یکی از گام های اساسی در توسعه و پیشرفت هر منطقه ای، استفاده بهینه از کلیه امکانات و منابع آن با مدیریت علمی و صحیح است. اکوتوریسم که یکی از بخش های اصلی در صنعت جهانگردی است، با توجه به وسعت کشور و تنوع گونه ها، امکان پذیر و سودآور خواهد بود. اصولا اکوتوریسم راهبردی است برای کنترل مناطق حفاظت شده. این نوع از گردشگری با هدف چندجانبه -یعنی حفاظت از محیط زیست، احترام به جوامع محلی و ارتقای مؤلفه های فرهنگی جوامع میزبان- سروکار داردکه این اهداف با مفهوم توسعه پایدار همخوانی دارند و شعار اصلی آن” سفر مسئولانه به مناطق طبیعی به منظور حفظ محیط زیست و بهبود اوضاع اقتصادی جوامع محلی” است (درام و مور. 1390). شهرستان تنکابن، دارای منابع طبیعی غنی و مناسب برای بازدید و گردش اکوتوریست ها می باشد اما در این میان دیده می شود از اکوسیستم های این شهرستان درجهت توسعه بخش گردشگری استفاده چندانی نمی شود و یا به صورت درست بهره برداری نمی شود. اکوسیستم هایی از جمله دریا، رودخانه ،جنگل، کوه و… . طبق مشاهدات میدانی و آمار مربوط به ورود گردشگران طبیعت محور که توسط معاونت گردشگری استان مازندران در شهرستان تنکابن انتشار یافته است، تعداد گردشگرانی که بتوان آنها را اکوتوریست نامید، در مقایسه با پتانسیل های موجود در این شهرستان(منابع طبیعی غنی و مناسب برای تفرج) بسیار کم است. در واقع فقط بخش هایی از جنگل ها یا نوار ساحلی برای عموم گردشگران شناخته شده و بسیاری از مناطق بکر این شهرستان که برای اکوتوریست ها بسیار مناسب است، ناشناخته باقی مانده. حال مساله اصلی تحقیق این است که چگونه می توان منابع اکوتوریستی غنی این شهرستان را شناساند و توجه مسافران دوستدار طبیعت را از بخش های خاص شناخته شده به سوی منابع دیگر معطوف کرد تا از یک سو اثرات زیست محیطی حاصله به حداقل ممکن برسد و از سوی دیگر جوامع محلی، به عنوان مثال روستانشینان مناطق جنگلی، از فواید برگزاری تورهای طبیعت محور بهره مند شوند. از طرفی با توجه به اینکه در توسعه گردشگری، سریع ترین رشد در بخش اکوتوریسم بوده که بین 2.5 تا 7 درصد سریع تر از سایر بخش های توریسم توسعه یافته است(جوزی و دیگران. 1388: 71) و از آنجایی که صنعت گردشگری و به طور خاص، اکوتوریسم دارای پیچیدگی های بسیار میباشد که اجرای مدیریت علمی و کارا در آن با دشواری هایی همراه است، ارزیابی استراتژیک در وهله اول به مدیران و سایر ذینفعان کمک می نماید تا بدانند که اکوتوریسم در شهرستان تنکابن در چه جایگاهی است و در وهله دوم راهگشایی باشد برای اینکه بدانیم چگونه می توان اکوتوریسم را ارتقاء بخشید.
ارزیابی استراتژیک یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف مدیران سازمان هاست که امروزه با توجه به وسعت و سرعت تحولات اقتصادی و اجتماعی و افزایش شدت رقابت ها، روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. و تمامی مدیران برای بقاء سازمان هایشان ناگزیرند دیر یا زود به این مهم بپردازند. تاکنون پژوهش های بسیاری در بخش گردشگری در شهرستان تنکابن انجام شده است اما هیچ یک از این پژوهش ها به ارزیابی استراتژیک اکوتوریسم نپرداخته اند. و یا پژوهش های دیگری وجود دارد که ارزیابی استراتژیک گردشگری در شهرهای دیگر استان مازندران همچون فریدونکنار ، اختصاص یافته است. می توان چنین نتیجه گرفت که پژوهش حاضر میتواند کمک شایانی به توسعه اکوتورسم شهرستان تنکابن بنماید.
اکوتوریسم ازمهم ترین فعالیت های اقتصادی در نقاط مختلف جهان به شمار می آید که فرصت بسیار مناسبی را در اختیار بازدیدکنندگان قرار می دهد تا از اهمیت حفظ فرهنگ ها و چگونگی محافظت از فرهنگ های محلی و طبیعت آگاهی یابند. شهرت اکوتوریسم در این است که ابزار مناسبی برای محافظت از نواحی به شمار می آید (بدری و دیگران. 1390: 34).
توجه به یکی از بخش های گردشگری (اکوتوریسم) و ارزیابی استراتژیک آن در شهرستان تنکابن، نقش موثری در توسعه این منطقه و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی دارد. چراکه تنکابن همواره از جمله شهرهایی میباشد که مسافران بسیاری آن را برای سفر بر می گزینند. قابل ذکر است که طبق آمار های سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، طی سال های اخیر استان مازندران(شهرستان تنکابن در استان مازندارن قرار دارد) در رتبه های برتر از نظر میزان پذیرش گردشگران بوده است. تدوین این پایان نامه میتواند به مدیران و برنامه ریزان صنعت گردشگری کمک نماید تاجایگاه اکوتوریسم را در بخشی از کشور(تنکابن) بدانند و از آن به عنوان نمونه ای در تدوین و اجرای استراتژی ها در سطح کلان بهره مند گردند. عدم انجام چنین پژوهش هایی در منطقه سبب نابودی هرچه زودتر منابع طبیعی و مقاصد گردشگری خواهد شد که برای منطقه و همچنین کشور آسیب های جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. چرا که گردشگرانی با عنوان اکوتوریست در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با طبیعت هستند. با تدوین و اجرای ارزیابی های استراتژیک می توان به استفاده درست و علمی از این نوع گردشگری نائل آمد.
