وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به رابطه با جنس مخالف

الگوهای ارتباطی به مدد تحولات ساختار اجتماعی و اقتصادی و تغییرات ارزشی ناشی از آن، در سال‌های اخیر تغییرات زیادی داشته است و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. از جمله مشکلاتی که امروزه خانواده‌ها با آن مواجه هستند، مسأله ارتباط و دوستی‌های دختران و پسران جوان پیش از ازدواج است. تغییرات نظام ارزشی و تغییر ساختار اقتصادی ایران، به تدریج، زمینه را برای بروز الگوهای نوینی از رفتارهای جنسی در میان بخشی از جوانان ایرانی فراهم کرده است؛ شکل‌گیری ارزش‌هایی نوین و پیدایش الگوهای جدیدی از رفتار که به مثابه‌ی پاسخ‌هایی به نیازهای درونی ارضا نشده‌ی آنان عمل می‌کنند. اندک تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است نشان می‌دهد که روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است ­(ارمکی، 1390؛ سلیمانی‌نیا و همکاران، 1384؛ گرمارودی و همکاران، 1388؛ خلج­آبادی­فراهانی و مهریار، 1389). به نظر می‌رسد بخصوص طی دو دهه اخیر، الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج در جوانان دچار تغییرات فراوانی شده و اکنون با تحولات قابل توجهی در حوزه ارزش‌ها و باورهای جوانان همراه شده است. بیشتر این روابط پنهانی و دور از چشم والدین شکل می‌گیرد و تداوم می‌یابد. در این بین، جوانی جمعیت و رفتارهای پرخطر جوانان­ (ارمکی، 1390؛ زاده‌محمدی و احمدآبادی، 1388)، به یکی از عوامل هشدار دهنده در ایران تبدیل شده است. در ایران حدود 30 تا 70 درصد نوجوانان به نوعی با این مسئله در گیرند­(حسینی دولت‌آبادی و سعادت، 1391؛ گلزاری، 1384). در یک تحقیق گسترده که روی 75 هزار نفر از نوجوانان 14 تا 19 ساله در سراسر کشور انجام شده است، 45 درصد از نمونه­ها عنوان کرده­اند که مسائل جنسی فکرشان را آزار می­دهد و 35 درصد مطرح نموده­اند که بخاطر مسائل جنسی گاهی به دردسر افتاده­اند­ (حسینی دولت‌آبادی و سعادت، 1391، میرباقری، 1381).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

علاوه بر موارد مذکور، دگرگونی­های ساختی و اجتماعی چون گسترش شهرنشینی، صنعتی شدن، افزایش میزان سواد، حضور زنان در عرصه­های اجتماعی، گسترش مکان­های مشترک، گسترش کمی و کیفی وسایل ارتباط جمعی نیز به پیدایش و افزایش شکل جدیدی از روابط بین شخصی جوانان جامعه کمک کرده است که موجب تقویت گرایش و میل جوانان جامعه به داشتن روابط و معاشرت­هایی قبل از ازدواج شده است (حسینی دولت‌آبادی و سعادت، 1391 ؛ آزاد ارمکی و همکاران، 1379؛ جوکار، 1383؛ احمدنیا و مهریار، 1383؛ موحد و همکاران، 1385).

 

 

بر اساس پژوهشی­که­ بر روی ۱۴۱555 نفر دانش­آموز دختر و پسر دوره متوسطه در سال تحصیلی ۱۳۸۷-۱۳۸۶ صورت گرفت نتایج نشان داد که 105046 دانش­آموز یعنی 3/74 درصد دارای رابطه غیر مجاز با جنس مخالف بوده‌اند (سایت تابناک، 1393). بررسی سازمان ملی جوانان بر روی 7 هزار نفر از دختران و پسران مجرد 15 تا 29 ساله نشان داده که 55 درصد جوانان با جنس مخالف خود ارتباط دارند. در این پژوهش 30 درصد افراد نمونه فقط رابطه دوستی را انگیزه خود از برقراری رابطه دانسته­اند، حدود 34 درصد انتخاب همسر و 14 درصد نیز رابطه جنسی را دلیل دوستی برشمردند. 43 درصد دخترانی که رابطه داشته­اند بیان کردند که تنها با یک نفر رابطه دوستی داشته­اند و 57 درصد با بیش از یک نفر دوست بوده­ا­ند. این نسبت­ها برای پسران 24 و 76 درصد است. 24 درصد از کسانی که با جنس مخالف ارتباط داشته­اند بیان کرده­اند که رابطه آنان به آمیزش جنسی منجر شده است. در استان­های خوزستان و گیلان بیش از دیگر استان­ها این رابطه به رابطه جنسی منجر شده است ­(سازمان ملی جوانان، 1388، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 1388). با توجه به اینکه در استان خوزستان بیشتر از دیگر استان­های کشور روابط دختر و پسر پیش از ازدواج به رابطه جنسی منجر شده، ضرورت انجام چنین پژوهش­هایی در شهرستان­های استان خوزستان ضروری به نظر می­رسد. بهبهان یکی از شهرستان­های استان خوزستان است. جمعیت شهر بهبهان ترکیبی از قومیت‌های فارس­، لر و عرب می‌باشد. طبق بررسی­های انجام شده در شهر بهبهان پژوهشی در این زمینه انجام نشده است و امکان دسترسی به اطلاعات توسط محقق در شهر بهبهان سبب گردیده است تا این شهر برای مطالعه انتخاب گردد.

 

 

شهر بهبهان شهری نسبتا سنّتی است و مردم این شهر نسبت به اعتقادات و ارزش­های گذشته و سنت پایبند هستند. خانواده­ها نگرش نسبتا منفی به روابط دختر و پسر قبل از ازدواج دارند. با توجه به این که در چند سال اخیر رشد چشمگیر استفاده از ماهواره­ها و رسانه­های جمعی خارجی در بین ساکنین این شهر با مخالفت­های قانونی روبه رو بوده، روابط دختر و پسر حاکی از مسأله­دار بودن آن است و این گونه روابط گسترش بسیاری داشته است. همچنین با واکاوی بیشتر این پدیده می­توان به بروز شکاف ارزشی در بین نسل­های جوان در این شهر پی برد. همین امر باعث شده است که محقق به دنبال عوامل زمینه ساز برقراری این گونه ارتباطات باشد. بنابراین این پژوهش در صدد بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش پسر و دختر به رابطه با جنس مخالف در شهرستان بهبهان است. سوالات اساسی تحقیق عبارت­اند از اینکه وضعیت گرایش به رابطه با جنس مخالف در بین جوانان شهرستان چگونه است؟ مهمترین عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر این گرایش کدامند؟

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

یکی از پدیده­های اجتماعی جامعه­ی معاصر ایران در حوزه ارتباطات و دوستی­ها، مسئله معاشرت و ارتباط دوستی دختر و پسر پیش از ازدواج است. در سال­های اخیر افزایش سوادآموزی و تحصیلات دانشگاهی در بین جوانان، دسترسی به رسانه­های جهانی، مهاجرت به شهرها و هم­چنین دسترسی گسترده به فن­آوری­های نوین ارتباطی ­(اینترنت، چت و تلفن همراه) موجبات تسهیل در ارتباطات دختر و پسر و دوست­یابی راحت و آسان آنان شده است. از آنجا که مسایل مربوط به روابط دختر و پسر و نیازهای اساسی این افراد و دلایل گرایش آن­ها به ارتباط با جنس مخالف، در کشور ما کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، ضرورت پرداختن به مسئله روابط دختر و پسر پیش از ازدواج، در کشور به دلایلی از اهمیّت ویژه­ای برخوردار است: 1- روند افزایش روابط جنسی پیش از ازدواج، با تغییر آرام ارزش‌ها به تدریج منجر به تغییر در ساختار خانواده و کارکردهای آن و سپس با تغییر گفتمان غالب، حتی می‌تواند منجر به تغییرات اجتماعی گسترده‌تر شود؛ 2- تامین

پروژه دانشگاهی

 نامناسب و ناصحیح این نیازها یا قرار گرفتن آن­ها در مسیر نادرست، فرد را به لحاظ روحی و روانی در روابط اجتماعی و زندگی خانوادگی با مشکلات عدیده­ای روبه­رو خواهد کرد­؛ 3- در سطح فرهنگی رابطه با جنس مخالف باعث توسعه و ترویج هنجارشکنی دینی، سست شدن ایمان­ها و صلب توفیق و ترویج فرهنگ­های غلط در جامعه  می­شود ؛ 4- در سطح فردی این گونه دوستی­ها و روابط باعث افزایش آسیب‌های روحی روانی، اصطکاک و تعارض جوانان و والدین، کسب عادت ثانویه به ارتباط با جنس مخالف، ایجاد استرس، افسردگی، عصبانیت، بدبینی و بیماری­های روانی در شخص می­شود؛ 5- در سطح اجتماعی سبب ایجاد بحران اخلاق در نسل آتی، نهادینه شدن روابط دختر و پسر به عنوان رقیبی برای خانواده، رواج الگوهای همزیستی غیر خانوادگی، ناامنی عاطفی، ناامنی فیزیکی، افزایش مزاحمت­ها، درگیری با قانون، سلب اعتماد در روابط زناشویی و افزایش احتمال طلاق، گسست در روابط خانوادگی و افزایش آثار طلاق در اثر سست شدن کانون خانواده و … می­شود(فولادی،1388).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

علاوه بر موراد فوق، دختر و پسر در رابطه­ی متقابل، ممکن است در معرض فعالیت­های مضر زیادی قرار بگیرند که به سبب وجود عشق در رابطه، سوءاستفاده به نظر نرسد؛ اما در واقع، آنان وارد روابط آسیب­زا شده­اند و خود از آن بی­خبرند. در چنین روابطی، یکی از طرفین، از دیگری سوءاستفاده می­کند که ممکن است از نوع جنسی و جسمی باشد؛ حتی ممکن است افراد ناخواسته در معرض موقعیتی خطرناک همچون تجاوز جنسی و بارداری قرار بگیرند. با توجه به اینکه در استان خوزستان، بیشتر از دیگر استان‌های کشور، روابط دختر و پسر پیش از ازدواج به رابطه جنسی منجر شده، این امر باعث شده که این استان بعد از استان سیستان و بلوچستان رتبه دوم قتل‌های ناموسی در کشور را به خود اختصاص بدهد به طوری که چهل درصد از قتل­های رخ داده در استان مربوط به قتل‌های ناموسی می­باشد (عطاشنه، 1370، 114).

 

 

بافت فرهنگی شهر بهبهان سنتی و مذهبی است به طوری که این شهر را دارالمومنین لقب داده­اند. در سال­های اخیر ما شاهد تغییرات سریع فرهنگی در سطح این شهر بوده­ایم­ که می­توان از روابط دختر و پسر به عنوان یکی از مسائل جدید فرهنگی این شهر نام برد. با این تفاصیل پژوهش حاضر به دنبال این است که با بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دختر و پسر به رابطه با جنس مخالف، و نیز شناسایی میزان تأثیر متغیرهای ممیزان میزان امکان ازدواج، نظارت خانواده، نگرش دوستان، رسانه­های نوین ارتباطی، میزان دینداری و متغیرهای زمینه­ای و جمعیتی، به یکی از مهّمترین مسائل اجتماعی این شهر پاسخی قانع کننده ارائه دهد و در جهت کاهش عواقب و تبعات منفی روابط آزاد دختر و پسر، مثمر ثمر باشد.

 

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

1-4-1- هدف کلّی تحقیق

 

 

بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش پسران و دختران مجرد شهر بهبهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

1-4-2- اهداف فرعی

 

 

1- بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی (جنس، سن، قومیت و میزان سواد) و گرایش پسران و دختران شهر بهبهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

2- بررسی رابطه بین میزان امکان ازدواج و گرایش پسران به رابطه با جنس مخالف.

 

 

3- بررسی رابطه بین نظارت و میزان کنترل توسط خانواده و گرایش پسران  و دختران شهر بهبهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

4- بررسی رابطه بین نگرش مثبت دوستان به رابطه با جنس مخالف و گرایش پسران و دختران شهر بهیهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

5- بررسی رابطه بین میزان مصرف رسانه­های ارتباطی نوین(اینترنت، ماهواره، موبایل) و گرایش      پسران و دختران شهر بهبهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

6- بررسی رابطه بین ابعاد دینداری وگرایش پسران و دختران شهر بهبهان به رابطه با جنس مخالف.

