علم روانشناسی ورزش با ارائه استراتژی ها و تکنیک های روانی همواره درصدد کمک به ورزشکاران بوده است. تا سی سال اخیر این تکنیک ها بیشتر از تمرین مهارتهای روانی که متأثر از تئوریهای شناختی-رفتاری هستند، سرچشمه میگرفتند. اخیراً رغبت به مداخلههای مبتنی بر ذهن آگاهی در بین روانشناسان ورزش افزایش یافته است (بیرر، روترین، و مورگان، 2012).
لانگر (2000) ذهن آگاهی را این گونه تعریف می کند: “حالت منعطف ذهن که فعالانه فرد در زمان حال درگیر شده، مسائل جدید را شناسایی کرده و به مفاهیم حساس می شود” (ص 220). بهطور مشابهی سالمون و گلوبرسون (1987)، بیان کردند “ذهن آگاهی حالتی از ذهن است که شامل فرایندهای بهکارگیری فراشناختی غیر خودکار و ارادی می باشد که معمولاً نیازمند تلاش هستند” (ص 625). به طور دقیق تر ذهن آگاهی به عنوان توجه ارادی، در زمان حال و بدون قضاوت تعریف می شود (کابات زین، 1994). ذهن آگاهی، مشاهده بدون قضاوت جریان مداوم محرک های درونی و بیرونی می باشد (بایر، 2003). نکته مشترک این تعریف ها، مشارکت فعال و ارادی ذهن در طول ذهن آگاهی است. به نظر می رسد چنین مشارکت بسط داده شده ذهن، برخلاف ذهن نا آگاه (انجام تکالیف بطور خودکار مبتنی بر تجربه کسب شده پیشین)، برای یادگیری سودمند می باشد (لانگر، 2000؛ سالمون و گلوبرسون، 1987). دیگر جنبه ذهن آگاهی تمرکز بر لحظه حاضر است که با عملکرد ورزشی مرتبط می باشد، زیرا اجازه می دهد فرد عوامل حواس پرت گذشته و آینده و دیگر رویداد های جاری را حذف کند (گاردنر و مور، 2004، 2006، 2007؛ کی و وانگ، 2008). توجه بدون قضاوت از مؤلفه های مهم ذهن آگاهی است که می تواند بر عملکرد ورزشی مؤثر باشد. ادوارد، کینگستون، هاردی و گود (2002) بیان کردند که وقتی ورزشکاران نخبه توجه خود را به خود سنجی عملکرد انتقال دادند، تأثیرات مضری بر عملکردشان مشاهده شد. موفقیت گلف بازان حرفهای به توانایی آنها در تمرکز بر یک ضربه در هر بار و به عبارتی مهارت های توجهی آن ها نسبت داده شده است (مک کافری و اورلیک، 1989). توانایی تمرکز بر یک ضربه جنبه های مرکزی ذهن آگاهی را منعکس میکند (گودینگ و گاردنر، 2009).
بیش از یک دهه است که مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، با هدف بهبود عملکرد ورزشی و سلامتی روانی ورزشکاران پیشنهاد شده است. براساس شواهد موجود مکانیسم های اساسی مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، کارایی ذهنی را در نتیجه توسعه هوشیاری و پذیرش تجربیات درونی افزایش می دهند. این موضوع دارای پیامد های مهمی برای عملکرد ورزشی می باشد (گاردنر و مور، 2012). طبق نتایج مطالعه بر روی 118 ورزشکار رده بالا، گروه تحت مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد نسبت به گروهی که تحت تمرین مهارت های روانی سنتی قرار گرفتند، بهبود بیشتری در عملکرد ورزشی داشتند (گاردنر و مور، 2007). با توجه به نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه (مور، 2003؛ گاردنر و مور، 2006) به نظر می رسد روش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد رویکرد ماندنی برای افزایش عملکرد ورزشی رقابتی می باشد (گاردنر و مور، 2012) و اهمیت و برتری روش های مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به روش های سنتی غیر قابل انکار به نظر می رسد. برای دست یافتن به عملکرد بهینه، ورزشکار ابتدا باید از حالات روانی خود آگاه بوده و به طور ذهن آگاه آن ها را بپذیرد. عملکرد بهینه در وضعیت هایی مانند پریشانی، خستگی و اوضاع نامساعد نیز اتفاق می افتد، به شرط آنکه ورزشکار قادر به پذیرش ذهن آگاه موقعیت باشد و در استراتژی های عملی و هیجانی درگیر شود (بورتلی، برتولو، هانین، و روبازا، 2012). نتایج مطالعه گودینگ و گاردنر (2009) حاکی از این بود که سطح ذهن آگاهی بسکتبالیست های مرد به طور قابل توجهی عملکرد پرتاب آزاد رقابتی آن ها را پیش بینی می کند. دیگر نتایج این مطالعه نشان داد با اینکه رفتار های کلیشه ای پیش از پرتاب جزء مهمی برای پیشرفت در مهارت پرتاب آزاد می باشند، ولی در مورد بسکتبالیست های رده بالا دیگر عوامل مانند تجربه، مهارت و ذهن آگاهی بطور قابل توجهی مهم تر هستند.
نتایج مطالعه هولزل و همکاران (2007) نشان داد افزایش تجربه ذهن آگاهی موجب افزایش خطی فعالیت در کورتکس سینگولیت دمی قدامی، کورتکس پیش پیشانی میانی می شود، که این نواحی هر دو به پردازش هیجانات مرتبط هستند. طبق نتایج مطالعه ای بالا بودن میزان ذهن آگاهی با افزایش فعالیت در سه ناحیه اصلی همبستگی دارد: کورتکس پیش پیشانی میانی، کورتکس شکمی-جانبی پیش پیشانی راست و کورتکس شکمی-میانی پیش پیشانی (کرسول، وی، ایسنبرگر، و لیبرمن، 2007). باید توجه داشت که این نتایج با اهداف ذهن آگاهی-شامل درمان حالات هیجانی به منظور افزایش توجه- هم راستا می باشند (مارکس، 2008).
