تحقق اهداف عالی آموزش و پرورش در زمینه سازی برای کشف، رشد و پرورش استعدادهای بالقوه دانش آموزان لزوم توجه به روحیات و ویژگی های نسل جوان و آینده ساز کشور، مستلزم اهتمام همهی دست اندرکاران و عوامل موثر در تصمیم گیری و عملیاتی کردن آنهاست. دانشآموزان نیازمند یادگیری مهارت های اجتماعی، رفتاری و عاطفی در ارتباط با نحوه زندگی در جامعه امروزی هستند. برنامه های کارآمد و موثر، در افزایش توانایی و ایفای مطلوب نقش اجتماعی دانش آموزان به عنوان بخشی از اعضای جامعه و فعالیت های موثر در محیط های اجتماعی، فرهنگی و دینی تاثیر غیر قابل انکاری بر رفتار آنان خواهد داشت. بی تردید برای توسعه ی فرهنگ ملی و تعالی ارزش ها و کرامت انسانی به تلاش مستمر و مداوم لازم است. تحقق این هدف، مستلزم آینده نگری ، برنامه ریزی دقیق و انطباق آن با واقعیت های در حال تغییر و تحول جامعه است. انسان همواره نیازمند بیان خویشتن ( چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی ) هنگامی موثر است که با فرهنگ، سنت ها و ارزش های جامعه، تناسب داشته باشد، این مهارت مشتمل بر ابزار عقاید، امیال و حتی نیازها و ترس هاست. قدرت برقراری و حفظ روابط دوستانه، در بهداشت روان فردی و اجتماعی اشخاص تاثیر به سزایی دارد. از طرفی آگاه نبودن به خصلتها و استعداد های خود، سرچشمه تعارض های فراوان و شکست های اصلی زندگی انسان است. بنابراین باید نوجوانان و جوانان را یاری کرد تا ویژگی های اصلی شخصیت و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و فشارها و دلهره های خود را تشخیص دهند. گذشته از این، خود شناسی پیش نیاز روابط موثر اجتماعی و بین فردی است ودر ایجاد هم دلی و هم حسی با دیگران نقش مهمی ایفا می کند. برنامه ریزی فرایند تفکر، هوشمندی، همکاری و مشارکت صمیمانه پرسنل و مدیریت دستیابی به اهداف سازمان از مسیر راهبردها و راهکارهای اجرایی و برنامه عمل است. این همکاری و مشارکت برای نیل به اهداف، در سایه یک فرایند برنامه ریزی ساده، عملی، انعطافپذیر و پویا امکان پذیر است در غیر این صورت موجب سردرگمی، مقاومت، صدمه و تحجر و پراکندگی امور خواهد شد و سرانجام مطلوبی در پی نخواهد داشت. برنامه ریزی نه معجزه می کند، نه آینده را با دقت کامل پیش بینی می کند و نه کاملاً از اشتباهات جلوگیری میکند. اما حوادث غیر منتظره را به حداقل می رساند و در صورت لزوم در جهت تجدیدنظر و بازنگری اهداف و برنامه کمک می کند. با توجه به اینکه کانون ها هم اکنون در مجموعه یک سازمان عمومی غیر دولتی قرار گرفته است لازم است عملکرد گذشته، تحلیل شده و با بررسی و شناخت وضع موجود، سیاست ها و راهبرد های آینده آن مشخص و تعریف شود و سپس با تعیین اولویت ها و اصول حاکم بر فعالیت ها، برای هدایت مجریان و مسؤلان امر برنامه های عملیاتی وضع شود. از طرف دیگر برنامه های توسعه باید بر حسب اطلاعات جدید و تغییر شرایط اجرای عملیات در فواصل معین و چارچوب زمان بندی شده از انعطاف رسالت کانون ها، در خور شعارهایی است همچون انسانی نگاه کردن، عملی فکر کردن و حرفه ای عمل کردن در پرتو تعالیم انسان ساز مکتب اسلام، راه گشودن برای فهم دنیای جدید، مهندسی مجدد نظام های اداری، جذب متناسب آراء و نقد و مقابله افکار. در بستر اندیشه علمی، مگر می توان از برنامهریزی و پژوهش چشم پوشید و از مهارت فکری کارشناس صرفنظر کرد؟ مگر می توان تنها به پشتوانه آن چه که در گذشته و در نظام علمی آن روزها یاد گرفته ایم بدون توسعه ظرفیت علمی برای درک تحولات جدید به جذب درست اندیشه ها و عقاید در دنیای پر تحول و پیچیده تعلیم و تربیت مبادرت کرد؟ و مگر می توان بدون
پشتوانه نیروی انسانی آگاه بر امور، برای اصلاح کارآمدی ها اقدام کرد؟
آنچه در برنامه کانون ها پیش بینی گردیده عبارتند از این که: همه امور بر اساس رویه هایی انجام می پذیرد که پشتوانه علمی،کارشناسی، مطالعاتی و تحقیقاتی داشته باشد و از انجام فعالیت ها و هزینه نمودن در اموری که فاقد پشتوانه برنامه ای و رویه های مشخص است، اجتناب شود.
این فصل شامل چهاربخش می باشد. بخش اول مربوط به مبانی نظری کانون های فرهنگی تربیتی که شامل اهداف، اصول، ویژگی ها و برنامه های کانون می باشد. بخش دوم شامل بررسی نیازهای انسان از دیدگاه دانشمندان به خصوص مازلو می باشد. بخش چهارم به پیشینه تحقیق اختصاص داده شده است. بنابراین محقق نظریات مازلو را مبنای کار خود برای بررسی فعالیت های کانونهای تربیتی قرار داده است از آن جهت که مازلو نیازها را به پنج دسته تقسیم کرده است، فعالیت های کانون در قالب پنج دسته قرار داده شده اند و سپس به بررسی میزان تأثیر این فعالیتها پرداخته شده است.
کتاب شان تحت عنوان «کشف نظریه داده محور» پیشنهاد کردهاند که محققان باید بدون توجه به آثار منتشرشده درباره موضوع، مستقیماً به سراغ گردآوری و تحلیل موضوع بروند. لوح سفید، واژه کلیدی بود که غالباً بعدها برای استدلال در برابر مدعیان تحقیق علمی بکار گرفته میشد. مدتها بعد اشتراوس نظرش را دراینباره اصلاح کرد. بر این اساس، محقق نیازمند است قبل از مراجعه به میدان پژوهش، اطلاعاتی در زمینه موضوع مورد بررسی خود داشته باشد. در پژوهش کیفی از اطلاعات و بصیرتهای مأخوذ از ادبیات موجود، به منزله دانش زمینهای استفاده میگردد تا محقق در بستر این ادبیات، مشاهدات و تفاسیر خویش را مورد مداقه قرار دهد و از این طریق به نقش پژوهشهای حاضر در تولید دانش پی برد. مرور ادبیات موجود میتواند خلأها و ابهامات دانش و پژوهشهای موجود را درباره موضوع مورد مطالعه آشکار سازد که این امر موجب گسترش دید و حساسیت نظری محقق نسبت به موضوع و طرح سؤالات جدید میگردد که این خود به محقق کمک مینماید تا موضوع را با جامعیت بیشتر و در تمامی ابعاد آن به تصویر بکشاند و آن را بررسی کند؛ به عبارت دیگر ادبیات موجود راهنمای مشاهده در تحقیقات کیفی است. در بخش روش توضیح داده میشود که ادبیات موجود مخل قاعده اپوخه یا در پرانتزگذاری نیست. به این معنا که در هنگام مواجهه با مشارکتکنندگان اپوخه انجامشده و اجازه داده میشود تا پژوهیدگان تمامی تجارب زیسته خویش را بیان دارند؛ اما در مراحل بعدی با استفاده از ادبیات موجود مباحثی را که مسکوت مانده است توسط محقق مورد سؤال قرار گیرد (فلیک، 1388).
این فصل شامل سه بخش است: پیشینه نظری، پیشینه پژوهشی، نتیجهگیری. در این فصل به برخی از پژوهشهای مرتبط با موضوع که در داخل و خارج از کشور انجامشده، پرداخته میشود. در بخش پیشینه نظری برخی نکات کلیدی در ارتباط با مسئله یابی از قبیل ضرورت انتخاب مسئله و معیارهای مسئله پژوهشی مناسب، تفاوت سؤال و مسئله، راهبردهای مسئله یابی، مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش پیشینه پژوهشی به مرور پژوهشهای انجامشده و مرتبط با موضوع پرداخته میشود و در پایان نتیجهگیری از این دو بخش ارائه میگردد.
دخالت در تعیین سرنوشت اجتماعی ـ سیاسی آنها خواهد بود. حضورگسترده زنان در تظاهرات ضد رژیم با پوشش اسلامی، به خوبی نمایانگر درک و شناخت آنان نسبت به اهتمام جدی مرجعیت دینی به مسائل زنان بود و نشان می داد که حجاب نه تنها فضای حرکت و تنفس اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را محدود نمی نماید، بلکه با حذف جاذبه های جنسی و نگرش های جنسیتی در روابط اجتماعی، زن را به عنوان عنصری انسانی و متعالی در فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی شرکت می دهد (عطارزاده، 1386: 16 – 17).
در شناخت اندیشه امام خمینی(ره) درمقوله “هویت” آگاهی از هستی شناسی و جهان بینی ایشان لازم و ضروری است. نگاه امام به مقوله هویت برآرمان گرایی و واقع گرایی مبتنی است. از منظرآرمان گرایی ایشان به دنبال کمال مطلوب و از منظر واقع گرایی، ایشان واقعیات موجود جامعه را در حدی که مغایر با اصول وآرمان ها نباشد می پذیرد.