 

 

1-5- کاربرد نتایج پژوهش

 

 

نتایج حاصل از این پژوهش برای دانشگاه‏ها و مؤسسات آموزش عالی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ وزارت ورزش و جوانان؛ سازمان ملی جوانان و شورای عالی جوانان به عنوان عالی­ترین مرجع سیاست­گذاری و برنامه­ریزی کلان در حوزه امور جوانان کاربردی خواهد بود.

تحلیل اجتماعی مصرف نمایشی در بین زنان شاغل و خانه دار شهرستان بوکان

هرچند که بحث مصرف و سنجش آن از دیرباز مورد توجه جامعه­شناسان قرار گرفته است اما در دهه­های اخیر و با اولویت یافتن الگوهای صحیح مصرف در جامعه­ی ایرانی و نام­گذاری سال88 به اصلاح الگوی مصرف و سال­های پس از آن ، حکایت از این واقعیت دارد که مصرف به ویژه مصرف بی­رویه و تجملی به مبحث اساسی در جامعه­ی ایران تبدیل شده است. یکی از خصیصه­های بنیادین انسان نیازمند بودن و بر همین اساس مصرف کننده بودن است. این موجود برای تداوم حیات خویش نیازمند مصرف کالاها و خدماتی است که نیازهای اولیه­ی او را برآورده سازد. بنابراین نیاز و مصرف همراهان همیشگی انسان­ها در طول تاریخ بشر بوده اند.

 

 

اما امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته­اند و شکافی بین آنها به وجود آمده است به نحوی که دیگر مصرف انسانی مطابق با نیازهای انسانی نیست، بلکه مصرف چیزی بیش از آن است، و این شکاف را مصرف­گرایی پر کرده است. مصرف در پایان قرن بیستم به واقعیتی چند بعدی تبدیل شده که در کنار ابعاد و الزامات اقتصادی، معانی فرهنگی و الزامات اجتماعی بسیاری را با خود دارد (باکاک، 1993: 3).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

یکی از ویژگی‌های انسان‌ها در طول حیات بشری رفتار مصرفی آنهاست. هر فردی برای آنکه به حیات فردی و اجتماعی خود ادامه دهد، لازم است در حوزه‌های گوناگون زندگی مقداری از تولیدات بشری را مصرف کند. مصرف ابعاد گوناگونی را در بر گرفته و تمامی ‌مظاهر مادی و معنوی تولیدات بشری را شامل می‌شود.

 

 رفتارهای مصرفی انسان‌ها، از یکسو بر جنبه‌های گوناگون زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها تأثیر گذاشته و از سوی دیگر، تحت‌تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. میزان و نوع مصرف می‌تواند بیانگر مسائلی چون سبک زندگی، طبقه و حتی نوع نگرش افراد باشد و از سوی دیگر، مصرف­گرایی با نمادها و علائم خاص خود امروز نمایانگر سبک­زندگی، تمایلات، تفکرات و آیده­آل­ها و به مثابه بازنمایی کننده­ی هویت عاملان آن، کارکردهای جدیدی یافته است. در عصر حاضر انسان­ها تمایل دارند که کیستی خود را با کالاها و خدماتی که مصرف می­کنند یا گوناگونی و تنوع مصرف، به خصوص مصرف کالاها یا خدماتی که نام و مارک مشهور دارند معرفی کنند (موحدو دیگران، 1389: 8).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 بنابراین مصرف­گرایی، ضامن چیزی جز نیاز‌های کاذبی نیست که در خدمت صنایع و کشورهای صنعتی قرار گیرد. البته انسان خود نیز از لحاظ روانی برای راحت طلبی، تجمل پرستی و حتی متمایز کردن خویش از افراد دیگر با در اختیار گرفتن کالاها و خدمات بیشتر آمادگی دارد تا بدین وسیله بین خود و سایر گروه‌های جامعه شکافی را به وجود آورد و از این شکاف برای تثبیت وضعیت اجتماعی خود استفاده کند.

 

 

زمانی مصرف­گرایی پدیده­ای مخصوص جوامع پیشرفته­ی صنعتی و غرب بود، اما امروزه به مدد گسترش رسانه­های ارتباط جمعی که در بیشتر جوامع در جهت منافع نظام سرمایه­داری فعالیت می‌کنند، ­پدیده­ای جهانی گشته است. رسانه­های ارتباط جمعی امروزه نقش بسیار مهمی در شکل دادن به ارزش­ها و نگرش­ها و تمایلات مردم در جامعه­ی معاصر دارند. پیام­های رسانه­ای می­توانند ارزش­های جدیدی را ایجاد کنند، کاربردهای آن را به نحو اغراق­آمیز نشان دهند و محیطی فرهنگی را برای به کارگیری آن توسط افراد جامعه ایجاد کنند (اینگلهارت، 1990: 67). بنابراین رسانه­ها توانسته­اند توزیع کننده­ی ارزش­های مصرف در بین جوامع باشند.

 

 

1-2 تعریف مساله و بیان نکات اصلی

 

 

مصرف از جمله مفاهیمی است که در چند دهه­ی اخیر در ادبیات علوم اجتماعی، گسترش زیادی داشته است. به همین دلیل محققان از دیدگاه­های گوناگون به آن نگریسته­اند و به تبیین و توضیح، تغییر، تبعات و تأثیرات آن پرداخته­اند. در این میان، برخی از جنبه­ی جامعه­شناسی و اقتصادی به این موضوع نگریسته­اند. مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه می‌شود»­­ (اخوی،1380: 151). به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهره­گیری از چیزی برای برآورده کردن یک یا چند نیاز ساده. بنابراین، شناخت شیوه­های درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راه­های درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مصرف که از آن به واژه­ی”استهلاک” نیز تعبیر شده، «فرآیندی است که در آن ارزش استفاده چه به‌ صورت تبدیل آن در فرایند تولید (مصرف تولیدی) و چه به‌صورت استفاده­ی ناب و ساده­ی آن در هنگام مالکیت برای ارضاء نیازها (مصرف مصرفی یا مصرف نهایی)، از بین می‌رود» (رزاقی،1374: 35).  از آن‌جایی‌که این فرایند، در واقع همان عمل افراد برای استفاده از کالا یا تولید آن است؛ علاوه‌ بر محسوب شدن به‌عنوان یک فعالیت اقتصادی، یک مقوله­ی اجتماعی و فرهنگی قلمداد شده و یک مرام و خواست فرهنگی و اجتماعی به‌شمار می‌رود که حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی را نیز در برمی­گیرد. این فرایند در دوره‌های مختلف انقلاب صنعتی، فرهنگ‌های گوناگونی به‌خود گرفت و در هر دوره، براساس امکانات تولید صنعتی، فرهنگ مصرفی ویژه‌ای شکل گرفت و نظریه‌های اقتصادی مناسب آن پدیدار گردید؛ تا اینکه در قرن بیستم، فرهنگ مصرف‌گرایی مطابق نیاز جامعه سرمایه‌داری به مصرف بیشتر (که در اثر تولید انبوه به‌وجود آمده بود)، در غرب ظاهر شد و به‌تدریج دامنه­ی آن به کشورهای در حال توسعه و جهان سومی گسترش یافت. جامعه‌ای که این فرهنگ بر آن حاکم گردد، همان جامعه­ی مصرفی خواهد شد؛ که در آن، بنا به نظر بودریار، «مصرف مبتنی بر خواست، مطرح می‌شود؛ نه صرفاً مبتنی بر نیاز، یعنی مصرف با میل آمیخته می‌شود و سلیقه و میل افراد در جامعه، بر نوع آن تأثیر می‌گذارد» (بهار،1386: 169). در جامعه‌ای که شعار خرید و مصرف بیشتر رواج می‌یابد، مصرف‌گرایی، به ‌نوعی وجهه اجتماعی و نه به یک نیاز ضروری تبدیل می‌شود؛ بلکه گاه به‌عنوان «تمایز یک گروه از گروه دیگر یا به‌عنوان بیان یک منزلت اجتماعی» خواهد بود(همان: 170). پس مصرف در ایجاد سبک زندگی و الگوی مصرف در بین افراد نقش مؤثری دارد.

 

 

در فرهنگ لغت، الگوی مصرف علت رفتاری است که مصرف­کننده در یک برهه­ی زمانی از خود نشان می­دهد و بیانگر تأثیرپذیری از عوامل متعدد است که الگوی مصرف نام دارد. الگوی مصرف در هر جامعه عبارت است از آن نوع چهارچوب مصرفی که اکثریت افراد جامعه هنگام مصرف از آن الگو تبعیت کرده و شکل و میزان مصرف خود را بر آن منطبق می­سازند. الگوی مصرف مطلوب عبارتست از مطلوب­ترین روش مصرف در جامعه به عبارت دیگر انطباق الگوی مصرف جامعه با موازین دینی، عقلی و منطقی به طوری که در آن حد کمی و کیفی مصرف، بهینه و مبتنی بر منافع فردی و جمعی باشد. در حقیقت فهم الگوی مصرف در جامعه­ی جدید به فهم نگرش و افق­های ذهنی انسان مدرن وابسته است.

 

 

نقش زنان در مصرف از این جهت اهمیت دارد که زنان با توجه به نقش مادری در خانواده، از اصلی‌ترین عناصر فرآیند جامعه‌پذیری فرزندان و نسل آینده­ی جامعه هستند و بر نحوه­ی مصرف و سبک زندگی نسل‌های آتی جامعه تأثیرگذارند. در کشور ما نیز برای دستیابی به دستاوردهای دنیای امروز دگرگونی­هایی در گستره­ی اجتماع رخ داده که بازتاب عمیق آن، نقش برجسته­ی زنان در دنیای اشتغال است (توسلی،1387: 56). در دهه‌های اخیر، زنان که هم حضور بیشتری در عرصه‌های شغلی و تحصیلی یافته‌اند و هم در اثر تغییر سبک زندگی غالباً مسئولیت خرید و تهیه اقلام مصرفی خانواده‌ها را برعهده گرفته‌اند، بیشتر مخاطب تبلیغات مصرفی شده­اند و نحوه­ی حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آنها تأثیرات فردی و اجتماعی مهم‌تری بر جای گذارده است. (رفعت جاه،1386: 8- 137).

 

 

پژوهش­هایی در ایران، حول موضوع مصرف انجام شده که حاکی از وضعیت بحرانی مصرف، به‌خصوص در میان جوانان است. به عنوان مثال در پژوهشی با عنوان «روند تجمل گرایی در ایران بین سال‌های 1375-1362»، پژوهشگر پس از بررسی 8 گروه کالا در سطح مناطق شهری و روستایی به این نتیجه رسیده است که سهم کالاهای تجملی در طول جنگ روند نزولی داشته ولی پس از پایان جنگ به شدت سیر صعودی یافته است؛ یعنی روند سهم مصرف کالاهای تجملی از کل مصرف خانوارها نشان می‌دهد که گرایش به مصرف کالاهای لوکس به شدت افزایش یافته است (کریم خان  زند، 1375: 165).

 

 

ایرانی‌ها از نظر رشد مصرف لوازم آرایش، رتبه  3 را در دنیا دارند. در کشور ما تنها 10 درصد از لوازم آرایش موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شده اند. سن مصرف لوازم آرایش به 15 سال رسیده است در حالی‌که در کشورهای توسعه یافته، تمایل به آرایش بیشتر در زنان مسن دیده می‌شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده­اند. ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی در دنیا مقام اول است. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان به انجام عمل زیبایی تمایل دارند. رئیس انجمن جراحان پلاسیتک و زیبایی بیان می‌کند که 60 تا70 درصد از تقاضاهای جراحی زیبایی به‌ویژه جراحی بینی غیرضروری است. (ترکاشوند، 1388، 36).  این آمار و ارقام نشان می­دهد که جامعه­ی ایران روزبه روز به سمت تجملی شدن یا به عبارتی به نمایش درآوردن بیشتر خود تمایل پیدا می‌کنند و هزینه‌های هنگفتی برای در معرض توجه قرار دادن خود پرداخت می‌کنند.

 

 

علی خواه معتقد است بر طبق پژوهش­های انجام شده در سال‌های اخیر، عناصر نظام ارزشی جامعه از وضعیت مذهبی- معنوی به اولویت و غلبه­ی  عناصر مادی و در نتیجه انتظارات مصرفی در حال جابجایی است. (علی خواه، 1387: 250) جدا از آن که بروز این تحولات را تا چه میزان گسترده و یا محدود بپنداریم  و جدا از آن که چه داوری ارزشی از این تحولات داشته باشیم، نباید از اهمیت و تأثیرات آن در سطح زندگی روزمره غافل شد (شالچی، 1387: 112).

