوازن را یک چارچوب مدیریت عملکرد راهبردی منسجم میدانند، که سازمانها را در ترجمه اهداف راهبردی به سنجه های عملکردی مرتبط با آنها یاری میدهد (طلوع،1389).
تحلیل پوششی دادهها DEA : تحلیل پوششی دادهها DEA روش غیر پارامتری برای اندازه گیری کارایی یک تعداد از واحدهای در حال فعالیت مشابه استفاده میشود که این واحدهای در حال فعالیت را واحدهای تصمیم گیری DMU مینامند (طلوع،1389).
عملکرد: نتایج بدست آمده از صرف منابع و یا به عبارتی کاملتر تلفیق اثربخشی و کارایی را عملکرد گویند (عبد رسول،1389).
اندازه گیری : فرآیند کمی کردن را اندازه گیری نامند (عبد رسول،1389).
اندازه گیری عملکرد: مراحل کمی کردن نتایج حاصله در قالبی مشخص و در محدوده زمانی معین و مقایسه آن با منابع صرف شده را اندازه گیری عملکرد نامند (عبد رسول،1389).
کارایی : مقدار کار انجام شده به مقدار کاری است که باید انجام گیرد.
امروزه با توجه به فضای رقابتی و تغییر شرایط کسب وکار، مهم ترین موضوع برای شرکتها، اعتبار و سطح مقبولیت آنها میباشد. یکی از ابزارهای مهم برای نشان دادن این موضوع، رتبه بندی شرکتهاست. در واقع رتبه شرکتها میتواند نشان دهنده میزان اعتبار و قدرت آنها باشد. از این رو اغلب کشورها اقدام به رتبه بندی شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار خود کرده اند. با توجه به کارآیی ضعیف روشهای رتبه بندی مورد استفاده در بورس تهران، ارائه روشی که بتواند این امر را آسان کند و از قابلیت اتکای بالایی برخوردار باشد حائز اهمیت است.
رتبه بندی با لحاظ کردن چندین معیار که هر یک از جایگاه ویژه ای برخوردارند تنها با به کارگیری مدلهای تصمیم گیری چند معیاره ممکن میشود. در این روشها از شاخصهای مختلفی متناسب با نوع رتبه بندی استفاده میشود. نسبتهای مالی مفیدترین شاخص برای عملکرد و وضعیت مالی شرکت هستند.لذا این تحقیق دانشگاهی به رتبه بندی شرکتهای تولید کننده مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند شاخصه با رویکرد فازی میپردازد.
1-2 تشریح و بیان موضوع
در محیط بسیار پیشرفته و پیچیده امروز که تصمیم گیری درست، علمی و به موقع نقش تعیین کنندهای در شکست یا موفقیت هر پروژهای دارد، مسئله تصمیم گیری به عنوان چالشی در دهههای اخیر مطرح شده است. از این رو کاربرد فنون و تکنیک های تصمیم گیری بالاخص روشهای تصمیمگیری چند معیاره در مسائل مختلف متداول گردیده است که به فراخور نیاز مورد استفاده قرار میگیرند. این متدولوژیها شامل یک مدل، الگوریتم، یا تکنیک استاندارد هستند که در بعضی از آنها با تصمیم گیران تعامل وجود دارد، این تعامل میتواند قبل از حل مدل، یا در حین حل مدل باشد (صارمی و دیگران،1385).
تصمیمگیری چند شاخصه به رویکردی از حل مسئله اشاره میکند که به منظور انتخاب یک گزینه از بین تعداد محدودی گزینه مورد استفاده قرار میگیرد و رویه ای برای تعیین چگونگی پردازش اطلاعات شاخصها بوده، بگونهایی که بتوان بهترین گزینه را انتخاب نمود. هر یک از این تکنیک ها مزایا و معایبی را شامل میشوند؛ به عنوان نمونه تکنیکی ممکن است قادر باشد هم شاخصهای کمی و هم شاخص های کیفی را بطور کارآمدی مورد بررسی قرار دهد، اما در بررسی تعداد بسیار زیاد شاخص ها و گزینه ها ناتوان باشد(رائو و داویم 2008).
