در گذشته تا سالها تنها وسیله ارتباط مراجع دینی با مردم، منبر بود. ارتباط کلامی روحانیت با مردم، تنها وسیله و بهترین وسیلهای بود که میتوانست بر مخاطبان تاثیر عمیقی بگذارد و جای هیچگونه جایگزینی را باقی نمیگذاشت. با ورود تکنولوژی ارتباطی و اطلاعرسانی از دروازههای غرب، اینگونه نهادهای وابسته به مذهب، تعریف واضحی نسبت به ورود این نشانههای تمدن غربی و ابزار و ادوات نوینی که میتوانست در تبلیغ مورد استفاده قرار بگیرد نداشتند و یا رویکرد غالب آنها سلبی بود که پس زدن شیوههای نوین را در برداشت. در نتیجه طی سالیان، مذهبیون فاصله خود را از این گونه ابزار حفظ کرد. در این دوره(ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی)، بیشتر رسانههای سنتی در خدمت تبلیغ دین بودند، از این رو، به رغم پخش برنامههایی با موضوع دینی در رادیو و تلویزیون، در کل یک رویکرد سکولار بر رادیو و تلویزیون ملی ایران حاکم بود.
پس از انقلاب اسلامی، با توجه به استقرار حکومت دینی و قرار گرفتن امکانات و ابزاری چون تلویزیون در اختیار حاکمیت دینی جامعه، این روند گونهای دیگر به خود گرفت. افراد دینداری که تا این زمان، در نظامهای ارتباطی سنتی پرچمدار بودند و همواره از رسانههای نوین که در اختیار حکومت بوده، محروم بودهاند، با شکلگیری انقلاب اسلامی به ظرفیت گسترده و با اهمیتی از تکنولوی نوین دسترسی یافتند که این امر مستلزم بایدها و نبایدهایی در این زمینه بود. بهرهگیری درست و شایسته از رسانه تلویزیون، در انتقال معارف دینی میتوانست و میتواند اهمیت این رسانه را در ایجاد جامعهای متناسب با اهداف و آرمانهای انقلاب و انقلابیون هرچه روشنتر از پیش سازد. در واقع یکی از ثمرات انقلاب اسلامی ایران که بر اساس مبانی دینی شکل گرفت و تکامل یافت توجه ویژه به معارف دین مبین اسلام است. در نظام جمهوری اسلامی نیز تلویزیون به عنوان مهمترین و اثرگذارترین رسانه عمومی محسوب میگردد و طبیعتا تمامی دلسوزان و علاقمندان ایران اسلامی، به منظور تبیین مباحث ایدئولوژیک، انتظارات ویژهای از این رسانه دارند.
پس از پیروزی انقلاب، رویکرد سکولار جای خود را به رویکرد محتوا محور یا معنامحور داد. «این رویکرد برای رسانهها جنبه ابزاری قائل است؛ ولی به عنوان یک متغیر وابسته، نه یک متغیر مستقل. در این رویکرد، دین به عنوان مهمترین نهاد معنابخش در زندگی انسان مطرح میشود. اگر دین،کارکرد اصلیاش معنابخشی به زندگی باشد و این معنابخشی با هر ابزاری انجام شود، در آن صورت میتوانیم خانواده دینی، آموزش و پرورش دینی و رسانههایی با رویکرد دینی داشته باشیم». پس از شکلگیری انقلاب، با این دیدگاه که «رادیو و تلویزیون به عنوان ابزار، فی حد ذاته، از نظر اسلام، مشروع است و میتوان در تبلیغ دین از آنها استفاده کرد»؛ رادیو و تلویزیون (در قالب صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران) در خدمت منافع انقلاب اسلامی قرار گرفت و زمینه برای حضور دین و رسانههای نوین در ایران فراهم شد.
تجربه برنامههای دینی در تلویزیون پس از انقلاب اسلامی، بیشتر شبیهسازی رسانه سنتی منبر و پخش سخنرانیهای مذهبی بوده است. هر چند توجه به آموزههای مربوط به دین و استفاده از اصطلاحات دینی در بیشتر برنامههای سیما دیده میشود؛ اما برنامههای دینی با موضوع و عنوان دینی بیشتر الگوبرداری از رسانههای سنتی بوده است. در سالهای اخیر شکل دیگری تحت عنوان گفتگوی مذهبی و در عرصه برنامهسازی دینی شکل گرفته است. این نوع از برنامه با طرح موضوعات گوناگون از جمله مباحث اعتقادی، کلامی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، فقهی و … توانسته توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند.
