زمین از گذشتههای بسیار دور مهمترین و حیاتیترین منبع اقتصادی مردم و حكومتها در ایران بوده است. هرچند كه بازرگانی و تولید نیز پیوسته در شهرها و بازارهای ایران در جریان بوده، ولی از نظر وسعت و شمول، هیچگاه در مقام مقایسه با اقتصاد زراعی و درآمد حاصل از كشاورزی قرار نداشته است (هاشمی، 1380: 35).
فروپاشی نظامهای فئودالی و اربابی اتفاقی بود كه دیر یا زود در تمامی جهان بهوقوع میپیوست. چنانچه از سال 1910 تا 1963 در 30 كشور جهان اصلاحات ارضی صورت گرفت (احرار، بیتا، 71) دوران طولانی حاكمیت نظام ارباب و رعیتی در شرایطی دوام داشت كه هیچگونه تغییر و تحركی در نظام فكری، شیوههای اطلاعرسانی، ابزار تولید و حمل و نقل و نیازهای دهقانان متصور نبود. روستایی در محیط بسته روستا اسیر سرنوشتی بود كه دیگران برای او رقم میزدند. قدرت ارباب كه پشتوانه حكومت مركزی را با خود داشت امكان هرگونه دگراندیشی را از دهقان سلب میكرد (آشوری، 1376: 32).
اصلاحات ارضی با مجموعهی پیچیدهای از علتها و پیامدها، نقطه پایانی بود بر نظام دیرپای اربابی كه ساختار اجتماعی، فرهنگی، تولیدی و مدیریتی و نهایتاً شكل كالبدی روستا را تحت تأثیر قرار داد.
منظور از اصلاحات ارضی، تغییری است كه دولت در بنیانهای كشاورزی انجام میدهد. بنیانهای کشاورزی عبارتاند از: (مجموعه روابط اجتماعی ـ حقوقی موجود میان مردم درباره تقسیم زمین، مشخصات ویژه مؤسسات كشاورزی بزرگی، كوچكی و… و درجه استقبال مؤسسات كشاورزی (علیبابایی 1369: 49).
اصلاحات ارضی در ایران با حکم شاه آغاز و در سه مرحله اجرا شد. هدف این اصلاحات، انتقال مالکیت زمین به کشاورزان بود. اصلاحات ارضی با تصویب قانون اصلاحات ارضی در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۴۰ آغاز شد و با رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ به مرحله اجرا درآمد. اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام شد:
در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک ده ششدانگ یا ششدانگ زمین در چند ده مختلف نداشته باشد. دولت زمینهای مازاد بزرگ مالکان را خریداری و بخشهایی که دارای زارعان صاحب نسق بودند را بهصورت اقساطی به آنها فروخته و زمینهای بلاکشت باقیمانده تحت عنوان اراضی دولتی در اختیار دولت قرار میگرفت. با فروش سهام کارخانجات دولتی ترتیب بازپرداخت بهای زمینها به مالکان فراهم گردید.
در مرحله دوم صاحبان زمینهای استیجاری میباید یا به تقسیم درآمد حاصل از اجاره بپردازند و یا براساس قراردادهای اجاره زمینها را به زارعان بفروشند. بهعبارت دیگر مالکان موظف شدند که یا ملک کشاورزی خود را برای سی سال به کشاورزان اجاره نقدی دهند و یا آن را با توافق بدانها بفروشند. بدین ترتیب حداکثر مالکیت زمینها در دست یک مالک بسیار محدود شد. املاک موقوفه عام نیز براساس درآمد آن زمین به اجاره درازمدت ۹۹ ساله به کشاورزان واگذار گردید. در مورد موقوفات خاص متولیان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسیم آن بین کشاورزان شدند.
در مرحله سوم مالکانی که ملک خود را اجاره داده بودند براساس قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین مستأجر مصوب 1347 ملزم شدند یا زمین خود را به زارعان بفروشند؛ یا با رضایت مالک و زارع به نسبت بهره مالکانه یا عرف محل آن را با یکدیگر تقسیم کنند.
از نظر جامعهشناسی اصلاحات ارضی یک تغییر اساسی در نهادهای جامعه است زیرا در جوامع کشاورزی نهاد مالکیت ارضی تنها به قلمرو مناسبات اقتصادی و بهرهبرداری از زمین منحصر نمیشود بلکه روابط قدرت و مناسبات اجتماعی افراد را نیز دربر دارد. از اینرو اصلاحات ارضی را میتوان بهعنوان یک نهضت اجتماعی که هدف آن تغییر روابط زمینداری به نفع کشاورزان است تعریف کرد. بدیهی است تغییر روابط زمینداری متضمن تغییرات اساسی از جمله تقسیم اراضی بزرگ، بهبود روابط اجتماعی در زمینه بهرهبرداری کشاورزی و تغییر روابط قدرت و ترکیب طبقاتی جامعه است.
شهرستان اردبیل بهعنوان یكی از قطبهای سطح متوسط كشاورزی بهدنبال اجرای اصلاحات ارضی و بههم خوردن سیستم مالكیت زمینهای كشاورزی و نظام ارباب ـ رعیتی، از یك سو با گرفتن زمینها از اربابان، بسیاری روستاییان به جهت عدم مشمول بودن قانون اصلاحات ارضی و نداشتن قرارداد رسمی سهمبری نبسته بیكار و روز به روز فقیرتر شدند و اكثریت دهقانانی كه صاحب زمین شدند قطعه زمینهای كوچك و نامرغوبی بهدست آوردند و نیمی از زمینها اصولاً تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالكان باقی ماند (مقاومت شكننده، پیشین: 474). كه این موارد و عواملی از این قبیل موجب تغییراتی در سطوح مختلف اقتصادی و اجتماعی روستائیان شده است. لذا این پژوهش با بررسی نظریهها و اسناد و تحلیلهای تخصصی در حوزه اصلاحات ارضی با رویكردی جامعهشناختی درپی تبیین و تحلیل اثرات اجتماعی و اقتصادی ناشی از اصلاحات ارضی در بین روستاهای تابعه بخش مركزی شهرستان اردبیل میباشد. بهعبارتی تحقیق حاضر درپی آن خواهد بود كه تحقق اصلاحات ارضی بهلحاظ اقتصادی و تغییرات در نظام مالكیت در تغییرات سازمان تولید، تغییرات سطح زیرکشت و بازده محصولات، تغییر حجم سرمایهگذاری و هزینههای جاری کشاورزی، تغییر سطح درآمد خانوارهای زارع چه تأثیری داشته
است و همچنین اثرات عمده اجتماعی اصلاحات ارضی از قبیل تغییر بنیان و ترکیب طبقاتی ده، توزیع عادلانهتر عوائد کشاورزی و نحوه اتخاذ تصمیم درباره امور بهرهبرداری زراعی چگونه از طریق اصلاحات ارضی مورد دگرگونی قرار گرفته است؟
1ـ2ـ اهداف تحقیق
1ـ2ـ1ـ هدف کلی
بررسی تأثیرات اقتصادی و اجتماعی اصلاحات ارضی در بخش مركزی شهرستان اردبیل
1ـ2ـ2ـ اهداف جزئی تحقیق
ـ بررسی تأثیرات اقتصادی اصلاحات ارضی در روستا
ـ بررسی تأثیرات اجتماعی اصلاحات ارضی در روستا
1ـ3ـ اهمیت و ضرورت تحقیق
گرایش به دگرگونی در ذات همه جامعههای انسانی وجود دارد. دگرگونی از یک نوع جامعه بهنوعی دیگر امری اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه نشاندهنده روندهای فراگیر تکاملی و توسعهای در انطباقپذیری جامعه با محیطی گسترش یابنده است (کوزر، 1387: 576). ارزیابی دیدگاه تکاملی به تبیین منظم فرایندهای دگرگونی درون یک جامعه، فرایندهای گذار از یک نوع جامعه بهنوعی دیگر و بهویژه محدودهای که این حالت بهصورت نوعها یا «مراحل» متفاوتی تبلور مییابد، بستگی دارد.
تاریخنگاران اقتصاد نشان دادهاند در مناطق روستایی ایران، پیش از برنامهی اصلاحات ارضی هم سرمایهداری ریشههای کهن و محکمی داشته است. به رواج گستردهی مبادلات مالی در مناطق روستایی، افزایش سریع میزان محصولات فروشی، اثرگذاری و اهمیت رو به رشد کشاورزی ایران در اقتصاد ملی کشور و نهایتاً اقتصاد جهانی طی قرن نوزدهم میلادی، الغای رسمی مالکیت موقوفی زمین در سال ۱۲۸۶، و گسترش سریع روند خرید زمینهای روستایی توسط سرمایهداران و کسبهی شهرها، با اسناد و شواهد فراوانی پرداخته شده است (نوشیروانی، ۱۹۸۱؛ کدی، ۱۹۷۲؛ ایساوی؛ اُلسن؛ یگانه).