 

 

در ارتباط با مصرف  اولین بحث که به ذهن می­رسد ارتباط طبقه با مصرف نمایشی است. تأثیر طبقه شغلی بر الگوی مصرف در دو شکل عمده در نظر گرفته می­شود. اول از همه سطح درآمد مهم بود. در نظام طبقه بندی بعضی از شغل­ها حتی اگر درآمد اعضای آن کم­تر از درآمد طبقه پایین­تر باشد، به علت منزلت اجتماعی بالاتر در جایگاه بالاتری قرار دارد. دیگر این­که منزلت اجتماعی بالاتر یک شغل، مرتبط با صلاحیت­های تحصیلی می­باشد. لذا، سطوح تحصیلی به علت اینکه بر الگوی مصرف تأثیر می­گذارد مهم هستند. به نظر باکاک برای زنان نقش­های شغلی مبنایی بود تا هویت اجتماعی و روان­شناسی­شان را بر آن بنا کنند. باکاک در تبیین جایگاه نوع فعالیت زنان عنوان می­کند زنان برای فراهم نمودن کالاهای مصرفی، شغل­های موقت را انتخاب می­کنند (باکاک، 2001: 33). پس زنان از طریق شغل­هایی که دارند می­تواند نقش مؤثری در مصرف کالاها داشته باشند.

 

 

بوکان از شهرهای مهم کردنشین در شمال غربی ایران و در استان آذربایجان غربی واقع شده است و چهارمین شهر کردنشین ایران به شمار می­آید. طبق سرشماری سال1390، جمعیت بوکان 170600 تن بوده و سومین شهر پرجمعیت استان آذربایجان غربی محسوب می­شود. بوکان دومین شهر مهاجرپذیر ایران، و دومین شهر بعد از ارومیه نسبت به سطح باسوادی در استان می­باشد. عروس کردستان از القاب بوکان می­باشد. موقعیت ممتاز جغرافیای و امنیت نسبی، بوکان را به منطقه مهمی تبدیل کرده است. این شهر با قرارگیری بر سر راه­های ارتباطی سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان به ویژه نزدیکی به منطقه تجاری بانه از موقعیت ویژه­ای برخوردار است بطوری که در آینده می تواند به دروازه­ی تجاری تبدیل شود.

 

 

بوکان به دلیل موقعیت جغرافیای و استراتژیکی فوق العاده و نیروی انسانی تحصیل کرده در تجارت(صادرات و واردات) دارای مزیت نسبی است. این شهر در مسیر ارتباطی ارومیه، تبریز و با مناطق کردنشین ایران  و نیز شهر سردشت دارای جاده بین شهری می­باشد. بیشتر کالاهای وارداتی اقلیم کردستان عراق از طریق سردشت به شهر بوکان انتقال می­یابند . سهم بوکان از صنعت آذربایجان غربی 7/6 درصد است. جمعیت شهر بوکان در شش ماه دوم هر سال بیش از 17000 نفر افزایش می­یابد که ناشی از مهاجرت فصلی مردم عنوان شده است. 71 درصد از جمعیت کل شهرستان مربوط به جمعیت شهری است. مطابق با همین روند، بوکان در سالیان اخیر همراه با گسترش شهرگرایی، رشد صنعت، اشتغال بیشتر زنان و تولید انبوه کالاها و به مدد رسانه­های ارتباطی چون ماهواره و موج تبلیغات کالاها با پدید­ه­ی مصرف­گرایی در اشکال گوناگون مواجه شده است. به طوری که، با بالا رفتن سطح زندگی و رفاه، نیازهای تفریحی و گذران اوقات فراغت بصورت هرچه بهتر و مرفه­تر دغدغه­ی اصلی افراد گشته است. همه این عوامل می­توانند زمینه را برای مصرف بیشتر و به ویژه مصرف نمایشی و تجملاتی بودن افراد فراهم آورد.

 

 

بنابراین، می‌توان عنوان کرد که این پژوهش کاربردی است و یافته‌های آن می‌تواند گوشه‌ای از مشکلات مربوط به زنان را هموار کند. هم­چنین نتایج این تحقیق می­تواند مورد استفاده دستگاه‌های اجرایی و سیاست گذاری هم­چنین فرمانداری، کانون امور بانوان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و…. در بوکان مورد استفاده  قرار گیرد. بنابراین، مسأله حایز اهمیت این است که به بررسی وضعیت مصرف در بین زنان شاغل و خانه دار پرداخته شود. بنابراین، سوال اساسی این پژوهش این می‌باشد که آیا زنان شاغل و خانه­دار در مصرف نمایشی دارای تفاوت هستند یا خیر؟ و عوامل تأثیرگذار بر آن کدامند؟ این پژوهش درصد پاسخگویی به این سؤالات است.

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

 

 

مصرف آشکار توسط تعدادی از نویسندگان در گذشته مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال، بیشتر مطالعات با توسعه نظریه وبلن و یا مصرف آشکار با انواع دیگر مصرف از جمله پایگاه مصرف در ارتباط است. بنابراین، این پژوهش به این دلیل حائز اهمیت است که بحث در

پروژه دانشگاهی

 مورد وضعیت مصرف نمایشی و عوامل مؤثر بر آن را با توجه به مباحث جامعه شناسی  بررسی و شناسایی می­کند. در نگاه نخست، باید عنوان کرد که برخی از رفتارهای اجتماعی خانواده که همواره مورد مشاهده قرار می‌گیرند، نیازمند تحلیل است. با اندکی مبالغه، می­توان خانواده و اجتماع را آینه­ی تمام نمای یکدیگر دانست.

 

 

بسیاری از مسائل اجتماعی، بازگویه­ا­ی از مسائل خانواده و نشانگر سبک­ زندگی حامل بر خانواده است و بسیاری از موضوعات اجتماعی، چه در حوزه سیاست و چه در حوزه فرهنگ و اقتصاد، در خانواده بازتاب می­یابد. تحولات سریع جوامع در قرون اخیر که بر ارزش­ها و رفتارهای افراد نیز تأثیر گذاشته و هم از تحولات اجتماعی تأثیر پذیرفته ، نگرانی­های زیادی را در ارتباط با سطح مصرف و رفتارهای مصرفی افراد به ویژه زنان در پی داشته است. اگرچه افزایش میزان مصرف کالاهای مختلف را در دو دهه­ی اخیر می­توان نشانه­ی رشد اقتصادی وتوسعه­ی رفاه عمومی قلمداد کرد، این مصرف به ویژه در برخی از مرزها چنان بی­رویه است که می­تواند نشانه­ی یک ناهنجاری رفتاری اجتماعی در جامعه کنونی باشد، بدیهی است اصلاح هر گونه رفتار فردی و اجتماعی بیش از هر چیز مستلزم مطالعه و شناخت علمی آن است تا بتوان ساختارهای بنیادی و درونی این مسئله را شناسایی کرد (رفعت جاه، 1386: 8- 137). ساختارهای درونی جامعه­ی بوکان در طی چند سال اخیر دچار تغییر و تحولاتی شده است. افزایش جمعیت، گسترش تحرک بیشتر، بالا رفتن سطح تحصیلات افراد به ویژه  در بین زنان ، توسعه اقتصادی و ارتباط با سرچشمه های تجاری در بانه، سردشت و عراق و تبریز توانسته است تنوعات زیادی را در زمینه لوازم خانگی،پوشاک و پارچه، لوازم آرایشی و… ایجاد کند و بنابراین زنان بوکانی برای خرید دارای انتخاب زیادی هستند که نتیجه­ی آن گسترش مصرف­گرایی بیشتر در بین آنان می­باشد. بنابراین برای اینکه بتوان موضوع مصرف و ساختارهای دخیل در آن را درک کرد باید ابتدا آن را خوب شناخت و مورد بررسی دقیق قرار داد.

 

 

در جوامع نوین، مصرف­گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است و اکثر خانواده­ها این فعالیت را انجام می­دهند. کارکرد نمایشی مصرف ناشی از این واقعیت در دنیای مدرن است که جهت­گیری مصرف تنها ناشی از ضرورت رفع نیازهای زیستی نیست؛ بلکه انتخابی است که هویت متمایز را آشکار می‌سازد. امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته‌اند و شکافی بین آنها به وجود آمده به نحوی که دیگر مصرف انسانی مطابق با نیازهای انسانی نیست؛ بلکه مصرف چیزی بیش از آن است و آن شکاف را مصرف‌ گرایی پر کرده است. (موحدو دیگران، 1389: 8). بنابراین برای شناخت بهتر مسائل و علت رفتار و کنش افراد باید شرایط و زمینه­ی بروز آن رفتار را مورد بررسی و شناخت قرار داد تا بتوان برای برنامه­ریزی در جهت بهبود آن اقدام کرد.

 

 

 همچنین از آنجا که اثرگذاری فرهنگی بر جامعه­ی زنان، صرفاً از طریق پرداختن صوری و سطحی به  ارزشها در سطح نهادهای رسمی نیست، برنامه ریزی فرهنگی نیز نیازمند شناخت محیط عمل انسان است. انسانها به سبب برخورداری از توان ذهنی، ارزشها و نگرشهای خود، اقدام به تفسیر برنامه­ها می­کنند و واکنش نشان می­دهند( فاضلی،1382: 27 ). بنابراین پیش شرط هرگونه برنامه ریزی فرهنگی، شناخت جامعه مورد نظر، جهت پیش بینی تفاسیر و واکنشهای احتمالی است. از سوی دیگر، روندهای تحولات فرهنگی کشور -­ جدا از آنکه این تحولات تا چه حد گسترده یا محدود و یا مثبت و منفی شمرده می­شود – نشان از تحولات در حوزه زنان و خانواده دارد که نباید از اهمیت تحولات فرهنگی در سبک زندگی غافل شد. این واقعیت را باید در نظر داشت که زن ایرانی از تجربه‌ها و اهداف و خواسته‌های متفاوتی با زنان دیگر برخوردار است (کرمی قهی و زادسر، 1392: 88). در کنار تحولات کشور، زنان بوکانی نیز تحت تأثیر این تغییر و تحولات قرار گرفته اند و جریان­های فرهنگی آنان را بیشتر به عرصه­ی اجتماع کشانده است.

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 

هدف بنیادین این پژوهش تحلیل اجتماعی و شناسایی عوامل مؤثر بر مصرف نمایشی در بین زنان شاغل و خانه دار می‌باشد. رسیدن به این تحلیل نیازمند شناسایی عوامل تأثیرگذار بر مصرف نمایشی در بین زنان است. در این راستا پژوهش حاضر سعی می­کند که ضمن ارائه تحلیل اجتماعی مصرف نمایشی، عوامل شاخص و مهمی که در این امر ضروری می‌باشند به طور دقیق­تری بررسی، شناسایی و عملیاتی شوند و به نوعی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن مورد ارزیابی قرار گیرد.  لذا هدف این پژوهش بررسی مؤلفه­های تأثیرگذار در رابطه با مصرف نمایشی است.  بطوری که یافته­های این پژوهش بتواند سیاستگذاران را در کاهش مصرف نمایشی در بین زنان یاری رساند و الگوی درست مصرف را در بین زنان ترویج دهد. در این پژوهش متغیرهای دینداری، انگیزه تمایز، میزان استفاده از رسانه، علاقه به جلب توجه، طبقه­ی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی) فرد، سرمایه­های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مورد بررسی قرار می­گیرند و این متغیرها از درون چارچوب نظری مطرح شده در ارتباط با مصرف نمایشی  بیرون کشیده شده است و ارتباط هر کدام از این متغیرها با مصرف نمایشی در دو گروه از زنان شاغل و خانه­دار مورد بررسی قرار می­گیرد. در نهایت متغیرهای تأثیرگذار بر مصرف تعیین می­شوند.

 

 

  علاوه بر این ، پژوهش حاضر اهداف فرعی دیگری را نیز به شرح زیر دنبال می‌کند:

 

 

    1. تعیین تأثیر دینداری بر سطح میزان مصرف در بین زنان.

 

    1. تعیین تأثیر طبقه(پایگاه اقتصادی- اجتماعی) بر میزان مصرف نمایشی و ایجاد انگیزه­ی تمایز در بین زنان.

 

    1. تعیین میزان تأثیری پذیری زنان در مصرف رسانه ها.

 

    1. تعیین میزان علاقه به جلب توجه و انگیزه­ی تمایز در بین زنان.

 

    1. تعیین ارتباط بین سرمایه­ی اجتماعی و مصرف نمایشی زنان.

 

    1. تعیین ارتباط بین سرمایه­ی اقتصادی و مصرف نمایشی زنان.

