وظیفه بورس اوراق بهادار، ایجاد بازاری منظم و دائمی برای خریدوفروش انواع اوراق بهادار است که از آن طریق جذب سرمایههای مردمی توسط شرکتها، امکانپذیر باشد. این وظیفه وقتی به نحو صحیح انجام میشود که بازار به شکل یک بازار رقابت کامل عمل کرده و از درجه تخصصی بالایی برخوردار باشد. بنابراین سهامداران و سرمایهگذاران از بازار سرمایه این انتظار را دارند که صحت اطلاعات واصله توسط شرکتهای پذیرفتهشده در بورس را مورد تأیید قرار دهد تا آنها به مزایای خرید و نگهداری و فروش سهام خود نائل شوند. سهامداران و سرمایهگذاران برای ارزیابی شرکتها از فاکتورهای مختلفی استفاده مینمایند که از آن جمله، نسبت سود تقسیمی میباشد که تغییرات آن میتواند اطلاعاتی درباره وضعیت و عملکرد شرکت در حال و آینده بدهد. سود تقسیمی میتوانند بهعنوان عاملی برای کنترل و ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت توسط سهامداران باشند (برهانی، 1387).

چنانچه واحد تجاری نتواند وجوه در دسترس را به نحوی سودآور سرمایهگذاری کند، میتواند جریان نقدی آزاد را به مصرف توزیع سود سهام برساند. از سوی دیگر در صورت موجود بودن فرصتهای سرمایهگذاری سودآور، میتوان از تقسیم سود خودداری نمود. در برخی از شرکتهای درحالتوسعه که فرصتهای سرمایهگذاری سودآوری وجود دارد، معمولاً از پرداخت سود سهام خودداری میشود. در برخی موارد، تأمین مالی پروژههای سرمایهگذاری، از محل سود (تأمین مالی داخلی) بر پرداخت سود سهام و تأمین مالی از طریق انتشار سهام یا اوراق قرضه، ترجیح داده میشود؛ زیرا سهامداران ممکن است سود سرمایهای حاصل از افزایش قیمت سهام را بر دریافت سود نقدی سهام ترجیح دهند (برهانی، 1387).
درنتیجه محقق در پی یافتن این مسئله میباشد که آیا بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و نسبت تقسیم سود این شرکتها رابطهای وجود دارد یا خیر؟ جهت پاسخ به این سؤال پژوهشگر از بین مؤلفههای مختلف تأثیرگذار بر نسبت تقسیم سود سهام از شاخصهای سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای استفاده نموده است. تا درنهایت مدیران شرکتها بتوانند بر اساس این رابطه، تصمیمگیری و برنامهریزی خود را تعدیل کنند؛ و سرمایهگذاران نیز تصمیم بگیرند که آیا به خرید سهام شرکت مبادرت ورزند یا اینکه در بخش دیگری سرمایهگذاری کنند.
تا کنون تحقیقات گسترده ای در زمینه سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایه ای و نسبت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس انجام گرفته ولی آنچه مشخص است این مهم است که با توجه به پیشینه این موضوع تاکنون به طور مستقیم، تأثیر و رابطه نوسانات نسبتهای سودآوری، سود انباشته و مخارج سرمایهای بر نسبت تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین با توجه به بررسیهای به عملآمده و با توجه به محدودیتهای موجود در رابطه با شناسایی و اندازهگیری متغیرهای نسبت تقسیم سود شرکتها، این پژوهش به بررسی رابطه بین سود آوری، سود انباشته، مخارج سرمایه ای و نسبت تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس پرداخته است.
سود تقسیمی از موضوعهایی است که از دیرباز موردتوجه پژوهشگران مالی قرار داشته است و هنوز نیز بهعنوان یکی از مسائل بحثانگیز در حوزه مدیریت مالی باقیمانده است. تقسیم سود شرکتها همچنان برای محققان مالی، پیچیده و معماگونه است و از دو جنبه بسیار مهم قابلبحث است. ازیکطرف، عاملی اثرگذار بر سرمایهگذاریهای پیش روی شرکتهاست. وجود پژوهش در این زمینه با توجه به حساسیت بالای معیار سودآوری شرکتها و مباحث تئوریکی مربوط به آن، بهشدت احساس میگردد.
این تحقیق امکان تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع مالی خارجی را در پی دارد و از طرف دیگر، بسیاری از سهامداران شرکت، خواهان تقسیم سود نقدی هستند. ازاینرو، مدیران باهدف حداکثر کردن ثروت سهامداران همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصتهای سودآور سرمایهگذاری تعادل برقرار کنند. بنابراین، تصمیمات مربوط به تقسیم سود که از سوی مدیران شرکتها اتخاذ میشود، بسیار حساس و دارای اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر سود تقسیمی، موضوع پژوهش بسیاری از پژوهشگران بوده است. (ایزدی نیا و همکاران،1390).
تصمیمگیری در مورد پرداخت سود تقسیمی، یکی از تصمیمات مهمی است که شرکت با آن مواجه است. سود تقسیمی به داشتن خاصیت چسبندگی معروف است؛ شرکتهایی که سود تقسیمی خود را کاهش میدهند، معمولاً با کاهش شدید در ارزش خود مواجه میشوند. بنابراین، مدیران تمایل دارند از پرداخت سود بالا اجتناب کنند؛ مگر اینکه نسبت به تواناییشان در حفظ سطوح بالای سود تقسیمی اطمینان داشته باشند. با توجه به فرضیه محتوای اطلاعاتی یا علامتدهی، آغاز پرداخت سود سهام توسط یک شرکت و یا افزایش قابلتوجه سود سهام توسط شرکت، میتواند پیامهای متفاوتی از دید سهامداران مختلف داشته باشد (خوشطینت و حاجیان، 1387، 5-4)
همچنین نتایج این تحقیق که برگرفته از دادههای واقعی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد، میتواند قابل بسط به اقتصاد کلان کشور نیز باشد.