در بحث هویت فردی و جمعی از دیدگاه امام خمینی(ره) ایشان مهمترین عنصرسازنده در هویت یک انسان را حرکت براساس ارزش های فطرت و اسلامی می دانند و لازمه شکل گیری یک هویت درست را پرورش انسان براساس ارزش های اسلامی می دانند؛ ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع از جمله خانواده، مدرسه، محله، قومیت و ملیت را در هویت بخشی به انسان مؤثر می دانند؛ اما از نظر ایشان هویت اصیل و بادوام هویتی است که مبتنی برمؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد.
در خصوص هویت ملی ایرانیان، ایشان به هویت اسلامی و انسانی معتقد بودندکه پیش از آن منسوخ و تحریف شده بود و همواره در سخنان خود بر لزوم شناخت و احیای این هویت تأکید می کردند؛ زیرا احیای آن را زمینه ساز خود باوری، استقلال، عدم سلطه پذیری، رمز پایداری و پیشرفت کشور می دانستند ( فوزی،1385 : 168 – 165).
رویکرد امام خمینی(ره) نسبت به مقوله هویت زن دارای دو بعد است. ایشان در یک بعد تبیینی به فرو افکنی دیدگاه های نادرست نسبت به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی، تربیتی و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارائه کردند. امام خمینی(ره) در پرتو قرآن کریم، زن را هم چون مرد در پیشگاه پروردگار دانسته که هردو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد وکمال را دارند و در عالی ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده (حضرت فاطمه (س)) و مردان نیز باید به وی اقتدا کنند. تعبیرات امام خمینی(ره) از مقام و منزلت حضرت فاطمه (س) و معرفی ایشان به عنوان نمونه انسان کامل برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر دارد (غروی نائینی، 1386: 128).
با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و ورود به عرصه نوین، به رغم دستاوردهایی که در طول سال های پس از پیروزی انقلاب به دست آمده، شاهد رشد مجدد الگوهای فرهنگی غربی در بین جوانان و به خصوص قشر زنان هستیم، ازجمله رشد ناهنجاریهای اجتماعی و رواج بدحجابی که حکایت ازکم رنگ شدن ارزش ها و اعتقادات دینی در بین این قشر است.
بنابراین، نیاز جامعه جوان ما به توسعه فرهنگ دینی و نهادینه سازی فضایل انسانی، تبیین راه های تقویت باورهای دینی را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است؛ به طوری که پویایی وکارآمدی نظام اسلامی درگرو تقویت باورهای دینی و توسعه فضایل اخلاقی در قشرجوان می باشد بنابراین سؤال اصلی این است که ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟ تا از طریق بازنگری در اندیشه ایشان، راهکارهای عملی برای دست اندرکاران امر ارائه شود.
ب. اهمیت و ضرورت تحقیق
1- فواید نظری
1-1- بازشناسی ابعاد نظری هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
1-2- شناخت آسیب های هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
2- فواید عملی
2-1- تلاش برای آشنا ساختن نسل جوان با اندیشه امام خمینی(ره) در زمینه ابعاد هویت زن مسلمان
2-2- بسترسازی مناسب جهت رویارویی با چالش های عمده فرا روی هویت زن مسلمان
2-3- استفاده از نتایج و ارائه راهکارها ی مناسب به دست اندرکاران امرجهت تقویت باورهای زن مسلمان
پ. اهداف تحقیق
1- هدف اصلی
شناخت ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره)
2- اهداف فرعی
2-1- شناخت مبانی نظری هویت زن مسلمان در اندیشه اسلامی و امام خمینی(ره)؛
2-2- شناخت بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-3- شناخت بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-4- شناخت بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
ت. سوال های تحقیق
1- سوال اصلی
ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چگونه تجلی یافته است ؟
2- سوالهای فرعی
2- 1- مبانی نظری هویت زن مسلمان در اسلام و اندیشه امام خمینی(ره) چیست ؟
2-2- بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟
2-3- بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
2- 4- بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
ث. پیشینه تحقیق
– اسدی (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «مسأله هویت زنان با تأکید برگفتمان خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل گفتمان و نظریه لاکلا و موفه اینگونه نتیجه گیری می نماید که گفتمان امام خمینی (ره) با به وجود آوردن فضای استعاره ای، دال های شناوری مانند آزادى، مشارکت سیاسی و برابری در حقوق را به عنوان هویت زنان مفصل بندی کرد. در حالی که با اُبژه شدن، فساد و عدم تعقل گرایی زنان مخالف بود. به این ترتیب راهکار امام برای ورود زنان به عرصه عمومی و اُبژه نشدن آن ها، با ورود دال های عفت و حجاب خاتمه پیدا کرد. ارتقای مقام انسانی زن، جلوگیری از فساد زنان، برابری زنان با مردان درتحصیل، تصدی امور اجرایی، حق مالکیت و … در نظام اسلامی ایران نشان دهنده این است که گفتمان امام، آرمان های مدرنیته را با کمترین هزینه در قالب هویتی بومی برای زنان مفصل بندی کرده است. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی، روش و سازماندهی با این اثر متفاوت است.
– کاشف الغطاء (1385) در پایان نامه خود با عنوان «مشارکت سیاسی زنان از دیدگاه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها و استفاده از چارچوب مطرح شده درکتاب مشارکت سیاسی میلبراث، به بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در این زمینه پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می کند که امام با ارائه تصویرصحیحی از زن مسلمان، زنان ایرانی را به تداوم حضورسیاسی مؤثردر چارچوب احکام و فرامین شرعی و قانونی دعوت کردند و معتقد بودند تحت شرایط فعلی حضور آنان در صحنه های سیاسی نه تنها حق بلکه تکلیف الهی است. به این ترتیب، برخورداری از تحصیلات و شغل مناسب درکنار عامل مذهب و در پیوند با ارتقاء سایر شاخص ها در کنار رفع موانع حقوقی و ساختاری باعث تحول اساسی در وضعیت مشارکت سیاسی زنان در ایران شده است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ هدف اصلی و نتایج کاملتر و جامع تر از اثر موجود است.
– حسین آبادی (1387) در پایان نامه خود تحت عنوان «مشارکت سیاسی اجتماعی زن از دیدگاه اسلام و اندیشه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی و براساس اسناد و مدارک دینی و تاریخی و بررسی نظرات امام که صورت گرفته است و با بهره گیری از منابع دینی و سایر نظرات و دیدگاه های مختلف و ادله مخالفین و موافقین مشارکت اجتماعی زنان و مقایسه آنها با نظرات امام خمینی(ره)، این گونه نتیجه گیری می نماید که دین اسلام بر مشارکت زنان در عرصه اجتماع و حضور زنان درصدر اسلام و در عصر نبوی در صحنه های اجتماعی و سیاسی نظیر بیعت، هجرت، جهاد و … صحه گذاشته و همچنین امام خمینی(ره) نیز برمشارکت زنان درعرصه اجتماع و سیاست تأکید می نمایند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و سازماندهی فصول از این اثر کامل تر است.
– صفری (1370) درپایان نامه خود تحت عنوان «مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی براساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل محتوا می نویسد آنچه تا کنون از طرف نویسندگان، به عنوان پایگاه و نقش اجتماعی زنان در ایران و سایرکشورهای اسلامی مطرح شده، عمدتاً همان معرّف ها ومعیارهای جوامع غربی است در حالی که باید زمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این کشورها را در نظرگرفت، زیرا نظام رفتاری هر جامعه طبق مدل فرهنگی مخصوص به آن جامعه شکل گرفته و رشد می یابد. وی به بررسی نقش جهان بینی توحیدی و اسلام به عنوان مهم ترین مؤلفه تعیین کننده مدل اجتماعی پایگاه و نقش زنان در جامعه اسلامی و تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای بیانات امام خمینی(ره) پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می نماید از آنجا که ولی فقیه در جامعه اسلامی ایران عهده دار سرپرستی و هدایت جامعه به سوی رشد و تعالی است، می تواند با تصرف در زمان و مکان تبیین کننده مسائل مبتلا به جامعه و به ویژه زنان باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و روش با این اثر متفاوت است.
– جوانی مطلق (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «حق اشتغال زنان با تأکید بردیدگاه های امام خمینی(ره)» که با استفاده از شیوه کتابخانه ای انجام شده است. پس از بررسی آراء ونظریات فقهی پیرامون حق اشتغال زن، از طریق پیامدهای جامعه شناختی و روانشناختی موضوع، این گونه نتیجه می گیرد که با ملاحظه اصول و مبانی فقه اسلامی اشتغال زنان درجامعه امروز یک ضرورت غیرقابل انکار است و نصوصی که اشتغال زن را ممنوع می داند ناظر به مواردی است که با حقوق مرد در خانواده تعارض پیدا می کند یا شخصیت و شأنیت زن را خدشه دار می سازد. بنابراین، اسلام هرگز مخالف فعالیت اجتماعی زن نیست و زنان می توانند با رعایت موازین شرعی درزمینه های مختلف به فعالیت بپردازند. امام خمینی(ره) نیز همواره زنان را تشویق می کردند همراه با مردان، در تمام زمینه ها درکشور فعالیت کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامع تر است.
