در جهان ایده آل و کامل میلر و مودیلیانی (1961)، تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی و سرمایه گذاری به این دلیل از هم تفکیک پذیر هستند، که شرکتها میتوانند آزادانه سرمایهی مورد نیازشان را کسب نمایند. اگرچه، در یک بازار ناقص سرمایه، که شرکتها در آن قادر به کسب سرمایهی نامحدود برای سرمایه گذاری و سود تقسیمی نیستند، میبایست بیشتر به جریانهای نقدی ایجاد شده درون شرکت متکی باشند. هنگامی که نسبت به این جریانهای نقدی، نا اطمینانی به وجود میآید، (برای مثال هنگامی که وجوه نقد شرکت تمام شود یا جریان نقدی نوسان پیدا کند)، شرکت میبایست دست به کاهش سودهای تقسیمی و سرمایه گذاری زده، داراییهای نقدی خود را تعدیل نموده و یا منابع مالی خارجی برای شرکت فراهم نماید (دنگ و همکاران[1]، 2013).
یکی از اطلاعاتی که سرمایه گذاران، تحلیلگران و اعتبار دهندگان به آن اهمیت زیادی میدهند وجه نقد و گردش آن و همچنین اطمینان در تداوم و ثبات جریانهای نقدی میباشد. تداوم حیات واحد تجاری بر این وابسته است که بخش اعظم از جریانهای نقدی آتی آنها ناشی از فعالیتهای عملیاتی باشد. کسری جریانهای نقدی ناشی از عملیات مبین این مطلب است که واحد تجاری نتواند این کسری را از طریق سایر منابع مالی و سر مایه گذاری تامین نماید. در حقیقت توانایی یک موسسه در افزایش وجه نقد از طریق فعالیتهای مالی (منظور اخذ وام و استقراض) وابستگی زیادی به وجه نقد بدست آمده از عملیات دارد. اصولا بستانکاران و سهامداران در موسساتی تمایل به سرمایه گذاری دارند که آن موسسه وجه نقد کافی برای پرداخت بدهیها در سررسید و سود سهام را داشته باشد(عرب صالحی و اشراقی، 1390).
شرکتهایی که با عدم اطمینان عمدهای در جریان وجوه نقد رو به رو هستند از ترس مواجه شدن با کمبود نقدینگی در آینده به احتمال زیاد سود نقدی کمتری پرداخت میکنند. برای شرکتهایی که با عدم اطمینان در جریان وجه نقدی آتی روبرو هستند تأمین مالی از منابع خارجی به طور واضح پر هزینهتر از تأمین مالی از منابع داخلی شرکت میباشد زیرا این شرکتها از لحاظ تأمین مالی خارج از شرکتی دارای محدودیتهایی هستند. بنابراین شرکتهای فوق برای تأمین مالی نیاز به منابع داخلی دارند پس سود نقدی کمتری میتوانند به سهامداران پرداخت میکنند (گئورگی و همکاران[1]، 2008).
غالب پژوهشهای پیشین بر این فرض ضمنی مبتنی است که سود تقسیمی نسبت به تصمیمات سرمایه گذاری، در درجهی دوم اهمیت قرار دارد. هر چند که، برخی از شواهد ارائه شده، حاکی از آن است که شرکتها در وهلهی اول، تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی را اتخاذ میکنند، و یا به طور همزمان، به دو مقوله سود و تقسیمی و سرمایه گذاری میپردازند. به نظر میرسد، که مدیران تمایلی به کاهش سود تقسیمی ندارد، و برای حفظ سطوح سود های تقسیمی، دست کم به همان اندازهی انجام سرمایه گذاری، اهمیت قائلاند. در این حالت، سود تقسیمی و سرمایهگذاری کماکان، دارای وابستگی متقابل هستند، اما سودهای تقسیمی دیگر در درجه ی دوم اهمیت تلقی نمیشوند؛ که این مسئله یافتههای تجربی مطالعات پیشین را نقض می نماید (دنگ و همکاران، 2013).
