مقایسه و بررسی عوامل موفقیت بانک های خصوصی ودولتی
از مهمترین اهداف فعالیت شبکه بانکی در وضعیت رقابت موجود کمک به ایجاد اقتصاد سالم و به دوراز فعالیتهای نامشروع اقتصادی در کشور می باشد که هرچه موفقیت اینگونه بنگاههای اقتصادی(بانکها)در کشور روزافزون باشد بر اوضاع اقتصادی و وضع معیشت مردم تاثیر بسزایی خواهد داشت. بانکها از زمان بدو تاسیس با توجه به برنامه ریزی های بلندمدت در جذب منابع سرمایه ای و گسترش شعب در سطح کشور و میزان توجه به تربیت نیروی انسانی ماهر و متعهد و با در نظرگرفتن میزان رضایت مشتریان همواره سعی در ایجاد تمایز نسبت به سایر بانکها و رقیبان خود دارند.
طی سال های اخیر، صنعت خدمات پولی و مالی در ایران تغییرات زیادی را شاهد بوده است اسیس بانک های خصوصی، صندوق های قرض الحسنه و موسسات مالی و اعتبار ی، منجر به وضعیت رقابتی شده است. به علاوه ورود فن آوری های جدید به ایران و تغییر قوانین و مقررات، محیط این بازار را بسیار پیچیده و پویا کرده است با توجه به موارد مذکور، مقایسه و بررسی عوامل موفقیت بانک های خصوصی ودولتی حائز اهمیت می باشد
با اذعان به مطالب فوق، هدف از تحقیق حاضر مقایسه عوامل موثربرموفقیت بانک دولتی ملی وبانک خصوصی اقتصاد نوین(مطالعه ی موردی استان اصفهان) می باشد تا گامی در جهت مرتفع ساختن مسائل بانک ها، پی بردن به خواسته ها و ترجیحات مشتریان، و برآورده کردن آن ها باشد.
جامعه آماری کلیه مشتریان بانک ملی وبانک اقتصاد نوین در سطح شهر اصفهان میباشد ونمونه آماری با استفاده از جدول گرجسی و مورگان 384 نفر تعیین گردید. روش تحقیق بهکار رفته نیز پیمایشی، توصیفی و از شاخه میدانی است. اطلاعات بدست آمده از طریق نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد، که در این فرآیند از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی از جمله فراوانی، درصد، انحراف معیار و میانگین و آزمون آماری t تک متغیره، استفاده شده است.
نتایج بدست آمده بیانگر آن است که 1- میانگین میزان تکریم مشتریان در میان مشتریان بانک اقتصاد نوین بیشتر بوده است 2- میانگین میزان شایستگی و مهارت کارکنان در میان مشتریان بانک اقتصاد نوین بیشتر بوده است، 3- میانگین میزان گستردگی شعب در میان مشتریان بانک اقتصاد نوین بیشتر بوده است4- میانگین میزان نحوه ی پاسخگویی و ارائه ی خدمات در میان مشتریان بانک اقتصاد نوین بیشتر بوده است
کلمات کلیدی: بانک خصوصی اقتصاد نوین، بانک دولتی ملی، عوامل موفقیت
فصل اول
کلیات تحقیق |
از مهمترین اهداف فعالیت شبکه بانکی در وضعیت رقابت موجود کمک به ایجاد اقتصاد سالم و به دور از فعالیتهای نامشروع اقتصادی در کشور می باشد که هرچه موفقیت اینگونه بنگاههای اقتصادی(بانکها) در کشور روزافزون باشد بر اوضاع اقتصادی و وضع معیشت مردم تاثیر بسزایی خواهد داشت. بانکها از زمان بدو تاسیس با توجه به برنامه ریزی های بلندمدت در جذب منابع سرمایه ای وگسترش شعب در سطح کشور و میزان توجه به تربیت نیروی انسانی ماهر و متعهد و با در نظرگرفتن میزان رضایت مشتریان همواره سعی در ایجاد تمایز نسبت به سایر بانکها و رقیبان خود دارند. تمام سازمانها به دنبال جذب مشتری وافزایش رضایت مندی آنها هستند، این مساله به خصوص در بانکها که در ارتباط دائم با مشتریان هستند اهمیت ویژه ای دارد و از طرفی رقابت در بین بانک ها و مؤسسات قرض الحسنه و سایراشکال جذب منابع پولی رو به افزایش است، لذا ایجاد مزیت رقابتی برای بقای بانک ها لازم وضروری به نظر میرسد. خدمات نوین بانکی که ارتباط بسیار نزدیکی با تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات دارد از جمله عوامل بسیار مهم در ایجاد مزیت رقابتی برای بانک ها و جذب مشتریان و رضایتمندی آنها است (علی محمدی، 1381، ص34).
بانک مؤسسهای است مشتری مدار که باید به جلب و جذب مشتری و همچنین، افزایش رضایت مشتریان و حفظ مشتری اقدام نماید؛ زیرا مشتری سرمایه اصلی بانک است، بدون مشتری بانک بیمعنا است و نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. برای رسیدن به این مهم لازم است علاوه بر تجهیز و استفاده از امکانات نوین بانکداری، با ایجاد محیطی آرام، مطمئن، به دور از هیاهو و با داشتن کارکنان و مدیران متخصص با روحیه و مصمم وعلاقمند به مؤسسه و اهداف عالیه آن در این جهت گام برداشت.
در بانکداری نوین مؤلفه های متعددی وجود دارند که برروند تجهیز منابع پولی بانکها و مؤسسات مالی تأثیر میگذارند. شناسایی و تعیین میزان تأثیر و نوع ارتباط این مؤلفه ها با موفقیت بانکها در تجهیز منابع پولی مقولهای مهم می باشد. امروزه شرایط و موقعیتهای مؤسسات مالی وبانکها با یکدیگر یکسان نیست و ممکن است مؤلفههای تأثیرگذار بر تجهیزمنابع پولی حتی برای هر یک از شعب یک گروه بانکی متفاوت باشد. مؤلفه های فناوری اطلاعات و ارتباطات، مهارت، نیروی انسانی شاغل در بانکها، تنوع و کیفیت خدمات بانکی، رضایت مشتریان ازکارکنان ومطلوبیت محیط داخلی ومحل استقرار شعب در بانکداری نوین ابزارهای مهمی هستند که برای جذب بهینه منابع پولی ازآنها استفاده میشود.
