:
سازمانها جهت بقا در دنیای پر از رقابت امروزی، ملزم به تجهیز نمودن خود به روشهای مؤثر علمی میباشند که یکی از این روشها، مبحث استراتژیهای سازمانی است. با تعیین استراتژیهای سازمان، مسیر و جهتگیری کلی سازمان مشخص خواهد شد و سازمانِ متشکل از واحدهای مختلف، در جهت این استراتژی حرکت خواهد کرد. با توجه به اینکه استراتژیها از اهداف کل سازمان و اهداف واحدهای مختلف یک سازمان شکل میگیرند و گاهی اهداف یک بخش با اهداف دیگر واحدها و بخشهای سازمان نهتنها همخوانی ندارد، بلکه در تضاد و تقابل با یکدیگرند، سازمانها جهت توانائی اجرای این استراتژیها ملزم به ارائه الگویی جهت همسوسازی آنها میگردند. استراتژیهای همسو شده، نهتنها موجب کاهش هزینههای سازمان میگردند بلکه باهم افزایی ایجادشده توسط واحدهای مختلف، انعطافپذیری لازم در پاسخگویی به نیاز بازار و تهدیدات و فرصتهای محیطی را فراهم آورده و سازمان را از حالت واکنشی و منفعلانه در برابر محیط خارج نموده و به سازمانی آیندهنگر و چابک تبدیل مینماید و درنهایت سازمان را بهسوی بقا، پیشرفت و سودآوری سوق میدهند.
ازآنجاییکه این پژوهش، چند حوزه تخصصی مدیریت را موردبررسی قرار داده است، ابتدا مختصری در مورد استراتژی، چگونگی ورود آن در حوزههای مدیریتی و تعاریفی که پژوهشگران مختلف از آن ارائه نمودهاند را مطالعه نموده و سپس در دو مسیر استراتژیهای تولید، پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه و همسوییهای بیانشده درزمینه استراتژیهای تولید با دیگر استراتژیهای سازمانی و در مسیر مشابه استراتژیهای بازاریابی، پژوهشهای محققان مختلف در این زمینه و همسوییهای استراتژیهای بازاریابی با دیگر استراتژیهای سازمانی موردبررسی قرار خواهد گرفت و درنهایت مطالعه این دو مسیر منجر به بررسی همسویی استراتژیهای تولید و بازاریابی خواهد شد.
به دلیل ساختار تعریفشده برای این فصل و پیوستگی موضوع ادبیات نظری و پیشینه پژوهش برای همه مؤلفهها همزمان تعریف خواهند شد.
تدوین برنامههای سازمان در جهت هدایت عملیاتی که در یک سازمان باید انجام شود استراتژی سازمان را مشخص مینماید. این عملیات میتواند شامل کالاها و خدماتی باشد که به مشتریان عرضه میگردد، مشخص نمودن اهدافی که سازمان باید به آنها دست یابد و یا تعیین خطمشیهای تخصیص منابع و حتی تدارک منابع برای سازمان باشد. استراتژی به دلیل محدودیت منابع و رقابت مطرح میگردد و ازآنجاییکه سازمانها با محدودیت منابع و تعدد رقبا مواجهاند، توجه به این مبحث برای آنها از موارد حیاتی و مهم بهحساب میآید. این در حالی است که صرف منابع محدود سازمان برای امور کماهمیت و غیرضروری، به معنای خالی کردن میدان برای رقبایی است که منابع
خود را بر موضوعات اصلی سازمان متمرکز کردهاند. (مقبل و همکاران، 1392).
استراتژی دارای سه بعد است که عبارتاند از: فرآیند، محتوا و عبارت. عنصر فرآیند با مباحث چگونه، چرا و چه وقتِ استراتژی، محتوای استراتژی با موجودیتِ استراتژی، (استراتژی چیست) و عبارت استراتژی با جایگاه استراتژی (محیطی که استراتژی در آن قرار میگیرد. محیط داخلی و خارجی سازمان) در ارتباط هستند تا بتوانند استراتژی را شکل دهند. بنابراین نمیتوان این ابعاد را بهطور مستقل موردبررسی قرارداد. فرآیند استراتژی، فرآیندی است خطی که شامل تجزیهوتحلیل، فرموله کردن و تکمیل است. در مرحله تجزیهوتحلیل، فرصتها و تهدیدهای محیطی بهدقت موردبررسی قرارگرفته، در مرحله فرموله کردن، گزینههای استراتژیک مشخص گردیده و در عمل مورداستفاده واقع خواهند شد. با توجه به اینکه شرایط سازمانها بسیار متفاوت از یکدیگرند، محتوای استراتژی بین سازمانها نیز بسیار متفاوت خواهد بود. (بهاورنیا، 1384)
مفهوم استراتژی از 340 سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته است. در آن زمان ژنرال چینی (سان تزو) در کتاب جاودانه خود تحت عنوان (هنر جنگ) اصول پیروزی درنبرد را توضیح داده و بسیاری از مفاهیم رویکرد استراتژی را بیان میکند. استراتژی در مفهوم امروزی، حاصل سیر تحول برنامهریزی است و ریشه در جنگ جهانی دوم دارد. تا قبل از جنگ جهانی دوم، فقط برنامهریزی سالیانه و یا بودجهریزی سالیانه وجود داشت که بهنوعی فقط به مسائل مالی سازمان میپرداخت؛ اما پس از جنگ جهانی دوم با پیشرفت تکنولوژی و توسعه ارتباطات و حملونقل هوائی، در سازمانها تحرک بیشتری ایجاد شد و ضرورت برنامهریزی در افقی بلندتر احساس گردید. بنابراین برنامهریزی در افقی 3 تا 5 ساله در آن زمان شکل گرفت. در اوایل دهه 1960، وزارت دفاع آمریکا با تدوین تجربیاتی که حاصل تصمیمگیریهای استراتژیک جنگ جهانی دوم بود، مبانی برنامهریزی استراتژیک را پایهگذاری کرد. در سال 1962 یکی از اساتید دانشگاه هاروارد، آلفردچندلر، این مفاهیم را به دنیای کسبوکار وارد کرد. بنابراین واژه استراتژی برای اولین بار توسط چندلر در کتاب “استراتژی و ساختار” به کار رفت. به دنبال چندلر، در سال 1965، کنت اندروز، در مقاله خود استراتژی کسبوکار را بر مبنای نظریات چندلر مطرح نمود. پسازآن ایگور انسوف مدیرعامل شرکت هواپیمایی لاکهید، رویکرد استراتژیک را در محیط واقعی کسبوکار پیاده کرد. با موفقیت انسوف در بهکارگیری رویکرد استراتژیک، مفاهیم و متدولوژیهای ارائهشده توسط دیگران موردتوجه قرار گرفت. گروه مشاوران بوستون، متدولوژی پورتفولیوی محصول (ماتریس BCG) را در اوایل دهه 1970 به ادبیات استراتژی اضافه کردند. در دهه 1980 نظرات مایکل پورتر درزمینه مزیتهای رقابتی و حوزه رقابت به مفاهیم استراتژی افزوده شد و در دهه 1990 رویکردهای استراتژیک همراه با خلاقیت با نظریات صاحبنظرانی مانند هنری مینتزبرگ و گری هامل آغاز شد که عصر جدیدی درزمینه استراتژی بود. (اعرابی و پارسائیان، 1380)
Lockheed AircraftCorporation
Boston Consulting Group
ای برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار میتوان قلمداد کرد.