– رفعت جاه و فائزه روح افزا (1391) در مقاله خود با عنوان «مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به هویت دینی زن مسلمان» بیان می کند که شناخت نگرش موجود به هویت زن مسلمان در شرایط کنونی جامعه ایران که از یک سو با گرایش های سکولاریستی مواجه است و از سوی دیگر در معرض افکار رادیکال فمنیستی قرار دارد و هویت زن ایرانی را با چالش های گوناگونی مواجه نموده است می تواند در جهت بازشناسی و احیای هویت دینی زن مسلمان مؤثر باشد. یافته های پژوهش که با استفاده از روش تحلیل اسنادی و انجام مطالعات پیمایشی صورت گرفته است نشان دهنده بیشترین نگرش مثبت به بعد انسانی هویت زن و سپس به بعد خانوادگی و بعد اجتماعی ـ اقتصادی وکمترین توافق درباره بعد سیاسی هویت زن مسلمان مشاهده می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف، روش و یافته ها با اثر موجود تفاوت دارد.
– نیکخواه و صادقی (1391) درمقاله خود باعنوان «زنان فراتر از نقش های سنتی: بررسی جایگاه زن درکلام امام خمینی(ره)» تلاش کرده اند تا با استفاده از روش تحلیل تاریخی ـ گفتمانی نشان دهند که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه از دو دهه پیش از انقلاب اسلامی و دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی درسرمایه کلامی امام خمینی(ره) به گونه ای متفاوت از ظرفیت نظام زبانی، مناسبات قدرت، مقاومت مندرج درگفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون دوران پیش از انقلاب درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای تعیین کننده هویت های زنانه / مردانه را تثبیت یا متحول نموده است. و اینگونه دریافته اندکه زن درکلام امام خمینی(ره) در پیوند با مقولاتی چون ارزشهای اسلامی، حق و تکلیف مشارکت در تعیین سرنوشت خود و… به عنوان سوژه ای آگاه، انتخابگر و مسئول شناخته شده است و در همه شئون عهده دار وظیفه ساخت و حفاظت از نظم سیاسی مبتنی براسلام معرفی می شود. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف، روش و سازماندهی با این اثر تفاوت دارد.
– شریفی (1390) درمقاله خود با عنوان «جایگاه زن درارتقاء معنوی جامعه ازدیدگاه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی گفتمان امام خمینی(ره) در مورد زنان را در زمینه هایی مانند، خودباوری زنان، تعلیم وتعلم، تهذیب و تقوا و انسان ساز بودن که با معنویت و نقش اجتماعی زنان ارتباط دارد بررسی کرده و اینطور نتیجه گیری نموده که امام خمینی(ره) باور داشت که زن با تربیت صحیح خویش، انسان می سازد و زنان باید درکسب کمالات روحی و معنوی تلاش نمایند چرا که در رشد دادن معنویت در جامعه نقش شایانی دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج کاملتر از این اثر است.
– فاضلی (1391) درمقاله خود تحت عنوان «گفتمان امام خمینی(ره) و مسئله هویت: عرفان فقیهانه، اصالت امت و اعتبار ملت» به بررسی مسئله هویت یا هویت دوگانه ملی و هویت امتی درآرای امام خمینی(ره) پرداخته است. وی برآن است که «عرفان فقیهانه»، فرا نظریه یا روح کلی آثار وآرای امام خمینی(ره) است و از این مجراست که ساختار و عناصر افکار ایشان ماهیتی «امت محور» می یابد و از میان عناصر هویت ملی با برجسته کردن عنصر«دین» در ایران، بازسازی هویت ایرانی را بر بنیاد دین میسر می داند. بر این اساس رویکرد عرفانی و سیاست شرعی امام خمینی(ره) را در ارتباط با مسئله هویت مورد تحلیل قرار داده و معتقد است که در این گفتمان وجود «امت» اصالت می یابد و سایر هویت های جمعی و مبانی آنها ( نژاد، زبان، تاریخ و … ) در حاشیه قرار می گیرند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی، سازماندهی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– خسروی (1389) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره) و بازسازی هویت (از هویت ملی تا هویت سیاسی)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی به نحوه تأثیرگذاری تجربه های تاریخی، تعلق به گفتمان بازگشت به خویشتن و فهم خاص امام خمینی(ره) از اسلام بر نگرش ایشان به هویت، چگونگی بازسازی هویت توسط امام پس از انقلاب اسلامی، چگونگی پیوند میان هویت دینی با هویت سیاسی و پیامدهای آن پرداخته است. وی نتیجه گیری نموده که این عوامل موجب شدند تا امام خمینی(ره) در اولویت گذاری مؤلفه های هویت ساز، بیش از همه بر اسلام و فرهنگ دینی تأکید کرده و در بازسازی هویت ملی از زاویه دین به این مهم بنگرد. لذا برداشت و نگرش امام به دین موجب می شود تا هویت دینی مترادف با هویت سیاسی شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– رئوفی (1389) درمقاله خود با عنوان «مؤلفه های هویت دینی» با استفاد از روش تحلیل اسنادی بیان نموده که به سبب اهمیت فوق العاده و نقش بسزایی که هویت دینی در هویت بخشی به افراد جامعه ایفا می کند و با توجه به اثرگذاری منحصر به فرد این بعد ازهویت انسانی، لازم است تا این مفهوم، به طوردقیق در جامعه مورد سنجش و ارزیابی قرارگیرد. وی تلاش نموده تا ضمن ارائه تعریفی از مفهوم هویت دینی به تبیین عناصر و مؤلفه های هویت دینی که عبارتند از: مؤلفه های شناختی، مؤلفه های عاطفی، مؤلفه های اجتماعی ومؤلفه های فرهنگی بپردازد تا چارچوب مناسبی برای پژوهش های عملی در این زمینه فراهم گردد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج کامل تر و جامع تر از اثر موجود است.
– مؤدب (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت انسانی و مبانی قرآنی آن از نگاه امام» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در خصوص کرامت نفس و اهم مبانی قرآنی آن این گونه نتیجه گیری نموده که در اندیشه های قرآنی و عرفانی امام، انسان دارای کرامت نفس است که برخواسته از ساختار معرفتی انسان، جلوه رحمت الهی وخلیفه اللهی، خصیصه حقیقت جویی و کمال و سعادت طلبی انسان، اختیار وآزادی انسان، عدالت خواهی، تربیت پذیری و تهذیب نفس و … می باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– جودوی و هادوی (1386) درمقاله خود با عنوان «هویت و کرامت انسانی زن در قرآن» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی هویت انسانی زن از دیدگاه قرآن نتیجه گیری می کنندکه قرآن زن را انسانی تکریم شده می داند با وجودی کامل و شایستگی بسیار که خداوند ابزارهای هدایت را در اختیارش گذاشته تا به سعادت و کمال برسد. او رسالتی عظیم در عرصه زندگی بردوش دارد و از حقوقی انسانی برخوردار است و می تواند به مقامی برسد که خداوند او را به عنوان اسوه برای افراد با ایمان معرفی کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– غروی نائینی (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت زن در قرآن و سخن امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی برآن است تا با طرح کردن نحوه آفرینش زن، به کمک آیات قرآن و سخنانی از امام خمینی(ره) درباره زن، جایگاه او را در زندگی، در مسئولیت ها، درنزدیکی به خدا و … مطرح کرده و نشان دهد که جایگاه و نقش زن در خلقت جدای از موقعیت مرد نیست و او نیز انسانی است با کرامت و مقام والای انسانیت و می تواند به مراتب عالی انسانیت دست یابد، همانگونه که زهرای اطهر(س) در درجات عالی انسانیت بود؛ زنان هم می توانند با تأسی به روش زندگی و سیره آن بزرگوار به مدارج عالی انسانیت برسند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– عطارزاده (1386) درمقاله خود با عنوان «زن ایرانی درگفتمان بازگشت به اصل» برآن است تا ساز وکار احیاگرانه امام خمینی(ره) در جریان طرح و پیگیری گفتمان «بازگشت به اصل خود» در جذب زنان به جنبش اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. وی با استفاده از روش تحلیل اسنادی اینگونه نتیجه گیری کرده است که در دوران پهلوی انتقال آموزه های غربی به جامعه ایرانی زمینه انحطاط بیشتر زنان را فراهم کرد. درچنین فضایی، ابتکار امام خمینی(ره) مبتنی برگفتمان «بازگشت به اصل» در راستای بهره وری از دستاوردهای مثبت حضور زن در عرصه عمومی، مورد استقبال زنان ایرانی قرارگرفت. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– خلیلی (1385) در مقاله خود با عنوان «تکوین تعاملی دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی درصدد به کارگیری رهیافت گفتمانی برای تبیین رابطه دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره) است. نویسنده به این نتیجه دست یافته که تکوین اندیشه امام خمینی(ره) نتیجه تعامل دین و هویت درگفتمان بازگشت به خویشتن و در رویارویی با گفتمان غرب گرایی بوده است. در نتیجه چنین شرایطی بوده که امام خمینی(ره) با نقش آفرینی فکری و عملی خود درگفتمان بازگشت به خویشتن، رویارویی با حکومت غربگرای پهلوی را رقم زده و به تکوین گفتمان بازگشت به خویشتن در قالب انقلاب و جمهوری اسلامی نائل می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر متفاوت است.
– جوانی(1384) درمقاله خود با عنوان «هویت دینی یا هویت های دینی» به شیوه روش تحلیل اسنادی به دنبال ارائه توصیفی از چهار رهیافت عمده فقهی، اخلاقی، ایدئولوژیک و عرفانی در تحلیل هویت دینی است و معتقد است که حیات انسان دیندار برمبنای هر یک از این رهیافت ها واجد ویژگی های خاصی است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه تفاوت هر یک از رهیافت های فوق به دین منجر به تبعات وآثار فردی و اجتماعی متفاوتی می شود. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله جامعتر و کامل تر از این اثر است.
