درآمد و منابع مالی به عنوان موتور محرک سازمان های ورزشی، باشگاه ها و لیگ ها شناخته می شوند. درآمدزایی برای توسعه ، برنامه ریزی موثر و حفظ استقلال این سازمانها ضروری می باشد، واز آسیب های که در این زمینه وجود دارد می توان به موارد زیر اشاره نمود:
دهه های گذشته، صنعت ورزش به صورت تصاعدی رشد کرده است. ورزش در سطح جهانی هم به پای خود (به عنوان درصدی از بازار) و هم به دلیل ارتباطش با مشاغل دیگر در سایر حوزه ها، جایگاه شایسته ای در بازار اقتصاد بدست آورده است( احسانی، 1382). در این خصوص، ساختارهای اقتصادی، ارتباط متقابلی با تربیت بدنی و ورزش پیدا کرده اند. از یک طرف، توسعه اقتصادی و اجتماعی بر ارتقاء و توسعه ورزش در کل جامعه تاثیر می گذارد؛ و از طرف دیگر، توجه کافی به تربیت بدنی و ورزش در سطوح پایه، همگانی، و قهرمانی، خود عامل موثری برای تامین نیروهای انسانی سالم و با نشاط و در نتیجه شکوفایی اقتصادی و اجتماعی است(خلجی و همکاران، 1386).سرمایه گذاری در اغلب کشورها، بویژه کشورهای در حال توسعه، توسط بخش خصوصی و دولتی انجام می گیرد. سرمایه گذاری بخش خصوصی نه تنها به عنوان جزیی از تقاضای کل بلکه مهمتر از آن، منبع رشد و فرصت های شغلی در آینده است( صامتی و فرامرزپور، 1383).
به عنوان نمونه، در سازمان های ورزشی تحت نظر جنبش المپیک، حمایت ها و مشارکت شرکت های مختلف در جهان بسیار بیشتر از صرف کمک های مالی است. این شرکت ها، طیف وسیعی از کمک های فنی، خدمات و کارکنان، با بهترین فناوری را در اختیار سازمان های ورزشی می گذارند(راهنمای مدیریت ورزشی، 1383). با این وجود، همانگونه که رهبر و همکاران(1386) در تحقیق خود گزارش کردند عوامل مربوط به قوانین و مقررات و حاکمیت نظم و قانون؛ فقدان استراتزی معین و ستاد تصمیم گیری مشخص در عرصه اقتصاد؛ مناسب بودن شرایط خروج سرمایه از کشور؛ بالا بودن ریسک برای سرمایه گذاری های خارجی؛ موانع غیر اقتصادی مانند عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بزرگ بودن دولت، فقدان تعریف مناسب قانون و امنیت در تولید و توزیع، ضعف بازارهای سرمایه و دسترسی به اطلاعات درست بازرگانی، وجود رانت ها و رقابت نابرابر میان بخش خصوصی و دولتی از جمله موانع سرمایه گذاری و درآمد زایی در کشور محسوب می شوند.
در حوزه ورزش کشور نیز با مطرح شدن خصوصی سازی در برنامه اول توسعه، واگذاری ورزش و امور تصدی گری آن در برنامه سوم توسعه در دستور کار دولت قرار گرفت. با این وجود، به نظر می رسد موضوع خصوصی سازی در ورزش کشور با مشکلاتی مواجه باشد(صداقتی و همکاران، 1389). در این خصوص عنوان شده است که سهم ورزش در اقتصاد ملی، رابطه مستقیم با میزان سرمایه گذاری در ورزش دارد که در حال حاضر با توجه به محدودیت ها و تنگناهایی که بخش خصوصی برای مشارکت در توسعه ورزش کشور دارد، در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بسیار پایین است( طرح جامع،1382). طی یکی از راه های سرمایه گذاری، ورود بخش خصوصی یا خصوصی سازی است. خصوصی سازی در دهه های اخیر به سوی جبهه اول اندیشه اقتصادی و سیاسی و به عنوان راهکاری قابل قبول برای افزایش تولید و دستیابی به رشد اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته حرکت کرده است. بسیاری از دولت ها نیز برای رهایی از بار سنگین این خدمات به اقدامات خصوصی سازی روی آورده اند(رضوی، 1384). بر این اساس، عقیده بر این است که خصوصی سازی و درآمدزایی هدفمند و هوشمند یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است و باید سرلوحه برنامه های توسعه آن قرار گیرد(یوسفی بهرام،1384).
بطور کلی می توان عنوان کرد امروزه ورزش حرفه ای و صنعت پیشرفته ورزش بدون درآمدزایی ورزش قادر به حیات نمی باشد. در کشور ما متاسفانه ورزش متکی به درآمد های دولتی می باشد، و همین امر به توسعه ورزش در کشورمان آسیب جدی وارد کرده است، لذا با توجه به نتایج مطالعات قبلی و چالشهای موجود این پژوهش قصد دارد که با بررسی منابع جدید درآمدزایی در استان مرکزی این موضوع را بررسی و به سوالات زیر پاسخ دهد؛ منابع سرمایه گذاری و درآمدی در ورزش استان مرکزی کدام است؟ نحوه و روش بازاریابی ورزشی در استان مرکزی چگونه می باشد؟ علل حضور حامیان ورزشی از رویدادها و مسابقات ورزشی چه می باشد؟ عوامل تاثیر گذار بر رشد صنعت ورزش استان مرکزی چه می باشد؟ عوامل کاهش در آمد حاصل از تماشاگران در رویداد های ورزشی استان مرکزی چه می باشد؟ آیا درآمدزایی ورزشی بر سطح کمی و کیفی ورزش استان مرکزی تاثیری داشته است؟
3-1 بیان ضرورت تحقیق
یافته های پژوهشی حاکی از آن است که ورود بخش خصوصی برای سرمایه گذاری و مشارکت در ورزش دارای مزایای بسیاری است. با این وجود، در تحقیق رضوی (1385) آمده است که میزان سرمایه گذاری دولت در بخش ورزش، با رشد جمعیت و متقاضیان ورزش متناسب نیست و چنانچه این روند در آینده نیز ادامه یابد، میزان کمبودها بیشتر آشکار می شود. برطرف کردن این مشکلات با میزان سرمایه گذاری دولتی میسر نیست. برای حل چنین مشکلی در بسیاری از کشورها بخش های خصوصی وارد عمل شده اند و باعث ایجاد مزایایی بسیار از جمله رشد اقتصادی شده اند.
در این رابطه، عقیده بر این است که انتقال مالکیت و کنترل شرکت به بخش خصوصی معمولا موجب افزایش و بهبود کارآیی و بهره وری بنگاه های اقتصادی در سطح خرد می شود(رضوی، 1385). در همین رابطه، نتایج تحقیق سلیمانی و همکاران(1390) نشان داد که بین اجرای برنامه خصوصی سازی و توسعه ورزش های همگانی رابطه معنی داری وجود دارد. بنابراین، خصوصی سازی در ورزش در راستای سیاست های برنامه های پنج ساله دولت، اگر به درستی صورت پذیرد می تواند ظرفیت ها و قابلیت های حوزه ورزش را افزایش داده و باعث تحول و بهره وری بهتر آن را فراهم سازد. در این خصوص، نتایج تحقیق هودا(2001) حاکی از آن است که اصل انتظار سود حاصل از سرمایه گذاری، مهمترین عامل جذب سرمایه گذاری مالی در ورزش است و حامیان مالی اگر مطمئن شوند که بیش از سایر گزینه ها سود خواهند برد آنگاه در ورزش سرمایه گذاری می کنند(هودا، 2001).
استان مرکزی یکی از قطب های صنعتی کشور محسوب می شود و دارای معادن مختلف نیز می باشد. اساس اقتصاد این استان را به ترتیب بخش های خدمات، صنعت و کشاورزی تشکیل می دهد(پارک علم و ، 1390)؛ که احتمالا بخش عمده ای از آنها در حوزه کاری بخش خصوصی قرار دارد، ولی به نظر می رسد با وجود ظرفیت های مناسب در حوزه های ورزش همگانی، قهرمانی و حرفه ای، شرایط و بسترهای لازم برای ورود بخش خصوصی در ورزش این استان و درآمدزایی مساعد نباشد. بنابراین، ضروری دارد مشکلات فراروی سرمایه گذاری و
درآمدزایی در ورزش استان مرکزی شناسایی تا راهکارهای حل آنها بتواند به توسعه سطح کمی و کیفی ورزش استان مرکزی کمک نماید.
1-5 اهداف تحقیق
هدف کلی: بررسی تاثیر منابع مالی و بازاریابی ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی
اهداف فرعی:
1- شناسایی منابع سرمایه گذاری و درآمدی در ورزش استان مرکزی.
2- بررسی نحوه بازاریابی ورزشی در استان مرکزی.
3- شناسایی علل حضور حامیان ورزشی از رویدادها و مسابقات ورزشی
4- شناسایی موارد رشد صنعت ورزش استان مرکزی
5- شناسایی عوامل کاهش در آمد حاصل از تماشاگران در رویداد های ورزشی استان مرکزی
6- بررسی تاثیر درآمدزایی ورزش بر سطح کمی و کیفی ورزش استان.