1-3-1- سابقه پژوهشها و مطالعات انجام گرفته داخلی
تاکنون پژوهش های بسیاری در زمینه اکوتوریسم در کشور و منطقه انجام شده است که هرکدام از آنها به نحوی به مقوله اکوتوریسم پرداخته اند . به عنوان مثال در مقاله ای تحت عنوان “ارزیابی اکوتوریسم در جنگل های اطراف تالاب زریبار با استفاده از سامانه های اطلاعات جغرافیایی” ، آرمان رشیدی و دیگران، به ارزیابی توان جنگل های اطراف تالاب زریبار برای کاربری اکوتوریسم به منظور تعدیل فشار تفرجی در اکوتوریسم تالاب و هدایت بخشی از این فشار به سمت جنگل پرداخته اند. در این پژوهش با جمع آوری اطلاعات و استفاده از نرم افزار GIS به تلفیق لایه های اطلاعاتی و نقشه سازی پرداخته اند. و در نهایت برای هر بخش از جنگل های اطراف تالاب، توان خاصی برای تفرج تعریف کرده اند. در پژوهش دیگری که لقمان صادقی و دیگران تحت عنوان “ارزیابی توسعه اکوتوریسم در استان کردستان با مدل استراتژیک SWOT” انجام داده اند، به بیان پتانسیل ها و نقاط ضعف این استان در رابطه با اکوتوریسم پرداخته اند . این پژوهش که جنبه توصیفی- تحلیلی دارد، با استفاده از مدل SOWT ، استرتتژی مؤثر برای توسعه اکوتوریسم در منطقه را استراتژی تهاجمی تشخیص داده است. در پژوهش دیگری که فیروزه فانی ثانی برای پایان نامه کارشناسی ارشد انجام داده ، به بررسی اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده استان مازندران با تکیه به اثر طبیعی ملی خشکه داران تنکابن پرداخته است. در اثر طبیعی ملی خشکه داران بررسی توسعه اکوتوریسم در دو بخش مطالعات اکولوژیکی و اقتتصادی اجتماعی و مطالعات پرسشنامه ای انجام گرفت. در پایان با استخراج داده های پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آنها با نرم افزار spss و آزمون مجذور کای ویژگیهای زیست محیطی واقتصادی اجتماعی منطقه ، مشکلات و موانع موجود جهت توسعه اکوتوریسم و راهکارهای توسعه اکوتوریسم در اثر طبیعی ملی خشکه داران مورد بررسی قرار گرفته .نتایج
حاصل نشان داد که این منطقه برای توسعه توریسم به صورت متمرکز مناسب نمی باشد اما با اتخاذ تدابیری مانند زدن تریل در منطقه و … می توان دسترسی به قسمتهایی با چشم اندازهای زیبا و اکوتوریسم را به صورت گسترده و غیر متمرکز در منطقه توسعه داد. نتایج پرسشنامه حاکی از این بود که اغلب بازدید کنندگان فقط از موزه دیدن می کنند و بیشتر تمایل دارند به صورت گروهی یا خانوادگی به منطقه بروند و فاقد برنامه خاص جهت بازدید از منطقه می باشند. اکثریت امکانات موجود را برای این منطقه کافی نمی دانند و در صورت ارائه تسهیلات و خدمات لازم به پرداخت هزینه برای ورودی می باشند و مایلند مدیریت منطقه به هر دو بخش دولتی و خصوصی واگذار شود.
1-3-2- سابقه پژوهشها و مطالعات انجام گرفته خارجی
از آنجایی که اکوتوریسم فعالیتی رو به رشد است،توجه بسیاری از پژوهشگران در سراسر جهان به آن معطوف شده است.به عنوان مثال: بارنجی و همکاران در سال 2002 برای کشور هندوستان پژوهشی با عنوان برنامه ریزی اکوتوریسم برای میدناپور غربی هندوستان انجام داده اند، در این تحقیق از GIS جهت شناسایی جاذبه های طبیعی و فرهنگی و برنامه ریزی اکوتوریسم استفاده شده است. در این بررسی ابتدا منطقه مورد مطالعه از تصاویر ماهواره ای استخراج شده و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز تهیه شده . در نهایت نقشه توان اکوتوریسم منطقه را بر مبنای تلفیق نقشه های کاربری و پوشش اراضی ، حاصلخیزی خاک و ویژگی های توصیفی اکولوژیک به دست اورده اند. در پژوهش دیگری که توسط مارویاما و بونروکاو با عنوان “ارزیابی میزان مناسب بودن یک سایت برای اجرای اکوتوریسم با استفاده از GIS و AHP ” ،در سال 2011 در تایلند انجام شده است، نویسندگان به دنبال شناسایی و الویت بندی سایت های اکوتوریسم در استان سورات تانی در تایلند بوده اند. در این مطالعه شاخص های مناسب برای توسعه اکوتوریسم شناسایی و دسته بندی شده است ،سپس فرآیند ارزیابی سایت اکوتوریسم بر اساس 9 معیار از جمله : قابلیت رویت(دید)، پوشش زمین، حفاظت، تنوع گونه ای، ارتفاع، شیب، نزدیکی به سایت های فرهنگی، فاصله از جاده و میزان توافق انجام شده است.در نهایت با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به محاسبه جزئیات پرداخته اند و سایت های مناسب اکوتوریسمی را شناسایی کرده اند.