– نگارش (1380) در مقاله خود تحت عنوان «هویت دینی انقلاب اسلامی و تهاجم بیگانگان» بیان می کندکه مهم ترین ویژگی انقلاب اسلامی هویت دینی و رسالت فرهنگی آن است. استراتژی بلند مدت استکبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی و پیام فرهنگی آن، ایجاد استحاله فرهنگی در جهت از بین بردن هویت دینی و ایجاد انقطاع فرهنگی بین سه نسل انقلاب است. وی معتقد است تنها راه مقابله با دشمن، بازگشت به هویت دینی و فرهنگی خویش است زیرا فرهنگ اسلامی به دلیل برخورداری از اندیشه دینی و ملی قوی و پایدار همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است و باید تلاش نمود تا ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی را نه تنها در جامعه بلکه در جهان طنین اندازکرد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتاج با این اثر تفاوت دارد.
– مهدوی راد و فتاحی زاده (1380) در مقاله خود با عنوان «مبانی شخصیت زن از دیدگاه اسلام» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی مبانی شخصیت زن از منظرآیات و روایات به این نتایج دست یافته اند که زن و مرد از هویت واحد برخوردارند و زنان مانند مردان قابلیت رشد و استکمال دارند و شریعت اسلام در روابط انسان ها بر بعد انسانی تکیه دارد و در فرهنگ قرآن، دستیابی به ارزش های معنوی برای زن و مرد میسر است. قرآن کریم تفاوتی در شخصیت زن و مرد قائل نیست و هر دو را در جوهره انسانی یکسان می داند و اصل و ریشه زنان همچون مردان، طهارت و پاکی است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از اثر موجود کاملتر و جامعتر است.
– آخوندی (1378) در مقاله خود با عنوان «نقش زنان در انقلاب اسلامی درکلام امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با بهره گیری از سخنان امام خمینی(ره) در چهار محور «تحول فکری و روحی زنان»، «حضور زنان در صحنه انقلاب اسلامی»، «انگیزه زنان از حضور در صحنه»، «ویژگی های زنان انقلابی»، به بررسی نقش و سهم بزرگ زنان در پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. وی اینگونه نتیجه گیری می نماید که هنر انقلاب اسلامی این بود که زنان جامعه را متحول ساخت و در مسیر اسلام و ارزشهای الهی هدایت کرد و از بی هویتی و ابتذال به سوی عزت خواهی وکمال جویی هدایت کرد. زنان نه تنها در پیروزی بلکه در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته و با حضور در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … توطئه های دشمنان را از بین بردند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامعتر از اثر موجود است.
– مرتضوی (1378) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره)؛ و الگوهای دین شناختی در مسایل زنان» با استفاده از روش تحلیل اسنادی تلاش نموده تا آن دسته از الگوها و معیارهایی که از نگاه امام(ره) در حوزه مسایل زنان مطرح است را ارائه نماید و به بررسی مواردی از جمله: انسانیت عنصرمساوی و مشترک میان زن و مرد، یکسانی زن و مرد در دستیابی به هدایت و سعادت، نقش تعیین کننده بانوان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه، نقش مهم الگوطلبی و الگوسازی در شکل گیری شخصیت بانوان، جایگاه محوری نهاد خانواده و جایگاه ویژه مقام مادری، توجه به اصل نقش تکمیلی متقابل زن و مرد در زندگی و در جامعه، توجه به ارزش های اصیل اسلامی در ارزشگذاری به شخصیت زن، اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور در عرصه سازندگی و مراکز علمی و آموزشی با توجه به دیدگاه امام(ره) بپردازد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع و هدف اصلی کامل تر و جامعتر است.
– ورعی (1378) در مقاله خود با عنوان «الگوی زن مسلمان، الگوی زن غربی» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و بهره گیری از بیانات امام خمینی(ره)، تفاوت های موجود در نگرش اسلامی و غربی نسبت به زن، جایگاه زن در فرهنگ و جامعه اسلامی را نشان دهد. وی اینگونه نتیجه گیری می کند که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در جهت تجدید حیات زن مسلمان نقش تعیین کننده ای داشت. امام خمینی(ره) تلاش فراوانی را در جهت آگاهی بخشیدن به این قشر نسبت به حقوق انسانی و اسلامی او نمود و ارزش ها را در این قشر جامعه
متحول کرد. اگر تا دیروز طفیلی گری دیگران و برهنگی و خود را به اقسام مدهای غربی آراستن نشانه ترقی بود، امروز بازگشت به خویشتن، استقلال و ورود به عرصه های مختلف و حضور فعال در سرنوشت خویش داشتن، ارزش شد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از این اثر کامل تر و جامع تر است.
– نصری (1376) در مقاله خود با عنوان «جامعه شناسی زن در اندیشه امام خمینی(ره)» به شیوه تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه جامعه شناختی امام خمینی(ره) در مورد زن و حضور مثبت و سازنده او در راستای توسعه جامعه بخصوص توسعه فرهنگی که زیربنا می باشد اینگونه نتیجه گیری می کند که در اندیشه امام خمینی(ره) زن در توسعه فرهنگی و سعادت جامعه دارای سه رسالت اصلی خودسازی، انسان سازی و جامعه سازی است. لذا توسعه و انحطاط جامعه بستگی به زن دارد. زن و حضورش در جامعه دارای ابعاد متفاوتی است که عمل به تمامی آنان سلامت و توسعه جامعه را تضمین می کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– فوزی (1385) درکتاب خود با عنوان «امام خمینی(ره) و هویت ملی» ابعاد، ویژگی ها و جنبه های مختلف هویت ملی، عناصر سازنده و ساز وکارهای احیای آن را از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کرده است. یافته های وی نشان دهنده این است که امام خمینی(ره) براساس هستی شناسی و جهان بینی خود مهم ترین عنصر سازنده هویت انسان را حرکت براساس ارزشهای فطرت و اسلامی دانسته و لازمه شکل گیری هویت را پرورش انسان بر اساس ارزش های اسلامی می دانند. به نظر ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع هویتی را برای انسان ها خلق می کنند اما هویت اصیل و با دوام هویتی است که مبتنی بر مؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد و بر این اساس از امت به عنوان یک واحد کلان اجتماعی که توانایی هویت سازی با دوام را دارد یاد می کند. ایشان معتقد به هویت اسلامی و انسانی است و احیای این هویت را مهمترین سازوکار پایایی انقلاب اسلامی و دست یابی به آرمان های آن می دانند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف و نتایج با این اثر متفاوت است.
– طهماسبی کهیانی (1385) درکتاب خود با عنوان «نقش زنان در نهضت امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی با هدف ارزیابی ابعاد مختلف حضور زنان در نهضت امام خمینی(ره) اینطور نتیجه گیری می کند که حضور زنان با ظاهرکاملاً اسلامی در صحنه انقلاب، بیش از هر چیز توجه ناظران سیاسی را به خود جلب می کرد. این مسأله دلیلی بر نفوذ عمیق پیام انقلابی ـ الهی امام خمینی(ره) در سطح جامعه ایرانی بود. امام خمینی(ره) با اهمیتی که به حضور زنان در فعالیت های سیاسی می دادند، با بیانات خویش زنان را برای دستیابی به آینده ای بهتر به صف مبارزه کشاندند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف، سازماندهی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– حاجیانی (1388) در کتاب خود با عنوان «جامعه شناسی هویت ایرانی» به سنجش و اندازه گیری منابع چهارگانه هویت جمعی ایرانیان که شامل، هویت ملی، هویت مذهبی، هویت قومی و هویت مدرن به شیوه پیمایشی و به بررسی نسبت و رابطه میان هویت های چهارگانه با یکدیگر پرداخته است. این کتاب نتیجه یک مطالعه جامعه شناختی بوده و با نمونه گیری از تمامی اقوام ایرانی درسطح کشور انجام شده است و دستمایه مناسبی برای توصیف قوت و شدت روابط میان ابعاد مختلف هویت ایرانیان می باشد. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، اهداف و نتایج حاصله با این اثر تفاوت دارد.