6-1 سوالات تحقیق
1- منابع سرمایه گذاری و درآمدی در ورزش استان مرکزی چیست ؟
2- نحوه و روش بازاریابی ورزشی در استان مرکزی چگونه می باشد؟
3- علل حضور حامیان ورزشی از رویدادها و مسابقات ورزشی چه می باشد؟
4- عوامل تاثیر گذار بر رشد صنعت ورزش استان مرکزی چه می باشد؟
5- عوامل کاهش در آمد حاصل از تماشاگران در رویداد های ورزشی استان مرکزی چه می باشد؟
6- آیا درآمدزایی ورزشی بر سطح کمی و کیفی ورزش استان مرکزی تاثیری داشته است؟
1-7 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی:
منابع مالی و بازاریابی ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی تاثیر دارد.
فرضیه های فرعی:
1- منابع سرمایه گذاری و درآمدی بر توسعه ورزش استان مرکزی تاثیر دارد.
2- نحوه بازاریابی ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی تاثیر دارد.
3- حضور حامیان ورزشی از رویدادها و مسابقات ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی تاثیر دارد.
4- رشد صنعت ورزش استان مرکزی بر توسعه ورزش استان تاثیر دارد.
5- کاهش در آمد حاصل از تماشاگران در رویداد های ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی تاثیر دارد.
6- درآمدزایی ورزش بر سطح کمی و کیفی ورزش استان تاثیر دارد
1-8 محدودیت های تحقیق
در اجرای این پایانامه کمبود اسپانسر های ورزشی در استان به عنوان نمونه های پژوهش و کمبود باشگاه های حرفه ای که تحت حمایت حامیان مالی باشند از محدودیت های اساسی و مهم تحقیق می باشد.
1-9 تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح:
حامیان مالی: حمایت از یک ورزش، رویداد ورزشی، سازمان ورزشی یا رقابت توسط یک شخص یا شرکت برای کسب منافع یا سود دوجانبه برای هر دو طرف قرارداد(طرح جامع ورزش کشور، 1382).
بازاریابی: یک فرآیند اجتماعی است که افراد و گروهها را قادر می سازد تا از طریق تولید ، عرضه ومبادله محصولات و خدمات ارزشمند به آنچه مورد نیاز است دست یابند(معماری، 1386).
بازاریابی ورزشی: کاربرد اصول خاص بازاریابی و فرآیندهای مربوطه در رابطه با محصولات ورزشی(معماری، 1386).
صنعت ورزش: صنعت ورزش به مجموعه فعالیتهای مرتبط با تولید و بازاریابی کالاها و خدمات ورزشی گفته میشود که در ارتقای ارزش افزوده نقش داشته باشند(طرح جامع ورزش کشور، 1382).
1.Deutsche Telekom
در محیط رقابتی کسب و کار امروز، عمده نگرانی و تکاپوی سازما نها در جهت بقا، توسعه و پیشرفت فراگیر آنها شکل میگیرد.(آرمسترانگ،1991،57)1 در راستای این هدف خطیر مباحث مربوط به عملکرد بازاریابی و بهبود آن در سطح واحدها و چه در سطح کارکنان و مدیران یکی از مباحث عمده در مدیریت میباشد .(کاسیو،1995،3)2هر مدیر و مسؤل سازمان یا ذینفعی میخواهد که اطلاعاتی در ارتباط با نحوه عملکرد بازاریابی واحدها و سازمان مطبوع خود در مقایسه با سایر واحدهای مشابه و یا سایر رقبا در آن صنعت به دست آورد، که استفاده از این اطلاعات می تواند به شناسایی نقاط ضعف و قوت آنها کمک نماید و جایگاه منابع و قابلیت های موجود در سازمان مطبوع خود را بشناسد و استراتژی استفاده از منابع خود را طراحی کند و در سطح مطلوبی از منابع استفاده و قابلیت های خود را شکوفا کند.
در سال 1970 مسایل محیطی تحرک بسیاری را در جامعه های آکادمی و تجاری بوجود آورد این تحرکات باعث شد سازمان های تجاری و بازاریابی به تحقیقات زیادی در این زمینه بپردازند. اگرچه کارهای ارزشمندی در این راستا انجام شده بود ولی تحقیقات دقیق تری را برای این امر لازم بود. یک مسئله که توجه خاصی را طلب می کند نقش ممتاز منابع و قابلیت های سازمانی در توسعه محیطی و نقش ممتاز رقابت تجاری بر آن هست. اگر چه تحقیقات قبلی تمرینات زیادی را برای بالا بردن ظرفیت رقابتی در نظر گرفته است ولی توجه کمی نسبت به محیط های بازاریابی و منابع و استراتژی و و نتایج کاری آن شده است.زیرا مطالعات روی مدیریت محیطی اکثرا متمرکز بر پایه های ساختاری می باشد تا عملکرد بازاریابی. یک عامل قابل تامل در این بخش بازاریابی می باشد که در دهه های اخیر رشد بی سابقه ای داشته است که تاثیر زیادی در جذب منابع در سازمان و چگونگی استفاده از آن را دارد و در محیط بازار تغییر و تاثیرات بسزایی را ایجاد می کند و منعکس کننده جایگاه منابع و قابلیت های سازمانی در عملکرد بازاریابی می باشد که تغییرات زیادی را متحمل شده که از حالت سنتی به مدرن تغییر یافته است.
پیوند جدانشدنی بازاریابی ، بانکداری است که در آن مسایل محیطی نقش یکتایی را ایفا می کند.تمام کارهای بانکداری در بر دارندهی فعالیت های کوچکی است که هر یک منابع محدودی را به کار می برند و بر روی محیط اثرات تعیین کننده ای را دارند و با توجه به همین تاثیرات در محیط قانون گذاری در صنعت بانکداری تحت تاثیر قرار می گیرد. مشتریان مستقیما تحت تاثیر خدمات بانک ها و در نتیجه محیط شان هستند.اگرچه روابط بین بانکداری ومحیط بررسی شده است ولی مشکلات محیطی کمتری حل شده است بررسی این مسایل حیاتی و مهم است. ما در این تحقیق به بررسی تاثیر منابع و قابلیت های سازمانی و تاثیر آن بر عملکرد بازاریابی می پردازیم. برای بدست آوردن اثر محرک ها و نتایج استراتژی محیطی یک چارچوب ذهنی وجود دارد که شامل دو ساختار میباشد. اولین ساختار تمرکز بر منابع (مانند:فیزیکی ،آموزشی و تجربی)و قابلیت ها (مانند:ارتباط ساختار،پاسخ و سنجش تکنولوژی وچشم انداز مشترک و…) دارد و دومین مسئله موقعیت مکانی و نوع مالکیت را نشان می دهد که چگونه بر عملکرد بازاریابی تاثیر خواهد داشت.
مدل ما بر پایه تحقیقRBV استوار است که بر منابع به عنوان محرک های کلیدی عملکرد بازاریابی تاکید دارد که در ادامه بصورت مفصل در مدل تشریح خواهد شد.
1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به عنوان الگویی برای مدیران بانکها باشد. تا با استفاده از نتایج تحقیق و شناخت اهمیت ابعاد مختلف نقش منابع و قابلیت های سازمانی در عملکرد بازاریابی ، بتوانند گامی موثر در جهت ارتقا عملکرد بردارند. دانشجویان دانشگاهها می توانند از این تحقیق به عنوان یکی از منابع پژوهشی استفاده نموده و تحقیقات دیگری را در جهت کاملتر نمودن نتایج این تحقیق انجام دهند
1-4- اهداف
اهدف این تحقیق عبارت است از:
هدف اصلی:
تعیین تأثیر منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازار یابی .
اهداف فرعی:
1- تعیین تأثیر منابع فیزیکی سازمان درعملکرد بازار یابی .
2- تعیین تأثیر منابع آموزشی سازمان درعملکرد بازار یابی .
3- تعیین تأثیر منابع تجربی سازمان درعملکرد بازار یابی .
4- تعیین تأثیر چشم اندازمشترک درعملکرد بازار یابی .
5- تعیین تأثیر ارتباط ساختار درعملکرد بازار یابی .
6- تعیین تأثیر پاسخ از سنجش تکنولوژی درعملکرد بازار یابی .
7- تعیین تأثیر موقعیت مکانی و نوع مالکیت به عنوان عوامل تعدیل کننده ای ما بین منابع وقابیلت های سازمانی و عملکرد بازاریابی .
1-5- فرضیه ها
فرضیه اصلی:
منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازار یابی تاثیر دارد.
فرضیه های فرعی:
1- منابع فیزیکی سازمان درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
2- منابع آموزشی سازمان درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
3- منابع تجربی سازمان درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
4- چشم انداز مشترک درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
5- ارتباط ساختار درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
6- پاسخ و سنجش تکنولوژی درعملکرد بازار یابی تاثیرمثبت ومعنی داری دارد.
