برندها، امروزه به عنوان سرمایه اصلی بسیاری از کسب و کارها خود را نمایان ساخته و جلوه میکنند (محمدیان،1389). جایگاه برند در کسب و کار و سازمانهای تجاری آن چنان گسترده شده است که میتوان به مدیریت نوین، مدیریت برندها نام نهاد (سمیعی نصر،1390). برند تنها یک محصول فیزیکی نیست، بلکه یک خاصیت منحصر به فرد است، در طول زمان گسترش و بهبود مییابد و دارائیهای ملموس و غیرملموسی را از آن خود میسازد و در طول زمان موجب انفکاک میان محصولات مشابه میشود (محمدیان،1389). یک برند قدرتمند اثر مثبتی بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به هویت شرکت میگذارد. آگاهی از نام و نشان برند بر کیفیت ادراکی مشتریان اثر گذاشته و منجر به وفاداری ایشان میگردد (سمیعی نصر،1390).
بر اساس تحقیقات بدست آمده، مصرف کنندگان در جستجوی برندهایی هستند که برای آنها تجارب یکسان و به یاد ماندنی ایجاد کند. تجربه برند به عنوان احساسات، هیجانات، شناخت ها و پاسخهای رفتاری برانگیخته از محرکهای مرتبط با برند تعریف میشود که بخشی از طراحی، شخصیت، بسته بندی، ارتباطات و محیطهای برند است Brakus & Schmitt ,and Lia Zarantonello , 2009)).
ارایه نظریههای جدید برای درک نحوه تصمیم گیری مصرف کننده در بازار خطوط هوایی همراه با ارزش برند بالا، دارای اهمیت فراوانی است، چرا که عوامل مختلفی از قبیل؛ تنوع رو به رشد شرکتهای هوایی، عرضه خدمات متنوع و جدیدتر به مسافران در طول پرواز، بکارگیری نوع و مدل هواپیماهای مسافربری با فناوریهای بالاتر، سطح ایمنی پروازی، و قیمت بلیطها بشدت، وفاداری مشتریان به یک برند هوایی را تحت تاثیر قرار میدهد.( Roderick J. Brodie, James R.M. Whittome, Gregory J. Brush (2009))
اگرچه عوامل متعددی که در خصوص بازار مسافرت های هوایی وجود دارد، شرکت های هوایی را ناگزیر ساخته تا با ارائه خدمات اضافی با سطح کیفی بالاتر و ایجاد مزیتهای رقابتی، علاوه بر حفظ مشتریان فعلی، به جذب مشتریان جدید نیز مبادرت نمایند، اما به نظر میرسد توجه صرف به تاثیرات شناخته شده تصویر برند، نمیتواند در ایجاد مزیتهای رقابتی کافی باشد و توجه به متغیرهای دیگری از قبیل اعتماد کارکنان و اعتماد شرکت میتواند در جذب مشتریان جدید و ماندگاری مشتریان موجود، تاثیر فراوانی بگذارد.
شواهد تجربی در محیطهای سازمانی و مصرفی از ارتباط مستقیم بین ادراکات مشتری از ارزش و وفاداری مشتری حمایت میکنند. برای مثال مطالعات در یک خرده فروشی در سازمانی مشتمل بر هر دو مورد خدمات و محصولات نشان داد که یک ارتباط قوی بین ارزش مشتری و تمایلات رفتاری مشتری وجود دارد.( Roderick J. Brodie, James R.M. Whittome, Gregory J. Brush (2009)). همچنین (2001)Sweeney and Soutar دریافتند که رابطه مهمی بین ارزش مشتری و تمایلات رفتاری وی وجود دارد، (2005) Duman and Mattila نیز بر پایه یک مطالعه گردشگری نشان دادند که هنگام سنجش تجربیات کلی یک خدمت، ارزش ادراک شده، بهترین شاخص برای پیش بینی تمایلات رفتاری است. در یک مطالعه مرتبط توسط (2002)Sirdeshmukh et al. نشان داده شد که ارتباطات قوی بین ارزش مشتری و وفاداری برای هر دو دسته خرده فروشی و خدمات هوایی وجود دارد.
ارزش مشتری، بصورت گستردهای با بازاریابی و رفتار مشتری در ارتباط است. وود روف (1991) Woodruff بیان میکند «ارزش مشتری همان ترجیح مشتری است برای؛ ارزیابی ویژگیها، عملکرد و نتایج برخواسته از بکارگیری و استفاده از تسهیلاتی که نظرات مشتری را برآورده میکند».
امروزه تحلیل ارزش مورد انتظار مشتری یکی از مقولههای مهم در مدیریت ارتباط با مشتری است تا شرکتها بتوانند از این طریق مشتریان وفادار خود را حفظ نموده و برنامهریزیهای خود را همسو با افزایش ارزش مورد انتظار مشتریان انجام دهند.
با توجه به اینکه در شرکتهای هوایی و خطوط هواپیمایی کشور تا کنون به فرآیند ارزش- وفاداری پرداخته نشده است، به نظر میرسد با پرداختن به این مسأله که؛ “به راستی ارزش مورد انتظار مشتری در خطوط هوایی کشور چه جایگاهی دارد و این مهم چگونه بر وفاداری مشتریان این خطوط تأثیر گذار است؟”، بتوان در این عرصه اطلاعات جدیدی جمعآوری نمود.
در واقع این پژوهش درصدد آن است که با انجام یک پژوهش کمّی، مفهوم ارزش مشتری را بیشتر بررسی نموده و به بررسی تأثیر “ادراک از برند خدمات” بر فرآیند” ارزش-وفاداری” مشتری در خطوط هوایی کشور بپردازد. همچنین، به بررسی چند تاثیر اضافی دیگر که بطور وسیعی دیدگاه مشتریان از خدمات را به تصویر میکشد، پرداخته میشود. با بررسی اولیه مشخص شد که در هیچ یک از شرکتهای خطوط هوایی کشور، این مطالعات انجام نشده و این پژوهش، میتواند آغازی برای ورود شرکتهای هوایی ایران به این مقوله مهم و اساسی باشد.
در این پژوهش سعی شده است تا رابطه بین متغیرها با استفاده از نرم افزارهای آماری به شکلی دقیق بررسی گردد تا امکان مقایسه شرکتهای هوایی مذکور در خصوص تأثیر تصویر برند بر فرآیند ارزش-وفاداری مشتری آنها فراهم آید.
از این رو در این پژوهش تلاش میگردد تا به پرسش و سوالات ذیل پاسخ داده شود:
– پرسش اصلی پژوهش:
آیا برند خدمات بر فرآیند ارزش مشتری- وفاداری مشتری در خطوط هوایی ایران تأثیرگذار است؟
– سوالات پژوهش:
1- آیا ادراکات مشتری از تصویر برند با ادراک مشتری از کیفیت خدمات ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
2- آیا ادراکات مشتری از تصویر برند با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
3- آیا ادراک مشتری از تصویر شرکت با ادراک مشتری از کیفیت خدمات ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
4- آیا ادراک مشتری از تصویر شرکت با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
5- آیا اعتماد مشتری به رفتار کارکنان با ادراک مشتری از کیفیت خدمات ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
6- آیا اعتماد مشتری به رفتار کارکنان با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
7- آیا اعتماد مشتری به سیاستهای مدیریت با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
8- آیا ادراکات مشتری از کیفیت خدمات ایجاد شده با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه مستقیم دارد؟
9- آیا ادراکات مشتری از هزینههای مالی و غیرمالی خدمات با ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران رابطه عکس دارد؟
10- آیا ادراک مشتری از ارزش ایجاد شده توسط شرکتهای خطوط هوایی ایران با وفاداری مشتری رابطه مستقیم دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
بازار بطور چشمگیری تغییر یافته است؛ سیکل عمر محصولات به علت تغییر تکنولوژی و ذائقه مشتریان کوتاه شده است. شرکتها با برندهای مختلفی که مشتریان را برای تحویل ارزش با عناوین «عملکرد فزاینده» و «صرفهجویی هزینه» امیدوار میکنند، در رقابت با یکدیگرند و مشتریان در مواجهه با انتخابهای متعدد گمراه میشوند. مبادله محصول و خدمات به عنوان تعامل بین احساس یک شرکت از نیازهای مشتری و ادراک مشتری از منافع مرتبط با برندسازی شرکت توصیف میشود. این مهم در شرکتهایی که خدمات خاص و منحصر به فردی ارائه میکنند و از حساسیت و توانمندی ویژهای برخودار هستند، دو چندان میشود. به طور مثال در شرکتهای خطوط هوایی به دلیل حساسیت عملکرد از یک سو و مشتریان خاص از سوی دیگر، این مسأله قابل توجه است که به راستی مشتریان این شرکتها، در مورد خدمات دریافتی چگونه فکر میکنند؟ چه ادراکی دارند؟ ارزش مورد انتظار آنها تأمین میشود یا خیر؟ میزان وفاداری آنها چقدر است؟ (Roderick J. Brodie, James R.M. Whittome, Gregory J. Brush (2009))
به طور کلی در ایران نقش بازار و سناریوهای آتی بازار در شکل گیری و توسعه و ترسیم مسیر آینده خطوط هوایی بسیار تأثیرگذار است. از این رو نقش کل زنجیره ارزش خطوط هوایی در توسعه این صنعت باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس، تعیین نوع هواپیما، نوع خدمات و سطح خدمات ارائه شده به همراه تصویر خدمات در ذهن مشتری، ارزش ایجاد شده برای مشتری و تاثیر آن بر وفاداری مشتری، نقشی کلیدی در تعیین نوع و سطح توانمندیهای شرکتهای هوایی برعهده دارد.