از آنجایی که اکوتوریسم از پرطرفدارترین شاخه های گردشگری در تمامی نقاط دنیاست و طبق آمار سازمان جهانی جهانگردی هرساله بر تعداد دوستداران طبیعت گردی افزوده می شود، در این پایان نامه برآنیم تا با ارزیابی استراتژیک اکوتوریسم تنکابن، نقاط قوت و ضعف و عوامل فرصت و تهدید اکوتوریسم را در این منطقه شناسایی کنیم و برای بهبود و بهره برداری بهینه از طبیعت منطقه ، بهترین استراتژی را پیشنهاد دهیم. که برای الویت بندی استراتژی های مناسب برای منطقه از برخی از ماتریس هایی که در علم مدیریت استراتژیک وجود دارد، بهره میبریم.
1-4-1- هدف اصلی از انجام پژوهش:
انتخاب بهترین استراتزی برای بهبود اکوتوریسم در شهرستان تنکابن بر اساس ارزیابی استراتژیک اکوتوریسم در منطقه نامبرده.
1-4-2- اهداف فرعی از انجام پژوهش:
پیشفرضهای پژوهش:
اولین پیش فرضی که در این پژوهش در نظر گرفته شده است، این است که اکوتوریسم در شهرستان تنکابن اجرا میشود و این منطقه به دلیل داشتن پتانسیل های قوی اکوتوریستی همچون جنگل، ساحل، غار، کوه، دشت و … ، امکان بسیاری برای رشد و توسعه گردشگری طبیعت محور دارد.
دومین پیش فرض این است که برای توسعه اکوتوریسم در یک منطقه خاص، ارزیابی استراتژیک ضروری میباشد چرا که تمامی اندیشمندان مدیریت، برنامه ریزی استراتژیک را لازمه پیشرفت برنامه ها میدانند و ارزیابی استراتژیک بخشی از آن است.
چارچوب تئوریک پژوهش:
رویکرد استراتژیک ، روند برنامه ریزی را بر پایه شناخت های معتبر و امکانات واقعی استوار می سازد. در این رویکرد، روند تصمیم گیری بجای تعیین تکلیف قطعی و نهایی، در راستای ظرفیت ها و توان های موجود و یه صورت گام به گام انجام می پذیرد (فالودی، 1973 :207 ). امروزه رویکرد استراتژیک به عنوان چارچوبی انعطاف پذیر در اکثر کشورهای دنیا پذیرفته شده و کاربرد وسیعی دارد (هال، 2002: 291).
در رویکردهای استراتژیک پرداختن به سه سوال اساسی ضروری است: 1. کجا می خواهیم باشیم؟ 2. اکنون کجا هستیم؟ 3. چگونه به آنجا می خواهیم برسیم؟ (اولسن و هاسلت، 2002: 8)
رویکرد استرتژیک فقط ابزرا جدید برنامه ریزی نیست، بلکه شیوه نوین تفکر نیز به شمار می آید(ویلسون،2000: 29). این رویکرد به عنوان ابزاری انعطاف پذیر، بر اساس نیاز های جامعه محلی حرکت می کند و در مقایسه با رویکرد جامع، با مشارکت و همکاری در تهیه و اجرای برنامه های توسعه همراه است (وو، 2007: 386). در واقع در این رویکرد تلاشی سازمان یافته جهت تصمیم گیری ها و مبادرت به اقدامات بنیادی در مورد آینده صورت می گیرد (اولسن، 1982: 4). از این رو در آثار و تحقیقات مربوط به رویکردهای استراتژیک همواره بر پیوند عمیق میان رویکردهای استراتژیک و پارادایم توسعه پایدار تاکید میشود(institute of Australian. 2003: 5).
صنعت کاشی و سرامیک، سهم بزرگی از صادرات غیر نفتی کشور ایران را به خود اختصاص داده است. این صنعت به دلیل نقش مهمی که در بالا رفتن سطح بهداشت جامعه داشته و همچنین به دلیل برخورداری از مزایای فراوان تولیدی؛ از جمله مواد اولیه، سوخت، انرژی، نیروی انسانی و غیره؛ طی سالهای اخیر رشد فراوانی را در گروه صنعت کانی های غیر فلزی به خود اختصاص داده است (ابوالحسنی و همکاران، 1390).
کشور ایران با تولید 450 میلیون متر مربع کاشی، رتبه چهارم تولید کاشی و سرامیک را در جهان دارا می باشد. این در حالی است که صنعت کاشی در حدود 20% از کل صنایع ایران را تشکیل می دهد (انجمن تولید کننده گان کاشی و سرامیک کشور).
از سال ۱۳۳۹ با افتتاح کارخانه کاشی ایرانا، تولید کاشی به صورت صنعتی و با ماشین آلات و تجهیزات جدید در کشور شروع شد. وجود منابع کافی، انرژی و مواد اولیه در داخل و بازارهای مناسب در کشورهای مجاور، انعطاف پذیری صنعت کاشی و سرامیک و ارزش افزوده نسبتاً خوب از نقاط قوت صنعت کاشی و سرامیک در کشور ایران می باشد و در مقابل عدم تناسب حجم سرمایه گذاری با نیاز، عدم تکمیل حلقه های صنعتی، هزینه های بالای نیروی کار و انرژی از نقاط ضعف این صنعت در کشور است (صادقی فروشانی، 1385).بر طبق آمار منتشر شده در سال 1390، میزان ارزش صادرات این محصول به بیش از 290 میلیون دلار رسیده که رقم قابل توجهی می باشد. همچنین بر اساس این آمار در سال 1390 بیش از 300 هزار نفر به طور مستقیم در ارتباط با این صنعت مشغول به کار بوده اند (انجمن تولید کنند گان کاشی و سرامیک کشور). در سال های اخیر؛ صنعت کاشی و سرامیک ایران با بحران مازاد عرضه نسبت به تقاضا روبرو بوده و یکی از مسائل مطرح برای شرکتهای فعال در این بخش، فروش محصولات تولید شده است (آقاجانی و زارع شاهی، 1388). در این بین، نمایندگی های فروش کاشی؛ شرکت هایی هستند که در خط مقدم تلاش برای فروش این محصول قرار دارند و بهبود عملکرد آنان؛ تاثیر بسزایی بر بهبود وضعیت سودآوری شرکت ها و در نهایت جایگاه این صنعت دارد. از این رو در این مطالعه به ارزیابی کارایی نمایندگی های فروش کاشی پرداخته شده است.