 

  1. تعیین ارتباط بین سرمایه­ی فرهنگی و مصرف نمایشی زنان.

مطالعه تطبیقی میزان مشارکت سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد واحد …

مشارکت در لغت به معنای همکاری کردن، شرکت داشتن و شریک شدن است. مشارکت در واقع شرکت داوطلبانه گروهی از مردم در برنامه­ها و طرح­های سیاسی، اجتماعی است که در توسعه ملی نقش اساسی را دارند. مشارکت برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه افزایش درک و توان آنها برای پاسخگویی به طرح­ها و برنامه­های توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی می­باشد. در مشارکت حدود دخالت مردم در فرایند تصمیم­گیری تا آنجاست که بر زندگی آنان تأثیر می­گذارد یعنی این حق مداخله باید موجب حل مشکلات خود و جامعه شود. با این وصف مشارکت می­تواند به عنوان ابزاری برای رونق بخشیدن به فعالیت­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه شتاب دادن به آهنگ توسعه و بسط عدالت اقتصادی و اجتماعی باشد. مشارکت ابزار افزایش و توزیع فرصت­های شرکت جستن مردم در تصمیم­گیریهای جمعی، همیاری و دیگریاری در توسعه و پیشرفت کشور می باشد (کلانتری، 1375 : 17).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

یکی از انواع مشارکت، مشارکت سیاسی است که به معنای شرکت در امور سیاسی و گزینش رهبران سیاسی توسط مردم است. در مواردی مشارکت سیاسی فقط از طریق رأی تحقق می­یابد لیک در بسیاری موارد، بعضی بدان قناعت نمی­کنند و در تبلیغات سیاسی یا شرکت در احزاب ایفای نقش می­نمایند (ساروخانی، 1375: 156). مشارکت سیاسی در اصطلاح به معنای همکاری سازمان­یافته شهروندان برای انتخاب رهبران خویش، شرکت موثر در فعالیت­ها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیرگذاشتن بر ترکیب هدایت سیاسی دولت است. فرهنگ سیاسی مشارکتی به این معناست که افراد از نفوذ نظام سیاسی برخود و میزان تأثیرگذاری خود بر نظام سیاسی آگاهی دارند و با علم به تأثیرگذاری متقابل آن دو بر یکدیگر نسبت به ساخت سیاسی، اداری و روند تصمیم­گیری و امر اجرایی حساسیت نشان می­دهند و تلاش می­کنند در خطی­مشی و تصمیمات نظام سیاسی تأثیر بگذارند. پس داشتن فرهنگ سیاسی و فرهنگ سیاسی مشارکتی در امور، برای مشارکت امور امری ضروری است. بنابراین احساس مسئولیت کردن نسبت به سرنوشت و اداره امور مملکتی یک وظیفه و تکلیف شرعی برای همه مردم است و اما عقل نیز بر این ضرورت تاکید می­کند. انسان بالطبع اجتماعی است و زندگی اجتماعی بر اساس روابط انسان­ها با یکدیگر امکان­پذیر می­شود. در این فرایند فرد و جامعه بر هم تأثیر می­گذارند و بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بدرستی ایفا کنند. مسائل سیاسی و امور مربوط به حکومت از اهم مسائل هرجامعه است. افراد باید با مشارکت فعال خویش در سرنوشت خود و جامعه دخالت کنند و در سیاست­گذاری­ها، تصمیمات و چگونگی اداره امورکشور تأثیرگذار باشند. چرا که اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نورزند بر اساس کشش­های موجود در عالم خلقت دیگران با سلطه بر آنها برای آنان تصمیم­گیری خواهند کرد، آنها را به دنبال خود می­کشانند و چه بسا به ورطه هلاکت می­اندازند. پس مشارکت سیاسی برای حیات فکری و زندگی با عزت امری ضروری است.

 

یک مفهوم عمومی از مشارکت، در قالب بسیج مردم برای بر عهده گرفتن طرح­های توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی اشاره دارد. تعبیر دیگری در مورد مشارکت آن را به عنوان پدیده یا فرایند اختیاردادن به جدا افتادگان و محرومان می­شناسد. در تعریف دیگری، مشارکت، شرکت مؤثر همه افراد در امور جمعی، از طریق بسیج کلیه امکانات بالقوه گروهی به منظور استفاده از آنها در فرایند تصمیم­گیری و اجرا می باشد (محسنی، 1366: 99).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

شرط مهم برای مشارکت سیاسی وجود نهادهای مناسب مشارکتی می­باشد که شرایط لازم را برای سامانمند کردن تقاضاها و مشارکت سیاسی افراد و گروه­ها را مهیا می­سازد. به همین خاطر ورود بیش از حد نیروهای اجتماعی اخلال­گر در مسیر نوسازی و توسعه سیاسی در جامعه­هایی که ثبات سیاسی و نهادها و نهادمندی مناسبی را ندارند به توسعه سیاسی آسیب می­رساند، مشارکت سیاسی باید در قالب نهادهای نیرومند سیاسی و مردم از قبیل احزاب سیاسی و گروه­های سیاسی و صنفی، انسجام، تعدیل و نظم بپذیرد.

 

 

منظور از مشارکت سیاسی در این پژوهش:«تمامی فعالیت های قانونی یا غیرقانونی شهروندان غیر حکومتی که به صورت داوطلبانه و در قالب یک سازمان یا خارج از آن، درسطح ملی یا محلی به منظور تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم بر انتخاب کارگزاران حکومتی و یا تعیین سیاست­ها و خط­مشی­های آنان انجام گرفته، چه این فعالیت­ها با موفقیت همراه شود یا به شکست بیانجامد است»

 

 

تمامی جوامع جهت تحقق توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جریان نوسازی بامسائل و تضادهای ذاتی مواجه می­شوند. در حوزه توسعه سیاسی یکی از بحران­هایی که جوامع درمسیر نوسازی با آن روبرو می­شوند بحران مشارکت است که حل آن مستلزم فراهم نمودن شرایط مناسب جهت مشارکت عمومی در امر حکومتی است. مشارکت سیاسی هم نتیجه وجود آزادی و توسعه سیاسی در جامعه و هم عامل استقرار و حفظ بقای آنها است و بدین لحاظ هم شرط لازم برای توسعه اجتماعی و سیاسی یک جامعه است و هم نتیجه آن. به نظر می­رسد که در کشور ایران نیز بسان دیگر کشورهای در حال توسعه به دلیل اینکه تجربه طولانی از دموکراسی ندارند و چند دهه بیش نیست که از نظام دیکتاتوری فاصله گرفته­اند به همین خاطر هنوز راه­های زیادی وجود دارد تا بتوان مشارکت سیاسی را در جامعه ایران نهادینه کرد و طرح مسئله مشارکت سیاسی هر چند به کرات، شاید بتواند در دست یافتن به این مهم، کمک شایانی کند. و همچنین باید گفت که جامعه ایران به خصوص در صد سال اخیر دچار تحولات اساسی شده است که به تعبیری ناشی از قدم گذاردن به مرحله مدرنیسم است. همزمان با درگیر شدن هرچه بیشتر جامعه با پیامدهای مدرنیسم برخی مفاهیم و دستاوردهای آن مانند انتخابات آزاد، قانون اساسی و حکومت قانون نیز وارد عرصه­های زندگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان شد. این ارزش­ها در تقابل جدی با ارزش­های پدرسالارانه و اقتدارگرایانه­ی قرار گرفته است که ناشی از سنت دیرینه حکومت­های مطلقه از نوع استبداد شرقی است. از این رو، بحث مشارکت سیاسی یکی از مباحث مهم در جامعه ایران می­باشد (وثوقی و هاشمی، 1383: 162).

 

 

همچنین کشور ما ایران با پشت سرگذاشتن یک انقلاب وهشت سال جنگ با عراق (67-1359) اکنون در جریان نوسازی و توسعه با مسائل عدیده ای  روبروست که ازجمله  آنها می­توان مشارکت شهروندان در سیاست و حیات سیاسی کشور را بیان کرد. و از طرف دیگر تمایل به کنش آگاهانه و میل به مسئولیت پذیری واخلاق مسئولیت از عالیترین تمایلات نظم شخصیت فرد و از مهمترین  نشانه­های توسعه سیاسی جامعه محسوب می شود.احساس مسئولیت به شخص این امکان را می‏دهد که به طور هم زمان فعال باشد، برای کسب  موفقیت کوشش کند و در عین حال نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کند احساس تعلق عاطفی داشته باشد،بدین ترتیب مشاهده می شود که مشارکت در جامعه سیاسی متاثر از لوازم وملزوماتی است که بدون در نظر گرفتن آن امکان مشارکت برای آحاد جامعه فراهم نمی شود.دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد و دانشجویان به عنوان قشر متخصص، روشنفکر و آگاه به مسائل سیاسی می‏توانند نقش بسیار مهمی در توسعه همه جانبه سیاسی، اجتماعی،اقتصادی جامعه داشته باشد. دانشجویان درانتخابات همواره جزءگروههایی بوده که میزان مشارکت بالایی داشته اند .لذا شناخت عوامل موثر بر مشارکت سیاسی دانشجویان حائز اهمیت بیشتری است .دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد نیز از این قضیه مستثنی نیست.و همین امر باعث شده است تا در این پژوهش ضمن پاسخگویی به این سوال که: چرا میزان مشارکت دانشجویان در فعالیتها در مسائل سیاسی از فردی به فرد دیگر متغیر است به بررسی راهکارهای افزایش مشارکت سیاسی دانشجویان نیز پرداخته شود.

 

 

1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق

 

 

ضرورت خاص این تحقیق، اهمیت بحث مشارکت سیاسی در جامعه ما می‌باشد. جامعه‌ای که به لحاظ جمعیتی جوان است. لذا باید با شناخت عوامل موثر بر مشارکت سیاسی افراد در این زمینه، برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات بهتری انجام داد. مشارکت سیاسی علاوه بر القائ حس شرافت و منزلت برای افراد آنها را با وظایف و مسئولیت هایشان آگاه می‏سازد و فهم وشعور سیاسی آنها گسترش می‏یابد. انسان زمانی به کمال اخلاقی می‏رسد که در فرایند اقتدار خویش را از دست خواهند داد مواجه می‏شود..

 

 

همچنین اغلب کشورهای دنیا به سمت توسعه سیاسی روز افزون پیش می­روند و در کشور ما نیز تلاش­هایی در این زمینه صورت گرفته است. سخن راندن از توسعه سیاسی بدون پرداختن به مشارکت سیاسی مفهومی نخواهد داشت. امروزه مشارکت سیاسی مردم، زیربنا و بنیاد توسعه سیاسی کشورها را تشکیل می­دهد. این مشارکت به ویژه در نظام­های مردم­سالار از اهمیت زیادی برخوردار است. مشارکت سیاسی برای حکومت دارای منافع عملی ویژه­ای است که فقدان آن به سامان سیاسی و اهداف بلند مدت آن زیان وارد می­کند. اگر نظام سیاسی زمینه لازم به منظور حضور گسترده­تر و واقعی­تر مردم را (به ویژه در راستای کاهش هزینه­های ناشی از این حضور) فراهم نکند، قدرت به سمت شخصی شدن میل پیدا می­کند و نظام مردم سالاری رو به افول خواهد گذاشت.

 

 

یکی از مهم­ترین شاخص­های توسعه سیاسی میزان مشارکت همه جانبه مردم در انواع گروه­ها و برنامه های اجتماعی، سیاسی بویژه انجمن­های داوطلبانه و سازمان­های غیردولتی است، زیرا بی­توجهی به این موضوع می­تواند موجب تضعیف شکل­گیری مفهوم شهروند فعال و همچنین علایق عمومی و هویت اجتماعی افراد گردد و این امر خصوصاً درکشورهای جهان سوم که در معرض فشارهای مضاعف در روند جهانی شدن قرار دارند از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جوامعی که زندگی گروهی در آنها زمینه گسترش زیادی ندارد، نوسازی اجتماعی همه جانبه معمولاً با کاهش مشارکت سیاسی همراه است، به عبارت دیگر فرد تنها و منزوی در این جوامع با افزایش قدرت دولت بیشتر احساس ضعف و بی­قدرتی می­کند (رضایی، 1375: 54). آلموند و وربا معتقدند اگر یک انقلاب سیاسی در سراسر جهان امروزی جاری باشد این انقلاب را می­توان انقلاب مشارکت نامید، در همه ملل جهان این عقیده که انسان معمولی باید درگیر مشارکت در نظام سیاسی باشد عقیده­ای عام و گسترده است (Almond and verba,1963:4). پس گرچه دولت­ها دارای حق انحصاری استفاده از قدرت در جوامع هستند لیکن افراد باید آزاد باشند تا در مسائل حکومتی و سیاسی مشارکت کنند، مسئولیت بپذیرند و در شکل دادن به زندگی خود نقش بازی کنند و این فعالیت فرد را از حالت رعیت به شهروند ارتقاء می­دهد. این دگرگونی به برکت مشارکت حاصل شده و زمینه را برای اخلاق مدنی و احساس مسئولیت شهروندان آماده می­سازد. مشارکت سیاسی مردم، کارایی نظام سیاسی و حکومتی را افزایش می­دهد وکانال­های مشارکت، افکار عمومی را در جهت کارایی نظام سیاسی و حکومتی از طریق انتقال خواسته­ها تجهیز می­کند.