ازآنجاکه کاربران سیستمهای اطلاعاتی بهنوعی مصرف کننده تلقی میشوند پذیرش یا عدم پذیرش فناوری در حوزه رفتار مصرفکننده مطرح میشود؛ و با توجه به ماهیت آنها میتوان پذیرش آن را در حوزهی سیستم های اطلاعاتی مطرح نمود.
فناوری بهعنوان یکی از کلیدیترین عواملی است که کسبوکارها را دچار دگرگونی بنیادین ساخته است. سیستمهای اطلاعاتی بهویژه سیستمهای مدیریت اطلاعات پروژه نیز از این امر مستثنا نبوده و در جهت تسریع و مدیریت فرایند پروژه و مستندسازی دقیق آن کاربرد قبال توجهی را دارا میباشند.
علیرغم سرمایهگذاریهای فراوان انجامشده درزمینه کاربری فناوریهای اطلاعاتی در عرصهی مدیریت اطلاعات پروژه میزان استفاده از این فناوریها چندان بالا نیست. این موضوع نیاز به انجام پژوهش برای شناسایی عوامل تعیینکننده پذیرش سیستمهای مدیریت اطلاعات پروژه توسط کاربران را آشکار میسازد.
بنابراین پژوهش حاضر در پی شناسایی عوامل تعیینکننده پذیرش فناوری سیستمهای اطلاعات پروژه توسط کاربران میباشد. بهعبارتدیگر این پژوهش درپی درک عواملی میباشد که موجب پذیرش فناوریهای جدید شده و ایجاد شرایطی که تحت آن، فناوریهای اطلاعاتی موردنظر پذیرفته شوند.
محققین حوزه های سیستم های اطلاعاتی یا فناوری اطلاعات با مدل های متعددی در حوزه ی پذیرش فناوری مواجه هستند که از این مدل ها می توان به مدل های تئوری رفتار منطقی، تئوری رفتار برنامه ریزی شده، مدل پذیرش فناوری، مدل پذیرش فناوری 2، مدل تناسب بین وظیفه و فناوری و غیره اشاره نمود که یکپارچه کردن مدل ها در قالب تئوری یکپارچه پذیرش و بهکارگیری فناوری از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو مدل نهایی این تحقیق نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری است که آن را میتوان حاصل تلفیق چندین مدل مشهور درزمینه پذیرش فناوری دانست. هدف این نظریه دست یافتن به دیدگاه واحد درباره پذیرش کاربران است. شکل 1-1 نمونهای از این مدل را نشان میدهد.

| استفاده واقعی |
| قصد استفاده |
| عملکردمورد انتظار |
| تلاش مورد انتظار |

| تاثیرات اجتماعی |
| اعتماد |
| تسهیل شرایط |
| شکل 1 1. مدل مفهومی تحقیق |
در حوزهی مؤسسات مختلف خواه تولیدی یا خدماتی، باید اذعان نمود که سازمانها تنها مجموعهای از افراد نیستند. هر سازمان قوانین و فرهنگ خاص خود را به وجود میآورد که بر افراد شاغل در آن سازمان تأثیر میگذارد (هاوکینز، بست و کانی، 1385, ص. 578). ازاینرو ارزیابی رفتار مؤسسات مختلف حائز اهمیت و ارزش است. این امر به بهبود تصمیم گیری در جنبه های اجرایی مدیریت در بخش های مختلف منجر شده و به مخاطبان این بخشها در اتخاذ تصمیمات مناسبتر کمک شایانی میکند.
در این زمینه نمی توان از فناوریهای نوین و به تبع آن ها پذیرششان به عنوان عاملی کلیدی در کسب مزیت رقابتی و اثرگذاری غافل شد. چرخههای پیدایش، رشد، بلوغ، انحطاط و مرگ شرکتهای تجاری را مجموعهای از تعاملهای پیچیده بین فناوری و اقتصاد ایجاد می کند. فناوریهای جدید برهم زنندهی نظم گذشته جایگزین فناوریهای قدیمی شده اند. شرکتها با نقاط عطفی مواجه شدهاندکه در آنها رشد به طور ناگهانی تغییر می یابد.

اهداف، سوالات و فرضیات تحقیق
هدف از انجام این پژوهش عبارت است از:
شناسایی عوامل دارای رابطه با تسهیل استفاده از سیستم مدیریت اطلاعات پروژه در سازمانهای پروژه محور در حوزه فناوری پیشرفته.
سؤال 1: آیا متغیر عملکرد مورد انتظار سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
سؤال 2: آیا متغیر تلاش مورد انتظار از سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
سؤال 3: آیا متغیرتأثیرات اجتماعی از سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
سؤال 4: آیا متغیر تسهیل شرایط سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
سؤال 5: آیا متغیر اعتماد به سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
سؤال 6: آیا متغیر قصد استفاده از سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با استفاده کارکنان سازمان های تسهیلگر فناورانه پروژه محور رابطه دارد؟
فرضیه 1: عملکرد مورد انتظار سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده از آن رابطه مثبتی دارد.
فرضیه 2: تلاش به سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده از سیستم رابطه مثبتی دارد.
فرضیه 3: تأثیرات اجتماعی از سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده از سیستم رابطه مثبتی دارد.