اندازهگیری؛ بخشی مهم از زندگی مدرن میباشد. ما محیط، خود و گذر زمان را اندازه میگیریم. پیشرفت ما به عنوان یک تمدن؛ نتیجه مستقیم توانایی ما برای اندازهگیری است. در این میان، اندازهگیری عملکرد؛ به عنوان جنبهای از اندازهگیری، توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. عملکرد سازمانی همواره اثرات قابل توجهی بر فعالیت شرکتها داشته است. در نتیجه، راهها و ابزارهای اندازهگیری صحیح این عملکرد، زمینه مهم و رو به رشدی را در تحقیقات سازمانی و آکادمیک، به خود اختصاص داده است (فولان و براون، 2005).
در حقیقت، از 15 سال اخیر به این سو، به نظر میرسد که اندازهگیری عملکرد، ذهن اندیشمندان رشتههای مختلف را مشغول خود کرده
است. اوج این کار را میتوان در اواسط دهه 90، مشاهده کرد. نیلی (1999) میگوید که بین سالیان 1994 تا 1996 حدود 3615 مقاله درباره اندازهگیری عملکرد منتشر شدند؛ به این آمار، تعداد کتابهایی که هر دو هفته یکبار، تنها در آمریکا، منتشر شدند را اضافه کنید. اطلاعات وسیع و متفاوتی که در حوزه اندازهگیری عملکرد قابل دسترسی هستند؛ بواسطه تلاشهای محققان در زمینههای مختلف به وجود آمده است. این رشته اکنون به عنوان بخش مهمی از ادبیات استراتژی تولید، شناخته می شود. اندازهگیری عملکرد با نرخی قابل توجه، و به منظور مواجه با واقعیت های جدید سازمانی، در حال تکامل است و از طریق تکامل این مفهوم است که دگردیسی سازمان به سازمانی مدرن رخ میدهد. مرز بعدی اندازهگیری عملکرد، محیط خارجی است. در سالهای آینده، انتظار یک افزایش محسوس در توسعه های اندازه گیری عملکرد بین سازمانی، از قبیل اندازه گیری عملکرد زنجیره تامین و واحدهای فروش محصول وجود دارد. این امر اثری عمیق بر شیوه های اندازه گیری عملکرد در سازمانها دارد. ظهور و پیدایش شیوههای جدید اندازهگیری عملکرد، شاهدی بر این مدعاست (زارع شاهی، 1392).
اهداف این مطالعه در 4 حوزه زیر توسعه یافته است:
دامنه زمانی اجرای پژوهش: در این مطالعه داده های مربوط به سال 1392 جمع آوری خواهد شد.
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نمایندگی های فروش شرکت کاشی ستاره میبد می باشد.
مهندسی ارزش تکنیکی مدیریتی است که کارایی خود را بهعنوان ابزار مدیریتی مؤثر برای بهبود طراحی، ساخت و صرفهجویی در هزینهها در عمل به اثبات رسانده است. بهکارگیری مهندسی ارزش منافعی بیش از بهبود طرح و صرفهجوییها در پی داشته است. در ایران نیز پس از بحث و تبادلنظرهای فراوان این موضوع موردتوجه سازمان مدیریت و برنامهریزی قرار گرفت. حیطه کاربرد مهندسی ارزش در سالهای اخیر از اجرای بهینه طرحها فراتر رفته و درزمینهٔ راهبری کلان نیز کاربرد پیداکرده است و با رویکرد مدیریت ارزش و برنامهریزی ارزش (ارکان مهم روششناسی ارزش) درزمینهٔ پیچیده و متعدد از برنامهریزی منابع، بازنگری و ارزیابی برنامههای در دست اجرا تا افزایش در مسائل اقتصادی و اجتماعی به کار گرفته میشود. از طرف دیگر تحولات عظیمی که بهواسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه عرصهها در سرتاسر جهان صورت گرفته نیز قابلانکار نبوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنای نخواهد بود و میتواند از مزایا و قابلیتهای زیادی که فناوری اطلاعات و ارتباطات در اختیار کاربران میگذارد بهره کافی را برده و آن را در بهروزرسانی روشها و فرآیندهای کاری و بالأخص مدیریتی مورداستفاده قرار گیرد. ازاینرو با توجه به اهمیت دو موضوع فوق، چگونگی استفاده از مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات در گامهای مهندسی ارزش حائز اهمیت بوده و نیازمند توجه بیشازپیش میباشد. با تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با مهندسی ارزش میتوان به دنبال این موضوع بود که از امکانات و تواناییهای علوم و ابزارهای امروزی در مهندسی ارزش نیز استفاده نمود. مهندسی ارزش با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند به نحو مؤثرتر و کارآمدتری عمل نماید و بدین شکل میتوان در طراحی جلسات و متدولوژی مهندسی ارزش، طراحی و تهیه فرمها، بانکهای اطلاعاتی و نیز جلسات مهندسی ارزش از فناوری اطلاعات و ارتباطات بهره برده و کیفیت کار را با تهیه الگویی تلفیقی افزایش داد. پروژهها به لحاظ خاص و پیچیده بودن نیازمند متخصصین در رشتهها و زمینههای مختلف میباشند. متخصصین خبره با ارائه ایدهها و خلاقیت خود در پروژهها باعث تسهیل درروند و اجرای پروژه میشوند. مهندسی ارزش سازوکاری را
فراهم میسازد که بتوان تأثیر قابلملاحظه کارشناسان خبره را در کاهش هزینهها و افزایش کارکردها محقق نماید ولی مسئله اصلی که ایجاد هماهنگی و زمان مشترک برای چنین افرادی میباشد برای این منظور میتوان از ویژگیهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در تسهیل چنین مسائلی استفاده کرد.
