وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه تطبیقی عوامل جامعه­شناختی مؤثر بر میزان رضایت از کیفیّت زندگی شهری

 
تاریخ: 27-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

      رشد جمعیت در شهرها و به ویژه در کلان شهرها مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی فراوانی برای ساکنین به دنبال داشته است. تراکم جمعیت در این کلان شهرها سرطان­گونه و هزینه­های گسترش عمودی و افقی و نیز هزینه­های ناشی از حل مشکلات کلان شهرها نیز بسیار بود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

       در پاسخ به این مسائل، ایجاد شهرهای جدید یکی از سیاست­های راه­حلی برای تعادل­بخشی و تمرکززدایی جمعیت کلان شهرها بود که توسط وزارت مسکن و شهرسازی در نیمه دوم سال 1360 در دست اقدام قرار گرفت. هدف این شهرها در طرح جامع شهرهای جدید جذب سرریز جمعیت تعریف شده است، هدفی که یکی از دغدغه­های مهم مدیریت این شهرها است و از مؤلفه‌های مهمی­که می‌تواند به این هدف کمک کند، رضایتمندی ساکنین از کیفیّت خدمات ارائه شده است.

 

       به عبارتی میزان جذب جمعیت در نوشهرها با باور مردم، نحوه استقبال متقاضیان و درجه مطلوبیّت خدمات شهری ارتباط دارد، از سوی دیگر پس از شروع اسکان، شهروندان شهر جدید متقاضی تمام خدمات، به صورت یک­جا و همزمان و با کیفیّت شهر مادر هستند، یعنی متقاضیان زمین و مسکن در شهرهای جدید، مسکن به هر شکلی را نمی‌خواهند و وجود حداقلی از تجهیزات شهری، مسکن متناسب و خدمات عمومی و رفاهی را خواستارند. بربی و وایز معتقدند که یکی از عواملی که مردم از انتخاب شهرهای جدید احساس رضایت می‌کنند، ارضای هدف‌های عمده‌ای است که خانواده‌ها با نقل مکان به شهر جدید درصدد دستیابی‌ به آنها هستند (زبردست، جهانشاهلو،1386: 10-9).

 

 اما شواهد حاکی است که در این شهرها سرزندگی حلقه­ای مفقوده است. فقدان ارتباطات یا حتی نبود این ارتباطات با شدت پایین در فضاهای شهری شهرهای جدید، نشان از زوال زندگی شهری و روزمرگی روزافزون دارد. فضاهای عمومی، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم نمی­آورد و وجود ساختمان­های خالی از سکنه ساده‎ترین راه برای تشخیص عدم سرزندگی در شهرهای جدید است.  بحران هویّت یا بی­هویّتی در شهرهای جدید از سایر مشکلاتی است که کیفیّت زندگی ساکنین را با چالش روبرو کرده است. طراحی شهری صرفاً در جهت تاًمین نیازهای فعلی ساکنین است و سطوح بالاتر نیازهای آنها را در نظر نگرفته است تا محیط مسکونی بتواند بستر مناسب و با کیفیّتی مطلوب فراهم کند. مبانی شکل­گیری شهر جدید به انسان و انگیزه­های سلسه مراتبی آن توجهی نکرده است.

 

یکی از عوامل دیگری که بر رضایت از کیفیّت زندگی شهروندان شهر جدید تأثیر به سزایی دارد سرمایه اجتماعی آنها است. به دلیل تحرک زیاد جمعیت در این شهرها مناسبات همسایگی و اعتماد متقابلی بین افراد شکل نمی­گیرد و افراد از میزان حمایت اجتماعی کمی برخوردارند. سطح همکاری و خودیاری و شرکت در شبکه­های اجتماعی به شدت پایین است و در نتیجه چنین شرایطی افراد علاقه­ای به مشارکت در حل مسائل اجتماعی ندارند و در نتیجه چنین شرایطی کیفیّت زندگی افراد و به تبع آن رضایت از کیفیّت زندگی پایین می­آید. احساس تعلّق به شهر در این شهرها کم است و فرد ارتباط مثبت با محیطی برقرار نمی‌کند. مجموعه عوامل مذکور کیفیّت زندگی و میزان رضایت شهرندان شهرهای جدید را پایین آورده است.