در کشور ما، سرمایهگذاری بر روی صنعت هوایی کشور به صورت عام به حدود نیم قرن پیش میرسد که با همکاری کشورهای غربی آغاز شده است. در حال حاضر، سیستم مسافربری هوایی کشور شامل 22 شرکت هواپیمایی دولتی و خصوصی است که ارائه دهنده خدمات به مشتریان خود هستند. در این خصوص شرکت ایران ایر با در اختیار داشتن 57 فروند هواپیما، بیشترین ناوگان و شرکتهای ماهان ایر و آسمان با در اختیار داشتن 35 فروند هواپیما، رتبه دوم و سوم را از نظر تعداد هواپیما به خود اختصاص دادهاند. نوع سرویسدهی این شرکتها به مشتریان خود، ارزش ادراک شده مشتری از خدمات دریافتی و بازخورد آن در قالب وفاداریِ حاصل شده، از جمله مسائلی است که پرداختن به آنها، فصل جدیدی از تحقیقات دانشگاهی را به روی محققین در این حوزه، باز مینماید.
از میان 22 شرکت هواپیمایی کشور، شرکتهای «ایران ایر»، «ماهان ایر» و «آسمان» با در اختیار داشتن بیشترین ناوگان هوایی و مشتریان هدف، به عنوان شرکتهای مورد نظر در این پژوهش، مورد بررسی قرار میگیرند. با توجه به اینکه هنوز پژوهش جامعی در مورد ارزش مورد انتظار مشتریان و تأثیر آن بر وفاداری در خطوط هوایی کشور صورت نگرفته است؛ این پژوهش میتواند ضمن پرداختن به این مسأله؛ پاسخگوی سؤالات مطرح شده باشد.
در پژوهش به عمل آمده در مقاله پایه، که این پژوهش بر اساس آن اجرا گردید، تاثیر تصویر برند برای خدمات خطوط هوایی مورد مطالعه قرار گرفت، که تا کنون در سایر تحقیقات، مورد بررسی قرار نگرفته است. اگرچه بر اساس این مقاله، در گذشته، مطالعاتی برای بررسی اعتماد، ارزش و وفاداری مشتری برای خدمات خطوط هوایی انجام شده، اما این مطالعات در خطوط هوایی ایران انجام نشده و برای اولین بار است که از طریق این پژوهش به بررسی تاثیر برند خدمات بر فرآیند ارزش مشتری-وفاداری مشتری پرداخته میشود. سفرهای خطوط هوایی، زمینه مناسبی برای بررسی تاثیر روشهایی است که به کارکنان، سیاستهای مدیریتی و عملکرد خط هوایی بستگی دارد. همچنین فرآیندهای ارائه خدمات در شرکتهای خطوط هوایی، با ایجاد تعامل گستردهای بین مشتریان با خطوط هوایی و کارکنان آنان همراه است.
بطور کلی به دلایل ذیل ضروری است که به سوالات این پژوهش در شرکت های هوایی ایران پاسخ داده شود:
1- مشخص نبودن عوامل تأثیرگذار بر ارزش مورد انتظار مشتری در خطوط هوایی ایران
2- آزمایش نشدن یک مدل مفهومی ارزش مورد انتظار مشتری در خطوط هوایی ایران
3- مشخص نبودن ارزش مورد انتظار مشتری در خطوط هوایی ایران
4- نامشخص بودن جایگاه وفاداری مشتری در خطوط هوایی ایران
5- عدم بررسی تأثیر ارزش مورد انتظار مشتری بر وفاداری مشتری در خطوط هوایی ایران
6- عدم مقایسه مؤلفههای تأثیرگذار بر ارزش مورد انتظار مشتری در خطوط هوایی ایران
7- عدم مقایسه وفاداری مشتری در خطوط هوایی ایران
1-4 جنبه جدید بودن و نوآوری در این پژوهش
این پژوهش، اگرچه از نظر متدولوژیک فاقد نوآوری است، اما از جهات ذیل دارای نوآوری موضوعی میباشد:
اول این که، این تحقیق تاکنون در خطوط هوایی ایران انجام نشده؛ به عبارت دیگر هنوز در مورد ارزش موردانتظار مشتریان در خطوط هوایی ایران تحقیق جامعی صورت نگرفته است .
دوم این که،در خطوط هوایی ایران این تحقیق به عنوان یک پژوهش منحصر به فرد بوده که امکان مقایسه ارزش مورد انتظار مشتری و تاثیر آن بر وفاداری را در بین سه شرکت هوایی برتر ایرانی فراهم میآورد. این مقایسه میتواند زمینه ساز تغییر استراتژیهای بازاریابی این شرکتها باشد به نحوی که افزایش رقابت و ارتقاء کیفیت خدمات را در پی داشته باشد.
همچنین این تحقیق برای آندسته از محققین، مدیران و فعالان صنعت هوایی که در جستجوی به دست آوردن اطلاعات بیشتر از مفهوم ارزش مشتری- وفاداری مشتری هستند، اطلاعات مفیدی ارائه مینماید.
پس از تصویب اساسنامه شرکت پست جمهوری اسلامی ایران در سال 1367 همواره یکی از اصلی ترین مشکلات مدیران این شرکت، تامین هزینه های شرکت از طریق کسب درآمدهایی بوده که از طریق ارایه خدمات پستی کسب شده باشد. این مشکل در سالهای اخیر نمود بیشتری داشته و مهمترین چالش فرا روی مدیران شرکت گردیده است.
حذف انحصارات دولتی، پیدایش رقبای جدید و قدرتمند با برخورداری از پشتوانه مناسب مالی و پیشرفت روزافزون تکنولوژی بخصوص در زمینه ارتباطات امکان عرضه خدمات پستی سنتی را به طور بی سابقه ای محدود نموده است به گونه ای که اگر این شرکت فقط به دنبال ارایه خدمات سنتی و متعارف پستی باشد، امکان تامین هزینه های شرکت وجود نخواهد داشت و شرکت عملا ورشکسته می گردد. در این راستا با پیشرفت بخش ارتباطات مدیران شرکت در ادوار مختلف فعالیتهای گسترده ای در خصوص جذب درآمدهای جدید از طریق ارائه سرویس های نوین پستی و متناسب با نیاز روز مشتریان انجام داده اند که می توان به راه اندازی و ارائه سرویس تجارت الکترونیک در سال 1381 اشاره نمود .
در این تحقیق سعی شده است نقش تجارت الکترونیک بر افزایش درآمد شرکت پست بررسی، و راههای افزایش درآمد آن مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین امکانات و زیرساختهای لازم برای اجرای بهتر سرویس تجارت الکترونیک مورد بررسی قرار گیرد.
1-3-1-اهمیت موضوع
باگذشت بیش از 25 سال از تبدیل پست به یک شرکت دولتی که برابر مقررات می بایست تا سال 1393 علاوه بر دستیابی به نقطه سربه سر درآمد و هزینه، سودی معادل 5 درصد نیز کسب نماید و با وجود محدویتهای متعدد در خصوص دستیابی به این هدف، مدیران می بایست راههای کسب درآمدهای جدید از طریق ارائه سرویس های نوین و متناسب با تکنولوژی های روز و منطبق بر خواسته و نیاز مشتریان را شناسایی نموده و همچنین با بکارگیری روشهای مناسب انگیزش لازم را در میان کارکنان برای تحقق درآمد مورد پیش بینی ایجاد نمایند. همچنین لازم است تا برای برآورده نمودن اهداف فوق بسترسازی مناسبی در این خصوص نیز فراهم شود.
با توجه به رشد سریع استفاده از اینترنت در میان مردم و تمایل و علاقه ای آنها به استفاده از خدمات قابل ارائه در این سرویس از جمله خرید وفروش اینترنتی بروز داده اند، مدیران و تصمیم گیران شرکت پست را برآن داشته است، که با توجه به رسالت و ماموریت این شرکت وهمچنین با عنایت به پتانسیل و امکانات بالقوه شرکت از جمله شبکه گسترده توزیع، وجود زیرساخت های مناسب اینترنتی و اینترانتی همچنین وجود بیش از ده هزار دفترICT روستایی با قابلیت دسترسی به اینترنت و دارابودن بیش از پنج هزار نمایندگی روستایی برای توزیع مرسولات که مزیت بالقوه ای برای مدیران شرکت پست فراهم نموده است، تا بتوانند با برنامه ریزی صحیح، مدیریت کارآمد و بهره گیری ازنظر مشاوران و خبرگان اهل فن دراین زمینه نسبت به کسب درآمد قابل توجهی از سرویس تجارت الکترونیک دست یابند. هرچند این موضوع آنگونه که باید در شرکت مورد توجه قرار نگرفته است و تبلیغات و اطلاع رسانی مناسب در این زمینه صورت نپذیرفته و همچنین چارت سازمانی متناسب با پرسنل مورد نیاز این سرویس در سطح شرکت طراحی و اعلام نشده است .
1-4-1- هدف اصلی:
بررسی تاثیر تجارت الکترونیک بر افزایش درآمدشرکت پست
1-4-2- اهداف فرعی
3- بررسی میزان استقبال و رضایتمندی مشتریان از ابزارهای الکترونیکی
1-5-سؤالات تحقیق:
1-5-1- سوال اصلی:
آیا تجارت الکترونیک بر افزایش درآمد شرکت پست تاثیر معناداری دارد؟
1-5-2- سوالات فرعی:
3- آیا تبلیغات و اطلاع رسانی مناسب در مورد تجارت الکترونیک منجر به افزایش درآمد شرکت پست می شود؟
4- آیا حمایت های دولت از گسترش تجارت الکترونیک منجر به افزایش درامد شرکت پست می شود ؟
1-6- فرضیه های تحقیق:
1-6-1- فرضیه اصلی :
بین میزان استفاده از سرویس تجارت الکترونیک درشرکت پست و درآمد شرکت رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2- فرضیه های فرعی
1- بین زیرساختهای فنی شرکت پست و رشد سرویس تجارت الکترونیک و درنتیجه میزان درآمدشرکت پست رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین اعتماد مردم به شرکت پست و تمایل آنان به استفاده از تجارت الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین معرفی خدمات الکترونیک شرکت پست و دستیابی به تجارت الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد.