خمسی نشان داده در مناطق روستایی ایران، پیش از برنامهی اصلاحات ارضی، سرمایهداری کاملاً تثبیت شده بوده است. مستأجرها عرفاً تعهدی در قبال زمین نداشتند (صفینژاد: ۶۰ـ۵۵) و استفاده از کارگران مزدبگیر توسط کشاورزان جزء و مستأجران زمینها، پیش از اصلاحات ارضی هم بسیار رایج بوده است (عظیمی: ۹۲ـ۹۱).
مانند مناطق دیگر روستاهای كشور، در دهههای اخیر، جامعه روستایی اردبیل دوران گذار خود را طی میکند. در گذشته بهدلیل عدم وجود راههای ارتباطی روستایی، عدم وجود کانالهای ارتباطاتی، فقدان وسایل ارتباطجمعی در روستا و بیسوادی یا کمسوادی روستاییان، روند تغییرات اجتماعی در روستا کند بوده است؛ ولی امروزه بهواسطه وجود عوامل فوق شاهد وقوع تغییراتی در جامعه روستایی هستیم که از روندی سریعتر نسبت به گذشته برخوردار شده است. نمیتوان نگاهی توسعهای به روستا داشت و در عین حال چشم بر روی تحولات در حال وقوع در جامعه روستایی بست (ازكیا، 1388: 60). بدون شک این تغییرات پیامدهایی اجتماعی ـ فرهنگی ـ اقتصادی در جامعه روستایی دارد که بر روند توسعه آن تأثیر میگذارد. آنچه که بیش از همه در این تغییرات بهچشم میآید تغییراتی است که در سبک زندگی، روابط اجتماعی و مناسبات اقتصادی روستاییان بهوجود آمده است. مطالعات بهعمل آمده در سالهای اخیر، مبین این واقعیت است سبک زندگی روستاییان درحال دگرگونی و تغییر است. تغییراتی که علاوه بر الگوی مصرف در ساختارهایی چون آداب و رسوم، عقاید و ارزشها و ایدهآلها، هنجارپذیری و هنجارسازی و بهطور کل سبک زندگی پدید آمده است. الگوی مصرف، وسایل خانگی، تزیینات منزل خوراك، پوشاك و… که میتوان از آنها بهعنوان سبک زندگی نام برد در این سالها بهشدت تغییر کرده است همچنین بهلحاظ اینكه پیدایش اصلاحات ارضی در سطوح مادی زندگی تأثیر داشته در نوع روابط اجتماعی و اقصادی نیز تأثیرگذار بوده است كه این تغییرات در بلندمدت زمینهساز سایر تغییرات در اجتماعات روستایی، شده است كه این تغییرات و پیامدهای آتی آن نیازمند بررسی میباشند.
به همین دلیل در این بررسی برای ارزیابی روند تکاملی جامعه روستایی به تحلیل جامعهشناختی فرایند گذار جامعه روستایی متأثر از اصلاحات ارضی میپردازیم. یکی از مواردی که در این گذار بیش از همه بهچشم میآید تغییرات بهوجود آمده در سبک زندگی جامعه روستایی است. تغییرات بهوجود آمده در شیوه پوشاکی، تغذیه، رفتار بهداشتی، شیوه گفتاری، الگوی گذران اوقات فراغت و شکل مسکن روستایی و… ازجمله موارد قابل بررسی است. به نظر میرسد این نخستین بار است که در مطالعه روستایی استان به مقوله سبک زندگی روستایی توجه میشود. از آنجا كه تغییرات روستایی و شرایط زندگی روستانشینان بهعنوان یك واقعیت اجتماعی متأثر از سایر شرایط اجتماعی میباشد، لذا تحلیل و بررسی جامعهشناختی اثرات اقتصادی و اجتماعی اصلاحات ارضی بر زندگی جامعه روستایی دارای اهمیت میباشد. همچنین با شناسایی عوامل مؤثر و مرتبط با این بحث میتوان برای برنامهریزیهای كلان روستایی جهت پیشبرد اهداف توسعه روستایی گامهای علمی برداشته شود.
1ـ4 ـ قلمرو زمانی و مكانی تحقیق
از لحاظ زمانی تحقیق حاضر از نوع تحقیقات مقطعی بوده كه در سال 1394 انجام یافته و قلمرو مكانی آن شهرستان اردبیل و واحد تحلیل پژوهش روستاهای دهستان كلخوران را شامل میگردد.
ایران كشوری چند قومی است و تاریخ سیاسی آن درمقاطع مختلف با نقش فعال قبایل و طوایف گره خورده است در واقع تحلیل تاریخ كشورمان بدون تحلیل حضورآنها درجنگها و سایر رویدادهای مملكتی مقدور نیست. نقش آنها گاهی مثبت و گاهی منفی است صرف نظر از این نقشها، گاهی درون این گروهها و همچنین در بعضی از روستاها و شهرها برخوردهایی شكل میگیرد كه آثار تخریبی آن، امنیت و آسایش مردم را بخاطر قتلها و كشتارهای بی امان، سلب مینماید و این یكی ازمشكلات ماست. هنوز درگوشه و كنار كشورمان بعد از گذشت این همه دگرگونیهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی، آثار ناگوار پدیدهای به نام نزاعهای جمعی و درگیریهای قومی وقبیلهای مشاهده میشود، هنوز خشونت و نزاع ازجمله موضوعاتی است كه درفرهنگ بعضی از هموطنان، شاخص قدرت و یا دفاع ازمنزلت اجتماعی و فرهنگی و حیثیت خانوادگی محسوب می شود (پورافكاری، 1383: 3).
«با توجه به اینکه در مناطق مختلف کشور بر طبق آداب و آیین خاص فرهنگی معمولا بخش مهمی از اعمال خشونت بار، گزارش نمیشود و معمولا به دلیل ترس ازعواقب آن (بویژه در زنها) کتمان میشود آمار و ارقام، فقط بخش اندکی از خشونت های جاری در کشور را نشان میدهند.» (بخارایی، 1390: 317).
مفهوم نزاع دستهجمعی شركت در درگیری و منازعه یعنی روی آوردن به ضرب و جرح. یعنی دست زدن به جرم علیه اشخاص كه تبعات حقوقی فراوانی برای افراد به بار میآورد.
خشونت و نزاع از جمله موضوعاتی است كه بعنوان یكی از مسائل و آسیب های اجتماعی توجه اندیشمندان وجامعه شناسان را به خود جلب نموده است و تاكنون دیدگاههای متفاوتی را دراین باره مطرح نموده اند كه اغلب آنها این موضوع را درقالب جنگ مورد بررسی قرار داده اند، دراین زمینه منابع بسیار وجود دارد كه بیشتر جنبه های فردی این پدیده را مورد بررسی قرارداده و كمتر به حالتهای گروهی وجمعی این موضوع پرداخته شده است. نزاع جمعی یك نوع رفتار جمعی است كه از جمله آسیب ها و مسائل اجتماعی بشمار می رود و «رفتار جمعی به رفتاری گفته می شود كه براثر وضعیت یا حادثه ای از شخص یا اشخاص سر می زند ودراثر درگیری اجتماعی به دیگران منتقل و درنتیجه گروه كمابیش نامتجانسی را بوجود می آورد.»(اگبرن و نیمكف، 1356: 173).
پدیده نزاع و درگیری در جامعه از آن دسته از آسیب های اجتماعی است که با ایجاداختلال درروابط اجتماعی فضایی آکنده از بغض وکینه ودشمنی را در میان افراد بوجود می آورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنشهای بعدی جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر میسازد. پدیده نزاعهای جمعی در مناطقی از کشور که به شدت متأثر از ارزشهای سنتی و طایفهای خود هستند وگرایش و پایبندی کمتری نسبت به قانون دارند، بیشتر مشهود است.
نزاع دستهجمعی درگیری بدنی یا رفتار پرخاشگرانه ای یا ستیزه جویانه ای است که حداقل شامل سه نفر است و از این منظر در چارچوب و محدوده روابط متقابل اجتماعی تجلی و بروز مییابد و میتوان آن را به عنوان یک پدیده اجتماعی تعریف کرد، این پدیده که رفتار جمعی محسوب میشود در زمره آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد و در برخی اجتماعات کوچک و خاصه اجتماعات روستایی رواج دارد (صدیق سروستانی،1389: 7).
