یکی از صفات ممتاز آدمیان آفرینندگی (خلاقیت) است . خلاقیت در علم ، هنر، ادبیات، و سایر جنبههای فرهنگ و تمدن همواره مورد احترام انسانها بوده است، و به همین سبب پرورش استعدادهای خلاق باید سر لوحه هدفهای آموزش و پرورش قرار گیرد. امروزه صاحب نظران، خلاقیت را دانشی بنیادی برای هر گونه تغییر و نوآوری وعاملی مهم در شتاب بخشیدن به نوآورریهای علمی و فناورانه بشر میدانند. مطالعات موجود نیز نشان میدهند که مر کز ثقل حرکات نوین در آینده را خلاقیت و میزان بهر ه گیری از تفکر خلاّق تشکیل میدهند. بر این اساس، یکی از چالش های جدی و قا بل پیش بینی بشر در آینده مساله میزان بهره گیری از ذهن و شخصیتهای خلاق در حوزه های مختلف علمی و پژوهشی، فناورانه و بهداشتی است (پیرخائفی و همکاران،1388) خلاقیت به عنوان پرقدرتترین توانایی بشری در نهاد آدمی از کودکی گرفته تا بزرگسالی جای دارد. به قول راجرز آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود، با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته و پیشرفته نیست و به همین دلیل نیازمند به توجه و هدایت است. قطعاً نخستین جایگاه خلاقیت دوران کودکی است. بنابراین مدت زیادی لازم است که کودک تجربه اندوزی کند و خلاقیتش را غنا بخشد. بدون تردید، خلاقیت تنها برای دوران کودکی مورد نیاز نیست.کودک به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد. گیلفورد خلاقیت را عمل یا رفتاری میشناسد که راه حلی مناسب برای مشکل ارائه نماید. او میگوید خلاقیت عبارت است از نشان دادن عمل یا رفتار و توانایی خلاق و به طور کلی عمل خلاقانه یعنی ارائه راه حل مناسب برای مسائل و مشکلات. بنابراین انسان تا با مشکل روبرو نشود خلاقیتی از او صادر نمیشود. بنابراین خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوعی تفکر است که گیلفورد آن را تفکر واگرا می نامد یعنی یافتن راه حل مسئله به صورت متفاوت راه حلهای معمولی(پیر خائفی،1384) خلاقیت یکی از ابعاد شناختی فرد است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش موثری دارد. تمامی اختراعات و دستاوردهای علمی و هنری بشر از خلاقیت سر چشمه میگیرد. پژو هشهای انجام شده در زمینه خلاقیت نشان میدهد که با کار برد شیوههای مناسب می توان آنرا پرورش داد. به نظر میرسد آموزش راهبردهای فرا شناختی یکی از شـیوههای پرورش خلاقیت باشد.خود پنداره نیز از متغیرهایی هستند که هم میتوانند با خلاقیت در ارتباط باشند و هم اینکه تحت تأثیر تغیرات ناشی از آموزش راهبردهای فراشناختی قرار گیرد.
خود پنداره، شبکهای از عقاید و باورهای مثیت و منفی در مورد خود، پذیرش یا رد خود میباشد.در پژوهـشهای مختلف این مفهوم با اصطلاحات متفاوتی مترادف با عزت نفس و خود تنظیمی تعریف شده است.خودپنداره تحصیلی نیز فرایند شکل گیری ارزشیابی از خود پنداره متأثر از تجـربههای آموزشی دانـشآموزان و تفسیر محیط آموزشی (پکران و همکاران،2011) و بیانگر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی در باره تواناییهایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیش بینی کنندهها و میانجیها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش و از جمله عوامل مؤثر در فرایند یادگیری میباشد (اکرم راناوظفراقبال،2005) راهبردهای شناختی راههای یادگیری هستند. در قیاس با آنها، راهبردهای فراشناختی تدبیریهایی هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و کنترل و هدایت آنها.(فلاول،1979) هر چند این راهبردها قابل یادگیری هستند ولی بعضی از یاد گیرندگان از عهده یادگیری آن بر نمیآیند و لازم است در این زمینه آموزش ببینند (سیف،1392)
وقتی که ما یک چیز را شناسایی میکنیم، نامی را به خاطر میآوریم، جمله را میفهمیم یا نظری ارائه میکنیم و یا یک مسئله را حل میکنیم دست به عمل شناخت میزنیم. فراشناختی نیز نقش بارزومهمی در حل مسئله، کنترل خود، خود آموزی و تغییر رفتار دارد (نیازآذری،1382)
در فرایند یادگیری، باید فضایی ایجاد کردتا دانش آموزان فرصت اندیشه پیدا کنند و معلم به جای آموزش اندیشه، چگونه اندیشـیدن را آموزش دهد. بسـیاری از محافل آموزشی به جای این که برای پرورش اسـتعدادهای فکری نوجوانان اهمیت قائل شوند، بر یادگیری اطلاعات و محتویات تأکید میکنند. با توجه به اهمیت خودپندارۀ تحصیلی دانشآموزان بویژه از بعد اثر آن در موقعیت تحصیلی و کاهش افت تحصیلی تحقیق زیر درصدد پاسخگویی به سولات خاصی است. آیا آموزش خلاقیت سبب تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر میشود؟ آیا آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر مؤثر است؟ چه تفاوتی میان آموزش فراشناختی و آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر وجود دارد؟
1-2هداف پژوهش
الف )هدف اصلی:
شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی و خلاقیت برخودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
ب)اهداف فرعی:
– شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
– شناسایی تأثیر آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم.
– شناسایی تفاوت اثر بخشی آموزش خلاقیت و آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنذارۀ تحصیلی دانشآموزان
1-3 فرضیه های پژوهش:
1-آموزش راهبردهای فراشناختی بر تغییرخود پنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم اثر گذار است .
2-آموزش خلاقیت برتغییر خود پنداره دانش آموزان دخترپایه هفتم اثر گذار است. .
3-بین آموزش راهبردهای فراشناختی و آموزش خلاقیت از نظر اثر گذاری بر تغییر خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
در دهه اخیر ، شاهد ظهور و گسترش بیسابقه تحقیقات علمی در بارهی خلاقیت، نوآوری و اثر بخشی بودهایم. علت این تمرکز ویژه را شاید بتوان بیش از هر چیز، حساسیت و اهمیت نگران کننده این موضوع در سال های اخیر دانست.
خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. یکی از مکانهای پرورش و رشد خلاقیت، مدرسه است.هنگامیکه کودک واردمدرسه میشود، فراینداجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع میشود.عوامل بسیار زیادی چون: تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامههای هماهنگ، عدم توجه به تفاوتهای فردی و سر انجام یا بیتوجهی به ویژگیهای کودکان خلاق، سبب میشود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهـش یابد. اما اگر مدرسه شرایط خود و روشهای تدریس را بر پایه شناخت، روشهای فراشناختی وآموزش روشهای عملی خلاقیت استوار سازد. نه تنها بر افزایش خلاقیت بلکه برخود پنداره تحصیلی آنها خواهد افزود.
نظریههای مختلفی در تبیین خلاقیت وجود دارد. هنسی و آمابیل (1987) معتقد است که خلاقیت پدیدهای اجتماعی است و از نیازها، مقتضیات جامعه و شرایط خانوادگی برمیخیزد.عدهای دیگرنظیر تورنس (1979) معتقدند که خلاقیت یک اثر شخصیتی است؛ یعنی به عواملی نظیر انگیزش، هیجان، عواطف، احساسات، تجربهها و یادگیریهای شخصی وابسته است. عدهای نیز مانند گیلفورد (2005) معتقدند که خلاقیت بعدی فراشناختی دارد و با فرایند های عالی ذهنی نظیر تفکر، هوش، تخیل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد. گروهی هم مانند استرنبرگ (2009) و میهالی (2007) معتقدند که خلاقیت پدیده ای چند متغیری است یعنی عواملی نظیر جامعه، خانواده، شخصیت و تواناییهای شناختی همزمان بر آن تأثیر میگذارد.