بیان مسئله:
گرچه عواملی چون صنعتی شدن جوامع، گسترش و تحول در فعالیت های اجتماعی و در نتیجه پدیدار شدن نیازهای جدید از عوامل مهم و اثر گذار در ایجاد و گسترش نهادهای مالی بوده اند ولی توسعه و پیشرفت های اقتصادی نیز یکی از مهمترین عوامل در گسترش و تحول این نهادها به شمار می روند، در واقع نهادهای مالی جهت تسهیل در پیشرفت های دیگر نهادهای اقتصادی شکل گرفته اند و لذا می توان عنوان نمود وجود نهادها و بازارهای مالی پیشرفته همراه با به کارگیری روش های نوین، با درجه توسعه یافتگی یک کشور ارتباط مستقیم دارد. در این شرایط جذب بیشتر منابع مالی و رقابت مؤثر در جذب این منابع توسط گروه های مختلف بانکی از موضوعاتی است که مورد
توجه نهاد های مالی و اعتباری قرار داشته و دارد. البته گرچه بلافاصله پس انقلاب با حذف بانک های خصوصی، همۀ گروه های بانکی زیر نظر دولت اداره شدند، ولی کم و بیش در جذب بیشتر منابع مالی با یکدیگر به رقابت پرداخته اند. امروزه به جز رقابت بین گروه های بانکی دولتی و خصوصی موجود، ایجاد بانک های خصوصی جدید، مؤسسات مالی و اعتباری جدید و همچنین گسترش دامنه فعالیت مؤسسات قرض الحسنه نیز مزید بر علت شده و لذا در سیستم بانکی کشور در جذب منابع مالی به رقابت پرداخته اند (رازانی، ۱۳۸۲).
بانک ها، شریان حیاتی اقتصاد هر کشورند. تلاش موسسات مالی و بانکی در سطح جهان در جهت افزایش کارایی است. بانک ها باید برای جلب و تشویق مردم به پس انداز، جمع آوری سرمایه های کوچک و به کار انداختن آن ها در رشته های تولیدی و خدماتی، نقش مهمی ایفا کنند. بانک ها به عنوان بازار پول در کنار بازار بورس که نوعی بازار سرمایه است بخشی از بازار مالی کشور محسوب می شوند و همان طور که جریان و گردش خون در بدن ضامن حیات انسان است، وجود بانک ها نیز ضامن حیات اقتصادی کشور به شمار می رود. امروزه نیاز مردم به خدمات بانکی بیش از پیش در حال افزایش است. مردم انتظار خدمت بیش تر و سریع تر از بانک ها را دارند. حفظ مشتریان موجود و جذب مشتریان جدید، مستلزم برخورداری از مدیریت کارا و موثر در همه ابعاد بانک با تاکید بر مدیریت بازاریابی است. به نظر می رسد تشابه تبلیغ بانک ها در رسانه ها و اهدای جوایز و دیگر روش های ترویجی، انگیزه لازم را در مشتری به وجود نمی آورد و لذا لازم است به طرح ها و پروژه های ابداعی و راهکارهای جدید پرداخته شود. باید به نوعی از ترجیحات مشتریان و نیازمندی های آن ها آگاهی یافت. (رمضانی، ۱۳۸۵).
طی سال های اخیر، صنعت خدمات پولی و مالی در ایران تغییرات زیادی را شاهد بوده است. تاسیس بانک های خصوصی، صندوق های قرض الحسنه و موسسات مالی و اعتبار ی، منجر به وضعیت رقابتی شده است. به علاوه ورود فن آوری های جدید به ایران و تغییر قوانین و مقررات، محیط این بازار را بسیار پیچیده و پویا کرده است با توجه به موارد مذکور، مقایسه و بررسی عوامل موفقیت بانک های خصوصی و دولتی حائز اهمیت می باشد سوال اساسی تحقیق حاضر این است که عوامل موثر بر موفقیت بانک دولتی ملی و بانک خصوصی اقتصاد نوین(مطالعه ی موردی استان اصفهان) کدام عوامل می باشند؟ و آیا تفاوت معنی داری بین این دو بانک به لحاظ شاخص های موفقیت وجود دارد؟
ضرورت تحقیق:
نظام بانکی نیز که در اقتصاد مبتنی بر بازار یکی از اجزای مهم اقتصاد هر کشور است و مسئولیت بسیار سنگینی را دارد، از این امر مستثنی نیست. بانک های امروزی برای رقابت در محیط متلاطم امروز ناچار از توجه ویژه به کیفیت خدمات خود هستند. این امر ماندگاری بیشتر مشتریان، جذب مشتریان جدید و بهبود عملکرد مالی و سودآوری را به دنبال خواهد داشت. در طی دهه های اخیر، شدت یافتن رقابت میان بنگاههای اقتصادی در جهت بدست آوردن سهم بیشتری از بازار توجه آنها را به سمت شناخت دقیق تر و عمیق تر نیازها و خواسته های مشتریان سوق داده است بدون تردید ایجاد رضایت درمشتریان و حتی به شوق آوردن ایشان از کیفیت خدمات، در وهلۀ اول نیازمند شناخت نیازها و خواسته های ایشان و سپس انتقال این خواسته ها به موقعیتی است که محصولات و خدمات تولید می شود. این امر با توجه به پیچیده شدن روزافزون سیستم های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، خود به خود اتفاق نمی افتد، بلکه به روشها و رویه هایی نظام مند نیاز دارد که این مفاهیم را به فرایندی سازمانی مبدل کند. از طرفی تغییر خواسته ها، نیازها و انتظارات مشتریان یک واقعیت انکارناپذیر است، بنابراین ابتدا باید مشخص شود که مشتری چه می خواهد و سپس در جستجوی وسیله تحقق آن برآمد.