بنابراین هدف این تحقیق پاسخ به سؤال زیر است:
چه رابطهای بین سودآوری، سود انباشته و مخارج سرمایهای با نسبت سود تقسیمی وجود دارد؟

ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روششناختی که در آن بکار میرود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه تحقیق میباشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفادهکنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینهساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد. اهداف این تحقیق بهصورت به شرح زیر میباشد.
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیمبندی اهداف به اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر قابلطبقهبندی میباشد:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای و نسبت تقسیم سود در قلمرو تحقیق
اهداف فرعی:
سؤال اصلی:
چه رابطهای بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای و نسبت تقسیم سود در قلمرو تحقیق وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
تحقیق
یکی از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها معیار ارزش افزوده اقتصادی می باشد. مدیریت شرکت قصد دارد بر اساس ارزش افزوده اقتصادی ثروت سهامداران را حداکثر کند.

معیارهای متفاوتی برای اندازه گیری ارزش سهام و قضاوت در مورد عملکرد شرکت وجوددارد. عدم استفاده از معیارهای مناسب برای اندازه گیری عملکرد و ارزش سهام یک شرکت سبب می شود که ارزش شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و در نتیجه موجب متضرر شدن یک گروه از خریداران سهام و بهره گیری از سود فوق العاده توسط گروه دیگری از خریداران شود. (حجازی و حسینی، 1381)
ارزش افزوده اقتصادی مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیارهایی که بیشتر تحت کنترل انهاست نظیر نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه و نه معیارهایی غیر قابل کنترل نظیر ارزش بازار سهام پاسخگو می نماید. ارزش افزوده اقتصادی متاثر از کلیه تصمیمات شرکت نظیر تصمیمات سرمایه گذاری، تقسیم سود، نرخ بازده سرمایه، تصمیمات مربوط به تامین مالی،نرخ هزینه سرمایه است. به عنوان معیاری داخلی، سنجش عملکرد موفقیت شرکت در افزودن ارزش سرمایه گذاری سهامداران را به بهترین نحو میسر می نماید. ارزش افزوده اقتصادی نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیما به عملکرد مدیریت بستگی دارد. (رودپشتی و کیانی، 1387)

احتمال ورشکستگی برای شرکت هایی که در معرض مدیریت نادرست منابع تامین مالی قرار داردند، حتی با وجود سود آوری مثبت وجود دارد. در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قراردارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد رابه دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سررسید بدهی ها درمانده شوند و به اعتبار و ارزش سازمان لطمه وارد شود. (رودپشتی و کیانی، 1387)
مدیریت سرمایه در گردش کارا ، شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است که ریسک ناتوانی در برآورده کردن تعهدات از یک طرف و اجتناب از سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی ها را از طرف دیگر بر طرف نماید و این مسئله با ایجاد توانایی در استفاده از فرصت های سود آوری برای شرکت ها بر افزایش ارزش شرکت موثر است. (یعقوب نژاد و همکاران، 1389)
عدم مدیریت صحیح سرمایه در گردش و همچنین عدم مدیریت صحیح در تامین مالی هزینه ها و پرداخت ها در برخی موارد موجب گردیده که در بسیاری از موارد منابع مالی کوتاه مدت (سرمایه در گردش ) در مواردی مصرف گردد که ضروری نبوده و هزینه های زیادی برای شرکت در پی داشته باشد و شرکت ها را در تسویه بدهی های کوتاه مدت با مشکل مواجه نمایدو در نهایت موجب کاهش ارزش شرکت گردد. (یعقوب نژاد و همکاران ،1389)
تحقیق:
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی و مشهود بیشتری داشت ثروت بیشتری تولید می کرد. اما قرن 21 اقتصاد مبتنی بر دانش است. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود ماست .اروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و درنتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد .به همین دلیل در سطح بنگاههای اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرارگیرد.(چن ،2004)

فلسفه زیربنای ارزش افزوده اقتصادی از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.