 

 

امروزه مشارکت سیاسی هم به عنوان یک ارزش سیاسی مهم مطرح است و هم به عنوان وسیله کارآمدی برای توسعه اجتماعی و توسعه انسانی. «در مروری بر ادبیات توسعه سیاسی روشن می شود که – به جز چند مورد استثنایی- توسعه با واژه های مشارکت، دموکراسی و برابری تعریف شده است . . . نویسندگان ادبیات توسعه سیاسی و نوسازی یکی پس از دیگری دموکراسی، برابری و مشارکت را اصول برگشت ناپذیر وابسته به صورتهای معین تحول اجتماعی و سیاسی قلمداد کرده اند» (گن ذیر، 1369 : 252 – 251).

 

 

 بنابراین مشارکت سیاسی هم نتیجه وجود آزادی و توسعه سیاسی در جامعه و هم عامل استقرار و حفظ بقای آنهاست، و بدین لحاظ هم شرط لازم برای توسعه اجتماعی و سیاسی یک جامعه است و هم نتیجه آن.

 

 

لذا مطالعه و تحقیقات در این زمینه ضروری به نظر می‏رسد تا درحد امکان این مقاومت کاهش یابد و با فراهم سازی زمینه‏های تغییر و در گرگونی سازمان سیاسی جامعه زمینه رشد فکری و ساختارهای مشارکتی جدید نیز فراهم آید

 

 

1-3 اهداف تحقیق

 

 

– تعیین رابطه بین سن و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی افراد و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین میزان دینداری و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین نگرش سیاسی والدین و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین عضویت در تشکل­های سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین اعتماد به دولت و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین احساس بی­قدرتی سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

– تعیین رابطه بین احساس اثربخشی سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

 

1-4 تعریف مفاهیم

 

 

مشارکت سیاسی: «مشارکت سیاسی، درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی است» (راش، 1381: 123). و در دایره­المعارف علوم اجتماعی این تعریف به چشم می­خورد: «مشارکت سیاسی عبارتست از آن فعالیت داوطلبانه­ای که اعضای یک جامعه در انتخاب حکام به طور مستقیم یا غیرمستقیم و در شکل­گیری سیاست­های عمومی انجام می­دهند» (McClosky, 1972 : 252).

 

 

پایگاهموقعیت اجتماعی و جایگاهی که فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعی یک گروه در مقایسه با گروه­های دیگر احراز می‌کند. پایگاه حقوق و مزایای شخص را تعیین می‌کند (کوئن، 1376: 83).

 

 

رسانه‌های جمعیوسایل ارتباط جمعی، مجموع فنون، ابزار و وسایلی را می‌رساند که از توانایی انتقال پیام‌های ارتباطی، حسی و اندیشه‌ای در یک زمان به شمار بسیاری از افراد مخصوصاً در فواصل زیاد برخوردار است (بیرو، 1370: 219).

 

 

دینداری: پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی به نحوی که شخص دیندار خود را ملزم به تبعیت و رعایت از این مجموعه بداند» (حشمت‌یغمایی، 1380: 190).

 

 

احساس بی­قدرتی: از نظر لوین احساس بی­قدرتی سیاسی اعتقاد فرد به این است که عمل او بر تعیین سیر وقایع سیاسی تأثیر ندارد در این حالت فرد به این باور رسیده که جامعه به وسیله گروه کوچکی از افراد قدرتمند اداره می­شود که صرف­نظر از هر نوع فعالیت یا عمل او همچنان قدرت خود را حفظ می­کند و فرد در چنین حالتی کل فرایند سیاسی را توطئه­ای مخفیانه که هدف آن بهره­برداری از مردم و بازی کردن با آنها است می­داند (محسنی تبریزی، 1375: 89).

 

 

نگرش سیاسی: نگرش­ سیاسی آمادگی درونی برای انجام عمل به نحوی خاص در برابر پدیده­ای سیاسی است. خواه این پدیده یک ایدئولوژی باشد، خواه یک نیرو، مسأله و یا امر مرتبط به احزاب یا افراد سیاسی باشد (بیرو، 1370: 72).

 

 

اعتماد نهادیاعتماد نهادی یکی از اشکال اعتماد اجتماعی است. به تعبیر کلمن اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است و هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل می­رساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کننده دارد (کلمن، 1377: 297). اعتماد اجتماعی بر انتظارها و تعهدهای اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی دلالت دارد که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان­ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی­شان نشان می­دهند و با روابط متقابل تعمیم یافته قرین است (ازکیا، 1380: 9).

 

 

نگرش سیاسی: نگرش­ سیاسی آمادگی درونی برای انجام عمل به نحوی خاص در برابر پدیده­ای سیاسی است. خواه این پدیده یک ایدئولوژی باشد، خواه یک نیرو، مسأله و یا امر مرتبط به احزاب یا افراد سیاسی باشد (بیرو، 1381: 72).

 

 

 1-5 تاریخچه مشارکت سیاسی در جهان

 

 

برخی از نویسندگان و به ویژه کسانی که در حوزه مشارکت سیاسی قلم زده اند سخنانی را مطرح کرده اند که گویا مشارکت و به ویژه مشارکت سیاسی نزدیک و یا برابر با دموکراسی است:«آلکسی دوتوکویل» غالبا حکومت دموکراسی را رژیمی توصیف می­کند که در آن« مردم کم و بیش در حکومت خود مشارکت دارند، و معنای آن با ایده آزادی سیاسی ارتباط نزدیک دارد» (باتامور، 1380: 28).

 

 

 «تا آنجا که به سیاست مربوط می­شود، مسئله مشارکت به قدمت طرح مفهوم دموکراسی است» (قدیمی، 1380: 9). و برخی نیز دموکراسی را خویشاوند نزدیک مشارکت سیاسی دانسته­اند. «مشارکت و عموزاده سیاسی­اش دموکراسی، هنگامی به اوج تحول می­رسد که گروه­هایی از کارگران اصلی و شهروندان قاطعانه در فکر احیای زمینی باشند که رویش زندگی می­کنند» (مک لکان، 1377: 13).

 

 

امروزه وقتی از دموکراسی سخنی به میان آید، غالباً منظور از دموکراسی پارلمانی است که در اروپای غربی قرن شانزدهم ظاهر شده و انقلاب کبیر فرانسه (1789) نقطه­ای عطف بزرگی برای آن به شمار می­آید. البته تشکیل نخستین پارلمان اروپا باز می­گردد به انگلستان قرن سیزدهم و به دوران ادوار اول (1307-1272). که به میل خود پارلمانی به وجود آورد که در آن نمایندگان تمام طبقات شرکت داشتند و سپس آنرا به دو مجلس اعیان و عوام تقسیم کرد. از آن تاریخ به بعد، انگلیس به مادر پارلمان موسوم شده است. اگر معتقد به نظریه خلق الساعه در مسائل اجتماعی باشیم و اگر همچون اهل اشاعه، کانون تمدن جهان را این کشور و یا آن کشور بشمار آوریم، با این گفته که مشارکت از قرن شانزدهم و از اروپای غربی آغاز شده است هم عقیده خواهیم بود.

 

 

برخی از افراد که تمدن­های باستانی را می­شناسند ممکن است دموکراسی را به یونان باستان و در دولت شهرهای یونان و به خصوص در آتن (قرن پنجم پیش از میلاد) بازگردانند که در آن عموم مردم (به استثنای زنان و بردگان) مستقیماً در وضع قوانین شرکت می­کردند. اما کار باستان شناسان و مردم شناسان نشان می­دهدکه مشارکت هم به معنای عام آن و هم به معنای محدود آن در حوزه سیاسی، مسئله­ای بسیار کهن­تر است. در جوامع قبیله­ای کهن، به یک معنا شاید دموکراسی از امروز نیز قوی­تر در جامعه حضور داشته است. هم به معنای برخورداری مساوات گرایانه همه اعضاء از شرایط اقتصادی نسبتاً یکسان و هم از لحاظ دخالت مستقیم و بدون واسطه در مسائل گوناگون سیاسی و اجتماعی.

 

 

موریس دوورژه در کتاب «اصول سیاست» تحت عنوان رژیم­های سیاسی و بنیان­های اجتماعی – اقتصادی می­نویسد: « در تاریخ بیماری واگیردار دیکتاتوری با دوره­های دگرگونی­های سریع همزمان بوده است… بر عکس در جوامع کم رشد، ولی با ثبات، مثال­های جالبی از دموکراسی­های کثرت­گرا یافت می­شوند. وضع پاره­ای از شهرهای بربر آفریقای شمالی چنین بود. این شهرها نظام­های انتخاباتی کم و بیش کامل، تفکیک قوای تقریباً پیشرفته و مجالسی سیاسی به نام «جماعه» داشتند. پس از پیدایش دولت­های ملی بسیاری از جوامع کوچک و خاصه دموکراسی­های باستانی بر نمونه مشابهی پایه­گذاری شده بودند…(دوورژه، 1369: 150).

 

 

«مثال­های دیگری را می­توان از جوامع کهن­تری که قوم­شناسان مطالعه می­کنند به عاریت گرفت، بسیاری از مواقع، در این جوامع تصمیمات به طور دسته جمعی توسط مجالس مرکب از اعضاء قبیله گرفته می­شود. در انجمن­های آفریقایی آیین مذاکرات به نحوی است که در دموکراسی به کار می­بندند. این« دموکراسی واحدهای کوچک» در همه احوال با پیدایش مجموعه­های بزرگ ملی از میان نرفت. بلکه غالباً در سطح محلی به جای ماند. حتی در چهارچوب رژیم­های استبدادی در سطح دولت با نوعی مشارکت ساکنان آن صورت گرفته است»(همان: 151). شکی نیست که هر چقدر دموکراسی به معنای عام و خاص آن در جامعه­ای فراگیرتر باشد، مشارکت و از جمله مشارکت سیاسی به همان نسبت نمود و گسترش بیشتری یافته و روان تر عمل می­کند.

 

 

وجود مشارکت سیاسی مردم حتی در نظام­های دیکتاتوری از آنجا ناشی می­شود که مشارکت سیاسی تنها رأی دادن و یا حرکات مثبت و موفق و قانونی نیست و به قول«مایرون وینر» «مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمان یافته یا بدون سازمان، دوره­ای یا مستمر، شامل روش­های مشروع و نامشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران و سیاست­ها و ادراه امور عمومی در هر سطحی از حکومت یا ملی است»(مصفا، 1375: 20). تا اینجا می­خواهیم این نتیجه را گرفته باشیم که عمر مشارکت به اندازه عمر بشریت است نه به اندازه عمر دموکراسی و از طرفی دموکراسی خود معلول مشارکت است و نه علت آن و هم در جوامع استبدادی همه انواع مشارکت و از آن­جمله مشارکت سیاسی وجود داشته است، اگر چه شیوه­ها و نحوه بروز این مشارکت متفاوت بوده است.