اهداف تحقیق:
1-بررسی رابطه بین میزان تکریم مشتریان و مشتری مداری در بانک ملی و بانک اقتصاد نوین
2- بررسی رابطه بین شایستگی و مهارت کارکنان بانک ملی و اقتصاد نوین
3- بررسی رابطه بین گستردگی شعب بانک ها ی ملی و اقتصاد نوین و موفقیت آنها
4 بررسی رابطه بین نحوه ی پاسخگویی و ارائه ی خدمات بانک ملی و بانک اقتصاد نوین
سوالات تحقیق
1-آیا بین میزان تکریم مشتریان و مشتری مداری در بانک ملی و بانک اقتصاد نوین تفاوت معناداری وجود دارد؟
2-بین شایستگی و مهارت کارکنان بانک ملی و اقتصاد نوین تفاوت معناداری وجود دارد؟
3–آیا بین گستردگی شعب بانک ها ی ملی و اقتصاد نوین و موفقیت آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
از میان تمامی منابع و داده های هر سازمان نظیر امکانات ، تجهیزات اعتبارات مالی ، سرمایه های اجتماعی، مالکیت ها، داراییها و …. جایگاه و نقش منابع انسانی اهمیت ویژه ای دارد. کاربرد بهینه و استفاده صحیح از سایر منابع بدون منابع انسانی کارآمد امکان پذیر نیست (رجب بیگی و همکاران،1380).
رسالت مدیریت و هدف اصلی مدیران هر سازمان استفاده موثر از منابع و امکانات گوناگون چون نیروی کار،سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات است. در این رسالت استفاده بهینه از نیروی انسانی از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که نیروی انسانی نه تنها یک منبع سازمانی است بلکه تنها عامل بکار گیری سایر عوامل نیز می باشد .حال اگر این انسان با انگیزه و توانمند و بهره ور باشد میتواند سایر منابع را به نحو احسن و مطلوب به کار گیرد و انواع بهره وری را محقق سازد و نهایتا سازمان را بهرهور کند، لذا نیروی انسانی مهمترین عامل بهره وری در سازمان به شمار میآید(نظری،1384).
در عصر حاضر با توجه به شتاب فزاینده ای که علم و تکنولوژی پیدا کرده، کارآیی افراد تا حد زیادی بستگی به میزان آموزشی که قبل و یا در زمان اشتغال در راستای شغل خود می بینند داشته و در غیر این صورت به دلیل پیچیدگی و همه جانبگی تغییرات از کارایی مطلوب جهت انجام وظایف خود در سازمان برخوردار نخواهند بود. شتاب و حرکتی که جوامع در نیمه دوم قرن بیستم از شیوههای کهن به سوی تغییرات تازه و قبول آن تغییرات دارند به حدی بوده که در بسیاری از اقشار جامعه اختلالات و گسستهای فکری و مهارتی ایجاد نموده است. تغییر نیازها ، اصلاح اهداف، تعدیل روشها، تغییر خط مشی ها و سیاستها، برخورد با تنگناها، افزایش یا کاهش منابع و بسیاری موارد دیگر امروزه، یادآور این نکته است که برای حفظ کارایی نظام و عوامل و اجزای آن پیوسته باید آموزش کارکنان و تطبیق دادن توانایی های انان با نیازهای جدید و مسئولیتهای نو مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر الزامات موجود در محیطهای اجتماعی، سازمانها را وادار به گرایش های تدریجی به سمت نظامهای باز به منظور حفظ حیات خود و افزایش بهرهوری فعالیتی نموده است. از جمله عناصر اولیه به منظور تحقق پذیری چنین شرایطی تأکید بر فراهم سازی مقدمات ایجاد سازمان یادگیرنده ، ایجاد سازمان مبتنی بر اطلاعات و سازمان مبتنی بر تغییر بوده که در آن همراهی سه عنصر کارکنان، سازمان و جامعه به وضوح ضرورت دارد. آموزش ضمن خدمت کارکنان یکی از مکانیزمها و فعالیتهایی میباشد که قادر است بستر را جهت تحقق یابی چنین سازمانهایی فراهم سازد(آسترکی،1389).
با توجه به اهمیت نیروی انسانی در رشد و تحقق اهداف سازمانی پرداختن به مبحث بهره وری کارکنان یکی از مهمترین دغدغه های مدیران امروزی است. از آنجا که یکی از عوامل موثر بر بهره وری منابع انسانی آموزش ضمن خدمت کارکنان می باشد و بهسازی کارکنان هم به عنوان یکی از راهکارهای اساسی و موثر در امر نگهداری و بهره وری نیروی انسانی به شمار می آید لذا توجه به کیفی سازی و آموزش نیروی انسانی درسازمان می تواند زمینه ساز افزایش سطح بهر وری و در نهایت پیشرفت سازمان را فراهم نماید.
تواناسازی نیروی انسانی از طریق اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت میسر م باشد و سازمان موظف است که کارکنان خود را برای فعالیتهای دستگاه و آماده سازی آنان برای قبول مسئولیتهای مختلف آموزش دهند. با آموزش میتوان سطح دانش تخصصی افراد را بالا برد تا بتوانند وظایف خویش را انجام دهند و برای مسئولیتهای بالاتر بهتر آماده شوند(نکویی مقدم،1381).
با توجه به موارد فوق سوال اساسی که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن بوده این است که میزان اثربخشی دوره های آموزش ضمن
خدمت بر کارکنان ادارات شهرستان کنگان چقدر می باشد و این آموزش چه تأثیری بر بهره وری سازمانی کارکنان دارد؟
اهمیت موضوع تحقیق را میتوان از دو دیدگاه نظری یا تئوریک و الزامات قانونی مورد بررسی قرار داد. از بُعد نظری ضرورت انجام طرح تحقیقاتی حاضر به ضرورت مباحث ارزشیابی و سنجش اثربخشی و کارآیی از یک طرف و برنامه ریزی و نیازسنجی متأثر از آن از طرف دیگر جهت کسب اطلاعات لازم به منظور اصلاح و تقویت روندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری آموزش های ضمن خدمت مرتبط می گردد. از آنجا که آموزش های ضمن خدمت به عنوان یکی از اصلی ترین پایه های انطباق پذیری کارکنان با وظایف و شغل خود و هماهنگ شدن با نیازهای سازمان محسوب می شود، لذا وجود هرگونه انحراف و کج روی در آن، شالوده و شاکله نظام آموزشی را زیر سؤال برده و ضررهای عدیده ای را در ابعاد فردی، سازمانی و اجتماعی به بار آورد(آسترکی،1389).