علاوه بر ذهن آگاهی بی تردید عوامل زیادی بر کارایی یادگیری مهارت های حرکتی و نحوه اجرای آن ها تأثیر می گذارند. یکی از مهم ترین این عوامل بازخورد است که نقش بسیار مهمی در کنترل رفتار حرکتی و اکتساب مهارت های ورزشی دارد (اشمیت، 1991)، به طوریکه براساس نظر اشمیت و لی (2005) از بین متغیر هایی که طی تمرین بدنی بر یادگیری اثر می گذارند، مهم ترین متغیر بازخورد افزوده ای است که در پایان پاسخ ارائه می شود. بازخورد خبر هایی درباره اجرا و حالت هدف است (اشمیت، 1991). رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینه سازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر در زمینه تمرین بدنی استفاده شده، ارائه بازخورد زمانی است که فراگیرنده خود آن را طلب می کند. به این شیوه ارائه بازخورد، بازخورد خود کنترلی گویند (نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، 1390). محققان روانشناسی شناختی بر این عقیده اند که خود کنترلی سبب ارتقای یادگیری می شود، زیرا فراگیر را در کنترل زمان دریافت بازخورد مرتبط با عملکرد خود، به طور فعال درگیر کرده (چیویاکاوسکی و ولف، 2005) و به شکل مؤثری در فرایند یادگیری فعال می کند و سبب پردازش عمیق تر اطلاعات می شود (اشمیت، 1991). در این مطالعات از گروه دیگری به نام گروه جفت شده استفاده می شود که درست همانند کوشش هایی که گروه خود کنترلی بازخورد دریافت کرده اند به این گروه بازخورد ارائه می شود، اما هیچ کنترلی بر زمان دریافت آن ندارند (چیویاکاوسکی، ولف، دمدیرس، کافر، و تانی، 2008). تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده اند که فرصت دادن به فراگیر در تعیین زمان درخواست بازخورد می تواند برای یادگیری مهارت های حرکتی سودمند باشد. براساس نظر لای، شیا و همکاران (2000) اختیار دادن به فراگیرنده هنگام تمرین، سبب می شود که آزمودنی کوشش های موفق خود را با بازخورد بیرونی که آزمونگر در اختیار او قرار می دهد مقایسه کند و راهبرد های اجرایی موفق را بیابد. این قابلیت سبب می شود که شناسایی درونی خطا و ظرفیت اصلاح آن در کوشش هایی که بازخورد داده نمی شود توسعه یافته و در نتیجه ثبات پاسخ افزایش یابد. بر این اساس، محققان در چندین مطالعه دریافتند که گروه خود کنترلی در مقایسه با گروه جفت شده در مراحل مختلف آزمون عملکردی بهتر داشتند (جانل، باربارا، فرهلیچ، تنانت، و گواراف، 1995؛ چیویاکاوسکی و همکاران، 2008 الف، 2008 ب؛ ولف، 2007). در تحقیق چیویاکاوسکی و ولف (2002)، تکلیف زمانبندی متوالی استفاده شد و به آزمودنی ها در ارتباط با زمان کل حرکت بازخورد داده میشد و نتایج نشان داد آزمودنی های گروه خود کنترلی در مقایسه با جفت شده یادگیری بهتری در آزمون انتقال تأخیری داشتند. این یافته ها نشان می دهد بازخورد خود کنترلی علاوه بر افزایش یادداری مهارت های حرکتی، به موقعیت های جدید یک تکلیف نیز انتقال مییابد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد بازخورد خود کنترلی یک عامل برانگیزاننده است و بیشتر با نیاز آزمودنی ها همخوانی دارد. در مطالعه ای تأثیر بازخورد خود کنترلی و آزمونگر را با استفاده از بازخورد نوار ویدیویی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت دارت بررسی کردند. نتایج نشان داد که گروه خود کنترلی عملکرد بهتری در شکل و دقت حرکت در مقایسه با گروه آزمونگر داشتند (نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، 2009). همچنین محققان دیگری در تحقیقات خویش به نتایج مشابهی در مرحله یادداری دست یافتند (هارتمن، 2006؛ مک نوین، ولف، کلارسن، 2000؛ پیترسون و کارتر، 2010؛ ولف، 2007، گوئن، 2008). نتایج مطالعه ای نشان داد گروه بازخورد خود کنترلی در آزمون اکتساب و یادداری در تکلیف حفظ تعادل بر روی دستگاه تعادل سنج، عملکرد بهتری نسبت به گروه جفت شده داشتند (صفوی همامی، عبدلی، اصلانخانی، و فرخی، 1390).
در مورد مکانیسم های اثر بازخورد خود کنترلی، ولف و تول (1999) پیشنهاد کردند که تمرین خود کنترل به سه دلیل ممکن است باعث افزایش یادگیری شود: اولین دلیل، تشویق آزمودنی ها برای رسیدن به مهارتی در سطح بالاتر و آزمودن شیوه های متفاوت حرکت نسبت به زمانی است که تمرین غیر خود کنترل داشته اند. دومین دلیل این است که آزمودنی ها می توانند هنگام عدم اطمینان و تردید در مورد نحوه عمل و یا زمانی که احساس می کنند اجرایشان ضعیف بوده، برای بازگشت به اجرای صحیح و یا برعکس برای تأیید اجرای صحیح خود تقاضای بازخورد نمایند و سومین دلیل این است که آزمودنیها می آموزند بازخورد را زمانی که واقعاً به آن احتیاج دارند دریافت نمایند، درحالیکه این موضوع در مورد گروه جفت شده صدق نمی کند. نقش انگیزشی بازخورد خود کنترل یکی دیگر از علل معرفی شده سودمندی بازخورد خود کنترل است. براساس فرضیه لینترن و روسکو (1980) هنگام یادگیری مهارت، تمرکز بر آنچه صحیح اجرا شده است- به ویژه در اوایل یادگیری- به خودی خود برای یادگیری بهینه کافی نیست، در عوض، تجربه ای که فرد در اصلاح خطا به دست آورده است (براساس بازخورد مربوط به خطا) اهمیت ویژه ای برای کسب مهارت دارد. به نظر زیمرمن (2000)، زمانی که خود کنترلی اتفاق افتد، فراگیرنده خود کوشش های تمرینی را به گونه ای هدایت می کند که به پالایش مهارت ها منجر شود و به واسطه آن به ثبات در اجرا دست می یابد. فراگیرنده در این سطح با اتکا به خود نظارتی به ارزیابی الگو های حرکت خویش (شکل مهارت) می پردازد و توجه او به فرایند بیشتر از نتیجه کار است.
با نظر بر مکانیسمهای اثر بازخورد خود کنترلی، فرضیه لینترن و روسکو (1980) و نظر زیمرمن (2000) در خصوص این روش، به نظر می رسد لازمه برخورداری از اثرات سودمند روش خود کنترلی توجه مداوم به الگو های حرکتی خویش و فرایند انجام حرکت می باشد؛ این موضوع رابطه تنگاتنگی با مفهوم ذهن آگاهی دارد. از این رو این سوال مطرح میشود که آیا عوامل فراشناختی، از جمله میزان ذهن آگاهی افراد، در کارایی بازخورد خود کنترلی مؤثر می باشد یا خیر؟
ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز، استروسال و ویلسون، 1999) به سرعت در حال کسب جایگاه در تمام زمینههای روانشناسی می باشند، که به عنوان مثال می توان استرس، افسردگی، اضطراب، جنون، اختلالات خوردن و عملکرد کاری را نام برد (بائر، 2003؛ بیرر، روتلین، و مورگان، 2012؛ مور، 2009). با توجه به بنیان های نظری ژرف و شواهد تجربی وسیع ارائه شده توسط این روش های موج سوم، افزایش بسیار سریع در پژوهش و کاربرد های درمانی در این زمینه شگفت آور نیست (برای مثال، کولن، 2008؛ گریسون، 2009).