 

 

 1-6 تاریخچه مشارکت سیاسی در ایران

 

 

مشارکت سیاسی مردم در صورتی میسر می‌شود که مجموعه عواملی بتوانند بدون برخورد با مانع قانونی، اجتماعی و ذهنی، بی‌وقفه عمل کنند و اندیشه‌های متنوع سیاسی را در سازوکارهای دموکراتیک دخالت دهند و آن را بپذیرند؛ به گونه‌ای که بخشی از نیروهای سیاسی وادار به سکوت و انزوا نشوند. بنابراین، مشارکت سیاسی هنگامی دست‌یافتنی است که شهروندان، صرف­نظر از عقاید دینی، سیاسی یا ویژگی‌های جنسیتی و قومی، بتوانند در یک مجموعه‌ی منسجم و درهم تنیده، خود را تبیین کنند. این مجموعه زیر نام و ویژگی‌های دولت مدرن(ملی یا فدرال) ممکن است در برگیرنده‌ی انواع اندیشه‌های سیاسی و پذیرای مشارکت آنان در امور شود. آیا ایران فرصتی به دست آورده تا مشارکت سیاسی را به مفهوم وسیع و علمی آن تجربه کند؟ اگر این تجربه وجود داشته، سیر تحولات آن چگونه بوده است؟

 

 

مروری بر تحولات در یک قرن اخیر، ایران چندین تجربه‌ی تاریخی و فرصت‌های کوچک و بزرگ را از کف داده است. قدرت غیرپاسخگوی سیاسی در ایران ریشه‌های ژرف تاریخی دارد و اذهان را به خود معتاد کرده است. هرگاه نخبگان، از هرگروه، خواسته‌اند ثابت کنند که می‌شود ناگهانی و در پناه انقلاب و اصلاحات، قدرت سیاسی را پاسخگو کرد، عاقبت کار ثمری بدست نیامده است. با این‌حال، تجربه‌های گرانقدری در زمینه مشارکت سیاسی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده که آینده ساز است.

 

 

در آستانه‌ی هزاره‌ی سوم میلادی، موانع دیدگاهی و اجتماعی در برابر مشارکت سیاسی هنوز موضوع چالشی جدی است که با وجود پشت سرگذاشتن دو انقلاب (مشروطه و اسلامی) و چندین نهضت و رفرم همچنان ادامه دارد. در این زمینه، جلوه‌های روشن چالش در جریان انقلاب مشروطه و پیامدهای آن در ارتباط با مشارکت سیاسی و انقلاب اسلامی دیدنی است. نخستین انقلاب در سال 1906میلادی اتفاق افتاده است و دومین انقلاب در سال 1979.

 

 

نخبگان ایرانی که اغلب تحصیل­کرده‌های غرب بودند، در سال‌های آخر از قرن نوزدهم میلادی بحث «قانون» را با استفاده از ورود صنعت چاپ به ایران گشودند. برخی چهره‌های دینی نیز به روشنفکران غرب‌گرا روی خوش نشان دادند و متوجه شدند که جامعه‌ی ایرانی از ظلم و بی عدالتی به تنگ آمده و برای رهایی آمادگی دارد. صاحبنظران انگیزه‌های انقلاب مشروطه را به شیوه‌های گوناگون تعریف می‌کنند. از آن جمله گفته می‌شود:

 

 

در ایران، حکومت‌ها گرایش به استبداد داشته‌اند، از این رو پناه بردن مردم به قانون، تلاش برای تعیین حد و مرزهایی برای حکومت و رهایی از تجاوز مأمورین دولت بوده است. از نگاه تاریخی، قضا همیشه بخشی از حکومت بوده و استقلال نداشته است. از سوی دیگر چون تعریف روشنی هم از حق و حقوق و آزادی­های فردی وجود نداشته و حدود این حقوق به تعریف قاضی (حاکم شرع) یا نماینده دولت وابسته بوده است، آرزوی داشتن یک نظام قضایی مستقل طغیان بر ضدحکومت محسوب می‌شده است.

 

 

طغیان بر ضدحکومت به امید دستیابی به دستگاه قضایی مستقل و حکومت قانون، انقلاب مشروطیت را سامان بخشید و رهبران غرب‌گرا

پروژه دانشگاهی

 و رهبران دینی، این طغیان را سمت و سو دادند؛ تا جایی که ایران از سال 1906 میلادی وارد عصر قانون اساسی شد و برای نخستین بار مردم با حکومت قانون و سازوکار قانون‌گذاری آشنا شدند.

 

 

نظام حکومتی ایران تا این سال استبدادی از نوع سلطنتی بود. در این نظام سلاطین حکومت می‌کردند و سلطنت به طور موروثی به اولاد و اعقاب ذکور آنها منتقل می‌شد. از پارلمان خبری نبود. مردم در تعیین خط­مشی سیاسی حکومت نقش نداشتند. محاکم شرع با حمایت سلطان که سایه‌ی خدا شناخته می‌شد و با حضور منحصر به فرد حاکم شرع، دعاوی را در دهات و شهرها حل و فصل می‌کردند و محکومین را به استناد تفاسیری که خود از شریعت داشتند، به مجازات می‌رساندند.

 

 

در نتیجه‌ی انقلاب مشروطیت مقرر شد شاه سلطنت کند ــ نه حکومت ــ مجلس تشکیل شود و مردم در جریان انتخابات آزاد، نمایندگان خود را به این مجلس بفرستند. برای نخستین بار اصل مشارکت سیاسی مردم ایران در امور پذیرفته شد و نخستین قانون اساسی ایران آن را به رسمیت شناخت. البته تصویب قوانین ناظر بر انتخابات و سایر قوانین مرتبط با مشارکت سیاسی به آینده موکول شد. بدین‌سان ایران به قرن بیستم میلادی گام نهاد و ایرانیان در مسیری از حرکت سیاسی راهی شدند که به صورت ظاهر نظام پارلمانی مبتنی بر اصل مشارکت حاصل آن بود. در نتیجه‌ی این دگرگونی، شالوده‌های نظام سیاسی کهن فرو ریخت، اما شالوده‌های سنت‌های کهن در اذهان مردمی که به آن خو گرفته بودند، باقی ماند. اکثریت روحانیون و صاحبان منابر تا سال‌ها نهایت کوشش خود را به کار گرفتند تا ذهنیت غالب بر مردمی که پای منابرشان سینه می‌زدند دست نخورده باقی بماند و از دموکراسی غربی و مظاهر آن تأثیر نپذیرد.

 

 

از طرف دیگر نخبگان راه یافته به نخستین مجالس قانون‌گذاری هم چندان از سنت‌های کهن که مشارکت سیاسی را محدود و مشروط تعریف می‌کرد، فاصله نگرفته بودند. جهت مثال، به موجب ماده‌ی 10 قانون انتخابات مجلس شورای ملی مصوب 1329 هجری قمری «زنان»، مرتکبین قتل و سرقت، مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت قیام کرده‌اند، صغار و مجانین، ورشکستگان به تقصیر، همچنین اشخاصی که از دین اسلام خارج شده‌ باشند، از حق رأی و انتخاب نمایندگان مجلس محروم شده‌اند.

 

 

نظر به این ‌که در جریان قانون گذاری بخصوص درباره‌ی زنان (نیمی از جمعیت) اصل مشارکت تا سال‌ها در مرکز توجه قرار نگرفته است، باید گفت مشروطه‌خواهی زیر فشار نیروهای مهیب سنتی از محتوای فلسفی و مبانی تجددگرایانه‌ی خود جدا شده و با ایجاد یک پارادوکس، گاه بسیار به سنت‌گرایی نزدیک شده و حتی پارلمان را دستمایه‌ای برای قانونی کردن این گرایش ریشه‌دار قرار داده است.

 

 

صرفنظر از آن‌ چه گذشت، با وجود عوامل بازدارنده، از مشروطه به بعد شاهد تصویب قوانین و مقرراتی بوده‌ایم که روند عرفی شدن را در پیش گرفته و حتی با تأخیر به اصل مشارکت زنان اعتنا کرده است. بند 1 ماده‌ی 10 قانون انتخابات مصوب 1329 هجری قمری و بند دوم از ماده‌ی سیزدهم همان قانون که زنان را از حق رأی دادن و انتخاب شدن محروم ساخته بود، به موجب ماده‌ی واحده‌ی مصوب سال 1343حذف شد. بدین ترتیب پارلمان برخلاف نظرات فقها و با آنکه اعتبار فتاوی آنها در اصول اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه ملحوظ بوده است، عمل کرد و به حکم قانون، بی اعتنا به نظرات شرعی، حق مشارکت را برای زنان پذیرفت و نیمی از جمعیت بر پایه‌ی قانون از محرومیت در زمینه‌ی مشارکت رهایی یافتند.

 

 

برپایه‌ی قانون اساسی مشروطه، سه اقلیت زرتشتی، مسیحی و کلیمی می‌توانستند نمایندگانی در مجلس شورا داشته باشند؛ اما وضعیت سایر اقلیت‌های دینی در آن قانون اساسی مسکوت گذاشته شد و در نتیجه برخی از اقلیت‌ها، مثلا بهائیان، هرگز اجازه‌ی قانونی برای مشارکت سیاسی نیافتند. استخدام آنها در مراکز دولتی که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تا حدودی میسر شد، موکول به این بود که آنها در تقاضانامه‌ی خود برای شغل‌یابی جای دین را سفید بگذارند. هرگاه می‌نوشتند «بهایی» حتی در آن رژیم سیاسی که متهم به رواداری نسبت به بهائیان بود، فرد بهایی استخدام نمی‌شد. بگذریم از موانع دیدگاهی که راه بر آنها می‌بست و حتی در مواردی موجبات تخریب اماکن مقدس متعلق به آنها را توسط عوامل رژیم میسر می‌ساخت.

 

 

در مرور شتابزده‌ی بالا از انقلاب مشروطه، تا حدودی از موانع و امکانات مشارکت مردم در امور سخن به میان آمد؛ اما تاکید اصلی بر برخی جهات قانونی بود. موانع اجرایی که ناشی از فزون‌طلبی دربار و حلقه‌های قدرت مرتبط با آن بود، راه را بر مخالفان و منتقدین حکومت می‌بست. به سخن دیگر، نظام گزینش توسط مراکز امنیتی بخصوص ساواک به اجرا گذاشته می‌شد و هرگاه فردی از داوطلبان ورود به رقابت‌های انتخاباتی مجلس شورای ملی از صافی‌های امنیتی نمی‌گذشت و وفاداری او به حکومت شاه (نه سلطنت بر پایه‌ی قانون اساسی مشروطه) مورد تأیید نبود، نمی‌توانست به رقابت انتخاباتی راه یابد. بنابراین در بحث مشارکت در ایران پس از انقلاب مشروطیت نمی‌توان از مرزهای «قانون «و «اجرا» ناگفته گذشت. سوای چند دوره از ادوار مجلس شورای ملی، همواره موانع امنیتی سد راه مشارکت بود و عوامل دربار پهلوی غالباً تلاش می‌ورزیدند تا با نظام گزینشی ــ امنیتی، از بحران‌های سیاسی که احتمال می‌دادند با ورود منتقدان دربار به مجلسین شورای ملی و سنا ایجاد شود، جلوگیری کنند. به سخن دیگر، با آن‌که دربار پهلوی‌ها توانست در زمینه‌هایی چون سیستم قانون‌گذاری نوین و امور زنان عرفی‌گرایی را در برابر شریعت‌گرایی تقویت کند، اما در کارنامه‌ی اجرایی‌اش، اصل مشارکت چندان اعتبار و ضمانت اجرایی نداشت. با وجود قانون اساسی مشروطه که شاه را از «حکومت» منع کرده بود و به «سلطنت» فراخوانده بود، حکومت شاهانه در محاصره‌ی حلقه‌های قدرت مرتبط با آن، نتوانست آن گونه که لازم بود به اصل مشارکت مردم در امور سیاسی احترام بگذارد. در سال 1357  (1979میلادی) اصل مشارکت در امور، موتور و انگیزه­ی انقلاب شد. اگر مابعد از پیروزی انقلاب در سال 1357 تا الان که حدود 29 سال می­گذرد را به سه دوران تقسیم کنیم یعنی از سال 1357 تا سال 1368و از سال 1368 تا سال 1376 و از سال 1376 تا الان ما باز هم شاهد مشارکت سیاسی افراد بوده­ایم و می توان گفت که به نسبت این چند سال و انتخابات گوناگون از جمله: انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چندین مرحله تقریباً هر سال یک انتخابات داشته ایم که میزان مشارکت در هر کدام از این سال­ها چشم گیر بوده است.

بررسی شیوع و مکانیزم آسیب­های زانو در تکواندوکاران مرد حرفه­ای ایران

پژوهشی

 

 

امروزه ورزش بخش تفکییک ناپذیری از موضوع سلامتی و تندرستی به حساب می­آید و شرکت در فعالیت­های ورزشی بعنوان وسیله­ای برای دستیابی به زندگی سالم و با نشاط قلمداد می­شود(9). مزایای متعدد تندرستی و فعالیت بدنی، به حمایت عمومی از فعالیت بدنی و ورزش منظم منجر شده است. با وجود این مزایا، ورزش و تمرینات، با خطراتی همچون آسیب­های عضلانی اسکلتی همراه هستند(10).