رتبه بندی در بحث مالی در فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی، مرتب کردن شرکت ها بر اساس توانایی، کیفیت کارایی و بهره وری تعریف شده است. حال آنکه نتایج حاصل از روش های متداول رتبه بندی و تفکیک شرکتها، به دلیل عدم کارایی بورس اوراق بهادار تهران، از اعتبار لازم برخوردار نیستند. بطور کلی رتبه بندی شرکت های بورس تهران به دو شکل انجام میشود؛ در روش اول معمولا رتبه بندی بر اساس یک متغیر-معمولا فروش- انجام میشود و روش دوم بر اساس میانگین همساز است. رتبه بندی یک متغیره قابلیت اتکای کمی دارد چون بر یک بعد از فعالیت شرکتها متمرکز میشود.میانگین همساز نیز با تکیه بر محورهایی نظیر میزان داد و ستد در تالار معاملات، تناوب داد و ستد سهام در تالار معاملات و متغیرهای نماگر میزان تأثیرگذاری بر بازار، بیشتر بر محصول مکانیزم عرضه و تقاضای بازار سرمایه توجه دارد که شاید تمرکز بر معلول بجای علت باشد.یعنی بجای توجه به ارزش شرکت و عملکرد آن، تنها به میزان عرضه و تقاضای سهام آنها توجه می شود.در حالی که طبق پژوهش های انجام شده توسط سینایی و فدایی نژاد و دیگران، مشخص شد که بازار اوراق بهادار تهران دارای کارایی حتی در شکل ضعیف نمی باشد(قلیزاده 1383). مفهوم بازار کارا بر این فرض استوار است که سرمایه گذاران در تصمیمات خرید و فروش خود، تمامی اطلاعات مربوط را در قیمت سهام لحاظ خواهند کرد و قیمت سهام، شاخص خوبی برای تعیین ارزش سرمایه گذاری است.با توجه به عدم کارایی بازار سرمایه ایران، امکان دارد تصمیم گیری بر اساس این روش دارای اعتبار کافی نباشد. از طرفی با در نظر گرفتن چندین نسبت مالی به عنوان معیار ارزیابی، استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره مورد توجه قرار می گیرد،این تکنیک ها از قابلیت اتکا بالاتری برخوردارند و برای انواع تصمیم گیری ها قابل کاربرد هستند.
1-3 بیان موضوع تحقیق
رتبه بندی شرکت ها به منظور تصمیم گیری در جهت انتخاب برترین شرکت انجام می گیرد. در نتیجه رتبهبندی، الویتها و برتریها مشخص شده، لذا می توان موفق ترین شرکت را انتخاب نمود و سرمایه گذاری درستی انجام داد. رتبه بندی باعث میشود تا از یک طرف شرکت های ضعیف صنعت، فاصله خود را با برترینها تشخیص داده و استراتژی مناسب برای رسیدن به آنها را تدوین کنند و از طرف دیگر، شرکتهای برتر با تعریف برنامهها و استراتژیهای مناسب برتری خود را مستحکم تر کنند. در کنار این موارد، ارائه اطلاعات، فرصتی مناسب برای سرمایه گذاران در جهت سرمایه گذاری مناسب فراهم می کند. مجموع این موارد منجر به افزایش رقابت در بازار شده، فواید فراوانی به همراه می آورد و بطور کلی منجر به توسعه جامعه می شود(صارمی و دیگران 1385). تفکیک، شناسایی و رتبه بندی بنگاههای با عملکرد مالی بالا نه تنها برای سرمایه گذاران بلکه برای بستانکاران، اعتبار دهندگان مالی، سهامداران و غیره نیز مسئله مهمی بشمار میرود، از اینرو تفکیک بنگاهها بعنوان یکی از مسائل ضروری در بورس اوراق بهادار مطرح است. با توجه به عدم کارایی بورس تهران و در نتیجه عدم اعتبار روش های رایج، رتبه بندی در این بازار، مسئله انتخاب شرکت بهینه برای سرمایه گذاری با مشکل مواجه شده است. این پژوهش قصد دارد با ترکیب تکنیکهای تصمیمگیری، رویکردی ترکیبی را ارائه نماید که از توان بالاتری برخوردار بوده و قادر به حل این مسئله میباشد.
با توجه به این موارد، موضوع تحقیق رتبه بندی شرکت های تولید مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش های چند معیاره فازی می باشد. به گونه ای که کلیه عوامل،معیارهای اساسی موثر در نظر گرفته شده و در نهایت بهترین گزینه انتخاب شود.