بنابراین در تحقیق حاضر به دنبال بررسی ارتباط عدم اطمینان جریان نقدی و سود تقسیمی با سرمایهگذاری در داراییها می باشیم و تأثیر عدم اطمینان جریان نقدی را بر ارتباط بین سود تقسیمی و سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار دهیم.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
سرمایه گذارن و مدیران در جستجوی معیاری به موقع و قابل اتکاء برای اندازه گیری ثروت سهامداران هستند. معیار سنجشی که به وسیله آن سرمایه گذاران بتوانند درباره افزایش یا کاهش قیمت سهام، اعتبار دهندگان درباره میزان امنیت سرمایه خود و مدیران در مورد سود آوری تصمیم گیریهایشان و سود آوری شرکت قضاوت نمایند. هدف هر واحد اقتصادی افزایش ثروت سهامداران به وسیله افزایش ارزش شرکت میباشد و همه فعالیتهای شرکت(مانند سیاست پرداخت سود) در جهت نیل به این هدف هدایت میشود. سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در شرکت، فروش سهام و خارج کردن سرمایه خود از شرکت و یا نگهداری سهام، به ارزیابی سیاستهای شرکت میپردازند . برای نیل به این هدف، پاداش مدیران اغلب با عملکرد شرکت مرتبط است . بنابراین انتخاب معیاری که به درستی عملکرد شرکت را اندازه گیری کند، بسیار مهم است.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف علمی
در این پژوهش، از طریق بررسی تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی و سرمایه گذاری تحت شرایط نا اطمینان به جریان نقدی، در پی پاسخ به تناقض پیش گفته در ارتباط با رابطهی میان سود تقسیمی و سرمایه گذاری و رفع آن هستیم.
1-4-2- اهداف کاربردی
بررسی ارتباط بین عدم اطمینان در جریانهای نقدی، تقسیم سود و سرمایه گذاری و بدین طریق راه را برای انتخاب سهام های برتر و تشکیل پورتفوی سهام مناسب باز کند. هدف کاربردی دیگر، مشخص کردن این مطلب است که آیا در بازار سرمایه ایران ارتباطی بین سیاست تقسیم سود و متغیر های عدم اطمینان در جریان وجه نقد و فرصتهای سرمایه گذاری وجود دارد یا خیر.
جهان امروز به وجود مشکلات زیست-محیطی از قبیل از بین رفتن جنگلها و مراتع؛ شکاف لایه اوزون؛ بارانهای اسیدی و همچنین محدودیت در منابع طبیعی اذعان دارد و برای حفظ و محافظت از آن تلاش میکند. جامعه مدرن، مصرف کنندگان را به سمت نگرانی بیشتر درباره محیط زیست هدایت میکند، این گونه نگرانیها را میتوان از طریق الگوی خرید مصرف کنندگانی که بیشتر ترجیح میدهند کالاهایی را که از آنها با عنوان “محصولات دوستدار محیط زیست” یاد میشود، مشاهده کرد. نگرانیهای زیست-محیطی و تقاضای گروههای مصرف کنندگان برای کالاهای “دوستدار محیط زیست” منجر به ایجاد یک فلسفه جدید بازاریابی که از آن به عنوان “بازاریابی سبز” یاد شده است(مک دوناق و همکاران، 148:1999). در مطالعهای که در سال 1992 در 16 کشور توسط «اتمن» انجام گرفت بیش از 50 درصد مصرفکنندگان در هر کشور بیان کردند که نسبت به محیط زیست علاقهمند و دلواپس شدهاند(آتمن، 1993). همچنین در مطالعهای که در سال 1994 در استرالیا انجام شد، نتایج نشان داد که 84 درصد افراد معتقد بودند که در برابر محیط مسئولند. این افراد بیان کردند که رفتارشان را که شامل رفتار خرید است به خاطر مسائل محیطی اصلاح کردهاند(پولونسکی و روزنبرگ، 2001). در سال 1989 در مطالعهای که در آمریکا انجام گرفته است نتایج حاکی از آن است که 49 درصد پاسخ دهندگان به خاطر مسائل محیطی خریدشان را تغییر دادهاند(بووی و تیل، 2009). مسأله حفظ محیط زیست باعث شده است که مصرف کنندگان درباره محصولاتی که میخرند بازاندیشی کنند. امروزه بسیاری از مصرف کنندگان این آمادگی را دارند که برای حمایت واقعی از محیط زیست برای محصولاتی که استانداردهای محیطی را رعایت میکنند مبلغ بیشتری پرداخت کنند (کاتلر و آرمسترانگ، 1388). بسیاری از مسائل زیست محیطی که با آن روبرو هستیم نتیجه توسعه تکنولوژی و رشد اقتصادی پیآمد آن است(پتی، 1999). برای مقابله با این مسائل، میبایست پارادایم قالب به سمت تولید و مصرف پایدار تغییر نماید. هرچند که ایجاد چنین تغییری، نیازمند دگرگونی در سطحی فراتر از فرد بوده و بنابراین تغییر در اجتماع و طبقات اقتصادی ضروری خواهد بود(گرنت، 83:2007). همچنان که ذائقهها و تقاضای مشتری تغییر میکند، شرکتها نیز این تغییرات را به عنوان فرصت مورد توجه قرار میدهند. در نتیجه شرکتهایی که کالاهای زیست-محیطی را عرضه میکنند، مزیت رقابتی به نسبت تولیدکنندگان غیر زیست-محیطی، به دست میآورند. اخیراً توجهات برخی از محققان به رابطه میان رفتار مصرف کننده و بازاریابی و محیط زیست افزایش یافته است. این گونه توجهات از دو راه آشکار میگردد. از