در دنیای متحول کنونی ، تربیت و آموزش مداوم نیروی انسانی در سازمانهای مختلف دارای اهمیت و جایگاه خاصی است. پرداختن به آموزش کارکنان با برنامه ریزیهای دقیق و حساب شده میتواند باعث بهبود کارآیی و اثربخشی در هر سازمان شود(نصر اصفهانی و عزیزی، 1379).
سازمانها و نهـادهای مختلف هر جامعه ای عموماً بر اساس نیازهای معینی شکل میگیرند و توسعه می یابند. از این رو اهداف هر مؤسسه ای معمولاً نشانه ای از نیازها یا نیاز ویژهای است که برای ادامه حیات اجتماعی ضروری اند. تحولاتی که در سایه اختراعات و نوآوریها ظهور یافته باعث شد تا این سازمانها به منزله نهادهای اجتماعی، ناگزیر از همگامی و همسوئی با این تحولات باشند و ساختار سازمانی از شکل ساده و سنتی به سوی انواع پیچیده و تخصصی سوق یابند و وظایف و عملکردهای آنها نیز متحول شوند. بنابراین آماده شدن برای حرفه ای معین ، مستلزم صرف وقت زیاد و آموزش های تخصصی است(فتحی واجارگاه، 1383).
هر سازمانی به افراد آموزش دیده و با تجربه نیاز دارد ؛ تا مأموریت خود را به انجام برساند. اگر تواناییهای کارکنان موجود پاسخگوی این نیاز باشد، آموزش کارکنان ضرورت چندانی نمییابد. اما اگر چنین نباشد لازم است سطح مهارت ، توانایی و انطباق پذیری آنان افزایش یابد. این احتمال که فرد جوانی مهارتهایی را بیاموزد و آنها را تا حدود چهل سال کار خود بدون تغییر بنیادی ادامه دهد دیگر بسیار ضعیف یا به کلی محال است. در جامعهای که به سرعت در حال دگرگونی است، آموزش کارکنان نه تنها مطلوب است بلکه فرآیندی است که هر سازمانی باید برای آن منابعی را درنظر بگیرد تا همواره نیروی انسانی کارآمد و مطلعی در اختیار داشته باشد(ربیعی مندجین، 1378).
هیچ کس نمیتواند ادعا کند که به صرف گذراندن دوره ها و یا دروسی که گذرانده است برای همیشه از کسب دانش و مهارت بی نیاز خواهد بود. تغییرات علم و تکنولوژی در جهان امروزه آن قدر شتابان است که بعضی از افراد معتقدند که دانش هر فرد تا 5 سال عمر کارآمدی دارد. هر سازمان در برنامه ریزی آموزشی نیروی انسانی خود، جهت ها و تأکیدهایی را منظور می کند تا از این طریق بتواند در راستای اصلاح رفتار کارکنان خود تغییراتی را بوجود آورد و موجبات اعتلای سازمان را فراهم سازد(چایچی، 1381).
با توجه به آن چه ذکر شد ، میتوان عواملی را که آموزش کارکنان را ضروری ساخته است ، به قرار ذیل دسته بندی کرد :
– شتاب فزاینده علوم بشری در تمام زمینه ها .
– پیشرفت روز افزون تکنولوژی .
– پیچیدگی سازمان به دلیل ماشینی شدن .
– تغییر شغل یا جابجایی شغلی .
– روابط انسانی و مشکلات انسانی .
– ارتقاء و ترفیع کارکنان .
– اصلاح عملکرد شغل .
– کارکنان استخدام شده جدید .
– کاهش حوادث کاری .
یکی ازشاخص های توسعه یافتگی، توسعه ی اقتصادی است و بدون شک باید در هرجامعه وجود زیر ساخت ها و بسترهایی مناسب جهت پیشرفت آن وجود داشته باشد و بیتردید در دنیای امروز که تغییر حرف اول را میزند تمامی سازمان ها اعم از دولتی یا خصوصی، برای ایجاد مزیت رقابتی و شایستگی های ممتاز و متمایز جهت ارائه خدمات و تولید محصول خود، نیاز به انکوباتورها یا مراکز رشد دارند. مراکز رشد محیطی حمایتی لازم را برای کارآفرین ها جهت توسعه طرح هایشان فراهم میآورد، اصطلاح مراکز رشد برای محدوده وسیعی از سازمان ها که با اهداف حمایت از کارآفرین ها و تبدیل ایده های آن ها به محصولات تجاری میباشد. (سلامی و دیگران، 1390). انکوباتورها یکی از مکانیسم هایی است که به منظور پرورش سازمان های کوچک و همچنین کمک به رشد کارآفرینی میکند، میباشد در کشورهای پیشرفته پارک های تحقیقاتی با هدف تکمیل چرخه های ارتباط بین پژوهشگران، متخصصان و تولیدکنندگان به منظور انجام پژوهش های کاربردی و توسعه ای و بدون وارد شدن به مباحث تولیدی فعالیت میکنند اما درکشورهای شرقی بیشتر برای ایجاد واحدهای تولیدی فعالند. صرف از روش های متفاوت مدیریت، این پارک ها نقش موثر در پیشبرد علوم و فناوری و رشد اقتصادی و به دنبال آن تجاری سازی و صادرات محصولات در کشورهای مختلف ایفا می کنند. یک انکوباتور یا مرکز رشد مجموعه ای متشکل از یک یا چند ساختمان است که واحدهای پژوهشی نو پا نظیر هسته های تحقیقاتی دانشگاهی، شرکت های تحقیقاتی خصوصی و مراکز تحقیق و توسعه صنایع و سازمان های اجرایی به صورت موقت در آن مستقر و از خدمات پشتیبانی دایر شده در این مراکز، بهره مند میشوند. در حدود نیم قرن گذشته انکوباتورها ارزش خود را به اثبات رسانیده اند و در سراسر دنیا گسترش یافته اند. مدیران این مراکز با کسب تجربه، حرفه ی جدیدی را در زمینه پرورش و توسعه ی شرکت های جدید به وجود آورده اند، به عبارت دیگر دارای متدولوژی، ابزار، استانداردها و ساختارهای حرفه ای مخصوص خود شده اند اما این حرفه هنوز هم یک حرفه ی جوان و درحال رشد است. در کشورمان نیاز به انکوباتورها روز به روز بیشتر احساس میشود، به ویژه بیکاری بیش از حد قشر جوان و کارآموخته و تحصیل کرده و روند روبه افزایش آن از یک طرف و نیاز کشور به این سرمایه انسانی و فکری جهت توسعه خود در زمینه های مختلف از طرف دیگر درک این نیاز را سرعت بخشیده است. علی رغم اینکه انکوباتورها در کشورهای دیگر با موفقیت بسیار همراه بوده است، ولی در کشور ما نتوانسته ایم آن را به درستی پیاده کنیم. چنانچه مرکز رشد را مرکزی بنامیم که پشتیبانی های لازم برای ایجاد یک حرفه را دراختیارمتقاضیان خود قرارمی دهد، می توان پشتیبانی های یک مرکزرشد را به