در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه
گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد. سوالی که در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده اقتصادی آن شرکت دارد ؟ و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده اقتصادی می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده اقتصادی در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.
سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی وجود دارد؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق:
دلایل اهمیت و ضرورت به شرح ذیل می باشد :
1-در پژوهش های داخلی بر روی سرمایه فکری پژوهش هایی انجام شده است اما معیارهای مورد استفاده در اندازه گیری سرمایه فکری در این پژوهش برای اولین بار است که در داخل کشور انجام می شود.
2-با انجام این پژوهش تاثیر سرمایه فکری بر میزان ارزش افزوده اقتصادی تعیین می شود که با نتایج این پژوهش می توان نقش سرمایه فکری را در قدرت شرکتها برای ایجاد ارزش سهامداران دانست و این در حالی است که در تعیین ارزش سهامداران به این مقوله توجه نشده است.

3-زمانی که سرمایه گذاران بر اساس سود اعلامی شرکت ها، بدون دانستن نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش شرکتها ، اقدام به سرمایه گذاری می نمایند ممکن است دچار ضرر شوند زیرا داشتن سود به تنهایی برای ایجاد ارزش کافی نیست. بنابراین انتظار می رود با انجام این پژوهش سرمایه گذاران بتوانند با توجه به روابط بیان شده در این پژوهش سرمایه گذاریهای بهینه انجام دهند.
4-انتظار می رود با انجام این پژوهش و تعیین نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی ، معیارهای سرمایه فکری در گزارشگری مالی نیز مورد توجه تدوین کنندگان استاندارهای حسابدرای قرار گیرد.
دلایل فوق محقق را بر آن داشت که به پژوهش در این مورد به جهت رفع خلاء موجود در پژوهش های داخلی بپردازد.
تحقیقات مختلفی با موضوع سرمایه فکری در ایران انجام شده است. اما تاکنون پژوهشی در مورد سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده شرکتها در ایران انجام نشده است. بنابراین ، این موضوع از لحاظ مکانی و موضوعی در ایران جدید است چرا که امثال این پژوهش در خارج از کشور انجام شده اما در ایران مانند آن وجود ندارد پس از بابت مکانی جدید است و از آنجاییکه این موضوع قبلاً در ایران پژوهش نشده نیز از جهت موضوعی جدید می باشد.
Sullivan
Young Chu
Smith
Bontis
Marr
Chen
تحقیق:
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی و مشهود بیشتری داشت ثروت بیشتری تولید می کرد. اما قرن 21 اقتصاد مبتنی بر دانش است. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود ماست .اروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و درنتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد .به همین دلیل در سطح بنگاههای اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرارگیرد.(چن ،2004)

فلسفه زیربنای ارزش افزوده بازار از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.

در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری
بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده بازار در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد. سوالی که در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده بازار آن شرکت دارد ؟ و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده بازار می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده بازار در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.
سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده بازار وجود دارد؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق:
دلایل اهمیت و ضرورت به شرح ذیل می باشد :
1-در پژوهش های داخلی بر روی سرمایه فکری پژوهش هایی انجام شده است اما معیارهای مورد استفاده در اندازه گیری سرمایه فکری در این پژوهش برای اولین بار است که در داخل کشور انجام می شود.
2-با انجام این پژوهش تاثیر سرمایه فکری بر میزان ارزش افزوده بازار تعیین می شود که با نتایج این پژوهش می توان نقش سرمایه فکری را در قدرت شرکتها برای ایجاد ارزش سهامداران دانست و این در حالی است که در تعیین ارزش سهامداران به این مقوله توجه نشده است.
3-زمانی که سرمایه گذاران بر اساس سود اعلامی شرکت ها، بدون دانستن نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش شرکتها ، اقدام به سرمایه گذاری می نمایند ممکن است دچار ضرر شوند زیرا داشتن سود به تنهایی برای ایجاد ارزش کافی نیست. بنابراین انتظار می رود با انجام این پژوهش سرمایه گذاران بتوانند با توجه به روابط بیان شده در این پژوهش سرمایه گذاریهای بهینه انجام دهند.
4-انتظار می رود با انجام این پژوهش و تعیین نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده بازار ، معیارهای سرمایه فکری در گزارشگری مالی نیز مورد توجه تدوین کنندگان استاندارهای حسابدرای قرار گیرد.
دلایل فوق محقق را بر آن داشت که به پژوهش در این مورد به جهت رفع خلاء موجود در پژوهش های داخلی بپردازد.
تحقیقات مختلفی با موضوع سرمایه فکری در ایران انجام شده است. اما تاکنون پژوهشی در مورد سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده شرکتها در ایران انجام نشده است. بنابراین ، این موضوع از لحاظ مکانی و موضوعی در ایران جدید است چرا که امثال این پژوهش در خارج از کشور انجام شده اما در ایران مانند آن وجود ندارد پس از بابت مکانی جدید است و از آنجاییکه این موضوع قبلاً در ایران پژوهش نشده نیز از جهت موضوعی جدید می باشد.
Sullivan
Young Chu
Smith
Bontis
Marr
Chen
اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد ، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ و نحوه تهیه و ارائه آن قائل شود بنابراین همواره این نگرانی و مشکل وجود دارد که سود به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای عملکرد مالی شرکتها ، توسط مدیران که در تضاد منافع بالقوه با سهامداران عادی قرار دارند ، با اهداف خاصی ، مدیریت شده باشد .