برنامههای گفتگویی مذهبی با توجه به تعداد مجری و میهمان یا میهمانان برنامه، نقشی که مجری در این برنامه ایفا میکند(هدایتکننده، چالشبرانگیز یا صرفا اعلامکننده سرفصلهای گفتگو)؛ قالبها و فرمهای متفاوتی به خود میگیرد. در این پژوهش، برنامههایی با یک مجری و یک میهمان به عنوان قالب گفتگوی دو نفره، دومجری و یک میهمان به عنوان قالب میزگرد و یک مجری و دو میهمان تحت عنوان قالب بحث، مورد تامل قرار میگیرند. برنامه «سمت خدا» از شبکه اول سیما برای قالب گفتگوی دو نفره، برنامه «به سوی ظهور» از شبکه دوم سیما برای قالب میزگرد و برنامه «فصل نو»از شبکه قرآن ومعارف سیما برای قالب بحث در نظر گرفته شدهاند.
عوامل متعدی در رابطه با برنامههای گفتگوی مذهبی مطرح میشود. از جمله این عناصر میتوان به مجری و نقشی که در برنامه ایفا میکند، دکور و چینش برنامه، چگونگی چینش محل نشستن مجری و میهمان یا میهمانان برنامه، اشاره کرد. میزان تاثیری که هر یک از این مقولهها بر میزان تماشایا عدم تماشا در مخاطبین دارد، حائز اهمیت است. اهمیت این مساله برای ارتباطگران و تولیدکنندگان رسانهای، به منظور توانایی برای برنامهریزیهای دقیقتر بر اساس دسترسی به آنچه در مخاطبان و افراد هدف آنان شکل میگیرد، دوچندان میشود. در حقیقت برنامههایی با موضوعات دینی که خود پیچیدگیهای فراوانی دارد، هنگامی که از رسانهای چون تلویزیون که تقریبا رسانهای یکسویه است و با مخاطبانی ناهمگن و دور از دسترس با شرایط فرهنگی و اجتماعی متفاوت، پخش میشود، دچار پیچیدگیهای صدچندان میشود. هر چند که هر برنامهای برای مخاطبان در حوزهای محدودتر و مشخصتر از آنچه گفته شد تولید میشود؛ اما همین مخاطبان مفروض و شاید دستهبندی شده، تکثر و گونهگونی بسیار دارد. تلاش برای فهم عمیق آنچه مخاطبان از این گونه برنامهها دریافت میکنند و شناخت عواملی که چه در برنامه پخش شده و چه در بافت فرهنگی و اجتماعی زیست مخاطب بر این دریافت اثرگذار است، گام موثری در اصلاح برخی رویکردهای مدیریتی در تولید این برنامهها به شمار میآید.
از آنجا که گفتگوهای تلویزیونی، مجریمحور هستند یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار بر این درک و دریافت و در واقع خوانش مجریهای برنامههای فوق هستند. در این برنامهها این مجری است که موضوع برنامه را معرفی میکند و سوالات مربوط به موضوع را از میهمان برنامه میپرسد. در حقیقت، وی رابط بین بیننده و میهمان است. اوست که میتواند رابطهای درست و مناسب بین این دو برقرار کند و یا موجب بر هم
زدن رابطه فوق شود. وظیفه جمعبندی و نتیجهگیری از سخنان میهمان بر عهده اوست و اگر او نتواند از عهده این مسئولیت به خوبی برآید، ممکن است بیننده از ادامه تماشا به دلیل تخصصی بودن صحبتهای میهمان و غیرقابل فهم بودن بحث، منصرف شود. ادبیات و نوع اداها و حرکات مجری نیز بر نحوه دریافت بیننده موثر است. اینکه مخاطبین با درجات متفاوتی از دینداری از این زبان بدن و نحوه گفتار مجری چه برداشتی دارند، در این فرایند دارای اهمیت است.
عدم وجود منابع مکتوب راجع به چگونگی اجرا در برنامههای دینی به خصوص گفتگوهای دینی و فقدان شیوهنامهای برای مجریان این برنامهها، آسیبشناسی رفتار کلامی و غیرکلامی مجریان را ضروری میسازد چرا که هر مجری بر اساس ذوق و سلیقه شخصی به انجام حرکات و اداها . سخنانی دست میزند که گاه برداشتهای منفی و نامناسب در ذهن مخاطب شکل گرفته و در مواردی به دلزدگی مخاطب از تماشای برنامه منجر میگردد.
تعداد مجری و میهمان یا میهمانان از دیگر عوامل موثر بر خوانش مخاطبان از این برنامههاست. برنامهای در قالب گفتگوی دونفره مخاطبان خاص خود را دارد و دریافت بیننده این برنامه با برنامهای در قالب بحث؛ با یک مجری و دو میهمان میتواند بسیار متفاوت باشد. علت تماشای هر نوع از این سه قالب از سوی مخاطبین، دلایل متفاوتی خواهد بود. علاوه بر این فضایی که بر هر یک از این قالبها حاکم است با دیگری تفاوت دارد. چالش و هیجانی که در قالب بحث، جریان دارد در دو قالب دیگر دیده نمیشود و شکلگیری تخصصی مباحث به مراتب در قالب گفتگوی دونفره، قوت و شدت بیشتری دارد. در نتیجه، میزان تاثیرگذاری مباحث دینی هر یک از سه برنامه با توجه به قالب آنها، بر دریافت دینی مخاطب حائز اهمیت است.