در حال حاضر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در روانشناسی ورزشی نیز نفوذ کرده اند. مفهوم کلی ذهن آگاهی و معنی آن در روانشناسی عمومی و زندگی روزمره، به خودی خود، دلیلی برای بررسی ذهن آگاهی در زمینه ورزشی می باشد. ورزشکاران از کاهش اضطراب، استرس، کمال گرایی (تا حدودی)، نگرانی، نشخوار فکری، و همچنین افزایش تمرکز، سرسختی ذهنی، توجه به تکلیف در حال اجرا، اعتماد بنفس، خود کار آمدی، خود کنترلی و خود تنظیمی، سلامت عمومی و بهزیستی روانی به طور حتم بهره می برند. در حال حاضر این همبستگی ها در دیگر زمینه های روانشناسی بطور اساسی شناسایی شده اند (برای مرور بائر، 2003 را ببینید). در هر حال با اینکه ارتباط بین ذهن آگاهی و یادگیری و تحصیل (لانگر، 2000؛ سالمون و گلوبرسون، 1987؛ لئونارد و هاروی، 2007)، همچنین اثرات مفید مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در عملکرد ورزشی (گاردنر و مور، ، 2004، 2006، 2007، 2012؛ بیرر، روترین، و مورگان، 2012) مورد توجه قرار گرفته است، ولی اثرات ذهن آگاهی (به عنوان یک ویژگی روانی) بر یادگیری حرکتی به اندازه کافی بررسی نشده است. به علاوه نتایج مطالعات مروری در خصوص اثر بخشی مداخله های روانی سنتی نشان داد هیچ کدام از مداخله های روانی سنتی (شامل هدف گزینی، تصویرسازی، تنظیم انگیختگی، خود گفتاری و مداخله های ترکیبی) بر عملکرد ورزشی ورزشکاران رقابتی تأثیر اثبات شدهای نداشت (مور، 2003؛ گاردنر و مور، 2006). در این خصوص گاردنر و مور (2006 و 2007) پیشنهاد کردند که روش های مبتنی بر کنترل و سنتی موجود برای بهبود عملکرد ورزشی ممکن است سهواً موجب افزایش فرایند های (کلامی-معنایی و متمرکز بر خود) شناختی نسبت به فعالیت های (در لحظه حال و بدون قضاوت) فراشناختی شده و بدین گونه منجر به کاهش توانایی در انجام خودکار مهارت های ورزشی خوب آموخته شده و در نتیجه ناتوانی در پاسخ مناسب به علائم محیطی و حفظ تمرکز مربوط به تکلیف شوند. از طرفی با توجه به اثرات سودمند بازخورد خود کنترلی و همسوئی تحقیقات در تأیید نقش مثبت بازخورد خود کنترلی نسبت به سایر روش ها (صفوی همامی و همکاران، 1390؛ نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، 1390؛ زیمرمن، 2000؛ چیویاکاوسکی و ولف، 2002؛ چیویاکاوسکی و همکاران، 2008 الف، 2008 ب؛ هارتمن، 2006؛ مک نوین، ولف، کلارسن، 2000؛ پیترسون و کارتر، 2010؛ ولف، 2007، گوئن، 2008؛ نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، 2009) و همچنین با نظر بر مکانیزم های اثر بازخورد خود کنترلی و فرضیه لینترن و روسکو (1980) (که پیش تر شرح داده شدند)، ضرورت انجام چنین پژوهشی مشهود می باشد. لذا نتایج این مطالعه به روشن شدن پاسخ سوالات مطرح شده در این زمینه کمک خواهد کرد. همچنین، علاوه بر پاسخ به برخی سوالات و رفع بعضی ابهامات، می توان از نقطه نظر کاربردی نیز به آن نگریست. از لحاظ کاربردی نتایج این مطالعه می تواند کمک شایانی به مربیان جهت انتخاب نوع بازخورد در شرایط مختلف، و همچنین جهت پیشبرد بهینه آموزش مهارت های ورزشی کند. به عنوان مثال در صورتی که نتایج این مطالعه نشان دهنده کارائی بیشتر بازخورد خود کنترلی در شرایط ذهن آگاهی بالا یا پایین باشد، مربیان می توانند با بررسی سطح ذهن آگاهی ورزشکاران (به خصوص در مراحل اولیه یادگیری)، نوع بازخورد مطلوب را برای هر گروه از ورزشکاران و نوآموزان خود انتخاب کنند. بنابراین با کاربرد نتایج این پژوهش، مربی قادر خواهد بود، حتی در شرایط ذهن آگاهی پایین بهترین روش بازخورد را جهت آموزش موفق و حداکثر یادگیری ورزشکاران و نوآموزان انتخاب کرده و در وقت و انرژی نیز صرفه جویی نماید.

متغییرهای این پژوهش عبارتند از ذهن آگاهی و بازخورد خودکنترلی که در ذیل به تعریف هرکدام میپردازیم:
ذهن آگاهی: کابات-زین در 1990، ذهن آگاهی را به عنوان آگاهی غیر قضاوتی لحظه به لحظه تعریف می کند. وی در سال 1994، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیر قضاوتی را ذهن آگاهی می داند و در سال 2002 تعریف خود را کامل تر کرده و ذهن آگاهی را نوعی از آگاهی می داند که از طریق توجه به اهداف واقعی و بودن در زمان حال، بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می گردد (کابات-زین، 2003).
بازخورد خود کنترلی: رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینهسازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر مورد استفاده قرار گرفته، ارائه بازخورد در زمانی است که یادگیرنده خود آن را طلب میکند. به این شیوه ارائه بازخورد خودکنترلی میگویند.
ذهن آگاهی: در این پژوهش منظور از ذهن آگاهی نمره ای است که از طریق پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بدست می آید. این پرسشنامه شامل 39 ماده است.
بازخورد خود کنترلی: در این پژوهش بازخورد خود کنترلی عدد روی نیروسنج می باشد که در صورت درخواست آزمودنی، به وی اطلاع داده می شود.
