سبک زندگی یکی از مفاهیمی است که در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی و اقبال جامعهشناسان قرار گرفت. بررسی پیشینههای تجربی در زمینه سبک زندگی در ایران نشان میدهد که سابقه پژوهش در این زمینه به کمتر از بیست سال میرسد البته از سال 1380 تاکنون اقبال محققان به سوی این موضوع بیشتر شده است. به گفته فاضلی (1382) گستردگی ابعاد و پیچیدگی موضوع موجب شده است که مرزهای محدودکننده این موضوع لغزنده و مبهم باشد و لذا برداشتهای متفاوتی از این موضوع و قلمرو آن به وجود آید که در بررسیها قابل مشاهده است.
مفهوم سبك زندگی اولین بار در سال 1929 توسط آلفرد آدلر روانشناس اجتماعی، مطرح شد و پس از یك دورهی افول، مجدداً از سال 1961 مورد اقبال اندیشمندان؛ بهخصوص جامعهشناسان قرار گرفت. با طرح مباحث مربوط به مدرنیته، هویت، مصرف و انگیزههای مصرفكنندگان از سوی جامعهشناسان بستر مناسبی جهت رشد مطالعات و تحقیقات تجربی در این زمینه فراهم شد. این گسترش با محوریت نظریات و آرای جامعهشناسانی همچون ماكس وبر، گیدنز، وبلن، بوردیو، پیترسون و… انجام گرفت.
در ادبیات جامعهشناسی، از مفهوم سبک زندگی، دو برداشت و دوگونه مفهومسازی متفاوت ارائه شده است. در برداشت نخست که سابقه آن به دهه 1920 بازمیگردد، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد است و اغلب به عنوان شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی به کار میرود، اما در برداشت دوم سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی، بلکه مفهومی است که فقط در متن تغییرات فرهنگی عصرمدرنیته و رشد فرهنگ مصرفگرایی معنا پیدا میکند. در این معنا تعریف سبک زندگی راهی برای تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهای افراد است که با مفهوم هویت ارتباط پیدا میکند.
سبك زندگی جنبههای عینی، مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشی در یك جامعه است و گویای بخش قابل رؤیت هویت جمعی و هویت فرهنگی در یك جامعه میباشد. سبك زندگی را میتوان در اوقات فراغت، تفریح، رفتارهای جنسیتی، علایق حرفهای و شغلی، پوشش، علایق هنری و ادبی و ورزشی، زبان و… مورد بررسی قرار داد. سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی کاربردی ندارد چون با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانهای موجود ارتباط دارد. سبکهای زندگی به صورت عملکردهای روزمره در میآیند. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار، محیطهای کار برای ملاقات با دیگران،… تجلی مییابند. هر چه محیطی که فرد در آن زندگی میکند بیشتر به دنیای مدرن و غیر سنتی تعلق داشته باشد سبک زندگی او بیشتر با هویت شخصی او سر و کار دارد(گیدنز، 1383: 120).
در بین عوامل گوناگون در جامعه، به جهت اهمیت و اثرگذاری سرمایهی فرهنگی بر دیگر واقعیتهای اجتماعی، بر آن شدیم تا به بررسی تأثیر این عامل بر سبك زندگی بپردازیم، چرا كه اولاً کسب مشروعیت از طریق سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و نمادین منوط به تبدیلشدن آن ها به سرمایهی فرهنگی است، یعنی کسی که بواسطهی سرمایهی فرهنگی منزلت دارد میتواند روایت و برداشت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. ثانیاً داشتن سرمایهی فرهنگی بدان معنا است که فرد میتواند خود را از الزامات زندگی روزمره جدا کند و نوعی گزینش دلخواه در عرصهی فرهنگ انجام دهد.
مسأله رابطه بین سبک زندگی و سرمایه فرهنگی محور اصلی مباحثی است که امروزه در جامعهشناسی به طور عام و در جامعهشناسی فرهنگ و مطالعات فرهنگی بهطور خاص مطرح است. تلاشهای نظری-تجربی محققانی مانند بوردیو، گیدنز، هال، چینی، سوبل و پانتام در زمرهی بارزترین نمونههای بسط تأمل جامعهشناسانه در وضعیت نوین مدرنیتهی پسین هستند. در بدنه معرفت و پیشینه کلاسیک جامعهشناسی برای تحلیل سبک زندگی و ارزشها و نگرشهای فرد یا گروه به نقش متغیر طبقه و یا منزلت اجتماعی- اقتصادی(SES) توجه می شد، اما از دههی 1970 به این سو، همزمان با رشد و گسترش فرایندهی کالاهای مصرفی و تبلیغات تجاری و وسایل ارتباط جمعی، مطالعه مصرف و رابطه آن با سبک زندگی و معنا بخشی و ارزشها و نگرشهای حاکم بر زندگی روزمرهی افراد در کانون اصلی تلاشهای جامعهشناسان و پژوهشگران مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. کالایی شدن فرهنگ و پیوند خوردن آن با سلطه و مکانیسمهای بازتولید نظام سرمایهداری موضوع محوری پژوهشهایی بوده است که درصدد تبیین کیفیت زندگی و نحوهی معناسازی و هویت یابی انسانها در متن زندگی روزمرهی مدرن برآمدهاند. مسأله اصلی این پژوهش تبیین مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبک زندگی در میان زنان شهر ایلام است. به بیان دیگر، قصد این جستار علمی تبیین وضعیت کنونی زنان ایلام با تکیه بر مفاهیم سرمایه فرهنگی و سبک زندگی است. این مفاهیم یا متغیرها نه فقط در عالَم واقع بلکه حتی در سطح تحلیلی نیز به شیوهای دیالکتیکی درهم تنیدهاند، لذا لازمهی بهکارگیری آنها برای مطالعه تجربی یک وضعیت اجتماعی، تشریح و تدقیق آنها در قالب رویکردهای نظری منسجم و روشن است. پیشفرض ما این است که سبکهای زندگی جزء لاینفک زندگی اجتماعی روزمره در جهان مدرن هستند و نقشی اساسی در تعاملات بین افراد دارند. سبکزندگی، برخلاف فرهنگ، به معنای ” شیوه کلی زندگی” یک گروه یا قوم یا ملت نیست، بلکه عبارت است از ” مجموعه کردارها و نگرشهایی که در یک زمینه اجتماعی خاص معنا دارند”(چنی، 2002: 4-6). سبکهای زندگی همان الگوهای کنشاند که افراد بر اساس آنها از هم متمایز میشوند، الگوهایی که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شدهاند و در لباس پوشیدن، غذا خوردن، شیوههای صحبت کردن و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران، جلوه میکنند. این رفتارها بازتابگر هویتهای شخصی، گروهی و اجتماعیاند(فاضلی، 1382: 61-84)
براین اساس، پرسش این مطالعه، در یک سو، این است که عناصر برسازندهی یک سبک زندگی چه چیزهایی هستند؟ اما در سوی دیگر، مسأله اساسی آن مناسبات سبک زندگی با اشکال سرمایه فرهنگی است. مفهوم سرمایه فرهنگی به مجموعهای از نمادها، عادتها، منشها، شیوههای زبانی، مدارک آموزشی و تحصیلی، ذوق و سلیقهها گفته میشود. سرمایه فرهنگی واجد ابعاد عینی، درونی و نهادی یا ضابطهای است(بوردیو، 1986: 47). سرمایه فرهنگی دربرگیرندهی تمایلات پایدار فرد است، یعنی شامل گرایشها و عاداتی است که در طی فرآیند جامعهپذیری حاصل میشوند و شامل کالاهای فرهنگی، مهارتها و انواع دانش مشروعه است(همان: 47). به طور کلی، سبک زندگی و سرمایه فرهنگی واجد تعاملاتی دو سویهاند: سرمایه فرهنگی فرد یا خانواده میتواند سبب ایجاد برخی سبکهای زندگی شود و سبک زندگی نیز میتواند در جهت افزایش سرمایه فرهنگی عمل کند.
مطالعات سبك زندگی در دو یا سه دههی گذشته دائماً در علوم اجتماعی قوت یافته است. گروه مهمی از این مطالعات محصول تحولی است كه در فاصلهی دهههای 1950 تا 1990 میلادی رخ داد. در طول این دوران زنان به منزلهی اصلیترین مصرفكنندگان عطر، جواهرات، لباس، محصولات مربوط به كودكان، اسباب و اثاثیهی منزل و… شناخته میشدند. بررسی سبك زندگیهایی كه مبتنی بر مصرف این گونه محصولات بود، دل مشغولی بزرگ خیلی از پژوهشهای سبك زندگی و به تبع آن توجه به نقش جنسیت بوده است.