نزاعهای جمعی درگذشته و امروز منشا خسارات مالی و جانی بسیاری از جمله انهدام دامها، تخرب مزارع و باغها، غارت اموال، مهاجرت های اجباری، ضرب وجرح، نقص عضو و قتل گردیده و مانع توسعه انسانی و اجتماعی بوده است (عبدالهی،1373: 23).
جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی عمده ترین آسیبهای اجتماعی در جامعه امروز ایران را چنین برشمرده اند: اعتیاد، روپیسگری، نزاع ودرگیری، سرقت، قتل، خودکشی، فرار، تکدی وجرائم مالی از این رو اینگونه آسیب ها درنظر آسیب شناسان اجتماعی دارای اهمیت و اولویت در مطالعه و پژوهش و اقدام اجتماعی قرار دارد (خراطها و جاوید،1384: 16).
درگیری قومی و نزاعهای جمعی در هر دوره ای از تاریخ وجود داشته و در جوامع سنتی و ایلی این موضوع بیشتر نمود داشته است، شاید
ضعف کنترل های خانوادگی و اجتماعی یا نبود قوانین جزائی متقن یا عدم اجرای درست آن از سوی متولیان امرخود دلیلی بوده است که افراد هرجامعه ای برای رسیدن به خواستههای قانونی یاغیر قانونی خود، قوم وطایفه خود را برای نزاع جمعی گسیل سازند این مسئله درگذشته و امروز منشا خسارات جانی و مالی فراوان شده و مانع توسعه اجتماعی بوده است بنابراین نزاع در هر جامعه همیشه به عنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح بوده است (پورافکاری، 1383: 375).
امروزه نزاعهای دستهجمعی علی رغم توسعه قانون و نهادهای انتظامی و قضایی ازبین نرفته بلکه در برخی از مناطق هرسال نسبت به سال قبلی زیادتر و باز تولید میشود، این امر از طرفی باعث رواج خشونت های جمعی در مقیاس کلان علی الخصوص در مناطق روستایی و باز تولید آن از طریق یادگیری اجتماعی می گردد و از طرفی سیر هجوم آنها به مراجع رسیدگی کننده چون دادسراها، دادگستریها و مراجع انتظامی موجب انباشت پرونده های قضایی می گردد و به لحاظ داشتن شاکیان و متهمان زیاد، براستی پرونده های نزاع دستهجمعی یکی از عوامل ایجاد کننده اطاله دادرسی درمحاکم قضایی است. از نظر نظریه پردازان و متخصصان علوم اجتماعی مانند”دورکیم در نظریه جوامع مکانیکی و ارگانیکی” این خلدون در مفهوم عصبیت، فرد یناند تونیس در مفهوم گزلشافت و گمانشافت نزاع دستهجمعی یک اثر به جا مانده از دوران سنتی است که در دوره های تاریخی نمود یافته است. از آغاز پیدایش زندگی بشری در روی کره ی زمین از زمان حضرت آدم و حوا، قتل هابیل توسط برادرش قابیل موید ریشه دار و تاریخی بودن نزاع و درگیری زندگی بشری است که پدیده ای چندان نو ظهور نیستند و در گذر زمان زندگی انسانها را در فراز و نشیب تاریخ در معرض آسیب های جدی قرار داده است. در جوامع امروزی با وجود توسعه قانون و حقوق شهروندی، گسترش رسانه های ارتباطی، وجود نهادهای قضایی و انتظامی مدرن درگیری در سطح کشور نه تنها کاهش نیافته بلکه در بعضی مناطق نسبت به گذشته شدیدتر شده و اگر چه ممکن است تغییراتی در میزان و نرخ وقوع نزاع در مناطق تغییراتی ایجاد شده باشد اما این تغییرات نشان از کاهش آن نیست و به گونه ای دیگر به وقوع می پیوندد و رفته رفته با ورود و گسترش ابزار و امکانات و نهادهای مدرن به روستا این پدیده جمعی و باز تولید شده و شکل اصلی خود را در گذر زمان حفظ میکند. نزاع به دلیل سابقه وقوع آن در جوامع و اثرگذاری منفی در جامعه محور قانون گذار اسلامی قرار گرفته است. جامعه نیز دربرخورد و یا درگیری و نزاع، امنیت روانی و اجتماعی خود را به عنوان سرمایه اجتماعی بر باد رفته می داند که واکنش”قانون مجازات اسلامی”حساسیت و تاثیر نزاع جمعی بر فضای جامعه را نشان میدهد. چنانکه ماده 614 قانون مذکور به صراحت اعلام می دارد که:
– هرگاه عده ای با یکدیگر منازعه نمایند هر یک از شرکت کنندگان در نزاع حسب مود به مجازات زیر محکوم میشوند.
1- در صورتی که که نزاع منجر به قتل شود از یک تا سه سال.
2- در صورتی که منتهی به نقص عضو شود به حبس از یک تا سه سال.
3- در صورتی که منتهی به ضرب و حرج شود به حبس از سه ماه تا یکسال (جهانگیر،1384: 170).
همانگونه که قبلاًْ اشاره شده، نزاعهای دستهجمعی بیشتر در مناطقی اتفاق می افتد که روابط فامیلی و تعصب قومی زیادی در بین آنها حاکم است. شهرستان کهگیلویه یکی از شهرستانهای مهم استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به میزان قابل توجهی از این ویژگی (تعصبات قومی و قبلهای) برخوردار است وبا توجه به موقعیت طبیعی وجغرافیایی از گذشته دور تاکنون زیستگاه عشایر ومحل سکونت ایلات گوناگون از قبیل،باوی،بهمئی،چرام،دشمن زیاری،طیبی بوده است و با توجه به بافت عشایری موجود در شهرستان و انس والفتی که عشایر این منطقه از دیر باز با اسلحه داشته اند، بعضأ در نزاعهای دستهجمعی که به انگیزه های مختلف و تعصبات بی جا به وقوع می پیوندد از سلاح استفاده و وقایع خونین و تاسف باری را ایجاد مینماید روابط فامیلی و قبیله گرای چنان در این شهرستان قوی است که بزرگان طایفه و قبلیه در تصمیم گیری های مربوط به قوم و طایفه حرف اول را می زند، به طوریکه در زمان انتخابات کاندیداها جهت تقویت پایگاه خود به سراغ بزرگان قوم رفته و هر کاندیدی که موفق شود نظر بزرگ قوم و طایفه را جلب کند، میتواند بیشترین رای آن طایفه و قوم را به خود اختصاص دهد و در مواردی همین موضوع بین طوایف نیز زمینه بروز نزاعهای دستهجمعی را ایجاد میکند. روابط فامیلی و تعصبات قومی و تعهد به قبیله و عشیره باعث میشود در صورت بروز تنش در بین خانواده ها و یا فامیل های مختلف، دامنه این اختلاف و تنش به دیگر افراد فامیل و طایفه نیز سرایت کند و در بسیاری موارد این تنشها چنان گسترش مییابد که باعث بروز نزاعهای دستهجمعی درون طایفهای یا بین طایفهای می گردد و همین وابستگی و تعصب بیش از حد به طایفه و قوم باعث گردیده است که آمار نزاعهای دستهجمعی در استان کهگیلویه و بویراحمد نسبت به دیگر استان های کشور افزایش یابد. چنانکه بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت کشور استان کهگیلویه و بویراحمد رتبه بالایی در بروز نزاعهای دستهجمعی را دارد، چنانکه «میانگین فراوانی نزاع دسته جمعی در فاصله سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ برای کل کشور معادل 8/11 مورد به ازاء هر صدهزار نفر بوده است؛ این میزان برای استان کهگیلویه و بویراحمد معادل ۱۸ مورد بوده که نسبت به میانگین کشوری بسیار بالاتر است و در مقایسه با استانهای دیگر، رتبه پنجم را به خود اختصاص داده است (وزارت کشور،1383: 135 نقل از میرفردی و همکاران، 1389: 149).