به بیان کلی آنچه در فرم، شکل و قالب این نوع برنامه دخیل است و بر خوانش و دریافت مخاطب از برنامه، اثرگذار است در این پژوهش به مشاهده و بررسی گذاشته خواهد شد.
1-2- ضرورت و فایده پژوهش
با توجه به کمبود تحقیقاتی از این دست در مراکز علمی و دانشگاهی یا مراکز و سازمانهای اجرایی از جمله سازمانهای صدا و سیما، شورای سیاستگذاری برنامههای این سازمان و مراکز فرهنگی دیگر، اهمیت پژوهش فوق دو چندان خواهد بود.
علاوه بر این با گسترش روزافزون استفاده از سایر رسانهها همچون ماهواره و رسانههای الکترونیکی و تبلیغات ضد دینی و فرهنگی این رسانهها و توجه دستاندرکاران آنها به مباحث کارشناسی ارتباطات در محصولاتشان، انجام تحقیقاتی حول محور مباحث مهمی چون دین و دینداری و معارف دینی با رویکرد ارتباطی و کارشناسی در برنامههای سیمای جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش ضروری به نظر میرسد.
مباحث ارتباطاتی در حوزه رسانه، چه تلویزیون و چه رادیو و ارتباط آن با مباحث و محتوای دینی طی چند سال اخیر مورد توجه مراکز علمی، دانشگاهها و مراکز پژوهشی به خصوص دانشکده صدا و سیما، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (در رشته تبلیغ و ارتباطات که حول محور مباحث دینی و تبلیغ اسلامی و مباحث ارتباطاتی است)، قرار گرفته است. اما علی رغم توجه بیشتر نهادهای سیاستی و حکومتی به مطرح نمودن مباحث دینی در سطح جامعه از اوایل انقلاب اسلامی و با توجه به در دسترس بودن اکثریت افراد جامعه ایرانی به رسانهای چون تلویزیون بحثهای کارشناسی و پیگیریها و پژوهشهای علمی در این زمینه بسیار کم و اندک به نظر میرسد. به عبارت دیگر، مباحث و محتوای ارتباطی و رسانهای از ابتدای انقلاب از سوی نهادهای حکومتی و دولتی، نادیده و مغفول شمرده شده و از سوی دیگر در محافل دانشگاهی و علمی نیز علم ارتباطات بدینگونه که در سالهای اخیر با تمرکز بر موضوع رسانه مورد توجه قرار گرفته است، موضوع بحث نبوده است. چند سالی است که رشته ارتباطات در مقاطع گوناگون در دانشگاه، دامنه حوزه مطالعاتی خود را از رشتههای روزنامهنگاری و روابط عمومی به حوزههای مربوط به رسانه توسعه داده است و به علم ارتباطات به صورت محض و در محدوده نظریهها علی الخصوص نظریات رسانه،توجه ویژه نموده است. همزمان با این تغییر و تحولات، مجریان و دستاندرکاران امر رسانه در صدا و سیما در سالهای اخیر، توجه بیشتری به رابطه دو حوزهی پراهمیت دین و رسانه داشتهاند و با برگزاری چند همایش با عنوان «دین و رسانه» و تربیت دانشجویانی در این حوزه به لزوم توجه هر چه بیشتر در این زمینه پا به عرصه عمل گذاشته است. هر چند اقدامات اخیر سازمان صدا و سیما پس از سالها تاخیر، اقدامات قابل توجه و تاملی بوده است اما هنوز در زمینه نظریهپردازی و در نتیجه سیاستگذاری در خصوص برنامههای دینی تلویزیون به معنای عام آن(نه صرفا برنامههای اختصاصی با عناوین دینی) دچار کمبودهای فراوانی هستیم. البته طرح و غور در این مباحث تنها منجر به انتشار آییننامههای سازمانی نخواهد شد، بلکه وجود منابع نوشتاری پژوهشی درباره این گونه برنامهها به افزایش سطح اطلاعات و سواد رسانهای و معرفتی تصمیمگیران، تولید کنندگان و مجریان این برنامهها خواهد انجامید. علاوه بر آنکه به شکلگیری تحقیقات بیشتر در این حوزه و تشویق محققان منجر میگردد. تحقیق حاضر نیز در پی روشن نمودن لایههایی از بخش کوچکی از گستره وسیع رابطه رسانه تلویزیون و نشر معارف دینی -که گفتگوهای مذهبی سیما را شامل میشود- است.
[1]. حسام الدین آشنا، میزگرد مبانی رسانه دینی، فصلنامه سنجش و پژوهش، ش 35، 1382، ص 9.
. مطهری،1384:337
فرم در حال بارگذاری ...