1-5 تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-5-1تعریف مفهومی راهبردهای فراشناختی:
فلاول بیان میکند که فراشناخت، دانش فرد دربارهی فرایندهای شناختی خود است، و در بر گیرندهی به عمل در آوردن، سامانیدن و هماهنگ کردن مجموعهی این جریانهاست. فراشناخت انواع آگاهی درباره شناختها یا فرایندهای اجرایی تصمیمگیری است که موجود انسانی باید هم فرایندهای شناختی را انجام دهد و هم پیشرفت آن را بررسی کند. (بران و همکارانش، 1980)
1-5-2تعریف مفهومی خلاقیت:
فرایندی روانی فرض شدهاست، که در آن به حل کردن، ایده پروری، مفهوم سازی، خلق اشکال هنری، نظریهها یا تولیدات یگانه و بدیع اقدام میشود. در واقع بر اساس این تعاریف یکی از ملاک های متمایز فکر خلاقه از افکار غیر خلاقه اصل یگانه و ابداعی بودن فرض شدهاست. (پیر خائفی،1384)
1-5-3تعریف مفهومی خود پنداره تحصیلی:
شبکهای از عقاید و باورهای مثبت و منفی در مورد خود، پذیرش یا رد خود میباشد. خود پندارۀ تحصیلی نیز فرایند شکلگیری ارزشیابی از خود پندارۀ متأثر از تجربههای آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزرسی آنهاست. چرا که هر فرد در ذهن خود، تصویری از خویشتن دارد، به عبارت دیگر، ارزشیابی کلی فرد از شخصیت خویش را «خود پنداره» یا «خود انگاره» مینامند. این ارزشیابی ناشی از ارزشیابیهای ذهنی است که معمولاّ از ویژگیهای رفتاری خود به عمل میآوریم. در نتیجه، خودپنداره ممکن است مثبت یا منفی شود.
1-5-4 تعریف عملیاتی راهبردهای فراشناختی:
در این تحقیق راهبردهای فراشناختی شامل آموزش فنون خود نظمدهی TREE سکستون و همکاران(1988) میباشد و شامل 5 فرایند برنامهریزی، سازماندهی، نوشتن، ویرایش و اصلاح بوده که از طریق تولید و فعال کردن زمینه دانش، دانشآموزان از طریق یادداشت جملات، ذکر دلایل فرضیه، بیان درستی فرضیه و تدوین متنی برای پایان نتیجهگیری از فرضیه در طی 10 جلسه می باشد.
1-5-5 تعریف عملیاتی خلاقیت:
در این تحقیق خلاقیت شامل یک بستۀ آموزشی شامل دستسازههای خلاقیت بصورت عملی است ودر طی 10 جلسه از افراد خواسته میشود تا به کمک ابزار ووسایل که عمدتاٌ در محیط زندگی به وفور یافت میشوند خلاقانه به تولید ایده یا شی خاص بپردازند.
1-5-6 تعریف عملیاتی خودپندارۀ تحصیلی:
در این تحقیق شامل نمرهای است که دانشآموزان در آزمون خودپندارۀ تحصیلی (دلاور،1372) کسب میکنند و حداکثر نمرۀ اکتسابی 120 میباشد.
1-6 متغیرهای تحقیق:
– متغیر مستقل: آموزش راهبردهای فراشناختی، آموزش خلاقیت
-متغیر وابسته: خودپندارۀ تحصیلی
-متغیر کنترل: منطقۀ آموزشی، جنسیت، سن وپایه تحصیلی
-متغیر مداخلهگر: شخصیت دانشآموزان، سوابق وپیشینه تجارب دانشآموزان
انسان از دیر باز تلاش کرده است با کلمات و واژههای مختلف تمنّیات، حالات، احساسات، هیجانات وغلیانهای درونی خویش را ابراز دارد. به همین منظور، در هنگام کشمکش درونی از اصطلاحاتی چون دلهره،دلشوره و نگرانی استفاده کرده است که در زبان کنونی روانشناسی اضطراب نامیده میشود. اضطراب حالت هیجانی نامطلوبی است که معمولاً با احساس دردناك و طولانی بیم و نگرانی همراه میباشد. سطح معینی ازاضطراب نه فقط برای رویارویی با خطر، برنامه ریزی کردن، مطالعه کردن، هشیار بودن در هنگام امتحان، احتیاط در هنگام رانندگی و… ضروری است، بلکه چنانچه ترس و اضطراب به صورت محدود باقی بماند، میتواندبسیار مفید و حتی لذتبخش هم باشد(بیابانگرد،1387).
اضطراب امتحان اصطلاح کلی است که به نوعی از اضطراب یا هراس اجتماعی خاص اشاره دارد که فردرا درباره ی تواناییهایش دچار تردید می کند و پیامد آن کاهش توان مقابله با موقعیتهایی مانند موقعیت امتحان است، موقعیت هایی که فرد را در معرض ارزشیابی قرار می دهند و مستلزم حل مشکل یا مسئله هستند. بطور کلی انسان دوست ندارد رفتارهایش همواره مورد ارزیابی و نقادی دیگران واقع گردد. بهمین دلیل هر زمان که در موقعیت امتحان و آزمون قرار گیرد به گونه ای دچار اضطراب می گردد البته بدیهی است که وجود اضطراب به خودی خود امری غیر عادی نیست. اما آنچه می تواند بعنوان یک عامل آزاردهنده و بازدارنده مورد توجه قرار گیرد شدت هیجان زدگی یا اضطراب فوق العاده ای است که به هنگام حضور در محافل یا شرکت در آزمون های مختلف دامنگیر بعضی از افراد می شود در واقع اضطراب امتحان نوعی اضطراب ارزشیابی است، به این معنی که با توجه به مرحله ی بروز آن، ارزیابی خود تهدیدسازی از موقعیت آزمون است، اضطراب امتحان در شرایط شناختی نابهنجار )مانند ادراکهای نگران کننده و افکار نامربوط به امتحان( در برابر استرس زا های تحصیلی بروز می کند، این پاسخ های نابهنجار به موقعیت های بسیار فشارزا، به کاهش در عملکرد و کاهش حافظه فعال می انجامد(گلوتیزر و اوتینگن2010؛به نقل ازقرقانی1390)
آنچه در ارتباط با فرایند یادگیری، از اهمیت اساسی برخوردار است، فراهم آوردن شرایط یادگیرنده و موقعیت یادگیری به گونه ای است که بهترین دستاوردها حاصل آید. در این باره یکی از مواردی که ضرورت آن روشن است؛ پرداختن به دروس پایه ای همچون ریاضیات است. یکی از مواردی که می تواند روند آموختن ریاضی و عوامل مثبت مرتبط با آن را با اشکال مواجه سازد، اضطراب ریاضی است. اضطراب از عوامل انگیزشی موثر در امر آموزش درس ریاضی است. برای بسیاری از دانش آموزان ریاضی مبهم و پیچیده است. بنابراین بسیاری ازدانش آموزان هنگام تحلیلهای ریاضی یا هنگام ورود به کلاس ریاضی کمی اضطراب دارند. رضویه، سیف و طاهری(1386) در پژوهشی دریافتند که نگرش مثبت به ریاضی، اضطراب را در شرایطی که مستلزم فراگیری دانش ریاضی و به کاربستن آن در موقعیتهای متفاوت از جمله امتحان ریاضی است، کاهش میدهد و فزونی اضطراب ریاضی به ویژه از بعد احساس منفی به ریاضی، پیشرفت تحصیلی در این درس را به طور منفی پیش بینی میکند. در قرن بیست و یکم آموزش ریاضیات درباره رویارویی با مسائل جهان واقعی، پروش مهارتهای تفکر خلاق و ترویج روشهای مولد یادگیری می باشد(نِگی کیونگ، تی یونگ و سی هوئِه،2007). ریاضیات یافتن راه حل برای مسائل(تیلا، 2008) و علمی است که به مطالعه اعداد، شکل ها، اشیاء و نسبت های مورد نیاز همه علوم میپردازد(آکین سولا، تیلا و تیلا، 2007) و در برگیرنده تکنیک هایی برای پاسخدهی به مسائل کمی می باشد. عمق دانش ریاضیات یک فرد سطح دقت تصمیمات فرد را تعیین می کند، این بدان معناست که یک فرد زمانی می تواند بخوبی در جامعه عمل کند که دارای دانش خوبی از ریاضیات بخصوص در عصر اطلاعات باشد(تیلا، 2008). بین عملکرد ریاضی و اضطراب ریاضی ارتباط معنادار وجود دارد و اضطراب ریاضی بالا با نمره پایین در ریاضی مرتبط است(سلیمانی،1387؛به نقل ازقرقانی1390)