مدیران نگهداری و تعمیرات شرکتهای مختلف همیشه با این مسئله روبرو هستند که چگونه می توانند معیارهایی را برای تشخیص اولویت قطعات در نگهداری و تعمیرات بدست آورند و چگونه می توانند این قطعات را براساس این معیارها اولویت بندی نمایند در این پروژه سعی شده است تا با استفاده از متدهای تصمیمگیری به روز دنیا و همچنین استفاده از خبرگان شرکت فولاد آلیاژی ایران که بزرگترین شرکت تولید کننده فولادهای آلیاژی در کشور می باشد معیارهایی برای اولویت بندی تجهیزات این شرکت بدست آمده و سپس این تجهیزات با استفاده از تکنیکهای تصمیمگیری اولویت بندی نمود . امید است که این تحقیق بتواند کمک هر چند کوچکی به صنعتگران این مرز وبوم بنماید.
نگهداری و تعمیرات نقش مهمی در حفظ قابلیت اطمینان، در دسترس بودن، کیفیت تولیدات، کاهش ریسک، افزایش بازدهی و امنیت تجهیزات بر عهده دارد. بنگاههای تولیدی همواره درصدد کاهش هزینههای تولید هستند. یکی از هزینههای اساسی این بنگا هها هزینه تعمیرات است که عمدتاً با توجه به نوع صنعت، 15 تا 75 درصد هزینههای تولید را تشکیل میدهد. سیاست مناسب تعمیرات می تواند نقش بسیار مهمی در دسترس پذیری و پایایی ، کیفیت تولید، و ایمنی سیستم داشته باشد. اما متأسفانه، در مقایسه با مباحث تولید که بسیار مورد توجه محققان و نویسندگان است ، به نگهداری و تعمیرات چندان اهمیت داده نشده است . همین مسأله یکی از دلایل کارآیی پایین تر بخش نگهداری وتعمیرات نسبت به سایر بخشهاست. بعنوان مثال در حدود یک سوم هزینههای تعمیرات صرف فعالیتهای زائد میشود. (Mobley،2002)
همانطور که قبلا ذکر شد یکی از روشهای نگهداری وتعمیرات CMمی باشد که با توجه به استفاده از تجهیزات خاص روش بسیار هزینهبری است و شرکتهای مختلف سعی دارند تا تجهیزاتی که واقعا نیاز به پایش مداوم دارند تحتCM قرار دهند. مشکلی که در اینجا وجود دارداین است که معیارهای کاملا تبیین شدهای که بتوان بر اساس آن تجهیزات را انتخاب نمود وجود ندارد وهمچنین اهمیت تجهیزات مختلف در مقایسه با تجهیزات دیگر مشخص نمیباشد .و تجهیزات امتیاز خاصی بر اساس اهمیت دارا نیستند.
واین امردر حالی است که در صورت عدم دقت در انتخاب تجهیزات شرکت هزینه اضا فهای را برای CM به همراه داشته و این مساله نیزباعث میشود که تجهیزاتی که واقعا باید تحتCM قرار گیرند انتخاب نمیگردند ودر حقیقت این کار باعث هم به هدر رفتن سرمایه شرکت شده و هم اینکه در بعضی از مواقع خسارات جبران ناپذیری را به خاطر توقفات ناگهانی تجهیزات به شرکت تحمیل مینماید که با توجه به وضعیت تامین قطعات یدکی تجهیزات این لطمه چندین برابر تا ثیر از خود نشان میدهد.
هدف از این پروژه این است که با معیارهای علمی و تکنیکهای تصمیمگیری که هم اکنون درجها ن مرسوم است اولویت بندی برای تمام تجهیزات حساس کارخانه انجام گرفته و طبق آن مشخص کنیم که چه تجهیزاتی نیاز به پایش مداوم دارند و چه تجهیزاتی در مرحله بعدی اولویت قرار میگیرند.به گونهای که برای تمام تجهیزات حساس امتیاز بندی انجام گردد.لازم بذکر است که این هدف در حقیت لازمه اجرای یک سیستم نگهداری و تعمیرات بر اساس پایش مداوم می باشد زیرا هیچگاه نمی توان تمام تجهیزات حساس یک شرکت را تحت پایش مداوم قرار داد بلکه باید یک اولویت بندی از آنها صورت گیرد تا بتوان بر اساس بودجه و همچنین زیر ساختها تجهیزاتی که دارای بیشترین اولویت هستند انتخاب نمود.