4- بین حمایت دولت از گسترش فناوری اطلاعاتIT و خدمات الکترونیک و درآمد شرکت پست رابطه معناداری وجود دارد.
1-7- قلمرو تحقیق
1-7-1- موضوعی تحقیق: بررسی تاثیر تجارت الکترونیک بر افزایش درآمد شرکت پست جمهوری اسلامی ایران
1-7-2- قلمرو مکانی تحقیق : ارائه پرسشنامه به مدیران و پرسنل شرکت پست می باشد.
1-7-3- قلمرو زمانی :قلمرو زمانی تحقیق سال 1392 می باشد.
1-8- انتخاب نمونه:
جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق مدیران و پرسنل شرکت پست بوده که در تهران و شهرستان های مختلف مشغول به فعالیت می باشند.
برای بدست آوردن حجم جامعه آماری از فرمول کوکران جهت محاسبه استفاده شده است. بدین صورت حجم کل جامعه آماری پرسنل شرکت پست مورد بررسی و بعد از آن توسط فرمول کوکران محاسبه گردیده است که درفصل سوم به تفصیل شرح داده خواهدشد.
1-9- روش شناسی تحقیق :
از آن جایی که این تحقیق به” بررسی عوامل تاثیر گذار تجارت الکترونیک بر میزان درآمد شرکت پست” می پردازد و در واقع با متغیرهای تاثیر گذار تجارت الکترونیک سروکار دارد، لذا بهترین روش ممکن برای سنجش متغیرها و شاخصه ها روش پیمایشی (survey) یا زمینه یابی است. تحقیق پیمایشی یکی از مناسبترین روشهای تحقیق در مطالعات به شمار می رود. این روش یکی از راه های گرد آوری و تنظیم و تحلیل داده هاست، که یکی از مشخصه آن مجموعه ساختمند یا منظمی از داده ها می باشد. هم چنین در این تحقیق از روش اسنادی یا روش آرشیوی نیز بهره خواهیم گرفت. ابتدا مطالعه سوابق طرح و سپس کار روی موضوع اصلی پایان نامه مورد نظر می باشد.
الف- شرح کامل روش تحقیق
در این پژوهش از روش های گردآوری داده ها شامل روش پیمایشی و روش اسنادی استفاده شده است. در روش پیمایشی، داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری می گردد و در روش اسنادی، مدارک و اسناد موجود از قبیل مقالات، کتابها و غیره از طریق فیش برداری مورد بهره برداری قرار می گیرد. چون هدف کلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر تجارت الکترونیک بر افزایش درآمد شرکت پست میباشد روش مورد استفاده اسنادی و پیمایشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از روش کتابخانه ای بوده و در مرحله بعد از آن پرسشنامه مورد نظر توسط مدیران و کارکنان شرکت پست تکمیل می گردد.
اطلاعات گردآوری شده از طریق پرسشنامه ها ، بوسیله نرم افزار SPSS پردازش خواهد شد . روش های آماری جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات عبارتند از : ضریب همبستگی پیرسون ، آنالیز واریانس، جدول فراوانی، نمودارها، شاخص های تمرکز، پراکندگی و توزیع که در بخش تجزیه و تحلیل توصیفی اطلاعات مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
1-10- استفاده کنندگان از تحقیق
-وزارت ارتباطات وفناوری اطلاعات
-شرکت پست جمهوری اسلامی
-شرکتها و موسسات فعال در عرصه تجارت الکترونیک
1-11- تعریف واژه ها و اصطلاحات
تجارت الکترونیک : تجارت الکترونیک به معنای مبادله محصولات و خدمات در مقابل پول و با استفاده از توانایی های اینترنت است. (ارل، 2002)
سودآوری: عبارت است از توانایی بنگاه تجاری در ایجاد سود. (کالین، 2007)
اعتماد: از اعتماد تعاریف متعددی ارائه شده است ازجمله می توان به تعریف ( مایر، 1995) که اعتمادرا “تمایل یک طرف برای قرارگرفتن در معرض عمل طرف دیگر با این انتظارکه طرف مقابل عمل خاصی را که برای طرف اعتماد کننده مهم است بدون توجه به میزان قدرت کنترل ونظارت وی انجام می دهد”اشاره نمود.
حمایت دولت: دولت می تواند این این کار را از طریق ایجاد زیر ساخت هایی مانند توسعه کابل های فیبرنوری یا سرمایه گذاریدر بخش تکنولوژی اطلاعات انجام دهد.
– IT : Information Technology
در فصل اول به بیان کلیات پژوهش پرداخته شد، در این فصل پژوهشگر بر آن است با توجه به موضوع پژوهش که مبتنی بر ” بررسی عوامل موثر بر وفاداری مشتریان هتلهای شهر یزد” است، به بیان مفاهیم مرتبط، نظریهها و پژوهشهای پیشین انجام شده در زمینه متغیرهای کلیدی پژوهش حاضر، از منظر محققان این حوزه بپردازد. لذا در این فصل مبانی نظری و پیشینه پژوهش در سه بخش کلی به شرح زیر گنجانده شده است: در ابتدا مفهوم وفاداری مشتری و مبانی نظری مرتبط با آن شرح داده شده، سپس ادبیات پژوهش مرتبط با هر یک متغیرهای موثر بر وفاداری مشتریان ارائه میشود و در نهایت به مرور پیشینه داخلی و خارجی پژوهش پرداخته شده است.
2-2- مفهوم وفاداری مشتری
با ورود به هزاره سوم میلادی، بسیاری از مفاهیم در سازمانهای پیشتاز، مفهومی دیگر پیدا کرده اند. مشتریان وفادار، اهمیت بسیاری یافته اند.با 5 درصد افزایش در وفاداری مشتریان، سود به میزان 25 تا 85 درصد افزایش مییابد ، به این نرخ «هزینه وفاداری» گفته می شود (محمدی،اسماعیل, 1382). معمولاًسازمانهای تجاری و سنتی کشور، روش های نوین روابط با مشتری را مد نظر قرار نداده و به مرور زمان بیشتر مشتری های خود را از دست می دهند . در تحقیقات مشخص شده که 62 درصد از سازمانهای نا موفق، وفاداری مشتری را موثرتلقی نکرده اند. (مقصودی, 1382). در استراتژی مشتریان، وفاداری برای هر ســازمانی اهمیتی استراتژیک دارد. وفاداری واژهای مثبت است. در بیشتر موارد وفاداری به مردم، شرکتها و محصولات نسبت داده میشود. وفاداری، اصولاً دوطرفه و مبتنی بر همکاری است. ولی وقتی کـــه وفاداری در رابطه با مشتری مطرح می شود. بسیاری از سازمانهای خدماتی برنامههای وفاداری مشتریان را به عنوان بخشی از فعالیتهای توسعه روابط، گسترش دادهاند.
توجه به موضوع وفاداری مشتریان در مبحث بازاریابی، در پژوهشها کوپللند و چرچیل به چشم میخورد. سپس افرادی چون دای، جاکوبی و چستنات پژوهشها گستردهتری راجع به این مقوله انجام دادند. بعد از آن افراد دیگری به بسط موضوع وفاداری پرداختند که می توان از زپیل و گلیمور، دیک و باسو و و اولیور نام برد (Anderson M. K., 2001). باید در نظر داشت که در ابتدا سازمان ها سودآوری را در گرو جذب هرچه بیشتر مشتریان می دانستند، در حالیکه تحقیقات نشان می دهد که هزینه جذب یک مشتری جدید تقریباً پنج برابر حفظ یک مشتری قدیمی و وفادار است و رفتن یک مشتری چیزی بیش از، از دست دادن فروش یک قلم جنس بلکه به معنی از دست دادن کل جریان های خریدی است که مشتری می توانسته در طول مدتی که مشتری سازمان بوده است انجام دهد (Kotler, 1996). از سوی دیگر مشتریان وفادار حکم یک کانال تبلیغاتی را برای سازمان ها دارند. نکته حایز اهمیت این است که برقراری این گونه روابط برای مشتریان نیز سودآور است و مشتریان نیز از ایجاد ارتباط بلندمدت منافع خاص خود را دنبال می کنند. علی رغم اینکه در گذشته بسیاری از مدلهای B2C کسب مشتریان را راهی برای سودآوری می دانستند از قرن بیست و یک به بعد تلاش بیشتر فروشندگان، به دست آوردن سهم بازار از طریق وفاداری مشتری بوده است (Srinivasan, 2002)
2-2-1- تعاریف وفاداری
وفاداری مفهوم کلیدی این پژوهش است. تعاریف زیادی از سوی نویسندگان مختلف برای وفاداری شده است. ریچارد اولیور مفهوم وفاداری را به این شکل تعریف می کند: «حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمات، به طور مستمر در آینده، به رغم اینکه تاثیرات موقعیتی و تلاشهای بازاریابی، به صورت بالقوه می تواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود» (Oliver, 1997). نیل وفاداری مشتری را یک رفتار میپندارد و اینگونه تعریف میکند: “تعداد مراتبی که یک خریدار محصول یا خدمت یکسانی را در مقایسه با محصول یا خدمتهای در دسترس دیگر انتخاب مینماید” (Neal, 1999). علاوه بر خریدهای مکرر که منجر به افزایش در تعداد خریدهای محصول میشود، وفاداری به یک مقاوت بالا در برابر تبلیغات رقبا، قیمتهای فروش پایینتر، کاهش در قیمت و افزایش تبلیغات کلامیاشاره دارد. در حقیقت پژوهشها نشان میدهند که حفظ مشتریان استراتژی سودآورتری نسبت به تنها افزایش سهم از بازار و کاهش قیمتهاست (Zeithaml, V.A, 2000). ایجاد وفاداری بستگی به برآورده نمودن نیازهای مشتریان بهتر از رقبا دارد (Reynolds & Beatty Sharon, 1999).