هر ساله تعدادی ازدانش آموزان با وجود توانایی و استعداد خوب جهت ادامه تحصیل ، دچار افت تحصیلی شده و در پاره ای موارد مجبور به ترك تحصیل می شوند عوامل متعددی در این مساله دخیل است که اضطراب امتحان یکی از آنها است . تحقیقات مختلف نشان داده است که 10تا 30درصد دانش آموزان و دانشجویان درگیر اضطراب امتحان هستند . هومن در مطالعه خود در سال 1373اظهار نمود که دانش آموزان ایرانی نسبت به دانش آموزان آمریکایی میانگین نمرات اضطراب امتحانی بالاتری دارند . از طرفی بر اساس تحقیقات ابوالقاسمی20تا 30درصد موارد افت تحصیلی مربوط به اضطراب امتحان است (به نقل از بیابانگرد1387)
در دبیرستان های هرسین و در بین دانش آموزان سال اول دبیرستان بر اساس شواهد به نظر می رسد میزان اضطراب امتحان ریاضی بیشتر از آن چیزی است که باید باشد. و این عامل یکی از علل ترک تحصیلی در بین دانش آموزان سال اول میباشد،برای کاهش اضطراب امتحان روش های زیادی وجود داشته که آموزش موئلفه های فراشناخت یکی از این روش های نوین است، که روانشناسان آن را به کار می گیرند
ما در دنیایی زندگی می کنیم که همواره در معرض امتحان و آزمایش هستیم و از آنجا که معمولا دوست نداریم مورد ارزیابی قرار گیریم در زمان هایی که مورد امتحان قرار می گیریم دچار اضطراب می گردیم. وجود اضطراب در این مواقع چیزی غیرعادی و دور از ذهن نیست، همیشه مقداری اضطراب وجود دارد اما آنچه که به عنوان ناهنجاری شناخته می شود و آزار دهنده و بازدارنده است، شدت زیاد برانگیختگی یا اضطراب فوق العاده ای است که در مکان های امتحان به آزمون شوندگان دست می دهد. با این وجود یکی از رسالت های مهم معلمان، اساتید و به طور کلی ارزیابان امتحان و آزمون توجه به عامل اضطراب و اتخاذ تدابیری برای کاهش آن در بین دانش آموزان مبتلااست (افروز،1390)
با توجه به نقش اساسی و روزافزون دانش ریاضی در زندگی بشر و لزوم توجه به آموزش مفید وکارآمدتر این مفاهیم در دورههای مختلف تحصیلی، ضروری است که کیفیت و شیوه انتقال مطالب و معلومات مرتبط با این درس همچنین قوتها و ضعفهای آن مورد توجه قرار گیرد.بیش از چند دهه از زمانی که اولین بار واژه اضطراب ریاضی به فرهنگ اصطلاحات روانشناسی وارد شده است، میگذرد. در این
مدت، اگر چه دیدگاه روشنتری از آن به دست آمده، اما هنوزبرای شناخت کامل این سازه و دلایل آن راه درازی در پیش است(اشکرافت و مور،2009؛ به نقل ازقرقانی1390)
درسالهای اخیر اهمیت ویژگیهای عاطفی در آموزش و یادگیری ریاضی بیش از پیش مشخص شده است. امروزه شناسایی ویژگیهای عاطفی و هیجانی و برانگیختگیهای روانی دانش آموزان مانند اضطراب در رویارویی با تکالیف ریاضی به منظور دستیابی به راهکارهای علمی و عملی کنترل آنها، امروزه از خصوصیات مورد توجه بسیاری از متخصصان روانشناسی و آموزش ریاضی و نیز روانشناسان شناختی میباشد. اضطراب ریاضی بر همه جنبههای آموزش ویادگیری ریاضی به صورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیر میگذارد(مهامد،2010 ؛به نقل ازقرقانی1390)
علل و عوامل اضطراب امتحان در دانشجویان ,و دانش آموزان بسیار مختلف و متعدد است. اما مهمترین علل به شرح زیرمیباشد:
الف :عوامل فردی و شخصیتی دانشجو چون اضطراب عمومی، پایین بودن سطح عزت نفس، هوش، ارزیابی شناختی، عدم آمادگی، عدم توجه و تمرکز، روشهای مطالعه نادرست، و انتظارات بالا ب:عوامل آموزشگاهی و اجتماعی چون انتظارات اساتید، رقابت، نظام آموزشی حاکم بر دانشگاه، نوع درس، موقعیت و مراقبان امتحان و مدرك گرایی ج: عوامل خانوادگی چون شیوه ی تربیتی والدین، انتظارات آنها، جوعاطفی حاکم بر خانواده، ویژگیهای شخصیتی والدین و طبقه اقتصادی اجتماعی.میان احساس اضطراب کلی فرد (صفت اضطراب (1 یا همان اضطراب پنهان که به استعداد بلندمدت فرد برای مضطرب شدن در بسیاری از موقعیتها اطلاق میگردد و اضطراب امتحان رابطه ی نزدیکی وجود دارد که یکی از این موقعیتها، میتواند شرایط و موقعیت امتحان و آزمون باشد، به طور کلی دانشجویانی با سطح بالای اضطراب پنهان، در شرایط آزمون دچار اضطراب امتحان بیشتری میشوند که این امر مانع کارایی آنها در حین امتحان دادن میشود(ببابانگرد 1378)
هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش موئلفه های فرا شناخت به صورت گروهی بر کاهش اضطراب امتحان ریاضی دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه دوم شهرستان هرسین در سال تحصیلی94/93 است
1-تعیین میزان اثربخشی موئلفه های فراشناخت بر باور های مثبت در مورد نگرانی
2-تعیین میزان اثربخشی آموزش موئلفه های فراشناخت برکنترل ناپذیری و خطر
3-تعیین میزان اثربخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر اطمینان شناختی
4-تعیین میزان اثربخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر نیاز به کنترل فکر
5-تعیین میزان اثربخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر خودآگاهی شناختی
1-آموزش موئلفه های فراشناخت به صورت گروهی بر اضطراب امتحان ریاضی در دانش آموزان موثر است
2-آموزش موئلفه های فراشناخت بر باور های مثبت در مورد نگرانی موثر است
3-آموزش موئلفه های فراشناخت برکنترل ناپذیری و خطرموثر است
4-آموزش موئلفه های فراشناخت بر اطمینان شناختی موثر است
5-آموزش موئلفه های فراشناخت بر نیاز به کنترل فکر موثر است
6-آموزش موئلفه های فراشناخت بر خودآگاهی شناختی موثر است
سوال1 آیا اثر بخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر اضطراب امتحان ریاضی در طول زمان پایدار است؟
سوال2 آیا تغیر باور های فراشناختی بر اثر آموزش موئلفه های فراشناخت در طول زمان پایدار است؟
دیابت نوع 2 بیشتر در بالغین بالای 30 سال و چاق دیده میشود که 90-80 درصد کل موارد دیابت را شامل میشود و انسولین تولید شده از پانکراس در این افراد به خوبی عمل نمیکند. در واقع پانکراس به اندازه کافی انسولین ترشح نمیکند و یا انسولین ترشح شده، فاقد کارایی لازم است (تایلبرگ، میراندا، جیمز و بتل، 2001). تحقیقات نشان داده است که افراد دیابتی ریسک بالایی در ابتلا به افسردگی و اضطراب دارند. شیوع افسردگی در افراد دیابتی 24 درصد است (گلدنی، فیلیپس، فیشر و ویلسون، 2004)، ولی درمانهای بسیار کمی در زمینه بهبود سطح کیفیت زندگی و کنترل هیجانات دریافت میکنند. همچنین موقعیت اجتماعی بیماران در روشهای درمانی در نظر گرفته نمیشود. درمانهای صرفأ پزشکی برای بیماران در دراز مدت کافی نیست و درمان باید مسائل جسمانی و مسائل روانشناختی را مد نظر قرار دهد. هدف از درمان روانشناختی در افراد دیابتی نوع 2 این است که زندگی سالمتر و بهتری با دیابت داشته باشند. هدف از اجرای این طرح، آموزش کامل و جامع با تمرکز بر زندگی بهتر با دیابت با استفاده از روش درمان شناختی – رفتاری است. در این روش سطح کیفیت زندگی و هیجانات و موقعیت اجتماعی بیماران بررسی میشود. هدف کاهش پتانسیل منفی در بزرگسالان دیابتی است. توانایی خود کنترلی در عدم مصرف غذاهای کم ارزش و ناکارآمد و مراقبتهای صحیح روزانه و رعایت رژیم دارویی، مداخله درمان روانشناختی را ضروری میکند (ویلدرموت، 2008).