– Self-focused Attention
– Mindfulness
– Present-moment Focus
– Pre shot Routines
– Task-Relevant Focus
و سؤالهای اصلی تحقیق
هایپرتروفی عضلانی تحت تاثیر فاکتور های فیزیولوژیکی ومسیرهای سیگنالینگ مختلف سلولی است (35). در سال های اخیر تلاش زیادی برای روشن شدن مکانیزم های سلولی ومولکولی هایپرتروفی وآتروفی عضلانی(35)، ناشی از تمرین مقاومتی صورت گرفته و عواملی همچون سلول های ماهواره ای، IGF-I ، TGF-β1به عنوان عوامل در گیر معرفی شده اند (13،75). سلول های ماهواره ای، سلول های بنیادی وابسته به عضلات هستند که در پاسخ به تمرین مقاومتی باعث افزایش نسبت DNA به حجم سیتوپلاسم وبالا رفتن سنتز پروتئین در تارهای موجود می شود. منبع یکی از عوامل افزایش سلول های ماهواره ای IGF- I است که توسط کبد و عضله اسکلتی ترشح و خود شامل دو نوع است : نوع یک باعث تولید وتکثیر سلول های ماهواره ای می شودو نوع دو مسئول گسترش سلول های ماهواره ای در پاسخ به فعالیت ورزشی است (51،53،75) .
از جمله عوامل تاثیر گذار دیگر بر هایپر تروفی عضلا نی TGF-β1 است. پروتئین TGF-β1یکی از سایتوکاین های مهم است که در تنظیم رشد سلول(13)، تمایز سلولی(49)، تشکیل ماتریس خارج سلولی(6)، تنظیم پاسخ های ایمنی پیشرفته وگسترش سرطان ایفای نقش می کند (51،13،49). TGF-β1از انواع سلول های بدن شامل سلول های تک هسته ای خون ولنفوسیت های T وماکروفاژها ترشح می شوند(34). ایزوفرم های 1،2،3 این سایتوکاین در تنظیم تشکیل ماده زمینه بین سلولی وتنظیم تقسیم سلولی (هم مثبت وهم منفی )حائز اهمیت می باشد (13،36). فاکتورهای تشکیل دهنده خانواده TGF-β1 اثرات مهاری وتحریکی بر هایپرتروفی عضلانی اعمال می کنند به عنوان مثال، خود TGF-β1 نقش مهاری بر روی رشد سلولی دارد یا میوستاتین که اصولادر سلول های عضله اسکلتی تولید می شود مانع از رشد وتمایز سلول های عضلانی می شود ( 49، 92). در تحقیقات دیگر که با هدف تعیین نقش سیگنالینگ TGF-β1 و میوستاتین در عضله اسکلتی انجام گردیده است، نشان داده شدکه TGF-β1 و میوستاتین در عضله اسکلتی باعث مهار رشد سلولی می شود و تکثیر سلول های ماهواره ای را تعدیل می کند (49). همچنین کاهش در بیان TGF-β1 در عضله اسکلتی با افزایش سن موش های نوزاد مشاهده گردیده که با کاهش میزان سنتز پروتئین در عضله همراه بوده است (76).
بیان TGF-β1 تحت کنترل فاکتورهای مختلفی از قبیل فولیستاتین و میوستاتین می باشد این در حالیست که در مطالعات اخیر از تمرین نیز به عنوان عامل اثر گذار بر TGF-β1 نام برده شده است (51،14). در تحقیقی که بر روی 14 مرد جوان انجام شده است با افزایش شدت تمرین استقامتی سطوح سرمی TGF-β1 به میزان دوبرابر حالت استراحتی افزایش یافته است (14). هم چنین در تحقیق دیگر که در آن اثر حاد وطولانی مدت تمرین استقامتی بر بیان TGF-β1 در عضله اسکلتی و قلبی رت ها بررسی شده است انجام تمرین طولانی مدت باعث افزایش قابل توجهی در TGF-β1 mRNA گردیده اما سطح پروتئین TGF-β1 کاهش داشته است (15).
علیرغم تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیر تمرین مقاومتی بر پاسخ سطوح سرمی TGF-β1عمل و نقوش فیزیولوژیک TGF-β1 در عضله اسکلتی هنوز ناشناخته است. با توجه به اینکه TGF-β1 به عنوان یک فاکتور ضد رشدی در عضله اسکلتی مد نظر است، لذا این احتمال وجود دارد که بخشی از هایپرتروفی ایجاد شده در اثر تمرین مقاومتی به واسطه تغییرات مربوط به این متغییر در عضله اسکلتی واسطه گری شود، با این حال این فرضیه تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا هدف اول تحقیق حاضر بررسی اثر بلند مدت تمرین مقاومتی بر بیان TGF-β1 در عضله FHL رت های نر نژاد ویستار بود . هم چنین TGF-β1 فاکتور شبه هورمونی است که احتمال دارد در پاسخ به تمرین از خود سازگاری نشان داده وپاسخ های آن با گذشت زمان تعدیل گردد. با این وجود پاسخ سریال زمانی بیان این متغیر در عضله اسکلتی متعاقب تمرین مقاومتی نیز در حال حاضر ناشناخته است. لذا مطالعه پاسخ سریال زمانی این فاکتور به تمرین مقاومتی هدف دوم مطالعه حاضر را تشکیل می دهد.
اهمیت و ضرورت تحقیق .1-3
اهمیت تمرینات مقاومتی بر هایپرتروفی عضلانی از مدت ها قبل شناخته شده است درک مسیرهای مولکولی که سنتز پروتئین در عضلات اسکلتی را تنظیم میکند در جهت بهینه سازی تمرین با هدف وقوع هایپرتروفی از اهمیت خاصی بر خوردار است. هم چنین شناخت این مکانیسم ها به طراحی دقیق تر برنامه تمرینی هایپرتروفی اعم ازتعیین مدت زمان بهینه اعمال دوره هایپرتروفی کمک شایانی می کند.
انجام تحقیق حاضر با هدف تعیین پاسخ سریال زمانی TGF-β1 به عنوان یک فاکتور احتمالی در گیر در هایپرتروفی به تعیین دقیق تر مدت زمان اعمال دوره هایپرتروفی در طراحی برنامه های تمرینی کمک می نماید. با شناخت پاسخ سریال زمانی فاکتور رشدی می توان دوره هایپرتروفی را تا موقعی ادامه دادکه پاسخ کاهش این متغییر دیده شود. در نهایت چنانچه نتایج تحقیق مثبت باشد بهترین زمان اعمال دوره هایپرتروفی معرفی خواهد شد. هر چند که باید این نکته را مد نظر داشت که هایپرتروفی عضلانی ماحصلی از فرایندهای متنوع وپیچیده است که بایستی در کنار این فاکتور در نظر گرفته شوند.