جامعهی در حال گذاری مثل ایران نیز در دهههای اخیر، تحولات زیادی را در زمینهی پدیدهی مصرف تجربه کرده است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده در سال 1388، متوسط انرژی مصرفی در ایران بیش از 2 برابر متوسط جهانی است. این در حالی است که نسبت انرژی مصرف شده به کالاهای تولید شده، 8 برابر کشورهای پیشرفته است. ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی در دنیا مقام اول است. 80
درصد از زنان و 60 درصد از مردان به انجام عمل زیبایی تمایل دارند. رئیس انجمن جراحان پلاسیتک و زیبایی بیان میکند که 60 تا70 درصد از تقاضاهای جراحی زیبایی بهویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشور زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپردهاند و در واقع از بینیشان چیزی باقی نمانده است. طبق این آمار حدود 90 درصد از کسانی که بینی خود را جراحی میکنند، دچار مشکلات تنفسی میشوند. ایرانیها از نظر رشد مصرف لوازم آرایش، رتبهی سوم را در دنیا دارند. در کشور ما تنها 10 درصد از لوازم آرایش موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شدهاند. سن مصرف لوازم آرایش به 15 سال رسیده است در حالیکه در کشورهای توسعهیافته، تمایل به آرایش بیشتر در زنان مسن دیده میشود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست دادهاند(ترکاشوند، 1388).
با گسترش مطالعات سبک زندگی، اطلاعات دقیقتری را میتوان راجع به گروههای اجتماعی به دست آورد. زنان از جمله گروههای اجتماعی مهم محسوب میگردند که با توجه به نقش مادری در خانواده و سایر نقشهای جنسیتی، یکی از اصلیترین عناصر فرآیند هویتییابی و جامعهپذیری فرزندان و نسل آینده جامعه هستند و بر هویت نسلهای آتی جامعه تأثیرگذارند. ضرورت رصد تحولات در سبک زندگی از این منظر نیز قابل توضیح است که چه بسا به دلیل تأثیرپذیری زنان از ارزشها و نگرشها و الگوهای رفتاری بیگانه و ناسازگار با هویت دینی و ملی جامعه ایرانی، روندی را شاهد باشیم که پیوند منطقی نسلها و انسجام هویتی جامعه را تهدید و مخدوش سازد و به جهت همین اهمیت است كه در تمامی چالشها و معضلات اجتماعی وقتی در پس ریشهیابی مسائل اجتماعی به مباحث تربیتی برمیخوریم، زنان (بالاخص در جامعهیایران) اولین كسانی هستند كه بیشترین مطالبات از آنها صورت میگیرد و باید پاسخگوی چگونگی سبك زندگی(ارزشها، نگرشها و رفتارهای) نسل جدید باشند.
همچنین از آنجا که اثرگذاری فرهنگی بر جامعهی زنان صرفاً از طریق پرداختن صوری و سطحی به ارزشها در سطح نهادهای رسمی نیست و برنامهریزی فرهنگی نیز نیازمند شناخت محیط عمل انسان است. انسانها به سبب برخورداری از توان ذهنی، ارزشها و نگرشهای خود، اقدام به تفسیر برنامهها میکنند و واکنش نشان میدهند، بنابراین پیششرط هرگونه برنامهریزی فرهنگی، شناخت جامعهی مورد نظر، جهت پیشبینی تفاسیر و واکنشهای احتمالی است. به تعبیر دیوید چنی، هرگونه سیاست اجتماعی که به تغییر و مدیریت اجتماعی توجه دارد باید متوجه منظومه خاص و سلسله مراتب معنادار چشماندازهای سبک زندگی باشد(چنی، 1378: 61). منطق این گفته چنی را میتوان در ارتباط تنگاتنگ سبک زندگی با ساختار اجتماعی و چالشها و فرصتهای مهیا شده از سوی ساختار برای افراد، پیامد شیوه زندگی برای آنها و خصوصاً توان بالقوه شیوه زندگی برای ایجاد تغییرات در نظام اجتماعی و پیامدهای اجتماعی رفتارهایی که سازنده شیوه زندگی هستند جست و جو کرد(فاضلی، 1382: 156).
از سوی دیگر روندهای تحولات فرهنگی کشور جدا از آنکه این تحولات تا چه حد گسترده یا محدود و یا مثبت و منفی شمرده میشود، نشان از تحولات در حوزه زنان و خانواده دارد که نباید از اهمیت تحولات فرهنگی در سبک زندگی غافل شد. این واقعیت را باید در نظر داشت که زن ایرانی از تجربهها و اهداف و خواستههای متفاوتی با زنان دیگر برخوردار است طبیعی است که پایبندی به ارزشهای ریشهدار درهویت ایرانی مانند دین و خانواده، خود به خود چهارچوبی را برای سبکهای زندگی فراهم میسازد به گونهای که همزمان با تحول و تنوع و پویایی، ثبات را نیز در سبک زندگی زنان تضمین نماید.
بررسی سرمایهی فرهنگی بر سبك زندگی از آنجایی برایمان اهمیت یافت كه در مطالعه هرچه بیشتر موضوعات مرتبط با سبك زندگی، مؤلفه های تشكیل دهندهی سرمایهی فرهنگی خود را بیشتر از دیگر موارد مؤثر به رخ میكشید.
از این رو در این تحقیق بر آن شدیم تا در این برههی حساس از زمان كه زنان محور اصلی بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی هستند، موضوع« نقش سرمایهی فرهنگی بر سبك زندگی زنان» مطالعهی موردی زنان شهر ایلام را مورد توجه قرار دهیم.
اهداف تحقیق شامل موارد زیر است:
کسب بصیرت نظری و عملی از چگونگی و چرایی سبک زندگی زنان شهر ایلام
ارایه پیشنهادات تحقیقی و اجرایی به محققان و برنامه ریزان جهت ارتقای سطح مطالعاتی و عملیاتی سبک زندگی زنان
موفقیت تحصیلی افراد از موضوعات مهمی است كه تحت تأثیر عوامل مختلفی است . نیاز به پیشرفت یكی از نخستین انگیزه هایی است كه به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است(مك كلند،اتكینسون،كلارك، لاول :1953).پژوهش دربارة این انگیزه امروزه نیز ادامه دارد (اسپنس ، 2011).افرادی كه نیاز به پیشرفت در آنها نیرومند است، می خواهند كامل شوند و عملكرد خود را بهبود بخشند . آنان وظیفه شناسند و ترجیح میدهند كارهایی را انجام بدهند كه چالش برانگیز باشد و به كاری دست بزنند كه ارزیابی پیشرفت آنان به نحوی، خواه با مقایسه آن باپیشرفت سایر مردم یا بر حسب ملاک های دیگر امكان پذیر باشد . به بیان رسمی تر، پیشرفت رفتاری مبتنی بر وظیفه است كه اجازه میدهد عملكرد فرد طبق ملاکهای وضع شدة درونی یا بیرونی موردارزیابی قرار گیرد كه در برگیرندة فرد در مقایسه با دیگران است یا به نحو دیگری در بر گیرندة، نوعی ملاکهای عالی است انگیزش پیشرفت را دربسیاری از حوزه های فعالیت مثل شغل، مدرسه، هنرهای خانگی یا مسابقات ورزشی و قهرمانی میتوان مشاهده كرد . انگیزش پیشرفت تحصیلی درمحیط تحصیلی به رفتارهایی اطلاق میگردد كه منجر به یادگیری وپیشرفت میشود . انگیزش پیشرفت با عوامل بسیاری در ارتباط ا ست كه میتوان دو مقولةویژگی های آموزشگاهی و اجتماعی را از مهمترین آنها دانست ( اسپنس و هلم رایش ، 2011).
بنابراین از آنجایی که شرط مهم برای رشد و شکوفایی هر جامعه ای وجود افراد آگاه، کارآمد و خلاق است، لذا پرورش و تقویت انگیزه پیشرفت سبب ایجاد انرژی و جهت دهی مناسب رفتار، علایق و نیازهای افراددر راستای اهداف ارزشمند و معین میشود.کسانی که انگیزه پیشرفت بالادارند، می خواهند کامل شوند و کارکرد خود را بهبود بخشند. آنان وظیفه شناس اند و ترجیح می دهند کارهایی انجام دهند که چالش برانگیز باشد و به کاری دست زنند که ارزیابی پیشرفت شان به گونه ای (خواه در مقایسه با پیشرفت دیگران یا خواه بر پایه ملاک های دیگر)، شدنی باشد. این افراد از عزت نفس برخوردارند،مسئولیت فردی را ترجیح می دهند و دوست دارند که به گون های ملموس از نتایج کار خود آگاه شوند.
مفهوم سرمایه اجتماعی یك مفهوم بین رشته ای است كه طی دو دهه ی اخیر مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعهشناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی “علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده است(پورتس ، 2005). ایده اصلی این است که “شبکههای اجتماعی دارای ارزش هستند. همانطور که پیچ گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی میتوانند موجب افزایش بهره وری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره وری افراد و گروهها تأثیر میگذارند(پوتنام ، 2008).
سرمایه ی اجتماعی در روابط میان افراد تجسم می یابد وموقعی به وجود می آید كه روابط میان افراد به شیو ه ای دگرگون شود كه كنش را تسهیل كند.کلمن معتقد است كه سرمایه ی اجتماعی با كاركردش تعریف می شود؛ به اعتقاد وی سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلكه انواع چیزهای گوناگونی است كه دو ویژگی مشترك دارند: همه ی آنها جنبه ای از ساختار اجتماعی هستند و كنش های معین افراد را در درون ساختارتسهیل می كنند. سرمایه اجتماعی، سرمایه مولد است و دستیابی به اهداف معین را امكان پذیرمی سازد(كلمن ، 1998). كلمن برخی از روابط اجتماعی را كه می توانند منابع سرمایه ای سودمند ایجاد كنند شامل تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ایدئولوژی می داند.کلمن و هافر(1998) اطلاعات کمی از 28000 دانشجو در مجموع 1015 دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین 1980 و 1987 جمع آوری کردهانداز این تحقیق طولی چنین نتیجه گیری شده است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده است.