1-3-1- اهداف کلی:
1-3-2- اهداف جزیی
هدف اصلی این پژوهش اولویت بندی تجهیزاتی است که باید تحت پایش وضعیت گیرند.در همین راستا سه سوال پژوهشی به ترتیب ذیل مطرح میشود:
در حال حاضر در شرکت فولاد آلیاژی ایران یکی از روشهایی که برایPM از آن استفاده میگردد روش CM میباشد. این روش که یکی از روشهای پیشرفته درعلم نگهداری و تعمیرات محسوب میشود دارای مزیتهای زیادی نسبت به روشهای گذشته نگهداری و تعمیرات که قبلا توضیح داده شد می باشد این روش دارای قابلیت اطمینان بسیار بالایی است. به این معنی که احتمال توقف تجهیزی که تحت این روش نگهداری و تعمیرات قرار گیرد، بسیار پایین می آید و در ضمن باعث افزایش عمر اینگونه تجهیزات نیز میگردد البته مطلب حائز اهمیت این است که این روش به هزینه زیاد نیاز دارد و برای اجرای آن می بایست بر آوردهای اقتصادی لازم صورت پذیرد. اجرای این روش در شرکت فولاد آلیاژی ایران از سال 1383 شروع گردید و به طور کلی به پیمانکار واگذار شد. روشهایی که برایCM درفولاد آلیاژی ایران انجام میگردد شامل موارد ذیل میباشد:
در شرکت فولاد آلیاژی ایران انتخاب تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند در ابتدا بر عهده واحد بازرسی کارخانه بود وا ین واحد نیز با مشخص نمودن9 معیار زیر از واحدهای مختلف خواستار اعلام لیست تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند شد که این 9 معیاربه شرح ذیل میباشند :
در واحدهای مختلف برای انتخاب این تجهیزات از معیارهای فوق الذکر در بالا وسایر معیارها استفاده می شود.
درمورد ضرورت انجام این تحقیق با توجه موارد زیر امر نگهداری وتعمیرات تجهیزات بسیار مهم میباشد:
با توجه به مراتب یاد شده باید اذعان نمود که در شرکت فولاد موقعیت امور نگهداری وتعمیرات حداقل در سطوحی همسان با امور تولید قرار میگیرد.
با توجه به استفاده از تجهیزات خاص روشCM بسیار هزینه بر است و شرکتهای مختلف تجهیزاتی راکه واقعا نیاز به پایش مداوم دارند تحت CM قرار می دهند مشکلی که در اینجا وجود دارداین است که معیارهای کاملا تبیین شده ای که بتوان بر اساس آن تجهیزات را انتخاب نمود وجود ندارد وهمچنین اهمیت تجهیزات مختلف در مقایسه با تجهیزات دیگر مشخص نمیباشد .و تجهیزات امتیاز خاصی بر اساس اهمیت دارا نیستند.
در حالیکه در صورت عدم دقت در انتخاب تجهیزات شرکت هزینه اضا فه ای را برای CM متحمل شده واین در حالی است که تجهیزاتی که واقعا باید تحت CM قرار گیرند انتخاب نمیگردند ودر حقیقت این کار باعث هدر رفتن سرمایه شرکت شده و در بعضی از مواقع خسارات جبران ناپذیری را به خاطر توقفات در تجهیزات به شرکت تحمیل مینماید که با توجه به وضعیت تا مین قطعات یدکی تجهیزات این لطمه
چندین برابر تا ثیر از خود نشان میدهد.
مهمترین محدودیتهایی که محقق در تحقیق حاضر با آن مواجه شده است شامل موارد ذیل می باشد :
در فصل اول گزارش تحقیق به طرح مساله و اهمیت آن ،اهداف تحقیق ،دامنه تحقیق ،و محدودیتهای تحقیق پرداخته شده است .در فصل دوم ،ادبیات تحقیق گرد آوری و مورد بررسی قرار گرفته و پس از بررسی نقاط قوت وضعف به بررسی معیارهایی که در ادبیات تحقیق در مورد نگهداری و تعمیرات به کار رفته بیان شده است وهمچنین در مورد ANP و TOPSIS فازی نیز مطالبی بیان شده است .در فصل سوم در مورد روش کلی انجام تحقیق وهمچنین جداول بدست آمده ومعیارهای نهایی شده به همراه وزن نهایی آنها مطالبی بیان شده است .در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده پرداخته شده و در فصل پنجم به شرح نتایج بدست آمده پرداخته شده است وهمچنین پیشنهادات در مورد تحقیقات بعدی بیان شده است .
یکی از متدهای به روز دنیا در نگهداری و تعمیرات محسوب می گردد که در آن براساس برنامه زمانبندی مشخص کنترل و بازدیدهایی از نقاط مختلف ماشین صورت میپذیرد وتعمیرات سطحی انجام شده واطلاعات جمع آوری شده جهت تصمیم گیری در مورد تعمیرات پیشگیرانه ثبت میشود.
دراین نوع تعمیرات بر اساس بعضی از فاکتورهای تجهیز مانند صدا،ارتعاش وروغن و رسم نمودارهای حاصل از تجزیه وتحلیل این فاکتورها پیش بینی میکنند که قطعه تا چه مدتی دیگر میتواند کار کند ویا اینکه چه مشکل عمده ای را دارد که باید تعمیر گردد.در این تحقیق منظور از تجهیز دستگاهی مشتمل بر چندین قطعه که این قطعات به یکدیگر وصل شده و وظیفه خاصی را انجام می دهند.بعنوان مثال پمپ هیدرولیک کوره 1 مشتمل بر 140قطعه می باشد که مجموع این قطعات تجهیز پمپ هیدرولیک کوره 1 را بوجود می آورند.
یکی از بزرگترین شرکتهای تولید کننده فولاد در سطح کشور محسوب شده وسالیانه ظرفیت تولید 230 هزار تن انواع فولاد آلیاژی را دارا می باشد دارای دو کوره ذوب 40 تنی بوده و همچنین شامل کارخانجات فولاد سازی ،نورد سنگین ،نورد سبک ،عملیات حرارتی می باشد .
منطق فازی شامل طیف وسیعی از تئوریها وتکنیکها می شود که براساس 4 مفهوم بیان شده است که این 4 مفهوم شامل :مجموعههای فازی،متغیرهای کلامی،توزیع احتمال و قوانین اگر آنگاه فازی (YEN AND LANGAN 1999) می باشد .
1-9-دامنه زمانی
این پژوهش از ابتدای تابستان 1388 تا انتهای آذر ماه در شرکت فولاد آلیاژی ایران انجام گردید .