-آخوندی (1383) درکتاب خود با عنوان «هویت ملی ـ مذهبی جوانان» با استفاده از پرسشنامه و به شیوه پیمایشی درصدد پاسخگویی به دو سؤال، هویت ملی ـ مذهبی جوانان به چه میزان با هویت ملی ـ مذهبی مسلمان ایرانی هم آهنگی دارد؟ و تعاملات اجتماعی چه تأثیری بر هویت ملی ـ مذهبی جوانان دارد؟ است. یافته های پژوهش نشان می دهدکه شرکت در مراسم ملی و مذهبی، مهم ترین عاملی است که بیشترین میزان تغییرات هویت ملی و مذهبی را تعیین می کند و خانواده مهمترین پایگاه درونی کردن ارزش های ملی و مذهبی به شمار می رود. رسانه های جمعی نیز نقش چشمگیری در تقویت و تضعیف هویت ملی و مذهبی جوانان دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف ، روش و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– طغرانگار(1383) درکتاب خود با عنوان «حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تبیین وتحلیل و مقایسه نگرش دولتمردان نسبت به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی زنان، حقوق سیاسی آنان شامل: حضور زنان در انتخابات و مدیریت سیاسی، حقوق اجتماعی آنان شامل: اشتغال و تأمین اجتماعی، بهداشت و درمان، حقوق فرهنگی شامل: آموزش رسمی و غیررسمی و فعالیت های هنری و مطبوعاتی، دردو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و اینگونه نتیجه گیری نموده که در دوره پهلوی، مجموعه شرایط برای زنان به گونه ای بود که به تدریج امکان مشارکت سیاسی و اجتماعی از زنان مسلمان و عفیف سلب گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتی طلایی در اختیار زنان جامعه ایرانی قرار گرفت تا برای کسب اعتماد به نفس و هویت مستقل خویش تلاش کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– نیکخواه قمصری (1384) در کتاب خود با عنوان «تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی» با هدف بررسی این که چرا و چگونه جریان فکری حاکم بر انقلاب اسلامی نگرش نسبت به زن را متحول ساخت؟ اینگونه نتیجه می گیرد که اندیشه حاکم بر انقلاب اسلامی در پاسخ به ناکارآمدی گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون در خصوص زن و نقش و جایگاه وی نگرش جدیدی نسبت به زن ارائه نمود که واجد نقاط قوت و فاقد نقاط ضعف دو نگرش مذکور بود. به عبارت دیگر، علت اصلی استقبال زنان از گفتمان انقلاب اسلامی، عدم توانایی دو گفتمان سنتی و مدرنیزاسیون در تبیین و تعریف مسائل زنان به گونه ای که در برگیرنده تمام مسائل و خواسته های زنان باشد و توانایی گفتمان انقلاب اسلامی در نمایاندن این ضعف و مشروط ساختن تحقق وضعیت آرمانی برای زنان به نابودی وضعیت موجود، منجر به جدایی زنان از گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون و پیوستن آنها به گفتمان انقلاب اسلامی گردید. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف اصلی، سازماندهی و نتایج حاصله با ا
ای باشد تا بر اساس آن به ابعاد دیگر سیاستهای فرهنگی که کمتر پیدا هستند و یا کمتر به صورت رسمی به آنها اشاره میشود بپردازیم.
1-2- ضرورت تحقیق
فرهنگ موضوع بسیاری از گزارشات و مقالات و کتابها و همایشهاست. بسیاری از سیاستگذاریها و مصوبات و قوانین کشور مربوط به فرهنگ است. کارکردهای فرهنگ از جمله انسجامبخشی، قالبریزی شخصیت، سازگاری با محیط و هویتبخشی باعث شده است که بسیاری کشورها برنامههایی برای مدیریت فرهنگ داشته باشند، هر چند تعریف، دامنه و گسترهی فعالیتهای فرهنگی با هم متفاوت هستند. در چند سال اخیر بحث مهندسی فرهنگ در ایران مطرح است که بر ضرورت بازنگری و بازسازماندهی برنامهها و فعالیتها در عرصه فرهنگ تاکید میکند. بنابراین سیاستگذاری فرهنگی در ایران به صورت یک ضرورت شناخته شده است.
در همین راستا نیاز به تحقیقات متنوعی است که از ابعاد مختلف به بررسی سیاستهای فرهنگی بپردازد. لازم است که به اهداف و سیاستهای رسمی که از طرف مسئولین و نهادهای سیاستگذار فرهنگی ابلاغ میشود پرداخته شود و بررسی شود که عواملی که این سیاستها را شکل داده چه بوده است. همچنین سیاستهای غیررسمی و غیرمستقیم که از خلال عملکرد مدیران و سازمانهای فرهنگی قابل شناسایی است و لزوما در هیچ سند رسمی مکتوب نمیشود باید مورد مطالعه قرار گیرد. همینطور باید تاثیر سیاستهای فرهنگی بر روی جامعه و نتایج پیشبینی نشده آن و به علاوه تحقق اهداف کمی و کیفی سیاستها بررسی شود. امر دیگری که به شفاف کردن سیاستهای فرهنگی کمک میکند نگاه تطبیقی و تاریخی به مقوله سیاستگذاری فرهنگی است که تاثیر رقابتهای سیاسی و مناسبات قدرت، منافع حاکمان و طبقات بالای جامعه، دغدغههای غیرفرهنگی، شرایط جهانی و مناسبات بینالمللی را بر سیاستهای فرهنگی آشکار میکند.
تحقیق پیش رو، بر آن است که با مفهومبندی و شاخصگذاری دقیق به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی کشور بپردازد. توصیفی که از سیاستهای فرهنگی با این روش بدست میآید دقیق و قابل ملاحظه خواهد بود و همچنین از دل آن سنخشناییها و چهارچوبی در میآید که میتواند برای تحقیقات آتی در این زمینه مفید واقع شود. ضرورت این تحقیق مخصوصا از آنجا بر میخیزد که تا کنون تحقیقی که با مقولهبندی و شاخصگذاری دقیق به بررسی سیاستهای فرهنگی کشور پرداخته باشد وجود نداشته است. معمولا نوشتههایی که در این زمینه موجود است بدون روششناسی دقیق و صرفا حاصل تجربه یا نگاه انتقادی نویسندگان و با توجه به شرایط روز بوده است. از سوی دیگر متون مختلفی وجود دارد که صرفا به بحث نظری پیرامون سیاست فرهنگی پرداخته است و جای خالی یک کار تجربی در این میان کاملا به چشم میخورد.
1-3- تحدید موضوع و اهداف تحقیق
موضوع این تحقیق محدود به سیاستهای فرهنگی دولتی است که به صورت مکتوب و مصوب در دسترس است و در حال حاضر در حال اجراست. در مورد قید «کنونی» که در عنوان تحقیق آمده است، ذکر این نکته ضروری است که آوردن این قید ناظر به سیاستها و متون سیاستگذاری است که در حال حاضر منشاء برنامهریزی و قانونگذاری و مدیریت در عرصه فرهنگ است و منسوخ نشده است. در واقع از یک سو، هدف آن بوده که به سیاستها پرداخته شود (و وارد جزئیات برنامههای و قوانین در حوزهی فرهنگ نشویم) و از سوی دیگر خود را محدود به دورهی اخیر سیاستهای فرهنگی کنیم. سال 1389 و برنامهی توسعهای که توسط دولت وقت و مجلس وقت تصویب شده است، به علاوهی قانون اساسی و سند سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که اصلیتری رویکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران را در عرصهی فرهنگ نشان دادهاند.
ناگفته پیداست که ارزیابی سیاستهای فرهنگی دولت، جدای از مکتوبات و مصوبات، نیاز به پیگیری و دقتنظر در برنامهها، مدیریتها، سخنرانیها، و اعمال و برخوردهای خاص نهادها و سازمانهای مختلف دولت دارد. اما بنای این تحقیق آن است که به حد کافی موضوع خود را محدود و مشخص کند که در قالب یک پایاننامه قابل بررسی باشد.
قبل از اینکه بگوییم اهداف این تحقیق چیست، لازم است بگوییم که این تحقیق چه اهدافی را در نظر ندارد. در این تحقیق به فعالیتهای عملی نهادهای فرهنگی و تدابیر مدیران فرهنگی پرداخته نمیشود، همچنین نگاهی تاریخی و تطبیقی به سیاستهای فرهنگی ایران در طول دهههای گذشته از اهداف این تحقیق نیست. به همین ترتیب ارزیابی سیاستهای فرهنگی در این تحقیق از خلال مواردی مثل دستیابی اهداف، تامین منابع و تامین رضایت گروههای ذینفع صورت نمیگیرد. همچنین این تحقیق بر آن نیست که مسائل و مشکلات فرهنگی کشور را شناسایی کند و بر مبنای آن سیاستهای جدیدی را ارائه کند یا به ارائه رهنمودهایی برای تدوین سیاستهای فرهنگی نمیپردازد، هر چند این امر خود به تبع حاصل میآید.
به طور کلی دو هدف برای این تحقیق در نظر گرفته شده است:
این تحقیق بر آن است که اولا با طرح مباحث نظری پیرامون مجادلاتی که بر سر تعریف فرهنگ به ویژه در ادبیات جامعهشناسی وجود دارد و تاثیر هر یک بر سیاستگذاری فرهنگی، و ثانیا بررسی ادبیات موضوع سیاستگذاری فرهنگی و ثالثا شناختن مناقشات واقعی موجود در شرایط کنونی جامعهی ایرانی که خود را در قالب جریانهای فرهنگی مختلف نشان میدهد و از خلال همه اینها به دست آوردن چهارچوب ارزیابی سیاستهای فرهنگی، به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی ایران بپردازد. شمای کلی این پایاننامه را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
1-4- پرسشهای تحقیق
پیش از اینکه به پرسشهای تحقیق بپردازیم، در مورد واژهی «ارزیابی» در عنوان این تحقیق، باید بگوییم که اصلیتری خصلت این تحقیق، اکتشافی بودن آن است؛ بنابراین ارزیابی سیاستهای فرهنگی بر مبنای یک نگاه پیشینی و با معیارهای از پیش تعیین شده نیست (مثلا اینکه
چقدر سیاستهای فرهنگی ایران به دموکراسی فرهنگی توجه داشته است). بلکه خصلت اکتشافی تحقیق، از دل مطالعه گستردگی ادبیات این موضوع و نهایتا نظم و نسق بخشیدن به اصلیترین موضوعات مطرح پیرامون موضوع سیاستهای فرهنگی بر آمده است. این چنین تحقیقی میتواند خود مبنایی باشد برای ارزیابیهای آتی از سیاستهای فرهنگی به اساسا مبنا یا معیار ویژهای مثل دموکراسی فرهنگی.