یک طرف افزایش آگاهی عمومی درباره مسائل زیست-محیطی درحال افزایش است و از طرف دیگر افزایش شواهدی درباره مسئولیت زیست-محیطی و فعالیتهای بازاریابی سبز مشاهده میشود. بنابراین افزایش آگاهیهای زیست-محیطی و نگرانیها درباره آن، به نظر عامل برانگیزاننده خوبی برای تصمیم گیرندگان در زمینه بازاریابی به جهت اتخاذ روشهای جدید مدیریتی است(دپاکو و راپاسو، 2009). بازاریابان میتوانند با استفاده از نامهای تجاری مناسب و برچسب گذاریهای صحیح و تبلیغات محیطی ارزشهای بالایی را برای مصرف کنندگان ایجاد کنند و توجه آنها را به سمت خرید محصولات اکولوژیک جلب نمایند. با وجود علاقه زیاد محققان به مسائل بازاریابی، تحقیقات اندکی در زمینه عکس العمل مصرف کنندگان به بازاریابی سبز انجام شده است(رهبر و عبدالوحید، 73:2011). در نتیجه تحقیق در مورد رابطه بازاریابی سبز بر تصویر شرکت و رفتار خرید مصرف کنندگان لازم به نظر میرسد. مسأله اصلی تحقیق این است که آیا بازاریابی سبز با تصویر شرکت رابطه معناداری دارد؟ انجام این تحقیق میتواند گامی در روشن کردن ابعاد بازاریابی سبز باشد و در تصمیمگیری مدیران جهت ارایه بهتر تصویر شرکت و خرید مصرف کنندگان کمک نماید. از سوی دیگر، تحقیق حاضر میتواند خلأ ناشی از ادبیات تحقیق را پر کرده به محققان جهت تشریح اهمیت موضوع تحقیق کمک خواهد نمود.
محیط زیست به طور فزایندهای، به مسئلهای حیاتی و بسیار مهم برای همه مردم تبدیل شده است. هدف سیستم بازاریابی به حداکثر رساندن مصرف، حق انتخاب بیشتر برای مصرف کننده یا تامین رضایت مشتری نیست، بلکه هدف، ارتقا کیفیت زندگی به بالاترین سطح ممکن است و کیفیت زندگی نه فقط به معنای کمیت و کیفیت کالاها و خدمات بلکه به معنای کیفیت محیط زیست نیز هست. این مساله در تمام ابعاد سازمان ها وارد شده و بازاریابی را تحت تاثیر قرار داده و منجر به پیدایش مفهوم “بازاریابی سبز” شده است. نیاز به تولید محصولات اکولوژیک و فعالیت های تجاری سبز، شرکت ها را مجبور به تلفیق موضوعات زیست محیطی با تلاش ها و استراتژی های بازاریابی نموده است. بازاریابی سبز از جمله رویکردهای نوینی است که به دلیل مزایا و منفعتهای حاصل از اجرای آن بسیاری از صنایع و شرکتها به ویژه در کشورهای پیشرفته به اجرای آن روی آورده اند. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بازاریابی سبز با تصویر شرکت و نهایتاً قصد خرید پرداخته و اهمیت این نوع بازاریابی در ایران به ویژه در فروشگاههای زنجیرهای را تبیین میکند.
1-بررسی رابطه بازاریابی سبز با مسئولیت اجتماعی
2-بررسی رابطه بازاریابی سبز با تصویر محصول
3-بررسی رابطه بازاریابی سبز با شهرت شرکت
4-بررسی رابطه بازاریابی سبز با قصد خرید
5- بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی با تصویر محصول
6- بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی با شهرت شرکت
7- بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی با قصد خرید
8-بررسی رابطه تصویر محصول با شهرت شرکت
9- بررسی رابطه تصویر محصول با قصد خرید
10-بررسی رابطه شهرت شرکت با قصد خرید
1- آیا بازاریابی سبز با مسئولیت اجتماعی رابطه معناداری دارد؟
2- آیا بازاریابی سبز با تصویر محصول رابطه معناداری دارد؟
3- آیا بازاریابی سبز با شهرت شرکت رابطه معناداری دارد؟
4- آیا بازاریابی سبز با قصد خرید رابطه معناداری دارد؟
5- آیا مسئولیت اجتماعی با تصویر محصول رابطه معناداری دارد؟
6- آیا مسئولیت اجتماعی با شهرت شرکت رابطه معناداری دارد؟
7- آیا مسئولیت اجتماعی با قصد خرید رابطه معناداری دارد؟
8- آیا تصویر محصول با شهرت شرکت رابطه معناداری دارد؟
9- آیا تصویر محصول با قصد خرید رابطه معناداری دارد؟
10- آیا شهرت شرکت با قصد خرید رابطه معناداری دارد؟
این تحقیق رابطه بازاریابی سبز با تصویر شرکت را مورد بررسی قرار خواهد داد که نتایج این تحقیق هم برای محققان و هم برای شرکتهای تولیدی و خصوصاً مدیران فروش و بازاریابی شرکتهای تولید کننده محصولات سبز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
– Environmentally Friendly Product
– Marketing
– McDonagh
– Ottman
– Polonsky & Rosenberger
– Bovee & Thill
– Peattie
– Grant
– do Paço & Raposo
– Rahbar & Abdul Wahid
برای زمانهای طولانی، انسانها در جستجوی منبع شادی بودهاند، بنابراین مطالعه و بررسی شادی و علل اصلی آن مناسب و لازم میباشد. شادی بهعنوان یک اثر و نتیجه مثبت و سودمند؛ رضایت از زندگی؛ و فقدان اثر و نتیجه منفی، تعریف می شود. شادی، اشاره به هر چیز خوب دارد: از لذت تا معرفت و از عشق تا آسودگی خاطر (مالپره، 2010، ص2).