اطلاعات حسابداری اطلاعات نسبتاً دقیقی به آنهایی که در بازار هستند ارائه میکنند. این اطلاعات به سرمایه گذاران کمک میکند تا اقدامات عملیاتی شرکت را درک نموده و بنابراین عدمتقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران و مدیریت را کاهش دهند ( آرم استرانگ و بتاچاریا، 2010). محیط اطلاعاتی به احتمال زیاد اثرات جانبی زیادی بر اطلاعات حسابداری تحمیل میکند : درجه عدمتقارن اطلاعات شرکت میتواند بوسیله سیستم ارائه اطلاعات موثر که محیطی شفاف برای گزارشهای مالی شرکت و حسابداری کیفیت سود ایجاد میکند ، کاهش یابد. مدیران تحت نظارت شدیدتر ، گزارشهای حسابداری با کیفیت بیشتری ارائه میکنند که افزایش در کیفیت سود شرکت را میسر میسازد(هانتون 2006 و زیا و لو 2005). از یک سو ، سرمایه گذاران موسسهای ممکن است از برتری حرفهای خود به منظور نظارت بر مدیریت شرکتها و شرکت در امور اداره شرکتها استفاده کنند ، در نتیجه سودهای بر مبنای رفتار مدیریت سود را خنثی کنند (بروس و کینی 1990 و هنگ 2006). از سوی دیگر نگرانی درباره تاثیر منفی آنها ، به صورت رفتار کوته بینانه میتواند میزان مدیریت سود را تشدید کرده و کیفیت سود را کاهش دهد(دنگ و تنگ 2010)
گزارشگری مالی یکی از مهمترین فرآوردههای سیستم حسابداری است که از اهداف عمده آن فراهم آوردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان در خصوص ارزیابی عملکرد و توانایی سودآوری بنگاه اقتصادی است (بوشی و نو، 2000). شرط لازم برای دستیابی به این هدف، اندازه گیری و ارائه اطلاعات، به نحوی است که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیتهای آتی بنگاه اقتصادی موثر افتد (دنگ و تنگ، 2010). به بیان دیگر تعدد و فراوانی گزارشهای مالی به نوعی آگاهی و
اطلاعات سهامداران خرد که دسترسی کمتری به اطلاعات را دارند، افزایش میدهد (حکیم و همکاران، 2008).یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح سهامداران شرکتها،اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم در مورد سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشوند اثرات منفی برای فرد یا نهاد تصمیم گیرنده خواهد داشت از سوی دیگر نوع و چگونگی دستیابی به اطلاعات نیز حائز اهمیت است (کان و وینتون، 1998). در صورتی که اطلاعات مورد نیاز به صورتی نامتقارن در بین سهامداران توزیع شود(انتقال اطلاعات به صورت نابرابر بین سهامداران صورت گیرد)می تواند نتایج متفاوتی را نسبت به تصمیم گیری در ارتباط با یک موضوع واحد سبب شود.بنابراین قبل از اینکه خود اطلاعات برای سرمایه گذاران، سهامداران و سایر ذینفعان مهم باشد،این کیفیت توزیع اطلاعات است که باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد (فنگ و هونگ، 2007).زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قائل می شوند متفاوت خواهد بود. در نتیجه ارزش واقعی سهام شرکتها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (جمیبالوو و همکاران، 2002).کنگ و شیوداسانی، (1995)، به این نتیجه رسیدند که فراوانی گزارشهای مالی بیشتر باعث کاهش اطلاعات نامتقارن خواهد شد و با گذشت زمان تاثیر آن بر کاهش اطلاعات نامتقارن بیشتر خواهد شد. همچنین آنها نتایج مشابهی را در ارتباط با تغییرات اجباری در فراوانی گزارشهای مالی به دست آورند. در این پژوهش ارزیابی رابطه بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بنابراین ما در این پژوهش به دنبال پاسخ این سوال هستیم که:

چه رابطه ای بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری وجود دارد؟
. Dye
. Truman, B. & Titman
. Dye