7- موقعیت مکانی و نوع مالکیت نقش تعدیل کننده ای در بین منابع وقابیلت های سازمانی و عملکرد بازاریابی دارد.
1-6- روش تحقیق
نوع تحقیق
روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی می باشد روش تحقیق حاضر بر اساس هدف ، کاربردی می باشد. هدف تحقیقات کاربردی توسعه ی دانش در یک زمینه ی خاص است .تحقیق حاضر بر اساس تحقیقات زمینه یابی، مقطعی است. چارچوب مفهومی منابع و قابلیت های سازمانی که تحقیق حاضر بر مبنای آن انجام می گیرد در شکل شماره1 ارائه شده است . در این چارچوب مفهومی منابع فیزیکی، منابع آموزشی، منابع تجربی، چشم انداز مشترک،ارتباط ساختار، پاسخ/سنجش تکنولوژی متغیر مستقل بوده و عملکرد بازاریابی متغیر وابسته میباشد . همچنین با توجه به موقعیت مکانی در بازار و نوع مالکیت ، عملکرد بازاریابی را با تعدیل کنندگی این دو عامل می سنجیم.
-جامعه و نمونه آماری
در این تحقیق جهت سنجش مدل، روسای بانک بعنوان تاثیر گذاران بر عملکرد بازاریابی انتخاب شدند . جامعه آماری تحقیق جهت جمع آوری داده ها، شعبات بانک های مختلف استان آذربایجان شرقی می باشند. و از روش نمونه گیری خوشه ای برای اعضای جامعه آماری استفاده خواهد شد.
-قلمرو تحقیق
به منظور بررسی تاثیر منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازار مرزهای زیر مشخص گردیده است:
الف) قلمرو موضوعی تحقیق :در مدلهای ارائه شده در ارتباط عملکرد بازاریابی، مدل Fig به دلیل اهمیت وکاربرد بیشتر آن، در بررسی تاثیر منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازاریابی به عنوان قلمرو موضوعی تحقیق مطرح شده است.
ب) قلمرو مکانی تحقیق: قلمرو مکانی این مطالعه شعب بانک های استان آذربایجان شرقی است .
ج) قلمرو زمانی تحقیق: در این مطالعه از داده ها و اطلاعات روسای بانک ها در نیمه اول سال 93 استفاده شده است.
-ابزار جمع آوری داده ها
در این پژوهش روش کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به موضوع پژوهش و متغیرهای مورد بررسی در آن، اطلاعات اولیه جهت آزمون فرضیات از طریق پرسشنامه جمعآوری می گردد. برای اطمینان از اعتبار صوری پرسشنامه، از نظرات تعدادی از دانشگاهیان و روسای شعب بانک استفاده میشود. ضریب آلفای کرونباخ نیز برای سنجش اعتبار درونی(پایایی) پرسشنامه لحاظ گردیده است.
تجزیه و تحلیل داده ها فرایند چندمرحلهای است که طی آن داده هایی که جمع آوری شده اند خلاصه، کدبندی، دسته بندی، و درنهایت پردازش میشوند تا امکان تحلیل و ارتباط بین این دادها به منظور آزمون فرضیه ها فراهم آید. برای این امر باتوجه به نوع دادهها، سؤالات پژوهش، مقیاس و طیف متغیرها آمارهها و آزمونهای مناسب و مربوط برای تحلیلهای یک متغیره، دو متغیره و چند متغیره انتخاب میشوند.
در پژوهش حاضر از تجزیه و تحلیل یک متغیره برای شاخصهای مرکزی، پراکندگی و انحراف از قرینگی محاسبه میشود تا تصویری کلی از جامعه مورد بررسی بهدست آید. در تجزیه و تحلیل از آزمون همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون چندگانه استفاده میشود.
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss استفاده خواهد شد.
1-7- تعریف مفاهیم
1-7-1منابع
منابع به مواد و موجودات زنده ای اطلاق می گردد که به طور طبیعی در هر سازمانی بطور نسبی وجود دارد و اگر به طور صحیح از آنها بهره برداری و مدیریت شود ,هیچوقت تمام ویا غیر قابل استفاده نمی شوند که از یک نظر به دو دسته ملموس و ناملموس تقسیم می شود. مانند منابع فیزیکی و آموزشی و تجربی و … (واتانوپاس و تاینگام ، 2008).
1-7-2قابلیت
رویکرد قابلیت نسبت به مدیریت منابع انسانی رویکردی جدید نیست. رومیان قدیم شکلی از تصویر قابلیت را بکار می بردند که صفات یک «سرباز رومی شایسته» را توصیف می کرد(دراگانیدیس و منتزاس،52: 2006). اصطلاح قابلیت احتمالاً اولین بار در ادبیات روانشناسی در سال 1973 معرفی شد، وقتی دیوید مک کللند در مقاله خود تحت عنوان «آزمودن قابلیت بجای هوش» نشان داد که در واقع آزمون های سنتی استعداد و محتوای دانش، نه عملکرد شغلی و نه موفقیت در زندگی را پیش بینی می کند.
بنابراین بررسی برای تئوری و ابزارهایی که بتواند اثربخشی در محل کار را پیش بینی کند شروع شد. در سال 1982، بویاتزیس اولین بار داده های جامعی را برای ارزیابی قابلیت های شغلی جمع آوری کرد. از آن زمان، قابلیت ها عامل مهمی در فعالیت های بهسازی منابع انسانی محسوب شدند (واتانوپاس و تاینگام ، 2007)
1-7-3عملکرد
اصطلاح عملکرد به طور گسترده در همه حوزه های مدیریت به کار می رود. به واقع ، در همه رشته ها ما از سنجه هایی برای تشریح پدیده ها، تشخص علت ها، پیداکردن روابط، پیش بینی و مقایسه ها استفاده می کنیم. اغلب، عملکرد با کارایی و اثربخشی شناخته می شود (نلی و همکاران،1995) و در بیشتر ادبیات هم زمان به عمل، نتایج عمل، و خروجی ارجاع داده می شود.
1-7-4بازاریابی
کلمه بازاریابی، به طور رایج، برای ترسیم و تشریح چیز های مختلفی به کار می رود. از یک طرف، بازاریابی یک فلسفه درنظر گرفته می شود که در جستجوی بیان این موضوع است که چرا وچگونه یک سازمان باید خود را با بازار هدفش تطبیق دهد و در آن نفوذ کند . از طرف د یگر ،مجموعه ای از سیستم های فرعی است که اغلب به عنوان بخش از آن ها نام برده می شود که مجموعه ای از وظایف را، با توجه به اجرای بازاریابی، انجام می دهند (دا گاما، 2011)
1-7-5ارزیابی عملکرد بازاریابی
سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی بازخوردی را، با توجه به نتایج تلاش های بازاریابی (کلارک و همکاران، 2006 )و ورودی هایی را برای تصمیم گیری و برنا مه ریزی برای آینده (مورگان وهمکاران، 2002) فراهم می آورند. در طی دهه های گذشته، سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی به طور درخور توجهی توسعه یافته اند. یکی از تلاش های اولیه در توسعه مفهوم ممیزی جامع بازاریابی، با توجه به سلامت فعالیت های بازاریابی سازمان، بود (شاکمن، 1959 ) که مطابق با ممیزی های مالی در حسابداری بود. در سال های دهه 1960 ، به طور موازی، مفهوم ممیزی بازاریابی و مفهوم تجزیه و تحلیل بهره وری بازاریابی (سوین، 1965 ) که بر کارایی فعالیت های بازاریابی تمرکز داشت، توسعه یافت و بدان توجه شد. به طور سنتی، تجزیه و تحلیل بهره وری بازاریابی (از دیدگاه کارایی) و مفهوم ممیزی بازاریابی (از دیدگاه اثربخشی) رویکرد های غالب بر ارزیابی عملکرد بازاریابی اند، اما هیچ کدام از این دو رویکرد، به دلیل محدود یت های اجرایی و مفهومی، چارچوبی کامل برای ارزیابیِ یکپارچه فراهم نمی کنند (مورگان و همکاران، 2002 ) در پی این دو رویکرد، کار اولیه در ارزیابی عملکرد بازاریابی سطح سازمانی فقط بر سنجه ها و شاخص های مالی، مانند سود، فروش، و جریان نقد، تمرکز داشت . با این حال، در طی دوره 1970 تا 1980 ، عمل رایج استفاده از یک یا چند شاخص مبتنی بر حجم، مالی یا عددی به یک دیدگاه چند بعدی از عملکرد بازاریابی بسط یافت که در آن از الگو های درونی و بیرونی برای ارزیابی عملکرد بازاریابی استفاده می شد (فروسن و همکاران، 2013 ) علاوه بر این، تمرکز در سیستم های ارزیابی عملکرد بازاریابی به سمت سنجه های غیر مالی، مانند سهم بازار، رضا یت مشتری، وفاداری مشتری، و ارزش برند، به عنوان میان جیگرهای بین ورودی بازاریابی و نتایج مالی، تغییر یافت (امبلر و همکاران، 2004)
بررسیِ تاریخیِ ارزیابی عملکرد بازاریابی بیانگر آن است که معیار های بازاریابی در طی سال های اخیر در سه جهت سازگار تکامل یافته اند:
شاخص سهم بازار، به واسطه کار گروه مشاوره بوستون در او ایل سال های 1970 ، توجه زیادی را به خود جذب کرده است. از اواخر سال های 1980 ، چهار معیار خروجی غیر مالی کیفیت خدمات، رضایت مشتری، وفاداری مشتری، و ارزش برند توجه سازمان ها و محققان را به خود جذب کرده است (دا گاما، 2011).تأکید بر این معیار ها سبب تشکیل جنبش عمومی شد، که سازمان ها معیار های مالی را همراه با دیگر معیار هایی که زودتر در فرایند ورودی- خروجی رخ می دهند درنظر می گرفتند. فعالیت ها و فرایند های بازاریابی به نتایج میانجی معیار های غیر مالی بازاریابی منجر می شوند و این نتایج،در نهایت، به نتایج مالی منجر می شود. سنجه ها و شاخص های عملکرد بازاریابی مزایا و نواقصی دارند . معیار های مالی تصویر لحظه ای از وضعیت سازمان ارائه می دهند، ولی آینده آن ها را پیش بینی نمی کنند. شاخص های غیر مالی نیز، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و بحث ادراک، ممکن است دقیق و درست نباشند . مزایا و نقایص گوناگون مرتبط با انواع متفاوت سنجه ها بیانگر آن است که هیچ معیار نقره فامی کامل و بدون نقص برای بازاریابی وجود ندارد (امبلر و رابرتس، 2008 ) به عبارتی، آنچه ادبیات ارزیابی عملکرد بازاریابی نشان می دهد بیانگر آن است که صرف توجه به یک بعد خاص در ارزیابی عملکرد بازاریابی نمی تواند اطلاعات دقیق و کاملی درباره عملکرد بازاریابی ارائه دهد و نقاط قوت و ضعف آن را آشکار سازد. در نتیجه، باید با دید سیستمی و کلی نگر به ابعاد چندگانه ای برای ارزیابی عملکرد بازاریابی توجه کرد تا بتوان به اطلاعات دقیق و کاملی ازوضعیت عملکرد بازاریابی دست یافت.