*تیچمن و همکاران (1996)شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پینهاد شده بود، بسط داده اند. آنها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف خانواده های تک والد مورد نقد قرار داده اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آنها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده اند. به علاوه آنها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه گیری سطح روابط والد – فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آنها در مورد مسائل مربوط به محل تحصیل بحث می کنند، انجام داده اند.(تیچمن ، 1996).مورگان و سورنسن مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر کالج های کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند.با توجه به عملکرد افراددر کالج های کاتولیک به عنوان مکان هایی هنجارگرا وکالج های دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آنها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده اند. آنها مشاهده کرده اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در کالج های هنجارگرا شود، در عین حال می تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیتهای استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته است. این مکان ها نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به کالج های کاتولیک هنجارگرا پیاده می شود. به طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود (اورگن و سورنسون ، 1999).
*پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده است “رشد فرد به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است”. بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است. وجه مشترک این ایالات در این است که در آنها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به طور کلی بی تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کردهاند. (پوتنام ، 2009).با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک راب
طه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و کالج ها و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده است که ما نباید “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آنها – یعنی در رده اول و مهمتر از همه اعضاء خانواده و سپس سایر افراد اجتماع را کم اهمیت بدانیم.
در پژوهش حاضر سعى بر این است که عوامل مؤثر بر موفقیت و پیشرفت تحصیلى دانشجویان از جهت سرمایه اجتماعى خانواده ها و اجتماع بررسى شود. با توجه به تنزل روابط اجتماعى و خانوادگى و نقش مهمى که کمیت و کیفیت این روابط بر پیشرفت تحصیلى دانشجویان دارد، بررسى کمیت و کیفیت روابط در درون خانواده و اجتماع ورابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه مورد مطالعه بر اساس پژوهشهای پیشین، مسئله این پژوهش است.
از دیرباز مسآله از بین بردن افت آموزش یا پیشرفت تحصیلی مورد بحث و تفحص متخصصان تعلیم و تربیت بوده و همواره در پی آن پیشنهادات، راهکارها و سیاست هایی به همین منظور وجود داشته تا بتواند جلوی این معضل فرهنگی را گرفته و استفاده بهینه از امکانات مالی و منابع محدود کشور به عمل آید تا شاید برای همیشه این مشکل اساسی آموزش زدوده شود و دیگر شاهد حیف و میل شدن بیهوده بودجه های نظام آموزشی خود نباشیم. (ناهاپیت و گوشال ، 1998).
موضوع جلوگیری از افت تحصیلی یا کوشش در جهت پیشرفت تحصیلی بالنفسه از اهمیت ویژه یی برخوردار است و همواره مورد توجه تمامی مسوولان نظام آموزشی قرار گرفته است و سعی و تلاش دارد بتواند با بسیج نیروهای کارا و کارآمد سطح علمی و فرهنگی افراد را ارتقا داده و مراکز و موسسات صنعتی، علمی و تجاری جامعه را از وجود متخصصان آگاه و توانمند بهره مند سازد. از این جهت سعی و تلاش همه ما این بوده که در یاری رساندن به این هدف ارزشمند تا جایی که می توانیم در این راه خود را مسوول دانسته و تلاشی بسیار ناچیز ولو در ارائه یک راهکار کوچک انجام داده یا با یادآوری و انجام و اجرای شیوه ها و برنامه های خاص آموزشی راه رسیدن به این هدف را تسهیل بخشیم. (ناهاپیت و گوشال ، 1998).
نظر به یافته ها و پژوهش هاى گذشته،پیشرفت تحصیلى در سطوح مختلف، عمدتاً متأثر از خاستگاه اجتماعى و متغیرهایى همچون سرمایه اجتماعى وویژگى هاى فردى همچون هوش و استعداد تحصیلى است که خود متأثر از زمینه اجتماعى افراد است. بررسى پژوهش هاى انجام شده در داخل و خارج از کشورنشان مى دهد که به عنوان یک یافته مشترك و عام، حتى در کشورهاى توسعه یافته و پیشرفته، دسترسى به موفقیت تحصیلى متأثر از زمینه هاى اجتماعى – اقتصادى افراداست. سرمایه اجتماعی به سه بُعد : ساختاری ، شناختی و ارتباطی تقسیم می شود(ناهاپیت و گوشال ، 1998).
لذا ضرورت دارد علاوه بر توجه به زمینه های مذکور در تحقیقات، به متغیرها و کلیدواژه هایى همچون ابعاد سرمایه اجتماعى(ساختاری،شناختی،ارتباطی) که در مباحث و نظریه هاى اخیر جامعه شناسى آموزشی مطرح شده است و از اهمیت نظرى بالایى نیز برخوردارند، نیز توجه شود.امری که دراین پژوهش مورد توجه محقق قرار گرفته است.
بدیهی است كه كشور ما به مطالعات و تحقیقات مربوط به آموزش و پرورش نوجوانان و كودكان نیاز فراوان دارد و در این میان لازم است به مسائل و مشكلات مهمی كه به نحوی به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان لطمه می زند توجه لازم مبذول گردد. لذا تحقیقاتی ارزنده و معضل گشا در این زمینه برای رسیدن به وضع نسبتا مطلوب و ضروری به نظر می رسد كه از طریق یافتن راههای پیشرفت تحصیلی از جنبه های عوامل موثر خانوادگی , آموزشی و پرورشی در این مسیر قدم های موثر و راهگشایی در جهت حل این مشكل بزرگ برداشته شود كه مهمترین و پر اهمیت ترین بررسی ها و دست آوردها از مسائل و عوامل خانوادگی در جنبه های پیشرفت تحصیلی از هدفهای عمده و اساسی ما در این تحقیق می باشد .( مرادی ، علیرضا ،1380 )
1-4-1-هدف اصلی تحقیق :
شناخت رابطه اثرات سرمایه اجتماعی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان ، می باشد.
1-5- سوالات تحقیق
1-5- 1- سوال اصلی تحقیق:
آیا سرمایه اجتماعی با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت رابطه ای معنادار دارد؟
1-5-2- سوالات فرعی تحقیق:
تعاریف اصطلاحات
1-6- تعریف نظری وعملیاتی متغیرها
تعریف نظری :
اصطلاحى است كه گاه در معناى وسیع به كار مى رود و ثروت اجتماعى و یا حتى درآمد اجتماعى از آن برمى آید .
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
تعریف نظری:
سرعتی که دانش آموز در تکمیل پایه ها و درجات گوناگون دارد و بر حسب مقدار پیش افتادگی و سرعت یا عقب ماندگی وی اندازه گیری می شود”(بیابانگرد ، 1378 ،54).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش پیشرفت تحصیلی ، ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
اعتماد
تعریف نظری:
اعتماد اجتماعی نداشتن حسن ظن فرد نسبت به افراد جامعه است (مهدی اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش اعتماد ، ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
تعریف نظری:
حس کمک و همدلی بین اعضای یک گروه در جهت پیشبرد اهداف جمعی و رسیدن به اهداف نهایی گروه (اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
روابط اجتماعی
تعریف نظری:
یك متغیر معرفتی متعلق به افراد است جهت پی بردن به ماهیت مسائل اجتماعی (اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
ایدهی سرمایهی اجتماعی بر تمام محققین و متفکرین علوم اجتماعی تأثیر گذارده است البته این مفهوم به خاطر کاربردهای عملی اش توجه سیاستگذاران و دیگر علاقه مندان را به خود جلب کرده است در تمامی این رشتهها این ایده که روابط میتوانند در نقش یک منبع عمل کنند، به کرات از طریق زمینههای تجربی متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است البته ایده اهمیت شبکههای اجتماعی همراه با هنجارهایی که آنها را در کنار هم نگه میدارند ایدهی جدیدی نیست. یک مثل قدیمی انگلیسی میگوید: «آنچه میدانید مهم نیست بلکه آنکه میشناسید مهم است» بنابراین همانطور که عقل سلیم بر اهمیت شبکهها صحه میگذارد، اهمیت شبکهها و کلاً سرمایهی اجتماعی در علوم اجتماعی هم پذیرفته و تثبیت شده است.
نظریهی سرمایهی اجتماعی به طور ذاتی خیلی ساده است. ایدهی محوری آن را میتوان در واژهی «روابط» خلاصه کرد. اعضای جامعه با برقراری تماس با یکدیگر و پایدار ساختن آنها قادر به همکاری با یکدیگر میشوند و به این طریق چیزهایی را کسب میکنند که به تنهایی قادر به کسب آن نمیباشند. انسانها از طریق مجموعهای از شبکهها به هم متصل میشوند و تمایل دارند که ارزشهای مشترکی با سایر اعضای این شبکهها داشته باشند (جان فیلد، 8،1388).
