قرن بیستم شاهد پیدایش انواع ایدئولوژیهای هویتساز بوده است. سوسیالیسم کوشید با ایجاد چارچوبهای تازهای برای هویت بخشی به کردارها و زندگی سیاسی- اجتماعی مردمان تحت سیطره خود معنا و شکل ببخشد. ایدئولوژیهای مذهبی نیز کوشیدهاند انسانهای مکتبی خاص خود را بسازند و به همین ترتیب، ایدئولوژیهای ناسیونالیستی نیز در همه جا در پی حذف حواشی و تقویت مرکز برای هویت سازی بودهاند.(بشیریه، 1391)
همه ایدئولوژیها چون غیریت پردازند، هویتساز نیز هستند. به تعبیر دیگر، ایجاد هر هویتی در عین حال به معنای ایجاد مرز و حصار نیز است. به لحاظ تاریخی چون تجدد مرزها و حصارها را میشکند به یک معنا همگان را بی خانمان میسازد و به این وسیله همگان را دچار نوعی دلتنگی برای گذشته میکند؛ که تنها در یک بعد یا بخش ایدئولوژیک خاص تبلور مییابد؛ و به این معنا خودیابی و بازگشت به خویشتن به معنی تأسیس خود و خویشتن جدید است تا “غیر” و “دشمنی” از آنِ خود بیابد و در تقابل با آن “غیر” به “خود” هویت ببخشد. در عصر جهانی شدن، لیبرالیسم “غیر” و دشمن مشترک برای بسیاری از ایدئولوژیهای هویتپرداز بوده است که البته همه اینها ذیل مدرنیته تعریف میشوند، به جز انقلاب اسلامی که در پی ساختن گفتمانی فراتر از گفتمان تجدد بوده و آن را “غیر” و دشمن اساسی خود میداند و جنس این انقلاب قابل مقایسه با انقلاب فرانسه بوده که تاریخی متفاوت را نوید میدهد و افقی جدید در تاریخ باز میکند.
به سخن دیگر، هویت سازیها و غیرسازیها، محصول ساختارهای قدرت گفتمانیاند که در هر زمان ضلعی از منشور پیچیده هویت را بر میسازند و مثلاً در پی ایجاد انسان ناب، ایران ناب، مسلمان ناب و جز آن هستند؛ که این کار با تصویر شبکه پیچیدهای از خطوط هویت بخش و غیرساز به قالببندی انسانها منجر میشود. به بیان دیگر، هویتها فرآورده دستگاه گفتمانی هویت بخشند و ایدئولوژیهای مختلف به عنوان دستگاههای گفتمانی، از لیبرالیسم گرفته تا سنتگرایی، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، مذهبگرایی و … همواره در پی تأسیس هویتی خالی از تعارض، یکپارچه و ناب و خالص بودهاند.
در ایران قرن بیستم، دو گفتمان مسلط سیاسی، هر یک در دوران خود در پی یکسان سازی هویت عمومی بودهاند. گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی در پی تشدید هویت تک شالودهای ایرانی مدرن برآمد و برعکس آن پس از انقلاب اسلامی شاهد گفتمان سنتگرایی اسلامی بودهایم که در پی بازسازی هویتی اسلامی بوده است. هر دو گفتمان به دلایلی در متن دغدغههای عصر تجدد و یا در واکنش به آنها پدید آمدهاند.
در واقع گفتمان انقلاب اسلامی، جهان مدرن را به عنوان “غیر” و دشمن اصلی خدا قلمداد کرده و هدف اصلی آن در حوزه هویت، گسترش بخشیدن سراسری به هویت اسلامی و تحقیر یا تضعیف هویت ملی (به مفهوم مورد نظر در گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی) بوده است. (بشیریه، همان) از دیگر عناصر این گفتمان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
بر طبق این گفتمان، هویت اسلامی در تقابل با “غیر” آن یعنی “غرب” تعیّن خاص خود را پیدا میکند. از این رو تداوم و کشمکش نظری با غرب یا غرب ستیزی لازمه تداوم هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.
گفتمان انقلاب اسلامی در پی تداوم و بسط خود با محدودیتهای اساسی مواجه بوده و میتوان مراحلی را در سیر پیشرفت آن مشخص نمود. مرحله اول که همان مرحله اساسی در تأسیس این گفتمان بوده و بنیانگذار انقلاب نیز حضور داشته است در دهه اول انقلاب و در دوران جنگ تداوم یافت و به نظر میرسد که از اواسط دهه دوم بواسطه محدودیتهای ساختاری از قبیل برخی فرایندهای جهانی، ضرورت بازسازی کشور پس از جنگ و ترمیم وجهه بین المللی ایران، استفاده از مدلهای تجددی، تهاجم فرهنگی و پیدایش هویتهای متکثر و متعارض، این گفتمان کم رنگ شد.
حکومت جمهوری اسلامی به عنوان دولتی مکتبی از آغاز استقرار خود با طرح مفهوم ایدهآل ” انسان متعهد و مکتبی” در پی پرورش انسانی بود که همه هویتهایش در پرتو هویت اسلامی و دینی او محو و بی رنگ شود. این انسان ناب و خالص انقلاب اسلامی “بسیجی” نام گرفت که همان انسان ایدهآل انقلاب اسلامی بود که تجلی و نقش آفرینی او در دوران 8 سال دفاع مقدس بارز بود. بسیجی ویژگیهایی دارد همچون:
بسیجی نبرد خود را همچون مرگ خود، استمرار مجاهدات مندرج در نهضتهای انبیاء و نیز به همان اندازه نبردی واقع گرایانه و عینی میداند. این تصور در وصایای آنان نیز منعکس است. آنچنان که شهید ابراهیم همت در وصیتنامه خود مینویسد: «شهادت در قاموس اسلام، کاریترین ضربه را بر دشمن ظلم و جور و شرک و الحاد میزند و خواهد زد، تاریخ اسلام این را اثبات کرده است».
به هر حال از آنجا که بسیجی با تجربه مرگ به خوبی آشناست و آن را به یک میزان به تاریخ، وضع حال خود و امیدهایش برای آینده میگسترد (همچنان که شهید اسماعیل بهاری از نوشهر امید به آینده را با تعبیر «از خون سرخ ما تا حکومت سبز مهدی» بیان میکند)، میتوان گفت که بسیجی را از طریق آمادگیاش برای مرگ نیز میتوان شناخت. در برابر مرگ همچون هر انسانی، بسیجی نیز در تمامیتش جلوهگر میشود و همه امکانات و درونیات خود را آشکار میسازد. لحظه مرگ، اساسی ترین امکانات حیات را آشکار میسازد. لحظه مرگ اوج راستی و صداقت، اوج عمق و ژرفانگری و اوج رهایی از شرایط محدودکننده زندگی است (طاهایی، همان: 101).
اما از چشم انداز دیالکتیک تاریخی، هویتها سیالند و هیچگاه خالص نمیمانند و ناخالص، مرکب، آمیخته و ناتمام دائماً در حال تغییر و بازسازی هستند و به نظر میرسد که امروزه ساختارهای هویتی و خودفهمیها به واسطه عوامل گوناگونی همچون تحولات ساختاری در جامعه و اقتصاد و فرهنگ از جمله گسترش شهرنشینی، مهاجرت، گسترش سرمایه داری تجاری، گسترش آموزش و تحرک طبقاتی و تحولات اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب ارتباطات و اطلاعات و فرایند جهانی شدن و… کم رنگ شدهاند.
این پژوهش در پی آن است که بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی را در ویژگیهای هویتی انسانهای خاص خود یعنی همان بسیجیان دوران دفاع مقدس دنبال نماید و به این سوال پاسخ دهد که آن انسانهای مکتبی و ایدهآل دستگاه گفتمانی انقلاب اسلامی، “خود” را چگونه تعریف میکنند؟ خودفهمی آنها چگونه است؟ و یا به سخن دیگر، تجلی هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی در نزد بسیجیان شهید این انقلاب چگونه بوده است؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
هشت سال دفاع مقدس از مهم ترین اتفاقاتی است که برای انقلاب اسلامی رخ داده است و البته خیلی کمتر از آنچه اهمیت دارد مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است، این در حالی است که فرهنگ جبهه و کلاً دفاع مقدس تأثیرات عمیقی بر جامعه ما گذاشته است و فهم جامعه ما و نسخه پیچیدن برای آن، بدون فهم این دوران و مسایل آن امکانپذیر نمی باشد.
همچنین مسأله اینجاست که انسانی که در هر مرحله از مراحل انقلاب اسلامی در صحنه حاضر و زمینه و زمانه را در کشور، منطقه و حتی جهان از حضورِ تب آلود آکنده کرده و در هر تحول یا واقعه ای در انقلاب اسلامی، موضوع و در عین حال عامل بوده، از تیررس تأمل به دور مانده است. عملکرد این انسان و نتایج عملی باورهای او را پیاپی دیده ایم اما از خودش غافل مانده ایم.
ظهور انسانیتی جدید پس از انقلاب، مختص انقلاب اسلامی نیست، همچنان که پس از انقلاب فرانسه نیز چنین بود و … . اگر بپذیریم که انقلاب آغاز عصر جدید است، پس بنابراین جهان مفهومی و ارزشی جدید میآفریند و برای درک و مفهوم بندی آن، به علم سیاست جدید (توکویل) و حتی فلسفه تاریخ جدیدی (آرنت) نیاز است، لذا ضرورت خلق انسان تازهای مطرح میشود که آن ملاحظات، یعنی نظریه انسانیت جدید را تحقق بخشد. (طاهایی، همان: 157). و این پژوهش در پی فهم بیشتر چنین انسانی است. همچنین با توجه به اینکه گفتمان انقلاب اسلامی و انسان خاصی که بر خاسته از آن می باشد، جدای از هم نیستند بنابراین با فهم انسان انقلاب اسلامی و نوع نگاه وی به عالم و آدم، می توان به درکی عمیقتر و کاملتر از انقلاب و آرمانها و اهداف و ماهیت آن رسید.
