ای درباره جامعهشناسی امنیت با عنوان «جامعهشناسی امنیت، رویكردی جامع» بر آن افزوده است.
در هریک از مقالات که به یکی از مسائل اجتماعی و تهدیدات و فرصتهای ناشی از آن میپردازد، تلاش شده است با واکاوی موضوع مورد نظر و نتیجهگیری از مباحث مطرح شده، راهکارهای لازم جهت استفادههای کاربردی ارائه شود.
کتاب «مردم، دولتها، هراس» اثر باری بوزان و یا مقالاتی که توسط «ال ویور»، «لمیتر» و «روی پل» به رشتهی تحریر درآمده است و یا مکاتبی چون مکتب کپنهاگ و یا فراساختارگرایان که در این زمینه بحث کردهاند؛ اولاً به تعریفی مشخص از مفهوم اجتماع دست نه زدهاند وحتی در بعضی موارد، اجتماع را به جمعهای خیلی کوچک که جهت حفظ و بقای خود تلاش میکنند تقلیل دادهاند. در ثانی، اصولاً به علت تفاوتهای ماهوی و بسیار زیادی که بین جوامع مختلف وجود دارد، نمیتوان موارد و شاخصههای جوامع غربی رادرخصوص جامعهی ایران صادق دانست.
کتابهایی نیز در زمینه امنیت ملی در ایران نگارش شده، به دلیل اینکه امنیت ملی مفهومی عامتر از امنیت اجتماعی است، در این منابع به مفهوم امنیت اجتماعی چندان توجهی نشده است.
کتابی نیز توسط دکترنویدنیا در زمینه امنیت اجتماعی تدوین شده است که به بحث امنیت اجتماعی به صورت کلی پرداخته و در خصوص اینکه منظور از امنیت اجتماعی در ایران چیست سخنی به میان نیامده است.
مقالات:
مقاله جنگ نرم و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران (قربانزاده سوار و ناطقی، 1392) که در شماره 32 فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی منتشر گردیده است؛ فرهنگ و آیین هر جامعه، ملت و کشوری را متضمن باورها، ارزشها، هنجارها، آداب، رسوم، هستها و نیستها و بایدها و نبایدهایی دانسته که هویت آن به شمار میآید.
در این مقاله از جمله اهداف عاملان جنگ نرم غرب را، به حاشیهراندن فرهنگ ملی و دینی انسانها و حاکمیت فرهنگ اومانیستی، سکولاریستی لیبرال دموکراسی در فرایند جهانیسازی وحکومت برجهان تشریح نموده ومحور اصلی جنگ نرم را، تحریک نیروهای فرهنگی،اجتماعی وسیاسی کشورهای دارای شکافهای فکری، جناحی وروشی برشمرده واذعان نموده که بدینوسیله نیروهای متعارض، مؤلفههای ستیزش خود را به ساختار سیاسی منتقل وشکافهای ساختاری راتشدید می نمایند همچنین نویسنده عاملان به ذکر این مطلب پرداخته که جنگ نرم با القای اطلاعات ویژه به مخاطبان میکوشند تا بر نظام عاطفی و هیجانی، باورهای دینی، ارزشهای فرهنگی و رفتارهای اخلاقی افراد و گروههای جامعهی هدف تأثیر بگذارند و بیتفاوتی، بدبینی، نفرت و خشم مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و در نهایت، مقبولیت مردمی و مشروعیت دینی نظام سیاسی را از بین ببرند و جنگ نرم غرب را عاملی در خلق بحرانهای اعتقادی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی به منظور تضعیف مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی ایران، دانسته است.
مقاله جنگ نرم و جمهوری اسلامی ایران (قربانزاده سوار و ناطقی، 1390) که در شماره 31 فصلنامه عملیات روانی منتشر گردیده است
نویسنده پس از شناسایی مفهوم جنگ نرم، جایگاه، کاربرد و مصادیق آن در روابط بین الملل و به کارگیری آن توسط قدرت های بزرگ از جمله آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، این فرضیه را به اثبات رسانیده که راهبرد دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر اقدامات غیرنظامی و تهدید نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است و هدف اصلی دشمنان از چنین اقداماتی را تضعیف حاکمیت ایران دانسته است.
مقاله ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ و ﻓﺮآﻳﻨﺪ آﺳﻴﺐ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ (آقایی و تیمورتاش، 1389) آﺳﻴﺐ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را دارای ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﻨﺸﺎءﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ دانسته و آن را دارای ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ ﻣﻲداند ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ آنﻫﺎ ﺑﻪ اﻳﺠﺎد ﻧﺎاﻣﻨﻲ ﻓﺮدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺷﺎره ﻛﺮده ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮآﺳﻴﺐﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮدﻛﺸﻲ، ﻃﻼق، اﻋﺘﻴﺎد، ﺳﺮﻗﺖ، اﻧﻮاع ﺟﺮاﺋﻢ اﺻﻮﻻ ﻧﺸﺎن ﻛﮋﻛﺎرﻛﺮدی و ﻧﺎرﺳﺎﻳﻲ دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻋﺪم اﻳﻔﺎی ﺻﺤﻴﺢ وﻇﺎﻳﻒ آنهااﺳﺖ.
نویسنده اﻳﻦ آﺳﻴﺐ ﻫﺎ را ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮوز آﺛﺎر و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺳﻮﺋﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ میداند ﻛﻪ ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻳﻜﻲ از آن ﻫﺎﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﻣﻲﮔﺮدد در ﺣﺪ اﻣﻜﺎن ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﺎﻫﻴﺖ آﺳﻴﺐ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و راﺑﻄﻪ آنﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ﻟﺬا ﻧﺨﺴﺖ ﻣﻔﻬﻮم آﺳﻴﺐﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺳﭙﺲ ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﺎﻫﻴﺖ اﻣﻨﻴﺖ و ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ آنﻫﺎ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد.
از جمله سایر مقالات میتوان به بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی جنگ نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران (ماهپیشانیان، 1389)، نقش عوامل خارجی در تحولات جمهوریهای شوروی سابق؛ مطالعه موردی دخالت آمریکا در تحولات گرجستان(محمدی، 1389)، تحلیل عملیات روانی در بستر انقلابهای رنگی(جمالی، 1388) اشاره كرد.
پایان نامه ها:
پایان نامه تأثیر جنگ نرم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (ناطقی، 1390) به راهنمایی قربانعلی قربانزاده سوار جنگ نرم را باطرح اهداف بدیع وکاربرد ماهرانه ابزارهای فرهنگی،ارتباطی، به عنوان خط تعارض اصلی میان بازی گران عرصهی بینالملل با تکیه بر نیروهای داخل کشورها دانسته و جنگ نرم را امروزه به پدیدهای محوری در سیاست بینالملل شرح داده است. در فضای جنگ نرم را، تکنولوژیهای جدید ارتباطی مانند خبر و اطلاعات که بایستی در راستای ارائه خدمات سریع و روزآمد به انسانها در سطح داخلی و بینالمللی باشد، زمینهساز بروز اختلالات در عرصهی سیاست داخلی و خارجی کشورها تشریح نموده است.
در این پژوهش نویسنده در بررسی نقش و تأثیرات جنگ نرم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به برقراری ارتباط میان ماهیت، ابعاد، شیوهها و ابزارهای جنگ نرم و امنیت ملی توجه کرده و همچنین درصدد یافتن متغیر واسطی بوده که جنگ نرم را بر امنیت ملی پیوند دهد. این متغیر واسط همان اذهان و افکار بازیگران عرصهی امنیت ملی است که با کمک مفهوم مشروعیت نظام، قابل ارزیابی میباشد.
این بازی گران دریک برداشت کلی،از یک سو،عبارت از نخبگان و تصمیمگیران امنیت کشور،جامعه ومردم کشور، نهادهای امنیت ملی و شخصیتها و نیروهای داخل و خارج از قدرت حاکم هستند که به شیوهها و با ابزارهای مختلف بر امنیت ملی اثر میگذارند و از طرف دیگر، در طرف مقابل عبارت از رهبران حکومت حریف، مردم کشور حریف، نهادهای تصمیمگیرندهی امنیت ملی،نیروهای اجتماعی اثرگذارواثرپذیر و مانند اینها در جامعهی حریف وهمچنین همهی این بازیگران در طرف ثالث از قبیل کشورها و سازمانهای بیطرف و متحدان خودی و حریف ذکر گردیده است.در این اثر به این موضوع اشاره شده که حریف به وسیلهی جنگ نرم، با اثرگذاری بر ارزشها، هنجارها و نگرشهای جامعه سعی میکند رفتار مردم جمهوری اسلامی ایران را بهگونهای تغییر دهد که در مرحلهی اول، مشروعیت سیاسی نظام و در مرحله بعد، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به خطر بیافتد و از آنجا که هیچ حکومت کشوری بهویژه در دنیای جدید، قادر به پیشبرد اهداف ملی خود نیست مگر آنکه پشتیبانی ملت و جامعه را به همراه داشته باشد و بدینوسیله، مشروعیت نظام سیاسی خود را افزایش دهد، تقویت ارزشها و باورهای عمومی نظام و جامعه، نقش مهمی در حفظ و توسعه امنیت ملی کشور دارد. به نوبه خود، همین باورداشتها و به بیان دیگر، مشروعیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آماج جنگ نرم حریف در حال حاضر میباشد. در چنین فضایی، هر چه پشتیبانی مردم یک جامعه از حکومت خود بیشتر باشد احتمالاً آن کشور در رقابت با حریفان و پیشبرد اهداف و منافع خود از توفیق بیشتری برخوردار خواهد بود.
پایان نامه کارشناسیارشد بررسی رابطه هویت ملی و امنیت اجتماعی درایران (رحمتی، 1389) به راهنمایی یحیی فوزی مقوله امنیت اجتماعی رااز حیاتیترین اجزاء هرجامعهای دانسته و هویت ملی را نیز به عنوان آخرین هویت اکتسابی افراد، از الویت های مهم به حساب آورده است. در این پژوهش عوامل متعددی رادر تقویت ویا تضعیف امنیت مؤثر دانسته که از جملهی این عوامل تأثیرگذار مقولهی هویت ملی است و به نحوه ارتباط دومقولهی مهم، یعنی امنیت اجتماعی و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است.