همچنین در طی سالهای 1386 تا 1392، در مجموع 113 مورد نزاع دستهجمعی در سطح شهرستان کهگیلویه ثبت شده است. که به ترتیب سالهای مذکور برابر با 18، 21، 16، 13، 9، 20 و 15 مورد و بیشترین آمار نزاع دستهجمعی ثبت شده مربوط به سال 1387 و با 21 مورد نزاع، در مجموع نزاعهای صورت گرفته طی این سال ها، 38 نفر کشته و 379 نفرمجروح شده اند. در 35 درصد از نزاعهای فوق، اسلحه گرم بکار گرفته شده است و علت 91% از کشته ها و 38% از زخمی اسلحه گرم بوده است (مرکز تحقیقات کاربردی نیروی انتظامی شهرستان کهگیلویه، 1392).
[1] – لازم به ذکر است با توجه به اینکه از سال 1391 بخش چرام به عنوان یکی از بخش های شهرستان کهگیلویه به شهرستان چرام تبدیل شده است، ولی آمار فوق با محاسبه نزاعهای به وقوع پیوسته در شهرستان چرام طی سال های 1391 و 1392 می باشند.
گسترش و نفوذ اینترنت بین لایههای مختلف جامعه توجه جامعهشناسان را به بررسی تأثیرات اجتماعیسیاسی آن جلب کرده است. پژوهشهای متعددی تأثیر اینترنت بر هویت اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی و درکل نقش اینترنت در پیشبرد دموکراسی را بررسی کردهاند. برخی از پژوهشها مانند بکشی و دیگران (2012)، اسمیت و دیگران (2009)، ژانگ و دیگران (2010)، ویتاک و دیگران (2011)، نایترینی (2011)، کافمن (2009) و وون، دآگلو و مکلئود (2013) روی تأثیرات مثبت آن بر اجتماع تأکید کردهاند و برخی مانند کروگر (2002)، زنوس و موی (2007)، کوراه و نیس (2009) تأثیرات منفی آن را برشمردهاند.
اهمیت این موضوع در دو دهۀ اخیر با پدیدآمدن نسل دوم تکنولوژی اطلاعاتیارتباطی و تغییر کاربری اولیۀ اینترنت صورت ویژهای یافته است. در سالهای ابتدایی پیدایش، هدف استفاده از اینترنت، بیشتر سرگرمی و کسب اطلاعات بود؛ اما در سالهای اخیر، افراد از اینترنت در درجۀ اول برای گسترش ارتباطات بینشخصی خود استفاده میکنند و بهجای دریافت منفعلانۀ اطلاعات، خود در تولید محتوا مشارکت میکنند، بدون اینکه برای این کار نیاز به دانش و مهارت فنی زیادی داشته باشند (وون، 2013؛ کافمن، 2009).
تکنولوژی اطلاعاتیارتباطی جدید که مهمترین آنها «سایتهای شبکۀ اجتماعی» هستند، امکان صورتگرفتن کارهایی چون ارتباطگیری و تعامل شبکهای وسیع با حذف مرزهای جغرافیایی، تولید محتوا، بهاشتراکگذاری آسان اطلاعات چندرسانهای و همچنین بحث بین افراد آشنا و ناآشنا باهم را فراهم کرده است. میلیونها نفر عضو این شبکهها هستند و بخش درخورتوجهی از وقت روزانۀ خود را در آنها میگذرانند. درواقع این شبکهها به بخشی از زندگی روزمرۀ این افراد تبدیل شده است، تاحدیکه گاه تشخیص مرز بین زندگی آنلاین و آفلاین آنها مشکل است. فیسبوک، توییتر، گوگلپلاس، یوتوب و اینستاگرام از بزرگترین سایتهای شبکۀ اجتماعی هستند که درحالحاضر فیسبوک با بیش از 1میلیارد و 200میلیون کاربر بزرگترین آنها است (فیسبوک، 2014). در سالهای اخیر بررسی چگونگی تأثیرات این سایت بر جامعه و ازجمله مشارکت سیاسی به یکی از مسائل روز علاقهمندان به حوزۀ رسانه و جامعه تبدیل شده است، موضوعی که این پژوهش نیز بهدنبال بررسی آن در ایران است. مسئلۀ پژوهش پیشِ رو، درک چگونگی تأثیر حیات فیسبوکی، بهعنوان بخشی از زندگی روزمرۀ افراد بر رفتار رأیدهی، بهعنوان یکی از مهمترین شکلهای مشارکت سیاسی، است. در نظر داریم این مسئله را در انتخابات ریاست جمهوری 1392 ایران بررسی کنیم؛ لذا سؤال علمی این پژوهش بدینترتیب است: چگونه عضویت افراد در فیسبوک بر رفتار رأیدهی آنها در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 ایران تأثیر گذاشته است؟
مشارکت سیاسی به آن دسته از فعالیتهای فرد گفته میشود که هدفش تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر حکومت است (بردی، وربا و اسکلزمن، 1995؛ ؛ برت و برونتناسمیت، 2014؛ تورل، 2006؛ هارل، 2013) و رفتار رأیدهی یکی از قدیمیترین و مهمترین شکلهای مشارکت سیاسی است. اهمیت رأیدادن درحدی است که برخی میگویند فراتر از آن دستورالعمل روشن و ثابتی درمورد اینکه چه مشارکت دیگری برای عملکرد بهتر جامعه لازم و مطلوب است، وجود ندارد (گوستافسون، 2013). منظور از رفتار انتخاباتی، تأکید روی جنبههای فردی مشارکت و نه جنبههای کلان، مثل نرخ مشارکت است. سایتهای شبکۀ اجتماعی هم طبق تعریف، سرویسهای شبکهمحوری هستند که برای کاربر، پروفایل عمومی یا نیمهعمومی ایجاد میکنند و کاربر میتواند فهرست ارتباطهایش و نیز محتواهایی را که دیگران در سیستم ایجاد کردهاند، ببیند و در آنها جستجو کند (بوید و الیسون، 2007).
درمورد محبوبیت فیسبوک در میان 42میلیون کاربر ایرانی اینترنت، آمار رسمی وجود ندارد (آمارهای جهانی اینترنتی، 2012) هرچند طبق پیمایشی 58درصد از کاربران ایرانیِ اینترنت بهطور منظم از فیسبوک استفاده میکنند. براساس این پژوهش سهم گوگلپلاس 37درصد، کلوب 14درصد و توییتر و لینکدین هرکدام 12درصد است که این ارقام، محبوبیت بیشترِ فیسبوک درمقایسه با دیگر سایتهای شبکۀ اجتماعی را در ایران نشان میدهد (نولز، 2012؛ باهاتیا، 2012).
اهمیت خاص فیسبوک برای پژوهشهای جامعهشناختی را، بهجز ویژگی محبوبیت این سایت، میتوان بهسبب سه مشخصۀ متمایزش دانست: اول. فیسبوک با ارائۀ چندین ابزار در یک فضا، فرایند انتشار اطلاعات را سادهتر کرده است؛ دوم. در فیسبوک امکان دیالوگ افراد فراوانی باهم وجود دارد؛ سوم. درمقایسه با فضای آفلاین، اطلاعات در فیسبوک راحتتر و برای تعداد بیشتری از افراد دردسترس است (ونوینگاردن، 2012). محبوبیت فیسبوک و سه ویژگی ذکرشده و نیز اینکه بخشی از اطلاعات مبادلهای در این سایت بهخصوص در ایام انتخابات محتوای سیاسی دارد، اهمیت بررسی تأثیر این سایت بر رفتار انتخاباتی افراد را روشنتر میکند. این موضوع بهویژه در کشوری مانند ایران که حضور در انتخابات از معدود راههای تأثیرگذاری سیاسی است، بیشتر درخور توجه است. بررسی تأثیر فیسبوک بر رفتار انتخاباتی موضوعی است که درخصوص آن در ایران کار نشده است.
اهمیت این پژوهش بهلحاظ کاربردی هم، امکان استفاده از نتایج آن از طرف نهادهای رسمی، گروهها، احزاب سیاسی و… است. فیسبوک شبکۀ اجتماعی وسیعی است که استفاده از آن درحال گسترش است و پتانسیل تأثیرگذاری بر نگرش و کنش سیاسی افراد را دارد؛ لذا هر گروه سیاسی میتواند از این محیط برای پیشبرد اهداف خود، بهخصوص برای اهداف انتخاباتی در ایام انتخابات استفاده کند. نتایج این پژوهش میتواند گامی باشد، هرچند کوتاه، درراستای استفاده از اینترنت درجهت پیشبرد دموکراسی در ایران.