فرضیه 4: تسهیل شرایط سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با استفاده از آن رابطه مثبتی دارد.
فرضیه 5: اعتماد به سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با قصد استفاده از آن رابطه مثبتی دارد.
فرضیه 6: قصد استفاده از سیستم الکترونیکی مدیریت اطلاعات پروژه با استفاده از سیستم رابطه مثبتی دارد.
هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی عوامل دارای رابطه با تسهیل استفاده از سیستم مدیریت اطلاعات پروژه در سازمانهای پروژه محور میباشد که با توجه به این هدف و پیادهسازی مدل تحقیق در سازمان مدنظر بهعنوان مطالعه موردی، تحقیق حاضر در دسته تحقیقات کاربردی قرار میگیرد.
روش تحقیق کمی روش به کار گرفته در این مطالعه میباشد. با ترجمهی پرسشنامههای استاندارد در این حوزه و انجام تحقیقات پیشآزمون و بهرهگیری نظرات خبرگان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. مراحل پژوهش و روش عمده به کار گرفتهشده در هر مرحله به قرار زیر است:
با توجه به سرعت، حجم اطلاعات و چالشهای پیش روی سازمان و شرکتهای مختلف ضرورت بررسی و تحقیق در زمینه ارزیابی عملکرد فعالیتها احساس میشود. این رویکرد نیازمند داشتن معیارهایی مشخص برای تعیین موقعیت سازمان است و نیاز به برنامه ریزی بر اساس نقاط قوت و ضعف را پیش از پیش ضروری میداند. از طرفی سازمانها و شرکتهایی وجود دارند که با انجام روش ارزیابی ناصحیح دچار مشکل شده و بالطبع آن اهداف و مسیر حرکت خود را با مشکل مواجه کرده اند. بنابراین اهمیت موضوع ارزیابی و تعیین شاخصهای مناسب برای انجام ارزیابی عملکرد از یکسو و انتخاب ابزاری مناسب برای سنجش هر چه بهتر و مناسبتر این شاخصها، از سوی دیگر طیف وسیعی از توجه ها را به خود معطوف کرده است. و از طرف دیگر شرکتهای امروزی برای حفظ خود و رسوخ در بازار در این برهه از تجارت جهانی توجه به مشتری را در سرلوحه کار خود قرار داده اند و به این موضوع آگاهند که محصولی که کارایی کمتری داشته باشد، شرکت را بسوی از دست دادن مشتری و موقعیت تجاری سوق خواهد داد. نقش داشتن مشتری دائمی در کسب مزیت رقابتی در برابر سایر رقبا غیر قابل انکار میباشد و مهمترین هدف شرکتها نگه داشتن مشتریان برای یک دوره زمانی طولانی میباشد. از اینرو شرکتها در صددند تا توجه و رضایت مشتریان را با تولید محصول مناسب در کوتاهترین زمان تولید برآورده نمایند. این تحقیق به دنبال آن است که نشان دهد چگونه شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران میتواند از طریق کارت امتیازی متوازن پایدار شاخصها را استخراج و با تطبیق آن با روش گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و ترجمه مرحله به مرحله ندای مشتری(VOC) برای الزامات عملیات و طراحی از آنها استفاده کند.
1-2 بیان و مسأله تحقیق
ارزیابی عملکرد یکی از مباحث گسترده ای است که دامنه وسیعی از رشته ها و صاحب نظران برآن اثر گذار بوده اند و گزارشها و مقالات زیادی درباره آن نوشته شده است (کریمی،1385). ضمناً برای نیل به مدیریت موفق و با ثبات نیاز به تدوین اهداف کوتاه مدت، میان مدت، و راهبردی میباشد و بعد از آن ارزیابی عملکرد نسبت به میزان دستیابی به اهداف از پیش تعریف شده مورد نظر است. وضعیت جاری عملکرد سازمان با روند گذشته مقایسه و وضعیت در قبال خواستگاه سازمان سنجیده و نقاط قوت و ضعف به منظور ترمیم عملکرد شناسایی میگردد (کاپلان و نورتون، 1387). بهبود مستمر عملکرد سازمانها نیروی عظیم هم افزایی ایجاد میکند که این نیروها میتوانند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شوند. دولتها و سازمانها و موسسات تلاش جلو برنده ای را در این مورد اعمال میکنند. بهبود مستمر عملکرد بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان و کسب بازخورد از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده میسر نخواهد شد (رحیمی، 1385). در این راستا استخراج شاخصهایی که بتوان از طریق آنها به شناسایی و تجزیه و تحلیل هر چه بهتر سازمانها اقدام نمود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در گذشته دیدگاه سنتی سیستم های مدیریت کیفیت مبتنی بر رعایت استانداردها بود ولی در جهان امروز دیگر رعایت استانداردهای محصول یک مزیت رقابتی به شمار نمی رود. چون همه رقبا استانداردها را رعایت میکنند. سیستم QFD با سیستم های کیفیت سنتی که هدف آن کاهش و به حداقل رسانیدن جنبه های منفی کیفیت بود متفاوت است. زیرا در سیستمهای قبلی بهترین چیز آن بود که هیچ اشتباهی وجود نداشته باشد. اما وقتی همه بازیگران خوب بازی میکنند این به تنهایی کافی نمی باشد و بایستی علاوه بر حذف مواردی که تاثیر منفی بر کیفیت دارند، جنبه های مثبت کیفیت را افزایش داد، زیرا در اینصورت است که مزیت رقابتی حاصل میشود. امروز QFD فراتر از یک تکنیک و به عنوان یک سیستم کیفیت با هدف شناخته میشود. با استفاده از این سیستم نیازهای تلویحی و تصریحی مشتری به یکسری اقدامات عملی و اجرایی و قابل اندازه گیری تبدیل میگردد.QFD را میتوان نتیجه منطقی بازار پر رقابت در جهان کنونی دانست. این تکنیک یک نوع سیستم انسانی بوده و نقطه شروع آن شنیدن صدای مشتری است. در یک جمله این تکنیک را میتوان به اینصورت تعریف نمود.QFD فرصتی ایده آل برای جدا شدن از فرهنگ« ما بهتر از همه میدانیم مشتری چه میخواهد » و حرکت بسمت فرهنگ «اجازه بدهید صدای مشتری را بشنویم» است. شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران به عنوان یکی از بزرگترین انبوه سازان مسکن در کشور مطرح است. این شرکت در ششم اردیبهشت ماه 1369 به منظور پاسخگویی به نیازهای مشتریان بانک مسکن تاسیس گردید. شرکت در پی آن است تا برای رسیدن به چشم انداز خود «پیشرو در احداث واحدهای مسکونی، تجاری و اداری با دستیابی به رشد 25 درصد سالانه درآمد» روند اجرایی و فعالیت کارکنان خود را مورد ارزیابی قرار دهد.