تحقیقات نشان داده است که در یک فعالیت گروهی، افراد دیابتی یاد میگیرند که چه روش هایی برگزینند تا تغییرات مثبت و پایدارتری را بدست آورند و روش امید درمان گروهی شناختی رفتاری میتواند بر افزایش کنترل متابولیکی، عزت نفس و افزایش کیفیت زندگی آنها مؤثر باشد (گلدنی و همکاران ، 2004). طبق تحقیقات انجام شده، شیوع افسردگی در افراد دیابتی 11 تا 12 درصد است. در تحقیقات انجام شده بر روی 4800 بزرگسال مبتلا به دیابت نوع 2 مشخص شد که 12 درصد آنها مبتلا به افسردگی ماژور و 5/8 درصد آنها اختلال افسردگی مینور دارند (سادوک و سادوک ، 2008). مطالعات انجام شده نشان داده است، افراد دیابتی که اختلال افسردگی دارند در کنترل گلوکز خون ضعیف عمل میکنند و تغییرات زیادی در آزمایش HbA1c دارند (سادوک ، 2008).
در تحقیقی که توسط (یوربانسکی، فابری و تایلور، 2009)، انجام شد، تاثیر درمان شناختی-رفتاری بر اختلال خوردن در افراد دیابتی بررسی شد. نتیجه این تحقیق نشان داد که این درمان علاوه بر افزایش خودکنترلی در خوردن، موجب بالا رفتن عزت نفس و انطباق بهتر با بیماری شده و همچنین این درمان موجب کاهش میانگین قند خون در بیماران شده است.
به علت عدم مداخله غیر دارویی در اختلالات روانپزشکی همراه در بیماران دیابتی، اختلال همراه با بیماری دیابت کنترل نشده و موجب افت کیفیت زندگی بیماران و تشدید عوارض دیابت میشود. با توجه به این که دارو درمانی به تنهایی نتایج مطلوب را تامین نمیکند، مداخلات غیر دارویی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از آنجایی که مداخلات و درمانهای گروهی تاثیر بسزا و بیشتری در درمانهای دیابت داشته اند، درمان شناختی-رفتاری گروهی برای مداخله غیر دارویی انتخاب شد. تا آنجایی که پژوهشگر به بررسی پیشینه پژوهش پرداخته است، تا کنون روش درمانی امید درمان گروهی به شیوهی شناختی-رفتاری بر روی افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیابتی در ایران و بخصوص فارس انجام نشده است، بنابراین این خلأ پژوهشگر را بر آن داشت تا به بررسی اثر امید درمان گروهی به شیوهی شناختی-رفتاری در بیماران زن دیابتی بپردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
آسیبهای فیزیکی و مشکلات جسمانی افراد دیابتی بسیار زیاد است و عواقب این بیماری بسیار پر زحمت و طولانی است. این حقیقت وجود دارد که سازگاری صحیح با بیماری مزمن و طولانی کار بسیار دشواری است و در بیماران نگرش منفی نسبت به بیماری ایجاد میکند و آنها را دچار استرس و افسردگی میسازد. بسیاری از بیماران از اینکه باید تسلیم تجویزهای دارویی شوند احساس بیکفایتی میکنند، این امر بر روی خلق آنها و تنظیم گلوکز خونشان تاثیر منفی میگذارد (تایلبرگ، میراندا، جیمز و بتل ، 2001 ، به نقل از ویلدرموت ، 2008).
رژیمهای سخت دارویی و تغذیهای موجب افزایش ریسک آنها نسبت به بیماریهای روانپزشکی از قبیل، پایین رفتن عزت نفس، افسردگی، اضطراب و اختلالات خوردن میشود (بردن، دانگر، مایو، پویلر و نیل، 2003 (. افراد دیابتی نیاز دارند تا بهترین روش مراقبت از خود را یاد بگیرند. تحقیقات نشان داده است که اکثر افراد دیابتی از کیفیت زندگی مناسبی برخوردار نیستند و این بیماری بر روی بهداشت روان آنها تاثیر منفی گذاشته است، افراد دیابتی ریسک بالایی در ابتلا به افسردگی و اضطراب و اختلالات خوردن دارند.
بنابراین با توجه به اهمیت این اختلال و مشکلات جسمانی و روانی که به دنبال دارد، ضرورت ایجاب میکند که با استفاده از شیوههای درمانی و مداخله ای روانشناختی به همراه دارو درمانی، نسبت به رفع این مشکل اقداماتی صورت گیرد. بنابراین در پژوهش حاضر اثربخشی امید درمان گروهی به شیوهی شناختی رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند مورد استفادهی پژوهشگران دیگر، سازمان ها و نهادهای مختلف از جمله دانشگاه ها، مراکز
درمانی، کلینیکهای روانی، متخصصین تغذیه، کلینیکهای رژیم درمانی، متخصصین غدد، انجمنهای دیابت و غیره قرار گیرد.
هدف پژوهش
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر بخشی امید درمانی به شیوهی شناختی-رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیابتی نوع 2، مراجعه کننده به انجمن دیابت در شهر شیراز است.
سؤال پژوهش
آیا امید درمانی به شیوهی شناختی- رفتاری برافسردگی و کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2، با علائم افسردگی مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر شیراز تاثیر دارد.
فرضیههای پژوهش
1- امید درمانی به روش شناختی-رفتاری باعث کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2 میشود .
1-1 امید درمانی به روش شناختی-رفتاری باعث کاهش افسردگی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
2-1 امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
2- امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود حیطههای کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
1-2 امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود بهداشت و سلامت جسمی زنان دیابتی نوع 2 میشود
2-2 امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود وضعیت روانشناختی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
3-2 امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود روابط اجتماعی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
4-2 امید درمان گروهی به روش شناختی-رفتاری باعث بهبود محیط اجتماعی زنان دیابتی نوع 2 میشود.
تعریف متغیرها
دیابت نوع 2
تعریف مفهومی: دیابت نوع 2 یا دیابت غیر وابسته به انسولین، بیشتر در بالغین بالای 30 سال دیده میشود. در این نوع دیابت انسولین تولید شده از پانکراس به خوبی عمل نمیکند. در واقع یا پانکراس به اندازه کافی انسولین ترشح نمیکند و یا انسولین ترشح شده فاقد کارایی لازم برای بدن است (وحدانی، 1370).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش، اگر میزان قند خون ناشتا آزمودنی حداقل در دو آزمایش بیش از 126 میلی گرم در هر 100 سی سی خون باشد، تشخیص دیابت را میتوان مطرح کرد.
2 – امید درمانی به شیوه گروهی
تعریف مفهومی: مدل به کار برده شده در این پژوهش شکلی از درمان شناختی-رفتاری میباشد که توسط ویلدرموت ( 2008) و اسنایدر (1998) برای درمان افسردگی و افزایش کیفیت زندگی به کار گرفته شده است. اهداف درمانی شامل افزایش خود کنترلی و خود مراقبتی، افزایش عزت نفس، افزایش کیفیت زندگی، افزایش امید، شناسایی اهداف، کاهش علائم افسردگی و زندگی بهتر و سالم تر با دیابت میباشد.