ضرورت نظری
ضرورت عملی
اهداف تحقیق
الف) هدف اصلی:
ب) اهداف فرعی:
سؤالات تحقیق
سوال اصلی:
سوالات فرعی:
پیشینه تحقیق
بررسی پژوهشهای مرتبط با موضوع کنونی که تاکنون صورت گرفتهاند، یکی از گامهای اولیه و مقدماتی تحقیق است. مطالعه و تحلیل
پیشینه پژوهش به منظور پرهیز از کار تکراری، استفاده از تجربیات و یافتههای سایر پژوهشگران برای صورتبندی بهتر پژوهش حاضر، استفاده از یافتههای تحقیقات پیشین در تحلیلهای ثانویه برای یافتن پاسخ پرسشهای جدید و دستیابی به نتایج نو و نیز امتداد مسیر پژوهشهای قبلی برای تکمیل کاستی و بررسی زوایای مغفول در آنها صورت میگیرد.
ترکمنزاده، در رساله کارشناسی خود به ” تحلیل محتوای وصیتنامههای شهدای دانش آموز شهرستان نیشابور” پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش اسنادی بوده و از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده و واحد اندازهگیری هم جمله و مضمون در نظر گرفته شده است. محقق در این پایاننامه پس از طرح برخی آیات و روایات در باب شهید و شهادت به بررسی زندگینامه و وصیتنامه 42 نفر از شهدای دانشآموز شهرستان نیشابور پرداخته و به تناسب عباراتی از هر وصیتنامه استخراج نموده و در پایان آنها را در 4 مقوله کلی (آیات استفاده شده، دیدگاه شهید نسبت به اسلام، دیدگاه شهید نسبت به امام (ره) و پیام شهید) طبقهبندی نموده و پس از شمارش جملات هر مقوله آنها را تبدیل به نمودار کرده است و باید گفت در نهایت تحلیل خاصی صورت نگرفته و صرفاً به تحلیل محتوای کمی پرداخته که یک کار آماری و اولیه است. شایسته بود محقق پس از استخراج اطلاعات به جمعبندی مطالب پرداخته و نتیجهگیری کار خود را ارائه مینمود.
کوثری نیز در رساله کارشناسی خود به “تحلیل محتوای وصیتنامههای دانشجویان شهید استان خراسان” پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش اسنادی بوده و از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده و واحد اندازهگیری هم جمله و مضمون در نظر گرفته شده است.
از نکات برجسته این پایاننامه تعریف ابتدایی مقولات کلی و جزیی میباشد؛ لکن تعاریف ارائه شده و مقایسه آنها با نتیجهگیریای که محقق در انتهای طرح بیان کرده است این سوال را مطرح میکند که آیا واقعاً محقق به تحلیل محتوای صرف وصیتنامههای شهدا پرداخته یا اینکه نظریات خود را در قالب برخی مسایل اعتقادی و اجتماعی به واسطه تحلیل محتوای وصیتنامه شهدا اثبات کرده است.
همچنین محقق در قسمت نتیجهگیری ذکر میکند که وصیتنامههای ذکر شده که در قالب جداول دو صفحهای میباشد، از پایاننامه خانم قویدل استخراج شده که احتمال میرود ناقص باشد چون عبارات آغازین و پایانی و خواستههای شخصی شهید را ندارد و گویی گزینش شده است. با توجه به این مطلب به نظر میرسد اعتبار نتایج محقق خدشهدار شده و محقق میبایست به اصل وصیتنامهها مراجعه میکرده است.
پژوهش دیگر “تصویرپردازی از آینده بر اساس اندیشههای شهدای دانشجو و روحانی کشور” میباشد که توسط مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع) صورت گرفته است. در این پژوهش با توجه به اینکه همواره حرکت آگاهانه سالک مستلزم داشتن طرحی از مسیر و تصویری از مقصد در اندیشه اوست بر این اساس، سوال اصلی پژوهش این است که “شهدا چه تصویری از آینده در ذهن خویش داشتند که جان خود را اینچنین مشتاقانه در راه تحقق آن فدا کردهاند؟”
روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق، نظریهپردازی داده بنیاد است؛ به گونهای که با تدوین مجموعهای از گزارههای مفهومی فرازمانی و فرامکانی بتوان برای ترسیم آیندهای مطلوب از نظر شهیدان همت گماشت. پژوهشگر تصویر شهیدان از آینده مطلوب را، تصویری فوق فعال، حق مدار، عینی و معرف “نمونه اعلی جامعه بشری” میداند.
این پژوهش در پی تولید نظریه است چرا که نظریات موجود در این عرصه مشکل مورد نظر پژوهشگران را برطرف نمیکند. از محدود کارهایی که درباره شهدا با تحلیل گفتمان صورت گرفته است میتوان به کار موسی افضلیان سلامی در دانشگاه شاهد اشاره کرد. ایشان در پایاننامه کارشناسی ارشد خود به “مولفههای اساسی گفتمان ایثار و شهادت در فرایند انقلاب اسلامی” میپردازد.
روش پژوهش توصیفی و تاریخی میباشد و پژوهشگر با استفاده از مباحث نظری ون دایک و روبرت وسنو، مولفههای مورد بررسی در گفتمان ایثار و شهادت را مشخص میکند و این مولفهها یعنی تولیدکنندگان، مخاطبان، منابع فرهنگی، موضوع و کنشها میباشند که در فصول بعدی پایاننامه به بررسی آنها میپردازد.(افضلیان سلامی، 1388)
البته شایسته ذکر است که در این زمینه اقدامات شایسته تقدیری توسط نهادهای مختلف جهت بررسی و جمعآوری خاطرات و زندگینامههای شهدای انقلاب اسلامی انجام شده است که از بار علمی اندکی برخوردار است.
همانطور که ملاحظه شد اکثر کارهایی که در زمینه شهدا و شهادت انجام شده است بر اساس تکنیک تحلیل محتوا میباشد که علاوه بر نقدهایی که در بالا اشاره شده میتوان به ناقص بودن این روش به نسبت تکنیک تحلیل گفتمان اشاره کرد. روش تحلیل گفتمان علیرغم شباهتهایی که با روش تحلیل محتوای کیفی دارد، تفاوتهایی نیز با این روش نیز دارد. به عنوان مثال، در حالی که تحلیل محتوای کیفی خود را تنها محدود به متن نوشتاری میکند، تحلیل گفتمان اولاً متن را فراتر از متن نوشتاری، شامل متن اجتماعی و به طور کلی هر نوع متن نمادینی میداند، ثانیاً گزارهها را به صورت مستقل تحلیل نکرده بلکه آنها را در نسبت با متن کلی اجتماعی به بررسی میکشد، ثالثاً عامل قدرت را در تحلیلهای خود وارد کرده و با تجزیه و تحلیل سایر فرایندهای نهادی و گفتمانی روند بازتولید و یا تغییر گفتمانها را در طول زمان نشان میدهد و نهایتاً در حالی که تحلیل محتوای کیفی سوژه محور بوده و بر نیت مولف تأکید دارد، تحلیل گفتمان با عمق بخشیدن به سطح تحلیل خود، سوژه و مولف را از محور تحلیلهای خود خارج کرده و بر گفتمان تأکید دارد ( کلانتری، 1390: 29).
علاوه بر این موارد هیچ یک از پژوهشهایی که در این عرصه انجام شده است عناصر گفتمانی انقلاب اسلامی را به هویت شهدای دفاع مقدس گره نزده است و لذا پژوهشگر با توجه به دغدغههای خود و کم کاریهایی که در این عرصه صورت گرفته است بر خود لازم میداند که به پرسشهای خود طی این پژوهش پا
این فصل از تحقیق حاضر به 5 بخش تقسیم شده است. در بخش نخست برخی مبانی نظری موجود در مورد شغل و رضایت شغلی، در بخش دوم، به مبانی نظری مروبط به سرمایه اجتماعی اشاره شده است. بخش سوم، به بررسی پیشینه داخلی و خارجی در خصوص موضوع مورد نظر اختصاص یافته است. در بخش پایانی نیز، چارچوب نظری ، مدل تحقیق و فرضیاتی که از این چارچوب و مدل استخراج شده است. ارائه می گردد.
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
1- شغل و رضایت شغلی
«شغل» از نظر لغوى، به معناى به کار واداشتن کسى است و آنچه مایه مشغولیت مى باشد. از طریق اشتغال، فرد فعّالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت مى کند و پاداشى نقدى یا جنسى دریافت مى دارد. (شفیع آبادی، 1386). کار و شغل فعالیتى بدنى یا فکرى در جهت تولید و خدمت است. به طور کلى، کار فعالیتى است که از کسى خواسته شده و در مقابل آن، به وى مُزد پرداخت مى شود(زندی پور، 1389). به طورخلاصه، مى توان گفت: شغل یعنى کارى که فرد، مشغول به انجام آن است و از طریق آن، هم انجام وظیفه مى کند و هم امرار معاش مى نماید.
در تعریفى دیگر، «شغل»عبارت است از گروهى ازموقعیت هاى مشابه دریک مؤسسه، اداره یا کارگاه که افراد واجد شروط خاص، مى توانند این موقعیت ها رااحراز کنند و وظایف محوّله را انجام دهند(شفیع آبادی، 1386).