شادی یک تجربه و حس درونی و ذهنی میباشد: افراد به اندازهای شاد میباشند که خودشان اعتقاد و باور دارند که شاد هستند. دانشمندان تمایل دارند که با شادی به عنوان یک مفهوم رفاه روانی برخورد نمایند، یک سازه چند بعدی که چندین جزء و مولفه، از جمله رفاه و سلامت عاطفی (یعنی، تجربه مکرر احساسات مثبت و تجربه کم و نادر احساسات منفی)، شایستگی، اشتیاق، استقلال، عملکرد منسجم و رضایت را تحت پوشش قرار میدهد. (رگو و دیگران، 2010، ص2).
رویکردهای نظری و تئوریک برای درک و شناخت فرآیندهایی که شادی را تحت تاثیر قرار میدهند، هم شامل دستورالعملها و فرمولهای پایین به بالا و هم بالا به پایین میباشند. دستور العملهای پایین به بالا بر نقش فاکتورهای خارجی مانند مهارت و تجربه و جمعیت شناختیها تاکید میکنند. اگرچه، اغلب مطالعات گزارش میکنند که شادی به فاکتورهای خارجی بستگی دارد، تاثیر بسیاری از این متغیرها، نسبتا کم است. بنابراین دستور العملهای بالا به پایین نیز که بر ویژگیها و خصیصههای درونی افراد، تاکید مینمایند، مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در مقایسه با ویژگیهای خارجی، چندین خصیصه درونی، در تغییرپذیری شادی، مؤثرتر در نظر گرفته شدهاند. این خصیصههای درونی شامل ویژگیهای شخصیتی از جمله برونگرایی و روانرنجورخویی و متغیرهای مربوط به شخصیت از جمله ثبات اسنادی، ثبات عاطفی، تنهایی، منبع کنترل و اعتماد به نفس می باشند. تحقیقات در زمینه شادی نشان میدهند که خلق و خو و فطرت در مقایسه با متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط قویتری با شادی دارند (هولدر و دیگران،2008،ص22).
معنویت بالاترین سطح رشد در زمینههای مختلف روان شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر می گیرد. معنویت آنچه را که روح برای انسان بودن، دنبال می کند، نشان می دهد. زمانی که فرد سلامت روح دارد، روح انسان با محیط خودش سازگار شده و با دیگران و جهان اطراف مرتبط می شود و به ابعاد دیگر او نفوذ می کند. که این ابعاد، شامل ابعاد فیزیکی، روان شناسی، عاطفی و اجتماعی می باشد. یکی از ابعاد روان شناختی و روانی مرتبط، مساله سلامت روح و شادی می باشد (ساغروانی، 1388، ص28).
روشهای دستیابی به شادی، در فرهنگهای مختلف متفاوت میباشد، جستجو و تلاش برای شادی، همگانی و جهانی است. محیطهای کاری یک نقش حساس و اصلی در شادی افراد ایفا مینماید، همان گونه که گاوین و ماسون (2004) خاطر نشان می کنند، واضح است که اگر برای افراد امیدی به پیدا کردن شادی عمومی در زندگیشان، وجود داشته باشد، آنها باید در کار شاد باشند(رگو و پینه کانها،2008،ص740).
تحقیقات صورت گرفته نشان داده اند که مطالعه شادی به چند دلیل حائز اهمیت می باشد:
شادی ذاتا و به نفسه ارزشمند است؛
شادی با عملکرد بالاتر و کارکرد سازمانی بهتر در ارتباط میباشد؛
شادی یک عنصر سازنده اصلی زندگی خوب و جامعه خوب میباشد (رگو و دیگران، 2010، ص2).