اهداف تحقیق .1-4
1-4-1. هدف کلی :
تعیین تاثیرات سریال زمانی تمرین مقاومتی بربیان TGF-β1 و هیپرتروفی عضلانی در رت های نژاد ویستار
1-4-2. اهداف اختصاصی :
1- تعیین تاثیر سه، پنج، هشت، هفته تمرین مقاومتی بربیان TGF-β1 در عضله FHL رت های نر نژاد ویستار
2- تعیین تاثیر سه ، پنج ، هشت، هفته تمرین مقاومتی برسطوح TGF-β1 سرم رت های نر نژاد ویستار
3- تعیین تاثیر سه ، پنج ، هشت ، هفته تمرین مقاومتی بر وزن عضله FHL رت های نر نژاد ویستار
4- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از سه هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار 5- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از پنج هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار 6- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از هشت هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار
1-5. فرضیه های تحقیق :
1- با اعمال تمرین مقاومتی، بر بیان TGF-B1 در عضله FHL در هفته سه،پنج،هشت، رت های نر نژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
2- با اعمال تمرین مقاومتی، بر بیان TGF-β1 در سطوح سرمی هفته سه،پنج،هشت، رت های نر نژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
3- با اعمال تمرین مقاومتی، وزن عضله FHL در هفته سه،پنج،هشت، رت های نرنژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
4- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از سه هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد. 5- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از پنج هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد. 6- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از هشت هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد.
1-6. محدودیت های تحقیق :
1-6- 1. محدودیت های غیر قابل کنترل :
گرچه تلاش محقق بر این بود که انجام تمرین مقاومتی حتی الامکان بدون استرس انجام شود لیکن به دلیل ماهیت تمرین انتخابی کنترل دقیق این فاکتور میسر نبود.
1-6-2. محدوده تحقیق :
1- دمای حیوانخانه که 3 ± 22 درجه بود.
2- سن رت ها برای شروع تمرین که 8 هفته ای انتخاب شدند .
3- نژاد رت مورد استفاده
4- جنس رت های مورد استفاده
– 1Transforming Growth Factor-beta one
– 2 Flexor Hallucis Longus
– 3Sarcoplasm
– 4Signaling
– 5 Insulin-like Growth factor-I
– 6Transforming Growth Factor-beta one
7 –Satellite cell
– 8 Myostatin
– 9 Flexor Hallucis Longus
بازاریابی موفق با درک چرایی رفتار مصرف کننده آغاز می شود. کلیه تصمیمات و فرایندهای بازاریابی بر پایه ی درک رفتار مصرف کننده استوار است و تصور اتخاذ تصمیمات کلیدی برپایه ی عدم درک رفتار مصرف کننده غیرممکن است(11). بدون دسترسی به دانش رفتار مصرف کننده و داشتن درک صحیح از آن پیش بینی واکنش نسبت به نیازها و تمایلات مشتریان امکان پذیر نیست(12). از این رو تلاش علم بازاریابی بر این است که شیوه های رفتار مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد. این تلاش ها برای سازمان ها، مشتریان و جامعه تاثیرهایی را به همراه دارد(13). به همین دلیل درک و پیش بینی رفتار مصرف کننده کلید موفقیت در برنامه ریزی و مدیریت بازاریابی محیط در حال تغییر و دگرگونی است، در این بین سازمانی که از چگونگی واکنش مصرف کنندگان نسبت به ویژگی های مختلف کالا، قیمت و دستاویزهای تبلیغاتی آگاهی داشته باشد در مقابل رقبای خود از امتیاز ویژه برخوردار است. در منابع متفاوت عناصر مختلفی تحت عنوان عناصر آمیخته بازاریابی ذکر شده است، اما آن چه دراکثر منابع و پژوهش ها به عنوان آمیخته بازاریابی مد نظر است در برگیرنده قیمت ، محصول ، تبلیغ و کانال های توزیع است. هر یک از این 4 عامل به تنهایی یا ترکیبی از آنها می تواند در شکل گیری رفتار و تصمیم مصرف کننده در جهت استفاده از محصول موثر باشد، با این شرط که منجر به رضایت مشتری شود. ترکیب و انتخاب راهبرد های مناسب در خصوص عناصر آمیخته امروزه در بحث بازاریابی و تحقیقات بازار بسیار مهم است و بر آن تاکید می گردد(14).
تحقیقات مختلف نشان داده اند عناصر آمیخته بازاریابی می تواند بر متغیرهای مختلف در بازاریابی ورزشی تاثیر بگذارد. عواملی چون وفاداری، تصمیم خرید ، رضایت مندی و … توسط محققان مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. در این میان یکی از متغیرهایی که می تواند مد نظر محققان قرار گیرد رفتار مشتری و مصرف کننده است، وونگ فونگ و یا حیا سیدک (2008) نشان دادند که رابطه مثبت و معناداری بین نام تجاری (برند)، کیفیت محصول، قیمت، سبک، تبلیغات، کیفیت خدمات و محیط فروشگاه با وفاداری به نام تجاری پوشاک ورزشی وجود دارد(15). همچنین بهنامی فر(1389) در پژوهش خود با عنوان “بررسی عوامل آمیخته بازاریابی مؤثر بر خرید تلویزیون (ال سی دی) در خانوارهای شهر تهران” به این نتیجه دست یافت که مصرف کننده در خرید خود به تمامی عناصر آمیخته بازاریابی از قبیل ویژگی های محصول، قیمت، کانال های توزیع و فعالیت های ترفیعی توجه دارد و از بین عناصرآمیخته بازاریابی محصول بیشترین و قیمت کمترین تأثیر را بر خرید مشتریان داشته است(16). علاوه بر این، گراوند و همکاران (1389) در پژوهش خود نشان دادند که رضایت مندی خریداران تابعی از متغیرهای کیفیت، قیمت، تبلیغ و توزیع است که به عنوان متغیرهای مداخله گر، با ایجاد و تأمین خواسته های مشتریان، تصمیم به خرید از این شرکت ها را موجب می شود(17).
همانطور که مشاهده شد یکی از متغیرهایی که تحت تاثیر آمیخته بازاریابی قرار دارد، رفتار خرید مشتریان است. فانک (2008) رفتار مصرف کننده ورزشی را بدین صورت تعریف کرده است: فرآیندی است که در آن افراد اقدام به انتخاب، خرید، استفاده تولیدات و خدمات ورزشی می نمایند(18). لذا رفتار خرید مصرف کننده همواره به عنوان یک موضوع مهم بازاریابی مطرح بوده است و شامل مولفه های خرید
مجدد، تبلیغات دهان به دهان و خرید رسانه ای می باشد(19)، علاوه بر این اساس رفتار مصرف کننده شامل 5 مرحله 1. شناسایی مشکل 2. جست و جوی اطلاعات 3. ارزیابی گزینه ها 4. تصمیم خرید 5. رفتار پس از خرید است(20). بدین منظور اگر شرکتی بتواند از شیوه ای که مصرف کنندگان در برابر انواع و اقسام محصولات، تولید، قیمت و تبلیغات واکنش نشان می دهند آگاه شود، نسبت به شرکت های رقیب از امتیاز بزرگی بهره مند خواهد بود. بازاریاب ها باید بتوانند این مطلب را درک کنند که در جعبه سیاه خریدار چه چیز وجود دارد. محرک های بازاریابی از محصول، قیمت، توزیع و ترویج تشکیل می شود. محرک های دیگر عبارتند از : عوامل اصلی که در محیط خریدار وجود دارند یا رخ می دهند، آنها عبارتند از عوامل اقتصادی، فناوری، سیاسی و فرهنگی. تمام این محرک ها وارد جعبه سیاه خریدار می شوند و در آنجا به مجموعه ای از واکنش های قابل مشاهده خریدار تبدیل می گردند. این واکنش های قابل مشاهده به صورت انتخاب محصول، انتخاب نام و نشان تجاری خاص، زمان خرید و مقدار خرید پدیدار می شوند (21).