سوالات این تحقیق در چهار بخش عبارتند از:
بخش اول – تعریف سیاستگذاری فرهنگی چیست و چه تعاریف مختلفی در این مورد وجود دارد؟ تاریخچه سیاستگذاری فرهنگی در ایران و جهان چیست؟ چه تعاریفی از فرهنگ موجود است؟ تاثیر هر کدام بر سیاستگذاری فرهنگی چیست؟ تعاریف متعدد و متفاوت از فرهنگ هر کدام به تاکید بر چه وجهی از فرهنگ تمایل دارند؟ ویژگی مشترک فرهنگ در این تعاریف چیست؟ مناقشات و دوگانگیهایی که پیرامون تعریف فرهنگ در ادبیات جامعهشناسی به وجود آمده است کدامند؟
بخش دوم – ویژگیهای اجتماعی فرهنگ کدام است؟ فرهنگ و هویت چه رابطهای با هم دارند؟ نیاز به چه چیزهای موجب تدوین سیاستگذاری فرهنگی شده است؟ چه الگوها و سرمشقهایی برای سیاستگذاری فرهنگی موجود است؟ مراحل و اجزای سیاستگذاری فرهنگی چیست؟
بخش سوم – چه مجادلات و مناقشات واقعی پیرامون تعریف فرهنگ و نحوه برخورد با آن از سوی حاکمیت وجود دارد؟ جریانهای فرهنگی کنونی ایران کدامند؟ هر کدام از آنها به دنبال چه نوع سیاست فرهنگی و بر مبنای چه اصولی هستند؟
بخش چهارم – سوالاتی که از دو بخش اول برمیخیزد و ارزیابی سیاستهای فرهنگی را ممکن میکند، از جمله: سیاستهای فرهنگی ایران شامل چه ترکیبی از ارزشها، اهداف و سیاستهاست؟ چه تعریفی از فرهنگ بر سیاستهای فرهنگی ایران حاکم است؟ چه الگو و سرمشقی در سیاستگذاری فرهنگی ایران در نظر گرفته شده است؟ چه کارکردهایی از سیاستهای فرهنگی مورد انتظار است؟ چه حوزههایی مورد سیاستگذاری قرار گرفتهاند؟ در سیاستهایی فرهنگی، آیا فرهنگ محدود و مستقل در نظر گرفته شده یا فراگیر و گسترده؟ چه ویژگیهایی از فرهنگ مورد تاکیده بوده است؟ ابزار اجرا یا نهاد متولی سیاستها چیست؟ چقدر نگاه دولتی در سیاستهای فرهنگی ایران به چشم میخورد؟
1-5- روشهای تحقیق
1-5-1- روش اسنادی
در ابتدا که بخش نظری تحقیق است با مطالعه نظریات مختلف و کتابهای مختلف که درباره سیاستگذاری فرهنگی، مهندسی فرهنگی، برنامهریزی و مدیریت فرهنگی وجود دارد، به سوالات اساسی پیرامون تعریف فرهنگ و ویژگیهایی که باید در سیاستگذاری فرهنگی رعایت شود پاسخ داده میشود. در این تحقیق به یک چارچوب نظری پیشینی تکیه نمیشود بلکه بخش نظری تحقیق اکتشافی در ادبیات مربوط و جمعبندی و نقد آنها در راستای رسیدن به شاخصها و تدوین چهارچوبی نظری برای تحلیل سیاستهای فرهنگی به منظور ارزیابی تجربی در بخش دوم تحقیق خواهد بود.
1-5-2- روش تحلیل محتوی
در بخش تجربی تحقیق، با تحلیل محتوای سیاستهای فرهنگی مصوب نهادهای سیاستگذار فرهنگی، به نقد و بررسی آنها میپردازیم. این امر با شاخصها و معیارهایی که در قسمت نظری تحقیق به دست آمده است صورت میگیرد. شاخصهایی مربوط به تعریف فرهنگ، الگوها و سرمشقهای سیاستگذاری فرهنگی و همچنین ویژگیهایی که هر سیاستگذاری برای فرهنگ میتواند شامل آن باشد.
1-5-3- جامعهی آماری سیاستهای فرهنگی
آنچه در این تحقیق تحت عنوان سیاستهای فرهنگی رسمی ایران به آنها پرداخته میشود عبارتند از:
دومی می دانند و برای به وجود آمدن تمدن، شکل گیری فرهنگی متناسب با آن ضرورت دارد. رضا داوری اردکانی در باب ارتباط فرهنگ و تمدن می گوید:
تمدن صورت خاص زندگی مردم بر مبنای فرهنگ و تفکر است.به عبارت دیگر تمدن مجموعه ی آداب و رسوم و سنن و رفتار و کردار و فنون و صنایعی است که با تعلق به اصول و مبانی است، نه آنکه بسط و تحول تمدن به خودی خود بتواند موجب تفکر تازه باشد (داوری،64:1380).
حال با این تعریف از فرهنگ می توان به این نکته پی برد که یکی از محورهای ایجاد و تمایز یک فرهنگ از دیگری، به سبک های مختلف زندگی افراد و نظام های رفتاری آنان برمی گردد. شیوه های رفتاری و سبک های زندگی مردم یک جامعه در طول سالها و قرن ها به شکل گیری تمدن های کهن می انجامد. لذا برای بازیابی و تمایز یک فرهنگ خاص از دیگری، یکی از راهکارهای آن مراجعه به شیوه های رفتاری و سبک های زندگی مردم آن جامعه است.
از این منظر چیزی که در نگاه یک اندیشمند اجتماعی بدیهی می نماید آن است که برای رسیدن به تمدن دینی که مولفه های اساسی آن بر مبنای خدامحوری و دین محوری پایه ریزی می شود، راهی جز گذر از فرهنگ و تمدن انسان محور و سکولاریستی دنیای متجدد وجود ندارد و برای درانداختن طرح تمدنی جدید و متناسب با مولفه های دنیای دینی، نیازمند تبیین و ارائه مدل های دینی از شیوه ها و سبک های زندگی و نظام های رفتاری و احساسی و هنجاری در جامعه خودمان می باشیم. از منظر دیگر مقوله تفاوت های جنسیتی در یک جامعه از بدیهیات است و به نظر می رسد برای تبیین مدل های رفتاری و فرهنگی متناسب با هر جامعه اهتمام به تفاوت های جنسیتی مورد نیاز است.
باید در نظر داشت که مسئله زنان در دنیا هر چه که باشد موضوع سخن در اینجا زن ایرانی است. زن ایرانی و مسئله آن، با زنان دیگر سرزمین ها تفاوت عمیقی دارد گو اینکه دغدغه ها و اصول مشترکی نیز میان زنان وجود دارد. زن ایرانی و مسئله آن ریشه در فرهنگ و رسوم سرزمینی با تاریخ چند هزار ساله دارد و قریب 14 قرن است که دارائی های تمدنی زن ایرانی با یکی از فربه ترین ادیان جهان آمیزش یافته و در بروز خارجی آن با موجودی مواجه هستیم به نام ” زن ایرانی مسلمان” که برای تبیین نظام رفتاری و سبک زندگی آن باید به هر سه جزء این عنوان توجه کرد و غفلت یا تغافل از یکی از این سه جزء و یا فروکاستن هر کدام به دیگری به حل مسئله زنان چندان کمکی نمی کند (کرمی،23:1385).
امروزه به دلیل غلبه فرهنگ و سبک زندگی مدرن بر نظام رفتاری افراد جامعه ما، تفاوت های معناداری میان الگوی سبک زندگی زنان نسل حاضر جامعه با الگوی اسلامی نظام رفتاری زن مسلمان ایرانی مشاهده می گردد که نیازمند آسیب شناسی و ارائه راهکار به منظور حل این مساله است. لذا این تحقیق بر آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد:
الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی پس از انقلاب اسلامی دارای چه مولفه ها و ویژگیهایی بوده و راهکار تقویت آن در جامعه چگونه خواهد بود؟
ب- اهمیت و ضرورت تحقیق
1- فواید نظری
1-1- فایده نظری این تحقیق عبارتست از ارائه مولفه هایی هر چند محدود از یک مدل و الگوی اسلامی – ایرانی از نظام رفتاری زن بعد از انقلاب اسلامی.
1-2- بسط دانش نظری در حوزه سبک زندگی زنان مسلمان
2- فایده عملی
2-1- ارائه راهکارهایی پیرامون چگونگی تقویت یک نظام رفتاری متعادل برای زن مسلمان ایرانی در جامعه امروز ایران
پ- اهداف تحقیق
1- هدف اصلی
2- اهداف فرعی
ت- سوالات تحقیق
1- سوال اصلی
2- سوالات فرعی
ث- تعریف مفاهیم
1- الگو: در ادبیات اسلامی آنچه در تعریف الگو به کار برده شده است واژه «اسوه» است که به معنای مقتدا است و یا در فارسی به معنای «در پی رفتن» را می رساند (یاحقی،63:1372). در قران کریم در آیه 21 سوره احزاب پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسوه حسنه معرفی شده است. لذا به نظر می رسد در ادبیات قرانی، اسوه به کسی اطلاق می گردد که در عمل، حالات، سلوک و روش مورد اقتدا و پیروی قرار می گیرد (سبحانی،80:1386). توماس کوهن، در تعریف الگو می نویسد: «الگوها نمونههای قابل قبول تمرینات علمی میباشند، نمونههائی که در خود، قانون، تئوری، کاربرد و ابزار را دارا میباشند» (کوهن،73:1386).
2- سبک زندگی: در تعریف سبک زندگی تنوع بسیاری به لحاظ تعریفی در میان اندیشمندان علوم اجتماعی وجود دارد. مهمترین تعاریف موجود از این مفهوم عبارتند از: فرهنگ رندوم هاوس چنین می نویسد: «عادات یا منش ها، رویکردها، ذوقها و قرایح، استانداردهای اخلاقی، سطح اقتصادی و… که همه اینها در مجموع روش زیستن فرد یا گروه را می سازند (Random House Dictionary, 1987).