این ایده که سرمایهی اجتماعی منافع مشهودی را به دارندگان آن باز میگرداند نیز به راحتی از طریق شواهد قابل بررسی است ولی از انجا که سرمایهی اجتماعی دارای کاربردهای متفاوتی بوده و بدیهی است که سطح شواهد تحقیق از منطقهای به منطقهی دیگر یا از فرهنگی به فرهنگ دیگر میتواند متغیر باشد. بنابراین سرمایهی اجتماعی و ابعاد آن میتواند بر میزان گرایش به جرم افراد اثر منفی یا مثبت داشته باشد و از انجا که دانشآموزان از قشرهاییاند که ممکن است جامعه پذیری آنها تحت تأثیر عوامل مختلف و گروههای رسمی یا غیر رسمی مختلفی صورت گیرد و با گروههای مختلفی از دوستان و… تعاملات اجتماعی داشته باشند. بنابراین مسئله این است که ابعاد مختلف سرمایهی اجتماعی مثل شبکههای اجتماعی دانش آموزان، اعتماد اجتماعی آنها و پذیرش هنجارهای اجتماعی و… چه اثری بر گرایش به جرم و بزهکاری در آنها میشود؟ (صدیق سروستانی،1386، 244)
فوکویاما در اثری که آن را پایان نظم نامیده است به کاهش فزاینهی سرمایهی اجتماعی در کشورهای صنعتی اشاره میکند واز ان به عنوان «فروپاشی بزرگ» یاد میکند (فوکویاما،2000: 2). به نظر وی تاریخ زندگی بشر تاریخ تغییر و تحول در نظام هنجارهای اجتماعی است روند این تغییر با صنعتی شدن جوامع شدت گرفته و رد پارهای از موارد چنان شتابان پیش رفته که به بوی زوال برخی از نهادها و سازمانهای اجتماعی (مانند خانواده) برخاسته است. افزایش نرخ طلاق افزایش تعداد خانوادههای تک والدی و افزایش نرخ تولد کودکان نامشروع همه نشانههای محکم چنین زوالیاند در مورد جرم وجنایت هم تقریبا در همهی کشورهای صنعتی به غیر از ژاپن شاهد افزایش نرخ انواع حرایم خشونت امیز از جمله قتل، آدم ربایی، سرقت، تجاوز در دو سه دههی اخیر پایان قرن بیستم هستیم تعدا د قتل در هر یک صدهزار نفر جمعیت در ایالات متحده در سال 1950تنها 5 نفر بوده که در سال 1994 به 9 نفر رسیده است نرخ جرایم علیه داراییهای مردم هم در سال 1960 حدود 190مورد در یکصد هزار نفر جمعیت بوده که در سال 1995 به نزدیک 450 مورد رسیده است دزدی خود رو در آمریکا در سال 1984 بیش از 1200 مورد در سوئد نزدیک به 1800 مورد در انگلستان بیش از 1600 مورد در المان حدود 1600 مورد در کانادا بیش از 1400 مورد در فرانسه بیش از 800 مورد و درذ ژاپن بیش از 200 مورد در هر یکصد هزار نفر جمعیت گزارش شده است (فوکویاما، 2000، 3).
میزان قتل در امریکا حدود دو برابر فرانسه و سه برابر کشورهایی چون انگلییس آلمان سوئد و ژاپن و میزان ادم ربایی در امریکا بسیار بیشتر از این تعداد است آدم ربایی در ایالات متحده بیش از 35 نفر در هر یکصد هزار نفر در سال است که حدود 10 برابر از انگلیس و ژاپن بیشتر است آزار جسمی و سواستفادهی جنسی از کودکان هم در یکی دو دههی پایانی قرن 20 طبق گزارش امارهای رسمی چه در امریکا و چه سایر کشورهای صنعتی اروپای افزایش کاملا شتابانی داشته است (صدیق سروستانی ،1386، 246).
1-6- ضرورت و اهمیت تحقیق
مردمی بودن و مردمداری مانند شمشیر دو لبه است (غفاری و رمضانی،1388، 137) افراد علاوه بر آنکه میتوانند سرمایهی اجتماعی خود را برای همکاری در جهت نیل به اهدافی که برای اعضای شبکه و اجتماع مفید هستند به کار برند، میتوانند آن را در جهت حصول مقاصدی که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی مخرب هستند هم به کار گیرند. سرمایهی اجتماعی مخرب علاوه بر اینکه برای تحقق اهدافی که عموما نامطلوب هستند مورد استفاده قرار میگیرد اغلب از طریق روشهای غیر قانونی از جمله «استفاده از زور یا خشونت یا فعالیتهای غیر قانونی» تقویت میگردد. در مطالعهای در بارهی دو کشور امریکای لاتین (گواتمالا وکلمبیا) مک ایوین و مرز خاطر نشان ساختند که اقلیت قابل توجهی از تمام سازمانهای اجتماعی فقط برای اعضای خودشان منافعی تولید کرده و نسبت به دیگران اعمال خشونت نمودهاند این سازمانها شامل گروههای چریکی و مبارز، باندهای محلهای، باندهای مواد مخدر و گروههای مردمی مبارزه با جرم و بی نظمی بودهاند تقریباً از بین هر پنج سازمان عضویتی که بیشتر آنها مرد سالار بودند یکی از آنها خشونت امیز بود (غفاری و رمضانی، 1388، 140).
سرمایهی اجتماعی را معمولاً مجموعهای از هنجارهای نظم بخش دانستهاند که اعضای گروهی که همکاری و تعاون بین آنها وجود دارد در آن سهیماند پیوند اجتماعی، اعتماد، همبستگی گروهی، پایبندی به تعهدات و همیاری جز شاخصهای عمدهی سرمایهی اجتماعی محسوب میشوند. به این ترتیب سرمایهی اجتماعی به نحوی متناظر با نظم اجتماعی است افزایش آن تقویت نظم و کاهش آن حاکی از و جود انحرافات اجتماعی، جرم وجنایت، فروپاشی خانواده، مصرف مواد مخدر، خود کشی و امثال آن است. بنابراین چنانچه سرمایهی اجتماعی به معنی وجود هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی باشد، کجرفتاریهای اجتماعی نیز نشانهی فقدان سرمایهی اجتماعی است (صدیق سروستانی، 1387، 245). از آنجا که پدیدههای اجتماعی معمولاً متاثر از علل و عوامل خاص و تابع شرایطی مشخص است از این رو در این تحقیق اگر به بررسی رابطهی دو متغیر مهم سرمایهی اجتماعی و گرایش به ارتکاب جرم پرداخته شود و نوع رابطهی آنها مشخص شود میتوان به پیش بینی و کنترل پرداخت و از بسیاری از کج رفتاریهای اجتماعی و رفتاری جلوگیری کرد و به تقویت سرمایهی اجتماعی در وجه مثبت آن پرداخت و از پیامدهای وجوه منفی سرمایهی اجتماعی پیشگیری کرد
1-7- هدف تحقیق
هر پژوهش در پی رسیدن به هدف هایی است که این پژوهش نیز در پی رسیدن به هدفهای زیر است:
هدف اصلی:
– تعیین رابطهی بین سرمایهی اجتماعی و میزان گرایش به ارتکاب جرم در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر گمیشان.
هدفهای اختصاصی:
1-8- سئوالات پژوهش
از آنجا که هر پژوهش معمولاً با سئوالاتی همراه بوده است این پژوهش نیز در پاسخ به سئوالات زیر است که شامل سئوالهای اصلی و فرعی تحقیق است:
سئوال اصلی:
– آیا بین میزان سرمایهی اجتماعی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر گمیشان و میزان گرایش به جرم در آنها رابطه وجود دارد؟
سئوالات فرعی:
1-9- فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی:
بین میزان سرمایهی اجتماعی و گرایش به ارتکاب جرم در دانش آموزان دبیرستانی شهر گمیشان رابطه وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
1-10- تعریف مفاهیم اصلی تحقیق
تعریف نظری متغیر وابسته(گرایش به ارتکاب جرم)
از نظر جامعه شناسان و جرم شناسان، جرم عبارت از هر فعل یا ترک فعلی است که مخالف افکار و وجدان عمومی باشد، اعم از اینکه مورد حمایت قانون گذار قرار گرفته باشد یا نه. در واقع، جرم در این مفهوم به معنای مطلق انحراف است. لواسور در تعریف جرم میگوید: جرم عبارت است از هر جملهای که بوسیله فرد عضو یک دسته اجتماعی بر ضد یک ارزش مشترک این دسته به عمل میآید. دورکیم جامعه شناس مشهور فرانسوی میگوید: ما میتوانیم وجود یک سلسله از عملیاتی را اثبات کنیم که اجتماع بر ضد آنها واکنشی به صورت مجازات نشان میدهد. از این سلسله عملیات، گروهی میتوان درست کرد و به آن عنوان مشترکی به نام «جرم» داد کانت جرم را در مفهومی گسترده به کار برده میگوید: هر عملی که مخالف اخلاق و عدالت باشد، جرم است (پیکا،1370، 165).