1-8- ساختار مدل
مدل ما بر پایه تحقیقRBV استوار است که بر منابع به عنوان محرک های کلیدی عملکرد بازاریابی تاکید دارد(امیت،1993)1. طبق این فرضیه پارامترهای کنترل کننده کمک می کند تا استراتژی که به عملکرد خوب می انجامد انتخاب شود.(بارنی،1991)2. منابع را می توان به دو دسته ملموس و ناملموس تقسیم کرد،که ملموس مانند(منابع مالی ،ساختمان و تجهیزات) و ناملموس مانند (منابع انسانی ،شهرت و تکنولوژی).(ایسن هارد،2000)3.منابع علاوه بر طبیعت شان به خودی خود قابل استفاده نیستند و در حقیقت با همسوئی و هماهنگی منابع دیگر به قابل استفاده می شوند.(هلفت،2003)4. وقتی یک شرکت می خواهد به مزیت رقابتی دست یابد یا به حدی برسد که توان رقابت داشته باشد باید به اندازه قابل قبولی تمرین و کار کند. (اسن هارد،2000).
مدل RBV می تواند در سه حالت باشد :
1-رقابت برابر – ظرفیت و منابع اولیه ،ولی بهره برداری زیاد
2-رقابت موقت- که بر پایه منابع کمیاب است
3-رقابت قابل تحمل-که متکی بر استقرار منابع کمیاب با ارزش می باشد
با این حال، مزیت رقابتی پایدار برای همیشه نیست، ممکن است از تغییرات پیش بینی نشده در ساختار اقتصادی صنعت (مانند ورود رقبای جدید)متاثر شود و حتی ممکن است بعضی وقت به کاهش استفاده از یک منبع یا قابلیت خاص روی آوریم تا بتوانیم مزیت رقابتی خود را حفظ کنیم .(رای،2004)5. بر اساس مدل ، موقعیت مکانی و نوع مالکیت به عنوان مفهوم پیاده سازی یک استراتژی است که ممکن است توسط سازمان های رقیب استفاده نشده باشد که به کاهش هزینه ها، بهره برداری از بازار فرصت ها، و خنثی کردن تهدیدات رقابتی کمک می کند.(بارنی،1991). مدل چنین نشان می دهد که عملکرد بازاریابی به عنوان متغییر وابسته برای بهره برداری از مزیت رقابتی می باشد(کچن،2005)6.مزیت رقابتی نشان دهنده ارزش اقتصادی ایجاد شده از بهره برداری سازمان از منابع و امکانات است ، در حالی که عملکرد اشاره به ارزش اقتصادی حاصل از تجاری سازی منابع و قابلیت می باشد.(نوبرت2008)1.
با توجه به مبانی مطرح شده و همچنین اهمیت منابع و قابلیت های سازمانی در عملکرد بازاریابی از یک سو و نقش تعدیل کننده ای موقعیت های مکانی و نوع مالکیت ها از سوی دیگر، این مطالعه بر آن است تا به بررسی تاثیر منابع وقابلیت های سازمانی بر عملکرد بازاریابی بپردازد.
لازمه تدوین یک برنامه ریزی استراتژیک و هدفمند داشتن تفکر استراتژیک و راهبردی است یعنی تفکری که همراه با بینش و بصیرت بوده و اینده نگری و حتی شاید اینده سازی رامورد توجه قرار دهد .بدین لحاظ اندیشمندان زیادی به این مقوله توجه نموده ، تلاش نموده اند تا این تفکر را به گونه ای مفهوم سازی و توصیف نمایند برای مثال از دیدگاه اوهم ( 1982 ) تفکر استراتژیک مبنای چشم انداز سازمان بوده و استراتژی سازمان را در جهت آن به حرکت در می آورد . و از دیدگاه همل ( 1998 ) تفکر استراتژیک معماری هنرمندانه یک استراتژی بر مبنای خلاقیت و شهود انجام می گیرد (زارعی،1389).
بنابر این می توان ادعا کرد که برنامه ریزی و اینده نگری دو عنصر تفکیک ناپذیر اند و بعبارت بهتر داشتن بینش و بصیرت ، لازمه برنامه ریزی های درست و کارامد محسوب می گردد همانگونه که در متون دینی ما بویژه ایات قران کریم و روایات معصومین(ع) به نقش و جایگاه تفکر راهبردی یا استراتژیک در قالب اصطلاحاتی چون تدبیر، بصیرت و دور اندیشی و اینده نگری در تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها تاکید بسیاری شده است. بعنوان نمونه خداوند متعال در قرآن به پیامبر خود می فرماید :” قل هذه سبیلی أدعو إلى الله على بصیره أنا ومن اتبعنی “(یوسف،108) به مومنان اعلام کن که راه خدا دعوت به توحید خالص همراه با بصیرت و بینایی است ولذا همه مردم جهان را به سوى این طریقه فراخوان. در این آیه حضرت یوسف(ص) مأموریت پیدا می کند که آیین و روش و خط خود را مشخص کند سپس اضافه می کند من این راه را بی اطلاع یا از روی تقلید نمی پیمایم بلکه از روی آگاهی و بصیرت خود و پیروانم و همه مردم جهان را به سوی این طریقه می خوانم (مکارم شیرازی،1372 ) در واقع این از وظایف یک رهبر راستین است که با صراحت برنامه ها و اهداف خود را اعلام کند . ولذا داشتن بینش و بصیرت و اینده نگری مانند نوری است که به انسان بینش اجتماعی می دهد که با افراد مختلف وگروه های گوناگون و حوادث و پیشامدهای رنگارنگ چگونه برخورد کند و راه رهبری و مدیریت صحیح را ارائه می نماید و لذا همه پیامبران الهی از خداوند شرح صدر و نور بصیرت می خواستند (عباس نژاد، 1384).
لذا می توان گفت که بکارگیری تدبیر و بصیرت و دور اندیشی نیازمند یک سری از مهارتهایی می باشد که شاید بتوان گفت رمز موفقیت در یک مدیریت بخردانه ومنطقی است و لذا توجه جدی به افزایش سطح مهارتهای افراد سازمانی بویژه مدیران سازمانها برای برخورداری از یک سطح بالایی از هوشمندی و درایت و تدبیر در انجام موثر کارها ضروری به نظر می رسد.به این لحاظ اندیشمندان دیدگاه ها و نظریه های متعددی پیرامون مهارتهای مورد نیاز مدیران ارایه نموده اند از جمله نظریه مهارت های سه گانه فنی انسانی و ادراکی که از سوی کاتز (1995) مطرح و ارایه گردیده است.که مبنای ابعاد مهارت های مدیران در تحقیق حاضر است .از دیدگاه این نظریه پرداز ، مدیریت هر سازمانی باید در وهله اول در انجام وظایف کاری خود از دانایی و توانایی ویژه برخوردار باشد که لازمه ان ورزیدگی و تبحر در کاربرد فنون و ابزار ویژه و همچنین شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است که این امر تحقق همان مهارت فنی است ضمنا یک مدیر شایسته باید از مهارت انسانی برخوردارباشد که همانا داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کارها بوسیله دیگران ،فعالیت موثر بعنوان عضو گروه،درک انگیزه های افراد و تاثیر گذاری بر رفتار انان می باشد و در نهایت مهارت ادراکی که همانا توانایی درک پیچیدگی های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل دهنده کار و فعالیت سازمانی بصورت یک کل واحد می باشد.