از نظر نویسنده مقولهی امنیت اجتماعی در ایران از یک سو با ارزشهای جمعی که عامل همبستگی عمومی بوده، ارتباطی نزدیک دارد و از سوی دیگر نیز با عوامل عینی همچون میزان جرم و جنایت و توان اقتصادی مردم در ارتباط است. هویت ملی در ایران نیز از ارزشهای دینی، ملی و نوین با محوریت ارزشهای دینی عقل گرا تشکیل یافته است.
در پژوهش مورد مطالعه این سئوال مورد نظر قرار گرفته که اصولاً این دو مقولهی مهم چه ارتباطی میتوانند با هم داشته باشند. یافتهها و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر که با بهرهگیری از روشهای تحلیلی، تبیینی و جمع آوری دادههای کتابخانهای متکی بوده، حاکی ازآن است که ارزشهای جمعی که عناصر هویت ملی ایرانیان را تشکیل داده است، به عنوان عامل ارتباط دهنده هویت ملی و امنیت اجتماعی محسوب میگردد.
زیرا ارزشهای جمعی از یک سو عاملی در جهت همبستگی عمومی و وفاق در جامعه، میباشند و از سوی دیگر با توجه به اینکه ارزشهای جمعی باعث شکلگیری هنجارهای خاصی درروابط افراد میشود، عاملی درجهت تقویت امنیت اجتماعی میباشند زیرا به هر میزان که ارزشهای جمعی ثبات بالاتری داشته باشند، باعث ثبات در هنجارهای جامعه شده و با کاهش هنجارشکنی، امنیت اجتماعی تقویت میگردد.
1-4- سئوال اصلی :
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که جنگ نرم چه تأثیری بر امنیت اجتماعی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سال 1384 تا 1392 گذاشته است؟
1-5- سؤالات فرعی :
1- جنگ نرم چیست و ابزارهای آن چه میباشند؟
2- مؤلفههای جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
3- ابعاد امنیت اجتماعی جمهوری اسلامی ایران کدام است؟
4- تأثیر جنگ نرم بر ارزشهای حاکم و امنیت اجتماعی یک نظام چیست؟
5 – جنگ نرم با چه ابزارهایی و چگونه امنیت اجتماعی یک نظامهای سیاسی را مورد تهدید قرار میدهد؟
1-جنگ نرم عمدتاً آنجایی عملیاتی میشود که به کارگیری نیروی نظامی به صرفه نیست و به مراتب هزینه های کمتری داشته باشد.
2-جنگ نرم از سوی کشورهای غربی ودررأس آن ایالات متحده آمریکا علیه جامعه ایران در حال شکل گیری و اجرا میباشد.
3-کشورهای غربی به دنبال تغییر در باورها و ارزش های ملت ایران و همراه نمودن ملت ایران با اهداف خود و در نهایت از این طریق خدشه وارد کردن به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
جنگ نرم با هدف قرار دادن نظام ارزشی جامعه ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سالهای 1384 تا 1392 از طریق استحاله فرهنگی، تردید در مبانی نظام، نابسامانی، از خود بیگانگی، نا به هنجاری و شکاف نسلی به دنبال تضعیف و تهدید امنیت اجتماعی در ابعاد گوناگون می باشد.
جنگ نرم[2] عبارت از هر اقدام غیرخشونتآمیز است که ارزشها و هنجارهای جامعهی هدف را مورد هجوم قرار دهد تا در صورت پیروزی، منجر به تغییر در الگوهای رفتاری و خلق الگوهای جدید شود که با الگوهای رفتاری نظام حاکم تعارض دارد(کرمی، 1387: 3).
جنگ نرم، نوعی جنگ سرد برای استحالهی فرهنگی جامعه است(ساندرس، 1382: 23).
جنگ نرم، مجموعه تدابیر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهای عامل است که بر نظرات، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان آماج اعم از حکومتها، دولتها، گروهها و مردم کشورهای خارجی تأثیر میگذارد و در بلندمدت موجب تغییر منش و کنش فردی و اجتماعی آنان میگردد(الیاسی، 1387: 12).
جنگ نرم، استفاده از قدرت نرم علیه نظامهای سیاسی هدف، به منظور تأثیر بر باورها و ارزشهای بنیادین با هدف دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری متداول در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها است(نائینی، 1389: 90).
امنیت:
امنیت از نظر تجربی اصطلاحی نسبی است و در حوزه تحقیقاتی روابط بین الملل پذیرفته شده است که این مفهوم بر حسب بیش یا کم به جای همه یا هیچ تحلیل شود و از نظر تاریخی، امنیت به عنوان ارزش پایه (محوری)و هدف نهائی رفتار دولت تلقی شده است.
والتز می گوید در آنارشی امنیت عالی ترین هدف است.
بالدوین می گوید به طور سنتی تحلیلهای امنیتی در زمینه سیاست خارجی روی ابعاد نظامی متمرکز شده است. از این رو تهدیدات ملحوظ در وضعیتهای جنگی و نزدیک به منازعه حشونت آمیز، باعث مسائل امنیتی ملی جدی برای رهبری سیاسی می شود(ایوانزو و نونام، 1391: 743).
مفهوم خاص «امنیت» عبارت است از: مصونیت کامل جان، مال و ناموس مردم از هرگونه تعرض و گزند که مهمترین ضروریات زندگی اجتماعی است و تأمین آن، یک اصل و برای سلامت و بقای هر جامعه، حیاتی است(قربانحسینی، 1376: 30).امنیت از اولین و ضروریترین نیازهای جامعه بشری محسوب میشود. این نیاز از زمانی که بشر قدم به عرصهی حیات نهاد، پدید آمده است. از جمله مسائل مهمی که از دیرباز تاکنون در اشکال مختلف، مطرح بوده است، مسأله امنیت میباشد که موضوعات مربوط به آن در گذر زمان، تنوع و تعدد بسیاری یافته است (لرنی، 1383: 1).
پاتریک مورگان در اینباره میگوید: امنیت مانند سلامتی یا منزلت، نوعی شرایط است که به آسانی تعریف و تحلیل نمیپذیرد.
مک سوئیتی[5] امنیت را واژهی لغزنده و بیثبات میخواند که در گسترهی گیجکنندهای از زمینههای متنوع ودر جهت اهداف چندگانه بهوسیلهی افراد، شرکتها، حکومتها و متخصصان آکادمیک به کار رفته است و در این فضا مجموعهای از چیزها، مردم، وسایل، اهداف، حوادث خارجی و احساسات درونی منظور شده است (كیوانحسینی، 1379: 84).
امنیت یعنى چه؟ یعنى موجود زنده چیزى را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسائل حیات را هم دارد. باید امنیت داشته باشد، تا آنچه را دارد از او نگیرند یعنى از ناحیهی یک دشمن، از ناحیهی یک قوهی خارجى، آنچه دارد از او سلب نشود (مطهری، 1373: 13).
امنیت انواع مختلف دارد: 1) امنیت فردی؛ 2) امنیت اجتماعی؛ 3) امنیت ملی؛ 4) امنیت جهانی و بینالمللی (کمیجانی، 1378: 93). امنیت اجتماعی، كه در این گفتار به آن خواهیم پرداخت به حالتی اطلاق میشود كه در آن مردم جامعه فارغ از تهدید به موجب آن، فعالیتهای اجتماعی خود را در محیط آرام انجام دهند.
قدرت نرم:
جوزف نای[6] از پیشگامان طرح نظریهی قدرت نرم در سال 1989 عنوان میکند: قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و زمانی یک کشور به قدرت نرم دست مییابد که اطلاعات و دانایی را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونهای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد. قدرت نرم، فقط تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزشهای عمومی را شامل میشود و هدف قدرت نرم، جهتدهی افکار عمومی مخاطبان در خارج از کشور و سپس داخل کشور است (نای، 1383: 23).
قدرت نرم عبارت از توانایی کسب مطلوب مقصود و هدف از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع است. قدرت نرم از جذابیت فرهنگی، ایدهآلهای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی میشود (نای، 1383: 83).
قدرت نرم در عرصه بینالملل، به آن دسته از قابلیتها و تواناییهای کشور اطلاق میشود که با ابزارهای فرهنگی، ارزشی و اخلاقی بهصورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر میگذارد. علاوه بر این، قدرت نرم در بعد داخلی بهواسطهی مشروعیت سیاسی دولت ایجاد میشود و با افزایش اعتماد، وفاق و همبستگی ملی، افزایش مییابد. قدرت نرم دارای وجوه مسالمتآمیز و غیرمسالمتآمیز میباشد که لازم به توضیح است که در این پژوهش از وجه غیرمسالمتآمیز قدرت نرم به جنگ نرم تعبیر شده است.
با تمرکزبر امنیت انسانها، امنیت اجتماعی[8] نمایان میشود(بوزان، الی ویور و پاپ دوویلد، 1386: 183).از دهه هشتاد قرن بیستم، مفهوم محدود امنیت، وسعت یافت ومسایل اقتصادی،اجتماعی وزیستمحیطی را شامل شد(لرنی، 1383: 20).اصطلاح امنیت اجتماعی را اولین بار، باری بوزان[9]در کتاب «مردم، دولتها و هراس» در سال 1991 به کار برد(روی، 1383: 692). امنیت اجتماعی به مفهوم فنی كلمه در سال 1993، توسط ال ویور[10] و لمیتر[11] تحت عنوان مكتب كپنهاگ مطرح شد.
واژگان امنیت جامعگی[12]، امنیت اجتماعیشده[13] و امنیت اجتماعی بر امنیت جامعه دلالت دارد(ربانی خوراسگانی و قاسمی، 1386: 2).برخی امنیت اجتماعی را یکی از ابعاد امنیت ملی[14] و در کنار ابعاد زیستمحیطی و اقتصادی آن قلمداد نمودهاند.
برخی آن را همسنگ امنیت ملی دانستهاند. از منظر دیگر، امنیت اجتماعی عبارت از تأمین شرایط و امکاناتی است که اقشار مختلف مردم به موجب آن، فعالیتهای اجتماعی خود را در محیط آرام انجام دهند (MC Sweeney, 1999: 4).