تئوریهای موجود بیان میکنند که معنویت ممکن است شادی و رفاه روانی را به چندین طریق افزایش و بهبود دهد (باقری و دیگران،2020 ، ص1556).
با توجه به نتایج مثمر ثمر شادی بر عملکرد کارکنان و با توجه به تئوری های موجود در زمینه تاثیر معنویت در محیط کار بر روی شادی، هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و شادی کارکنان و ارائه راهکارهای مناسب به منظور بهبود معنویت کارکنان و شادی آنها در محیط کار می باشد.
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند؛ دورانی که در آن، دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی چهارصد سال گذشته، غرب که بین دنیای درونی و بیرونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مانند مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده است، اکنون به دنبال نوعی یکپارچگی مجدد بین زندگی درونی و بیرونی است و یکی از حوزه های مهمی که این یکپارچگی در آن به صورت جدی مطرح شده است، محیط کسب و کار سازمان می باشد(شجاعی، 1388،ص3). اگر چه تا چند دهه قبل از این، باور غالب بر این بود که این نیروی عظیم برای جهان مدیریت و بازرگانی مناسب نیست و هم چنین این موضوع منحصرا در ادبیات عامه پسند مورد بحث و گفتگو قرار می گرفت، اما اکنون به عنوان موضوع پژوهشهای دانشگاهی و علمی به طور جدی مطرح است. این نیروی قدرتمند، چنان بر اصول مدیریت و بازرگانی پرتو افکنده و نظریه های آن را تحت تاثیر قرار داده که از نظر برخی از صاحب نظران به عنوان یک تحول و پیشرفت اساسی در حوزه مدیریت و بازرگانی شمرده می شود(رستگار و عابدی جعفری ،1386،ص100).
بر اساس نتایج تحقیقات معنویت در محیط کار، مزایایی فراوان برای سازمان ها داشته و باعث بهبود بهره وری و افزایش عملکرد آن ها می شود. معنویت در سازمان با خلاقیت، رضایت شغلی، عملکرد تیمی و تعهد سازمانی(مقیمی و دیگران،1386، ص92)، صداقت و اعتماد، افزایش اخلاق و وجدان کاری و انگیزش ارتباط مثبت داشته و همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم سبب بهبود عملکرد، سودآوری و اثربخشی سازمان می گردند (فرهنگی و دیگران، 1385، ص16).
از سوی دیگر، در دو دهه گذشته پژوهش در خصوص شادی و نشاط افزایش چشمگیری یافته است. مایرز (1993) در کتابی به عنوان به دنبال شادکامی نوشته است که تعداد مقالات منتشر شده درباره شادکامی از 150 مقاله در سال 1979 به 870 مقاله در یک دهه بعد افزایش یافته است. از سال 2000 به بعد، در نگاه سازمان ملل برای تعیین سطح توسعه یافتگی کشورها متغیرهای نشاط، امید به آینده، خشنودی و رضایتمندی افراد جامعه نیز به عنوان یک متغیر کلیدی وارد محاسبات شده است. به این صورت که اگر مردم یک جامعه احساس نشاط، خشنودی و رضایتمندی نکنند، نمی توان آن جامعه را توسعه یافته قلمداد کرد، که این نشان دهنده اهمیت شادی و نشاط می باشد(صفری شالی،1387، ص66).
افزایش شادی درکارکنان، میتواند یک روش مناسب برای تحریک و برانگیختن کارکنان و بهبود عملکرد سازمانی باشد. احساسات مثبت، میتواند میزان توجه، شناخت و اقدام را گسترش دهد و منابع فیزیکی، ذهنی و اجتماعی را به وجود آورد. همچنین، احساسات مثبت، میتواند ادراکات کارکنان از معنی داری و ارزش بیشتر حاصل از کار را پرورش دهد، یعنی اینکه آنها فقط برای پاداشهای مالی یا پیشرفت در مسیر شغلی کار نمیکنند، بلکه برای انجام و تکمیل یک شغل خوب، به صورت شخصی و فردی کار میکنند و این گرایش و تمایل میتواند عملکردشان را بهبود دهد(رگو و پینه کانها،2008،ص740).
با توجه به اینکه موسسات آموزش عالی، سازمان هایی هستند که در تماس مستقیم با نسل جوان جامعه هستند، نحوه برخورد کارکنان این موسسات با جوانان از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و در این میان معنویت کارکنان و میزان شادی آنها تاثیر مثبتی بر این نحوه برخورد و عملکرد این کارکنان دارد، در نتیجه تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه معنویت در محیط کار و شادی کارکنان می باشد.