این تحقیق از طریق کارت امتیازی متوازن پایدار (SBSc ) و ماتریس خانه کیفیت که در قلب متدولوژی QFD قرار دارد، سعی بر آن دارد تا مهمترین شاخصهای ارزیابی عملکرد را در مورد کاوی خود معرفی نماید. به علاوه این پژوهش میتواند از جنبه های زیر برای شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران دارای ارزش و اهمیت باشد:
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
در طی چند دهه گذشته رقابت جهانی به دلیل تغییرات سریع تکنولوژی و ازدیاد تنوع محصولات افزایش سریعی پیدا نموده است، که این امر باعث تاکید بر نقش بهبود مستمر عملکرد سازمان به عنوان یک نیاز رقابتی در بسیاری از بنگاهها در سراسر دنیا شده است. سازمانها در پی این هستند که بدانند پس از چند سال از رشد و فعالیتشان در حوزه کاری به چه مرحله ای رسیده اند. بدین منظور ارزیابی عملکرد یکی از فعالیتهای کلیدی و از عناصر اصلی مدیریت به شمار میرود و ابزاری است کارآمد که مدیر و کارکنان از طریق آن به نقاط قوت و ضعف سازمان پی برده و با ریشه یابی آنها اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد انجام میدهند. از طرفی نوع و حوزه فعالیت شرکتها در تعیین نوع ارزیابی عملکرد آنها بسیار مهم بوده است. بدین منظور سازمانهایی با حوزه فعالیت ساختمانی که بصورت پروژه محور هستند در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته اند. با توجه به ماهیت این شرکتها که نیازمند داشتن پایه قوی توسعه ای و تحقیقاتی هستند، تعیین شاخصهایی که بتواند عملکرد آنها را به درستی تعیین نماید یکی از چالشهای مدیریت آنها به حساب می آید. چرا که اکثر سازمانهای پروژه محور به یک یا چند شاخص نظیر تحویل به موقع پروژه توجه دارند و اتکای بیش از حد به برخی شاخصها نظیر زمان، هزینه، کیفیت، سازمان را از نیل به اهداف اصلی و متعدد ارزیابی عملکرد محروم مینماید. لذا تعیین شاخصهای استراتژیک مطابق ماموریتها و چشم انداز مد نظر آنها کار بسیار ارزشمند و سودآوری بوده که میتواند منجر به سنجش استراتژیکی عملکرد آنها به منظور بهبود در روشها و رویه ها گردد. بیان ویژگی های فوق کارآمدی روشهای ارزیابی عملکرد سنتی را زیر سوال می برد چرا که در سیستم های سنتی ارزیابی عملکرد تاکید مدیران بر معیارهای مالی در اندازه گیری عملکرد است. و تمرکز صرف بر شاخصهای حسابداری سنتی نظیر ROA و EPS نشانه های گمراه کننده ای در مورد کیفیت و نوآوری به مدیران میدهد. اما برای اداره موثر یک کسب و کار بسیار اهمیت دارد که علاوه برخود دستاوردها به ابزارهایی که در آنها مورد استفاده قرار گرفته اند نیز توجه کنیم. همچنین لازم است که موفقیت عملکرد اجرایی با دستیابی به ترکیبی از شاخصهای مالی و غیر مالی مورد قضاوت قرار گیرد. به منظور رفع نارسایی سیستم سنجش عملکرد مبتنی بر سنجه های صرفاً مالی، رابرت کاپلان و دیوید نورتون در سال 1992 ایده کارت امتیازی متوازن را معرفی نمودند. مجریان سازمان با استفاده از این روش میتوانند اندازه بگیرند که چگونه واحد کسب و کار آنها برای مشتریان جاری و آینده ارزش می سازد. برای این روش نیز خلاهایی احساس شده است. افرادی مانند اتکینسون، واتر هاوس و ول به کامل نبودن این مدل اشاره داشته و علت آن را در مواردی مانند کارکنان و عرضه کنندگان در دستیابی به اهداف شرکت و ناتوان بودن این روش در تعیین شاخصهای عملکردی برای ارزیابی یک سازمان میدانند (اتکینسون، واتر هاوس، ول 1997). علاوه بر آن اسمیت نیز اشاره به کمبود نقش کارکنان با انگیزه به خصوص در بخش خدمات در مدل کارت امتیازی متوازن دارد و نیاز به تکمیل این مدل را بیان میدارد. بدین منظور برای برطرف نمودن برخی کمبودهای کارت امتیازی متوازن حرکتهایی صورت گرفته که از جمله آن ارائه مدل Sustainability Balance Scorecard تحت عنوان کارت امتیازی متوازن پایدار از سوی دانشمندان آلمانی بنام فیگه و هاهن و همکارانش است. این مدل در ارزیابی سازمانی توجه به اجتماع و محیط سازمان را در عملکرد سازمانی برای پایداری آن موثر میداند. از اینرو آنها بیان میدارند که در ارزیابی عملکرد شاخصهایی باید وجود داشته باشد تا مشخص نماید که یک سازمان تا چه میزان پاسخگوی نیازهای محیط و اجتماع خود بوده است. جهان امروز به سرعت در حال تغییر بوده و ارتباطات روز به روز در حال گسترش است. دسترسی به اطلاعات آسانتر و رقابت برای فروش محصول جدی تر میشود و دیگر نمیتوان کالایی را به مشتری تحمیل کرد. مدلQFD یک رویکرد در طراحی است که در سال 1972در ژاپن در قالب یک متدولوژی وفق داده شده برای بهبود کیفیت کالاها در شرکتهای ژاپنی نظیر میتسوبیشی و تویوتا توسط آکائو معرفی گردید. ازQFD میتوان به عنوان ماشین مترجم نیازمندیهای مشتریان به مشخصات فنی و مهندسی یا به عبارتی مبدل تقاضاهای مشتریان به ویژگی های کیفیت و آماده ساختن یک طرح کیفیت برای محصول نهایی تعریف نمود. این فرایند معمولاً با کیفیت اجزای عملکردی آغاز گشته و سپس به کیفیت همه قسمتها و فرآیندها گسترش می یابد. تکنیک QFDبا متدهایی نظیر30 ماتریسی، 18ماتریسی،4 ماتریسی و… در دنیا معرفی شد. در این بین متد 4 ماتریسی که مورد تایید انستیتوی تامین کنندگان آمریکا هم هست به دلیل سادگی یادگیری و خلاصه بودن نسبت به سایر رویکردها و ارتباط منطقی و ساده مراحل مختلف با یکدیگر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است (رئیسی اردلی، 1385).