بعضی امنیت اجتماعی را حفظ جان، مال، ناموس، آبرو و تأمین آرامش روانی مردم تلقی میکنند. برداشت برخی از این واژه، حفظ پایههای قدرت و اقتدار حاکمان و دولتمردان است.
در حالی که عده دیگر امنیت رادر گسترش مشارکت مردم وبروز نهادهای مدنی جستجو میکنند.از اینرو،برخی با اشاره به دگرگونی معنایی امنیت،از انقلاب در مفهوم امنیت اجتماعی سخن میگویند(نویدنیا، 1385: 132).
بهاختصار، امنیت اجتماعی، مصونیت شهروندان جامعه از مزاحمت، ترس، تهدید، اضطراب و وضعیتی است كه در آن ارزشهای حیاتی جامعه تهدید شود.
با توجه به توصیفی وتبیینی بودن موضوع، هدف انجام یک تحقیق نظری است که روش جمعآوری دادهها در این تحقیق، عمدتاً کتابخانهای یعنی استفاده از منابع مکتوب شامل کتب، مقالات و سایر اسناد و مدارک موجود از جمله سایتهای اینترنتی است.
روش تجزیه و تحلیل دادهها، توصیفی، تحلیلی خواهد بود.محقق پس از جمعآوری مفاهیم مربوط به جنگ نرم و تأثیرات آن بر حوزه امنیت اجتماعی و مؤلفهها و شاخصههای این جنگ، به بررسی تأثیر جنگ نرم بر امنیت اجتماعی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سال 1384 تا 1392 میپردازد.
لذا در این زمینه محقق با مراجعه به کتابخانهها و مطالعه کتب، اسناد و مقالههای فارسی و انگلیسی به جمعآوری داده ها در این زمینه میپردازد .
در مرحله بعد با تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده، سؤال اصلی را تبیین مینماید. بر این اساس میتوان مراحل کار را به ترتیب زیر دستهبندی کرد:
الف: مراجعه به کتابخانهها و سایتهای اینترنتی برای جمعآوری اطلاعات و مطالعه اسناد
ب: تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده
ج: طبقهبندی اطلاعات
د: تبیین سؤال اصلی با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده
ه: به رشته تحریر در آوردن نتایج ،رویکرد پژوهش نیز جامعه شناسی تاریخی و سیاسی و اجتماعی است.
این پایان نامه در پنج فصل تنظیم گردیده است:
فصل نخست :کلیات طرح پژوهش است که شامل طرح مسأله تحقیق، روش پژوهش، سؤال و فرضیههای تحقیق وچارچوب نظری و الگوی تحلیل است.
فصل دوم : به مبانی نظری جنگ نرم میپردازد که در آن ابتدا به واژه شناسی جنگ نرم یا تعریف مفاهیم مربوطه پرداخته می شود و سپس دیدگاه های نظری مختلف پیرامون نقش جنگ نرم مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل سوم: تحت عنوان امنیت ،وامنیت اجتماعی است که در آن ابتدا به واژه شناسی امنیت اجتماعی یا تعریف مفاهیم مربوطه پرداخته می شود و سپس دیدگاه های نظری مختلف پیرامون نقش امنیت اجتمائی مورد بررسی قرارمی گیرد.
فصل چهارم : به بررسی ابزارهای جنگ نرم به ویژه فضای مجازی (رسانه، اینترنت، ماهواره، شبکه های اجتماعی) به طور مفصل پرداخته می شود.
فصل پنجم : در این فصل به مطالعه تاثیرجنگ نرم بر امنیت اجتماعی ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد یعنی از سال 1384 تا 1392 میپردازد.
قسمت آخر نتیجه گیری و ارائه راهکار است .
1–کلید واژگان : جنگ نرم ، امنیت اجتماعی ، امنیت اجتماعی جمهوری اسلامی ایران ، ریاست جمهوری احمدی نژاد
1- Soft War
2- more or less
3-all or none
Bill Mcsweeney 1-
JosephNye- 2
Soft Power 3-
1- Social Security
2- Barry Buzan
3- Ole Waever
4- Lemaiter
Societal Security 5-
Societed Security 6-
National Security- 7
پژوهش :نوشتار حاضر به عنوان رساله کارشناسی ارشد علوم
سیاسی به بررسی مقایسه ای سبک های رهبری تصمیم گیرندگان
دو دولت اصولگرا و اعتدال گرا یعنی سعید جلیلی و محمد
جواد ظریف در قبال پرونده هسته ای پرداخته است . این
پژوهش با تکیه بر الگوی نظری » فیلیپ استانفورد کوهن«
درباره تقسیم بندی سبک های رهبری ،بر دو نوع سبک رهبری
یعنی استعلاگرایانه و مدیریتی تمرکز کرده است. بر مبنای
این تمهید نظری،استدلال پژوهش حاضر به عنوان فرضیه آن
است که سبک رهبری سعید جلیلی در قبال پرونده هسته ای
استعلاگرایانه و ایدئالیستی بوده ؛ در حالیکه محمد جواد
ظریف بر سبک رهبری مدیریتی در موضوع هسته ای تمرکز
نموده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که اتخاذ
سبک رهبری استعلاگرای جلیلی مانع از شکل گیری توافق
هسته ای ایران با کشورهای غربی گردیده و حتی در مواقعی
ناامنی های شدیدی را بر کشور تحمیل نمود و ماحصل آن
اعمال تحریم های گسترده علیه ایران بوده است. در حالیکه
سبک رهبری مدیریتی محمد جواد ظریف در قالب گفتمان
اعتدال منجر به حل و فصل منازعه هسته ای ایران با
کشورهای غربی گردیده و تا حد زیادی از فشارهای جامعه
جهانی علیه ایران کاسته شده است.
کلید واژه ها:سبک رهبری- امنیت ملی- اصولگرایی- اعتدال-
پرونده هسته ای- سعید جلیلی- محمد جواد ظریف- کشورهای
غربی- دیپلماسی هسته ای.
9
فصل اول : کلیات پژوهش
10
4-4 طرح مساله
مسئله امنیت ملی یکی از مهم ترین دلمشغولی های بازیگران در
نظام بین الملل مبتنی بر آنارشی است. این مسئله تابعی از عوامل
و متغیرهای مختلفی است که هریک از این عوامل و متغیرها می
توانند نقشی حیاتی در امنیت ملی یک کشور ایفا نمایند. جمهوری
اسلامی ایران نیز به عنوان یک بازیگر در نظام جهانی از این
قاعده مستثنی نیست و رهبران این کشور همواره پیرامون مباحث
امنیت ملی و ابعاد آن حساسیت های ویژه ای داشته اند. در این
میان یکی از مهم ترین موضوعاتی که در بیش از یک دهه گذشته
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با مسئله و چالش مواجه ساخته
است، مسئله هسته ای می باشد. مسئله هسته ای ایران بدون شک یکی
از مهم ترین موضوعات سیاست بین الملل در دهه های اخیر بوده
است. اهمیت مسئله هسته ای بیش از آنکه ناشی از افزایش قابلیت
علمی- تکنیکی ایران در تکمیل چرخه سوخت هسته ای باشد، محصول
باز خورد این قابلیت تکنیکی در نظام امنیتی منطقه ای و
بین المللی است. بحران هسته ای ایران و غرب در اواخر دولت
اصلاحات شکل گرفت. گفتمان اصلاحات که دمکراسی خواهی و توسعه
سیاسی در سیاست داخلی و تنش زدایی و تعامل را در سیاست خارجی
به عنوان مبنای کنش خود تعریف نموده بود، در صدد حل و فصل
بحران هسته ای برآمد . براساس این زمینه گفتمانی، دولت اصلاحات
تلاش نمود کنش ها و واکنش های خود در سطح بین المللی را به
عنوان دولتی مسئولیت پذیر تعریف نماید. اما گفتمان هسته ای
11
دولت اصلاحات به شدت از سوی گفتمان رقیب اصولگرایی مورد انتقاد
قرار می گرفت. براین اساس، پیروزی محمود احمدی نژاد در
انتخابات ریاست جمهوری سال 1311 منجر به چرخش گفتمانی در موضوع
هسته ای گردید. عدالت طلبی و استکبار ستیزی مبنای کنش گفتمان
اصولگرایی در سیاست خارجی به شمار می رفت. از این رو گفتمان
اصولگرایی درصدد برجسته سازی مسئله هسته ای بود. چرا که این
گفتمان با تمرکز بر مسئله هسته ای به دنبال هژمونیک کردن
گفتمان خود در سیاست خارجی بود. این برجستگی به خوبی در
سخنرانی های انتخاباتی محمود احمدی نژاد و هم چنین موضع گیری
ها و سیاستهای وی در دوران ریاست جمهوری اش قابل مشاهده است.
اما افزایش تحریم های بین المللی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن
موجب شد، گفتمانهای رقیب اصولگرایی، انتخابات ریاست جمهوری
سال 1392 را فرصتی مناسب برای به حاشیه راندن گفتمان هسته ای
اصولگرایان قلمداد کنند. بنابراین انتخابات ریاست جمهوری 1392
به جدالی گفتمانی بر سر موضوع هسته ای بدل گردید. حسن روحانی
و سعید جلیلی به عنوان حاملان اصلی دو گفتمان رقیب، بر سر موضوع
هسته ای در شعارها و مناظرات انتخاباتی ضمن برجسته سازی دال
مرکزی گفتمان هسته ای خود در پی شالوده شکنی از دال مرکزی
گفتمان رقیب و به حاشیه راندن آن بودند. این کشمکش گفتمانی بر
سر موضوع هسته ای در انتخابات ریاست جمهوری با هژمونیک شدن
گفتمان روحانی خاتمه یافت. در چنین فضایی این پژوهش به دنبال
بررسی مقایسه ای سبک های رهبری تیم هسته ای دولت محمود احمدی
12
نژاد با محوریت سعید جلیلی و تیم هسته ای دولت حسن روحانی با
محوریت محمد جواد ظریف در قبال پرونده هسته ای به عنوان یک
موضوع امنیتی است. در واقع شناخت سبک های رهبری این دو گروه
نسبت به مسئله امنیتی پرونده هسته ای مهم ترین مسئله این پژوهش
محسوب می شود.