چهار دسته اصلی تقسیم کرد: 1). آموزش های کارآفرینی2). مشاوره های تجاری3). پشتیبانی های فناوری و نوآوری4 ). حمایت های مالی مورد نیاز موسسات نوپا (کشمیری، مهدی 1382). امروزه بیشتر درس های دانشگاهی به صورت نظری ارائه میشود و تلاش جدی برای کاربردی کردن آن نشده است. اما در پژوهشی دیگر آمده است که بیشتر دانشجویان درس را حفظ کرده و امتحان میدهند، از این رو بیشتر دانش آموختگان دانشگاه ها با نیازهای بازار کار هماهنگی و همخوانی ندارند و تخصص ها و مهارت ها هم جهت و هم سو با نیازهای بازار کار شکل نمیگیرند. به علت کاربردی نبودن درس های دانشگاهی به ویژه در رشته های فنی، دانش آموختگان آمادگی برای کار ندارند. از دیگر مشکلات در زمینه ی اشتغال، نهادینه نشدن فرهنگ کارآفرینی در سطوح گوناگون جامعه است. متأسفانه به جای ایجاد فرهنگ کارآفرینی، فرهنگ کارمند پروری در جامعه رشد و گسترش یافته است که این امر با توجه به پایین بودن ظرفیت جذب نیرو در اداره ها و سازمان ها مشکلاتی پدید آورده است. بازار کار هماهنگ با تحولات علوم و تکنولوژی در حال دگرگونی است. از این رو بازار کار به برخی تخصص های تازه نیازمند است که لزوما دانش آموختگان دانشگاه ها در دوران تحصیل فرا نمیگیرند. محدودیت اختیار مدیران دانشگاه ها در زمینه ی ارائه ی درس های کارآفرینی و برنامه ریزی بلند مدت برای کارهای اشتغال زا، منجر به کاهش ابتکار و نوآوری میشود. از این رو ناگزیر به برنامه ریزی در کوتاه مدت میشوند، برنامه ریزی های کوتاه مدت نیز به کاهش ابتکارهای کارآفرینانه با آثار دراز مدت میشوند. عدم ارتباط دانشگاه ها و مراکز تولیدی و صنعتی به گونه ای که امروزه به رغم ایجاد و گسترش دانشگاه های صنعتی، حلقه های پیوند آنها با صنعت و تولید چندان شکل نگرفته است. در واقع تا زمانی که ارتباط دانشگاه و صنعت به درستی شکل نگیرد، نمی توان به توسعه ی جدی کشور امیدوار بود. نا آشنایی جوانان با بازار کار، عدم آگاهی آنان از طراحی کسب و کار و نداشتن مشارکت فعال بخش خصوصی در زمینه های پژوهش، توسعه، فعالیت های تولیدی و کارآفرینی، از دیگر مشکلات در این زمینه است. نبود منابع معتبر و مناسب در زمینه ی کارآفرینی و حتی عدم ترجمه ی مناسب کتاب های خارجی، هرچند دانشگاه ها نمیتوانند همه ی نیازهای جامعه را بر طرف سازند اما با توجه به جایگاه پر اهمیتشان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، میتوانند دست به اقدامات سودمندی در این زمینه بزنند. پژوهشگران زیادی در پژوهش های خود خاطر نشان ساخته اند که نظام آموزش عالی ایران به جای اینکه کارآفرین باشند، عملا کارجو پرورند و از آنجا که نظام آموزش ایران مبتنی بر یادگیری نیست، افراد کارآفرین در آن کمتر پرورش مییابند. (میرزا محمدی و دیگران، 1387). همانطور که دیده می شود، میان پژوهش های انجام شده تناقض هایی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود. متغیر اصلی پژوهش همان انکوباتورها یا مراکز رشد اقتصادی می باشد که رابطه ی آن با کارآفرینی اندازه گیری می شود. مدل هایی که در این زمینه وجود دارند به این شکل است که افراد صاحب ایده و طرح تجاری میباشد وارد انکوباتور شده و پس از استقرار در آن و دسترسی مالی و همچنین آموزش لازم، پرورش مییابد و بعد از آن محصول خود را تجاری میکند. (هندی مبارک و بوسلر، 2010). مدل دیگری که وجود دارد این است که به نقش مراکز رشد و پارک های علم و فناوری در اقتصاد دانایی میباشد، به این صورت که ارتباط میان دانشگاه ها و مراکز رشد اقتصادی به افزایش دانایی شرکت های موجود و کمک به ایجاد شرکت جدید و جذب سرمایه گذاری و همچنین توسعه کاربردهای علوم میشود. (سلجوقی، 1385). اما مدل پژوهش فوق به این صورت است که افرادی تحت عنوان کارآفرین وارد انکوباتورها میشوند و در آن آموزش یا مشاوره هایی میبینند، آنها تا مدتی در آنجا مستقرند و حمایت میشوند و پس از آن از انکوباتور خارج شده و به تولید محصول میپردازند، تأثیر انکوباتورها به این شکل است که برای آنها ایجاد شغل کرده، سودمند میباشد، به توسعه و رشد میانجامد، بهتر شدن صادرات و واردات، رقابتی شدن صنایع، و نوآوری برای کارآفرین میباشد، در این میان نقش دولت و تسهیلات و سرمایه نیز موثر است. جامعه آماری پژوهش شامل افرادی است که وارد انکوباتورها شده اند و دوره هایی را سپری کرده اند که برخی موفق بوده اند و برخی دیگر ناموفق بوده اند. مسأله اینجاست که مراکز رشد اقتصادی تا چه میزان بر کارآفرینی موثر بوده است؟
سوالات پرسشنامه نیز به صورت زیر میباشد: 1). بررسی و رابطه میان مراکز رشد اقتصادی و کارآفرینی میباشد؟ 2). رابطه میان مراکز رشد و سودمندی برای کارآفرین؟ 3). رابطه میان مراکز رشد و ایجاد شغل چگونه است؟ 4). رابطه مراکز رشد و رقابتی شدن تا چه حد بوده است؟ 5). ارتباط میان مراکز رشد و صادرات واردات تا چه حد بوده است؟ 6). ارتباط میان مراکز رشد و نوآوری برای کارآفرین چگونه بوده است؟ 7). ارتباط میان مراکز رشد و توسعه اقتصاد محلی چه حد بوده است؟ 8). ارتباط میان مراکز رشد و رشد و ترقی چه حدی بوده است؟ و سوالاتی پیرامون نقش دولت، بسته های حمایتی، تسهیلات و دانش و سرمایه اولیه افراد برای کارآفرین چگونه بوده است؟ روش پژوهش مذکور روش کتابخانه ای و سایت و به صورت توزیع پرسشنامه میان کارآفرینانی که وارد انکوباتورها یا مراکز رشد شده اند میباشد، که رابطه میان آنها با استفاده از نرم افزار آموس اندازه گیری شده است.