در این پژوهش بهطور کلی دو هدف معین را دنبال میکنیم:
درمورد رابطۀ فیسبوک و مشارکت سیاسی و حتی بهطورکلیتر رابطۀ سایتهای شبکۀ اجتماعی و مشارکت سیاسی، ادبیات مستقلی وجود ندارد. آنچه هست گسترش بحث از ادبیات حول رابطۀ اینترنت و مشارکت سیاسی است. برای این منظور، ویژگیهای مختص سایتهای شبکۀ اجتماعی را در این بحثها درنظر میگیرند. ما نیز در اینجا ادبیات نظری موجود دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی را بیان میکنیم و سپس بحث را به سایتهای شبکۀ اجتماعی گسترش میدهیم.
دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی دو دیدگاه اولیه و کلیِ خوشبینانه و بدبینانه و متعاقب آن دو فرضیۀ بسیج و تقویت وجود دارد
که هر دو بهطور یکجانبهای به این موضوع مینگرند. خوشبینها تأثیر اینترنت بر دموکراسی را مثبت ارزیابی میکنند و اینترنت را موجب بسیج گروههای حاشیهای برای مشارکت در سیاست میدانند. بدبینها درمقابل این تأثیر را منفی یا حداکثر خنثی میدانند و برایننظرند که اینترنت صرفاً گروههایی را که در سیاست فعال هستند، تقویت میکند. دیدگاه سومی نیز در این میان وجود دارد که برخلاف دو دیدگاه فوق نگاه یکجانبهای به موضوع ندارد و براساس آن، برای اینترنت نمیتوان تأثیری کلی درنظر گرفت. درادامه توضیحات بیشتری درمورد هریک از این سه دیدگاه ارائه میشود.
مهمترین دلیلی که خوشبینها بیان میکنند این است که اینترنت بهخصوص سایتهای شبکۀ اجتماعی، با کاهش هزینۀ مشارکت و بسیج (اندویزا، کانتیجاک و گالگو، 2009؛ اسکلوزمن، 2010) و هزینۀ کسب اطلاعات سیاسی (اندویزا، کانتیجاک و گالگو، 2009؛ استنلی و ویر، 2003؛ ونوینگاردن 2012؛ کوراه، 2009؛ دیماگیو و دیگران 2001؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006؛ لارسون، 2004)، مشارکت سیاسی را افزایش میدهد. همچنین چون امکان کنترل حکومت روی این رسانهها کمتر است، افراد به اطلاعاتی دسترسی دارند که در رسانههای سنتی سانسور میشود (شین، 2003؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006). بهعلاوه اینترنت بهخصوص تکنولوژیهای نسل دوم امکان تشکیل و سازماندهی گروهها، تشکیل شبکههای اجتماعی و همکاری افراد در بعد وسیع را فراهم میکند (گوستافسون، 2013؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006؛ اسکلوزمن، 2010؛ کوراه، 2009). بدینترتیب امکان مواجهشدن افراد با دیدگاههای متفاوت و متعارض بیشتر میشود. همچنین طبیعت نامتمرکز و تعاملی نسل دوم اینترنت از جمله سایتهای شبکۀ اجتماعی، افراد را از مصرفکنندههای منفعل اطلاعات به تولیدکنندگانی فعال تبدیل میکند (کافمن، 2009؛ شین، 2003؛ ویر، 2002).
ازجمله پژوهشهای تأییدکنندۀ این رویکرد، کارِ گیل د زونیگا (2009) است. این پژوهش ضمن تأیید رابطۀ مثبت استفاده از منابع خبری سنتی آنلاین با انواع مشارکت آنلاین و آفلاین، نشان داد که استفاده از وبلاگها تأثیر مثبتی بر مشارکت سیاسی آنلاین دارد. این پژوهش با کنترل عوامل دموگرافیک، موارد مربوط به محل استفاده از اینترنت (خانه یا محل کار) و تعداد سالهایی که فرد از اینترنت استفاده کرده است و نیز استفاده از رسانههای آفلاینی مانند تلویزیون و روزنامه انجام شد (گیل د زونیگا، پویگ ال آبریل و روجاس، 2009).
گیبسون، لوسولی و وارد، (2005) نیز طی تحلیل ثانویهای روی اطلاعات پیمایشی در سطح اروپا، فرضیۀ بسیج را تأیید کرد. این پژوهش نشان داد الگوهای مشارکت مبتنی بر وضعیت اقتصادیاجتماعی، جنسیت و همچنین منابع مورد نیاز برای مشارکت در فضای آفلاین با آنلاین متفاوت است. چراکه طبق این پژوهش اولاً جهان آنلاین فضایی را برای مشارکت کسانی که در غیر این صورت فعال نیستند، فراهم میکند. مثلاً زنان و نیز شهروندانِ از نظر وضعیت اقتصادیاجتماعی پایینتر که در فعالیتهای آفلاین کمتر مشارکت میکنند، در فعالیتهای آنلاین همترازِ مردان و دیگرانی که از نظر وضعیت اقتصادیاجتماعی بالاترند، مشارکت میکنند. جوانان هم که در فعالیتهای آفلاین کمتر از پیرترها مشارکت میکنند، در فعالیتهای آنلاین بیشتر از پیرترها مشارکت دارند. ثانیاً اینکه در فضای آنلاین منابع جدیدی مطرح میشود که مختص به اینترنت است و ربطی به منابع مرتبط با فضای آفلاین ندارد. درواقع منابع آفلاین فقط تا قبل از دسترسی به اینترنت اهمیت دارند و وقتی فرد آنلاین میشود، مهارتهای جدیدی اهمیت مییابد که مرتبط با اینترنت است (گیبسون، لوسولی و وارد، 2005).
یا مثلاً اندویزا (2013) با مطالعه حول اعتراضات اسپانیا در سالهای 2011-2012 نقش رسانههای دیجیتال را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که اولاً سازمانهایی که اعتراضات را هدایت میکردند، کاملاً متفاوت از فعالیتهای جمعی سنتی بودند، برای مثال جوانتر بودند و کمتر عضویت رسمی داشتند. ثانیاً فرایند بسیج با استفاده از رسانههای دیجیتال بهخصوص سایتهای شبکۀ اجتماعی امکانپذیر شده است. ثالثاً مشارکتکنندگان متفاوت بودند، آنها جوانتر و تحصیلکردهتر بودند و تعداد زنان و بیکاران آن درمقایسه با دیگر اتفاقات مشابه بیشتر بود. لذا رسانههای دیجیتال در این اعتراضات بخشهای جدیدی از جامعه را برای مشارکت بسیج کرده بود (اندویزا، 2013).
تعاریف متعدد و متفاوتی از مشارکت سیاسی وجود دارد. در تعاریفی که تا قبل از دهۀ 1970 ارائه شده است، مشارکت سیاسی به رأیدادن و فعالیتهای رسمی انتخاباتی محدود است (وینگ، 2009؛ ونوینگاردن 2012). در تعاریف جدید بعد از دهۀ 70، مشارکت سیاسی بهطورکلی به آن دسته از فعالیتهای فرد گفته میشود که هدفش تأثیرگذاری بر حکومت است (تورل، 2006؛ هارل، 2013) این فعالیتها شامل رفتارهای رسمی مانند رأیدهی، کار برای کمپینهای انتخاباتی و تلاش برای متقاعدکردن دیگران به رأیدادن و نیز رفتارهای غیررسمی مانند امضای بیانیهها، حضور در راهپیماییها، استفاده از نمادهای تبلیغ کاندیداها و بایکوت یا خرید محصولاتی با دلایل سیاسی میشود (برت و بروتناسمیت، 2014؛ والنزولا، پارک و کی، 2009). همچنین با گسترش مفهوم مشارکت سیاسی، مفهوم دلمشغولی سیاسی و مدنی درکنار مشارکت مطرح شد. درحالیکه مشارکت به جنبههای رفتاری مشارکتی فرد اشاره میکند، تأکید دلمشغولی بر جنبههای روانشناختی مانند علاقهداشتن، توجهکردن، آگاهیداشتن، اعتقادداشتن و… به مسائل سیاسی یا مدنی است(برت و بروتناسمت، 2014).
، به تعریف شبکه ارتباطی میپردازیم: هرگاه یک فرآیند ارتباطی به لااقل یک فرآیند ارتباطی دیگر متصل شود، یک شبکه ارتباطیایجاد میشود.
در بیناین شبکههای متعدد تعدادی هستند که گوی رقابت را از سایرین ربودهاند و بیشترین کاربران را در سرتاسر دنیا به خود اختصاص دادهاند.