3- نقش اجتماعی: نقش اجتماعی دربرگیرنده طرز تلقین ها، ارزش و رفتارهایی است که جامعه برای یک فرد و تمامی افراد یک پایگاه مشخص در نظر می گیرد (بیرو،374:1384).
4- مصرف: مصرف کردن در معنای عادی و هنجار آن یعنی استفاده درست و به اندازه از منابع طبیعی برای زنده ماندن و زندگی کردن (خادمیان،125:1388).
5- پوشش: منظور از پوشش در این تحقیق نمود اجتماعی لباس زن است.
6- زن مسلمان ایرانی: منظور ما از زن مسلمان ایرانی در این تحقیق زنان مسلمان و شیعه ی اثنی عشری ساکن کشور ایران است.
ج- پیشینه تحقیق
1- تحقیقات انجام شده در داخل کشور
باقر ساروخانی (1386) در مقاله ای با عنوان «زن، قدرت و خانواده» هدف خود را از نگارش این مقاله که به روش اسنادی و فراتحلیل انجام شده است، شناسایی قدرت و ساز و کارهای آن، بحث از قدرت در اندیشههای اساسی، شناسایی مدلهای کاربردی در حوزه زن، قدرت و خانواده و بررسی نتایج پژوهش انجام شده در باب هرم قدرت و خانواده و جایگاه زن در آن می داند و نتیجه گیری می کند که روابط قدرت با افزایش پیچیدگی جامعه از سیطره قدرت جسمانی بیرون آمده متغیرهای نوینی چون جایگاه فرد در مناصب اجتماعی اهمیت یافته است. در حوزه نظری ملاحظه می شود تفکیک نقشهای زن و مرد در خانواده، آن طور که در اندیشه کارکردگرایان به نمایندگی پارسونز مطرح میشود، نمیتواند پاسخگوی درست مسائل خانواده در جامعه معاصر باشد. دیدگاههای تضاد منابع و فمینیسم نیز، هر یک با کاستیهایی مواجه است. در نتیجه تحولات اجتماعی قدرت مبتنی بر اجبار در خانواده جایگاهی ندارد، از اینرو یا باید از مضمون جدید آن به تعبیر اقتدار یاد کرد و یا قدرت را در معنای انسانی آن در نظر آورد. اندیشه تقریب زن و مرد و تأکید بر ابعاد انسانی آنان تا آنجا ضروری است که از مردیت استعلایی از یکسو و مرد ـ زن یکسانی از سوی دیگر اجتناب شود. تصمیمگیری در خانواده از یک سو امری مشارکتی و از سوی دیگر کاربردی است. تمایز تحقیق مذکور با پایان نامه حاضر نیز در تدوین الگو و ارائه مدل سبک زندگی زن مسلمان ایرانی است.
تقی آزاد ارمکی (1386) در مقاله «الگوی سبک زندگی در ایران» ضمن اشاره به تفاوت های اساسی سبک زندگی در جوامع غربی و ایران، معتقد است الگوی سبک زندگی در جامعه غرب کاملاً طبقاتی است و مقولاتی همچون نسل، ساماندهی جامعه، جنسیت، شهری بودن و شهری شدن در جامعه غربی به صورت طبقاتی است اما در ایران این مقولات بدون سیر طبیعی خود از جامعه سرمایهداری، خود را نشان داده است و سبک زندگی ایرانیان به شدت از دین و خانواده تاثیر پذیرفته است. تمایز این تحقیق با پایان نامه حاضر در ارائه الگوی سبک زندگی زنان مسلمان ایرانی است که در تحقیق مذکور به آن پرداخته نشده است.
یوسف اباذری و حسن چاوشیان (1387) در مقاله ای با عنوان «از ”طبقه اجتماعی” تا ”سبک زندگی”/ رویکردهای نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی» می نویسند: مفهوم «طبقه اجتماعی» اصل بنیادین تبیینهای اجتماعی در سنت تفکر جامعه شناختی است. هم پویشهای اجتماعی و هم هویت اجتماعی اعضای جوامع مدرن به کمک این مفهوم تحلیل و درک میشود. اما جهتگیری همگرای نظریههای اجتماعی اخیر به سمت پذیرش اهمیت فزایندهی حوزههای مصرف و فعالیتهای سبک زندگی در شکل دادن به هویت شخصی و اجتماعی است. وی همچنین هدف از نگارش این مقاله را تحلیل چگونگی تغییر شالوده ی اجتماعی هویت در جوامع امروزی است. وی تحلیل خود را بر محور سه استدلال مجزا و در عین حال همبسته مبتنی می داند که عبارتند از: 1) تحول در رابطهی میان کار و فراغت 2) چند پارگی ساختار طبقاتی در جوامع مدرن 3) پیدایش فرهنگ مصرف. وی در پایان به این نتیجه گیری می رسد که نتیجهی این استدلالها، پذیرش اولویت فرهنگ بر ساختار اجتماعی تولید و پذیرش باز تابندگی شکلگیری هویتها در برابر جبرگرایی تبیینهای ساختاری است. در تحقیق ایشان نیز ارائه الگوی سبک زندگی هدف نبوده و محقق هیچ اشاره ای به آن نکرده است و این از تمایزات تحقیق ایشان با پایان نامه حاضر است.
محمدرضا زیبایی نژاد (1389) در کتاب «هویت و نقش های جنسیتی» به یکی از مولفه های سبک زندگی زنان یعنی نقش اجتماعی آنان پرداخته است. وی در این کتاب ضمن بررسی تفاوت ها و تمایزات تکوینی و تشریعی زن و مرد به ارائه دیدگاه اسلام در خصوص تفکیک جنسیتی نقش های خانوادگی و اجتماعی میان زن و مرد می پردازد. ایشان همچنین دیدگاه های علوم اجتماعی و روانشناسی را در باب نقش های جنسیتی زنان مورد بررسی قرار می دهند. تمایز اصلی این کتاب با تحقیق حاضر در گستردگی ابعاد مورد بررسی در مقوله سبک زندگی زنان توسط این پایان نامه است.
فریبا علاسوند (1390) در کتاب «زن در اسلام» به بررسی وجوه مختلف شخصیت و زندگی زن مسلمان پرداخته است. وی در جلد اول این کتاب به بررسی مبانی دینی نگاه به زن و مقایسه آن با دیدگاه های غربی پرداخته و در جلد دوم به تبیین مولفه های نقش جنسیتی زنان در خانواده و اجتماع مبادرت ورزیده است. ایشان نقش های مادری و همسری و وظایف زن در درون خانه و خانواده را از دیدگاه اسلامی دارای اولویت و اهمیت بسیار بالایی دانسته اند و معتقدند که نقش های اجتماعی و سیاسی زنان در درجه دوم اهمیت و با شرط عدم تعارض با نقش ها اولیه زنان موضوعیت می یابند. تفاوت اصلی این کتاب با تحقیق حاضر در آن است که این کتاب تنها به یکی از مولفه های سبک زندگی زنان پرداخته است و تحقیق حاضر قصد دارد به ارائه الگوی سبک زندگی زنان بپردازد.
تحقیق دیگری که در این زمینه انجام شده است متعلق به زهرا آیت اللهی (1386) است که با عنوان «زن، دین، سیاست» به چاپ رسیده است. این کتاب نیز به یکی از مولفه های سبک زندگی زن مسلمان تحت عنوان مشارکت سیاسی پرداخته است. ایشان با بررسی تاریخی حضور اجتماعی زنان مسلمان در عرصه های گوناگون، مشارکت سیاسی زنان را یک وظیفه و تکلیف می داند و معتقد است که در مسائل سیاسی و اجتماعی بدون در نظر گرفتن نقش تاثیرگذار زنان نمی توان راه به جایی برد. این تحقیق نیز از این جهت با پایان نامه حاضر متمایز است که قصد ارائه الگوی جامع سبک زندگی زنان را ندارد و فقط به بررسی تاریخی الگوی مشارکت سیاسی زنان پرداخته است.
نزهت احمدی (1387) در مقاله ای با عنوان «پیش درآمدهائی بر حضور اجتماعی زن» پس از بررسی تاریخی از حضور اجتماعی زن ایرانی از دوران مشروطه به این سمت نتیجه گیری می کند که ورود زنان به عرصههای اجتماعی نه پدیدهای آنی و ناگهانی بلکه نتیجه تلاشی مستمر و دراز مدت بود که ابتدا از سوی مردان آغاز شد و سپس برخی زنان آن را دنبال کردند. این تلاشها از سوی افراد مختلف با اندیشهها و گرایشهای متفاوت، در راه رسیدن به هدفی واحد صورت پذیرفت. بیشک در آغاز راه هیچکس نمیتوانست به خوبی و روشنی مسیر را مشخص کند و یا الگوهای مناسب برای زن ایرانی و چگونگی ورود او به جامعه را در اختیار گذارد. این کار نهتنها به زمان نیاز داشت، مستلزم ورود زنان، آزمون و خطا و در نهایت یافتن راه منطقی و مناسب با شرایط و مقتضیات جامعه بود. این حرکت ابتدا با آگاهکردن مردان و زنان به لزوم تربیت زنان آغاز شد، سپس مساله حقوق زنان مطرح گردید و در نهایت گروههایی از زنان شکل گرفتند که نه تنها کم و بیش به حقوق خود واقف بودند بلکه برای اعاده حقوق سایر زنان و به ویژه زنان محروم طبقات پایین تلاش میکردند. اگرچه در این تحقیق به مولفه حضور اجتماعی زنان پرداخته شده است اما تمایز آن با پایان نامه حاضر در جامعیت و ابعاد مورد بررسی و نیز نظام وارگی مولفه های مورد بررسی در پایان نامه حاضر است.