بازاریابی موفق با درک چرایی رفتار مصرفکننده آغاز میشود، رفتار مصرفکننده شامل فرایندهای روانی و اجتماعی گوناگونی است که قبل و بعد از فعالیتهای مربوط به خرید و مصرف وجود دارد. سازمانی که از چگونگی واکنش مصرفکنندگان نسبت به ویژگیهای مختلف کالا، قیمت و دستاویزهای تبلیغاتی آگاهی داشته باشد در مقابل رقبای خود از امتیاز ویژه برخوردار است، چنین است که سازمانها و مراکز آموزشی دربارهی ارتباط بین محرکهای بازاریابی و واکنش مصرفکننده پژوهشهای بسیاری به عمل آوردهاند (8). کلیه تصمیمات و فرایندهای بازاریابی بر پایهی درک رفتار مصرفکننده میباشد و تصور اتخاذ تصمیمات کلیدی بر پایهی عدم درک رفتار مصرفکننده غیرممکن است. بدون دسترسی به دانش رفتار مصرفکننده و داشتن درک صحیح از آن پیش بینی واکنش نسبت به نیازها و تمایلات مشتریان امکانپذیر نیست (9)، از این رو تلاش علم بازاریابی بر این است که شیوههای رفتار مصرفکننده را تحت تاثیر قرار دهد. این تلاشها برای سازمانها، مشتریان و جامعه تاثیرهایی را به همراه دارد (3). عامل کلیدی و اساسی سقوط یا شکست سازمانهای ورزشی عدم اجرا و به کارگیری استراتژی صحیح مدیریت رفتار مشتری و تکنیکهاست. رفتار مخاطب ورزشی به عنوان یک فرایند تصمیمگیری و فعالیت فیزیکی است که شخص را وادار به مشاهده، تصمیمگیری، استفاده و در اختیار قرار گرفتن محصولات و خدمات ورزشی، تماشای رقابتهای ورزشی یا شرکت در تمرینات ورزشی مینماید(10).

بنا به موارد فوقالذکر در اهمیت توجه به رفتار خرید مخاطب ورزشی هیچ شکی وجود ندارد. یکی از مقولاتی که میتواند بر روی رفتار خرید مخاطب ورزشی تاثیرگذار باشد مقوله نوستالژی است نوستالژی عبارت است از؛ “احساسی شیرین و تلخی که بیشتر همراه با شادی و آرامش است اما توام با غم از دست دادن اوقات خوش گذشته”. شناخت بهتر از پیشینه و نتایج نوستالژی میتواند برای بازاریابان ورزشی ارزشمند باشد، به شرطی که قادر به القاء نوستالژی به منظور دامن زدن به یک نتیجه خاص باشند. به عنوان مثال، لباس ورزشی ورزشکاران حرفهای گذشته معمولا مورد استفاده قرار میگیرند تا به هواداران در مرور شکوه گذشته تیمشان کمک کند (پیشینه برای نوستالژی)، و میتواند آنها را برای خرید آن لباسها تشویق کند (نتایج نوستالژی).
ورزش نیز در مرکز بازاریابی نوستالژیکی وجود دارد. بسیاری از تبلیغات پخش شده در طول چهل و چهارمین دوره مسابقات NFL از نوستالژی به عنوان یک تاکتیک بازاریابی در اوج اقتصاد ضعیف استفاده کرد (11).

استفاده از مفهوم نوستالژی در ورزش میتواند نیابتی یا شخصی باشد. در نوستالژی نیابتی فرد خودش آن عامل نوستالژیکی را تجربه نکرده و از افراد دیگر در مورد آن شنیده و یا از طریق رسانهها با آن آشنا شده است. اما در نوستالژی شخصی فرد خودش مستقیما عامل نوستالژیکی را تجربه کرده است. تجربه نوستالژیک همچنین یادآوری عوامل نوستالژیکی را شامل میشود (مانند؛ افراد، اماکن، تجربیات). این عوامل به عنوان محرک نوستالژی شناسایی شدهاند. مفهوم عوامل نقش تجربه نوستالژیکی را بازی میکند که در تعریف نوستالژی از نظر فایرلی (2003) به آن پرداخته شد (12). بسیاری از این عوامل شامل افراد (مانند؛ اعضای نزدیک خانواده، خویشاوندان، همکلاسیها، دوستان، معلمان، مربیان، شرکا و شرکای سابق)، اقلام (مانند؛ عتیقهجات، البسه، جواهرات، اسباب بازیها، کتب و ماشینها) و رخدادها (مانند؛ تعطیلات آخر هفته، جشنهای تولد، تولدها، تجدید دیدارها) میباشد (13). محققان همچنین به این نتیجه رسیدهاند که افراد برای موسیقی (7)، فیلمها (14)، اماکن یا آثار ورزشی (مانند؛ سالنهای ورزشی مشاهیر و موزهها) و تجربههای اجتماعی (مانند؛ شرکتکننده، تماشاگر و داوطلب در ورزش) حس نوستالژیک پیدا میکنند (15). نوستالژی دارای مولفههای مختلفی است این مولفهها عبارتند از نوستالژی برانگیخته، آشنایی با عامل نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی. تجربه نوستالژیک میتواند بوسیله چند چیز برانگیخته شود. این محرکها عبارتند از : افراد، اشیاء، تجارب، اماکن و خلق و خو. هاولنا و هولاک (1996) محرکهای نوستالژیک را به سه بخش طبقهبندی کردهاند: افراد، اشیاء و تجارب (13)، که در چندسال اخیر اماکن (16) و خلق و خوی (17) نیز به این طبقهبندی اضافه شدند. محتملترین تفاوت بین سطوح تجربه در میان نوستالژی شخصی و نیابتی نشان می دهد که افراد ممکن است سطوح مختلف آشنایی با عواملی که موجب نوستالژی میشوند داشته باشد. این سطوح مختلف آشنایی ممکن است که تحت تاثیر تجربه نوستالژیکی باشد (6).