.Hellriegel
.Chandraiak
. Michelle
. Robbins
. Job
جامعه پذیری سیاسی به منزله فرایندی که توسط آن افراد جهت گیری های نسبتاً پایداری به سیاست به طور کلی و به نظام های سیاسی ویژه خودشان به طور خاص پیدا می کنند در دهه های 1960 و1970 میلادی بسیار مورد توجه صاحب نظران علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفت . در سراسر این دوره انبوه آثار تالیفی و تحقیقات انجام گرفته در خصوص جامعه پذیری سیاسی نشانگر سهم عمده آن در فهم ایستایی شناسی و پویایی شناسی نظام های اجتماعی و سیاسی محسوب می شود ولی به تدریج آن روزگار خوش به سر رسید و از دهه 1980 میلادی به بعد آثار تالیفی و پژوهش در این خصوص دچار کاهش قابل ملاحظه شد. در واقع پس از دو دهه تلاش و فعالیت متداوم نظری و تجربی هنگامی که کوشش بنیان های غربی مستحکم تری بر آن با مشکلات عدیده ای روبرو گردید موضوع جامعه پذیری سیاسی به صورت موضوعی برای مجادله و انتقاد درآمد تا جایی که برخی منتقدان صریحاً اظهار کردند که این حوزه پژوهش همچون پیگیری نیمه جان در حال احتضار است، چون پس از سپری شدن سالهای متمادی هنوز هم در همان گزاره های اولیه و مقدماتی خود مانده و فاقد هرگونه منطق تئوریک مجاب کننده یا منطق عملی و کاربردی است.(Merelman,1986 and Renshoan,1990) به نقل از طالبان(18:1383)
برخی صاحب نظران معاصر این حوزه در موضعی مخالف اظهار می داند که کاهش تالیف و تحقیق در خصوص جامعه پذیری سیاسی نشانگر موفقیت علمی این حوزه است نه شکست آن، زیرا اگر یکی از ملاک های رشد و ترسیم یک حوزه علمی را میزان انتقال مفاهیم و گزارش هایش به سایر حوزه ها در نظر بگیریم برخی از مفاهیم و گزاره های نظری در این حوزه به جرگه «اصول مسلم» در رشته های علوم اجتماعی و سیاسی پیوسته است. همچنین امروزه جامعه پذیری سیاسی به مثابه یک حوزه مطالعاتی به مرحله ای از رشد رسیده است که درباره هر کدام از موضوعات ویژه اش دارای الگوهای تئوریک رقیب است.(Renshon,1990) به نقل از طالبان(19:1283)
ازسوی دیگر اظهار شده است که موضوع جامعه پذیری سیاسی امروزه به بیش از هر زمان دیگر از اهمیت برخوردار شده است زیرا ابزارهای نظارت بر مردم به طور فزاینده با شکست روبرو شده است، یا مشروعیت سابق خود را از دست داده است. امروزه با اشاعه ارزش های انسانی تر در سراسر گیتی و فشارهای دموکراتیک، کنترل های سرکوبگرانه مردم – از تنبیه بدنی در مدارس گرفته تا غیر علنی برگزار شدن محاکمات قضایی – به چالش کشیده شده است. با افول قدرت سرکوب و اجبار عریان حکومت ها و عدم ثبات و نابسامانیهای اقتصادی دولت ها حتی کشورهای پیشرفته صنعتی، جامعه پذیری سیاسی نقش بارزتری را در استقرار ثبات سیاسی رژیم ها ایفا می کند. لذا مطالعه جامعه پذیری سیاسی امروزه بیش از هر زمان دیگر حائز اهمیت است. (Merelman,1986) به نقل از طالبان (19:1383)
با این حال در سالهای اخیر کمتر به این موضوع پرداخته شده و حتی در کشورهای غربی نیز سالهاست کتابی مستقل و جامع در این خصوص تالیف نشده و چند عنوان کتاب موجود نیز عمدتاً به شکل مجموعه مقالات (ادیتوریال ) است. آیا تمام زوایا و پیچیدگیهای فرایند جامعه پذیری سیاسی کشف شده و از حیث تئوریک و پژوهش این حوزه به تکافور رسیده است؟ اطلاعی نداریم ! ولی صاحبنظران معاصر این حوزه مخالف این عقیده اند و ابراز می دارند: این یکی از طنزهای تلخ علوم اجتماعی و علوم سیاسی معاصر است. در هنگامی که فرایندهای جامعه پذیری سیاسی برای جوامع جدید اهمیت وافر و منحصر به فردی یافته، درک نظری و پژوهش از زوایا و پیچیدگی های آن تیره و تار شده است. جای تعجب دارد که چرا این دو رخداد همزمان اتفاق افتاده است. هرچند خیلی از اوقات با این مسئله روبرو می شویم که ناگهان در مورد خبرهایی که بیشتر از همه نیاز به درک و فهم آن داریم، خود بیش از هر وقت دیگر آشفته و سردرگم می یابیم. (همان)
2-2- تعاریف جامعه پذیری و جامعه پذیری سیاسی :
دانشمندان علوم اجتماعی بر حسب تعریفشان از جامعه پذیری به سه دسته تقسیم می شوند :
الف: گروهی جامعه پذیری را فرایندی می دانند که طی آن فرد آگاهانه یا ناآگاهانه عناصری از محیط اجتماعی خود اخذ می کند. این گروه در مورد این عناصر اتفاق نظر دارند. لذا هر یک صاحب نظران عناصر خاصی را مورد تاکید قرار داده اند که که مجموعاً عبارتند از: ارزشها، ایستارها، الگوهای سمت گیری و رفتار، اطلاعات، احساسات، نقش ها – شناخت، دانش و فرهنگ سیاسی. از جمله دانشمندان که روی این عناصر تاکید کرده اند می توان دنیس،1 هس و تورنی،2 گرینشتاین،3 ایستون و دنیس،4 کلمن،5 سیگل،6 آلموند و پاول و نولی7 را نام برد. (چیلکوت ،1387: 358-357)
به عنوان مثال، کلمن جامعه پذیری را فرایندی تلقی می کند که افراد از طریق آن عناصری را از محیط اجتماعی خود به دست می آورند این عناصر عبارتند از :
آلموند نیز جامعه پذیری سیاسی را فرایندی می داند که طی آن فرهنگ سیاسی به فرد ترزیق می شود. فرهنگ سیاسی نیز از نظر وی عبارتست ازنظام سیاسی آنگونه که در شناخت ها، احساسات و ارزیابی مردم درونی شده است. (پالمر و همکاران، 151:1372)
ب) برخی از صاحب نظران علوم اجتماعی جامعه پذیری را به عنوان فرایندی در نظر می گیرند که دربردارنده کارکردهای اجتماعی است، به عبارت دیگر این گروه جامعه پذیری را برحسب کارکردهایش تعریف می کنند. برخی از اندیشمندان متعلق به این گروه معتقدند که جامعه پذیری فرایندی است که طی آن شخص و شخصیت و ابعاد و جوانب آن شکل می گیرد. در واقع این گروه در تعریف جامعه پذیری بر اثرات و کارکردهای جامعه پذیری در سطح فرد تأکید می کنند بعنوان مثال یان رابرتسون1 معتقد است که «یکی از مهمترین نتایج جامعه پذیری عبارتست از ایجاد شخصیت فردی و الگوهای نسبتاً ثابت فکر، احساس و عمل که همگی ویژگیهای نوعی فرد محسوب می شوند. بنابراین شخصیت شامل سه عنصر اساسی می باشد که عبارتند از : عنصر ادراکی شامل: تفکر، اعتقاد، درک، حافظه و سایر استعدادهای فکری. عنصر عاطفی شامل: عشق، تنفر، حسد، ترحم یا دلسوزی. خشم و سایر احساسات و عناصر رفتاری شامل: مهارتها، استعدادها، رقابت ها و سایر توانایی ها. » (رابرتسون،112:1373)
مایکل راش2 نیز در این گروه جای می گیرد و تعریفی مشابه این تعریف ارائه کرده است. از نظر مایکل راش جامعه پذیری سیاسی «فرایندی است که بوسیله آن افراد در جامعه های معین با نظام سیاسی آشنا می شوند و تا اندازه قابل توجهی ادراکشان از سیاست و واکنش هایشان نسبت به پدیده های سیاسی تعیین می شود. (راش،102:1377)
برخی دیگر از این دانشمندان بر کارکردها و پیامدهای جامعه پذیری در سطح کلان توجه نموده اند و آن را فرایندی می دانند که واجد کارکردهایی برای کل جامعه است. به نظر عده ای این کارکرد عبارت است از انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و به نظر عده ای دیگر این کارکرد عبارتست از همنوایی یا همسازی گروهی، بعنوان مثال اگ برن و نیم کف3 معتقدند که همنوایی دارای دو مرتبه عمده است، مرتبه ساده یا صوری و مرتبه پیچیده یا ژرف. هم نوایی نوع اول، جامعه پذیری (socialization) و هم نوایی نوع دوم فرهنگ پذیری (Acculturation)خوانده شده است . به عبارت دیگر جامعه پذیری همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی، به این معنی که هر یک از اعضای تازه وارد گروه به حکم جامعه پذیری، دانسته یا ندانسته راه و رسم زندگی را آموخته و بر اساس مقتضیات جامعه آن را به کار می بندند. فرد جامعه پذیر شده کسی است که بر اثر همنوا شدن با هنجارهای گروه یا جامعه، وظایف و راههای همکاری را شناخته و دارای رفتار گروه پسند شده است. اما فرهنگ پذیری جریانی است که فرد تازه وارد به گروه تحت تاثیر آن خود را عمیقاً و از هر لحاظ با فرهنگ گروه یا جامعه همانند می کند، این فرایند عمیق تر و بادوام تر از جامعه پذیری بوده و افراد جامعه را از جهات مختلف به هم شبیه می گرداند. (برن، اگ و نیم کف،123:1352)
ج ) برخی از صاحب نظران تعریفی از جامعه پذیری ارائه کرده اند که دربردارنده تمام یا بخشی از عناصر موجود در تعاریف مذکور در بالا است؛ بعنوان مثال، بلوم و سلزنیک1 معتقدند که اجتماعی شدن به معنای همسازی و همنوایی فرد با ارزشها، هنجار و نگرش های گروهی و اجتماعی است و یا به عبارت دیگر، اجتماعی شدن فراگردی است که به واسطه آن، هر فرد، دانش و مهارتهای اجتماعی لازم برای مشارکت موثر و فعال در زندگی گروهی اجتماعی را کسب می کند. (علاقه بند،73:1374)
همچنین رس2، محقق امریکایی در قرن نوزده، جامعه پذیری را به عنوان روندی تعریف کرد که در آن احساسها و خواست های افراد به گونه ای شکل می گیرد که با نیازهای گروه (جامعه) دمساز و هماهنگ باشد. این دو تعریف از تعاریفی هستند که بخشی از عناصر تعاریف بالا را بر دارند، ولی برخی جامعه پذیری را به جامع ترین شکل تعریف کرده اند؛ از جمله گی روشه3 معتقد است، جامعه پذیری جریان کنش متقابل اجتماعی است که از طریق آن مردم شخصیت خود را بدست می آورند و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند .
جامعه پذیری یک نقطه اتصال ضروری بین فرد و جامعه است، نقطه اتصال آن چنان حیاتی است که فرد در جامعه بدون آن نمی توانند ادامه حیات دهد، جامعه پذیری فرد را به آموختن هنجارها ، ارزش ها، زبانها، مهارتها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری می باشند، قادر می سازد، جامعه پذیری جامعه را به بازسازی خود از لحاظ اجتماعی قادر می سازد، همچنان که از لحاظ زیستی و بدین ترتیب استمرار آن را از نسلی به نسل دیگر تضمین می کند به همین لحاظ گی روشه سه وجه اساسی برای جامعه پذیری قائل می شود که عبارتند از :
محققان و پژوهشگران عرصه ارتباطات سواد رسانه ای را شامل « تحقیق ، تحلیل ، اموزش و اگاهی از تاثیرات رسانه ها نظیر رادیو ، تلویزیون،فیلم،روزنامه ،مجله ، کتاب و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری می دانند» (کمالی پور ،1385،آن لاین ) بر اساس این تعریف سواد رسانه ای به دنبال آن است تا در فرد توانایی لازم برای استفاده از رسانه ها را اموزش دهد به طوری که فرد بتواند ضمن درک و تحلیل و ارزیابی پیام های رسانه های مختلف ، پیام ها و برنامه های مثبت ، مفید و سازنده را از پیامهای منفی و بی محتوا تشخیص دهد. یعنی فرد اگاهانه در برابر رسانه ها قرار گیرد و توانایی دسترسی به پیام های مورد نظر خود از میان انبوه پیام ،تجزیه وتحلیل انتفادی ،ارزیابی و ارسال پیام ها در انواع مختلف را پیدا کند .