تعریف عملیاتی متغیر وابسته(گرایش به ارتکاب جرم):
این متغیر با سنجش گرایش به ارتکاب جرم در قالب 11 سوال (47-57) سنجیده شده است. بیشترین جرائم مطرح در این تحقیق در بین دانش آموزان عبارتند از : دزدی، سیگار کشیدن و نزاع.
.Fukuyama
تشكیل خانواده با ایجاد رابطه و پیوند بین دو جنس مخالف آغاز شده و عمدتا به تولید مثل میانجامد. سلامت خانواده و كمال آن، بستگی مستقیم به چگونگی روابط بین زن و شوهر دارد. ارتباط زناشویی را فرایندی است كه در آن زن و شوهر به صورت كلامی و غیركلامی مثل گوش دادن، حالات چهره، و ژستهای مختلف با همدیگر به تبادل احساسات و افكار میپردازند (فاتحیزاده، احمدی، 1384: 111). خانواده پناهگاه انسان اجتماعی است و مامنی است كه به دلخواه برگزیده میشود تا جایی برای آرامش باشد. وجوه منفی پدیدآمده از درون این نهاد، آثار مخرب زیادی دارد و ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری را ایجاد میكند. با وجود این متاسفانه نرخ از همپاشیدگی خانوادهها افزایش بیش از انتظاری داشته است. شواهد موجود گویای این حقیقت است كه همسران در عصر حاضر در برقراری ارتباط و داشتن زندگی زناشویی رضایتمند با مشكلات و ناهماهنگیهای متعددی روبهرو هستند. احساس امنیت، آرامش و روابط صمیمانه به سستی گراییده است و كانون خانواده دستخوش فرآیندهای ناخوشایند شده است (برنشتاین، برنشتاین، 1382: 23). محققان بر این باورند وقتی كاركردهای خانواده از قبیل كاركردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی، یكی پس از دیگری آسیب ببیند، اعضای آن به تدریج احساس رضایتمندی خود را از دست می دهند. كاهش تدریجی رضایتمندی اعضای خانواده، ابتدا موجب گسست روانی و عاطفی و سپس اجتماعی و در نهایت منجر به واقعهی حقوقیای می شود كه طلاق نام دارد.
در دورهی حاضر، عوامل متعددی باعث سردی روابط زن و شوهر و پایین آمدن كیفیت زندگی زناشویی آنها میشود. پژوهش حاضر در تلاش است به مسئلهی «فعالیت در شبكههای اجتماعی مجازی» بهعنوان یكی از عواملی كه میتواند بر روی روابط همسران تاثیرگذار باشد، بپردازد.
گزارشها نشان میدهد كه روابط اینترنتی میتواند به اعتماد میان همسران آسیب جدی وارد كرده و موجب اختلافات زناشویی شود (كوپر، 1997: 13). بنا به گفتهی زوجهایی كه به خاطر مشكل چنین روابطی به درمانگران و مشاوران مراجعه كردهاند، این نوع روابط نیز همانند روابط عاشقانه و صمیمانه در دنیای واقعی، برای آنها مهم و قابل توجه بوده است (آندروود، 2005: 7).
كاملترین نوع روابط اینترنتی در شبكههای اجتماعی صورت میپذیرد. شبكههای اجتماعی نسل جدیدی از پایگاههایی هستند كه این روزها در كانون توجه كاربران شبكههای جهانی اینترنت قرار گرفتهاند. هركدام از این پایگاهها، دستهای از كاربران اینترنتی با ویژگیهایی خاص را گرد هم میآورند. شبكههای اجتماعی را گونهای از رسانههای اجتماعی میدانند كه امكان دستیابی به شكل جدیدی از برقراری ارتباط و به اشتراكگذاری محتوا در اینترنت را فراهم آوردهاند (سلیمانیپور، 1389: 14).
شبكههای اجتماعی به افراد این امكان را میدهند تا یك پروفایل (صفحه) عمومی یا نیمهعمومی در اختیار داشته باشند تا از این طریق یكی از اعضای سایت باشند. افراد به مرور شروع به یافتن دوست میكنند تا از این طریق با آنها ارتباط برقرار كنند و اطلاعات خود را با آنها به اشتراك بگذارند (الیسون و بوید، 2008: 211)
شبكههای اجتماعی مجازی به كاربران خود این امكان را میدهند كه بدون نیاز به ارائهی اطلاعات واقعی دربارهی خود، به عضویت آنها درآیند. این گمنامی برای افراد آزادی عمل فراوانی به دنبال دارد؛ از جمله اینكه كاربران در این شبكهها به خوداظهاری روی میآورند، به این معنا كه خود واقعیشان را افشا میكنند و مطالب مربوط به امیال و آرزوها، طرز تفكر و زندگی خصوصی خود را به اشتراك میگذارند. همچنین افراد در فضای مجازی این امكان را دارند كه خودهای جدید ساخته و آنها را به دیگران معرفی كنند؛ خودهایی كه ساخته و پرداختهی ذهن شخص هستند و شباهتی با خود واقعی او ندارند. ناشناخته بودن به افراد كمك میكند تا اعتماد بیشتری به هم پیدا كنند. افراد با به اشتراك گذاشتن علایق و سلایق خود، میتوانند دوستان جدیدی بیابند، ضمن اینكه ارتباط با دوستان گذشتهشان را حفظ و یا تقویت كنند. همچنین افراد در این شبكهها سعی میكنند خود را بهتر از آنچه كه هستند جلوه دهند.
با توجه به جذابیتهای ذكر شده برای شبكههای اجتماعی، و با در نظر گرفتن گستردگی روزبهروز شبكههای اجتماعی و سهولت دسترسی به آنها، این شبكهها مخاطبان جوان بسیاری را به خود جذب كردهاند. بر طبق آمار سایت اینترنتوورلداستتس در تاریخ 31 دسامبر 2013، جمعیت جهان بیش از هفت میلیارد و صد و هفتاد میلیون نفر است؛ دو میلیارد و هشتصد میلیون نفر در دنیا، یعنی 39 درصد جمعیت جهان كاربر اینترنت هستند. ضریب نفوذ استفاده از اینترنت در جهان به 32.7 درصد رسیده است. سایت استتیستا آمار كاربران فعال شبكههای اجتماعی پرطرفدار جهان را تا ژوئن 2014 به این ترتیب گزارش میكند: فیسبوك یك میلیارد و دویست و هشتادهزار نفر، گوگل پلاس 343 میلیون نفر، لینكدین 300 میلیون نفر و توییتر 255 میلیون نفر.
بنا به اعلام سایت اینترنتوورلداستتس، در منطقهی خاورمیانه، تا تاریخ 31 دسامبر 2013، 103 میلیون نفر كاربر اینترنت وجود داشته كه 45 میلیون از این تعداد، كاربران ایرانی هستند. ایران با داشتن این تعداد كاربر اینترنت، رتبهی نخست را در خاورمیانه دارد و عربستان سعودی با داشتن 16 میلیون كاربر، با اختلاف بسیار زیاد از ایران، در رتبهی دوم قرار دارد. به دلیل فیلتر بودن فیسبوك در ایران و اقدام متقابل فیسبوك در حذف نام ایران از لیست كشورهایی كه به آنها خدمات میدهد، امكان یافتن آمار دقیق كاربران ایرانی این شبكهی اجتماعی امكانپذیر نیست، اما آمارهای غیررسمی از وجود بیش از 2 میلیون كاربر فعال و حرفهای فیسبوك در ایران، و 12 تا 17 میلیون كاربر نیمهفعال حكایت دارد.
حضور مستمر كاربر در شبكههای اجتماعی، باعث تقویت روابط او با دوستان مجازی و كاهش روابط در دنیای حقیقی میشود. این افراد، وقت گذراندن در فضای مجازی را جایگزین زمانی كه باید با دوستان و خانوادهی خود بگذرانند میكنند. گاهی فرد آنچنان به فعالیت در شبكهی اجتماعی و ارتباط با دوستان مجازی خو میكند كه ترجیح میدهد بیشتر در فضای مجازی و با دوستان مجازی ارتباط داشته باشد تا با افرادی كه از نظر فیزیكی به او نزدیك هستند، مثل همسر و اعضای خانواده.
نكتهی مهم دیگر این است كه تفاوت كیفیت روابط در جهان مجازی و جهان حقیقی، باعث شده ارتباط گرفتن با جنس مخالف در فضای مجازی عادیتر و البته آسانتر باشد. تغییر سبك رابطه با جنس مخالف در فضای مجازی، این نوع رابطه را سادهتر و مخفیانهتر كرده است. ارتباط با جنس مخالف در فضای مجازی، امری است كه به نسبت ارتباط با جنس مخالف در فضای واقعی، سادهتر، پیش پاافتادهتر، معمولتر و حتی اجتناب ناپذیرتر مینماید. به سختی میتوان فردی را یافت كه در شبكهی اجتماعی اینترنتی فعالیت كند و دوستانش همه همجنس او باشند. حتی فردی كه در فضای حقیقی، تنها با دوستان همجنس خود معاشرت دارد نیز چنین نكتهای را به ندرت در فضای مجازی رعایت میكند؛ یعنی كمتر به رابطهی صرف با همجنسانش پایبند است. به گفتهی محمدصادق افراسیابی، 45.2 درصد از زنان و 25.2 درصد از مردان معتقدند عضویت در شبكهی اجتماعی كلوب این امكان را برای اعضا فراهم ساخته كه در شرایط راحتتری نسبت به فضای واقعی با جنس مخالف ارتباط دوستانه برقرار كنند (افراسیابی، 1392: 3).