اما سوالی که در اینجا مطرح است این است که نقش و ارتباط مراکز رشد یا انکوباتورها در گسترش کارآفرینی استان تا چه حد بوده است؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
در سیر تکاملی طبیعی جوامع، دانشگاه ها و صنایع از رشد قابل توجهی برخوردار شده اند به نحوی که امروزه به جرأت میتوان گفت که بخش اعظم سرمایه های جوامع اعم از نیروی انسانی و منابع مالی در این دو بخش متمرکز شده است. با پیشرفت روز افزون علوم و صنایع، فاصله ی این دو نهاد پایه ای نیز بیشتر میشود. کاهش علم و صنعت از یک سو و کاستن از هزینه های پژوهش های مربوط به تجاری سازی از سوی دیگر، جوامع بشری را در دهه اخیر به سوی استفاده از ابزارهای جدیدی به نام انکوباتورها سوق داده است. از آنجایی که هرسازمان اعم از خدماتی و تولیدی در یک مزیت رقابتی به سر می برند نداشتن آگاهی و آموزش در آن زمینه موجب شکست آن ها میشود و از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه بازرگانان و شرکت های تولیدی و کسب و کارهای کوچک است و این احساس و ضرورت را برای پژوهشگر پیش میآورد که در ایران جایگاه مراکز رشد چگونه است؟ در قرن حاضر آهنگ رشد تغییرها نسبت به قرن های گذشته از رشد چشمگیری برخوردار شده است. نیازهای جوامع بشری با توجه به جدید بودن و متنوع بودن به سرعت در حال تغییر و تحول هستند و کشورها برای همگام شدن با این تغییر و تحولات باید شرایطی فراهم کنند تا افراد روحیه ی کارآفرینی پیدا کنند. به همین دلیل کارآفرینی به عنوان عامل کلیدی رشد و توسعه ی اقتصادی در عصر مدرن شناخته شده است و موجب بهره مندی مردم و کشور میشود. از این رو توسعه ی کارآفرینی، مقوله ی مهمی است که کشورهای پیشرفته در فرایند توسعه ی اقتصادی- اجتماعی نسبت به آن توجه جدی دارند و توسعه ی کارآفرینی را در اولویت برنامه های خود میدانند. در این خصوص پژوهش های کمی وجود دارد، این پژوهش درصدد آن است تصویری دقیق و جامع از رابطه ی مراکز رشد بر کسب و کارهای کوچک و کارآفرینی را نشان دهد. اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش از چند نظر مورد توجه است: 1). شناخت و شناسایی و آشنایی بیشتر با مراکز رشد، تا کارآفرینان بر اساس این اطلاعات، برای راه اندازی کسب و کار، تصمیمات درستی بگیرند و با اطمینان بیشتری کار خود را ادامه دهند. 2). اثربخش بودن این پژوهش برای مطالعات بعدی. طبق آمارهای به دست آمده از برسی های انجام گرفته، 75 درصد از افراد یک جمعیت، نظاره گر بدون ایده و عمل میباشند. 12 درصد عملگرا بدون ایده و فاقد خلاقیت میباشند. 12 درصد خلاق و مستعد ایده دهی ولی عملگرا نیستند و فقط حرف می زنند و 1 درصد جمعیت خلاق و ایده پرداز می باشند که در اصل پارک ها و مراکز رشد باید سعی کنند تا این 1 درصد ازجمعیت را جذب نمایند (سلجوقی، 1385).
Incubator
.county.F
Lalkaka.R
در بعضی از بازارها کیفیت یک محصول خاص تنها برای جلب مصرف کنندگان کافی نیست، درک آنچه مصرف کنندگان خواستار آن هستند، ممکن است یکی از بزرگترین چالش هائی باشد که بازاریابان در ورود به یک بازار با آن مواجه هستند. نگرش مصرف کننده از یک محصول تمایل مجدد آنها را به خرید تحت تأثیر قرار میدهد. شرکتها امیدوارند که مصرف کنندگان محصولات آنها را موقع تصمیم گیری خرید مورد توجه قرار دهند، بنابراین شرکتها با چالش جلب توجه مصرف کننده مواجه میباشند تا نگرش و تمایل به خرید آنها را نسبت به محصول و در نهایت متقاعد کردن آنها به خرید تحت تأثیر قرار دهند.
در این راستا ترفیعات فروش میتواند با توجه به مدل تصمیم گیری یک خریدار، از مرحله تصمیم خرید تا وفاداری به یک برند بر شناسائی نیازهای مصرف کنندگان به تولید کنندگان یاری رساند.