سمیه سادات شفیعی (1384) پایان نامه ای با عنوان «مطالعه جنسیتی اوقات فراغت؛ به سوی تبیین سبک زندگی» نگاشته است. وی در پایان نامه خود به این نکته اشاره می کند که جایگاه اوقات فراغت در زندگی انسان امروزی به خصوص قشر کارمند و کارگر بسیار حائز اهمیت است و از سوی دیگر زنان نیز با این مقوله سروکار دارند که پرداختن به امر فراغت در زندگی زنان شاغل دارای موانع و محدودیت هایی است. ایشان در این تحقیق قصد پرداختن به نحوه و میزان گذران اوقات فراغت در زندگی زنان ایرانی در داخل و خارج از خانه و نیز میزان رضایتمندی آنان از گذران اوقات فراغت را دارند که نتیجه گیری ایشان حاکی از آن است که میان عوامل غیر مادی موجود در عرصه زندگی خصوصی زنان از یک سو و عوامل اقتصادی و اجتماعی از سوی دیگر با گذران اوقات فراغت زنان، چه از لحاظ میزان اوقات فراغت و چه به لحاظ گذران اوقات فراغت در درون یا بیرون از خانه، میزان پرداختن زنان به فعالیت های گذران اوقات فراغت و رضامندی آنان از گذران اوقات فراغت رابطه وجود دارد و بر این اساس بهبود فراغت زنان همواره دستخوش عوامل محسوس و نامحسوس انکارناپذیری است و در نتیجه بیشتر از اختصاص درآمد، نیازمند بسترسازی فرهنگی خاص خود است. وجه تمایز این تحقیق نیز با پایان نامه پیش رو در ارائه الگو است.
لیلا سادات زعفرانچی (1389) در کتاب «اشتغال زنان» به تدوین و جمع آوری مقالات متعددی پیرامون اشتغال زنان مبادرت ورزیده است.
در این کتاب مجموعه مقالاتی پیرامون علل و پیامدهای اشتغال زنان در جامعه اسلامی و مدرن نگاشته شده است که هر کدام از زاویه دید خود به بررسی و آسیب شناسی این مقوله در جامعه پرداخته اند. تفاوت این کتاب با پایان نامه حاضر در این است که این کتاب از یک سو فقط به بررسی آسیب شناسانه و راهبردی مقوله اشتغال زنان در جامعه اسلامی پرداخته است و از سوی دیگر صرفا به یک مقوله از مولفه های سبک زندگی زنان پرداخته است اما پایان نامه حاضر قصد بررسی ابعاد بیشتری از سبک زندگی زن مسلمان ایرانی را دارد.
از دیگر کارهای صورت گرفته شده در این زمینه، کتاب «سبک زندگی و مصرف فرهنگی» است که توسط طلیعه خادمیان (1388) به رشته تحریر در آمده است. این کتاب که در حوزه جامعه شناسی فرهنگی است به بررسی سبک زندگی فرهنگی مردم ایران می پردازد. خانم خادمیان با بررسی نظری مفهوم سبک زندگی و مصرف فرهنگی و نیز مطالعه موردی مصرف فرهنگی در ایران به این نتیجه می رسد که مصرف فرهنگی در ایران در سطح بسیار پایینی قرار دارد و با این نتیجه گیری به آسیب شناسی این امر می پردازد. این تحقیق نیز از آن جهت که تنها به بررسی یکی از ابعاد سبک زندگی یعنی مصرف فرهنگی می پردازد با پایان نامه حاضر که قصد تبیین الگوی سبک زندگی را دارد متمایز است.
از دیگر کارهای صورت گرفته در این زمینه می توان به کتاب «زن و هویت یابی در ایران امروز» نوشته گیتی عزیززاده (1387) اشاره کرد که به مساله هویت اجتماعی زن در جامعه ایرانی می پردازد. وی در این کتاب به مباحثی از قبیل نقش جنبش جهانی فمینیسم در شکل دهی به هویت اجتماعی زنان امروز و نیز بررسی رابطه میان تخصص های حرفه ای و هویت اجتماعی می پردازد. تفاوت عمده تحقیق حاضر با پیشینه تحقیقات و کارهای صورت گرفته در این حوزه، آن است که اولا هیچکدام از این تحقیقات در جایگاه یک مطالعه بنیادی و با هدف شناخت و ارائهی الگوی اسلامی از سبک زندگی زن نبوده و در بهترین حالت یک توصیف دقیق از وضعیت حال حاضر سبک زندگی زنان در جامعه ارائه دادهاند. اما تحقیق حاضر برآن است تا با مطالعه و تتبع در متون دینی و روایی معتبر، به ترسیم یک الگوی نظام مند از سبک زندگی زن مسلمان ایرانی ارائه دهد.
از دیگر تحقیقات صورت گرفته در ارتباط با سبک زندگی زنان می توان به کتاب «تاملی در هویت زن ایرانی» اشاره کرد که توسط مریم رفعت جاه (1387) تالیف گردیده است. اگر چه این اثر به طور مستقیم به مقوله سبک زندگی نپرداخته است اما مانند دیگر تحقیقات این حوزه به طور اختصاصی به یکی از مصادیق عینی سبک زندگی یعنی مقوله هویت اجتماعی زنان پرداخته است. وی با بررسی روند تاریخی تحول مفهوم هویت و نظریه های مربوط به آن، به تحلیل تاثیرات مکتب فمینیسم در شکل دهی به هویت اجتماعی زن ایرانی در دوران معاصر می پردازد و اینگونه نتیجه گیری می کند که زن ایرانی می بایست به بازنگری در جایگاه و نقش اجتماعی خود پرداخته و بسیاری از عرفها و سنتهایی که ارتباطی با دین اسلام ندارند را در مورد خود مورد تامل قرار دهد. تمایز پژوهش مذکور با این پایان نامه نیز در جامعیت موضوع مورد بررسی و گستردگی ابعاد مورد مطالعه است.
2- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
یکی از مهمترین تحقیقات خارجی صورت گرفته در زمینه سبک زندگی را سایمون دیورینگ (2007) در کتاب خود به نام «مطالعات فرهنگی» انجام داده است. ایشان در این کتاب به بررسی زمینه ها و عناصر فرهنگی سبک زندگی مدرن از قبیل مصرف فرهنگی، اوقات فراغت، سرمایه اجتماعی و… می پردازد. تفاوت اصلی این کتاب با تحقیق حاضر در نوع نگرش این دو به مقوله سبک زندگی است. در این تحقیق سبک زندگی از یک منظر دینی و با رویکرد تبیینی مطالعه می شود اما سایمون دیورینگ صرفا به توصیف و تحلیل فرهنگی سبک های زندگی در جامعه مدرن پرداخته است.
از دیگر تحقیقات صورت گرفته در خارج از کشور می توان به کتاب «درآمدی بر نظریه های فرهنگ عامه» که توسط دومینیک استریتانی (2005) نگاشته شده است اشاره نمود. این کتاب اگر چه به طور مستقیم به مقوله سبک های زندگی نمی پردازد اما پژوهشی نظری و عمیق در زمینه اندیشه ها و دیدگاه های موجود در بحث مطالعات فرهنگی می باشد که به طور مشخص به مقوله فرهنگ و سبک زندگی عامه می پردازد. تفاوت مهم موجود میان این کتاب با تحقیق حاضر در این است که تحقیق حاضر به دنبال ارائه الگوی سبک زندگی زنان مسلمان است که کتاب مذکور به این مقوله نمی پردازد.
پیر بوردیو(1984) در کتاب «تمایز» به تحلیل انتخابهای سبک زندگی پرداخته و آن را از این جهت با اهمیت دانسته که تمایزات اجتماعی و ساختاری در دهه اخیر مدرنیته به طور روزافزونی از رهگذر صور فرهنگی بیان می شوند. کلیه اعمال مصرف، یعنی استحصال و دخل و تصرف باید به منزله نمایشی از تسلط بر یک رمز ارتباطی در نظر گرفته شود و نیز باید به منزله یک «گرایش زیباشناختی» درک شود «که پر تقاضاترین عنوانی است که دنیای فرهنگ (همیشه به طور ضمنی) تحمیل می کند. می توان دید که سبک و سیاق استفاده از کالا بخصوص آن دسته از کالاها که ممتاز قلمداد می شوند، تشکیل دهنده یکی از نشانه های کلیدی هویت و نیز سلاحی ایده آل در استراتژیهای تمایز است. بوردیو در دومین بحث اصلی کتاب تمایز نقدی اجتماعی درباره سلایق ارائه می کند و مشخص می سازد که ذوق و سلیقه در وهله اول و قبل از هر چیز بی میلی و اکراه نسبت به سلایق دیگران است، دلیل این امر آن است که اعمال و رویه های فرهنگی بازی گلف یا فوتبال، بازدید از موزه یا نمایشگاه اتومبیل، گوش کردن موسیقی جاز یا تماشای سریالهای کمدی و کارهایی نظیر آن معنی اجتماعی خود، و قابلیت مشخص ساخت تفاوت و فاصله اجتماعی را از برخی ویژگیهای ذاتی خود نمی گیرند، بلکه آن را از موقعیتی که این عمل و رویه فرهنگی در نظام اهداف و رویه های مطلوب وی دارد، کسب می کنند. از این رو آشکار ساختن منطق اجتماعی مصرف نه با برقرار ساختن ارتباطی مستقیم بین رویه و عملی خاص، بلکه از طریق تطابقهای ساختاری که بین دو مجموعه از روابط، یعنی سبک زندگی و موقعیت اجتماعی که به وسیله گروههای مختلف اشغال شده عملی می شود.