در این فصل ابتدا به پیشینه پژوهش و سپس به پژوهش های انجام شده در خارج و داخل ایران پرداخته می شود.
2-2- پرخاشگری
2-2-1- تعریف پرخاشگری
پرخاشگری از لغت لاتین”aggredior”ریشه می گیرد که به معنای حمله کردن و یا نزدیک شدن به چیزی است. این اصطلاح دارای”معانی چند گانه”است و می توان آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد. پرخاشگری دوجنبه متفاوت دارد،که یکی عینیت (عمل) و دیگری ذهنیت (احساسات) است. عینیت نشانگر این است که پرخاشگری رفتاری عملی، آشکار و خارجی است و ذهنیت حاکی از این است که پرخاشگری همراه با یک احساس درونی است این احساس ترکیبی از افکار، هیجانات و گرایش های رفتاری است که به صدور رفتار پرخاشگرانه با راه اندازی افکار پرخاشگرانه و هیجان منفی خشم ایجاد می شود و فرد تمایل به بروز رفتار پرخاشگرانه پیدا می کند (ابوالمعالی و موسی زاده، 1391).
زیگموند فروید، در نوشته های نخست خود می گفت همه رفتار بشر از شهوت مایه “اروس” یعنی غریزه زندگی منشا می گیرد که انرژی آن یعنی لیبیدو، در جهت بازتولید زندگی است. پرخاش در این چارچوب، صرفا واکنشی در برابر مهار یا ممنوعیت تکانه های زیست مایه ای تلقی می شد و لذا خود به خودی نبوده و در عین حال بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی نیست. اما بعدا وجود غریزه عمده دیگری به نام مرگ مایه “تاناتوس” یا نیروی مرگ را پیشنهاد کرد که کارمایه آن در جهت تخریب یا پایان بخشیدن به زندگی است. طبق نظر فروید همه رفتار انسان از تعامل پیچیده مرگ مایه و شهوت مایه و تنش دائم میان آن دو ریشه می گیرد. مرگ مایه با مکانیزم هایی نظیر جابجایی نیروی خود را به سمت بیرون معطوف می کند و مبنای پرخاشگری بر ضد دیگران واقع می شود. یعنی بنا بر آخرین دیدگاه فروید، پرخاشگری عمدتا از تغییر جهت غریزه خود تخریب گر مرگ به سمت دیگران ریشه می گیرد (کاپلان و سادوک ،2007 ، ترجمه رضاعی ،1387).
در واژه نامه روانپزشکی پرخاشگری این گونه تعریف شده است : پرخاشگری رفتار زورمند کلامی یا غیر کلامی می باشد که معمولا بر علیه دیگران است (کاپلان و سادوک ، 1382).
پرخاشگری در زندگی انسان بسیار رایج است طوری که بشر آن را بدیهی تلقی کرده است و حتی عده ای عصری که ما در آن زندگی می کنیم را به نام عصر پرخاشگری می نامند و این به عنوان یکی از مهم ترین مسایل و مشکلات اجتماعی مطرح است چرا که موجب تخریب و ضرر رساندن به ساخت اجتماعی و افراد می شود (عزیزی ،1393).
روانشناسان پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب رسان باشد. این آسیب رساندن، به حالت های مختلف صورت می گیرد و خشونت تنها یکی از انواع پرخاشگری محسوب می گردد. تسلسل بروز پرخاشگری و خشونت به صورت زیر است : مرحله آرامش، اضطراب، بی قراری، پرخاشگری و خشونت (دانشور عامری، 1382).
پرخاشگری واکنشی غریزی به هجوم، ناکامی و رقابت برای دستیابی به منابع می باشد که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی می یابد. اریک فروم، همه اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیء یا جانوری یا با چنین قصدی صورت می گیرد را پرخاشگری می نامد. ارونسون نیز خشم و پرخاشگری را عملی می داند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج جسمانی یاروانی است (ارونسون، 1387).
رفتارپرخاشگرانه آخرین مرحله ازعواقب انواع محرک های تحریک کننده است (به صورت زیر): 1. عامل محرک (داخلی مثل احساس بی احترامی – خارجی مثل فشاردادن) 2. احساس خشم 3. افکار خشم (مثل تنبیه یا انتقام) 4. رفتار خشم (کلامی یا جسمی ). البته مورد 2 می تواند به طور مستقیم تبدیل به مورد 4 شود (کالز ،2011).
کوکلی در تعریفی نسبتاً جامع، پرخاشگری را این گونه تعریف می کند: پرخاشگری ناظر بر رفتاری است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام می شود و متضمن بی توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است؛ پیامدهای پرخاشگری ممکن است فیزیکی یا روان شناسانه باشد. ازنظر سازمان بهداشت جهانی پرخاشگری یعنی قدرت و نیروی فیزیکی به صورت تهدید یا اعمال واقعی آن علیه خود، فرد دیگر یا علیه یک گروه یا اجتماع است، به طوری که موجب آسیب، صدمه، مرگ، آسیب روانی و محرومیت شود. این تعریف دربردارنده خشونت میان- فردی، بین- فردی و اجتماعی است و دامنه ای از فعالیت ها وانواع پیامدهای آن را در برمی گیرد (رحمتی، 1388).
2-3- انواع پرخاشگری
در طبقه بندی های مختلف، مقولات دوگانه و متمایزی از پرخاشگری ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- پرخاشگری کلامی در مقابل پرخاشگری غیر کلامی
- پرخاشگری مستقیم در برابر پرخاشگری غیر مستقیم
- پرخاشگری وسیله ای در برابر پرخاشگری خصمانه
- پرخاشگری فعال در برابر پرخاشگری منفعل
- پرخاشگری فردی در برابر پرخاشگری جمعی
- پرخاشگری فرافعال و تجاوزکارانه در مقابل پرخاشگری واکنشی و دفاعی
فرم در حال بارگذاری ...