<img class="alignnone size-full wp-image-590935 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Accounting-257.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”
266″ />
استفاده از QFD معمولا در سازمانهایی مشاهده میشود که طی مدت چند سال از روشهای کنترل کیفیت و ابزارهای آن سود جسته اند. در این سازمان با استفاده از این تکنیک و تمرکز بر ماتریس برنامه ریزی نیازهای مشتری (HOQ) که بنام خانه کیفیت معروف میباشد، میتوان به توسعه و گسترش الزامات کیفی مشتریان در تمامی مراحل و فرآیندهای تکوین و تولید محصول رسید. در این تحقیق ما برای استفاده از QFD در شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران بر روی ماتریس برنامه ریزی نیازهای مشتری تمرکز خواهیم کرد.
1-4 اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی عملکرد شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن پایدار و استفاده از این شاخصها در تکنیک QFD به عنوان یک انتقال دهنده سیستماتیک الزامات مشتری و تشکیل ماتریس خانه کیفیت است. اگر چه این تحقیق کاربردی میباشد ولی میتوان به عنوان تلاشی برای پر کردن شکاف میان تئوری و عمل در زمینه مدل کارت امتیازی متوازن پایدار در شرکتها و سازمانهای مختلف حائز اهمیت باشد.
1-4-1 اهداف فرعی
آنچه به عنوان اهداف فرعی در نظر داریم:
1-5 سوالات تحقیق
1-6 فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی:
«ابعاد مدل کارت امتیازی متوازن پایدار از نظر پاسخ دهندگان در ارزیابی عملکرد شرکت سرمایه گذاری مسکن تهران تاثیر دارد».
فرضیات فرعی:

1-7 تعریف مفهومی متغیرها
عملکرد: عملکرد یک سازه کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد. فرآیند تبیین کیفیت اثربخش و کارایی اقدامات گذشته (نیلی و همکارانش 2002).
ارزیابی عملکرد: ارزیابی عملکرد فرآیندی است که به وسیله آن یک مدیر رفتارهای کاری نیروی انسانی را از طریق سنجش و مقایسه آنها با معیارهای از پیش تنظیم شده ارزیابی می کند و نتایج حاصله را ثبت می نماید و آنها را به اطلاع نیروی انسانی سازمان می رساند (حاجی کریمی،رنگریز،1378).
کارت امتیاز متوازن : کارت امتیازی متوازن یکی از سیستم های ارزیابی عملکرد چند بعدی است که در سال 1992 به وسیله دیوید نورتون و رابرت کاپلان ایجاد و معرفی شد. کارت امتیازی متوازن شامل معیارهای مالی، غیر مالی، خروجی ها و محرک ها می باشد که در چهار مقوله مالی، مشتری، فرایند های داخلی و یادگیری و رشد جای می گیرند و از این چهار منظر عملکرد سازمان را مورد ارزیابی قرار می دهند. علاوه بر این، کارت امتیازی متوازن با رفع موانع مدیریتی، کارکنان و عملیات، سازمان ها را در دستیابی راهبردهایشان کمک می کنند.
کارت امتیاز متوازن پایدار: یک سیستم ارزیابی عملکرد که علاوه بر چهار منظر موجود در کارت امتیازی متوازن، به دو منظر محیطی و اجتماعی اشاره دارد. این مدل در ارزیابی سازمانی، توجه به اجتماع و محیط سازمان را در عملکرد سازمانی برای پایداری آن موثر میداند (فیگه، هاهن، شاهگر و واگنر2002).
متدولوژی QFD: گسترش عملکرد کیفیت یک ابزار توانمند برای شنیدن صدای مشتری و ترجمه آن به مشخصه های فنی میباشد که میتواند سازمان را بصورت سیستماتیک در تعیین الزامات طراحی برای بسط محصول در راستای تحقق رضایت مشتری یاری دهد (گودرزی، 1385).
خانه کیفیت HOQ: اولین ابزار برنامه ریزی که در QFD مورد استفاده قرار میگیرد خانه کیفیت است. خانه کیفیت ندای مشتری را به نیازمندیهای طراحی تبدیل میکند. بسیاری از مهندسان و مدیران از خانه کیفیت به عنوان اولین نمودار در طرح ریزی کیفیت یاد میکنند (گودرزی، 1385).
)
در بسیاری از واحدهای تولیدی، به ویژه آنهایی که به دلیل گستردگی تولید خدمات و محصولات با وسعت کار بیشتری روبهرو هستند، مدیران تولید برای هدایت و رهبری مناسب عملکرد تولید نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات جامع از عملکرد بخشهای مختلف هستند. جمعآوری این اطلاعات از زمان ورود مواد اولیه به خطوط تولید آغاز میشود و تا تولید محصولات نهایی و خروج آنها از کارخانه ادامه مییابد. تسلط مدیران تولید بر اطلاعات مراحل مختلف تولید موجب میشود تا علاوه بر هدایت و مدیریت بهینهی عملکرد تولید، با اختصاص مناسب منابع، بهرهوری تولید افزایش و کیفیت محصولات بالا رود.