شبکههای فیس بوک، توییتر، وایبر، لاین، تانگو از جمله شبکههای پر مخاطب در جهان و در کشور ما میباشند.در کشور ما هماین شبکهها با گرایش بینظیری از طرف مخاطبان شبکههای اجتماعی مواجه شدهاندواین در حالی است که شبکههای بومیوایرانی مانند قاصدک وکلوپ درایران وجود دارند که با توجه به همگونی بیشتر به فرهنگایرانی، اما مورد گرایش قرار نگرفتهاند.
اما بواقع چه عاملی باعث عدم گرایش از شبکههای اجتماعی بومی شده است. شبکههایی که از نظر امکانات تفاوت چشمگیری با نوع مشابه خارجی خود ندارند اما در میزان مخاطبانشان تفاوت چشمگیری را دارند.دراین تحقیق سعی شده است که عوامل موثر بر عدم گرایش عمومیبه شبکههای اجتماعی بومیر بین کاربراناینترنتی شبکههای اجتماعی منطقه 2 تهران بررسی شود.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
قدرت شبکههای اجتماعی و گستردگیاین شبکهها در حالی که هزینههای نسبتا کمی در مقابل رسانههای دیگری مانند تلویزیون دارند، توجه بسیاری از صاحبان رسانهها و نظریه پردازان علوم ارتباطات را به خود جلب کرده است.این رسانهها که روز بروز در حال پیشرفت و رشد هستند و به امکاناتشان افزوده میشود، توانستهاند مخاطبان انبوهی را به خود جلب کنند. بعنوان مثال در ارتباطات روزمره همه ما با واژههایی مانند صفحه شخصی یا عضویت در فیس بوک، وایبر، لاین و … از طرف دیگران روبرو شدیم و یا شاید خود دراین شبکهها عضو هستیم.
نکته مهم و قابل تاملاینجاست که دراین بین جایگاه شبکههای اجتماعی بومی کجا قرار دارد؟ چند در صد از کاربرانایرانی شبکههای اجتماعی از شبکههای داخلی استفاده میکنند؟ و چرا صاحبان رسانهها و سیاستمداران و تصمیم گیرندگان عرصه ارتباطات از قدرت شبکههای داخلی و احیاء آنها غافل هستند؟
در کنار موارد فوق بحث فیلترینگ تعدادی از شبکههای اجتماعی خارجی مطرح است که با وجود آن همچنان بر مخاطبانشان درایران افزوده میشود و نکته دیگر نگرانی بسیاری از والدینایرانی از عضویت فرزندانشان دراین شبکههامیباشد که نوعی تهدید برای آنها محسوب میشود.
دراینجا اهمیت شبکههای اجتماعی بومی بیشتر از پیش مشخص میشود، اگراین شبکهها رونق گرفته و توجه مخاطبانایرانی را به خود جلب کنند میتوان محیطی امن و اخلاقی را همراه با امکانات مشابهایجاد نمود و میتوان از فرهنگ بومیو ارزشهای اخلاقی هم به نوعی حراست کرد. اما تا کنون شبکههای اجتماعی بومی بطور گسترده نتوانستهاندتوجه مخاطبانایرانی خود راجلب کنند و عرصه را برای شبکههای اجتماعی خارجی خالی کردهاند.
دغدغه والدین، نگرانی برنامهریزان و سیاستمداران، نشر اطلاعات شخصی در خارج از کشور و لزومایجاد فضای کسب و کار برای تولیدکنندگان محتوا و برنامههای کاربردی بومیو بسیاری از مسائل امنیتی و حقوقیایجاد میکند، که محققان در زمینهاین موضوع که چرا کاربرانایرانی به سمت شبکههای ارتباطی بومینمیروند، تحقیقی جامع انجام دهند. ما نیز بنا داریم در یک جامعه کوچک آماری علل عدم گرایش به شبکههای بومیواینکه چه سازوکارهائی میتواند زمینه ورود بهاین شبکهها را برای کاربرانایرانی جذابتر نماید را بررسی کنیم.
1–4 مرور ادبیات و سوابق مربوطه:
الف:تحقیقات داخلی:
با توجه بهاینکه موضوع تحقیق جدید میباشد، تحقیقات کمی دراین زمینه انجام شده است . در ذیل به اهم آنهامیپردازیم:
ب-تحقیقات خارجی:
تحقیقی توسط سایتاینترنتی نشنال جیوگرافیک در پاییز 1998 انجام شد که نشان داد که استفاده ازایمیل جایگزین روابط واقعی اجتماعی نشده است، بلکه به عنوان شکل جدیدی از رابطه به روابط رودررو، تلفن نامه اضافه شده است.
1–5 چارچوب نظری تحقیق
با توجه به ماهیت و فرضیههای پژوهش از نظریات ذیل دراین پژوهش استفاده شده است.
1-5-1 نظریه استفاده و خوشنودی(الیهو کاتز)
شاید بتوان گفت که استفاده از شبکههای اجتماعی نوعی نیاز را که در مخاطب وجود دارد وارضا نشده است را ارضا میکند.نیازهایی در هر یک از ما وجود دارد که بصورت نهفته میباشدواین رسانههاآنها را آشکار کرده و در نهایت به آنها پاسخ میهند.دراین زمینه میتوان از نظریه استفاده و خوشنودی الیهو کاتز استفاده کردکه تاکید آن بر ارضا نیازهای سرکوب شده مخاطبان میباشد.
باور بهاینکه استفاده از رسانه به خرسندیها، نیازها، آرزو یا انگیزهای تک تک مخاطبان بستگی دارد، دارای قدمتی طولانی است. انواع اصلی نیازهای افراد عبارتند از نیاز به اطلاعات، آرامش، همراهی، تفریحیا فرار. هم چنین مخاطبان رسانههایا محتواهایرسانهای را میتوان براساساین گونه وسیع انگیزشی تقسیم بندی نمود. دلبستگی نسبی مخاطبان به رسانههای متعدد هم به تفاوتهای موجود بین خواستهها وخرسندیهای مورد انتظار آنها مرتبط دانسته شده است (مک کوایل، 1382).
رویکرد استفاده و خشنودی متضمن تغییر کانون توجه از مقاصد ارتباطگران به مقاصد دریافت کننده است.این رویکرد میکوشد، معلوم کند ارتباط جمعی چه کارکردهایی برای افراد مخاطب عرضه میکند. “کاتز” (Katz) و “گورویچ” (Gurevitch) معتقدندکه نیازهای مرتبط با رسانهها را در کل رسانهها خلق نکردهاند. بیشتراین نیازها قبل از ظهوررسانهها وجود داشتند و درست آن است که آنها را دردامنه فراخ تر نیازهای انسانی دید”(سورین وتانکارد، 1381، ص427).
سوال اساسی رویکرد فوقکه مورد نظر ما دراین پژوهش نیز میباشدچنین است: چرا مردم از رسانهها استفاده میکنند و آن را برای چه منظوری به کار میبرند؟ جامعه شناسی کارکردگرایانه، که سعی دارد به کارکردهاییک جزء در جهت اهداف کل جامعه یایک نهاد بپردازد، نگاهی دیگر به رسانهها دارد. دراین رویکرد، تمامینهادهای موجود در جامعه که یکی از آنها رسانههای ارتباط جمعی است، کارکردی برای کل جامعه دارند و هر چهاین کارکرد در جهت تامین اهداف جامعه و افراد در آن باشد، نشانگر عملکرد مثبتاین نهادهاست. “این رویکرد رسانهها را برآورنده نیازهای گوناگون جامعه میانست. نیازهایی نظیر همبستگی، استمرار فرهنگی، کنترل اجتماعی، نیاز به گردش وسیع همه انواع اطلاعات عمومی. فرضیه مذکور، خود مبتنی براین پیش فرض است، که افراد هم رسانهها را برای مقاصدی متناظر به کار میبرند. از جمله برای کسب راهنمایی، آرامش، سازگاری، اطلاعات و شکل گیری هویت شخص” (مک کوایل، 1382، ص104).
این رویکرد در طی زمان رشد بسیاری داشت تا جایی که در دهههای شصت و هفتاد مجدداً کشف و تفصیل شد. کاتز، “بلامر”(Blumer) و “گورویچ” یک مدل از فرایند گزینشرسانهای را ارایه دادند که مربوط میشد به سرچشمههای اجتماعی و روانشناختی نیازهایی کهانتظارات خاص از رسانههای جمعییا سایر منابع را به وجود میآورند و منجر به قرار گرفتن مخاطبان در معرض رسانهها (یا اقدام به سایرفعالیتها) میشوند واین سرانجام به بر آورده شدن نیازها ودیگر تبعات میانجامد” (مک کوایل، 1382، ص105).