وفاداری مشتری بشدت به خواسته مشتریان برای ادامه رابطه مرتبط است. وفاداری مشتری میتواند با روشهای مختلف بسته به ماهیت محصول یا خدمت ارائه شده شناخته شود. بعنوان مثال، مشتری بانک معمولاً به همان مدتی که در آن بانک حساب دارد وفادار است و با تغییر حسابش جابجا میشود. بعبارت دیگر، صاحب اتومبیل مرسدس تنها زمانی میتواند وفاداری اش را نشان دهد که در بار بعدی از همان شرکت بخرد. بعلاوه، یک مشتری میتواند وفاداری اش را به یک برند با نشان دادن تعهدش به آن و ایجاد تبلیغات کلامی مثبت به دوستان ثابت نماید (Reynolds & Beatty Sharon, 1999).
وفاداری تعهد بسیار بالا به خرید مجدد یا تشویق به خرید مجدد یک محصول/ خدمت ترجیح داده شده به طور پیوسته در آینده، که به موجب آن این تعهد باعث خرید مکرر همان مارک تجاری یا همان دسته از مارکهای تجاری شود (Caruana, 2002).
فرهنگ لغت آکسفورد وفاداری را حالتی از ثابت قدم بودن در بیعت تعریف کرده است. هر چند که تکرار صرف بوسیله مشتریان اغلب با مفهومی که در بالا از وفاداری ارائه شد، مخلوط گشته است؛ بایستی توجه کرد که اما این تعریف کمی محدود به نظر میرسد چراکه تکرارهای رفتار خرید خریداران میتواند ناشی از ساختار بازار باشد به این ترتیب که گزینههای اندکی برای انتخاب، در دسترس خریدار باشد یا اینکه جدا شدن از عرضه کننده فعلی و رفتن به سوی عرضه کننده دیگر ممکن است تنها با صرف هزینههای بالا قابل حصول باشد. همچنین بخشهایی از بازار ممکن است درباره وجود گزینههای دیگر، آگاهی و دانش نداشته باشند. بعلاوه عرضه کنندگان مختلف ممکن است خدمات بسیار مشابهی ارائه کنند و به این جهت برای خریدار فرقی نخواهد داشت که به کدام ارائه کننده مراجعه کند و نیز ممکن است خریدار برای دریافت خدمتی خاص، ناگزیر باشد که به یک ارائه کننده خاص مراجعه کند. برای مثال مشتری ناچار است که برای پرداخت عوارض و مالیات به یک بانک خاص مراجعه کند. در نتیجه وفاداری مشتری با ویژگیهای فوق با یک مشتری که قویاً از یک محصول حمایت میکند و وابستگی روحی با یک محصول و شرکت دارد، بسیار فرق میکند.
وفاداری خدمت به دلیل اثر نهایی آن بر خرید مجدد مشتریان شاید یکی از مهمترین سازهها در بازاریابی خدمات باشد. بعلاوه مشتریان وفادار که دست به خریدهای مکرر میزنند، پایه و اساس هر کسب و کاری محسوب میشوند (Caruana, 2002).
گریفن(1995، 18) نویسنده کتاب معروف ” وفاداری مصرف کننده: چگونگی جذب و حفظ آن” چنین بیان می کند که: مفهوم وفاداری بیشتر بر رویکرد رفتاری تاکید دارد تا رویکرد نگرشی. به عقیده وی یک مشتری زمانی وفادار محسوب می شود که رفتار خرید را بروز دهد یعنی تکرار عمل خرید . به عقیده وی وفاداری دارای شرایط زیر می باشد:
جاکوبی و کینر نیز در پژوهش خود با پذیرش نظرات گریفن اذعان می نمایند که در عین تشابه فراوان در مفهوم ” خرید تکراری” و” وفاداری به مارک” دینامیک آنها با یکدیگر تفاوت دارد. عدم تحقق هر یک از4 شرط مذکور به رفتار غیر وفادارانه منجر خواهد شد (Jacoby, J; D.B , Kyner, 1973).
2-2-2- انواع وفاداری
کاتلر الگوهای وفاداری مصرفی را یک معیار بخشبندی بازار میداند. او میگوید: مصرفکنندگان نسبت به برندهای مختلف، فروشگاهها و یا حتی شرکتها وفاداری متفاوتی دارند.کاتلر بر حسب وضعیت وفاداری، خریداران را به چهار گروه تقسیم بندی کرد (Kotler, P., 2003):
وفاداران یکپارچه: مصرف کنندگانی هستند که همیشه یک برند را میخرند .بنابر این یک الگوی خرید الف، الف، الف، الف، الف، الف ممکن است نشانگر این باشد که مصرف کننده نسبت به برند الف وفاداری وصف ناپذیری دارد.
وفاداران انشعابی: مصرف کنندگانی هستند که نسبت به دو یا سه برند مختلف وفادارند.الگوی خرید “الف، الف، ب، ب، الف، ب” نشانگر آن است که وفاداری مصرف کننده میان الف و ب تقسیم شده است. این گروه افراد سریعاً در حال افزایشاند. اینک بیشتر افرادی که از لحاظ ذهنی مشابه یکدیگرند، مجموعهای از برندهای پذیرفته شده و رایج را میخرند.
وفاداران انتقالی: مصرف کنندگانی هستند که وفاداری شان از یک برند به سوی برند دیگر، در تغییر است. الگوی خرید الف، الف، الف، ب، ب، مبین آن است که مصرف کننده وفاداری خود را از برند الف به ب تغییر داده است.
تغییر دهندگان: مصرف کنندگانی هستند که نسبت به یک برند هیچ گونه وفاداری خاصی نشان نمیدهند.الگوی خرید”الف، ج، د، ب، ه، ب” مبین یک مصرف کننده غیر وفادار است. مصرف کنندهای که یا به دنبال قیمت فروش پایینتر است (یعنی برند مورد علاقه خود را در حراجی میخرد.) یا به دنبال تنوع است(یعنی در هر بار خرید به دنبال برند متفاوتی است.)
وفاداری را می توان بصورت پیوستاری درنظر گرفت که از وفاداری کامل تا بی تفاوتی کامل گسترده است. فرض کنید چهار محصول الف، ب، ج، د، ه در بازار وجود داشته باشد.
1)مشتریان بسیار وفادار: مشتریانی که در تمام اوقات یک محصول را م یخرند: الف، الف،الف، الف، نشان دهنده این نوع وفاداری است.
2) مشتریان وفادار نسبی یا موقت: مصرف کنندگانی که به دو یا سه محصول وفادار می مانند. الف، الف، ب، ب، الف، ب نشان دهنده این
نوع رفتار خرید است.
3) وفاداری بی ثبات: مصرف کنندگانی که پس از چند بار خرید از یک مارک، مارک دیگر رابه صورت مستمر خریداری می نمایند. یعنی بصورت: الف، الف، الف، ب، ب، ب
4) بی وفا: مصرف کنندگانی که نسبت به یک مارک وفاداری ندارند و خرید آنها بصورت الف، ب، ج، د، ه م یباشد.
به وفاداری مشتریان وفادار، در سطح اول، وفاداری تقسیم نشده نیز گفته می شود. همچنین وفاداری نسبی به وفاداری تقسیم شده نیز شهرت دارد (روستا, 1385).
2-2-3- ابعاد وفاداری مشتری
ادبیات بازاریابی به اندازه تعریف وفاداری، به ابعاد آن نیز پرداخته است و شناخت این ابعاد یک ابزار ضرورتی برای بازاریابان به منظور توسعه استراتژیهای بازاریابی میباشد. با مروری بر ادبیات بازاریابی مشخص است که وفاداری ابعاد محدودی دارد. پس از تعاریف وفاداری، مناظرههای زیادی درباره تعیین اینکه آیا وفاداری بر مبنای رویکرد رفتاری است یا نگرشی وجود دارد، بسته به تایید بر جز شناختی یا خرید آن (Mellens & Dekimpe, 1996). وفاداری با ترجیحات قوی میتواند قابل مقایسه با وفادری نگرشی و وفاداری با حمایتهای مکرر میتواند با وفاداری رفتاری مقایسه گردد. عدهای از پژوهشگران مدعی هستند که وفاداری مشتری تنها بر مبنای مفاهیم رفتاری میباشد (Sohn & Lee , 2005; Gao, 2005).
در حیطه خدمات، وفاداری به شکلی گسترده به عنوان «وفاداری مشاهده شده» تعریف شده است (بلومر و دیگران،1999، 1085). این موضوع را تاکر در این جمله خلاصه کرده است که: «نبایستی به آنچه که شخص فکرمیکند و آنچه که در سیستم عصبی فرد میگذرد توجه کرد، رفتار فرد بیان کامل از وفاداری به نام تجاری میباشد.» بررسی که توسط جاکوبی انجام شد نیز مطالعات قبلی را که بر نتایج رفتاری تاکید داشته و به آنچه که در اذهان مشتریان میگذرد توجهی ندارد، را تائید میکند. وفاداری به نام تجاری بطور ساده، بر حسب ویژگیهای نتیجهای اندازهگیری میشود. این موضوع مستلزم اندازهگیری توالی خرید، سهمی از خرید اختصاص داده شده به نام تجاری خاص و سودآوری خرید میباشد (Caruana A. , 2002).
در اصل وفاداری رفتاری میتواند بعنوان خریدهای واقعی در طول دوره معینی از زمان در نظر گرفته شود یا بعنوان میزان خریدها از یک نام تجاری خاص(Javalgi & R.Moberg, 1997). بون و چن (2001) این سازه را بعنوان یک رفتار خرید استوار و مکرری که نشانگر وفاداری است درنظر گرفته اند. بنا به گفته نویسندگان، مزایای وفاداری رفتاری این است که بر مبنای خریدهای واقعی و نه تصادفی بوده و اینکه گردآوری داده در مورد وفاداری رفتاری نسبت به وفاداری نگرشی سادهتر است.