اهمیت سواد رسانهای را میتوان در 5 نکته دانست. نخست اینکه رسانهها روی فرایندهای دمکراتیک اثر عمیقی دارند. در فرهنگ رسانههای جهانی مردم به 3 مهارت نیازدارند تا بتوانند نقش شهروندی خود را در ساختارهای دمکراتیک پیش ببرند. این 3 نقش عبارتند از اندیشه انتقادی، ابرازعقاید خود و مشارکت.
سواد رسانهای میتواند این 3 خواسته را پیشببرد، سوادرسانهای میتواند به شهروندان آینده این امکان را بدهد که گروههای سیاسی را طبقهبندی کنند، آن را فهم کرده و در حوزه گفتمان عمومی بسط دهند و در نهایت تصمیمهایی آگاهانه در هنگام رای دادن بگیرند.
دومین اهمیت سوادرسانهای زمانی آشکار میشود که به مصرف بالای رسانهای و اشباع شدن جامعه با رسانهها نگاهی بیندازیم. تلفن همراه، شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدئویی، مجلات، بیلبوردها، اینترنت و…، همه و همه پیامهای رسانهای شده بیشتری را در یک روز به ما منتقل میکنند که گاهی بیش از تمام پیامهایی است که اجداد ما در یک سال دریافت میکردند، سواد رسانهای در حقیقت این مهارت را به ما میدهد که از میان این دریای پیامها و تصاویر ایمن عبور کنیم.
سومین بعد اهمیت سواد رسانهای به نفوذ رسانهها بر شناخت، درک و گرایش ما در مورد مسائل مختلف میپردازد. تجربه رسانهای ما اثر مهمی بر راهی که ما درباره دنیای اطرافمان میاندیشیم، تفسیر میکنیم و عمل میکنیم، دارد. سواد رسانهای با کمک به ما برای فهمیدن این نفوذ میتواند به ما کمک کند از وابستگی خود به رسانهها و تصویرسازی آنها بکاهیم.
مسئله چهارم افزایش اهمیت اطلاعات و ارتباطات بصری است. در حالی که مدارس ما بیشتر در عالم چاپ باقی ماندهاند زندگی ما بهطور روزافزونی تحتتأثیر تصاویر بصری است. از لوگوهای تجاری تا بیلبوردهای غولپیکر و از تلفنهای همراه تا سایتهای اینترنتی از این جمله هستند. آموزش چگونگی خوانش لایههای چندگانه ارتباطات برپایه تصویر مسئله مهمی است که باید به سواد چاپی سنتی افزوده شود. ما در دنیای چندرسانهای زندگی میکنیم.
نکته پنجم اهمیت اطلاعات در جامعه و نیاز به آموزش مادامالعمر است. فرایندهای اطلاعاتی و خدمات اطلاعاتی در کانون تولید ملی قرار گرفتهاند اما در کنار این صنایع رسانههای جهانی رشد بسیاری کردهاند و این صداهای مستقل و دیدگاههای متنوع را به چالش میکشند، بر این اساس سواد و آموزش رسانهای میتواند هم به معلمان و هم دانشآموزان کمک کند تا بفهمند اطلاعات از کجا میآید، چه منافعی ممکن است در پس آن باشد و چگونه میتوان به صداهای دیگری در این مورد دست یافت.
برای انتخاب سبک زندگی به عنوان زیر مجموعه ای نه چندان محدود از فرهنگ شاید مهم ترین دلیل آن اینچنین باشد:
از منظر علوم اجتماعی و در میان مفاهیمی که در این حوزه رایج است،”سبک زندگی” طی صد و اندی سال که از کاربرد آن می گذرد به صورتی فزاینده مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفته است. این توجه، به گونه های مختلفی توضیح داده می شود.”سبک زندگی” در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورد. اهمیت این مباحث در اوایل قرن بیستم این اصطلاح را برجسته ساخت زیرا از یکسو به نظر می رسید “سبک زندگی” فرصت تبین هایی غیر مارکسیستی را در این مباحث فراهم می کند؛ آن چنان که پیتر برگر می نویسد:” بعضی از جامعه شناسان آمریکایی بر سبک زندگی به جای عوامل اقتصادی تاکید و بدین وسیله تصور می کردند راهی آشکارا غیر مارکسیستی برای بررسی قشر بندی تولید کرده اند.”(Berger&Berger1972:133)
از سوی دیگر بسیاری از جامعه شناسان این اصطلاح را در قالب شاخصه، گویاتر و مناسب تر از شاخصه های رایج در مطالعه ی طبقه یا قشربندی اجتماعی می دانستند. برون در این زمینه می گوید:” شاخصه های شان و منزلت اجتماعی_اقتصادی یا همان متغییرهای سبک زندگی به خصوص برای افرادی که از یک اجتماع محلی نیستند، قابل استفاده تر از کنش متقابل یا خودآگاهی طبقاتی هستند.”
لسلی و همکاران سبک زندگی را مهم ترین راه شناخت خودی از بیگانه در میان مردم معرفی می کنند پس می توان دریافت چرا در جوامع امروزی _که افراد آن از یکپارچگی فرهنگی کمتری برخوردارند و تکثری رزو افزون مشاهده می شود _ “سبک زندگی” اهمیت بیشتری می یابد به همین دلیل است که با توسعه زندگی شهری ابرین و همکاران تمایز در سبک زندگی را یکی از چهار بعد اصلی تمایز اجتماعی و فرهنگی معرفی می کنند.
(Obrien, Schrag & Martin 1969:32)
به موازات افزایش اهمیت مباحث و تمایز و هویت یابی، “سبک زندگی” بیش از گذشته اهمیت یافت. هیل در این باره می نویسد:
“سبک زندگی هر فرد موقعیت ا را در جامعه برای دیگران آشکار می سازد… برای بسیاری از افراد تاثیرگذاری درست خیلی مهم تلقی می شود؛ فقط کسانی که غنی، خودکفا با دارای اعتماد به نفس بسیاری هستند می توانند به تاثیر دارایی ها، الگوی رفتاری و ظاهر خود بر دیگران توجه کنند.” او با اشاره به تماس بیشتر انسان امروزی با بیگانگان معتقد است انسان با به کارگیری سبک زندگی تلاش می کند منزلت اجتماعی خود را به دیگران نشان دهد؛ کاری که در یک جامعه کوچک لازم نبود. از سوی دیگر علاقه مندی به جابه جایی اجتماعی و این تغییر سبک ها، نمودی از همین خواسته است. بسیاری از دوست یابی ها بر اساس همین سبک ها و اطلاعاتی که در مورد ان مبادله می شود پدید می آید. افراد تلاش می کنند با کسب اطلاعات در مورد سبک های جدید از یک سو منزلت اجتماعی دلخواه خود را بدست آورند و از سوی دیگر به کهنگی و دور بودن از مد متهم نشوند. بدین جهت هیل معتقد است:” بحث سبک زندگی فقط موضوع ثبت سلیقه های نو یا حتی پیشرفت هایی در کیفیت زندگی نیست[آنچنان که عده ای معتقدند و توجه به سبک زندگی را به آن نسبت می دهند.] تارکان دنیا هم سبک زندگی دارند؛ حتی اگر سبکی باشد که افراد اندکی خواهان اطلاعاتی درباره آن باشند چه برسد به تجربه کردن آن.”(هیلف 1381 : 4-232)
آنچه شاید بیش از هر عامل دیگری انسان امروز را به سبک دهی زندگی” خود-به تعبیری وبری- و در نتیجه توجه بیشتر محققان علوک اجتماعی را به سبک زندگی” توضیح دهد با نگاهی خوشبینانه، فراهم آمد”فرصت انتخاب” و اعمال آن و با نگاهی بدبینانه،”تصور وجود چنین فرصتی” برای انسان امروزی در جنبه های مختلف زندگی اش است؛ فرصتی که در گذشته شاید برای تعداد اندکی از افراد یک جامعه و آن هم در زمینه های محدودی حاصل می شد. فراهم آمدن این فرصت با تصور آن، از یکسو ناشی از فراغت نسبی بسیاری از انسان ها از دغدغه های تامین نیازهایشان بود؛ آن چنان که بوردیو می گوید:”به محض آن که فاصه ی عینی از نیاز بیشتر می شود سبک زندگی محصول چیزی می شود که وبر آن را سبک دهی زندگی” می خواند.” (Bourdieu 1984 :55)
رسانه های جمعی و تبلیغات نیز نقش مهمی در ترویج تنوع در سبک های زندگی و جلب نظر مردم به این مقوله داشته اند و با افزایش حضورشان در زندگی مردم “سبک دهی زندگی” را در کانون توجه مردم قرار داده اند. از این رو محققان مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی توجه بسیاری را به بحث “سبک زندگی” مبذول داشته اند.
مطلب پیش گفته نشان می دهد که “سبک زندگی” مبین بخشی از فرهنگ است که در جوامع امروزی نقش مهمی در زندگی مردم بازی می کند چرا که با مسائل کلیدی و حساسی همچون هویت(تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا حداقل ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است؛ مسائلی که پاره ای از بنیادی ترین وجوه انسانی را بیان می کند. بدین ترتیب اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحی ترین لایه های زندگی (از آرایش مو و لباس گرفته تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن) را به عمیق ترین لایه های آن پیوند می زند.