1 Daniel
1 Malpere
2 Affective well-being(AWB)
3 Rego et al
4 Holder et al
2 Rego & Pina e Cunha
3 Rego et al
1 Rego & Pina e Cunha
امروزه کارتهای اعتباری در سراسر کشورهای جهان، نقش اصلی را در تبادلات خود بر عهده دارد و نسبت به کارتهای نقدی به کارتهای اعتباری در سال 2010 در کشورهای مختلف، عمدتاً نسبتی بین 32/0 تا 4 بوده است که این نسبت در ایران به 42/68 است. این نسبت در ترکیه 49/1، در مالزی 51/3 و در لبنان 91/2 است. در کشورهای آمریکا و کانادا نیز با نسبتهای 33/0 رکورددار استفاده از کارت اعتباری هستند به این معنا که در مقابل هر 3 کارت اعتباری آنها تنها یک کارت نقدی وجود دارد.
این ابزار اما در ایران تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. شاید بتوان در سالهای گذشته نبود زیر ساختهای فنی (اعم از نرمافزارهای مورد نیاز در حوزه بانکی، نبود سیستمهای متمرکز مورد نیاز جهت احراز هویت متمرکز مشتریان، سامانههای اعتبارسنجی و …) را عامل عدم توسعه کارت اعتباری بر شمرد. اما امروزه با توسعه این سامانهها و همچنین فعال و همهگیرشدن کد ملی و کد پستی یکسان، عمده موانع توسعه کارت اعتباری برداشته شده است.
حال که در جامعه ما در هر روز دامنه استفاده از کارتهای الکترونیکی وسیعتر میگردد، کارتهای اعتباری موقعیتی مناسب در خرید کالا و خدمات پدید آوردهاند، به گونهای که پس از صرف مبلغ مورد نیاز، کاربران میتوانند وجه هزینه شده را به صورت نقد یا اقساط از بیش توافق شده، پرداخت نمایند.
گسترش روز افزون فناوری و اطلاعات و ارتباطات در عرصه پردازش و تبادل دادهها، زمینه ایجاد بانکداری الکترونیک و استفاده از پول الکترونیک را فراهم نموده است. از اینرو این امکان برای بانکها فراهم شده است تا با حذف نقل و انتقال فیزیکی پول، ضمن استفاده بهینه از منابع خود، خدمات متنوعی نیز با استفاده از ابزارهای نوین ارائه نمایند.
کارتهای الکترونیکی شامل کارتهایی با نوار مغناطیسی و کارتهایی با تراشه الکترونیکی جزو سیستمهای پرداخت الکترونیکی در بانکداری نوین بوده که با ماهیتهای بدهکار و اعتباریصادر میگردد.
کارت اعتباری ابزاری است که در مبادلات و معادلات روزمره جایگزین پول نقد گردیده و به دارنده این امکان را میدهد تا با بهرهگیری از اعتباری که بانک در اختیارش قرار داده است کالا یا خدمت لازم را از طریق دستگاههای فروشگاهی خریداری نموده و یا اعتبار مذکور را به صورت نقد از طریق خودپرداز دریافت نماید.
اقشار کثیری از حقوق بگیران و دارای درآمد ثابت خواهان استفاده از کارتهای اعتباری جهت خریدهای خرد و کلان هستند.
خریدار تجاری هنگام خرید با تصمیمات زیادی روبرو میشود. تعداد این تصمیمات به نوع وضعیت خرید بستگی دارد. رابینسون و همکاران او در این زمینه سه وضعیت خرید را از هم تفکیک کردهاند.
این سه وضع :
خرید مجدد معمولی، خرید مجدد اصلاحی و خرید جدید نام دارد.
بر همین اساس در این پژوهش در مورد کارتهای اعتباری به بررسی رابطه بین وضعیتهای خرید (خرید مجدد معمولی، خرید مجدد اصلاحی، خرید جدید) بر تصمیم خرید مصرفکنندگان این محصول خواهیم پرداخت. بنابراین سؤال اساسی در این پژوهش این است که بدانیم آیا بین وضعیتهای خرید از دیدگاه رابینسون بر تصمیم خرید مصرفکنندگان کارت اعتباری رابطه معناداری وجود دارد؟
1-3 سؤالات تحقیق:
سؤال اصلی پژوهش:
آیا بین وضعیتهای خرید با تصمیم مصرفکنندگان کارت اعتباری بانک تجارت در شهر تهران رابطه وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق:
بازاریاب صنعتی ضمن درک مراحل مختلف فرایند اتخاذ تصمیمات خرید (با مرحله خرید) باید این را تشخیص دهد که تلاش بازاریابی پس از دریافت سفارش پایان نمییابد او باید بازخورد لازم را از سازمان خریدار (مشتری) بهدست آورده و به ارزیابی آن بسپارد. به ویژه میزان رضایتمندی کاربر یا شکایتهای وارده باید توسط بازاریاب صنعتی شناسایی شود و قبل از آن که خسارت عمدهای وارد شود، بهطور سریع اقدامات اصلاحی را انجام دهد. در حقیقت رسیدگی سریع به شکایات مشتریان باعث ایجاد روابط خوبی بین خریدار و فروشنده میشود. (کریشناک هاوالدر، 48،1385)
فعالیت های خرید شامل حالت ها (یا مراحل) مختلف فرآیند اتخاذ تصمیمات خرید می باشد. میزان اهمیتی که باید به مراحل مختلف خرید داده شود ، به نوع موقعیت های خرید بستگی دارد. بازاریاب ها باید هم مراحل فرایند تصمیم گیری و هم انواع موقعیتهای خرید را درک کنند. رابینسون ˛فاریس و ویند در سال 1967 مراحل هشتگانه فرآیند خرید در بازار صنعتی را مطرح نموده اند و آن را (فرایند مراحل خرید ) نامیدند.(کریشنا ک.هاوالدار،2003،43)
اگر خرید سازمانی را به حالت های خرید متفاوت (مراحل خرید) تقسیم کنیم و این مراحل را تحت موقعیت های متفاوت خرید(کلاس های خرید) تجزیه و تحلیل کنیم، شناخت آن ساده تر خواهد بود.