تعریف عملیاتی: امید درمان گروهی به روش شناختی_رفتاری که در این پژوهش از آن استفاده خواهد شد، مشتمل بر 10 جلسه درمانی (هر هفته دو جلسه و هر جلسه 90 دقیقه) میباشد (ویلدرموت، 2008) ، اسنایدر (1998).
3 – افسردگی
تعریف مفهومی: افسردگی حالتی است خلقی که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، کاهش اشتها، تغییر در سطح فعالیت، افت تواناییهای شناختی ، تغییر در تکلم و کارکردهای نباتی که به طور مستمر حداقل دو هفته بطول میانجامد ، مشخص میشود (سادوک ، سادوک ، 1998 ، ترجمه رفیعی، 1378)
تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از افسردگی نمره ای است، که افراد نمونه از آزمون افسردگی بک فرم 13 سوالی کسب میکنند.
در دنیای مدرننیزه امروز نام اختلالات رفتاری کودکان زیاد شنیده می شود. اما به راستی اختلال رفتاری چیست؟ هر نوع اختلال، در عملکردهای هیجانی، تحصیلی، اجتماعی فرد، اختلال روانی می خوانند. کودک با اختلالات رفتاری کودکی است، که رفتارهایش به اندازه ای نامناسب است که شرکت اورادر کلاس درس، باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایرهمکلاسان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند (سیف نراقی، نادری، 1374). انواع مختلف از اختلالات رفتاری در کودکان در منابع مختلف ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از: اوتیسم، بیش فعالی/نقص توجه، سلوک، لجبازی-نافرمانی، تیک،…. می باشد. اماشایع ترین اختلال در کودکان پیش دبستانی اختلال بیش فعالی/نقص توجه می باشد مشکل اصلی کودکان مبتلابه بیش فعالی این است، که نمی توانند رفتارهایشان را کنترل کنند و به آنها نظم ببخشند. کودکان مذبور به دلیل این نا توانی نمی توانند رفتار های هماهنگ و مناسب با محیط اطرافشان از خود نشان دهند. مایز رفتاری این کودکان با همسالان خود در کارهایی که نیاز به تمرکز به و توجه بیشتری دارندنظیر تکالیف مدرسه بروز می کند. همچنین این کودکان بدون فکر کردن دست به انجام اعمالی می زنند، تمرکز بر روی یک موضوع واحد برای کودکان بیش فعال /نقص توجه بسیار سخت می باشد. به همین دلیل بیشتر اعمالشان را بدون تفکر انجام می دهند. پاسخگویی نامناسب و خارج از نوبت به سوالات درسی، پرت کردن اشیاء یا اذیت کردن سایر کودکان از علائم تکانشی این کودکان است. از آنجا که عوامل متعددی از جمله عوامل روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، ژنتیکی، رشدی وعصبی در ایجاد این اختلال دخالت دارند، شناخت کافی در مورد سبب شناسی این اختلال در دست نیست. این امر باعث شده که روش درمانی مشخص و قطعی برای این اختلال مطرح نشود. با این حال در درمان این اختلال از دارو درمانی، روشهای اصلاح رفتار، آموزش والدین، آموزش مهارتهای اجتماعی،… امروزه یکی از روش های که بسیار مورد توجه متخصصان وروانشناسان حوزه کودک قرار گرفته است استفاده از بازی درمان می باشد. در این پژوهش منظوراز بازی درمانی دو بازی ماز و دومینو است و بنا براین گذاشته شده که این بازی ها می توانند درکمبود توجه در اختلال بیش فعالی/نقص توجه موثر باشد. پژوهش های زیادی در مورد اختلال نقص توجه/بیش فعالی صورت گرفته از جمله در مدلی که توسط هانسر و دیگران در سال 2000 بر اساس بازی درمانی بر روی کودکان مبتلا بهADHD ارایه شد تاثیر بازی درمانی برعزت نفس، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بازی درمانی، سطح عملکرد وتوانایی در مواجه شدن بارفتارهای مورد پذیرش اجتماعی را افزایش می دهد. آزرمی(1387) بازی پنت بال در کاهش نشانه های علایم اختلال بیش فعالی/نقص توجه در نوجوانان پسر مبتلا موثر است. اسمعیلی الموتی(1390) پژوهشی باهدف مقایسه اثربخشی روش های آموزش شناختی رفتاری والدین وشناختی رفتاری کودکان با گروه کنترل «دارو درمانی تنها» به این نتیجه دست یافت که در هر دو گروه آموزش شناختی رفتاری والدین و کودکان نسبت به گروه کنترل علایم نقص توجه، بیش فعالی/تکانشگری کاهش یافته است. رحمان زاده (1391) درمان شناختی-رفتاری بر کاهش علایم نقص توجه/بیش فعالی در کودکان مبتلا موثر است. فرج الهی (1392) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به پژوهش در مورداثر بخشی درمان نوروفییدبک بر کاهش علایم نقص توجه وبیش فعالی دراین کودکان می پردازد، به این نتیجه میرسد که این نوع درمان درکاهش علایم اختلال موثر است. شوشتری(1392) در پژوهشی با موضوع بررسی اثربخشی مداخلات روانشناختی آموزشی بر میزان نشانگان اختلال نقص توجه/بیش فعالی درکودکان پیش دبستانی شهر اصفهان به این نتیجه دست یافت که مداخلات زودهنگام روانشناختی-آموزشی برکاهش نشانه های این اختلال موثراست. بازی نه تنها برای پیشبرد رشدوتحول طبیعی کودک ضروری است، بلکه قدرت های درمانی بسیاری دارد که به همان اندازه قابل توجه اند. شفر[9]ودوروز[10](2009) بیست ویک عامل درمانی رابرای بازی برشمردن که عبارتند از: خود بیانگری، دسترسی به ناخود آگاه، آموزش مستقیم و غیرمستقیم، برون ریزی، مایه کوبی «واکسینه کردن در برابر» استرس، شرطی سازی تقابلی منفی(اثرمنفی) تخلیه هیجانی، شرطی سازی تقابلی مثبت(اثر مثبت)، والایش دلبستگی وافزایش روابط، قضاوت اخلاقی، همدلی، قدرت/کنترل صلاحیت و خویشتنداری، احساس خود، رشد و پیش رس در هر زمینه ای حرکتی-زبان و…. حل مسئله خلاق، مرور ذهنی رفتار و برقراری ارتباط درمانی.
بازی درمانی وسیله ای برای تشخیص مشکلات کودک است مشاور با مشاهده رفتار کودک در ضمن بازی به نگرانی های وی پی برده و در صدد رفع آن اقدام می کند همچنین بازی مناسب ترین روش یادگیری برای کودکان است و سبب یادگیری مهارت های جدید می شود (اکسالاین1365).