اریکا نام اولین پوشاک ایرانیست که در زمینه طراحی و تولید پوشاک بانوان فعالیت خود را از سال ۱۳۸۵ آغاز نموده، و با توجه به کیفیت استاندارد خود، قادر به رقابت با برندهای مشابه خارجی بوده و دارای عضویت مستمر و فعال در اتحادیه پوشاک تهران می باشد. همچنین در عرصه واردات و صادرات در امور بازرگانی پوشاک بانوان با کشورهای همسایه اعم از ترکیه و عمارات و… فعالیتهای درخشان و چشم گیری داشته است. در این پژوهش تلاش بر این است تا با مطالعات و تحقیقات انجام گرفته، به روشهای اصولی و مورد کاربرد ترفیعات فروش جهت ارتقای فروش محصولات پوشاک دست یابیم. این پژوهش با توجه به ۲ مدل p4 آمیخته بازاریابی (نمودار1-1)واستراتژیهای آمیخته بازاریابی (نمودار1-2) به بررسی پژوهش میپردازد.(کاتلر، 1989)
۳-۱ اهمیت مسئله
یافتههای این پژوهش هم برای مدیران بازاریابی و هم برای مدیران تولید (عرضه کنندگان) مفید خواهدبود. تولیدکنندگان میتوانند با شناخت عوامل مؤثر بر تمایل به خرید از طریق تطابق ترفیعات فروش مناسب با نیازها و خواستههای مصرف کنندگان، فروش این نوع محصولات را افزایش داده و سهم بازار داخلی خود را بالا ببرند.
همچنین بازاریابان جهت ایجاد و توسعه استراتژیهای بازاریابی در ارتباط با محصول مورد نظر می توانند از دستاوردهای این پژوهش استفاده نمایند.
-Gain Market Share
– Maintain Market Share
-Simon Broodbent
– Katler
سازمان یک نهاد اجتماعی و دارای هدف و نظامی است که به سبب داشتن یک ساختار آگاهانه فعالیتهای خاصی انجام میدهد. برای تحقق اهداف هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان نقش مهمی را ایفا میکند. در این راستا نیروی انسانی هرسازمان، باید دارای ویژگیهای خاصی باشد که از جمله این ویژگیهاشایستگیهای کارکنان میباشد. مفهوم شایستگی ابتدا توسط پروفسور مک کله لند در دهه 70 به عنوان پیش بینی کننده توفیق کارکنان در شغل معرفی شد. از این رو او شایستگی را مدرک گزینش توصیه کرد سپس در سال 1982 وی به همراه همکاران خود در کتاب شایستگی مدیر اولین تعریف از شایستگی را ارائه کرد (همان منبع). تعریف او از شایستگی عبارت بود از: «ویژگیهای ریشه ای فرد (انگیزه، خصوصیات، مهارت، نقش اجتماعی و مجموعه دانش) که او برای انجام وظیفه به کار میبرد. » رویکرد شایستگی از دهه 1990 در ادبیات مدیریت منابع انسانی مطرح و به سرعت مورد استفاده قرار گرفت. (مک کلند 1973).طبق نظر اسپنسر (1993) شایستگی، ویژگی زیربنایی فرد است که به طور کلی با عملکرد اثربخش ملاک مدار و یا عملکرد برتر در یک شغل یا وضعیت، رابطه دارد. ازنظر بویاتزیس (1982، 1995) شایستگی به طور کلی بر روی صفات و ویژگیهای اساسی یک شخص تاکید دارد. این صفات میتوانند انگیزش، رفتار، مهارت و تصور فرد از نقش اجتماعی و یا مجموعه ای از دانش باشد، که فرد در انجام کارها و فعالیتها، از آنها استفاده میکند. این رویکرد با رویکرد رابرتسون، کالینان و بارترام ( 2003) در تقابل است که شایستگی مجموعه ای از رفتارهایی است که به عنوان وسیله برای رسیدن به نتایج و یا پیامدهای مطلوب به کار میرود. رویکرد نخست که در تعاریف اسپنسر ( 1993) و دیگران نیز دیده میشود رویکرد صفت مدار و رویکرد دوم رویکرد رفتار مدار نامیده میشود. به عبارت دیگر در رویکرد نخست شایستگی معادل ویژگیهای اساسی و در دومی، مجموعه ای از رفتارهاست. کونور ( 1992) این تقابل دو دیدگاه را تقابل دو دیدگاه سنتی الگوی ارزیابی ویژگیهای شخص بویاتزیس ( 1995) و دیدگاه جدیدتر الگوی موقعیت شغلی میدانند. (رابرتسون، کالینان و بارترام، 2002، به نقل از خورشیدی، 1388: 101)
مدیران امروزی علاوه بر داشتن شایستگیها و مهارتهای خاص مدیریتی، برای تحققق اهداف جامعه باید به اهداف مهارت اداره مسائل اجتماعی نیز مجهز باشند و مسائل و انتظارات جامعه را جزء اهداف سازمانی خود بداند. مدیران باید از جزءنگری و شیفتگی صرف نسبت به اهداف سازمانی خود دست بردارند و اهداف جامعه و کشور را به عنوان راهنمای خود در تلاشهایشان فراراه قرار دهند. باید بین سازمانها و اهدافشان با جامعه پیوند زده شود و در منشور هر سازمانی اهداف اجتماعی سرلوحـﮥ امور قرار گیرد. سازمانها باید این مسئولیت را حس کنند که مشکلات جامعه بخشی از مشکلات آنان بشمار میآید و باید به حل و فصل آنها همت گمارند و بخشی از امکانات مالی و انسانی خود را در این راه بکار گیرند. (الوانی/1384:315).یکی از مسائل و مشکلات اجتماعی که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از صاحبنظران و دست اندرکاران جوامع مختلف را به خود جلب کرده است، عدم توجه و پای بندی سازمانها و مدیران به وظیفه و مسئولیت اجتماعی شان است (الوانی و قاسمی1377:13).مسئولیت اجتماعی، تعهد تصمیم گیران برای اقداماتی است که به طور کلی علاوه بر تأمین منافع خودشان، موجبات بهبود رفاه جامعه را نیز فراهم میآورد. مؤسسات مسئولند که از آلوده کردن محیط زیست، اعمال تبعیض در امور استخدامی، بی توجهی به تأمین نیازهای کارکنان خود، تولید محصولات زیان آور و نظائر آن که به سلامت جامعه لطمه میزنند، بپرهیزند؛ و سازمانها باید با اختصاص منابع مالی، در بهبود رفاه اجتماعی مورد قبول اکثریت جامعه بکوشند، از قبیل:کمک کردن به فرهنگ کشور و مؤسسات فرهنگی و بهبود کیفیت زندگی به طور کلی (ایران نژاد پاریزی1371:24).