در این مطالعه قصد داریم ارزیابی عملکرد تولید را با رویکردی مبتنی بر مفاهمیم نابی را مورد مطالعه قرار داده و بر این اساس مسیر بهبود را برای ارتقای کارایی سیستم های تولیدی پیشنهاد نماییم. در مطالعه عملکرد تولید واژه هایی از قبیل کاهش هزینه،کارایی عملکرد ،تحویل بموقع،برتری در کیفیت،انگیزه کار کنان و راضی نگه داشتن مشتریان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.همچنین مطلالعه بر روی خروجی ها نیز نشاندهنده تلاش برای بهبود در هزینه و زمان بعنوان عوامل اصلی در خروجی می باشد. .در بیشتر یافته های مبنی بر خروجی و ورودی ،معمولا بر اساس یک خروجی(معمولا حجم تولید)و ایتم های محدود برای ورودی (معمولا سرمایه و کار)ارزیابی صورت می گیرد.البته در عمل می توان بر عامل های غیر کمی که برتری در تولید را سبب می شود مانند کیفیت و انعطاف پذیری نیز توجه کرد.
نکته حایز اهمیت در این مطالعات توجه بیشتر شرکت ها بر روی خروجی ها به عنوان عوامل اصلی در عملکرد خود می باشد.توجه بیش از حد بر روی خروجی ها ما را از آیتم های مربوط به ورودی دور می سازد از این رو ما در این مطالعه برانیم تا کارایی تولید را در استفاده از توانمندسازهای نابی سازمانی محاسبه نماییم. برای این کار خروجی های سیستم را عملکرد شرکت و ورودی های آن را پارامترهای تولید ناب در نظر گرفتیم و بر این اساس به محاسبه کارایی واحدهای تولیدی پرداختیم.
هدف اصلی این تحقیق ارزیابی کارایی عملکرد تولید با رویکرد ناب می باشد و برانیم بعد از ارزیابی انجام شده عوامل موثر در عملکرد را مشخص کرده و با توجه به آن شرکت ها را در امر بهبود عملکرد خود یاری دهیم.
آنچه امروزه در اکثر شرکت ها میبینیم تلاش برای حفظ و بقای خود است و از این رو می کوشندتا در دنیای رقابتی امروز با بهبود در عملکرد خود از دیگر رقبا عقب نمانند. . شرکت ها باید دو نکته مهم را مد نظر قرار دهند: اول اینکه باید اولویت های رقابتی تولید را بیابند و فاکتورهای مهم در تولید را مشخص سازند.دوم اینکه شرکت ها باید در سفارشات خود که باعث افزایش مزیت رقابتی است دقت وافی و کافی داشته باشند.
رتبه بندی و ارزیابی شرکت ها معمولا براساس عملکرد آن ها سنجیده می شود از این رو به طور طبیعی این سوال پیش می آید که متغیرهای عملکرد تولیدی شرکت ها کدامند؟فعالیت های تولیدی شامل تعدادی فرایند ،تصمیمات و فعالیت ها هستند.انتخاب صحیح و اجرای موثر آن ها می تواند در ارتقاء تواناییهای تولید نقش داشته باشند. لذا در این مطالعه با توجه به اصولی که برای یک تولید ناب برشمردیم (کیفیت بالا،ارزش افزوده بیشتر،کمترین ضایعات و …)و هم چنین ورودیهایی تولیدرا که مد نظر قرار دادیم ،شرکت ها را مورد ارزیابی قرار داده و عوامل ضعف و قوت آن ها را شناسایی و در صورت وجود ضعف آن را بر طرف نماییم .
جامعه آماری در نظر گرفته شده برای این تحقیق شرکت های کوچک و متوسط صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس مستقر در شهرک صنعتی می باشد.
از آنجاییکه در نمونه آماری چندین متغیر کمی را مورد بررسی قرار میدهیم و با عنایت به این موضوع که جامعه آماری تحقیق محدود می باشد لذا فرمول تعیین نمونه آماری به شرح زیر است:
96=
در فصل اول تحقیق به طرح مساله و اهمیت آن، اهداف تحقیق، سوالات پژوهشی و فرضیات تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم، ادبیات تحقیق با بازنگری گسترده گردآوری و مورد بررسی تفضیلی قرار گرفته است. در فصل سوم، فرآیند تحقیق، روشهای جمعآوری دادهها و روایی و پایایی آن ها، جامعه و نمونه آماری و روش تحلیل دادهها تشریح شده است. در فصل چهارم، تجزیه و تحلیل داده ها به کمک تکنیک های عنوان شده در فصل سوم مورد بحث قرار گرفته شده است و نهایتا در فصل پنجم، نتیجهگیری و و تفسیر نتایج به همراه ارایه راهکارها و پیشنهادات کاربردی بیان شده است و در انتهای این فصل هم محدودیت های تحقیق و پیشنهادات آتی برای انجام تحقیقات در این حوزه مطرح شده اند.
لازم درراه دستیابی به مکانیزمهای ارتقای بهرهوری است. این عوامل طیف وسیعی دارد که میتوان آنها را بهطورکلی به دودسته عوامل بیرونی، عوامل درونی تقسیمبندی کرد. در میان عوامل درونی، امکانات نرمافزاری و سختافزاری شرکت وجود دارد و یکی از مهمترین عوامل نرمافزاری تأثیرگذار در بهرهوری، عامل نیروی انسانی شاغل در سازمانهاست. بهبود در عملکرد نیروی انسانی از طریق ایجاد سیستمهای انگیزشی و برنامههای آموزشی ونیز اجرای طرحهای تعدیل نیروی انسانی، درصورتیکه در یک چهارچوب هدفدار و قانونمند هدایت شود میتواند سطح بهرهوری نیروی انسانی را افزایش دهد.
یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهرهوری، نیروی انسانی میباشد که رشد آن موجب افزایش بهرهوری و رکود آن موجب کاهش بهرهوری میگردد. حتی اگر سایر عوامل نیز در مسیر توسعه قرار داشته باشند، بدون رشد نیروی انسانی نمیتوان شاهد افزایش بهرهوری بود. یکی از مهمترین محرکهای طرح افزایش تولید و بهرهوری در نیروی انسانی، طرح پاداش افزایش تولید میباشد که نسبت مستقیمی با بهبود کارایی و بهرهوری کارکنان دارد. اینکه چه عواملی بر طرح پاداش افزایش تولید مؤثر هست مسئلهای است که در تحقیق حاضر با آن مواجه هستیم و با انجام این فرایند به دنبال تحقق آن میباشیم.