لازم بذکر است که به اهمیت داشتن این مهارت ها برای هر فردی که در مقام ریاست ،مدیریت یا رهبری یک سازمان یا یک جامعه قرار دارد در متون دینی ما یعنی قران کریم و روایات معصومین (ع نیز توجه زیادی معطوف شده است و صریحا امده است که یک مدیر شایسته باید مهارتهای ویژه ای از جمله تخصص ، اگاهی ، خوش خلقی ،احترام به افراد، سعه صدر،رفق و مداراو… داشته باشد که در ادامه به چند استناد در این زمینه بسنده می شود :
امام علی (ع) می فرمایند: “وَاَکْثِرْمُدارَسَهَ الْعُلَماءِ وَمُنافَثَهَ الْحُکَماءِ فی تَثْبیتِ ماصَلَحَ عَلَیهِ اَمْرُ بَلادِکْ” : و با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان در میان نه ، در آنچه کار شهرهایت را استوار دارد.(نهج البلاغه، نامه 53 )
در این نامه امام علی (ع)گوشزد می نماید که یکی از مهارت های مدیران می تواند کسب دیدگاه ها و نظرات افراد متخصص باشد که همین امر می تواند یک مهارت انسانی محسوب شود.در جایی دیگر
پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که بدون علم و آگاهی برای مردم فتوا و نظری دهد جایگاهش از آتش خواهد بود. (الحر العاملی، 1391 ه ق). و باز پیامبر اعظم فرمود: کسی که بدون دانش و آگاهی کاری را انجام دهد، فسادش بیشتر از صلاحش خواهد بود (کلینی، 1372).از این احادیث می توان برداشت کرد که بینش و بصیرت در کار بویژه برای مدیران اهمیت زیادی دارد و یک نوع تفکر استراتژیک محسوب می گردد.
همچنین در سوره ال عمران( ایه پنجاه و نه ) خداوند، مهارت رفق و مدارا را برای پیامبر خود گوشزد می نماید و می فرماید:به واسطه رحمت الهی ،نسبت به انان نرم خو شدی ، که اگر تند خو و سخت دل بودی از اطرافت پراکنده می شدند.همچنین در روایتی حضرت علی(ع)می فرمایند:وسیله و ابزار ریاست و مدیریت سعه صدر است(نهج البلاغه،حکمت 176).که به نوعی هم مهارت انسانی و هم مهارت ادراکی است.
رسول خدا (ص) فرمود: در قیامت چیزی را در نامه عمل نمی گذارند که افضل از حسن خلق باشد.( کلینی،1372)
ولذا مدیر و رهبرشایسته به فرموده معصومین (ع) ، باید دارای حسن خلق، تواضع و فروتنی باشد، با روی خوش، مهربانی، مهر و محبت، تبلیغ و ارشاد نماید.
با توجه به روایات فوق که دربرگیرنده یک سری از ویژگی ها و خصوصیات لازم برای افراد مسئول بویژه مدیران رده عالی سازمان ها می باشد می توان دریافت که این ویژگی ها به نوعی بیانگر توانایی ها و مهارت هایی است که می توان انرا تحت عنوان مهارت های مدیریتی نام برد.برای مثال توجه به نظرات افراد در سازمان یا تواضع و فروتنی در برخورد با افراد که مورد تاکید در متون دینی ما می باشد یک نوع مهارت انسانی محسوب می گردد. از سوی دیگر می توان دریافت که داشتن توانمندی و مهارت های مورد نیاز برای مدیریت بویژه مهارت های انسانی و ادراکی در سازمان، می تواند راه را برای ارتقای استراتژیک فکر نمودن مدیر هموار سازد. زیرا اگر مدیری این نوع مهارت ها را نداشته باشد، شاید نتواند بصیرت و بینش استراتژیک و راهبردی داشته باشد و راهبردی فکر کند. وچه بسیار که در مواجهه با مشکلات نتواند راهبردی عمل نموده و همانند مدیران استراتژیست تهدید ها را به فرصت های مطلوب تبدیل نماید. لذا مدیری با داشتن این مهارت ها ،می تواند دارای دیدگاه و افق استراتژیک مطلوب تری نسبت به مدیران غیر ماهر باشد .برای مثال یکی از ابعاد تفکر استراتژیک مورد توجه مولفه بینش استراتژیک است که با مهارت های ویژه ای بهبود می یابد.لذا در مجموع باعنایت به نقش و تأثیر مهارت های مدیریتی در ارتقاء سطح بصیرت و بینش وبطور کلی تر تفکر استراتژیک مدیران سازمانها که هم از دیدگاه عقلی و نظری قابل استدلال است و هم در اموزه های دینی ماامده است ، پژوهش حاضر اولاً: به شناخت و مطالعه میزان وضعیت مهارت های مدیریتی و تفکر استراتژیک در مدیران( بصورت یک مطالعه موردی در شهرداری کاشان ) بر اساس شاخص های تشکیل دهنده تفکر استراتژیک مبتنی بر نظریه لیدکا(1998)پرداخته و از سوی دیگر: درصدد است تا میزان تاثیر مهارت های مدیریتی را بر سطح تفکر استراتژیک این مدیران ارزیابی نماید لذا با عنایت به این هدف در این تحقیق به شناخت و تبیین میزان تأثیر مهارتهای مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان می پردازد .آنچه مهم است این است که در این تحقیق محقق بدنبال آن است که خلاء تفکر استراتژیک که بطور محسوسی در مجموعه مورد نظر نمایان است را بررسی و راههای پرکردن آن را با استفاده از مهارتهای عنوان شده مرتفع نماید .
لازم بذکر است که محقق برای سنجش میزان وجود تفکر استراتژیک و مهارتهای مورد نیاز در مدیران شهرداری کاشان از شیوه کاربردی و پیمایشی استفاده می نماید لذا بدین منظور از ابزار پرسشنامه مبتنی بر نظریه های فوق الذکر بهره گیری می نماید تا بتواند از یک سو وضعیت موجود تفکر استراتژیک را از لحاظ شاخص هایی همچون نگرش سیستمی ،عزم استراتژ یک، فرصت طلبی هوشمندانه،پیشروی بر اساس اصول علمی و تفکر در زمان و مهارتهای تحقق این نوع تفکر را که شامل سه مهارت فنی انسانی و ادراکی می باشد در میان اعضای جامعه اماری مورد مطالعه و شناسایی قرار دهد و از سو ی دیگر با توجه به وضعیت موجود در شهرداری کاشان میزان تاثیر این مهارتها را در بروز و تحقق تفکر استراتژیک مدیران مورد مطالعه قرار دهد.لذا سوال اصلی تحقیق حاضر اینست که:”تاثیر مهار تهای مدیریتی(فنی، انسانی و ادراکی) بر ارتقای سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان چگونه می باشد؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
سازمان های امروزی همواره با مشکلات و مسایلی مواجه هستند که وظایف مدیریت این سازمانها را دو چندان می سازد.بدیهی است بهترین و مفید ترین راه برای حل مناسب و معقول مشکلات و چالش های فرارویری، پیش بینی صحیح انها و سپس انتخاب راه کار مناسب و معقول برای مقابله با ان هاست و لذا اگر مدیران قبل از روبه رو شدن با هر گونه مشکل ان را پیش بینی کرده باشند تلاش خواهند کرد تا از بروز ان مشکل پیشگیری نمایند و چنانچه پیشگیری از وقوع مشکل نیز غیر ممکن باشدسعی
می نمایند تا راه کار مناسبی را برای مقابله صحیح و اصولی با مشکلات و حل وفصل انها در نظر بگیرند.
نکته مهم در اینجا این است که شاید تنها راه شناسایی دقیق مشکلات و پیش بینی صحیح انها داشتن توان تفکر و بصیرت و بینش راهبردی و استراتژیک است ما ممکن است از خود پرسیده باشیم که چرا بعضی از شرکتهای بزرگ و موفق در مدت زمان کوتاهی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار خود به موقعیتی معمولی و حتی تأسف بار تنزل یافته اند و یا برخی از شرکتهای کوچک و گمنام به یکباره به جایگاه های ممتازی در صحنه رقابت بین المللی رسیده اند ؟ به عقیده بسیاری از متخصصان علم مدیریت پاسخ بسیاری از این گونه سوالات را باید در مفاهیمی به نام استراتژی و تفکر استراتژیک جستجو کرد .تفکر استراتژیک مدیر را قادر میسازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و چگونه این عوامل موثر برای مشتری ارزش میآفریند؟ (مقدسی،1387).
مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنی پویا، آینده نگر ، جامع نگر و اقتضائی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است . تفکر استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند . این شیوه تفکر و مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد وفعالیت هایش به گونه ای در آید که اعمال نفوذ نماید و بدینگونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل در آورد(عابدی،1385) .
یکی از مهمترین منافع تفکر استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هرچه بیشتر مدیران و کارکنان می شود و همچنین از منافع بزرگ دیگر آن این است که موجب فرصتی می شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود . تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می شوند در فرایندهای تصمیم گیری مشارکت کنند . خلاقیت ، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدینگونه اثربخشی آن افزایش خواهد داشت(عابدی وهمکاران،1385).
باتوجه به مطالب پیش گفته یکی از خلاء های بزرگ در سازمانهای پیچیده و متنوع بخصوص شهرداریها ایجاد دیدگاهی است که بر پایه آن مدیران و کارکنان با دورنگری و آینده نگری در دنیای متحول و سراسر تغییر تصمیمات به موقع و مناسب را اتخاذ نمایند لذا ایجاد تفکر استراتژیک و دیدگاهی به روز از ملزومات بسیار ضروری و مورد تأکید در شهرداریها می باشد(عابدینی،1375) . از نظر کاربردی تفکر استراتژیک در شهرداری کمک می کند تا مدیران از روش منظم تر ، معقولتر و منطقی تر راهها یا گزینه های استراتژیک را انتخاب نمایند و بدینگونه استراتژیهای بهتری را تدوین نمایند .حال به منظور ایجاد این تفکر لاجرم ارتقاء سطح آموزش و مهارتهای مدیران ، دست اندرکاران و برنامه ریزان شهرداری قطعی است بدین منظور شهرداری ناگریز است با بکارگیری فنون مختلف سطح آگاهیها و مهارتهای مدیران خود را آن چنان تغییر دهد تا بصورت فزاینده ای نسبت به مسائل پیش رو با دیدگاهی کاملاً روشن و به روز نسبت به تغییرات و پیچیدگی ها اقدام نمایند . در تحقیق حاضر برای بخش مهارتهای مدیریتی مدیران شهرداری کاشان از مدل رابرت ال کاتز ( 1995 ) استفاده شده است که مهارتهای مدیریتی را شامل سه مهارت فنی،ادراکی وانسانی می داند .مهارت فنی شامل توانایی به کاربردن دانش ، فنون و ابزارهایی است که لازمه انجام وظایف خاصی است و از طریق تجربه ، تحصیل و کارورزی کسب می شود . مهارتهای انسانی شامل توانایی در زمینه ایجاد تفاهم و همکاری و انجام کار بوسیله دیگران و فعالیت موثر به عنوان عضو گروه ، درک انگیزه های افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان و مهارت ادارکی شامل توانایی درک پیچیدگی ها و مشکلات سرتاسر سازمان و اقدام براساس هدفهای کل سازمان است (علاقه بند،1375)
با بررسیهای انجام شده و مطالعات صورت گرفته در جامعه اماری مورد مطالعه (شهرداری کاشان) علیرغم اقدامات با ارزش و مفیدی که در خصوص تهیه برنامه های راهبردی ،چشم اندازها و برنامه های استراتژیک صورت میگیرد لیکن خلا تفکر استراتژیک ورصد برنامه ها و تغییرات فزاینده و سریع داخلی و خارجی ، وضعیت رقبا و تعهدات قانونی از یک طرف،و وجود اهتمام مناسب و انگیزه لازم در جهت ارتقا مهارتهای مورد نیاز به منظور بهبود تفکر استراتژیک در بین مدیران و کارکنان از طرف دیگر، بطور محسوسی مشهود میباشد.باعنایت به نقش و تأثیر مهارتهای مدیریتی سه گانه یعنی مهارت فنی ، انسانی و ادراکی در ارتقاء سطح تفکر استراتژیک مدیران سازمانها ، پژوهش حاضر اولاً به بررسی و سنجش وضعیت مهارتهای مدیریتی و تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان پرداخته و سپس به تبیین میزان تأثیر مهارتهای مدیریتی برسطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان می پردازد. آنچه مهم است این است که در این تحقیق محقق بدنبال آن است که خلاء تفکر استراتژیک که بطور محسوسی در مجموعه مورد نظر نمایان است را بررسی و راههای پرکردن آن را با استفاده از مهارتهای عنوان شده مرتفع نماید .
با توجه به مطالب گفته شده بالندگی یک سازمان صرفاً به خود مدیر،تفکرات و تصمیمات او به تنهایی بستگی ندارد، بلکه به مهارتهای فنی،انسانی وادراکی مدیران بستگی دارد. (حسینی،1387).
سازمان هایی موفق و اثربخش خواهند بود که رهبران آنها با اتخاذ مهارتهای مدیریتی خود ونفوذی که بر کارکنان دارند، بتوانند آنها را برانگیزند و تلاش های آنها را در جهت تحقق اهداف وتعالی سازمان همسو و منسجم کنند. لذا برای دستیابی به چنین امری سازمان ها نیازمند رهبرانی با داشتن چشم انداز وتفکر استراتژیک خواهند بود، که این تفکررا در سطح سازمان توسعه دهند و مزیت رقابتی برای سازمان خلق کنند . چرا که مدیران با تفکر استراتژیک می توانند جهت مقابله سیستماتیک با معضلات به درک فرصت های تخصیص بهینه منابع کمیاب و دستیابی به نتایج مورد نظر کمک نمایندو برای هماهنگی با تغییرات روزافزون و گام برداشتن در جهت اهداف سازمانی، نیاز به تغییر در روش تفکر و تحول ذهنی مدیران سازمانها می باشد (رحمان سرشت،1387) .
ارتقاء مهارت های مدیریتی مدیران شهرداری تا حد زیادی می تواند مدیران را در کسب تفکر استراتژیک یاری رساند. بنابراین تأثیر مهارتهای مدیریتی برسطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری می تواند درخور توجه محققان سازمان مدیریت بوده و بایستی در این خصوص مطالعات و تحقیقات صورت گیرد و به آن توجه شود.
1-4- پیشینه تحقیق:
با بررسی مطالعات و سوابق قبلی پیرامون موضوع ،محقق دریافت که در خصوص موضوع حاضر پژوهش هایی انجام شده است که در زیر به طور مختصر به مهمترین انها اشاره می شود.
– پژوهشی تحت عنوان “بررسی رابطه بین مهارت های مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان” که توسط لسانی و دهقانی در سال 90انجام گرفته است و مقاله ان در مجله پژوهشی نظام های اموزشی به چاپ رسده است .
– پژوهشی تحت عنوان: «تحلیل تفکر و مدیریت راهبردی حضرت امام خمینی(ره)» که توسط آقای فروزنده و همکاران در سال 1390 انجام شده و مقاله آن در نشریه راهبرد توسعه شماره 28 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان: «سنجش تفکر استراتژیک مدیران شهرداری تهران» که توسط آقای منوریان و همکاران در سال 1391 انجام شده و مقاله آن در مجله مدیریت بازرگانی شماره 12 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «مدل مبتنی بر مهارت در انتخاب مدیران با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چند معیاره» که توسط آقای مرادی و
زنجانی در سال 1392 انجام شده و مقاله آن در مجله پژوهشهای مدیریت منابع انسانی شماره 14 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «شناسایی و تحلیل اثر مهارت های مدیریتی بر ارتقای بهره وری:مورد مطالعه؛ صنایع پشتیبانی و نوسازی هلیکوپتر ی ایران» که توسط آقای سبزیکاران و همکاران در سال 1392 انجام شده و مقاله آن در نشریه مهندسی هوانوردی شماره اول به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «بررسی تاثیر بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه مهارت های مدیریتی» که توسط خانم جوهری در سال 1392 انجام شده و مقاله آن در مجله رشد مدیریت مدرسه شماره 7 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «ارتباط مهارت های سه گانه مدیریتی با یادگیری سازمانی در سازمان تربیت بدنی و ارایه مدل بر اساس آن» که توسط آقای افشاری و همکاران در سال 1392 انجام شده و مقاله آن در مجله مدیریت ورزشی شماره 11 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «رابطه مدیریت زمان با مهارت های مدیران و ویژگی های فردی انان در دانشگاه ازاد اسلامی» که توسط آقای جواهریزاده و چرمیان در سال 1388 انجام شده و مقاله آن در فصلنامه پژوهشهای مدیریت راهبردی شماره 43 به چاپ رسیده است.
– پژوهشی تحت عنوان : «بررسی میزان مهارت های مدیران از نظر معلمان و رابطه ان با پشرفت تحصیلی دانش اموزان دبیرستان پسرانه دولتی شهر تهران» که توسط آقای ستاری و واعظی سال 1384 انجام شد و مقاله آن در مجله روانشناسی و علوم تربیتی شماره 1 به چاپ رسیده است.
1-5-اهداف تحقیق:
اهداف تحقیق حاضر شامل یک هدف کلی و سه هدف ویژه است.