 

       رضایت از محل سکونت مبتنی است بر تصور فرد درباره­ی این قضیه که اجتماع محلی چقدر در جهت اهداف و نیازهای شخصی عمل می­کند و فرد تا چه حد در مواجهه با محل سکونت خرسند می­شوند و اینکه آیا نوعی احساس ارتباط اجتماعی وجود دارد یا نه (گلابی و همکاران،1392: 130).

 

      شاخص رضایتمندی سکونتی را می­توان به عنوان یک پیش­بینی­کننده کلیدی در زمینه ادراک‎های فردی از مفهوم «کیفیّت زندگی»، شاخص جابجایی سکونتی اولیه که نیازهای سکونتی را تغییر داده و بر تغییر محیط سکونت تأثیر می­گذارد، معیار سنجش برای ارزیابی میزان موفقیت ساخت و سازهای انجام شده به وسیله بخش­های خصوصی و عمومی و نیز ابزار سنجش ادراک­های ساکنان نسبت به کفایت نداشتن وضعیت فعلی محیط سکونت خود به منظور بهبود شرایط سکونتی آن­ها به کار برد (عبدالمحیط و همکاران، 2010: 19).

 

        در دهه‌های گذشته، رضایتمندی ­در پژوهش‌های مرتبط با سنجش کیفیّت محیط در نواحی مسکونی مطرح شده است. در مطالعه‌ای که لانسینگ ومارانز در سال 1969 انجام داده‌اند، رضایتمندی از معیارهای کلیدی سنجش میزان کیفیّت محیطی ­مطرح شد و بدین ترتیب کیفیّت محیط را این‌گونه تعریف کرده‌اند: یک محیط با کیفیّت بالا، احساس رفاه و رضایتمندی را به جمعیتش با ویژگی‌هایی که ممکن است فیزیکی، اجتماعی و یا سمبلیک باشد، منتقل می‌کند. بدین ترتیب از دیدگاه پژوهشگران مختلفی رضایتمندی به عنوان یک معیار عام برای سنجش کیفیّت محیط مطرح شده است، امّا اندازه‌گیری میزان رضایت از سکونتگاه پیچیده است و به عوامل بسیاری بستگی دارد (حاجی­نژاد و همکاران،1390: 134).

 

       برخی از محققان بر رضایت از زندگی ­به عنوان مؤلفه اصلی کیفیّت زندگی تأکید می‌کنند و چهار نوع رضایت از زندگی را بر می‌شمارند:1-رضایت ناشی از داشتن که متأثر از میزان برخورداری افراد از امکانات است. 2- رضایت ناشی از ارتباط که معطوف به روابط اجتماعی است. 3- رضایت ناشی از بودن که پنداشت فرد نسبت به خویشتن و تعریف از کیستی خود بوده و دلالت بر معناداری و کنترل بر زندگی ‌خود در مقابل از خود بیگانگی دارد.4- رضایت ناشی از اقدام و عمل که بیشتر معطوف به چگونگی گذراندن زمان در قالب اوقات فراغت می‌شود (شاه آبادی، براتی؛1390: 35).

 

      میل به بهبود کیفیّت زندگی در یک مکان خاص یا برای یک شخص خاص یا گروه خاص تمرکز اصلی برنامه‌ریزان است. بهبود کیفیّت امر ساده­ای نیست بلکه رضایت انسانی از ویژگی‌های مختلف شهری ­از قبیل حمل و نقل، کیفیّت فضاهای عمومی، فرصت‌های­ تفریحی، الگوهای ­استفاده از زمین، تراکم جمعیت و ساختمان، سهولت دسترسی برای کالاهای ­اساسی، و همچنین ویژگی‌های اجتماعی ­مانند حفاظت از بهداشت عمومی، امنیت، آموزش و پرورش، انسجام اجتماعی، ترویج برابری ­و احترام به تنوع و هویّت فرهنگی، افزایش دسترسی برای افراد معلول، حفظ ساختمان‌های تاریخی، هنری، معنوی، مذهبی و فرهنگی قابل توجه، ترویج تنوع فضایی، می‌باشد (سراج الدین و همکاران، 2013: 88).