چالشهای فراروی سازمان آموزش و پرورش، موجب تغییر مداوم نظام مدیریتی در کشورهای مختلف جهان گشته است. جمهوری اسلامی
ایران و نظام مدیریتی حاکم بر آموزش و پرورش مدتها است که نیاز به تغییر ساختار خود را درک کرده و امروزه به شدت احساس میشود مؤلفهها و فشارهای رقابتی و بین المللی حاکم بر نظام، عملکرد مطلوب و کارایی سیستم را مختل نموده است و هر چه سریعتر بایستی چارچوب و مدل جدیدی برای این سازمان طراحی شده و به مورد اجرا گذاشته شود. یکی از مسائل و مشکلات اجتماعی که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از صاحبنظران و دست اندرکاران جوامع مختلف را به خود جلب کرده است، عدم توجه و پای بندی سازمانها و مدیران به وظیفه و مسئولیت اجتماعی شان است (الوانی و قاسمی13:1377). سازمانها باید به عنوان جزئی مرتبط با نظام بزرگتر که در آن قرار دارند،عمل کنند،چون یک نظام فرعی از کل نظام اجتماعی را تشکیل میدهند(ایران نژاد پاریزی،23:1371).با توجه به مطالب فوق آنچه در این تحقیق هدف ما را تشکیل میدهد پاسخگویی به این سوال است که چه رابطه ای بین شایستگی مدیران و تحقق مسئولیت اجتماعی سازمان (مورد مطالعه: مدیران آموزش و پرورش استان اردبیل وجود دارد)
شایستگی مدیران در مطالعات مقدماتی محقق نشان داد شایستگی دارای ابعاد فنی، کسب وکار، مدیریت دانش، اجتماعی، رهبری ونظارتی وبین فردی میباشد و همینطور در بررسی مطالعات تجربی به این نتیجه میرسیم که مسئولیت اجتماعی با ابعاد جامعه، محیط، اخلاقی و مالی مورد توجه محققان و سازمانها میباشند. تجربه محقق در مطالعات اولیه در سازمان آموزش و پرورش نشان میدهد که بحث شایستگی و توجه به مسئولیت اجتماعی در آموزش و پرورش به خصوص دربین مدیران توجه نشده طوری که برخی از مدیران در بعد شایستگی فنی و برخی از آنها در بعد شایستگی انسانی و ادراکی و از مهارت کمتری برخوردار اند. از اینرو در تحقیق حاضر به بررسی شایستگی مدیران در تحقق مسئولیت اجتماعی میپردازم و به این سوالات پاسخ میدهیم که شایستگی مدیران بر مسئولیت اجتماعی چه تاثیر دارد؟ تاثیربعد شایستگی فنی بر شایستگی مدیران بر تحقق مسئولیت اجتماعی دارد؟ بعدشایستگی کسب و کار در شایستگی مدیران بر تحقق مسئولیت اجتماعی چه تاثیری دارد؟ بعد شایستگی مدیریت و دانش بر شایستگی مدیران بر مسئولیت اجتماعی چه تاثیری دارد؟ بعد شایستگی رهبری و نظارتی در شایستگی مدیران بر تحقق مسئولیت اجتماعی چه تاثیری دارد؟ بعد شایستگی اجتماعی در شایستگی مدیران بر تحقق مسئولیت اجتماعی چه تاثیری دارد؟ بعد شایستگی بین فردی در شایستگی مدیران بر تحقق مسئولیت اجتماعی چه تاثیری دارد؟ در نهایت بر اساس یافتههاپیشنهادهایی برای مدیران ارائه خواهد شد.
شایستگی به طور کلی بر روی صفات و ویژگیهای اساسی یک شخص تاکید دارد. این صفات میتوانند انگیزش، رفتار، مهارت و تصور فرد از نقش اجتماعی و یا مجموعه ای از دانش باشد، که فرد در انجام کارها و فعالیتها، از آنها استفاده میکند. این رویکرد با رویکرد رابرتسون، کالینان و بارترام ( 2003) در تقابل است که شایستگی مجموعه ای از رفتارهایی است که به عنوان وسیله برای رسیدن به نتایج و یا پیامدهای مطلوب به کار میرود. رویکرد نخست که در تعاریف اسپنسر و اسپنسر ( 1993) و دیگراننیز دیده میشود رویکرد صفت مدار و رویکرد دوم رویکرد رفتار مدار نامیده میشود. به عبارت دیگر در رویکرد نخست شایستگی معادل ویژگیهای اساسی و در دومی، مجموعه ای از رفتارهاست. وار و کونور ( 1992) این تقابل دو دیدگاه را تقابل دو دیدگاه سنتی الگوی ارزیابی ویژگیهای شخص بویاتزیس ( 1995) و دیدگاه جدیدتر الگوی موقعیت شغلی میدانند رابرتسون ، کالینان و بارترام (2002 ) (به نقل از خورشیدی، 1388: 101) لاولر ( 1994 ) طی مقاله ای سیر تحولی سازمانها، از سازمانهای بر اساس تحلیل شغل، به سازمانهای بر اساس شایستگی را بررسی کرد، به گونه ای که امروزه تعداد وسیعی از سازمانها، روشهای مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی روش مبتنی بر شایستگی را به کار میبرند. با وجود استفاده و کاربرد آن به روشهای متفاوت، به نظر میرسد شایستگیها از لحاظ مفهومی، نیاز به تفسیر و توضیح دارند (خورشیدی،1388: 97).
[1] -Lavlar
[2]- Meltown farenman
1- Mac kland
Spanser 2-
1-Bobatazbas
2- Kaleinan &bartram
Koenore -3-