از آنجایی که اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بر عملکرد تحصیلی کودک اثر می گذارد، وسن 5تا6 سالگی که همزمان باورود کودک به دوره پیش دبستانی بهترین زمان برای تشخیص ودرمان این اختلال می باشد. به همین دلیل پژوهش حاضربا دنبال پاسخ دادن به این سئوال است که:
آیا بازی درمانی (ماز ودومینو) می تواند دردرمان بیش فعالی/نقص توجه اثر بخش باشد؟
اهمیت و ضرورت مسئله
اختلال بیش فعالی/نقص توجه یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی در کودکان است که با توجه به شیوع نسبتاٌ بالای این اختلال و عوارض فراوان آن اهمیت در مان این اختلال روشن می گردد (تشکری، ریاحی، بسطامی، 1392). به طور کلی شیوع این اختلال در نقاط مختلف جهان در 5 تا 12 در صد کودکان سنین مدرسه گزارش شده است در ایران نیز از مطالعات مختلف شیوع این اختلال را از 9% در گناباد، 11 % تهران تا 15% در مشهد اعلام نموده اند (صفوی، لطفی زاده، سدهی، شهیدی، 1392). یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه این است که از توجه و تمرکز کافی برخوردار نیستند. فقدان توجه در موقعیت های اجتماعی، ممکن است به شکل تعویض مکرر موضوع صحبت، گوش ندادن به دیگران، پیروی نکردن از قواعد یا جزییات بازی ها یا فعالیت ها جلوه گر شود. آنچه حائز اهمیت است این رفتارها بر عملکرد آنها تاثیرسوء می گذارد که در نتیجه باعث واکنش منفی اطرافیان، خانواده، کادر مدرسه می شود و در نهایت باعث کاهش اعتماد به نفس و احساس بی کفایتی در این کودکان می گردد و ممکن است آنها از مدرسه و اجتماع متنفر گردند. کودکان طبیعی به خاطر رفتارهای مناسب وموقعیت های تحصیلی و اجتماعی، زمینه زیادی برای تشویق شدن دارا می باشند و که همین تشویق ها موجب پرورش اعتماد به نفس آنهامی شود. اما کودکان دارای بیش فعالی/نقص توجه کمتر به این موقعیت ها دسترسی پیدا می کنند.
تشخیص و درمان مشکلات رفتاری کودکان از جنبه های مختلف دارای اهمیت است ضمن اینکه میزان شیوع بالای اختلال نقص توجه/بیش فعالی وروندشدت یافتن آن در طول زمان هزینه های زیادی بر خود کودک و خانواده و اطرافیانش وارد می نماید و از سوی دیگر اختلالات هر یک از افراد خانواده بر سایر اعضا اثر می گذارد و موجب مشکلاتی در آنها می شود این اختلال نیز می تواند منجر به افسردگی، اضطراب، فشار روانی و احساس عدم کفایت والدین در فرزند پروری می شود در نتیجه بررسی شیوه های مختلف و موثر برکاهش شدت علائم این اختلال ضرورت می یابد (ریچارسون و جاگین، 2000، مزیک، 1998، ترجمه علاقبندراد و شیراز، ؛1379؛ آلبرت، 1391)
اغلب به تنهایی آشکار نمی شود، بلکه با بسیاری از اختلال های دیگری همبود دارد. متداول ADHD اختلال
ترین آنها عبارتند از: ناتوانی های یادگیری، اختلال نا فرمانی مقابله ای، اختلال سلوک، نشانگان تورت، افسردگی، اختلال اضطرابی و اختلال دو قطبی (گنجی و همکاران، 1390). سالها اینطور تصور می شد که این اختلال مربوط به کودکی است ودر دوران نوجوانی از بین می رود. اما امروزه مشخص شده است تنها نشانه های اختلال باتغییرات سنی کودک تغییر می نماید وکودک در طی رشداز آن رهایی نداشته وبیماری تغییری نمی کند (شجاعتی، 1389). با توجه به آنچه در بالا گفته شد مداخله زود هنگام برای کاهش مشکلات مذکور ضروری است. دوران کودکی سر آغاز زندگی وزمان پایه ریزی شخصیت بزرگسالی است فروبل اعتقاد داشت که سال های اولیه زندگی است که پایه تحول سال
های بعد را تشکیل می دهد (حجازی، سیف، 1378). توجه کردن به مشکلات دوران کودکی هم برای فرد و هم برای اجتماع حائز اهمیت است زیرا که این مشکلات اگر درمان نشوند به اختلالات روانی بزرگسالی تبدیل می شوند. پس اختلالات روانی در کودکی حتی اگر گذرا و موقتی باشد، ممکن است یادگیری ورشد کودک رامختل کند (رضازاده، 1383). دوران پیش دبستانی سال های مناسبی برای تشخیص مشکلات کودکان و مداخله بهنگام برای پیشگیری از مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آنان در آینده است. تغییر رفتارهای ناسازگارانه در این دوره حساس، موجب افزایش مهارت های اجتماعی ومحبوبیت نزد همسالان و بزرگسالان شده وکودک را برای پذیرش مسئولیت های تحصیلی دبستان آماده می سازد ( شهیم، 1386) کودکان بیش فعال زمانی که وارد مدرسه می شوند با دو مشکل روبرو خواهند شد؛ اول اینکه مشکل یادگیری دارند زیرا این کودکان در مورد تمرکز حواس دچار اشکال هستند و نمی توانند روی صندلی کلاس آرام بنشینند و دائماً می لولند و به مطالب درسی که معلم می دهد توجهی ندارد. مشکل دوم این کودکان در موقعیت های گروهی وبازی کردن با کودکان دیگر است نوبت را رعایت نمی کنند، بدون فکر کاری را انجام می دهند، گاهی خوش هستندوگاهی ناگهان به گریه می افتندو همسالانشان از این عمل آنان در تعجبند (فیض، 1387)
اغلب کودکان ونوجوانان بااختلالات رفتاری، احساسات منفی دارندوبادیگران بدرفتاری می کنند در بیشتر موارد از سوی همسالان ومعلمان طرد می شوند در نتیجه فرصت های آموزش آنان کاهش می یابد ( بروان، 2007 ) اگر چه معمولاًفرض می شود این اختلال از سالهای ابتدایی زندگی کودک آغاز می شود اما بیشتر این کودکان تازمان ورود به مدرسه تشخیص داده نمی شوند (ماریانی وبارکل، 1977به نقل از کرویز، کیسلز، کالف، فیرون، ایسیرزولیز، 2002) ویژگی پر تحرکی این کودکان اغلب توسط معلمان گزارش می شود. این کودکان مانند اینکه موتوری در درونشان قرار دارد که نمی توانند برای موفقیت به فعالیت های سازمان یافته کلاس مقید شوند. (کندال، 2000)
همانطور که قبلاً گفته شد وقتی این کودکان وارد محیط های آموزشی می شوند یعنی مکانی که از آنها انتظار می رود عملکردهایشان منظم تر و سازمان یافته تر شوند و با همسالان خود ارتباط موثری برقرار کنند اختلال آنها تشخیص داده می شود. در کشور ما اولین آموزش های نیمه رسمی همزمان با ورود کودکان به مراکز پیش دبستانی شروع می شود وسن ورود این مراکز 5 تا 6 سال می باشد. محتوای آموزشی این مراکز تمام جنبه های رشد کودک را در مورد پوشش قرار می دهد، در این مراکز تاکید بر آموزش مفاهیم پایه وپیش نیازدوره ابتدایی به صورت بازی می باشد تا محیط یادگیری برای کودک سرگرم کننده وجذاب باشد. رشدمهارتهای شنوایی، بینایی، هماهنگی چشم و دست، رشد گفتار، درک ترتیب توالی و… همچنین شناخت مفاهیم ابتدایی ریاضی از یادگیری های مهم این دوره می باشدکه این تجربه های یادگیری باعث موفقعیت کودک در دوره ابتدایی می شود. همچنین مربیان پیش دبستانی به دلیل برخورداری از برنامه آموزشی انعطاف پذیر ارتباط بیشتر و آزادنه تری نسبت معلمان دوره ابتدایی با کودک دارند در نتیجه در شناخت ودرمان اختلالات رفتاری کودکان می توانند موثرتر باشند. به همین دلایل در پژوهش حاضر به تحقیق ومطالعه بر روی کودکان 5 تا 6 ساله ای در مراکز پیش دبستانی مشغول به تحصیل بوده اندودارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بوده اندپرداخته است.
دلیل انتخاب بازی درمانی در این پژوهش این است که بازی برای هر کودکی جدا از نژاد، زبان، ملیت وسیله ای مناسب برای تخلیه هیجانات اش است و همچنین فعالیتی لذت بخش برای کودک است انتخاب بازی های ماز و دومینو نیز به این دلیل می باشد که این دو بازی درعین سادگی، جذاب و پیچیده اند. و اصولاَ کودکان 5-6 سال و حتی بزرگتر نیز از انجام آن لذت می برند.