2-1 پیشینه و ادبیات موضوع
بررسی مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و سیر تطور آن در
دولتهای مختلف از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همواره مورد بحث
و بررسی محققان و دانش پژوهان قرار گرفته است و از این حیث
آثار و منابع گسترده ای در این زمینه وجود دارد. اما موضوع
این پژوهش فاقد ادبیات گسترده ای می باشد. جستجوهای اولیه
محقق پیرامون این موضوع نشانگر آن است که تحقیقات زیادی
پیرامون این مسئله صورت نگرفته است و لذا محقق در این زمینه
با فقر ادبیات بحث مواجه است و محقق امیدوار است که ارائه
چنین آثاری بتوانند خلاء پژوهشی این حوزه را مرتفع نمایند. در
ذیل به معرفی برخی از این آثار میپردازیم :
13
1-سید جلال دهقانی فیروز آبادی و مهدی عطائی )1818 (،» گفتمان
هسته ای دولت یازدهم« ، فصلنامه مطالعات راهبردی،سال
هفدهم،شماره 1 .
2-قدرت احمدیان و سعیدسادات احمدی )1818 (، » مناقشه هسته ای
ایران: لیبرالیسم نهادگرا در مقابل نئورئالیسم« ، پژوهشنامه
علوم سیاسی،سال نهم،شماره 8 .
8-حسین ولی پور)1818 (، گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی
ایر ان، تهران:پژوهشکده مطالعات راهبردی.
4- هادی آجیلی و علی اسماعیلی)1812 (،» عدالت و امنیت ملی در
روابط بین الملل: رویکردی اسلامی« فصلنامه مطالعات راهبردی،سال
شانزدهم،شماره 8 .
8-رضا خلیلی )1818 ( ،» انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و چشم
انداز برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران« ، فصلنامه مطالعات
راهبردی،سال هفدهم،شماره 1 .
6- سیدجواد طا هایی )1812 (،» نقد نظریه امنیت ملی« ، فصلنامه
روابط خارجی،سال پنجم،شماره 1 .
14
بررسی این آثار نشانگر آن است که موضوع اصلی پژوهش کمتر مورد
توجه نویسندگان قر ار گرفته است و آثار موجود صرفاً به بررسی
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و مسئله هسته ای بصورت مجزا
پرداخته اند. این در حالی است که نویسنده این پژوهش قصد دارد
با نگاهی ترکیبی مسئله امنیت ملی و نحوه رهبری آن را با مسئله
هسته ای پیوند دهد.
4-9 سوال اصلی پژوهش
مسئله اصلی پژوهش حاضر در این پرسش تجلی یافته است که »
رویکردهای جلیلی و ظریف در دولتهای احمدی نژاد و روحانی در
قبال مسئله هسته ای ایران به عنوان یک موضوع امنیتی، در قالب
کدام الگوهای رهبری امنیت ملی قابل تحلیل هستند؟« .
4-1 فرضیه اصلی پژوهش
در پاسخ به پرسش اصلی این فرضیه ارائه شده است که » رویکرد
جلیلی و سبک رهبری وی در قبال پرونده هسته ای به عنوان یک
موضوع امنیتی، استعلاگرایانه بوده، در حالیکه رویکرد ظریف و
سبک رهبری وی در قبال مسئله هسته ای مدیریتی بوده است«.
15
4-5 تعریف مفاهیم و مبانی نظری پژوهش
مهم ترین مفاهیم این پژوهش عبارتند از: رهبری- امنیت ملی-
سبک رهبری .
رهبری : موضوع رهبری به شروع زندگی اجتماعی انسان باز می گردد.
وقتی دو یا چند نفر تشکیل یک گروه اجتماعی را می دهند و با
یکدیگر رابطه برقرار می کنند، تأثیری که آنها بر یکدیگر می
گذارند یکسان نیست، بلکه بعضی از افراد نقش فعالتری به عهده
دارند و تأثیر بیشتری بر روی دیگران می گذارند به گونه ای که
بیش تر از دیگران مورد توجه قرار می گیرند. در یک تعریف مشخص،
» رهبری نفوذ در مردم به منظور همراه کردن آن ها برای رسیدن
به یک مقصود مشترک است«. ) کونتز و دیگران ،1810 (.
امنیت ملی: امنیت یکی از مقولاتی است که بشر در طول تاریخ
همواره به دنبال آن بوده است امنیت در لغت به معنی عدم تشویش
و ترس، آسودگی و اطمینان خاطر است )نوید نیا، 1818 : 87 (.
امنیت را می توان دور و مصون بودن از خطرات و تهدیدات دانست.
به اعتقاد لیپمن » ملتی می تواند ادعا و احساس امنیت داشته
باشد که برای دوری از جنگ مجبور نباشد ارزش ها و هنجارهای
16
حیاتی خود را فدا کند و حتی اگر جنگ هم در گرفت با پیروزی در
آن قادر به پاسداری از این ارزش ها باشد )بیلیس،1818 : 872 (.
سبک های رهبری : نحوه و روش اداره و هدایت یک کشور در قالب
الگوهای رهبری مطرح می شود . به طور کلی سبک رهبری عبارت است
از نحوه و روش اجرای برنامه ها که هر یک از این سبک ها با
توجه به عوامل گوناگونی طبقه بندی شده اند .تقسیم بندی های
متعددی از سبک های رهبری صورت گرفته است. اما الگویی از سبک
رهبری، که چارچوب نظری این پژوهش بر پایه آن شکل گرفته است
الگوی چهارگانه استفان کوهن است .کوهن از چهار سبک رهبری به
شرح زیر نام می برد:
الف :رهبری استعلاگر ا که جاه طلبی هایی ورای کشورش دارد.
ب: رهبری قهرمان : جاه طلبی های این رهبر محدود به کشور خود است
و نگاهش به خود بعنوان پدر بنیانگذاری
است که مردم را از حکومت ستم پیشه آزاد کرده است .
ج :رهبری مدیریتی :این نوع رهبری به دنبال پیشبرد امور از طریق
سازش و محافظه کاری ست.
17
د: رهبری اقتصادسالار : گونه ای دیگر از رهبری ، سبک رهبری
اقتصادسالار است که معمولأ از همکاری بوروکراسی های عمومی مدنی
و گاهأ نظامی تشکیل شده اند .
کوهن همه رهبران را در یکی از این چهار گروه جای
می دهد .از نظر کوهن، رهبر استعلاگرا، در تلاش برای اشاعه ارزش
هایی است که خود آن ها را نیک میپندارد . او خود را مناسبترین
شخص برای رهبری و هدایت تمام دنیا میداند . در مقابل در الگوی
مدیریتی، رهبر یک مدیر به تمام معنا است. او برای حل مشکلات و
کنار زدن موانع دست به برنامه ریزی میزند و تلاش دارد آن ها را
کنترل و مدیریت کند(2006 ,Cohen) .
4-7 اهداف پژوهش
پژوهش حاضر در راستای مسئله اصلی خود در تلاش است که به صورت
آکادمیک سبک های رهبری امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در
دولتهای احمدی نژاد و روحانی و با بررسی کنش های رفتاری سعید
جلیلی و محمد جواد ظریف در پرتو مسئله هسته ای بررسی نماید.
اما به طور مشخص می توان اهد اف پژوهش را در موارد زیر بر شمرد:
18
-تبیین تأثیرات نقش افراد در سیاستگذاری خارجی و امنیتی.
-بررسی تأثیرات نقش سیاستگذاران در سرنوشت و زندگی روزمره
مردم.
-شناخت سبک های رهبری در مقوله مهمی مانند امنیت ملی.
4-6 متغییر های پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات دو متغییره می باشد؛ بدین صورت که
سبک های رهبری جلیلی و ظریف به عنوان متغیر مستقل شناخته می
شوند، و پرونده هسته ای ایران به عنوان یک موضوع امنیتی به
عنوان متغیر وابسته مدنظر است. محقق در صدد ارزیابی تأثیرات
سبک رهبری متفاوت جلیلی و ظریف در مسئله هسته ای و سمت و
سوهای آن است. از این رو می توان گفت که در نتیجه سبک های
رهبری متفاوت این دو دولتمرد، پرونده هسته ای ایران از یک
مسئله کاملاً امنیتی در شور ای امنیت به یک پرونده حل و فصل شده
تبدیل شده است.
2-8 روش تحقیق
روش تحقیق حاکم بر این پژوهش توصیفی – تحلیلی است، و برای
تحلیل این پژوهش از الگوی سبک های رهبری فیلپ کوهن بهره گرفته
می شود.در این نوشتار ، برای تحلیل فرضیه اصلی سه سطح از یک
19
پژوهش مورد نظر بوده است: در سطح اول منابع مرتبط با موضوع
شاما کتب ، مقالات ، مجلات، پایان نامه ها و دیگر منابع گردآوری
می شود ، در سطح دوم ، مطالب گردآوری شده را طبقه بندی می کنیم
و به روش فیش برداری مورد استفاده قرار می دهیم ، و در سطح
سوم به تحلیل مطالب پرداخته می شود تا به نتایج مورد نظر دست
پیدا کنیم.
4-3 نوآوری پژوهش
آثار موجود پیرامون موضوع این نوشتار هریک به صورت مجزا به
مقوله امنیت ملی ایران و مسئله هسته ای پرداخته اند. از این
رو به نظر می رسد که نگاه ترکیبی این پژوهش به دو مسئله امنیت
ملی و مسئله هسته ای ایران مهم ترین نوآوری این نوشتار باشد.
در واقع این پژوهش از آن رو جدید به نظر می رسد که تلاش می کند
تا مسئله امنیت ملی جمهوری اسلامی و سبک های رهبری امنیت ملی
را در پیوند با معضل هسته ای بررسی نماید.