۱-3. ضرورت و اهمیت تحقیق
در چند سال گذشته مقوله بهرهوری درجای جای میهن اسلامی با به شکلهایی گوناگون مطرح بوده است برنامههای رادیو و تلویزیونی به تبیین مفهوم بهرهوری اهتمام ورزیدهاند. دانشگاهها در کنار مراکز آموزش مدیریت برای انتقال معنی و کاربرد روشهای بهرهوری دورههایی ترتیب دادهاند. اخیراً بعضی مراکز دوره کارشناسی ارشد بهرهوری را پرکردهاند. در همین سالها کتابها و مقولههایی که مستقیم یا غیرمستقیم به بهرهوری مربوط میشوند ترجمه، تألیف و منتشرشده است. بهعلاوه پوسترها و تراکتهایی برای القای ارزش بهرهوری در کنار خیابانها در معرض دید عموم قرارگرفته است. (کرباسیان، ۱۳۷۵)
هرچند بعید است این اقدامات در بهبود و ارتقای بهرهوری افراد، ترجمانها، سازمانها، مؤسسات و مجموعههای اجتماعی با هر نام ونشان تأثیری چشم افزا گذاشته باشد. ولی بدون تردید توجیهی برای دایر شدن آنها بوده است. با توجه به تبصره ۳۵ قانون بودجه ۱۳۷۵ که دستگاههای اجرایی کشور را به تخصیص حداقل ۵ درصد از بودجهشان برای افزایش بهرهوری خود موظف میسازد اضافه شدن بر تعداد واحدهای رسمی مسئول ارتقای بهرهوری سازمانها درحالیکه کمیتهها، گروهها، شوراها و نظایر آنها نیز برای همین منظور تشکیل خواهند شد قابلتصور است (رحمان سرشت، ۱۳۷۵).

همه فعالیتهای ذکرشده بهمنظور توسعه بهرهوری و بهبود مصرف منابع صورت میپذیرد، چراکه در صورت بهرهور بودن سیستم، از منابع موجود بهترین استفاده صورت خواهد گرفت و هدر داد منابع حداقل میگردد. همچنین اتلاف انرژی کارکنان، مدیریت سازمان و… نیز صورت نمیپذیرد. بهرهوری موجب رسیدن به اهداف با صرف زمان و هزینه کمتر میگردد. با توجه به اهمیت بهرهوری، مطالعه نیروی انسانی بهعنوان عامل مؤثر بهرهور بودن سیستم ضرورت ویژهای دارد. بخصوص در کارخانههای صنعت نساجی که رقبای چینی و ترکیهای با محصولات باکیفیت و ارزانتر کالاهای خود را تولید مینمایند. چنانچه سیستم نتواند بهرهوری خود را افزایش دهد، محکومبه شکست است. به همین منظور مطالعه عوامل مؤثر بر طرح پاداش افزایش تولید بهعنوان عاملی در بهبود بهرهوری کارکنان در کارخانه یزدباف در این تحقیق صورت میپذیرد.
۱-4. اهداف تحقیق
در پژوهش حاضر هدف اصلی بررسی عوامل مؤثر بر « طرح پاداش افزایش تولید» میباشد. هدف کاربردی ما این است که نتایج بررسی حاضر بهوسیلهی خبرگان و مدیران صنعت تولید به کار گرفته شود تا به این طریق آنها بتوانند کارکنان خود را تشویق به بالا بردن هرچه بیشتر کیفیت کارایی خودنمایند و این پدیدهی نسبتاً نوپا در ایران، به شکوفایی برسد.
۱-4-1. اهداف کلی تحقیق
۱-شناسایی عوامل مؤثر برافزایش تولید.
۲- غربالگری عوامل مؤثر برافزایش تولید.
۳-اولویتبندی عوامل مؤثر برافزایش تولید.
۱-4-2. اهداف جزئی تحقیق
۱-اولویتبندی عوامل ایجاد انگیزه بین کارکنان.
۲-ارائه راهکار برای افزایش کیفیت و کمیت تولید.
۱-5. سؤالات تحقیق
سؤالات تحقیقی که در این تحقیق مطرح میشود، عبارتاند از:
۱. چه عواملی بر طرح پاداش افزایش تولید اثرگذار است؟
۲. عوامل شناساییشده چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
۳. کدامیک از عوامل پیشنیاز وقوع سایر عوامل هستند؟
۴. قدرت نفوذ و وابستگی عوامل چقدر است؟
۵. مدل نهایی اثرگذاری عوامل مؤثر بر طرح پاداش افزایش تولید چگونه ترسیم میشود؟
۶. برای بررسی مدل تعالی منابع انسانی کارخانه یزدباف چه شاخصهایی باید بررسی شوند؟
۷. شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب در کارخانه در چه شاخصهایی بیشتر نمایان است؟
۱-6 قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق از سه قسمت قلمرو موضوعی، قلمرو مکانی و قلمرو زمانی تشکیلشده است که به بیان هرکدام میپردازیم.
۱-6-1 قلمرو موضوعی
موضوع این تحقیق آسیبشناسی طرح پاداش افزایش تولید با رویکرد مدل تعالی منابع انسانی با استفاده از دلفی فازی و روش مدلسازی ساختاری تفسیری میباشد. بنابراین در این پایاننامه با توجه به موضوع مطالعاتی در مورد: بهرهوری، طرح پاداش افزایش تولید، مدل تعالی منابع انسانی و مدل تفسیری ساختاری در حوزه منابع انسانی صورت گرفته است.
۱-6-2- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این تحقیق کارخانه یزد باف میباشد.
۱-6-3- قلمرو زمانی
این تحقیق در اوایل سال ۱۳۹۳ شروع گردید و تا اواخر آذرماه سال جاری به طول انجامید.
۱-7. روش تحقیق
۱-7-1 نوع مطالعه و روش پاسخگویی به سؤالات تحقیق
برخی را عقیده بر این است که علم، همان روش است. درهرحال میتوان بهخوبی پذیرفت که هیچ علمی فاقد روش نیست و دست آوردهای هر پژوهش علمی به همان نسبت حائز ارزشاند که با روشهایی درست اخذشده باشند (ساروخانی، ۱۳۸۲). باید اذعان نمود دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد شد، مگر زمانی که با روششناسی درست صورتپذیرید (خاکی، ۱۳۸۲) (بازرگان و دیگران، ۱۳۸۶).
هدف از تحقیق کاربردی، کشف دانش تازهای است که کاربرد مشخصی را دربارهی فرآورده یا فرایندی را در واقعیت دنبال کند (خاکی، ۱۳۸۳، ۹۴).