1-4 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
با توجه به مطالب ارائه شده در زمینه اهمیت رتبه بندی شرکتها، عدم وجود روش مناسب رتبه بندی در ایران و همچنین برتری مدل های تصمیمگیری، در این پژوهش مدلی تصمیمگیری برای رتبه بندی شرکتها ارائه میشود. بر اساس این مدل ترکیبی، اهمیت نسبی و ارزش مقداری نسبتهای مالی (به عنوان شاخصهای تصمیمگیری) مد نظر قرار میگیرند. این نسبت ها که از صورتهای مالی مختلف مانند ترازنامه، سود و زیان و صورت وجوه نقد استخراج میشوند، میتوانند شاخصهای خوبی برای رتبه بندی شرکتها و در نتیجه تصمیمگیری برای سرمایه گذاری با توجه به عملکرد مالی شرکت در سال مورد بررسی باشند.
1-5 اهداف تحقیق:
اهدافی که این تحقیق دنبال می کند عبارتند از:
-ارائه مدل تصمیم گیری فازی برای رتبه بندی شرکتها
-استفاده از روشهای نوین برای بررسی عملکرد شرکتهای حاضر در بورس
-بررسی عملکرد شرکت های تولید کننده مواد غذایی
-بررسی علل تفاوت در رتبه بدست آمده توسط شرکتها در رتبه بندی
1-6 سوال های تحقیق:
سوالهای این تحقیق عبارتند از:
سوال کلی تحقیق:
-شرکتهای تولید مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران، دارای چه رتبه بندی مالی هستند؟
سوالات جزئی تحقیق:
1-معیارها و شاخصهای مناسب مالی برای رتبه بندی شرکتهای موضوع تحقیق کدامند؟
2-هر کدام از معیارها و شاخصهای مالی از نظر خبرگان چه اهمیتی در رتبه بندی دارد؟
3-با توجه به وزن هر کدام از معیارها و شاخصها و بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی، رتبه بندی شرکت ها چیست؟
4-برای بهبود شرکتهای رتبه پایین چه راهکارهایی پیشنهاد می شود؟
1-7 روش تحقیق:
این پژوهش از جمله پژوهشهای به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش جمع آوری دادهها پیمایشی میباشد. در تحقیق حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از داده های اولیه( دادههایی که از طریق ابزارهای اندازهگیری مناسب مانند پرسشنامه جمع آوری میشوند) و دادههای ثانویه( شامل اطلاعات موجود در سایتهای اینترنتی مرتبط با موضوع، اسناد و مدارک موجود در سازمانهای مورد تحقیق ، کتابها ، مجلات، سمینارها و دادههای بورس اوراق بهادار ایران و … ) استفاده شده است.
گام اول: بررسی ادبیات موضوع به منظور شناخت معیارها و روش های رتبه بندی شرکتهای تحقیق
گام دوم: تدوین و تنظیم پرسشنامه ماتریس مقایسات زوجی و محاسبه وزن فازی با استفاده از وزنهای زبانی کارشناسان
گام سوم: گردآوری داده های مربوط به شرکتها از طریق گزارش های مالی
گام چهارم: رتبه بندی گزینه ها با استفاده از هر کدام از روشهای تاپسیس، ویکور و پرامتی 2
گام پنجم: رتبه بندی تلفیقی با استفاده از روشهای میانگین حسابی، بردا یا کوپلند و تعیین بهترین شرکت
گام ششم: تحلیل نتایج و رتبه ها و ارائه راهکار برای بهبود رتبه شرکتها
گام هفتم: نتیجه گیری نهایی و گزارش نویسی
1-8 متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته
متغیرهای مستقل بکار رفته، شاخصهایی هستند که برای ارزیابی بکار می روند که در اینجا شاخص ها، نسبتهای مالی هستند که با توجه به وزنشان رتبه شرکت ها را مشخص میکنند. این متغیرهای مستقل شامل نسبتهای نقدینگی، اهرمی، فعالیت، سودآوری و رشد هستند. این نسبتها معیارهای اصلی در تشکیل جدول تصمیم میباشند و متغیر وابسته، رتبه هر یک از گزینه ها است.
1-9 قلمرو تحقیق:
-قلمرو موضوعی تحقیق: قلمرو موضوع این تحقیق، حوزه های تصمیم گیری چند معیاره فازی و معیارهای مالی را شامل میشود.
-قلمرو زمانی تحقیق: قلمرو زمانی از لحاظ دوره انجام تحقیق سال 91 و 92 و از لحاظ دوره گردآوری داده ها، سال های86 تا 90 را در بر میگیرد.
-قلمرو مکانی تحقیق: شرکتهای مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار سال های 86 تا 90 را شامل میگردد.