4-41 ساماندهی مطالب پژوهش
نوشتار حاضر برای رسیدن به هدف اصلی خود در چهار فصل و یک
نتیجه گیری ارایه خواهد شد؛ بدین صورت که در فصل اول به کلیات
تحقیق پرداخته شده است ، سپس در فصل دوم موضوعات، مفاهیم و
20
چارچوب نظری پژوهش ارائه می شود،در فصل سوم نیز به بررسی
تاریخی تحولات پرونده هسته ای ایران در پرتو سبک های رهبری
دولت های حاکم تا قبل از دوره مورد بحث در این پژوهش می
پردازیم ، سپس در فصل چهارم و بر مبنای تمهیدات تئوریک و
تاریخی ارایه شده در فصول قبلی به بررسی مقایسه ای سبک های
رهبری سعید جلیلی و محمد جواد ظریف پیرامون مسئله هسته ای به
عنوان یک موضوع امنیتی می پردازیم. مطالب و موضوعات ارائه شده
با نتیجه گیری به پایان خواهد رسید
دولت را در دولت- ملت با قوانین اساسی مهار می کنند تا این دولت نتواند حتی با قانون گذاری در پارلمان حقوق گذاری مردم را مخدوش کند. اصل دوم در دولت- ملت این است که دولت نمی تواند استقلال و آزادی عمل جامعه یا جامعه مدنی را خدشه دار کند به بیان دیگر و حقیقت دولت در دولت – ملت متشکل از اجتماع سیاسی شهروندان است و این چنین دولتی سراسر حریم و فضای زندگی افراد در جامعه تحت تأثیر قرار گرفته و تضمین کننده حقوق افراد و جامعه آنها می باشد. (جلالی پور، 115، 1376)
تکوین مدرنیته سیاسی یا نوع خاصی از دولت به عنوان استقرار مجموعه نهادی مردم سالارانه یکی از جنبه های مدرنیته است که تحقق آن را از خواسته های اساسی بسیاری از علاقه مندان و طرفداران ایران برای توسعه و پیشرفت بوده است. از نظر هویت ملی ایران همانند دیگر کشورها کاملاً سیال و رقابتی است با وجود این دلبستگی و وابستگی ایران به ایران زمین و ایران شهر به شکل چشم گیری بدون تغییر مانده است. هویت ایرانیان بر اساس اسلام شیعی و تاریخ پیش از اسلام آنان به ویژه ساسانیان و هخامنشیان و پارت ها تعریف شدنی است. (آبراهامیان،35، 1384)
ایران زمین کشوری چند قومیتی با فرهنگهای قومی و قبیله گوناگون است.هربار یکی از قبایل یا اقوام بر سایرین مسلط و با حذف و طرد سایر قبایل و اقوام موفق به تشکیل حکومت مقتدری شده است و هیچگاه همگرایی درونی و توافق اجتماعی ما بین قومیتهای ایرانی شکل نگرفته است. همیشه روابط از بیرون و با قدرت و سلطه، امنیت مرزها و همگرایی قومیت ها تأمین شده است. همیشه به جای همگرایی قومیتی، سلطه و انقیاد سیاسی امنیت و وحدت ایران زمین را تأمین کرده است. دیالکتیک سلطه و فروپاشی همیشه بر تاریخ ایران زمین حاکم بوده است یا سلطه مقتدرانه مرکز بدون آزادی قومیتها حاکم بوده است یا با کوچکترین خللی در قدرت حاکم ایران زمین درآستانهی فروپاشی قرار گرفته است و هیچگاه تعادلی مابین آزادیهای قومی و قدرت مرکزی ایجاد نشده بود. (احمدی، 32، 1378)
در این باره رجوع می کنیم به قلم حسین بشیریه که معتقد است: «درباره ایران، فرهنگ و نگرش سیاسی گروههای حاکم به دلایل عمیق تاریخی و اجتماعی و روانشناختی، نگرشی پاتریمونیالیستی بوده که در آن ساخت قدرت به عنوان رابطه ای عمودی و آمرانه از بالا به پایین میان حکام و مردم تصور می شده است. شکل نهادی این رابطه قدرت عمودی و پدرسالارانه ممکن است در طی تاریخ -به ویژه در قرن بیستم- دگرگون شده باشد اما رابطه قدرت، علی رقم ورود عناصر تازه ای در آن، اساساً دگرگون نشده است. چنانچه بپذیریم که ساخت و رابطه قدرت در سطح زندگی سیاسی، تابعی از نوع تصور قدرت در سطح زندگی اجتماعی و خانوادگی است در آن صورت باید تغییر در نگرش ها و ایدئولوژی های گروه حاکم درگرو تغییرات ژرف تر اجتماعی بدانیم. منابع و سرچشمه های ایدئولوژی قدرت ساخت عمودی و یکجانبه در ایران، متنوع و متعددند و این ایدئولوژی علاوه بر ساختار خانواده، با سنن مذهبی این سرزمین و ساختار اجتماعی سنتی و شیوه استبداد شرقی نیز در پیوند بوده است. در همین رابطه قداست از ویژگی های اصلی قدرت سیاسی محسوب میشود.» (بشیریه،661و662، 1386)
از سوی دیگر برای بحث در این مسئله که آیا ایلات به طور کلی برای حیات اجتماعی و سیاسی کشور مفید فایده بوده و زیانهایی دربرداشته است و برای بحث در جنبه های گوناگون نهضتهای عشایری باید در نظر داشته باشیم که عوامل گوناگونی از قبیل دیانت، زبان، نژاد و لهجه محلی و عقاید وخصوصیات روحی سران عشایر و ایلات، تفاوتهای بارزی میان ایلات و عشایر کشور و هر قسمت از این مردمان را در سرزمینی که از قرنها به این طرف ساکن هستند به صورت خاصی در راه به دست آوردن قدرت و حاکمیت به جنبش و نهضت برانگیخته است و در عین حال که دسته های مختلف ایلات برای توسعه قدرت و حاکمیت خود قرن ها با یکدیگر در کشمکش و ستیز بوده اند گاهی نیز به هم پیوسته و نیروی عظیمی به وجود آورده اند و به فتح ممالک دیگر همت گماشتهاند، و این دو جنبه متضاد که در سراسر تاریخ سیصد ساله اخیر ایران از ایلات و عشایر مشاهده می شود، مسائل مهم و اساسی تاریخ ما را تشکیل می دهد، به خصوص که غالباً در پشت پرده بازیهای سیاسی و نظامی که به دست ایلات و عشایر انجام گرفته حقایقی از دخالت های بیگانگان و تحریکات و زد و بندهای مأمورین سیاسی خارجی با سران ایلات و عشایر نهفته است، که باید آن ها را جزو عوامل مؤثر انحطاط سیاسی و اجتماعی ایران به شمار آورد. قدر مسلم این است که تمرکز قدرت در دست یک یا چند نفر خان و رئیس ایل، با توجه به اینکه منشاء این قدرت عده ی بی شماری افراد ساده و کوه نشین بیسواد و تابع و مطیع محض خان هستند، برای وحدت سیاسی و اجتماعی کشور زیان بخش است و از لحاظ بسط و نفوذ قدرت و حکومت مرکزی مانع بزرگی به شمار می آید و با توجه به این مسئله که سر انحطاط سیاسی و راز جنگها و منازعات داخلی که دریچه و روزنه نفوذ سیاستهای استعماری بیگانگان درکشور ماست، فاش می شود و بدون آنکه بتوانیم افراد یک ایل یا یک عشیره ایرانی یا ترک زبان را به خیانت و وطن فروشی متهم کنیم باید اعتراف کنیم که تنها سران ایلات و خان های جبار و مغرور و خودخواه بوده اند که از نیروهای تابع خود در راه خیانت به کشور و خدمت به بیگانگان استفاده کرده اند و در مواقع لازم برای ضعیف کردن حکومت مرکزی وادار نمودن حکومتها به تسلیم در برابر مطامع و اغراض بیگانگان دست به تجهیز افراد ایل زده و مردمی ساده لوح و بی اراده را به کشتار و خونریزی و ایجاد آشوب و ناامنی برانگیخته اند. (شمیم،م،1384)
انقلاب مشروطه به عنوان تجلی ناسیونالیسم ایرانی با شعار برابری همه ایرانیان سعی در ایجاد دولت دموکراتیک مدرن داشت تا با حفظ ورعایت حق و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی حاکمیت ملی و دولت_ ملی را ارائه و ما بین قدرت حکومتی و آزادیهای قومی تعادل برقرار کند. گفتمان مشروطه با دال مرکزی حریت و دالهای شناوری چون دموکراسی، سکولاریسم، مشروطیت، آزادی بیان، رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی سعی در گذر ایران به سمت توسعه و تحقق حاکمیت ملی به جای استبداد سلطنتی را داشت اما مشروطه ناکام از تحقق آرمانهای خویش قادر به ایجاد دولت مقتدر دموکراتیک و حفظ ثبات و امنیت مرزهای ایران زمین نبود. بحرانهایی مانند ظهور جنبشهای قومی گیلان، کردستان، آذربایجان و خوزستان ترس از شبح تجزیه دخالت خارجی و فروپاشی اقتصادی و عدم امنیت باعث شد تا روشنفکران مرکز نشین تلاش اصلی خود را به جای دموکراسی و حقوق بشر بر روی حفظ وحدت ایران و امنیت سرزمینی آن متمرکز کرده و چشم به راه منجی برای نجات ایران از شر پراکندگی قومی و شبح تجزیه داشته باشند.بنابرین ناسیونالیسم لیبرال ایرانی با دال مرکزی و وحدت ملی تغییر یافت. حفظ مرزهای ایران زمین و ضدیت با پراکندگی قومی بر ایجاد دموکراسی و حریت اولویت یافت. دولت دموکراتیک ملی به دولت مطلقه قومی تغییر ماهیت داد.(احمدی،1378،صص75،76) بشیریه معتقد است : «ایران پس از انقلاب مشروطه در عصر پهلوی وارد دوران مطلقه شد. ویژگی اصلی دولت مطلقه پهلوی، انباشت منابع و تمرکز ابزارهای قدرت بود و این فرآیند مانع عمده ای بر سر راه گسترش تواناییهای جامعه ایجاد کرد.» (بشیریه،691، 1386)
نخستین دولت کودتا به ریاست سیدضیاالدین طباطبایی مدیر و نویسنده روزنامه رعد تشکیل گردید و مدت یک هفته نخست وزیر و دستیار نظامی او رضاخان میرپنجه بدون هیأت وزیران زمام امور را در دست داشتند.