 

 

مطالعه و بررسی آسیب های ورزشی و شناخت عوامل ایجاد کننده و برنامه­ریزی جهت پیشگیری از آنها در ورزش حرفه­ای امروزی از اهمیت و جایگاه ویژه­ای برخوردار است. چرا که بروز این آسیب­ها سالیانه مخارج سنگینی بر دوش باشگاه­های ورزشی وارد می­کند(3). ورزش تکواندو از سبک­های غنی و زیربنایی هنرهای رزمی است که سابقه­ی آن به 1500 سال قبل برمی­گردد. شیوهء مبارزه در آن آزاد و به گونه­ای است که از دست­ها و پاهای غیرمسلح برای ضربه زدن و دفاع در برابر حریف استفاده می­شود. در این ورزش ضربه به سر و صورت حریف آزاد است. به دلیل طبیعت برخوردی ورزش تکواندو و استفادهء زیاد از حرکاتی مانند ضربه­زدن، ساق­به­ساق شدن و افتادن، میزان شیوع آسیب در این رشته­ی ورزشی در سطح بالایی است(4و11).

 

 

در بین رشته­های مختلف ورزشی، ورزش تکواندو را می­توان به دلیل جذابیت­های خاصش، پرطرفدارترین ورزش رزمی در بین کشورها و ملت­ها معرفی نمود. چرا که در حال حاضر بیش از 150 کشور، این ورزش را بعنوان یکی از ورزش­های رسمی کشور خود پذیرفته­اند(2). این رشته­ی ورزشی در 140 کشور دنیا به صورت رسمی دنبال می­شود و 120 کشور به صورت رسمی در فدراسیون جهانی تکواندو عضوند(11). در ایران علاقمندان زیادی به ورزش پرتحرک تکواندو می­پردازند بطوریکه این ورزش بصورت یک ورزش مدرسه­ای در آمده است(3).

 

 

در مطالعه­ای  بیرر و هالبروک در طول 18 سال به بررسی شیوع آسیب­های ورزش­های رزمی پرداختند که نتایج آن 36 درصد آسیب در تکواندو و 31 درصد در کاراته و 7 درصد در جودو را نشان داد(12). تحقیقات گذشته بالاترین ناحیه شیوع آسیب تکواندوکاران را اندام تحتانی با میانگین 64/53 درصد گزارش کردند. در این میان مفصل زانو یکی از شایعترین محل­های بروز آسیب در اندام تحتانی محسوب می­شود(13).

 

 

مفصل زانو در حقیقت بزرگترین مفصل بدن و یکی از مهمترین مفاصل بدن از لحاظ ایجاد ثبات و استحکام تحمل وزن بدن است. با وجود این به دلایلی همچون فشار نسبتا زیاد و بافت عضلانی نا متعادل از آسیب­پذیرترین مفاصل بدن بشمار می رود(14). ورزش تکواندو به دلیل طبیعت برخوردی، دارای 80 درصد تکنیک­های ضربه است(13). بدلیل اینکه در این ورزش حدود 90 درصد از ضربات از طریق خم و راست شدن زانو به بدن حریف وارد می­شود دور از ذهن نخواهد بود که زانوها در معرض آسیب بیشتری قرار داشته باشند(3).

 

 

اولسن و همکاران(2006) به این مطلب اشاره کردند که بهترین راهبرد جلوگیری و پیشگیری از آسیب شناسایی فاکتورهایی است که موجب بروز آسیب می­شوند(15). در سالهای گذشته تحقیقات چندی در جهت ارزیابی میزان آسیب­های رخ داده در ورزش­های رزمی بخصوص تکواندو صورت گرفته است ولی تحقیقاتی که بطور اختصاصی آسیب­های مفصل زانوی تکواندوکاران را ارزیابی کند یافت نشده است. لذا هدف از این تحقیق بررسی شیوع و مکانیسم آسیب­های مفصل زانو در تکواندوکاران حرفه­ای است.

 

 

1-3-  اهمیت و ارزش تحقیق

 

 

تکواندو یکی از هنرهای رزمی است که می­توان آن را بعنوان اولین ورزش رزمی المپیکی مطرح کرد. هم­اکنون تکواندو را می­توان بعنوان پر طرفدارترین ورزش رزمی در جهان معرفی کرد. در ایران نیز این ورزش حدود 40 سال سابقه دارد و افراد زیادی به صورت آماتور و حرفه­ای به این ورزش مشغولند(2). به دلیل ماهیت مبارزه­ای و رقابتی این رشته ورزشی، احتمال بروز آسیب ورزشکاران این رشته در سطح بالایی است(4و11). یکی از شایعترین مفاصل آسیب­پذیر در تکواندوکاران مفصل زانو می باشد.

 

 

هر ساله مبالغ هنگفتی صرف درمان آسیب­های ورزشی در ورزشکاران می­شود که مفصل زانو از جمله این آسیب­هاست که پس از آسیب، ورزشکاران را تا مدتی از صحنه ورزش دور می­کند. و این از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد(16).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

اولسن و همکاران (2006) به این مطلب اشاره کردند که بهترین راهبرد جلوگیری و پیشگیری از آسیب شناسایی فاکتورهایی است که چگونگی اتفاق افتادن آسیب را شرح می­دهد(15). بنابراین بررسی آسیب­های مفصل زانو در ورزش تکواندو با توجه به سیل عظیم طرفداران و ورزشکارانی که در این رشته فعالیت دارند و همچنین شیوع زیاد آسیب­های زانو در این ورزش(2)، توجه ویژه­ای را می­طلبد. در تحقیقات گذشته آسیب­های مفصل زانو در ورزش تکواندو کمتر مورد توجه و بررسی واقع شده است و تا کنون اطلاعات مفیدی در این زمینه ارائه نشده است، بنابراین ضرورت انجام یک بررسی و تحقیق علمی در این زمینه جهت بالا بردن میزان آگاهی افراد به منظور پیشگیری از وقوع آسیب کاملا احساس می شود، لذا هدف از این تحقیق بررسی شیوع علل و مکانیسم آسیب­های مفصل زانو در تکواندوکاران حرفه­ای است.

 

 

1-4-   اهداف تحقیق

 

 

1-4-1-  هدف کلی

 

 

بررسی شیوع و مکانیزم آسیب­های زانو در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

 

1-4-2-  اهداف فرعی تحقیق

 

 

    1. تعیین شیوع آسیب­های زانو در تکواندوکاران لیگ برتر ایران.

 

    1. تعیین مکانیزم آسیب رباط متقاطع قدامی در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

    1. تعیین مکانیزم آسیب رباط متقاطع خلفی در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در پای برتر با پای غیر برتر آنها.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در پای اتکا با پای ضربه­ی آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای برتر یا پای غیر برتر آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای ضربه یا پای اتکای آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ موقعیت پای آسیب دیده در لحظه بروز آسیب.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در دو حالت حمله و دفاع.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در مسابقه و تمرین.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در راندهای مختلف مسابقه.

 

    1. مقایسه نوع آسیب­های مفصل زانو “کشیدگی، پارگی، در­رفتگی” در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

  1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندکاران حرفه­ای ایران در زمان­های مختلف لیگ برتر تکواندو.

 

1-5-  فرضیه­ها یا سوالهای ویژه تحقیق

 

 

    1. بین میزان بروز آسیب در اجزای آناتومیک مختلف موجود در زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین مکانیزم­های مختلف بوجود آورنده آسیب رباط متقاطع قدامی، در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین مکانیزم­های مختلف بوجود آورنده آسیب رباط متقاطع خلفی، در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب درپای برتر و پای غیر برتر در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در پای ضربه و پای اتکا در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای برتر و پای غیر برتر آنها تفاوت وجود دارد.
    2. دانلود مقالات

    3.  

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای ضربه و پای اتکای آنها تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ موقعیت پای آسیب دیده در هنگام بروز آسیب تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در دو حالت حمله و دفاع در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در دو زمان تمرین و مسابقه در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در راندهای مختلف مسابقه در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد

 

    1. بین نوع آسیب­های مفصل زانو “کشیدگی، پارگی، در­رفتگی و استخوانی” در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

  1. بین میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندکاران حرفه­ای ایران در زمان­های مختلف لیگ برترتکواندو ایران، تفاوت وجود دارد.

 

1-6-  محدودیت­های تحقیق

 

 

1-6-1-  محدودیت­هایی که کنترل آنهادر اختیار محقق نبوده است

 

 

چون تحقیق گذشته نگر بوده و از آزمودنی­ها در مورد گذشته سوال شده است امکان دارد اطلاعات راجع به آسیب­های جزیی و خفیف بطور کامل بیاد نیامده باشد. به هر حال برای کاستن از شدت این محدودیت، ابتدا پرسش نامه بطور دقیق و شفاف طراحی شده و سپس منظور و هدف از هر سوال بطور کامل برای فرد آسیب­دیده شرح داده شد. و در آخر مدارک پزشکی بازیکنان آسیب­دیده در باشگاه­ها مورد بررسی قرار گرفت.

 

 

1-6-2-  محدودیت هایی که کنترل آنها در اختیار محقق بوده است

 

 

برای کنترل برخی عوامل، محدودیت­های زیر از طرف محقق اعمال شده است.

 

 

برای کنترل نوع رشته، جامعه آماری فقط به رشته ورزشی تکواندو محدود شده است.

 

 

برای کنترل جنس، جامعه آماری فقط به مردان اختصاص داده شد.

 

 

برای کنترل میزان تجربه و سطح مهارت، جامعه آماری فقط به تکواندوکارهای حاضر در لیگ برتر  محدود شد.

 

 

1-7-  تعریف واژه­ها

 

 

1-7-1-  تعاریف نظری

 

 

پیچ خوردگی (اسپرین)

 

 

اسپرین زمانی رخ می­دهد که بر مفصل و لیگامنت آن نیرویی فراتر از دامنه طبیعی آن وارد شود و تارهای لیگامنت بصورت کامل یا تعدادی تارها، پاره می­شود.که در هنگام اتفاق افتادن این آسیب ممکن است فرد آسیب دیده صدایی شبیه به پوپ بشنود(9).

 

 

استرین

 

 

استرین زمانی رخ می­دهدکه یک تاندون بر اثر نیرو و فشار بیش از حدکشیده یا پاره (به صورت کامل یا ناقص) شود(9).

 

 

در­رفتگی

 

 

جابه­جا شدن استخوان در مفصل از جای اصلی خود که ممکن است همراه با پارگی و آسیب به لیگامنت­ها و کپسول مفصلی باشد، را در­رفتگی گویند(9).

 

 

شکستگی

 

 

زمانی رخ می­دهد که استخوان درز یا شکاف برداشته و یا شکسته شود. شکستگی بسته به نوع آن، همراه با آسیب به بافت نرم اطراف شکستگی و پوست آن ناحیه می باشد(9).

 

 

بیش­تمرینی

 

 

زمانی ورزشکار دچار بیش­تمرینی می­شود که زمان کافی برای بهبودی و استراحت بعد از تمرین و فعالیت خود نداشته باشد. تکرار فشار بر لیگامنت، تاندون، مفصل و استخوان منجر به ایجاد این آسیب می­شود(9).

 

 

1-7-2-  تعارف عملیاتی

 

 

بازی خانگی (میزبان)

 

 

زمانی که بازی در شهر و یا استادیوم اختصاصی تیم مورد نظر انجام گیرد، بازی خانگی نامیده می­شود.

 

 

بازی خارج از خانه(میهمان)

 

 

زمانی که بازی در شهر و یا استادیوم اختصاصی تیم مقابل انجام شود، بازی خارج از خانه نامیده می­شود.

تاثیر بی خوابی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی بازیکنان آماتور فوتبال در پست‌های مختلف بازی

و فرضیات تحقیق:

 

 

بیشتر ورزشکاران، متخصصان و مربیان ورزشی بر این باورند که استراحت فیزیکی و خواب به مدت زمان کافی برای تمام اجراهای ورزشی و فعالیت های بدنی حیاتی است. اما متاسفانه، شواهد و مدارک کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. از طرفی، برخی از مدارک موجود پیشنهاد می­کنند که ورزشکاران از تأثیرات بی­خوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005). با این وجود، در حال حاضر اطلاعات علمی کافی در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بی­خوابی وجود ندارد. به طور کلی می­توان گفت که تأثیر بی­خوابی بر عواملی چون قدرت عضلانی، توان هوازی و بی­هوازی و بعضی از متغییرهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، تهویه و مصرف اکسیژن) به طور کافی مشخص نشده است (دواسمس و همکاران، 1995). در مورد روابط جنبه­های متعدد خواب و عملکرد ورزشی مطالعات تقریبا اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل اندک بودن مطالعات و شواهد مربوط به این زمینه می­تواند این باشد که اعمال بی­خوابی به آزمودنی­ها می‌تواند از لحاظ اخلاقی با مشکل مواجه است.