1-10 جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق شرکتهای تولید مواد غذایی و آشامیدنی را شامل می شود که در سال های 86 تا 90 در بازار بورس حاضر بوده و داده های آنها در سایت سازمان بورس و اوراق بهادار موجود باشد. همچنین جهت یکپارچه بودن اطلاعات شرکتهایی که سال مالی آنها منتهی به
29 اسفند نبود از جامعه آماری حذف گردید و در نهایت تعداد نهایی شرکتهای موجود در جامعه آماری به 15 عدد رسید.
1- 11 روش نمونه گیری
به منظور افزایش قابلیت اعتبار نتایج تحقیق، از بین اعضای جامعه آماری ذکر شده، نمونهگیری به عمل نیامده و تمامی مشاهدات مورد بررسی قرار می گیرند، لذا جامعه و نمونه آماری برابر میباشد.
1-12 روش های گرد آوری اطلاعات
مدل یا روش های تصمیمگیری از ادبیات تحقیق استنباط می گردد و گردآوری اطلاعات جهت تعیین اوزان شاخصها از طریق خبرگان با استفاده از پرسشنامه صورت میگیرد و داده های جداول تصمیم از مستندات بورس استخراج میگردد
1-13 تعریف روشهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها
روش تاپسیس: این مدل توسط هوانگ و یون در سال 1981، پیشنهاد شد.این مدل، یکی از بهترین مدلهای تصمیمگیری چندشاخصه است و از آن، استفاده زیادی می شود. در این روش m گزینه به وسیله n شاخص، مورد ارزیابی قرار می گیرد. اساس این تکنیک، بر این مفهوم استوار است که گزینه انتخابی، باید کمترین فاصله را با راه حل ایده آل مثبت(بهترین حالت ممکن) داشته باشد. فرض بر این است که مطلوبیت هر شاخص، به طور یکنواخت افزایشی یا کاهشی است(مومنی، 1389).
روش ویکور: این روش، روشی جدید در تصمیم گیری چند معیاره است که اخیراً برای حل اینگونه مسائل با معیارهای متضاد و نامتناسب (واحدهای سنجش متفاوت) معرفی و توسعه یافته است(اوپریکوویچ و ژنگ، 2004).
این روش روی دسته بندی و انتخاب از یک مجموعه گزینه ها تمرکز داشته و جواب های سازشی را برای یک مسأله با معیارهای متضاد تعیین می کند، بطوری که قادر است تصمیم گیرندگان را برای دستیابی به یک تصمیم نهایی یاری دهد. در اینجا جواب سازشی نزدیکترین جواب موجه به جواب ایده آل است که کلمه سازش به یک توافق متقابل اطلاق میگردد(اوپریکوویچ و ژنگ، 2004). این جواب سازشی یک شاخص رتبه بندی چند معیاره بر اساس نزدیکی به جواب ایده آل را مطرح میسازد(اوپریکوویچ، 1998).
روش پرامتی 2: روش پرامتی یکی از تکنیک های تصمیم چند معیاره است.این روش یک تکنیک رتبه بندی برای مجموعه متناهی از گزینه هایی است که به واسطه معیارهای غالبا متناقض باید رتبه بندی گردند(بهزادیان،2009). پرامتی 1 (رتبه بندی جزیی) و پرامتی 2(رتبه بندی کامل) بوسیله جی بی بارنز ابداع شده و برای اولین بار در سال 1982 در کنفرانسی در دانشگاه لاوال در شهر کبک کشور کانادا ارائه گردید(برانز و دیگران،1986).این اطلاعات به دو دسته تقسیم میشوند:
-اطلاعات بین معیارها
-اطلاعات داخل معیارها
اطلاعات بین معیارها در واقع وزن هایی است که اهمیت نسبی معیارهای مختلف را نشان میدهد. وزن ها اعدادی غیر منفی بوده و مستقل از واحد اندازه گیری معیارها میباشند.
در مورد اطلاعات درون معیارها باید گفت که در روش پرامتی 2 ساختار ترجیح بر مبنای مقایسه زوجی است. بدین ترتیب که میزان انحراف بین دو آلترناتیو مربوط به معیار خاص مد نظر قرار می گیرد و این انحراف به صورت دو به دو برای تمام آلترناتیو ها محاسبه میشود(برانز و دیگران،1984).
1-14 تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی طرح:
شاخص: عبارتست از ویژگی ها، کیفیات یا پارامترهایی که برای انتخاب گزینه های تصمیم مطرح است.