1-10- جامعه تحقیق
جامعه این تحقیق خبرگان شرکت که به دو دسته 1)خبرگان مدیریتی 2)خبرگان کارشناسی تقسیم میگردند و همچنین از نظر تجهیزات نیز آنهایی در نظر گرفته شده که در خطوط فولاد سازی ،نورد سنگین ، نورد سبک وجود داشته واز خارج از کشور تهیه شده وحداقل یک مرتبه تا به حال تعویض شده باشد.
1-11- روش تحقیق
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در شرکت فولاد آلیاژی ایران انجام شده است نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی می باشد و بر اساس چگونگی بدست آوردن دادههای مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی واز شاخه پیمایشی (تحلیلی) محسوب می شود .
Preventive Maintenance
Misalignment
و اهداف تحقیق
امروزه دانش بهعنوان مهمترین سرمایه و دارایی یک سازمان و محرکی برای ایجاد مزیت رقابتی، تحول سازمانی، نوآوری و… در سازمان بهشمار میرود. این دارایی، در مقایسه با انواع دیگر داراییها، از این ویژگی منحصربهفرد برخوردار است که هر چه بیشتر استفاده گردد به ارزش آن افزوده میشود(نیمال و همکاران، 2004). مدیریت این دارایی نامشهود در طول دهههای گذشته توجه زیادی را به خود جلب نموده بهطوریکه اجرای یک استراتژی مؤثر مدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانشمحور، شرط الزامی موفقیت سازمانها در دورهای است که به دورهی اقتصاد دانشمحور معروف است(هانگ و همکاران، 2005؛ داونپورت و بک، 2002؛ لوت و گونر، 2000).
مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در کشف، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و تجارب ضروری برای فعالیتهایی از قبیل حل مسأله، یادگیری پویا، برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری کمک میکند(گوپتا و گاوندراجن، 2000). مدیریت دانش به تلاشهایی اشاره دارد که بهطور سیستماتیک برای یافتن، ساماندهی، قابل دسترس نمودن سرمایههای نامشهود سازمان، تقویت فرهنگ یادگیری مستمر و تسهیم دانش در سازمان صورت میگیرد. بسیاری از سازمانها با تمرکز بر مدیریت دانش و سرمایهگذاری گسترده در زمینهی فناوری اطلاعات بهدنبال دسترسی به مزایای حاصل از مدیریت دانش هستند(شیح و چنگ، 2005).
مدیریت دانش سازمانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکتها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت این موضوع بهحدی است که امروزه شماری از سازمانها، دانش خود را اندازهگیری میکنند و بهمنزلهی سرمایهی فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجهبندی شرکتها در گزارشهای خود منعکس میکنند(موسوی، 1384). اهمیت دانش را در محیط تجاری، جهانی و پیچیده نمیتوان نادیده گرفت. سازمانهایی که میدانند چگونه باید اطلاعات را بهطور مؤثر کسب، توزیع و مدیریت کنند، رهبران صنعت خود خواهند بود. امروزه به سوی دورهای حرکت میکنیم که مزیت رقابتی نه فقط از طریق دستیابی به اطلاعات، بلکه مهمتر اینکه از طریق ایجاد دانش جدید حاصل میشود(داونپورت و کلار، 1998).
سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پیچیدهتر شده و نرخ نوآوری و سهم اطلاعات در آنها بیشتر میشود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم بهعنوان فرصت مناسبی برای ایجاد مزیت رقابتی محسوب میشود. لذا مدیریت دانش، به جهت اشتراک گذاشتن و بهکارگیری دانش در سازمان برای دستیابی به مزیت رقابتی، مورد استفاده قرار میگیرد(پیترسون و پولفالت، 2002). جوامع علمی و تجاری، هر دو بر این باورند که سازمانهای دارای قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند و به همین دلیل در سالهای اخیر، مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی در سازمانها تبدیل شده است(بات، 2001).
با وجود مزایای بسیار مدیریت دانش، بهمنظور بهکارگیری مدیریت دانش در سازمانها، گاهی اوقات با مشکلات و موانعی روبرو میشویم(طاهریهشی و همکاران، 1389). شرکتهای بسیاری درراستای اجرای مدیریت دانش موفق شدهاند و به پیشتازی خود ادامه میدهند ولی سازمانهایی نیز علیرغم صرف وقت و هزینه بسیار ناکام ماندهاند(قلیزاده و حمیدیزاده، 1388). ناتوانی در شناسایی و برطرف کردن این مشکلات پیش از پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش در سازمانها و از جمله بخش مدیریت بیمارستانی کشور، تأثیرات نامطلوب گستردهای بر مرحلهی پیادهسازی و اجرای آنها خواهد گذاشت.
هدف پژوهش حاضر اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش پس از شناسایی نیازها در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، بهمنظور تشخیص کمبودها و موانع در اجرای دانش سازمانی و تلاش برای رفع آنها، بهبود بهرهوری سرمایههای انسانی، ارائهی خدمات با ارزش افزودهی بیشتر و رضایتمندی بیماران و کارکنان میباشد.
مدیریت دانش در اوایل دههی 90 بهعنوان یک رویکرد عمومی در تمام سازمانهای بازرگانی، خدماتی، بخش خصوصی و دولتی، کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی مطرح گردید(جین، 2009). در حال حاضر در عصر دانایی و دانشمحوری، مدیریت دانش از اهمیت ویژهای برخوردار شده است(جعفری، 2009). پژوهشها حاکی از تأثیر مدیریت دانش در بهدست آوردن استراتژی پایدار و مزایای رقابتی است(جاسمادین، 2008). علاوه بر آن ارتباط میان مدیریت دانش و نوآوری در سازمان و مدیریت دانش و عملکرد بالای سازمانی به اثبات رسیده است(رودز و همکاران، 2008).