با این حال مقیاسهای رفتاری (نظیر تکرار خرید) به دلیل نداشتن مبنایی مفهومی و نیز دیدی محدود(تمرکز بر نتیجه) از آنچه که در حقیقت یک فرآیند پویا میباشد، مورد انتقاد واقع شده است. برای مثال کم بودن تکرار خرید یک خدمت خاص میتواند حاصل عوامل موقعیتی مختلفی نظیر در دسترس نبودن، نبود ارائه کننده و … باشد. بنابراین نگرش رفتاری به وفاداری نمیتواند بینش جامعی از دلایل اساسی وفاداری ارائه کند. در عوض این نگرش، حالت مصرف کننده بر حسب ترجیحات یا تمایلاتی است که نقش مهمی در تعیین وفاداری دارد. بعلاوه تکرار خرید حتی ممکن است بر حالت ترجیحی هم مبتنی نباشد، بلکه به دلایل قیدهای مختلفی باشد که به عنوان مانع ترک مشتری عمل میکنند.
نویسندگانی همانند دی و همکاران در سال 1979 ثابت نمودند که وفاداری رفتاری معایبی را دارد؛ یکی از آنها این است که متاسفانه نمیتواند رفتار مشتری را پیش بینی کند، زیرا میتواند بعنوان نتیجه عوامل موقعیتی همانند هزینههای تعویض بالا یا جایگزینهای در دسترس باشد (Dick & Basu , 1994). متاسفانه بنا به گفته دی در سال 1969 (Day G. , 1969) عیب بزرگتر وفاداری رفتاری این است که بین وفاداری برندی و خرید تکراری تفاوتی قائل نیست. از این رو وفاداری مشتری به عنوان ساختاری نگرشی مورد توجه قرار گرفت. برای مثال این موضوع در تمایل به توصیه به دیگر مشتریان نمود پیدا میکند در نتیجه پژوهشگران بعد نگرشی را برای اندازهگیری وفاداری پیشنهاد نمودند. وفاداری نگرشی در مقایسه با وفاداری رفتاری میتواند میان وفاداری برندی و خرید تکراری تفاوتی قائل باشد. در اصل، اندازهگیریهای نگرشی با احساس وفاداری، تابعیت و تعهد فرد در رابطه است (Bowen & Chen, 2001). بنابراین میتوان اینگونه بیان نمود که دلبستگی به یک محصول، خدمت یا سازمان ریشه وفاداری نگرشی است. میزان این دلبستگی میزان وفاداری مشتری را تعیین میکند، که در حقیقت بر مبنای ترجیحات، تعهد یا تمایلات فردی میباشد(Mellens & Dekimpe, 1996).
بعلاوه، معیارهای نگرشی از وفاداری شامل اعتماد، دلبستگی عاطفی یا تعهد و هزینه تعویض میباشد (Baloglu, 2002). وفاداری نگرشی میتواند به سه مرحله تقسیم گردد: شناختی، احساسی و کنشی. بنا به دیک و باسو در سال 1994 جز شناختی مرتبط با عوامل اطلاعاتی (یعنی فرد اعتقاد دارد که یک برند نسبت به برندهای دیگر اولویت دارد)؛ وفاداری احساسی در رابطه با احساسات بوده و نگرش مساعد به یک برند را منعکس مینماید و وفاداری کنشی مرتبط با تمایلات رفتاری به یک برند و دربرگیرنده تعهد به خرید مجدد میباشد. بنا به گفته گومنس در سال 2001، به منظور محکم نمودن بعد شناختی در محیط آنلاین، ارائه اطلاعات شخصیسازی شده مورد نیاز است درحالیکه بعد احساسی بیشتر بر نقش اعتماد، محرمانگی و امنیت تمرکز دارد. با این وجود یک نقطه ضعف در مورد وفاداری نگرشی این است که بطور واقعی حقیقیت را نمیتواند منعکس نماید، زیرا بر مبنای خریدهای واقعی نبوده و گردآوری دادههای نگرشی دشوار است (Mellens & Dekimpe, 1996). ترکیب وفاداری نگرشی و رفتاری به چهار دسته بندی منجر میشود که در جدول شماره 2-1 ملاحظه میشود.
با گسترش جمعیت و به تبع آن گسترش صنایع خدماتی در سال های اخیر بیش از هر زمان دیگر رقابت در خرده فروشی ها شدیدتر شده است. به ویژه در زمان کنونی که خرده فروشی ها از نظر فروش ، سهم بیشتری از بازار خدمات را به خود اختصاص داده اند(نوردفالت و لانگ،2012).خرده فروشی ها برای حفظ بهتر مشتریان کنونی، جذب مشتریان جدید و در نتیجه دستیابی به اعتبار و وجهه عمومی بهتر دنبال متمایز کردن خود از رقبا هستند(هلگسن و دیگران،2010). یکی از راه هایی که به تمایز آنها نسبت به رقبا کمک می کند،این است که محیط و خدمات فروشی نشاط آور یاد می شود(ریتزر، 1999؛پیکتون و برودریک، 2005؛ اسکولز و بلاک، 2011؛ کلمنت و دیگران، 2013).
فضای فروشگاهی یکی از محرک هایی است که می تواند در جهت مثبت یا منفی بر احساسات و رفتار خرید خریداران اثر بگذارد(دون و لاسچ، 2008؛ بورلاکیس و مملیس و سانگستر، 2005؛ جیانگ و لی یو،2014).
هدف پژوهش پیش رو، بررسی تاثیر عوامل درونی محیط فروشگاه از جمله :موسیقی، طراحی، قفسه بندی و چیدمان،دمای محیط و رایحه و در آخر نورپردازی بر تصمیم خرید برنامه ریزی نشده افراد است، تصمیمی که یکی از جنبه های بسیار مهم رفتار مصرف کننده و یکی از مفاهیم حیاتی در بازار است. در واقع به محض افزایش درآمد و توان خرید افراد، خریدهای برنامه ریزی نشده افزایش می یابند و به صورت یک پدیده غالب در رفتار مصرف کنندگان نمایان می شوند(غفاری آشتیانی و اکبری، 1392)
خرید برنامه ریزی نشده در بیشتر طبقات محصولات موجود است، به طوری که بین 27 تا 62 درصد از اجناس فروشگاه های بزرگ به صورت برنامه ریزی نشده خریداری می شوند.حتی 80 درصد از کل خرید بعضی از محصولات خاص را خرید برنامه ریزی نشده به خود اختصاص میدهد(یونا و یی، 2008).
-2-1 مساله اصلی پژوهش
مسآله اصلی پژوهش حاضر، یررسی رابطه و اثر توجهات سمعی و بصری محیط فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده است. استرن (1963) خرید را به دو دسته تقسیم می نماید: خرید برنامه ریزی شده و خرید برنامه ریزی نشده. در خرید برنامه ریزی شده زمان استفاده شده برای جستجوی اطلاعات مشخص و نسبتا طولانی است و تصمیم گیری از یک فرآیند منطقی پیروی می کند. اما خرید بدون برنامه اشاره دارد به تمام خرید هایی که بدون برنامه ی قبلی انجام می شود. در ابتدا پژوهشگران خرید ناگهانی و بی برنامه را مترادف می دانستند و فرض می شد خرید ناگهانی یا آنی حالت خاصی از خرید برنامه ریزی نشده است.
خرید برنامهریزی نشده از اجزا مهم رفتار مصرف کننده می باشد و به خرید هایی گفته می شود که هیچ قصد و برنامه قبلی برای این خرید ها وجود نداشته و در یک فرآیند تصمیم گیری سریع ناشی از هیجان و انگیزه، ایجاد شده و فرایند خرید شکل می گیرد. میزان خرید های برنامه ریزی نشده در هایپر مارکت ها وفروشگاه های بزرگ بسیار بیشتر است زیرا مشتری ها در اینگونه اماکن دسترسی آسان تر و بیشتری به محصولات داشته و همچنین زمان بیشتری را نیز دراین فروشگاه ها صرف می نمایند.
بر اساس نظر کو (1993 ) خرید برنامه ریزی نشده، رفتاری است که با ترجیحات مشتری در ارتباط است. در واقع نوعی رفتار احساسی است نه عقلایی و دلایل بروز آن منشا احساسی و عاطفی دارند.
همان طور که گفته شد، هیجان و انگیزه ، محرک وقوع خرید برنامه ریزی نشده هستند. این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر محرک ها و توجهات بصری موجود در فضای فروشگاه از جمله ظاهر فروشگاه ، محیط فروشگاه، نحوه چیدمان کالا در فروشگاه، دسترسی راحت به کالای مد نظر، دمای هوا، مطبوع بودن فضا، نورپردازی، پخش موسیقی، سکوت یا همهمه و .. بر میزان خرید برنامه ریزی نشده ی مشتریان است.
مطالعات انجام شده توسط داوس (2008) بیان می دارد که اهمیت قایل شدن برای توجهات بصری به عنوان عاملی برای جذب توجه مشتری امروزه در میان فروشگاهها و کمپانیها بسیار رایج شده است و به مزیت رقابتی برای آنها تبدیل شده است.
خداداد حسینی(1392) معتقد است که یکی از راههایی که به تمایز خرده فروشی ها نسبت به رقبا کمک می کند، این است که محیط و خدمات فروشگاه حود را متناسب با نیاز مشتریان سفارشی سازی نمایند. نه تنها بر اساس خدمات، سطح دسترسی و تنوع، بلکه آنها می توانند با ایجاد محیط فروشگاهی جذاب و لذت بخش و حتی هیجان انگیز، نسبت به رقبا برتری داشته باشند و فضای فروشگاهی را به تجربه ای خوشایند و به یاد ماندنی برای مشتریان تبدیل نمایند(بروگلماس و دیگران، 2007؛آیلوادی و دیگران، 2009؛ بروگلمانس و کمپو 2011).
-3-1 ضرورت انجام پژوهش
همان طور که ذکر شد سهم قابل توجهی از فروش فروشگاه ها مربوط به خرید برنامه ریزی نشده مشتریان است، به همین علت بررسی فرآیند اتخاذ این نوع رفتار خرید، هم چنین مطالعه عوامل موثر بر اخذ تصمیم خرید برنامه ریزی نشده موضوعی حائز اهمیت شمرده میشود. در پژوهشات پیشین تاثیر متغیر هایی از جمله پخش موسیقی، طراحی محیط فروشگاه و نحوه قفسه بندی، به طور مجزا بررسی شده است. اما در هیچ کدام توجهات سمعی و بصری محیط فروشگاه در کنار هم بررسی نشده بود، به همین علت کمبود در مطالعات، احساس می شود.