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعاریف نظری و عملیاتی متغیر ها
تعریف نظری
اختلال نقص توجه/بیش فعال: رایج ترین تعریف تعریفی است که به وسیله انجمن روان شناسی آمریکابیان شده است: این اختلال را در دو گروه طبقه بندی می کندکه عبارتنداز:
الف) نشانه های بی توجهی، حواس پرتی و بی سازمانی
ب) مشکلات رفتاری مانندبیش فعالی و تکانشگری (کانرزوال، جت به نقل از علیزاده و همکاران، 1387).
-کمبود توجه: پرت شدن حواس به آسانی، دشواری در تمرکز بر روی یک موضوع، اشکال در نگهداری موضوعات به صورت سازمان یافته، اشکال در یادآوری موضوعات و دشواری در دنبال کردن موضوعات (انیل و پولاکیس، 2008)
کودکان قشر عمده ای از جمعیت جهان را تشکیل می دهند به طوری که در کشور های در حال توسعه، سهم این قشر از کل جمعیت تقریباً به 50 درصد می رسد (کوشان و بهنام، 1381). در هر جامعه سلامت کودکان و نوجوانان اهمیت ویژه ای دارد و توجّه به بهداشت روانی آنان کمک می کند تا از نظر روانی و جسمی سالم بوده و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند. امروزه این گفته که وجود مهارت های اجتماعی در یک کودک برای شکل گیری ارتباطات وی با سایر همسالان نقش اساسی دارد، تأیید شده است. مهارت های اجتماعی در واقع مجموع رفتارهای مثبت اجتماعی هستند که رضایت از ارتباطات اجتماعی و چگونگی الگوی رفتار اجتماعی فرد راپی ریزی می کنند و اشکال مختلفی دارد. مهارت های اجتماعی یک نوع رفتار است که در موقعیت های اجتماعی نشان داده می شود. این مهارت ها شامل مهارت های انفرادی وابسته به خود فرد، مهارت های علمی، کنترل گری وکارآفرینی او می باشد و برای کودکان ضروری است که مهارت های ارتباطی ساده مثل مکالمه، لبخند زدن، تماس چشمی، گوش دادن، مهارت های دسترسی پیدا کردن و همکاری را داشته باشند تا فرصت کار کردن با گروه را به عنوان بودن یک عضو در گروه و همکاری با دیگران داشته باشند به دست نیاوردن این مهارت ها برای کودکان، باعث خطرات اجتماعی بزرگی در دوره آموزش پیش دبستانی می شود (رنجبر، 1382).
در این راستا، شناخت صحیح ابعاد مختلف جسمی و روانی این گروه سنی و کوشش در راه تأمین شرایط مادی و معنوی مناسب برای رشد بدنی، عاطفی و فکری آنان واضح تر از آن است که احتیاج به تأکید داشته باشد (کوشان و بهنام، 1381). از طرف دیگر شایان توجه است که رفتار پرخاشگرانه در کودکان، مشکل متداولی است که در همه جای دنیا نیاز به توجّه فزاینده ای دارد و تحقیق درباره ی راه حل های مؤثر، چالش بزرگی برای متخصصان و نظریه پردازان ایجاد کرده است. آن چه باعث توجّه محققان به رفتار های پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتار های بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن برحالات درونی است. پرخاشگری رفتاری است که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگران می باشد. در این تعریف قصد و نیت حائز اهمیت است؛ یعنی یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد به منظور صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد (بارون، 2005؛ ترجمه کریمی، 1389). همچنین پرخاشگری دارای عوارض جسمی، روانی و اجتماعی فراوان می باشد و موجب مشکلاتی مانند احساس درماندگی، تنهایی، ناسازگاری اجتماعی، بی توجهی به حقوق و خواسته های دیگران، زخم معده، میگرن، اختلال فشار خون، افسردگی، اضطراب می گردد. از این رو روانشناسان وپژوهشگران در صدد درمانی برای این کودکان برآمدند. که در میان روش های مختلف درمانگری در کودکان، بازی درمانی یکی از شاخص ترین و پرکاربرد ترین روش ها است که طی چندین دهه از این روش برای درمان طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات بهره جستند و اثربخشی آنها را تأیید کردند بر این اساس به نظر می رسد که می توان از بازی درمانی برای ارتقاء رفتار های اجتماعی مثبت کودکان بهره جست. بازی درمانی، اولاً یک اقدام مشاوره ای است که مرحله تحولی کودک را نشان می دهد. مشاور با مشاهده رفتار کودک در ضمن بازی به نگرانی های او پی می برد و درمورد رفع آن اقدام می کند. ثانیاً وسیله مناسبی برای ایجاد رابطه میان کودک و مشاور در یک سطح مناسب می باشد و ثالثاً بازی مناسب ترین روش یادگیری برای کودک است و سبب یادگیری مهارت های جدید می شود. این تکنیک به عنوان یک بعد مداخله ای اولیه با نفوذ برای جمعیت کودکان محسوب می شود و وسیله اولیه درک و ارتباط با کودک پیش دبستانی و جزء مرکزی مراحل درمان است. امروزه استفاده از روش های غیر دارویی بیش از گذشته مورد توجّه قرار گرفته است. بازی درمانی یک روش درمانی کودک است که برای درمان مشکلات و اختلالات کودک مورد استفاده قرار می گیرد. هر چند کاربرد های بازی درمانی برای کودکان مشکل دار در مقالات مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. امّا وجود انواع روش های بازی درمانی ذهن پژوهشگران و متخصصان امر را به این مسئله معطوف داشته که کدام یک از این نوع درمان ها می تواند تأثیر گذاری و ماندگاری بیشتری بر بهبود نشانگان مرضی این کودکان داشته باشد. (کوشان و بهنام، 1381). با توجّه به آنچه که بیان گردید تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که، آیا بازی درمانی گروهی می تواند برکاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی مؤثر باشد؟
1-3- ضرورت واهمیت پژوهش
دوران کودکی مهم ترین و حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت هر فرد است. بی توجهی به آن نتایج جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت زیرا پایه و اساس جامعه فردا را کودکان امروز تشکیل می دهند از سوی دیگر اختلال های رفتاری، مشکلات فردی و اجتماعی فراوانی را به وجود می آورد. کودکان مبتلا به این اختلال ها، خانواده، آموزشگاه و اجتماع را با مسائل و دشواری های گوناگونی مواجه می کنند و آن ها را نیز در برابر آشفتگی های روانی – اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی، آسیب پذیر می سازند. از طرفی دیگر خشم و پرخاشگری از شایع ترین مشکلات کودکان و نوجوان و از دلایل مهم ارجاع آنها به مراکز مشاوره و روان درمانی است. دوران کودکی سال های مناسبی برای تشخیص مشکلات کودکان، مداخله به هنگام و پیشگیری از بروز مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آنان در آینده است. در واقع مداخله به هنگام و اصلاح رفتار های ناسازگار کودک در این دوره حساس، موجب افزایش مهارت های اجتماعی و تحصیلی آنان در آینده است. در واقع مداخله به هنگام و اصلاح رفتار های ناسازگار کودک در این دوره حساس، موجب افزایش مهارت های اجتماعی و محبوبیت نزد همسالان و بزرگسالان می شود و کودک را برای پذیرش مسئولیت های آتی آماده می سازد (شهیم، 1386). خشم و پرخاشگری هیجان های جهان شمولی هستند که در همه فرهنگ ها مشاهده می شوند. در چهار دهه گذشته، به دو مسأله اساسی، مهم و مرتبط با رفتار های پرخاشگرانه توجّه شده، اوّل اینکه میزان رفتار های پرخاشگرانه در میان افراد جوامع افزایش یافته؛ و دوّم اینکه بیشترین میزان بروز خشم و پرخاشگری در میان کودکان و نوجوانان اتفاق می افتد و به این دلیل این گونه رفتار ها در دوران کودکی و به ویژه نوجوانی بیشتر مورد توجّه قرار می گیرد. اجتماعی شدن نیز فرایندی است که به انسان، راه های زندگی کردن در جامعه و تعامل با انسان ها را می آموزد، به فرد شخصیت و هویت می دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عنصر جامعه توسعه می بخشد. برای آنکه فرد بتواند به حیات خود ادامه دهد، به ناچار می آموزد که چگونه به دیگران بپیوندد و حتی برای رفع بنیادی ترین نیاز های خود با آنها همکاری کند در واقع کودک در هر موقعیتی نیازمند بازی است. بازی فواید و ارزش های زیادی برای کودک دارد. او در طی آن پدیده ها را درک می کند، روابط را می فهمد و احساس راحتی می کند و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط، مبادله و آزمایش و تسلط بر واقعیت های بیرونی استفاده می کند (لطفی کاشانی و وزیری، 1383).