دراین رویکرد و با توجه به تحقیقات انجام شده دسته بندیهای گوناگونی از نیازهایی که منجر به قرارگرفتن مخاطبان در برابر رسانههامیشود، بررسی و مطرح شده است.
در واقع برای بسطاین رویکرد، میتوان گفت با رشد روزافزون فنآوریهای نوین رسانهای، مخاطب انتخابگرمیتواند در پی ارضای هر نیاز خود دست به گزینش رسانهای بزند. حالا اوست که برای برطرف کردن نیازهایش به سمت رسانه مورد علاقه ی خود میرود واینترنتاین فضای انتخابی رابرای مخاطب خود گشودهتر ساخته است.
1-5–2نظریه کاشت:
در میان نظریاتی كه به آثار درازمدت رسانهها پرداختهاند، حق تقدم با نظریه كاشت میباشد. برنامه تحقیقی در مورد نظریه کاشت توسط
جورج گربنر در اواخر 1960 شروع شد و نتایج اولیه آن بوسیله گربنر و لاری گراس در مقالهای تحت عنوان زندگی با تلویزیون: نمایه خشونت مطرح شد. مسئله اصلی تحقیقاین بود که قرار گرفتن در معرض رسانهها، تا چه حد میتواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی، شكل دهد؟ وفرض اصلی نظریهاین بود که تماشاگران پرمصرف (heavy viewers) حس شدیدتری از خطر و ناامنی را از تلویزیون دریافت میکنند و تلویزیون ممکن است تماشاگران پر مصرف را به دنیایی پست و خشونتآمیزوترسناک هدایت کند. گربنر مدعی بود كه میان تماشای تلویزیون و اظهار نظر در مورد واقعیتهای دنیا، رابطه وجود دارد و تماشاگران پرمصرف تلویزیون نسبت به واقعیات زندگی با بینندگان كممصرف(light viewers) اختلاف نظر دارند . همچنین گربنر در واكنش به انتقادات عناصری را بدان افزودکه دو مفهوم متداولسازی(mainstreaming)و تشدید(resonance)بودند.متداولسازیوقتی روی میدهد که تماشای بیش از حد تلویزیون منجر به تقارن دیدگاهی در گروه شود. و تشدید وقتی روی میهد که اثرات کاشت در گروه خاصی از مردم بیشتر از بقیه باشد .بااین حال با ظهور رسانههای نوین هماین نظریه میتواند مورد توجه محققین باقی بماند.
1-6 اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و كاربردی):
1-6–1 هدف کلی:
1-6-2 اهداف جزیی:
1–7 سؤالات تحقیق:
سوالات:
1-8 فرضیه های تحقیق:
نوجوانی، یك دوره بحرانی در زندگی است .نوجوانی ،دوره تغییرات سریع فیزیكی، ذهنی و هیجانی است. در این دوران دگرگونیهای جسمی و روانی در كالبد نوجوان پیدا میشود كه خود باعث رفتارها و اعمال خاصی در آنها میشود. شور تجربه عوامل مختلف و جدیدباعث رفتارهای پرخطر در آنها میشود كه سوء مصرف مواد، الكل، سیگار، فرار ازمدرسه، فرار از منزل، خودكشی و رابطه با جنس مخالف از جمله آنها است.بسیاری از نوجوانان سیگاركشیدن، خوردن الكل، مصرف ماری جوانا و موار دیگر را تجربه میكنند، از لحاظ جنسی فعال میشوند و درصد كمتری در دیگر كارهای غیر قانونی درگیر میشوند.
. الگوهای رفتاری مهم، كه می توانند بر سراسر زندگی فرد تأثیر بگذارند، در این دوران شكل می گیرند.قسمتی از فرایند رشدی شکل گیری هویت، خطرجویی است، که، ممکن است به شکل رفتارهای جنسی ناسالم، مصرف الکل، سیگار و سایر مواد، فرار از خانه و مدرسه و رفتارهای خشونت آمیزبروز کند. (محمدخانی،(1386 رفتارهای پرخطر شامل رفتارهایی هستند که زندگی دیگران رامختل کرده و ممکن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و معمولاً تحت عنوان بزهکاری نوجوانان دسته بندی می شوند، از جمله تخطی از قانون، نظیر خشونت یا استفاده از سیگار، الکل، مصرف مواد، فرار از مدرسه، روابط نامشروع.
ایران دارای ساخت جمعیتی جوان و نوجوان است. حجم بالایی از افراد جامعه را، نوجوانان و جوانان و حجم وسیعی از مسائل دشواریها و چالش های جامعه را مسائل آنان تشکیل می دهد. آنچه مسلم است، نوجوانان بیش از سایر گروههای سنی در معرض رفتارهای پرخطر قرار دارند.اگرچه بزرگسالان رفتارهای پرخطر را تجربه میکنند اما نوجوانان آنها را بیشتر انجام میدهند بطوریکه انجام این رفتارها از ابتدای نوجوانی تا میانه آن افزایش می یابد(زاده محمدی و احمدآبادی،1388)طی سال های گذشته نظریه ها و دیدگاه های مختلفی تلاش کرده اند تا تبیین روشنی از علل گرایش نوجوانان به سمت رفتارهای پرخطر ارایه نمایند. علی رغم تلاش های بسیاری که در دودهه اخیر در جهت افزایش آگاهی عمومی نسبت به مضرات و خطرات رفتارهای پرخطر صورت گرفته است، هم چنان با افزایش روز افزون این رفتارها به ویژه در میان جوانان و نوجوانان روبه روهستیم.در حالی كه اخیراً محققان روی جنبه هایی از فعالیت های نوجوانان متمركز شده اند، میزان انجام این رفتارها هنوز باعث نگرانی است. برای بسیاری از نوجوانان درگیری با این رفتارها عواقب طولانی مدت دارند.مصرف الکل، در بین جوانان از جمله رفتارهای پرخطری است که، علاوه بر ایجاد دردسر برای فاعل آن، هزینه های بسیار زیادی را نیز بر جامعه تحمیل کرده و موجب مرگ میلیونها جوان و تحمیل میلیاردها دلار هزینه بر جوامع انسانی می شود. متاسفانه در جامعه ایران، مصرف الکل با وجود حرام بودن در شرع و محکومیت در فرهنگ،درحالی با رشد مواجه است که متخصصین مغز و اعصاب هم نسبت به اثرات سوء الکل برسیستم عصبی ومحیطی هشدار داده اند.(کریمی و همکاران ( 1383.بسیاری ازنوجوانان در مقابله با دشواری ها و بحران دوره نوجوانی دست به این رفتارها می زنند که سلامت حال وآینده آنان را مورد تهدید قرار می دهد. مصرف مواد، خشونت و رفتارهای جنسی ناایمن، عوامل بسیاری از موارد مرگ و میر در سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی را تشکیل می دهند.در حالیکه بزرگسالان، بیشتر از بیماریهایی چون سرطان، نارسایی قلبی عروقی و دیابت آسیب می پذیرند، موارد تهدید کننده سلامت جوانان و نوجوانان این موارد هستند.
عوامل مختلفی وجوددارد که نوجوان را در گذار سالم از این دوران حساس یاری می کند. از جمله این عوامل، مذهب است.در هیچ دوره ای به اندازه دوره نوجوانی، ارزشها و استانداردهای اخلاقی برای انسان مطرح نمیشود.عقاید مذهبی نوجوانان معمولا در سنین 12 تا 21 سالگی شکل میگیرد و رفتار نوجوان هم به طبع آن از باورهایش نشات میگیرد.پژوهشها نشان داده که افراد با باورهای مذهبی قوی سالم ترند و همچنین باورهای آنان بعنوان یک مانع عمل کرده و جلوی رفتارهای خلاف را میگیرد.اوتینگ و بوویس(1986و1987) و اوتینگ ودونرمایر(1998،1999)، در پژوهشها و مقالات خود، درباره سبب شناسی مصرف مواد مخدر از مذهب، به منزله یک عامل حفاظت کننده موثر، در پیشگیری از مصرف مواد مخدر نام می برند. به اعتقاد آنان هویت یابی مذهبی به این معنا است که، یک فرد تا چه حد با یک مذهب آمیخته میگردد. هر چه قدر فردی با مسایل مذهبی بیشتر در آمیزد و در فعالیتهای مذهبی مشارکت بیشتری داشته باشد، هویت مذهبی در او قویتر شکل میگیرد.بنابراین نوجوانی، با هویت یابی مذهبی قوی کمتر احتمال دارد که به اعمال انحرافی نظیر مواد دست بزند.(طارمیان،1384)افرادی که دارای نظام ارزشی دینی قوی هستند، براساس اعتقادات و ارزشهای خود عمل میکنند ودر بسیاری از موقعیتهای زندگی بگونه ای عمل میکنند که انگار بر حوادث کنترل دارند و احساس خودکارآمدی بالاتر دارند. بنابراین به نظر میرسدچنین افرادی در مواجهه با مشکلات، کمتر دچار تعارض و تزلزل میشوند، برعکس افرادی که فاقدنظام ارزشی بوده و یا به نظام ارزشی خود پایبند نیستند، احتمال بیشتری دارد که در مواجهه بامشکلات و موانع، رفتارهای سازش نایافته ای بروز دهند.اکثر روانشناسان و صاحبنظران تعلیم و تربیت در اینکه دوره نوجوانی ،دوره رشد احساسات مذهبی است، اتفاق نظر دارند. در تعالیم عالیه اسلام نیز این مسأله ،بطور وضوح مطرح گردیده است رسول اکرم (ص) در حدیثی قلب نوجوانان و جوانان را برای پذیرش دستورات الهی دقیق و فضیلت پذیرتوصیف میفرمایند. به عبارتی دیگر، یکی از مهمترین مسائل ،تربیت نسل جوان دارای روحیه تقوی دینی و مذهبی است، جوانانی که دارای باورهای اصیل اسلامی باشند.