مولفه های سبک زندگی:
یکی از راه های درک بهتر مفهوم”سبک زندگی”از نظر اندیشمندان مختلف، بررسی عناصر و مولفه هایی است که ایشان برای سبک زندگی برشمرده و یا در تحقیقات خود از آن ها به عنوان شاخصه های بهره برده اند. عناصری که زیمل، ویلن و وبر در آثار خود از ان ها یاد کرده اند عبارت است از: شیوه ی تغذیه، خود آرایی(نوع پوشاک و پیروی از مد)، نوع مسکن(دکوراسیون، معماری و اثاثیه)، نوع وسیله حمل و نقل، شیو های گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار(رفتارهای حاکی از نجیب زادگی یا دست و دلبازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی). گردن در جمع بندی خود چند عامل مهم را در مطالعه سبک زندگی بر می شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت، نگرش ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن پرستی و …(Gordon, 1963: 19)
در این پژوهش محقق برآن است تا با بررسی میزان تاثیر سواد رسانه ای مخاطبان به عنوان متغییر مستقل بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره ای به عنوان متغییر وابسته بپردازد.که در این میان به بررسی برنامه های شبکه من و تو به عنوان نمونه می پردازد.
1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
شاید بهترین تعریف از مفهوم سبک زندگی همین باشد که الگویی برای کنش و متمایز کننده مردم از یکدیگر است و موارد ی چون گذران اوقات فراغت، پوشش و مدیریت بدن، روابط میان فردی، نوع و شیوه غذاخوردن، کالاهای منزل و چیدمان آن، آداب و رسوم فردی و بسیار موثر است رسانه و بسیاری از مواردی دیگر را در بر می گیرد. رسانه یکی از مواردی است که باعث شکل گیری سبک زندگی می شود و در انتخاب شیوه زندگی فرد بسیار موثر است. رسانه ها به وسیله تبلیغات و برنامه هایی چون فیلم ها و سریال ها و سایر آیتم ها به ما می گویند چگونه بیندیشیم،بپوشیم ، بخوریم و زندگی کنیم. در این میان اگر فرد در مقابل هجمه ی پیام هایی که در معرض آن قرار گرفته است مجهز به سلاح سواد رسانه ای نباشد با سبک زندگی مورد تبلیغ رسانه که شاید اصلا هیچ یک از ابعاد آن درست انتخاب نشده اند روبه رو می شود. به جز مصرف گرایی و سایر مواردی که رسانه ها به دنبال آن هستند استقلال فکری و عملی از فرد گرفته می شود و تبعات بسیار بدی را چه لحاظ فردی بلکه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دنبال دارد.
بنابراین فرد با سطح سواد رسانه ای متفاوت، سبک زندگی متفاوتی را هم خواهد داشت و اگر به افراد در جامعه سواد رسانه ای آموزش داده شود نگاهشان به رسانه ها انتقادی خواهد بود و در معرض رسانه ها بی سلاح نخواهند بود و تاثیرپذیریشان کمتر و سنجیده تر خواهد بود بنابراین سبک زندگی گرفته شده از رسانه ها هم متفاوت خواهد بود.
با توجه منویات مقام معظم رهبری از سالیان گذشته در خصوص توجه به جنگ نرم، نفوذ بیگانگان و نشانه گرفتن فرهنگ و سبک زندگی جوانان و سایر آحاد ملت توجه هرچه بیشتر بر مسئله ی بررسی سبک زندگی افراد جامعه و هدایت به سمت سبک زندگی اسلامی _ایرانی که برگرفته از آیات قرآن کتابی، که برای همه اعصار و تمامی جوانب زندگی به عنوان راهنما و دستورعمل می باشد و فرهنگ غنی تشیع در قالب احادیث و سیره ائمه اطهار همچنین فرهنگ چندین هزارساله ی ایرانی است.
بنابراین بررسی و سنجش میزان تاثیر این مقوله بر نوع سبک زندگی انتخابی افراد می تواند در تصمیم سازی های کلان و استراتژی ها و برنامه های کشور بسیار حائز اهمیت باشد چرا که با درک میزان اهمیت موضوع گسترش آموزش سواد رسانه ای و تلاش برای ارتقا سطح سواد رسانه ای مردم کشور می توانیم در انتخاب سبک زندگی مناسب و مطابق با الگوی اسلامی _ ایرانی گام موثری در جهت داشتن ایرانی آباد و آزاد داشته برداریم.
سوال این هست که میزان سواد رسانه ای چقدر باعث می شود سبک زندگی که فرد انتخاب می کند تحت تاثیر رسانه ها نباشد.
1-3 اهداف تحقیق:
1-3-1 هدف اصلی:
بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای مخاطبان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های شبکه های ماهواره ای
1-3-2 اهداف فرعی :
1-4 سؤالات تحقیق:
1-4-1 سوال اصلی:
میزان سواد رسانه ای مخاطبان تا چه میزان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره تاثیر دارد؟
1-4-2 سوالات فرعی:
1-5 فرضیه های تحقیق:
1-5-1 فرضیه اصلی:
بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و انتخاب سبک زندگی متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
1-5-2 فرضیه های فرعی:
1. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و گذراندن اوقات فراغت شان متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
2. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و نحوه پوشش و مدیریت بدن شان(لاغری و چاقی و توجه به اندام) متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
3. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و کالاها و دارایی های منزل و خارج از آن و نحوه چیدمان آن ها متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
4. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و نوع و شیوه غذا خوردن شان متاثر از برنامه های ماهواره تاثیر رابطه ی معنا داری وجود دارد.
5. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و آداب و رسوم و مناسک فردی و اجتماعی متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
6. بین میزان سواد رسانه ای مخاطبان و روابط میان افراد متاثر از برنامه های ماهواره رابطه ی معنا داری وجود دارد.
1-6 تعریف مفاهیم
تعریف عملیاتی:
1-6-1 سواد:
با ورود به قرن بیست و یکم و ظهور جامعه دانایی محور، مفهوم سواد تغییر پیدا کرده است. سواد، دیگر همان معنی سنتی توانایی خواندن و نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد در معنای جدید خود شامل سواد دیجیتالی، سواد اطلاعاتی و سواد رسانهای است. با توجه به اینکه در عصر حاضر، شکل و سطح سواد تغییر کرده است؛ همه افراد جامعه نیاز به سوادآموزی در معنای جدید آن دارند. در عصر کنونی کسی که خواندن و نوشتن میداند و حتی تحصیلات دانشگاهی دارد، ولی به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت و جستجو در آن را نمیداند، یا توان درک پیامهای رسانهای را ندارد، باسواد تلقی نمیشود.
1-6-2 سواد رسانه ای:
براساس تعریفی که کارشناسان حوزه ارتباطات ارائه داده اند : سواد رسانه ای « توانایی دستیابی ، تجزیه و تحلیل ، نقد ، ارزیابی و ایجاد ارتباط به گونه های مختلف است » . ( Alliance for media Literacy , 2001:1 ) از نظر آنان فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه ، درباره آنچه در کتاب ، روزنامه ، مجله ، تلویزیون ، رادیو ، فیلم ، موسیقی ، تبلیغات ، بازی های ویدئوئی ، اینترنت و … میبیند ، میخواند و میشنود ، فکر کند . همچنین سواد رسانهای از نظر برخی کارشناسان، به معنای فراگیری چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانههای چاپی ، سمعی و بصری و …. است . ( A Canadian Difinition , 2003:1 ) .
کارشناسان حوزه سواد رسانه ای از 5 اصل اساسی برای تحلیل منتقدانه پیام های رسانه ای یاد میکنند که عبارتند از :
از سوی دیگر از صاحبنظران علم ارتباطات ، سواد رسانه ای را مفهومی می دانند که در پنج پرسش زیر مطرح میشود .
سه جنبه سواد رسانهای از نظر دکتر یونس شکر خواه عبارتند از:
الف: ارتقاء آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای؛ و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوهی مصرف غذای رسانهای از منابع رسانهای گوناگون که در یک کلام همان محتوای رسانههاست.
ب: آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی
ج: تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
با توجه به تعریف دکتر شکرخواه پژوهشگر برآن است تا با ارزیابی میزان سواد رسانه ای مخاطبان تاثیر آن را بر انتخاب سبک زندگی متاثر از رسانه(برنامه های سرگرم کننده شبکه من و تو) را بسنجد بنابراین میزان درک پیام های رسانه ای، هدف سازندگان برنامه ها و … مهم ترین سوال های پژوهش گر از مخاطب است تا بتواند به میزان سوادرسانه ای او پی ببرد.
1-6-3 سبک زندگی:
سبک زندگی یک مفهوم به نسبت جدید است که خیلی ساده میتوان آن را مجموعه عملکردهای روزانه فرد تعریف کرد. مثل اینکه هرکسی در زندگی روزمرهاش تصمیم میگیرد چه بپوشد، چه بخورد، کجا زندگی کند و محل زندگیاش را چطور آرایش کند، چه تفریحاتی داشته باشد، با چه کسانی معاشرت کند و حتی چه ادبیاتی را برای صحبت کردن به کار گیرد، در کنار بسیاری موارد دیگر از این قبیل مجموعه سبک زندگی او را تشکیل میدهند.
حالا اگر از زاویه دیگری به مجموعه همین رفتارهای ساده نگاه میکنیم، به تعبیری میتوانیم بگوییم سبک زندگی یک فرد انتخابی است که از جایگاه اجتماعی، نظام ارزشی و هنجارهای درونیشده او نشأت میگیرد و در عین حال تا حد زیادی هویت و موقعیت او را ساختار جامعه مشخص میکند. و رسانه شاید بیشترین سهم را در تنظیم آنچه مخاطب انتخاب می کند را در اختیار دارد.
1-6-4 مولفه های سبک زندگی:
در این پژوهش با بررسی مولفه های سبک زندگی مخاطبان می خواهیم به تاثیری که رسانه روی انتخاب نوع سبک زندگیشان گذاشته پی ببریم.
1-6-4-1 گذراندن اوقات فراغت: فعالیت های مرتبط با زمانی است که فعالیت های اجباری (فعالیت های شخص)را در برنمی گیرد. در واقع فعالیت هایی است که در ان نوعی گزینش و انتخاب صورت می گیرد. این فعالیت ها می تواند از جنبه مادی یا فرهنگی داشته باشد.
1-6-4-2 نوع پوشش: نوع پوششش و لباسی است که افراد برای خود انتخاب می کنند که می تواند از روی الگوسازی یعنی لباس های گران قیمت و مد روز باشد یا از روی الگوی فرهنگی انتخاب شودو به صورت ساده و اصیل باشد.