تصمیم گیری چند شاخصه: در این مسائل تعدادی گزینه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و در مورد آنها، یک اولویت بندی انجام میشود. گاهی بجای گزینه، از مترادفهای آن مانند استراتژی، راهکار و … استفاده میشود(مومنی، 1389).
نظریه فازی: نظریه ای است برای اقدام در شرایط عدم اطمینان.این نظریه قادر است بسیاری از مفاهیم، متغیرها و سیستم هایی را که نادقیق و مبهم هستند، چنانچه در عالم واقع در اکثر مواقع چنین است؛ به شکل ریاضی درآورد و زمینه را برای استدلال، استنتاج، کنترل و تصمیمگیری در شرایط عدم اطمینان فراهم آورد(مومنی، 1389).
TOPSIS
VIKOR
PROMETHEE II
Attribute
Multi Attribute Decision
Fuzzy Set Theory
شرکتهای متعددی در جستجوی مدیریت مؤثر دانش خود، به منظور تبدیل دانش به مزیت رقابتی میباشند. برای حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش، موضوع مهم چگونگی انتخاب یک استراتژی مدیریت دانش مطلوب در شرکت میباشد تا بتوان نیاز به انتخاب اثربخشترین نوع استراتژی مدیریت دانش را برآورده نمود. ضرورت شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب نوع استراتژی مناسب مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده است. بهرهگیری درست از دانش میتوان هم افزایی مناسبی در سازمان ایجاد نماید که منجر به چابکی سازمان میگردد. قبل از پیادهسازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل مؤثر بر آن آگاهی کافی داشت. لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تأثیر آنها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامههای مدیریت دانش یاری میکند. از این رو با توجه به اهمیت و نقش انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش سازمانها، در این پژوهش میکوشیم تا عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دهیم.
1-2. تشریح موضوع، ضرورت و اهمیت تحقیق:
دانش مخلوطی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد (احمدی، 1383). پولانی (1966) دانش بشری را به دو دسته تقسیم بندی کرده است: دانش صریح و دانش ضمنی. دانش صریح بیان کننده دانشی است که در قالب زبان نظام مند و رسمی، قابل انتقال است. از طرف دیگر دانش ضمنی در معرفت جامع ذهن و جسم بشر جای دارد و به عبارت دیگر نتیجه تجربه خود فرد است. در حالی که دانش صریح میتواند در ذخایر کتابخانهها، آرشیوها و پایگاههای اطلاعاتی ذخیره شده و به سادگی شکل دهی میشود.. مدیریت دانش، بهینه سازی دانش سازمان، برای رسیدن به کارایی بیشتر، از طریق استفاده از روشها و تکنولوژی های مختلف است (کامارا، آنامبا و کاریلو، 2002). همچنین مدیریت دانش یک روش نظاممند برای کسب، سازماندهی و ارتباطات دانش در فرآیندهای سازمانی است (بنبیا، پاسیانت و بلبالی،2001). به طورکلی مدیریت دانش رویکرد جامعی جهت ترسیم چشم انداز گسترده و همه جانبه برای سازمان است و تمرکز اصلی آن بر ایجاد و به کارگیری دانش و در نهایت، دستیابی به اثربخشی سازمانی است. البته، چالش عمده مدیریت دانش، تبدیل هرچه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش صریح است (انواری رستمی و شهائی، 1388). بسیاری از شرکتها برای واکنش به محیط کسب وکار بسیار رقابتی امروز، به اهمیت مدیریت دانش و استراتژی آن در منابع و قابلیتهای منحصر به فرد خود تأکید دارند (کامارا، آنامبا و کاریلو، 2002). استراتژی سازی مدیریت دانش بخشی از برنامه ریزی استراتژیک مدیریت دانش است که اختصاص به تدوین و انتخاب استراتژی مؤثر مدیریت دانش برای سازمان و تدوین آن دارد (لی و کیم ، 2001). استراتژیهای عمده شناخته شده برای مدیریت دانش عبارتاند از استراتژی سیستم گرا و استراتژی انسانگرا (هانسن و همکاران، 1999). استراتژی سیستم گرا نوعی از استراتژی مدیریت دانش است که تمایل به اخذ و اکتساب دانش از خبرگان و دانشکاران سازمان و کددهی این دانش و بسته بندی آن برای استفادههای بعدی دارد، در حالیکه در استراتژی انسان گرا تأکید بیشتر بر خلق دانش از طریق تعامل میان دانشکاران و تکیه بر فرآیند اجتماعی سازی دانش است. ضمن اینکه در سالهای اخیر رویکردهای بالانس و پویا نیز به این دسته بندی اضافه شده است (چوی و هسوک، 2003). رویکرد بالانس نوعی استراتژی میانه بین دو سر طیف انسان گرایی و سیستم گرایی است و رویکرد پویا معتقد است، وضعیت دانش سازمانی در هر مقطع