جذابیت شبكههای اجتماعی از یك سو و سهولت فعالیت در این شبكهها از سوی دیگر، سبب میشود تا بررسی رابطه بین عضویت و فعالیت در این شبكهها و تغییرات مربوط به زندگی خانوادگی جوانان عضو، به عنوان یك پرسش جدی برای پژوهشگران حوزهی جامعهشناسی و ارتباطات مطرح شود. محمدصادق افراسیابی، میگوید بیشتر شركتكنندگان در پژوهش او اذعان كردهاند كه برای استفادهی بیش از حد از اینترنت برای فعالیت در شبكههای اجتماعی، مورد اعتراض سایر اعضای خانواده قرار گرفتهاند (افراسیابی، 1392: 3).
هر چیزی كه موجب عدم توجه یك طرف به طرف دیگر بشود، می تواند محبت را میان آن دو بكشد یا در محبت رخوت ایجاد كند. حضور مستمر در شبكههای اجتماعی و داشتن ارتباط دائمی با دوستان مجازی هم میتواند به عنوان یكی از عوامل كمتوجهی همسران به همدیگر تلقی شود. بیشتر كاربران معتقدند چون ارتباط رودررویی در این فضا وجود ندارد و آنها احتمالا هرگز دوستان خود را ملاقات نمیكنند، ارتباط با افراد دیگر، بهخصوص دوستانی از جنس مخالف، خالی از اشكال است. در حالی كه ارتباط با افراد ناهمجنس، و احتمالا شكل گرفتن روابط صمیمی و یا عاطفی توسط یكی از همسران در شبكههای اجتماعی، اتفاقی است كه در شبكههای اجتماعی عادی است و میتواند برای زندگی مشترك فرد خطرآفرین باشد. رابطهی فرد با دوستان در شبكههای اجتماعی مجازی، هرچند رودررو نیست اما مضر است، زیرا با فراهم كردن امكان ارتباط آسان كاربر با دوستان ناهمجنس، فرد را در یك فضای هیجانی قرار میدهد و موجب میشود به جای آنكه هیجان و عواطف خود را صرف ارتباط با همسر خود بكند، این هیجانات را صرف افراد دیگر كرده و در خارج از دایرهی زندگی زناشویی سرمایهگذاری كند. نتیجه این فرآیند، تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی زناشویی خواهد بود.
به دلیل مجازی بودن رابطهها در شبكههای اجتماعی، این روابط، حساسیتبرانگیزتر از روابط حقیقی هستند. افراد نسبت به این نوع روابط همسرانشان حساسیت بیشتری نشان میدهند. نتایج پژوهش گراهال نشان میدهد میان زمان سپری شده در فیس بوك و ایجاد حس حسادت در روابط افراد، رابطهای مستقیم وجود دارد. ممكن است پیام زنندهای كه فردی روی صفحهی شما ثبت كرده است، سبب رنجش و حسادت همسرتان شود؛ این میتواند آغاز جدایی باشد (گراهال، 2008). بر اساس پیمایش آكادمی آمریكایی وكلای ازدواج در آمریكا، از هر پنج مورد طلاق، یك مورد به خاطر فیسبوك صورت گرفته است. همچنین بر اساس این پژوهش، در موارد منجر به طلاق، 80 درصد وكلا برای گردآوری شواهدشان از شبكههای اجتماعی استفاده میكنند. هر پیام زننده، عكس یا اطلاعات شخصی كه فرد در فیس بوك ثبت كرده باشد میتواند سند خیانت او تلقی شده و علیه او استفاده شود. امروزه فیس بوك به دلیل فراهم آوردن فضایی برای دیدار پنهانی عاشقان پیشین ، سبب افزایش آمار طلاق شده است (داس، 1991: 127). مارلین ماهو، نیز معتقد است خیانت در دنیای مجازی وقتی رخ میدهد كه فردی با وجود داشتن همسر، از اینترنت یا رایانه به عنوان وسیلهای برای زیر پا گذاشتن پیمانها، به ویژه تعهدات جنسی استفاده كند (ماهو، 2002).
باومن با مطرح كردن پدیده «عشق سیال» مدعی شده است دوستیهای اینترنتی بین زنان و مردان بسیار متفاوت از دوستیهایی است كه به واسطهی سایر رسانهها انجام میشود. به نظر او این دوستیها بهدلیل ماهیت مجازی و دروغین آنها به شدت زندگی بشریت را تهدید میكنند. او از اینكه مفهوم سنتی وفاداری و عشق واقعی تضعیف شده است ابراز نگرانی میكند.
مسئلهی تحقیق حاضر، بررسی این نكته است كه با توجه به افزایش میزان ارتباطات مجازی افراد، و همچنین با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص روابط مجازی، این نوع از روابط چه تاثیری بر روابط متقابل همسران داشتهاند. تعداد بالای كاربران اینترنت و شبكههای اجتماعی در ایران كه اكثرا جوان هستند، بررسی این تاثیر را ضروری كرده است. فعالیت در شبكههای اجتماعی، برای قشر جوان جذابیت بیشتری دارد، و باعث گسترش ارتباطات دوستانهی آنها و برقراری روابط با طیف وسیعی از افراد مختلف میشود. اكثر جوانان این روزها حداقل در یك شبكهی اجتماعی عضو هستند و فعالیت دارند و حضور در این شبكهها، در كشور ما به یكی از ویژگیهای اصلی نسل جوان تبدیل شده است. به دلیل مجازی بودن ماهیت روابط در شبكههای اجتماعی، كاربران حساسیت كمتری روی انتخاب دوستانشان دارند و معمولا تعداد زیادی دوست از هر دو جنس، در میان فهرست دوستانشان دیده میشود. قشر دانشجو، به ویژه دانشجویان مقطع تحصیلات تكمیلی كه به خاطر انجام فعالیتهای پژوهشی دسترسی دائمی به اینترنت دارند، و معمولا جوان هستند و اینترنت برای آنها جذاب نیز هست، از اعضای مهم و فعال شبكههای اجتماعی تلقی میشوند. این افراد در سن تاهل قرار دارند و عموما متاهل و در سالهای ابتدایی زندگی مشترك هستند؛ یعنی دورانی كه زندگی مشترك هنوز نوپا و در معرض خطر است و حساسیت همسران روی همدیگر، و همچنین روی افرادی كه همسر با آنها ارتباط دارد بیشتر است. بنابراین مسئلهی یاد شده در بین این قشر محسوستر و تبعات احتمالی آن بیشتر است.
برخی از شبكههای اجتماعی مانند فیسبوك، گوگلپلاس و اینستاگرام، به نسبت شبكههای اجتماعی دیگر، در حال حاضر طرفداران بیشتری دارند و افراد زیادی در آنها عضو بوده و فعالیت میكنند. رشد روزافزون شبكههای اجتماعی در اینترنت و عضویت و فعالیت در این شبكهها، سبك زندگی افراد عضو را تحت تاثیر قرار میدهد و به نظر میرسد این تغییر سبك زندگی میتواند باعث شود زندگیهای خانوادگی نیز تحت تاثیر روابط مجازی افراد قرار گیرد. وجود این تاثیرپذیری در صورتی كه تایید شود، قابل تامل و مستلزم سیاستگذاری است. در مطالعات جدید در مورد وضعیت خانوادهها، به تاثیر فعالیت در شبكههای اجتماعی بر روابط همسران كمتر پرداخته شده است و این توجه، ضروری به نظر میرسد. مسئلهی اصلی تحقیق حاضر نیز بررسی این است كه آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی تاثیری بر روابط همسران گذاشته است یا خیر.
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
بر اساس آمارهای ارائه شده در طرح مسئله و همچنین شواهد تجربی، میتوان این نتیجه را گرفت كه تعداد كاربران اینترنت و شبكههای اجتماعی مجازی در جهان به طور روزانه قابل افزایش است. بنابر یافتههای تحقیق شركت كانویو، 58 درصد از پاسخگویان گفتهاند كه از شبكهی اجتماعی فیسبوك، 37 درصد از گوگل پلاس، 14 درصد از كلوب (شبكهی اجتماعی داخلی در ایران)، 12 درصد از توییتر و 12 از لینكدین استفاده میكنند. حدود یكسوم افراد مزبور هم گفتهاند كه روزانه دست كم یك ساعت از وقت خود را صرف رسانههای اجتماعی اینترنتی می كنند. بر اساس اظهارات عضو هیئت مدیرهی این شركت، ایرانیان بالاترین تولیدكنندگان و مصرفكنندگان محتوا در منطقه هستند. یكسوم از پاسخگویان این تحقیق اذعان كردهاند فناوریهایی مانند رسانههای اجتماعی موجب كمرنگ شدن ارتباط میان اعضای خانوادهها شده است؛ چرا كه افراد، وقت خود را به طور روزافزون صرف فعالیتهای آنلاین و مجازی میكنند.