از طرفی در کشور ما بررسی اثر توجهات سمعی و بصری در فروشگاه های زنجیره ای معدودی انجام گرفته است، که صرفا برای نمونه آماری تنها یک فروشگاه زنجیره ای انتخاب شده است. اما در پژوهش پیش رو از فروشگاه های زنجیر ای نتفاوتی در نقاط مختلف تهران از لحاط جغرافیایی نمونه گیری شده است..
برای بازاریابان دانستن میزان و نحوه اثرگذاری توجهات سمعی و بصری محیط فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده افراد بسیار حیاتی است، چرا که می توانند با شناسایی این موضوع، به نحو چشم گیری فروش فروشگاه را افزایش دهند که به تبع سود حاصل نیز افزایش می یابد.
با توجه به رشد روزافزون خرده فروشی ها و درک اهمیت خرید برنامه ریزی نشده در میزان فروش کل فروشگاه، ضرورت دارد مطالعات بیشتری در داخل کشور صورت پذیرد چرا که خرده فروشی ها و فروشگاه های زنجیره ای با تکنیک های بازاریابی استخراجی از این مطالعات، نه تنها احتمال وقوع خرید برنامه ریزی نشده را افزایش خواهند داد بلکه، فروش و سوددهی آنها را افزایش خواهد یافت.
-4-1اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر توجهات سمعی و بصری محیط فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده میباشد که در راستای نیل به این هدف، اهداف فرعی پژوهش به شرح زیر است:
1-5- سوالات پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده، سوالات پژوهش به شرح زیر می باشند:
1 ) آیا طراحی محیط فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده افراد اثر می گذارد؟ و اگر اثرگذار است، این تاثیر چگونه است؟
2 ) آیا چیدمان کالا و قفسه بندی فروشگاه می تواند بر خرید برنامه ریزی نشده افراد تاثیرگذار باشد؟ اگر اثرگذار است، این تاثیر چگونه است؟
3 )آیا نورپردازی بر خرید برنامهریزی نشده اثر می گذارد؟ اگر اثرگذار است، این تاثیر چگونه است؟
4 )آیا درجه ی حرارت و رایحه محیط بر خرید برنامه ریزی نشده مشتریان اثر دارد؟ اگر اثرگذار است، این تاثیر چگونه است؟
5 ) آیا پخش موسیقی بر خرید برنامهریزی نشده اثر می گذارد؟ اگر اثرگذار است، این تاثیر چگونه است؟
1-6- فرضیه ها
خرید برنامه ریزی نشده، نوعی رفتار است که با تصمیم گیری سریع بروز می کند و نوعی تمایل ذهنی جهت مالکیت یک نوع محصول است . (روک و گاردیز، 1993) خرید برنامهریزی نشده از اجزا مهم رفتار مصرف کننده می باشد و به خرید هایی گفته می شود که هیچ قصد و برنامه قبلی برای این خرید ها وجود نداشته و در یک فرآیند تصمیم گیری سریع ناشی از هیجان و انگیزه، ایجاد شده و فرایند خرید شکل می گیرد. میزان خرید های برنامه ریزی نشده در هایپر مارکت ها وفروشگاه های بزرگ بسیار بیشتر است زیرا مشتری ها در اینگونه اماکن دسترسی آسان تر و بیشتری به محصولات داشته و همچنین زمان بیشتری را نیز دراین فروشگاه ها صرف می نمایند.
همان طور که اشاره شد، توجهات بصری شامل عوامل متعددی است که موجب تحریک و بر انگیختگی افراد جهت تصمیم به خرید برنامه ریزی نشده، می شوند از جمله، دکوراسیون فروشگاه، چیدمان قفسه ها، رنگ بندی و نور پردازی، مطبوع بودن و درجه ی دمای محیط ، پخش موسیقی ، رفتار پرسنل، برخورد و پاسخگویی پرسنل، پاکیزگی محیط ، آراستگی پرسنل و غیره .
امروزه فروشندگان توجه زیادی به بازایابی داخل فروشگاهی دارند ،هزینه های بسیاری صرف چیدمان و دکوراسیون داخلی فروشگاه ها در جهت ارتقا میزان فروش یا افزایش سهم بازار می شود(آنجلا استانتن، 2009 ). برمن و ایوانز دسته بندی کاملی از متغیر های مربوط به فضا ارایه کردند که این دسته بندی مبنای مطالعات بعدی محققین قرار گرفت. در این دسته بندی فضا به 4 دسته فرعی تقسیم می شود: متغیرهای خارجی، متغیرهای کلی (عمومی یا داخلی)، طراحی و چیدمان، متغیرهای مربوط به دکوراسیون.
فرضیه اصلی1 : چیدمان کالا و قفسه بندی بر خرید برنامه ریزی نشده اثرگذار است.
از سوی دیگر کلات و ویلت (1969) طراحی و تخصیص فضای مناسب و جایگذاری کالا در بهترین مکان را به عنوان عامل مهمی در تحریک افراد به خرید برنامه ریزی نشده می دانستند. آندرهیل (1999) بیان می دارد که غالب خرید های برنامه ریزی نشده در نتیجه ی لمس است و فروشندگان و بازاریابان میبایستی محیطی را ایجاد کنند تا مشتری بتواند کالا را لمس نماید.
فرضیه اصلی2: طراحی محیط فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده تاثیر گذار است.
در بخش دیگری از این پژوهش به مطالعات گولاس و بلاچ (1995) اشاره می کنیم که رایحه موجود در فضای فروشگاه را به عنوان یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار بر خرید برنامه ریزی نشده معرفی می کنند و آن را به سه بعد تقسیم میکنند که لزوما از هم مستقل نیستند؛ حالت احساسی رایحه، طبیعت تحریک کنندگی آن و شدت آن. وی بیان می کند که رایحه بر درک افراد از محیط فروشگاه و محصولات تاثیر گذار است.
از سوی دیگر رایحه موجود در محیط فروشگاه یکی از ابزار قدرتمند و موثر بر احساسات مشتری هنگام خرید است، یک رایحه ی مطلوب و خوشایند، کنجکاوی مشتریان را تحریک می کند (اورث و بورین، 2005).
فرضیه اصلی3 : دمای هوا و رایحه محیط بر خرید برنامه ریزی نشده تاثیر گذار است.
اسپاگبرگ (1996) در پژوهشات خود بیان می کند که محیط فروشگاه محدوده ای است که در آن فکتورهای محیطی می توانند جهت خلق پاسخ های احساسی مصرف کننده طراحی و به کار گرفته شوند. آدلار و همکارانش (2003 ) در این باره دریافتند که خریدارانی که محیط فروشگاه را دوست داشته باشند ممکن است به علت احساس خوبی که جو فروشگاه در آنها ایجاد می نماید، پول بیشتری را درآن فروشگاه خرج کنند این تحریک حسی، خودکنترلی و مقاومت فرد را کاهش می دهد و وی را به سمت خرید برنامه ریزی نشده سوق می دهد.
همینطور می توان پخش موسیقی مورد علاقه بازار هدف را نیز یکی دیگر از توجهات محیط فروشگاهی برشمرد، در این باره اسپبرگ (1998) بیان میکند که موسیقی بر احساس افراد اثر می گذارد، حتی اگر از آن اطلاعی نداشته باشند یا به آن توجه نکنند . خداداد حسینی (1392) به نقل از اندرسون (2012) بیان می کند که پخش موسیقی کاربرد چندگانه دارد، چرا که علاوه بر ایجاد آرامش برای مشتری،میتواند باعث تهییج وی به رفتاری خاص در فرآیند خرید نیز بشود.
فرضیه اصلی4:پخش موسیقی بر خرید برنامه ریزی نشده اثر می گذارد.
طبق نظر سامرز و هربت (1999) فروشگاه هایی که به خوبی نورپردازی شده اند خریداران بیشتری را به خود جلب می کنند تا فروشگاه را
ببینند و خریداری کنند. هم چنین یافته های آن ها حاکی از آن است که خرده فروشان با پیشنهاد نورپردازی داخل فروشگاهی می توانند به افزایش قابل توجهی در جذب و حفظ مشتریان دست یابند.
خریداران نسبت به این که چگونه فضای فروشگاهی نورپردازی شده است، بسیار حساس هستند تا جایی که آنها به نورپردازی بیشتر ار نحوه قفسه بندی اثاثیه ثابت موجود در فروشگاه اهمیت می دهد.
فرضیه اصلی5 : نورپردازی در فروشگاه بر خرید برنامه ریزی نشده اثر می گذارد.
1-7- قلمرو پژوهش
1-7-1- قلمرو موضوعی
قلمرو این پژوهش از نظر موضوعی بررسی بازاریابی و در حوزه رفتار مصرف کننده است.
1-7-2- قلمرو زمانی
داده های این پژوهش در فاصله آذر تا بهمن ماه سال 1393 جمع آوری شده است و از این حیث از نوع پژوهشات مقطعی محسوب می شود.
1-7-3- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این پژوهش فروشگاه های زنجیره ای سطح شهر تهران(فروشگاه شهروند شعبه بیهقی، حکیمیه و بهاران ، فروشگاه اتکا شعبه خیابان کارگر شمالی، فروشگاه هایپراستار واقع در بزرگراه باکری جنوب) است.
1-8- روش پژوهش
پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. برای اجرای این پژوهش ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و پژوهشات تجربی انجام شده در منابع کتابخانه ای عمدتا لاتین و گردآوری و مطالعه مقالات ارایه شده در این زمینه، متغیرهای تاثیرگذار بر خرید برنامه ریزی نشده شناسایی شده است. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه می باشد که در صورت لزوم جهت روایی پرسشنامه ها، مصاحبه نیز انجام خواهد شد.