بازی به عنوان یک روش صحیح و درست در درمان کودک است، زیرا کودکان اغلب در بیان شفاهی احساساتشان دچار مشکل هستند و از این طریق کودکان می توانند موانع شان را کاهش داده، احساسات خود را بهتر نشان دهند. بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی پویا بین کودک و یک درمانگر آموزش دیده توصیف می شود، که رشد یک ارتباط امن را برای کودک تسهیل می نماید، تا کودک به طور کامل خود را بیان کند. از طریق بازی درمانی، کودک می تواند مهارت های شاهد خود را بهتر فرا گیرد و کسب کند (جلالی و همکاران، 1390). بازی بیشتر ناشی از انگیزه ی درونی است تا انگیزه ی بیرونی و این بازتاب درون کودک است و موجب می شود که کودک احساسات و ارتباطات بیرونی اش را بیان کند و همچنین موجب توسعه ی تمایلات، مهارت های ارتباطی و افزایش شادی و سازگاری کودک با محیط اطرافش می شود (لاندریت، 2009). بازی درمانی گروهی پیوند طبیعی دو درمان مؤثر است. این رویکرد درمانی برای کودکان فرایند روان اجتماعی برای رشد و یادگیری برای خودشان و دیگران فراهم می آورد. ترکیب بازی درمانی و گروه درمانی، یک فرایند روانی و اجتماعی است که در آن کودکان از طریق ارتباط با یکدیگر در اطاق بازی چیز هایی را در مورد خودشان یاد می گیرند، و برای درمانگر فرصتی را فراهم می کند تا به کودکان کمک کند که چگونه تعارضات را حل نماید. اهداف کلی از مداخله بازی درمانی گروهی، کمک به مشارکت یادگیری، خودشاهدی، مسئولیت، ابراز احساسات، احترام گذاشتن، پذیرفتن خود و دیگران و بهبود رفتار هایی چون مهارت های اجتماعی، حرمت خودوکاهش پرخاشگری است (ری، 2008).
بازی، شیوه موثری در کاهش نشانه های برون سازی کودکان پیش دبستانی است. در جریان بازی، مهارت های ارتباطی و اجتماعی کودکان رشد پیدا می کندو در چنین چهارچوبی می توانند با باز پدید آوری مکرر موضوع ها و رویداد های مهم، احساسات و هیجان های خود را برون ریزی کنند، به بینش جدیدی دست یابند و شیوه های سازش یافته تر بیان حل مسئله را برگزینند. در راستای استفاده بهینه از نتایج پژوهش حاضر، خانواده ها و کارشناسان آموزشی می توانند در جریان این نتایج قرار بگیرند و به ابزاری قوی در امر کاهش مشکلات
رفتاری و افزایش سازگاری کودکان مجهز شوند. با توجه به ارزش جسمانی، درمانی، اجتماعی و آموزشی بازی و تاثیر آن بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان، والدین و مربیان کودک می توانند با کاربرد بازی در کاهش پرخاشگری و نادیده گرفتن قواعد در کودکان آشنا شوند وپیامد مثبت آن را در بهبود ارتباط کودکان با همسالان مشاهده نمایند. از سوی دیگر زمینه را برای کاهش مشکلات در عملکرد تحصیلی آتی کودک فراهم نمایدو از این طریق بسیاری از مشکلاتی را که ممکن است در زمینه عملکرد تحصیلی و تبعیت از قواعد اجتماعی برای فرد ایجاد شود پیشگیری نمایندو همچنین از نتایج این پژوهش می توانند در مهد کودک ها ودر دبستان ها که با کودکان سروکار دارندو در مشاوره با کودکانی که به خاطر این مشکلات به مراکز مشاوره ارجاع داده می شوند بهره ببرند.
در همین راستا پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی دختر و پسر است.
1-4- اهداف پژوهش
1-تعیین اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه ومولفه های آن در کودکان پیش دبستانی
2-تعیین اثر بخشی بازی درمانی گروهی برافزایش مهارت های اجتماعی و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی
1-5- فرضیه های پژوهش
1-بازی درمانی گروهی برکاهش رفتارهای پرخاشگرانه و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی موثراست.
2-بازی درمانی گروهی برافزایش مهارت های اجتماعی و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی موثر است.
1-6- متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل: بازی درمانی گروهی.
متغیرهای وابسته: پرخاشگری، مهارت های اجتماعی.
متغیرهای کنترل: سن و پایه تحصیلی.
1-7- تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی بازی درمانی گروهی
بازی، وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار خود است. آلفرد آدلر، روانشناس معروف میگوید: هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقتکشی نگاه کرد. و یا گاری لندرث، اظهار میدارد که بازی کردن برای کودک، مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال. بازی و اسباببازی، کلمات کودکان هستند. متاسفانه هیچ تعریف واحد و جامعی در مورد بازی وجود ندارد. تنها تعریفی که اغلب بدان استناد میشود از اریکسون است که میگوید: بازی عملکرد خود است، کوششی جهت هماهنگ کردن فرایندهای جسمی و اجتماعی خویشتن (لندرث، 2000؛ ترجمه آرین، 1389).
تعریف عملیاتی بازی درمانی گروهی
منظور آموزش های بازی درمانی گروهی (گلدارد، 1999؛ نقل از ارجمندی، 1393) با پیروی از اصول بازی درمانی(اکسلاین، 2002؛ نقل از مزینی، 1381) است که به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای هفته ای دو بار برای گروه آزمایش اجرا شد. خلاصه جلسات بازی درمانی گروهی ازاین قراراست.
جلسه اول: آشنایی درمانگرباکودکان، ارائه قوانین ووظایف هرعضو. جلسه دوم: پذیرش کودک و شناسایی احساسات کودکان. جلسه سوم: کمک به کودکان در جهت شناخت احساسات مثبت و منفی. جلسه چهارم: آموزش شناسایی افکار منفی از جمله پرخاشگری. جلسه پنجم: آموزش مهارت کنترل خشم از طریق رعایت اصل احترام به کودک. جلسه ششم: آشنایی کودک با رفتارهای پسندیده (باید کردها)و رفتارهای ناپسند(نباید کردها). جلسه هفتم: آموزش همکاری و ایجاد ارتباطات اجتماعی در کودکان. جلسه هشتم: نتیجه گیری و مرور و تمرین آموخته های قبل.
تعریف مفهومی پرخاشگری:
پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال صدمه و رنج باشد. به بیان دیگر رفتاری که قصد آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارائی افراد می باشد واژۀ اصلی در این تعریف قصد است به بیان دیگر پرخاشگری عبارت است از حالت منفی ذهنی همراه با نقص ها و انحرافات شناختی و رفتار های ناسازگارانه و همچنین به رفتارآشکار اعم از فیزیکی و کلامی اطلاق می شود که منجر به آسیب به شخص، شی و یا سیستم دیگری می شود (ری، 2008).
تعریف عملیاتی پرخاشگری:
در این پژوهش نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی که برای اولین بار درسال(1387)توسط واحدی، فتحی آذر، حسینی نسب و مقدم طراحی گردیدکسب می کند یک نمره
کلی و چهار خرده مقیاس پرخاشگری کلامی-تهاجمی، پرخاشگری فیزیکی-تهاجمی، پرخاشگری رابطه ای و خشم تکانشی را می سنجد. همچنین نقطه برش درانتخاب افراد پرخاشگربراساس این پرسشنامه، دوانحراف معیاربالاتراز میانگین است.