در سازمانهای بهداشتی و درمانی به لحاظ اهمیت روزآمد بودن اطلاعات و دانش برای بهبود خدمات، دانش و مدیریت آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. سازمانهای بهداشت و سلامت در قرن 21 به لحاظ گسترهی وسیع آن، تعامل این سازمانها با عموم مردم و تغییرات پیش آمده در نظامهای بهداشتی جهانی، با چالشهای زیادی مواجه هستند. برای غلبه بر این چالشها و ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی، این بخش از نظام اجتماعی نیازمند مدیریت کارآمد و مؤثر، استفاده از کارکنان ماهر و بادانش و تخصیص زمان مناسب به امر مدیریت دانش میباشد(امیری، 1389). بنابراین میتوان گفت در دهههای اخیر، تکنولوژی اطلاعات با محوریت دانش و خردگرایی انسان و اندیشههایش، بهمنظور بهرهبرداری از اندیشه و سپردن امور تکراری و غیرخلاق به ماشین و همچنین افزایش کارآیی و آزادسازی مهارتهای انسانی، مورد توجه خاصی قرار گرفته است(فاتح پناه، 2006). از این رو پژوهش حاضر به اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش بهمنظور پیادهسازی مؤثر مدیریت دانش در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز اختصاص یافته است.
1- نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
2-سطوح اهمیت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
3- راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
4- سطوح اهمیت راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
5- اولویت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
6- اولویت راهحلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش با رویکرد گسترش عملکرد کیفیت(QFD) فازی در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز با 14 پزشک عمومی و 16 پزشک متخصص میباشد. قلمرو زمانی این پژوهش، سال 1393 است و قلمرو موضوعی پژوهش، مباحث مرتبط با مدیریت دانش میباشد.
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز انجام شده است، نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی میباشد و بر اساس چگونگی بهدست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی و از شاخهی پیمایشی(تحلیلی) محسوب میشود. علاوه بر این، پژوهش حاضر از آن نظر که به بررسی دادهها در برههای از زمان میپردازد، مقطعی است. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است که روایی پرسشنامه به تأیید خبرگان در این زمینه میرسد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تعیین میگردد. جامعهی آماری این پژوهش پزشکان بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تکنیک TOPSISفازی به تعیین وزن نیازمندیها و راهحلهای مدیریت دانش پرداخته میشود. بعد از این مرحله با بهکارگیری تکنیک گسترش عملکرد کیفیت فازی به تشکیل ماتریس روابط فازی QFD پرداخته میشود و در نهایت راهحلهای مدیریت دانش با استفاده از تکنیکSAWاولویتبندی میگردد.
مدیریت دانش عبارت است از یک استراتژی آگاهانه در فراهمآوری دانش صحیح برای افراد مناسب در زمان مناسب وکمک به افراد در تسهیم و نیز بهکار بستن دانش مربوطه با استفاده از روشهایی که منجر به ارتقای عملکرد سازمانی میشوند( اودل و گریسون، 1998).
منطق فازی ابزاری توانمند برای مسائل مربوط به سیستمهای پیچیدهای که درک آنها مشکل و یا مسائلی که وابسته به استدلال تصمیمگیری و استنباط بشری میباشند، بهشمار میآید(کورهپزان دزفولی، 1387). منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوههایی را که برای طراحی و مدلسازی، نیازمند یک سیستم ریاضیاتی پیچیده و پیشرفته است را با استفاده از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد(قنبری و موسوی، 1390).
گسترش عملکرد کیفیت، به حوزهی مدیریت کیفیت جامع تعلق دارد که یک راهکار ساختیافته و خطی را برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگیهای محصول جدید ارائه میدهد(بتچاریا و همکاران، 2010). QFD برای توسعه دادن بهتر محصولات و خدماتی که به نیازهای مشتری پاسخگو هستند، مورد استفاده قرار میگیرد و یک تابع متقابل را برای شناسایی نیازهای مشتری و برگردان آنها به ساختارهای طراحی، برای طراحی محصولات جدید یا بهبودیافته بهکار میگیرد. QFD سطح کیفیتی بالا از انتظارات مشتری را در سراسر مراحل طراحی محصول برآورده میکند(ابراهیمی، 1381).
تاپسیس یکی از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه است کهm گزینه را با توجه به nمعیار، رتبهبندی میکند. مبنای این روش، انتخاب گزینهای است که کمترین فاصله را از جواب ایدهآل مطلوب و بیشترین فاصله را از جواب ایدهآل نامطلوب دارد(لی و ریوس، 1999).
در این فصل با عنوان کلیات تحقیق، پس از تعریف مسألهی موجود، اهداف و ضرورتهای انجام تحقیق ارائه شده و در ادامه سؤالات تحقیق، قلمرو و روش تحقیق تعیین گردید. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق است. این فصل به بررسی تعاریف، اهداف، الزامات، ضرورتها و … دانش و مدیریت دانش و همچنین به معرفی تکنیکهای بهکار رفته در این پژوهش و در نهایت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافتهها از مرور پژوهشهای پیشین پرداخته است. در فصل سوم بعد از بررسی مراحل اجرای تحقیق، روش انجام تحقیق بررسی گردید و سپس به بررسی سؤالات تحقیق، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روایی و پایایی تحقیق، ابزارهای مورد استفاده در گردآوری اطلاعات و جامعهی آماری پرداخته شد.. نتایج حاصل از اولویتبندی راهحلهای مدیریت دانش با استفاده از تکنیکهای TOPSIS فازی، QFD فازی و SAW نیز در فصل چهارم آورده شده است. در نهایت نیز، نتیجهگیری و پیشنهادات، فصل پنجم تحقیق را به خود اختصاص میدهد.