پس از کودتا و جریانات آن رضا خان در سال 1304 شمسی رسماً تاج گذاری کرد و خود را شاه ایران خواند و در صدد تشکیل دولتی مدرن برآمد.رضاخان تنها چیزی را که از مدرنیته و دولت مدرن بدون توجه به مبانی نظری و اجتماعی آن گرفته بود، حکومت مطلقه و متمرکز بود که انحصار منابع و خشونت مشروع را در دست داشته باشد. دولت مدرن رضاشاه نه برآیند خواست و اراده ی سیاسی تمامی ملت، بلکه خواست و ایدئولوژی قوم مرکز در حفظ وحدت ایرانی و از بین بردن فرهنگ و زبان سایر اقوام ایرانی بود.بنابرین دولت مدرن در ایران نه دولت ملت، بلکه دولت تک قومیتی پارس با تحمیل زبان و فرهنگ فارسی بر سایر اقوام ایرانی و حفظ سلطه مرکز بر سایر اقوام ایرانی بود. دولت مدرن با رضاشاه نه تحقق آرمانهای مشروطه در ایجاد حاکمیت ملی، بلکه ابزار سلطه فرهنگی و زبانی یک قوم بر سایر اقوام و تداوم دیالکتیک تضاد سلطه و تجزیه در قالبی دیگر بوده است.این بار نیز حاکمیت نه دموکراتیک با رعایت حقوق سایر اقوام و قبایل، بلکه امنیت با سلطه یک قوم بر سایر اقوام و با قدرت نظامی میسر شد. (احمدی،187و188، 1378)
بنابرین در گفتمان ناسیونالیسم دولتی رضاشاه، ناسیونالیسمی فارس گرا، که غیر آن قومیت های غیرفارس و زبان و فرهنگ آنها شکل می داد، شکل گرفت. ناسیونالیسمی که ایران را محدود به پارس و فرهنگ و زبان فارس می کرد و ترس از شبح تجزیه و پراکندگی قومی، ناسیونالیس ایرانی/ فارسی را به ناسیونالیسمی نگران، که اقوام را نه به عنوان فرصت بلکه به عنوان تهدید می نگرد. اساساً دولت مدرن مطلقه با جنبشهای قومی تکوین یافت و مشروعیت و صلاحیت رضاخان ناشی از سرکوب جنبشهای قومی بود. دولت مدرن و تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی صرفاً به کودتای نظامی شکل نگرفت بلکه حمایت روشنفکران و سایر طبقات اجتماعی باعث تثبیت قدرت رضاشاه و شکل گیری دولت مدرن شد. بنابرین دولت مدرن ایرانی از نظر ساختار تفاوتی با نظام سلطنت پیشین نداشته است به جای تحقق حاکمیت ملی و برابری حقوق اقوام ایرانی، ابزار سلطه فرهنگی قوم مرکز بر سایر اقوام ایرانی شده است و همچنان حاکمیت مرکزی با سلطه بدست آمده است که با کوچکترین خللی در حاکمیت مرکزی دولت مدرن، به مانند خلع رضاشاه از سلطنت سایر اقوام ایرانی با مشاهده ضعف قدرت مرکزی در جهت احقاق حقوق خویش به حاکمیت قومی روی می آورند. (احمدی،191، 1378)
چنان که پیشتر توضیح دادیم ظهور دولت مطلقه در عصر پهلوی تحت ایدئولوژی مدرنیسم، تنوعات جامعه سنتی و گروههای آن را برنمیتافت. مدرنیسم پهلوی با خصلتهای وحدت گرایانه، ناسیونالیستی، نوسازانه و اقتدارطلبانهی خود فضای جامعه سنتی را فرو میبست و تمایلاتی به سوی تمرکز و بهنجارسازی ایجاد میکرد. به طور کلی در پروژهی مدرنیسم سنت، مذهب، فرقه ها و گروههای قومی و حاشیه ای به عنوان اغیار حذف می شدند. وجوه مختلف مدرنیسم، موجب تخریب تنوعات جامعه سنتی میشد. صنعتی کردن مستلزم حذف یا تضعیف بازار و خرده بروژوازی و اصناف بود، سکولاریسم جایگاه روحانیت و فرقه های مذهبی را تضعیف می کرد، ناسیونالیسم موجب حذف زبانها و فرهنگهای محلی و اقلیت های قومی از هویت مرکزی می شد و ایجاد تمرکز سیاسی به سرکوب عشایر و قبایل می انجامید. (بشیریه، 704، 1386)
از سوی دیگر رضاخان برای تصاحب قدرت و یکپارچگی ایران و ایجاد دولت مدرن با بحران های زیادی روبه رو بود از جمله بحرانهایی که حائز اهمیت این پژوهش می باشد جنبشهای قومی بود که از نواحی گیلان و خوزستان ناشی می شد و این جنبشها از جمله موانعی بودند برای تکوین دولت مدرنی که سردار سپه می خواست تأسیس کند. بنابرین پژوهش حاضر به دنبال این سؤال ضروری می باشد که سرکوب جنبشهای قومی گیلان و خوزستان چه تأثیری بر شکل گیری دولت مدرن در ایران داشته است؟پس از طرح این سؤال، فرضیه ای که مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد بدین صورت می باشد : «تلاش برای بحران هویت و مقابله با جنبش های قومی به شکل اقتدارآمیز موجب شد تا پروسه تکوین هویت ملی و شکل گیری دولت مدرن به صورت ناقص صورت پذیرد.»
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
هر موضوع پژوهش (البته پژوهشی که دارای چارچوب مطالعه علمی و تحقیقی باشد)حائز اهمیت می باشد به خصوص اگر پژوهش از نوع تاریخی و مربوط به گذشته ی ملتی یا قومی باشد چرا که «گذشته چراغ راه آینده می باشد» و «اگر ملتی تاریخ خود را نخواند یا نداند محکوم به تکرار آن است.» در تاریخ پر فراز و نشیب ایران همیشه نقطه های های عطف و مهمی وجود داشته اند و می توان گفت برهه های زمانی از تحولات تاریخی و سیاسی این مرزوبوم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بودهاند یکی از همین نقطه های عطف تاریخ ایران روی کار آمدن غلامرضا خان میرپنج به عنوان پادشاه ایران در سال 1299 شمسی به وسیله کودتا می باشد که شاید آن را مهم ترین تغییر نوع حکومت در ایران دانست این نوع حکومت روی کار آمدن دولتی مدرن و پشت سر گذاشتن نظام های پادشاهی سنتی در ایران بوده است به همین دلیل پژوهش حاضر نیز به نوبه خود دارای اهمیتی از قبیل :
1.بررسی شکل گیری دولت مدرن پهلوی و روی کار آمدن رضاخان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران.
3.فرق دولتهای مطلقه مدرن غربی با دولت مطلقه شبه مدرن پهلوی در ایران.
4-1 اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق تحلیل و بررسی نسبت میان سرکوب جنبش های قومی به خصوص جنبش های گیلان و خوزستان و تأثیر این نحوه تعامل با قومیتها بر تکوین دولت مدرن در ایران در دوره پهلوی اول می باشد.
5-1سوال اصلی
سرکوب جنبشهای قومی گیلان و خوزستان چه تأثیری بر شکل گیری دولت مدرن در ایران داشته است؟
6-1 فرضیه
تلاش برای حل بحران هویت و مقابله با جنبش های قومی به شکل اقتدار آمیز موجب شد تا پروسه تکوین هویت ملی و شکل گیری دولت مدرن به صورت ناقص صورت پذیرد.
7-1متغییر مستقل
برخورد غیر عقلانی دولت پهلوی اول با جنبش های قومی در ایران
8-1 متغییر وابسته
عدم تکوین موفقیت آمیز دولت مدرن و عدم حل بحران
9-1 شیوه یا روش تحقیق
این تحقیق مبتنی بر روش تحلیلی- توصیفی است. و برای جمع آوری مطالب از روش کتابخانه ای و فیش برداری و همچنین از روش مکاتبه و مشاوره با پژوهشگران و معلمان و اساتید دانشگاه در این زمینه و در نهایت استفاده از رسانه های گروهی از جمله اینترنت و وبلاگ ها می باشد.
10-1 محدودیتهای تحقیق
برای شروع به کار این پژوهش یک سری اصول، چارچوب و برنامه ریزی ها به عمل آمد اما متأسفانه برخی از محدودیت ها و موانع این چارچوب و اصول را نا متعادل کرد از جمله کمبود منابع جدید و به روز، به خصوص در کتابخانه های شهر کرمانشاه و همچنین کمبود
مکانهای عمومی پژوهشی و مطالعه ای در زمینه تحقیق و از سوی دیگر فیلتر بودن بسیاری از سایت های خبری و تحلیلی تاریخی- سیاسی که به گونه ای در افت کیفیت پژوهش تأثیر گذاشت.
11-1 اصطلاحات یا واژگان
1-11-1 دولت ملت (Nation- State)
نوع خاصی از دولت ویژه ی جهان مدرن است که در آن یک دستگاه سیاسی در قلمروی ارضی معینی دارای حق حاکمیت است و می تواند این حق را با قدرت نظامی پشتیبانی کند. در نوع دولت، جمعیت کشور شهروند محسوب می شوند. ملت- دولت یا ملت کشور شکل خاصی از دولت سازی است که مشروعیت خود را از اعمال حاکمیت به نام یک ملت در واحد سرزمینی دارای حاکمیت کسب می کند. وبر ملت – کشور را «ساختار سیاسی دارای حق انحصار اعمال اقتدار مشروع در سرزمینی مشخص» تعریف کرده است. ملت کشور پدیده ای مدرن است که عقلانی شدن ساختارهای گوناگون اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن را از ساختارهای سیاسی پیشین مانند امپراطوری ها و حکومت های قبیله ای متمایز می کند. ملت- دولت یا ملت – کشور مفهومی است که به عنوان یک نمونه آرمانی به حل بحرانهایی نظیر بحران هویت، بحران سرزمینی، بحران دخالت بیگانگان، بحران مشارکت شهروندان، بحران توسعه اقتصادی و آموزشی و… در فرایند پیدایش ملت- کشور اشاره دارد.