1-9- جنبه جدید بودن و نوآوری
یکی از موضوعات جدید مطرح درعلم بازاریابی، رفتار مصرف کننده است که به لزوم دقت به توجهات بصری محیط فروشگاه می پردازد. هم چنین خرید برنامه ریزی نشده را مطرح می نماید که غالبا با خرید ناگهانی یا آنی اشتباه گرفته می شود. در این پژوهش برای اولین بار با توجه به اهمیت احساس راحتی مشتری در فروشگاه و لذت بردن وی از محیط فروشگاه به بررسی عوامل محیطی ، انسانی و … که در نهایت موجب تحریک مشتری به خرید برنامه ریزی نشده می شوند، پرداخته می شود. از طرفی امروزه همه ی صاحبین فروشگاه ها، سرمایه گذاران و مدیران به اهمیت بازایابی پی برده اند و از این رو مطالب و یافته هایی هم چون پژوهش پیش رو برای آنها کاربردی و جدید خواهد بود.
از سوی دیگر به ندرت تحقیقی درباره بررسی تاثیر متغیرهای سمعی و بصری بر خرید برنامه ریزی نشده در ایران انجام گرفته است. تعداد انگشت شماری پژوهش در باب بررسی خرید آنی و تفننی صورت گرفته است، اما در پژوهش پیش رو خرید برنامه ریزی نشده که با خرید آنی و تفننی متفاوت است، مورد توجه قرار گرفته است.
10- 1تعریف واژگان و اصطلاحات پژوهش
توجه بصری: به انتخاب گزینشی برخی اطلاعات برای پردازش جزیی تر(درحالیکه سایر اطلاعات کنار گذاشته میشوندگفته میشود(تامپسون و همکاران،2013 ).
تجربه خرید: میر و سوآگر(2007) تجربه خرید را پاسخ درونی و ذهنی مشتری به هر نوع تماس مستقیم و یا غیر مستقیم با شرکت تعریف می کند.
تجارت بصری : تجارت بصری را ارائه ی یک محصول به بهترین نحو ممکن در محیط فروشگاه، معرفی می کند(پگلر،2006 ).
محیط فروشگاه: محیط مرکب است از عناصر ملموس مثل اثاثیه ثابت فروشگاه، دکوراسیون فروشگاه، اجناس و غیره و عناصر ناملموس مثل رنگ بندی، موسیقی، دما، معطر بودن و غیره به طوری که در کنار هم تجربه های ویژه مشتری را شکل می دهند.
خرید برنام ریزی نشده : خرید برنامه ریزی نشده عمل خریدی تعریف می شود که در نتیجه نمایش انگیزیش های داخلی فروشگاه به مشتری که شاید در همان لحظه، نیازی در وی پدید آمده است یا نیازی را که فراموش شده است را به خاطر می آورد(هوی، 2013).
11-1- فصل بندی پژوهش
در فصل اول گزارش مختصری از کلیات پژوهش شامل تعریف موضوع، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف و فرضیات ارائه شده است. فصل دوم به ادبیات نظری توجهات سمعی و بصری و خرید برنامه ریزی نشده پرداخته است. در فصل سوم، روش پژوهش استفاده شده، جامعه ونمومه آماری و آزمون های آماری بکار گرفته شده، معرفی شده اند. فصل چهارم گزارش نتایج پژوهش و اجرای آزمون ها را شامل می شود و در فصب پنجم نتایج آزمون فرضیات، تحلیل و مقایسه نتایج، نتیجه گیری و پیشنهادها ارائه شده اند.
عملکرد سازمانی یکی از مهمترین سازههای مورد بحث در پژوهشهای مدیریتی است و بدون شک مهمترین معیار سنجش موفقیت در شرکتهای تجاری به حساب میآید، ولی بهطور کلی در خصوص اینکه متغیرها و شاخصهای عملکرد سازمانی کدامند؟ هنوز توافق نظر کاملی در بین صاحبنظران وجود ندارد. بهطور کلی شاخصهای عملکرد سازمانی به دو دسته ذهنی و عینی قابل تقسیم است. شاخصهای ذهنی عملکرد سازمانی بیشتر شاخصهایی را شامل میشود که بر مبنای قضاوت گروههای ذینفع سازمان شکل میگیرد، از جمله رضایتمندی مشتری، رضایتمندی کارکنان، موفقیت در ارائه محصولات جدید. شاخصهای عینی عملکرد سازمانی، شاخصهایی هستند که بهصورت کاملاً واقعی و بر اساس دادههای عینی اندازهگیری میشود؛ از جمله این شاخصها میتوان به شاخصهای سودآوری نظیر بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایه گذاری اشاره کرد(ابزاری و همکاران، 1388، ص28).
عملکرد سازمانی نشان دهندهی میزان دستیابی سازمان به اهداف بازاری و مالی است. ارزیابی عملکرد فرآیند سنجش جامع عملکرد دستگاههای اجرایی در قالب عباراتی نظیر کارآیی، اثربخشی، توانمندسازی و قابلیت پاسخگویی در چارچوب اصول و مفاهیم علمی مدیریت برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی و در قالب برنامههای اجرایی است(رجبزاده و همکاران،1389، ص66).
سازمانها همواره در تلاش برای بهبود سهم بازار، افزایش سود، و دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به رقبا هستند، برای دستیابی به این اهداف؛ توجه به کارآیی و اثربخشی زنجیرهتأمین از اهمیتی فراوان در هر سازمان؛ برخوردار است(رجبزاده و همکاران،1389، ص59).
کریستوفر(1998)؛ مدیریت زنجیرهتأمین را یک ابزار قدرتمند برای دستیابی به مزیت رقابتی برای همه گروهها در زنجیرهتأمین عنوان میکند. مدیریت زنجیرهتأمین به ارتباط نزدیک و هماهنگ فعالیتهای خرید، ساخت و انتقال محصول اشاره دارد. این زنجیره فرآیندهای کسب و کار را با اطلاعات سریع واحد تولید و جریان سرمایه تلفیق میکند تا زمان صرف شده و هزینه بهای تمام شده کالا را کاهش دهد.
با استفاده از مدیریت زنجیرهتأمین، یک سازمان تلاش میکند تا مراحل اضافی و تأخیرها در طول راه را از میان بردارد. سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت زنجیرهتأمین را از طریق فراهم آوردن اطلاعات لازم کارآمدتر میسازند و از این طریق به سازمانها در هماهنگ کردن، زمانبندی کردن، کنترل تولید، مدیریت موجودی و تحویل محصولات و خدمات کمک میکنند(رودساز، 1389، صص259-257).
هدف مدیریت زنجیره تأمین یکپارچهسازی اطلاعات و جریان یکپارچه مواد در سراسر زنجیره تأمین به عنوان یک سلاح رقابتی موثر برای سازمان است(چیلدوز، 2003).
مدیریت زنجیرهتأمین و مسائل مرتبط با آن یکی از مهمترین عوامل رقابتی در سازمانها است، یکپارچگی سیستم مدیریت زنجیرهتأمین، میتواند در عملکرد سازمانی و دستیابی به مزیت رقابتی در مقایسه با رقبا موثر باشد. مدیریت زنجیرهتأمین باید به افزایش اثربخشی و کارآیی سازمان منجر گردد(لی و همکاران، 2004، ص110).
تن و همکاران(2001)؛ هدف نهایی از بهکارگیری مدیریت زنجیرهتأمین را استفاده تمام اعضا زنجیرهتأمین از روشهای یکپارچه برای رسیدن به سطح بالایی از رضایت مشتری و در نتیجه کسب مزیت رقابتی در بلند مدت، میدانند.
جانسون و ریلی(1985)؛ مدیریت زنجیرهتأمین را یک روش یکپارچهسازی برای مبادله، برنامهریزی و کنترل جریان اطلاعات از تأمینکنندگان به مصرفکنندگان نهایی میدانند.
بنابراین، مسأله اساسی در این پژوهش، بررسی تأثیر شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین بر مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی، در شرکتهای تولیدی استان کرمانشاه است؛ و به این منظور سعی شده که با بررسی و سنجش مجموعهای از عوامل مختلف که در پژوهشهای داخلی و خارجی مطرح شدهاند، به سوال اصلی پژوهش پاسخ داده شود.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
مدیریت زنجیرهتأمین باعث ایجاد شیوههای سودمندی از مزیت رقابتی مطمئن و بهبود عملکرد سازمانی میشود، امروزه رقابت اصلی میان شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین در سازمانها است(لی و همکاران، 2004، ص111).
هدف اصلی سیستمهای مدیریت زنجیرهتأمین، قابل رویت بودن اطلاعات- ارتباطات باز و سریع و به اشتراک گذاشتن اطلاعات در میان اعضای زنجیرهتأمین است. سیستمهای برنامهریزی تأمین، سازمان را قادر میسازد تا پیشبینیهای تقاضای یک محصول را ایجاد کند و طرحهای منبعیابی و تولید برای آن محصول را توسعه دهد. چنین سیستمهایی به سازمان کمک میکند تا تصمیمات عملیاتی بهتری را اتخاذ کنند(رودساز، 1389، ص 260).
سیستمهای مدیریت زنجیرهتأمین، سازمانها را قادر میسازند تا فرآیندهای زنجیرهتأمین داخلی و خارجیشان را ساده و مؤثر کنند و مدیریت، آنچه را که تولید میشود، ذخیره میشود و تحویل داده میشود با استفاده از اطلاعات دقیق فراهم آورد. با اجرای یک سیستم مدیریت زنجیره تأمین یکپارچه، سازمانها میتوانند عرضه و تقاضا را با یکدیگر یکسان کنند، سطوح موجودی را کاهش دهند؛ خدمات تحویل را بهبود دهند و زمان ارائه محصول به بازار را سرعت بخشند و از داراییها بهطور کارآمدی استفاده کند. سیستم مدیریت زنجیرهتأمین مؤثر؛ باعث ارتقاء عملکرد سازمانی در عرصههای بهبود خدمات به مشتری و کاهش هزینه و به کارگیری پول نقد میشود(رودساز و همکاران، 1389، ص 266).