1-6-4-3 مدیریت بدن:که به معنای دستکاری و دخل و تصرف در ظواهر جسمانی فرد است. که می تواند پزشکی، آرایشی و بهداشتی، کنترل وزن و تناسب اندام باشد که به صورت جراحی های صورت و بدن و با الگومادی باشد.
1-6-4-4 کالاهای مورد استفاده در داخل و خارج از منزل و چیدمان آن: منظور کالاهای زندگی است که افراد در محل زندگی یا محل کار خود برای استفاده های ضروری و غیر ضروری و نیز تزئین و چیدمان مکان های زندگی و کارشان استفاده می کنند. که انتخاب ان ها ریشه در رفتارهای فرهنگی یا مادی آن ها دارد.
1-6-4-5 روابط میان فردی: منظور نوع و شکل رابطه ای است که افراد با یکدیگر در محیط های خانواده و اجتماع دارند که نشان دهنده پیروی از سبک زندگی سنتی یا مدرن است.
1-6-4-6 آداب و رسوم و مناسک فردی و اجتماعی: به معنای رفتار و عمل فردی و جمعی افراد در خانواده و جامعه است که اغلب با نوعی تقدس و احترام ویژه همراه است که می تواند طیف وسیعی از اداب که ریشه در اعتقادات مذهبی، عرف های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی را در برگیرد.
1-6-4-7 نوع غذا و شیوه غذا خوردن: استفاده از غذاهای اصیل و ایرانی تا فرنگی و محلی یا ترکیب آن ها همگی نشانگر تبعیت از سبک زندگی سنتی یا مدرن می باشد
1-6-5 برنامه های ماهواره ای:
در این پژوهش منظور ما از برنامه های ماهواره ای، برنامه های سرگرم کننده مانند: برنامه های ترکیبی تصویری(شوهای)، مسابقات، مستندها و …مختلف از شبکه ی ماهواره ای من و تو می باشد. که در بهار و تابستان سال 2013 پخش می شود.
1-6-6 مخاطبان:
مخاطبان مد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر مراکز فرهنگ و هنر دانشگاه علمی کاربردی در شهر تهران می باشند.
1-6-7 شبکه تلویزیونی من و تو:
شبکه تلویزیونی من و تو وابسته به شبکه ی تلویزیونی مرجان است که به پخش برنامه های سرگرم کننده تفریحی و فرهنگی به زبان فارسی می پردازد. برنامه های خود را از شهر لندن واقع در بریتانیا پخش می کند برنامه ی این شبکه شامل: فیلم سریال، اخبار، گزارش و برنامه های دیگر می باشد. این شبکه در تاریخ 28اکتبر 2010 میلادی راه اندازی شده است. در این پژوهش برنامه های برنامه های سرگرم کننده مانند: برنامه های ترکیبی تصویری(شوهای)، مسابقات، مستندها و … پخش شده از این شبکه ی تلویزیونی مدنظر پژوهشگر است.
1-7 روش تحقیق:
با توجه به ماهیت تحقیق و متغیرها و مفاهیم آن و نیز ویژگی های خاص جامعۀ آماری، در پژوهش حاضر از دو روش سود جسته ایم؛ به لحاظ مفهومی از روش مطالعۀ اسنادی و از حیث تجربی برای بررسی متغیرها و چگونگی توزیع آن ها در جامعه از روش پیمایشی استفاده کردهایم. از جاییکه روش پیمایشی عامترین نوع روش تحقیق است و روشی برای گردآوری داده ها است که در آن از گروههای معینی از افراد خواسته می شود به تعدادی پرسش مشخص(که برای افراد یکسان است) پاسخ دهند؛ این پاسخها مجموعۀ اطلاعات تحقیق را تشکیل می دهند از این روش در این پژوهش استفاده می شود
1-8 جامعه آماری:
در این تحقیق با توجه به سئوال اصلی و تلاش برای بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای مخاطبان بر انتخاب سبک زندگی متاثر از شبکه های ماهواره ای(شبکه من و تو) طبق فرمول کوکران اقدام می شود. جامعه آماری در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر مراکز فرهنگ و هنر دانشگاه علمی کاربردی در شهر تهران می باشند
1-9 روش نمونه گیری:
در این تحقیق از روش نمونهگیری چند مرحله ای خوشه ای استفاده شده است. به استناد دانشگاه جامع علمی کاربردی در مراکز فرهنگ و هنر این دانشگاه 1750 دانشجو در رشته ارتباطات در مقطع کاردانی و کارشناسی مشغول تحصیل می باشند بنابراین نمونه ی مورد بررسی 196دانشجوی دختر و پسر در مراکز فرهنگ و هنر شهر تهران می باشد.
1-10 روش گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات :
در این تحقیق داده های حاصل از گردآوری پرسشنامه ها به دو طریق مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند:
در مرحله نخست داده ها به شیوه آمارتوصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند که در این قسمت از طریق جداول،اشکال و نمودارها و… به توصیف آنها پرداخته می شود.و در مرحله دیگر به روش تحقیق همبستگی،از طریق آزمونهای آماری مناسب رابطه میزان سواد رسانه ای و سبک زندگی مطلوب و انتخابی مور
متغیرهای فردی و سازمانی کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر مهارتهای ارتباطی آنها با ارباب رجوع میگذارد؟
ما هر روز به گونه های مختلف با یکدیگر در ارتباط هستیم، تا اندیشه ها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم. میزان علاقه واحترام خود را نشان دهیم و رنج و اندوه، شادمانی و خرسندی، شک و دو دلی خود را با دیگران در میان بگذاریم. یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، از پیش تعیین شده یا اتفاقی، فعال یا منفعل، به هر حال یکی از ابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج و متجلی ساختن آرزوهای ماست. روابط ما مطلوب یا نامطلوب شکل دهنده بخش عمده ای از اوقات روزانه ماست. مهارت در ایجاد رابطه مناسب با دیگران بر توانایی ها و اعتماد به نفس ما می افزاید، استعداد و دست آوردهایمان را نمایان می کند و احترام و قدردانی دیگران را جلب می نماید.
ارتباطات به عنوان یک فاکتور رقابتی کلیدی در موفقیت سازمانها شمرده میشود اتفاقی نیست، که اکثر شرکتها و سازمانها در برنامه آموزشی خود برای پیشرفت شغلی کارکنان، مهارت های ارتباطی را نیز می گنجانند. منافع و مزایای مهارتهای ارتباطی بسیار زیاد و مختلف اند. این مهارتها می توانند جایگاه سازمانی فرد و دستگاه اداری مورد نظر را متحول کنند و موجبات بهبود روابط با ارباب رجوع را درخارج از سازمان فراهم کنند. ایجاد روابط خوب که منجر به موفقیت سازمانی گردد، بر پایه نحوه ارتباطات و مهارتهای ارتباطی ما شکل می گیرد. برای حفظ یک ارتباط سالم و سودآور، نیازمند ارتباط با گروه های متعددی از مردم هستیم.
عوامل مختلفی در ایجاد و حفظ ارتباط موثر نقش بازی می کنند و همچنین موانعی چند نیز در این مسیر وجود دارند حال در این میان سهم متغیرهای فردی و سازمانی چقدر است؟
3 |
این پژوهش درصدد است رابطه ویژگی های فردی و سازمانی کارکنان “هما ” را با مهارتهای ارتباطی آنان با ارباب رجوع بررسی کند. ویژگی های فردی (مستقل) شامل مجموعهای از متغیرهای فردی و شخصیتی است و ویژگی های سازمانی(مستقل) در برگیرنده متغیرهایی است که فرد در سازمان از آنها برخوردار است. مهارتهای ارتباطی(وابسته)، توانمندیهایی است که سبب می شود فرد با ارباب رجوع ارتباط مثبت و موفقی را برای نیل به اهداف سازمانی برقرار کند.
1-2. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در اکثر سازمانها کارکنان با ارباب رجوع ارتباط مستقیم دارند و سازمانهایی که به دنبال مشتریمداری و افزایش رضایت اربابرجوع هستند باید کارکنان خود را از نظر مهارتهای ارتباطی توانمند کنند و مهارتهای ارتباطی مؤثر، همراه با ادب و احترام و نزاکت را در آنها نهادینه کنند. به علاوه در استخدام نیروهایشان ملاحظات علم ارتباطات را مورد توجه قرار دهند. بنابراین مجموعهای از ویژگیهای فردی، شخصیتی و سازمانی می تواند مهارتهای ارتباطی کارکنان را تبیین کند.
لذا، سازمانها برای بقای خود به ارتباطات نیاز دارند و درک و شناخت بهتر از مهارتهای ارتباطات انسانی، موجب ارتقای سازمانی می شود. برای همین افراد سازمان، باید مهارتهای ارتباطی خود را در زمینه پیشبرد و دستیابی به اهداف و تأمین نیروی انسانی سازمان به کار گیرند. در این پژوهش ما مهارتهای ارتباطی کارمندان را با مراجعین شان مد نظر قرار داده ایم که شامل مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی، داشتن روابط صمیمانه با دیگران و سازگاری با دیگران می باشد .
هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران از سازمانهایی است که با ارباب رجوع ارتباط مستمر دارد و مشتری سرمایه اصلی آن است. در این میان کارکنان نمایندگان سازمان در برقراری ارتباط با مخاطبان هستند. بنابراین رفتارهای کارکنان می تواند معرف سازمان به ارباب رجوع باشد. برای بهسازی نظام استخدامی و آموزشی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران آگاهی یافتن و پاسخ به این سؤال مهم است که مهارتهای ارتباطی کارکنان چه تأثیری می تواند از ویژگیهای فردی و سازمانی آنها بپذیرد؟ باتوجه به اهمیتی که این مسئله در تنظیم چارچوب استخدامی و برگزاری دوره های آموزشی برای پرسنل دارد و از آنجا که هیچ پژوهشی در این رابطه انجام نگرفته است این مطالعه می تواند در امر پژوهش درباره منابع انسانی در اولویتهای پژوهشی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد و پاسخ های علمی برای مسئله پژوهشی مذکور را فراهم آورد .
1-3. اهداف تحقیق
4 |
– آگاهی از تأثیر ویژگی های فردی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
– آگاهی از تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
– آگاهی از تأثیر ویژگی های سازمانی بر مهارتهای ارتباطی کارکنان با ارباب رجوع در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
1-4. سوالات تحقیق
– آیا میان ویژگیهای فردی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
– آیا میان ویژگیهای شخصیتی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
– آیا میان ویژگیهای سازمانی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد؟
1-5. فرضیات تحقیق
– میان ویژگیهای فردی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد.