 

       در حالیکه توافق جمعی درباره کیفیّت زندگی وجود ندارد، چندین تعریف از کیفیّت زندگی معنای کلی این واژه را نشان می­دهد:1.مرحله­ای که در آن یک فرد از فرصت­های مهم زندگی­اش لذت می­برد 2. محصول اثر متقابل میان شرایط اجتماعی و بهداشت، اقتصادی و زیست­محیطی که بر توسعه انسانی و اجتماعی مؤثر است 3. احساس سلامتی، رضایت ناشی از عومل محیط خارجی (محمد مصطفی، 2012: 256).

عکس مرتبط با اقتصاد

       کیفیّت زندگی به وسیله سازمان جهانی بهداشت به عنوان ادراک فرد از موقعیت در زندگی­اش در محیط فرهنگی و نظام ارزشی که زندگی می‌کند و در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و نگرانی‌ها تعریف می‌شود. کیفیّت زندگی سازمان جهانی بهداشت مفهوم گسترده‌ای است که شامل سلامت جسمانی، وضعیت روانی، سطح استقلال، روابط اجتماعی، اعتقادات شخصی و روابط آنها با ویژگی‌های زیست محیطی برجسته می‌باشد (لی،2008: 1207).

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

      لیو (1976) کیفیّت زندگی را « عنوانی جدید برای مفهوم قدیمی مادی و روانی مردم در محیط زندگی خود» توصیف کرده است و می‌گوید به تعداد همه انسان‌ها می‌توان کیفیّت زندگی را تعریف کرد. او سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیّت زندگی ارائه می‌دهد:1- تعریف کیفیّت زندگی بر اساس عناصر تشکیل دهنده آن مانند شادکامی، رضایتمندی، ثروت، سبک زندگی و غیره 2-کیفیّت زندگی از راه بکارگیری شاخص‌های عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، شاخص آموزش و غیره 3- تعریف کیفیّت زندگی ‌بر اساس ‌تعیین متغیرها یا عوامل مؤثر بر کیفیّت زندگی و توجه به زمینه‌ها و شرایطی ‌که درآن، سطح کیفیّت زندگی‌تعیین می‌شود (نوابخش،1391: 68).  

 

       در ایران برای نخستین بار موضوع کیفیّت زندگی در دومین سمینار ملی رفاه اجتماعی که از سوی دبیرخانه شورای عالی رفاه اجتماعی در سال 1355 برگزار شد مطرح گردیده است. در این سمینار 5 کمیته در زمینه های مختلفی فعالیت داشتند که کمیته سیاست­های رفاهی و کیفیّت زندگی یکی از آنها بوده است (فرخی،1386: 10).

 

      مطالعات انجام شده در ایران در حوزه کیفیّت زندگی حاکی است که نارضایتی در حوزه امکانات تفریحی، احساس امنیت، خدمات بهداشتی و درمانی و خدمات ارتباطی و حمل و نقل به ترتیب؛ 70 درصد،34 درصد، 50 درصد و 52 درصد است (پوراحمد و همکاران،1390) وکمترین میزان رضایتمندی در متغیرهای دسترسی و هزینه­های مجتمع­های سکونتی قابل مشاهده است (رفیعیان و همکاران،1389). میزان نارضایتی شهروندان در پرند از حمل و نقل عمومی، امنیت شهر، امکانات آموزشی، امکانات و فضاهای ورزشی به ترتیب 44 درصد، 42 درصد، 49 درصد و 51 درصد است ( عباس‎زاده،1390). آمارهای کشورهای خارجی نیز نشان­دهنده قیمت بالای مسکن، ضعف توسعه مرکز خرید و سیستم حمل و نقل عمومی ناکافی و مقرون به صرفه، خدمات نامناسب آموزشی، بهداشتی، امکانات فرهنگی و تفریحی در شهرهای جدید است ( صدیق مصطفی، حجازی،2013: 13).