از دیگر مولفههای نوستالژی که شناخت آن اهمیت دارد، تاثیرپذیری فرد از نوستالژی است. تاثیرپذیری نوستالژیکی یعنی اینکه چقدر احتمال دارد یک نفر حس نوستالژیکی داشته باشد (7). کسانی که بیشتر از نوستالژی تاثیر میپذیرند، احتمال بیشتری میرود که حس نوستالژیک داشته باشند و ممکن است با کسانی که کمتر تاثیر میپذیرند تفاوتهایی داشته باشند. بنابراین، قابل فهم است که یک فرد بسیار مستعد احتمال بیشتری دارد که از تبلیغات نوستالژیکی تاثیر بپذیرد (6). اساس و پایهی بازاریابی نوستالژی که رابطهی نزدیکی با رفتار مصرفکننده دارد از پژوهشهای مربوط به روابط بین خریدار و فروشنده در کسب و کارهای متوسط و نسبتا بزرگ بیرون آمده است. در این روش سازندگان و فروشندگان محصولات ورزشی میتوانند به گونهای محصول خود را عرضه کنند که خریدار را به یاد روزهای خوش گذشته بیندازد و میل به خرید را افزایش دهد. مطالعات نشان میدهد که نوستالژی میل به خرید فرد را افزایش میدهد (18) (19)، دید و نگرش مثبتتری نسبت به تبلیغات و نام تجاری ایجاد میکند (18) (20)، تداعی برند را افزایش میدهد (21) و همچنین نشان دادهشده که نوستالژی بین مردم و اشخاص پیوند و وابستگی ایجاد میکند (14). ساخت معیاری که رابطه سن با نوستالژی را بسنجد سخت است، زیرا هر فردی برای آیتم متفاوتی حس نوستالژیک دارد. مطالعه ارتباط بین نوستالژی گروهی با سن آسانتر است اما میتواند مشکلساز نیز باشد زیرا گروههای مختلف همسن و سال نیز ممکن است نظرات متفاوت داشته باشند (6). این احتمال وجود دارد که جنسیت پیشینهای از نوستالژی باشد، به طور قطع امکانپذیر است که شئی، فرد، مکان یا یک تجربه نوستالژیکی میتواند نشان دهد که جنسیت جزء مولفههای نوستالژی است یا نه (6).
بازار ورزشی در طول 20 سال گذشته بهطور قابل ملاحظهای نقش خود را در اقتصاد بسیاری از کشورها افزایش دادهاست، همچنین خرید و فروش کالاهای ورزشی در بین سالهای 1990 تا 2007 از 50 میلیون دلار به 90 میلیون دلار (79 درصد) افزایش یافته است (22). وجود خیل مشتاقان ورزش در مسابقات ورزشی و هواداران متعصب که بیوقفه خواهان خدمات مناسب، سریع و متنوع ورزشی میباشند باعث شده ورزش به عنوان یک صنعت پرطرفدار و پردرآمد شناخته شود (23). در این حالت بازاریابان دست به هر کاری میزنند تا مشتریان را جذب کنند و میزان تولیدی خود را بالا ببرند تا به سود بیشتری برسند، یکی از این راهها استفاده از نوستالژی است. در جامعه کنونی ما قشر ورزشکار از محبوبیت نسبتا بالایی برخوردار است و میتوانند روی رفتار مردم تاثیرگذار باشند. استفاده از وجهه ورزشی یک ورزشکار برای فروش محصولات ورزشی در بین مصرفکنندگان و مخصوصا طرفدارانش میتواند کارساز باشد. در سراسر دنیا فوتبال ورزش گروهی جذاب و دیدنی میباشد و میلیونها تماشاگر در جای جای این کره خاکی به صورت مستقیم و غیره مستقیم نظارهگر آن میباشند. در ایران نیز فوتبال به عنوان پرطرفدارترین رشته ورزشی شناسایی شدهاست. بازیکنان به عنوان جزء اصلی این رشته ورزشی میتوانند تاثیر بسزایی در تماشاگران داشتهباشند، در این میان بازیکنانی که دارای تکنیک، تعصب نسبت به باشگاه و وطن و از همه مهمتر بااخلاق و سهیم در کار نیک باشند بیشتر روی تماشاگران تاثیر میگذارند و به نوعی تماشاگران آن را به عنوان یک اسطوره و الگو قبول میکنند. در این مطالعه علی کریمی به عنوان مصداقی برای نوستالژی انتخاب شدهاست. دلیل انتخاب وی به عنوان مقوله نوستالژیکی در پژوهش حاضر عبارتاست از: تکنیک بسیار عالی، تعصب به باشگاه خود، بازی در یکی از بهترین لیگهای اروپایی (آلمان)، دارای اخلاق خاص و خوب، سهیم شدن در کار نیک و از همه مهمتر احترام به هواداران.
بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تاثیر نوستالژی که شامل مولفههای نوستالژی برانگیخته، میزان آشنایی با مقوله نوستالژی و تاثیرپذیری نوستالژی است را بر تمایل به خرید بسنجد. و در صورتی که تاثیر مذکور تایید شود میتوان با دستکاری مولفههای نوستالژی بر تمایل به خرید مصرفکنندگان محصولات ورزشی تاثیر گذاشت و از مزایایی مانند فروش محصولات ورزشی مربوط به شخصیت نوستالژیک (البسه، کفش، بلیط و …)، دیگر آیتمهای نوستالژیکی (کتاب، مجله، روزنامه، فیلم و …) و … بهرهمند شد.
در هدف مطالعه، نوستالژی برانگیخته، میزان آشنایی با شخصیت نوستالژیکی، تاثیرپذیری نوستالژیکی، سن و جنسیت به عنوان پیشبین برای نوستالژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تمایل به خرید نیز به عنوان پیامدی برای نوستالژی مورد مطالعه خواهد گرفت.
بدین منظور در پژوهش حاضر محقق در نظر دارد با برانگیختن حس نوستالژیک دانشجویان هوادار علی کریمی به اندازهگیری تمایل به خرید آنها بپردازد. در این میان متغیرهای میزان آشنایی هواداران با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی به عنوان پیشبین برای نوستالژی برانگیخته در نظر گرفته خواهد شد.