مطالعات میدانی بررسیهای علمی غیرآزمایشی هستند که هدفشان کشف روابط و تعامل بین متغیرهای جامعهشناسی، روانشناسی و آموزشی در ساختار اجتماعی واقعی است و در این تحقیق نیز، مانند بیشتر پژوهشهای علوم انسانی هدف اصلی از انجام پژوهش، بررسی یک موضوع به روش «میدانی» است؛ و ازاینجهت که نتایج مورد انتظار تحقیق حاضر را، میتوان در فرآیند ارتقای بینش کارکنان و مدیران درزمینهی ارتقاء سطح کیفیت تولید خود به خدمت گرفت، میتوان گفت پژوهش حاضر، ازنظر هدف در حیطه پژوهشهای «کاربردی» جای دارد. از سوی دیگر با توجه به اینکه در این پژوهش از روشهای مطالعهی کتابخانهای و نیز روشهای میدانی نظیر پرسشنامه استفادهشده
است، میتوان بیان کرد که پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش گردآوری دادهها، یک «پژوهش تحلیلی- ریاضی و پیمایشی» است.
همچنین این پژوهش ازآنجاییکه به بررسی دادههای مرتبط در برههای از زمان میپردازد، از نوع مقطعی محسوب میگردد.
۱-7-2. ابزار گردآوری دادهها
در این پژوهش برای پوشش مباحث تئوریک تحقیق از کتب تخصصی و عمومی، مقالات و نشریات و سایتهای اینترنتی و همچنین از پایاننامهها و همچنین از روش مصاحبههای نیمه ساختاریافته و در بخش پیمایشی از پرسشنامه دلفی و مدلسازی ساختاری تفسیری و بهرهگیری از نظرات افراد خبره و همچنین کارکنان شرکت یزدباف استفادهشده است.
۱-7-3. ابزار تجزیهوتحلیل دادهها و نتایج
در این تحقیق از روش دلفی فازی و روش مدلسازی ساختاری تفسیری برای تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده استفادهشده است.
۱-7-4. گامهای لازم برای اجرای تحقیق
۱-8. تعریف واژگان کلیدی
مفهوم تعالی سازمانی: تعالی در لغتنامه دهخدا به معنی بلند شدن و برآمدن، در لغتنامه آکسفورد به معنی بالاترین حد کیفیت و در لغتنامه و بستر به معنی فضیلت، برتری و ویژگی برجسته تعریفشده است. باوجود کاربرد گسترده این واژه در سازمانها، تاکنون تعاریف منسجم و جامعی از واژه تعالی در ادبیات مدیریت ارائه نگردیده است. هرچند محققین زیادی در این زمینه اقدام به پژوهش نموده و مدلهای گوناگونی نیز ارائه گردیده، اما به نظر میرسد جایگاه یک تعریف علمی در این زمینه خالی است. آنچه اغلب بر آن اتفاقنظر وجود دارد این است که تعالی در تداوم مسیر کیفیت بوده و آن را تکمیل نموده است (اسمیت، ۲۰۰۶).
مدل تعالی سازمانی EFQM: مدلهای تعالی سازمانی یا سرآمدی، بهعنوان ابزاری قوی برای سنجش میزان استقرار سیستمهای در سازمانهای مختلف به کار گرفته میشوند. با بهکارگیری این مدلها، ضمن اینکه یک سازمان میتواند میزان موفقیت خود را در اجرای برنامههای بهبود در مقاطع مختلف زمانی مورد ارزیابی قرار میدهد، میتواند عملکرد خود را با سایر سازمانها بهویژه با بهترین آنها نیز مقایسه کند. این مدلها میآموزند که برتری سازمانها یک برداشت نظری و تئوریک نیست، بلکه به دست آوردن و ارائه نتایج ملموس و قابلمشاهدهای است که مبتنی بر شواهد بوده و پایداری و دوام داشته باشد. یک سازمان زمانی میتواند به برتری دست یابد که توجه خود را بهتمامی ابعاد معطوف دارد (فیض اللهی، ۱۳۸۹).
مدل تعالی منابع انسانی: مدل تعالی منابع انسانی دارای دو بخش است. بخش اول «توانمند سازها» و بخش دوم «نتایج» هستند. توانمند سازها حوزههای منابع انسانی یک سازمان را حمایت و یکپارچه میکنند و « نتایج» آنچه را که یک سازمان در حوزه منابع انسانی و عملکرد سازمانی به دست میآورد را پوشش میدهند. نتایج براثر حمایت توانمند سازها به دست میآیند و توامندسازها با گرفتن بازخورد از نتایج بهبود مییابند. مدل دارای یک چرخه یادگیری و نوآوری است که کمک میکند تا توانمند سازها بهبودیافته و درنتیجه، بهبود نتایج حاصل شود. (پورصادق، ناصر و همکاران،۱۳۸۹)
آسیبشناسی یا پاتولوژی: مقوله آسیبشناسی سازمانی ((فرآیند استفاده از مفاهیم و روشهای علوم رفتاری، بهمنظور تعریف و توصیف وضع موجود سازمانها و یافتن راههایی بر پی افزایش اثربخشی آنها میباشد.)) (هریسون، ۲۰۰۳)
پاداش: پاداش عبارت از پیامدهای ارزشمند مثبت کار برای افراد میباشد. پاداش ارائه یک پیامد خوشایند برای انجام رفتاری مطلوب از فرد بهمنظور افزایش احتمال تکرار است (مرادی و همکاران، ۱۳۹۱).
روش مدلسازی ساختاری تفسیری: مدلسازی تفسیری- ساختاری که توسط وارفیلد مطرح شد یک متدولوژی ISM برای ایجاد و فهم روابط میان عناصر یک سیستم پیچیده میباشد. (هوانگ و همکاران، ۲۰۰۵) بهعبارتیدیگر مدلسازی تفسیری- ساختاری یک فرایند یادگیری متعامل است که در آن مجموعهای از عناصر مختلف و مرتبط با همدیگر در یک مدل سیستماتیک جامع ساختاربندی میشوند (سچ، ۱۹۷۷). همچنین متدولوژی ISM کمک زیادی به برقراری نظم در روابط پیچیده میان عناصر یک سیستم مینماید (اگراوال و همکاران،۲۰۰۷).
. freeman
1.Pathology