– میان ویژگیهای شخصیتی کارکنان و مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجود دارد
– میان ویژگیهای سازمانی کارکنان با مهارت های ارتباطی آنها با ارباب رجوع رابطه وجوددارد.
1-6 . قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی مورد پژوهش در این تحقیق شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران “هما” است که در تهران واقع گردیده و زمان انجام پژوهش سال 91 می باشد .
1-7 . پیشینه تحقیق
با وجود اهمیت مهارتهای ارتباطی و نقش این مهارتها در موفقیت کاری کارکنان متأسفانه در کشور ما پژوهشهای اندک و ناچیزی در این زمینه در مقایسه با محققان غربی که پایه گذاران دیدگاههای جدید و روش ها و فنون ارتباطی موجود می باشند ( بعضاً قابل تعمیم به جوامع کنونی ما با فرهنگ و آداب مختلف می باشد ) صورت گرفته است. لذا در این قسمت به چند مورد پایان نامه که از نظر موضوعی اندکی مشابهت با این روش داشته اند می پردازیم.
5 |
– بررسی ضرورت تدریس مهارتهای ارتباطات انسانی میان فردی در دانشکده های علوم پزشکی عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم مهسا آسائی در سال 83 می باشد. این تحقیق در مرکز درمانی مهدیه صورت گرفته است. هدف اصلی محقق تغییر نظام آموزش پزشکی در ایران در جهت ارتقاء سطح مهارتهای ارتباطی و اجتماعی پزشکان با توجه به نقش و تأثیر این مهارتها بر رضایتمندی بیماران و اثربخشی درمان است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی می باشد و روش پژوهش توصیفی پیمایشی بوده است. گردآوری داده ها با پرسشنامه، مصاحبه باز صورت گرفته است. با استفاده از آزمون خیدو، پیرسون، وی کرامر و نمودارهای آماری نتایج مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. براساس فرضیه تحقیق مهارتهای ارتباطی پزشکان با رضایتمندی بیماران و عملکردآنها رابطه معنی دار وجود دارد و سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان از سطح مطلوب برخوردار نمی باشد.
در پژوهش فوق ضمن بررسی اهمیت ارتباطات انسانی و تأثیر این مهارتها بر بهبود بیماران نتیجه گرفته است که سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان با استانداردهای مورد نظر و مطلوب در مرکز مذکور فاصله دارد و میان سطح مهارتهای ارتباطی پزشکان نیز با رضایتمندی بیماران رابطه معنی دار وجود دارد .
– بررسی میزان تأثیر آموزش ارتباطات انسانی بر روابط کارکنان بانک تجارت و مشتریان ماحصل پژوهشی است که توسط آقای مصطفی اکبرپور در سال 84 در شعب بانک تجارت محدوده جغرافیایی تهران صورت گرفته است. هدف پژوهش، بررسی دیدگاه کارکنان شعب بانک تجارت نسبت به تأثیر دورههای آموزشی کوتاه مدت اداره آموزش بر بازده آنها می باشد. براساس فرضیات تحقیق دوره های آموزشی ارتباطات انسانی باعث بهبود روابط کارکنان و مشتریان نمی گردد و این دوره ها متناسب با نیازهای آموزشی کارکنان و مشتریان نمی باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است و حاصل نتایج بعمل آمده فرضیات تحقیق را مورد تأیید قرار می دهد و نتیجه می گیرد که دوره های آموزشی ارتباطات انسانی اداره آموزش بانک تجارت متناسب با نیازهای آموزشی کارکنان نمی باشد و دوره های آموزشی ارتباطات انسانی کارکنان باعث بهبود روابط کارکنان و مشتریان نمی شود .
– بررسی شاخصهای مهارت ارتباطات انسانی ( میان فردی ) کارکنان سازمان هواپیمائی کشوری عنوان پایان نامه خانم مریم واشقانی فراهانی در سال 85 می باشد که با هدف بررسی میزان سطح مهارتهای ارتباطی کارکنان سازمان هواپیمائی کشوری در جهت ارزیابی و تحلیل مهارتهای ارتباطی و اجتماعی کارکنان و بررسی نقاط قوت و ضعف ارتباطی آنان باتوجه به تأثیری که این مهارتها در ایجاد فضای مناسب کاری و بهینه، راندمان و کارایی بالا، رضایتمندی مراجعین و کارکنان، رضایت شغلی، انگیزش و در نهایت بهبود عملکرد سازمان دارد صورت گرفته است .
6 |
براساس فرضیات تحقیق از دیدگاه مراجعین سطح مهارتهای ارتباطی کارمندان سازمان هواپیمائی کشوری و رضایتمندی مراجعین از سطح مطلوب برخوردار نمی باشد و میزان رضایتمندی آنان از کارکنان در حد متوسط رو به پائین هست، این درحالی است که کارکنان معتقدند همکاران آنها از سطح مهارتهای ارتباطی مطلوبی برخوردارند.
لذا می توان نتیجه گرفت که کارکنان واجد مهارتهای ارتباطی مناسب می باشند اما در برخورد با مراجعین تمایلی به ارائه رفتار مطلوب و استفاده از مهارتهای ارتباطی خود را ندارند و نسبت به مراجعین بی تفاوت می باشند که می تواند به عوامل شغلی و انگیزشی مانند دستمزد ومزایای حمایتی، رضایت شغلی، وجدان و تعهد کاری، علاقه به کار، اخلاقیات و … مرتبط باشد .
– بررسی میزان کاربرد اساتید ارتباطات اجتماعی در برقراری رابطه با دانشجویان که در یک مفهوم کلی توسعه مهارتهای ارتباطی بین اساتید و دانشجویان است عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم غزال سلامی در سال 82 می باشد. ایشان بیان نموده اند از آنجا که مهارتهای ارتباطی – اجتماعی نقش موثری در ایجاد زیرساختهای مناسب برای توسعه انسانی یک جامعه دارد، گروه اساتید ارتباطات مورد مطلوب و جالبی برای بررسی این مطلب به نظر آمد و نحوه بکار گیری مهارتهای ارتباطی آنها در برقراری رابطه با دانشجویان مورد مطالعه قرار گرفت.
اهداف تحقیق عبارتند از :
– بررسی توانایی اساتید ارتباطات در همراه نمودن علم ارتباطات انسانی و رفتارشان با دانشجویان .
– کسب نتیجه در مورد میزان توجه دانشجویان نسبت به قابلیتها و توانایی های اساتید در برقراری رابطه با آنها .
روش تحقیق ایشان روش پیمایشی است و متغیرهای اصلی بر اساس شاخصهایی تعریف شده، سپس برای آنها مصداق سازی شده که معنای هر مصداق سطوح متغیرها را مشخص می نماید. (سطوح اسمی می باشد) و ابزار تحقیق پرسشنامه و جامعه آماری دانشجویان علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده روانشناسی و علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز می باشد. جامعه نمونه دانشجویان ورودی سال 82 علوم ارتباطات که به دو گرایش روزنامه نگاری و روابط عمومی تقسیم شده اند. تعداد ورودی 149 نفر بود که همه آنها مورد پرسش قرار گرفتند.
نتیجه کلی : آمارهای بدست آمده بیانگر استفاده نکردن اساتید ارتباطات از مهارتهای ارتباطی شان در برقراری رابطه با دانشجویان بود که این خود نشان دهنده مشکلات و ناکارآمدی برنامه ریزی های آموزشی است .چرا که دانشجویان تحت تعلیم این افراد هستند، کسانی که به عنوان اساتید ارتباطات، آموزش بهره گیری عملی از مهارتهای ارتباطی برایشان درونی نشده است چگونه می توانند نقش بسزایی را در توسعه ظرفیتهای انسانی که به آنها محول شده، داشته باشند .
7 |
– بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با تعهد سازمانی در مدیران و معلمان مدارس ابتدائی، راهنمائی و متوسطه شهرستان خوانسار پایان نامه کار شناسی ارشد خانم سمانه شریفی در سال 89 می باشد که هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مدیران و معلمان مدارس شهرستان خوانسار با تعهد سازمانی آنان بود. فرضیات تحقیق با در نظر گرفتن پنج ویژگی شخصیتی (روان رنجوری، برون گرائی، همسازی، تجربه پذیری و وظیفه شناسی) و سه بعد تعهد سازمانی (عاطفی، مستمر و هنجاری) مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از روش توصیفی و از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس شهر خوانسار بالغ بر 266 نفر در سال تحصیلی 89 – 88 بود که با استفاده از شیوه سرشماری، کلیه مدیران (30 نفر) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم (140نفر) از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت مک کرا و کاستا با ضریب اعتبار 79/0و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر با ضریب اعتبار 75/0 استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش، از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یافته های تحقیق آشکار ساختند که بین ابعاد پنج گانه شخصیت مدیران و معلمان با تعهد سازمانی آنان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون به روش مرحلهای نشان داد که از میان ابعاد پنج گانه شخصیت، ابعاد (روان رنجوری، برون گرائی، همسازی و وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد عاطفی تعهد سازمانی، ابعاد (روان رنجوری و وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد مستمر تعهد سازمانی و بعد (وظیفه شناسی) از توان پیش بینی بعد هنجاری تعهد سازمانی برخوردار می باشند.
– بررسی مهارتهای ارتباطی مدیران یک موسسه آموزش عالی با سلامت سازمانی عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد آقای رمضانعلی منیدری در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 82 می باشد که به مطالعه ی دو متغیر مهم مدیریتی یعنی مهارتهای ارتباطی مدیران و سلامت سازمانی در یک سازمان آموزشی (دانشگاه فردوسی) می پردازد. هدف اصلی علاوه بر شناسایی وضع مهارتهای ارتباطی و اندازه سلامت سازمانی دانشکده ها، بررسی رابطه بین این دو متغیر است. برای آزمون فرضیه ی پژوهش و پاسخ به چهار سؤال آن از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه ی آماری کلیه ی مدیران گروه و معاونین دانشکده های دانشگاه فردوسی است که تعداد آنها در سال تحصیلی 82-81 برابر۷۳ نفر می باشد. نمونهی پژوهش به روش سرشماری و شامل همه ی مدیران مذکور برگزیده شد و به کمک دو پرسشنامه اطلاعات مورد نظر جمع آوری گردید.