1-5-1 هدف اصلی
هدف اصلی در این تحقیق سنجش میزان تاثیر ابعاد تشکیل دهنده این مهارتهای مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک در بین مدیران شهرداری کاشان (قلمرو مکانی مورد مطالعه) می باشد.
2-5-1 هدفهای فرعی
– سنجش میزان تأثیر مهارت های فنی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان
– سنجش میزان تأثیر مهارت های انسانی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان
– سنجش میزان تأثیر مهارت های ادراکی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان
– اولویت بندی میزان تاثیر مهارت های مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان
ohme
hemel
امروزه مسئولیت اجتماعی شرکت نوعی فلسفه عقلی است که با قراردادهای اجتماعی به منظور رعایت اخلاقیات کسب و کار مرتبط است. رعایت این مسئله به بازاریابی از بند رسته که بهترین کارائی را در بلند مدت دارد منتهی میشود. در مورد مسئولیت اجتماعی شرکت ها باید به این امر توجه کرد که ممکن است عملی در دیدگاه شرکت اخلاقی باشد اما از دیدگاه جامعه اینگونه نباشد. همچنین مسئله دیگری که باید مورد توجه قرارگیرد اینست که اگر این توجه تنها به دلیل کاهش ریسک مواجهه با جامعه باشد محکوم به شکست است و وجه شرکت را بهبود نمیبخشد(خوبه،1390: 33). مفهوم جدیدی در نام سازی مطرح شده و آن بازاریابی مرتبط با علت میباشد. ریشه این مفهوم اینست که شرکت ها علل احساس قوی مشتریان را تشخیص داده و برمبنای آن سرمایه اجتماعی ایجاد میکنند که لازمه آن یک ارتباط قوی بین مشتری و شرکت خواهد بود. در صورت تشخیص درست این علت میتوان به بهبود وجهه شرکت در اجتماع و در نهایت افزایش ارزش شرکت دست یافت. از آنجائی که اکثر مدیران بازاریابی، آموزش و صلاحیت تصمیم در مورد علل حمایت اجتماعی مردم را ندارند استفاده از مفاهیم و سیستمهای بازاریابی مرتبط با علت میتواند کمک کننده باشد(وهابی،1385: 42).
اعتبار شرکت بهوسیله خصوصیات مختلفی از قبیل ادراک خریداران، معروفیت، خوبی و بدی، قابلیت اتکا، درستکاری، معتبر بودن، معتقد بودن و … تعریف میشود. نگرانی در مورد اعتبار شرکت همیشه وجود داشته است که میتوان از مأموریت و اهداف غیر اخلاقی، اطلاعات و فعالیتهای شرکت، محیط کار عملکرد گذشته، و … نام برد.عامل موثر دیگر در این زمینه ادراکات مشتریان است که مسئولیت اجتماعی و اخلاقی شرکت در ساختن آن مهمترین نقش را دارد و عواملی نظیر برنامهها و فعالیتهای اجتماعی، حمایتهای هنری و تلاش برای آسایش کل جامعه بر آن اثر گذارند(وهابی،1385: 45).
نام ونشان هسته اعتبار شرکت است و به جای صاحبان نام و نشان، با سطح وسیعی از مخاطبان در ارتباط است. از طرفی بین عملکرد و اعتبار شرکت یک رابطه مثبت وجود دارد به این صورت که افزایش اعتبار شرکت باعث افزایش سهم بازار و افزایش سهم بازار باعث افزایش ارزش شرکت میشود. البته اعتبار شرکت از عملکرد گذشته شرکت در ابعاد مالی و اجتماعی نیز ناشی میشود. در مورد نام سازی نیز مسئله روشن است. یک نام ونشان اخلاقی، اعتبار شرکت را افزایش میدهد و این اعتبار مانند یک حلقه باعث تقویت نام و نشان
میشود.
نام سازی اخلاقی را در هر دو سطح شرکت و محصول میتوان مطالعه کرد. در سطح شرکت قسمت حیاتی اعتبارشرکت است و هر عمل اخلاقی بر روی نام و نشان شرکت اثر دارد. نام سازی در سطح محصول شامل برچسب زنی، بسته بندی و ارتباطات است، که میتواند به طور غیر مستقیم براعتبار شرکت اثر داشته باشد. در نهایت میتوان با اقدامات سیستماتیک و مرحله ای در مورد افزایش اعتبار شرکت به مزیت رقابتی دست یافت.
2-3.اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه سازمان های کسب و کار در بازارهای صنعتی بدلیل خاص و محدود بودن مشتری و منافع فراوان ایجاد مشتری وفادار برای سازمان خود همواره بدنبال ایجاد راهکارهایی برای دستیابی به اینگونه مشتریان هستند. از این رو بررسی این موضوع که: «چه معیارهایی برای مشتریان صنعتی جهت ایجاد وفاداری به سازمان های کسب و کار اهمیت دارد.» بسیار حائز اهمیت است. نام تجاری، دارایی شرکت است که باعث افزوده شدن ارزش محصول نهایی می شود. یک استراتژی نام تجاری قوی برای سهامداران ارزش ایجاد و همچنین نخبگان را به کار جذب می کند. اما از آنجا که یک الگوی استاندارد برای محاسبه ارزش نام تجاری وجود ندارد، درک میزان ارزش آن مشکل است(خوبه،1390: 35).
برند (یا همان نام و نشان تجاری) سمبلی از تعهد همه جانبه و پایدار یک شرکت و توصیفگر چهره شرکت به مشتریان است. برند به صورت نمادی برای محصولات و خدمات شرکت ها به کار گرفته میشود. به عبارت دیگر، برند به مانند کارت ویزیت شرکت ها است که در محیط رقابتی، یک شرکت را از رقبایش متمایز می سازد. برند علاوه بر ایجاد تمایز برای مشتریان و سهامداران و جامعه، ارزشها و نگرشهای موجود در شرکت و محصولات آن را منتقل میسازد(وهابی،1385: 47).
لذا امروزه برند ( نام و نشان تجاری) به عنوان یکی از دارائی های اصلی شرکت ها شناخته میشود. تا آنجاکه سرمایه گذاری برای برند فراتر از صرف هزینه های سالانه بازاریابی و به یکی از اولویت های استراتژیک شرکت ها مبدل شده است. این دارائی در فهرست دارایی های فیزیکی نمی آید، دیده نمی شود، قابل سرقت و کپی کردن نیست، و حتی در تراز نامه و ارزش دفتری شرکت ها هم جائی ندارد، اما سهمی بسیار زیاد در ارزش بازار شرکت دارد.چنین ارزشی با شعارها و تبلیغات بیهدف و توخالی حاصل نمیشود، بلکه با به وجد آوردن مشتری و ارائه محصول و خدمت ارزش آفرین برای او و اجابت خواستهای او و تفکر و آینده نگری و بالاخره با تلاش و برنامهریزی به دست میآید(خوبه،1390: 36).
یکپارچگی و هماهنگی فرآیند بازاریابی در طول زنجیره تامین کمتر مورد توجه قرار گرفته است. (جونتر،2010) فلینت معتقد است که استراتژیهای بازاریابی موفق در آینده آنهایی خواهند بود که در طول زنجیره تامین کاملا هماهنگ و یکپارچه باشند. توانایی هماهنگی و یکپارچگی رضایت مشتریان نهایی در زنجیره تامین را موجب خواهد شد. (فلینت، 2004) اگرچه هماهنگی و یکپارچگی زنجیره تامین هزینه زیادی را به دنبال دارد، اما ما معتقدیم که کل هزینه مرتبط با مشتری نهایی از طریق یک واکنش متمرکز توسط همه شرکای زنجیره تامین به نیازهای در حال تغییر مشتریان نهایی به حداقل برسد. (رین برد، 2004) موفقیت زنجیره تامین، نیازمند هماهنگی و یکپارچگی یکایک شرکتها و اجرای یک گرایش مشترک نسبت بازار است. (جوتنر، 2007) گرین و دیگران معتقدند که یکپارچگی و هماهنگی استراتژیهای بازاریابی در طول زنجیره تامین باعث بهبود مستمر در تحقیقات این حوزه میشود. (گرین، 2012) با توجه به تحقیقات انجام شده، پژوهشهای اندکی در رابطه با هماهنگی استراتژیهای بازاریابی و پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین صورت گرفته است و بررسی این دو متغیر از نیازهای اساسی سازمانها در محیط پیچیده کنونی است، لذا تحقیق حاضر با در نظر گرفتن متغیرهای مذکور در پی ارائه راهکارهای نوینی در بحث بازاریابی استراتژیک و مدیریت زنجیره تامین خواهد بود.
این پژوهش دو هدف عمده را دنبال میکند. هدف اول بررسی وضعیت هماهنگی استراتژی بازاریابی در صنایع شیمیایی استان زنجان و هدف دوم بررسی هماهنگی استراتژیهای بازاریابی در ساختار مدیریت زنجیره تامین و عملکرد آن.