 

هم­اکنون با این­که در ایران شهرهای جدید به منظور تمرکززدایی از مادرشهرها ایجاد شده­اند، لیکن به نظر می­رسد که بسیاری از آنها، از جمله شهر جدید صدرا و عالیشهر، نتوانسته­اند در تحقق اهدافی که به آن منظور طراحی شده­اند، موفقیت چشمگیری داشته باشند. از جمله مسائل و مشکلات موجود در این دو شهر، می­توان به نبود اشتغال، جذب و ماندگاری جمعیت، وابستگی به مادر شهر، نبود زیرساخت­ها و تجهیزات شهری، کمبود خدمات درمانی، مشکلات کالبدی و آموزشی، حمل و نقل عمومی، عدم تعلّق  شهروندان و احساس امنیت پایین، بی­هویّتی اشاره کرد که در روند زندگی واقعی شهروندان اختلال ایجاد کرده است. بنابراین برای انجام پژوهش، دو شهر صدرا و عالیشهر برای انجام مطالعه­ای تطبیقی انتخاب شد. صدرا در 25 کیلومتری شیراز با وسعتی 4000 هکتاری و آستانه جمعیتی 200 هزار نفر قرار دارد و عالیشهر در 24 کیلومتری بوشهر با وسعتی 4000 هکتاری و آستانه جمعیتی 100 هزار نفر واقع شده است (شاه­آبادی،1357: 51). مبنای انتخاب این دو شهر برای انجام مطالعه­ای تطبیقی شرایط خاص شکل­گیری عالیشهر در زمان جنگ به دلیل محدودیت توسعه شهری عمودی و افقی در مقایسه با  شرایط سرریز جمعیتی مادر شهر شیراز در زمان ایجاد شهر صدرا و سهولت دسترسی محقق به دو شهر صدرا و عالیشهر است. مسئله اصلی تحقیق بررسی عوامل جامعه­شناختی مؤثر بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیّت زندگی شهری می­باشد که بطور تطبیقی بررسی خواهد شد تا شباهت­ها و تفاوت­های موجود استخراج و تجزیه و تحلیل گردد. 

 

1-3- ضرورت و اهمیت

 

      بی‌توجهی در ابعاد مختلف برنامه‌ریزی، سبب مشکلات متعددی درشهرهای جدید شده است که افت کیفیّت زندگی و کاهش میزان رضایت شهروندان از شرایط زندگی را به دنبال داشته است (عباس زاده، 1390: 1). بررسی و شناخت همه­جانبه و دقیق مسائل اجتماعی و فرهنگی و اعمال نتایج آن در شهرهای جدید در حال برنامه‌ریزی، یک ضرورت و یک رسالت بزرگ اجتماعی است (ارجمندنیا، 1369: 51).

 

نتایج مطالعات کیفیّت زندگی می‌تواند به ارزیابی سیاست‌ها، رتبه‌بندی مکان‌ها، تدوین استراتژی‌های مدیریت و برنامه‌ریزی شهری کمک کرده و درک و اولویت‌بندی مسائل اجتماعی برای برنامه‌ریزان و مدیران شهری به منظور ارتقای کیفیّت زندگی شهروندان را تسهیل سازد. همچنین یافته‌های کیفیّت زندگی می‌تواند برای بازشناسی استراتژی‌های سیاسی قبلی و طراحی سیاست‌های برنامه‌ریزی آینده استفاده شود. علاوه براین، مطالعات کیفیّت زندگی می‌تواند به شناسایی نواحی مسئله‌دار، علل نارضایتی مردم، اولویت‌های شهروندان در زندگی، تأثیر فاکتورهای اجتماعی- جمعیتی بر کیفیّت زندگی و پایش و ارزیابی کارایی سیاست‌ها و استراتژی‌ها در زمینه کیفیّت زندگی، کمک کند (خادم الحسینی و همکاران،1389: 52-51).