ضرورت و اهمیت پژوهش
با توجه به ضرورت و اهمیت حفظ و نگهداری مشتریان محصولات ورزشی در راستای نیل به اهداف استراتژیک، باشگاهها باید به عواملی
مانند رفتار خرید مصرفکنندگان و شناسایی عوامل اثرگذار بر ارزشهای مصرفکنندهگان و راههای ایجاد یک تاثیر عمیق بر آنها توجه کنند. همچنین آنها باید از عواملی که این رابطه را تحتتاثیر قرار می دهد آگاهی لازم را داشته باشند و تاحد امکان آنها را تحت کنترل خود دربیاورند. شناسایی بازار محصولات ورزشی و انتخاب بازار هدف یکی از اصلیترین وظایف بازاریابان ورزشی است که از مزیتهای پرداختن به این پژوهش میباشد، در این شرایط روسای فدراسیونها، سازمانها، شرکتهای دولتی و خصوصی و غیره میتوانند مشتریان خود را شناسایی کنند و آنها را به بخشهای مختلف تقسیم کنند و برای هر قسمت با توجه به نیازها و تمایلات مصرفکنندگان محصولات را تولید کنند. با استفاده از مولفههای سن و جنسیت میتوان مشتریان را بخشبندی کرد زیرا احتمال دارد که افراد با سنین و جنسیت متفاوت به شیوههای مختلفی برانگیخته شوند، و این بخشبندی میتواند به بازاریابان کمک میکند که مشتریان خود را شناسایی کنند و میزان تمایل به خرید آنها را تخمین بزنند.
با بررسی پیشینه مولفههای نوستالژی مشخص شد که در مطالعات صورت گرفته تناقض وجود دارد، ریسنویتز، اییر و کاتلر (2004) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که تجربه نوستالژیکی با سن رابطه مستقیمی ندارد (24). با این وجود، دیگر محققان معتقدند که سن میتواند عاملی برای نوستالژی باشد و به احتمال زیاد با افزایش سن حس و تجربه نوستالژیکی افزایش میابد (7). ریسنویتز و همکاران (2004) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که زنان برای نوستالژیک شدن نسبت به تبلیغات تاثیر بیشتری میپذیرند (24). ویلسون (2004) در پژوهشی به این نتیجه دست یافت که به احتمال زیاد مردان حس نوستالژیکی بیشتری دارند (25). درنتیجه پژوهشگر بر آن شد که این تناقضها را به چالش بکشد. با توجه به اینکه نوستالژی ورزشی حیطه جدید مدیریت ورزشی در ایران میباشد و به احتمال زیاد تا بهحال پژوهشی در این زمینه صورت نگرفتهاست، به نظر میرسد پرداختن به آن و تعیین میزان چگونگی اثر آن بر تمایل به خرید مصرفکنندگان از ضرورت برخوردار میباشد.
با این تفاسیر و نتایج ارائه شده احتمال دارد که اگر مشتریان بیشتر با مصداق نوستالژیکی آشنا باشند حس نوستالژیکی در آنها بیشتر برانگیخته میشود و شاید تمایل به خرید آنها بیشتر شود. همچنین احتمال دارد که هر چه افراد برای مقوله نوستالژیکی تاثیرپذیرتر باشند انگیختگی و در نتیجه تمایل به خرید آنها نیز بیشتر شود. بنابراین از آنجا که شناخت مشتریان ورزشی برای موفقیت سازمان ورزشی و برنامهریزی جهت بهبود آن بسیار مهم است. پژوهشگر بر آن است تاثیر بازاریابی نوستالژی را بر رفتار خرید مشتریان کالاهای ورزشی بسنجد و مدلی از تاثیرپذیری تمایل به خرید مشتریان محصولات ورزشی از تاکتیکهای بازاریابی نوستالژی ارائه دهد، که انجام این پژوهش میتواند به طور کلی برای بازاریابان ورزشی، مدیران فدراسیونها، باشگاهها و سازمانهای ورزشی و شرکتهای تبلیغاتی مفید باشد و راهنمایی برای پژوهشگران آینده گردد.
با توجه به اهمیت آمادگیهای بدنی (جسمانی وحرکتی) برای ورزشکاران و قهرمانان، شایــــد در زنجیره تحقیقات ورزشی درباره هیچ موضوعی تا به این حد در دنیا پژوهش نشده باشد.
در ایران نیز با توجه به محدودیتهای تحقیقات و پژوهشهای علمی و ورزشی که تقریبا منحصر به پایان نامههای تحصیلی است، حجم پژوهشهای انجام شده در زمینه آمادگیهای بدنی قابل توجه است. به طور آشکار، هدف از اجرای تمرینات: کسب آمادگیهای بدنی برای شرکت در رقابت قهرمانی، بدست آوردن سازگاریهای لازم است که بدن را در به کارگیری مهارتهای خاص تقویت آماده و ورزیده کند.
تمرین صحیح، سبب افزایش توانایی ورزشی میگردد و فرد ورزیده توانایی لازم برای انجام فعالیت ورزشی سنگین و طولانی رابدست خواهد آورد (نیکبخت و دکتر حجت ا… ، 1372).
افزایش قابلیتهای جسمانی وحرکتی که زیربنای آموزش و تکامل مهارتهای ساده و پیچیده را تشکیل می دهد، زمینه ساز پیشرفت سریع عملکرد و سهولت اجرای تکنیکها، تاکتیکها و بکارگیری مؤثر عضلات و اندامهای مختلف بدن با صرف حداقل انرژی و زمان میباشند.
معدودی از رشتههای ورزشی از جمله ورزش پاورلیفتینگ است که دارای حرکات مختلفی از قبیل ضربه زدن، خم شدن، دویدن و عکس العمل است که این حرکات گاه آرام وگاه سریع انجام میگردد.
برای اجرای صحیح و در سطح بالای این رشته ورزشی تمام قابلیتهای جسمانی بدن (سرعت، توان، چابکی، قدرت و…) باید تقویت گردد
(محمد علی نژاد، 1361).
در کشور ما نیز تلاشهایی جهت تقویت قابلیتهای جسمانی بدن ورزشکاران انجام گردیده و برای آماده سازی تیمهای ملی از مربیان خاص آمادگی جسمانی استفاده میشود، اما در رقابتهای بین المللی موفقیت چشمگیری نداشتند.
درسال 1375 سازمان تربیت بدنی در راستای دستیابی به روشهای بهینه برای ارتقاء کیفیت آمادگی جسمانی ورزشکاران تیمهای مختلف ورزشی و دستیابی به حد مطلوب و استانداردهای بین المللی به تأسیس پایگاههــای ورزشی قهرمانی همت گماشت. این پایگاهها مکانهایی برای اندازه گیری ابعاد بدن و قابلیتهای جسمانی ورزشکاران میباشد و در حال حاضر انتخاب اعضای تیمهای ملی در هر یک از رشتههای ورزشی منوط به این است که ورزشکاران از عهده انجام آزمونهای آمادگی جسمانی و حرکتی آن رشته خاص برآیند.
اجرای موفقیت آمیز آزمونها مجوزی جهت اعزام قهرمانان به مسابقات خارج از کشور بوده است. ولی سئوال این است که آیا ارتباطی بین اجرای این آزمونها با کسب موفقیتهای ورزشی وجود دارد؟ برای پاسخ به این سئوال به اجرای چنین تحقیقی اقدام گردیده است.