سوال اساسی تحقیق: آیا استراتژی بازاریابی قوی یک سازمان در پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین بهرهور و بهبود مزیت رقابتی و همچنین عملکرد زنجیره تامین تاثیری اساسی خواهد داشت؟
سوال اصلی 1. آیا استراتژیهای بازاریابی اثر مثبت و معناداری بر پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین دارد؟
سوال فرعی1.1. آیا استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر مشارکت تامینکنندگان استراتژیک دارد؟
سوال فرعی 1. 2. آیا استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر ارتباط با مشتریان دارد؟
سوال فرعی 1. 3. آیا استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر سطح تسهیم اطلاعات دارد؟
سوال فرعی 1. 4. آیا استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر کیفیت تسهیم اطلاعات دارد؟
سوال فرعی 1. 5. آیا استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر اولویتبندی فعالیتها در زنجیره تامین دارد؟
سوال اصلی 2. آیا سازمانهایصنایع شیمیایی با توان بالایی در پیاده سازی زنجیره تامین سطح بالایی از عملکرد را در زنجیره تامین خواهند داشت؟
فرضیه اصلی 1: استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین دارد.
فرضیه فرعی 1. 1. استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر مشارکت تامینکنندگان استراتژیک دارد.
فرضیه فرعی 1. 2. استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر ارتباط با مشتریان دارد.
فرضیه فرعی 1. 3. استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر سطح تسهیم اطلاعات دارد.
فرضیه فرعی 1. 4. استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر کیفیت تسهیم اطلاعات دارد.
فرضیه فرعی 1. 5. استراتژیهای بازاریابی در شرکتهای صنایع شیمیایی اثر مثبت و معناداری بر اولویتبندی فعالیتها در زنجیره تامین دارد.
فرضیه اصلی 2. سازمانها در صنایع شیمیایی با توان بالایی در پیاده سازی زنجیره تامین سطح بالایی از عملکرد را در زنجیره تامین خواهند داشت.
در این بخش به روششناسی پژوهش از جمله ابزار و شیوه گردآوری دادهها، نحوه تجزیه و تحلیل دادهها و مباحث دیگر پرداخته شده است.
این پژوهش از حیث هدف تحقیق، تحقیقی توصیفی و از لحاظ نتیجه پژوهش از نوع کاربردی میباشد. زیرا از نتایج به دست آمده از این تحقیق میتوان در پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین به شکل موثر و همچنین بهبود استراتژیهای بازاریابی و مزیت رقابتی سازمانها استفاده کرد. با توجه به این که شیوه تجزیه و تحلیل دادهها از نوع آماری میباشد، این تحقیق از نظر فرآیند تحقیق از نوع کمی میباشد. در این تحقیق یک ساختار مفهومی و نظری کلی با استفاده از آزمونهای تجربی و آماری در یک صنعت خاص مورد آزمون قرار خواهند گرفت
پس از نظر منطق تحقیق این پژوهش از نوع قیاسی میباشد.( کرمی ، 2011)
روش جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای است. در این تحقیق با مراجعه به منابع کتابخانهای از جمله کتابها، مقالات داخلی و خارجی معتبر و پایاننامهها مبانی نظری و ادبیات تحقیق جمعآوری خواهد شد. همچنین برای جمعآوری دادههای این پژوهش از دادههای بدست آمده از پژوهش میدانی از طریق ابزار پرسشنامه نظرات کارشناسان جمعآوری و تجزیه و تحلیل خواهد شد.
این پرسشنامه از نظر مقیاس ترتیبی بوده و از طیف 5 گزینه لیکرت برای پاسخگویی به سوالات استفاده خواهد شد. بخش اول پرسشنامه مربوط به ویژگیهای فردی و جمعیتشناختی پاسخدهندگان ( جنس، سن، پست سازمانی و ….) خواهد بود و بخش دوم به نظرسنجی در مورد 3 متغیر اصلی پژوهش یعنی هماهنگی استراتژیهای بازاریابی، پیادهسازی مدیریت زنجیره تامین، عملکرد زنجیره تامین اختصاص خواهد داشت.
جامعه آماری این تحقیق از مدیران ارشد شرکتهای فعال در صنایع شیمیایی در استان زنجان که شامل88 شرکت میباشد، انتخاب شده است.که بر حسب تعداد مدیران موجود در این شرکتها حدود 200 پرسشنامه توزیع خواهد شد.(سازمان صنعت، معدن و تجارت استان زنجان، 1392) تحقیق حاضر در تابستان و پائیز سال 1392 انجام خواهد شد. به دلیل محدود بودن تعداد جامعه آماری تقریبا همه جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته خواهد شد.این شرکتها تولیدکنندگان رنگهای شیمیایی، لوازم نساجی را در بر میگیرد. اکثر شرکتهای بررسی شده در این تحقیق شرکتهای مربوط به صنعت سرب و روی میباشند که با توجه به غنی بودن استان در این زمینه این صنعت در استان زنجان بسیار پویا و رقابتی میباشد. نظر به رقابت موجود بین صنایع در این استان بررسی استراتژیهای بازاریابی و فرآیند زنجیره تامین اهمیت پیدا میکند.
با توجه به روش جمعآوری دادهها که از طریق پرسشنامه، دادههای موجود نیز همگی از نوع دادههای دسته اول میباشد. به این منظور ابتدا متغیرهای فردی و جمعیت شناختی تحقیق با استفاده از ابزار آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. در ادامه نظر به نوع و ماهیت تحقیق و فرضیات مطرح شده نحوه تجزیه و تحلیل دادهها از نوع همبستگی میباشد. در این تحقیق از نرم افزار لیزرل و از روش تحلیل مسیر به بررسی همبستگی و روابط موجود بین متغیرها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. مفاهیم تحلیل مسیر در بهترین صورت از طریق ویژگی عمده آن یعنی نمودار مسیر که پیوندهای علی احتمالی بین متغیرها را آشکار می سازد، تبیین می شود. برای تهیه نمودار مسیر، اسامی متغیرها را نوشته و از هر متغیر پیکانی به سوی متغیر دیگری که معتقدیم در آن تاثیر دارد رسم می کنیم. نمودار درونداد از پیش برای کمک به تحلیل رسم می شود و بیانگر پیوندهای علی پیش بینی شده از سوی فرضیه پژوهشگر است. اما نمودار برونداد آنچه را که واقعا در نتیجه تحلیل آماری به دست آمده است نشان می دهد. آنچه با اجرای این روش می توان انجام داد، بررسی الگوی روابط بین چندین متغیر است، در حالی که رابطه احتمالی علی میان آنها تایید و رد نمی شود. نخستین گام در تحلیل مسیر، تعیین یک مدل ساختاری پیش تجربی است که همه متغیرهای مورد علاقه پژوهشگر را در بر می گیرد. مدل ساختاری شامل یک مجموعه معادله ساختاری است که روابط علی ممکن بین متغیرها را توصیف می کند. در این فرآیند ابتدا یک سلسله مراتب علی مطرح می شود که درآن برخی متغیرها ممکن است علت احتمالی متغیرهای دیگر باشد، اما به طور قطع نمی تواند معلول آنها باشد. به بیان دیگر، ترتیب متغیرها به گونه ای است که متغیری که در مرتبه بالاتر این سلسله مراتب قرار دارد ممکن است علت متغیر مرتبه پایین تر از آن باشد، اما بعید است متغیر پایین تر علت متغیر مرتبه بالاتر از آن باشد. (هومن، 1388)
هدف اصلی این تحقیق آزمون عملی مدل و شناسایی روابط بین هماهنگی استراتژیهای بازاریابی، عوامل اجرایی مدیریت زنجیره تامین، عملکرد زنجیره تامین سازمانهاست. در راستای هدف اصلی هدف فرعی زیر نیز دنبال میشود. بررسی اهمیت هریک از عوامل پیادهسازی زنجیره تامین در استراتژیهای بازاریابی. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیقات قبلی در عامل پیاده سازی زنجیره تامین، سطح تسهیم اطلاعات و مشارکت تامین کنندگان استراتژیک بیشترین نقش را بازی میکردند، در این تحقیق انتظار میرود نتایج بدست آمده در تحقیقات قبلی تکرار شوند.
با توجه به تحقیقات انجام شده قبلی استراتژیهای بازاریابی با 7 سوال مورد آزمون قرار گرفته که از جمله این عوامل سازگاری فلسفههای بازاریابی، اجرای استراتژی قیمت گذاری، اجرای استراتژی توزیع، خلق ارزش توسعه داده شده و برخی عوامل دیگر میباشد. سنجه متغیرهای پیادهسازی زنجیره تامین در مدل مفهومی تحقیق مشخص شده است. در مقاله گرین و همکاران این متغیرها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد سنجش قرار گرفتهاند. در این مقاله سنجههای عملکرد زنجیره تامین با معیارهای تولید محصولات بدون نقص، حذف تاخیر در سفارشات و توانایی در تحویل به موقع محصولات و دییگر سوالات سنجیده شده است. پیش بینی میشود در این تحقیق روش مورد استفاده شده در تحقیقات قبلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و نتایج مطلوب حاصل شود.