8 |
پرسش اصلی در این تحقیق آنست که وضع مهارت های ارتباطی مدیران و سلامت سازمانی واحدهای دانشگاهی چگونه است؟ آیا بین مهارتهای ارتباطی مدیران با سلامت سازمانی دانشکده های دانشگاه فردوسی رابطه وجود دارد؟ به عبارت دیگر قصد اصلی پژوهشگر بررسی مهارتهای ارتباطی مدیران رؤسای دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد و رابطه ی آن با سلامت سازمانی دانشکده ها می باشد. تحلیل یافته های تحقیق ضمن تأیید وجود رابطه نشان داد که مدیران دانشگاهها دارای مهارتهای ارتباطی بالاتر از متوسط و دانشکده ها از سلامت سازمانی بالاتر از متوسط برخورد دارند. در عین حال تفاوت هایی در مؤلفه های درونی هر یک از متغیرها مشاهده می شود که قابل بررسی دقیق تری هستند.
– بررسی نقش تعدیل کنندگی عدالت سازمانی بر رابطه بین ادراک از فضای سیاسی سازمان و ارتباط گریزی افراد عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خانم ژاله فرزانه حسن زاده است. این مطالعه، بررسی تأثیر ادراک پرسنل سازمان از فضای سیاسی از طریق عدالت سازمانی درک شده بر میزان ارتباط گریزی آنهاست.
جامعه آماری در این پژوهش شامل 107 شعبه یکی از بانکهای دولتی استان خراسان رضوی می باشد که در بردارنده 1700 نفر پرسنل می باشد. نمونه ی آماری این پژوهش براساس فرمول کوکران و سطح اطمینان 95% برابر 265 نفر تعیین شد. از آنجایی که در این تحقیق بررسی نظرات پرسنل شاغل در بانک اعم از مدیران و کارکنان به عنوان منبع جمع آوری اطلاعات، مدنظر بوده است از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
فرضیه های پژوهش عبارتند از : میانگین ارتباط گریزی بین کارکنان و مدیران متفاوت است، درک افراد از فضای سیاسی سازمان بر میزان ارتباط گریزی آنها تأثیر دارد و در آخر درک افراد از میزان عدالت سازمانی بر میزان ارتباط گریزی افراد ناشی از درک فضای سیاسی تأثیر دارد. نتایج تحقیق تأثیر مستقیم ادراک از فضای سیاسی بر میزان ارتباط گریزی را تأیید، اما تأثیر غیرمستقیم ادراک پرسنل از فضای سیاسی بر میزان ارتباط گریزی از طریق ادراک عدالت سازمانی به اثبات نرسید. با توجه به نتایج بیان شده، مدیران بهتر است برای تسهیل و تسریع ارتباط بین کارکنان به فضای سیاسی سازمان و ادراک کارکنانشان به آن توجه کنند چون این مسأله می تواند منجر به افزایش کارآیی و بهره وری سازمان شود.
– بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران مدارس دولتی متوسطه ناحیه 6 مشهد عنوان تحقیق آقای حمید مهربان در سال 1379 می باشد که او فرضیات زیر را در تحقیق خود عنوان می کند:
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد.
– بین مهارت کلامی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی دار وجود دارد .
– بین مهارت های شنود مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد .
9 |
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران برحسب رشته تحصیلی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد.
– بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد .
او در این تحقیق نتیجه می گیرد که بین مهارتهای ارتباطی مدیران و مولفه های سه گانه آن با تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد. اما بین مهارتهای کلامی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه وجود ندارد و همچنین بین مهارت های شنود مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد، در نهایت بین مهارتهای ارتباطی مدیران برحسب رشته تحصیلی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد و بین مهارتهای ارتباطی مدیران و تعهد سازمانی دبیران رابطه معنی داری وجود دارد.
– در تحقیقاتی که توسط علی پورسلیمان در سال 1378 تحت عنوان بررسی نظر دبیران درباره وضعیت ارتباطات اثر بخش مدیران مرد مدارس متوسطه شهر تهران صورت گرفت. اهداف پژوهش عبارتند از : مشخص نمودن میزان توجه مدیران به پدیده بازخورد در ارتباطات میان فردی، مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از گوش دادن موثر، مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از مهارتهای کلامی موثر،
مشخص نمودن میزان استفاده مدیران از مهارتهای غیرکلامی موثر و مشخص نمودن میزان آشنایی مدیران نسبت به موانع ارتباطی و چگونگی رفع آنها .
سوالات پژوهش به صورت زیر مطرح گردیده است :
– به نظر دبیران، مدیران در ارتباطاتشان ، تا چه اندازه به بازخورد توجه نشان می دهند ؟
– به نظر دبیران، مدیران در ارتباطاتشان تا چه اندازه از مهارت گوش دادن موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه از مهارتهای کلامی موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه از مهارتهای غیرکلامی موثر استفاده می کنند ؟
– به نظر دبیران مدیران در ارتباطاتشان، تا چه اندازه با موانع ارتباطی آشنا هستند و در رفع آنها بر می آیند ؟
10 |
نتایج پژوهش نشان می دهد که دبیران پاسخ دهنده در مورد ویژگی گوش دادن اثر بخش، بالاترین امتیاز را برای مدیران قایل بوده و در مقابل در مورد مؤلفه بازخورد کمترین نمره را به مدیران داده اند . بعد از آن یعنی گوش دادن که بالاترین نمره را دارد به ترتیب استفاده مدیران از ارتباطات کلامی، استفاده مدیران از ارتباطات غیرکلامی و آگاهی مدیران از موانع ارتباطی و تلاش در جهت رفع آنها در مراحل بعدی قرار دارد. نتایج پژوهش در قسمت بازخورد و مشاهدات پژوهشگر نشان می دهد که مدیران متأسفانه آنگونه که شایسته است به مسئله بازخورد توجه نشان نمی دهند.
نتایج حاصل از پژوهش به ظاهر حاکی از آن است که مدیران از توانایی گوش دادن برخوردار بوده اند ولی مشاهدات پژوهشگر و گفته های شفاهی دبیران نشان دهنده آن است که مدیران بیشتر به شنیدن می پردازند تا گوش دادن .
مدیران در فرایند ارتباط اثربخش و در مقوله بازخورد، با تفکر انتقادی تقریباً بیگانه اند و متاع قابل عرضه ای نیست.
– ساراجین لرسن (1971 ) تحقیقی با عنوان اثر بخشی برنامه های هدایت معلم در پیشرفت و بهبود مهارتهای ارتباطی، مهارتهای مدیریتی و اجتماعی شدن انجام داد. یافته های پژوهش او نشان داد که مهارتهای ذکر شده در برنامه های رسمی و غیر رسمی هدایت معلمان تازه کار، تفاوت معنیدار با یکدیگر نشان می دهد. در برنامه های رسمی، پیشرفت بیشتری در عملکرد معلمان تازه کار نسبت به مدرسه شان ایجاد می شود.
– در پژوهشی که توسط بارتولام و لورنت ( 1986 ) در میان 105 مدیر از شرکت های بزرگ مختلف صورت گرفت اهمیت بازخورد از مدیران فوقانی را به مدیران پایین نشان می دهد به ویژه 64 درصد از پاسخ دهندگان، زمانی که از آنها پرسیده شد که از مافوق های خودشان چه انتظاری دارند آنها ارتباط خوب و بازخورد را در مقام اول نام بردند.
مسایل ذکر شده بعدی به ترتیب رهبری 60 درصد تشویق و پشتیبانی 50 درصد، تفویض اختیار و خودگردانی 37 درصد، صلاحیت حرفه ای 21 درصد و اطلاعات 17 درصد بوده اند به علاوه تحقیق فوق روشن ساخت که فراگرد بازخورد می تواند در میزان تلاشهای صرف شده و نوع استراتژی به کار گرفته برای انجام وظیفه تأثیر داشته باشد.
– کارمنر( 1994 ) تحقیق با عنوان (توسعه و مهارتهای ارتباطی موثر در مواجهه با تقابل فرهنگی در اکوادور ) را انجام داد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که علت شکست پروژه های توسعه در کشور اکوادور ، عدم توجه اجرا کنندگان، به موانع ارتباطی میان فرهنگ ها می باشد .
11 |
کارشناسان پروژه های توسعه نمی دانند چگونه با مردم بومی، ارتباط صحیح و اثر بخش برقرار کنند این افراد تصور می کنند که وظیفه اصلی آنها عبارت است از ارائه تکنیکها و اطلاعات علمی، آنان به موانع ارتباطی در بین فرهنگهای مختلف، کم توجه بوده این نکته را منظور نمی دارند که مفهوم پیام در دو گروه با دو فرهنگ متفاوت مشابه و یکسان نیست .
– کنشیرو ( 2008 ) در تحقیق خود تحت عنوان تحلیل رابطه عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد در یک سازمان دولتی به بررسی رابطه بین متغییرهای عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد سازمانی پرداخت. نتیجه تحقیق وی نشان داد که کارکنان سطح متوسطی از عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد سازمانی را دارا بودند. سطح تعهد عاطفی کارکنان درحد متوسط و تعهد مستمر و هنجاری کارکنان درحد بالایی بود. نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی نیز نشان داد که عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی به طور مهم و معنا داری با تعهد سازمانی بویژه با تعهد عاطفی و هنجاری رابطه دارند. بین عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی هم رابطه مهم و معنا داری وجود دارد.
– لی ( 2007 ) در تحقیق خود تحت عنوان عدالت سازمانی، یک مدل تعدیل شده از دیدگاه سلامت فردی و تئوری مبادله اجتماعی به بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و پیامدهای کاری مرتبط و نقش تعدیل کننده سلامت کارکنان و مبادلات اجتماعی در رابطه بین عدالت و پیامدهای کاری پرداخت. نتیجه تحقیق وی نشان داد که عدالت توزیعی، رویه ای، تعاملی و عدالت اطلاعاتی به طور منفی با استرس درک شده رابطه دارند. نتایج بدست آمده از تحلیل مسیر نیز نشان داد که استرس درک شده به طور کامل رابطه بین عدالت سازمانی ورضایت شغلی و تعهد سازمانی را تعدیل می کند رابطه رهبر- عضو نیز به طور کامل روابط بین عدالت و تعهد سازمانی را تعدیل می کند. نتیجه دیگر این تحقیق این بود که استرس درک شده تعدیل کننده قوی برای رابطه بین عدالت و رضایت شغلی است. متغیر رابطه رهبر- عضو متغیرتعدیل کننده قوی برای رابطه بین عدالت و تعهد سازمانی می باشد .