آمار و نتایج ارائه شده حاكی از آن است كه افزایش تعداد كاربران فیسبوك و گذران وقت فراوان توسط جوانان در این فضا، در رابطه با ایرانیان هم صدق میكند. بر اساس یافتههای طرح ایران و اینترنت، حدود 32 درصد از كاربران جوان اینترنت عضو فیسبوك هستند كه این مورد بیانگر اقبال جوانان به این شبكهی اجتماعی مجازی است (باستانی و همكاران، 1390).
هر فردی نزدیكترین رابطه را با اعضای خانوادهاش دارد و معمولا اوقات فراغت خود، یعنی اوقاتی كه به كار یا درس مشغول نیست را با اعضای خانوادهاش میگذراند. بنابراین اعضای خانوادهی یك فرد، بیشترین آسیب را از فعالیت او در شبكههای اجتماعی میبینند و احتمالا بیشترین واكنش را نیز خواهند داشت. این استفادهی زیاد تا جایی پیش میرود كه می تواند روابط خانوادگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و دچار تزلزل كند: افرادی كه به میزان زیادی از اینترنت استفاده كردهاند، خود اظهار داشتهاند كه روابط خانوادگیشان دچار آفت و اختلال شده؛ اما روابط دوستانهی آنها، بهتر و گستردهتر شده است (فیضی، 1384: 22).
یافتهها و نتایج تحقیقات كراوت و همكارانش نیز گواهی بر این نگرانیهاست. كراوت مدعی شد كه استفاده از اینترنت موجب كاهش ارتباط فرد با خانوادهاش و كوچك شدن حلقهی اجتماعی پیرامون او و افزایش احساس تنهایی و افسردگی میشود (كراوت و همكاران، 1998: 374).
الیزابت بات، از نظریهپردازان مشهور نظریهی شبكه است. بر اساس تحقیق خانم بات مشخص شد كه چگونگی روابط همسران در خانواده، به رابطهی زوجها با محیط اجتماعی و حمایتهایی كه از گروههای اجتماعی دریافت میكنند، بستگی دارد. اگر آنها از پشتیبانی گروههای دیگر برخوردار باشـند، نیاز كمتـری بـه روابـط زناشـویی خواهند داشت. اگر این كمكها و پشتیبانیها نباشد، زن و شوهر به یكـدیگر وابسـتگی متقابـل مییابند (بات، 1373: 69).
در دسترس بودن سختافزارهای اینترنتی مانند گوشیهای موبایل، رایانههای كوچك قابل حمل و تبلتها، و همچنین گسترش زیرساختهای شبكهی جهانی اینترنت در كشور ما، باعث شده كه شمار كاربران اینترنت روزبهروز افزایش پیدا كند. در این میان، فعالیت در شبكههای اجتماعی، سهم بزرگی از وقت كاربران اینترنت را به خود اختصاص میدهد. كاربران نه فقط در مدتزمانی كه در خانه یا محل كار حضور دارند، بلكه در زمان تردد در مسیر بین خانه و محل كار و حتی در سفر، به راحتی میتوانند از اینترنت استفاده كرده و حسابهای كاربری خود را در شبكههای اجتماعی چك كنند. عاملی معتقد است شبكهای شدن جامعهی امروز، معنای همهچیز و هرچیزی را مورد بازاندیشی قرار داده و مفاهیم تازهای نیز ایجاد كرده است: اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی مفاهیم عامتری همچون مكان و زمان نیز در این فرآیند دگرگون شده یا همچنان در حال دگرگونی هستند (عاملی، 1388: 4).
افراد در فضای مجازی، روابطی متفاوت با روابط در فضای حقیقی را تجربه میكنند. شبكههای اجتماعی اینترنتی به دلیل مجازی بودنشان و
اینكه افراد را رو در روی هم قرار نمیدهند، اقتضائات خاص خودشان را دارند. روابط در این فضاها صمیمیتر، دوستانهتر و بیپردهتر است. افراسیابی در این باره میگوید میان عضویت در شبكههای اجتماعی اینترنتی، با مقولههایی نظیر چگونگی ارتباط با جنس مخالف و شیوهی محاورات اعضا در محیط بیرونی ارتباط وجود دارد. بنابراین میتوان گفت میان عضویت در شبكههای اجتماعی اینترنتی و سبك زندگی جوانان، ارتباط وجود دارد (افراسیابی، 1392: 7).
گوشیها و سیمكارتهای موجود در بازار، این روزها امكان استفاده از اینترنت را در هرجا و هر زمان برای كاربران فراهم كردهاند. بسیاری از جوانان هنگامی كه در خانه و در كنار اعضای خانوادهشان قرار دارند، همزمان در شبكههای اجتماعی نیز فعالیت میكنند و دوستان مجازیشان را در جریان مسائل مختلف زندگیشان و گاه حتی مسائلی كه در خانه و در حریم خصوصیشان میگذرد، قرار میدهند.
این در حالی است كه داشتن منافع، دلمشغولی، و حتـی سـرگرمیهـای مشـترك، ارتقـای میزان یكـدلی و همفكری را به همراه خواهد داشت. تقویت این امر در میان زن و شوهر موجب افزایش رضـایت از زندگی مشترك میشود و بیتوجهی به آن، جز هدایت امـواج بیگـانگی و سـردی بـه كـانون خانواده، نتیجهای نخواهد داشت (فسائی، ملكیپور، 1392: 8).
اصل اساسی در ازدواج، مودت و گرمی روابط و وجود محبت است كه به وسیله ایجاد ارتباط و سخنان مهرآمیز محقق می شود و ابزاری مثل اینترنت كه توجه زن و مرد را از همدیگر منحرف كرده و به دیگران مشغول میكند، میتواند در رابطهی زن و مرد اختلال ایجاد كند. سكوت بین زن و شوهر و عدم توانایی آنها برای ایجاد فضای گفتوگوی مشترك، به نحوی از انحا، از جمله به خاطر فعالیت اینترنتی، از مشكلات جدید خانوادهها است.
شبكههای اجتماعی ابزارها و امكاناتی را در اختیار كاربران قرار میدهند تا آنها بتوانند تصاویر و ویدئوهای شخصی خود را در صفحات خود قرار دهند. كاربران به راحتی میتوانند اطلاعات شخصی خود را در این شبكهها به اشتراك بگذارند. افرادی كه این محتوای شخصی در دسترسشان قرار میگیرد، همیشه افراد آشنا و مورد اعتماد نیستند. علاوه بر این، كاربران نیز میتوانند از اطلاعات شخصی كاربران دیگر باخبر شوند و در جریان جزئیترین فعالیتها، افكار و احساسات، و حتی موقعیت مكانی آنها قرار بگیرند. به عبارت دیگر، هر كاربری علیرغم اینكه در خانه و در فضای خانوادگی و خصوصی خود قرار دارد، میتواند با هزاران هزار كاربر دیگر كه كیلومترها از او دور هستند ارتباط بگیرد و اطلاعاتی را به اشتراك بگذارد.
چنین حجم وسیعی از روابط مجازی كه گاهی خصوصیترین احوال فرد را به دیگران منتقل میكند، ممكن است رابطهی خانوادگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. با گسترش تعداد كاربران شبكههای مجازی، نوع جدیدی از روابط هم تعریف شده است؛ دوستیابی و ازدواج اینترنتی از همین دسته روابط جدید هستند. بنابراین میتوان گفت كه روابط خانوادگی افراد هم تحت تاثیر گسترش شبكههای اجتماعی اینترنتی قرار گرفته است. تحقیق حاضر در نظر دارد بررسی كند كه فعالیت افراد متاهل در شبكههای اجتماعی، آیا تاثیری بر روابط متقابل این افراد با همسرانشان دارد یا خیر، و در صورتی كه وجود این تاثیر تایید میشود، آیا تغییری مثبت قلمداد میشود یا منفی.
1-4- پرسشهای پژوهش:
پرسش اصلی:
آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی، روابط متقابل همسران را تحت تاثیر قرار میدهد؟
پرسشهای فرعی:
1- آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی میتواند منجر به ایجاد تغییر در كیفیت و نوع روابط متقابل همسران شود؟
2- آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی باعث فقدان اعتماد متقابل در بین همسران میشود؟
3- آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی میتواند باعث انزواطلبی همسران شود؟
4- آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی میتواند باعث بیتوجی همسران به همدیگر شود؟
5- آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی می تواند باعث عدم مشاركتجویی همسران در خانه شود؟
1-5- اهداف پژوهش:
هدف اصلی:
بررسی اینكه آیا فعالیت در شبكههای اجتماعی بر رابطهی افراد متاهل با همسرانشان تاثیر میگذارد یا نه.
اهداف فرعی:
1- بررسی رابطهی فعالیت در شبكههای اجتماعی و ایجاد تغییر در كیفیت و نوع روابط متقابل همسران.
2- بررسی رابطهی فعالیت در شبكههای اجتماعی و فقدان اعتماد متقابل در بین همسران.
3- بررسی رابطهی فعالیت در شبكههای اجتماعی و انزواطلبی همسران.
4- بررسی رابطهی فعالیت در شبكههای اجتماعی و بیتوجی همسران به همدیگر.
5- بررسی رابطهی فعالیت در شبكههای اجتماعی و عدم مشاركتجویی همسران در خانه.