رابینسون و دیگران ، چارچوب شبکه خرید را ارائه کرده اند و به موجب آن ؛سه نوع موقعیت خرید (کلاس های خرید) را با هشت حالت تصمیم خرید (حالت های خرید) ترکیب کرده اند. تجزیه و تحلیل حالت های خرید در رابطه با کلاس های خرید ، نتایج جالبی را به دنبال داشت، که به طور خلاصه به شرح زیر است:
1- کلیه هشت حالت فرایند خرید برای موقعیت خرید جدید کاربرد دارد، ولی در مورد موقعیت های خرید جدید مجدد اصلاح شده و خرید مجدد مستقیم ، فقط برخی از حالت های خرید کاربرد دارد.
2- سخت ترین موقعیت خرید برای یک خرید جدید (وظیفه جدید)،در مراحل خرید تشخیص مشکل، و تعیین ویژگی ها و مشخصات کالا به وقوع می پیوندد. دلیل آن این است که در این موقعیت تعداد بیشترین اعضای تصمیم گیرنده و تاثیرگذاران دخالت دارند.
3- اداره کردن موقعیت های خرید مجدد مشکل نیست.4-موقعیت های خرید مجدد مستقیم به شیوه ای عادی اداره می شوند. (کریشنا ک.هاوالدار،2003،43)
آنچه امروزه به عنوان بهترین عامل توسعه کارت اعتباری میتوان نام برد، عزم ملی است. این امر نیز با تعیین الگوهای اقتصادی و رفتاری کارت اعتباری و توجه به فریتهای این کارتها برای طیفهای مختلف مرتبط از جمله مشتریان نه فروشندگان کالاها و خدمات و بانکهای صادر کننده و الزاماتی که نهادهای نظارتی میتوانند در حوزه کارت اعتباری تدوین کننده، عملی خواهد شد.
. E banking
.E money
. Debit
. Credit
. Pos
هوش سازمانی به عنوان مفهومی جذاب و شگفت، به جز روان شناسی ادراکی و فردی در بسیاری از رشته های دیگر هم مورد توجه قرار گرفته است. یکی از رشته هایی که به این موضوع پرداخته و علاقه فزاینده ای به آن دارد، ادبیات مرتبط با توسعه سازمان و مدیریت میباشد. و همچنین فقدان تئوری واحد هوش سازمانی و دیدگاهها و ایدههای متعدد محققان در این زمینه بر ابهام این مفهوم صحه می گذارد. (کاشف و همکاران،1388).