در این تحقیق منظور از دولت ملت دولت ملتی مدرنی است که رضا خان تأسیس کرد.
2-11-1 ناسیونالیسم (Nationalism)
در لغت ترکیب شده از دو کلمه یکی، معنای ناسیون یعنی متولد شدن گروهی از مردم در یک مکان است و دوم اسم به معنای شناختن است این دو معنا تداعی در ایدئولوژیک بودن ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم یا ملی گرایی به اصالت دادن به تعلقات قومی و ملی تعریف شده است انسان به جهت بارهای از تعلقات از قبیل سرزمین، زندگی مشترک، خون و نژاد و مانند آن خود را از دیگران جدا شمرده و به قوم خاصی احساس تعلق می کند و توجه خود را به تأمین ملی حتی اگر مستلزم زبان دیگران هم باشد معطوف می گرداند.
داریوش آشوری می نویسد:«نوعی آگاهی جمعی است یعنی آگاهی به تعلق به ملت. این آگاهی را آگاهی ملی می خوانند. آگاهی ملی اغلب پدیدآوردنده حس وفاداری و شور دلبستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت (نژاد،زبان، سنتها و عادت ها ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) و گاه موجب بزرگداشت مبالغه آمیز از آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملتها می شود. ناسیونالیسم ایدئولوژی است که «دولت ملی» را عالی ترین شکل سازمان می داند. (آشوری،319، 1387)
در این پژوهش منظور از ناسیونالیسم پان ایرانیسمی است که رضاخان تأسیس کرد.
3-11-1 استبداد یا قدرت مطلقه (Absolutism)
ساخت سیاسی است با این ویژگی ها : الف)نبودن حدودسنتی یا قانونی برای قدرت حکومت ب)وسعت دامنه قدرت خود سرانه ای که به کار برده می شود. از قرن شانزدهم به بعد استبداد در اروپا صورتی تازه یافت و آن زمانی بود که دولتهای ملی و شاهان در برابر قدرت پاپ قد برافراشتند و استبداد پادشاهی به صورت یک آرمان سیاسی درآمد و این آرمان که بر پایه ی نظریه ی قدرت مطلق شاه قرار دارد که ناشی از فرمانفرمایی شاهانه و قدرت برین دولت است، دولتهای ملی را یگانه کرد و به صورت تازه ای سازمان داد. جمله ی معروف لویی چهاردهم که گفت «من دولتم» نشانه همان استبداد شاهانه کلاسیک است. نظام استبدادی در جامعه های شرقی اساساً از نوع خدایگان سالاری بوده است. (آشوری، 25، 1387)
در این پژوهش منظور از استبداد، قدرت مطلقه رضاخان است.
4-11-1 قومیت
گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یا مشترک هستند. همچنین گروههای قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی ، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده باشد. بنابرین یک گروه قومی می تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد. قوم در جوامع برده داری و فئودالی نوعی دیگر از اشتراک فردی است که دارای پیوندهای خونی هستند و سرزمین و زبان و فرهنگ مشترک دارند ولی این اشتراک هنوز به اندازه کافی پایدار نیست و در مقیاس کشوری نیز اشتراک اقتصادی هنوز کامل نیست.
در این پژوهش بیشتر قومیت های گیلان و خوزستان مد نظر می باشد.
.برای توضیحات بیشتر رجوع شود به فصل دوم پژوهش
، سئوال ، فرضیه ، متغیرها ، اهداف تحقیق ، روش تحقیق ، و روش جمع آوری اطلاعات ، قلمرو تحقیق ، موضوع تحقیق ، و سازماندهی تحقیق و ……) می باشد .
2-11-1) فصل دوم
-این فصل شامل مباحث نظری و بحث های مربوط به حوزه اقتصاد سیاسی نفت و انرژی در منطقه خاورمیانه و كشور عراق است و بر تاثیر گذاری این كالای تجاری سیاسی شده ، بر روابط بین الملل و كشورهای دارای ذخایر نفت و همچنین مصرف كنندگان نفت اشاره خواهد شد و همچنین بر رویكرد قدرت های بزرگ و آمریكا در قبال این منطقه بعنوان قطب انرژی جهان پرداخته خواهد شد .
3-11-1) فصل سوم
-دراین فصل ضمن آشنایی با نحوه شكل گیری و توسعه تحركات گروه افراط گرای داعش در عراق كه همخوان با سیاست های ایالات متحده آمریكا در سلطه بر منابع نفتی منطقه میباشد ، پتانسیل های بالقوه موجود در راستای سیاست تضعیف و تجزیه عراق مورد نقد و واكاوی
قرار می گیرد و تاثیرات متقابل بحران ها و نا آرامی های اخیر عراق بر تولید نفت و امنیت انرژی و نقش گروه تروریستی داعش در تحقق سیاست های پیش بینی شده برای عراق ، بررسی می گردد .
4-11-1) فصل چهارم
-این فصل شامل مباحثی در ارتباط با ژئوپلیتیك و ژئواكونومی نفت عراق و شناخت تاریخی و وضعیت سرزمینی ، فرهنگی ، قومی و اجتماعی كشور عراق است و در آن به نقش آمریكا در تحولات جاری عراق و زمینه های بالقوه برای اقدامات جدایی طلبانه و تروریستی در این كشور پراخته می شود و با بررسی متغیرهای مستقل و وابسته و سنجش تحلیلی متغیرها و عملكرد آنها در وضعیت موجود كشور عراق ، و با تجزیه و تحلیل داده ها ، به جمع بندی و نیجه گیری نهایی رسیده و تحقیق را به پایان خواهیم برد .
– ایران ، عربستان ، عراق ، كویت و امارات عربی متحده ( Persian Gulfخلیج فارس)
اساسی تحقیق
هویت ملی و دولت مفاهیم مدرنی هستند که در اثر تغییر و تحولات قرن 17 وارد حوزه ی علوم انسانی شدند به این ترتیب که دولت در سه حوزه ی اقتصادی شامل توسعه صنعتی و رشد نظام سرمایه داری به همراه درهم ریختگی اقتصاد سنتی و ایجاد بازار ملی و هم در حوزه ی علوم سیاسی متاثر از انقلاب فرانسه و دیدگاههای مونتسکیو و در بعد فرهنگی مدیون توسعه ی تکنولوژیکی وسایل ارتباط جمعی و آموزش همگانی پدیدار شد. بنابراین دولت مدرن در اروپا حاصل ضرورتها و تکامل در سه حوزه ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بعد از انقلاب صنعتی بود. برای تشکیل چنین دولتی فرآیندهای زیر طی شده اند.
1-مرحله ملت سازی
2-مرحله دولت سازی
3-تدوین معیارهای صحیح جهت توزیع عادلانه ی منابع
4-ترک علایق ماقبل مدرن و سیاست گذاری خارج از علایق شخصی و گروهی.
برای طی مراحل فوق مستلزم ضروریات ساختاری برای رسیدن به یک جامعه ی ملی است بدیهی است این مراحل جنبه ی انتزاعی نداشته بلکه در یک زمینه ی اجتماعی و فرآیندی تجربی به همراه گذر از یک مرحلهی آزمون و خطا و رسیدن به خرد جمعی یا رسیدن به یک هم رایی درباره تعاریف مشترکی نظیر فرد، جامعه، مالکیت، سیاست قدرت و… می باشد.
اما هویت ملی به تبع تشکیل دولتهای مدرن بوجود آمد چرا که تا قبل از پیدایش دولتهای مدرن، آنچه که ساخت سیاسی جوامع را تشکیل می داد، مرزبندیهای قومی بود. اما زایش هویت ملی به عنوان پدیدهای اجتماعی و سیاسی، خود آگاه و مستقل و تکوین این هویت و تحقق آن در چارچوب دولتهای ملی جدید، بستگی به میزان رعایت حقوق شهروندی و برابری انسانها به عنوان عضوی از یک دولت ملی دارد. هر اندازه مفهوم هویت از عناصر نژادی، زبانی، قومی، قبیله ای، دینی، طبقاتی، جنسی و تباری فاصله گیرد به مفهوم هویت ملی و مفهوم مدرن ملت نزدیک می شود و از واگرایی ملت کاسته می گردد.
در ایران قبل از شکل گیری دولت مدرن یا شبه مدرن، رؤسای قبایل، طوایف و عشایر در مناطق جغرافیایی دارای اختیارات و قدرت زیادی بودند حتی تمرکز گرایی دولت ایلی قاجار هم نتوانست از حوزه نفوذ و قدرت این رهبران بکاهد زیرا این دولت، دولتی ملوک الطوایفی بود و از لحاظ نظامی و مالی به قبایل و رؤسای آنها اتکا داشت آنچه که در ایران باید اتفاق می افتاد تضعیف هویت های مادون و برجستگی هویت مافوق (هویت ملی) نسبت به سایر هویت ها است. گر چه انقلاب مشروطه تا حدودی توانست زمینه ساخت هویت ملی را در شکل جدید آن در فرهنگ سیاسی ایران رواج دهد، اما به دلایلی چند از قبیل فقر، بی سوادی، جدایی جغرافیایی و همه گیر نبودن نهضت، این مفهوم نتوانست در ذهن عامه مردم ایران نضج گیرد و عاقبت در اثر برخورد با دیوار ستبر سنت گرایی متلاشی شد آنچه بعد از شکست جریان مشروطه خواهی رخ داد، بر خلاف شکل گیری دولتهای قرن 17 و 18 اروپا که حاصل سنتز نیروهای داخلی بود، نوعی یورش همگانی و تضاد خشونت آمیز بین آنچه در ظاهر مدرن است و آنچه که سنتی می نمود. حاصل این تضاد عدم امکان زیست سیاسی پایدار و مبتنی بر گفتمان معقول ومشارکت جو بین دولت و سایر اقوام ایرانی است یورش خشونت آمیز به نظم سنتی چند ساله و تلاش سرکوب گرایانه ی رضا خان به منظور ایجاد یک جامعه ی فارغ از سنت دقیقاً بر خلاف مدلهای غربی ایجاد دولت –ملت بود چرا که در مدل غربی دولت از دل دگرگونیهای نظام سنتی بیرون آمد. در این تحقیق پژوهنده مدعی است که سنتز دولت – ملت و پیدایش مفهوم هویت ملی در ایران حاصل یک توافق همگانی نبود بلکه در اثر سرکوب و تضاد بوجود آمده است .پروسه ی ساخت هویت ملی از همان ابتدا گروههای قومی و قبیله ای ایران را به چالش کشید و نوعی مقاومت منفی در مقابل تکوین هویت ملی در معنای مدرن آن ایجاد نمود نتیجه ی این فرآیند نگاه غیر خودی به مفهوم دولت از سوی جامعه ی قومی ایران بود بطوری که بین هویت ملی در معنای صحیح آن و سایر هویت ها ایجاد شکاف عمیق نمود در نتیجه پروژه ی توسعه در تاریخ ایران به دلیل این ساخت متباین نتوانست خلا ایجاد شده بین دولت و ملت را پر نماید.