 

 

مطالعاتی که برتأثیر بی­خوابی انجام شده است نشان داده‌اند که بی­خوابی 72-30 ساعته واکنش­های قلبی-تنفسی به ورزش و اجرای هوازی و غیرهوازی را تغییر نمی­دهند (کوپس و همکاران، 1993؛ دواسمس و همکاران، 1995). به هر حال مشاهده شده است که 30 ساعت بی­خوابی متغیرهای قلبی-تنفسی در ورزش را کاهش می­دهد (آزبوی و همکاران، 2009). گزارش شده است که اجرای ورزشی در بعضی از افراد می‌تواند نسبت به بی­خوابی حساس باشد و در برخی دیگر چنین نباشد (آزبوی و همکاران، 2009). مطالعات تجربی بسیار کمی بر روی تأثیر بی­خوابی در اجرای ورزشی اجرا شده است (آزبوی و همکاران، 2009). در واقع چند مورد از تحقیقاتی که بر روی تأثیر بی­خوابی بر اجرای ورزش انجام شده است یافته­های متناقضی را گزارش کرده­اند و هیچ تحقیقی نیز به مطالعه تاثیر بی خوابی بر بازیکنان آماتور فوتبال نپرداخته است.

 

 

پیشرفت روزافزون علوم ورزشی و یافته های جدید در قلمرو ورزش و کاربرد آنها در توسعه و بهبود وضعیت جسمانی، روحی و روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، تکنیکی و تاکتیکی ورزشکاران،موجب جهش حیرت انگیز رکوردها و نتایج حاصل از اجرای حرکات ورزشی شده است. این پیشرفت و ترقی مدیون گزارش های تحقیقی بیشماری است که در زمینه کاربرد علوم ورزشی از قبیل علم تمرین، فیزیولوژی ورزش، روانشناسی ورزش، تغذیه ورزش و غیره صورت گرفته است. فوتبال یکی از رایج ترین و محبوب ترین ورزش ها در جهان محسوب می شود (اکبلوم، 1986؛ تامیلتی، 1993؛ اینکلار، 1994؛ جوردن و همکاران، 1996). در سال های اخیر، مدارس فوتبال حرفه ای متعددی برای تربیت بازیکنان جوان و مستعد در سراسر جهان دایر شده است (استرویر و همکاران، 2004)که نشان از رشد روزافزون آن در بین نوجوانان و جوانان کشورهای جهان دارد. در طی سال های گذشته، اطلاعات علمی قابل توجهی در مورد فیزیولوژی و پزشکی فوتبال جمع آوری شده است. این تحقیقات عمدتا نیمرخ آنتروپومتریک و فیزیولوژیک ایده آل بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در آمریکا و غرب اروپا را ارزیابی کرده اند، در حالی که اطلاعات توصیفی در مورد ویژگی های بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در سایر نقاط جهان بسیار کم و محدود است (استوجیک، 2003). در کشور ما نیز با توجه به رشد روزافزون فوتبال در بین نوجوانان و جوانان کشور، بجاست که با تعمق بیشتر به این رشته نگریسته شده و با استفاده از روش های علمی، موانع موجود تا حد امکان شناسایی و از سر راه برداشته شوند. فوتبال ورزشی دشوار است که در آن فعالیت های متعددی به صورت هوازی و بی هوازی از قبیل دوهای با شتاب تند شونده یا کند شونده سریع، تغییر جهت های سریع، شوت زدن، تکل زدن و … وجود دارد (بنگسو و لیندکوسیت، 1992؛ ویسلوف، 1998). بر اساس نتایج تحقیقات، بازیکنان فوتبال برای موفقیت در آن نیاز به ویژگی های فیزیکی و فیزیولوژیکی سطح بالایی از قبیل توان هوازی، توان بی هوازی، قدرت عضلانی، سرعت، چابکی و انعطاف پذیزی دارند (میناسیان، 1376؛ بنگبو و همکاران، 1991؛ آرناسون، 2004) که بی خوابی می تواند تاثیری بر این فعالیت ها داشته باشد. با این همه، گزارش تحقیقات مختلفی (بنگبو همکاران، 1991؛ ریلی، 1994؛ استرویر و همکاران، 2004) نشان داده اند که الگوی فعالیت های بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیکی بازیکنان در پست های مختلف بازی متفاوت است، انتظار می رود که این ویژگی ها در پست های مختلف بازی نیز متفاوت و تاثیر بی خواب نیز بر آنها متفاوت باشد (دیسالو و پیگوزی، 1998). بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز موید این مطلب است که نیمرخ فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است (پوگا و همکاران، 1991؛ دیویس و همکاران، 1992؛ ورما و همکاران، 1997؛ ویسلوف، 1998؛ بنگسبو، 2002).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

مکانیزمی که توسط آن بی­خوابی کوتاه مدت (کمتر از 36 ساعت) می­تواند بر اجرای جسمانی تاثیر بگذارد، همچنان که بسیاری از تحقیقات پیشین اشاره کرده­اند، واضح نیست. این امر می‌تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در عوامل قلبی-عروقی مانند اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، ضربان قلب و یا سایر فاکتورهای عصبی از قبیل زمان عکس العمل ارادی و غیر ارادی باشد (فیلیپ و همکاران، 2005؛ تومپوروسکی و همکاران، 1986). در برخی تحقیقات نشان داده شده است که دوره­های محرومیت طولانی از خواب (تا 65 ساعت) اختلالاتی را در خلق و خوی بوجود آورده و باعث می­شود که عملکرد شناختی فرد کاهش یابد. این موارد با طولانی شدن دوره بی­خوابی افزایش می­یابد (نایتون 1970؛ مورگان، 1982؛ ویلکینسون، 1985).

 

 

متأسفانه، مطالعه مشابهی در مورد تاثیرات بی­خوابی بر زمان عکس العمل انجام نگرفته است. اما تعداد اندکی از تحقیقات آزمایشگاهی

پروژه دانشگاهی

 نشان داده­اند شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی می­تواند توسط بی­خوابی و یا نداشتن خواب کافی تغییر یابند (لاموند و همکاران، 2006). بی­خوابی کامل  ممکن است بر توجه، اجرای روانی- حرکتی، عملکرد، زمان عکس­العمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی بگذارد (هاکی و همکاران، 1997، هورن و استبرگ، 1976). صرف نظر از گزارشات مربوط به تأثیر منفی بی­خوابی بر اجرای بهینه در عملکردهای اجرایی ساده (دپینیو و همکاران، 2006)، ثابت شده است که عملکردهای پیچیده نیز می­تواند توسط بی­خوابی تحت تأثیر قرار گیرد (هاریسون و همکاران، 2000). عوامل ویژه­ای از قبیل انگیزش، تمرکز، زمان واکنش، بازخوردهای اجرایی و وظایف چندگانه حرکتی می­تواند تحت تأثیر بی­خوابی و یا کم­خوابی قرار گیرند (لنگفریسیر و همکاران، 1994).

 

 

در واقع، شمار زیادی از انسان­ها اعتقاد دارند که میزان 5 ساعت خواب در طول شبانه روز برای عملکرد مطلوب آنها کافی می‌باشد، اما واقعیت این است که این میزان خواب تنها برای برآورده ساختن نیازهای اولیه بدن آنها کافی می­باشد و با از دست دادن یک یا دو ساعت خواب به طور منظم موجب پدید آمدن وام خواب می‌شود (بویانت، 1992). اما متأسفانه، مطالعاتی که بتواند تأیید کننده این ادعا باشند بسیار اندک هستند و نمی­توان به طور قطع آن را رد یا تایید کرد.

 

 

لذا، با توجه به اندک بودن شواهد و مطالعات مربوط در این زمینه و نیز تناقض موجود در میان این مطالعات، در این تحقیق قصد داریم اثر یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب بر روی برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی بررسی نماییم که: آیا توان هوازی بیشینه، توان بی هوازی بیشینه، سرعت، چابکی و زمان عکس العمل در پست های مختلف بازی بازیکنان آماتور فوتبال تاثیر دارد یا نه؟

 

 

3.1 فرضیات تحقیق:

 

 

    1. توان هوازی بیشینه (آزمون بروس) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. توان بی‌هوازی بیشینه (آزمون رست) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. سرعت (آزمون دو 45 متر) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. چابکی (آزمون دو 9*4) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

  1. زمان عکس العمل در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

4.1  هدف و ضرورت تحقیق

 

 

هدف عمده هر شاخه­ای از علوم مختلف، گسترش اطلاعات مربوط در آن زمینه و در نتیجه بهبود و افزایش کارآیی آن است که در این راستا علوم ورزشی نیز مستثنی نمی­باشد. یکی از نیازهای اساسی انسان خواب است و در اغلب موارد اختلال خواب یک نشانه زودرس در بیمار­ی­های روانپزشکی است (کاپلان و همکاران، 2002). چرخه خواب و بیداری یکی از چرخه­های بیولوژیک است که توسط عملکرد فیزیولوژیک، در روشنایی و تاریکی، برنامه­های کاری، مراقبت و سایر فعالیت­ها تحت تأثیر قرار می­گیرد و ساعت بیولوژیک انسان نقش مهمی را در این چرخه بازی می­کند (لیما و همکاران، 2002). در بین اختلالات خواب، بی­خوابی و احساس خواب آلودگی طی روز از شایع­ترین مشکلات پیش روی افراد است. شماری از جمعیت­های شاغل و ورزشکار ممکن است در معرض بی‌خوابی و یا کم­خوابی قرار گیرند. شیوع اختلالات خواب در جوامع انسانی بین 15 تا 42 درصد است (تروپی و همکاران، 1990).

 

 

عملکرد ورزشکاران در طول روزها، در مناطق مختلف جهان که هر کدام شامل مناطق زمانی خاصی هستند و مرتبا برای مسابقات به جاهای مختلف سفر می‌کنند هنوز به طور کلی مطالعه نشده است (بینک و همکاران، 1986). شواهدی وجود دارد که نه تنها اجرای ورزشی این ورزشکاران در این مناطق خاص ضعیفتر می‌شود، بلکه همچنین تعیین برنامه­های ورزشی و به دنبال آن برنامه تمرینات جدی این ورزشکاران را کاهش می‌داد (ویلمور و کاستیل، 1380). چندین عامل ممکن است در این عوامل منفی دخیل باشند که شامل بی نظمی ساعت بدن در هماهنگی فوری به این مناطق جدید زمین است (انجمن پزشکی آمریکا، 1994) که ورزشکاران را ملزم می‌کند با این شرایط غیرطبیعی بدنی و کمبود و کاهش خواب به تمرین و مسابقه بپردازد که در نهایت منجر به کاهش کلی در اجرا و خلق و خوی می­شود (آزبوی و همکاران، 2006، فیلیپ و همکاران، 1989). هماهنگی ضعیف ساعت بدن و کمبود خواب همچنین در افراد شب کار هم دیده شده است (بینک و همکاران، 1986). که همچنین برای آنها باعث اجرای ضعیف­تر با افزایش اشتباه در تصمیم­گیری و بروز حوادث ناگوار شده است (فیلیپ و همکاران، 1989،بویانت و همکاران، 1992، چن و همکاران، 1991، هیوم و همکاران، 1993).

 

 

مخصوصا این مسئله برای مربی­های تیم­ها خیلی مهم است چون مسئول برنامه­های تمرینی و هماهنگی در مسابقات ورزشکاران هستند و بعید است برای مربیان که فعالیت بازیکنان را بیشتر از حد معمول ادامه بدهد که در نهایت منجر به تخمین اشتباه بازیکنان از سرعت سازگاریشان با منطقه جدید زمانی بشود.

 

 

مطالعات مربوط به تأثیر بی­­خوابی بر پاسخ­های قلبی-عروقی به ورزش نشان داده است که کمبود خواب از 30 تا 72 ساعت تغییری را در پاسخ­های قلبی-عروقی به ورزش نشان نداده است (گریفیت و همکاران، 2006، رایک و همکاران، 1972)، همچنین در اجراهای هوازی و بی‌هوازی (هیل و همکاران، 1994). این عقیده وجود دارد که خواب کافی برای حداکثر اجرای ورزشی ضروری است (سوئیسی و همکاران، 2003).

 
مداحی های محرم