امروزه سازمانها باتغییرات سریع وگسترده ای درمحیط های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وتکنولوژیکی واقتصادی روبه رو می شوندو سازمان برای تطبیق سازنده وصحیح باتغییرات باید ازیک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن همواره طوفانی است. واکنش موفق سازمانها دریک جو بسیار پویا ومتغیر، بستگی به توانایی آنها جهت فراهم کردن اطلاعات ذیربط ویافتن راه حل های مناسب برای حل مشکلاتی است که باآنها روبه رو می شوند. دراین شرایط، توجه نظریه پردازان ومدیران سازمانی روی طراحی آنچه توانایی فکری یک سازمان نامیده می شود، است.(موغلی،1382)
هوش سازمانی افراد، نشانگرآگاهی واطلاعات افراد دررابطه باعوامل موثر برسازمان است. بنابراین هوش سازمانی می تواند یکی ازعوامل موثر برنحوه رهبری فرد درداخل سازمان باشد.ازآنجایی که درهرسازمان، نقش مدیر آن سازمان یکی ازعوامل مهم رهبری وهدایت سازمانی، غیرقابل اغماض است، لذا ارزیابی خوش سازمانی مدیر برای آگاهی ازمیزان موفقیت درانجام نقش رهبری خود برای دستیابی به نتایج صحیح سازمانی ضروری است. (کاشف و همکاران،1388)
دردنیای امروز، ارتقائ هوش سازمانی موجب می گردد سازمانها اطلاعات محیط اطراف خودرا سریعتر وبادقت بیشتری تجزیه وتحلیل کرده ونتایج حاصله را به طریق سودمند ذخیره ودرمواقع ضروری دردست تصمیم گیرندگان قراردهند. میزان هوش سازمانی سازمانها، مجموعه ای ازعوامل درونی وبیرونی که دربروز رشد آن تاثیر می گذارد، است.مسئولیت های مدیران ایجاب می کند که عملکرد آنان هم در تحول وتغییرات سازمانی، کارآمد واثربخش باشد. دلیل عمده برای استخدام مدیران این است که آنها اعضای سازمان رابرای رسیدن به اهداف تلاش های دسته جمعی یاری رسانند. هوش سازمانی به شما کمک می کند تابه نقاط ضعف سازمان خود پی برده ونقاظ قوت خود را مستحکم تر کنید. امروزه مدیران با چالش نیازاساسی به رهبری تحول آفرین مواجه اند. مدیران موفق ازاین چالش گریزان نیستند.
بنابراین نیاز به شناسایی هوش سازمانی وسبک رهبری تحول آفرین وبذل توجه به این دوبه عنوان معیاری کارآمد درموفقیت سازمان وایجاد محیط وجوسازمانی مطلوب جهت مشارکت فعال کارکنان درآنان کاملا محسوس می شود.باتوجه به مطالب عنوان شده این سوال مطرح می شود که آیا بین هوش سازمانی ورهبری تحول آفرین مدیران اداره های شهرستان گرمسار، رابطه مستقیم وجوددارد؟
1-3 اهمیت وضرورت تحقیق:
درجهان امروز، اداره های هرکشور جهت رشد استعدادها شرایطی را ایجاد می کنند وسعی درافزایش سرعت پیشرفت ومشکل گشایی هرچه وسیع تر دارند واین تغییروتحولات عمده واساسی در فرهنگ کشور اثر می گذارد.
رهبران توانا کارراتعیین می کنند. به سازمان شکل منطقی ومنظم می بخشندوبراساس آن تصمیم می- گیرد. مهمترین سوالی که متفکران ازعهدباستان مطرح کرده اند وامروز هم که وارد قرن بیست ویکم شده، این جواب قانع کننده ای نیافته است، همین مساله رهبری است که: چگونه میتوان مردم را برانگیخت تاازحداکثر استعداد وتوانایی خویشتن دررسیدن به هدف های سازمان استفاده کنند؟ (رضایی،1389)
رهبران امروز فقط تصمیم گیرنده نیستند، بلکه طراح وآموزگار وکارگذارند، این نقش ها مهارت های جدیدی می طلبدو توانایی ایجاد چشم انداز مشترک برآینده، توانایی روآوردن به الگو های ذهنی رایج وروبه روشدن باآنها وتوانایی ترویج الگوهای فکری. خلاصه رهبران افرادی هستند که محیط اداری را باید طوری تغییر دهند که امکان به روز توسعه افکار واعمال خلاق مهیا شود. بنابرآنچه که بیان شد، دردنیای کنونی، سازمانهایی موفق هستند که ازنیروی انسانی باهوش وبااستعداد برخوردار باشند. این سازمانها باتحت کنترل قراردادن عوامل تاثیرگذار درونی وبیرونی، میتوانند هوش واستعداد نیروی انسانی خوبی رابرخوردار باشند. علاوه بر منبع عظیم وخلاق انسانی هوشمند، رایانه ها نیز درعملکرد آنها نقش موثری خواهند داشت. بنابراین هوش سازمانی در سازمانهای پیچیده امروزی برآیند وترکیبی از دوهوش فعال انسانی وهوش مصنوعی خواهد بود که بی تردید مدیران برای پویایی وافزایش کارآیی سازمان خود راهی جز بهره گیری ازاین دوجریان را نخواهند داشت.(همان منبع)
هوش سازمانی یک فرآیند آزمایشی و عملی است که برموفقیت ها وشکست های سازمانی تاکید دارد (GLYN,1996) براساس آخرین نتایج وپژوهش هایی که درمتون علمی وپژوهشی منتشرشده می توان هوش سازمانی را به عنوان یک توانایی ذهنی، تشکل ازمولفه هایی که تمام عرضه های زندگی روزمره انسان را تحت الشعاع قرارمی دهد دانست.
1-Business Intelligence