وبلاگ

توضیح وبلاگ من

هنجاریابی پرسشنامه سنجش روابط متقابل

 
تاریخ: 27-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط دکتر اریک برن بنیان گردید او در دهه 1950 با بیان مقالات مختلف اساس نظریه خود را مشخص نمود و در سال 1958 مقاله مشهور و تاثیرگذار خود را با عنوان «تحلیل رفتار متقابل: روشی بدیع و کارا برای گروه درمانی» منتشر نمود و این مقاله سرآغازی برای شناساندن نظریه­ای جدید با عنوان «تحلیل رفتار متقابل» یا به انحصار TA[6]، شد. اساس اولیه نظریه تحلیل رفتار متقابل بر پایه روابط شخصیتی ارائه گردید. او برای سهولت و همه فهم شدن این روابط به ابتکار عمل جالبی دست زد و از نامهای ملموسی چون کودک، والد و بالغ استفاده نمود. (استوارت و جونز، 1382)

 

 

    • «کودک» هر شخصی روزگاری از امروزش جوان­تر بوده است، پس در مغز خود آثار ثبت شده­ای از سال­های اولیه­ی زندگی­اش دارد كه این آثار در شرایط و موقعیت­های معین فعال می­شود «كاركرد روانی قدیمی». به زبان ساده «هركس در درون خود پسر بچه یا دختر بچه كوچكی دارد.» (برن، 1966) «كودك» درون همان بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. خلاقیت، شور و شوق، احساسات تند و تیز، قهر و آشتی، ترس، وحشت، عشق و تنفر همه و همه از کـودک درون ما نشـأت می­گیرد. او برای توضیح بیشتر دو نوع کودک درون را تعریف می­کند یکی کودک‌سازگار و کودک طبیعی.، کودک سازگار همان بخش از شخصیت ماست که قوانین و باید و نباید­های جامعه را می­پذیرد و مثل یک بچه خوب هرچه والدنیش می­گویند گوش می­کند اما برعکس این کودک ناسازگار است که مرتب بچگی می­کند و البته در مواردی برای ما دردسر ایجاد می­کند اما همین کودک ناسازگار است که منجر به شور زندگی و خـلاقیت و ابتـکار می­شود. وگرنه از کودک سازگار کاری جز بله قربان گویی بر نمی­آید. به همین دلیل اریک برن اغلب بیمارانش را تشویق می­کرد به کودک ناسازگار خود بیشتر بها بدهند و نگران بچگی­های او نباشند. (استوارت و جونز، 1382) در وجود «كودك» درك و خلاقیت و سائق­های فی­البداهه و لذت نهفته است. (برن، 1982)

 

    • «بالغ» هر فرد «اعم از بچه­ها، بیماران عقب­افتاده­ی ذهنی یا اشخاص كه به اسكیزوفرنی مبتلا هستند» می­تواند اطلاعات ذهنی­اش را در مغزش مرتب كند، به شرط آنكه «حالت من» مناسب او به كار بیفتد «كاركرد روانی جدید». به زبان ساده «هركس یك «بالغ» در درونش دارد.» (برن، 1966) «بالغ» بخش عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیم‌های منطقی می‌گیرد، اطلاعات را پردازش می‌کند،
    • پروژه دانشگاهی
    •  با دیگران رابطه محترمانه برقرار می‌کند و کلاً واقع گراست.

 

  • «والد» هر فرد پدر و مادری «یا جانشین آنها را» داشته است و در درون خـود دارای مجموعه­ای از «حالات من» آن پدر و مادر «همان­طور كه آنها را می­دید»، و این «حالات من» پدری و یا مادری ممكن است در شرایط معینی فعال شود «كاركرد روانی برونی». به زبان ساده «هر كسی پدر و مادرش را در درون خود دارد.» (برن، 1966) «والد» درون که منفور­ترین بخش شخصیت ما را از نظر اریک برن تشکیل می­دهد همان باید و نباید­های بدون منطق و دلیل ماست. همان دستور­العمل­های بی­چون و چرایی که سالهاست برای خود ساخته­ایم و حتی اطرافیانمان را هم با آن اسیر کرده­ایم. اما اریک برن والد را نیز دو نوع می­داند اولی والدی سخت گیر و آزار دهنده و دومی والدی نوازشگر و تایید کننده و اعتقاد دارد والد بد و مایوس کننده والد نوع اول است و بهتر است به نوع دوم تغییر کند. (استوارت و جونز، 1382)

 

با توجه به توضیحات بالا نمودار شماره 1 را كه نمودار ساخت نام دارد ارائه می­گردد این طرح نمایانگر شخصیت كامل هر فرد، و شامل حالات من، «والد»، «بالغ» و «كودك» می­باشد. این سه حالت كاملاً از یكدیگر مجزا نگه داشته شده­اند، زیرا با یكدیگر بی­اندازه متفاوت و در اكثر مواقع متناقض هستند.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی رابطه ویژگیهای شخصیت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزانبررسی روابط بین بازاریابی داخلی و رضایت شغلی در شرکت­های پخش دارویی »