در طول تاریخ، قدرت در خانواده گاه به مرد و گاهی به زن تفویض شده و پدرسری و مادرسری شکل گرفته است.در گذر زمان،پدر یا مادر نقشهای متنوعی یافتند و بهتبع آن، قدرتی عظیم را از آن خویش ساختند.اما تفاوت در این بوده که خانواده مادرسر شیوع کمتری داشته است(ساروخانی، 1384).
جامعه امروزی ایران با آنچه كه در حدود 150 سال پیش بود،تفاوتهای آشكاری پیدا كرده است. این تفاوتها در تمام شئون زندگی به چشم میخورند. شرایط زندگی شهری با پیچیدگیهای خود بر روابط میان افراد حاكمیت دارد. سازمانها و نهادهای جدید بوجود آمدهاند و شرایط زندگیزنان با آنچه كه در قبل بود قابل مقایسه نیست. آمارهای زنان تحصیلکرده روز به روز بیشتر می شود.بخشی از زنان متأهل امروزه شاغل می باشند و دارای درآمد مستقل می باشند. شكل خانواده از گسترده به هستهای تغییر یافته و افكار جدید در مورد اعضای جامعه گسترش یافته است.با وجود این دگرگونیها برخی عدم تعادل ها در عرصه اجتماعی و خانواده وجود دارد.برخی نگرشهای سنتی در خصوص،جنسیت ،پایگاه اجتماعی زن و توزیع قدرت همچنان وجود دارد.تداوم این نگرش های سنتی به خصوص در مورد توزیع قدرت در خانواده،خود محوری و خودرأیی به جای مشورت و همفکری می تواند،تأثیرات سویی بر نگرش های کودکان و فرایند مردم سالاری و توسعه شود. بررسی ها و مشاهدات جامعه شناسانه،امروزه نشانگراین امر است،هرچند در برخی خانواده ها همچنان پدرسالاری وجود دارد،اما پدیده جدیدی به نام خود رأیی و تک رأیی زنان و نوجوانان در حال شکل گیری می باشد،که عده ای آن را فرزند سالاری و زن سالاری جدید می نامند(مهدوی،1382و گروسی 1387).
خود رأیی و خود محوری یا استبداد از سوی هر کدام از اضلاع خانواده پدر،مادر یا فرزندان با اصول علمی،مبانی انسانی و اسلامی سازگار نمی باشد.
با توجه به تغییرات صورت گرفته در جامعه و خانواده در جهان و ایران ،تا حدود زیادی ساختار قدرت درون خانواده تغییر یافته است. کمتر مردان در مرکز تصمیم گیریهای خانواده و جامعه اند.آنها در کنار زنان و دیگر اعضای خانواده درامور متعدد تصمیم گیری می کنند.بدین لحاظ در بیشتر مواقع برای محققان خانواده در دوره جدید این پرسش مطرح می شود که توزیع قدرت در خانواده (ایرانی)چگونه است؟آیا ساختار سنتی (پدر سالاری )وجود دارد یا اینکه صورتهای جدید ایجاد شده است؟
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زنان امروزه تحصیلکرده و شاغل بوده و دارای درآمد اختصاصی می باشند،حال مسأله تحقیق این است که؛آیا درآمد زن تأثیری بر ساختار توزیع قدرت در خانواده دارد؟از این رو مسأله تحقیق، این است که توزیع قدرت در خانواده های شهر ورامین چگونه است؟
1-2-ضرورت تحقیق
خانواده ازجایگاه رفیعی درحیات اجتماعی برخوردار است چرا كه از یك سو نخستین گروهی است كه ازآن برمی خیزیم و در درون آن بادنیا آشنا می شویم و از سوی دیگر ، بیشترین تأثیر را بر كودك كه دوران اولیة حیات را می گذراند وارد می سازد و این تأثیر تا پایان حیات پایایی دارد ؛ دوم آنكه از روزنة حیات اجتماعی هرگز جامعه ای به سلامت دست نمی یابد، مگر آنكه از خانواده هایی سالم برخوردار باشد.
چگونگی توزیع و نحوة اعمال قدرت در شکلگیری و رشد شخصیت افراد، اجتماعیشدن فرزندان، عزت نفس، انسجام و حتی احساس رضایت،احساس بیگانگی و تنهایی و خوشبختی زناشویی اثر میگذارد(مهدوی و صبوری خسروشاهی، 1382).
هیگن نیز از صاحب نظران نظریه نوسازی نوع نظام خانوادگی افراد و شیوه های تربیتی والدین را به عنوان عامل اصلی بی تحولی جوامع سنتی و عدم توسعه اجتماعی و اقتصادی آنها بیان نموده است.به نظر وی «نقطه آغازین تربیت و اجتماعی شدن کودک نقش زیادی در رفتار آینده او دارد،به گونه ای که ممکن است مانع نوآوری و یا پذیرش نوآوری شود. از دیدگاه هیگن ،ایستایی و سکون جوامع سنتی معلول ایجاد شخصیتی واپس گرا و استبدادی در افراد است که توأم با تنبیهات سخت برای کسانی است که دستورهای اعلام شده را مراعات نمی کنند همراه است.هیگن معتقد است که سرمایه گذاری در دوران کودکی به جای اینکه معطوف به سکون ،اطاعت و فعالیت های باز دارنده باشد،باید مشوق کار ،فعالیت و خلاقیت باشد»(به نقل از وحیدا و نیازی ،1383: 124).
بنابراین نوع روابط میان نقش های مختلف در خانواده و به تبع آن تفوق هر یک ازگونه های ساخت قدرت و یا شیوه های تربیتی (استبدادی ،دمکراتیک و ….)منجر به بروز رفتارهای متفاوت از سوی فرزندان در عرصه اجتماعی خواهد شد.
بر هم خوردن ترتیب سلسهمراتب قدرت در خانواده، موجب عامل بروز کشمکش و تنازع قدرت در خانواده میگردد (جی هی لی، 1375، ص 177).
همچنین نتایج این تحقیق می تواند ،مورد استفادة دستگاههای اجرایی وسیاست گذاری همچون ،آموزش وپرورش ، معاونت اجتماعی وزارت كشور ، وزارت رفاه وتأمین اجتماعی … قرارگیرد.
1-3-اهداف تحقیق
این تحقیق دارای یک هدف اصلی و چند هدف فرعی می باشد.
الف: هدف اصلی
بررسی ساختار قدرت در خانواده و رابطه ی آن با در آمد زنان
ب- هدف های فرعی
-بررسی تأثیر تحصیلات زوجین برساختارقدرت درخانواده
– بررسی تأثیر درآمد مرد بر ساختار قدرت درخانواده
-بررسی تأثیر وضعیت اقتصادی زوجین بر ساختار قدرت درخانواده
-بررسی تأثیر مدت زمان ازدواج بر ساختار قدرت درخانواده
-بررسی تأثیر فاصلة سنی زوجین بر ساختار قدرت درخانواده
-بررسی تأثیر تعداد فرزندان بر ساختار قدرت درخانواده
1-4-سؤالات تحقیق
-ساختار قدرت درخانواده های ورامینی از چه الگویی تبعیت می کند؟
-درآمد زنان چه تأثیری برالگوی ساختار قدرت در خانواده های ورامینی دارد؟.
– تحصیلات زوجین برساختارقدرت درخانواده های ورامینی چیست؟
-تأثیر درآمد مرد برساختار قدرت درخانواده های ورامینی چیست؟
– تأثیر دارایی اقتصادی زوجین بر ساختار قدرت درخانواده های ورامینی چگونه است؟
-تأثیر مدت زمان ازدواج بر ساختار قدرت درخانواده های ورامینی چگونه است؟
– تأثیر فاصلة سنی زوجین بر ساختار قدرت درخانواده های ورامینی چگونه است؟
– تأثیر تعداد فرزندان بر ساختار قدرت درخانواده های ورامینی چگونه است؟
1-5-تعریف مفاهیم
«قدرت»در خانواده یک مفهوم چند بعدی است که به طور غیر مستقیم می تواند از طریق الگوهای تصمیم گیری که تعیین کننده میزان قدرت یک شخص است اندازه گیری شود.
«ساخت»به معنای الگوهای نظام یافته از روابط بین افراد یا موقعیت های اجتماعی تعریف شده است و منظور از «ساخت قدرت در خانواد»الگوهای ساخت یافتة تصمیم گیری در خانواده است.
منظور از «ساختار قدرت در خانواده»،الگوهای تصمیمگیری زوجین در هزینهها،خرید امکانات،تربیت فرزندان و غیره است(یزدی و حسینی حسینآبادی، 1387).
ساختار تصمیمگیری در خانواده را در سه مقوله دستهبندی کردهاند:
ساختار قدرت در خانواده را می توان به اقتدارگرایانه و دمکراتیک تقسیم کرد. تصمیمگیریهای دموکراتیک به مشارکت و حضور فعال اعضا در فرایند اخذ تصمیم اشاره دارد. تصمیمگیریهای اقتدارگرایانه، به حاکمیت و محوریت یک نفر بهعنوان رئیس یا ارشد در اخذ تصمیمات دلالت میکند (ظهیری و فتحی،