 

      همچنین سنجش میزان رضایت شهروندان از زندگی شهری، نیازی امروزی برای مدیریت شهری است. از طریق سنجش میزان رضایت شهروندان تقابل یا همسویی بین انتظارات شهروندان و سیستم شهری ارائه شده توسط مدیریت شهری را می­توان دریافت. میزان رضایت شهروندان نگرش آنها را  نسبت به مدیریت شهری به طور جدی تحت الشعاع قرار می­دهد و نوع نگرش به مدیریت شهری، مشارکت شهروندان در اداره امور شهری و سرمایه نهادی شرکت عمران شهرهای جدید به عنوان متولی این شهرها را افزایش یا کاهش می­دهد و در صورت وجود نگرش منفی ناشی از نارضایتی به شهر و مدیریت شهری عدم مسئولیت­پذیری و بی­تفاوتی اجتماعی در شهروندان بروز خواهد کرد، و به دنبال آن شرایط نامطلوب شهری تداوم می­یابد و در نهایت تمایل به اقامت دائم در شهر جدید با خطری جدی مواجه خواهد شد و شهر جدید به یکی از مهمترین اهداف خود که جذب سرریز جمعیت مادر شهر است، دست نخواهد یافت.

 

      بنابراین، سنجش میزان رضایت از زندگی شهری و شناخت عواملی که رضایت شهروندان را متأثر خواهد ساخت می­تواند علاوه بر اطلاعات با ارزشی که در اختیار مدیریت شهری قرار می­دهد، آگاهی از میزان رضایت، نیازها و مشکلات شهروندان در شهرهای جدید زمینه حل مسائل و مشکلات موجود را فراهم آورده و به برقراری تعامل منطقی بین شرکت عمران شهرهای جدید و شهروندان ونیز اعتماد متقابل کمک می­کند. 

 

کیفیّت زندگی شهری در شهرهای جدید علی­رغم تمامی موارد مذکور، می­تواند نظام اجتماعی مبتنی بر نظم این شهرها را نیز با مشکل مواجه سازد و نظام ارزشی و هنجاری را نیز آسیب­پذیر می­سازد. فردی که از زندگی در شهر ناراضی است، نارضایتی او در سایر جنبه­های زندگی نیز بروز خواهد کرد و در واقع رضایت یا عدم رضایت فرد از زندگی تأثیرات فردی و نیز اجتماعی بالفعل و بالقوه­ای به دنبال خواهد داشت، که این تأثیرات می­تواند به از هم گسیختگی یا قوام اجتماع کمک کند.

 

      بنابراین در خصوص ضرورت سنجش میزان رضایت شهروندان می­توان اظهار داشت، ارزیابی میزان رضایت از کیفیّت زندگی در راستای دستیابی به توسعه پایدار شهری اهمیتی دو چندان خواهد یافت. براساس مباحث توسعه پایدار شهری زمانی می­توان هم پاسخگوی نیازهای امروزین بود و هم سهم نسل آینده را در نظر گرفت که به شهروندان و به رضایت آنان به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای توسعه پایدار شهری توجه داشت. تا زمانی که رضایت شهروندان در دسترسی و کیفیّت خدمات شهری مد نظر قرار نگیرد و برای رسیدن به آن تلاش نشود، تمامی تلاش­های در سطح کلان و خرد برای رسیدن به هدف لازم ولی ناکافی است.

 

      بنابراین، با توجه به این نکته که تاکنون مطالعه و تحقیقی علمی و آکادمیک چندانی درباره عوامل اجتماعی که کیفیّت زندگی شهروندان و به تبع آن رضایت شهروندان در شهرهای جدید را متأثر می­سازد، انجام نشده است نتایج حاصل از این تحقیق می‌تواند برای وزارت مسکن و شهرسازی، شرکت عمران عالیشهر و صدرا مورد استفاده قرار گیرد. درک اهمیت بررسی رضایتمندی از کیفیّت زندگی شهروندان شهرهای جدید عالیشهر و صدرا می‌تواند در حل مسئله مهاجرت معکوس این شهرها علیرغم هزینه‌های سنگینی که بر پیکره‌ی دولت تحمیل کرده است مفید فایده قرار گیرد.

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

« عوامل اجتماعی موثر برگرایش جوانان به شبکه های اجتماعی مجازیمطالعه جامعه شناختی رابطه سبک‌زندگی زنان شهر تهران و قربانی‌شدن »
 
مداحی های محرم