در رقابتهای جهانی موجود در عصر حاضر باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشتری در دسترس وی قرار داد. خواست مشتری برکیفیت بالا و خدمترسانی سریع موجب افزایش فشارهایی شده است که قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شرکتها بیش از این نمیتوانند به تنهایی از عهده تمامی کارها برآیند. در بازار رقابتی موجود، بنگاههای اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج از سازمان، نیازمند یافتهاند. با توجه به نقش و اهمیت مدیریت زنجیرهتأمین و افزایش رقابت میان سازمانها، این پژوهش«به بررسی شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین و تأثیر آن بر مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی، در شرکتها و واحدهای تولیدی استان کرمانشاه میپردازد.
1-4- اهداف پژوهش
1-5- اهداف کاربردی پژوهش
هدف کاربردی از انجام این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر شیوههای مدیریت زنجیره تأمین است که بهطور مؤثر و کارآ برای رسیدن به سطح بالایی از مزیت رقابتی و در نتیجه سطح بالایی از عملکرد سازمانی مثمر ثمر هستند. از آنجایی که مدیریت زنجیرهتأمین با افزایش رقابت در میان سازمانها بهعنوان یک عامل کلیدی درکسب موفقیت برای هر سازمانی محسوب میشود، نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در بخشهای مختلف تولیدی و صنعتی مورد استفاده قرار گیرد.
1-6- سؤالات پژوهش
1-7- فرضیههای پژوهش
1) شیوهی مدیریت زنجیرهتأمین تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد سازمانی در شرکتهای تولیدی استان کرمانشاه دارد.
2) شیوهی مدیریت زنجیرهتأمین تأثیر مثبت و معناداری بر مزیت رقابتی در شرکتهای تولیدی استان کرمانشاه دارد.
3) مزیت رقابتی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد سازمانی در شرکتهای تولیدی استان کرمانشاه دارد.
1-8- بیان متغیرهای پژوهش در غالب یک مدل مفهومی
جهت طراحی یک نظام تأمین و مدیریت آن بهصورت کارآ و مؤثر، نیاز به برخورداری از یک چارچوب نظری مناسب است؛ بدیهی است بدون چنین چارچوبی نمیتوان به یک نظام هماهنگ و منسجمی دست یافت و انتظار داشت که عملکرد آن کارآ و مؤثر باشد. بدین منظور چارچوبهای مختلفی از طرف صاحبنظران مطرح شده است(احمدی، 1384، ص40).
شکل 1-1 چارچوب پیشنهادی در این پژوهش را که توسط آقای لی و همکاران(2006) ارائه شده است، نشان میدهد که پایه پژوهش حاضر قرار گرفته است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش پیشنهاد سه فرضیه اصلی است؛ شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین تأثیر غیرمستقیم بر عملکرد سازمان و تأثیر مستقیم بر مزیت رقابتی دارد؛ از طرفی مزیت رقابتی نیز بهطور مستقیم عملکرد سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد.
شکل 1-2 چارچوب توسعه یافته پژوهش آقای لی و همکاران را نشان میدهد، در این چارچوب برای شیوهی مدیریت زنجیرهتأمین پنج بُعد همکاری استراتژیک تأمینکنندگان، ارتباط با مشتری، اشتراک اطلاعات، کیفیت اطلاعات به اشتراک گذاشته شده و تعویق ارائه شده است؛ جزئیات و تعاریف مربوط به عملکرد سازمانی و مزیت رقابتی در بخشهای بعدی توضیح داده میشود.
1-9- تعریف متغیرها
1-9-1- تعریف عملیاتی
الف) شیوه مدیریت زنجیرهتأمین: شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین، به مجموعهای از فعالیتهای انجام شده در یک سازمان برای ترویج مدیریت مؤثر در زنجیرهتأمین تعریف میشود(لی و همکاران، 2006، ص111). در این پژوهش برای بررسی شیوههای مدیریت زنجیرهتأمین(SCM)، 5 شاخص معرفی شدهاند که عبارتند از: همکاری استراتژیک تأمینکنندگان، ارتباط با مشتری، اطلاعات به اشتراک گذاشته شده، کیفیت اطلاعات اشتراکگذاری شده و تعویق؛ که به شرح زیر تعریف میشوند:
همکاری استراتژیک تأمینکنندگان: ارتباط بلند مدت بین سازمان و تأمینکنندگان؛ همکاری استراتژیک میان تأمینکنندگان بهعنوان یک اهرم استراتژیک و قابلیت عملیاتی برای مشارکت سازمانی افراد، برای کمک به سازمان در دستیابی به مزیتهای رقابتی طراحی میشود(لی و همکاران،2006، ص110).
ارتباط با مشتری: کسب و کارها همواره برای مشتریان ارزش قائلند، اما امروزه به مشتریان جهت سودآوری سازمان توجه بیشتری میشود، سازمانها دریافتند که تنها مزیت رقابتی پایدارشان در گرو ارتباط آنها با مشتریان است(رودساز،1389، ص 267).
اطلاعات به اشتراک گذاشته شده(تبادل اطلاعات): تبادل اطلاعات لازم بین طرفین بهطور آگاهانه و ارادی است. این بُعد هر گونه اطلاعاتی را که به نحوی در ارایه خدمت موثر هستند، تضمین میکند(الوانی و اشرف زاده، 1387، ص75). اشتراک اطلاعات بهمعنی وسعت بخشیدن به اطلاعات اختصاصی و بحرانی که به بخشهای مختلف زنجیرهتأمین ابلاغ میشوند، است(لی و همکاران،2006، ص110).
کیفیت اطلاعات اشتراکگذاری شده: اشاره دارد به دقت، به موقع بودن، مناسب بودن، و اعتبار در مبادله اطلاعات(لی و همکاران، 2006، ص110).
تعویق: این شیوه بیان کننده حرکت رو به جلو یک یا چند فعالیت(ساخت، یافتن منابع و تحویل) در زنجیرهتأمین برای آغاز یک فعالیت جدید است(لی و همکاران، 2006، ص110).
ب) عملکرد سازمانی: عملکرد سازمانی اشاره دارد به اینکه چگونه یک سازمان در رسیدن به اهداف بازار محور و اهداف مالی خود به خوبی عمل میکند(لی و همکاران، 2006، ص111)، در این پژوهش به بررسی 2 شاخص، عملکرد بازار و عملکرد مالی پرداخته میشود.
عملکرد مالی: عملکرد مالی عبارتست از: «درجه یا میزانی که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت آنان نائل میآید.» اهداف عملیاتی که مدیر عامل شرکت در راستای دستیابی به هدف اصلی یعنی افزایش ثروت سهامداران دنبال میکند در برگیرنده شاخصها و معیارهایی است که بر مبنای آن میتوان عملکرد مالی یک شرکت تجاری را اندازهگیری کرد(خداداد حسینی و همکاران، 1385،ص83-61).
عملکرد بازار: موفقیت شرکت در ورود سریعتر به بازارهای جدید، موفقیت در ارائه خدمات/ تولیدات جدید سریعتر نسبت به رقبا، و آوردن محصولات/ خدمات جدید به بازار(راوچاندران و لرتونگساتین؛ 2005).
ج) مزیت رقابتی: برای بررسی مزیت رقابتی، 5 شاخص قیمت/ هزینه، کیفیت، قابلیت تحویل، نوآوری در تولید و زمان ورود به بازار بررسی شدهاند.
قیمت/هزینه: اشاره دارد به اینکه یک سازمان بر اساس سیاست مبتنی بر کاهش قیمت قادر به رقابت در برابر رقبای بزرگ است.
کیفیت: یک سازمان قادر به ارائه محصولات با کیفیتی است که باعث خلق ارزش برای مشتریان میشود.
تحویل به موقع: یک سازمان قادر است حجم مورد نیاز از محصول را برای مشتریان به موقع تهیه نماید.
نوآوری در محصول: یک سازمان قادر است که محصولات جدید را در بازارهای جدید عرضه نماید.
زمان ورود به بازار: سازمان قادر است محصولات جدید را سریعتر از رقبای اصلی خود به بازار عرضه کند.
1-9-2- تعریف مفهومی
الف)مدیریت زنجیره تأمین: مدیریت زنجیرهتأمین، به ارتباط نزدیک و هماهنگی فعالیتهای خرید، ساخت و انتقال محصول اشاره دارد. این زنجیره، فرآیندهای کسب و کار را با اطلاعات سریع، واحد تولید و جریان سرمایه تلفیق میکند تا زمان صرف شده و هزینههای تمام شده کالا را کاهش دهد(رودساز و همکاران، 1389، ص 257).
ب) عملکرد سازمانی: عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد، بنابراین عملکرد سازمانی یک سازهی کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد. معروفترین تعریف عملکرد توسط نیلی و همکاران(2002) ارائه شده است؛ «فرآیند تبیین کیفیت اثربخشی و کارآیی اقدامات گذشته»، طبق این تعریف عملکرد به دو جزء تقسیم میشود: 1- کارآیی؛ که توصیف کننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید و خدمات یا محصولات است؛ یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب درون دادها برای تولید برون دادهای معین؛ و 2) اثربخشی که توصیف کنندهی درجهی نیل به اهداف سازمانی است(رهنورد، 1387، ص 79).
ج) مزیت رقابتی: مزیت رقابتی شامل مجموعه عوامل یا توانمندیهایی است که همواره شرکت را به نشان دادن عملکردی بهتر از رقبا قادر میسازد. به عبارتی، مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عواملی است که در یک محیط رقابتی سازمان را بسیار موفقتر از سایر سازمانها مینماید و رقبا نمیتوانند به راحتی از آن تقلید کنند(بارنی، 1999، صص 99و120).