نوجوانان ،خصوصا دختران، که در این تحقیق قصد پژوهش بر روی آنها را داریم از خطر بی اعتقادی مصون نیستند و نیازمند یک عامل حفاظتی مناسب برای مقابله با مخاطرات هستند . اگر باورهای اعتقادی خوبی داشته باشند ،شاید به این مسائل دچار نشوند. رسیدن به پیشرفت و تعالی نوجوانان و تبدیل شدنشان به افرادی کارآمد در آینده محقق نخواهد شد، مگرآنکه، همواره در کارهایشان عمل به دستورات دین مبین اسلام را سرلوحه کار خود قرار بدهند. با توجه به موارد مذکور، در این پژوهش قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که، آیا بین باورهای مذهبی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت وضرورت پژوهش:
هرجامعه ای نسل فردایش را چنان تربیت میکند که خود دوست دارد، آنچنان باشد و آن نسل را بگونه ای آماده مینماید که سعادت و بهروزی را آنچنان که موردنظر اوست، تأمین کند. جامعه ای که فضایل معنوی و اخلاقی را ایده آل وکمال مطلوب میشمارد، طبعاً نظام تعلیم و تربیت خود را جهت رسیدن به این هدف سامان میدهد.در جامعه ما هم اکثریت افراد در گروه سنی زیر 20 سال هستند وضرورت انجام این بررسی برای تدوین راهبردها و مداخله های علمی در این گروه سنی كه آینده سازان جامعه به شمار می روند، ضروری به نظر میرسد.و همچنین ،با وجود، رشد بسیار انواع شبکه های ماهواره ای و تهاجم فرهنگی و تلاش دشمن برای رخنه کردن افکارهای ضد باورهای مذهبی نوجوانان، لزوم داشتن اعتقادات مذهبی ، به امری حیاتی نسبت به گذشته مبدل شده است ونقشی که مذهب، بعنوان مجموعه
آموزه ها و باورها در پیشگیری از کژرویها ایفا میکند غیرقابل انکار است.دختران ، در جامعه امروز، همواره در معرض انواع خطرات بخصوص مخاطرات اخلاقی قرار دارند و نیازمند یک باور عمیق و صحیح هستند که آنان را در گذار از دوره حساس نوجوانی به سلامت یاری کند نسل جوان بدون باور دینی و اعتقادات مذهبی به سهولت قابل نفوذ است وزمینه های انحراف اخلاقی در او فراهم میباشد و از طرف دیگران بیگانگان با سرمایه گذاری عظیم وهنگفت قصد دارند ریشه های اعتقادی و اخلاقی این نسل را بپوشانند .این قشرآسیب پذیر، جزو گروههایی محسوب میشوند که خطر نداشتن اعتقادات وباورهای دینی آنها را دچار انواع مشکلات میکند و این احتمال تبدیل شدن آنان را به بزرگسالان سازنده، کم میکند. نوجوانی که، به انواع رفتارهای پرخطر دچار شده باشد ممکن است بعدها عواقب این رفتارهاآنها را از اشتیاق به تحصیل و در پیش گرفتن یک زندگی سالم بازدارد و همچنین بار اضافی بردوش جامعه خواهند گذاشت. بنابراین کنترل و رسیدگی مذهبی_ از طریق ممانعت های اخلاقی قوی که در تعالیم دینی وجود دارد_ باعث کاهش رفتارهای انحرافی میشود و در نتیجه جامعه به سمت رشد و شکوفایی حرکت خواهد کرد. از این رو بررسی دانش آموزان نوجوان ،به جهت شناسایی وضعیت اعتقادی آنها، بعنوان یک فاکتور پیشگیری کننده از رفتارهای پرخطر، لازم است .بنابراین، با توجه به ساختار سنی جوان کشور و نظر به آن که نوجوانان، آسیب پذیرترین قشرجامعه در برابر رفتارهای پرخطر هستند،بدیهی است که هرگونه کوتاهی در رسیدگی به مسائل اعتقادی آنها نتایج ناخوشایندی را به همراه خواهد داشت و زمینه کاهش تواناییهای این قشر حرکت ساز و همچنین گرفتار شدنشان به انواع رفتارهایی که مخل آینده شان میباشد، به گونه ای غیر قابل اجتناب در دورنمای آینده کل جامعه ،تأثیر می گذارد.
علاوه بر این، در زمینه رفتارهای پرخطر، مطالعات فراوانی در دنیا صورت گرفته اما، در مورد نقش مذهب در رفتارهای پرخطرنوجوان ایرانی ،پژوهشهای چندانی انجام نشده لذا، تحقیق حاضر با تحلیل رابطه مولفه های مذکور نتایج ارزنده ای، بخصوص برای آموزش و پرورش دارد که، همواره در صدد یافتن راه های موثری، برای کمک و حمایت دانش آموزان در جهت پیشرفت و تربیت آنان است.
اهداف پژوهش:
هدف کلی:
نعیین رابطه باورهای مذهبی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه
اهداف جزیی:
1-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان دختر
2-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و روابط جنسی در دانش آموزان دختر
3-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و گرایش به دوستی با جنس مخالف در دانش آموزان دختر
فرضیه های پژوهش:
تعریف مفاهیم واصطلاحات پژوهش:
رفتارهای پرخطر :
تعریف نظری: رفتارهای پرخطر رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطرقرارمیدهد.(استوارت،1383).
رفتارهای پرخطر عبارتند از: رفتارهایی که اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه وسلامتی نوجوانان دارد که می تواند مانع موفقیتها و رشد آتی آنها گردد. این رفتارها( ماننددعوا کردن ) می تواند منجر به صدمات فیزیکی شده و یا رفتارهایی که اثرات منفی فزاینده)مانند سوء مصرف مواد( دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر، می تواند با ایجاد وقفه در رشدیا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان،اثرات نا مطلوبی روی نوجوانان بر جاگذارد.)گازمن، 2007)
تعریف عملی : میزان نمره ای است که از پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی(IARS) که شامل مولفه هایی، درباره دوستی با جنس مخالف،روابط جنسی ،مصرف مواد مخدر،الکل،خشونت،رانندگی پرخطر میباشد بدست می آید.
نگرش مذهبی:
تعریف نظری: باورهای دینی مجموعه اقدامات،رفتارها ، باورها و نگرش هایی است که در ارتباط با اصول دین، فروع دین، و دیگر حیطه های مرتبط با مذهب عنوان می شود. مذهب به مجموعه ای از جهان بینی و ایدئولوژی اطلاق می شود که تلقین آنها می تواند شیوة زندگی فرد را تعیین کند.(تنهایی و خرمی،1388).
نگرش مذهبی عبارت است از اعتقادات منسجم و یکپارچه ی توحیدی که خداوند را محور امور دانسته و ارزشها و اخلاقیات و آداب و رسوم ورفتارهای انسانها را با یکدیگر، و با خویشتن تنظیم میکند.(خدایاری فرد و همکاران،1379)
تعریف عملی: میزان نمره ای است که آزمودنی ها در پرسشنامه نگرش مذهبی خدایاری فرد بدست می آورند.