از زمان تعیین کننده میزان نزدیکی به هر کدام از این دو نوع استراتژی است. هر کدام از این استراتژیها به تکنیکها، راهکارها و پروژههای متفاوتی از مدیریت دانش سازمانی منجر میشوند. انتخاب استراتژی مدیریت دانش معمولاً شامل قضاوتهای ذهنی و کیفی است. به طور خاص انتخاب استراتژی مدیریت دانش یک موضوع استراتژیکی است که محدود به نیازهای منابع پشتیبانی واقع بینانه نیازمندیهای زمان و مطابق با نتایج مورد انتظار یا اهداف کسب و کار است (بیرلی و چاکرابرتی، 1996). انتخاب استراتژی مدیریت دانش نیاز به اداره کردن چندین فاکتور پیچیده به شیوه ای منطقی و معقول دارد. مدل حلزونی نوناکا و تاکوچی (شکل 1) یکی از کاملترین مدلهای ارائه شده در فرایند خلق، انتشار دانش و تأثیر آن در استراتژی سازی مدیریت دانش میباشد. خلق دانش یک فرایند مستمر است، جایی که افراد و گروهها در یک شرکت یا بین شرکتها به قابلیت سازمان در خلق دانش، تسهیم و اشتراک دانش ضمنی و آشکار میپردازند (ایدمارک، 2002).
مدل نوناکا و تاکوچی شامل چهار وجه: اجتماعی سازی، آشکار سازی، تبدیل کردن و درونی سازی، مطابق شکل 1-1 میباشد. مشخص شده است که استراتژیهای انسان گرا بیشتر بر فرایندهای اجتماعی سازی مؤثر هستند، در حالی که استراتژیهای سیستم گرا بر فرایند تبدیل کردن تأثیر بیشتری دارند (لی و کیم، 2001).
ضرورت انجام تحقیق: مدیریت دانش تکنولوژی است که با تمرکز و تأکید بر دانش در موقعیتهای مشکل، در یک سیستم به حل مشکل میپردازد (اسپکتور و ادموندز، 2002). مدیریت دانش رویکردی ساختاریافته و برنامه ریزی شده برای مدیریت ایجاد، تسهیم، بهرهبرداری و نفوذ دانش به عنوان دارایی سازمانی است که توانایی، سرعت و اثربخشی شرکت را در تحویل محصولات و خدمات برای رضایت مشتریان همراستا با استراتژی کسب و کار تقویت میکند (پلسیز و بون، 2004). از مزایای مدیریت دانش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جلوگیری از افت دانش و بهبود تصمیم گیری: سازمانها را قادر میسازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده، افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچک سازی، اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی میشود، جلوگیری کند.
انعطاف پذیری و انطباق پذیری: به کارکنان اجازه میدهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده، راهحلهای نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و کمتر نیاز به مداخلات داشته باشند. در نتیجه، کارکنان میتوانند در موقعیتهای چند وظیفهای فعال باشند و سازمان میتواند روحیه کارکنان را بالا ببرد) رادینگ، (1383.
مزیت رقابتی و مدیریت مشتری: سازمانها را قادر میسازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاهها و بازار و رقابت را درک کرده، بتوانند شکافها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند. دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سؤالات، توصیهها و شکایتهای مشتری میشود.
به کارگیری سرمایه گذاریها در بخش سرمایه انسانی: از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد و بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها میتوانند به بهترین وجه در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری کنند.) ابزری و کرمانی القریشی، (1384
برای حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش، موضوع مهم چگونگی انتخاب یک استراتژی مدیریت دانش مطلوب در شرکت میباشد تا بتوان نیاز به انتخاب اثربخشترین نوع استراتژی مدیریت دانش را برآورده نمود. ضرورت شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب نوع استراتژی مناسب مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده است. بهرهگیری درست از دانش میتوان هم افزایی مناسبی در سازمان ایجاد نماید که منجر به چابکی سازمان میگردد. قبل از پیادهسازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل مؤثر بر آن آگاهی کافی داشت. لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تأثیر آنها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامههای مدیریت دانش یاری میکند. از این رو با توجه به اهمیت و نقش انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش سازمانها، در این پژوهش میکوشیم تا عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دهیم.