هر چند که رضا خان و بعد از وی فرزندش تلاش فراوانی نمودند تا مولفه های هویت ملی را از افسانههای ایران باستان بگیرند و این خلا هویتی را پر نمایند، اما به دلیل تصنعی بودن این اسطوره ها و تکریم و تقدس آنها از سوی قدرت مرکزی مورد پذیرش عموم قرار نگرفتند وعاقبت در اثر چالشی های داخلی و خارجی این مفاهیم همراه با رویداد انقلاب اسلامی در ایران متلاشی شدند.
آنچه که در پژوهش فعلی مورد نظر است دریافت رابطه ی بین تشکیل دولت مدرن در ایران و افزایش یا کاهش همگرایی ملی است در این تحقیق دولت مدرن در ایران به دولتی اطلاق می شود که بعد از شکست انقلاب مشروطه و رسیدن رضا خان به قدرت آغاز می شود و سعی در ایجاد وحدت ملی بر اساس مرزهای جغرافیایی ایران دارد محقق به دنبال دریافت و فهم این رابطه است که اساسا دولت مدرن در ایران به معنی و مفهوم واقعی آن تشکیل شده است یا خیر؟ و اگر هم تشکیل شده باشد زایش هویت ملی در ایران چگونه بوده است؟
از آنجایی که مفاهیمی مانند هویت، ملت و دولت مفاهیمی سیال بوده و از جامعه ای به جامعه ی دیگر تا حدودی متفاوتند، راه را بر برداشت های متفاوت از این مفاهیم باز می کنند و هر گروه و یا تفکری بر حسب اصول و مبادی و فلسفه وجودی خود گاهی تعریف های متباین از اصطلاحات بالا را با سایر احزاب و گروههای دیگر ارائه می نماید.
وجود این برداشت های متفاوت بخصوص هنگامی که جامعه ملی متکثر باشد و حاکمیت در دست یک گروه قومی خاص قرار گیرد سبب تضاد و افزایش واگرایی در این جامعه می شود. بدین ترتیب اهمیت اتفاق نظر بر تعاریف مشترک از مفاهیم فوق سبب می شود تا فضای سیاسی آن جامعه برای پذیرش و مشارکت سایر گروههای قومی شفافتر شود و راه را برای مشارکت گروههای مختلف و تشکیل جامعه مدنی مبتنی بر تفاهم و انعطاف پذیری هموار نماید.
پژوهشهای متعددی در زمینه تفاهیم دولت، هویت، ملیت و قومیت تاکنون توسط پژوهش گران داخلی و خارجی صورت گرفته و یک بُعد یا ابعاد مختلف این مفاهیم را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده اند. بعضی از این دیدگاهها واقع بینانه تر بوده و به دور از تعصبات قومی و یا نژادی به مسئله هویت دولت توجه داشته اند. بعضی هم با فرض یکسان بودن تحولات جهانی گرایش به تعمیم پذیری نتایج ملاحظات گروهی و قومی و با توجه به هویت های تاریخی اقدام به بررسی موضوع نموده اند از جمله ی این منابع:
بررسی رابطه ی تاسیس دولت مدرن و شکل گیری هویت ملی
الف: آشنایی با ساخت دولت مدرن در ایران
ب: آشنایی با چگونگی شکل گیری هویت ملی
ج: آشنایی با عوامل موثر بر عدم شکل گیری هویت مدرن در ایران
تاسیس دولت مدرن در ایران چگونه سبب عدم شکل گیری هویت ملی گردید
الف: ساخت دولت مدرن در ایران چگونه بوده است؟
ب: تاچه اندازه هویت ملی ایران به تبع تاسیس دولت ملی شکل گرفته است؟
ساخت دولت مدرن در ایران مانع شکل گیری هویت ملی شده است.
فرضیه اول: ساخت دولت مدرن در ایران غیردموکراتیک و اجباری بوده است.
دولت مدرن : شکل جدیدی از دولت است که حاصل انقلابهای دموکراتیک اواخر قرن 18 و ابتدای قرن 19 یعنی انقلاب فرانسه در 1789 و سپس سایر انقلابهای اروپایی می باشد. این دولت برخلاف دولتهای باستانی مشروعیت خود را از خداوند یا اشرافیت خونی نمی گیرد بلکه حاصل تفاهم عمومی است.
در این فرایند (دولت سازی) قدرتهای محلی تضعیف شده یا بطور کلی تحت الشعاع یک قدرت مرکزی قرار می گیرند بطور کلی فرایند دولت-ملت سازی مدرن عبارت است از گذر از هویت های سنتی-اجتماعی به سوی هویت همبسته تر و یکپارچه تر که سرانجام در قالب مفهوم کلاسیک کشور – ملت متبلور می شود (دلیرپور، 1380: 53)
پیدایش دولت مدرن در ایران با پایان دولت قاجار و شکست جریان مشروطه آغاز می شود. گرچه پایه های تئوریک این دولت از انقلاب مشروطه گذاشته شده بود ولی تطبیق عملی این تئوری در ایران با روی کارآمدن رضا شاه صورت گرفت.
همگرایی ملی: همگرایی با مفاهیمی چون وفاق، همنوایی و انسجام رابطهی نزدیک دارد. این مفهوم در حوزههای مختلف علوم اجتماعی کاربرد دارد. وقتی جامعهای را به عنوان یک سیستم در نظر گیریم که دارای تمایل ذاتی به تعادل و ثبات باشد، در آن صورت گرایش به منازعات و تضاد امری نامعقول به نظر میرسد (مقصودی، 22:1380).
در فرهنگ علوم اجتماعی تعریف همگرایی اینگونه بیان شده است: تمایل اندیشهها، افکار، گرایشها و بینشهای متمایز به نقطه مشترک که مورد پذیرش همهی افراد خواهد بود.
در این پژوهش همگرایی عبارت است از تمایل کلیه اقوام ایرانی در پهنه جغرافیایی ایران و سایر هموطنان به اتخاذ مواضع مشترک بر اساس منافع و هویت ملی مشترک جهت مقابله با هر گونه تهدید اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که وحدت ملی را به مخاطره می اندازد. هر اندازه این رابطه افزایش یابد زمینه ی برطرف نمودن اختلافات و رفع نیازها بیشتر خواهد شد.
واگرایی ملی: واگرایی در لغت به معنای فاصله گرفتن و به راههای متفاوت رفتن است. که با همگرایی رابطهی معکوس دارد واگرایی نشان از وجود مرزها، فاصله ها و اختلاف بین گروهها و نهادها است که ریشه ی آن در ارزیابی افراد از منافع متضاد می باشد. بطور کلی می توان گفت که واگرایی عبارت از رشد فزاینده ی هویت قومی و سایر هویت های مادون در برابر هویت ملی است.(اچ لاور، 1373 : 32)
روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی توصیفی است که با استفاده از ابزار و تکنیکهای جمع آوری اطلاعات، کتب، مقالات، روش های اسنادی و کتابخانه ای تدوین شده است. تاکید اصلی محقق بر پژوهشهای تاریخی در چند دهه اخیر می باشد همچنین با درک این نکته که ابعاد و دامنه ی علل و بروز شکافهای هویتی و مطالبات گریز از مرکز محدود به علل و عوامل تاریخی نیست و تحت شرایط موجود جامعه اتفاق می افتد از روش تحلیل محتوی تقاضاهای قومی در چند دهه اخیر استفاده شده است.
در این پژوهش بدنبال تبیین رابطهی بین دو متغیر مستقل، ساخت دولت مدرن در ایران و متغیر وابستهی هویت ملی هستیم. بدین معنا که هویت ملی تحت تاثیر سیاست های دولت ملی شکل گرفته است.
بدیهی است میزان وابستگی و گرایش به هویت ملی از طریق بررسی تاریخی رخدادهای همگرایانه یا واگرایانه در ایران سنجیده می شود و هر اندازه مشارکت مردم ایران در یک رخداد ملی افزایش یابد نشان از همگرایی خواهد بود. این بدین معنی است که حوادث تاریخی و مراحل انعطاف تاریخی یا رخ دادهای مهم می تواند به عنوان پارامتر اندازه گیری همگرایی یا واگرایی ملی باشند.
روش گرد آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات تاریخی جامعه شناختی از طریق مطالعات کتابخانه ای میباشد.
روش و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده توصیفی بود. میزان مشارکت مردم ایران در حوادث ملی ابزار سنجش وابستگی یا عدم وابستگی به هویت ملی خواهد بود.
پژوهنده برای فهم بیشتر موضوع و آشنایی سایر پژوهندگان با مفاهیم و اصطلاحات مورد پژوهش، آن را در چهار فصل سازماندهی نموده است. فصل اول شامل سه بخش است: بخش اول شامل کلیات تحقیق، بخش دوم: نظریات مختلف درباره ی منشا دولت از عهد باستان تا کنون است و در بخش سوم این تحقیق مفهوم هویت ملی بررسی می شود. فصل دوم پژوهش .ماهیت دولت در ایران و فصل سوم به چگونگی تکوین هویت ملی ایران می پردازد. فصل چهارم این پژوهش به بررسی ناکارآمدی دولت ایران در ساخت هویت ملی اختصاص دارد.
Nation Building
State Building